سنت الهی و قوانین طبیعت: بررسی رویکرد نوصدرایی
در مسئله هیوم، نقش اصلی را «اصل یکنواختی» ایفا میکند. هیوم با طرح یک دو راهی (چنگال هیوم) ادعا میکند که اصل یکنواختی نه میتواند مبتنی بر یک استدلال قیاسی (پیشینی) باشد و نه مبتنی بر یک استدلال احتمالی (تجربی). مقاله حاضر در صدد آن است که نشان دهد چگونه در یک چارچوب قرآن بنیان (و طبعاً دروندینی) میتوان یک استدلال پیشینی برای اصل یکنواختی طبیعت فراهم کرد؟ ایده اصلی مقاله، مبتنی بر اصل تغییرناپذیری سنت الهی (اصل ثبات) در قرآن کریم، به مثابه یک معرفت پیشینی و قطعی است. اما آیا میتوان «سنت الهی» را شامل غیرانسان دانست و بر طبیعت و امور طبیعی نیز تلقی کرد و از آن، اصل یکنواختی طبیعت را استنتاج کرد؟ ادعای مقاله این است که تلقی سنت الهی به مثابه نظام علیت طبیعی، از آرای مفسران و فیلسوفان برجسته نوصدرایی (علامه طباطبایی و شهید مطهری) قابلدریافت است. اما مسئله این است که اگر از اصل ثبات، اصل یکنواختی طبیعت را استنتاج کنیم چگونه میتوانیم رفتار متفاوت (یا غیریکنواخت) اشیای طبیعی را در هنگام وقوع معجزات تبیین کنیم؟ در این مقاله ضمن بررسی رویکرد نوصدرایی در تبیین سازگاری معجزات با قانونمندی طبیعت، پیشنهاد میشود که «سنت الهی» به معنای همان «فعل الهی» در نظر گرفتهشود که تغییر و تخلف در آن راه ندارد (ازجمله در معجزات). همچنین اصل یکنواختی طبیعت نیز یک «فرضکاری» برای علمورزی تلقی میشود و بنابراین لزوماً چنین نیست که طبیعت «همواره» یکنواخت رفتار کند. کلمات کلیدی: سنت الهی، اصل یکنواختی طبیعت، معجزات، قوانین طبیعت، فرمانگرایی.