جایگاه فرهنگ کار و گونه‌شناسی و کاربرد صنعت در قرآن کریم

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

چکیده

اگر با تفکر، دقت و تيز بيني در قرآن کريم بنگريم خواهيم ديد که دربسیاری از آيات اين کتاب بزرگ آسماني به زحمت تلاش و توليد و حتي سرمايه به زيبايي اشاره شده است. آنچه آشکار و قابل توجه است واژه هايي مثل عمل، کسب، شغل، صنع، سعي، زرع، جهد، کدح در قرآن کريم حدود 600 بار ذکر گرديده است وقتي انسان در آيات قرآن کريم دقت و کنکاش مي کند به اين نکته اساسي مي رسد که به راستي در کدام کتاب آسماني اين همه راجع به کار و توليد و صنعت، به دقت موارد بيان شده است. از آنجا که کار و تلاش با داشتن و به کار بردن تخصص و مهارت، مهمترين عامل پیشرفت مادی و حتی معنوی انسان و جامعه است، خداوند در قرآن دستور به استفادۀعملی از دانش و مهارتها را به انسان می دهد. همان گونه که برخی از پیامبران را به اين امر برای ساختن وسايل مورد نیازشان راهنمايی کرد. صنایع در زندگی بشر تاثیر فراوانی داشته است. یکی از جیزهایی که شاید کمتر مورد توجه مردم قرار گرفته باشد، توجه خداوند متعال بر فرهنگ کار و رشته صنعت و یادگیری آن در جهت افزایش قدرت اقتصادی ونظامی ملتهای مسلمان بوده است. خداوند در آیات قرآن کریم بر لازم و مهم بودن، اقتدار مسلمانان در موارد و صحنه های مختلف برای مبارزه و مقابله با دشمنان تأکید کرده است که یکی از موارد مهم، تقویت و اقتدار صنعتی مسلمانان است.

واژگان کلیدی

سبک زندگی؛ فرهنگ کار دراسلام؛ صنعت در قرآن کریم؛ گونه شناسی؛ تولیدات صنعتی.

1. مقدمه

انسان گل سرسبدآفریده های خداوند و خلیفه او بر روی زمین است، از اینرو خداوند متعال نیز زمینه و استعداد شکوفایی، بالندگی و تکامل را به آدمیان عنایت کرده تا بتوانند به وظیفه خلیفگی خود در زمین عمل کنند. بدین ترتیب خداوند متعال طبیعت را به گونه ای آفریده که همه نیازهای آدمی را برآورد و به انسان ویژگیهایی بخشیده که بتواند از این مواهب بهره برده، در جسم و جان خود نشاط و شادابی پدید آورد. انسان در تعامل با طبیعت همواره باید متوجه باشد که جانشین خدا در روی زمین است، از اینرو خدا گونه در زمین زیست کرده و با مخلوقات برخوردی خدا پسندانه داشته و از سر حکمت، مصلحت و خردورزی از طبیعت بهره برد، نه انجام گسیخته، ظالمانه و مطابق خواسته های نفسانی. در تعالیم اسلامی و از جمله قرآن کریم در این باره مطالب مختلف، سودمند و راهگشایی وجود دارد که از آنها در این مقاله آمده است. قرآن کریم، از هنگام نزول تا هم اکنون، سرچشمه پیدایش و سرمایه پرورش بزرگترین و پاک ترین روحها، بلندترین همتها، استوار ترین اراده ها، عمیق ترین افکار، عالی ترین معارف، نغز ترین ادبیات و دل انگیز ترین هنرها در عرصه های گسترده و حوزه های حیات فکری،فرهنگی، علمی، اجتماعی،ادبی و هنری مسلمانان در همه اکناف عالم و در پهنه تاریخ پر افتخار فرهنگ و تمدن اسلامی بوده است. (رضائی اصفهانی، 1380 :9) از آنجا که کار و تلاش با داشتن و به کار بردن تخصص و مهارت، مهمترين عامل پیشرفت مادی و حتی معنوی انسان و جامعه است، خداوند در قرآن دستور به استفادۀ عملی از دانش و مهارتها را به انسان می دهد. همان گونه که برخی از پیامبران را به اين امر برای ساختن وسايل مورد نیازشان راهنمايی کرد. ( اخوان مقدم و خلجی، 1397: 71-72) صنایع در زندگی بشر تاثیر فراوانی داشته است. یکی از جیزهایی که شاید کمتر مورد توجه امت قرار گرفته باشد، توجه خداوند متعال بر رشته صنعت و یادگیری آن در جهت افزایش قدرت اقتصادی ونظامی ملل مسلمان بوده است. خداوند در آیات قرآن کریم بر لازم و مهم بودن، اقتدار مسلمانان در موارد و صحنه های مختلف برای مبارزه و مقابله با دشمنان تأکید کرده است که یکی از مواردی که در حال حاضر به آن می‌پردازیم، تقویت و اقتدار صنعتی مسلمانان است.

1.1. بیان مسئله

قرآن اساس جامعه اسلامی و پایه گذار تمدن اسلامی و منبع اولای تشریعو فقه و منشا تفکرات و تدبرات مذهبی است. قرآن به مثابه قانون اساسی اسلام و مهمترین سند دینی مسلمانان، کتاب هدایت انسانها در حوزه زندگی فردی و اجتماعی در همه اعصار می باشد که گذر زمان نتوانست غبار کهنگی برآن بنشاند و از طراوت آن بکاهد و همراهی با او سبب زیادت در هدایت و نقصان در گمراهی است. بی تردید آشنایی با این کتاب آسمانی و فهم آن وظیفه دینی هر مسلمان است، از اینرو انسان عصر حاضر با احساس فقر و نیاز و دور افتادگی از خویشتن خویش و فاصله گرفتن از فضایل اخلاقی و عواطف انسانی و محبوس شدن در اضطراب ها و نگرانی ها، علی رغم گذر ایام و پیشرفت علم و دانش امکان بهره مندی بیشتر از ساحت این کتاب آسمانی برای هدایت گری به مراتب نیازمند تر است و انسان عصر مدرن برای رسیدن به حقیقت ناب، آن را جز در دین سراسر معنویت اسلام و کتاب ارزشمند و هدایت گر قرآن نخواهد یافت. (رحیمی و مسلمی پطرودی، 1394 : 19)و با توجه به اینکه در جوامع امروزی و صنعتی، صنایع مختلف یکی از تاثیر کار گذارترین و مهمترین مسائل بشر بوده است، وجود الگو و راهنماها، تذکرات و قوانین در این رشته، لازم و ضروری به نظر می رسد. وجود انحرافات، گرفتاریها و موانع و چالشها در فعالیتهای صنایع و اشتغال و کسب و کار در بین مردم جامعه، نیاز به رجوع و بررسی در راهنما و منبعی مهم می باشد که همانا در این مقوله، قرآن کریم می باشد.

در این تحقیق به دنبال این سوال هستیم که بررسی نماییم فرهنگ کار و صنعت در قرآن کریم به چه معنایی به کار برده شده است و دارای چه اهداف و گونه هایی می باشد ؟

1.2. بیان اهمیت و ضرورت موضوع

پاسخ به سوالات وگرفتاریها و معضلات بشر در زندگی صنعتی کنونی در آیات قرآن کریم وجود دارد که راهنمای آنها در زندگی کاری و اشتغال می باشد. لذا بایستی به درستی در آیات قرآن کریم، غور و تدبر وتفکر کرد.

1.3. پیشینه تحقیق

عصیانی (1381) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود تحت عنوان " فرهنگ کار در اسلام" اشاره کرده است که پژوهش ایشان درصدد پاسخ به سوالات زیر است: 1- آثار فردی و اجتماعی کار چیست؟ 1- کار به غیر از تامین معاش چه آثار و برکاتی برای شخص کارگر و جامعه در بردارد؟ 3- اخلاق کاری چیست؟ چگونگی انجام کار، احکام اخلاقی و ارزشی آن، بایدها و نبایدهای کار چیست؟ چون هدف اصلی دین اسلام هدایت انسانها به صلاح و فلاح آنان در دنیا و آخرت است و کار و مسائل مربوط به آن نقش مهمی در رستگاری انسان دارد، لذا قرآن و سفیران این مکتب توجه خاصی به تبیین خطوط این مساله داشته اند.

تروپو (1385) در مقاله ای تحت عنوان " قرآن و دانش: فلزات و مواد معدنی " بیان کرده است که موادی جلادار، غیرشفاف و قابل گداختن و عناصر یا ترکیب‌هایی شیمیایی که محصول فرآیندهای غیر آلی‌اند و در طبیعت یافت می‌شوند.در قرآن کلمات فلز و معدن به کار نرفته است،اما به دو فلز بسیار پرکاربرد در سیاره زمین اشاره می‌شود، به طوری که آهن(حدید) شش بار، مس(نحاس) یک بار و نیز مس گداخته(قطر) دو بار به کار رفته است. و انزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للناس؛آهن استحکام بسیار و منافع فراوان برای بشر دارد. (الحدید:25) "آتونی زبر الحدید؛آهن به شکل قطعه‌هایی در می‌آید».(الکهف: 96) "و لهم مقامع من حدید؛گرزها را از آن می‌سازند". (الحج:۲1) " و ألنّا له الحدید؛و خداوند آهن را برای داوود نرم ساخت ". (سوره سبأ،آیه 10) «یرسل علیکما شواظ من نار و نحاس فلا تنتصران؛ مس(دودی بی‌شعله) در روز قیامت بر گناهکاران فرو فرستاده می‌شود».(الرحمن: 35) «… حتی اذا ساوی بین الصدفین… "ذوالقرنین مس گداخته را برای ایجاد سدی، میان دو کوه ریخت ". (الکهف: 96) «… و اسلنا له عین القطر؛و خداوند چشمه مس را برای سلیمان روان ساخت».(سبا: 12).

علی محمدی(1390) در مقاله ای تحت عنوان" اهمیت کار از دیدگاه قرآن و روایات " بیان کرده است که از دیدگاه اسلام کار از ارزش والایی برخوردار می باشد تا جایی که به عنوان راز آفرینش و حکمت وجود مطرح است و جوهرۀ وجودی انسان با سعی و تلاش نمایان می گردد و گستره کار از جهت زمان و مکان وسیع می باشد چون خداوند بزرگ با لطف بی انتهایش، آسمان و زمین و نعمت های موجود در آن ها را مسخر انسان کرده است و انسان را مأمور به استفاده از آن ها نموده است چون ابزار فکری و عملی در وجود انسان نهاده است لذا خداوند متعال جهادگران اقتصادی را هم ردیف مجاهدین نظامی معرفی کرده است و در آیات و روایات به کسب تجارت و کار و تلاش دستور داده شده است و کار بهترین جزء عبادت نامیده می شود و عبادت نیز در قرآن هدف خلقت گفته شده است. در روایات متعدد کار و تلاش را عامل عزت و شرافت و کرامت می دانند لذا باشرف و کریم ترین انسان ها که انبیاء و اوصیاء آن ها باشند از کارگران طول تاریخ بودند و به کارهای مختلف می پرداختند و در کار نباید کم گذاشت که از اصول همۀ انبیاء این است که کار و تولید بایستی صحیح و کامل انجام گیرد و اموری که مانع تلاشند مثل جهل و رکود و کسالت و سستی و خواب بیشتر بایستی اجتناب کرد.

کرمی (1390) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود تحت عنوان " کار و فرهنگ گسترش آن در قرآن و حدیث " بیان کرده است که حیات بشر بر اساس حرکت و کار بنا نهاده شده است و این امر مهم ریشه در فطرت وجودی انسان دارد. خداوند در قرآن کریم آیات متعددی نازل نموده که هدایتگر بشر به سوی این امر فطری می باشند. از پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصوم (ع) نیز که راهنمایان حقیقی بشر به سوی کمال بعد از کلام وحی هستند؛ سخنان گهر باری در این زمینه روایت شده است که نشان دهنده اهمیت این موضوع می باشد. ما در این رساله به بررسی ابعاد مختلف کار و تلاشگری و روشهای گسترش آن بر مبنای قرآن کریم و احادیث مختلفی که در این زمینه وجود دارد؛ پرداخته ایم. این رساله مشتمل بر سه فصل است که در فصل اول آن به کلیات پرداخته ایم. در فصل دوم به مطالعه فرهنگ کار و نگرش اسلام به بیکاری با زیر شاخه هایی همچون جایگاه فرهنگ کار در اسلام، ارزش و اهمیت کار در قرآن و روایات، عوامل کم کاری و. .. و در فصل سوم به تقسیم بندی کار و راههای گسترش آن یا زیر شاخه هایی همچون انواع کار، کارهای شایسته و ناشایست، آثار آنان و روشهای گسترش فرهنگ کار و. .. پرداخته ایم. این رساله به روش توصیفی - تحلیلی با استفاده از ابزار کتابخانه ای انجام گرفته است. امید است که بتوان از آن به عنوان راهنمایی برای گسترش فرهنگ کار و تلاشگری در میان افراد جامعه از آن استفاده نمود و مثمر ثمر واقع شود. رضایی هفتادر و همتیان (1391) در مقاله یا تحت عنوان" بررسی مقاله «کشاورزی و گیاهان در قرآن» دیوید وینز " بیان کرده اند که نوشتار حاضر به بررسی و نقد مدخل " کشاورزی و گیاهان " در دایرة المعارف قرآن لیدن می‌پردازد. نویسنده ضمن بررسی مفصل کشاورزی و گیاهان در قرآن به معرفی کتبی می‌پردازد که در زمینه کشاورزی و گیاهان به رشته تحریر درآمده و یا از زبان‌های غیرعربی به عربی ترجمه شده‌اند. ذخیره محصولات کشاورزی، نظام‌های آبیاری زیرزمینی، باد سرد و سوزان، مزارع سرسبز آخرت، دو باغ سرسبز و پر آب، گیاهان روئیده در جهنم مواردی است که در مقاله آسیب‌شناسی شده و مورد بررسی و نقد قرار گرفته است

میری زهره اکبری (1393) در پژوهشی تحت عنوان " شگفتی اعجازآمیز قرآن در اشاره به سازه مستحکم آهن و مس در عملیات سدسازی ذوالقرنین " اظهار کرده است که قرآن کریم معجزه الهی است که با رشد و توسعه توانایی های علمی بشر، جنبه هایی از اعجاز علمی یا شگفتی های علمی آن پدیدار شده است. آیات 83 تا 98 سوره کهف ضمن بیان داستان ذوالقرنین و ماجرای ساختن سد توسط او، به برخی از نکات و حقایق علمی درباره صنعت ایمن سازی، نفوذ ناپذیری و محکم ساختن فلز آهن از طریق قرار دادن روکشی از مس روی آن یا به عنوان نوعی بندکشی اتصال دهنده آهن به مس به عنوان یک فناوری مستحکم و نفوذ ناپذیر اشاره شده است. این در حالی است که امروزه ضرورت استفاده از این عناصر از جمله نوآوری های پذیرفته شده علمی به حساب می آید. افزون بر اینکه استفاده از این فناوری دست کم در رویه دیوارهای سدهای غیر آبی می تواند به عنوان یکی از کاربردهای محتمل آن در نفوذ ناپذیر کردن و استحکام ویژه دیوارها و اشیایی که از این آلیاژ استفاده می کنند یا به عنوان ابزار و تکنیکی به منظور تقویت اتصال برخی از انواع عناصر فلزی به ویژه آهن مورد استفاده قرار گرفته، باعث ایجاد تحول در برخی صنایع گردد.

ابراهیمی جویباری و میری و مسعودی ثانی جویباری (1393) در پژوهشی تحت عنوان" بررسی گردشگری در قرآن کریم" بیان کرده اند که در تکاپوی زندگی به ویژه در ابعاد اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و تاریخی، سفر و گردشگری و سیر و جهانگردی دارای نقشی تعیین کننده و سرنوشت ساز است. از دیر زمان مردمان خردمند برای سیر و سفر جایگاه ویژه ای قائل بوده اند و آن را بخشی از زندگی اجتماعی و انسانی خویش می شمرده اند. قرآن کتابی است جامع و فراگیر که به عنوان منبع بنیادی و اساسی در فهم و دست یابی به احکام شرعی سخن نخستین را می زند. هر پژوهشگری از هر زاویه و افقی به این گنجینه خداوند بنگرد به مقصود و مطلوب مورد نظر خویش دست می یابد. در این مقاله با استفاده از روش توصیف و تحلیل به بررسی سیر و سیاحت و انگیزه های ان در قرآن کریم و روایات پرداخته شده است. بررسی های موجود در این مقاله نشان داده است که اصل مساله گردشگری و سیر و جانگردی و نیز برداشت و دریافت ژرف و عمیق از این سیر و سفر، مورد عنایت و توجه خداوند متعال در قرآن کریم است. میرجلیلی و یوسفی (1394) در مقاله پژوهشی خود تحت عنوان " اولویت‌های تولید از دیدگاه قرآن و روایات " بیان کرده اند که اسلام خواهان عزّت و اقتدار مسلمانان در تمامی عرصه‌ها از جمله عرصه اقتصادی است و تولید مقدمه رسیدن به این هدف بزرگ است. از این‌رو، اسلام برای تولید اهمیّت ویژه‌ای قائل شده و مسلمانان و پیروان خود را به فعّالیّت‌های مختلف تولیدی چون تولیدات کشاورزی، دامداری، صنعتی و نیز تجارت تولیدات این بخش‌ها در راستای توزیع و ترویج این سه بخش دعوت می‌کند. با توجه به اینکه رسیدن به رشد تولید و خودکفایی مسلمانان و بی‌نیازی جستن از کشور‌های کفر، روش‌ها و راهکارهای بی‌عیب و نقصی را می‌طلبد که از جمله آنها رعایت اولویت‌ها در تولید است، در این مقاله سعی بر آن است تا با استفاده از آیات قرآن و سخنان گهربار پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) به معرفی اولویت‌های تولید از دیدگاه اسلام در راستای رسیدن به رشد و اقتدار اقتصادی مسلمانان بپردازیم. هدف از این نوشتار تشویق تولیدکنندگان به رعایت اولویت‌های تولیدی است.

غفاری کهیایی (1396) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود تحت عنوان " تاریخ کشاورزی و دامداری در قرآن " بیان کرده است که موضوع این پژوهش، بررسی تاریخ کشاورزی و دامداری با استناد به آیات قرآنی است تا بدین‌وسیله بتوان از رشد و توسعه کشاورزی و دامداری در دوره‌های مختلف آگاهی و اطلاع پیدا کرد. در این تحقیق تاریخ کشاورزی و دامداری با استفاده از آیات قرآن مورد بررسی قرار می‌گیرد و سپس به ارائه نحوه دلالت آیه بر رشد و توسعه کشاورزی و دامداری در دوره‌های مختلف و در میان برخی اقوام پرداخته می‌شود. پس از آن، نظرات مفسران پیرامون آیه مورد بحث آورده شده و در آخر هر مبحث از مجموعه مطالب مطرح شده در آن، نتیجه‌ای گرفته شده است.فصل اول کلیات است که شامل دو بخش مقدمات تحقیق و مفهوم شناسی موضوع می‌شود. فصل دوم به بررسی تاریخ کشاورزی در قرآن کریم معطوف شده است که بررسی کشاورزی در میان برخی پیامبران، کشاورزی در سرزمین‌های مختلف و انواع محصولات کشاورزی محورهای اصلی این فصل می‌باشد. فصل سوم شامل تاریخ دامداری در قرآن کریم می‌باشد که دامداری در دوران برخی از انبیای مهم الهی در این فصل مورد بررسی قرار می‌گیرد.فصل چهارم، خلاصه و نتیجه گیری از مباحث مطرح شده در دو فصل گذشته است. تاریخ کشاورزی و دامداری دربردارنده پاره‌ای اطلاعات درباره زندگی انسانهای گذشته می‌باشد. بررسی تاریخ مذکور می‌تواند یکی از ابعاد تمدن بشر که همان کشاورزی و دامداری بوده و بشر از آغاز تا کنون همواره به آن احتیاج داشته و دارد را برای همگان آشکار نماید و آیندگان با استفاده از آیات قرآن بررشد و توسعه این دو شغل مقدس پرداخته و از نکات و رهنمودهای آن کمال استفاده را بنمایند. رسالت سنگین در بخش کشاورزی و دامداری، با توجه به ازدیاد جمعیت و اهداف رشد و توسعه اقتصادی، حرکت به سمت خودکفایی و بی نیازی از واردات خواهد بود. بنابراین با آگاهی و اطلاع از تاریخ کشاورزی و دامداری به نقش و اهمیت آن در زندگی بشر از آغاز تاکنون و تا آینده پی برده می‌شود.

منصوری (1396) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود تحت عنوان " رویکرد اخلاقی کار و تلاش در قرآن کریم " بیان کرده است که معرفی دقیق مسأله همراه با تشریح ابعاد و حدود آن.قرآن کریم که یک آیین زندگی است در آیات متعدد خود و در مناسبت های فراوان عمل و تلاش را در حیطه های اخلاقی در دو بعد فردی و جمعی جهت معیشت و کسب حلال، مورد تایید، تمجید و نیز دستور کار پیامبران و دیگر بندگان خود قرار داده است. و مقدار پاداش اخروی را بر اساس عملی که فرد انجام می دهد تعیین نموده است. در این راستا فرموده است «وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعَی» (النجم:۳۹) و اینکه برای انسان جز سعی در قرآن کریم به خیر گرایی انسان نیز اشاره شده است ودر روز رستاخیز کرده های خود را به یاد می آورد: « یَوْمَ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسانُ ما سَعی»‌ (نازعات/35) آن‌ روز است که انسان آنچه را که در پی آن کوشیده است به یاد آوَرَد. آیات قرآن کریم در گزاره های اخلاقی و عملی خود بیانگر آن است که منشأ الزامات اخلاقی، وحی و اراده تشریعی خداوند است زیرا خداوند متعال نه تنها خالق جهان هستی است، بلکه به تنهایی و بی هیچ شریکی، جهان را تدبیر می‌کند و اوست که قوانین حاکم بر افراد و جوامع انسانی را نیز جعل و اعتبار می‌نماید و از آنها خواسته تا به روش نیکو این جهان را آباد سازند: «هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فیها» او شما را از زمین پدید آورد و در آن شما را استقرار داد و در سوره انبیاء نیز خداوند می‌فرماید: «وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرات‌» (انبیاء:73) و انجام کارهای نیک را به آنها وحی کردیم‌. در قرآن کریم حدود 400 آیه در تشویق به کار و تلاش و بیان ارزش و اهمیت کار و عمل در چارچوب موازین اخلاقی و شرعی نیز وارد شده است. و همچنین تعدادی از آیات به مشاغل پیامبران بزرگوار الهی پرداخته که آنها در کنار رسالت مندی و هدایت گری برای جامعه اسلامی اشتغال به کار و فعالیت داشته تا هم معاش خویش را تأمین نمایند و هم دیگران را در این مسیر تشویق به کار و تلاش کنند به همین جهت به مشاغل برخی از آنان اشاره می شود.

نجاتی (1398)در مقاله ای تحت عنوان "بازخوانی مفهوم قرآنی بأس در آهن براساس یافته‌های فیزیک هسته‌ای " بیان کرده است که قرآن کریم معجزه‌ای الهی است که با پیشرفت دانش، جنبه‌هایی از شگفتی‌های علمی آن پدیدار می‌شود. امروزه اهمیت آهن در حوزه‌های گوناگون از جمله: پزشکی، نجوم، فیزیک و زمین‌شناسی به اثبات رسیده است. به عنوان مثال، آهن در بدن انسان کاربردی حیاتی دارد و هم‌چنین وجود آن در لایه‌های درونی زمین باعث ایجاد یک میدان مغناطیسی می‌شود که از اتمسفر زمین در برابر پرتوهای کیهانی محافظت می‌کند. علاوه بر این، اهمیت آن در نجوم و منحصرا در ساز و کار سوختن ستارگان غیر قابل انکار است. آیه 25 سوره حدید ضمن اشاره به منافع عنصر آهن از شدت و سختی آن سخن می‌گوید. این پژوهش در صدد آن است تا با استناد به آیه 25 سوره حدید، منافع آهن و مباحث مربوط به نزول آن از آسمان را مورد بررسی قرار دهد. علاوه بر این، با توصیف ساختار هسته به موضوع می‌پردازد که شدت و سختی آهن منحصر در تولید اجسام نیست. اشاره قرآن کریم به سختی و شدت آهن در کنار منافع آن را شاید بتوان یک جنبه از شگفتی علمی قرآن کریم دانست.

عسگری و فرشادنیا (1399) در مقاله ای تحت عنوان " اهتمام راهبردی قرآن و روایات به صنعت دام " بیان کرده اند که دام و دام‌پروری، نقش حیاتی و تعیین کننده در خودکفایی یک جامعه ایفا می کند. دیدگاه قرآن به عنوان کتاب آسمانی و اهل بیت(ع) به عنوان مفسران آن در خصوص این موضوع، راهگشا و راهنمای جامعه اسلامی محسوب می‌شود. در پژوهش حاضر،‌ با هدف حصول راهبردهای منابع دینی در مدیریت این صنعت، به توصیف و تحلیل آیات قرآن و روایات معصومان پرداخته شده است. قرآن، موضوع دام و دام‌پروری و بهره وری از چهارپایان را با دو رویکرد مادی و معنوی، گاه در بطن هم و گاه در کنار هم بیان کرده و به هر دو بعد اهمیت داده است. همچنین با بررسی روایات مشخص می شود که حضرت رسول اکرم(ص)و ائمه اطهار(ع) به مسئله دام و دام‌پروری و نقش آن ها در تأمین غذای انسان و پایدار بودن اقتصاد خانواده و جامعه اهمیت بالایی داده اند و در برخی موارد به اشتغال به دام‌پروری و دامداری دستور داده‌ شده، به‌ گونه‌ای که دام‌پروری جزء اصول مدیریت جامعه انسانی شمرده شده است. نگاه تطبیقی این تحقیق میان متون دینی و صنعت دام، حاکی از آن است که قرآن و روایات همانند علوم تجربی و صنعت دام، تولیدات دامی را راهبرد جامعه انسانی دانسته، ولی افزون بر آن، به جنبه های غیرمادی دامداری اهمیتی ویژه بخشیده که امتیاز منابع دینی نسبت بدین علوم است.

1.4. هدف اصلی تحقیق

بررسی جایگاه و اهمیت فرهنگ کار و انواع صنعت در قرآن کریم

سوال اصلی حوزه های صنعت (کار و اشتغال) در قرآن کریم کدامند؟ 1.5. روش تحقیق جمع آوری اطلاعات و مطالب در این پژوهش، به صورت اسنادی و کتابخانه ای و با استفاده از منابع معتبر استفاده شده است.

2. بررسی واژه صنع درکتب وجوه و فرهنگ لغت

2.1. صنعت در لغت

صنع در لغت به معنی ساختن، ساخته شده، انجام دادن، نیکی کردن، احسان و روزی می باشد و رجل صنع الیدین به معنی مرد ماهر، زبر دست، چیره و استاد کار می باشد ( بستانی، 1378: 313). صنعت از ریشه صنع هرگاه در قالب فعل به‌کار می رود تنها به انسان نسبت داده می‌شود. این کلمه در عربی، بیشتر معنای انجام کاری که با ممارست، تمرین و مهارت توأم و همچنین توأم با دقت‌نظر است ( مصطفوی،136۰: 6/ 347). صُنع انجام نيكوي فعل است، پس هر صُنعي فعل است، اما هر فعلي صنع نيست. صنع به حيوانات و جمادات نسبت داده نمي شود، اما آنها منسوب به فعل مي گردند (راغب اصفهانی،1412 :493).

اصل واحد در ماده ي صنع عمل كردنِ با مهارت و علم و دقّت است، اين قيدها در جميع مشتقات آن علاوه بر اختصاصاتي كه هر صيغه از هيئت و ديگر خصوصياتش دارد، لحاظ شده است. بنابراين صنع عملي است كه با مهارت و دقّت انجام مي شود. تصنيع دلالت بر زيادي در دقّت عمل مي كند و مصانعة دلالت بر استمرار در صنع مي كند ( مصطفوی،1360: ‏6/ 285). گفتنی است که ریشه فعلی صنع هرگاه در صورت صرفی فعل به‌کار رود، فقط به انسان نسبت داده می‌شود نه به حیوان و جماد. این کلمه در عربی قدیم، بیشتر معنای انجام کار می‌دهد تا آفریدن همان‌گونه که تحقیق در استعمال قرآنی آن را تأیید کرده‌ است. منتها نه هرکاری، بلکه کاری که با ممارست، تمرین و مهارت توأم و همچنین توأم با دقت‌نظر است ( ابن منظور، 1987). و نیز صنعه به معنی کار، پیشه، هنر صنعت یکبار کارکردن و انجام دادن است و صنعه الفرس به معنی پرورش و خوب نگه داشتن اسب است ( بستانی، 1378: 313). امراه صناع الیدین و امراتان صناعان و نسوه صنع به معنی زن یا زنهای چیره دست و استادکار می باشد ( بستانی، 1378: 313). الصناعه به معنی حرفه، پیشه، هنر مثل خیاطی، بافندگی و غیره، صنعت می باشد. و الصناعی به معنی ساختگی، صنعتی و مصنوعی می باشد (مختارعمر، 1429 :2008: 1323؛ بستانی، 1378: 313). همچنین در منبعی دیگر، الصناعه و الصنع به معنی صناعت، صناعات و حرف، مهن و فنون به معنی صنایع و صناعات الیدویه به معنی صنایع دستی، نیز الاحسان به معنی صنع، الصناعه والفن و الحرفه به معنی صنعت، لغت صانع و عامل به معنی صنعتکار، فنان ذوفن و ماهر به معنی صنعتگر، منسوب الی الصنعه به معنی صنعتی و بلاد الصناعیه به معنی کشور صنعتی، صناعتی به معنی صنعتی و نیر التصنیع به معنی صنعتی کردن می باشد ( المنجد :2 /499). در جای دیگر، العمل والصنعه به معنای صنع می باشد. همینطور الصنعه، صنائع، المصنوعات و الصناعات به معنی صنعت می باشد (رووف سبهانی، 1429؛2008 :۴۴۱). صنعه جمع صنعات(مختارعمر، 1429؛ ۲۰۰۸: ۱۳۲۴).

در لغت نامه دهخدا و معین، صناعت معادل پیشه و کار و حرفه و صنعت آمده است و جمع آن صناعات می باشد. در فرهنگ معین واژه صنعت (ع، صنعه)، بدین گونه تعریف شده است : " وسیله ای است که بشر بدان عقیده خود را راجع به کمال بیان می کند، هنر، کار، پیشه، حرفه، حیله، چاره، کلیه تغییراتی که بشردر مواد طبیعی می دهد، تا بهتر و بیشتر از آنها استفاده کند " ( معین، 1371: 2167).

2.2. صنعت در اصطلاح

شیخ صدوق در کِتَابُ الْمَعِیشَةِ، بَابُ الْمَعَایِشِ وَ الْمَکَاسِبِ وَ الْفَوَائِدِ وَ الصِّنَاعَات، کتاب من لایحضره الفقیه (صدوق، 1413، 3، 156) از جمله قدیمی ترین آثار در حوزه کسب وکار و آداب و احکام آن را پدید آورده که زیربناي بسیاري از پژوهش هاي فقهی، اخلاقی بعدي در این باب است، کتاب مکاسب محرمه، جامع ترین اثر فقهی در حوزه کسب وکار، از آثار گران سنگ شیخ اعظم مرتضی انصاري است و بخش نخست آن به کسب وکارهاي حرام اختصاص یافته و انواع گوناگون این گونه کسب ها بررسی شده است (انصاري، 1415 :1/ ۵).

در حوزه مطالعات اخلاق صناعت نیز، فرامرز قراملکی در کتاب اخلاق حرفه اي (قراملکی، 1385) به نقش اخلاق حرفه اي در موفقیت سازمان ها می پردازد. او با طرح چیستی اخلاق حرفه اي به تبیین مسؤولیت هاي اخلاقی سازمان پرداخته، آشنایی با مسائل اخلاقی سازمان و شیوه هاي مواجهه با آنها در کسب وکار و مهارت حل اثربخش آنها و طرح مطالبی درباره ي ترویج اخلاق در سازمان را بررسی کرده است( آقاشریفیان اصفهانی و دیگران،1396 : 12).

مفهوم صنعت وصناعت( صناعه) در آثار دانشمندان اسلامی در دو حوزه کلی به کار گرفته شده است.دانشمندان و مهندسانی مانند سنان بن ثابت در رساله اصول خمسه و جزری در کتاب الجامع بین العلم و العمل النافع فی صناعه الحیل، مبحث خود را در حوزه صناعه الحیل تعریف کرده اند. در این معنا، صناعت بخشی از علوم کاربرد ی وبه ویژه مهندسی است (رحیمی، 1389: 78). دانشمندان دیگر مانند ابن سینا، جلال الدین دولی، میر فندرسکی، و نیز اخوان الصفا، صنعت در معنای عمومی تری به کار گرفته اند که نه تنها شامل علوم کاربردی و مهندسی می شود بلکه هنر و معماری نیز، تحت این نام قرار می گیرند. در آثار متفکران مسلمان، بیش از صنعت، واژه صناعت به کار برده شده است. صناعت از ریشه صنع، به معنای ساختن است. صناعت به معنی پیشه صانع است و عمل صانع، صنعت گفته می شود. مصنوع، شی ء شاخته شده است.(رحیمی، 1393: 3۷).

2.3. صنعت در لسان قرآن

کلمه صنع و مشتقات آن در قرآن 20 مرتبه آمده از جمله در آیات ذیل : "صُنع " به معنای انجام کار همراه با به‌کار بردن مهارت و رعایت دقت می باشد( مصطفوی،1360 : 6/ 347). و موارد کاربرد آن بدین صورت است : 1- تنها یک بار به صورت صنع در قالب ترکيبي صنع الله در آیة 88، سوره نمل آمده است. 2- در آیة 104 سوره کهف به صورت مصدري صنعاً براي اشاره به کارهاي جهنميان در دنيا آمده است. 3- به صورت مصانع به معناي کاخها در آیة 129 سوره شعراء وارد است. 4- به صورت صنعه لبوس در اشاره به زره ساختن حضرت داوود، در آیة 80 سوره انبياء وارد است. در سایر موارد از لحاظ صرفي به صورت فعل به کنار رفته است. در این موارد به صورت مشترک هم براي اشاره به کارهناي کساني کنه افعالشان مستحق صواب یا عقاب است به کار رفته است (نجفی، 1399: 194). به این صورت که در آیات 5 و 63 سوره مائده، 137اعراف، 16 هود، 31 رعد، 112 نمل، 104 کهف، 139 شعراء و 8 فاطر به ترتيب فعل صنع در رابطه با پيمان شکنان، گناهکاران حرامخور، فرعون و قومش، جهنميان و دشمنان پيامبر (ص) و ناسپا سان، زیانکارترین مردمان، ساحران دشمن موسي، قوم عاد و اهل جهنم استعمال شده است. این تعداد کاربرد بيشتر است از تعداد کاربردهایي که فعل صنع در رابطه با درستکاران استفاده شده است(نجفی، 1399: 195). در آیة 80 سوره انبياء که به زره سازي حضرت داوود اشاره شده، در آیات39و 41 سوره طه به اصطناع و پرورش دادن و برگزیده شدن حضرت موسي به وسيله خداوند متعال اشاره شده و در آیة 145 سوره عنکبوت فاعل فعل صنع، پيامبر (ص) و مؤمنان است. همچنين در آیة 3 سوره نور به مؤمنان فعل صنع نسبت داده شده است. با این توصيفات باید گفت که در قرآن کریم فعل صنع هم در مورد ساختن و آفریدن، چه ساختن و آفرینش الهي و چه بشري مانند کشتي سازي حضرت نوح (ع)- بنه کنار رفته است و هم به معني انجام دادن کار کنه البته بيشترین معنایي کنه از ریشه این فعل و مشتقات آن در قرآن کریم مستفاد مي شود، همين معنا است نه آفریدن و خلق کردن (نجفی، 1399: 195). ناگفته نماند: آن در قرآن در معصیت و كارهاى بیهوده نیز استعمال شده. می شود گفت كه در آن دقت و محكمى و اهمیت منظور است نه جودت و فرقش با فعل همین است. " وَ دَمَّرْنا ما كانَ‏ يَصْنَعُ‏ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما كانُوا يَعْرِشُونَ " (الاعراف: 13۷). آنچه فرعون و قومش می ساختند و آنچه از بناها بالا مى‏بردند تباه ساختیم. (لِتُصْنَعَ) " وَ أَلْقَیْتُ عَلَیْكَ مَحَبَّةً مِنِّی وَ لِتُصْنَعَ‏ عَلى‏ عَيْنِى" (طه:39). " ِتُصْنَعَ " بصیغه مجهول بمعنى تربیت شدن است یعنى بر تو محبت انداختم و طورى كردم تا تو را فرعون و زنش دوست دارند و تا زیر نظر من تربیت شوى. " وَ (اصْطَنَعْتُكَ‏) لِنَفْسِى " (طه:41). اصطناع به معنى تربیت و اختیار بكار میرود در اقرب الموارد هست: " اصْطَنَعَهُ‏ لِنَفْسِهِ: اختاره " یعنى: اى موسى تو را براى خودم و اینكه رسول من باشى تربيت كردم يا براى خودم اختيار نمودم. راغب آنرا مبالغه در اصلاح شى‏ء گفته است. " وَ عَلَّمْناهُ (صَنْعَةَ) لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ " (انبیاء:آیه 80). منظور از صنعت لبوس زره بافى حضرت داود است. چنانكه از " لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ " ظاهر می شود. کلمه مصانع در این سوره به کار برده شده است. " أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِیعٍ آیَةً تَعْبَثُونَ. وَ تَتَّخِذُونَ‏ مَصانِعَ‏ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ " (شعراء: 128و 129).

2.4. فرهنگ کار از دیدگاه اسلامی

گفتیم که هر فرهنگی را باید از دو جنبه بررسی کرد: نظری و عملی.

فرهنگ نظری کار از دیدگاه اسلامی، همان نگرشی است که یک مسلمان بر اساس باورهای اسلامی، به کار پیدا می کند. این نگرش، با توجه به دید کلی اسلام درباره انسان، مبدأ و معاد، کار و زندگی و توصیه های خاصی که نسبت به کار و تلاش در منابع اسلامی شده است حاصل می شود. ( نیک فر،1383 : 189) آن چه از اسلام در زمینه کار و زندگی به دست ما رسیده است، برای عمل کردن و نمود یافتن در رفتار و روابط کاری است نه این که از دیدگاه نظری چیزی را بپذیریم و در عمل راه دیگری را بپیماییم. بنابراین، جنبه عملی فرهنگ کار از دیدگاه اسلامی چیزی جز انطباق عملکردها با دستور العمل هایی که در بینش اسلامی وجود دارد، نیست. رفتار انبیا و اولیای الهی که بهترین الگوی انسان ها هستند، همواره مؤید گفتار آنان بوده و جز بر اساس باورهای خداپسندانه، چیزی نمی گفتند. ولی این که آیا فرهنگ کار در جوامع اسلام این گونه است یا نه، نیازمند پژوهش میدانی و کسب اطلاعات و آمار عملکرد مسلمانان در کشورهای گوناگون است که به صورت های فرضی آن اشاره می گردد( نیک فر،1383 : 189).


2.5. نمود فرهنگ کار در جوامع اسلامی

اگر آمار دقیقی از عملکرد مسلمانان به دست آید، احتمالاً فرض های زیر را می توان تأیید کرد: 1. در برخی از جوامع، اساسا به بینش اسلامی نسبت به کار توجّهی ندارند یعنی از جنبه نظری با فرهنگ کار از دیدگاه اسلامی آشنایی ندارند بلکه گفته های بیگانگان درباره کار و زندگی را پذیرفته اند و بر همان اساس نیز عمل می کنند. در نتیجه، در نظر و عمل نسبت به فرهنگ اسلامی در این زمینه بیگانه هستند. 2. در برخی جوامع، از لحاظ نظری کمابیش نسبت به فرهنگ کار از دیدگاه اسلامی آشنا هست، ولی در عمل راهی را پیمودند که گروه اول رفتند. 3. شاید امروزه نتوان جامعه ای اسلامی یافت که در نظر و عمل بر اساس بینش اسلامی با کار و زندگی برخورد کنند گرچه افراد کمی پیدا می شوند که این چنین باشند.آن چه مطلوب است، حاکمیت فرهنگ اسلامی در نظر و عمل می باشد که مستلزم تلاش جدی برای نهادینه کردن فرهنگ اسلامی در تمامی ابعاد زندگی است( نیک فر،1383 :189- 190).

3. بررسی کلمات مرتبط با صنعت در قرآن

3.1. واژه حدید در قرآن

در قرآن کریم واژه حدید (آهن) شش بار، نحاس(مس) یک بار و نیز قطر (مس گداخته شده) دو بار به کار رفته است. همچنین ماهیت دقیق فلز گداخته ای موسوم به مهل که در قرآن سه بار از آن نام برده شده، نامعلوم است. از میان فلزات گرانبها، ذهب (طلا) هفت بار و فضه (نقره) شش بار در قرآن ذکر شده است. (به نقل از نجاتی، 1398:ص148) واژه حدید در شش سوره از قرآن کریم بیان شده است : 1- وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ. آهن را برای او نرم کردیم( سباء:10). 2- آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ. قطعات بزرگ آهن برایم بیاورید(الکهف:96). 3- وانزلنا الحدید فیه باس شدید و منافع للناس. و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است(الحدید:۲۵). 4- قل کونوا حجاره او حدیدا. بگو : شما سنگ باشید یا آهن( الاسراء:50). 5- و لهم مقامع من حدید. و برای آنان گرزهایی از آهن (سوزان) است. (الحج :21). 6- فبصرک الیوم حدید. و امروز چشمت کاملا تیزبین است( ق:22). حدید در آیه 25 سوره حدید،جامد است هر چند بر وزن فعیل است اما در آیه 22 سوره ق، مشتق و صفت مشبه است زیرا معنای وصفی دارد و مفهوم تیزبینی را می رساند.

3.2. واژۀ سیر و سفر و مشتقات آن در قرآن

واژۀ سیر و سفر و مشتقات آن و واژه های دیگر در قرآن کریم در آیات متعدد نام برده است که در کلیات مشابه هستند اما در مفهوم هدف خاصی را دنبال می کند. این کلمات عبارتند از: 1- سیر: در قران کریم 27 بارسیر ومشتقات آن به کار رفته است که از دیدگاه قرآن عاملی برای بعثت انبیاء، پرستش خدای یکتا واجتناب از طاغوت است.دربارۀ سیر روی زمین در قرآن بسیار سفارش شده است. 14 آیه یا مستقیما امر به گردشگری نموده است. با "سیرو فی الارض" تاکید شده و یا با طرح سوال مانند افلم یسیروا فی الارض خداوند غیر مستقیم امر به گردشگری می فرماید(شالچیان،1385 : ۱۱۶). 2- سفر:آیاتی که در آنها واژۀ سفر یا مشتقات آن به کار رفته 12 مورد است. در سفر مادی، جسم از مکانی حرکت را آغاز و طی مسافتی در مکانی دیگر حضور می یابد اما در سفر معنوی روح در ملکوت زمین و آسمان طیران نموده و مسافر را به مقصد می رساند. 3- سیاحت: فقط در قران 3 آیه دربارۀ سیاحت ذکر شده است، سیاحت به معنی جریان و سیر است و آن را سیر با مهلت معنی کرده اند. 4- هجرت و مشتقات آن 31 مرتبه در قرآن آمده است. در عرف هجرت از محلی به محل دیگر و در مفاهیم قرآنی، هجرت سفر از دیار کفر به سرای ایمان است وبیش از سایر واژه هادر قرآن ذکر شده است. 5- عروج با مشتقات آن در 9 آیه شریفه ذکر شده است، عالی ترین نوع سفر در مرحلۀ کمال سیر وسلوک است. 6- رحل و رحله، این واژه مترادف سفر، 4 مرتبه در قرآن ذکر شده است رحل به معنی سفر است. 7- سری، این واژه و مشتقات آن 10 مرتبه در قرآن ذکر شده است و به مفهوم حرکت شبانه است. 8- ذهب، در قرآن کریم 28 مرتبه با مفهوم حرکت و رفتن آمده است. (سقائی و آبدار اصفهانی، 1393) گردش گری: سیروا فِی الْاَرْضِ (آل عمران: 137 و حج: 46)

3.3. زراعت و کشاورزی

الزّارِعون و تَحْرُثون (الواقعه: 63 و 64). به طور کلی به تولید محصولات و گیاهان، کشاورزی و زراعت گفته می شود. ف ل ح، واجد معنای اصلی، دو نیم کردن یا شکافتن است. این واژه در اطلاق به زمین به معنای شیار کردن، کشتن، یا شخم زدن است. ( راغب اصفهانی، 1412: 3 /90). اطلاق فلاح بر کشاورز و فلاحت بر کشاورزی از آن روست که زمین با زراعت از بوار (بایر بودن) می رهد و آباد می گردد. چنانکه شکاف و گشایش نیز در آن ملحوظ است. ( جوادی آملی، 1378 : 2 /207). دیگر ریشه هایی که در قرآن به معنای کاشتن به کار می روند، ح ر ث هستند که در آیه 63و 64 سوره مبارکه واقعه به آن اشاره شده است وبا کلمه زرع هر دو با هم به کار رفته اند. أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ. (الواقعه،:63) أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ( الواقعه: 64). خداوند، حرث را به کشاورز و زرع را به خود نسبت می دهد. قد افلح من زکاها(الشمس:۹). راغب در مفردات می گوید : کلمه فلح به فتحه فاء و سکون لام به معنای شکافتن است و لذا می گویند الحدید بالحدید یفلح – آهن با آهن شکافته می شود. و کلمه فلاح به معنای ظفر یافتن و به دست آوردن و رسیدن به آرزو است. و این به دو نحو است : یکی دنیوی و دیگری اخروی، اما ظفر دنیوی رسیدن به سعادت زندگی است یعنی به چیزی که زندگی را گوارا سازد وآن در درجه اول بقاء و سپس توانگری و عزت است. (رضازاده، 1394 :160) همچنین راغب در مفردات خود گفته : الفلح به معنای شکافتن است و در مثل گفته شده است. " الحدید بالحدید یفلح – یعنی آهن با آهن شکافته می شود و اگر برزگران را هم فلاح می گویند به همین عنایت است که آنان زمین را می شکافند.

3.4. صنعت دامداری

الرِّعا (القصص:23)؛ أنعام(یس:71 - 73)؛ نحل (النحل: 68). دامداری به معنای عمل دامدار، دام داشتن، پرورش و نگهبانی دام و استفاده از دام مانندگاوداری و گوسفنداری، داشتن و پرورش حیوانات اهلی مانند بز، گوسفند و گاو و نظایر آن. دامداری به معنای حفظ دام و نگهبانی و پرورش آن است مانندگاوداری و گوسفند داری، و از واژه هایی مثل غنم، رعاء، نعجه و انعام استفاده شده است. ( هاشمی رفسنجانی، 1386 : 13/312) کلمه دام در قرآن کریم به کار نرفته است، اما کارشناسان رشته تفسیر، دام را معادل انعام و چهار پایان گرفته اند. ( هاشمی رفسنجانی، 1386: ۱۳/۱۱۶)؛ (هاشمی رفسنجانی، 1383: ۱۳/۳۱۲)؛ (دشتی، 1382 : 1/42) طبق آیه ای از قرآن که بر اساس راه رفتن حیوانات، آنها را طبقه بندی کرده است(النور:45) می توان این دیدگاه را قابل قبول دانست. آیات قرآن (النحل : 5و6) با یادآوری منافع حیوانات در ابعاد گوناگونی مانند پوشاک، حمل و نقل، باربری، خوراک و اثات منزل، مردم را به دامداری و تیهه فراورده های دامی فرا می خواند. در قرآن کریم از واژه هایی مانند رعاء، نعجه، و غنم در معنای دام استفاده شده است به معنای ذیل می باشند : 1- نعجه : به معنی میش است. جمع آن نعاج است. راغب، گاو ماده و آهوی ماده را نیز در آن وارد دانسته است : إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ(ص:23).

گفت: این براد ر من است. نود و نه میش دارد و من فقط یک میش دارم. داوود گفت : " مسلما او با درخواست یک میش تو برای افزودن آن به میش هایش بر تو ستم نموده. " 2- الرعی: در اصل نگه داشتن حیوان است یا با غذایی که جانش را حفظ کند یا با دور کردن دشمن از او می گویند : رعیته : حفظش کردم، ارعیته : گذاشتم تا بچرد و چراندم. الرعی : علف و خوراک دام. مرعی : چراگاه. و همه این واژه ها در امور مربوط به دامپروری و دامداری مورد استفاده قرار می گیرد( راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، 1412: 2/82). 3- الغنم : ( گوسفند) که معروف است که در آیه گفته شده: و من البقره و الغنم؛ رسیدن به گوسفند یا غنم و دسترسی یافتن به آن، سپس درباره هر غنیمتی که از دشمنان و غیر ایشان در دسترس قرار گیرد و به دست آید به کار رفته است. ( راغب اصفهانی، 1412: 2 /717)

انعام

مصدر انعام – به کسر همزه – از نعم، و به معنای خوشگواری زندگی و نیکو بودن حال می آید. انعام – به فتح همزه – نیز از همین ریشه است و بر بهانم و چهارپایان اطلاق می شود زیرا انسان ها در زندگی و معاش خود از آنها بهره مند می شوند و راه رفتن آنها نیز با نعومت ( نرمی) است( جوادی آملی، 1388: 21/500). خداوند در این مورد می فرماید : " والانعام خلقها لکم فی ها دف ء و منافع و منها تاکلون. " ( نحل، آیه5) و چهارپایان را آفریده است که در آنها برای شما، وسیله گرما و سودهایی موجود است و از آنها می خورید. مصادق انعام از منظر صاحبان تفسیر، حیواناتی مانند گوسفند، گاو و شتر است. علامه طباطبایی، کلمه انعام را که جمع نعم است شامل گوسفند ريال گاو و شتر می داند که چون پوست بدنشان نرم است، آنان را نعم گویند( طباطبایی، 1374: 12/310). آیت الله جوادی آملی هم ذیل آیه " والانعام و الحرث " انعام را در شمار نعمتهای الهی و ابزارهای ضروری زندگی دانسته که طبق آیات قرآن، نافع بسیار دارند. پوست، کرک و پشم حیوانات اهلی، انسان را از سرما نگه می دارد و گوشتشان ماده غذای آدمی است( جوادی آملی، 1388: 13/312).

بهیمه

بهیمه هر چیزی است که نطق و سخن ندارد و در صدایش گنگی و ابهام هست اما در عرف، پرندگان و وحوش را هم بهیمه گویند. خدای تعالی فرموده : "احلت لکم بهیمه الانعام(المائده :۱). از میان وحوش، ستوران چرنده اش بر شما حلال شده است. مصادیق بهیمه را اهل لغت، گوسفندان و شتران و مشابه آن – که در قرآن ذکر شده – دانسته اند. (راغب اصفهانی، بی تا: 1/312). طبرسی در تفسیر آیه 1 سوره مائده در تعریف بهیمه دو قول را بیان می کند : 1- مقصود از بهیمه الانعام، چارپایان (انعام) است و ذکر بهیمه برای تاکید است. یعنی شتر، گاو وگوسفند بر شما حلال است، مقصود جنینی است که در شکم حیوانات است. هر گاه جنین، مویش روییده باشد، بر سر بریدن مادرش ول اینکه مرده از شکم مادر خارج شود، حلال است. این مطلب، از امام باقر (ع) امام صادق (ع) نیز روایت شده است. 2- مقصود از بهیمه الانعام، حیوانات وحشی مانند خر وحشی، آهوو گاو وحشی است. نهایتا آیه را بر همه این اقوال قابل تطبیق می داند مگر چیزهایی که در قرآن کریم حرام شده است( طبرسی، 1372: 6/183).

قرائتی صاحب تفسیر نور به روایت امام صادق (ع) که فرمودند : "مراد از بهیمه الانعام، جنین حیوان ذبح شده است که تزکیۀ مادرش، تزکیۀ او نیز به شمار می رود. نتیجه می گیرد که بهیمه الانعام که سه بار در قرآن آمده، به معنای حلال بودن گوشت این چهارپایان است و شامل گوسفند، گاو و شتر است(قرائتی، 1388: 2/228) نیز معانی مشابهی ذکر کرده اند چنانچه در جمع بندی این قسمت می توان گفت که انعام و بهیمه بیشتر اشاره به شتر، گوسفند و چهارپایان است، هر چند در برخی آیات مصادیق دیگری مد نظر است.

3.5. صنعت کشتی سازی (الفُلک)، جاریه، سفینه و دریانوردی

این واژه بیست و سه بار در قرآن کریم استعمال شده که هشت مورد آن درباره داستان حضرت نوح (ع)و یک مورد درباره حضرت یونس (ع) و چهارده مورد آن عام و درباره مزیت و اهمیت بهره برداری از کشتی است. (شیرازی و آبین، 1396: 11) یکی از قرینه ها و دلالتهای لفظی قرآن کریم، که کمک می کند تا در حوزه کشتی و کشتی رانی، نوع کاربرد و بهره برداری فلم مشخص می شود، همراه شدن افعالی چون اصنع، یصنع، جرین و تجری با فلک در سیاق آیات است، که این موضوع با توجه به معنی و قواعد صرفی و نحوی، و با نگاه بلاغی، مفاهیم خاصی را در باره نوع کارکرد و بهره برداری کشتی را به مخاطب القاء می کند. (شیرازی و آبین، 1396: 14) بحث صنعت و صنعتی شدن ساخت کشتی، برای اولین بار با فرمان الهی آغاز می شود. خداوند به صراحت دستور ساخت کشتی را تحت نظارت وکنترل مستمر خود می دهد. (شیرازی و آبین، 1396: 17) خداوند موضوع صنعتی شدن کشتی در سه جای قرآن مطرح می کند که سه مورد، در سوره های هود، آیات 37 و 38 و المومنون، آیه 27 مشاهده می شود. " وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ. وَيَصْنَعُ الْفُلْكَ وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قَالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ" (الهود: 37-38).

و زیر نظر ما و وحی ما کشتی را بساز و در باره کسانی که ستم کرده اند با منن سخن مگوی، چرا که آنان غرق شدنی اند. و [نوح] کشتی را می ساخت و هر بار که اشرافى از قومش بر او مى گذشتند، او را مسخره مى کردند. مى گفت: " اگر ما را مسخره مى کنید، ما [نیز] شما را همان گونه که مسخره مى کنید، مسخره خواهیم کرد." هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنْجَيْتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ(یونس :22). اوست آن که شما را در برّ و بحر سیر می‌دهد تا آن‌گاه که در کشتی نشینید و کشتی با باد ملایمی سرنشینان را به حرکت آرد و آنها بدان شادمان و خوشوقت باشند ناگاه باد تندی بر کشتی بوزد و سرنشینان از هر جانب به امواج خطر در افتند و خود را در ورطه هلاکت ببینند آن زمان خدا را به اخلاص و دین فطرت بخوانند که (بار الها) اگر ما را از این خطر نجات بخشی دیگر همیشه شکر و سپاس تو خواهیم کرد. وَهِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبَالِ وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلَا تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِينَ(هود:۴۲). و آن کشتی آنان را در میان امواجی مانند کوه گردش می‌داد که در آن حال نوح فرزندش را که به کناری رفته بود ندا کرد که ای پسر، تو هم با ما بدین کشتی درآی و با کافران همراه مباش. إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ. (البقره:۱۶۴). محققا در خلقت آسمانها و زمین و رفت و آمد شب و روز، و کشتی‌ها که بر روی آب برای انتفاع خلق در حرکت است، و بارانی که خدا از بالا فرو فرستاد تا به آن آب، زمین را بعد از مردن زنده کرد و سبز و خرّم گردانید، و در پراکندن انواع حیوانات در زمین، و گردانیدن بادها (به هر طرف) و در خلقت ابر که میان زمین و آسمان مسخّر است، در همه این امور ادلّه‌ای واضح برای عاقلان است. رَبُّكُمُ الَّذِي يُزْجِي لَكُمُ الْفُلْكَ فِي الْبَحْرِ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا(الاسراء :66). پروردگار شما همان است که به دریا برای شما کشتی‌ها را به حرکت می‌آورد تا از فضل خدا (یعنی روزی) طلبید، که او درباره شما بسیار مهربان است. فَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا فَإِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ فَاسْلُكْ فِيهَا مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ (المومنون : 27). ما هم به او وحی کردیم که در حضور ما و به وحی و دستور ما به ساختن کشتی پرداز، تا آن‌گاه که فرمان (طوفان از جانب) ما آمد و آب از تنور فوران کرد پس در آن کشتی با خود از هر نوع جفتی (نر و ماده) همراه بر و اهل بیت خود را هم جز آن کس که در علم ازلی ما هلاک او گذشته (یعنی زن و فرزند نا اهلت را) تمام به کشتی بنشان، و به شفاعت ستمکاران با من سخن مگو، که البته آنها باید همه غرق شوند. فَأَنْجَيْنَاهُ وَمَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ(شعراء :119). ما هم او را با همه آنان که در آن کشتی انبوه در آمدند به ساحل سلامت رساندیم. إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ(الصافات :140). آن گاه که به کشتی پر جمعیتی گریخت (زیرا به قومش وعده عذاب داد و آنها از دل توبه و انابه کردند و خدا رفع عذاب کرد. او به دریای روم گریخت تا نزد قوم خجل و شرمنده نرود). وَآيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ(یس، آیه 41). و برهان دیگر برای آنان آن که ما فرزندان آنان (یعنی بشر) را در کشتی پربار سوار گردانیدیم. وَلَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ وَلِتَبْلُغُوا عَلَيْهَا حَاجَةً فِي صُدُورِكُمْ وَعَلَيْهَا وَعَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ(غافر، آیه80). و نیز نفع بسیار دیگر از آنها ببرید و (از سواری و باربری و شیار زمین) حوائج و اغراضی که در دل دارید با آنها (در سفر و حضر) انجام دهید و بر آنها (در خاک) و بر کشتی‌ها (در آب) سوار می‌شوید. وَالَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْفُلْكِ وَالْأَنْعَامِ مَا تَرْكَبُونَ(الزخرف:12). فَالْجَارِيَاتِ‌ يُسْراً (الذاریات :۳). و سوگند به کشتیهایی که به آسانی به حرکت درمی‌آیند. 3.6. صنعت زره سازی در قرآن وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَهَ لَبُوسٍ لَکُمْ لِتُحْصِنَکُمْ مِنْ بَأْسِکُمْ فَهَلْ أَنْتُمْ شاکِرُونَ(انبیاء:۸۰). و ساختن زره را به خاطر شما به او آموختیم، تا شما را در جنگ هایتان حفظ کند؛ آیا شکر گزار (این نعمت های خدا) هستید؟ و لقد آتینا داود منا فضلا. ..... و الفا له الحدید. ان اعمل سایغات و قدر فی الفرد و اعملوا صالحا انی بما تعملون بصیر. "( سبا : 11-12) و ما به داود از سوی خود فضیلتی بزرگ بخشیدیم. .... و آهن را برای او نرم کردیم [و به او دستور دادیم ] که از آهن زره فراخ و گشاد بساز و حلقه زره به اندازه و یک شکل گردان و خود با قومت همه نیکوکار باشید که من کاملا به هر چه کنید بینایم". بر اساس آیه 60 سوره انفال، یکی از تولیدات اساسی بخش صنعت، ابزارهای نظامی است که هر جامعه ای برای حفظ اقتدار و امنیت خود به آن نیاز مبرم دارد وتولید آن در کمیت و کیفیت از چنان اهمیتی برخوردار است که خداوند متعال در آموزش یک فن و صنعت به پیامبرش، ساخت یک وسیله دفاعی را در نظر گرفته و آموزش آن را خود بر عهده می گیرد : وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ مِنَّا فَضْلًا يَا جِبَالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَالطَّيْرَ وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ. أَنِ اعْمَلْ سَابِغَاتٍ وَقَدِّرْ فِي السَّرْدِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ " و ما به داود از سوی خود فضیلتی بزرگ بخشیدیم. .... و آهن را برای او نرم کردیم [و به او دستور دادیم ] که از آهن زره فراخ و گشاد بساز و حلقه زره به اندازه و یک شکل گردان و خود با قومت همه نیکوکار باشید که من کاملا به هر چه کنید بینایم" ( سبا : 11-12). در آیه دوم که خطاب به حضرت داود (ع) است، برای اینکه بتواند از دسترنج خود استفاده کند، چگونگی ساختن زره به او تعلیم داده شده است. این آیه به ما می آموزد که پیامبر خدا که رئیس کشور دینی است، صنعتگری سازنده است و فایده صنعت وی تنها به خود او باز نمی گردد بلکه سود اجتماعی دارد و به مردمان دیگر نیز می رسد، چه زرهی که پیامبر صنعتگر می سازد، برای امت او فایده ای بزرگ دارد و آنان را از شر دشمن در جنگ محافظت می کند. پس جامعه زنده در حال رشد، همواره نیازمند به تقویت صنایع، تشویق صنعت گران، گشودن راههای اکتشافات صنعتی و توجه کامل به استفاده از فنون جدید می باشد(حکیمی، 1380 : 4 /485).

بنابراین استفاده از ابزارهای نظامی در دفاع از ارزشهای اسلامی در برابر مخالفان خارجی و داخلی و اجرای عدالت در جامعه امری اجتناب ناپذیر است، چنانچه خداوند در سوره حدید پس از اینکه هدف خود را از ارسال پیامبران، برقراری عدالت در جامعه می داند، از منافع آهن سخن به میان می آورد : " لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه باس شدید و منافع للناس و لیعلم الله من ینصره و رسله بالغیب ان الله قوی عزیز. " ما پیامبرانمان را با دلیلهای روشن فرستادیم و با آنها کتاب و ترازو را نیز نازل کردیم تا مردم به عدالت عمل کنند و آهن را که در آن نیرویی سخت و منافعی برای مردم است، فرو فرستادیم تا خدا بداند چه کسی به نادیده، او و پیامبرانش را یاری می کند، زیرا خدا توانا و پیروزمند است(الحدید: 25). با توجه به این آیه، پیامبران به سه وسیله مجهز بودند : دلائل روشن، کتب آسمانی و معیار سنجش حق از باطل و خوب از بد. ولی از آنجا که به هر حال در یک جامعه انسانی هر قدر سطح اخلاق و اعتقاد و تقوا بالا باشد، باز افرادی پیدا می شوند که سر به طغیان و گردن کشی بر دارند و مانع اجرای قسط و عدل شوند. در ادامه آیه می فرماید : " و انزلنا الحدید فیه باس شدید و منافع للناس. " ما آهن را نازل کردیم که در آن قوت شدیدی است و نیز منافعی برای مرد تجهیزات سه گانه انبیای الهی برای اجرای عدالت وقتی می تواند به هدف نهایی برسد که از ضمانت اجرایی آهن و باس شدید آن برخوردار باشد(مکارم شیرازی، 1381 : 5 /110). حضرت داود علیه السلام، موظف به ساختن زره‌هایی کامل، فراخ و به اندازه، بود

ان اعمل سـبغـت وقدر فی السرد..؛(سبا، :۱۱) و به او گفتیم: زره‌های کامل و فراخ بساز، و حلقه‌ها را به اندازه و متناسب کن! و عمل صالح بجا آورید که من به آنچه انجام می‌دهید بینا هستم.


تناسب در بافت زره

کلمه "سابغات" جمع سابغة است، که به معنای زره فراخ است. و کلمه "سرد" به معنای بافتن زره است. و اینکه فرمود: "قدر فی السرد- در بافتن زره تقدیری بگیر" معنایش این است که حلقه‌های زره را اندازه گیری کن، تا با هم مناسب شوند. و جمله "ان اعمل... " یک نوع تفسیر است برای جمله" و النا له الحدید(طباطبائی، 1374: ۱۶/ ۵۴۶). صنعت زره‌سازی، کاری مشروع در آیین حضرت داود (ع) بود.

ان اعمل سـبغـت وقدر فی السرد..؛(سبا :۱۱) و به او گفتیم: زره‌های کامل و فراخ بساز، و حلقه‌ها را به اندازه و متناسب کن! و عمل صالح بجا آورید که من به آنچه انجام می‌دهید بینا هستم.

محکم کاری در صنعت

در واقع خداوند به داود دستوری می‌دهد که باید سرمشقی برای همه صنعتگران و کارگران با ایمان جهان باشد، دستور محکم کاری و رعایت دقت در کیفیت و کمیت در مصنوعات، آن چنان که مصرف کنندگان به خوبی و راحتی بتوانند از آن استفاده کنند، و از استحکام کامل برخوردار باشد. به داود می‌گوید: زره را گشاد و راحت درست کن، تا جنگجو به هنگام پوشیدن در زندان گرفتار نشود، نه حلقه‌ها را بیش از اندازه کوچک و باریک کن که حالت انعطاف خود را از دست بدهد، و نه زیاد درشت و بی قواره که گاه نوک شمشیر و خنجر و نیزه و تیر از آن بگذرد، همه چیزش به اندازه و متناسب باشد. خلاصه اینکه خداوند هم" ماده" اصلی را به مقتضای" النا له الحدید" در اختیار داود گذاشت، و هم طرز صورت بخشیدن و ساختن زره را به او آموزش داد، تا محصولی کامل از این" ماده" و" صورت" فراهم گردد. ( مکارم شیرازی، 1388: ۱۸/ ۳۱).

وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدیدَ (10/سبا) أَنِ اعْمَلْ سابِغاتٍ وَ قَدِّرْ فِی السَّرْدِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّی بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ» (سبا:11).

... و آهن را برای او نرم کردیم(10)(و به او گفتیم:) زره های کامل و فراخ بساز، و حلقه ها را به اندازه و متناسب کن! و عمل صالح بجا آورید که من به آنچه انجام می دهید بینا هستم. علامه طبرسی در مجمع البیان می فرماید: خداوند تعالی آهن را برای داود نرم ساخت برای آنکه دوست میداشت که از زحمت و دست رنج خود بخورد و زندگی کند، پس آهن را نرم کرد برای او و صنعت زره سازی را باو آموخت و او اوّل کسی بود که زره و لباس رزم را اختراع کرد و آن را میفروخت و از بهاء آن خودش و عیالاتش خورده و زیادی آن را تصدّق میداد. از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که فرمود، خدا بداود وحی نمود تو خوب بنده ای هستی مگر آنکه تو از بیت المال میخوری، پس داود چهل روز گریه کرد، پس خدا آهن را برای او چون موم نرم ساخت و هر روز یک زره می ساخت و به هزار درهم میفروخت...واز بیت المال بی نیاز گشت( طبرسی، 137۲: ۲۰/ ۲۲۵).

3.7. صنعت سد سازی در قرآن

ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا. (باز) از اسباب مهمی (که داشت) استفاده کرد. حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمَا قَوْمًا لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا. تا به میان دو کوه رسید و در کنار آن دو (کوه) قومی را یافت هیچ سخنی را نمی فهمیدند ( و زبانشان مخوص خودشان بود) قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا. (آن گروه به او) گفتند : ای ذوالقرنین ! یاجوج و ماجوج در این سرزمین فساد می کنند، آیا ممکن است ما هزینه ای برای تو قرار دهیم که میان ما و آنها سدی ایجاد کنی؟ قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا. گفت : آنچه پروردگارم در اختیار من گذارده، بهتر است، مرا با نیروئی یاری دهید تا میان شما و آنها سد محکمی قرار دهم. آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا. قطعات بزرگ آهن برایم بیاورید ( وروی هم بچینید) تا وقتی که میان دو کوه را پوشانید، گفت : ( آتش بیفروزید و) در آن بدمید تا آتش قطعات آهن را سرخ کرد، گفت : مس مذاب برایم بیاورید تا بر روی آن بریزم. فَمَا اسْطَاعُوا أَنْ يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا. (سر انجام سدی ساخت) که آنها قادر نبودند از آن بالا روند و نمی توانستند سوراخی در آن ایجاد کنند. قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا. (آنگاه) گفت : این از رحمت پروردگار من است ! اما هنگامی که وعده پروردگارم فرا رسد، آن را در هم می کوبد و وعده پروردگارم حق است. آیات فوق به یکی از سفرهای ذوالقرنین اشاره کرده می گوید : " بعد از این ماجرا باز از اسباب مهمی که در اختیار داشت بهره گرفت. " ثم اتبع سببا " همچنان راه خود ادامه داد تا به میان دو کوه رسید و در آنجا گروهی غیر از آن دو گروه سابق یافت که هیچ سخنی را نمی فهمیدند. حتی اذا بلغ بین السدین وجد من دونهما قوما لایکادون یفقهون قولا. اشاره به اینکه او به یک منطقه کوهستانی رسید و در آنجا جمعیتی (غیر از د و جمعیتی که در شرق و غرب یافته بود) مشاهده کرد که از نظر تمون در سطح بسیار پائینی بودند چرا که یکی از روشن ترین نشانه های تمدن انسانی، همان سخن گفتن او است. ( مکارم شیرازی، 1388: 1۲/ 576). بعضی نیز این احتمال را داده اند، منظور از جمله " لا یکادون یفقهون قولا ". این نیست که آنها به زبانهای معروف آشنا نبودند بلکه آنها محتوای سخن را درک نمی کردند یعنی از نظر فکری بسیار عقب مانده بودند. در این هنگام، آن جمعیت که از ناحیه دشمنان خونخوار و سرسختی به نام یاجوج و ماجوج در عذاب بودند، مقدم ذوالقرنین را که دارای قدرت و امکانات عظیمی بود، غنیمت شمردند، دست به دامن او زده، گفتند : ای ذوالقرنین ! یاجوج و ماجوج در این سرزمین فساد می کنند، آیا ممکن است ما هزینه ای در اختیار تو بگذاریم که میان ما و آنها سدی ایجاد کنی ؟ ( مکارم شیرازی، 1388: ۱۲/ ۵۷۷). قالوا یا ذا القرنین ان یاجوج و ماجوج مفسدون فی الارض فهل نجعل لک خرجا علی ان تجعل بیننا و بینهم سدا این گفتار آنها، با اینکه، حداقل زبان ذوالقرنین را نمی فهمیدند ممکن است از طریق علامت و اشاره بوده باشد و یا لغت بسیار ناقصی که نمیتوان آن را به حساب آورد. این احتمال را ینز داده اند : تفاهم میان آنها به وسیله بعضی از مترجمین یا به الهام الهی، همچون سخن گفتن بعضی از پرندگان با سلیمان بوده است( مکارم شیرازی، 1388: ۱۲/ ۵۷۷). به هر حال، از این جمله استفاده می شود، آن جمعیت از نظر امکانات اقتصادی، وضع خوبی دشاتند اما از نظر صنعت، فکر و نقشه ناتوان بودند لذا حاضر شدند هزینه این سد مهم رابر عهده گیرند مشروط بر اینکه ذوالقرنین طرح و ساختمان آنرا پذیرا گردد. اما ذوالقرنین در پاسخ انها، چنین اظهار داشت؛ آنچه را خدا در اخیتار من گذارده ( از آنچه شما می خواهید بگذارید) و نیازی به کمک مالی شما ندارم. قال ما مکنی فیه ربی خیر. مرا با نیروئی یاری کنید، تا میان شما و این دو قوم مفسد، سد نیرومندی ایجاد کنم. فاعینونی بقوه اجعل بینکم و بینهم ردما. ردم ( بر وزن مرد) در اصل به معنی پر کردن شکاف به وسیله سنگ است، ولی بعدا به معنی وسیع تری که شامل هر گونه سد و حتی شامل وصله کردن لباس می شود گفته شده است( مکارم شیرازی، 1388: ۱۲/ ۵۷۸). جمعی از مفسران معتقدند : " ردم " به سد محکم و نیرومند گفته می شود. ( آلوسی در روح المعانی و فیض کاشانی در تفسیر صافی و فخر رازی در تفسیر کبیر) و طبق این تفسیر ذوالقرنین به آنها قول داد : بیش از آنچه انتظار دارند بنا کند. ضمنا باید توجه دشات : " سد ( بر وزن قد) و سد ( بر وزن خود) به یک معنی است و آن حائلی است که میان دو چیز ایجاد می کنند ولی به گفته راغب در مفردات، بعضی میان این دو فرق گذاشته اند، اولی را مصنوع انسان و دومی را حائل های طبیعی دانسته اند(مکارم شیرازی، 1388: ۱۲/ ۵۷۸). سپس چینن دستور داد : " قطعات بزرگ آهن برای من بیاورید. آتونی زبر الحدید. زبر جمع زبره ( بر وزن غرفه) به معنی قطعات بزرگ و ضخیم آهن است. هنگامی که قطعات آهن آماده شد، دستور چیدن آنها را به روی یکدیگر صادر کرد تا کاملا میان دو کوه را پوشاند. حتی اذا ساوی بین الصدفین. صدف در اینجا به معنی کناره کوه است، و از این تعبیر روشن می شود که میان دو کناره کوه، شکافی بوده که یاجوج و ماجوج از آن وارد می شدند، ذو القرنین تصمیم داشت آنرا پر کند. سومین دستور ذوالقرنین این بود که به آنها گفت : مواد آتش زا ( هیزم و مانند آن) بیاورید و آن را در دو طرف این سد قرار دهید و با وسائلی که در اختیار دارید در آن آتش بدمید تا قطعات آهن را سرخ و گداخته کرد. قال انفخوا حتی اذا جعله نارا (مکارم شیرازی، 1388: ۱۲/ ۵۷۹).

در حقیقت، او می خواست از این طریق، قطعات آهن را به یکدیگر پیوند دهد و سد یکپارچه ای بسازد، با این طرح عجیب، همان کاری را که امروز به وسیله جوشکاری انجام داد یعنی به قدری حرارت به آهن ها داده شد که کمی نرم شدند و به هم جوش خوردند !. سرانجام آخرین دستور را چنین صادر کرد : " گفت : مس ذوب شده برای من بیاورید تا به روی این سد بریزم. " قال آتونی افرغ علیه قطرا. و به این ترتیب، مجموعه آن سد آهنین را با لایه ای از مس پوشانید و آن را از نفوذ هوا و پوسیدن حفظ کرد !.

بعضی از مفسران نسز گفته اند : در دانش امروز، به اثبات رشیده، اگر مقداری مس به آهن اضافه کنند، مقاومت آن را بسیار زیادتر می کند، ذوالقرنین چون از این حقیقت آگاه بود، اقدام به چینن کاری کرد (مکارم شیرازی، 1388: ۱۲/ ۵۷۹). ضمنا مشهور است در معنی قطر، همان است که گفته شد (مس مذاب) ولی بعضی از مفسران آن را به روی مذاب تفسیر کرده اند که خلاف معروف است. سر انجام، این سد به قدری نیرومند و مستحکم شد که آن گروه مفسد، قادر نبودند از آن بالا بروند و نه قادر بودند در آن نقبی ایجاد کنند. فما اسطاعوا ان یظهروه و ما استطاعوا له نقبا ( مکارم شیرازی، 1388: ۱۲/ ۵۸۰). محکم کاری از هر نظر در این داستان مدنظر بوده است. ذوالقرنین در بنای سد از قطعات بزرگ آهن استفاده کرد و برای اینکه این قطات کاملا به هم جوش بخورند، آنها را در آتش گداخت و برای اینکه عمر سد ولانی باشد و در برابر تصرف هوا، رطوبت و باران مقاومت کند آن را با لایه ای از مس پوشاند تا از پوسیدگی آهن جلوگیری کند(مکارم شیرازی، 1388: ۱۲/ ۵۸۵).

4. نتیجه گیری

با تامّل در آیات قرآن و روایات درزمینه فرهنگ کار و صنعت، نکات قابل توجه و راهبردی دیده می شود. قرآن، فواید و منافع و شگفتی های صنعت را بیان می کند و این منافع و فواید را به دو شکل مادی و معنوی بیان شده است که همه نشان از جایگاه ویژه کار و صنعت و نقش آن در تامین احتیاجات اساسی بشر است که خود نشان دهنده نقش راهبردی آن است. اثر وجودی صنعت گران این است که کار مردم را کفایت می کنند، زیرا به یاری فکر و بازوی خود، مـصنوعاتی (کـالاها و سـرمایه ای و مصرفی) می سازند که دیگران توان ساخت آن را ندارند. فـلسفه وجـودی بازرگانان آن است که این مصنوعات را به بازارهای مصرف رسانند و چرخه تولید را استمرار بخشند. اگر مصنوعات صاحبان صنعت به یاری تـجارت بـه بـازارهای مصرف روانه نگردد، تولید صنایع ادامه نمی یابد و طبقاتی چون کـشاورزان، نظامیان،قضات و کارمندان به کالاهای ابزاری و مصرفی مورد نیاز دست نمی یابند در نتیجه ادامه کار آن ها ممکن نیست.

اسلام تمام امکانات و شرایط لازم جهت تـحقق اصـل رشـد، و بهره برداری کامل از طبیعت را در نظر گرفته است.این امکانات و وسائل را به دو دسته تقسیم کرده، بعضی ریشه تـربیتی داشـته و مکتب اجتماعی باید آنها را درایجاد و تضمین کند و برخی دیگر که وسائل اجراست، تـوسط دولت و بـا رعـایت مقررات عمومی مکتب، به مرحله عمل در می آید، اسلام به عنوان یک تمدن بزرگ و سیستم اجتماعی حداکثر بـیش بینی را در ایـن زمینه به کار برده است. اسلام، حکومت اسلامی را مـلزم نـموده تـا نهایت تلاش و کوشش خود را در راه تهیه ابزار و بالا بردن سطح تولید و توزیع آن مبذول و نظارت کامل بر آن داشـته بـاشد. و روشـن است نظارت در این دو زمینه که نقش بسیار مهمی در اصلاح جامعه دارد، به دستگاه های اداری نـیرومند کـه این کارهای مهم و حساس را انجام دهند نیاز دارد. با بهره وری از مواهب طبیعی الهی و رعـایت اخـلاق و ارزشهای اسلامی درتولید و استفاده از ابزار و وسائل تولید و حمایت های حکومت اسلامی، همراه با بـرنامه ریزی و مـدیریت عالی و بهره گیری از اساتید و متخصصان ما هر دودلسـوز و گـسترش فـرهنگ تولید در جامعه و تربیت و آموزش نیروی انسانی مـاهر،زمـینه را برای ارتقای کیفیت کالاها و مصنوعات و صنایع ایرانی و اشتغالزائی بیشتر و موجبات قطع وابستگی بـه بـیگانگان و استقلال اقتصادی کشورمان را فراهم مـی نمائیم. قرآن کریم به بیان صنایع و حوادث موجود در زمان انبیاء پرداخته است و نقل تاریخ نموده است. برخی از صنایع موجود در قرآن کریم، صنایع گذشته ای است که به دست انبیاء بزرگ الهی یا در خدمت آنها بوده است. مثل صنعت زره سازی، تسخیر باد، ذوب فلز، صنایع استخراج معادن مس مذاب و غیره. بنابراین، نقل تاریخی آن بشر امروز را با تاریخچه تمدن و صنعت آشنا می کند. ولی برخی دیگر از صنایع مندرج در قرآن، زمان خاصی ندارد. مثل آیات مربوط به گردشگری و تشویق به سیر و سیاحت. آیه 20 سوره عنکبوت در این زمینه می فرماید: بگو در زمین سیر کنید. پس بنگرید که چگونه خلقت شروع شد. به علاوه پاره ای از حوادث تکنیکی اساساً خبر از آینده است، آن هم آینده ای بسیار دور. مثل وقوع قیامت و توان تکنیکی که بتواند همه استعدادهای زمین را آشکار سازد. بنابراین، نمی توان گفت که قرآن کریم فقط به بیان تاریخچه صنعت پرداخته است. یا فقط به آینده صنعت اشاره کرده است. قرآن کریم به بیان گذشته و آینده و فرمولهای علمی و صنعتی که همیشگی هستند، اشاره نموده است. بنابراین، اگر خود قرآن ما را دعوت به تعقل و تفکر در خلقت و آیات آن نموده است برای به کار بستن فکر و تعقل است و یکی از روشهای به کار بستن تفکر در خلقت، الگوگیری از خلقت و طراحی مشابه در ایجاد مصنوعات و صنعت است. (سليمي و دیگران: ۱۳۹۸/ ۲۳۱).

پانویس و منابع

1. قرآن کریم

2. آقا شریفیان اصفهانی، مهرداد؛ رستگارجزی،پرویز و محسن قاسمپور راوندی (1396) اخلاق حرفه ای صناعات در فقه شیعه و متون صنفی (مطالعه موردی حق نظارت بر اصناف)،فصلنامه پژوهشهای فقه و حقوق اسلامی،سال چهارهم،شماره پنجاه.

3. ابن منظور، محمد بن مکرم (١۴١۴ ق.) لسان العرب، بیروت، دار صادر،

4. ابراهیمی جویباری، عسگر؛ میری، سیده زهره؛ مسعودی ثانی جویباری، هما (1393). بررسی گردشگری در قرآن کریم،همایش ملی گردشگری، سرمایه های ملی و چشم انداز آینده، اصفهان.

5. انصارى دزفولى (شیخ اعظم)،مرتضى بن محمد امین،( 1415) کتاب المکاسب،کنگره جهانى بزرگداشت شیخ اعظم انصارى، قم

6. بستانی، فوادافرام (1376)فرهنگ ابجدی الفبایی عربی - فارسی: ترجمه کامل المنجد الابجدی،ترجمه رضا مهیار،بی جا : نشر اسلامی.

7. تروپو،ژوار (1385) قرآن و دانش:فلزات و مواد معدنی،مجله بشارت،شماره 52

8. جوادی آملی، عبدالله (1388)تفسیر تسنیم،قم: نشر اسراء.

9. حکیمی،محمد رضا؛حکیمی،محمد و علی حکیمی (1380)الحیاه،ترجمه احمد آرام،تهران:دفتر نشر فرهنگ اسلامی،ج3.

10. دشتی،سید محمود (1382) آب،دایره المعارف قرآن کریم،قم:بوستان کتاب.

11. دهخدا،علی اکبر(1377)لغت نامه دهخدا،تهران:دانشگاه تهران.

12. رووف سبهانی،و (1429 ه؛2008 م) المعجم الفضی،بیجا:دارالمحجه ابیضاء،مکتبه مومن قریش.

13. رحیمی،احد و حمید رضا مسلمی پطرودی(1394)تفسیر موضوعی قرآن با رویکرد آموزشی،قم : موسسه پاد اندیشه.

14. رحیمی،غلامحسین (1389) صنعت از دیدگاه امام جعفر صادق (ع)،فصلنامه علمی پژوهشی تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی،سال اول،شماره 1.

15. رضایی هفتادر، حسن و مهدی همتیان (1391) بررسی مقاله کشاورزی و گیاهان در قرآن» دیوید وینز، دوره 6، شماره 11

16. راغب اصفهانى حسين بن محمد، (1412ق) المفردات في غريب القرآن،تحقيق صفوان عدنان داودى،دمشق، بيروت،دارالعلم الدار الشامية.

17. رضا زاده، یاسر(1394)کلمات المیزان :مجموعه آثار از نگاه المیزان علامه سید محمد حسین طباطبایی،تهران:انتشارات قرآن و اهل بیت پیامبر (ص).

18. رضائی اصفهانی،محمد علی(1380) پژوهشی در اعجاز علمی قرآن،رشت:انتشارات کتاب مبین،ج2.

19. سليمي،زينب؛ايازي،سيدمحمدعلي؛ قاضي زاده،کاظم (1398) بررسي تطبيقي جايگاه و تقدس آب در قرآن و عرفان اسلامي،نشریه عرفان اسلامي (اديان و عرفان)،دوره 16،شماره 61.

20. سقائی،محسن و مهدی آبدار اصفهانی(1393) گردشگری از دیدگاه قرآن و روایات،فصلنامه علمی- تخصصی قرآن و علوم بشری، سال سوم، شماره‌ی2،

21. شیرازی،قطب الدین(1369) دره التاج،به تصحیح سید محمد مشکوه،تهران:انتشارات حکمت، ج1

22. شالچیان،طاهره(1385) آداب و فرهنگ سفر،تهران:انتشارات دانشگاه پیام نور.

23. قرائتی،محسن(1388) تفسیر نور،تهران:مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن.

24. عصیانی، علیرضا (1381) فرهنگ کار در اسلام،پایان نامه کارشناسی ارشد رشته علوم انسانی،استاد راهنما:محمد ذبیحی؛استاد مشاور:محمدتقی دیاری بیدگلی،دانشگاه قم.

25. عسکری،انسیه و یوسف فرشاد نیا(1399) اهتمام راهبردی قرآن و روایات به صنعت دام،دو فصلنامه علمی قرآن و علم،سال چهاردهم، ش26.

26. علی محمدی،کریم(1390) اهمیت کار از دیدگاه قرآن و روایات،چهارمین همایش ملی قرآن کریم سفینة النجاة عصر،تبریز.

27. غفاری کهیایی، منیره (1396) تاریخ کشاورزی و دامداری در قرآن،پایان نامه کارشناسی ارشد رشته الهیات و معارف اسلامی - علوم قرآن و حدیث - الهیات و معارف اسلامی،استاد راهنما:حیدرعلی رستمی،دانشکده اصول الدین.

28. طبرسی، فضل بن حسن، (١٣٧٢) مجمع البیان فی تفسیر القرآن،تهران: ناصر خسرو.

29. طباطبایی،محمد حسین (1374) المیزان فی تفسیر القرآن،ترجمه محمد باقر موسوی،قم:جامعه مدرسین حوزه علمیه و دفتر انتشارات اسلامی.

30. کرمی، الهام (1390) کار و فرهنگ گسترش آن در قرآن و حدیث،پایان نامه کارشناسی ارشد رشته الهیات و معارف اسلامی - علوم قرآن و حدیث، استاد راهنما: مهدی اکبرنژاد استاد مشاور: جمال فرزند وحی،دانشگاه ایلام، دانشکده ادبیات و علوم انسانی.

31. میری زهره اکبری، سید سعید (1393) شگفتی اعجازآمیز قرآن در اشاره به سازه مستحکم آهن و مس در عملیات سدسازی ذوالقرنین،مجله علمی- پژوهشی مطالعات تفسیری سال پنجم، شماره 18.

32. منصوری،جمیله (1396) رویکرد اخلاقی کار و تلاش در قرآن کریم،پایان نامه کارشناسی ارشد رشته الهیات و معارف اسلامی علوم قرآن و حدیث،استاد راهنما:سیدعلوان نجاتی موسوی، دانشکده اصول الدین،دانشکده اصول الدین مرکز دزفول.

33. مصطفوى،حسن‏(1360) التحقيق في كلمات القرآن الكريم،تهران:بنگاه ترجمه و نشر كتاب‏.

34. میرجلیلی، علی محمد و سمیه یوسفی (1394) اولویت‌های تولید از دیدگاه قرآن و روایات،دوفصلنامه علمی قران و علم،دوره 9، ش 16

35. مختارعمر،احمد (1429 ه :2008 م) معجم اللغه العربیه المعاصره،القاهره،نشر عالم الکتب.

36. معین،محمد (1371) فرهنگ فارسی معین،تهران:انتشارات امیرکبیر.

37. مكارم شیرازی،ناصر(1388) تفسیر نمونه،تهران:انتشارات دارالکتب الاسلامیه.

38. نیک فر، مختار(1383)کار در زندگی فردی و اجتماعی از دیدگاه قرآن،قم:مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما

39. نجاتی، ساناز (1398) بازخوانی مفهوم قرآنی" بأس در آهن» براساس یافته‌های فیزیک هسته‌ای، دوفصلنامه علمی قران و علم، دوره 13،ش 24،ص 145-166

40. هاشمی رفسنجانی،اکبر (1386) تفسیر راهنما،قم:نشر بوستان کتاب.

41. هاشمی رفسنجانی،اکبر (1383) فرهنگ قرآن،قم:نشر بوستان کتاب.