جايگاه سمع و بصر در قرآن کریم

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

چكيده

اعضاي بدن انسان اماناتي هستند كه انسان بر پایه آموزه های دینی بويژه قرآن كريم، با آنها، راه قرب به سوی بارگاه خداوند متعال مي‌پيمايد. در اين تحقيق واژه «سمع» و «بصر» به لحاظ فراواني، شيوه تكرار، رده بندي، روابط آنها با هم و موارد اولويت يكي بر ديگري در رويكردهاي مثبت و منفي و نيز در نشئه دنيا و روز رستاخيز و نيز ارتباط آن با ذات الهي، پيامبر اسلام و ديگر پيامبران بررسي شد. براي انجام اين مهم، واژه ها و مشتقات سمع و بصر با عنوان «اشارات»، بار نخست با استفاده از كشف الايات و بار دوم با استفاده از نرم افزار «جامع تفاسير نور» از متون قرآن کریم استخراج، سپس بر مبنای ترجمه و تفسیرهای معتبر دسته بندی شد تا درختواره های آنها طراحی و تحلیل شود. نتايج نشان داد سمع و بصر داراي 9 جايگاه است كه به ترتيب فراواني نزولي، شامل «ارزش ديدن و شنيدن» 7 بار، «ويژگي‌ها و حالات نادرست چشم» 7 بار، «دادن رهنمود» 6 بار، «حجيت گوش و چشم» 6 بار، «توانايي ديدن فراديدني‌ها» 5 بار، «پيوند چشم با دل» 3 بار، «سرعت بصر» 2 بار و سرانجام «رهيافتگي و قرب» 2 بار است. در اين ميان، «تغيير حالت چشم و گوش» با 21 اشاره كه 2 مورد از آن مثبت و 19 مورد از آن منفي بود؛ به عنوان گسترده‌ترين درختواره شناخته شد. از ميان موارد منفي، 12 مورد «اين جهاني» و 7 مورد «آن جهاني» بودند. هر چند اشتقاق رهيافتگي و رهيافته از ماده «بصر» مي‌تواند نشانه اهميت عضو «چشم»در قرآن كريم باشد ولي عموما نقش عضو «گوش» در «آهنگ بندگي و كمال» مقدم شمرده شده است. از آنجاكه انسان در مراتبي بالاتر توانايي ديدن فراديدني ها را در نشئه خواب دارد، شايد بتوان «گوش»را سروش نشئه «باطن» و «چشم» را سروش نشئه «ظاهر» دانست. يعني كه هر كس در اين جهان گوش و چشمي حقيقت‌ياب و دلي حقيقت‌پذير داشت، در جهان ديگر نشآت قرب را با هزار ديده و دل درخواهد يافت.

کلمات کلیدی

قرآن کریم، سمع، بصر، حجیت، حالات.

مقدمه

شهر «دل»، دروازه هايي دارد براي واردشوندگان و خارج شوندگان و از مهم ترين اين دروازه ها «گوش» و «چشم» است. سمع و بصر هم به جهت نوبت هاي تكرار و هم به جهت تقدم و تاخر در كتاب خدا اهميت دارند. بنا به نظر آل رسول و طاهري زاده (1391؛ 40) از 19 بار نوبت هاي تكرار سمع و بصر در قرآن كريم، در 17 مورد سمع پيش از بصر آمده است. از جمله ملاحظات تقدم ياد شده در مراحل آفرينش اين دو اندام، اين است كه تحقيقات پزشكي گوياي آغاز شكل گيري اندام گوش پيش از شكل گيري اندام چشم است. بر پايه اين تحقيقات رويان مي تواند در هفته بيست و چهارم صداها را بشنود ولي چشم پس از بيست و هفت هفته به نور حساس مي شود. اين يعني حس شنوايي در جنين پيش از بينايي فعال مي شود. گاه تاكيد بيشتر روي اين سه اندام، به نقش حساس آنها در پيوند انسان با جهان خارج ارتباط داده مي‌شود. از نظر (ستوده نیا؛ 1388: 4) کلمه بصر در قرآن به دو معنا آمده است: یکی چشم سر مانند «اِنّـا خَلَقنَا الانسانَ . . . فَجَعَلناهُ سَمیعا بَصیرا. انسان/2» و دیگری چشم باطن مانند «وَ ما یَستَوِی الاعمی وَالبَصیر. فاطر/19» و باز بنا به نظر خرمشاهي (1389: 1) چشم ديده و چشم دل. همچنین بنا به نظر برخی به نقل از (حاجی اسماعیلی و شرکت؛ 1391: 9)، واژه سمع در قرآن به دو وجه اشاره کرده، یکی شنیدن به گوش مانند «انَـَّنا سَمِعنا مُنادیا یُنادی . . . آل عمران/193» و دیگری شنیدن (ایمان) به قلب مانند «ما کانوا یَستَطیعون السمع. هود/20» و البته برخی وجوه بیشتری را قایل اند. حاجی اسماعیلی و شرکت (1391: 9) به نقل از راغب چهار کاربرد و تعبیر واژه «سمع» در قرآن کریم مطرح کرده است که شامل گوش، فعل شنیدن، ادراک و فرمانبری از حق است. طباطبايي (1374: 452:) بر آن است اهميت هيچ يك از حواس براي انسان بپاي سمع و بصر نمي رسد. قرآن كريم جدا از اهميت سمع و بصر براي هدايت انسان گاه از ويژگي هاي اين عضوها براي بيان حقايق ديگر استفاده كرده است. چنانكه نجفي خميني ( - - : 249) تشبيه سرعت رخداد رستاخيز را به «به هم زدن چشم» آورده است و بعد از آن عبارت «اَو هُوَ اقرب» است را به اين دليل مي‌داند كه بر هم زدن چشم در حقيقت دو عمل است يكي نهادن پلك ها بر هم و ديگري برداشتن آنها از روي هم در حاليكه رخداد رستاخيز يك عمل است. آنچه در اين تحقيق مي‌آيد نگاهي اجمالي است بر جايگاه دو واژه «سمع» و «بصر» در قرآن كريم به جهت فراواني تكرار، شيوه تكرار، رده بندي آنها، روابط آنها با هم و موارد اولويت يكي بر ديگري در رويكردهاي مثبت و منفي و نيز در نشئه دنيا و روز رستاخيز و نيز ارتباط آن با ذات الهي، پيامبر اسلام و ديگر پيامبران.

روش تحقيق

روش اصلي در اين تطبيق كتابخانه اي براي استخراج داده هاي «سمع» و «بصر»، روش ارزيابي براي تفكيك موارد داراي بار و معناي مرتبط با محور تحقيق، روش دسته‌بندي چيدن معاني اين دو واژه در جايگاه هاي تعريف شده (جدول 1) و دستيابي به نمودارهاي درختي هر دسته و سرانجام روش تطبيق براي استخراج يافته هاي نو و جمع بندي.

جدول1. فهرست موضوعات سمع و بصر در قرآن کریم ردیف موضوع اشاره فراوانی تحقیق شده در قرآن کریم ردیف موضوع اشاره فراوانی تحقیق شده در قرآن کریم 1 در معناي پي بردن و دست يافتن 3 7 حجيت گوش و چشم 6 2 بصاير در جايگاه رهنمودها 6 8 سرعت بصر 2 3 رهيافتگي با ديدن 2 9 رابطه بصر با دل 3 4 مرتبط با خداوند و رسول صلي الله عليه و آله و سلم و ديگر پيامبران 10 10 تغییر حالات چشم و گوش در اين جهان 21 5 توانايي دیدن فرادیدنی ها 5 11 تغيير حالات چشم و گوش در جهان ديگر 7 6 ارزش دیدن و شنیدن 7

نتايج و بحث نتايج اين تحقيق با توضيحاتي در مورد يافته هاي هر اشاره از قرآن كريم در مورد دو واژه «سمع» و «بصر» ارايه مي شود.

در معناي پي بردن و دست يافتن

در قرآن كريم ديدن را در دست كم در سه جا مقدمه پي بردن معرفي كرده است. از نخستين اشاره قرآن به اين معناست كه آدمي بايد سخن‌هايي را كه مي‌شنود نه با معيار هر چه زودتر شنيد و يا هر يك را بيشتر خوش داشت بلكه با معيار اينكه كدام درست تر است، انتخاب و پيروي كند. در ترجمه تفسير الميزان (طباطبايي و موسوي همداني؛ 1374: 380)، «احسنه» را «احق» معنا كرده است (شكل 1).


شكل 1. نمودار اشارات قرآني «در معناي دست يافتن و پي بردن»

بصاير در جايگاه رهنمودها

بصیرت به معنای دلایل روشن ذکر شده، از نظر آل رسول و صدر (1393: 17)، صاحبان بصیرت بالاتر از صاحبان بصر اند در اين مورد 6 اشاره از قرآن كريم استخراج شد و از ميان اين رهنمودها در 3 مورد قيد «للناس» آمده است و در 3 مورد از جانب خداوند و در 1 مورد قيد «جائكم». از اين رو همه موارد گروه انسان ها را هدف آمدن بصاير مي‌داند.


شكل2. نمودار موارد «بصاير در جايگاه رهنمودها» در قرآن کریم

رهيافتگي با شنيدن و ديدن

رهيافته به معناي كسي كه راه درست رسيدن به نيكبختي و دستيابي به خشنودي خداوند متعال را با بهره گيري از نعمت گوش، چشم، قلب و ديگر دليل هاي راه يافته است. در قرآن كريم طي تحقيق جاري دو مورد رهيافتگي كه يكي بر بصيرت انسان به درون خود و ديگري به آگاهي انسان از جهان آفرينش اشعار دارد، يافت شد (شکل 3). يكي از موارد اين رهيافتگي سرگذشت فضيل راهزن است كه در سمرقند به دنيا آمد و در شهر ابيورد رشد يافت و از بدنامي ناچار به كوچ به كوفه شد و بر سر نگاه حرام به دختري، شبانه آهنگ خانه او كرد. آنگاه كه از ديوار خانه او بالا مي رفت؛ از خانه همسايه نواي اين آيه قرآن كريم، به گوشش رسيد كه: «اَلَم يَانِ للَذين . . . » آيا وقت آن فرانرسيده است كه دل هاي اهل ايمان با ياد خدا كه بحق فرود آمده؛ پذيرا شود؟» و فضيل آن دم تكان خورد و پايين آمد و همچنانكه شرمسار به راه خانه مي رفت به ميدانگاهي رسيد كه كارواني بيتوته كرده بود و يكي از كاروانيان ديگران را براي نماز صبح و حركت بيدار مي كرد و در پاسخ او شنيد كه مي گويند: هنوز هوا روشن نشده، ممكن از مورد غارت فضيل بن عياض شويم. اينجا از اثر آن آيه با خود گفت: راستي يعني من اين همه بد و ترسناك شده ام. وي پس از توبه و عمري كسب علم و نيز ارشاد بدست امام جعفر صادق عليه السلام در 82 سالگي در كنار خانه خدا چشم از جهان فروبست و در مكه دفن شد (صادقي اردستاني؛ 1380 : 23).


شكل3. نمودار موارد رهيافتگي با ديدن در قرآن کریم

مرتبط با خداوند و رسول صلي الله عليه و آله و سلم و ديگر پيامبران

در مرتبه نخست سمیع و بصیر بودن خداوند هم در قرآن کریم و هم بطور متواتر در احادیث وارده شده است. بنا به نظر علامه طباطبایی (1374)، خداوند به شنیدنی ها و دیدنی ها هم علم ذاتی دارد و هم فعلی. در این مقال چنانکه شکل (4) نشان می دهد، موارد بیان احاطه خداوند بر دیدگان و نیز به تعبیر نصیری (1390: 13) وهم ها از جمله به معنای ادراک او بر دیدن ها و دیده فروپوشیدن های ما پیش از ادراک ما، توانایی خداوند بر بردن این شنوایی و بینایی و توانایی خداوند متعال بر سلب دریافت درست با چشم با وجود بر جای بودن و سلامت فیزیکی آن، هم گویای مراتب توانایی خداوند است و هم تاکید بر ناتوانی انسان به شنیدن و دیدن بدون تفویض خداوند متعال. البته احاطه خداوند تنها بر دو عضو سمع و بصر نیست ولی تاکید بر این دو می تواند از جمله باعث دریافت آسان تر پذیرش احاطه او بر دیگر اعضا از جانب آدمی شود. آدمی شاید گمان کند که چون هر گاه اراده کرد در کمتر از کسری از ثانیه می ببیند و یا دیده می گرداند، اراده ای تیزتر بر این اراده یافت نشود.


شكل4. نمودار موارد سمع و بصر مرتبط با خداوند و رسول صلي الله عليه و آلله و سلم در قرآن کریم

توانايي دیدن فرادیدنی ها

به نظر مي رسد، ديدن فراديدني ها گاه در جايگاه ستايشي براي اهل ايمان و گاه در جايگاه نكوهشي براي نااهلان ذكر مي شود (شكل 5). نمونه اي از نوع ستايش آميز در سوره مباركه مريم (آيه 17) آمده است. نمايان شدن جبراييل براي حضرت مريم سلام الله عليها را مي توان از دسته فراديدني‌هاي ستودني برشمرد. كلانتري (1389: 2) از اين فراديدن، با عنوان غيب بيني از مجموعه ادراكات فراحسي ياد مي كند. چنين فراديدني به نوعي براي غير مومنان دست كم به سه صورت ديدني مي شود: يكي پيش مرگ، هنگام مرگ و پس از مرگ. اساسا به نظر مي رسد ديدن يك فراديدني كه وجودش را انسان باور دارد، چندان شگفت‌آور نيست ولي آن زمان كه آدمي باور ندارد و يا بنا ندارد باور كند (لجاج) مي تواند براي او هولناك باشد و اين امتيازي بزرگ براي مومنان بر كافران و منكران است. دو برابر ديدن مومنان توسط كافراني كه به جنگ مومنان آمده بودند (مورد اشاره آيه 13 سوره آل عمران)، مي تواند از آن جمله باشد. اشارات بعدي كه در شكل 5 آمده مي تواند از دو نوع ديگر باشد. تفاوت فراديدني‌هاي نوع نخست با دو نوع بعد را مي‌توان امكان توبه و بازگشت در رويارويي با نوع نخست و عدم امكان آن و تمام شدن حجت در رويارويي با نوع دوم و سوم بر شمرد.


شكل5. نمودار موارد ديدن فراديدني ها در قرآن کریم

ارزش دیدن و شنیدن

كمترين و نخستين بهره اي كه آدمي از پرستيدن مي‌خواهد ببرد اين است كه بداند پرستيده، پرستش او را درك مي كند. قرآن كريم در بيان دليل بي ارزشي الحاد و بت پرستي، بيان مي كند كه حتي اين كمترين بهره نيز عايد پرستندگان نيست. در آيات بعدي (شكل 6)، گويا قرآن كريم بت پرستان را خطاب مي‌كند كه آنچه باعث شده شما موجودات كور و كري را بپرستيد، اين است كه از چشم و گوش بهره اي نداريد. اين در حالي است كه در آيه 23 سوره ملك تصريح مي كند كه ما گوش و چشم را به ايشان عطا كرديم ولي آنها نخواستند از آن براي شناختن آفريدگار خود استفاده كنند و در آيه 104 سوره انعام گويا به نوعي نتيجه مي‌گيرد كه اين بينايي ها وسيله نجات كساني است كه از آن استفاده كردند و خداوند از جهانيان بي نياز است.


شكل 6. نمودار موارد ارزش ديدن و شنيدن در قرآن کریم

حجيت گوش و چشم

آنقدر دو نعمت گوش و چشم ارزشمند هستند كه خداوند آنها را برابر انسان قرار مي دهد. در قرآن كريم مي توان نمونه اين قِران و همترازي را براي دو آفريده زمين «ارض» و كوه ها «جبال» يافت. مانند «وَ حُمِلَت الارضُ و الجِبال. حاقه/14» و «يَومَ تَرجُفُ الارضُ و الجِبال. مزمل/14» اين در حالي است كه انسان گمان مي كند كوه‌ها جزوي از زمين هستند، چنانكه گمان مي كنيم گوش و چشم جزيي از وجود ماست ولي جايگاه اين دو نعمت چنان والاست كه كسي كه به آن دو پشت كرده، گويي به خود پشت كرده، شقاوت خود را رقم زده است. تا آدمي حق را نشنيده و نديده و بر پايه برخي آيات شريفه ديگر درنيافته، مسووليتي ندارد ولي همينكه شنيد و ديد و دريافت، فراخور آن؛ نه تنها در برابر خداوند بلكه در جهان ديگر به حكم «ان السّمعَ و البَصَرَ و الفُواد كان عنهُ مسوولا. اسرا/36» در مورد اين سه بازخواست مي شود. قرآن در دادگاه رستاخيز، هم سمع و بصر را بر انسان، صاحب درك و توان گواهي دادن مي داند «شَهِدَ عَلَيهِم سَمعُهُم وَ اَبصارُهُم. فصلت/20» و هم انسان را نسبت به آنها شناسا «بلِ الانسانُ عَلي نَفسِهِ بَصيرَه. قيامت/14» معرفي مي‌كند. قرآن كريم، اِتباع و پيروي از خداوند كريم را بر پايه آنچه گوش ابتدا مي شنود، ذكر مي كند. در اين زمينه از قول امام سجاد عليه السلام نقل شده است (صادقي؛1383 :42): هر چيزي ميوه اي دارد و ميوه گوش آن است كه سخن نيك و مفيد در آن وارد مي شود. باز در زمينه شنيدن قول ها و پيروي از بهترين و بنا به تفسير الميزان حق ترين (اَحَقّ) آنها (طباطبايي و موسوي همداني؛ 1374: 380) آن مي توان از سخن امام حسن عسگري عليه السلام ياد كرد كه فرمودند: هيچ قومي مشورت نكردند مگر آنكه به راه درست خود هدايت شدند (حر؛ 1389 :36)


شكل7. نمودار حجيت گوش و چشم

سرعت بصر و رابطه بصر با دل

چشم همچون ديده باني بر دژِ وجودي انسان است. برخي اجزاي ديگر وجود انسان مانند شش‌ها اساسا ارتباط مستقيم با بيرون ندارند و ارتباط مستقيم برخي محدود است ولي چشم به نظر مي رسد بالاترين حد ارتباط آنهم از نوع مستقيم را دارد. به حسب ديده باني اين ارتباط بايد سريع تر از ديگر اعضا نيز باشد تا هنگام خطر اقدامات ايمني سريعا انجام پذيرد. طباطبايي و موسوي همداني (1374: 441) بيان «كَلَمح البَصر : مانند چشم بر هم زدن» را در باره رخداد روز قيامت، از اين جهات مي‌دانند كه انسان دريابد برپايي آن بر خداوند دشوار نيست بلكه چنانكه در تفسير نمونه (مكارم شيرازي؛ 1374: 330) آمده است اين زمان ناچيز بر هم زدن ديدگاه در منطق انسان است و براي خداوند «اَو هُوَ اَقرَب» براي برپايي رستاخيز، حتي همين زمان ناچيز نيز مطرح نيست. سلامت ديده در انتقال سريع يافته به كشور وجود انسان هنگاميكه با دريافت درست توسط دل و كانون فهم و تصميم گيري همراه نشد؛ به از ميان رفتن نيروي فهم و در ادامه به وارونه شدن آن مي‌انجامد.


شكل8. نمودار رابطه بصر با دل

تغییرات حالات چشم و گوش در اين جهان

اساسا مسووليت با اراده همدوش است. در ميان آفريدگان، انسان با برخورداري از بالاترين مراتب اراده زير بار سنگين ترين مسووليت‌هاست. در ميان اندام ها و اعضاي بدن نيز، گوش و چشم از بالاترين مراتب اراده و اختيار در شنيدن و ديدن و مراتب آن برخوردارند كه اين اختيار برگرفته از محل درك دريافت‌هاي آنها يعني قلب است. آيا سنگين شدن «في اذانِهِم وَقرا»، در پرده شدن «جَعَلَ عَلي بَصَرِهِ غِشاوَه»، كور و كر شدن «فَاصَمَـّهُم وَ اَعمي اَبصارَهُم»، مُهر شدن «طَبَعَ اللهُ عَلي . . . سَمعِهِم و اَبصارِهِم» و وارونه شدن «نُقَلـِبُ . . . اَبصارَهُم» مراحلي هستند كه روند ناشناختن اين مسووليت و پيامدهاي آن را در اين جهان براي آدمي بيان مي‌كنند؟ از 21 مورد تغيير حالات گوش و چشم استخراج شده از قرآن كريم، 3 مورد مستقيما ارادي بر مبناي عمل درست و نادرست و بقيه ناشي از ارادي بودن اعمال اين اعضا است. فروپوشيدن چشم از حرام براي مردان و زنان به عنوان دو بيان قرآني مثبت هستند. چنانكه در شكل (10) مشاهده مي شود طيف گسترده اي از تغيير حالات بيان شده به پيامدهاي زيانبار ناسپاسي انسان برمي‌گردد. در دانش اعصاب شناختي امروز مشخص شده است كه آدمي آنچه را دوست دارد نسبت به آنچه كه دوست ندارد، زودتر و عميق تر توسط اعضاي ادراكي مانند گوش، چشم و ديگر حواس درمي‌يابد. اين تفاوت حتي در حال خواب و حتي در زمان سكرات مرگ هم بر انسان عارض است. به نظر مي رسد در پيوندي دوسويه، گوش‌هاي شنوا و ديده هاي بينا، مانند پنجره‌هاي بازي هستند خانه دل را روشني و طراوت بيشتري مي‌بخشند و دل‌هاي باطراوت و سرزنده نيز گشودگي كامل و دايمي اين پنجره‌ها را بر روايح معرفت و كمال تضمين مي‌كنند. بستن پنجره ها، بتدريج روح ساكن در خانه دل را از جلو اين پنجره به كنج اتاق دل مي‌راند و باعث رنجوري او شده، تا جايي كه حقايق نموده از پس اين پنجره ها را در نيافته، حتي وارونه مي‌بيند. شكل (10) گوياي اشارات فراوان قرآن كريم به تغيير حالت هاي چشم و گوش در اين جهان مرتبط با فرمانبري خداوند (تغييرات ستوده) و مرتبط با نافرماني بندگان و كيفر آنها (تغييرات نكوهيده) است.


شكل10. نمودار تغيير حالات چشم و گوش در اين جهان

ويژگي ها و حالات نادرست چشم

هر چه خداوند در اين جهان بر ديده و گوش بالاترين مراتب ادارك را عطا فرموده، ناسپاسي انسان بر اين نعمت؛ گذشته از اثرات وضعي دنيوي ياده شده، در جهان بازپسين و بلكه از لحظه مرگ كه تمامي ادراك جهت اتمام حجت به اين اعضا برگردانده مي شود، دچار درد و رنجي هولناك مي شود كه قرآن كريم از آن براي چشم با تعابير «زاغَت»، «خاشعه»، «خُشّـَـعا» و «شاخصه» ياد مي‌كند. طباطبايي و موسوي همداني (1374: 427) و از تعبير «اِذ زاغَت الاَبصارُ. احزاب/10 » به معناي كج شدن ديد چشم و مكارم شيرازي (1374: 220) از آن به عنوان انحراف چشم به يك سمت بهنگام ترس و وحشت ياد كرده اند.


شكل11. نمودار تغيير حالات چشم و گوش در جهان ديگر

نتيجه گيري

به نظر مي رسد گوش سروش نشئه باطن است و چشم سروش نشئه ظاهر بدين معنا كه هر كه در اين جهان گوشي براي شنيدن به معناي حقيقي داشته باشد تا ارزش شنيده ها را با نور دل بسنجد و بهترين آن را برگزيند، در جهان ديگر نيز چشمي تيزتر خواهد داشت كه نشآت هستي را، هر يك بالاتر ديگري ببيند و لذت كمال و قرب را دريابد. به سخن ديگر آنگاه كه امروز، صاحب ديده، چشم و گوش از نهي شده هاي شناخته شده فروهشت و فروبست، فردا در جهان ديگر آن را به لذت هاي نهي نشده بي شمار خواهد گشود.


منابع



• آل رسول، سوسن؛ صدر، مریم سادات؛ 1393؛ بصیرت در قرآن کریم و تفاوت آن با بصر؛ مطالعات قرآنی؛ 17 (5): 9-26.

• آل رسول، سوسن؛ طاهري زاده، مريم؛ 1391 ؛ اعجاز علمي قرآن در آفرينش حس شنوايي و بينايي انسان؛ فصلنامه قرآني بشارت؛ 40: 26-39.

• حاجی اسماعیلی، محمدرضا؛ شرکت، فاطمه؛ 1391؛ معناشناسی انفعالات و واکنش های منفی «سمع» در قرآن کریم؛ پژوهش های علوم انسانی؛ 3 (9): 143-180.

• حر، سيد حسين؛1389 ؛ بصيرت از منظر قرآن و روايات؛ فصلنامه قرآني كوثر؛ 36: 116-127.

• خرمشاهي، بهاء الدين؛1389 ؛ نابينايي ديده و نابينايي دل؛ سپيده آفرين؛ 1: 16.

• ستوده نیا، محمدرضا؛ 1388؛ بصیرت در قرآن با تکیه برآیه 108 سوره یوسف؛ مطالعات قرآن و حدیث؛ 8: 141-174.

• صادقي اردستاني، احمد؛ 1380 ؛ سخنت را شنيديم- داستان هاي قرآني؛ مجله بشارت؛ 24: 30-33.

• صادقي، نرگس؛ 1383؛ گوش شنوا؛ بشارت؛ 42 : 41-43.

• طباطبايي، محمد حسين؛ 1374؛ تفسير الميزان؛ ترجمه محمدباقر موسوي همداني، جلد 12، 16 و 17؛ قم؛ نشر اسلامي جامعه مدرسين حوزه علميه

• طباطبايي، محمد حسين؛ موسوي همداني، محمدباقر؛ 1374؛ ترجمه تفسير الميزان؛ جلد 17؛ قم؛ نشر اسلامي جامعه مدرسين حوزه علميه

• كلانتري، ابراهيم؛ 1389؛ ادركات فراحسي و قرآن كريم؛ پژوهش هاي قرآن و حديث؛ 43 (2): 133-152.

• مكارم شيرازي، ناصر؛ 1374؛ تفسير نمونه؛ جلد 17؛ تهران؛ نشر دارالكتاب اسلامي.

• نصیری، علی؛ 1390؛ ساختار درونی روشمند آیات قرآن مجید؛ آموزه های قرانی؛ 13: 35-59.