بررسی سیر تطور دانش اعجاز قرآن کریم با توجه به روندشناسی (مقاله)
چکیده
اعجاز قرآنکریم، یکی از مسائلی است که طی قرنها فراز و فرودهایی از جهت میزان (کمّیت) و نوع و عمق پرداختن به آن (کیفیت) داشته و این تحولات پس از ایجاد این اصطلاح در ابتدای قرن چهارم هجری تاکنون ادامه دارد. با وجود تبیین نسبی روند تاریخی مورد اشاره در دانش اعجاز قرآن کریم، چگونگی این روند، در بستر زمان تاکنون بهطور دقیق، مورد توجه واقع نشده است. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به صورت کتابخانهای و استفاده از برخی روشهای آماری، به بررسی تحولات کمّی و کیفی این دانش در بازههای زمانی مختلف و تغییرات آن که در «روندشناسی» مطرح است، توجه کرده و سعی نموده با توجه به شرایط و روند گذشته دانش، به آسیبشناسی سیر تطور آن پرداخته و نتایج و توصیههایی که برخی از آنها اجمالا در ادامه آمده ارائه شود تا بتواند چراغ راه این دانش بوده و حتیالامکان، نکات منفی را حذف و به نکات مثبت آن کمک کند: تبیین دقیق تعریف، فایده، کارکرد و روش دانش و تبلیغ فواید این تبیینها برای تثبيت و افزایش کمّی دانش اعجاز به همراه طرح مداوم مباحث مرتبط و تقویت بسامد آن در جامعه علمی؛ بازنگری مداوم مسائل مطرحشده در دانش و پرهیز جدی از «شعارزدگی» و «روزمرگی» به همراه تقویت گفتمان علمی مرتبط بهوسیلهی ارتباط درونی یا بیرونی میان غرب و شرق، اسلام و مستشرقان، اسلام و لائیسم و هر مکتب فکری قوی، اصیل و با چهارچوب جهت تقویت جریان کیفی دانش؛ تقویت ارتباط درونی همزمان با ارتباط بیرونی در ساختار دانش، میان دانشمندان در علوم گوناگون به همراه رصد و برنامهریزی و اصلاح براساس ملاحظات آماری و مقایسهای به صورت کمّی و کیفی همراه با توجه به دو دانش مهم جامعهشناسی معرفت و بررسی گفتمانهای رایج با نگاه روندشناسانه و استفاده مفید از روشهای سایر علوم و تعیین متولی قوی دغدغهمند و آیندهنگر و مستقل، با بودجهای کافی.
كلمات كليدي
اعجاز قرآن کریم، علوم قرآنی، روندشناسی، آسیبشناسی اعجاز.
مقدمه
اعجازقرآن کریم، ازجمله مسایلی است که درقرآن کریم باکلیدواژه هایی چون آیه، نشانه وبینه ازآن یاد شده وعموما بامساله تحدی همراه بوده است.(مودب، 1398ش، 8) اما سخن از «اصطلاح» اعجاز قرآن کریم که درطول زمان به دانشی نو پدید بدل شده، پیشینه¬ای متعلق به انتهای قرن سوم وابتدای قرن چهارم هجری دارد.(کریمی نیا، 1392ش، 12؛جعفرزاده کوچکی، 1395ش، 80) از همان زمان، این اصطلاح تغییرات مختلفی یافته که دریک سیر تاریخی می¬توان آن را بررسی وتحلیل کرد. دراین سیر، مساله اعجاز ازجهات مختلف کمی(یعنی میزان پرداختن به مباحث اعجازی)وکیفی(یعنی عمق وتنوع پرداختن به مباحث مذکور) دچار تحولات گوناگون شده است. به گونه ای که این تحولات پس از ایجاد این اصطلاح درابتدای قرن چهارم هجری تا قرن حاضر- که می توان گفت اصطلاح اعجاز قرآن کریم با توجه به مولفه های مورد نیاز یک رشته ی علمی، به یک دانش بدل شده است -قابل بررسی است. از بررسی این تحولات می¬توان در مجموع سه دوره اوج گیری توجه و سه دروره رکود و تعادل را در مباحث اصطلاحی اعجاز قرآن کریم مشاهده کرد. شاید بتوان توصیف و تا حدی تاریخ این تحولات را در آثار مختلفی پیدا کرد اما با این وجود، چگونگی این روند، به طور دقیق، مورد توجه واقع نشده تا ضمن آگاهی عمیق و بصیرت بهتر نسبت به جریان این دانش، بتوان بر اساس جمیع اطلاعات به دست آمده، آینده ای برای این دانش تصویر نمود و توصیه هایی برای طی شدن مسیر بهتر دانش و عدم تکرار اشتباهات گذشته پیشنهاد داد. بنابراین مقاله¬ی حاضر برای تامین هدف بالا، به صورت تحلیلی- توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای موجود دراین زمینه و بهره گیری از برخی روش های آماری، به بررسی تحولات کمی و کیفی این دانش در بازه¬های زمانی مختلف و تغییرات آن براساس دانش روند شناسی پرداخته و سعی می¬کند، تصویر بهتری از شرایط دانش اعجاز قرآن کریم، ارایه نموده و نکاتی برای آینده¬ی دانش ذکر نماید. با توجه به آنچه بیان شد، سخن گفتن تفصیلی- مگر در موارد لازم- از دلایل این فراز و فرود در هر دوره، هدف این مقاله نبوده و باید بیش از گذشته در جای خود بررسی شود. 1-1: معنای روند و روند¬شناسی واژه «روند» ازلغت لاتین trend استخراج شده که در فارسی به معانی مختلفی به کار می¬رود؛ گاهی روند، معادل با current خواهد بود یعنی روند جاری یا فعلی که با روی¬داد (event) وپیش آمد (happening) ارتباط نزدیکی دارد وگاه با course مرتبط می¬شود که تطور زمانی به شیوه¬ای عادی را شامل می¬شود ولو آن-که مربوط به اکنون و حالا نباشد. اما، گاه این سیر زمانی، مربوط به گذشته¬ها تا حالا و آینده خواهد بود و لزوما شکل و شیوه¬ای روزمره و یکسان ندارد. این سیر زمانی، درواقع روند را تشکیل می¬دهد. سیر زمانی ای که می¬تواند صعودی یا نزولی یا خنثی باشد. درواقع روند¬ها، الگوهای تغییر یا عدم تغییر پراهمیت از نمونه¬های متعددی است كه در ویژگی¬های اصلی مشابه¬اند و در طول زمان به به صورت کمی یا کیفی وقوع می¬پیوندند. (مینایی، هادی نژاد،1397ش و سلیمی و دیگران،1399ش،سراسر دو اثر). به دانش شناخت و بررسی این الگو¬ها، «روند شناسی[۱] » یا trendology گفته می¬شود که اکنون بیش از همه مربوط به علوم مالی است اما در سایر علوم – همانند علوم اجتماعی، روان¬شناسی و آینده پژوهی - نیز رواج یافته است. (خواجوند،1397 ش ، سراسر اثر) در واقع دراین روش، ما به جای بررسی نمونه¬ای واحد دریک زمان خاص، آن¬را در طول زمان(یا بازه¬ زمانی) بررسی می¬کنیم. بنابراین روندها یا همان «تغییرات منظم در دادهها یا پدیدهها درخلال زمان» بر پیوستگی تاریخی و زمانی تأکید دارند و از گذشته آغاز شده و تا آینده ادامه دارند. اما بر خلاف روند، «روی¬دادها» که حاصل اتفاق هستند برگسستگی تاریخی تأکید داشته به شدت بر روندها و آینده تأثیرگذارند.
2-توصیف روند¬های حاکم بر مجموعه¬ی دانش اعجاز قرآن کریم از نظر کمی و کیفی: در این قسمت، ابتدا از جامعه آماری مورد نظر با استفاده از منابع مورد اعتماد اشاره شده و سپس به صورت کمی و کیفی به تحلیل آماری و بازنمایی اطلاعات اشاره شده پرداخته خواهد شد: 2-1روش نمونه¬گیری و جامعه¬ آماری در این بررسی کتب و منابعی که به صورت مستقل (کل کتاب و یا فصل مشخصی از کتاب) و به صورت غیر مستقل و درحین کتب علوم قرآنی، کلامی و تفسیری به مباحث اعجاز قرآن کریم پرداخته اند، مورد توجه قرار می¬گیرد. بدیهی است منابعی مورد توجه خواهند بود که اصلی وشاخص اند، مضاف بر آن که به جز کتب معمول بررسی سیر تاریخی اعجاز قرآن کریم، به دو اثر کتاب شناسی زیر – به خاطر معرفی آثار مرتبط با اعجاز قرآن کریم -نیز توجه خواهد شد : رضایی کرمانی، محمد علی، کتاب شناسی اعجاز قرآن، دفتر انتشارات اسلامی (وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، قم،1380ش و اخوانمقدم، زهره، مرادیسحر، رضا، نبوی، سیدمجید،کتاب شناسی اعجاز قرآن، دانش¬یاران ایران، تهران، 1395ش بازه¬ی زمانی این کتب و منابع، با توجه به آغاز اصطلاحی واژه¬ی اعجاز قرآن کریم، از انتهای قرن سوم هجری و ابتدای قرن چهارم هجری خواهد بود. به این ترتیب، در این قسمت با زبان نمودار روند رشد کمی و کیفی مسایل مربوط به اعجاز قرآن کریم را پی گرفته و به ناچار در دو نمودار ادغام شده نشان داده می شود . در ادامه ابتدا روند کمی و کیفی مباحث مربوط به اعجاز قرآن کریم بررسی شده وسپس با بررسی این دو در قسمت بعدی، به تحلیل، پرداخته می¬شود. به علاوه در یک طرف نمودار قرن یا قرون مورد نظر و درطرف دیگر میزان پرداختن به مباحث اعجازی را در آثار علماء و دانشمندان قرار داده می شود تا نمودار مورد نظر تکمیل شود. برای نشان دادن میزان کمی پرداختن به مباحث اعجاز، میزان پرداختن به آن نسبت به سایر مباحث علوم قرآنی به صورت تقریبی مد نظر قرار گرفته و نسبت سنجی شده است. 2-2 بازنمایی آماری تالیفات اعجازی و نمودار مربوط همان گونه که پیش بینی می¬شود در بازه¬ی زمانی قرن اول تا انتهای قرن سوم میزان پرداختن به مباحث اعجازی، درمقابل مباحث دیگر علوم قرآنی بسیار ناچیز است تا جایی که از میزان خیل آثار موجود درزمینه¬های دیگر علوم قرآنی، تنها چند اشاره مشاهده می شود، اشاراتی که درصد آن¬ها در مقابل سایر آثار دیگر به صفر، میل می¬کند. از سویی این اشارات، معنای اصطلاحی اعجاز را نیز توضیح نمی¬دهد. ولی در فاصله زمانی بین انتهای قرن سوم تا ابتدای قرن چهارم کم کم روند بحث شکل گرفته و هم به صورت کمی شاهد رشد هستیم و هم به صورت کیفی. رشد کمی مباحث مربوط به اعجاز قرآن کریم از اواسط قرن چهارم هجری تا انتهای قرن ششم روندی صعودی دارد، روندی که برای اولین بار درتاریخ اصطلاح اعجاز قرآن کریم، تجربه شده است اما رشد مباحث کیفی وتوجه به انواع و گونه های اعجاز قرآن، با آن که نسبت به بازه¬ی زمانی پیش، رشد قابل توجهی دارد اما هنوز از رشد کمی آن، کمتر است. مهم ترین دانش¬مندانی که درقرن چهارم هجری، به اصطلاح اعجاز قرآن پرداخته اند به شرح ادامه است: ابوعلی جُبّـائی(م303ق)، محمد بن زید واسطی(م 306 ق)، ابوالقاسـم بلخـی(م 319ق)، ابوهاشـم جُبّـائی(م321ق)، ابومسلم محمد بن بحر اصفهانی (م323ق)، ابن الاخشید(م326ق)، ابوجعفر نحّاس(م338ق)، ابوعبدالله خصیبی(م ، 358 ق)، ابوبکر رازی معروف به جصّاص (م370ق)، شیخ صدوق(م 381ق)، ابوالحسن رُمّانی (م386ق)، خطّابی بُستی(م388ق) و ابوهلال عسکری(م حدود 400ق). در آثار فوق هم گونه¬ هایی اعجازی (صرفه،ادبی، تاثیری، محتوایی) تشخیص داده شده است. گونه هایی که عموما در ابعاد محتوایی، گنگ و مجمل است . اما در دو قرن بعد، هم درتعداد دانش¬مندان مهم موثر درمساله¬ی اعجاز و هم درانواع مباحث پرداخته شده، تحول صورت می¬گیرد به گونه¬ای که می¬توان مباحث مهم اعجازی را در آراء وآثارافرادی چون: باقلانی(م403ق)، شیخ مفید(م413ق)، قاضی عبدالجبار (م415ق)، اسفراینی (م414 ق)، ثعلبی(م427ق)، ابن سینا(م428ق)، شریف مرتضی (م436ق)، ابوالصلاح حلبـی (م447ق)، ابن سلار دیلمی(م448ق)، باخزری(م454 ق)، ابن حزم اندلسی(م 456 ق)، شیخ طوسی (م460ق)، ابـن سـنان خفـاجی(م466ق)، واحدی نیشابوری(م468ق)، عبدالقاهرجرجانی (م474ق)، ابن براج(م482 ق)، سور آبادی(م 482ق)، غزالی (م490 ق)، راغب اصفهانی(م502 ق)، زمخشری (م 538 ه)، ابن عطیه (م 546ه)، طبرسی (م548ق)، ابوالفتوح رازی(م 552ق)، عیاض مغربی(م554 ه)، قطب راوندی(م573ق)، ابن شهر آشوب (م588 ق)، دید . علاوه بر گونه های اعجازی صرفه، ادبی، تاثیری، محتوایی، در قرن قبل، می توان بسط گونه ها را هم در این دوره مشاهده کرد. از سویی اعجاز ادبی علاوه بر مباحث پیشین به مباحث مربوط به نظم قرآن و نکات هنری و زیبایی شناسی هم می¬پردازد و سخن از اعجاز علمی هم در این دوران، برای نخستین بار، به صورتی خام، مطرح شده و درمحتوا نیز به تفکیک، مباحث کلامی و تفسیری، بسیار برجسته می¬شود. اما با آغاز قرن هفتم، رکودی سخت درمباحث کمی و کیفی اعجاز قرآن کریم به وقوع می پیوندند. رکودی که هم مباحث کیفی و هم مباحث کمی را تحت تاثیر قرار می¬دهد اما باز هم سهم افول درمباحث کیفی بیشتر است. مطالب و نکات اعجازی در این دوره را می توان درآثار دانش¬مندانی چون: فخر رازی(م606ق)، خواجه نصیر الدین طوسی (م 672ق)، علامه حلی(م 726 ق)، قاضی بیضاوی (م 685ق)، یحییبنحمزه علوی (م 749ه)، ابنکثیر(م774 ه) همراه با تاختن به فخر رازی مبنی بر معجزه نبودن سوره های کوچک، زرکشی( م794ه)، با توجه ابتدایی به جنبه های زیبایی شناسی،ابن خلدون (م 808 ق)، مراکشی(م 837 ه) و علی بن احمد مهیمی هندی(م835 ه) یافت . با آغاز قرن دهم هجری افول درمباحث کمی اعجاز به پایان رسیده ورشدی قابل توجه را شاهد هستیم اما در مقابل، رشد مباحث کیفی به کلی متوقف شده و حتی افول نیز داشته است. این مطالب درآثار سیوطی(م 911 ه)، ابویحیی زکرّیا انصاری مصری(م926 ه)، ابن التمجید(م 880 ق)، شیخ سراج الدین محمد (م ۹۵۷ ق)، ابنکمال پاشا (م 938 ه)، قونوی(م950 ق)، ابوالسعود(م951 ق)، کازرونی(م 956 ق) احمد طاش کبریزاده(م 968 ق)، میرابوالفتح حسینی(م976ق)، شربینی مصری (م977 ق)، کمالالدین اردبیلی(م950 ق)، علی بن حسن زواره ای (م652ق) ملا فتح الله کاشانی(م 998ق)، ابوالفیض بن مبارک فیضی (م1004ق)، نورالله شوشتری(م1019ق) به رشته¬ی تحریر درآمده اما این افراد، مباحثی تکراری را بیان کرده¬اند. پس از بازه¬ زمانی بالا، نوبت به بازه¬ی زمانی اواسط قرن یازدهم تا اوایل قرن سیزدهم می¬رسد که ازکمیت کاسته شده وکیفیت نیز هم¬چنان روند کاهشی دارد. اما کاهش در مباحث کمی این دوره، نسبت به دوره¬ی سوم، بیشتر است. یعنی دراین قرون، نسبت به قرون هفتم تا نهم، آثار اعجازی کمتری داریم که البته غیر ابتکاری واز جغرافیای کناری جهان اسلام وجهان اندیشه -مانند هند و مصر- است. در این دوره وجیهالدین عبدالسلام علوی(م ۱۰۳۷ق)، المتوکل عبداللّه (م ۱۰۱۷ ق)، سید حسین خلخالی (م ۱۰۳۰ ق)، عبدالحکیم سیالکوتی (م1067ق)، شهابالدین خفاجی(م 1069 ق)، فضل اللّه بن محب اللّه محبی(م ۱۰۹۲ق)، عبد القادر بن عمر بغدادی، (م ۱۰۹۳ ق) و احمد کواکبی (م1124ق) در ضمن آثار خود نکاتی بیان کرده اند که هیچ نوآوری جدی ای دربعد کیفیت مباحث درآن¬ها وجود ندارد و حتی دراین دوره شاهد عقب گرد هم هستیم. ولی از اواسط قرن سیزدهم باز هم رشدی قابل تامل درمباحث اعجازی را از جهت کمی و کیفی، می¬توان مشاهده کرد اما نکته¬ قابل توجه آن¬که در این دوره، میزان رشد مباحث کیفی و ابتکاری اعجاز قرآن کریم نسبت به همه¬ی دوره¬های پیشین پس از قرن پنجم و ششم، بیشتر است. این مهم تا قرن چهاردهم و سپس دوره معاصر با شدت ادامه می یابد. افرادی چون محمد حسن موسوی اصفهانی (م1263 ق)، محمدبناحمد اسکندرانی دمشقی(م 1299ق)، ملا هادی سبزواری(م ۱۲۸۹ ق )، میرزا محمد بن سلیمان تنکابنی(م1302 ق)، عبدالرحمن کواکبی (م 1320 ق)، محمد عبده(م 1323 ق)، جمال الدین قاسمی (م 1332 ق)، عبدالله درّاز (م 1337 ق)، ملا فتح الله اصفهانی (م۱۳۳۹ ق)، ملا حبیب الله شریف کاشانی( م۱۳۴۰ ق)، سید نورالدین اراکی،(م1341 ق) ،محمد رشید رضا ( م 1354ق)، محمد بن طنطاوی جوهری (م 1358 ق)، ابوعبدالله زنجانی(م1360 ق)، ملا عبدالرسول کاشانی(م1366 ق)، علی فکری(م 1372 ق) ، ابو الکلام آزاد(م ۱۳۷۹ق)، سید قطب(م 1387 ق)، عبدالمنعم الجمال (م1390 ق)، محمد بن امین الشنقیطی(م1393 ق)، عبدالرزاق نوفل (م1404 ق)، سیداحمدخان هندی (م1898م)، مصطفی صادق الرافعی(م1937 م)، جاد المولى مصری(م 1944 م)، امینالخولی(م1966م)، ابوالاعلی مودودی (م 1979 م)، محمود دیاب (م1983م)، محمد رشاد خلیفه(م 1990 م)، موریس بوكاى (م1998م)، محمد متولی شعراوی (م1998 م)، محمدحمید الله حیدر آبادی(م2002م)، رمضان البوطی(م2013م)، محمد ارغون (ارکون)(م 2010 م)، محمد طالبی تونسی(م 2017 م)، سید جمال الدین اسد آبادی(م1275ش) ،کیوان قزوینی(م1317 ش)، طالبوف(ابوطالب) تبریـزی (م 1289ش)، سید محمود طالقانی(م1358 ش)، سید محمد پاک نژاد (م1360 ش)، محمد تقی شریعتی(م1366ش)، مهدی بازرگان(م 1373 ش)، ید الله سحابی(م 1381 ش)، میراز علی مشکینی (م 1386 ش)، احمد ابوحجر، حسب النبی، محمد حسن هیتو، عبدالحمید دیاب، ابوالزهراء النجدی، ¬هارون یحیی، ید الله نیازمند شیرازی، مهدی گلشنی و ... در این راه موثرند. مساله¬ی اعجاز علمی دراین دوره بیش از هر دوره¬ی دیگری بسط می¬باید واعجاز در زمینه های عرفانی و باطنی، سیاسی، اجتماعی، حقوقی، تاریخی، پزشکی، زمین شناسی، نجوم، ریاضی و ... به خوبی، مطرح می¬شود و میان آن علوم و آیات قرآن کریم، ارتباطات صحیح و البته ناصحیح رخ می¬دهد، اعجاز ادبی به صورت ویژه ای تبیین می¬شود و سرانجام به بازنمایی اعجاز زیبایی شناختی و تصاویر هنری قرآن کریم می انجامد و در نهایت پای علومی مانند علم اعداد و ابجد، قرائت، به محاسبات اعجازی باز شده و با علوم جدید مربوط به متن و هرمنتوتیک، ارتباط برقرار می شود. سرانجام در دوره¬ معاصر، رشد کمی وکیفی مباحث کاهش یافته و به تعادل میان کمیت و کیفیت کمک بیشتری می¬نماید. دراین دوره اما میزان افول مباحث کیفی، نسبت به سایر دوره¬ها کمتر برآورد می¬شود. نکته¬ی قابل تامل آن که هیچ-گاه در طول این قرن¬ها، مباحث کیفی بر مباحث کمی پیشی نگرفته است. لازم به ذکر است که برخی از نویسندگان و محققان دراین دوره – مانند احمد ابوحجر، حسب النبی، نوفل، پاک نژاد؛ از نظر فکری متعلق به دوره های قبل هم هستند و این حرکت اعتدالی را از قرن پیش آغاز کرده اند. به هر حال این تغییرات را می توان در آثار افرادی چون :عبدالرزاق نوفل(م1984م)، وهبه بن مصطفى الزُّحَيْلي (م2015م )، عیسی بلاطه(م2019 م)، مصطفی مسلم(م2021م)، سید محمد پاک نژاد(م1360 ش)، سید محمد حسین طباطبایی (م1360ش)، سید محمد باقر صدر(م1400ق)، سید ابوالقاسم خویی(م1413ق)، احمد ابوحجر، حسب النبی، زاید فهد خلیل، عبدالعلی بازرگان، مکارم شیرازی، صادقی تهرانی، بهاء الدین خرمشاهی، حسن سید احمد ابوالعینین، بنى عبد العزیز محمد الحسن، سامى احمد الموصلى، محمد الغراوی، محمد عراقی، عبدالغني محمد برکه، منیب الطحان، عبدالله بن عبدالعزیز بن مصلح، عبدالجواد الصاوی، مساعدالطیار، احمد حسن فرحات، علوي مهر، محمد كاظم شاكر، سعيدي روشن، جوادي آملي، احمد محمد فاضل، سید رضا مودب، محسن قاسم پور،مصباح يزدي، محمد الحسن بنى¬عبدالعزیز، محمد حسن زمانی، حسن سید احمد ابوالعینین، سید محمد علی ایازی ، حسن حطیط، محمد خفاجی، احمد رهسپار و نیز در نشریات این دوره مشاهده کرد. ازحیث کیفی نیز دوره¬ی اخیر ویژگی های خاصی دارد که از مهم ترین نکات مربوط به مسایل کیفی دانش اعجاز قرآن کریم در دوره مورد اشاره موارد روبروست: بازنگری در معیارهای معجزگون دانستن آیات قرآنی خصوصا در مورد مساله¬ی اعجاز علمی، تمرکز بر روی تدبر گرایی و رهایی از قواعد تفسیری سابق، تمرکز بیشتر بر علوم انسانی و تمرکز زدایی از علوم تجربی، تلاش برای مطالعات بین رشته ای و چند رشته ای و حرکت به سوی مفهوم اعجاز هدایتی (اعجاز برای هدایت نوع بشر) به جای اعجاز مصداقی در خود آیات و پی¬جویی مواردی که برای مومنان به قرآن کریم مایه حرکت و سعادت است ودرنهایت نقطه¬ی مقابل اعجاز هدایتی یعنی توجه کارکردگرایانه

به مساله¬ی اعجاز قرآن کریم برای افراد غیر مومن به کتاب در جهت بهبود زندگی مادی و معنوی این جهانی آحاد بشر، از تفاوت های اساسی است . (نمودار 1)
نمودار شماره 1، روند رشد کمی و کیفی مباحث اعجاز قرآن کریم
2-تحلیل روند¬های حاکم بر مجموعه¬ی دانش اعجاز قرآن کریم
پس از بررسی نموداری و توصیفی بالا می¬توان به تحلیل¬هایی در زمینه¬ی اطلاعات داده شده دست یافت. در بازه¬ زمانی قرن اول تا انتهای قرن سوم میزان مباحث اعجاز قرآن کریم ناچیز است به گونه¬ای که میان کمیت و کیفیت آن رابطه¬ای وجود ندارد و لذا نمی توان تحلیل قابل تاملی ارایه داد اما در فاصله¬ زمانی بین انتهای قرن سوم تا ابتدای قرن چهارم مباحث اعجاز قرآن کریم درهر دو جهت رشد دارند با این که رشد کمی بیش از رشد کیفی است و این موضوع را می¬توان حاصل نو بودن بحث و سخن گفتن مولفان از چیستی آن و تعریف اصطلاحی دانست سپس مولفان و نویسندگان بعد از شناخت و باروری مباحث اعجاز سخن از چگونگی آن را مطرح کرده¬اند و لذا طبیعی است که در ابتدا، چندان سخن از کیفیت نباشد اما با شکل¬گیری عوامل مختلف از جمله مجادلات کلامی با مسیحیان و تلاش های معتزلیان و برخوردهای علمی میـان آنان با سایر فرق به ویژه اهل حدیث و زیدیه و ایجاد آزادی بیان و اظهار نظر در اواخر دوران بنی امیه و سپس در دوره عباسیان و تفکرات غالب حاصل از آن، (حمصی،1400ق، ص36؛ توکلی، مکوند، 1392ش، صص10-4،گل¬بخش منشادی، اعرابی،1403ش،18) و البته ثبات سیاسی حاکم در این دوره (علوی مهر،1384ش، 170)برای اولین بار رشد کمی بالایی را از اواسط قرن چهارم تا انتهای قرن ششم تجربه می¬کنیم که حاصل انبوه بحث¬های شکل گرفته است ولی رشد مباحث کیفی با آن که نسبت به بازه¬ی زمانی پیش، رشد قابل توجهی دارد اما هنوز از رشد کمی آن، کمتر است واین نشان می¬دهد کیفیت به موازات کمیت، پیش نرفته است. گرچه همین میزان پیشرفت درمباحث کیفی اعم از طرح بحث جدید یا ابتکار درارایه مباحث اعجازی یا پرداختن به ابعاد مختلف اعجاز قرآن کریم هم قابل تامل است. اما باید گفت هیچ گاه در طول تاریخ، مباحث کیفی اعجاز، از مسایل کمی، جلوتر نرفته است. این نکته¬ی قابل توجهی است که به ما در ادامه¬ی راه هشدار می¬دهد که برای جبران آن کاری کنیم. اموری از جنس، پاسخ گویی متقن و متناسب نه افراطی و نامتناسب به مباحث مطرح شده¬ی اعجاز و توجه به جنبه-های جدید آن برای تعامل بیشتر، اسکات خصم یا اثبات برتری و حقانیت قرآن کریم به جای تاکید بر مباحث گذشته و تکراری، مباحثی که می¬تواند عمیق¬تر و ارزش¬مند¬تر شده و یک اندیشه رایج و گفتمان پاسخ گویی قوی را موجب شود. امری که تلاشی مضاعف را از طرف علماء مختلف می¬طلبد و البته نیازمند سازماندهی و حمایت از طرف یک نهاد قدرت مند دینی است. بنابر این درست است که هر چه به مباحث کمی اضافه شود، مباحث کیفی هم رشد خواهد داشت اما این شرط لازم است نه کافی. با آغاز قرن هفتم وعمدتا به خاطر عدم ثبات سیاسی و شکل گیری روی¬کردی صوفیانه با مباحث علوم قرآنی (علوی مهر،1384ش، ص100؛پاکتچی، 1389ش،198-190) در کنار اوضاع نامناسب اقتصادی (لوبون، حسینی1358ش، 397ـ403)، رکودی جدی را در مباحث کمی و کیفی اعجاز قرآن کریم شاهد هستیم، رکودی که هم مباحث کیفی و هم مباحث کمی را تحت تاثیر قرار می¬دهد . همان گونه که تقریبا به صورت دو برابری به کمیت مباحث در ابتدای قرن چهارم هجری اضافه شده بود، در این دوره کاهش دوبرابری و بیشتر در مباحث کمی را شاهد هستیم. اما در مباحث کیفی، مساله از این نیز بغرنج تر شده وکیفیت در دوره¬ی اخیر یعنی قرن هفتم تا اوخر نهم نسبت به دوره ابتدای قرن چهارم، بیش از دوبرابر، کاهش پیدا کرده است. این¬جاست که مساله¬ی حمایت و پشتیبابی نهاد حکومت از گفتمان علمی و ثبات سیاسی و اقتصادی، خود را نشان می دهد و این نکته را یادآور می¬شود که شرط گسترش مباحث قرآنی و در این جا اعجاز قرآن کریم، ثبات سیاسی است که دست کم مساله ای لازم در گسترش کمی مباحث است . همین گونه است که با ایجاد ثبات سیاسی درگستره¬ی بلاد اسلامی درآغاز قرن دهم هجری افول درمباحث کمی اعجاز به پایان رسیده و رشدی قابل قبول را شاهد هستیم اما رشد مباحث کیفی به کلی متوقف شده و حتی افول نیز داشته است و این نشان می¬دهد، تنها ثبات سیاسی و به تبع آن رشد مباحث کمی برای توسعه مباحث کیفی جواب گو نبوده نیازمند یک گفتمان علمی وگردش نخبگانی، هستیم. دراین جا با وجود آن¬که دردوره¬ی مورد اشاره مانند دوران سوم مورد بحث، حکومت دینی باثبات درجغرافیای اسلامی بر قرار است، اما نهاد سیاسی حاکم به خلاف نهاد سیاسی حاکم در قرون چهارم تا ششم، حکومتی است که بیش از آن که به فکر شکوفایی و بالندگی مباحث علوم قرآنی و به طور خاص اعجاز قرآن کریم باشد، به فکر رفع نیاز خود برای تبلیغ درون دینی و پرداختن به منازعات شیعی – سنی در عهد صفویه و عثمانی است و درآن از افرادی که برای رشد بنیان¬های علم آینده نگری کنند کمتر استفاده شده است و مساله¬ی «شعارزدگی» و «روزمرگی» بیش از همیشه ، خود را نشان می¬دهد. لذا امکان تکرار آن وجود خواهد داشت.(خرم¬شاهی، 1377ش،ج 1 ص718، پاکتچی،1395ش،صص192-190). پس از بازه¬ زمانی بالا، نوبت به بازه¬ی زمانی اواسط قرن یازدهم تا اوایل قرن سیزدهم می¬رسد که از کمیت نیز کاسته شده وکیفیت نیز همچنان کاهش دارد.این دوره؛ زمان افول حاکمیت سیاسی وضعیف شدن ثبات حکومت ها و به تبع آن حضور فرهنگ و ادیان دیگر مانند مسیحیت با استفاده از افول قدرت است.(الحمصی،1400ق، ص474،حائری، 1367ش، صص ۵۰۷-۵۴۰.) ولذا مشاهده می¬شود که کمیت آثار بیش از هر دوره ای، به افول گراییده و کیفیت از دست، رفته است. اما از اواسط قرن سیزدهم باز هم رشد قابل تامل در مباحث اعجاز را از جهت کمی و کیفی داریم نکته¬ قابل تامل آن که رشد کمی نسبت به همه¬ی دوره¬های پیشین و رشد کیفی پس از قرن پنجم و ششم، بیش از هر زمانی است. این مهم تا قرن چهاردهم و سپس دوره معاصر با شدت ادامه می یابد. در این دوره البته با وجود استقلال و ثبات نسبی حکومت ها، وابستگی بیشتری دراین حکومت ها به خارج از جهان اسلام وجود دارد و در مقابل یک گفتمان قوی علم زدگی حاصل از رواج فکر علمی نهاد حاکمیت، در مقابل گفتمان تفکر دینی وجود دارد. (پاکتچی،همان،202،نفیسی، 1397ش،52،رضایی اصفهانی،1381، 20) که با وجود کمیت و جنجال بسیار بالا، حرکت به سوی مباحث کیفی حقیقی را کند می¬کند. مباحثی که بیشتر بر نقش برجسته علم به معنای علم تجربی در زندگی بشر،تاکید کرده و نهضت پاسخ گویی را به سمت جواب دادن باز زبان آن علم، سامان دهی می¬کند. این درحالی است که اگر حکومت مستقل و قوی دینی پشنوانه¬ی مباحث علمی باشد وبتواند با ایجاد فضای گفتمانی صحیح ،کار را به جلو برد، از وابستگی¬ها کم شده وکیفیت توسعه¬ی علم با کمیت آن رشد خواهد کرد. بنابراین اگر در جامعه مسلمان به دور از سیاست زدگی¬ها ، بحث وگفتمان علمی صحیح و برون زا حاکم باشد، می¬تواند درکنار آینده نگری یک حکومت اسلامی، به ارتقاء مباحث کیفی کمک کرده و فهم بهتر و اصیل¬تری از قرآن کریم ارایه شود که هم نفع درون دینی و هم کارکرد برون دینی پیدا کند . امری که تاحدی در قرن چهارم تا ششم محقق شده و کیفیت مباحث را بالا برده است. سرانجام اصطلاح اعجاز قرآن کریم یا به عبارتی بهتر، دانش اعجاز قرآن کریم در دوره¬ی معاصر، رشد کمی وکیفی مباحث کاهش یافته و به تعادل نسبی میان کمیت و کیفیت می انجامد زیرا دیگر از آن هجمه های سیاسی و الزامات پاسخ گویی خبری نیست و البته استقلال سیاسی حکومت ها از جمله انقلاب اسلامی در ایران حاکم شده و دنیایی جدید به وجود آمده که دانش¬مندان سعی دراصلاح افراط های گذشته کرده اند. (نفیسی، 1397ش،52)درست است که در این دوره میزان افول مباحث کیفی، نسبت به سایر دوره¬ها کمتر برآورد می¬شود اما این را نباید به پای قوت کار حکومت¬های دینی یا تلاش مضاعف علماء نوشت چرا که- همان گونه که قبلا مطرح شد- این ارتقاء می¬تواند به خاطر موج سهم¬گین علم گرایی و حمله¬ آن توسط نهاد سیاست علم زده باشد. مواردی که باید بیش از همه در دو دانش جامعه شناسی معرفت یعنی بررسی شرایط و زمینه های اجتماعی تطور و رشد یک دانش علمی (خالدی، 1393 ش،20 و توکل،1370 ش،22) وتحلیل گفتمان یعنی بررسی علل ایجاد و استمرار یک نهضت فکری خاص در بازه ای از زمان، آن را یافت. (فرکلاف، پیران، 1379ش، سراسر اثر (
3- نتایج و پیشنهاد ها: با توجه به آن چه بیان شد می توان گفت، برای رشد کمی و خصوصا کیفی جریان دانش اعجاز قرآن کریم، نیازمند تبلیغ اصل این دانش و کارآیی آن خواهیم بود. دانشی که هنوز درنگاه عموم علاقه¬مندان به مباحث قرآنی، به خوبی تعریف و تبلیغ نشده است و سپس با استفاده از این معرفی و تبیین فواید و کارکردهای آن، به طور مداوم جریان دانش، مورد تقویت واقع شود. چراکه با توجه به تجربه¬ی تاریخی که نمونه های آن را در قرن پنجم و ششم و دهم و یازدهم و البته قرن چهاردهم و معاصر دیدیم ،این مساله تا حد زیادی باعث تقویت جریان کمی دانش خواهد شد و با توجه به روند ارایه شده، مشخص است که بدون تقویت جریان کمی دانش، رشد جریان کیفی آن ممکن نخواهد بود. بنابر این برای تقویت جریان کمی دانش، علاوه بر مساله تبلیغ و تبیین آن -که بیان شد-، این مهم می¬تواند با طرح مباحث مرتبط وتقویت بسامد دانش به روش¬های دیگر هم محقق شود. تقویت جریان کمی دانش، طبق تجربه ی تاریخی به تقویت جریان کیفی آن هم کمک خواهد کرد و لذا باید این تقویت مستمرا، ادامه داشته باشد تا یکی از علل کم شدن کیفیت مباحث اعجازی، مجال جولان نیابد اما از سویی، با توجه به آن¬که سهم افول کیفی در همه بازه¬های زمانی، در هنگام افول کلی درمباحث اعجازی، بیشتر است، می¬توان در زمان افول احتمالی با تقویت جریان کیفی، روند گذشته را متوقف کرد. بنابراین تقویت جریان کیفی دانش هم می تواند به افزایش جریان کمی کمک نماید. در یک نگاه روند شناسانه توجه بیشتر به کیفیت در مقابل کمیت ولزوم بازنگری درآن با توجه به تجربه تاریخی مثلا درقرن دهم و یازدهم مورد تاکید است. البته تجربه «بازنگری» که درقرن معاصر برای معیارهای اعجازعلمی، انجام گرفته ارزش مند است اما همان گونه که نشان داده شد، دو مساله «شعارزدگی» و«روزمرگی»دردوران پنجم مورد بحث یعنی دورانی که رشد کمی درحکومت دینی- در قرن دهم و یازدهم- به عنوان یک ابزار اتفاق افتاده است، قابل تامل است که باید از آن به شدت دوری جست. تجربه بازه¬ی زمانی اواخر قرن سیزدهم تا انتهای قرن چهاردهم به ما نشان می¬دهد که برای تقویت جریان کیفی دانش، باید درجامعه؛ «گفتمان علمی» به وجود آورد و یا آن را مستمرا تقویت کرد و عمده راه ایجاد یا تقویت گفتمان مذکور با تعامل و ارتباط علمی – فرهنگی اعم از ارتباط درونی یا بیرونی میان غرب وشرق، اسلام ومستشرقان، اسلام ولائیسم واصولا هر مکتب فکری قوی وبا چهار چوب واصیل، ممکن است. ارتباطی که باعث تقویت بنیان دانش می¬شود. بنابراین نباید از این ارتباط نگران شد. اما به هرحال لازمه ارتباط وسیع و گسترده بیرونی، تقویت وتجهیزارتباط درونی است؛ ارتباطی که میان دانش¬مندان مختلف درعلوم گوناگون – چه علوم نزدیک به دانش اعجاز وچه علوم دور از آن- شکل گرفته است ومی-تواند با رشد کمی مورد اشاره، ارتباط نزدیک داشته باشد. لذابرای اتفاق افتادن این مساله، نیازمند رصد و برنامه ریزی مبتنی بر آن براساس ملاحظات آماری، مقایسه ای و اصلاحی به صورت کمی وکیفی هستیم تا مباحث مربوط به این دانش،هم در کیفیت وهم در کمیت، توسعه لازم را داشته باشد وتجربه¬های تلخ گذشته، تکرار، نشود .نکته مهمی که لازم است در فراهم آوردن شرایط برای رشد کیفی این دانش مورد توجه واقع شود آن است که این رشد کیفی بتواند لااقل پابه پای رشد کمی به پیش رود و در صورت امکان از رشد کمی، پیشی گیرد چرا که طبق بررسی روند تحولات این دانش، هیچ گاه درطول این قرن ها، مباحث کیفی بر مباحث کمی پیشی نگرفته است. حتی در زمانی که مباحث کمی رشد قابل توجه داشته است. دراین راستا به جز توجه به دو دانش مهم جامعه شناسی معرفت و بررسی گفتمان های رایج و توجه به نگاه روند شناسانه، برای پیش بینی شرایط آینده دانش، استفاده از روش های سایر علوم نیز مورد تاکید خواهد بود و این روش های می¬تواند به سه دانش بالا، کمک کند. البته تحقق این مساله، پیش از هر چیز، نیازمند یک متولی قوی با بودجه ای کافی است که دغدغه مند و آینده نگر بوده و تنها به رفع نیاز فعلی در زمینه مباحث علوم قرآنی و اعجاز قرآن کریم، اکتفا نکند. متولی ای که در عین حفظ استقلال، بتواند اهل تعامل و گفتگوی منطقی علمی و اجتماعی باشد. با توجه به آن چه در بالا به اجمال بیان شده می توان در یک جمع بندی الزامات و اقدامات زیر را جهت تقویت جریان کمی وکیفی دانش، پیشنهاد کرد : 3-1: تبیین دقیق تعریف و مبادی تصوری و تصدیقی، حدود و ثغور،غایت، فایده و کارکرد و روش دانش و تبلیغ اصل و فواید این تبیین ها و در نهايت تثبيت بيشتر استقلال دانش اعجاز قرآن كريم با توجه به موضوع جداگانه، فايده و غايت يكتا و روش خاص آن به همراه طرح مداوم مباحث مرتبط وتقویت بسامد آن در جامعه ی علمی 3-2:باز نگری مداوم مسایل مطرح شده در دانش و پرهیز جدی از «شعار زدگی» و «روزمرگی» به همراه تقویت گفتمان علمی مورد اشاره در بالا با تعامل و ارتباط علمی – فرهنگی اعم از ارتباط درونی یا بیرونی میان غرب وشرق، اسلام و مستشرقان، اسلام ولائیسم واصولا هر مکتب فکری قوی وبا چهار چوب واصیل جهت تقویت جریان کیفی دانش 3-3: تقویت وتجهیز ارتباط درونی همزمان با ارتباط بیرونی در ساختار دانش، میان دانش مندان مختلف درعلوم گوناگون – چه علوم نزدیک به دانش اعجاز وچه علوم دور از آن به همراه رصد و برنامه ریزی و اصلاح بر اساس ملاحظات آماری و مقایسه ای به صورت کمی وکیفی به همراه توجه به دو دانش مهم جامعه شناسی معرفت و بررسی گفتمان¬های رایج با نگاه روند شناسانه، برای پیش بینی شرایط آینده دانش و استفاده ی مفید از روش های سایر علوم 3-4: تعیین متولی قوی با بودجه ای کافی که دغدغه مند و آینده نگر بوده و درعین حفظ استقلال، بتواند اهل تعامل و گفتگوی منطقی علمی و اجتماعی باشد.
پانویس و منابع
- ↑ و گاهی روند پژوهی و به صورت عمیق¬تر است چرا که در روند پژوهی مسایل دیگری چون عوامل موثر بر خود روند یعنی Trend Impact Analysis نیز بررسی خواهد شد. برای اطلاعات بیشتر به بخش روند¬شناسی مقاله: مؤلفه¬های امکانی-امتناعی و کنش¬های انطباقی در روندهای آیندهافراط گرایی سلفی در جهان اسلام، عبدالله مرادی،نصر الله کلانتری، فصلنامه مطالعات بنیادین و کاربردی جهان اسلام ـ سال دوم، شماره دوم، تابستان 1399 ش، و تحليل تاثير روند در آينده پژوهي، عباسي علي اصغر، ساكن حسام,بهرامي محسن، همایش ملی آینده پژوهی، 1393 ش می¬توان مراجعه کرد.
84. اخوانمقدم، زهره، مرادیسحر، رضا، نبوی، سیدمجید،کتاب شناسی اعجاز قرآن، دانشیاران ایران، تهران،1395ش
85. بلاطه؛عیسی، «درآمدی بر سیر تطور اندیشه اعجاز قرآن»، عباسی، مهرداد، آینه پژوهش، آذر و دی، شماره 113،1387ش
86. پاکتچی، احمد، تاریخ تفسیر، انجمن علمی دانشجویی الهیات دانشگاه امام صادق علیه السلام،تهران، 1389ش
87. پاکتچی، احمد، جریان¬های فهم قرآن کریم در ایران معاصر، فلاح، تهران،1395ش
88. توکل، محمد، جامعهشناسی علم، نص، تهران، چ اول، 1370ش
89. توکلی¬محمدی، نرجس، مکوند، محمود،«واکاوی تاریخی پیدایش واژه اعجاز و معجزه در علوم قرآنی»، مجموعه مقالات دومین همایش ملی اعجاز قرآن، تهران،1392ش
90. جعفرزاده کوچکی، علیرضا و دیگران، «بازاندیشی در حقیقت اعجاز»، پژوهش¬های فلسفی – کلامی، بهار ، شماره 67، 1395ش
91. حائری، عبدالحسین، نخستین رویاروییهای اندیشهگران ایران با دو رویه تمدن بورژوازی غرب، امیرکبیر، تهران، ۱۳۶7ش
92. الحمصي، نعيم ، تاريخ فكره اعجاز القرآن منذ البعثه النبويه حتي عصرنا الحاضر، بی نا، بیروت، الطبعه الثانیه،1400ق
93. خالدی، سمانه، جامعه شناسی معرفت، پژوهه، تهران،1393ش
94. خرم¬شاهی، بهاءالدین، دانش¬نامه قرآن و قرآنپژوهی، دوستان – ناهید، تهران، ج اول، ۱۳۷۷ش
95. خطیب، عبدالکریم محمود، الاعجاز فی دراسات السابقین، بی نا، بیروت،ج۱،1395ق
96. خواجوند، سعید، آموزش روند و فیبوناچی، فراچارت، تهران،1397ش
97. رضایی اصفهانی، محمد علی، پژوهشى دراعجاز علمى قرآن، کتاب مبین، رشت، ج اول، 1381ش
98. رضایی کرمانی، محمد علی، کتاب شناسی اعجاز قرآن، دفتر انتشارات اسلامی (وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، قم، 1380 ش
99. سلیمی، علیرضا؛ یوسف، مهدی ؛ حسینی، علیرضا، «روند پژوهی رعایت قواعدوموضوعات فقهی در تبلیغات بازرگانی تلویزیونی»، رسانه¬های دیداری و شنیداری، بهار، شماره 33 ،1399ش
100. سیدی، سید حسین، سیر تاریخی اعجاز قرآن، دفتر تبلیغات خراسان رضوی، مشهد،1392ش
101. عباسي، علي اصغر، ساكن، حسام، بهرامي محسن، «تحليل تاثير روند در آينده پژوهي»، همایش ملی آینده پژوهی، 1393 ش
102. عرفان، حسن، پژوهشي در شيوه های اعجاز قرآن، دارالقرآن الکريم، قم، 1369ش
103. علوی مهر، حسین، آشنایی با تاریخ تفسیر و مفسران ، مرکز جهانی علوم اسلامی، قم، 1384 ش
104. فرکلاف، نورمن، تحلیل انتقادی گفتمان؛ پیران، شایسته، نبوی ،محمد و مهاجر، مهران(مترجمان) وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی، مرکز مطالعات و پژوهشهای رسانهها،تهران، ۱۳۷۹ش
105. قاسم پور، محسن، اعجاز قرآن،تاریخ و تحلیل، جباریمقدم، عباس، هستی نما، کاشان، 1390 ش
106. کریمی نیا، مرتضی، «ریشه هاي تکوین نظریه¬ی اعجاز قرآن و تبیین وجوه آن در قرون نخست»، پژوهش های قرآن و حدیث، سال چهل و ششم، شماره¬ی یکم، بهار و تابستان ، 1392 ش
107. گل بخش منشادی، مهدی، اعرابی، غلام¬حسین، «الگوواره های حاکم بر نظریات اعجاز قرآن تا قرن پنجم هجری»، کتاب قیم، دوره چهارده، شماره 30، 1403 ش
108. لوبون، گوستاو، تمدّن اسلام و عرب، حسینی،سیدهاشم(مترجم)، کتاب-فروشی اسلامیه، تهران، چ سوم، 1358 ش
109. محمد علی، محمد سامی، اعجاز علمی در قرآن کریم، حسن کاظمی( مترجم)، بیرجند، رزقی، 1381ش.
110. مرادی، عبدالله، کلانتری، نصر الله، « مؤلفه¬های امکانی-امتناعی و کنش-های انطباقی در روندهای آینده افراط گرایی سلفی در جهان اسلام»، فصل نامه مطالعات بنیادین و کاربردی جهان اسلام ، سال دوم، شماره دوم، تابستان 1399 ش
111. مصطفي مسلم، محمد، مباحث في إعجاز القرآن، دارالقلم الطبعة الثالثة، دمشق، 1426 ق
112. مودب، سید رضا، اعجاز القرآن در نظر اهل بیت عصمت علیه السلام و بیست نفر از علمای بزرگ اسلام ، احسن الحدیث، قم، 1379ش
113. مهدوی راد، محمد علی، سیر نگارشهای علوم قرآنی، بینات، سال اول، شماره سوم، 1389 ش
114. مینایی، حسین؛ هادینژاد، فرهاد، «روند پژوهی تهدیدهای آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران»، آینده پژوهی دفاعی، بهار، شماره 8، 1397ش
115. النجار، زغلول راغب محمد، من آيات الإعجاز العلمي في القرآن الكريم، القاهره، مكتبه الشروق الدوليه، چاپ سوم، 1423ق.
116. نفیسی، شادی، جریان شناسی تفسیر علمی، پژوهش¬گاه حوزه و دانشگاه، قم،1397 ش
117. Macmillan Reference , Encyclopedia of Science, Technology, and Ethics, Scientism ،USA.
118. Rotraud, Wielandt, Exegesis of the Quran: Early modern and contemporary, Encyclopaedia of the Quran, Leiden, Brill, 2002.