ربوبیّت خداوند بر ستارۀ شعری؛ تأملّی بر نظام نزول عذاب اقوام (چکیده)
خداوند در قرآن و صحف موسی(ع) و ابراهیم(ع) ربوبیّت خود بر ستارۀ شعری را ذکر-کردهاست «وَ أَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْري». مطابق با دیدگاه مفسّران به دلیل پرستش این ستاره از سوی برخی قبایل عرب، خداوند با نزول این آیه شعری را مخلوقی فاقد تأثیرگذاری و خود را معبود اصلی معرفی¬میکند. اما تعارض گزارشهای موجود، عدم انطباق این گزارشها بر مشاهدات صورتگرفته از حرکت شعری، ناسازگاری با پیوستگی معنایی آیات سیاق و عدم نفی تلقّی مشرکانۀ اعراب جاهلی از جمله اشکالاتی است که پذیرش این دیدگاه را ناممکن¬میسازد. با توجّه به ارتباط معنایی سیاق آیات، خداوند ضمن تأیید منشاء اثر بودن این ستاره، خود را فاعل معرفی¬میکند و جایگاه شعری را تا حد اسبابی در فرایند نزول عذاب اقوام فرو¬میکاهد و ارادۀ استقلالی آن را نفی¬میکند. بر پایۀ محاسباتی که تنها با فناوریهای امروز قابل¬انجام است، ستارۀ شعری دقیقاً از سال هجرت حضرت رسول(ص) بعد از هزاران سال ارتفاع¬گرفتن، شروع به پایین¬آمدن و نزدیک¬شدن به زمین کرده و قرآن در اشارۀ اعجابآمیز خود دقیقاً در همان دوران به فرود آمدن و نزدیک¬شدن این ستاره اشاره¬کرده¬است. بر این اساس، دوران «آزفه» که خداوند در آیۀ پنجاه و هفت سوره نجم خبر از نزدیک¬شدن آن میدهد، دوران آغاز نزول عذابهای نابودکنندۀ اقوام است. انطباق فراز و فرود شعری در طول هزاران سال بر تصویر قرآنی نزول عذاب نابودکنندۀ اقوام در گذشته و آینده، همخوانی میان معارف قرآنی و پدیدههای آسمانی و وجه دیگری از اعجاز قرآن را نشان¬میدهد. با محاسبۀ زمان بازگشت شعری به جایگاه خود در دوران نزول عذابهای گذشته، میتوان گمانهای برای زمان شروع عذابهای اقوام در آینده مطرح¬کرد.
کلیدواژه ها: اجرام¬پرستی، پیوستگی معنایی آیات، تیشتر، ساختار سورۀ نجم، رامسس دوم.