اعجاز قرآن کریم در شناسایی و مهار آثار نوروبیولوژیک استرس های جنسی
خلاصه
از دیدگاه نوروبیولوژی، تحریک¬های جنسی مداوم به عنوان عامل استرس¬زا شناخته می¬شوند که با ارضای صحیح میل جنسی، این استرس¬ها مهار می¬گردند ولی درصورت عدم پاسخ مناسب به آن¬ها، می¬توانند موجب برهم¬خوردن تعادل هورمون¬های جنسی و هورمون¬های استرسی و درنتیجه، بروز آثار نامطلوبی شامل تنش¬های روانی، تغییر خلق و خو، اختلال در تمایلات جنسی، برخی بیماری¬ها و انحرافات جنسی، بلوغ زودرس و آسیب¬های خُلقی و روانی ناشی از آن و نیز آسیب به عملکرد مغز شوند. شدت و تداوم تحریکات استرس¬زای جنسی، می¬تواند سطح توقع فرد را در ارضای جنسی بالا ببرد و به دلیل ایجاد نارضایتی، عدم ارضای جنسی و بی¬میلی جنسی نسبت به همسر، موجب بروز رفتارهای هیجانی و خارج از کنترل، بروز بی¬عفتی و بیش¬فعالی جنسی در جامعه گردد و به گسترش طلاق بینجامد، چراکه عدم رضایت از شریک جنسی، فرد را به روابط ناسالم جنسی در بیرون از حریم خانواده و به تحریک¬کنندگان جنسی دیگری غیر از همسرش متمایل می¬نماید. قرآن کریم با شناخت درست عوامل استرس¬زای جنسی و پیامدهای آن، فرهنگ عفاف و حجاب را در چارچوبی حکمت آمیز ارائه کرده¬است تا تحریک¬گری جنسی را تنها در فضای مناسب روابط همسری منحصر نماید و با پیشگیری از تأثیر منفی تحریک¬گری¬های مداوم جنسی در سطح جامعه، از آسیب-های یادشده جلوگیری گردد. حجاب و عفاف از دیدگاه نوروبیولوژی، خود دارای دو جنبه است؛ یکی اینکه شخص ورودی¬های تحریک جنســی را دریافت نکند و دیگر اینکه، از اعمالی که بطور طبیعی به تحریک جنسی دیگران می-انجامد، خودداری کند. بر اساس ساختار مغزی زن و مرد، خصوصا در بخش هیپوتالاموس که منتهی به فعالیت بیشتر غدد جنسی در مردان نسبت به زنان می¬شود، بنظر می¬آید نقش زن در جلوگیری از ایجاد محرک¬های جنسی و نقش مرد در کنترل ورودی¬های تحریک جنسی، اهمیت بیشتری دارد. همچنین، به دلیل بزرگتر بودن اندازه بخش آمیگدال مغز، مردان پاسخ¬های قوی¬تری به تحریکات جنسی میدهند و اگر ورودی¬های تحریک¬آمیز جنسی یکسانی به مرد و زن وارد کنیم، بر¬اساس سطح تحریک¬پذیری بیشتر مرد، انتظار می¬رود پاسخ¬های هیجانی بیشتری بروز دهد و توانایی کنترل هیجانی پائین¬تری داشته¬باشد، به¬همین دلیل اگرچه تحریک¬گری جنسی مردان هم می¬تواند برای زنان و مردان دیگر هیجان¬برانگیز باشد ولی تحریک¬گری جنسی از سوی خانم¬ها، اثر بسیار شدیدتری بر مردان می¬گذارد و این امر، لزوم پوشیدگی و رفتار عفیفانه را از سوی زنان اهمیت بیشتری می¬بخشد. مردان نیز باید با رعایت عفاف و پرهیز از نگاه¬های شهوت¬انگیز و پرهیز از اختلاط با نامحرم، ورودی¬های حسی خود بویژه بینایی را کنترل کنند تا آثار نامطلوب استرس¬های جنسی بروز نکند.
واژگان کلیدی
قرآن کریم، استرس¬های جنسی، نوروبیولوژی، عفاف و حجاب
1. مقدمه
سیاستگذاران امروز در سراسر جهان، به دنبال راهکارهایی برای ارتقای سلامت روان ، ایجاد تعادل روانی در جامعه، مدیریت استرس و زدودن آثار مخرب تنش¬های روانی که سلامت جسم و روان افراد را با تهدید مواجه می¬کند هستند، اما علیرغم نتایج روشن تحقیقات علمی خصوصا در حوزه روان¬شناسی و نیز زیست¬شناسی عصبی یا نوروبیولوژی درباره پیامدها و آسیب¬های روحی و جسمی استرس¬های جنسیِ مداوم و بی بندوباری¬های جنسی ، یا اراده¬ای برای مهار آن ندارند همچنانکه جریان¬های فمینیستی (زن گرایی افراطی)، چشم خود را بر این واقعیات بسته اند؛ یا حتی نمی دانند که استرس¬ها و تحریکات جنسی مداوم یکی از شایع¬ترین عوامل تنش¬های روانی، برخی بیماری¬های جنسی ، اختلالات جنسى و انحرافات جنسی است، چه رسد به آنکه فکری برای مهار آن بکنند؛ و این گنجینه بی¬نظیر آموزه¬های اعجازآمیز قرآن کریم و معارف اسلامی است که می¬تواند هم به درستی این مشکلات را ریشه¬یابی و هم به بهترین شکل به ریشه¬کنی آن¬ها کمک کند. پوشش مناسب، عفاف و حجاب که ریشه در آیات متعدد قرآن کریم و آموزه-های اسلامی دارد، از جمله موضوعات مهمی است که بهداشت روانی و سلامت روحی جامعه بستگی جدی به آن دارد و یکی از حکمت¬های وضع نمودن این دستورات در ادیان الهی و بویژه در اسلام، ایجاد تعادل روانی، پیشگیری از تأثیر منفی تحریک¬گری مداوم جنسی بر روی جسم و روان انسان¬ها و مدیریت استرس¬های جنسی است. حجاب و عفاف از دیدگاه نوروبیولوژی به معنای راهبردی برای دوری گزیدن از تحریک¬پذیری جنسی و یا خودداری از اعمالی است که بطور طبیعی به تحریک جنسی دیگران می¬انجامد و آثاری جسمی و روانی به دنبال خواهد داشت. همچنین از دیگر جنبه¬هایی که می توان برای این راهبرد دینی در نظر گرفت، حفظ پایداری خانواده و پیشگیری از سست شدن بنیان¬های آن است چراکه در دیدگاه اسلامی، خانواده نهاد مقدسی است که باید برای تربیت نسل کارآمد و سالم آینده، به بقای خود با استحکام کامل ادامه دهد و تحریک¬گری¬های جنسی در خارج از چارچوب روابط صحیح زناشویی میان همسران و عدم ضابطه¬مندی در روابط جنسی، به سست¬شدن و سردی گرمای خانواده منتهی خواهد شد. البته این نکته را باید تأکید کرد که دستورات دین برای رعایت عفاف و حجاب، تنها به زنان اختصاص ندارد و مردان نیز مشمول این دستورات دینی هستند اما برای زنان قوانینی متناسب با روح و جسم آنان و برای مردان قوانینی متناسب با شرایط آنان وضع شده است که با یکدیگر تفاوت¬هایی دارند و چنانکه در این مقاله بدان خواهیم پرداخت، مردان در مواجهه با تحریکات جنسی، تحریک¬پذیر¬تر هستند. شاید درنظر گرفتن تفاوت¬های طبیعی در ساختار بیولوژیک زن و مرد، یکی از عوامل مهم تفاوت¬های موجود در احکام و دستورات فقهی اسلام میان این دو جنس باشد و برخلاف دیدگاه جریان¬های فمینیستی، این از امتیازات اسلام به حساب می¬آید که از تفاوت های بیولوژیک جنس زن و مرد غفلت نکرده و آن را در صدور برخی دستورات و در کنار جنبه¬های دیگر، مورد توجه قرار داده اســت. البته آنچه علوم امروزی بدان دست¬یافته¬اند و خواهند یافت، تنها می¬تواند راهنمایی برای دستیابی به برخی از حکمت¬های صدور این احکام باشد و پاسخی باشد به ناآگاهانی که بدون شناخت پیچیدگی¬های خلقت بشر و اقتضائات روحی و جسمی انسان، با علم کم¬عمق و نسخه¬های دردافزای خویش، تلاش می¬کنند کاروان بشری را به بیراهه¬ای رهنمون شوند که عین گمراهی است.
2. تفاوت هورمون های جنسی در زن و مرد
دستگاه عصبی در انسان با مرکزیت مغز مسئول کنترل، هماهنگی و تنظیم فعالیت تقریبا تمام اندام های بدن، فرایندهایی نظیر تولیدمثل و واکنش هایی نظیر پاسخ به محرک های جنسی است. این دستگاه از تعداد زیادی سلول به نام نورون (سلول اصلی دستگاه عصبی) ساخته شده است که بین این سلولها ارتباطات وسیعی به واسطه سیناپس ها وجود دارد (گاه تا صدهزار ارتباط). مغز به وسیله هورمون هایی همچون هورمون های جنسی، نوروهورمون هایی همچون اکسی توسین )هورمون عشق( و نوروترانسمیترهایی )انتقال دهنده های شیمیائی - عصبی( نظیر دوپامین ، بر فرایندهای عصبی بدن تأثیر می گذارد و آن ها را مدیریت می کند. (Caramazza,1995) هورمون ماده ای است شیمیایی که از غدد مختلف بدن درون جریان خون ترشح می شود و به وسیله خون به اعضا یا بافتهای دیگر بدن حمل می شود و بر عملکرد آنها تأثیر می گذارد. (Churchland, 1986) غده درون¬ریزی به نام هیپوفیز مسئول تولید برخی از هورمون ها می باشد که یکی از آنها (گونادوتروپین) تنظیم عملکرد هورمون های جنسی را برعهده دارد. گنادوتروپین در غده هیپوفیز ساخته و در خون آزاد شده و بر بیضه ها یا تخمدان ها تأثیر می گذارد و آنها را به تولید هورمون های جنسی و نیز تخمک سازی در زنان و تولید اسپرم در مردان وادار می سازد. تخمدانها دو هورمون جنسی مؤنث به نام استروژن و پروژسترون را تولید می کنند. این هورمونهای جنسی تکامل اعضای تناسلی مؤنث و ظهور ویژگی های زنانه را در زمان بلوغ کنترل می کنند. استروژن هم در مرد و هم در زن ترشح می شود، اما در زنان بیشتر ترشح شده لذا به عنوان هورمون جنسی زنانه شناخته می¬شود. بیضه ها نیز هورمونی جنسی به نام تستوسترون را تولید می کنند که تکامل اعضای تناسلی مردانه را کنترل کرده و نیز موجب ظهور ویژگی های مردانه معینی در زمان بلوغ می شود. تستوسترون نیز در مرد و زن ترشح می شود، اما در مردان بیشتر ترشح می شود، لذا به عنوان هورمون جنسی مردانه شناخته می شود. علاوه بر این ها، هورمون های متعدد دیگری نیز ترشح می شوند که نقش جنسیتی دارند مثل آندروژن که در هر دو جنس ترشح می شود. در مردان، آندروژن شرط اساسی فیزیولوژیک برای نگهداری سطح مطلوب تحریک جنسی به شمار می رود. در زنان نیز آندروژن مترشحه از غدد فوق کلیه در تحریک جنسی اثر مثبت می گذارد. (بریزندین، ۱۳۹۱ ش) بخش میانی آمیگدال مغز (مرکز هیجانات) که به شدت نسبت به تحریکات و استرس های جنسی واکنش نشان می دهد، دارای شماری از نورون هایی است که گیرنده های هورمون های جنسی را به همراه دارند و ورودی هایی را نیز از اندامهای تناسلی دریافت می کنند. آمیگدال میانی سلول هایی دارد که حاوی آندروژن است و حجم آن در نرها 85 درصد نسبت به ماده ها بزرگتر است. این بخش از مغز حاوی تعداد قابل توجهی از نورون هایی است که گیرنده های استروژن و یا آندروژن را تولید می کنند و نقش مهمی در تعیین تفاوت های جنسی زن و مرد ایفا می نمایند. (رودز، 1392 ش: 52) (Bear, 1979) (مویر و جسل، 1392 ش) مراکزی که در مغز مردانه به میل جنسی مربوط می شوند در واقع حدود دو برابر بزرگتر از ساختارهای مشابه آن در مغز زنانه هستند. وقتی صحبت از مغز به میان می آید، در خصوص نحوه تفکر مرد و زن، درباره پاسخ به رابطه جنسی و تجربه کردن آن، اندازه این ساختارها متفاوت اند. مردها، به طور کلی در ذهن خود بیشتر از زن ها رابطه جنسی دارند و فضای مغزی و قدرت پردازشی که به عمل جنسی اختصاص دارد در مردها دو برابر زنان است. زن ها فضای ذهنی کمتری را به مشغولیت جنسی اختصاص می دهند و میل جنسی آنها، همراه با دوره های ماهانه تستوسترون، کم و زیاد می شود. این امر باعث تعاملات جالب بین دو جنس می شود. (انجیئر، 1384 ش)
3. چیستی استرس های جنسی
استرس، پاسخ فیزولوژیکی، روانشناختی و عاطفی فرد به فرآیندهای درونی و بیرونی و رویدادها یا هر فشار و تغییر برهم زننده تعادل جسمی- روانی انسان است که باعث تغییرات سریع احساسی، خلقی و رفتاری می شود و در حقیقت پاسخ به هر عاملی از داخل یا خارج است که فرد را از وضعیت تعادل خارج مینماید و با ترکیبی از تغییرات رفتاری، پاسخ های غیرارادی و ترشح هورمون های مختلف همراه است. (De Kloet & others, 2005) انسان برای زنده ماندن باید تعادلی درونی بین تمام فعل و انفعالات فیزیولوژیکی خود داشته باشد. این تعادل حیاتی یا ثبات با همکاری اعضای داخلی بدن و ترشحات گوناگون شیمیایی و فعل و انفعالات الکتروفیزیولوژیک حفظ میشود. مهمترین بخش مغز که این کار را انجام میدهد، مجموعهای از چند بخش حیاتی در دستگاه عصبی است که دستگاه حاشیهای مغز (دستگاه لیمبیک ) نامیده میشود. این دستگاه دو بخش مهم و اصلی دارد که یکی سیستم استرس و دیگری سیستم پاداش نام دارد. گاهی این تعادل به دلیل وجود محرکهای بیرونی و عوامل استرس زا (استرسورها ) نظیر استرس های تحریک آمیز جنسی برهم می خورد. (McEwen, 1998) هرگاه بدن در موقعیتی قرار بگیرد که از نظر مغز خطرناک باشد، دستگاه حاشیهای فعالشده و پاسخهای استرسی یا پاداشی یا هردو را در بدن و مغز القاء میکند. اولین و مهمترین پاسخ مغز به تحریکات و عوامل استرس زا، عبارت است از ترشح هورمونی به نام کورتیزول در خون که باعث برانگیختگی نورونی در مغز و بروز پاسخهایی در بدن میشود. حال، اگر استرس کوتاه مدت یا اندک باشد برای رشد مغز و بدن بسیار مفید است و کمک میکند تا سطح هوشیاری و آگاهی مغز افزایش یابد و بنابراین کارایی مغز افزایش پیدا کند اما نباید از نظر دور داشت که تجمیع استرس ها به تجمیع اثر آنها منجر می شود و اگر در طول زمان تداوم یابد یا استرسی با شدت زیاد به ما وارد شود، آثار ترشح بیش از حد کورتیزول و سایر هورمون های استرسی و نیز استفاده زیاد از مغز باعث میشود با کاهش کارایی، خستگی و فرسودگی آن روبرو شویم. (McEwen, 2007) (Joe & others, 2006) آمیگدال به عنوان اولین بخش مغز در مسیر پردازش عموم استرس ها نظیر تحریکات جنسی، واکنش نشان می دهد و ارتباطات عصبی خروجی از آمیگدال به سوی هیپوتالاموس ، واکنش های فیزیولوژیکی و هورمونی مرتبط با انگیزش جنسی را کنترل می¬نماید. اگر این تحریک هیجانی زیاد باشد و موجب برانگیختن شدید آمیگدال گردد، می توان آثاری منفی را برای آن متصور شد. همچنین با ارضای میل جنسی فشار روانی ناشی از تحریک جنسی بینایی که آمیگدال را برانگیخته و هیجان جنسی ایجاد می کند، تخلیه و مهار می گردد و درصورت عدم پاسخ مناسب به آن موجب بروز بیماری های روحی و جسمی و نیز افت عملکرد و پیری مغز می شود خصوصا اگر این تحریکات به صورت مداوم و مزمن به فرد وارد شده و متراکم گردد و امکان ارضای صحیح آن وجود نداشته باشد. (McEwen, 1999) برای ارضای صحیح این تمایلات جنسی، اسلام سفارش هایی داشته است تا انحراف جنسی پیش نیاید و از راه شرعی، افراد به نیاز خود پاسخ دهند. مرد و زن با برقراری ارتباط صحیح جنســی، یکدیگر را کاملا ارضا می کنند و به این سبب نه از تحریکات استرس زای جنسی تأثیر زیادی می¬پذیرند و نه با خودنمایی در جامعه موجب تحریک دیگران می گردند. تأکید دین مبین اسلام بر ازدواج و برقراری روابط جنسی سالم و ضابطه¬مند، می تواند به دلیل همین ویژگی¬های فیزیولوژیک و نوروبیولوژیک باشد، چنانکه در قرآن کریم دستور می دهد: «وَ أَنكِحُوا الْأَيَامَى مِنكُمْ ... - بىهمسران خود را همسر دهيد ...» (سوره نور، آیه 32) چراکه به صراحت همسر و خانواده را مایه آرامش برمی¬شمارد: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکم مِّنْ أَنفُسِکمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکنُوا إِلَیهَا وَ جَعَلَ بَینَکم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ - و از جمله نشانه های او (خداوند) این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید که در کنارشان آرام گیرید و در میان شما مودّت و رحمت قرار داد، بی تردید در این [تدبیر] نشانه هایی است برای مردمی که می اندیشند.» (سوره روم، آیه 21) و می¬فرماید: «هُوَ الَّذي خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْکُنَ إِلَيْها - اوست خدایی که شما را از نفس واحدی آفرید، و از (نوع) او نیز جفتش را پدیدآورد تا بدان آرام گیرد.» (سوره اعراف، آیه 189) البته، استرس¬های جنسی تنها به استرس بینائی محدود نمی شود اما مهمترین آن¬ها استرس بینائی می باشد. استرس¬های جنسی کلامی که با گفتن و شنیدن سخنان شهوت انگیز موجب تحریک جنسی می شوند، استرس های بویایی که از طریق بوی خوش و تحریک آمیز موجب پیدایش استرس جنسی می گردند و همچنین استرس جنسی ناشی از لمس تحریک آمیز همانند بوسیدن یا دست دادن با نامحرم؛ همگی از دیگر اقسام استرسورهای جنسی هستند.
4. استرس های جنسی، زمینه ساز اختلالات و انحرافات جنسی
بیماریها و اختلالاتی که استرس به طور کلی ایجاد میکند یا آن را تشدید می نماید، بسیارند که در دو دسته کلی اثرات فیزیولوژیکی و همچنین اثرات روانی، شناختی و رفتاری تقسیم بندی می شود. به طور خاص، از مهمترین پیامدهای استرس های جنسی می توان به عدم تعادل هورمون های جنسی، خیال-پردازی جنسی به صورت افراطی، بلوغ زودرس و اختلالات جنسی اشاره کرد. همه اختلالات جنسی همچون ناتوانی جنسی، بی¬میلی و سرد¬مزاجی جنسی و نیز انحرافات جنسی نظیر تمایلات همجنس¬گرایانه ، خودارضایی ، خودنمایی جنسی ، چشم چرانی یا تماشاگری جنسی و ... همه بیماری¬هایی ذهنی و روانی هستند که بر اساس تحقیقات صورت گرفته، یکی از مهمترین عوامل بروز آنها، استرس و فشار روانی است. از سوی دیگر، فعال ماندن آمیگدال (مرکز واکنش به هیجانات) به دلیل استرس شدید یا استرس مداوم، موجب به حاشیه رفتن و تضعیف مراکز دیگر مغز نظیر قشر پیش¬پیشانی (پری فرونتال ) می¬شود که رفتارها و واکنش¬های ما را هدایت و مدیریت می کنند؛ به همین دلیل با افزایش استرس یا برانگیخته شدن آمیگدال، امکان بروز رفتارهای ناهنجار و مهار نشده همچون رفتارهای بی¬ضابطه جنسی و بی¬عفتی بیشتر می¬گردد. این موارد موجب عوارض ناگوار فردی و خانوادگی و نیز مشکلات اجتماعی می¬گردد و برخی از آنها منشأ بدپوششی ها و بی عفتی ها در سطح اجتماع می باشد. (اختری و دیگران، 1393 ش: 41) در توضیح باید گفت که بی¬میلی جنسی در مردان و سردمزاجی جنسی در زنان، یعنی عدم تمایل و رغبت شهوانی به جنس مخالف؛ به عبارت دیگر، با اینکه فرد دارای سلامتی جسمانی و هورمونی می باشد و از او تمایل شهوانی و جنسی انتظار می رود، با این حال در او تمایلی به مقاربت جنسی وجود نداشته باشد و علیرغم اینکه در گذشته شریک جنسی برای فرد جذابیت داشته است اما در حال حاضر دیگر به او تمایل ندارد. از دلایل این مشکلات می توان عوامل روانی همچون استرس شدید را نام برد؛ همچنین ممکن است تحریک گری های جنسی در جامعه، سطح توقع فرد را در ارضای جنسی بالا ببرد و او را نسبت به همسر خود بی میل کند و به تحریک کنندگان جنسی دیگری غیر از همسرش متمایل نماید. برای اینکه بتوانیم تعریف درستی از بیش فعالی جنسی نیز داشته باشیم اول باید تعریفی از تمایلات جنسی طبیعی داشته باشیم. فعالیت جنسی را می توان طبیعی نامید که: 1- فرد بتواند بر تمایلات یا فعالیت جنسی خود کنترل داشته باشد. 2- بتواند محرومیت جنسی را تحمل کند. با توجه به این موارد، بیش فعالی جنسی را می توان اینگونه تعریف کرد: تمایلات و فعالیتهای جنسی که خارج از کنترل فرد بوده و فرد به راحتی به آرامش و ارضای روانی نمی رسد. بیش فعالی جنسی ریشه روانی دارد و استرس را شاید بتوان از مهمترین دلایل بروز این آسیب دانست. فردی که دارای اختلال بیش فعالی جنسی است طبیعتا همیشه احساس نارضایتی از همسرش دارد و از آنجایی که تحت تأثیر فشار جسمانی و روانی می باشد احتمال اینکه اقدام به ایجاد ارتباط خارج از محدوده خانواده انجام دهد زیاد می شود. بلوغ زودرس نیز یک اختلال فیزیولوژیک است که فرد زودتر از همسالان خود به بلوغ میرسد. بلوغ زودرس با ایجاد اختلالات جسمی و روحی شدید در فرد باعث بروز صدمات جبران ناپذیر خواهد شد و از مهمترین عوامل آن، اختلاط در روابط زن و مرد و قرارگرفتن در معرض استرس های جنسی است که موجب تغییر در روند طبیعی ترشح هورمون ها در بدن می شود. والدینی که در حضور کودکان و فرزندان خود روابط زناشویی انجام می دهند نیز باعث تحریک و بیدار شدن زودرس غریزه جنسی کودکان و عامل انحراف اخلاقی آن ها در آینده می شوند. (امین زاده، 1389 ش) مطابق با آموزه های اسلامی، کودک (دختر یا پسر) در سنی که خوب و بد را در نگاه به جنس مخالف فهمیده و احتمال تحریک شهوت در او برود (سن تمییز)، شرایط و مراقبت های خاصی را می طلبد و دور نگه داشتن کودک در آستانه سن بلوغ، از هر گونه عامل تحریک¬کننده جنسی مورد تأکید قرارگرفته است. خداوند متعال در قرآن کریم مقررات خاصی را دراینباره وضع نموده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ وَالَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنکُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِن قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِینَ تَضَعُونَ ثِیَابَکُم مِّنَ الظَّهِیرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاء ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَّکُمْ ... - ای کسانی که ایمان آورده اید! آنان که مالکشان هستید (کنیزان و غلامان) و آنان که به بلوغ نرسیده اند باید [در شبانه روز] سه بار از شما [برای ورود] اذن بگیرند: پیش از نماز صبح و آن گاه که در نیمروز لباس های خود را کنار می گذارید (وقت استراحت ظهر)، و بعد از نماز عشا (هنگام خواب شب). [اینها] سه وقت خلوت شما است ...»(سوره نور، آیه 58 ) از اینکه ورود بدون اجازه فرزندان به اتاق و محل استراحت پدران و مادرانشان ممنوع شده (در سه وقتی که نوعاً والدین در حال خلوت و متناسب با وضعیت خواب قرار دارند)، می توان استفاده کرد که والدین هم نباید با وضعیت و پوشش متناسب با خواب و خلوت در انظار فرزندانشان ظاهر شوند تا کودک شاهد آمیزش و دیگر توابع آن نباشد؛ چراکه این صحنه، موجب بلوغ زودرس و هیجانات خاص جنسی و بروز انحرافات میگردد. پیامبر اکرم (ص) در همین رابطه می فرمایند: «به خدا قسم اگر مردی با همسر خود آمیزش کند و کودک بیداری، آن دو را ببیند، سخنان آنان یا صدای نفس¬شان را بشنود، آن کودک در بزرگ¬سالی هرگز رستگار نخواهد شد (شدیدا در معرض انحراف قرار خواهد داشت)، چه دختر باشد و چه پسر، ]احتمالا[ خیلی زود به زناکاری آلوده می شود.» (کلینی، 1429 ق، 5: 500) و امام صادق (ع) می فرمایند: «در اتاقی که کودکی در آن است هرگز نبایستی با همسر، هم¬بستر شد، چراکه این عمل زمینه زناکاری را ]در آینده[ برای فرزند فراهم خواهد کرد (او را به اندازه¬ای تحت¬تأثیر قرار می¬دهد که احتمال انحراف جنسی را در او به شدت افزایش خواهد داد).» (حرّعاملی، 1409 ق، 20: 133) همچنین برای توضیح بیشتر درباره انحراف جنسی، می توان آن را هرگونه ارضای جنسی یا لذت جنسی که خارج از رابطه صحیح جنسی با جنس مخالف باشد، تعریف نمود. تمایلات همجنس گرایانه یا همجنس خواهی، در کنار اصطلاحاتی نظیر زنِ زنگرا یا مردِ مردگرا ، نوعی انحراف جنسی است که فرد علی رغم سلامت جسمانی به همجنس خود تمایل جنسی پیدا می کند. از جمله مهمترین عوامل تمایلات هم جنس خواهانه، شدت تحریکات جنسی می¬باشد. در ادیان الهی و سنت های بشری، همجنس¬گرایی به شدت تقبیح شده است. قرآن کریم این انحراف جنسی را بسیار عجیب و خارج از چارچوب طبع بشری ارزیابی می کند: «أَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَتَأْتُونَ فِي نَادِيکمُ الْمُنکرَ - آيا شما مردان با مردها درمىآميزيد (همجنس گرا شدید) و راه [توالد و تناسل] را قطع مىکنيد (راه طبیعی ازدواج با زنان را رها کرده اید) و در محافل خود پليدکارى مىکنيد؟!» (سوره عنکبوت، آیه 29) و یا می فرماید: «أَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ - آیا شما (برای ارضای شهوت جنسی) به جاى زنان به سراغ مردان مىروید؟! حقاً که شما گروهی نادان هستید!» (سوره نمل، آیه 55) انحراف جنسی خودارضایی یا استمناء نیز یک رفتار جنسی انحرافی است که فرد با تحریک جنسی خود بصورت خیالی با فردی که دوست دارد شریک جنسی او باشد، سعی در ارضای جنسی خود می نماید که از عوامل اصلی آن، مواجهه با تحریکات جنسی شدید در صورتی که فرد قادر به ارضای آن نباشد، سرخوردگی ها و خیال پردازی های جنسی افراطی می باشد. خودارضايی مكرر باعث تحريک بيش از حد سيستم عصبی پاراسمپاتيک در مغز می گردد كه اين خود باعث پاره ای از عوارض جسمانی و روانی چون اختلال عملكرد سيستم عصبی، حواس پرتی، كاهش حافظه و عدم تمركز حواس می گردد. (کجباف، 1378 ش) از امام صادق (ع) نیز حکم استمناء را پرسیدند، فرمود: «استمناء گناه بسیار زشتی است؛ گناه بزرگی که خداوند در قرآن مجید از آن نهی فرموده است و استمناء کننده مثل این است که با خودش نکاح کرده و اگر کسی را که چنین کاری می کند بشناسم هرگز با او غذا نمی خورم؛ سپس راوی حدیث می پرسد از کجای قرآن حکم آن فهمیده می شود، فرمود: قَوْلُ اللَّهِ تعالی: ...فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاء ذَلِک فَأُوْلَئِک هُمُ الْعَادُونَ (سوره مؤمنون، آیه 7) - ]هرکس با غیر از همسرش شهوت خود را دفع کند از تجاوزکاران است[ و استمناء یکی از این موارد نامشروع و تجاوزکارانه برای دفع شهوت اسـت.» (حرّ عاملی، ۱۴: ۲۶۷)؛ بر همین اساس، وقتی از ایشان درباره حکم کسی که با حیوانی نزدیکی کند یا به وسیله مالیدن، شهوتش را دفع کند پرسیدند، فرمود: «هرکس شهوت خود را به این وسیله و مانند آن (از راه غیرطبیعی) دفع کند ]درجه ای از[ زنا کردن است.» (همان، 20: 352) انحراف جنسی حیوان خواهی ، انحرافی است که فرد، ارضاء شهوانی با حیوان را ترجیح می دهد. انحراف جنسی کودک آزاری نیز انحرافی محسوب می شود که فرد در تخیلات روانی خود کودک را یک ایده آل جنسی در ذهن خود می پندارد و هنگامی که شرایط مهیا باشد به عمل جنسی اقدام می ورزد. هر دو انحراف جنسی کودک آزاری و حیوان خواهی، بیماری روانی است و ریشه در استرس بالا و شدت تحریک شدگی جنسی دارد که از مصادیق تجاوزکاری جنسی مورد اشاره در آیه مبارکه پیش¬گفته است. همه انسان ها در وجودشان کم و بیش، به خیال پردازی جنسی نیز می پردازند که در واقع همان بروز احساسات و شهوت طبیعی نهفته در وجود هر انسان است. درجه آن بستگی به سن، جنسیت، قدرت تخیّل و سابقه رابطه جنسی هر فرد دارد. خیال پردازی جنسی رابطه مستقیم با میزان شهوت هر شخص دارد و فرد تلاش می کند با یک رابطه جنسی خیالی، ارضاء شده و به آرامش درونی برسد و در خیالات خود به دنبال لذتی جدید و تنوع بیش¬تر می¬گردد. این موضوع که ناشی از استرس زیاد است، سبب بالا رفتن هیجان جنسی می شود که اگر ارضا نشده یا مهار نگردد و با خیال پردازی مداوم تحریک بیشتری صورت گیرد، موجب سرریز شدن و بروز ناهنجاری های جنسی خواهد بود. انحراف جنسی چشم چرانی یا تماشاگری جنسی نیز نوعی انحراف جنسی است که با نگاه کردن و یا دید زدن به جنس مخالف، فرد به ارضای شهوانی می رسد که به دو صورت، وجود دارد؛ نظر به عورت همجنس (نگاه مرد به عورت مرد و نگاه زن به عورت زن) و نظر به جنس مخالف. شدت تحریکات جنسی عامل گسترش این انحراف است. انحراف جنسی نمایش گری یا عورت نمایی هم انحرافی است که فرد با نشان دادن اندام جنسی خود به لذت جنسی می رسد. بسیاری از ناهنجاری های پوششی و رفتارهای خارج از چارچوب حیا و عفاف که در سطح جامعه مشاهده می شود ناشی از این بیماری روانی خودنمایی است که هم ریشه در شدت تحریکات جنسی وارد شده بر فرد دارد و هم خود عامل تحریک گری و استرس زایی جنسی می باشد. انحراف جنسی هرزه گویی نیز انحرافی جنسی است که در آن فرد یا بدون تمایل جنس مخالف و یا با میل و رغبت جنس مخالف، الفاظ و کلمات وقیحانه و جنسی برای ارضای تمایلات شهوانی خود استفاده می نماید که این مورد نیز می¬تواند از شدت و تداوم برانگیختگی با استرس های جنسی ناشی شده باشد. انحراف جنسی زنا نیز که به شدت متأثر از حالات روانی فرد بوده و با افزایش استرس، میزان و کیفیت آن نیز تشدید می شود، از بزرگترین منکرات دینی و اجتماعی به حساب می آید. قرآن کریم، با اشاره به نابهنجار بودن زنا و انحرافی بودن این راه برای ارضای شهوت تحریک¬شده جنسی می فرماید: «وَلاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَى إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَ سَاء سَبِيلًا - به زنا، ]حتی[ نزدیک نشوید؛ چراكه آن همواره زشت و راهی بد (برای ارضای غریزه جنسی) است.» (سوره اسراء، آیه 32) با توجه به آنچه درباره پیامدهای مخرب استرس های جنسی بر روان و جسم فرد و جامعه بیان شد روشن می گردد که چاره اندیشی برای مدیریت آن تا چه اندازه از اهمیت برخوردار است. به طور کلی برای مقابله با استرس چند کار عمده صورت می گیرد. اول و مهمتر از همه رفع عوامل استرس¬زا یا تغییر شرایط و دوری از این عوامل برای فرد و جامعه است. در مرحله دوم آموزش و کاربرد مجموعه مهارت¬های مدیریت استرس است که به انسان در کنترل روحی _ روانی و مدیریت درونی برای تسلط بر خود کمک می کند. در ادامه بیشتر به این مهم، از دیدگاه قرآن کریم می پردازیم.
5. نظام پاداش مغزی و نقش دوپامین در رفتارهای جنسی
دوپامین به عنوان یک نوروترنسمیتر یا انتقال دهنده عصبی شناخته شده در مغز است و ناحیه ای در مغز که دوپامین بیشتر یافت می شود، مربوط به قسمت هائی است که تنظیم کننده حرکات، احساسات و عواطف، شناخت، انگیزش و احساسات لذتبخش و کنترل ترشح غدد درون ریز است. یکی از نقش های دوپامین با توجه به اتصال آن به سیستم لذت بخشی مغز، مربوط به احساس لذت است به این معنا که دوپامین به عنوان تامین کننده احساس لذت و همچنین تقویت رفتارهایی است که انگیزه دهنده به ما برای ادامه فعالیت های مشخصی می باشد. (Le Moal & Simon, 1991) در مغز هر موجود زندهای، ساختاری وجود دارد که به آن، "نظام پاداش مغزی" گفته میشود و به نظر میرسد، مغزهای ما سیمکشی شدهاند تا مطمئن شوند که فعالیتهای پشتیبانی کننده زندگی را از طریق همراهسازی آن فعالیتها با لذت یا پاداش تکرار خواهیم کرد. سیستم پاداش در انجام کارهای مربوط به حفظ فرد (خوردن غذا، آشامیدن آب و ...) و یا کارهای مربوط به حفظ گونه فرد (تمایل به جنس مخالف) به طور مستقیم نقش دارد. (Wang & others, 1995) هرگاه این نظام پاداش فعال شود به مغز یادآوری می شود که آنچه این مسیر را تحریک میکند، برای ادامه زندگی ضروری است. احساسات لذتبخش با ایجاد خاطره مثبت، موجب تکرار رفتار مورد نظر میشود. جالب است بدانیم، پاداشهایی که موجب تحریک نظام پاداش میشوند، دو گونه هستند: پاداشهای طبیعی مانند نوشیدن آب، خوردن غذا و انجام رفتار جنسی و پاداشهای غیرطبیعی نظیر استفاده از مواد اعتیادآور. (این مواد همان مسیری را تحریک میکنند که پاداشهای طبیعی تحریک مینمایند و بر این اساس معتادان مواد را به همان شیوه، سوءمصرف می کنند) (Blackburn & others, 1992) در شرایط معمولی وقتی فرد از انجام دادن کاری لذت ببرد و به عبارتی دیگر پاداش بگیرد، در مغز او موادی به اسم "دوپامین" ترشح میشود و بر روی قشر و سایر مراکز حیاتی مغز اثر میکند و احساس لذت و پاداش به او دست میدهد و سعی در تکرار آن عمل دارد. در واقع این نظام به ما میگوید: "خوب بود، دوباره این کار را انجام بده و درست بخاطر داشته باش که دفعه قبل چگونه آن را انجام دادی." و برهمین اساس، اثرات ناشی از مصرف مواد مخدر بر روی مسیر لذت مغز، اثراتی همانند رفتارهای پاداش دهنده طبیعی مثل خوردن و رفتارهای جنسی را نمایان میسازد. اثر چنین پاداش قدرتمندی به شدت افراد را برای مصرف مجدد و مجدد برمیانگیزد. در مورد عفاف و حجاب نیز می تواند این مساله کاملا مصداق داشته باشد و اثبات شده که فرد به دیدن صحنه های نامناسب و یا انجام رفتارهای بی ضابطه جنسی معتاد می شود. استفاده نابجا از سیستم پاداش، دگرگونی هایی در مغز به وجود می آورد و موجب می شود مغز فردی که ورودی ها و تحریکات جنسی فراوانی را دائما از محیط دریافت می کند از نظر شیمیایی با مغز یک فرد عادی تفاوت داشته باشد. (Cabib & Puglisi-Allegra, 1994) مثلا مشاهده صحنه¬های بی¬پروای جنسی غلظت دوپامین را بیشتر افزایش می دهد و مرکز لذت را روشن نگه می دارد. افزایش دوپامین به مفهوم تحریک شدن نورون های بیشتری در مرکز لذت است؛ اما با تحریکات مداوم و پیوسته از سوی محیط، دگرگونی های پایداری در مغز به وجود می آید و به مرور زمان تعداد گیرنده های دوپامین کاهش می یابد زیرا مغز تلاش می کند مرکز لذت را که بیش از اندازه فعال شده است، به طریقی آرام کند. (Puglisi-Allegra & others, 1990) داشتن گیرنده کمتر به مفهوم این است که دوپامین کمتری به دام می افتد و در نتیجه، مرکز لذت آرام می شود. اما وقتی شمار گیرنده های دوپامین کاهش یابد، تجربه هایی که در حالت عادی احساس خوشی و لذت به وجود می آورند، ناکارآمد شده و فرد را ارضا نمی کنند یعنی به عبارتی توقع او را برای دستیابی به لذت، بالا می برند. (Imperato & others, 1993) پس با پرداختن مداوم به مسائل جنسی، تغییر شکل عصبی در نواحی مختلف از مغز رخ می¬دهد. یعنی فرد هر روز بیشتر از قبل به تکرار مسائل جنسی می پردازد؛ از طرف دیگر آستانه هیجانی او بالا می رود و میزان لذت او پایین می آید و مدام بدنبال هیجانات بیشتر است و یک رفتار جنسی، به اندازه گذشته هیجان و لذت به پا نمی کند. این موضوع فرد را به انجام مراتب بالاتری از این اعمال برای درک لذت رسیدن به پاداش تشویق می کند تا جایی که فرد اصطلاحا «سیری ناپذیر» می گردد. از سوی دیگر، مرکز لذت ارتباط نزدیکی با حافظه دارد و مغز برای کمک کردن به فرایند تشکیل حافظه و بازخوانی آن، تجربه ها را به احساس ها پیوند می زند. به همین دلیل خاطراتی که با لذت همراه است بسیار با دوام بوده و راحت تر بازخوانی می شود. شدت انگیزش هیجانی یک رویداد مهمترین عامل برای افزایش تشکیل حافظه مرتبط با آن است. پس هر چه میزان بی عفتی در جامعه بیشتر شده و وضعیت پوشش نامناسب تر باشد، حافظه تشکیل شده ماندگارتر بوده و راحت تر مورد بازخوانی قرار خواهد گرفت تاجایی که حتی یک موضوع ساده مثلا مشاهده یک بازوی عریان می¬تواند بار دیگر همه خاطرات یک ماجرای نامطلوب اخلاقی و استفاده نابجا از سیستم پاداش را به سرعت زنده کند.
6. هیپوتالاموس، بستر انگیزشی و فعالیت های جنسی
زمانی که در مورد مسائل جنسی سخن به میان می آید، دو مسئله اهمیت پیدا می کند؛ اول ساختارها و هورمون¬های جنسی و دوم اختلاف¬های جنسیتی زن و مرد؛ هیپوتالاموس بخشی از ساختار و سلسله عوامل ترشح هورمون¬های جنسی است که می توان تفاوت¬های جنسیتی را هم در آن مشاهده کرد. بخش های مختلفی از هیپوتالاموس مسئول ساخت و ترشح هورمون¬هایی هستند که خود باعث آزادسازی هورمون های جنسی در غده هیپوفیز و متعاقبا در اندام های جنسی زن و مرد می شود. این مدارهای هورمونی در نهایت کنترل کننده فعالیتهای جنسی و تمایلات جنسی انسان هستند. پس بدنبال فعالیت شدید هیپوتالاموس یکسری روندهای غیرارادی فعال می شوند که فرد را آماده ارتباط جنسی مناسب می کنند. مطمئنا این افزایش هیجان در سیستم عصبی، در صورت به نتیجه رسیدن فروکش می کند و در طی یک سیکل طبیعی به سطح اولیه برمی گردد اما چنانچه سیستم فعال شده، پاداش لازم را دریافت نکند و بطور ارادی آن را سرکوب کند منجر به بروز احساس ناخوشایند و افزایش استرس می گردد. از طرف دیگر سلول های کنترل کننده فعالیت غدد جنسی در هیپوتالاموس مردان نسبت به زنان بیشتر و بزرگتر است ( تقریبا دو برابر است). اندازه سلولهای این بخش هیپوتالاموس به میزان هورمون جنسی مردان (آندروژن) بستگی دارد. در فعالیت "محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- غدد جنسی" در مردان، در نهایت سطح تستوسترون (هورمون جنسی مردان) بالا می رود و این هورمون باعث افزایش فعالیت آمیگدال در مغز می شود. نکته جالب اینجاست که مطالعات نشان می¬دهد زمانی که مرد با زنی که قابلیت بارداری دارد مواجه می شود سطح این هورمون بالاتر از زمانی است که با زنی مواجه شود که قابلیت بارداری او به اتمام رسیده است. شاید آنچه قرآن کریم به آن اشاره می کند، با این موضوع ارتباط داشته باشــد؛ آنجاکه به زنان سالمند که دیگر قدرت باروری ندارند و تحریک¬کنندگی کمتری دارند، اجازه می¬دهد بدون قصد تبرّج و خودنمایی، پوشش¬های رویی خود، مثل چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولی در نهایت می¬گوید اگر عفت بورزند، یعنی حتی پوشش¬هایی مثل چادر را نیز برندارند، بهتر است: «وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یرْجُونَ نِکاحاً فَلَیسَ عَلَیهِنَّ جُناحٌ أَنْ یضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَةٍ وَ أَنْ یسْتَعْفِفْنَ خَیرٌ لَهُنَّ... - بر زنان از کار افتادهاى که [دیگر] امید زناشویى ندارند گناهى نیست که پوشش خود را کنار نهند [به شرطى که] زینتى را آشکار نکنند و عفت ورزیدن براى آنها بهتر است.» (سوره نور، آیه 60) از سوی دیگر افزایش استروژن (هورمون جنسی زنان) در دوره کوتاهی از ماه رخ می دهد و در زنان یائسه و حامله نیز کم می شود بنابراین تحریک شدن جنسی زنان بدنبال افزایش هورمونهای جنسی محدودتر است. بنابراین اگر ورودی های یکسان به مرد و زن وارد کنیم بر اساس سطح تحریک پذیری بیشتر مرد، به علت وجود تعداد بیشتر گیرنده ها و فعالیت مدام هورمون تستوسترون انتظار می رود واکنش جنسی بیشتری نسبت به زن داشته باشد. هیپوتالاموس با بخش های مختلف مغز مانند آمیگدال، سیستم پاداش، حس بویایی و بینایی، دســتگاه تولیدمثل و ... که همگی در رفتارهای جنسی انسان تأثیرگذارند ارتباطات تعیین کننده و مهمی دارد. نوروهورمون "اکسی توسین" نیز که در هیپوتالاموس ساخته می شود، تأثیر زیادی بر پاسخ های جنسی و جذابیت های جنسی دارد. همچنین، هیپوتالاموس مغز قادر به تولید هورمون هایی است که چرخه های هورمونی مهم بدن نظیر غدد جنسی را کنترل می کند. سیستم های حسی مغز ما از گیرنده ها و انتقال دهنده ها، ورودی هایی از حواس پنجگانه دریافت می کند و با پردازش بر روی آنها درک حسی را بوجود می آورند. درک حسی ما در یک بستر انگیزشی (هیجانی) شکل می گیرد و بصورت یک بسته کامل که مجموعه حسهای دریافتی مختلف را در برمی گیرد به اضافه حالت هیجانی و انگیزشی همراه با آن، در بخشهای مربوطه ذخیره می شود. اگر یک درک جدید در بستری از احساس هیجانی ذخیره شود و بار هیجانی داشته باشد، در هر زمانی که دوباره بازخوانی شود احساس هیجانی همراه با آن نیز یادآوری می شود و بالعکس. هیپوتالاموس بعنوان بخشی از این سیستم و بر اساس ساختار ویژه اش، مسئول کنترل و فعال کردن بخش هورمونی و غیرارادی این بستر انگیزشی و احساسی است. به طور مثال، زمانی که با یک صحنه محرک جنسی روبرو می شویم، استرس جنسی به عنوان بار هیجانی آن تصویر از طریق ورودی بینایی وارد و به تحریک مناطق آمیگدال و سپس هیپوتالاموس می پردازد. بدنبال این مسئله هورمون های استرسی و هورمونهای دیگر از هیپوتالاموس در سیستم گردش خون رها می شوند و مناطق مختلف بدن را برای ترشح دیگر هورمونها نظیر هورمون های جنسی تحریک می کنند. این هیجان ناشی از استرس جنسی بینایی همراه با تصویر دیده شده، با واسطه هیپوتالاموس، در حافظه ذخیره و هربار یادآوری و بازخوانی تصویر ذخیره شده در حافظه هیجانی، دوباره به تحریک سیستم استرسی منجر می گردد و حتی علاوه بر ترشح هورمون های استرسی، موجب ترشح هورمون های جنسی نیز می شود. علاوه بر آن، این حافظه هرچه بار احساسی و هیجانی بیشتری داشته باشد، زودتر و راحت تر بازخوانی می شود و این به آن معناست که هرچه یک رویداد جنسی تحریک آمیزتر باشد، خاطره آن ماندگارتر بوده، راحت تر یادآوری شده و هربار یادآوری آن استرس و برانگیختگی جنسی بیشتری را به دنبال خواهد داشت. (Kandel, 2013) (Larry Squire, 2013) (Larkum, 2013)
7. آمیگدال و تحریکات جنسی
مجموعه ای از حالات مانند خشم، تنفر، شادی، عشق، اندوه، آرزو، ترس، هیجان و... احساسات هر فرد را تشکیل می¬دهند. احساسات بیانگر وضعیت روانی افراد بوده و برای رفتار مناسب در شرایط مختلف بسیار مهم هستند. احساسات می¬توانند تحرکات فیزیولوژیکی بدن را افزایش یا کاهش دهند و روی فکر، روان و رفتار تأثیرات منفی یا مثبت داشته باشند. تحریکات احساسی بیش از اندازه یا دائماٌ ضعیف، می توانند بازدهی فرد را کاهش دهند. قسمتی از دستگاه عصبی به نام آمیگدال، در فرایند درک احساسات و هیجانات بویژه هیجانات جنسی نقش داشته و مدیریت پاسخ به تحریکات هیجانی (انگیزشی و شناختی) را برعهده دارد. اطلاعات وارد شده به این مرکز، تجزیه و تحلیل شده و پیامها با سرعت زیاد به قسمت های مختلف مغز ارسال می شوند. بخش مرکزی آمیگدال، رفتارهای هیجانی را کنترل نموده و پاسخ های فیزیولوژیکی از قبیل ترشح هورمون های خاص و واکنش های بدنی غیرارادی و رفتارهای تطابقی (سازگاری) را موجب می شود. ( De Kloet & others, 2005) مطالعات اخیر با استفاده از تصویربرداری مغز آشکار ساخته که تفاوت در شدت پاسخ های هیجانی زن و مرد، مرتبط با تفاوت در واکنش آمیگدال آنها نیز می باشد. در مغز فرد بالغ، آمیگدال مرد به طور چشمگیری از آمیگدال زن بزرگتر است. این مطلب جالب توجه است که مناطقی در مغز که اندازه آن بین زن و مرد متفاوت است، همان مناطقی است که محتوی غلظت¬های بالایی از گیرنده¬های هورمون جنسی است. تغییر میزان هورمون های جنسی در جریان خون با اثرگذاری بر گیرنده های خود در آمیگدال بر پاسخ هایی که این بخش از مغز به ورودی های حسی و عوامل استرس زا می دهد، تأثیر بسزایی می¬گذارد و نه تنها دیدن بلکه خواندن و شنیدن مطالبی که موجب برانگیختگی و تحریک جنسی آمیگدال می¬شوند پاسخ¬های فیزیولوژیک بدن را به همراه خواهند داشت. (Kilpatrick & others, 2006)
7-1. اکسی توسین (هورمون عشق) و تأثیر آن بر آمیگدال
اکسی توسین که به هورمون عشق و شادی آور مشهور است، اثرات خود را از طریق تأثیر بر فعالیت آمیگدال در هنگام تحریک اجتماعی اعمال می نماید. اکسی توسین در آقایان موجب کاهش واکنش پذیری آمیگدال شده، اما در شرایط مشابه واکنش پذیری آمیگدال در خانم ها را افزایش می دهد، که این مساله نشان دهنده تفاوت های جنسی آمیگدال در پاسخگویی به این نوروهورمون می باشد. بنابراین اثرات رفتاری و عصبی اکسی توسین در جنسیت های مختلف، متفاوت است. (Kelly, 2013) (Bale, 2001) (Newton,1978) اکسی توسین با بخش های مختلف مغز (مانند آمیگدال و سیستم پاداش)، حس بویایی و دستگاه تولید مثل در ارتباط می باشد. مطالعات نشان می دهد این نوروهورمون تأثیر زیادی بر پاسخ های جنسی و جذابیت جنسی دارد و طی مقاربت زناشویی در بدن آزاد و باعث تسهیل و بهبود رفتارهای جنسی می شود. (مختاری و محمدی، 1386 ش) (Numan, 2003) (Samuelsen,2011) (Bale, 1995) اکسی توسین نوعی فرآیند شیمیایی است که در جریان در آغوش گرفتن و بغل کردن تولید می شود و هرگونه تماس و لمس فیزیکی می تواند محرکی برای تولید آن باشد. این هورمون باعث افزایش حساسیت پوست نسبت به لمس و تماس می گردد. این به آن معناســت که به طور مثال، لمس و تماس فیزیکی یا بغل کردن و در آغوش گرفتن جنس مخالف موجب افزایش ترشح اکسی توسین می گردد که در نهایت موجب ایجاد جذابیت های جنسی و تسهیل فرایندهای جنسی و البته تحریک آمیگدال می گردد. بنابراین، موارد فوق تنها باید در روابط صحیح میان همسران برروز یابد و شاید تحریم هرگونه لمس و تماس فیزیکی با نامحرم در آموزه های اسلامی، با این واقعیت علمی هم ارتباط داشته باشد. پیامبر اعظم (ص) فرمودند: «هرکس با زن نامحرمى دست دهد، همانا خشم خدا را به خود خریده است و کسی که زن نامحرمی را بغل می¬نماید، او در روز قیامت با زنجیری از آتش به شــیطان بســته می¬شود. سپس آن دو به طرف دوزخ پرتاب می¬گردند.» (حرعاملی، 20: 198)
7-2. تفاوت زن و مرد در پاسخ آمیگدال به تحریکات جنسی
آمیگدال از زمانهای گذشته به عنوان ساختاری شناخته می شد که نقش مهمی را در رفتارهای جنسی و برانگیخته شدن اشتیاق جنسی ایفا می نماید و آمیگدال در جنس نر برای پاسخ های جنسی به تحریکات جنس ماده ضروری و حیاتی است. همچنین نتایج مطالعات، بروز رفتارهای غیرارادی جنسی را مرتبط با آسیب به آمیگدال می داند. آسیب به آمیگدال و نواحی قشری اطراف آن به رفتارهای ناهنجار جنسی با همجنس و جنس مخالف منتهی می شود. مطالعات بر نقش این بخش از مغز در بروز رفتارهای انگیزشی جنسی و عدم تأثیر آن بر رفتارهای جنسی پایانی (آمیزش) تأکید دارد. رفتارهای انگیزشی جنسی شامل اعلام نیاز جنسی و اشتیاق برای کسب یک پاداش جنسی است در حالی که رفتارهای جنسی پایانی در حقیقت رسیدن به پاداش (جفت گیری) است. به عبارت دیگر، آمیگدال در مرد نقش محرک را برعهده دارد و موجب ایجاد هیجان و برانگیختگی در مرد برای رسیدن به جنس مخالف می شود. نتایج مطالعات نشان داد که رفتار جنسی پایانی در مردان، کاهش شدیدی را در فعالیت آمیگدال ایجاد می نماید، اما در زنان کاهش مشابهی گزارش نشده است. از این مطالعه چنین می توان نتیجه گرفت که در حین مشاهده تحریکات جنسی اشتیاق آور در مرد، افزایش بسیار زیادی در فعالیت آمیگدال مشاهده می شود اما رفتار جنسی پایانی (آمیزش) فعالیت آمیگدال را به صورت چشمگیری کاهش می دهد. اگر تحریک جنسی با رفتار جنسی پایانی همراه نشود، همچنان آمیگدال فعال مانده و می تواند به فعال ماندن طولانی بخشی از آمیگدال که در پاسخ به استرس و ترشح هورمون کورتیزول مؤثر است، منجر شود. خاموش شدن فعالیت این ناحیه از مغز منوط به ارضاء کامل جنسی می باشد. برای تخلیه فشار و استرس روانی ناشی از تحریک جنسی شاید این دستور پیامبر (ص) کاملا مفید باشد که فرمود: «اى مردم! بدانيد که نگاه [به نامحرم] از شيطان است. هرکه بر اثر نگاه، تحريک شد با همسرش همبستر شود.» (صدوق، 1363 ش، 4: 19)؛ حضرت علی (ع) نیز فرمود: «هنگامى که یکى از شما زنى را دید که از (زیبایى) او خوشاش آمد، برای آمیزش به نزد همسر خود برود؛ زيرا نظير آنچه ديده است در همسر خود او نيز هست و نباید براى تسلط شیطان بر قلبش راهى بگذارد.» (مجلسی، 1403 ق، 10: 115) این دستور می تواند کمک کند که آن تحریک باعث فشارهاى روانى و پىآمدهاى آن نگردد و استرس آن تخلیه شود.
7-3. تفاوت مرد و زن در پاسخ هیجانی به تحریکات جنسی بینایی
آمیگدال به عنوان اولین بخش مغز در مسیر پردازش تحریکات بینایی و انگیزشی جنسی عمل می نماید. ارتباطات عصبی خروجی از آمیگدال به سوی هیپوتالاموس واکنش های فیزیولوژیکی و هورمونی مرتبط با انگیزش جنسی را کنترل می نماید. نتایج مطالعات نشان داد که مردان به تحریکات برانگیزاننده جنسی خصوصا تحریکات بینایی پاسخ بیشتری می دهند و انگیزه بیشتری برای دنبال کردن و ارتباط برقرار کردن با انواع و اقسام چنین تحریکاتی از خود نشان می دهند. در واقع، تحریکات جنسی بینایی به طور طبیعی مسیر آمیگدال - هیپوتالاموس را در مردان بیش از زنان فعال می نماید و فعالیت بیشتر آمیگدال در مردان انگیزش و اشتیاق بیشتری برای پاسخ به تحریکات جنسی بینایی به وجود می آورد. بخش اعظم دریافتی ما از محیط بیرون از طریق حس بینایی صورت میگیرد و تحقیقات صورت گرفته نشان میدهد، 65 تا 80 درصد دریافتها، شناخت و ادراک افراد از محیط پیرامون از طریق حس بینایی صورت گرفته و وارد حافظه میشوند که بر این اساس چشم ها از ۶۵ درصد مسیرهای منتهی به مغز استفاده می کنند. با این توصیف مشخص می شود که حس بینایی تا چه حدی از اهمیت برخوردار بوده و استرس بینایی که ناشی از ورودی های نامطلوب بصری از جمله صحنه های محرک جنسی است چه مقدار آسیب رسان و زیانبار است.
7-4. مهار استرس جنسی بینایی از دیدگاه قرآن کریم
همانگونه که بیان شد، تحریک جنسی بینائی در آقایان بسیار بیشتر و شدیدتر از خانمها است، به همین دلیل اگرچه تحریک گری جنسی نظیر پوشش نامناسب مردان هم می تواند برای زنان و مردان دیگر هیجان برانگیز باشد ولی تحریک گری جنسی با ناهنجاری در پوشش از سوی خانم ها اثر بسیار شدیدتری بر آقایان می گذارد. برای مدیریت این موضوع می توان از آموزه های ادیان الهی و دین اسلام، که ضوابطی را برای پوشش مردان و بویژه زنان وضع نموده است، کمک گرفت تا تحریگ گری و برانگیختن هیجان جنسی از طریق حس بینایی مدیریت گردد. اگر این مدیریت صورت نگیرد، بروز برخی بیماری های روانی و انحرافات جنسی نظیر تماشاگری جنسی و در مقابل، عورت نمایی بیشتر می شود. در آموزه های ادیان الهی، آموزه هایی که در مدیریت این موضوع به ما کمک می کند دارای دو جنبه است؛ یکی اینکه شخص چه اقداماتی را انجام دهد که ورودی های تحریک جنسی را دریافت نکند و دیگر اینکه چه اقداماتی را انجام دهد که از ایجاد محرکهای جنسی جلوگیری کند. همانگونه که بیان شد، بر اساس ساختار مغزی زن و مرد، بنظر می آید نقش زن در جلوگیری از ایجاد محرکهای جنسی و نقش مرد در کنترل ورودی های تحریک جنسی به دلیل آنکه تحریک پذیرتر از زن است اهمیت بیشتری دارد.
الف) الزام به پوشیدگی و منع خودنمایی جالب آنکه بر اساس آموزه های دینی، برای جلوگیری از خودنمایی و برانگیختن هیجان جنسی از طریق بینایی، هم زنان و هم مردان باید با پوشش مناسب، از تحریک گری جنسی در غیر از روابط صحیح زناشویی جلوگیری نمایند اما بر لزوم عدم تحریک گری از سوی زنان تأکید بیشتری شده است. خداوند متعال در قرآن به زنان مؤمن اینگونه امر می¬کند: «یا أَیهَا النَّبِی قُلْ لأزْوَاجِک وَ بَنَاتِک وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِنْ جَلابِیبِهِنَّ ذَلِک أَدْنَى أَنْ یعْرَفْنَ فَلا یؤْذَینَ ... - ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زن¬های مؤمنان بگو روسری¬ها و چادرهای خود را بر خویش بیفکنند (که گردن و سینه و بازوان و ساق ها پوشیده شود) این (کار) نزدیک¬تر است به آنکه (به حجاب و عفت) شناخته شوند تا مورد تعرض و آزار (فاجران) قرار نگیرند.» (سوره احزاب، آیه 59)؛ همچنین در قرآن به زنان دستور داده شده است که با نشان دادن زینتهای خود باعث جلب توجه نامحرم نشوند: «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ ... یحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ و لایبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیوبِهِنَّ وَ لایبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ... أَوِ التَّابِعِینَ غَیرِ أُولِی الإرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَ لایضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ ... - ای پیامبر! به زنان مؤمن بگو عورتهاى خود را (تمام بدن را غیر از صورت و دست ها)، از اینکه در معرض دید نامحرم قرار گیرد حفظ کنند، و زیور و زینت خود و جاهاى آن را (مانند، گردن، سینه، موهاى سر، بازوان و ساقهاى پا) آشکار نسازند، جز آنچه (بر حسب ضرورت عرفى) پیداست (مانند لباسهاى رو و صورت و دستها)، و باید روسرىهاى خود را بر روى گریبانها بزنند (تا گردن و سینه پوشانده شود)، و زیور (و جاهاى زیور) را بر کسى آشکار نسازند جز بر شوهرانشان یا پدرانشان (در اینجا محارم زن نام برده می شوند) یا کودکانی که هنوز درکی از اندام جنسی زنان ندارند؛ و آن گونه پای به زمین نزنند که زیور پنهان پاهایشان معلوم شود.» (سوره نور، آیه 31)؛ همچنانکه امام صادق (ع) درباره این آیه مبارکه فرمود: «ساق دست زن باید پوشیده باشد و نیز آنچه روسری آنرا می پوشاند (مثل گردن) و بالاتر از جای دستبند (مثل ساق و آرنج و بازو) نیز از زینت محسوب می شود (که باید پوشیده شود).» (حر عاملی، 14: 145)؛ ازاین رو زنان باید از هرگونه رفتار جلوه¬گرانه و تحریک¬کننده پرهیز نمایند و از دختر حضرت شعیب (ع) که قرآن کریم از شیوه گام برداشتن همراه با حیای او به نیکی یاد کرده است، الگو گرفته و این شیوه پسندیده را درپیش¬گیرند: «فَجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاءٍ ...» (سوره قصص آیه 25)؛ بر همین اساس، پيامبر اسلام (ص) نهى فرمودند از اینكه زنان هنگام بيرون رفتن از خانه لباس انگشتنما بپوشند يا با زيورآلاتى همچون خلخال و النگوى صدادار (که توجه نامحرم را جلب می کند) خود را زينت كنند. (نوری، 1408 ق ، 14: 280) و در نصایحی به یکی از زنان مدینه فرمودند: «هر زنی به خدا و روز آخرت ایمان دارد، زینتش را برای غیرشوهر نمایان نکند و سینه ها و دستبندهایش را برای غیر آشکار نسازد؛ اگر چنین کند و چیزی را برای غیر شوهرش نمایش دهد، به راستی که دین خود را فاسد کرده و خشم خدایش را بر خود وارد ساخته است.» (همان: 231)؛ خداوند متعال همچنین با خطاب قرار دادن همسران پیامبر (ص) که در حقیقت، خطاب به همه زنان است، آنان را از هرگونه تبرّج و آشکار نمودن زینت و آرایش در سطح جامعه و در مقابل نامحرمان که موجب تحریک و برانگیختگی هیجان جنسی آنان می گردد، به شدت نهی کرده و آن را همانند خودنمایی زنان در دوران جاهلیت دانسته است: «وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِکنَّ وَ لَاتَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى» (سوره احزاب، آیه 33)؛ همچنانکه پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «بهترين زنان شما، زنی است که برای شوهرش آرايش و زینت کند، اما زیبایی خود را از غیرشوهرش (نامحرمان) پنهان دارد.» (مجلسی، 103: 235) همچنین قرآن کریم دستور می دهد: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا... إِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِکمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکمْ وَ قُلُوبِهِنَّ - ای کسانی که ایمان آورده اید! اگراز زنان پیامبر (ص) چیزی خواستید، از پشت پرده بخواهید. این کار، هم برای دل¬های شما و هم برای دل¬های آنها پاکیزه¬تر است.» (سوره احزاب، آیه 53)
ب) منع نگاه هوس آلود از جنبه دیگر نیز این آموزه¬ها هم زنان و هم مردان را به مهار نگاه هوس¬آلود و پرهیز از نگاه¬های تحریک¬کننده ملزم می¬کند اما بیشتر تأکید دارد که مردان باید با پرهیز از نگاه¬های شهوت¬انگیز، ورودی¬های حس بینایی را کنترل کنند که به طور جالبی با ساختار مغز و واکنش¬های هیجانی مردان در مواجهه با تحریکات جنسی بینایی همخوانی دارد. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِک أَزْکى لَهُمْ ... * وَ قُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَ یحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ ... - ای پیامبر! به مردان و زنان مؤمن بگو که چشم هایشان را (از نگاه هوس آلود) فرو پوشند و فروج و اندامشان را محفوظ بدارند و این امر برای پاکیزگی شما بهتر است.» (سوره نور، آیات 30 و 31)؛ امام صادق (ع) درباره این آیه فرمود: «هر آیه اى در قرآن که در آن صحبت از ]حفظ[ عورتها شده، مقصود حفظ آنها از زناست، مگر این آیه که مقصود حفظ آنها از نگاه است. بنابراین، بر هیچ مرد با ایمانى روا نیست که (حتی) به عورت برادر خود نگاه کند و بر هیچ زنى نیز حلال نیست که به عورت خواهر خود بنگرد.» (قمی، 1363 ش، 2: 101) بر همین اساس، پيامبر اعظم (ص) فرمود: «بين مردان و زنان نامحرم جدايى بيندازيد؛ زيرا زمانى که ديدار و نگاهها رد و بدل گردد، درد بىدرمان به وجود مىآيد.» (نوری، 14: 264) و فرمود: «براى هر عضوى از اعضاى آدميزاد بهره اى از زناست، زناى چشم هم چشم چرانى است.» (شعیری، ۱۳۶۳ ش: 408) و تأکید فرمود: «کسى که چشمانش را از نگاه به نامحرم پر سازد، خداوند روز قيامت چشمان وى را از ميخهاى آتشين پر مىکند، سپس امر مىشود که به سوى آتش درآيد.» (حرعاملی، 2: 24)؛ همچنانکه امام رضا (علیه السلام) به طور صریح فرمود: «نگریستن به موى زنان شوهردار و موى دیگر زنان، حرام شده، زیرا این کار، موجب تحریک و به هیجان درآمدن (شهوت) مردان و تشویق آنان به فساد مىشود و آنان را در کارهاى حرام و توجیهناپذیر وارد مىکند و همچنین است نگریستن به آنچه مانند مو (تحریک کننده) است.» (مجلسی، 6: 103) همچنانکه در ابتدای مقاله بیان شد، استرس¬های جنسی تنها به استرس بینائی محدود نمی شود و استرس¬های بویایی که از طریق بوی خوش و تحریک-آمیز موجب پیدایش استرس جنسی می¬گردند و همچنین استرس جنسی ناشی از لمس تحریک¬آمیز همانند بوسیدن یا دست دادن با نامحرم؛ همگی از دیگر اقسام استرسورهای جنسی هستند؛ همچنانکه از پیامبر اکرم (ص) و امام صادق (ع) نقل شده است: «غالب مردم از زنا بهره ای دارند و برای هر عضوی از بدن انسان، زنای خاص آن عضو مطرح است: زنای چشم نگاه به نامحرم است، زنای زبان، سخن گفتن [به قصد لذت] با نامحرم و زنای دهان بوسیدن نامشروع است؛ زناى گوشها، شنیدن [سخنان تحریک آمیز]، زنای دستان، لمس کردن یا تماس با بدن نامحرم و زناى دو پا، رفتن به سوى حرام است و تفاوت نمیکند که عورت اینها را همراهی کند یا نه.» (کلینی، 5: 559) بنابراین، در ادامه به برخی از این موارد نیز می پردازیم.
7-5. سیستم بویایی و ارتباط آن با رفتار هیجانی و جنسی
عطر با کیفیت دلخواه نیز میتواند موجب برانگیختن هیجان جنسی در انسان شود. برای همین برخی عطرها به عنوان محرک جنسی تولید می شوند که فرد را به برقراری رابطه جنسی تشویق کند. مطالعات نشان می دهد که ارتباط سیستم بویایی و آمیگدال برای روابط بین جنس نر و ماده و جفتگیری ضروری است و تحریک سیستم بویایی چه از طریق بوی خوش و چه از طریق مواد شیمایی بوداری به نام فرومون ، نقش عمدهای در ایجاد جذابیت و تسهیل فرایند جنسی ایفا میکند. فرمون ها مولکول هایی هستند که در انسان و حیوانات در مایعات بدن (ادرار، عرق و مایع مخاطی اندام تناسلی) آزاد می شوند و موجب القاء پاسخ رفتاری مناسب در همنوع خود می شوند. بخش جانبی آمیگدال که ورودی هایی از سیستم بویایی را دریافت می کنند، با سیتم پاداش در مغز مرتبط می باشد. بنابراین تحریک سیستم بویایی با مواد معطر یا فرومون ها می تواند باعث تحریک سیستم پاداش شده و همچنین بخش آمیگدال بویایی را تحریک کرده و پاسخ های هیجانی نسبت به همنوع را از خود نشان دهد. تولیدکنندگان لوازم آرایشی و عطرها برای جذابیت بیشتر، در برخی از این مواد فرمون های تحریک کننده جنسی اضافه می کنند که هم آثار بد اجتماعی دارد و هم علاوه بر بلوغ زودرس، موجب اختلال در ترشح هورمونهای بدن شده و استرس، بدخلقی، بی بندوباری و ... را به دنبال دارد. همه این موارد آثار زیانباری بر سیستم عصبی، کارکرد مغز، حافظه و یادگیری می گذارد. (Martín-Sánchez, 2014) (Miller & Maner, 2010) (Anthony E Ackerman, 1997) (2010 Nicola´s Gutie´rrez-Castellanos,)
7-6. ممنوعیت برانگیختن هیجان جنسی با عطر در اسلام
یک محرک بویایی مثل رایحه خوش می¬تواند بخش¬هایی از آمیگدال را که مرتبط با سیستم بویایی است تحریک کند که با فعال شدن این مسیر پاسخ¬های هیجانی شدیدی ایجاد می¬شود. تحریک¬پذیری مردان و واکنش هیجانی مردان نسبت به عطرها و بوهای خوش از زنان بیشتر است که این مربوط به بزرگتر بودن آمیگدال آنان نسبت به زنان است. بنابراین توصیه اسلام برای استفاده نکردن زنان از بوی خوش در مقابل نامحرم می¬تواند بر این پایه علمی باشد تا هیجان و تحریک بویایی، آنان را تحت تأثیر قرار ندهد. البته مردان نیز مجاز نیستند عطرهای تحریک¬آمیز استعمال کنند. عطر زدن در اسلام برای هیچ گروه و جنسیتی حرام نیست تا آنجاکه پیامبر اکرم (ص) فرمود: «زن باید در خانه، خود را به بهترین عطرها خوش¬بو کند و زیباترین لباسش را بپوشد و خود را به نیکوترین شکل آرایش کند.» (کلينی، 5: 508) و تصریح فرمود: «بوی خوش رابطه قلبی را تقويت و ارتباط جنسی مطلوب میان همسران را افزايش می¬دهد.» (همان، 6: 510)؛ اما آنچه در دستورات اسلامی الزام آور می باشد این است که استفاده از عطر باید فقط در فضای روابط بین همسران باشد و در بیرون از منزل و برای غیرهمسر ممنوع است چراکه باعث جلب توجه مردان به آنان و تحریک جنسی آنان می شود که به نوبه خود مفاسد گوناگونی دارد. بر همین اساس، پیامبر اسلام (ص) فرمود: «زنی که عطر بزند و از میان مردم (نامحرم ها) عبور کند با این هدف که بوی عطر خود را به مشام آنان برساند، زناکار است.» (نیشابوری، 1411 ق، 2: 430) و همچنین می فرمایند: «هیچ زنى نیست که خود را معطر کند و از خانۀ خود بیرون رود، مگر اینکه مورد لعنت قرار می گیرد، تا آنگاه که به خانه خود برگردد.» (حرعاملی، 20: 161)
7-7. نقش کموسیگنال ها در رفتارهای جنسی
پیام¬های شیمیایی یا کموسیگنال¬ها یا بوهای اجتماعی که اغلب به نام فرومون¬ها نامگذاری می شوند، یک وسیله مهم و حیاتی برای ارتباط بین گونه های مختلف در اکثر پستانداران می باشد که آن ها را در پاسخ به تغییرات محیطی یا پیام های شیمیایی ساخته و آزاد می کنند؛ از جمله این موقعیت ها می توان به فرایند تولیدمثل اشاره نمود. (2007Martı´nez-Rico´s,) به طور خلاصه، سیستم بویایی بر هیجانات و نیز تمایلات جنسی تأثیرگذار است. از یک سو، عطر و رایحه خوش می تواند در جلب تمایل جنسی و برانگیختن هیجانات جنسی، نقش پررنگی ایفا کند و از سوی دیگر، کموسیگنال ها از طریق گیرنده های سیستم بویایی بر بخش های مختلفی از مغز اثر گذاشته، موجب تسریع در فرایند بلوغ می شوند و در فرایند جذب جنس مخالف، به عنوان عاملی جذابیت دهنده و تسهیل کننده، میانجی گری می کنند. (Díaz, 2013) (1990Morrison,)
8. تأثیر استرس های جنسی بر حافظه، تصمیم گیری و رفتارها
دو دسته از هورومون ها وجود دارند که وقتی فرد به طور مداوم در معرض تحریک های جنسی قرار میگیرد ممکن است ترشح آنها دستخوش تغییراتی شود؛ هورومونهای جنسی و هورمون های استرسی. اختلالات هورمونی، تغییرات زیاد کورتیزول و هورمون های جنسی در انسان باعث مرگ نورونها (سلولهای عصبی) و پیشگیری از زایش نورونهای جدید در هیپوکمپ که در حافظه و یادگیری نقش دارد، شده و به این ترتیب توانایی ما را برای ایجاد حافظه های جدید و همچنین تفکر، خلاقیت و قدرت تصمیم گیری از بین میبرد و سبب نقص در حافظه و یادگیری و افت کارکرد مغز می شود. یکی از عوامل بالا رفتن مزمن هورمون های جنسی و بویژه هورمون های استرسی، تحریکات مداوم جنسی است که در پی گسترش بی حجابی و بی عفتی، تحریک گری های جنسی و مواجهه با صحنه های محرک جنسی بروز می کند. بنابراین رعایت عفاف و حجاب در سطح جامعه، به بهبود عملکرد مغز در فرایند حافظه و یادگیری کمک کرده و از آسیب های یادشده، جلوگیری خواهد کرد. (A. Ulubaev & others, 2009) (McEwen, 1999) (Benno, 2002) (Sonia & others, 2005) (Katarina & others,2009) (Beyenburg & others, 2000) (Amy & others, 2009) (Magdalena & others, 2010) (Jason & others, 2011) یکی از عملکردهای ویژه قشر پیش پیشانی (پری فرونتال) هم که مرکز شعور و ادراک، تفکر، برنامه ریزی، تصمیم گیری و ... است، مهار رفتارهای هیجانی (آمیگدالی) و غیرمنطقی، با درک مناسب موقعیت های متفاوت است. )2010 (Randall, )2001 (Earl, ما در جامعه دستورات رسمی محدود کننده (همان قانون) و نیز قوانین غیررسمی (عرف و سنت) را داریم که بخشی از شناخت ما را تشکیل می دهند و در کنار سایر مؤلفه های شناختی ذخیره شده در حافظه، رفتارها، واکنش ها و گفتارهای ما را سامان می دهند و برای هر اقدام، واکنش یا سخنی، الزاما به این ذخایر شناختی حافظه رجوع می کنیم. استرس جنسی یک محرک هیجانی است که همانند هر استرس دیگری، با برانگیختن آمیگدال، ارتباط بین پری فرونتال و هیپوکمپ را بسیار کاهش می دهد و به همین دلیل مانع از تصمیم گیری یا قضاوت درست براساس حافظه شناختی می گردد، بنابراین، فعالیت بیش از اندازه آمیگدال به دلیل تحریکات شدید، تصمیم گیری ضابطه مند از سوی پری فرونتال را مهار و آن را به حاشیه می برد که این امر منجر به بروز رفتارهای غیرمنطقی و هیجانی می گردد. جالب است بدانید که لذتبخشترین کارها نظیر فعالیت های جنسی، آنهایی هستند که به شدت باعث فعال شدن مدار پاداش مغز میشوند. آمیگدال با تحریک کردن مدار پاداش مغز و غلبه دادن لذت گرایی، باعث تخریب کارکردهای شناختی و ضابطه مند پری فرونتال و موجب ایجاد اختلال در قضاوت و تصمیم گیری های ضروری می گردد. زمانی که این ورودی ها پی در پی و به صورت مزمن در آیند، سیستم های استرسی فعال، به نفع بزرگ شدن و فعالیت بیشتر آمیگدال عمل می نمایند و اجازه تصمیم گیری درست به فرد را براساس باورها و ارزش هایی که در هیپوکمپ فرد از قبل ذخیره سازی شده است را نمی دهد در نتیجه فرد در مواجهه با مسائل اطراف خود که از محیط به او منتقل می شود، قادر به تصمیم گیری درست نبوده و مقایسه های اشتباه در ذهن او شکل گرفته و نتیجه گیری او نیز نادرست خواهد بود. (Jacqueline & Jordan, 2003) از سوی دیگر، هرچه شناخت بهتر و حافظه قوی تر باشد و هرچه استرس مزمن کمتر باشد و نیز هرچه آموزش و تربیت بیشتر باشد باعث می شود ارتباطات سیناپسی نورون های پری فرونتال بیشتر و حجم این بخش از مغز برگتر شود، که این قدرت مهاری پری فرونتال را بیشتر می کند و کمتر تحت تأثیر غلبه آمیگدال قرار می گیرد. چراکه قدرت تصمیم گیری درست، به این معناست که پری فرونتال با استفاده از تجربیات قبلی ذخیره شده در هیپوکمپ و ورودی های جدید، نسبت به مساله جدید تصمیم گیری و قضاوت انجام می دهد. (Hackman & Farah, 2009) (Crone & Ridderinkhof, 2011) (Olsson & Ochsner, 2008) در زمینه رفتارهای عفیفانه، حیا و حجاب و واکنش به استرسهای هیجان انگیز جنسی نیز دقیقا همین گونه است. محل اصلی که در اولین مرحله درگیر می شود بخش آمیگدال است. آمیگدال، بلافاصله قشر پیش پیشانی را مهار و بر تصمیمات فرد اثرات منفی می گذارد و به دنبال آن فرد حرکاتی انجام می دهد که طبیعی و حساب شده نیست.
9. حکمت ممنوعیت بی¬بند¬¬وباری جنسی و تأکید بر عفاف در آموزه¬های قرآن کریم
از مهمترین موضوعات در بحث عفاف و حجاب، مسئله محرمیّت است که شامل محرمیت نَسَبی (خویشاوندی)، محرمیت سَبَبی (به دلیل عقد ازدواج) و محرمیت رضاعی (به دلیل شیر خوردن طفل از زنی غیر از مادر خود) می باشد. (رک: سوره نساء، آيات 22 و 23) فرهنگ عفاف و حجاب که برخاسته از آیات قران کریم است، تا حدود بسیاری می¬تواند مانع تحریک¬گری های جنسی در روابط با نامحرم و افزایش غلظت هورمون¬های استرسی و هومون¬های جنسی، ترشح غیرضروری دوپامین و نوروهورمون اکسی¬توسین و انتشار بی¬جای کموسیگنال های فرّار (که در فضا منتشر می¬شود) یا کموسیگنال¬های غیرفرّار (که تنها از طریق لمس و تماس فیزیکی منتقل می¬شود)، در سطح جامعه و روابط اجتماعی گردد که همه اینها اثرات نامطلوبی را نظیر اخلال در فرایند بلوغ و قاعدگی، برهم خوردن تعادل هورمونی خصوصا هورمون های استرسی و هورمون های جنسی، تغییر خلق و خو، اختلال در تمایلات جنسی، افزایش استرس، اختلالات روانی و آسیب به عملکرد مغز و حافظه به دنبال دارند. این به آن معنا است که انتشار این پیام¬های شیمیایی که نقشی اساســی در فرایند تولیدمثل، اعم از ایجاد جذابیت برای جفتگیری، افزایش ترشــح هورمون های جنسی و تقویت میل جنسی ایفا می کنند، چه از سوی مردان و چه از سوی زنان در محیط عمومی محدود شــده و تأثیرگذاری نخواهد داشت و تنها در فضای مناسب روابط همسری منتشر و تحریک گری جنسی نیز در روابط میان همسران منحصر خواهد شد که اگر اینگونه نباشد، قطعا روابط عاطفی و جنسی همسران به سردی گراییده و نسبت به هم بی تمایل می گردند که این موجب عدم ارضاء و نارضایتی جنسی از شریک زندگی شده و هرکدام از زن و مرد را به جنس مخالفی غیر از همسر خود متمایل و جذب خواهد کرد که به فروپاشی خانواده و بی قیدی اجتماعی منتهی می گردد. جالب آنجاست که اسلام نیز براساس حکمت ها و ضرورت سنجی های خود، هرگونه لمس و تماس فیزیکی، تحریک گری با عطر خوش بو، بدپوششی و به دنبال آن چشم چرانی، ارتباطات جنسی کلامی نظیر گفتن و شنیدن سخنان تحریک آمیز یا حتی ســخن گفتن غیرضروری و شوخی با نامحرم و اختلاط میان زنان و مردان نامحرم را ممنوع کرده و ضوابطی شــرعی وضع نموده است تا جلوی بسیاری از تحریکات ناخواسته جنسی و تبعات منفی آن را بگیرد؛ تقویت ملکات تربیتی و فضایل اخلاقی نظیر تهذیب نفس، غلبه بر شهوت، مقابله با هواهای نفسانی، تقویت ملکه حیا، عفاف، غیرت و رعایت تقوا (خودکنترلی) که موجب حریم نگهداشتن در روابط اجتماعی و پرهیز از اختلاط و تماس مستقیم با نامحرم می شود، می تواند از این جهت، اهمیت داشته باشد. برخی استنادات قرآنی فرهنگ عفاف و حجاب را به همراه برخی روایات که جنبه تفسیری برای این آیات داشتند، پیش از این ذکر کردیم. در ادامه به برخی دیگر از این موارد اشاره می کنیم. قرآن کریم به طور کلی به آنان که امکان ارضاى صحیح نیاز جنسى خود را ندارند، دستور می دهد: «وَ لْیَستَعْفِفِ الَّذِینَ لا یجِدُونَ نِکاحاً حَتى یُغْنِیهُمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ... - آنها که امکان ازدواج ندارند، باید عفت پیشه کنند تا خداوند آنان را از فضلش بى¬نیاز سازد.» (سوره نور، آیه 33)؛ همچنین امام باقر (ع) در تفسیر آیه مبارکه: «يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْکمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْءَاتِکمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِک خَيْرٌ ... - اى بنى آدم! براى شما جامه¬اى فرو فرستاديم تا بدن برهنه¬تان را بپوشانيد و بدان زينت کنید؛ و جامه پرهيزگارى از هر جامه¬اى بهتر است...» (سوره اعراف، آیه 26)، فرمودند: «لباس تقوا که در این آیه ذکر شده، همان عفاف است، فرد عفیف، زشتی و عورتی از او نمایان نیست حتی اگر بدون لباس باشد، اما فاجر، عورت خویش را نمایان می¬کند حتی اگر لباس بر تن داشته باشد.» (قمی، 1: 226) همچنین، قرآن کریم درباره لزوم رعایت عفاف در سخن گفتن زنان با مردان نامحرم می فرماید: «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاًٰ - پس به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگویید.» (سوره احزاب، آیه 32)؛ این آیه به کیفیت و محتوای سخن گفتن و حرمت سخن گفتن با ناز و عشوه اشاره دارد، پس صحبت¬کردن با نامحرم باید عفیفانه و به دور از نرمش و خودنمایی باشد. همچنانکه نقل شده است، امام علی (ع) علاقه نداشت به زنهاى جوان سلام کند و مىفرمود: «مىترسم آوازشان مرا خوش¬آید و زیادتر از آن پاداشى که برای سلام¬کردن مىجویم، گناه به من برسد.» (کلینی، 3: 464) و امام صادق(ع) فرمود: «هم صحبت شدن با زنان نامحرم و سخن گفتن غیرضروری با آنها یکی از کمین¬گاههای شیطان است.» (حرعاملی،20: 273)
10. نتایج
از دیدگاه نوروبیولوژی، قرارگرفتن در معرض ارتباطات و تحریکات جنسی می-تواند در صورت استمرار، موجب پدید آمدن آثار زیانبار و اثرات نامطلوب ناشی از تراکم یا اختلال در ترشح هورمون¬های جنسی و هورمون¬های استرسی، کموسیگنال¬ها، اکسی¬توسین و دوپامین، نظیر اختلال در تمایلات جنسی، برانگیختن بی¬جای هیجان جنسی در غیر از روابط همسری و در نتیجه عدم ارضای جنسی و فروپاشی خانواده و بی¬قیدی اجتماعی، بلوغ زودرس و آسیب¬های روانی ناشی از آن، تغییر خلق¬و¬خو، اختلالات روانی و آسیب به عملکرد مغز و حافظه به¬دنبال داشته باشد. آیات قرآن کریم و آموزه¬های اسلامی، علاوه بر شناسایی و معرفی دقیق زمینه¬های بروز این مشکلات، موازین و ضوابط حکیمانه¬ای در قالب فرهنگ عفاف و حجاب برای سامان دادن روابط فردی و اجتماعی با جنس مخالف تدبیر کرده¬اند که می¬تواند جلوی تحریک¬گری های مذکور و آثار زیانبار روحی و جسمی آن ها را بگیرد.
منابع
1. قرآن کریم
2. امین زاده، مجتبی (1389 ش)، مسائل جنسی کودکان (تعلیم و تربیت فرزندان)، تهران: نشر قطره.
3. اختری، زینب، ساقیان، محمد، صحرایی، هدایت، صالحی، مریم (1393 ش)، عفاف و حجاب از دیدگاه نوروبیولوژی، تهران: مؤسسه فرهنگی هنری شهید آوینی.
4. انجیئر، ناتالی (1384)، جغرافیای درونی زنان، ترجمه ماندانا ارفع، تهران: آشیانه کتاب
5. بریزندین، لوآن (۱۳۹۱ ش)، مغز زنانه، ترجمه محسن دهقانی و سهیلا پیمانی، تهران: انتشارات رشد.
6. حر عاملی، محمد بن حسن (1409 ق)، وسائل الشیعة، قم: موسسه آل البیت لاحیاء التراث.
7. رودز، استون ای (1392 ش)، تفاوت های جنسیتی را جدی بگیریم، ویراستاری علمی: مسعود جان بزرگی، ترجمه معصومه محمدی، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
8. شعیری، تاج الدین محمد بن محمد (۱۳۶۳ ش)، جامع الأخبار، قم: انتشارات رضی.
9. صدوق، محمد بن علی بن بابویه قمی (1363 ش)، کتاب من لایحضره الفقیه، مقدمه و تصحیح: علیاکبرغفاری، قم: دفتر انتشارات اسلامی.
10. قمی، علی بن ابراهیم (1363 ش)، تفسیرالقمی، محقق: موسوی جزایری، طیب، قم: دارالکتاب.
11. کجباف، محمدباقر (1378 ش)، روانشناسی رفتار جنسی (نظریه ها و دیدگاه ها)، تهران: نشر روان.
12. کلینى، محمد بن یعقوب (1429 ق)، الکافی، قم: دارالحدیث.
13. مجلسی، محمدباقر (1403 ق)، بحار الأنوار، بیروت، مؤسسة الوفاء.
14. مختاری، مختار و محمدی، الله کرم (1386 ش)، تأثیر مقادیر مختلف اکسی توسین به تنهایی و همراه با آگونیست آلفایک آدرنرژیک بر رفتارهای جنســی موش صحرایی نر بالغ، مجله زیســت شناسی ایران، جلد 20 ، شماره 3.
15. مویر، آن و جسل، دیوید (1392) جنسیت مغز (تفاوت های واقعی میان زنان و مردان)، ترجمه مهدی قراچه داغی، تهران: درسا.
16. نوری طبرسی، حسین بن محمد تقی (1408 ق)، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم: موسسه آل البیت لاحیاء التراث.
17. نیشابوری، محمد بن عبدالله (1411 ق)، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، بیروت: دار الکتب العلمیة.
18. A. Ulubaev, D. M. Lee, N. Purandare, N. Pendleton and F. C. W. Wu. (2009) Activational effects of sex hormones on cognition in men. Clinical Endocrinology 71, 607–623
19. Amy, E. Oakley, Kellie, M. Breen, Iain J. Clarke, Fred J. Karsch, Elizabeth R. Wagenmaker, and Alan J. Tilbrook. (2009) Cortisol Reduces Gonadotropin-Releasing Hormone Pulse Frequency in Follicular Phase Ewes: Influence of Ovarian Steroids. Endocrinology, 150(1): 341–349.
20. Anthony E Ackerman, Gary M Lange, Lynwood G Clemens. (1997) Effects of Paraventricular Lesions on Sex Behavior and Seminal Emission in Male Rats. Physiology & Behavior Volume 63, Issue 1, 31 December, Pages 49–53
21. Bale, T.L., Davis, A.M., Auger, A.P., Dorsa, D.M., McCarthy, M.M. (2001) CNS region-specific oxytocin receptor expression: importance in regulation of anxiety and sex behavior. J. Neurosci. 21, 2546–2552.
22. Bale, T.L., Pedersen, C.A., Dorsa, D.M. b. (1995) CNS oxytocin receptor mRNA expression and regulation by gonadal steroids. Oxytocin. Plenum Press, New York, New York: 269-280.
23. Bear, DM. (1979) The temporal lobes: an approach to the study of organic behavioral changes. In: MS Gazzaniga (ed). Handbook of Behavioral Neurobiology.Vol (2): Neuropsychology, pp. 75–95. New York: Plenum.
24. Benno, Roozendaal. (2002) Stress and Memory: Opposing Effects of Glucocorticoids on Memory Consolidation and Memory Retrieval. Neurobiology of Learning and Memory 78, 578–595
25. Beyenburg, S. Watzka, M. Clusmann, H. Blumcke, I. Bidlingmaier, F. Elger, C.E. Stoffel-Wagner, B. (2000) Androgen receptor mRNA expression in the human hippocampus. Neurosci. Lett. 294, 25–28
26. Blackburn, JR. Pfaus, JG. Phillips, AG. (1992) Dopamine functions in appetitive and defensive behaviors. ProgrNeurobiol; 39: 247–279.
27. Cabib, S. Puglisi-Allegra, S. (1994) Opposite responses of mesolimbic dopamine system to controllable and uncontrollable aversive experiences. J Neurosci 14: 3333-3340
28. Caramazza, A. (1995) The representation of lexical knowledge in the brain. In: RD Broadwell (ed). Neuroscience, Memory and Language.Vol (1), Decade of the Brain, pp. 133–147. Washington, DC: Library of Congress.
29. Churchland, PS. (1986) Neurophilosophy: Toward a United Science of the Mind-Brain. Cambridge, MA: MIT Press. Cognitive Sciences, 12 (2): 65-71
30. Crone, EA. Ridderinkhof, KR. (2011) The developing brain: From theory to neuroimaging and back. Dev CognNeurosci;1 (2):101–109
31. De Kloet, ER. Joe, lsM. Holsboer, F. (2005) Stress and the brain: From adaptation to disease. Nat Rev Neurosci 6:463–475
32. Díaz D, Gómez C, Muñoz-Castañeda R, Baltanás F, Alonso JR, Weruaga E. (2013) The olfactory system as a puzzle: playing with its pieces. Anat Rec (Hoboken); 296 (9): 1383-1400
33. Earl K. Miller. (2001) An Integrative theory of prefrontal cortex function. Annu. Rev. Neurosci. 24:167–202
34. Hackman, DA. Farah, MJ. (2009) Socioeconomic status and the developing brain. Trends Cogn Sci;13 (2): 65–73.
35. Imperato, A. Cabib, S. Puglisi-Allegra, S. (1993) Repeated stressful experiences differently affect the time-dependent responses of the mesolimbic dopamine system to the stressor. Brain Res 601: 333-336.
36. Jacqueline, N.Wood. Jordan, Grafman. (2003) Human prefrontal cortex: processing and representational perspectives. nature reviews. neuroscience, 4: 139-147
37. Jason, S. Snyder, Ame´lie. Soumier, Michelle. Brewer, James. Pickel & Heather A. Cameron. (2011) Adult hippocampal neurogenesis buffers stress responses and depressive behavior. Nature. Vol 476
38. Joe, lsM. Pu, Z. Wiegert, O. Oitzl, MS. Krugers, HJ. (2006) Learning under stress: How does it work? Trends Cogn Sci 10:152–158.
39. Kandel ER, Schwartz JH, Jessell TM, Siegelbaum SA, Hudspeth AJ. Principles of Neural Science. fifth edition ed: Mc Graw Hill; )2013(, Chapter 21, 47,58.
40. Katarina, Dedovic. Annie, Duchesne. Julie, Andrews. Veronika, Engert. Jens, C. Pruessner. (2009) The brain and the stress axis: The neural correlates of cortisol regulation in response to stress. NeuroImage 47 : 864–871
41. Kelly, M. Dumais, Remco Bredewold. Thomas, E. Mayer, Alexa H. Veenema. (2013) Sex differences in oxytocin receptor binding in forebrain regions: Correlations with social interest in brain region- and sex- specific ways. Hormones and Behavior. 64: 693-701
42. Kilpatrick L.A, Zald D.H, Pardo J.V, Cahill L.F. (2006) Sex-related differences in amygdala functional activity during resting conditions, Neuro Image 30: 452-461.
43. Larkum M. (2013) A cellular mechanism for cortical associations: an organizing principle for the cerebral cortex. Trends Neurosci; 36 (3)
44. Larry Squire L, Berg D, Bloom F. E, du Lac S, Ghosh A, Spitzer N. C. (2013) Fundamental Neuroscience. 4th edition, Hardcover, , Section IV, Chapter 33, 34, 38,41
45. Le Moal, M. Simon, H. (1991) Mesocorticolimbic dopaminergic network: functional and regulatory role. Physiol Rev 71: 155–234
46. Magdalena, Ciechanowska. Magdalena, Łapot. Krystyna, Mateusiak. Franciszek, Przekop. (2010) Neuroendocrine regulation of GnRH release and expression of GnRH and GnRH receptor genes in the hypothalamus-pituitary unit in different physiological states. Reproductive Biology, Vol (10), No: 2
47. Martı´nez-Rico´s, J. Agustı´n-Pavo´n, C. Lanuza, E. and Martı´nez-Garcı´a F. (2007) Intraspecific communication through chemical signals in female mice: Reinforcing properties of involatile male sexual pheromones. Chem. Senses. 32: 139–148.
48. Martín-Sánchez, A. McLean, L. Beynon, RJ. Hurst, JL. Ayala, G. Lanuza, E. Martínez-Garcia, F. (2014) From sexual attraction to maternal aggression: When pheromones change their behavioural significance. Horm Behav, 18 (14).
49. McEwen, BS. (1998) Protective and damaging effects of stress mediators. N Engl J Med, 338: 171-179
50. McEwen, BS. (1999) Stress and hippocampal plasticity. Annu Rev Neurosci, 22:105–122
51. McEwen, BS. (2007) Physiology and neurobiology of stress and adaptation: Central role of the brain. Physiol Rev 87:873–904.
52. Miller, S.L. Maner, J.K. (2010) Scent of a woman: men's testosterone responses to olfactory ovulation cues. Psychol. Sci. 21: 276–283.
53. Morrison EE, Costanzo RM. (1990) Morphology of the human olfactory epithelium. J Comp Neurol; 297 (1):1-13.
54. Newton N. (1978) The Role of the Oxytocin reflex in three interpersonal reproductive acts: in Clinical Psychoneur endcrinology in Reproduction. 22: 411-418.
55. Nicola´s Gutie´rrez-Castellanos, Alino Martı´nez-Marcos, Fernando Martı´nez-Garcı´a, and Enrique Lanuza. )2010 (Chemosensory Function of the Amygdala. Vitamins and Hormones, Volume )83(: ch 7
56. Numan, M., Insel, T.R. (2003) The Neurobiology of Parental Behavior. Springer- Verlag, New York.
57. Olsson, A. Ochsner, K. N. (2008) The role of social cognition in emotion.Trends in Cognitive Sciences, 12)2 (: 65-71.
58. Puglisi-Allegra, S. Kempf, E. Cabib, S. (1990) Role of genotype in the adaptation of the brain dopamine system to stress. NeurosciBiobehavRev; 14: 523–528.
59. Randall C. O’Reilly. (2010) The What and How of prefrontal cortical organization. Trends in Neurosciences 33: 355–361
60. Samuelsen CL, Meredith M. (2011) Oxytocin antagonist disrupts male mouse medial amygdala response to chemical-communication signals. Neuroscience. 28;180: 96-104.
61. Sonia, J. Lupien, Alexandra. Fiocco, Nathalie. Wan, Francoise. Maheu, Catherine. Lord, Tania. Schramek, Mai. Thanh Tu. (2005) Stress hormones and human memory function across the lifespan. Psychoneuroendocrinology 30, 225–242
62. Wang, CT. Huang, RL. Tai, MY. Tsai, YF. Peng, MT. (1995) Dopamine release in the nucleus accumbens during sexual behavior in prenatally stressed adult male rats. Neurosci Lett; 200: 29–32.