کارکرد عناصر موسیقایی در سورۀ واقعه

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

چکیده

بی¬شک قرآن کریم از جنبه¬های مختلف علمی و ادبی دارای اعجاز است؛ یکی از این جنبه¬ها، اعجاز اسلوبی و فصاحت و بلاغت منحصر به فرد این کتاب الهی است. از جنبه¬های اعجاز بلاغی قرآن، ساختار خاص موسیقایی و جنبۀ شنیداری و گوش¬نواز بودن آیات آن می¬باشد و همین جنبه باعث پیدایش سبک-های مختلف قرائت، ترتیل و زیباخوانی قرآن شده است. در این مقاله سعی شده مهمترین عناصر مؤثر در زیبایی موسیقایی سوره واقعه بررسی و تحلیل گردد. در یک نگاه کلی می¬توان گفت مهمترین این عوامل در بعد لفظی :جناس، سجع، موزون بودن برخی آیات، وتکرار است؛ همچنان که در بعد معنوی صنایعی مثل طباق، مقابله، رد العجز إلی الصدر، مراعات النظیر در برجسته¬ساختن موسیقی معنوی این سوره مؤثر بوده¬اند.

واژگان کلیدی

سورۀ واقعه، زیباشناختی، عناصر موسیقایی.

مقدمه

هر مجموعۀ گفتار از مقداری عناصر آوایی و صوتی به وجود آمده است و این مجموعه آوایی و صوتی، ممکن است با یکدیگر، یا بعضی از آنها با بعضی دیگر توازنها یا تناسب¬هایی داشته باشند. به تناسب امکاناتی که درجهت این توازن ها، در یک مجموعه آوایی وجود داشته باشد و قابل تصور باشد انواع موسیقی قابل تصور است.(شفیعی کدکنی، 8) موسیقی نقش بارز و مهمی در زیبایی شعر و نثرهای ادبی نزدیک به شعر دارد. « ناقدانِ شعر در ادبیات جهان از قدیم و جدید به موسیقی شعر توجه داشته اند زیرا که عنصری اصیل در ساختار شعری می باشد و در حقیقت وجه تمایز میان شعر و نثر در مرتبه اول همان تجربه ی شنیداری است».(عدنان،1980: 135) و در ادبیات فارسی و عربی آثار منثور برجسته و ممتاز از موسیقی و ریتم خاصی برخوردار هستند.

اعجاز موسیقایی قرآن

یکی از جنبه¬های اعجاز قرآن بلاغت و فصاحت منحصر به فرد این کتاب مقدس است؛ امری که از همان قرون اولیه اسلام ادیبان و دانشمندان مسلمان را به نگارش کتابهایی در باب بلاغت و زیبایی¬های اسلوب قرآن واداشت. کتابهایی مانند «اعجاز القرآن»، «أسرار البلاغة»، «نهایة الایجاز فی درایة الاعجاز»، «سرّ الفصاحة» و... . از دیگر سو شکی نیست که یکی از جنبه¬های اعجاز سبک قرآن، موسیقی منحصر به فرد و گوشنواز آن است به گونه¬ای که در همان اوایلِ نزول عده¬ای مسحور این آهنگ و لحن زیبای قرآن قرار می¬گرفتند و جذب پیامبر (ص) می¬شدند. خاصیت آوایی قرآن و اعجاز موسیقایی آن محققان فراوانی را در دوره معاصر به سمت پژوهشهای موسیقایی و سبک¬شناسی لایۀ آوایی این کتاب عظیم کشانده است. در این مقاله ما به فراخور مجال به بررسی برخی عناصر موسیقایی مؤثر بر زیبایی سورۀ واقعه پرداخته¬ایم و سعی نموده¬ایم در دو بخش موسیقی لفظی و موسیقی معنوی زیبایی¬های شنیداری و عناصر موسیقایی مطرح در این سوره را نشان دهیم.

1.موسیقی لفظی

1-1.جناس جناس انواع مختلفي دارد که به قول عبدالقاهر جرجانی اگر بجا و دور از تكلف به كار رود و معنا و فحوای کلام آن را فرا خواند، بسیار مقبول و نیکو می افتد(جرجانی،1412هـ : 11) چرا که « به سبب همشکل نمودن طرفین کلام باعث پیوستگی و انسجام اسلوب می گردد.» (ابو ستیت، 1994: 220) از دیگر سو این¬گونه جناس بی تکلف تأثیر موسیقیایی دلپذیری دارد و در ذات هر زبان و طبيعت آن، جناس خود را به عنوان يك قانون زبانشناسي نشان مي دهد. از میان انواع جناس¬ها، «جناس اشتقاق» بسامد بالا و کارکرد برجسته¬ای در سوره واقعه دارد. منظور از جناس اشتقاق «آن اسست که در نظم و یا نثر الفاظی را بیاورند که حروف آنها متجانس و به همدیگر شبیه باشد، خواه از یک ریشه مشتق باشند، یا از یک ریشه مشتق نباشند اما حروف آنها چندان شبیه و نزدیک به یکدیگر باشد که در ظاهر توهم اشتقاق شود»(همایی، 138: 61) از نمونه¬ای اول این آیه است: «و لا أنتم عابدون ما أعبد» و از نمونۀ دوم این سخن پیامبر(ص)« أسلم سالمها الله»( الهاشمی، 1379شک 351) جناس اشتقاق در سوره واقعه از همان نخستین آیات نمود دارد و بیشتر از نوع اول است مانند:«إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ» (1)، « إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا»(4)؛ البته گاهی نیز از نوع دوم آمده است مانند: «فرَوح و ریحان و جنّاتُ نعیم»(89) و پوشیده نیست که در این نمونه¬ها واژه دوم که به صورت جناس اشتقاق تکرار شده است در تأکید و تثبیت معنای مورد نظر در ذهن مؤثر است خاصه آن¬جا که یکی در ابتدا و دیگری در انتهای کلام آمده است. به نمونه¬هایی دیگر در سوره بنگرید: «أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُون»(59)، « أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ»(64)، «فشاربون شربَ الهیم»(55) 2-2. سجع سجع آن است که کلمات آخر قرینه¬های سخن به نوعی آهنگین باشند، یعنی یا در وزن، یا در حرف آخر یا در هر دو هماهنگی حس شود.(فشارکی، 1379ش: 5) سجع ویژگی بارز و نشانۀ اعجاز بلاغی بسیاری از سوره¬های کوتاه قرآن است. به گونه¬ای که کمتر سوره-ای را از آن تهی می بینیم. در سورۀ واقعه نیز همگونی فواصل آیات بر زیبایی موسیقایی سوره افزوده است وسجع به گونه های مختلفی در آن به کار رفته است؛ از جمله: سجع مطرّف: یعنی کلمات آخر فواصل در وزن مختلف و در روی همسان باشند(هاشمی، 1379: 357) مانند: « وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا / فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثّا» یا «في‏ سَمُومٍ وَ حَميمٍ / وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ» شایان ذکر است که بیشترین سجع سوره واقعه از این نوع است. سجع متوازن: یعنی کلمات قرینه در وزن متفق و در حرف روی مختلف باشند.(همایی، 1384: 43) در سوره واقعه مانند: « فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً / عُرُباً أَتْراباً» سجع متوازی: تنها کلمات آخر فواصل مثل هم باشند و واژه های پیش از آنها در وزن و قافیه مثل هم نباشند، در سورۀ واقعه مانند: « لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ / وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَة» (33) سجع مرصّع: یعنی تمام یا بیشتر کلمات دو طرف در وزن و قافیه شبیه هم باشند؛ مانند:«فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ / وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ » علمای بلاغت بهترین نوع از سجع را سجعی دانسته اند که قرائن آن متساوی باشد و اتفاقا برای آن، این آیات از سوره واقعه را مثال آورده¬اند: (هاشمی، 1379ش: 357؛ حسام العلماء، 137ش: 220): « في‏ سِدْرٍ مَخْضُودٍ ، وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ ، وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ »(28-30) 2-3.تکرار تكرار در صنايع بديعي شامل تكرار صامتها، مصوّتها، كلمات و عبارات مي¬شود. تكرار از يك طرف براي اهدافي مثل تاكيد و تثبيت معني و يا تلذّذ مي¬آيد و از طرف ديگر نقش بسزايی در موسيقي شعر دارد؛ البته به شرطي كه خلّاقانه واز ابتذال به دور باشد.( نک: هاشمی ،1379ش: 204و 205؛ فشارکی، 1379ش:64) در واقع تکرار توجه را به نقطۀ خاصی از عبارت معطوف می¬دارد واهتمام متکلم بدان را نشان می¬دهد بنابراین از این جهت دلالت روانی ارزشمندی دارد.(الملائکة،1967م: 242) کمترین واحد تکرار، تکرار حروف است که اگر هنرمندانه و بدون تکلف به کار رود تأثیر موسیقایی خاصی دارد. این نوع تکرار را در ادبیات فارسی «واج آرایی» می گویند و از بهترین نمونه¬های آن این بیت حافظ است که تکرار هنری سین طنین موسیقایی خاصی به بیت داده است: رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود (حافظ،1379ش: 159) در آیات قرآن نیز تکرار حروف نقش هنری و آوایی خاصی را به عهده دارند. در سوره واقعه از همان ابتدا ما شاهد این نوع تکرار هستیم: «إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ / لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ /خافِضَةٌ رافِعَة» در این آیات حرف «ت» 6 بار، حرف «ا» 6 بار، حرف «ع» 4 بار و حرف «ق» 3 بار تکرا شده است. حال باید ببینیم این تکرارها و آوای حاصل از آن چه نقشی در ایفای معنا دارد؟ حرف «ت» را از حروف انفجاری دانسته اند و گفته اند از کوبش محکم انگشتان به کف دست حاصل می¬شود. (عباس،1998: 55) همچنا¬که گفته¬اند بسیاری از مصادری که به تاء ختم می شوند بر شدت و قساوت و غلظت دلالت دارند مانند: بتّ، بغتَ، زمتَ و ...( همان: 59) «ق» بر عمل ناگهانی، شدت، انفجار و پویایی دلالت دارد (همان: 144) درباره عین نیز گفته اند اغلب بر معنای الفاظی که در آنها به کار رفته پویایی، آشکار بودن و ظهور را می¬افزاید(219) همچنین در بسیاری از مصادری که به عین ختم شده¬اند معنای شدت ، پویایی و هیجان وجود دارد(220) حال با این مقدمه می¬توان گفت که تکرار این حروف موسیقی را ایجاد نموده که با معنای آیات تناسب دارد. هدف آیات بیان وقوع حتمی و قطعی قیامت و سختی و شدت آن روز است و ویژگی تاء که همان سختی و شدت است این مفهوم را تأکید می¬کند همچنان که معنای انفجاری بودن و پویایی قاف یاد آور هیجان و جنبش قیامت است و قطعیت و عیان بودنی که در عین است ذهن انسان را به حتمی بودن و ظهور یقینی قیامت می¬برد. باز شدن دهان به هنگام تلفظ الف و کشش و امتدادی که در این حرف وجود دارد نوعی فخامت و رفعت را به فضا می¬بخشد که این نیز با معنا و مدلول آیات سازگار است. نمونه¬ای دیگر از تکرار مؤثر حروف، تکرار همزه در آیه زیر است: «أَأَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَها أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِؤُن»(72) در این جا نیز حرف همزه شش بار تکرار شده که چهار بار آن در ابتدای کلام است. در مورد همزه گفته-اند: «همزه در ابتدای کلمه شبیه برجستگی و برآمدگی (تپه) در طبیعت است و بروز و ظهور را می¬رساند مانند کسی که بر بلندی بایستد و توجه اطراف را به خود جلب نماید.» (عباس، 1998: 95) در این جا همین خاصیت همزه یعنی بروز و ظهور و جلب نظر با معنای ان که تأکید بر خالق بودن خداوند است تناسب دارد زیرا خداون در این آیه می فرماید این که ما ایجاد کننده¬ایم کاملا آشکار است وش کی د رآن نیست. افزون بر تکرار حروف تکرار واژه ¬ها نیز نقش مهمی در ایفای معانی و تأکید بر آنها دارند. به نمونه¬هایی از تکرار واژه در سوره واقعه بنگرید: «السابقون السابقون»، «إِلاَّ قيلاً سَلاماً سَلاماً». در کنار تکرار حروف و واژگان، در مواردی چند نمونه¬هایی از تکرار عبارت را هم داریم. این تکرار نشانگر اهمیت موضوع است مانند: « فـَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ» (8)، « وَ أَصْحابُ الْيَمينِ ما أَصْحابُ الْيَمينِ» (27)« وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمال»(41) در کتب بلاغی از این نوع تکرار در علم معنای یاد می¬شود و غرض از ان را تأکید و تثبیت معانی می¬دانند. در همین نمونه¬ها خواننده با تکرار عبارت به تأمل درباره آن می¬پردازد و اثر همین تکرار در گوش و جان نمی¬گذارد به صورت سطحی از عبارت عبور نماید. 1-4.موسیقی اوزان عروضی گرچه قرآن کریم شعر نیست و خداوند صفت شاعری را از پیامبر اکرم (ص) نفی فرموده است: «وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما يَنْبَغي‏ لَهُ» (یس: 69؛ و ن. ک: شعراء: 220-227؛ الحاقة: 40-43) اما در سوره¬های مختلف و مواضع متعدد، آیه¬ها و یا قسمتی از آیه¬ها به صورت موزون و مطابق با بحرهای عروضی عربی آمده است. (برای تفصیل و دیدن نمونه¬ها ن.ک: خلیفه شوشتری، 1426: 1-16 ) ممکن است کسی بگوید چگونه این آیات موزون دلالت بر شعر بودن قرآن ندارد ؟ برخی در پاسخ گفته اند « اگر ما به سخنان، خطابه¬ها و نوشته¬های مردم بنگریم در آنها نیز بارقه¬هایی از اوزان عروضی وجود دارد و هیچکس نمی¬گوید آنها شعر است برای مثال اگر فروشنده ای فریاد بزند: «من یشتری باذنجان (مستفعلن مفعولات) کسی نمی¬گوید او شعر گفته حال آنکه سخنش موزون افتاده است» (جاحظ، 1968م: ج1/289) بنابراین این عبارات و بارقه های منظوم به صورت اندک و پراکنده در قرآن آمده اند و در عین اینکه بر شعر بودن قرآن دلالت ندارند اما با توجه به بافت و فضایی که در آن قرار دارند بر زیبایی شنیداری و اعجاز موسیقایی قرآن افزوده اند. در ادامه به نمونه¬هایی از این آیات موزون در سوره واقعه اشاره می-کنیم: 1.«خافِضَةٌ رافِعَة» که در بحر رجز و به صورت مخبون و مجزوء می¬باشد: «ُمفتَعِلُن، مُفتَعلُن»(-ل ل-/ -ل ل-) 2. «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ» در بحر رجز و به صورت سالم است و تقطیع آن به صورت«مستفعلُن، مستفعلُن» (--ل-/--ل-)می¬باشد. 3.« في‏ سَمُومٍ وَ حَميمٍ» در بحر رمل و به صورت مخبون است: «فَعِلاتن، فعلاتن»(ل¬ل--/ل¬ل--) 4.«فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظيمِ»(96) در بحر «رجز» است که تفعیله دوم آن زحاف قبض و تفعیله سوم آن علت حذف دارد و بر وزن «مفاعیلن، مفاعِلن، مفاعي» (ل---/ل-ل-/ل--)می¬باشد 5.«عَلى‏ سُرُرٍ مَوْضُونَة»(15) البته این آیات در یک بحر عروضی مشخس نیست اما ترکیبی از تفعیله های بحر وافر و رجز می¬باشد: « عَلى‏ سُرُرٍ : مُفاعَلَتُن، مَوْضُونَة : مستفعِلُن»(ل¬-ل¬ل-/--ل-) 2.موسیقی معنوی تعبیر موسیقی معنوی را از استاد شفیعی کدکنی به وام گرفتیم. ایشان در کتاب «موسیقی شعر» در بررسی مبانی موسیقایی صنایع بدیعی معتقد است نباید اصطلاح موسیقی را محدود به قلمرو اصوات نمود بلکه می توان هر نوع تناظر، تضاد و نسبتِ فاضلی را در قلمرو موسیقی دانست سپس این سخن گوته«من معماری را موسیقی منجمد می¬نامم» را تعبیری دیگر از برداشت گسترده از موسیقی می دانند.( شفیعی کدکنی، 1385: 295) ایشان صنایعی مانند ایهام، طباق، تلمیح، مراعات النظیر و... را در این دسته جای می دهد که ما در ادامه به تعدادی از آنها در سوره واقعه می¬پردازیم. 2-1.طباق طباق از اسالیب مهم بیانی است چرا که روبه روی هم قرار گرفتن اضداد و مقایسۀ آنها با هم باعث آشکار شدن بهتر معنا می شود و ذهن با ذکر یکی آمادۀ تصور دیگری می گردد. (ابو ستیت،1994م :51 ؛ مطلوب،1996م : 183.) نمونه¬هایی در سورۀ واقعه: 1. «خافِضَةٌ رافِعَة»(1) 2. «فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ، وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ »(8و9) شایان ذکر است که در هر دو نمونه همراه شدن تضاد با توازن فواصل بر جنبه موسیقایی آیات و تأثیر شنیداری آنها افزوده است. 2-2.مقابله. مقابله در اصطلاح بدیعی آن است که ابتدا چند واژه یا مفهوم بیاید و سپس به ترتیب واژگان یا مفاهیم متضاد آنها ذکر گردد. (تفتازانی، 1385ش: 256؛ ابن حجه حموی، ج2 :24) از زیباترین نمونه¬های قرآنیِ مقابله، دو آیه زیر است : « فَلْيَضْحَكُوا قَليلاً وَ لْيَبْكُوا كَثيراً »(توبه: 82) و « فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‏ وَ اتَّقى‏، وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى‏، فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‏، وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى‏، وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى،‏ فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْری» (لیل: 5-10) با دقت در آیات سوره واقعه نمونه¬ای از این دست را شاهدیم آنجا که می¬فرماید: «ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلينَ ، وَ قَليلٌ مِنَ الْآخِرينَ » ملاحظه می¬شود که به ترتیب قلیل در مقابل ثلة و آخرین در برابر أولین قرار می گیرد؛ این تقابل به همراه همسانی آخر هر دو واژۀ متقابل بر زیبایی شنیداری آیه¬ها افزوده است. البته طیبیعی است که بسامد این صنعت در سوره واقعه کم و یا محدود به یک عدد باشد زیرا ماهیت این صنعت به گونه¬ای است که اگر بخواهد زیاد باشد از حالت طبیعی و ذوقی خارج می¬گردد و به صورت یک بازی لفظی بی¬فایده نمایان می¬شود. 2-3.مراعات النظیر مراعات النظير آن است كه شاعر در شعر خود مفاهيمي را بياورد كه با هم نسبتي داشته باشند. به شرطي كه اين نسبت تضاد نباشد. مانند این آیه قرآن : «اولئک الذین اشتروا الضلالة بالهدی فما ربحت تجارتهم» (تفتازاني، 1385ش، ص 412. هاشمی،1379ش، ص 321.) در این آیه میان «اشتروا»، «ربحت» و «تجارتهم» تناسب معنایی هست زیرا همگی از اصطلاحات معامله هستند. در سوره واقعه آیه زیر از مصادیق مراعات¬النظیر است: «بِأَكْوابٍ وَ أَباريقَ وَ كَأْسٍ مِنْ مَعين» (18) ملاحظه می¬شود که میان واژهای «کوب، ابریق، کأس، مَعین» تناسب وجود دارد؛ سه واژۀ نخست از ابزار نوشیدن و کلمۀ معین نیز صفت باده است. خواننده وقتی این واژگان را در توالی هم می¬خواند از انسجام و تناسب میان آنها که نوعی موسیقی درونی است احساس لذت می¬کند. 2-4.رد العجز علی الصدر منظورآن است که لفظی که در اول بیت و جمله نثر آمده است، همان را به عینه یا کلمه شبیه متجانس آن را در آخر بیت و جمله نثر بیاورند.(همایی، 66) از بهترین نمونه¬های آن این آیه قرآن است (الهاشمی،360): « وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ» ( احزاب: 33) البته این صنعت و کارکرد موسیقایی آن از همان مقوله تکرار است اما چون در بدیع از آن به طور مجزا بحث شده در این جا نمونه ای را از سوره واقعه می آوریم که اتفاقا خیلی هم زیباست چون الفاظ متجانس دقیقا در ابتدا و انتهای آیه آمده اند: «وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا» (5) مشخص است که این تکرار با چرخاندن ذهن از انتها به ابتدای آیه و بر عکس مفهوم «بسّ»( پراکنده شدن) را در ذهن و گوش شنونده جای¬گیرتر می¬کند.

نتیجه

در بررسی مهمترین عناصر موسیقایی مؤثر در سورۀ واقعه که در این مقاله به آن پرداخته شد موارد زیر شایان توجه است: 1. در این سوره عوامل لفظی و معنوی متعددی وجود دارد که بر اعجاز آوایی سوره افزوده است. در گروه لفظی می توان به جناس های زیبا، سجع¬های گوشنواز، آیات موزون و تکرار در سطوح مختلف آن اشاره نمود. 2. در بحث موسیقی لفظی موارد متعددی از جناس اشتقاق و نیز سجع در انواع مختلف آن یعنی مطرف، متوازن، متوازی و مرصع بر تأثیر موسیقایی سوره افزوده اند همچنان که موزون آمدن برخی آیات جنبه دیگری از زیبایی لحن قرآن را نشان می¬دهد. افزون بر این موارد تکرار در انواع مختلف آن یعنی تکرار حرف، کلمه و عبارت علاوه بر تأثیر آوایی و شنیداری در تثبیت معانی مؤثر بوده و أثر روانی خاصی را برروی مخاطب و خواننده دارد. 3. در بحث موسیقی معنوی هم مواردی مانند طباق¬های متوازن، مقابله و مراعات النظیر سهم بسزایی در ایجاد پیوند میان گوش و جان مخاطب داشته اند و تناسب حاصل از این آرایه بر انتقال بهتر معنا مؤثر بوده است.


منابع



1. ابن حجه حموی (2005)، خزانة الأدب و غایة الإرَب، به تحقیق کوکب دیاب، الطبعة الثانیة ، بیروت: دارالصادر.

2. ابوستیت، شحات محمد عبد الرحمن،(1994) دراسة منهجیة فی علم البدیع، مصر.

3. تفتازانی، سعدالدین. (1385 هـ. ش)، شرح المختصر، الطبعه الثانیه، قم: اسماعیلیان.

4. جاحظ، (1968)، البیان و التبیین، بیروت: دار الکتب العلمية.

5. جرجانی، (1412هـ/1991م)، اسرار البلاغه، تعلیق: محمود محمد شاکر، مطبعة المدنی.

6. حافظ، (1379ش)دیوان حافظ، تصحیح: محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران: هنرور.

7. حسام العلماء، (1373ش)، درر الأدب در فن معانی، بیان و بدیع، قم: هجرت.

8. خلیفه شوشتری، محمد ابراهیم، ظاهرة الوزن في القرآن الکریم: حقیقتها و الجدید فیها، مجلۀ «دراسات في العلوم الإنسانية»، تهران دانشگاه تربیت مدرس، العدد 2، 1426هـ.

9. شفیعی کدکنی، محمد رضا، (1385) موسیقی شعر، ویرایش سوّم، چاپ نهم ، تهران، آگه .

10. عباس، حسن.(1998م) خصائص الحروف العربية و معانیها، منشورات اتحاد کتاب العرب.

11. عدنان، قاسم، الاصول التراثیه فی نقد الشعر العربی المعاصر، (دراسه نقديه في اصاله الشعر)، منشورات المنشأه الشعبيه للنشر و التوزيع و الاعلان،1980م.

12. فشارکی، محمد،(1379) نقد بدیع، تهران ، سمت.

13. مطلوب، احمد،(1996 م.) معجم المصطلحات البلاغیّه و تطّورها، الطبعه الثانیه ، بیروت: مکتبه لبنان ناشرون.

14. الملائکة ، نازک.(1967م.)، قضایا الشعر المعاصر، منشورات مکتبة النهضة، الطبعة الثالثة.

15. هاشمی، احمد.(1379 هـ. ش)، جواهر البلاغه، اشراف: صدقی جمیل، چاپ دوّم، تهران، الهام.

16. همایی، جلال الدین،(1384) فنون بلاغت و صناعات ادبی، تهران: هما.