مکاتب سیاسی اجتماعی غربی و اعجاز قرآن در علوم انسانی

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

خلاصه

یکی از دغدغه¬های اصلی در کشورهای مسلمان مشکلات فلسفه و علوم انسانی جدید است که خاستگاه آن عصر مدرن و اندیشه¬های غربی می¬باشد. از این رو این مسئله به کرات در بیانات مقام معظم رهبری اشاره شده و ایشان سفارشات فراوانی را به تولید محتوای علوم انسانی اسلامی داشته¬اند. قرآن از زمان نزول وحی ثابت بوده و تا ابد نیز ثابت است، اما همه چیز در درون آن یافت می¬شود و این ما هستیم که با جذب دانش جدید و درک تحولات تاریخ می¬توانیم دریچه¬های تازه¬ای به فهم قرآن باز کنیم. در قرن بیستم تضاد بین جنبه¬های گوناگون نظام¬های ارزشی در شبکه¬ای از ایدئولوژی¬های سیاسی، اقتصادی و ... همانند مارکسیسم، داروینیسم، فرویدیسم، نهیلیسم و ... پدیدار شد. لذا به موجب تبیین نظرات اسلام در مورد هر یک از این ایدئولوژی¬های غربی، این امر بواسطه جستجوی کلیدواژه¬های مربوطه در آیات قرآن کریم و بهره¬مندی از تفاسیر فقها و علما انجام شد تا یکبار دیگر جهان شمول بودن آیات الهی آشکار گردد. روش تحقیق در مطالعه حاضر نوعی روش تلفیقی، میان رشته¬ای و زیر مجموعه روش عقلی از مطالعات علوم قرآنی می¬باشد. همچنین روش تدبر آیات در این تحقیق آیه محور که البته پس از انتخاب آیات سیاق آنها نیز مورد توجه قرار گرفت. در این پژوهش 11 مکتب سیاسی اجتماعی غربی به صورت غیرمستقیم مورد نقد و بررسی قرار گرفت. بدین صورت که ابتدا تعاریف آن مکاتب از کتب علوم انسانی که عموما نویسندگان آن غربی بودند استخراج و در ادامه آیات مربوطه در این زمینه¬ها ذکر شد. در پایان بدون هیچگونه قضاوت، برخی سوالات مطرح و پاسخ آن را به اذهان بیدار و آزاده¬ی انسان¬های حقیقت طلب واگذار گردید. کلمات کلیدی: مکتب، غرب، قرآن، اعجاز، علوم انسانی


1. مقدمه

با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها به روشی که نیکوتر است استدلال و مناظره کن، پروردگارت از هر کسی بهتر می¬داند چه کسی از راه او گمراه شده است و او به هدایت یافتگان داناتر است (نحل/125). یکی از دغدغه¬های اصلی در کشورهای مسلمان مشکلات فلسفه و علوم انسانی جدید است که خاستگاه آن اندیشه¬های متفکران غربی می¬باشد و از این رو این مسئله به کرات در بیانات مقام معظم رهبری اشاره شده است و ایشان سفارشات فراوانی را به تولید محتوای علوم انسانی اسلامی داشته¬اند. مکاتب غربی و دین اسلام هر دو از انسان سخن می-گویند ولی آن مکاتب سعی دارد تا انسان را از خدا دور ساخته و به سوی خاک فرود آورد اما دین اسلام سعی دارد تا انسان را از خاک به سوی عرش الهی رهنمون سازد. از این روست که در قرن بیستم تضاد بین جنبه¬های گوناگون نظام¬های ارزشی در شبکه¬ای از ایدئولوژی¬های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... همانند مارکسیسم، کمونیسم، فمینیسم ... پدیدار شد. لذا با توجه به اثرات مخرب این نوع نگرش¬ها و مکاتب بر روی نسل بشر، به موجب تبیین نظرات اسلام و نقد هر یک از این ایدئولوژی¬های غربی، این امر بواسطه جستجوی کلیدواژه¬های مربوطه در آیات قرآن کریم و بهره¬مندی از تفاسیر علمای و فقها انجام شد تا یکبار دیگر جهان شمول بودن دین اسلام و آیات الهی آشکار گردد. پر واضح است که در صورت مطالعه این اثر توسط جوانان غربی آزاده و غیرمتعصب که به گفته رهبر معظم انقلاب، اسلام را باید از منابع اصیل آن بشناسند، موجب آن می¬شود که گمراهی آشکار جوامع خود در قیاس با روشنایی مبین کلام وحی در علوم انسانی و جامعه¬شناسی را به نظاره نشسته و ذهن خویشتن را در این باره به تفکر وادارند. باشد که قدرت لایزال کتاب وحی موجب هدایت انسان-های حقیقت¬ طلب گردد. از طرف دیگر متاسفانه برخی از مسلمانان معاصر، در میانه اسلام و دنیای مدرن قرار گرفته¬اند. غرب¬زدگی و شیوع تجددگرایی وی را به خطا کشده است. بنابراین چیزی که در جهان اسلام ضروری به نظر می¬رسد، بررسی کامل و نقادی دقیق همه آن چیزی است که در دنیای متجدد روی می¬دهد (توسلی و همکاران، 89). بنابراین تحلیل تئوری¬ و نظریه¬های جامعه شناسان غربی و اثرات آن در دوره¬های گذشته، درحالیکه نظریه¬های سعادتمندانه، متعادل و لایزال الهی بیش از هزار سال است که در نزد خود مسلمین قرار دارد، می¬تواند در تغییر نگرش جوانان مسلمان که امروزه با انواع روش¬های تبلیغات غربی مورد هجمه قرار گرفته¬اند، بسیار نقش آفرین باشد. سوالی که پس از مطالعه این اثر پرسیده می¬شود این است که بهتر نبود جوامع انسان¬ها چشم خود را از همان ابتدا باز نموده و به جای پیمایش بی¬راهه¬ها و حرکت با سعی و خطا که منجر به فجایع انسانی متعددی شده است از دستورات متعادل اسلام تبعیت می¬نمودند و دچار این همه رنجش و انحراف نمی¬گشتند؟ بر اساس آیه 257 سوره بقره افرادی که از راه راست منحرف شده¬اند یا اینکه ایمان به راه حق نیاورده¬اند ولی و سرپرست آنها طاغوت است. با توجه به اینکه معنی طاغوت تعدی و تجاوز از حد و مرز می¬باشد، در نتیجه این واژه به شیاطین، حاکمان جابر و هر معبودی که منجر به انحراف از مسیر حق می¬شود اطلاق می¬شود. لذا طاغوت یک واژه کلی است که می¬تواند مصادیق مختلفی داشته باشد مانند علما، رهبران و دانشمندان منحرف دینی، سیاسی و علمی. بنابراین در قرون اخیر که علم بیش از هر دوران دیگر در چشم بشریت خودنمایی می¬کند می¬تواند یکی از دستاویزهای مهم شیطان قسم خورده قرار گیرد. همچنان که در قرون اخیر دیده شد که اندیشمندان گمراه و غیرمسلمان با اتخاذ نظریه¬های غلط و تشکیل مکاتب مختلف، به یکی از بزرگترین مصادیق طاغوت مبدل گشته و به جای اینکه موجبات فلاح و رستگاری انسان را فراهم نمایند بدون شک خود به تنهایی یکی از عوامل اصلی فاجعه و فلاکت در نسل بشر محسوب می¬شوند. لذا خداوند در قرآن کریم با اشاره کلی به این قضیه به هشدار عموم مردم پرداختند که در صورت قبول این حق از سوی انسان¬ها به جای حرکت در مسیر ظلمات و گمراهی، در شاه¬راه نور و هدایت، به سوی سعادت گام خواهند برداشت. هدف از نگارش این مجموعه مقایسه بین آیات و نظریه¬های جامعه¬شناسان غربی به منظور اثبات حقانیت دین الهی اسلام نبوده، چراکه این حقانیت امری مسلم و بدیهی است، بلکه می¬خواهد ذهن مخاطب را به این سوال مشغول نماید که فرق بین جهان¬بینی الهی و ایدئولوژی¬های ناشی از مخلوقات چیست؟ در ادامه از وی انتظار می¬رود قضاوت نماید که در صورت پیاده¬سازی کامل قوانین الهی در سراسر دنیا، چه جامعه متعادل، متعالی و متکاملی را باید انتظار داشت. امید است که در سایه عنایت حق و تا حد توان این امر به نیکی حاصل شده باشد. کسانی که از عبادت طاغوت پرهیز کردند و به سوی خداوند بازگشتند، بشارت باد بر آنها، پس بندگان مرا بشارت ده * همان کسانی که سخنان را می¬شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می¬کنند، آنان کسانی هستند که خدا هدایت¬شان کرده و آنها خردمندانند (زمر/17و 18).

2. روش تحقیق

در مطالعات علوم انسانی یکی از روش¬های جمع آوری اطلاعات در یک پژوهش روش اسنادی و بررسی مدارک می¬باشد. این روش زمانی صورت می¬گیرد که یا تحقیقی تاریخی در دست انجام باشد و یا اینکه پژوهش نیاز به استفاده از اسناد و مدارک را ایجاب می¬کند. از طرف دیگر فاصله زمانی که محقق با وقایع تاریخی دارد را می¬توان به ستاره¬شناسی تشبیه کرد که قادر است کل واقعه را یکجا با هم دیده و تحلیل نماید که خود یک مزیت به شمار می¬رود. توجه به این نکته ضروری است که اصالت یک تحقیق اسنادی به منابع حائز اهمیتی است که در نگارش تحقیق از آنها استفاده شده است (ساروخانی، 88). در حوزه مطالعات دینی روش¬های تحقیق به سه دسته درون دینی، برون دینی و روش¬های تلفیقی قابل تقسیم¬بندی می¬باشد. از مطالعات تلفیقی در مسائل و موضوعاتی که به دانش¬های علوم دیگر نیز تعلق دارند استفاده می¬شود. در کل همه روش¬هایی که برای تحقیق در علوم قرآن استفاده می¬شوند، به یکی از روش¬های نقلی، عقلی و تحلیل زبانی تعلق دارند. به عنوان مثال روش¬های علوم تاریخی، علم حدیث، علم رجال زیر مجموعه روش نقلی و روش¬های تحقیق علوم ریاضیات و دانش تجربی زیر مجموعه روش عقلی و روش¬های تحقیق زبان شناسی، زیباشناسی و علوم ادبی زیر مجموعه¬ی روش تحلیل زبانی قرار می¬گیرند (فتح¬الهی، 86). در کل روش تحقیق میان رشته¬ای موجبات بالندگی در حوزه پژوهش-های قرآنی گردیده و به تولید علم یا به چالش¬های آن می¬پردازد. البته روش تفسیر علمی اگر به صورت تطبیق علوم بر قرآن باشد و منظور از آن صرف مقایسه¬ی دیدگاه¬های دانشمندان علوم تجربی با آیات قرآن در یک موضوع باشد، مانعی نداشته بلکه ممکن است به تبیین معنای آیات علمی قرآن منجر شده و حتی گاهی اعجاز علمی قرآن را آشکار می¬سازد (رضایی اصفهانی، 88). با توجه به مطالب مذکور، روش تحقیق در مطالعه حاضر نوعی روش تلفیقی، میان رشته¬ای و زیر مجموعه روش عقلی از مطالعات علوم قرآنی می¬باشد. تدبر در قرآن با تفسیر تفاوت دارد. تدبر به معنی اندیشیدن در ماورای امور است و نتیجه این ژرف اندیشی کشف حقایقی است که در نظر سطحی به چشم نمی¬آید. لازم به ذکر است در تدبر قرآن همه اقشار مردم در صورت بهره¬مندی از ترجمه و فهم معانی، می¬توانند شرکت نمایند (مومنون/68، محمد/24، نساء/82). حال آنکه تفسیر قرآن اختصاص به مجتهدین دارد (لطیفی، 90). از دیگر موارد، توجه محقق به هدف نزول آیات می¬باشد. قرآن کریم در آیات مختلف به اهداف خود اشاره نموده است ولیکن بالاترین هدف خود را هدایت مردم و خارج ساختن آنها از ظلمت¬ها به سوی نور معرفی می¬نماید: الف لام را، (این) کتابی است که آن را به سوی تو فرو فرستادیم، به خاطر این که مردم را به رخصت پروردگارشان، از تاریکی¬ها به سوی نور بیرون اوری، به سوی راه (خدای) شکست ناپذیر (و) ستوده (ابراهیم/1). بنابراین توجه به هدف نزول قرآن تاثیرات مهمی در فهم و تفسیر قرآن داشته و مفسر با چنین پیش فرضی به همه آیات با نگاه هدایت¬گرانه می¬نگرد (رضایی اصفهانی، 88). در مطالعات قرآنی و تدبر در آیات همانند سایر پژوهش¬ها باید به اعتبار درونی و بیرونی تحقیق توجه نمود. این دو مقوله در موضوعات قرآنی با عناوین اتقان و افاده مترادف می¬باشد. اتقان روایی درونی تحقیق قرآنی بوده و به معنی قدرت فهم آیه ضمن احتراز از تفسیر به رای می¬باشد و در رسیدن به آن باید از کتب تفسیری معتبر استفاده نمود. به عنوان مثال انتخاب درست آیات، بررسی همه آیات مرتبط و سیاق¬ها، فهم درست معانی، عدم تضاد در یافته¬های پژوهش، عدم تضاد یافته¬ها با محکمات قرآن و ... نمونه-های از نکات مورد توجه در زمینه اتقان محسوب می¬شوند. افاده روایی بیرونی پژوهش قرآنی قلمداد شده و به مفهوم پاسخگویی جامع به مسئله پژوهش می¬باشد. در این رابطه پژوهش¬ قرآنی باید از قالبی منظم، بدیع و مفید و قابل استفاده برخوردار باشد. در این رابطه توجه به نظارت خبرگان حوزوی، دانشگاهی و ... مهم و ضروری خواهد بود (لطیفی، 90). جهت انجام تحقیق موضوعی در قرآن کریم ابتدا لازم است که عنوان موضوع¬ را با چند کلمه مشخص نماییم. سپس با ترجمه آن کلمات به عربی موضوع را توسط معجم¬الفهرس بررسی کنیم. در ادامه نشانی آیاتی که کلمه مورد نظر یا مترادف آن در آنها بکار رفته است فیش¬برداری می¬شود. جدول یادداشت آیات باید به صورتی باشد که در ستون اول شماره ردیف، در ستون دوم شماره سوره/شماره آیه و در ستون سوم عین کلمه مورد جستجو ذکر شده باشد. فهرست بعدی فهرست سیاق¬ها نام دارد و شامل شماره ردیف آیات اصلی، شماره سوره/شماره آیه، شماره آیه ابتدای سیاق/شماره آیه انتهای سیاق و تعداد آیات هر سیاق می¬باشد. سپس برای فهم دقیق موضوع باید به مفاهیم آیات رجوع شود (لسانی فشارکی، 89). بعد از جستجوی آیات با کلیدواژه، محقق با کتب تفسیری نکات ذیل هر آیه را متناسب با مسئله پژوهش فیش¬برداری می¬کند. در ادامه با دسته¬بندی فیش¬های هر آیه و دسته¬بندی موضوعی آنها، عمل تجزیه و تحلیل یافته¬ها صورت گرفته و نهایتاً پاسخ قرآنی به مسئله تحقیق را تدوین می¬نماید. در عمل راهبردهای پنج¬گانه تدبر در قرآن که در پژوهش¬های علوم قرآنی مورد توجه قرار می¬گیرند عبارتند از (لطیفی، 90): راهبرد تدبر آیه محور (با تاکید بر کلیدواژه¬ها)، راهبرد تدبر سیاق محور (دسته آیات مرتبط)، راهبرد تدبر سوره محور (تاکید بر یک یا چند سوره)، راهبرد تدبر داستان محور (داستان¬های خاص قرآنی)، راهبرد تدبر مسئله محور (بررسی مسئله¬ در همه آیات قرآن). با توجه به تقسیم¬بندی فوق می¬توان روش تدبر آیات در این تحقیق را آیه محور توصیف نمود. البته پس از انتخاب آیات سیاق آنها نیز مورد توجه قرار گرفت.


3. قرآن کتاب رستگاری

و ما قرآن را برای تذکر، آسان ساختیم، آیا کسی هست که متذکر شود؟ (قمر/17) قرآن مجموعه کاملی از وحی است که خداوند متعال توسط جبرئیل بر حضرت محمد (ص) و در طول 23 سال دوران بعثت و تبلیغ شریعت اسلام، به تدریج نازل نموده است (انسان/23) (کمیجانی، 84). «قرآن از زمان نزول وحی ثابت بوده و تا ابد نیز ثابت است، اما همه چیز در درون آن یافت می¬شود و این ما هستیم که با جذب دانش جدید و درک تحولات تاریخ می¬توانیم دریچه¬های تازه¬ای به فهم قرآن باز کنیم» (توسلی و همکاران، 89). بسیاری از نکات ذکر شده در آیات قرآن که در قرون گذشته در محدوده علم گذشتگان قابل توجیه علمی نبوده است، در گستره علم امروز قابل تفسیر و تاویل می¬باشند. کتاب وحی همانند منشوری جامع جهت سعادت بشر نازل شده است و در آن همه الزامات این رستگاری ذکر گردیده است (انعام/38؛ به نقل از اسماعیل زاده و همکاران، 91). در این رابطه خداوند می¬فرماید: (قرآن) کتابی است که از سوی خداوند رحمان و رحیم نازل شده است * کتابی که آیاتش هر مطلبی را در جای خود بازگو کرده، در حالی که فصیح و گویاست برای جمعیتی که آگاهند (فصلت/2 و 3). قرآن کریم کتاب هدایت همه انسان¬ها در طول تاریخِ پس از نزول آن می¬باشد و به عصر، اقلیم یا نژاد خاصی اختصاص ندارد (مدثر/31، قلم/52 و سبا/28). لسان قرآن، زبانی جهانی و منطبق با فطرت انسان¬ها بوده (روم/30) و به مثابه نور و برهانی درخشان برای همگان نازل شده و در بردارنده معارف ضروری و سعادت¬بخش انسان می¬باشد (نحل/89). از این رو همگان از سوی خداوند به تدبر در آیات قرآن دعوت شده¬اند (محمد/24؛ به نقل از لطیفی 90). آخرین کتاب وحی حاوی اصول بنیادین اعتقادات اسلامی و ترسیم کننده ایدئولوژی دین اسلام می¬باشد. این کتاب با کتب مقدس پیشین دارای اشتراکات مفهومی بسیاری بوده و نسخه کامل¬تر کتب مقدس ادیان آسمانی پیشین به حساب می¬آید (کمیجانی، 84). اما به تعبیر قرآن برخی از روی تعصب و جهل از دین اسلام روی گردانند: هنگامی که به آنها گفته شود به سوی آنچه خداوند نازل کرده و به سوی پیامبر بیایید، منافقان را می¬بینی که از تو به شدت روی می¬گردانند (نساء/61). از این رو قرآن کریم از آنها می¬خواهد که در این امر بیاندیشند و با تفکر تصمیم-گیری نمایند: آیا درباره¬ی قرآن نمی¬اندیشند؟ اگر از سوی غیرخدا بود، اختلاف فراوانی در آن می¬یافتند (نساء/82) * به زودی نشانه¬های خود را در اطراف جهان و درون جانشان به آنها نشان می¬دهیم تا برای آنان آشکار گردد که او حق است ... (فصلت/53). کل مجموعه قرآن مستقیماً از سوی خداوند و به انشاء او پدید آمده است و در این رابطه خداوند در سوره بقره آیه 23 و 24 می¬فرماید: و اگر بر آنچه ما بر بنده خود نازل نمودیم شکی دارید، پس یک سوره مانند آن بیاورید ... هرگز نخواهید توانست... بنابراین قرآن و دین اسلام نسخه نهایی ادیان الهی است که از سوی خداوند برای مردم جهان نازل گردیده است (تکویر/27). آیات و نظرات حق در امور مختلف جنبه بین المللی دارد و مختص به فرهنگ، یا قوم خاصی نبوده (کمیجانی، 84) و مخاطب آن همه مردم دنیا می¬باشند: ...لِيَکُونَ لِلْعالَمينَ نَذيراً (فرقان/1) * اما ... جز دانایان (کسی حقایق) آن را درک نمی¬کند (عنکبوت/43؛ به نقل از قاسمی، 86).


4. مارکسیسم

به عقیده کارل مارکس بنیانگذار مکتب مارکسیسم، بشر به محض اینکه نیازهای اولیه¬اش در مورد خوراک، پوشاک و مسکن تامین شد به نیازهای جدید یا ثانویه روی ¬می¬آورد. مرحله بعدی نبرد طبقاتی بوده و ناشی از مالکیت شخصی می-باشد. فقرا در پی رفع نیازهای اولیه¬شان برمی¬آیند در حالیکه طبقات مرفه¬تر به نیازهای ثانویه¬ خود مانند عزت نفس، خودشکوفایی، هنر و اوقات فراغت می¬پردازند. از نظر مارکس وقتی استثمارشوندگان (کارگران) از وضعیت اسف¬بار خود آگاه شوند (آگاهی طبقاتی) متحد شده و انقلاب می¬کنند. در این میان کمونیسم نیرویی اقتصادی و فلسفی است که باید به مبارزات طبقاتی و مالکیت خصوصی خاتمه دهد. بنابر نظر وی دین از جدی¬ترین موانع بالفعل کردن قابلیت¬های بالقوه انسان به شمار می¬رود. وی معتقد بود دعا و امید به رستگاری در حیات اخروی پس از مرگ، از فلاکت¬های زمینی نمی¬کاهد و بنابراین از مردم خواست در نظر بگیرند که ممکن است زندگی پس از مرگ وجود نداشته باشد و بنابراین انسان باید برای تحقق قابلیت¬های بالقوه¬اش تا زمانی که زنده است تلاش کند. او تا آنجا پیش رفت که اظهار نمود دین افیون توده¬های مردم است و با ضعیف¬الذهن دانستن توده¬های مردم آنها را از اعتقاد به زندگی پس از مرگ که منجر به حکومت صاحبان قدرت می¬شود برحذر داشت (دیلینی، 2004). همانطور که مشاهده شد مارکسیسم بیش از تمامی مکتب¬های مادی، علیه مذهب موضع گیری می¬کند در حالیکه استدلال منطقی آن علیه مذهب بی¬پایه¬تر، سست¬تر و مبهم¬تر است. اسلام و مارکسیسم در جهان¬شناسی و وجودشناسی متضاد یکدیگر هستند. مارکسیسم بر ماتریالیسم استوار است و به قول مارکس جهان مارکسیستی جهانی سنگدل و بی¬روح است که در آن انسان فاقد سرنوشت حقیقی می¬باشد. برعکس مارکسیسم، جهان¬شناسی اسلام بر ایمان به غیب، حقیقتی که منشاء تمامی قوانین و پدیده¬های جهان است استوار می¬باشد: الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ*وَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ (بقره/3و4). این غیب در حقیقت اراده مطلق هستی است و برخلاف ایدئالیسم و ماتریالیسم که به ترتیب پدیده¬های جهان مادی را زاییده ایده و ایده را زاییده جهان مادی می¬دانند، قرآن هم ایده و هم ماده را آیات مختلف قدرت مطلق غیبی برمی¬شمارد (شریعتی، 90). مارکسیسم همه ادیان را نفی نموده اما قرآن کریم ضمن تایید سایر ادیان الهی (انعام/92، یونس/37)، به دلیل تحریف آنها توسط پیروان¬شان، دین کامل را اسلام معرفی می¬نماید (آل عمران/19). بنابراین اسلام کامل کننده سایر ادیان است و تصدیق سایر ادیان الهی را برای مسلمانان لازم می¬داند: بگویید: ما به خدا ایمان آورده¬ایم و به آنچه بر ما نازل شده، و آنچه بر ابراهمی، اسماعیل، اسحاق، یعقوب و پیامبران از فرزندان او نازل گردید و (همچنین) آنچه به موسی و عیسی و پیامبران (دیگر) از طرف پروردگارشان داده شده است و در میان هیچ یک از آنها جدایی قائل نمی¬شویم و در برابر فرمان خدا تسلیم هستیم (بقره/136). از دیدگاه اقتصادی نیز مارکسیسم با سرمایه¬داری، نظام طبقاتی و مالکیت خصوصی مخالف می¬باشد. اما در اسلام هر شخص می¬تواند با توجه به استعداد شخصی خود پیشرفت مالی مجزایی از دیگر افراد داشته باشد. تنها شروط این امر رعایت مسائل شرعی در معاملات است. بنابراین منعی برای پیشرفت¬های مالی شخصی افراد وجود ندارد. از طرف دیگر در دین اسلام اشخاص سفارش به پرداخت سهمی از اموال خود در قالب زکات (بقره 43، 83، 110، 177، 277، مائده/55، توبه/11، 18، مریم/31، 55، نور/56، لقمان/4 و ...)، خمس (انفال/41)، انفاق (بقره/3، 177، 195، 215، 219، 254، 261، 262، 264 و ...) و قرض الحسنه (بقره/245، مائده/12، حدید/18، تغابن/17 و ...) شده¬اند و هدف اصلی از این اعمال، کمک به اقشار آسیب پذیر جامعه است. از طرف دیگر اطاعت از این امر از دیدگاه معنوی واجد پاداش الهی است و فرد مطیع از ثواب این عمل برخودار خواهد شد. بدین معنی که امر به این فرایض به صورت دستوری همانند مالیات¬های اجباری و یا نظام¬های اقتصادی مانند کمونیسم در جوامع غربی نیست. بلکه انجام آنها علاوه بر پرورش روح انسانیت، منجر به کاهش قشر بندی اقتصادی جامعه شده و در صورت رعایت این امر توسط کلیه مسلمانان، بهترین ساختار اقتصادی را در جامعه رقم خواهد زد. در پایان این بخش به ذکر این مسئله می¬پردازیم که آیا طرح نظریه¬های اجتماعی که اغلب تاثیرات شگرفی در جوامع غربی داشته است، توسط محققینی که به لحاظ خلقت نه تنها انسان¬هایی عادی می¬باشند بلکه همچون کارل مارکس در زندگی شخصی خود فراز و نشیب¬های مختلف اخلاقی و روحی را تجربه نموده¬اند، آیا رواست که جامعه بشری ولو حتی یک نفر پیشوایی علمی کسی را قبول نماید که از صلاحیت لازم اخلاقی برخوردار نبوده و با این حال در پی یافتن نسخه سعادت بشری می¬باشد؟ سوالی دیگری که باید پرسید این است که آیا پیروی از آموزه¬های کامل-ترین دین الهی که از جانب خدای بخشنده و مهربان نازل شده و هیچ تردیدی در حق بودن آن نیست، شایسته اطاعت نمی¬باشد؟ آیا این فرمانبرداری عین تعقل و رستگاری نیست؟ آیا جز این است که عدم این پذیرش و هدایت به نفع حکومت¬های طاغوتی و فاسد ضد بشریت و انسانیت است؟ در کتاب مقدس قرآن که آخرین کتاب آسمانی می¬باشد آیا منافع فردی، اجتماعی، انسانی و زیستی بشر به بهترین، حکیمانه¬ترین و متعادل¬ترین شکل ممکن معین نشده است؟


5. اومانیسم

اومانیسم در قرن نوزدهم با نظریه فکری یکی از فیلسوفان مشهور انگلیسی آغاز شد. وی مدعی بود که جامعه سرمایه سالار مصرفی که هدف آن کسب سود بیشتر است، بیشترین تاثیر را بر فرهنگ انگلیسی گذاشته و جامعه را به سمت آشوب می¬برد. از نظر او دینِ آن زمان قادر به پایان این آشوب نبوده و بنابراین وی دست به دامان فرهنگ، عنصر فرهیخته¬ساز که می¬تواند در وضعیت بحرانی انسان را به سوی امور متعالی رهنمون ساز، شد (لاجوردی، 87). به اعتقاد کنت باید به جای خدا، دین توسط انسان شکل گیرد (صانع پور مریم، ۱۳۸۱). بنابراین در این رویکرد با انکار مبدا متعال خلقت انسان و معاد، دیگر تنظیم حدود روابط زندگی انسان¬ها با خود و با طبیعت توسط انسان صورت گرفته و به عبارت دیگر این نوعی دیدگاه انسان محور یا انسان پرستی می¬باشد. در گذشته نیز به نوعی این نگرش انسان محوری در جوامع انسانی رواج داشته به طوری که انسان¬هایی مانند فرعون، نمرود و ... ادعای خدایی و حکومت بر نسل بشر را داشته¬اند. البته اومانیسم در غرب با انسان پرستی که برای انسان مقام خدایی و ماوراء الطبیعه قایل است متفاوت بوده و مفهوم دیگری دارد. در دیدگاه غرب انسان در جهان نقش محوری داشته و باقی هستی (غیر انسان) وسیله¬ای برای رسیدن انسان به اوج لذت و بهره¬برداری از مواهب جهان برای کاهش آلام روحی انسان می¬باشد. بنابراین در این رویکرد انسان بر غیر خود سیطره داشته و برای ساختن بهشت موعود در دنیا هر گونه مانعی را از سر راه بر می¬دارد خواه این مانع فکری و اعتقادی باشد مانند اعتقاد به خدا و روز قیامت و یا اجتماعی و سیاسی باشد مانند استبداد حاکم و اختیارات مطلقه پادشاهان یا کلیسا و ... و یا محدودیت¬های آداب و رسوم سنتی مانند قوانین ازدواج و ممنوعیت روابط آزاد جنسی و ... (جامعه ایده¬آل اسلامی و مبانی تمدن غرب، 79). قرآن در جواب این تفکر می¬گوید: آیا آنها غیر از خدا را ولی خود برگزیدند؟ در حالی که ولی فقط خداوند است و اوست که مردگان را زنده می¬کند و اوست که بر هر چیزی تواناست (شوری/9) * ببین چگونه به خودشان (نیز) دروغ می¬گویند و آنچه را به دروغ همتای خدا می¬پنداشتند، از دست می¬دهند! (انعام/24) * به راستی که ولی من خداوندی است که کتاب را نازل کرد و او ولایت بندگان شایسته (خویش) را به عهده می¬گیرد (اعراف/196). قرآن کریم به عنوان یک راه حل مشرکین و منکرین وجود خالق را با طرح سوالاتی به تعقل وا می¬دارد و از آنها می¬خواهد که با ژرف اندیشی حقانیت وجود الله را درک نماید و به او ایمان بیاورند: آیا آنها خودبخود آفریده شده¬اند یا خود خالق خویش¬اند؟ (طور/35) * و اگر از آنها بپرسی چه کسی آسمان¬ها و زمین را آفریده حتما می¬گویند خدا، بگو آیا هیچ درباره معبودانی که غیر از خدا می¬خوانید اندیشه می¬کنید... (زمر/38) * به زودی نشانه¬های خود را در اطراف جهان و درون جانشان به آنها نشان می¬دهیم تا برای آنها آشکار شود که او حق است ... (فصلت/53). آیا پیشرفت¬های علمی با کشف شگفتی¬های خلقت جهان هستی، وجود خالقی توانا و حکیم را اثبات نمی¬کند؟ آیا نظم بی کم و کاست در ریزترین موجودات کره زمین تا کهکشان¬های عظیم همگی تصادفی می¬باشد؟


6. کمونیسم

یک ایدئولوژی و ساختار اجتماعی- اقتصادی است که معتقد به مالکیت مشترک روش¬ها و ابزارهای تولید بوده و مخالف مالکیت خصوصی، طبقات اجتماعی و نظام دولتی می¬باشد. همچنین برخی کشورها مانند چین و خاور جنوبی کمونیسم را دین و مذهبی نوپایه می¬دانند. این مکتب حتی با نظام خانواده به سرپرستی پدر مخالف می¬باشد (سایت ویکیپدیا). در این ساختار تنها واجد طبقه اجتماعی کارگر می¬باشد و در نتیجه در آن اختلاف طبقاتی وجود ندارد. در جامعه کمونیستی زنان جهت کار و مشاغل بیرون از خانه با مردان برابر بوده و وظیفه تربیت فرزند را جامعه برعهده می¬گیرد تا خلاء حضور زن در خانه را پوشش دهد (جامعه ایده¬آل اسلامی و مبانی تمدن غرب، 79). کمونیسم اعتقاد به برابری اقتصادی-اجتماعی دستوری در بین انسان¬ها دارد و به دنبال آن است که همه انسان¬ها به طور مشابه از یک نوع حقوق برخوردار باشند. برخلاف آن اسلام معتقد است در امور و مناسبات انسانی وجود تمایز امری الزامی است. البته باید این تفاوت¬ها به تکبر، برتری طلبی و نژادپرستی منجر نشود (حجرات/13). بر همین اساس در امور اقتصادی اسلام عقیده دارد که هر انسانی می¬تواند با توجه به تلاش و ظرفیتی خود مسیر پیشرفت مجزایی را در پیش¬گیرد. اما برای همه انسان¬ها احکام شرعی اقتصادی مشابهی را وضع نمود است که در آن هر یک از افراد جامعه باید متناسب با درآمد سالیانه و مسائل دیگر، بخشی از اموال خود را با نیت قرب الهی و اطاعت از دستور دینی در اختیار حکومت اسلامی قرار دهند. بنابراین اسلام می¬خواهد ضمن حفظ استقلال مادی افراد جامعه با روشی الهی اختلاف طبقاتی اقشار جامعه را کاهش دهد (بقره 43، 83، 110، 177، 277، مائده/55، توبه/11، 18، مریم/31، 55، نور/56، لقمان/4، انفال/41 و...): آنچه به عنوان ربا می¬پردازید تا در اموال مردم فزونی یابد، نزد خدا فزونی نخواهد یافت و آنچه را به عنوان زکات می-پردازید و تنها رضای خدا را می¬طلبید (مایه برکت است و) کسانی که چنین می¬کنند دارای پاداش مضاعفند (روم/39). اگر همه انسان¬ها در یک طبقه اجتماعی قرار گیرند آیا انگیزه پیشرفت شخصی و بروز استعدادهای فردی وجود خواهد داشت؟ آیا معقولانه است که به هر نوع تلاشی دستمزد مشابهی تعلق گیرد؟ آیا هوشمندانه¬ترین روش مدیریت اقتصادی جامعه، اجازه پیشرفت و شکوفایی فردی، بهره¬مندی افراد از ثروت¬های مشروع و تعدیل درآمدها از طریق فرایض دینی زکات، خمس و ... نمی¬باشد؟


7. فمینیسم

یکی از شاخه¬های این جنبش، فمینیسم لیبرال است که ولستون کرافت، استوارت میل و دیگر پیشگامان فمینیسم در قرن هجدهم و نوزدهم میلادی آن را بنیانگذاری نمودند. فمینیست¬های لیبرال از تساوی حقوق زن و مرد حمایت کرده و جنسیت فرد را تعیین کننده حقوق او نمی¬داند. بدین ترتیب این گروه معتقدند که سرشت زنانه و مردانه کاملاً یکسان است و بدون در نظر گرفتن جنسیتی، به وجود تنها انسان اعتقاد دارند. مباحث مورد نظر این جنبش عبارت است از درخواست دستمزد مساوی، حقوق مدنی مساوی، مشارکت برابر در جریان¬های سیاسی و ... می¬باشد. شاخه دیگر فمینیسم-ها رادیکال نام دارد. این گروه از فمینیسم¬ها معتقدند که علت اصلی مظلومیت زنان، نظام پدرسالارانه می¬باشد. به قول این گروه تمامی روابط میان مردان و زنان از جمله تولید مثل، پرورش کودک، خانه¬داری ازدواج و ... در قدرت مردانه نهادینه شده است (بستان، 85). به قول قرآن کریم گرامی¬ترین انسان¬ها نزد خدواند باتقواترین آنهاست و زن یا مرد بودن، قومیت، نژاد و ... هیچ امتیازی محسوب نمی¬شود (حجرات/13). بنابراین ایجاد هر گونه نگرش جنسیتی در جوامع چه از سوی مردان باشد یا زنان امری بیهوده است که در نهایت حاصلی را در بر ندارد. از نظر قرآن هر جنس حقوق و وظایف مشخصی داشته و خداوند زن را در قبال شوهر و شوهر را در برابر زن مسئول یکدیگر دانسته و تکالیفی را بر عهده یکدیگر گذاشته است. بنابراین از آنجایی که زوجیت برای خلقت امری لازم می¬باشد باید با قبول قوانین مشخص برای هر جنس این امر به نحوی صحیح مدیریت شود. مهمتر از حقوق مدنی، دیدگاه قرآن در زمینه اصول و ارزش¬های انسانی که فراتر از جنسیت به شمار می¬روند چنین می¬باشد: به یقین مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شکیبا و زنان صابر و شکیبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، مردان روزه¬دار و زنان روزه¬دار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن و مردانی که بسیار به یاد خدا هستند و زنانی که بسیار یاد خدا می¬کنند، خداوند برای همه آنان مغفرت و پاداش عظیمی فراهم ساخته است (احزاب/35). در قرآن کریم اشاره می¬شود که همسران برای تداوم نسل و آرامش روحی و جسمی به وجود یکدیگر نیاز داشته و این محبتی از سوی خداوند رحمان می¬باشد: خداوند برای شما از جنس خودتان همسرانی قرار داد، و از همسرانتان برای شما فرزندان و نوه¬هایی به وجود آورد و از پاکیزه¬ها به شما روزی داد آیا به باطل ایمان می¬آورند و نعمت خدا را انکار می-کنند؟! (نحل/72) * و از نشانه¬های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد، در این نشانه¬هایی است برای گروهی که تفکر می¬کنند (روم/21). آیا از دیدگاه علم سیتوژنتیکی اختلاف دو سلول جنسی نر و ماده تنها تفاوت در یک کروموزوم نیست؟ آیا کروموزوم جنسی Y در زن حذف شده است یا اینکه علاوه بر حذف با کروموزوم جنسی دیگری جایگزین شده است؟ آیا فلسفه¬های خلقت و زوجیت در انسان را نمی¬توان با هدف تنوع ژنتیکی و ظاهری نتاج آنها توجیه نمود؟ اگر همانند حشرات تولید مثل به روش بکرزایی و تک جنسی بود، آیا همه افراد به یکدیگر شبیه نمی¬شدند؟ آیا در صورت خلقت افراد کاملا مشابه، تشخیص مناسبات انسانی و اجتماعی مختلف امکان¬پذیر بود؟ آیا حکمت جنسیت و زوجیت تکلیف محور و مکمل هم نیست و هر جنسی حداقل در بخشی از موارد نباید تکالیف خاص خود ولی مکمل جنس مقابل را انجام دهد؟ آیا دو جنس مختلف با توانایی¬ و تفاوت¬های روحی و جسمی گوناگون باید در همه عرصه¬ها شرایط برابری را داشته باشند یا باید به صورت تخصصی و مبتنی بر توانایی¬های هر جنس خاص عمل نماید؟


8. داروینیسم

بیانگذار داروینیسم اجتماعی هربرت اسپنسر فیلسوف انگلیسی می¬باشد. در این نظریه قوی‌ترین یا اصلح‌ترین انسان¬ها در جامعه رشد نموده و به تکامل می¬رسند، درحالیکه ضعیف و یا نامناسب از بین می¬رود. از نظر جورج هربرت مید نیز تغییرات تصادفی خلقت، مسیر تکامل بشر را غیرقابل پیش¬بینی و غیرقطعی می¬کند (دیلینی، 2004). بر پایه نظریه تکامل اجتماعی، به برخی از کشورهای شرقی به خصوص کشورهای اسلامی، کشورهای جهان سومی اطلاق می¬شود. به عبارت دیگر از دید اقتصاد دانان و جامعه شناسان، کشورهای اسلامی در ردیف کشورهای جهان سوم شمرده می¬شود. با اینکه کشورهای شرق همانند کشورهای اسلامی دارای فرهنگ غنی می¬باشند اما غربی¬ها برای توجیه این تقسیم¬بندی¬ها، تئوری¬هایی را ارائه کردند که خود ناشی از روح استکباری و امپریالیستی آنها است (توسلی و همکاران، 89). در اینجا نکته-ای وجود دارد و آن اینکه کشورهای غربی عموماً با سلطه بر کشورهای شرقی و اسلامی و تضعیف آنها به نوعی خود مانع از رشد آنها می¬شوند و برای این عمل خودساخته واژه¬ای به نام جهان سوم طراحی کرده¬اند. اما خداوند در قرآن با رونمایی از این سلطه¬گری¬ها، بشارت بر تسلط مستضعفان زمین داده است: اراده ما بر این قرار گرفته است که به مستضعفین نعمت بخشیم و آنها را پیشوایان و وارثین روی زمین قرار دهیم * حکومتشان را پا برجا سازیم و به فرعون و هامان و لشکریان آنها آنچه را بیم داشتند از این گروه نشان دهیم (قصص/5 و 6). واژه مستضعف از باب استفعال است و به معنی کسی است که او را به ضعف کشانده¬اند. به عبارت دیگر مستضعف، ضعیف و ناتوان و فاقد قدرت و نیرو نیست بلکه کسی است که نیروهای بالفعل و بالقوه دارد اما از ناحیه ظالمان سخت در فشار قرار گرفته و با این حال ساکت و تسلیم نیست و پیوسته تلاش می¬کند که زنجیرها را بکشند و آزاد شود. مطلب دیگر اینکه واژه¬های به کار رفته در این دو آیه در شکل فعل مضارع و مستمر بیان شده است (ما می¬خواهیم چنین کنیم...) و به عبارت دیگر این بشارت یک قانون کلی است و اختصاص به مستضعفان بنی اسرائیل ندارد (منبع: تفسیر نمونه). بنابراین این قانون بشارتی است در زمینه پیروزی حق بر باطل و نمونه¬ای از تحقق این مشیت الهی، زوال فرعونیان و برپایی حکومت بنی¬اسرائیل بود. آیا تکامل طبیعت در مسیری تصادفی حرکت می¬نماید یا بر اساس ظرفیت¬های از پیش تعیین شده و مقدرات؟ آیا پیش¬گویی قرآن در مورد حکومت مستضعفان بر مستکبران برخلاف اصل تکامل اجتماعی نیست؟ با توجه به ظرایف و نظم بی¬نظیر در خلقت جهان که وجود آفریدگار را اثبات می¬نماید، آیا مسیر تکامل طبیعت و عناصرش، در صورت اراده آفریدگار آن قابل تغییر از اصول علمی نمی¬باشد؟


9. راسیونالیسم

این واژه به معنی عقل مداری یا اصالت دادن به عقل بوده و به معنای این است که عقل به تنهایی و مستقل از وحی می-تواند قانون¬گذاری کند که در این صورت، بشر دیگر به ادیان، پیامبران و آموزش¬های الهی نیازی ندارد. پایه¬گذار این اندیشه، رنه دکارت است که طبیعت و عقل را دلسوزترین راهنمایان مسیر تعالی بشر می¬دانست. پیروان این مکتب اعتقاد بر این داشتند که آیندگان و نه خداوند، در مورد تلاش¬های کنونی بشر قضاوت و داوری خواهند کرد و از این رو بر دین ستیزی تاکید می¬ورزیدند. در نتیجه عمل به این اصول مستلزم پیدایش یک جامعه دنیاگرا، دین گریز و مادی محض بوده و موجب ایجاد یک اجتماع بشری کاملاً سکولاریستی می¬شود. لازم به ذکر است که پیدایش این نظریه یعنی عقل گرایی افراطی در مسیحیت در مقابل گروهی از آنها که ایمان گرایی افراطی داشته و عقل گریز بودند، صورت گرفته است. اما باید گفت که هر دو گروه در افراط و تفریط به سر می¬برند و به قول ابوالعلاء «گروهی خردمند، ولی بی¬دین و گروهی دیگر دین دار، ولی بی¬خرد» هستند. این در حالی است که در اسلام ناب، عقل وسیله شناخت دین و یکی از منابع دریافت احکام شرعی به شمار رفته و از طرف دیگر نمی¬تواند به تنهایی خوشبختی بشر را تضمین کند (اسدعلیزاده، 84). در بسیاری از آیات قرآن کریم انسان به خردورزی در نشانه¬های قدرت الهی دعوت شده است و پس از جستن حقایق علمی مورد نظر از او خواسته می¬شود که بواسطه آن، حقایق معنوی از جمله وجود خالق و روز رستاخیز را درک نماید. خداوند در قرآن می-فرماید: در آفرینش آسمان¬ها و زمین و آمد و شد شب روز و کشتی¬هایی که در دریا به سود مردم در حرکتند و آبی که خداوند از آسمان¬ نازل کرده و با آن زمین را پس از مرگ زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده و (همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهایی که میان زمین و آسمان مسخرند نشانه¬هایی است (از ذات پاک خدا و یگانگی او) برای مردمی که عقل دارند و می¬اندیشند (بقره/164) * اف بر شما و بر آنچه جز خدا می¬پرستید! آیا اندیشه نمی¬کنید (انبیاء/67) * و می¬گویند اگر ما گوش شنوا داشتیم یا تعقل می¬کردیم در میان دوزخیان نبودیم * اینجاست که به گناه خود اعتراف می-کنند، دور باشند دوزخیان از رحمت خدا! (ملک/10و11). آیا دانشمندان با تعقل اصول علمی موجود در پدیدها را کشف نمی¬¬کنند؟ آیا در دین اسلام ایمان به ذات حق از راه تعقل صورت نمی¬گیرد؟ آیا اندیشه کردن در مسائل علمی و پی¬بردن به اسرار خارق¬العاده طبیعت وجود قدرت لایزالی الهی را اثبات نمی¬نماید؟



10. پوزیتیویسم (مثبت گرایی یا اثبات گرایی منطقی)

تجربه¬گرایان معتقدند که نظریه کوشش عملی در راه جمع¬آوری شواهد تجربی و برقرار کردن همبستگی بین یافته¬ها و تبیین آنها از طریق استقراء یا تجربه است. به عبارت دیگر نظریه کشف یک رابطه علت و معلولی بین پدیده¬هاست. یکی از نظریه¬های حاکم بر جامعه¬شناسی معاصر مثبت گرایی یا اثبات گرایی است. مصادیق این نظریه شامل امور مشهود، محسوس، مسلّم و فاقد ابهام است. به عبارت دیگر در این نظریه تنها امور حقیقی و قابل اثبات مورد اتفاق نظر می¬باشد و طریق رسیدن به این شناخت نیز تجربه و مشاهده است نه استدلال¬های فلسفی. بنابراین مثبت گرایی منکر وجود نیروهایی است که فراسوی واقعیت و علم وجود دارند. به طور کلی بینش مثبت گرایانه، زیر بنای تفکر جامعه¬شناسی غربی را تشکیل می¬دهد به طوری که از لحاظ سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیک در قرن اخیر تاثیرات مهمی را در حوزه علوم انسانی از خود به جای گذاشته است. ثمره جامعه¬شناسی مثبت گرا، علم گرایی یا علم پرستی است و تقدس علم تجربی تا آنجا پیش می¬رود که در تقابل علم و انسان، این انسان است که باید خود را تغییر دهد و با فرآورده¬های علمی هماهنگ شود! در نتیجه نیازها، عواطف و آروز¬های انسان همه باید در راستای مصلحت علم گرایی تغییر یابند و انسان به صورت مصرف کننده فرآورده¬های علمی درآید (توسلی، 87). در آموزه¬های دینی و قرآنی تجربه¬ و مشاهده در طبیعت مورد توجه قرار گرفته است. برای مثال آیاتی در این زمینه وجود دارد که انسان را به مشاهده و تفکر دعوت می¬نماید اما هدف از آن انجام صرف یک سری آزمایشات علمی نبوده بلکه بواسطه این تحقیق انسان به درک فلسفه و حکمت نهفته در آن دعوت می¬شود. بنابراین قرآن راه تعالی و تکامل انسان را کسب علم برای رسیدن به حکمت می¬داند نه کسب علم برای رسیدن به علم و کشف ماده برای ساخت ماده¬ای دیگر. همانگونه که پیشرفت علم در استفاده از انرژی هسته¬ای بدون رسیدن به معرفت¬های قلبی و حکمت¬های خلقت منجر به افسارگسیختگی و سوء استفاده برخی انسان¬های فاسد در قالب تولید سلاح¬های هسته¬ای شده است و فجایع نکبت¬بار استفاده از آن توسط دولت آمریکا تا میلیون¬ها سال دیگر نیز گریبان مردم ژاپن را خواهد گرفت. خداوند در قرآن کریم با دعوت انسان¬ به تعقل و پژوهش در طبیعت، درک حقیقت خلقت را توسط انسان یادآور می¬شود: و از آیات او این است که برق (و رعد) را به شما نشان می¬دهد که هم مایه ترس و هم امید است (ترس از صاعقه و امید به نزول باران) و از آسمان آبی فرو می¬فرستد که زمین را بعد از مردنش به وسیله آن زنده می¬کند در این نشانه¬هایی است برای جمعیتی که می¬اندیشند (روم/24) * خداوند ارواح را به هنگام مرگ و در وقت خواب انسان¬ها می¬گیرد، ارواح کسانی را که فرمان مرگ آنان را صادر کرده است نگه داشته و ارواح دیگری را (که هنوز اجل صاحبانشان فرا نرسیده است به تن) باز می¬گرداند تا سرآمد معینی (پایان عمر)، در این مساله نشانه¬های روشنی (از معاد و قدرت خدا) برای اندیشمندان است (زمر/42) * آنها فقط ظاهری از زندگی دنیا را می¬دانند، و از آخرت (و پایان کار) غافلند * آیا آنان با خود نیندیشیدند که خداوند آسمان¬ها و زمین و آنچه را میان آن دو است جز به حق (و هدفی برتر) و برای زمان معینی نیافریده است؟ ولی بسیاری از مردم (رستاخیز) و لقای پرودرگارشان را منکر هستند (روم/7 الی 8) * ... در آفرینش خداوند رحمان هیچ تضاد و عیی نمی¬بینی، بار دیگر نگاه کن، آیا هیچ شکاف و خللی مشاهده می¬کنی؟ بار دیگر (به عالم هستی) نگاه کن، سرانجام چشمانت (در جستجوی خلل و نقصان ناکام مانده) به سوی تو باز می¬گردد در حالیکه خسته و ناتوان است (ملک/3 و 4). آیا با پیشرفت علم و توانایی در بزرگنمایی بیشتر تصاویر خلقت، نظم جدیدی مقابل چشم انسان گشوده نمی¬شود (بی¬شک در آسمان¬ها و زمین نشانه¬های (فراوانی) برای مومنان وجود دارد (جاثیه/3؛ اشاره به برهان نظم، به نقل از احمدیان، 90)؟ آیا انسان قادر به مشاهده حدنهایی آفرینش چه در درون ذرات و چه در آسمان و اجرام آن می¬باشد؟ آیا این همه نظم و عظمت بدون خالقی توانا امکان¬پذیر است؟ آیا هدف از آفرینشی با این نظم عظیم سرگمی¬های دنیوی است؟ آیا زندگی بر اساس طبیعت مادی شایسته انسان است؟ آیا هدف از آفرینش انسان، تقویت روح انسانیت و تکامل آن توسط پرستش و اطاعت از آفریننده آسمان و زمین نیست؟


11. ناسیونالیسم

دایره المعارف آمریکا در تعریف ناسیونالیسم می¬نویسد: از مفاهیم اصلی ناسیونالیسم وابستگی به واحد ملی بیش از وابستگی به هر چیز دیگری است و از مشخصات دیگر آن تفاخر نسبت به دستاوردهای ملت خویش و اعتقاد عمیق نسبت به برجستگی ملت خود و حتی برتری آن بر سایر ملت¬ها می¬باشد. ناسیونالیسم نوعی حاکمیت سیاسی است که تحت حاکمیت هیچ قدرت الهی نبوده و دین را از سیاست جدا می¬داند. همچنین ناسیونالیسم با اصالت بخشیدن به عناصری چون خاک و خون یا زبان مانع از وحدت نوع بشر بر مبنای عقیده و ایدئولوژی می¬شود که مشخصه ویژه انسان از سایر حیوانات است. تاکید بر عواملی چون خون و نژاد به اختلافات و درگیری و نهایتاً سلطه بخشی از انسان¬ها بر انسان¬های دیگر منتهی می¬شود و این شکل تکامل یافته همان نظام قبیله¬ای و عصبیت جاهلی است که بشر مدت¬ها پیش، از آن گریخته است. به عنوان مثال اروپاییان به نام ناسیونالیسم میلیون¬ها آفریقایی را برده کردند و هیتلر و موسولینی آن را بهانه¬ای برای توجیه اعمال غیرانسانی خود قرار دادند (توسلی و همکاران، 89). اما در جامعه اسلامی با مفهومی به نام امت اسلامی سروکار داریم. منظور از امت مجموعه افرادی است که به وسیله ایمان و تحت اصول مشترک عقیدتی، سازمان اجتماعی برقرار کرده و از این رو امت دینی یک جنبه بین المللی دارد. به عبارت دیگر امت اسلامی جامعه¬ای است که پیرو پیامبر خدا و مایل به زندگی مشترک می¬باشند و بنابراین این مفهوم می¬تواند هر قوم، نژاد و ملیتی را تحت لوای خود قرار دهد. از طرف دیگر اسلام دینی دعوتی و جهان شمول است که در میان امت¬های مختلف گسترش یافته است. دلیل این مدعا پراکنش کشورهای اسلامی می¬باشد که از 52 کشور و در سه قاره آسیا، آفریقا و بخشی از اروپای شرقی گسترش یافته¬ و در مجموع جمعیتی بالغ بر یک میلیارد و دویست میلیون نفر را شامل می¬شوند. در رابطه با ناسیونالیسم امام خمینی (ره) می¬فرمایند: دلبستگی به وطن و زادگاه تا حدی قابل قبول و حتی فطری است اما هرگاه این دلبستگی به نزاع میان مسلمین منجر شود، با احکام اسلام در تعارض بوده و به سود مستکربین تمام می¬شود و لذا به هیچ وجه قابل قبول نیست. از طرف دیگر اسلام نیرومندتر از ناسیونالیسم است و می¬تواند وفاداری قویتری را برانگیزد (توسلی و همکاران، 89). خداوند در قرآن کریم آیات متعددی در این رابطه نازل فرموده¬ است که در این قسمت به آنها اشاره می¬گردد: و اگر پروردگارت می¬خواست همه مردم را یک امت (بدون هیچ گونه اختلاف) قرار می¬داد، ولی آنها همواره مختلفند (هود/118) * و از آیات او آفرینش آسمان¬ها و زمین و تفاوت زبان¬ها و رنگ¬های شماست، در این نشانه¬هایی است برای عالمان (روم/22) * این (پیامبران بزرگ و پیروانشان) همه امت واحدی بودند (و پیرو یک هدف) و من پروردگار شما هستم، پس مرا پرستش کنید (و از اختلاف بپرهیزید) * (گروهی از پیروان ناآگاه آنها) کار خود را به تفرقه در میان خود کشاندند (ولی سرانجام) همگی به سوی ما باز می¬گردند (انبیاء/92 و 93) * و این امت شما امت واحدی است و من پروردگار شما هستم پس از (مخالفت فرمان) من بپرهیزید * اما آنها کارهای خود را در میان خویش به پراکندگی کشاندند و هر گروهی به راهی رفتند (و عجب اینکه) هر گروه به آنچه نزد خود دارند خوشحالند! (مومنون/ 52 و 53) * ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره¬ها و قبیله¬ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست) گرامی¬ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست، خداوند دانا و آگاه است (حجرات/13). نکته جالب توجه در تفسیر آیه 13 سوره حجرات این است که برخلاف بسیاری از آیات که تنها مومنان مورد نظر هستند (یا ایها الذین امنوا)، روی سخن پروردگار کل جامعه انسانی بوده (یا ایها الناس ...) و مهمترین ارزش قابل تمایز انسان¬ها از یکدیگر پایبندی به ارزش¬ها و پرهیزکار بودن می¬باشد. نکته دیگر اینکه این امتیاز قابل تظاهر نبوده و تنها خداوند از آن آگاهی دارد (تفسیر نمونه) و تنها روز قیامت انسان¬ها از آن آگاهی می¬یابند و بدین سبب هیچ دلیلی برای تکبر اقوام مختلف بشر در دنیا وجود ندارد. مهمتر اینکه تقوا، ارزشی است که تمامی انسان¬ها توانایی کسب آن را دارند و از این رو نژاد پرستی در اسلام واژه¬ای بی¬معنی بوده و اسلام نیز از جانب خداوند بزرگ مرتبه به عنوان دینی کامل و متعادل معرفی شده و در قرآن کریم از پیامبران سایر ادیان به نیکی یاد می¬شود. مهمترین توصیه خداوند به مسلمانان جهان این است که: و همگان به ریسمان الهی چنگ بزنید و پراکنده نشوید ... او میان دل¬های شما الفت ایجاد کرد و به برکت نعمت او برادر شدید ... (آل عمران/103). بنابراین دغدغه اصلی مسلمانان جهان نقطه اشتراک آنها یعنی خداوند متعال تلقی می¬شود نه امور مادی، تفاوت¬های انسانی و مانند آن. به همین دلیل در ادامه آیه خداوند می¬فرماید از برکت اسلام و ایمان به خداوند (صرف نظر از قوم، نژاد، قبیله، تفاوت¬های زیست¬شناختی و ...) شما با یکدیگر به مقام برادری رسیدید.


12. راسیسم (نژاد پرستی)

نژادپرستی نوعی تبعیض است که بر روی تفاوت¬های ظاهری حاصل از نژادهای مختلف تمرکز دارد. نژادگرایی نظریه¬ای است که از میان نژادهای متفاوت و یا حتی پدیده¬های غیرزیست شناسی (آداب، زبان و ...) برخی را برتر از سایرین می-داند. بنابراین نژاد پرستی احساس ترس یا نفرتی نابجا از یک انسان است که به دلیل نژاد، زبان، مذهب، ملیت، تحصیلات، جنسیت و یا سن وی صورت می¬گیرد (سایت ویکیپدیا). بنابراین نژادپرستی جدید مدعی است که اقلیت¬های قومی را باید به خاطر تفاوت¬های فرهنگی غیرقابل تغییرشان که ریشه بیولوژیکی نیز ندارد، از عموم جامعه جدا نمود. حقوق مدنی به حکم قانون و به وسیله کنوانسیون¬های حقوق بشری به همه افراد اعطا شده است. اما در عمل اقلیت¬های نژادی از حقوق مدنی رسمی برابر با اکثریت جامعه برخودار نیستند. به عنوان مثال در کشورهای غربی پلیس قاطعیت لازم را در مقابل حملاتی که با انگیزه¬های نژادی صورت می¬گیرد نشان نمی¬دهد و بالاتر از آن احتمال اینکه شهروندان سیاه¬پوست با خشونت پلیس روبرو شوند بیشتر می¬باشد (کیت نش، 2000). مهمتر اینکه نژادپرستی در کشوری مانند ایالات متحده از یک انحراف به یک پدیده معمول و شایع تبدیل شده است به طوریکه نخبگان سفید پوست از طریق نژادپرستی به منافع مادی دست می¬یابند (ثلاثی، 74). از نظر اسلام تفاوت¬های جسمی و فکری انسان¬ها به دلیل برانگیختن آنان به ایجاد ارتباط با یکدیگر و انتظام اجتماعی می¬باشد. به عبارت دیگر وجود تفاوت¬ها سبب رجوع انسان¬ها به یکدیگر، تقسیم کار و ساماندهی زندگی اجتماعی می¬شود اما این تفاوت¬ها دلیلی بر برتری و شرافت ذاتی افراد بر یکدیگر نیست بلکه معیار اصلی این ارجمندی آنها نسبت به هم، فضایل اخلاقی و تقوا می¬باشد که امری اکتسابی در سایه تعالیم دینی می¬باشد (رجبی و همکاران، 92). خداوند در قرآن کریم به این تفاوت¬ها و فلسفه آن اشاره¬ می¬نماید: ... اگر خدا می¬خواست، همه¬ی شما را امت واحد قرار می¬داد، ولی خدا می¬خواهد شما را در آنچه بخشیده بیازماید (و استعدادهای مختلف شما را پرورش دهد) پس در نیکی¬ها بر یکدیگر سبقت بجویید... (مائده/48) * و از آیات او آفرینش آسمان¬ها و زمین و تفاوت زبان¬ها و رنگ¬های شماست، در این نشانه-هایی است برای عالمان (روم/22). آیا مهمترین اصل پرورش استعدادها، وجود تفاوت¬ نیست؟ آیا برتری جویی¬های شخصی و نژادی بدون در نظر گرفتن منافع و حقوق عام انسانیت موجب بروز خشونت¬ نمی¬شود؟ آیا بهترین هنر افراد با استعدادتر انجام کارهای نیک و یاری رساندن به همنوع نیست؟ آیا انسانیت جز این است؟


13. نهیلیسم

یک مکتب فلسفی است که بیان می¬کند تلاش انسان برای یافتن معنای حقیقی هر چیز در نهایت به شکست می¬انجامد. هیچ انگاری ادعا می¬نماید که انسان¬ها بی¬معنی و غیرمنطقی هستند و رنج آنها نیز در نتیجه تلاش بیهوده افرادی است که قصد دارند دلیلی برای آن در پوچی بی¬پایان وجود پیدا نمایند. به عنوان یک راه حل، فرد پوچی را می¬پذیرد و با وجود آن به زندگی خود ادامه داده یا اینکه توسط خودکشی به زندگی خود پایان می¬دهد (سایت ویکیپدیا). یک نهیلیست همانند غریبه¬ای است در عالمی از واقعیت¬های پیچیده و سخت که قدرت فهم و تغییر آن را نداشته و با آن دست و پنجه نرم می-کند. بنابراین نهیلیسم یک وضعیت روان شناختی و معرفتی است که در آن معنای زندگی، هستی و حیات از دست می¬رود و درنتیجه انسان را دچار سردرگمی و اضطراب می¬نماید (زمانیان، 85). بر اساس سوره قصص آیه 88 مرگ نابودی نیست بلکه بازگشت به مبدا می¬باشد. معبود واقعی خداوندی است که فناپذیر نیست، فرمانروای جهان است و فرجام کارها به دست اوست. قرآن کریم در این باره می¬فرماید: و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به خود فراموشی گرفتار کرد، آنها فاسقانند (حشر/19). خداوند در آیات متعددی فلسفه خلقت را هدفدار توصیف نموده و از صاحبان خرد می¬خواهد در این امور اندیشه کننده تا با ایمان به آیات الهی و درکی صحیح از عالم وجود از گمراهی و پوچی بپرهیزند: ما آسمان و زمین و آنچه را در میان آنهاست از روی بازی نیافریدیم * (به فرض محال) اگر می¬خواستیم سرگمی انتخاب کنیم، چیزی متناسب خود انتخاب می¬کردیم ... (انبیاء/16 الی 17) * مسلما در آفرینش آسمان¬ها و زمین و آمد و رفت شب روز نشانه¬های (روشنی) برای خردمندان است * همان¬ها که خدا را در حال ایستاده و نشسته و آنگاه که بر پهلو خوابیده¬اند یاد می¬کنند و در اسرار آفرینش آسمان¬ها و زمین می¬اندیشند (و می¬گویند) بار الها اینها را بیهوده نیافریده¬ای، منزهی تو، ما را از عذاب آتش نگه¬دار (آل عمران/190 الی 191) * آیا گمان کردید که شما را بیهوده آفریده-ایم و به سوی ما بازگردانده نمی¬شوید؟ (مومنون/115) * آیا آنها از هیچ آفریده شده¬اند یا خود خالق خویشند؟ آیا آنها آسمان¬ها و زمین را آفریده¬اند؟ بلکه آنها جویای یقین نیستند (طور/35) * آیا ما از آفرینش نخستین عاجز ماندیم (که قادر بر آفرینش رستاخیز نباشیم)؟ ولی آنها (با این همه دلایل روشن) باز در آفرینش جدید تردید دارند (ق /15). آیا کسانی که به خداوند ایمان ندارند در گمراهی آشکاری نیستند؟ آیا کسانی که نسبت به خود و خدا گمراه گشته¬اند جایگاهی جز دوزخ خواهند داشت؟ آیا دلیل اصلی پوچ¬گرایی انسان فراموش کردن خدا و فلسفه خلقت نیست؟



14. ساتانیسم (شیطان پرستی)

آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟ و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟ او گروه زیادی از شما را گمراه کرد آیا اندیشه نکردید؟ (یس/60 الی 62). ساتانیسم نوعی نظام اعتقادی و فلسفی است که هواداران آن شیطان را یک الگوی اصلی که از پیش از عالم هستی وجود داشته است می¬پندارند. شیطان پرستان به جای اطاعت از قوانین خدایی، طبیعی یا اخلاقی، عموماً بر پیشرفت فیزیکی خود با راهنمایی¬های موجودی مافوق تمرکز داشته و بیشتر گرایش¬های خودپرستانه دارند. از جمله آیین شیطان پرستی عبارت است از: زندگی حیاتی به جای تفکر روحانی، انتقام به جای بخشش، انسان را مانند دیگر حیوانات دانستن و موافقت با انجام گناه، چراکه اینکار به یک لذت فیزیکی، روانی یا احساسی منجر می¬شود (گنجی، 89). خداوند به افرادی که از خط و مشی شیطان پیروی می¬نمایند، می¬فرماید: شیطان شما را (به هنگام انفاق) وعده¬ی فقر و تهیدستی می¬دهد و به فحشا امر می¬کند ولی خداوند وعده¬ی آمرزش و فزونی به شما می¬دهد و خداوند قدرتش وسیع و (به هر چیز) داناست (بقره/268). همچنین بر اساس آیات قرآن کریم، هدف شیطان خروج انسان از بهشت به زمین و در نهایت ورود آن از زمین به جهنم می¬باشد: پس شیطان موجب لغزش آنها از بهشت شد و آنان را از آنچه در آن بودند بیرون کرد... (بقره/36). از سوی دیگر خداوند به انسان¬ها تذکر می¬دهد که شیطان خود آفریده خداوند است و سزاوار پرستش نیست: آنان برای خدا همتایانی از جن قرار دادند، در حالیکه خداوند همه آنها را آفریده است ... (انعام/100). همچنین در آیه¬ای دیگر می¬فرماید که شیطان به دلیل تکبر و غرور از سجده به حضرت آدم خودداری نمود و بنابراین دشمنی آشکاری با فرزندان آدم دارد: به یاد آرید زمانی را که به فرشتگان گفتیم، برای آدم سجده کنید، آنها همگی سجده کردند جز ابلیس که از جن بود و از فرمان پروردگارش بیرون شد، آیا (با این حال) او و فرزندانش را به جای من اولیای خود انتخاب می¬کنید در حالی که آنها دشمن شما هستند؟... (کهف/50). به عنوان یک آموزه دینی خداوند به انسان سفارش می¬نماید که در ازای بدی نیکی کنید. همچنین با توجه به اهمیت نفوذ و وسوسه شیطان، خداوند تنها پناهگاه بندگان را درگاه خود می¬خواند: بدی را به بهترین راه و روش دفع کن (و پاسخ بدی را به نیکی ده) ما به آنچه توصیف می¬کنند آگاه¬تریم * و بگو پروردگارا از وسوسه¬های شیاطین به تو پناه می¬برم * و پروردگارا به تو پناه می¬آورم از اینکه (شیاطین) نز من حاضر شوند (مومنون/96 الی 98). آیا مسائل اخلاقی و انسانی جنبه بین¬المللی ندارد؟ آیا دزی، فساد، فحشا و ... در همه جوامع کاری ناپسند نیست؟ آیا در آیین ساتانیسم چیزی جز امور غیراخلاقی به چشم می¬خورد؟ کدام آموزه دینی است که تا این اندازه نگرانی خود را نسبت به این امر ابراز نموده و دلسوز فرزندان آدم است؟


15. نتیجه¬گیری

به راستی که قرآن گفتاری فیصله دهنده است (و حق را از باطل جدا می¬کند) (طارق/13). قرآن کریم معجزه آخرین پیامبر خدا حضرت محمد (ص) می¬باشد که در همه اعصار نوآوری خارق¬العاده¬ای را به نمایش می¬گذارد. در این میان این ما انسان¬ها هستیم که با باوری عمیق و درکی صحیح از آیات روشنگرانه حق به توانایی تشخیص در فلسفه خلقت و حقیقت وقایع دست می¬یابیم. این کتاب با عظمت به گونه¬ای توسط خالق هستی نازل گردیده که در آن سرمشق تمامی اصول انسانیت و کرامت انسان¬ها در نظر گرفته شده است. همانطور که در سراسر قرآن نظاره می¬کنیم هدف از نزول تمامی آیات تقویت خداشناسی و تکامل معنویت بشر می¬باشد. بنابراین قرآن کریم کتابی است که با تربیت روح انسان، وی را به خودشناسی و خداشناسی هدایت می¬نماید. از نظر قرآن کریم اراده انسان در تغییرات اجتماعی جوامع بسیار تاثیر گذار می¬باشد. بنابراین تغییر الگو و مدل¬های اخلاقی، فرهنگی و روانی جامعه در تحولات اجتماعی آینده آن جامعه اثرات مستقیم و شگرفی به دنبال دارد (آزاد ارمکی، 90). از این روست که باید به الگوهای اجتماعی مطرح شده را نقد و بررسی نمود و در عین حال با استفاده از کتاب قرآن و منابع اسلامی، به طراحی الگوهای اجتماعی متناسب با اهداف خلقت انسان دست یافت. به همین مناسبت قرآن کریم می¬فرماید: ... خداوند هیچ نعمتی را که به گروهی داده، تغییر نمی¬دهد، مگر اینکه آنان حال خود را تغییر دهند و خدا شنوا و داناست (انفال/53) * (کافران) گفتند: زندگی ما چیزی جز حیات دنیا نیست که گروهی از ما می¬میرند و گروهی دیگر جای آنها را می¬گیرند و جز طبیعت ما را هلاک نمی¬کند، آنها به این سخن که می¬گویند علمی ندارند بلکه تنها حدسی (بی¬پایه و اساس) می¬زنند (جاثیه 24) * پس اگر (معبودهای باطل شما در رویارویی با قرآن) به شما پاسخ مثبت ندادند، بدانید که قرآن به علم الهی نازل شده است و معبودی جز الله وجود ندارد، پس آیا شما (در برابر حق) تسلیم می¬شوید؟ (هود/14).


منابع



1. قرآن کریم، ترجمه آیت ا... مکارم شیرازی.

2. تفسیر نمونه، آیت ا... مکارم شیرازی.

3. احمدیان، م. (1390)، "درآمدی بر خداشناسی"، انتشارات کردستان.

4. اسدعلیزاده، ا. (1384)، "فرهنگ واژه¬ها (راسیونالیسم)"، مجله مبلغان، انتشارات مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، شماره 66.

5. اسماعیل¬زاده، ص. قلی¬زاده پاشا، ن. حسین¬پور حیدری، ف و گلسرخ تبار امیری، م. (1391)، "خلقت انسان، رشد و نمو جنین از دیدگاه قرآن و علوم زیستی"، مجله دانشگاه علوم پزشکی بابل، 15: 21-27.

6. آزاد ارمکی، ت. (1390)، "تاریخ تکوّن جامعه¬شناسی، نظریه¬های جامعه¬شناسی 1"، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه¬ها (سمت).

7. آنتونی، م، (۱۳۸۹)، "روان شناسی ساتانیسم: راهنمای والدین، مشاوران، روحانیان و معلمان". مترجم: مهدی گنجی، نشر ساوالان.

8. بستان، ح. (1385)، "نابرابری و ستم جنسی از دیدگاه اسلام و فمینیسم"، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.

9. توسلی، غ. ع. (1387)، "نظریه¬های جامعه¬شناسی"، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه¬ها (سمت).

10. "جامعه ایده¬آل اسلامی و مبانی تمدن غرب"، (1379)، دبیرخانه دایمی اجلاس دوسالانه بررسی ابعاد وجودی حضرت مهدی (عج).

11. جورج، ر. (1374)، "نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر"، ترجمه: محسن ثلاثی، نشر علمی.

12. دیلینی، ت. (2004)، "نظریه¬های کلاسیک جامعه¬شناسی"، ترجمه: بهرنگ صدیقی، وحید طلوعی، نشر نی.

13. رجبی، م. کافی، م. داوری، م. فولادی، ح ا.... صفار دستگردی، م و سلیمان¬پناه، م. (1392)، "تاریخ تفکر اجتماعی در اسلام"، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه¬ها (سمت).

14. رضایی اصفهانی، م. ع. (1388)، "روش¬شناسی مطالعات میان¬رشته¬ای در تفسیر قرآن"، فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز، 32: 115-130.

15. زمانیان، ع. (1385)، "نهیلیسم: از انکار تا واقعیت"، راهبرد،40: 87-114.

16. ساروخانی، ب. (1388)، "روش¬های تحقیق در علوم اجتماعی (جلد اول: اصول و مبانی)"، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

17. شریعتی، ع. (1390)، "انسان، اسلام و مکتب¬های مغرب زمین، انسان در انتخاب فاجعه یا فلاح"، موسسه بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی.

18. صانع پور، م. (۱۳۸۱)، "خدا و دین در رویکرد اومانیستی"، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر.

19. توسلی، غ. ع. ثقفی، س. م. ساعی ارسی، ا. شکربیگی، ع. محدثی، ح. مدنی، س. (1389)، "جامعه شناسی کشورهای اسلامی"، انتشارات جامعه شناسان.

20. فتح¬الهی، ا. (1386)، "روش¬شناسی علوم قرآن از منظر فلسفه علم"، نامه حکمت، 5(1): 151-177.

21. قاسمی، ح. م. (1386)، "تمثیلات قرآن و جلوه¬های تربیتی آن"، شرکت چاپ و نشر بین الملل.

22. کمیجانی، د. (1384)، "پژوهشی توصیفی در کتب مقدس"، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

23. کیت، ن. (2000)، "جامعه شناسی سیاسی معاصر: جهانی شدن، سیاست و قدرت"، مترجم: محمد تقی دلفروز، انتشارات کویر.

24. لاجوردی، ه. (1387)، "رویکردهای غربی به جامعه¬شناسی فرهنگ و انتقال به پسامدرنیسم فرهنگی و فرهنگ-شناسی"، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، 1(3): 233-256.

25. لسانی فشارکی، م. ع. (1389)، "روش تحقیق و پژوهش در قرآن کریم"، مجله رشد آموزش قرآن، 7(4): 3-9.

26. لطیفی، م. (1390)، "روش¬شناسی راهبردهای تدبر در قرآن کریم: استقرایی از پژوهش¬های میان¬رشته¬ای مدیریت اسلامی در دهه اخیر"، اندیشه مدیریت راهبردی، 5(2): 25-55.

27. https://fa.wikipedia.org