نگاهی به هستیشناسی زوجیت از منظر اندیشه اسلامی و قرآن (مقاله)
چکیده
در عالم طبیعت و پیرامون خود با انواع گوناگونی از دوگانهها روبرو هستیم، مانند ماه و خورشید، سرد و گرم، روز و شب، خشکی و دریا. یکی از مهمترین دوگانهها، دوگانه زن و مرد است. مسئله زوجیت و دوگانگی به عنوان یکی از مسائلی که در جنبههای گوناگون زندگی بشر به شکلها و رنگهای گوناگون خود را نشان میدهد و از مسائل فردی مانند ازدواج و تشکیل خانواده تا مسائل کلان اجتماعی و جریانات سیاسی مانند فمنیسم، اثرگذار است. کلید حل بسیاری از مشکلات این چنینی در درک صحیحی از زوجیت در خلقت و خصوصا در انسان نهفته است. و این درک نیز بهوسیله نگاه حکمی و هستیشناسانه به این مقوله به نزدیکترین پاسخ به واقع میتواند برسد. نوشتار پیشرو سعی دارد برای پاسخ به سوال چیستی و جایگاه هستیشناسانه زوجیت با قرار دادن دو اصل وحدت وجود و تشکیک وجود و نگاه اسمایی به عالم؛ جایگاه زوجیت را در آغاز خلقت و تفاوت ذات احدیت و صفات خداوند مشخص کند. در کنار آن به چند نکته که از این هستیشناسی بر میآید پرداختهشده است مانند: منشا و شکلگیری زوجیت، انواع زوجیت، آغاز زوجیت و ادامه زوجیت زوجیت در انسان..
كلمات كليدي
زوجیت، جنسیت، قرآن، هستیشناسی.
مقدمه
با مشاهده انواع گوناگونی از دوتاییها و زوجها در عالم طبیعت که یکی از مهمترین آنها دوگانه زن و مرد است. از آن جایی که مسائل مربوط به این دوگانگی در زندگی انسانها از مسائل فردی تا مسائل کلان اجتماعی و جریانات سیاسی و اجتماعی، اثرگذاراست، مسئله اصالت و هستیشناسی دوگانگیها و زوجیت و به خصوص بررسی در انسان نیز اهمیت پیدا میکند. از طریق فقه به تنهایی به مسائل برخاسته از دغدغه مدرن نسبت به سیاستهای جنسیتی نمیتوان پرداخت، چراکه فقه تنها احکام خدای متعال را بیان میکند و در بهترین حالت فهرستی از بایدها و نبایدها را عرضه میدارد در حالیکه به دلایل عمیقتر جهان بینانه ای برای پاسخ به این سوالها نیاز داریم که سنت عقلی با توجه خود به ساختار حقیقت به سراغ همین دلایل عمیق تر میرود. آنچه سنت عقلی و حکمیرا از رویکرد قانون مدارانه علمیو جنبه فقهی شریعت متمایز میکند، بحث از چرایی چیزهاست نه صرفا پرداختن به چگونگی آنها و بر همین اساس لزوم نگاه عقلی و حکمیبه این مسئله روشن میگردد. این مقاله در پی یافتن معنای واقعی مفهوم زوجیتاست و با به دستآوردن نگاه متفاوت به این مفهوم دریچه ای جدید برای نگاه به مسائل پیرامون زوجیت گشوده میشود. در این نوشتار برای تبیین جایگاه متافیزیکی و هستیشناسانه زوجیت در اندیشه اسلامی، ابتدا با زوجیت و قانون عام زوجیت در آفرینش که در قرآن به آن اشاره شدهاست بیان میشود و بر اساس مبانی حکمیو جهانبینی حکمای اسلامیجایگاه هستیشناسانه زوجیت در هستی را بیان کرده و با بررسی کاربرد این مفهوم در قرآن، زوجیت باز تعریف میگردد و در پی آن به چند مورد از دلالتهای قرآن پیرامون مفهوم زوجیت در باب منشا و شکلگیری زوجیت، کارکرد زوجیت در عالم ماده، ادامه زوجیت درجهان آخرت و زوجیت در انسان به عنوان یکی از مهمترین دلالتهای هستیشناسانه زوجیت در خلقت پرداخته شدهاست.
2- هستیشناسی زوجیت
برای درک هستیشناسی زوجیت، توجه به دو مقدمه لازماست، یکی طرح قانون عام زوجیت در قرآن و دیگری دلالتهای اصول حکمت متعالیه. 1-2- طرح قانون عام زوجیت در آفرینش قرآن کریم زوجیت را به عنوان اصل عام آفرینش مطرح میکند که تمام خلقت را دربرگرفتهاست."مِن کُلِّ شَیءٍ خَلَقنا زَوجَینِ لَعَلَّکُم تَذَکَّرون. و از هر چیز دو زوج آفریدیم شاید متذکر شوید."(ذاریات-49) و مصادیق متعددی نیز برای زوجیت بیان میکند، مانند زوجیت در گیاهان: وَأَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ (حج- 5)؛ زوجیت در حیوانات: وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا (شوری-11)؛ زوجیت در انسان: خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا (روم-21). از طرفی با گسترش تحقیقات علمینیز جنبههای متنوعی از این قانون تا به امروز روشن شدهاست مانند؛ زوجیت در گیاهان، زوجیت در امور فیزیکی و نقطه اوج آن کشف قانون زوجیت توسط پل دیراکاست. این قانون بیان میکند که تمام ذرات بنیادی عالم با ضدماده خودش جفت میسازد و این مساله تا کوچکترین ذره کشف شده عالم یعنی اتم دارای دو بار مثبت و منفیاست. موارد تطبیقی دینی و علمیمتنوعی نیز تا به امروز در این زمینه صورت گرفتهاست مانند: زوجیت در گیاهان (عباسپور, 1400)، زوجیت و پدیده بکرزایی (اصفهانی, 1380)و زوجیت در مباحث فیزیک هستهای (میر, 1397) 2-2- دلالتهای حکمت متعالیه بر هستیشناسی زوجیت از میان دیدگاههای فلسفی، در مباحث فمنیستی تا حدودی به مسئله جنسیت پرداخته شدهاست که آن هم مصداقی از زوجیت بوده و صرفا مربوط به زوجیت در انسان میباشد (مبلغ, 1397). اندیشه اسلامی با نحوه جهانبینی و تبیین خود از نظام هستی توانایی نشان دادن جایگاه زوجیت در عالم و تسری آن به مراتب مختلف و مصادیق گوناگون را دارا ست. اندیشه اسلامیاز نقطه توحید آغاز میشود و یکی از بهترین تقریرهای حکمیاز اندیشه اسلامیحکمت متعالیه میباشد.حکمت متعالیه با مبنا قرار دادن اصولی مانند وحدت وجود، تشکیک وجود، حرکت جوهری، امکان فقری و مساوقت علم و وجود غنیتر شده و میتواند نگاه دقیقتری برای جهانبینی و چینش نظام هستی ارائه میکند. به همین منظور با مروری براین اصول، هستیشناسی حکمت متعالیه را تبیین و بر اساس جهانبینی که از نقطه وحدت وجود آغاز میشود به دنبال جایگاه و منشا زوجیت هستیم. (علمالهدی, 1402, ص. 81) اصالت وجود: مساله اصالت وجود در برابر اصالت ماهیت مطرح میشود. بحث اصالت وجود از حکمت اشراق آغاز شده و در حکمت متعالیه اصلاح و تکامل یافتهاست. در نظر صدرا، اصیل آن چیزیاست که متن بنیادین واقع به ما هو واقع را میسازد که نمیتواند بازتاب ذهنی داشته باشد و در عین حال تعامل ویژه ای نیز در همان متن واقع با خارج دارد. و هرآن چه که حیثیات متن بنیادین واقع را میسازد، اعتباری میداند. درواقع با فهم دو بعد وجود و ماهیت برای واقعیت و فهم این که واقعی بودن واقع مربوط به حیثیت وجوداست نه ماهیت آن و تمام متن واقع را وجود پر کردهاست، اصالت وجود درک میشود. موجودیت موجودات در خارج به معنای ذومصداق بودن آنها نیست بلکه به معنای عینیت مصداق با حقیقت وجوداست. (نجاتی, 98) نظام تشکیکی وجود: قول به اصالت وجود به هیچ عنوان به معنای نفی ماهیات متعدد و متکثر نیست. بلکه اصالت وجود راهکاری جدید در مورد چگونگی تفسیر گوناگونی موجودات ارائه میدهد. وقتی وجود را حقیقیِ موجودات دانستیم و اصالت وجود را پذیرفتیم یعنی به این اعتقاد رسیدهایم که وجود در تمام موجودات، اصیلاست. اما اگر وجود در میان همه مشترکاست؛ پس چه چیزیاست که موجب تمایز موجودات و تفاوت آنها از هم میشود؟ در چنین جایی بحث تشکیک وجود مطرح میشود. در واقع بحث از تشکیک وجود زمانی آغاز میشود که مابه الامتیاز و مابه الاشتراک یکی باشند. (کریمی, 1401, ص. 37). برای شکل گیری بحث تشکیک وجود با 3 مولفه روبرو هستیم: 1.وحدت واقعی ( ما به الاشتراک موجودات) 2.کثرت واقعی ( ما به الامتیاز موجودات ) 3.یگانگی میان دو عامل بالا، وحدت دویده در کثرت و کثرت راجع به وحدت که این دو معادل هم هستند. بنا بر نظر صدرا یک ذات میتواند بر حسب خودش متکثر باشد و تشکیک در خود وجود خارجیاست. جهانبینی بر محور اصالت و تشکیک وجود: با پذیرش اصل وجود و تشکیک در آن به این معنی که وجود به خودی خود دارای شدت و ضعفاست و مشککاست، میتوان بروز و نمودهای وجود و شکل گیری ماهیات را در بستر تشکیک تبیین کرد. براین اساس با طیفی از یک چیز واحد مواجه هستیم که یک سر آن وجود شدید (واجب الوجود ) و حضور تمام کمالات و وحدت محض و سر دیگر طیف کثرت شدید و وجود رقیقاست. حد واسط میان آنها به وسیله قواعد پیرامونی قاعده علیت مانند قاعده الواحد ( از واجب الوجود محض نمیشود مستقیما کثرات ناشی شود)، قاعده سنخیت، قاعدهاستحاله طفره (جهش در نظام هستی نداریم و تمام هستی پیوسته و پر پراست.)، قاعدهاستحاله تجافی (در فرآیند علیت، برای شکل گیری معلول از علت چیزی کاسته نمیشود) تثبیت میشود. ماهیات از کثرت طولی و کثرت عرضی در وجود واحد بر میآیند و نگاهی مخروطی و چندلایه به نظام هستی را شکل میدهند و یک هستیشناسی عمودی تلقی میشود به طوری که در اختلاف طولی بر اساس قاعده علیت، شدت و ضعف وجودی شکل میگیرد و در اختلاف عرضی با موجودات متکثری مواجه هستیم که علت و معلول یک دیگر نیستند بلکه بروزهای متعدد و کمالات متنوع وجود را شکل میدهند و از آن جایی که در شدت وجود با یک نقطه مواجه هستیم که تمام کمالات در آن جمعاست، سر مخروط را شکل داده و در مرتبه کثرات تنوعی از موجودات را داریم. در واقع هرچه بهره وجود بیشتر شود، موجود به وحدت میرسد و هرچه کثرت بیشتر شود، کمالات کمتر میشود. در نتیجه برای توصیف جهان هستی با شکل مخروطی روبرو خواهیم شد. تبیین اسمائی عالم: بنابر آن چه بیان شد، عالم هستی یک وجود یک پارچهاست که در دو بعد امتداد پیدا کردهاست که یک جهت شدت و ضعف وجودی و جهت دیگر تنوع و پراکندگی کمالات آناست. کمالات وجودی به دو شیوه بروز پیدا میکنند. یک بار خودشان هستند به شرطی که همراه دیگر کمالات نباشند و آنها را نفی میکنند (به نحو به شرط لا) و یک بار در کنار کمالات دیگر وجود دارند و هیچ شرطی نیست (به نحو لا به شرط). وقتی چیزی به نحو به شرط لا وجود دارد، با یک گونه خاص و یک ماهیت خاص که تمییز و بروز یافته رو به رو هستیم و در وجود به نحو لا به شرط، کمالات به صورت اندماجی و درهم فرورفته وجود دارند. در مراتب نظام هستی، هر مرتبه ای کمالات مرتبه پایین تر از خود را دارد. کمالات مرحله پایینتر نیز در مرحله بالاتر وجود دارند اما به نحو لا به شرط. همین ظرفیت میتواند بستر تحقق علیت و پیدایش مرحله بعد بشود. در نگاه حکما مسلمان به کمالات وجودی، اسما الهی گفته میشود چرا که اسم یعنی ذات به همراه یک جهت خاص که آن جهت همان کمالاست. از آن جایی که یک ذات واحد در سراسر هستی وجود دارد و تمام کمالات به نحو لا به شرط در بالاترین مرتبه (واجب الوجود) وجود دارند و کمالات و اسما به نحو به شرط لا در مراتب نزولی قرار گرفته و ماهیت و گونه گونه شدن و کثرات را پدید میآورند. بر این اساس تمام موجودات هستی مظاهر، تجلیات و جلوههای اسما حق تعالی هستند. و برای این توصیف از عالم عنوان تبیین اسمایی را برگزیده اند. (اردستانی, 1403) پس وجود که منشا همه خصوصیات و همه تغییرات اشیااست، خود حقیقتی مدرجاست، یعنی حقیقتی یگانه ایاست که مراتبی از شدیدترین تا ضعیفترین درجه را شامل میشود.اینگونه تعریف درباره وجود، به عنوان حقیقتی یکتا و شامل همه حقایق میتواند گوناگونی همه موجودات و یگانگی عالم وجود را بدون تقلیل یکی به دیگری حفظ کند. این که معتقد باشیم هستی به تعداد هستها متکثراست و در عین حال یگانه میماند به توانایی خاص ما برای ملاحظه همزمان تعدد و یگانگی مربوط میشود. در این هستیشناسی وحدت موجودات متکثر به شدت وجودی آنها ربط داده شده و موجودات براساس شدت و ضعف وجودی پیرامون یک محور طولی طبقه بندی میشوند، بر این اساس میتوان زوجیت را به پیوندهای علی نسبت داده و میان عوامل تاثیرگذار و علتها، همراهی دوجانبه و سنخیت را نیز جستجو کنیم. (علمالهدی, 1402)
3- زوجیت و دوگانگی در مراتب نظام هستی
براساس آنچه تا اینجا بیان گردید، جهان هستی وجود یکپارچه ایاست که درجهمند و دارای مراتبی از همان وجود واحداست. و برای شناخت هر مفهومیدر جهان هستی، اولا باید نسبت آن را با خداوند و اسما الهی درک کنیم. چرا که همه اشیا " آیات خداوند متعال اند و همه چیز از خداوند خبر میدهد و همه چیز در عالم به مثابه بازتابی از اسما و صفات الهی میباشد . در ساختاری هرمیو چند لایه شکل گرفتهاست. در هستیشناسی عمودی که از حکمت صدرایی برمیآید، رابطه وجودی میان علت هستی بخش با موجودات به طور مجزا از یکدیگر صورت بندی نمیشود، بلکه پیوند ایجادی آفریدگار با موجودات ضمن هستی بخشی به روابط علی میان آنها با یکدیگر محقق میشود. تحقق همه پیوندهای علی میان موجودات تنها به پیوند وجودی با حقیقت نهایی یعنی خداوند متعال وابستهاست. (علمالهدی, 1402) پیامبر(ص) در حدیثی مشهور شرح در باب علت خلقت جهان هستی توسط خداوند میفرماید: "خداوند متعال میفرماید: من گنجی پنهان بودم و خواستم شناخته شوم. پس، مخلوقات را آفریدم تا شناخته شوم." براین اساس خداوند غیبیاست که میخواهد مشهود شود و در مرتبه اول با تمیزی میان ذات احدیت که مطلقا غیرقابل شناختاست و حیثیتی از خداوند که به وسیله صفاتش قابل شناختاست مواجه میشویم. در این مرحله با دو حقیقت سر و کار نداریم. بلکه با دو روش متفاوت نگریستن به نسبت میان خدای تعالی و عالم رو به رو هستیم که در روش اول حق تعالی عالم را میآفریند، و از طریق آن شناخته میشود و در روش دوم نیز خداوند مستغنی از عالماست و نیازی به آن ندارد. و خداوند خود را از مخلوقاتش پنهان ساختهاست. (موراتا, 1402) در مرتبه دوم نیز تمایز میان صفات روبرو میشویم؛ صفاتی از خداوند که تا حدی با خلق شبیهاست (تشبیه) و صفاتی که مغیر با خلق هستند ( تنزیه) . وقتی عالم وجود را سلسله مراتبی از شدتهای متفاوت یک صفت به خصوص ( وجود) در نظر بگیریم، مشاهده میشود که سلسله مراتب از تمایز حق و خلق ناشی میشود. هنگامیکه خداوند را با صفاتی که به خلق نزدیکاست و ایشان با او احساس انس کنند بشناسیم ( صفات تشبیهی)، صفات جلالیه خواهند بود و هنگامیکه با صفاتی که خداوند از خلق دوراست و ایشان با او احساس هیبت کنند، بشناسیم( صفات تنزیهی)، صفات جمالی خواهند بود. (موراتا, 1402) در این خصوص توجه به چند نکته زیر ضروریاست: 1.خداوند متعال در عین منزه بودن مشبهاست و در عین مشبه بودن منزهاست. اگر خواهان دستیابی به معرفت تام هستیم، باید هر دو موضع را حفظ کنیم. 2.همراهی این دو دسته صفات با یکدیگراست که خلقت را امکانپذیر میسازد.اگر تنها صفات جلالی صرف وجود میداشتند به سبب حالت قهر و کبریایی خداوند و دوری از خلق، خلقتی شکل نمیگرفت و اگر تنها صفات جمالی وجود داشتند نیز به دلیل نزدیکی با خلق و میل بی حد و حصر به بروز و ظهور،باز هم امکان شکلگیری خلقت وجود نمیداشت. بلکه همراهی این دو در کنار هم به طوری صفات جمالی اجازه بروز و ظهور داده و صفات جلالی نیز با حد زده و با تعیین محدودیت و متعین کردن، خلقت را شکل میدهند. چنان که عرفا در تعبیر عرفانی برای فرمان الهی خلقت ( کن) که متشکل از دو حرف کاف و نوناست، آن را به مثابه ریسمانی دو رنگ تفسر کرده اند که سبب خلقتاست. به عنوان مثال اگر خداوند را نور محض بگیریم، عالم فی نفسه ظلمت خواهدبود چرا که بذات و بدون قائم بودن به خدای متعال نمیتواند وجود داشته باشد. ولی از آنجا که عالم وجود دارد و مظهریاست که آیات الهی در آن به ظهور میرسند و میتواند روشنایی را با در مراتبی بیشمار و با هر شدت قابل تصوری به ظهور برساند، آمیزهای از نور و ظلمتاست. (موراتا, 1402) 2. توجه به نسبی بودن این صفات،استفاده از یک صفت برای توصیف چیزی، وضع یک نسبتاست. نسبتها میتوانند سیال باشند. درمرتبه سوم و در عالم خلق نیز عالم الگویی همواره متغیر و متحرک از نسبتهای میان آیات الهیاست. عالم از طریق فعالیت صفات الهی که متضاد که نمودار اصل واحد هستند، خلق شده و دوام یافتهاست. در نظام مراتب وجود که هر مرتبه ای معلول علت پیش از خوداست، هر مرتبه ای از خلق یک رو به سمت علت و خالق خود دارد که نسبت به آن معلول واقع شده و قابلاست و تفصیل را نمودار میکند و یک رویی که نسبت به مرتبه بعد از خوداست و فاعل آن بوده و تدبیر را نمایان میسازد. در این مرتبه نیز به کمک اصل حرکت جوهری در حکمت صدرایی میتوان تبیین دقیق تری از زوجیت ارائه داد. اصالت تغییر یا حرکت در حکمت متعالیه که بر فراگیری تحولات در تمام طبیعت تاکید دارد نشان میدهد که زوجیت یک رابطه ثابت و ساکن نیست بلکه پیوندیاست متغیر میان فرایندهای شدن یا ظهور که به طور پیوسته بودن را به شدن و نقص را به کمال گره میزند، موجود شدن یعنی متعین شدن و متشخص شدن یک وجود خاص که پیوسته در حال تغییراست ولی این تغییرات پیوسته در آن وجود متشخص با حدود معین به گونه ای تنظیم میشود که به نابودی کامل آن هرگز نمیانجامد بلکه تعینات و حدودش را به نحوی تدریجی تغییر میدهد و این حدودی وجودی هر موجوداست که هویت آن را موجب میشود و آن را از دیگر موجودات متمایز میکند. براین اساس زوجیت نسبتیاست که میان هستی و حدود آن شکل میگیرد و در هر موجودی که مرتبه ای از هستی را دارد و محدوده هستی اش معین شده همین نسبت زوجیت برقرار میشود و آن را به حرکت وامیدارد و از حدودش فراتر میبرد بنابراین نخستین مرتبه زوجیت میان هستی و حدود هستی برقرار میشود. خود این مرتبه به سرعت با سطح بعدی یعنی زوجیت میان تغییر و آگاهی او نسبت به تغییر جایگزین میشود. این سطح نیز بلافاصله در قالب زوجیت میان میل به هستی و نفرت از نیستی ظاهر میشود. در واقع با سریان مفهوم زوجیت در مراحل حرکت میتوان ادراکی از هر موجود را توسعه داد که هم به موقعیت او و تعینات او مربوط میشود. (علمالهدی, 1402)
4- بازتعریف زوجیت برمبنای قرآن
زوجیت بنا بر نظر علامه طباطبایی اینگونه تعریف میشود: "هر دو چیزى که مقابل هم باشند، یکی فاعل و دیگرى منفعل به گونهای که دومیاز عمل اولی متأثر گردد و از برخورد آن دو موجود سومیبهوجود آید." ( علامه طباطبایی). هم چنین از کتاب التحقیق نوشته علامه مصطفوی نیز درباره تعریف زوجیت اینگونه برمیآید: "وجود برنامه و جریان مخصوصی برای چیزی در امتداد وجود و بقای آناست که معادل و مقارن با چیزی دیگر قرار میگیرد." (التحقیق). زوجیت در لغت به معنای قرین بودن و همراه بودناست و قانون زوجیت به معنای رابطۀ میان دو چیزاست که بر اساس برنامهای معین، هدف خاصی را دنبال میکنند و وجود یکی بدون دیگری موجب اختلال در کارکرد اصلی و مورد انتظاراست. فرقی نمیکند که این دو چیز نر و ماده باشند یا غیر آن، از جنس حیوانات و گیاهان باشند یا جمادات، کوچک باشند یا بزرگ، همزمان باشند یا در طول هم، در یک مکان باشند یا در مکانهای متفاوت، متضاد باشند یا شبیه هم؛ مهم ایناست که دو چیز قرین و جفت هم محسوب شوند. بنابراین مفاهیمیمثل: نر و ماده، جاذبه و دافعه، بار مثبت و منفی، شب و روز، بهشت و جهنم، عقل و جهل، سبکی و سنگینی، گرمیو سردی، خشکی و رطوبت و بسیاری از مفاهیم دیگر میتوانند از مصادیق قانون زوجیت باشند. ملاحظه مفهوم زوجیت در فرایندهای حرکت، سبب میشود زوجیت از روابط ثابت ساختاری میان بخشهای یک امر «کلی» به روابط فرایندی میان مراحل یک حقیقت تبدیل شود. بر این اساس میتوان تعریفی وسیعتر از زوجیت ارائه داد: در نظر حکما، اتصال میان خدا و جهان یا حق و خلق را همانند اتصال میان واحد عددی و سایر اعداد دانستهاست همانگونه که واحد عددی منشأ پیدایش همۀ اعداد به شمار میآید حق تعالی نیز در عین وحدت خویش جمیع جلوههای گوناگون جهان را پدیدآوردهاست واحد به عنوان یک امر لابشرط عین اعداداست. عدد چیزیاست که از تکرار واحد به وجود میآید. واحد در نظر حکما یک عدد به شمار نمیآید؛ بلکه واحد مبدأ و منشأ پیدایش همه اعداد .است. در سلسله غیر متناهی اعداد هر عدد دارای ماهیت مخصوصاست. ماهیت هر یک از اعداد، یک ماهیت بشرط لا به شمار میآید. (دینانی, 1399, ص. 866-869) تکرار واحد در هر مرحله ای از مراحل موجب پیدایش یک عدد با ماهیت جدید میگردد. هر مرتبه اى از عدد، ویژگىهاى مخصوص به خود را دارد. البته، ممكناست چند عدد در یك ویژگى مشترك باشند؛ مانند گروه اعداد اول یا اینکه برخى از اعداد در فردیّت و برخى دیگر در زوجیّت مشترك اند(مصباحیزدی, 1391). فردیت و زوجیت کیفیاست که بر کمّ منفصل(اعداد) عارض میشود. (اردبیلی, 1392, ص. 372) چنان که صدرا در شواهد الربوبیه مینویسد: " تقابل زوج و فرد از قبیل نسبت عدم و ملکهاست و نه تضاد، زیرا موضوع آن واحد نیست و در تضاد، اجتماع دو امر وجودی در موضوعی واحد لازماست و درک عددی به سبب اینکه در ذاتش قبول تقسیم به تساوی موجود نیست، ضدیتی هم متصور نخواهد بود و به علاوه هر تقابلی هم ضدیت نبوده، فردیت عبارت از عدم زوجیتاست و حکما آن را از باب کیف میدانند و نه کم. " (صدرالمتالهین, 1401) یکی از کلماتی که در قرآن معادل جفت به کار رفتهاست و خداوند به آن قسم یاد کردهاست شفع میباشد. "وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ " (فجر-3). کلمه شفع، معنای حاصل مصدریاش "جفت" و به مجموع دو شی که به اعتبار وحدت اعتباری یا حقیقی ای که بینشان حاصل شده به هم ضمیمه گشتهاند اطلاق میشود. معمولاً در کاربرد شفع آنچه به شی اولیه ضمیمه میشود به گونه ای مکمل شی اولیهاست و کمال و قوتی را در آن ایجاد میکند یا موجب به فعلیت رسیدن آثار بالقوه آن شیء میشود. وتر نیز مقابل شفعاست و به شیئی گفته میشود که ضمیمهای به آن اضافه نشده و تک و جداست. (ساجدی, 1397) به اعداد زوج «شفع» و به اعداد فرد نیز «وتر» گفته میشود. همانطور که سلسله اعداد از توالی اعداد زوج و فرد شکل گرفتهاند و هرعدد با تکرار واحد به عدد بعد تبدیل میشود، نوالی شفع و وتر نیز حرکت و کمال را در خلقت نشان میدهد. دوگانههای پی در پی در عالم خلقت مانند شب و روز، جهل و علم و ... نیز شواهدی بر همین نکته هستند. براین اساس میتوان گفت: "زوجیت آن همراهیاست که از آن رتبهی بعدی به وجود میآید، حرکت بعدی به وجود میآید، مرحلهی بعدی به وجود میآید." (بیانات رهبری در دیدار اقشار مختلف بانوان, 1401) در نتیجه تعامـل يـا تـداخل دو مفهوم زوجیت و حرکت انواع زوجیتهای فرایندی شامل زوجیت قوه و فعل، زوجيـت نـیـاز واستعداد، زوجيت تبیین واستماع زوجیت نزول و ابلاغ زوجیت احیا و اماته، زوجيـت زبان و تفكر، زوجيت سمع و بصر، زوجیت نظاره و تعقل، زوجیت عمل و جزا، زوجیت حسنه و سیئه، زوجیت خواب و بیداری، زوجیت امام و مأموم، زوجیت شب و روز، زوجیت نور و ظلمت، زوجیت انس و جن زوجیت دنیا و آخرت قابل فهم میشود (علمالهدی, 1402)
5- دلالتهای قرآنی زوجیت
مباحثی که در قرآن کریم پیرامون زوجیت بیان شده، در خصوص نحوه مبدا و شکلگیری زوجیت، کارکرد زوجیت در عالم طبیعت و زوجیت در عالم آخرت مطرح شده است و مشخصا درباره مصداق زوجیت در انسان نیز صحبت کردهاست. 1-5- شکلگیری زوجیت آغاز و مبدا زوجیت و دوگانگیها از خداوند واحد شروع میشود. به گونه ای که خدای احد و واحد که تنها او ست که کسی نزاده او را و نزاییده کسی را (سوره توحید) جفتی از هر نوع را در خلقت خود پدید میآورد. دوگانگیهای و زوجیتهای موجود در جهان و انسان، سایه و نمودی از دوگانگیهای نسبی نزد خداونداست و نخستین دوگانگیها در حکم مبدا تمام گنگیهای نسبی دیگراست. از دوگانگی ذات و صفات خداوند آغاز شده و باز همین صفات دوگانه بعدی را شکل میدهند، اسما و صفات جلالی و اسماو صفات جمالی و از این دوگانگی، دوگانگیهای موجود در عالم تکوین ظاهر میشود. و این چنین روشن میشود که هر موجودی در بستر زوجیت، اقتضای به وجود آمدن یافتهاست. براساس آیه 36 سوره یس "سُبحانَ الَّذی خَلَقَ الاَزواجَ کُلَّها مِمّا تُنبِتُ الاَرضُ وَ مِن اَنفُسِهِم وَ مِمّا لا یَعلَمون"، قرآن کریم منشا و شکل گیری زوجیت را در 3 دسته بیان میکند: 1.جفتهایی که از زمین رشد میکنند. .2جفتهایی که توسط خودشان خلق میشوند. 3.جفتهایی که از چیزی بهوجود میآیند که ما نمیدانیم. در نگاه اول و با مطالعات علمیدر عالم طبیعت میتوان جفتهایی که از زمین رشد میکنند را اشاره به وجود مادگی و نرینگی گیاهان دانست و خلقت انسان از زن و مرد را نمونه ای از جفتهایی که توسط خودشان خلق میشوند بیان کرده و وجود پوزیترون – آنتی نوترون در هسته اتم را نیز مصداقی از جفتهایی که از چیزی بهوجود میآیند که ما نمیدانیم، قلمداد کنیم. ولی با نگاه فلسفی و هستیشناسانه نیز میتوان این را سه دسته را این گونه در هستیشناسی خود فهم کرد که این3 دسته را به 3 مرتبه از خلقت نسبت داده و 3 گونه جفت را برای 3 مرحله تکامل یک چیز برشمرد. 2-5- کارکرد زوجیت در عالم طبیعت کاربرد مفهوم زوجیت در قرآن کریم نشان میدهد که وحدت عالم علاوه بر مبدا و مقصد واحد در پیوندهای حیاتی میان موجودات با یکدیگر ریشه دارد. (علمالهدی, 1402, ص. 66) تفاوت اشیا و اشخاص با یکدیگر از جهت برخی خصایص وجودی، سبب پیدایش پیوندهای وجودی میان آنها میشود. رابطه وجودی موجودات با یکدیگر بر فقدان و غنای وجودشناختی آنهااستواراست. (علمالهدی, نظریه اسلامی رشد انسان, 1398, ص. 287). مفهوم زوجیت تفاوتها در بین چیزهایی که شبیه و شریک هستند را بیان میکند. این مفهوم در نگاه کلی، شامل هر نوع پدیداری در عالم میشود که حاصل تاثیر و تاثر میان دو چیزاست. انواعی از این تاثیر و تاثرات ( قرین شدن دو چیز) که منجر به پدیداری امور در نظام هستی میشوند را میتوان در سوره مبارکه الرحمن مشاهده کرد (اخوت, 1401): - همکاری: در برخی دوتاییها که جفت بودن دو شی از نظر اثرگذاری روی کارکردهای هم باعث پدیداری پدیدههای دیگر میشود مانند دوتایی خورشید و ماه در محاسبه زمان - هم افزایی: در برخی از دوتاییهایی که جفت بودن دو شی بروزدهنده فعلی مشترکاست مانند درخت و ستاره که با هم بروزدهنده سجده هستند. - وابستگی: مانند رابطه زمین و آسمان که در اثر وابستگی این دو ساختاری برای ایجاد زندگی سایر موجودات ایجاد شدهاست. 2-5- زوجیت در آخرت اشاره به نعمتهای اخروی دارای زوجیت در سوره الرحمن، نشان دهنده عامل تداوم بهره مندی از نعمتها ست. و این زوجیت تنها مختص بهشتیاناست. نعمتهای اخروی اشاره شده در سوره الرحمن عبارتند از: فضایی که بهشتیان در آن هستند( جنتان – 46 )، جریانی که مدام در بهشت جریان دارد ( عینان تجریان – 50 )، رزقی خوراکی بهشتیان ( فاکهه زوجان – 52 )، ازدواج بهشتی (58). (اخوت, 1401) 3-5- زوجیت در انسان باتوجه به جایگاه ویژه انسان در خلقت و نگاه حکما اسلامیبه انسان به عنوان عالم صغیر و تطبیق اعالم کبیر و عالم صغیر و این که انسان تنها موجودیاست که اسما الهی را میتواند بشناسد، زوجیت در انسان یکی از مهمترین دلالتهای هستیشناسانه زوجیت در خلقت میباشد. خداوند زوجیت را آیهای الهی معرفی کردهاست (روم -21 )، با توجه تعریف لغت " آیه" در کتب لغت ( آیه: به تصریح بر هر شی ظاهری دلالت دارد که از شی دیگری که به اندازه آن ظاهر نیست لاینفکاست، به طوری که وقتی شخص اولی را درک کند، میداند دیگری را که قابل دریافت نبودهاست، درک میکند.) توجه به آیات الهی موجب هوشیاری نسبت به ابعاد غیبی میشود و در نتیجه زوجیت وجهی از وجوه روبی را منعکس میکند که انسان با رجوع به آن میتواند در مسیر کمال بهره بیشتری ببرد. با وجود اینکه زوجیت قانون عامّ عالم آفرینشاست. منتها در کنار این قانون ثابت در مورد خصوص انسان ضوابطی معیّن کردهاند. علّت ایناست که کار انسان از روی انتخاب و اختیاراست. حرکت انسان، پیشرفت انسان، بدون انتخاب خودش و اختیار خودش ممکن نیست. باید بتواند این انتخاب و اختیار در یک چهارچوب قرار بگیرد وَالّا یکی یک چیزی انتخاب میکند، یکی چیز ضدّ او انتخاب میکند، اغتشاش به وجود میآید مثل اینکه بعضی جاهای دنیا بیقاعدگی وجود دارد. وبدون ضابطه هم زوجیّت به وجود میآید،. (بیانات رهبری در دیدار اقشار مختلف بانوان, 1401) زوجیت در هر مخلوقی وابسته به مختصاتیاست که خداوند برای کمال به آن مخلوق عطا کردهاست. زوجیت انسان در چند بعد قابل بررسیاست: 1.جنسیت، نمود زوجیت انسان در مقام مبدااست. در این خصوص چند نکته قابل توجهاست:
- هویت انسانی هر یک از زن و مرد مشترکاست.
هویت مشترکی برای نوع انسان وجود دارد ناشی از روح او ست و بر پایه همین حقیقت مشترک در تمام افراد انسان و در تمام مراتب انسانیت آثاری مشترک وجود دارد مانند: وحدت افراد انسان در جنس( حیوانیت)، فطرت توحیدی، بهره مندی از قوه نطق و ادراک مفاهیم کلی، فهم بدیهییات اولیه، شوق به تکامل، عواطف مشترک، بهره مندی از قوه اراده و اختیار و حس زیبایی شناسی و ... (شجریان, 1398). در مورد جنسیت اختلاف نظر هست گروه اول مانند آیت الله جوادی آملی معتقداست تذکیر و تانیث مربوط به جسم و ماده بوده و شکل گیری جنین به هیئت مونث و مذکر ربطی به روح ندارد. و گروه دیگر تمایزات جنسیتی را امری اصیل و ریشهدار در نفس میدانند. (نیازکار, 1395)
- تفاوتهای جنسیتی
خداوند در سوره بقره از داشتههای مرد و زن با عنوان فضیلت یاد میکند. فضیلت آن فعلیتیاست که برتری را در موضوعی بروز داده و مسئولتی به بار میآورد ( التحقیق) بنابراین هریک از مجنسیتهای مرد و زن دارای توانی متمایز هستند که فعلیتی خاص را میتوانند پدید آورند. خداوند در آیه 1تا3 سوره لیلی این تمایز را ارزشمند شمرده و به آن سوگند یاد میکند." وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَى. وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى. وَمَا خَلَقَ الذَّكَرَ وَالْأُنْثَى " (اخوت, 1401)
- بسیاری از موضوعات جنسیتی مربوط به کیفیت مذکر و مونثاست نه خود مرد و زن. زن حقیقی و مرد حقیقی وجود ندارد، بلکه زن به معنای نفی مرد و مرد بودن به معنای زن بودناست. از این رو واژة «جنسیت» به اجزای غیرفیزیولوژیکی جنس اشاره دارد که از نظر فرهنگی، برای مردان یا زنان مناسب تشخیص داده میشود. جنسیت در واقع، مجموعه انتظاراتیاست از مرد و زن نوعی که در موقعیتی معین، چه باید بکند. (اخوت, 1401)
- زوجیت و ازدواج: اوج و شکوفایی تکامل جنسیت در ازدواج و تشکیل خانواده واقع میشود.
2 زوجیت نفس انسان با خوبی یا بدی هم سنخ خود که در آیات " وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ؛ و هنگامیکه نفوس خلق همه با همجنس خود در پیوندند. "( تکویر-7 ) و " وَكُنْتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً " ( واقعه-7 ) و " احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ " ( صافات- 22 ) از اینگونه زوجیت صحبت شدهاست. (اخوت, 1401) 3.زوجیت به معنای رابطه ایمانی آیاتی در قرآن ناظر بهاستفاده از کلمه زوجیت برای افراد، هم صنف، هم گروه و هم شکل هستند بدون آنکه دلالتی بر جنسیت اعضای آن داشته باشند. مانند آیه 58 سوره ص که در مورد انواع عذاب سخن گفته شدهاست. در مورد انسانها نیز توسط رابطه ایمانی و هم گروه شدن آنها زوجیت بین افراد انسان فارغ از جنسیت آنها شکل میگیرد. (بهارزاده, 1392)
3- نتایج
مسئله زوجیت به عنوان یکی از مسائلی که در جنبههای گوناگون زندگی بشر به شکلها و رنگهای گوناگون خود را نشان میدهد و کلید حل بسیار از مشکلات درک صحیحی از زوجیت در خلقت و خصوصا در انسان نهفتهاست. و این درک نیز به وسیله نگاه حکمیو هستیشناسانه به این مقوله به نزدیکترین پاسخ میتواند برسد. با مشاهده جهان پیرامون خود انواع متعددی از دوگانگیها را شاهد هستیم و هم چنین از طرفی بیان قرآنی در باره عام بودن زوجیت در تمام موجودات. برای پاسخ به سوال معنای زوجیت در این مقاله با قرار دادن دو اصل وحدت وجود و تشکیک وجود و نگاه اسمایی به عالم جایگاه زوجیت از آغاز خلقت و تفاوت ذات احدیت و صفات خداوند مشخص گردید. در مسیر خلقت از عالم الوهیت تا عالم ماده مقصود، اقامه توحیداست و اقامه توحید نشان میدهد که زوجی بودن، اصل بنیادینیاست که توحید، خود را از طریق آن متجلی میسازد. و در سراسر پهنه هستی گسترده شدهاست به گونه ای که موجودات در حرکت جوهری خود و فرآیند حرکت به سوی کمال آن را به نمایش میگذارند. در ادامه به سایر دلالتهای قرآن پیرامون مفهوم زوجیت اشاره شدهاست. قرآن کریم شکل گیری زوجها را از زمین، خودتان و چیزهایی که نمیدانیم عنوان کرده، برقراری زوجیت در عالم آخرت را بیان زوج نعمتهای بهشتی یادآور شده و در مورد نحوه کارکرد زوجیت صحبت کرده و مشخصا به زوجیت در انسان به عنوان مهمترین مخلوق هستی پرداختهاست. در ابتدا جنسیت که اولین نمود زوجیتاست مورد بررسی قرار گرفت و سپس عنوان شد که دو گونه زوجیت و قرین بودن نیز برای انسان وجود دارد: جفت شدن با خوبی یا بدی هم سنخ خود در قیامت و جفت شدن با افراد هم شکل و هم عقیده خود.
منابع
اخوت, ا. (1401). بعد جنسیتی انسان. تهران: نشر قرآن و اهل بیت.
اردبیلی, س. ع. (1392). تقریرات فلسفه امام خمینی. تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
اردستانی, م. (1403). فلسفه هستی. تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
اصفهانی, ر. (1380). زوجیت و تعارض آن با پدیده بکرزایی. بینات (موسسه معارف اسلامیامام رضا علیه السلام), 154-161.
بهارزاده, پ. (1392). بازخوانی مفاهیم «زوج» و «زوجیت» در قرآن کریم. تحقیقات قرآن و علوم وحدیث.
بیانات رهبری در دیدار اقشار مختلف بانوان. (1401, 10 14). Retrieved from https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51655
دینانی, غ. ا. (1399). قواعد کلی فلسفی اسلامی-جلد دوم. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
ساجدی, ح. (1397). قرآن و زوجیت فراگیر مخلوقات. قرآن شناخت.
شجریان, م. (1398). جایگاه انسانی زن از نگاه ملاصدرا. نشریه پژوهشهای عقلی نوین, 93-114.
صدرالمتالهین. (1401). شواهد الربوبیه. (ی. کبیر, Trans.) قم: موسه بوستان کتاب.
عباسپور, ع. (1400). بررسی تطبیقی زوجیت از دیدگاه قرآن و علوم تجربی. مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی.
علمالهدی, ج. (1398). نظریه اسلامیرشد انسان. تهران: دانشگاه شهید بهشتی.
علمالهدی, ج. (1402). هنر زنانه زیستن. تهران: سمت.
کریمی, ز. (1401). نقش مقولات در فلسفه ملاصدرا. آینه معرفت, 25-46.
مبلغ, س. (1397). متافيزيك فمينيستي؛ ناممكني كه امكاني نو مي زايد. نشریه پژوهش نامه زنان, 111-147.
مصباحیزدی, م. (1391). شرح الهیات شفا-جلد2. قم: انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى.
موراتا, س. (1402). دائوی اسلام. تهران: انتشارات حکمت.
میر, م. (1397). زوجیت عام در قرآن و نمونههایی از آن در فیزیک هستهای. قرآن و علم, 67-78.
نجاتی, م. (98). اصالت وجود صدرایی و برخی پیامدهای هستی شناختی آن. تاملات فلسفی, 273-294.
نیازکار, ف. (1395). جنسیت و روح در مبانی حکمت متعالیه با تأکید بر دیدگاه آیت الله جوادی آملی. اندیشه نوین دینی.
19. هادوی تهرانی، مهدی، مبانى كلامى اجتهاد در برداشت از قرآن کریم، قم، خانه خرد، 1377ش.
20. النجار، زغلول راغب محمد، من آيات الإعجاز العلمي في القرآن الكريم، القاهرة، مكتبة الشروق الدوليه، چاپ سوم، 1423ق.
21. محمد علی، محمد سامی، اعجاز علمی در قرآن کریم، ترجمه حسن کاظمی، بیرجند، رزقی، 1381ش.
22. نام خانوادگي، نام نويسندگان، «عنوان مقاله»، نام مجله يا كنفرانس، شماره دوره يا مجله، تاريخ انتشار.
23. مؤدب، سید رضا و موسوی مقدم، سید محمد، «اهم مبانی تفسیر قرآن از دیدگاه مفسران شیعه»، شیعه شناسی، شماره28، 1388ش.
24. فغفور مغربی، حمید، «اهداف گزارههای علمی قرآن»، قرآن و علم، شماره2، بهار و تابستان 1387ش.
25. Rotraud, Wielandt, Exegesis of the Quran: Early modern and contemporary, Encyclopaedia of the Quran, Leiden, Brill, 2002.
Bernal, Martin, Black Athena writes back: Martin Bernal responds to his critics, Duke University Press, 2001