نگاهی تحلیلی به پیوندهای انسانی در قرآن بر اساس استعاره مفهومی
استعارهمفهومی یک نظریۀ جدید در زبانشناسی شناختی است که با کتاب «استعارههایی که با آن زندگی میکنیم» از لیکاف و جانسون(1980) شروعشد و معتقد است مفاهیم نه فقط بر حسب ویژگیهای ذاتی بلکه عمدتا بر حسب ویژگیهای برهمکنشی تعریف میشوند؛ طبق این نظریه جهان متشکل از اجسامی است که ویژگیهای ذاتی و خوشتعریف ندارند و فقط نسبت به عملکرد انسان معنی دارند، بنابراین استعارهها میتوانند در جایگاه حقیقت بنشینند؛ در قرآن، احکام و نسبتهایی وجود دارد که میتوان گفت بر طبق ویژگیهای برهمکنشی در نظریۀ استعارهمفهومی بر مسلمانان واجب شده است، مقالۀ پیشرو به شیوۀ توصیفی-تحلیلی انجامگرفته و چند نمونه از احکام و نسبتهای قرآنی را بررسی کرده است که بر طبق نظریۀ استعارهمفهومی میتوان آنها را بهتر درک کرد و هدف از آن شناخت بیشتر این مفاهیم در قرآن کریم است؛ یافتهها نشان داد که بر طبق نظریۀ استعارهمفهومی، در قرآن کریم حتی نسبتهای انسانی مفهومی ذاتی و خوش تعریف ندارند؛ زیرا خداوند، مفاهیم جدیدی از نسبتهای انسانی ازجمله: مادر، همسر، برادر و فرزند را بر اساس ویژگیهای برهمکنشی تعریف کرده است؛ بنابراین مفاهیمی مانند مادری همسرانِ پیامبر برای مسلمانان و برادری مؤمنان بر طبق استعارهمفهومی و مبحث برهمکنشی به عنوان مفهومی جدید در جایگاه حقیقت مینشینند. كلمات كليدي: قرآن کریم، استعارهمفهومی، برهمکنشی بودن مفاهیم، جورج لیکاف و مارک جانسون.