کانون‌های معنایی در سوره مبارکه یوسف(ع) (براساس رویکرد دستور زبان‌شناختی لانگاکر) (چکیده)

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

کانون معنایی از دیدگاه شناختی به جنبه‌های ویژه‌ای از صحنه اطلاق می‌شود که بهوسیله کاربست متنوع عناصر دستور زبان بنا به مقتضای حال، برجسته¬شده و در اصطلاح تنظیممی‌شود. شایان ¬ذکر ¬است که زبان قرآنکریم مبتنی بر عالی‌ترین ظرفیت‌های معناسازی است. از این‌رو، کاربست مدل تحلیل پیشنهادی لانگاکر مبتنی بر پارامترهای انتخاب، چشم‌انداز و انتزاع با هدف تبیین فرآیندی که در خلال آن کانون‌های معنایی مؤثر تولید شده، تناسب¬دارد. در همین راستا، سوره یوسف(ع) که دارای طیف متنوع دیالوگ‌ها است، برای تحلیل انتخاب¬شده¬‌است. جستار حاضر از رهگذر مطالعه منابع کتابخانه‌ای و با تکیه بر شیوه توصیفی- تحلیلی به ¬¬رشته¬¬ نگارش درآمده¬‌است. با عنایت به آنچه که در سطور پیشین بیان¬شد، پژوهش حاضر می‌کوشد به پاسخی برای این پرسش¬ها دست¬یابد: 1) پربسامدترین حوزه پایه موجود در نیم‌رخ‌های معنایی کدام است؟ 2) کدام نقش‌های دستوری بازتاب¬دهنده چشم‌انداز در کانون‌های معنایی هستند؟ 3) ویژگی غالب کانون‌های معنایی در سوره یوسف چیست؟ فرض بر آن است که حوزه‌های مبتنی بر نظام دیداری، بسامد قابل توجهی در ساختار نیم‌رخ‌های موجود در کانون‌های معنایی داشته‌¬باشد. شایان ذکر است که نقش‌های دستوری فاعل و مفعول، بازتاب¬دهنده نوع چشم‌انداز کانون معنایی در سوره یوسف است و از آنجا که سوره یوسف از قصص القرآن است، ویژگی تفصیل، غالب کانون‌های معنایی این سوره را شکل¬می¬دهد. نتایج بحث، حاکی از آن است که از میان حوزه‌های پایه نه‌گانه، فضا بیشترین بسامد را در ساختارهای نیم‌رخ¬برداری‌شده دارد. همچنین، تقدیم و تأخیرها، نوع افعال و حذف اختیاری نقش‌ها در شکل‌گیری چشم‌اندازهای متن و عینی‌سازی مفاهیم نقش بسزایی دارند. علاوه-براین، فزونی میزان افعال معلوم و اسم‌های فاعل نسبت به بسامد افعال مجهول و اسامی مفعول نشان‌دهنده آن است که جنبه تفصیل بر انتزاع غلبه دارد. کلیدواژه ها: سوره یوسف، دستور زبان¬شناختی، کانون معنایی، نیم‌رخ‌های معنایی، انتزاع، چشم‌انداز، تفصیل.