بازبینی مواجهه قرآن با پدیده مهاجرت (مقاله)
چکیده
سالها است که مهاجرت اختیاری جوانان (optional migration) خصوصاً نخبگان، مشکلات متعددی من جمله کمبود نیروی جوان متخصص و پیری جمعیت در کشور را تقویت کرده است. غالباً مهاجرت به دلایلی همچون جستجوی فرصت شغلی بهتر، ادامه تحصیل و گاه داشتن امکانات رفاهی یا داشتن برخی آزادیهای اجتماعی صورت میگیرد. گاه نگاه قرآن نیز به پدیده مهاجرت مثبت ارزیابی شده است مثلاً خداوند در آیه 20 سوره توبه میفرماید: «الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ» و این ارزیابی مثبت مزید بر انگیزه مهاجران بوده است یا لااقل بازدارندگی لازم را برای ایشان به همراه نداشته است. تدقیق در واژه هجرت، شمردن انگیزههای مهاجرت مورد تایید قرآن، احصاء آیات درباره هجرت و در نهایت بازنگری جواز اصل مهاجرت مسلمانان در قرآن نشان میدهد که رویکرد قرآنی نسبت به مقوله هجرت مسلمانان از کشورهای اسلامی و در پی اهدافی که ذکر شد، رویکردی بازدارنده است و تبعیت از این کتاب شریف مسلمانان را به ماندن در کشورهای اسلامی خود و تحمل سختیها و ناملایمات، تلاش و پویایی لازم در جهت سازندگی و ارتقاء علمی و فرهنگی جامعه سفارش میکند و اصل تقدم ارزشهای اجتماعی بر مصالح فردی در آموزههای قرآنی را بیش از پیش مورد توجه قرار میدهد.
کلمات کلیدی
مهاجرت در قرآن، انگیزه مهاجرت، جامعه دینی، مقابله با مهاجرت.
طرح مساله
چالشهایی مانند تورم، بیکاری، پائین بودن ارزش پول ملی، آلودگی هوا و ... از جمله مواردی است که کشور ایران طی سالهای گذشته با آن دست و پنجه نرم کرده است و برآیند این مشکلات موجب تشدید های اقتصادی و اجتماعی و نهایتاً تقویت میل به مهاجرت از ایران شده است. فراز و فرودهای مهاجرتی در بازههای زمانی مختلف به نوعی موجب از دست رفتن بخشی از سرمایههای انسانی کشور در سطوح مهارتی مختلف گشته است. بیشک زندگی در دنیای مجازی و بالا رفتن سطح توقعات و ناامیدی از اصلاح امور موجب تشدید موجهای مهاجرتی مختلف میشود و بدون بهبود کیفیت حکمرانی به ویژه در حوزه مهاجرت نمیتوان امید چندانی به حفظ سرمایههای انسانی کشور داشت. گرچه ریشههای مهاجرت ایرانیان را در حوزههای مختلف و طبقههای اجتماعی گوناگون باید در عوامل مختلفی جستجو کرد اما به طور حتم مشکلات و نارضایتیهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به عنوان اصلیترین عوامل افزایش میل به مهاجرت ایرانیان در گروه های مختلف در نظر گرفت. این میل و علاقه به مهاجرت هرچند منجر به پدیده مهاجرت نشود اما باز هم تأثیر خود را بر روی افراد خواهد گذاشت و انگیزه تلاش را از آنها خواهد ربود و گاه منافع شخصی و فردی را بر مصالح اجتماعی مقدم خواهد کرد. از سوی بر اساس آماری که توسط مرکز رصد فرهنگی کشور در پیمایش ملی سنجش دینداری ایرانیان در وب سایت شورای انقلاب فرهنگی گرفته شده است حدود ۹۹ درصد مردم ایران به خداوند و یکتایی او اعتقاد دارند حدود ۹۸ درصد پیامبر را فرستاده به حق خداوند میدانند و در همین حدود قرآن را نیز کلام خداوند و معجزه پیامبر (ص) میشمارند. این آمارها نشان می دهد علی رغم مشکلات مردم هنوز تأثیر پذیری قابل توجهی از دین و قرآن دارند و آموزه های این کتاب مقدس می تواند راهگشا و جهت دهنده مردم در تصمیمات و امیال و خواست های ایشان باشد. از این رو در این مقاله بر آنیم تا با بازخوانی آیات مربوط به هجرت و تدقیق در آیات اجتماعی قرآن کریم، برای مسأله مقابله با میل به مهاجرت از کشور راهکار و موید بجوییم و در راه اشاعه و ترویج آن بکوشیم.
2- معنای هجرت
مهاجرت و هجرت از ماده هجر به معنای جدایی انسان از غیر است گاه این مفارقت جسمانی است؛ خداوند متعال فرموده: وَ اهْجُرُوهُنَ فِي الْمَضاجِعِ (النساء/ 34) که منظور کنایه از نزدیکی نکردن جسمانی با همسران است و گاه دوری جنبه روحی و درونی دارد؛ خداوند در آیه دیگر فرموده: إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً (الفرقان/ 30) ْکه دوری با قلب یا با قلب و زبان مورد نظر است و در آیه: وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلًا (المزمل/ 10) هر سه احتمال می تواند مدّنظر باشد(راغب اصفهانی، 499،4،1374). پیامبر اکرم (ص) می فرماید:" المهاجر من هاجر ما نهاه اللَّه عنه" یعنی مهاجر کسی است که از آنچه خداوند او را نهی کرده است، دوری نماید ( قضاعی ،1361، 65و64). قرآن در بیش از ۱۴ آیه به زبانهای مختلف دستور به هجرت داده است.گاهی با زبان ملامت، میگوید: أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا) النساء(97/.گاهی پاداش عظیم آن را گوشزد مینماید و میفرماید: اَلَّذینَ امَنوُا وَهاجَرُوا وَجاهَدُوا فی سَبیلِ اللّهِ بِاَمْوالِهِمْ وَاَنْفُسِهِمْ اَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللّهِ وَاوُلئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ :آنان که ایمان آوردند و هجرت کردند و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد کردند درجه بزرگتری نزد خدا دارند و آنها رستگارند(توبه/20). ماده هجر در دو قالب ثلاثی مجرد و مزید 30 بار در قرآن کریم به کار رفته است و بیشترین کاربرد آن 23 بار در باب مفاعله به معنای لغوی دوری گزیدن به کار رفته که اعم از دوری گزیدن مادی و معنوی است. در هفت مورد مهاجرت با عبارت في سبیل الله، یک مورد با إلی الله و رسوله و یک مورد با إلی ربی و یک مورد با فی الله جهت دهی و مشروط شده است. در شش آیه همراه با جهاد مالی و جانی توأم شده و در سه مورد همراه با آزار و جنگ یا منتهی به کشته شدن یا مردن ترسیم شده است و در دو آیه هاجر درخصوص مهاجرت اجباری آمده است. در تبیین جهاد، یا در رویارویی با دشمن است و یا در جهاد با شیطان محقق می شود و یا مجاهده با نفس است( راغب اصفهانی،1،1374، 423) و در هر حال متضمن سختی و مشقّت است که گریزی از آن نیست اما نتیجه و ماحصل مهاجرت یاری شدن توسط سایر مومنان، رحمت الهی، گشایش ، بخشش گناهان، بهشت و پاداش الهی و رستگاری برشمرده شده است. همه کلمات از ریشه هجر در قرآن در شکل (1) آمده و کلمات هم معنا با مهاجرت مستعمل همراه با ملزومات و قرائن و نتایج احصاء شده است.
| آیه | هجر و مشتقات آن | ملزومات آن | جهتدهی | نتیجه و ماحصل آن |
|---|---|---|---|---|
| البقره /218 | هاجروا | فی سبیل الله | امید به رحمت الهی | |
| آل عمران/195 | هاجروا | اخراج از سرزمین اذیت شدن کشتن و کشته شدن |
پوشاندن گناهانشان و ورود ایشان به بهشت | |
| النساء/34 | وهجروهن فی المضاجع | |||
| النساء /89 | یهاجروا | فی سبیل الله | آنان دوست دارند همان گونه که خود کافر شده اند، شما هم کافر شوید… (شرح کامل) | |
| النساء /97 | فتهاجروا | نتیجه هجرت نکردن: در زمان مرگ در زمره ستمکارانند و جایگاهشان دوزخ است | ||
| النساء /100 | یهاجر | مهاجراً | فی سبیل الله الی الله و رسوله |
یافتن اقامتگاههای فراوان و گشایشها + اگر مرگش فرا رسد پاداش او بر خداست |
| الأنفال/72 | هاجروا لم یهاجروا یهاجروا |
ایمان جهاد با مال و جان |
فی سبیل الله | احکام ولای متقابل، عدم تعهد نسبت به غیر مهاجرین تا هجرت کنند، وجوب یاری در صورت درخواست دینی |
| الأنفال/74 | هاجروا | ایمان جهاد |
فی سبیل الله | مومنان حقیقی، آمرزش و روزی شایسته |
| الأنفال/75 | هاجروا | ایمان (دیرتر) جهاد |
همان نتیجه آیه قبل: مؤمنان حقیقی و برخوردار از مغفرت و رزق کریم | |
| التوبه/20 | هاجروا | ایمان جهاد با مال و جان |
فی سبیل الله | مقام بالاتر و رستگاران |
| التوبه/100 | المهاجرین | رضایت خدا از ایشان و رضایت ایشان از خدا + بهشت و نهرها + رستگاری عظیم | ||
| التوبه/117 | المهاجرین | پیروی از پیامبر در زمان سختی | مشمول رحمت الهی + پذیرش توبه + خدا رئوف و رحیم است | |
| النحل/41 | هاجروا | مورد ظلم قرار گرفتند | فی الله | جایگاه خوب در دنیا + پاداش بزرگ در آخرت |
| النحل/110 | هاجروا | مورد آزار قرار گرفتند جهاد صبر |
سپس خداوند بر ایشان بسیار آمرزنده و مهربان است | |
| مریم/46 | واهجرنی | |||
| حج/58 | هاجروا | سپس کشته یا مرده شدند | فی سبیل الله | رزق نیکو از جانب خدا |
| المؤمنون /67 | تهجرون | |||
| النور/22 | المهاجرین | صاحبان گشایش مالی از انفاق به ایشان دریغ نورزند | ||
| الفرقان/30 | مهجورا | |||
| العنکبوت/26 | مهاجرا | الی ربی | ||
| الأحزاب/6 | المهاجرین | از سایر مومنان بدون قرابت ارث نمیبرند مگر در صورت احسان | ||
| الأحزاب/50 | هاجرن | |||
| الحشر/8 | المهاجرین | اخراج از دیار و اموالشان | در طلب فضل و خشنودی خدا یاری خدا و رسول |
اینان راستگویانند |
| الحشر/9 | هاجر | |||
| الممتحنه/10 | مهاجرات | |||
| المزمل/10 | واهجرهم | |||
| المدثر/5 | فاهجر |
شکل (1): ماده هجر و مشتقات آن در قرآن
معناشناسی مبتنی بر بافت و بر پایه تحلیل روابط همنشینی مفهوم قرآن نیز نشان داده است که در نظام معنایی قرآن کریم ایمان محوریترین مفهوم همنشین هجرت است که تقریباً در همه آیات به طور صریح یا غیر صریح با آن همراه بوده است همنشینی مکرر عبارت فی سبیل الله نیز بر لزوم جهت گیری الهی و خلوص در هجرت تاکید دارد. هجرت، رهیافت قرآنی جهت تحقق عبودیت الهی برای مومنان مستضعف است و به معنای خروج داوطلبانه مومن مستضعف از وطن بر مبنای ایثار و حفظ ایمان بر اقامت در وطن است هرچند ایمان مقدم بر هجرت است و هجرت بدون ایمان ارزشی ندارد اما ماده هجر در ساختار ثلاثی مزید در قرآن کریم باب مفاعله در معنای مهاجرت از وطن و ترک دیار متعین شده است پس معنای اصلی هجرت در قرآن هجرت مکانی و هجرت از دار کفر به دارالایمان است( زهرا صرفی و دیگران،1399ش، ۷۸ تا ۵۵).
۳- پدیده مهاجرت از کشور به مثابه یک آسیب اجتماعی
مهاجرت از ایران، بهویژه در مقیاس گسترده میتواند تأثیرات زیانبار عمیق و گستردهای بر کشور داشته باشد که این تأثیرات، از جنبههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی هستند. یکی از جدیترین آسیبهای مهاجرت، خروج نیروهای متخصص و تحصیلکرده از کشور است. این پدیده اثرات قابلتوجهی بر توسعهی علمی، فناوری و صنعتی کشور دارد. از دست دادن سرمایههای انسانی ماهر به معنای از دست رفتن ظرفیت بالقوه برای نوآوری، بهرهوری و رشد اقتصادی است. متاسفانه بر اساس آمارهای منتشرشده توسط سازمانهای بینالمللی، ایران در سالهای اخیر یکی از کشورهایی بوده که نرخ بالایی در مهاجرت نیروهای تحصیلکرده داشته است. بعلاوه مهاجرت جمعیت جوان و فعال اقتصادی میتواند باعث کاهش نیروی کار مولد و تضعیف رشد اقتصادی شود. این پدیده همچنین منجر به کاهش سطح درآمد ملی و کاهش ظرفیت تولید در بسیاری از بخشها میگردد. در نهایت، با کاهش عرضه نیروی کار ماهر، ممکن است کشور وابستگی بیشتری به واردات خدمات و فناوری پیدا کند که تبعات اقتصادی آن اعم از کاهش سرمایهگذاری داخلی به دلیل عدم اطمینان از آینده و افزایش هزینههای جایگزین برای جبران کمبود نیروی کار ماهر است. از سوی دیگر کاهش جمعیت جوان و فعال میتواند پیامدهای منفی در سطح اجتماعی داشته باشد. از یک سو، نسبت سالمندان به جوانان افزایش مییابد و از سوی دیگر، فقدان انرژی جوانی در اجتماع میتواند منجر به کاهش پویایی و نوآوری شود. بعلاوه مهاجرت انبوه میتواند بر هویت ملی و فرهنگی کشور تأثیر منفی بگذارد. خروج نخبگان فرهنگی، هنری و دانشگاهی میتواند منجر به ضعف در تولید فرهنگی و بازتولید هویت بومی شود.نیروی انسانی نوآور و خلاق گنجی ارزشمند و گرانبها برای کشورهای خواهان توسعه به حساب میآید. بر اساس آمارهای موسسه رصدخانه مهاجرت ایران در شهریور ۱۴۰۰در گروههای مختلف مورد مطالعه، تراز شاخص میل به مهاجرت بیش از ۴۰ درصد بوده است در میان گروه پزشکان و پرستاران و همچنین اساتید و محققان این شاخص از گروههای دیگر بالاتر است و بیش از ۵۰ درصد است. این شاخص برای دانشجویان و فارغ التحصیلان استارتاپیها حدود ۴۰ درصد است و تنها ۷ تا ۱۱ درصد افراد در همه گروهها تمایلی به مهاجرت ندارند. پنج عامل اصلی میل به مهاجرت در میان همه اقشار: بیثباتی اقتصادی کشور، شیوه حکمرانی، ناامیدی نسبت به آینده، امید به زندگی بهتر و وضعیت آزادیهای فردی و اجتماعی است. طبق آمار عوامل اصلی برای تصمیم به عدم مهاجرت افراد در گروههای مختلف عبارتند از علاقه به تلاش برای اصلاح و پیشرفت ایران، بودن در کنار خانواده، احساس مفید بودن در داخل کشور، عرق به وطن و مسائل مذهبی است. پس جاذبه سرزمینی در میان ایرانیان من جمله فراهم بودن شرایط ایفای نقش در فرایند توسعه و پیشرفت کشور، احساس مفید و موثر بودن، احساس تعلق ایرانیان به تابعیت خود و تصور بهبود و پیشرفت کشور در آینده نقش مهمی بر شاخصههای میل و تصمیم به مهاجرت در میان گروههای اجتماعی مختلف دارد به طوری که بهبود یا تنزل چشم انداز و جاذبه سرزمینی موجب تغییر وضعیت در میل و تصمیم به مهاجرت افراد در گروه های مختلف اجتماعی میشود . این میل به مهاجرت تعیین کننده اصلی مهاجرت واقعی است هرچند میل به مهاجرت ممکن است هرگز تبدیل به تصمیم و رفتار واقعی مهاجرت نشود. از این رو همچنانکه عصر حاضر را عصر مهاجرت نامیده اند، عصر سکونت اجباری هم نام نهاده اند پس اگر میل به مهاجرت عملی هم نشود منجر به بی تحرکی غیرارادی شخص خواهد شد و تأثیرات مخرب و منفی بر روی عملکرد فردی و اجتماعی شخص اعم از بی علاقگی به شغل و فعالیت اجتماعی، دلسوز نبودن و کار را متقن انجام ندادن، خواهد گذاشت.
4_ آیا مهاجرت از کشورهای اسلامی در زمره مهاجرت مورد تاکید قرآن است؟
توحید، زیر بنای ایمان و عقیده مسلمانان و همه یکتاپرستان عالم است که زندگی اجتماعی و فردی هر فرد مسلمان باید برآن استوار باشد. بر این مبنا قرآن به ما می آموزد که هیچ چیز جز خدا نباید از جانب ما مورد اطاعت و عبودیت و حتی محبت حداکثری قرار گیرد: وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ ۖ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ ۗ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ (البقره/165) قرآن عبادت نکردن غیر خدا را برای موحد بودن کافی نمی داند و شرط دیگری را نیز بر آن می افزاید و آن اطاعت نکردن از رقیبان و معارضان خداست. این عبودیت و اطاعت انحصاری خداوند چه در فرمانهای شخصی و چه در قوانین عمومی و چه در شکل نظام اجتماعی مورد تأکید است از آن جمله: أَفَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا ۚ وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ ۖ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ( انعام/۱۱۴) عقیده به توحید علاوه بر زندگی فردی انسان موحد بر زندگی اجتماعی او نیز نقش بسزایی دارد. نبوت نیز که پس از توحید اصل مهم دین است وظیفه اقامه قسط و برپایی یک جامعه توحیدی را بر دوش نبی گذاشته است چنان که در آیه 25 سوره حدید می فرماید: لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ در مکتب پیامبران علاوه بر فرمان به عبودیت و اطاعت انحصاری از خداوند، مبارزه با تحکمات بشری و اختلاف طبقاتی و استثمار و ستمگری ها به هر شکل مطرح است: وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ۖ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ ۚ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ(نحل/36) که همان سازندگی اجتماعی و نظام مطلوب است که در آن آزادی و تکریم انسانها، عدالت اجتماعی و رفاه عمومی و از بین رفتن ستم در هر شکل مد نظر قرار می گیرد. در تشکیل چنین جامعه ای طاغوت، ملأ(مومنون/24)، مترفین(سبأ/34و 35) و احبار و رهبان (توبه/34) همه در جبهه مقابل انبیاء ایستادند و مخالفت سر دادند: وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا ۚ وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ ۖ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ(انعام/112 ). آموزه اعتقاد به نبوت و قبول دعوت نبی در عمل تعهدی حتمی و اجتناب ناپذیر بر دوش انسان می گذارد یعنی پذیرنده دعوت نبوی باید همان راهی را که نبی در آن گام نهاده تعقیب کند و او را در انجام مسئولیتی که بر عهده گرفته، یاری رساند که همان مفهوم تمدن سازی و جامعه سازی دینی است. از انبیاء پیشین هم تعهد گرفته شد که پیامبر خاتم را یاری کنند. وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ ۚ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَىٰ ذَٰلِكُمْ إِصْرِي ۖ قَالُوا أَقْرَرْنَا ۚ قَالَ فَاشْهَدُوا وَأَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ فَمَنْ تَوَلَّىٰ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ(آل عمران/81و 82). این یاری محقق نمی شد مگر با اخذ تعهد و پیمان از امت هایشان برای ایمان و یاری پیامبر (ص). پس در همه دورانها قبول پذیرش نبوت منوط به پذیرش تعهد نبی و قبول تکلیف اوست. تکلیف نبی هم همان جامعه سازی و سوق انسانها به سوی بهشت دنیوی و اخروی است. نبی خدا برای به تکامل رساندن انسانها و برای متخلق کردن ایشان به اخلاق الهی، مکتب و مدرسه نمی سازد بلکه جامعه سازی می کند تا جامعه به مثابه کارخانه انسان سازی، انسان متعالی بپروراند. جامعه اسلامی جامعه و تمدنی است که در راس آن خدا قرار گیرد. جنگ آن، صلح آن، دوستی آن، دشمنی آن و قوانین و مقررات آن همه تابع مقررات و اوامر الهی باشد. آیا چنین جامعه ای محقق شده یا امید به تحقق آن هست؟ گر چه تحقق تمام و کمال چنین جامعه ای در مدینه النبی آن هم در دوران حیات پیامبر (ص) عملی نشد اما مدینه زمان رسول خدا جامعه ای شد که اعراب زمان جاهلیت در آن مبدل به مهاجرین و انصاری شدند که گوی دینداری و مروت از هم می ربودند و در مسیر کمال و انسانیت پیشرو و پیشتاز بوده اند. وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۚ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(توبه/100). به گواهی تاریخ در مدینه زمان پیامبر(ص) منافقان به فراخور حکومت دینی سربرآورده بودند و کار را بر رسول خدا و مسلمانان سخت کرده بودند. مشکلات اقتصادی و سیاسی بسیاری نیز بروز و ظهور داشت و یهود و کفار با یاری منافقان گاه عرصه را بر مسلمانان بسیار تنگ می کردند(نک سبحانی تبریزی،1385ش،404 به بعد). ذیل و تتمه بحث نبوت، مسأله ولایت است. وَلی به معنای نزديكى و قرب است. چنانكه در صحاح و مصباح و قاموس گفته شده: "تباعدنا بعد وَلْيٍ" پس از نزديكى دور شديم. راغب ميگويد: ولاء و توالى آنست كه دو چيز چنان باشند كه ميانشان چيز ديگرى نباشد و بطور استعاره به نزديكى خواه در مكان باشد يا صداقت يا نصرت يا اعتقاد ولاء و توالى گويند(قرشی بنایی ،1412 ق، 7،245 ). چنانچه در آیه 123 توبه آمده است: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ اى اهل ايمان با كفاريكه در ديار بشما نزديكاند بجنگيد پس ولایت یعنی نزدیکی و گاه در قرآن به معنای به هم پیوستگی و هم جبهگی و اتصال شدید گروهی از انسانها که دارای یک فکر واحد و دنبال یک هدف واحد هستند؛ بکار رفته است. یعنی همان جامعه ای ایمانی با هدفی مشترک و اعتقادی یکسان. قران هم مومنین را اولیای یکدیگر می نامد. وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ(توبه/71). ولایت امت مسلمان و ولایت جبهه ای که در راه خدا و برای خدا می کوشد، به این معناست. هر چه این اتصال و پیوستگی بیشتر شود و دلها به هم نزدیک شود و هر چه بیشتر از قطب های مخالف و از کسانی که بر ضد آنها می اندیشند و بر ضد آنها عمل می کنند، جدا بشوند، مفهوم ولایت تقویت شده است. اندیشه و تفکر انبیاء اگر در فکر و اندیشه و عمل یک جامعه پیوسته و ولایی به عینیت می رسید، قطعاً به هدف غایی خود رسیده بود و شرایطی برای رشد انسانها فراهم می آورد که خروجی آن جامعه، انسانهای مومن و یکتاپرستانی بی همتا بود. هر چه این جبهه نفوذ ناپذیرتر و یکدل تر باشد، امکان هضم در جریانهای فکری و عملی مخالف سخت تر خواهد بود. این منظور مستلزم آن است که از هرگونه وابستگی که موجب تضعیف و کمرنگ شدن جبهه مومنین خواهد شد، بپرهیزند و در صورت لزوم و امکان حتی روابط معمولی خود را با ایشان قطع کنند. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِيَّاكُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِي سَبِيلِي وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِي تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَيْتُمْ وَمَا أَعْلَنْتُمْ وَمَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ (ممتحنه/1) در یک جامعه اگر قرار باشد همه نیروها به کار بیفتد و در یک جهت عمل کند و هیچ یک به هدر نرود و همه نیروهای موجود در آن به صورت یک قدرت متمرکز به مصالح جمعی جامعه خدمت کند و در مقابل جناحها و صفها و دشمنان بایستد محتاج یک قدرت متمرکز است که همه نیروها را جهت دهی کند و افکار را در مسیر درست راه برد و تصمیم نهایی را اخذ نماید. این معنا نیز در واژه ولایت نهفته است. ولیٍ یک جامعه یعنی قدرت مرکزی و نقطه اتکا که همه مردم حول آن و به دستور آن حرکت خود را جهت دهی کنند و جامعه خود را به سامان برسانند. آیه ۵۵ سوره مائده می فرماید: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ تنها کسی که حق تحکم دارد خداست و تنها او میتواند طبق مصلحت انسانها این حق را به هر که بخواهد بدهد و زمام فرمان امر و نهی مردم را به دست ولی خود بسپارد گاه این ولی الهی به اسم مشخص می شود و گاه به رسم. وظیفه مسلمانان جامعه چیست؟ آیه إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَن تَأْوِيلًا أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا ( نساء /60-58 ) اینکه امانات را به اهلش برگردانند و ولایت جامعه، امانت بزرگیست که باید به اهلش سپرده شود. در آیه فوق از حاکمیت عدل سخن آمده است و اینکه در هنگام منازعات باید نزد خدا و رسول رفت؛ آیه با خطاب تندی فرموده: " آيا نديده اى كسانى را كه مى پندارند به آنچه به سوى تو نازل شده و به آنچه پيش از تو نازل گرديده ايمان آورده اند با اين همه مى خواهند داورى ميان خود را به سوى طاغوت ببرند با آنكه قطعا فرمان يافته اند كه بدان كفر ورزند ولی شيطان مى خواهد آنان را به گمراهى دورى دراندازد. " ولایت در شخص مسلمان وابستگی فکری و عملی هرچه بیشتر با ولی خداست. یعنی ولی خدا را بشناسد و بعد خود را از حیث راه و رسم زندگی و فکر و عمل به او نزدیک نماید. معنا این نیست که حرف بزنیم و آیه بخوانیم بلکه آن است که برای قدرت دادن به ولی خدا باید تلاش کرد. برای یکصدا کردن جامعه اسلامی و برای آبادشدن و پیشرفت آن و پذیرا بودن آن برای ولی خدا باید جهاد کرد. جامعه ولایی، جامعه ای میشود که در آن انسانها متعالی می شوند و استعدادها بارور می شود. در جامعه اسلامی همه مردم موظفند با دقت و احتیاط نیروها را در یک هدف بسیج کنند و از تفرق و تشتت که موجب هرز رفتنه بخشی از نیروهاست به شدت بپرهیزد و در روابط با خارج از این جامعه از هرگونه عهد و پیمانی که جامعه اسلامی را در خطر فرودست شدن و محروم ماندن از استقلال یاری دهد اجتناب ورزد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (مائده/51). در قرآن کریم هر ولایتی غیر از ولایت خدا به عنوان ولایت طاغوت معرفی شده است آن کس که تحت ولایت خدا نباشد تحت ولایت طاغوت است. ولایت غیر الهی گاه انسان را از فطرت و آفرینش خدایی خود نیز دور میکند و موجب میشود انسان مسیری غیر از آنچه خداوند برای او و در فطرت او مقدر نموده طی کند. آیا میتوان تحت ولایت طاغوت و شیطان بود اما مسلمانان زندگی کرد؟! ولایت طاغوت و ولایت شیطان مانند رودی است که آب با سرعت از آن میگذرد انسان اگر در مسیر این ولایت قرار گیرد گاه ناخواسته با همان جریان پیش میرود دست و پا میزند اما جلو میرود : وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ (قصص/41)(خامنه ای، 1399، 405 به بعد) گاه تصور میشود که زندگی ما و تلاش ما در راهبرد یک جامعه ایا مثمر ثمر است؟ قطعاً جواب مثبت است. ... وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيم( النساء/100) اگر کسی به سوی خدا و رسولش (تنها ) از خانه خارج شود اجر او با خداست این آیه مؤید حرکت در راه خدا هر چند کوچک است می باشد و قطعا کار بیفایده اجری ندارد. هر کس به قدر توان خودش به مقداری که میتواند و مستطیع است در راه خدا حرکت کند پس اگر او در میانه راه مرگ درک نماید پاداش او بر عهده خداست. به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل که گر مراد نجویم به قدر وسع بکوشم در فقه سیاسی شیعی منظور از مهاجرت آن است که چنانچه هر مسلمانی در محل زندگانی خویش قادر به اظهار شعائر اسلامی نبوده و نتواند فرایض و واجبات خود را اقامه کند، بر او واجب است به سرزمینی مهاجرت کند که به او اجازه و امکان انجام فرایض و اقامه شعائر را بدهند؛ البته وجوب هجرت در صورتی است که امکانپذیر باشد. روایات متعددی هم در این زمینه وجود دارد، از جمله آنها این روایت نبوی است "مَنْ فَرَّ بِدِينِهِ مِنْ أَرْضٍ إِلَى أَرْضٍ وَ إِنْ كَانَ شِبْراً مِنَ اَلْأَرْضِ اِسْتَوْجَبَ اَلْجَنَّةَ وَ كَانَ رَفِيقَ أَبِيهِ إِبْرَاهِيمَ وَ نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ ...". کسی که به علت دینش از سرزمینی به سرزمین دیگر فرار کند. ولو به اندازه یک وجب باشد، به دلیل آن مستحق بهشت خواهد شد. در شرایطی که ملت یا ملتهایی از مسلمانان تحت سلطه بیگانگان قرار گرفتهاند و اسلام موجودیتش بر اثر استیلای کفر موهون شده بر مسلمانان حاضر و غایب در سراسر جهان واجب است که خانواده و اموال خود را رها کنند و برای جهاد مهاجرت کنند . صاحب جواهر در رابطه با هجرت، سه گروه را مورد توجه قرار میدهد:1. بر کسانی که در سرزمینهای غیر اسلامی، مسلمان شدهاند و در میان کفار در موضع ضعف هستند و نمیتوانند فرایض دینی را به جا آورند واجب است که مهاجرت نمایند.2. برای کسانی که در سرزمینهای شرک و کفر مسلمان شده، اما در همان مناطق قادر به انجام فرایض و اقامه شعائر اسلامی هستند، مستحب است که مهاجرت کنند.3. اما آنهایی که قدرت و امکان انجام فرایض را در این سرزمینها نداشته، اما به دلیل بیماری یا مسائل دیگر قادر به مهاجرت نیستند نه واجب است نه مستحب که مهاجرت کنند. او در توضیح و تبیین شرط هجرت (عدم امکان اقامه شعائر) میگوید: ظاهراً منظور آن است که مسلمان در تعرض اذیت و آزار باشد، بهطوری که در انجام و ادای واجبات و مستحبات دچار اشکال گردد ولی معتقد است اگر مسلمانی حتی به صورت مخفیانه قادر به انجام فرایض خود باشد، باز هجرت از سرزمین کفر بر او واجب است(عمید زنجانی ،1401، ۵، ص۱۸۶-۱۸۷ و ۳۵۴ ).
نتیجه گیری
1. واژه هجرت اگر چه مفهوم دوری گزیدن مکانی یا قلبی را در خود دارد اما در کنار هم قرار دادن آیات مربوط به آن به ما نشان می دهد هجرتی که مورد تأکید و سفارش و تشویق قرآن است توأم با ایمان، آزار و اذیت و جهاد مالی و جانی است و باید در راه خدا و دین خدا صورت گیرد و هرگونه ترک سرزمینی را شامل نمی شود. 2. با بررسی آیات قرآنی می توان دریافت هرگونه اطاعت و تبعیت از طاغوت و حکومت های مادی در تضاد با روحیه توحیدی و التزام به پذیرش دعوت انبیاست تا جائیکه حتی از پذیرش داوری غیر دینی هم باید اجتناب نمود. 3. در مفهوم ولایت مداری و ولایت پذیری هم انسجام امت اسلام و تقویت جامعه اسلامی مورد تأکید است و ترک هر رابطه که منجر به تقویت حکومت های استعمارگر چه مادی و چه بنیه کاری و اجتماعی شود، سفارش شده است. 4. جوانان و نخبگان یک جامعه دینی علی رغم مشکلات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، طبق دستور قرآن باید سختی ها را متحمل شوند و در جهت ارتقاء جامع اسلامی بمانند و هر گونه مجاهدت از قبیل درس خواندن و کار کردن دریغ نورزند تا جامعه را برای پذیرش ولایت حقیقی الهی آماده سازند.
منابع
1. امیرخانی، رضا، دشت نشا(جستاری در پدیده فرار مغزها)، تهران: انتشارات قدیانی، 1383ش.
2. خامنه ای، سید علی، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، قم: سلمان فارسی، 1399ش.
3. راغب اصفهانی،حسین بن محمد، ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن کریم، مترجم: غلامرضا خسروی، تهران: مرتضوی، 1375ش.
4. رضایی، مریم؛ صادقی، رسول، «سودای مهاجرت: تمایل ایرانی ها به مهاجرت و عوامل تعیین کننده آن»، نشریه پژوهش های جامعه شناسی معاصر، بهار و تابستان 1400، شماره 18 (بISC/).
5. رنانی، محسن و دیگران؛ «بررسی عوامل موثر در جریان مهاجرت از ایران با استفاده از مدل پانل پویا»، نشریه تحقیقات اقتصادی، تابستان 1393، شماره 107(علمی-پژوهشی/ISC).
6. سبحانی تبریزی، جعفر، فروغ ابدیت، قم: بوستان کتاب،1385ش.
7. صرفی، زهرا و دیگران، « واکاوی مفهوم هجرت در قرآن کریم بر پایه تحلیل روابط همنشینی»، نشریه مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی ، سال چهارم، شماره چهارم(علمی-پژوهشی/ISC).
8. طایفی، علی، بررسی علل خروج نیروهای متخصص از کشور و راهکارهای کاهش آن، موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی، وزارت علوم تحقیقات و فناوری،1380ش.
9. عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، تهران: امیرکبیر،1377 ش.
10. عمید زنجانی، عباسعلی، دانشنامه فقه سیاسی(مشتمل بر واژگان فقهی و حقوق عمومی)، گردآورنده ابراهیم موسی زاده،تهران: موسسه انتشارات و چاپ،1389 ش.
11. قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، تهران: دارالکتب الاسلامیه،1412ق.
12. قضاعی، محمدبن سلامه(1361ش)،شرح شهاب الاخبار(کلمات قصار پیامبر خاتم(ص))،محقق: جلال الدین حسینی،تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی،1361ش.
13. مرکز رصد فرهنگی کشور وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد، پژوهشکده فرهنگ، هنر و ارتباطاتhttps://ircud.ir.
14. رصدخانه مهاجرت ایران (داما)، https://imobs.ir/specialized-reports.