نقد و بررسی اعجاز محتوایی قرآن
چکیده
در فرهنگ اسلامی، قرآن کریم بهعنوان مهمترین معجزه رسول اکرم (ص) شناخته میشود. قرآن در یک نگاه کلی دارای دو نوع اعجاز، لفظی. محتوایی هست.. اعجاز از ریشه عجز به معنای ضعف و ناتوانی است و اعجاز محتوایی، اثبات وحیانی بودن قرآن از راه مضامین هدایتی و معرفتی قرآن را گویند. عدهای معتقدند اهمیت قرآن به خاطر اعجاز بیانی است چون خدا تنها با الفاظ قرآن، مردم را دعوت به تحدی نموده است.دلایل متعددی برای اعجاز محتوایی ذکر شده ازجمله دلایل نقلی بویژه آیات قرآن: «بگو: پس اگر راست میگویید، کتابی از جانب خدا بیاورید که از این دو [قرآن و تورات تحریفنشده] هدایتکنندهتر باشد تا پیرویاش کنم»(قصص/49)؛ و روایات پیامبر (ص) و ائمه (ع) ازجمله روایت پیامبر (ص) که میفرمایند: «هر کس از نور قرآن بهره برد، خداوند او را هدایت مینماید»؛ و دلایل عقلی شامل: سازگاری مفاهیم قرآن بافرهنگ صحیح انسانی مثل آیه «و هر چه در توان دارید از نیرو و اسبهای آماده بسیج کنید»(انفال /60)، رعایت اصل تعادل در قانونگذاری در آیه «و بدین گونه شمارا امتی میانه قراردادیم تا بر مردم گواه باشید....»(بقره/143)، همگام بودن با فطرت پاک انسانها در آیه «پسروی خود را با گرایش تمام بهحق، بهسوی این دین کن، با همان سرشتی که خدا مردم را بر آن سرشته است»(روم/30)، حقیقتبینی و تعمق مثل آیه «ای کسانی که ایمان آوردهاید، شراب و قمار و بتها و تیرهای قرعه پلیدند و از عمل شیطاناند. پس از آنها دوری گزینید، باشد که رستگار شوید». (مائده/ 90)، ارائه معانی عمیق در قالب ایجاز ازجمله آیه «و ای خردمندان، شمارا در قصاص زندگانی است، باشد که به تقوا گرایید»(بقره/ 176)، عقلگرا بودن هدایتهای قرآن ازجمله «و چون به آنان گفته شود: بهسوی آنچه خدا نازل کرده و بهسوی پیامبرش بیایید، میگویند: آنچه پدران خود را بر آن یافتهایم ما را بس است آیا هرچند پدرانشان چیزی نمیدانسته و هدایت نیافته بودند؟»(مائده/104). پس اعجاز قرآن ،این بود که با ارائه مفاهیم والای هدایتی محتوای خود در منطقهای که عاری از فرهنگ و تمدن و به قولی عصر جاهلیت خود را سپری مینمود توسط فردی درس نخوانده، آنچنان انقلابی در آنها ایجاد کرد که باعث غبطه خوردن همه به احوال آنان شد. کلمات کلیدی: قرآن کریم، اعجاز، اعجاز محتوایی، دلایل اعجاز محتوایی
مقدمه
قرآن کتاب آسمانی، بهعنوان معجزه و سند نبوت پیامبر اسلام (ص) و منبع اصلی هدایت تمامی انسانهاست. از همان آغاز نزولش ،عدّهای منکر اعجاز آن شدند و آن را بهعنوان افسانه و اساطیر نام نهادند.«إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ» [همانکه] چون آيات ما بر او خوانده شود، گويد: «[اینها] افسانههاى پيشينيان است.» (مطفّفین/ 13). قرآن در سوره اسرا آیه 88 تمام بشریت را دعوت به تحدّی کرده است: «قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا»«بگو: قطعاً اگر جن و انس گرد آیند که مانند این قرآن را بیاورند، نمیتوانند مانندش را بیاورند و اگرچه پشتیبان یکدیگر باشند.» این مطلب بیانگر این است که منکران اعجاز قرآن فقط محدود به شبهجزیره عرب نبودند. اعجاز در لغت، از ریشه عجز يعنى ضعف و ناتوانى. عاجز يعنى ضعيف و ناتوان (ابن فارس، بیتا، ص.232). اثبات وحیانی بودن قرآن از راه مضامین هدایتی و معرفتی آن را اعجاز محتوایی قرآن گویند. بهطورکلی ميتوان اعجاز را به اعجاز لفظی و اعجاز معنایی تقسيم كرد. اعجاز لفظی به ساختار الفاظ و ظاهر قرآن مربوط ميشود كه براي آگاهي از آن تسلط بر زبان عربي ضرورت دارد و عرب جاهلي بهخوبی آن را درک میکرد؛ ازجمله میتوان به اعجاز در آهنگ ، موسيقى كلمات و اعجاز عددى قرآن اشاره کرد امّا اعجاز معنایی كه به محتوا و مفاهيم قرآن مربوط ميشود و آگاهي از آنها براي ناآشنايان با ظرايف زبان ادبي عربي نيز مقدور هست (شاکر،1380،ص.10). اعجاز محتوایی قران مربوط به اعجاز معنایی قرآن بوده وبر اساس آن در مفاد آیات قرآن، کوچکترین اختلافی وجود ندارد که قرآن مجید به این حقیقت اشارهکرده: «أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلاَفًا كَثِيرًا»«آيا در [معانىِ] قرآن نمىانديشند؟ اگر از جانب غير خدا بود قطعاً در آن اختلاف بسيارى مىيافتند»(نساء/82). اگر در مورد معانى بلند و معارف عميق هدایتی قرآن كار مىشد مسائل مربوط به قرآن ازجمله محجوریت آن حل میشد و وجوه بهترى در اعجاز قرآن به دست مىآمد و معلوم مىشد كه قرآن كريم همه نيازهاى هدایتی بشر را برطرف كرده است و اگر چنين چيزى اثبات بشود، مهمترین وجه در اعجاز قرآن خواهد بود. (قرائتی، 1388، ص.99). در این نوشتار سعی شده است به این سؤال پاسخ دهیم که قرآن چه معیارهایی دارد که هیچکس نمیتواند مثل آن را بیاورد؟ در کنار سایر مباحث مربوطه به وجوه اعجاز قرآن، برخی از قرآنپژوهان در خصوص اعجاز محتوایی قرآن مانند «اعجاز قرآن – علامه محمدحسين طباطبايى»، «اعجـاز قرآن – احمد رمضانی »، «قرآن و آخرين پيامبر، آیت اله ناصر مكارم شيرازي» کتابهای به رشته تحریر درآوردهاند. روش نگارش این مقاله بهصورت روش گردآوری اطلاعات کتابخانهای و با شیوه توصیفی تحلیلی میباشد. این پژوهش در پی اثبات اعجاز محتوایی و وحیانی بودن قرآن بهعنوان مهمترین و کاربردترین وجوه اعجاز قرآن میباشد؛ که حل بسیاری از مشکلات جامعه ما درگرو توجه به این نوع اعجاز است.
1-مفهوم شناسی
1-1- «اعجاز» در لغت به چند معنى آمده است: الف(از دست رفتن چيزى، مثلاً گفته مىشود «اعجزه الامر الفلانى» يعنى فلان چيز از دست وى دررفت. ب) احساس عجز و ناتوانى در ديگرى، مثلاً مىگويند «اعجزت زيدا» او را عاجز و ناتوان يافتم. ج) ايجاد عجز و درماندگى در طرف مقابل و در اين صورت اعجاز به معناى «تعجيز» مىباشد، مانند «اعجزت زيدا» يعنى او را عاجز و ناتوان نمودم. (نجمى و هريسى، بیتا، ص. 32 ). 1-2- معنای واژه اعجاز در قرآن : در قرآن اعجاز به معناي پايان و ریشه شيء است (راغب اصفهانی، بیتا،ص.۳۳۴). چنانکه خداوند در قرآن ميفرمايند: إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ ﴿19﴾ تَنزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ ﴿20﴾ ترجمه: «ما تندباد وحشتناك و سردي را در يك روز شوم كه استمرار داشته است، بر آنها فرستاديم كه مردم را همچون تنههاي نخل ريشهكن شده، از جا ميكند»(قمر/19-20)؛ اما در اصطلاح دانشمندان علم «كلام» اعجاز عبارت از اين است كه: آنکس كه مقامى را از ناحيه خداوند ادعا مىكند بهعنوان گواه بر صدق گفتارش، عملى انجام دهد كه با آن عمل قوانين طبيعت را بشكند، بهطوریکه ديگران از انجام دادن آن عمل عاجز و ناتوان باشند، چنين عمل خارقالعاده را «معجزه» و انجام دادن آن را «اعجاز» مىنامند. (نجمى و هريسى،بیتا، ص. 32 )؛ و در اصطلاح شرع امرى است كه از عادات معهودِ فراتر است و مقارن با هماورد جويى است كه ديگران از معارضه با آن ناتواناند) كمالى، بیتا،ص.583 ). واژه اعجاز و معجزه در معنای اصطلاحی آن در قرآن به کار نرفته است و بهجای آن واژههای دیگری که به معنای معجزه میباشد درآیات قرآن بهکاررفته است؛ ازجمله واژهها «آیه،سلطان، برهان و مبصره» که به ترتیب درآیات ذیل به آنها اشارهشده است. الف) واژه آیه: «وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ هَذِهِ نَاقَةُ اللّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللّهِ .... »«و بهسوی [قوم] ثمود صالح برادرشان را [فرستاديم] گفت اى قوم من خدا را بپرستيد براى شما معبودى جز او نيست در حقيقت براى شما از جانب پروردگارتان دليلى آشكار آمده است اين ماده شتر خدا براى شماست كه پديدهاى شگرف است پس آن را بگذاريد تا در زمين خدا بخورد ...»(اعراف / 73). ب) واژه سلطان: «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ»«و بهراستی موسى را با آيات خود و حجتى آشكار »(هود/96). ج) واژه برهان: «اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ»«دست خود را به گريبانت ببر تا سپيد بىگزند بيرون بيايد و [براى رهايى] از اين هراس بازويت را به خويشتن بچسبان اين دو [نشانه] دو برهان از جانب پروردگار تو است [كه بايد] بهسوی فرعون و سران [كشور] او [ببرى] زيرا آنان همواره قومى نافرماناند»(قصص / 32). د) واژه مبصره: «وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالآيَاتِ إِلاَّ أَن كَذَّبَ بِهَا الأَوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُواْ بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالآيَاتِ إِلاَّ تَخْوِيفًا »«و [چيزى] ما را از فرستادن معجزات باز نداشت جز اينكه پيشينيان آنها را بهدروغ گرفتند و به ثمود ماده شتر داديم كه [پديدهاى] روشنگر بود [ولى] به آن ستم كردند و ما معجزهها را جز براى بی مدادن [مردم] نمىفرستيم» (اسراء/ 59) در احادیث و روایات انبیاء نیز از معجزات انبیاء و شواهد و براهین آنها، از واژه اعجاز و معجزه استفادهنشده است و این خود گواه بر این ادعاست که این دو واژه، بعدها توسط دانشمندان اسلامی بهکاررفته و در فرهنگ اسلامی،بهعنوان اصطلاحی مترادف با دلایل و حجّتهای انبیا،بهکاربرده شده است. گویا تا اواخر قرن سوم، دو واژه «اعجاز و معجزه» شایع نبوده است. ولی قطعاً واژه «اعجاز و معجزه» در آغاز قرن چهارم بهکاررفته است. در مورد نخستین کتاب پیرامون اعجاز قرآن،اختلافنظر است و علّت آن برگرفته از گستردگی معنا و مفهوم «اعجاز» است. ولی بیشتر دانشمندان معتقدند نخستین نویسنده درباره اعجاز قرآن، جاحظ (م 255 هـ) است که کتاب «نظم القرآن» خود را درباره یکی از وجوه اعجاز قرآن نوشته و به دفاع از آن برخاسته است( رضایی کرمانی،1380 ، صص.11-12). 1-3-اعجاز محتوایی قرآن: معجزه بودن قرآن از جهت معارف والای آن را میگویند. این بُعد از اعجاز قرآن، برخی دیگر از وجوه اعجاز را که ناظر به ابعاد معرفتی قرآن است؛ مانند اعجاز تشریعی، اخبار به امور غیبی، اعجاز در عدم تناقض و اختلاف، دربرمی گیرد و نسبت به آنها عام است . قرآن کتابي است که براي همه مردم نقش هدایتگر دارد و هرکسی که بدون غرضورزی به آن مراجعه کند مورد هدايت قرار میگیرد. در قرآن کریم آیات زیادی بیانگر اعجاز محتوایی قرآن کریم میباشد ازجمله : « شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ» ترجمه :« ماه رمضان [همان ماه] است كه در آن قرآن فرو فرستادهشده است [كتابى ] كه مردم را راهبر و [متضمن] دلايل آشكار هدايت و [ميزان] تشخيص حق از باطل است ...»(بقره/185). براي اعجاز محتوایی قرآن مصاديق و وجوهي ذكر کردهاند كه به چند نمونه از آن اشاره میگردد: 1-3-1- اینکه شخص امّي (درس نخوانده) و مربى نديده كتابى را كه هم الفاظش معجزه است و هم معانیاش، امرى طبيعى نيست، و جز به معجزه صورت نمىگيرد.) المیزان،1390ه.ق، ص. 99. ( 1-3-2- قرآن بااینکه طي بیستوسه سال و در اوضاع غیرعادی نازلشده و مطالب و احكام متعدد دارد بااینحال کوچکترین اختلاف و تناقضي در او نيست و اين كار، شگفت و معجزه است. 1-3-3- قرآن از غيب خبر داده و از حوادثی قبل از وقوع آن خبر داده كه بعداً همانگونه واقعشده است. 1-3-4- قرآن از اسرار عالم آفرينش صدها سال قبل خبر داده كه مقداري از آنها را علوم امروز بشر كشف كرده مثل حركت زمين،(طه/53) بارور كردن باد، گياهان را،(حجر/22) مذكر و مؤنث بودن گياهان( رعد/3). 1-4-اعجاز محتوایی ازنظر برخی از مفسران: عنوان «اعجاز محتوایی قرآن» پدیدهای نوظهور است که برخی قرآنپژوهان معاصر به آن پرداختهاند، اما این جنبه از اعجاز قرآن تحت عناوینی نظیر «اعجاز در تأثیرگذاری بز مخاطبان»،«اعجاز تشریحی»،«اعجاز هدایتی» و «اعجاز در احکام حلال و حرام و مکارم اخلاق»از دیرباز موردتوجه قرآنپژوهان بوده است.به نظرمی رسد، شیخ مفید اولین کسی است که اشتمال قرآن بر مطالب دقیق علوم الهی،مکارم اخلاقی، ارشاد به فنون حکمت علمی و عملی و مصالح دینی و دنیوی را وجهی از اعجاز قرآن است. (مجلسی،ج17،1403ه.ق،ص. 224).قرطبی نیز در ضمن بیان وجوه دهگانه اعجاز قرآن به این وجه تصریح نموده است.(قرطبی،ج1،1415ه.ق، ص.57). در زمان معاصر، علّامه بلاغی (متوفای 1352ه.ق) این وجه اعجاز را بهتفصیل موردتوجه قرار داده و در مقدمه تفسیرش به اعجاز قرآن کریم از جنبه تشریع عادلانه و نظام مدنی تصریح (بلاغی،ج 1،بیتا،صص. 41-44)؛ و بحث تفصیلی آن را به دو کتاب «المهدی الی دین المصطفی» و «الرحله المدرّسیّه» ارجاع داده است. همزمان با علامه بلاغی، رشید رضا،یکی از وجوه اعجاز قرآن را علوم دینی و تشریعی معرفی کرده است (سید رضا،ج1،بیتا،صص. 206-207).
2-فایده بررسی اعجاز قرآن با توجّه به محتواي آن
در بررسی اعجاز قرآن با توجه به معارف والای هدایتی آن،دو مطلب مهم را میتوان ثابت کرد: الف) تحدی قرآن تنها مربوط به الفاظ قرآن نیست که عدّهای فکر کردند (ازجمله مسیلمه کذّاب،سجاح و...) اگر بتوانند مشابه و هم آهنگ با الفاظ قرآن مطالبی بیاورند توانستهاند با آن هماوردی کنند درحالیکه در تحدی مهمتر از الفاظ، معارف والای قرآن کریم میباشد که نشاندهنده الهی بودن آن میباشد. ب) بابیان اعجاز محتوایی قرآن، رسالت حضرت رسول اكرم (ص ) كه آورنده اين معجزه از جانب خدا است را هم میتوان اثـبـات نـمـود، زيرا ممكن نيست كه خداى تعالى يك چنين قدرتنمائی فوقالعادهای را در اختيار كسى بگذارد كه او بهدروغ ادعاى رسالت كرده باشد.
3-مخالفان اعجاز محتوایی قرآن
گروهی از افراد به راین نوع اعجاز قرآن عیب میگیرند و اعجاز قرآن را منحصر به اعجاز بیانی میدانند. به نظر صبحی صالحی، تحدّی قران ناظر به اعجاز بیانی آن است و به محتوا و تشریعات قرآن تحدی نشده است. ازاینرو،نمیتوان از این وجه اعجازی دفاع کرد (صالح،1369،صص.320-321)؛ و مخالفان معتقدند: «قرآن مخاطبان عصر نزول را به بیان و بلاغت و فصاحت خود تحدّی کرده؛ زیرا آنها در این زمینه نیرومند بودند،امّا درزمینهٔ علوم و معارف و تشریعات،با آنها تحدّی نکرده،زیرا اطّلاعانشان در این زمینه قابلذکر نبود. (خالدی،1416ق،ص.75). به اعتقاد صباغ، اشتمال قرآن بر یک قانونگذاری کامل و شایسته برای هر زمان و مکان،دلیلی است بر راستی دعوت پیامبر (ص) و اینکه قران از جانب خدا است، امّا این مطلب اعجاز مورد تحدی نیست،بلکه اعجاز مورد تحدی قرآن همان اسلوب و نظم قرآن است (صبّاغ،1410ه.ق،ص.86). که نقد این ادّعاها در بررسی دلایل اعجاز محتوایی قرآن خودبهخود بیانگر نادرست بودن آنها خواهد بود.
4- مهمترین دلیل اعجاز محتوایی؛محتوا و مطالب قرآن کریم
قبل از بررسی دلایل دیگراعجاز محتوایی قرآن به بیان محتوا و مطالب قرآن کریم میپردازیم. تا راهگشای ما در بررسی اعجاز محتوایی قرآن باشد. محتویات و مطالب قرآن مجید بهطور خلاصه بدین قرار است که: از مجموع 6236 آیه قرآن کریم، حدود 1300 آیه درباره توحید و خداشناسی است. اعم از وجود خدا، وحدانیت و صفات او؛ و اینکه خلقت عالم و اداره آن در دست خداست و جهان، تکمحوری، یکقطبی و یک کانونی است:( الله لا اله الا هو الحی القوم لا تأخذه سنة و لا نوم له ما فی السموات و ما فی الارض...) (سوره بقره، آیه 255). حدود 1400 آیه درباره معاد، قیامت، مرگ و برزخ، حشرونشر، بهشت و جهنم و خلود است. حدود پانصد آیه درباره احکام است. از قبیل حلال و حرام، تجارت، جنگ و صلح، قصاص، حدود نماز، روزه، حج و غیره و حدود 2000 آیه در حالات انبیاء، امتها و پیروزی حق بر باطل میباشد؛ و بقیه آیات، درباره اخلاق، مواعظ، امثال آنها است (قرشی بنابی،1374،ص.32).
5- دلایل اعجاز محتوایی قرآن
اعجاز محتوایی قرآن کریم بهعنوان یکی از مهمترین وجوه اعجاز قرآن از سوی برخی قرآنپژوهان و مفسّران مطرح گردیده است و دلایلی بر این بُعد از اعجاز بیان کردهاند که به مهمترین آنها اشاره میشود. 5-1- دلایل نقلی 5-1-1-آیات قرآن از بارزترین دلایل بر اعجاز محتوایی قرآن،خود آیات قرآن کریم میباشد که در برخی از آنها به بعد معارف و احکام و دستورها و آموزههایی که موجب سعادت دنیوی،اخروی و هدایتگری انسان میگردد، تحدی نموده است. ازجمله در آیه: «قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ» «بگو: پس اگر راست مىگوييد، كتابى از جانب خدا بياوريد كه از اين دو هدایتکنندهتر باشد تا پیرویاش كنم» (قصص/49).این آیه یکی از گویاترین آیات و دلیلی محکم بر نقد نظریات مخالفان اعجاز محتوایی قرآن میباشد که معتقدند تحدی قرآن تنها مربوط به اعجاز بیانی میباشد درحالیکه در این آیه قرآن بر تشریعات و محتوای خود، تحدی نموده است. چون انسان تنها در سایه عمل به معارف قرآن هدایت مییابد و قرآن نیز در مقام اثبات هدایتگری خودش به تحدی برخاسته است،چون «آيه در مقام محاجّه است، ادعا مىكند كه تورات نازل بر موسى و قرآن هادى هستند و هادىتر از آن دو وجود ندارد، اگر خصم اين را قبول ندارد خودش كتابى بياورد كه هدايت آن بيشتر از هدايت اين دو باشد و واقع را بهتر بيان كند»(طباطبایی،ج16،1421ه.ق،ص.52). البته این را هم بايد دانست كه اگر در آيه موردبحث اعتراف شده است به اينكه تورات كتاب هدايت است، منظور تورات زمان موسى است، زيرا خود قرآن كريم تورات موجود در اين اعصار را تحریفشده و خلل پذيرفته مىداند. آیات ذیل نیز بیانگر اعجاز محتوایی قرآن میباشد: 1-«فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ »«پس اگر راست مىگويند، سخنى مثل آن بياورند»(طور/34) 2-«... فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَآيَاتِهِ يُؤْمِنُونَ»«...پس، بعد از خدا و نشانههاى او به كدام سخن خواهند گرويد؟ »(جاثیه/6) 3-«اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَمَن يُضْلِلْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ »«خدا زيباترين سخن را [بهصورت] كتابى متشابه، متضمّن وعد و وعيد، نازل كرده است. آنان كه از پروردگارشان مىهراسند، پوست بدنشان از آن به لرزه مىافتد، سپس پوستشان و دلشان به ياد خدا نرم مىگردد. اين است هدايت خدا، هر كه را بخواهد، به آن راه نمايد و هر كه را خدا گمراه كند او را راهبرى نيست»( زمر/23). این آیات سهگانه قرآن را با لفظ «حدیث» یعنی نو و تازه بودن معرفی میکند به خاطر اینکه قبل از نزول قرآن معارف و محتوایی مانند آنچه قرآن آورده بود در بین جوامع بشری وجود نداشت. لذا قرآن باصفت «حدیث بودن معارف خود»منکران را دعوت به تحدی نموده است. حضرت علی(ع) در این زمینه فرمودهاند: قرآن برای هیچ گویندهای جای سخن نگذاشته است؛ یعنی هیچ حرف تازه و موردنیاز بشر وجود ندارد که در قرآن نباشد. این جمله ایشان نیز دلیل اهمیت اعجاز محتوایی قرآن میباشد که باید در تمامی اعصار برای حل نیازها و مشکلات فردی و اجتماعی به سراغ قرآن برویم. 5-1-2-صفات قرآن یکی دیگر از راههای شناخت اهمیت اعجاز قرآن،توصیفهای است که قرآن کریم در مورد خود بهکاربرده است. هر کلامی دارای دو بخش میباشد: بخش نخست،ظاهر کلام است که در قالب واژهها خود را نمایان میسازد و بخش دوم معانی است که در دل این واژهها جا گرفته است که با بررسی آنها میتوان این حقیقت را بهتر درکرد که کدامیک از دو جنبه لفظی و معنای قرآن دارای اهمیت بیشتری است. بهترین راه برای شناخت این حقیقت مراجعه به اوصاف بهکاررفته در مورد قرآن در آیاتش میباشد. در قرآن حدود 55 توصیف در مورد قرآن بهکاررفته؛ ازجمله اینها، عبارتاند از: «هدایت» درآیه «ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ »«اين است كتابى كه در [حقانيت] آن هيچ ترديدى نيست [و] مايه هدايت تقواپيشگان است »(بقره/2)،«تبیان» در آیه «...وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَىلِلْمُسْلِمِينَ » «... و اين كتاب را كه روشنگر هر چيزى است و براى مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگرى است بر تو نازل كرديم» (نحل/89)، «تفصیل» در آیه «وَكَتَبْنَا لَهُ فِي الأَلْوَاحِ مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْعِظَةً وَتَفْصِيلًا لِّكُلِّ شَيْءٍ ...»«و در الواح [تورات] براى او در هر موردى پندى و براى هر چيزى تفصيلى نگاشتيم ...»(اعراف/145)،«صراط مستقیم» در آیه «اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ »«ما را به راه راست هدايت فرما »(حمد/6)،«بُشری» در آیه «هُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ »«كه [مايه] هدايت و بشارت براى مؤمنان است » (سوره نمل/2)، «حکمت» در آیه «وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا»«و آنچه را كه از آيات خدا و [سخنان] حكمت [آميز] در خانههاى شما خوانده مىشود ياد كنيد در حقیقت خدا همواره دقيق و آگاه است » (احزاب/34)،«برهان» در آیه «يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا » «اى مردم در حقيقت براى شما از جانب پروردگارتان برهانى آمده است و ما بهسوی شما نورى تابناك فرو فرستادهايم » (نساء/174)، «بصائر» در آیه «هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّقَوْمِ يُوقِنُونَ »«اين [كتاب] براى مردم بینش بخش و براى قومى كه يقين دارند رهنمود و رحمتى است »(جاثیه/20)،«فرقان» در آیه «يِا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَانًا ...»«اى كسانى كه ايمان آوردهايد اگر از خدا پروا داريد براى شما [نيروى] تشخيص [حق از باطل] قرار مىدهد و...» (انفال/29)، «نور» در آیه «... وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ »«... و نورى را كه با او نازل شده است پيروى كردند آنان همان رستگارانید »(اعراف/157)، «شفا و رحمت» در آیه «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إَلاَّ خَسَارًا «و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مىكنيم و [لى] ستمگران را جز زيان نمىافزايد » (اسراء/82)؛ و... همه این اوصاف یادشده به ابعاد ویژهای از عظمت وجودی معجزه ابدی خاتم پیامبران یعنی جنبه هدایتی قرآن کریم دلالت دارد و از مجموع اینگونه توصیفها میتوان دریافت که قرآن گنجینهای از معارف و حکمتها میباشد که انسان را میتواند با نور خود از تاریکیهای جهل و خرافات بهسوی روشنایی و خوش بختی راهنمایی کند و او را از امراض درونی شفا دهد، به خاطر اینکه هیچیک از اسامی قرآن بیمسما نیست؛ همه اینها بازهم نشان میدهد که قرآن با علوم و معارف خویش همگان را برای آوردن چنین کتاب هدایتگری به تحدی دعوت نموده است. 5-1-3-روایات معصومان علیهمالسلام از دلایل دیگر در مورد اعجاز محتوایی قرآن سخنان پیامبر اسلام (ص) و ائمه اطهار (ع) در مورد قرآن میباشد که در این قسمت به جهت ایجاز تنها به ذکر نمونههای از فرمایشات پیامبر اسلام (ص) و حضرت علی (ع) اشاره میگردد. حضرت رسول اکرم (ص) که تمامی آیات قرآن بر قلب مبارک ایشان نازل شده است؛ ایشان در توصیف اعجاز و عجایب قرآن میفرماید: «بر شما باد که به قرآن، رویآورید؛ زیرا قرآن شفابخشی سودمند و دوایی نجاتبخش است؛ هر کس به قرآن تمسک جوید، مصون میماند و هر کس از آن پیروی نماید، نجات مییابد؛ هرگز از مسیر حق، منحرف نمیشود تا نیازمند به اصلاح باشد و هرگز گمراه نمیکند تا درخور عتاب باشد؛ شگفتیهای قرآن، پایانپذیر نیست و با گفتگوی فراوان در مورد آن، فرسوده نمیشود» (مجلسی، ج89،1403ق، ص. 182). و همچنین ایشان میفرمایند: «قرآن، چراغی آشکار و ریسمانی محکم و ملجأ مطمئنی است که در رتبه و مقام بالا قرار دارد، قرآن برترین شفابخش و بالاترین فضیلت و سعادت است، هر کس از نور آن بهره میبرد، خدا او را هدایت نماید و هر کس امور خویش را به او پیوند دهد، خداوند او را مصون میدارد و هر کس به قرآن، تمسک جوید، خداوند او را نجات میدهد...» (همان،ص31). امام علی (علیه السّلام) بزرگترین مفسّر قرآن و وصیّ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، در مورد قرآن و اعجاز آن میفرمایند: «در قرآن بیان هر چیزی است... و اختلافی در آن نیست و خداوند میفرماید: اگر از سوی خدای یکتا نبود، در آن اختلاف فراوان مییافتید؛ ظاهر قرآن زیبا، باطن آن ژرف و ناپیدا است؛ عجایب آن سپری نگردد، غرایب و شگفتیهای آن به پایان نرسد و تاریکیها، جز بدان زدوده نشود»(نهجالبلاغه،خطبه18). همچنین ایشان میفرمایند: بدانید که این قرآن پندآموز است که خیانت نمیکند؛ و هدایتگری است که گمراه نمیسازد؛ و سخنگویی است که دروغ نمیگوید. (نهجالبلاغه، خطبه176)، شایانذکر است که مشابه این تعبیرات در مورد قرآن در فرمایشات سایر ائمه (ع) نیز فراوان دیده میشود. بنابراین،بیشتر توصیفها و تعابیر آن بزرگواران به بُعد معارف و احکام یعنی هدایتگری قرآن کریم اشاره دارد که مایه سعادت و هدایت انسان میباشد و خود اینها نیز دلیلی بر تحدی قرآن در بعد اعجاز محتواییمیباشد. 5-2-دلایل عقلی یکی دیگر از دلایل اعجاز محتوایی قرآن،عقل است. با بررسی ویژگیهای محتویات و معارف والای قرآن و امتیازات زیادی که دارد و از طرفی توجّه به ویژگیهای آورنده آنها، عقل به این نتیجه میرسد که این معارف عمیق نمیتواند منشأ غیر وحیانی و انسانی داشته باشد. 5-2-1- خصوصیات هدایتی معارف قرآن کریم معارف قرآن کریم از ویژگیهای خاصی برخوردار است که هیچیک از آنها در دیگر آیینهای آسمانی دیده نمیشود. ازجمله معرفی اسلام بهعنوان یک آیین جهانی که حدومرز جغرافیایی و نژادی نمیشناسد. خداوند متعال در قرآن میفرماید: «هَذَا بَيَانٌ لِّلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِّلْمُتَّقِينَ». «اين [قرآن] براى مردم، بيانى و براى پرهيزگاران رهنمود و اندرزى است»(آلعمران / 138). وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لأُنذِرَكُم بِهِ وَمَن بَلَغَ...»«و اين قرآن به من وحیشده تا بهوسیله آن، شما و هر كس را [كه اين پيام به او] برسد، هشدار دهم»(انعام / 19).» مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا»«محمد پدر هیچیک از مردان شما نيست، ولى فرستاده خدا و خاتم پيامبران است؛ و خدا همواره بر هر چيزى داناست» (احزاب/ 40). آیینی که چنین ادعای دارد باید دارای چنان کشش و ظرفیتی باشد که بتواند با تمدن صحیح انسانی سازگار باشد و از زیرساختهای برخوردار باشد که با نهاد انسانها بهدوراز رنگ و ملّیات و جغرافیایی سازگار باشد. لذا در این قسمت به بررسی برخی از مهمترین ویژگیهای معارف والای هدایتی قرآن کریم میپردازیم که باعث شده است آیین اسلام از آیینهای دیگر متمایز گردد. 5-2-2- سازگاری بافرهنگ صحیح انسانی علت سازگاری قوانین اسلام با تمام چهرههای تمدن و فرهنگ انسانی این است که اسلام هرگز به شکل و ظاهر قضایا نپرداخته، بلکه بیشتر توجه خود را به روح و معانی معطوف داشته است. قرآن در هدایت خود به طرح مقاصد و اهداف اصیل اسلامی میپردازد و پیروان خود را در نحوه تحصیل آن آزاد میگذارد و هرگز برای رسیدن به هدف،وسیلهای خاص تعیین نکرده و مقدس نمیشمارد، جز اینکه گاهی از وسایل ضد انسانی و نامشروع جلوگیری مینماید (سبحانی،1372،ص. 122). اسلام با داشتن چنین دید وسیع،قوانین خود را از هر نوع کنش با چهرههای تمدن بازمیدارد، مثلاً در آیاتی فراوان از قرآن برای تحصیل علم و دانش تشویق و ترغیب مینماید، بیآنکه مشروط بهوسیله خاصی باشد که آن را مقدس شمارد. خداوند عزَّوجلَّ میفرماید: «... هَلْ یستوی الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ» بگو: «آيا كسانى كه مىدانند و كسانى كه نمىدانند یکساناند؟» تنها خردمنداناند كه پندپذيرند.»(زمر/9). ازنظر قرآن عفت و پوشش برای زن در خارج خانه و محیط کار یک مسئله حیاتی است و آیات قرآن مکرّر زن را به عفت و پوشش دعوت کرده ولی اسلام در مسئله پوشش هرگز به شکلی خاص مقید نکرده است. (همان،ص.123) بلکه خداوند متعال میفرماید: «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ ....» «و به زنان مؤمن بگو كه چشمان خویش فروگیرند و شرمگاه خود نگهدارند و زینتهای خود را جز آن مقدار كه پیداست آشكار نكنند و مقنعههای خود را تا گریبان فروگذارند و زینتهای خود را آشكار نكنند،...» (نور/31) در مسئله دفاع در برابر دشمن،قرآن از مسلمانان میخواهد که صفوف خود را در برابر دشمنان،پیوسته قوی و نیرومند سازند و این اصل اسلامی را چنین بیان میکند: «وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ...» «و هر چه در توان داريد از نيرو و اسبهای آماده بسيج كنيد»(سوره انفال آیه60). آنچه اسلام میخواهد،بیان قدرت و نیرومند بودن صفوف مسلمانان در برابر دشمنان است و هرگز آنان را به سلاح و نیرویی خاص مقیّد نکرده است. این نمونههای ذکرشده نشان میدهد که معارف قرآنی با تمدنهای صحیح انسانی،کاملاً هماهنگ و متناسب میباشد. 5-2-3- رعایت اصل تعادل در قانونگذاری يکي ديگر از ویژگیهای مفاهیم قرآن و جنبههای اعجاز آن، اعتدال و میانهروی در قانونگذاری و دستورات اخلاقي است. قرآن در قانونگذاری، روش اعتدال و میانهروی را در پیشگرفته و از هرگونه افراطوتفریط اجتناب نموده است. قرآن تا آنجا به موضوع اعتدال توجه داشته است که آن را براي افراد انسان نيز يک امر لازم و ضروري دانسته، با زبان آنان از خداوند راه اعتدال و خالي از اِعوِجاج و روش دور از افراطوتفریط را میطلبد، آنجا که میگوید: «اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ»«[خداوندا!] ما را به راه راست هدايت فرماي» (فاتحه آیه6). در قوانین اسلام به نیازمندیهای مادّی و معنوی انسان توجه کامل شده است و وجود انسان ترکیبی از جسم و بدن و روح و روان و نیاز او به امور مادّی و لذایذ جسمانی کمتر از نیاز او به امور معنوی نیست (سبحانی،1372،ص. 137). قرآن مجید درآیات زیادی بهاعتدال و میانهروی در تمام امور دعوت مینماید و به یک روش عادلانه که از افراطوتفریط به دور باشد،رهبری میکند که به برخی از آن اشاره میشود. قرآن اصل «عدالت» را بهعنوان زیربنای همه قوانین اجتماعی میپذیرد و میگوید: حکومت و قضاوت باید بر پایه عدالت باشد: «... وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُواْ بِالْعَدْلِ ...» «و چون ميان مردم داورى مىكنيد، به عدالت داورى كنيد»(نساء/58). هوی پرستی، سرچشمه ظلم و بیدادگری و مانع عدالت است: «... فَلاَ تَتَّبِعُواْ الْهَوَى أَن تَعْدِلُواْ...» ... «پس، از پى هوس نرويد كه [درنتيجه از حق] عدول كنيد...»(نساء/ 135). دشمنی و خصومت نباید مانع اجرای عدالت گردد: «... وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى ...»«... و البته نبايد دشمنى گروهى شمارا بر آن دارد كه عدالت نكنيد. عدالت كنيد كه آن به تقوا نزدیکتر است...»(مائده/8). معاملهها و مبادلههای اقتصادی باید طبق «عدل و داد» صورت گیرد: «... وَأَوْفُواْ الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ...»«... و پيمانه و ترازو را به عدالت، تمام بپيماييد...» (انعام/ 152). در موقع انفاق،بخل ورزیدن و اسراف کردن، مذموم و نکوهیده ولی میانهروی و اعتدال،محمود و پسندیده است: «وَلاَ تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلاَ تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا» و دستت را به گردنت زنجير مكن و بسيار [هم] گشادهدستى منما تا ملامتشده و حسرتزده برجایمانی. (اسراء/ 29). «وكُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ...» «...و بخوريد و بياشاميد و [لی] زيادهروى مكنيد...»(اعراف/ 31). هم دنیا گریزی و سرکوب تمایلات طبیعی و مادّی مطرود است: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللّهِ الَّتِيَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ...» «[اى پيامبر] بگو: «زيورهايى را كه خدا براى بندگانش پديد آورده و [نيز] روزیهای پاكيزه را چه كسى حرام گردانيده؟...» (اعراف /32)؛ و هم دنیاپرستی و دلسپردگی به آن نکوهش شده است: «وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ»«اين زندگى دنيا جز سرگرمى و بازيچه نيست و زندگى حقيقى همانا [در] سراى آخرت است؛ ایکاش مىدانستند» (عنکبوت/64). قرآن اصل عدالت را هدف نهایی بعثت پیامبران میداند: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ...» «بهراستی [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند،...»(حدید/ 25). بدینسان مفاهیم قرآن امّتی معتدل،معقول و واقعگرا را ترسیم میکند که الگو و شاخص برای دیگران باشد: «وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا...» «و بدين گونه شمارا امتى ميانه قراردادیم تا بر مردم گواه باشيد؛ و پيامبر بر شما گواه باشد....»(بقره/ 143). آری اینهمه ویژگیها و امتیازها درباره عدالت که مفاهیم قرآنی بیانگر آنهاست؛ انسانی در یک برهه کوتاه با دریافت وحی از سوی خداوند متعال،به جامعه بشری آموخت که خود به مکتب نرفته و معلّم ندیده بود.
5-2-4- همگام بودن با فطرت پاک انسانها
ازجمله ویژگیهایی که میتوان برای مفاهیم قرآنی برشمرد، هماهنگی آنها با سرشت طبیعی و آفرینش فطری همه انسانها است. منظور از فطري بودن اين است كه تسليم بودن در برابر خدا و خداپرستي ـ كه ريشه همه احكام و فروعات دين است ـ امري فطري است. هر انساني بهمقتضاي فطرت خود، خواهان خضوع در برابر خدا، پرستش او و تعلق و تقرب به «كامل مطلق» است و پرستشهاي انحرافي و شركآميز براثر تلقينات و تربيتهاي غلط و يا براثر جهل و خطاي در تطبيق، پديد ميآيد (مصباح يزدي،1389،ص.99). قرآن به این مسئله اشاره میکند: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ»«پسروی خود را با گرايش تمام بهحق، بهسوی اين دين كن، با همان سرشتى كه خدا مردم را بر آن سرشته است. آفرينش خداى تغييرپذير نيست. اين است همان دين پايدار، ولى بيشتر مردم نمىدانند »(روم/30). علامه طباطبایی در تفسیر این آیه میفرمایند: پس انسان ازاینجهت كه انسان است بيش از يك سعادت و يك شقاوت ندارد و چون چنين است لازم است كه در مرحله عمل تنها يك سنت ثابت برايش مقرر شود و هادى واحد او را به آن هدف ثابت هدايت فرمايد (طباطبایی،ج16،1390ه.ق،ص268) به عبارت روشنتر خدا هرگز كارهاى ضدونقیض نمىكند كه فرمان تکوینش بگويد انجام ده و فرمان تشریعش بگويد انجام نده! (مکارم شیرازی، ج16،1371،ص419). اگر قرآن برای تبیین حقایق عالم آمده است، حقایق عالم عوض نمیشود و اگر برای هدایت فطرت آمده،فطرت دگرگون نمیگردد پس در قرآن کهنه شدنی است. از منظر این کتاب آسمانی، اصل مشترک بین همه انسانها یعنی فطرت، دارای سه ویژگی است: نخست آنکه خدا را میشناسد و او را میخواهد،دین خدا را میخواهد و بس،دوم آنکه در همه آدمیان به امانت نهاده شده است بهطوریکه، هیچ بشری بدون فطرت الهی خلق نشده ونمی شود،سوم آنکه از گزند هرگونه تغییر و تبدیل مصون است (جوادی آملی،ج12،بیتا،ص27) 2-1-4: عقلگرا بودن هدایتهای قرآن مفاهیم و هدایتهای قرآن بر پایه عقل و منطق مشترک و همگانی انسان استوار است،اساس تعالیم اسلام در مباحث عقل و خرد عبارتاند از: الف) جهلستیزی و تشویق به اندیشیدن: «لَا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَلَا لِلْقَمَرِ وَاسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ » «نه براى خورشيد سجده كنيد و نه براى ماه و اگر تنها او را مىپرستيد آن خدايى را سجده كنيد كه آنها را خلق كرده است»(فصلت/37) ب) تقلید زدایی و تحقیق پروری: «وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ إِلَى مَا أَنزَلَ اللّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُواْ حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلاَ يَهْتَدُونَ» «و چون به آنان گفته شود: «بهسوی آنچه خدا نازل كرده و بهسوی پيامبر [ش] بياييد، مىگويند: آنچه پدران خود را بر آن يافتهايم ما را بس است.» آيا هرچند پدرانشان چيزى نمىدانسته و هدايت نيافته بودند؟»(مائده/104) ج) دوری از وهم و خیال و تبعیت از علم و اندیشه: «وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِي الأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللّهِ إِن يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ » «و اگر از بيشتر كسانى كه در [اين سر] زمين مىباشند پيروى كنى، تو را از راه خدا گمراه مىكنند. آنان جز از گمان [خود] پيروى نمىكنند و جز به حدس و تخمين نمىپردازند»(انعام/116) بنا براین دستورات هدایتی قرآن مبنای تکلیف انسانها را عقل و اندیشه وی میداند بهویژه در اموری که مربوط به دنیا و شناخت خالق میباشد و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سلم میفرماید: «ما پیامبران امر شدهایم که با مردم بهاندازه عقلشان صحبت کنیم»(مجلسی،ج 1،بیتا، ص. 85). 5-2-5- حقیقتبینی و تعمق یکی دیگر از خصوصیات مفاهیم والای محتوایی قرآن کریم حقیقتبینی و تعمق میباشد که بر اساس این ویژگی،عوامل زیانآور و ناسازگار سعادت بشر را بهدقت بررسی کرده و آنها را یکبهیک شناخته و از نزدیکی به آنها، بهشدت نهی نموده است. برای مثال نمونههای از آیات قرآن ذکر میشود: الف) حرمت گوشت خوک: «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ... »«بر شما حرام شده است: مردار و خون و گوشت خوك،...»(مائده / 3). قسمتی از این ناسازگاری مربوط به جسم و قسمت دیگر مربوط به روح و روان است،زیرا خوردن گوشت خوک،مایه تولید کرمهایی در روده و معده میشود و درعینحال ازنظر ضررهای روحی،پدیدآورنده یک نوع بی توجّهی در انسان نسبت به ناموس است (سبحانی،1389،ص. 135). ب) تحریم الکل و شراب و قمار: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ »«اى كسانى كه ايمان آوردهايد، شراب و قمار و بتها و تيرهاى قرعه پليدند [و] از عمل شیطاناند. پس، از آنها دورى گزينيد، باشد كه رستگار شويد». (مائده/ 90) بهموجب آمار ديگرى كه از تیمارستانهای آمريكا بهدستآمده 85 درصد از بيماران روانى آنها را بيماران الكلى تشكيل مىدهد! يكى از دانشمندان انگليسى به نام «بنتام» مىنويسد: مشروبات الكلى در كشورهاى شمالى انسان را كودن و ابله و در كشورهاى جنوبى ديوانه مىكند، سپس مىافزايد: آئين اسلام تمام انواع نوشابههاى الكلى را تحريم كرده است و اینیکی از امتيازات اسلام مىباشد (مکارم شیرازی، ج5، 1371،ص. 74). ج) تحریم غیبت کردن: «... وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِيمٌ » اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از بسيارى از گمانها بپرهيزيد كه پارهاى از گمانها گناه است و جاسوسى مكنيد و بعضى از شما غيبت بعضى نكند؛ آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ از آن كراهت داريد. [پس] از خدا بترسيد، كه خدا توبه پذیر مهربان است. (حجرات/12) سرمايه بزرگ انسان در زندگى حيثيت و آبرو و شخصيت او است و هر چيز آن را به خطر بيندازد مانند آن است كه جان او را به خطر انداخته باشد، بلكه گاه ترور شخصيت از ترور شخص مهمتر محسوب مىشود و اینجاست كه گاه گناه آن از قتل نفس نيز سنگينتر است. يكى از فلسفههاى تحريم غيبت اين است كه اين سرمايه بزرگ بر باد نرود و حرمت اشخاص در هم نشكند و حيثيت آنها را لكهدار نسازد و اين مطلبى است كه اسلام آن را بااهمیت بسيار تلقى مىكند. نكته ديگر اينكه «غيبت»«بدبینی» مىآفريند، پيوندهاى اجتماعى را سست مىكند، سرمايه اعتماد را از بين مىبرد و پايههاى تعاون و همكارى را متزلزل مىسازد (مکارم شیرازی، ج22، 1371، صص. 188-189). مشاهده این مفاهیم عمیق در این آیات قران از سوی یک فرد امی،خود گواه دیگری بر اعجاز محتوایی قرآن میباشد. 5-2-6-ارائه معانی عمیق در قالب ایجاز در قرآن برخی از اصول و قواعد در قالب مفاهیم کلی بیانشده که بهوسیله آنها میتوان حکم برخی از مسائل نوظهور را کشف کرد که در ذیل به نمونههای از آنها اشاره میکنیم: نقش علم و آگاهی در کار: «وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولًا»«و چيزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن، زيرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد »(اسراء/36). شرط هر معامله صحیح: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَأْكُلُواْ أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَن تَكُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنكُمْ وَلاَ تَقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ إِنَّ اللّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا» «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اموال همديگر را به ناروا مخوريد –مگر آنكه دادوستدی با تراضی يكديگر، از شما [انجامگرفته] باشد- و خودتان رامکشید، زيرا خدا همواره با شما مهربان است»(نساء/29 توجّه به حلال و حرام در زندگی: «... وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَآئِثَ...» «...و براى آنان چيزهاى پاكيزه را حلال و چيزهاى ناپاك را بر ايشان حرام مىگرداند،...»(اعراف / 157). «وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى »«و اينكه براى انسان جز حاصل تلاش او نيست» (نجم /39). تقوا معیار برتری انسان ها: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ»«اى مردم، ما شمارا از مرد و زنى آفريديم و شمارا ملّت و قبیله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد. در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست. بىترديد، خداوند داناى آگاه است» (حجرات/ 13) نقش قصاص در جامعه اسلامی: «وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ »«و اى خردمندان، شمارا در قصاص زندگانى است، باشد كه به تقوا گراييد»(بقره / 176) 5-2-7- داشتن دید وسیع در مفاهیم هدایتی قرآن یکی دیگر از ویژگیهای مفاهیم قرآن کریم این است که تنها به مصالح مسلمانان توجه نمیکند که برای نمونه میتوان به نمونههای ذیل اشاره کرد: الف)«وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ »«و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم»(انبیاء /107) اين درست به آن مىماند كه بيمارستان مجهزى براى درمان همه دردها با پزشكان ماهر و انواع داروها تأسیس كنند و درهاى آن را به روى همه مردم بدون تفاوت بگشايند، آيا اين وسيله رحمت براى همه افراد آن اجتماع نيست؟ حال اگر بعضى از بيماران لجوج خودشان از قبول اين فيض عام خودداری كنند تأثیری در عمومى بودن آن نخواهد داشت (مکارم شیرازی، ج13، 1371،ص. 526). ب) «لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ »«[اما] خدا شمارا از كسانى كه در [كار] دين با شما نجنگيده و شمارا از ديارتان بيرون نكردهاند، بازنمیدارد كه با آنان نيكى كنيد و با ايشان عدالت ورزيد، زيرا خدا دادگران را دوست مىدارد». (ممتحنه/8) ج) «... وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لأُنذِرَكُم بِهِ وَمَن...»«... و اين قرآن به من وحیشده تا بهوسیله آن، شما و هر كس را [كه اين پيام به او] برسد...»(انعام / 19). علامه طباطبایی در خصوص این آیه میفرمایند: این آیه دلالت دارد كه رسالت آن حضرت عمومى و قرآنش ابدى و جهانى است و ازنظر دعوت به اسلام، هيچ فرقى بين كسانى كه قرآن را از خود او مىشنوند و بين كسانى كه از غير او مىشنوند نيست و بهعبارتدیگر آيه شريفه، دلالت مىكند بر اينكه قرآن كريم حجت ناطقى است از ناحيه خدا و كتابى است كه از روز نزولش تا قيام قيامت به نفع حق و عليه باطل، احتجاج مىكند (طباطبایی، ج7،1421ق، ص.53). بهطور خلاصه میتوان نتیجه گرفت که مفاهیم والای هدایتی قرآن قابلارائه به همه ملتها و اقوام با تمام گرایشها و در تمام مناطق جهان میباشد چون مفاهیم قرآن با فطرت الهی انسان ها و فرهنگهای صحیح آنها هماهنگ و سازگار میباشد.
نتایج
1- اعجاز در لغت، از ریشه عجز يعنى ضعف و ناتوانى میباشد و اعجاز محتوایی قرآن یعنی اثبات وحیانی بودن قرآن از راه مضامین هدایتی و معرفتی آن است. 2- مخالفان اعجاز محتوایی قرآن معتقدند که قرآن مردم عصر نزول خود را به بیان و بلاغت و فصاحتش دعوت به تحدی نموده است. 3- مفاهیم هدایتی محتوای قرآن در برآورده ساختن کامل نیازهای بشری،از عصر نزول قرآن تابهحال سابقه دیرینه دارد و تاریخ نشان میدهد هر زمان که مردم روزگاری به معارف والای هدایتی قرآن روی آورده؛ آن عصر،عصر طلایی وی شده است. 4- بر اساس برخی آیات قرآن کریم،قرآن بر هدایتگری و نوآورهای خود که شامل معارف، احکام، قوانین، دستورها و بایدها و نبایدها باشد، خلق را دعوت به تحدی نموده است. 5- ارائه مفاهیم والای هدایتی در محتوای قرآن در منطقهای که عاری از فرهنگ و تمدن و به قولی عصر جاهلیت خود را سپری مینمود توسط فردی که به مکتب نرفته و درس نخوانده،آنچنان انقلابی درآنهاایجاد کرد که باعث غبطه خوردن همه به احوال آنان شد، همگی اینها نشان از وحیانی والهی بودن معارف هدایتی قرآن دارد. 6- توصیفها و تعبیرهایی که قرآن درباره خود بهکاربرده است و همچنین توصیفها و تعبیرهایی که پیامبر و امامان (ع) درباره قرآن داشتهاند،بیشتر به بُعد معارف،احکام و دستورهای هدایتی محتوای قرآن کریم اشاره دارد. 7- ارائه مفاهیم هدایتی محتوای قرآن در عصر حاضر با زبان ساده و شیرین بهترین راه برای خارج ساختن قرآن از محجوریت میباشد چراکه بر اساس فطرت انسان ها همه تشنه معارف قرآن هستند، به نظر میرسد نتوانستهایم درست با معارف الهی، جان تشنه تشنگان هدایت را سیراب نماییم. 8- وجود ویژگیهای در معارف والای هدایتی محتوا قرآن ازجمله: سازگاری بافرهنگ صحیح انسانی، رعایت اصل تعادل در قانونگذاری، همگام بودن با فطرت پاک انسان ها، حقیقتبینی و تعمق، ارائه معانی عمیق در قالب ایجاز و عقلگرا بودن هدایتهای قرآن باعث شده مفاهیم هدایتی قرآن بهعنوان اعجاز مطرحشده و قرآن در مورد مفاهیم هدایتی خود دعوت به تحدّی نماید.
منابع
قرآن کریم
1- ابن فارس،احمد(1404ق). معجم مقاييس اللغه.قم: انتشارات مكتب الاعلام الاسلامي.
2- بلاغی، محمدجواد(بیتا). الرحله المدرسیه.بی جا:بینا.
3- جوادی آملی،عبد اله(بیتا). تفسیر موضوعی قرآن کریم. قم:مرکز نشر اسراء.
4- خالدی،صلاح عبدالفتاح(1416ق). البیان فی اعجاز القرآن.عمان:دارالعمّار.
5- دشتی،محمد(1379ش).ترجمه نهجالبلاغه.قم :انتشارات سیّد جمالالدین اسدآبادی.
6- راغب اصفهانى، حسين بن محمد(بیتا). مفردات الفاظ القرآن.بیروت: دار القلم.
7- رشید رضا،محمد(بیتا).تفسیر المنار.بیروت:دارالمعرفه.
8- رضایی کرمانی،محمدعلی(1380).کتابشناسی اعجاز قرآن.قم: انتشارات اسلامی چاپ اوّل.
9- سبحانی،جعفر(1372). رسالت جهانی پیامبران و برهان رسالت. قم : انتشارات مکتب الاسلام ،چاپ اول.
10- شاكر، محمدكاظم(1380ش). قرآن در آیینه پژوهش. تهران:نشر هستينما.
11- صبّاغ،محمد بن لطفی(1410ق). لمعات فی علوم القرآن. بیروت: المکتب الاسلامی.
12- طباطبایی،محمدحسین(1393ق). الميزان في تفسير القرآن. بيروت: مؤسسة الاعلمي.
13- قرائتی،محسن(1388).تفسیر نور. تهران : مركز فرهنگى درسهایی از قرآن.
14- قرشی بنابی، علیاکبر(1374).نگاهی به قرآن.قم: دفتر انتشارات اسلامی.
15- قرطبی،محمّدبن احمد(1415ق). الجامع لاحکام القرآن. بیروت:دارالکتب العلمیه، چاپ اول.
16- كمالى دزفولى،سید علی(بیتا). شناخت قرآن.تهران : اسوه.
17- مجلسی،سیّدمحمّد باقر(1403ق).بحارالانوار. بیروت:موسسه الوفاء،داراحیاء التراث العربی.
18- مكارم شيرازى، ناصر(1371).تفسیر نمونه.تهران : دار الكتب الإسلامية.
19- نجمی،محمدصادق،هریسی هاشم(بیتا). شناخت قرآن.تهران : اسوه.