اعجاز عرفانی قرآن از منظر امام خمینی (ره)

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

چکیده

دین پیامبر خاتم، معجزه¬ی جاوید می¬طلبد، قرآن کریم که از جنس سخن و کلام است، کتابی در نهایت فصاحت و بلاغت و در اوج اعجاز کلامی و محتوایی است. گذشت زمان و تدبر در علوم مختلف قرآنی امکان دسترسی به ابعاد دیگر اعجاز قرآن را میسر می¬سازد که در پیش از آن به روشنی آشکار نبوده است. نوشتار پیش رو که با روش توصیفی – تحلیلی فراهم شده است، می¬کوشد تا به جنبه¬های جدید اعجاز قرآن کریم از منظر امام خمینی(ره) بپردازد. نظریه جدید ایشان در وجه اعجاز قرآن، «اعجاز عرفانی قرآن» است که در این مقاله مورد بررسی قرار می¬گیرد. نتایج به دست آمده از این پژوهش بیانگر آن است که امام خمینی (ره) در عین حال که سایر وجوه اعجاز قرآن کریم را قبول دارند، لیکن اصلی¬ترین چهره اعجاز قرآن را «معانی بلند عرفانی» آن می¬دانند و معتقدند بزرگ¬ترین و سرآمدترین چهره¬ی اعجاز قرآن، در عرفان آن است. اعجاز عرفانی قرآن از نوع اعجاز علمی و محتوایی قرآن است. از نظر ایشان اعجاز قرآن در مسايل عرفاني و معنوي است و در تهذيب نفس و ارائه بهترين راه سلوك الي الله و تبيين رابطه بين خالق و مخلوق است، قرآن شفاي دردها و امراض روحي و رواني است و از اين جهت بايد اعجاز قرآن مورد توجه و تأمل قرار گيرد. در واقع نتایج این بحث هم به شناخت ابعاد جدیدی از چهره¬ی امام می¬پردازد و هم می¬تواند افق¬های جدیدی را در مبحث اعجاز قرآن، برای مفسران و قرآن¬پژوهان آینده بگشاید.


واژگان کلیدی

قرآن کریم، معجزه، اعجاز علمی، امام خمینی، اعجاز عرفانی، معارف قرآنی

مقدمه

رسولان هر یک از ادیان الهی قبل از اسلام، به تناسب زمان خود دارای معجزاتی بودند که مختص به دوران آن¬ها بوده؛ اما دین اسلام که با بعثت پیامبر آغاز شد، دارای معجزه¬ای متفاوت بود، معجزه¬ای جاوید که تا قیامت حفظ خواهد شد و پایدار خواهد بود و آن کتاب آسمانی، «قرآن» است. علت جاودانگی قرآن را باید در جاودانگی و خاتمیت رسالت پیامبر در همه زمان¬ها و برای همه انسان¬ها جستجو کرد. گر چه پیامبر معجزات دیگری چون شق¬القمر، معراج و ... داشت، ولی بالاترین معجزه ایشان، قرآن است که متناسب با همه زمان¬هاست. در حقیقت قرآن کتابی است که از معارف متعالی برخوردار و فراتر از زمان و مکان است است و سند حقانیت اسلام و پیامبر بوده و اختصاص به گروه خاصی ندارد. گرچه در زمان نزول قرآن، سخن سرایی در اوج بود و قرآن هم نسبت به مخاطبان عصر نزول، تحدی نمود؛ لکن اعجاز فصاحتی، یکی از جنبه¬های اعجاز اعجاز قرآن است. و طبیعی است که قرآن باید نسبت به عصر خود عنایت داشته است و این یکی از سنت¬های الهی است که هر معجزه¬ای متناسب با عصر خود همراه باشد. محور بحث این مقاله، در این است که مفسران و اندیشمندان و متکلمان وجوه متعددی را برای اعجاز قرآن کریم بیان کرده¬اند. یکی از جنبه¬های اعجاز قرآن، اعجاز علمی قرآن کریم است که متاخر از جنبه¬های دیگر قرآن کشف شده است و روز به روز بر مصادیق آن افزوده می¬شود. از شاخه¬ی اعجاز علمی قرآن، اعجاز عرفانی قرآن است که زیر مجموعه¬ علوم انسانی قرار دارد و امام خمینی (ره) در عصر معاصر آن را معرفی کرده است. مبحث اعجاز قرآن در حوزه علوم انسانی از مباحث نوپدید قرآن-پژوهی معاصر است که عمدتا در دهه¬ی اخیر مطرح شده است و مورد توجه دانشمندان و قرآن¬پژوهان قرار گرفته است. از این رو هنوز در همه¬ی حوزه¬های علوم انسانی مطالب اعجاز قرآن مطرح نشده است؛ بلکه در برخی علوم (علوم تربیتی، اقتصاد و تاریخی) مواردی از اعجاز قرآن ذکر شد و کتاب¬هایی به نگارش در آمده است. همان طور که می¬دانیم هدف اصلی قرآن –که همان هدایت است- با حوزه علوم انسانی ارتباط بیشتری دارد و در عصر حاضر نیز نیاز به بحث در رابطه قرآن و علوم انسانی بیشتر احساس می¬شود. لذا هدف از تدوین این پژوهش بررسی جنبه اعجاز علمی قرآن در حوزه علوم انسانی با تاکیدی بر دیدگاه امام خمینی است. لذا این مقاله می¬کوشد به پاسخ به برخی از ابعاد این پرسش¬ها بپردازد: منظور از اعجاز عرفانی چیست؟ از نظر امام خمینی وجوه اعجاز قرآن کدامند؟ منظور امام از اعجاز عرفانی چیست؟ اهمیت اعجاز عرفانی چیست؟ آیاتی که در آثار امام خمینی به جنبه عرفانی آن اشاره شده است، کدامند؟ و ... . اعجاز عرفانی در قرن اخیر و در پی گسترش تفسیر علمی مطرح شده است برخی از نویسندگان در کتاب‌ها یا تک‌نگاری‌ها به آن توجه کرده‌اند: کتاب «اعجاز القرآن» دکتر سید رضا مودب و کتاب «علوم قرآن2 (اعجاز قرآن در علوم طبیعی و انسانی)» به قلم محمد علی رضایی اصفهانی، از جمله کتاب¬هایی هستند که به اعجاز عرفانی اشاره کرده¬اند.

مفهوم شناسی

در کلام قدیم علامه حلی در مورد معجزه گفته است: «و نعنی بالمعجزه ثبوت ما لیس بمعتاد مع خرق العاده و مطابقه الدعوی ...» معجزه ثبوت چیزی است که معمول و عادی نباشد و یا نفی چیزی است که معمول و عادی نیست بشرطی که همراه خرق عادت و مطابق دعوای نبوت باشد (1415ق:350). مترادف واژه معجزه، اعجاز است که از ریشه لغوی عجز به معنی ناتوانی گرفته شده‌است.«عجز» به معنای بن و پایان یک شی است. گروهی از لغویان، اصل این لغت را به معنای «ضعف» می¬دانند (راغب اصفهانی؛ ابن فارس،1423ق : 4/234). و بنابر این اعجاز به چیزی اطلاق می‌شود که انسان در حالت عادی از انجام آن ناتوان (عاجز) است. گرچه آغاز پیدایش بحث اعجاز، روشن نیست، اما اعجاز قرآن از نخستین مباحث مربوط به قرآن می¬باشد. واژه¬ی معجزه به مفهومی که ذکر شد، از اصطلاحات و ابداعات متکلمان و فیلسوفان الهی است و قرآن کریم در مورد معجزه بودن خود، از تعبیر «اعجاز» استفاده ننموده، بلکه از واژه¬هایی نظیر «آیه»، «بینه»، «برهان» استفاده شده که به ترتیب به معنی دلیل روشن، نشانه¬ی واضح و دلیل خدشه ناپذیر است (شریعتی سبزواری، 1388: 109). از این رو اصطلاح «معجزه» در مورد قرآن، نخست در برخی روایات سپس همانند دیگر اصطلاحات، بعدها رواج یافته است. علم در مفهوم کلی شامل هر نوع آگاهی نسبت به اشیاء، پدیده‌ها، روابط و غیره ‌است، اعم از اینکه مربوط به حوزه مادی و طبیعی باشد و یا مربوط به علوم معنا و ماوراءالطبیعه. «معناي لغوي واژه علم، آگاهي از واقعيت است. اين معنا حتي درباره خداي متعال هم صادق است؛ معناي عالم بودن خدا نسبت به همه چيز اين نيست که خداوند روش تجربي را به کار برده و يا استدلالي کرده است، بلکه همين خودِ آگاهي، علم است» (مصباح یزدی، 1391). علم یک واژه عربی است که از ریشه علم به معنی آموزش مشتق شده است. در اصطلاح عامیانه ، این کلمه در مورد هر نوع آگاهی که فرد در مورد محیط و مسایل پیرامون خود کسب می کند، اطلاق می‌گردد. و لذا هرچه میزان آگاهی و معلومات او بیشتر باشد، او را عالمتر می‌دانند. به همین علت در قدیم به افرادی که در زمینه علوم مذهبی و قرآنی به درجات بالاتری نائل می‌شدند، علامه می‌گفتند. درکتاب لغت، عرفان، علمی از علوم الهی معرفی شده است، در واقع عرفان«نام علمی است از علوم الهی که موضوع آن شناخت حق و اسماء و صفات اوست. و بالجمله راه وروشی که اهل الله برای شناسائی حق انتخاب کرده اند عرفان می¬نامند». (دهخدا، 1377) و «عرفان در اصطلاح یعنی خداشناسی و شناخت حضرت حق تعالی» (سعیدی، 1387: 528) است. راغب اصفهانی در تعریف لغوی عرفان گوید: «معرفت و عرفان، درک و شناختن شیئی است با تفکر و تدبر در اثر آن و آن از علم اخص است؛ گویند: فلانٌ یعرفُ الله، نگویند: یعلمُ الله.... که معرفت بشر به خدا با تفکر در آثار اوست، نه با ادراک ذاتش و گویند: الله یعلمُ‌ کذا... و نگویند: یعرف کذا...؛ زیرا که معرفت از علم قاصر است و در حاصل از تفکّر استعمال می‌شود» (قریشی، 1354).

وجوه اعجاز قرآن از منظرامام خمینی

يكي از مسايلي كه در علم كلام و علوم قرآني مشتركا مورد بحث قرار مي گيرد «اعجاز قرآن كريم» است. اصل مسأله اعجاز قرآن امري مسلّم و غير قابل ترديد بوده اما آنچه مهم است بررسي وجه اعجاز آن است. قرآن کریم بر خلاف ساير معجزات كه با رفتن آورنده شان از بين مي رفت، ماندگار و برهان جاودانگي آئين اسلام خواهد بود. انديشمندان به خوبي دريافته‌ا‌‌‌ند كه قرآن از ابعاد مختلف و متعدد معجزه است. البته هر کس از زاویه‌ا‌‌‌ی خاص به اعجاز قرآن نگریسته است. سکاکی گفته است: «انّ اعجاز القرآن یدرک و لایمکن التعبیر عن وصفه» اعجازقرآن، یافتنی است نه بیان کردنی (عرجون، 1410ق: 158). دانشمندان قرآن نیز وجوه زیادی و گوناگون اعجاز قرآن را بیان نموده‌ا‌‌‌ند. دکترمحمد علی رضایی اصفهانی در بحث ابعاد اعجاز قرآن -از آغاز تا قرن پانزدهم- بالغ برهشتاد وجوه اعجاز قرآن کریم را مورد بررسی قرار داده است. ایشان هفتاد و یکمین وجه از وجوه اعجاز را «معارف بلند عرفانی از امام خمینی(ره)» برشمرده‌ا‌‌‌ند ( رضائی اصفهانی، 1392: 124). امام خمینی، بنیان¬گذار نظام مقدس جمهوری اسلامی، شاگرد برجسته معارف قرآن، آثار علمی فراوانی در فقه، اصول، تفسیر، اخلاق و عرفان دارند. ایشان با دید عارفانة خود به قرآن كریم، مانند برخی علمای معاصر، وجه اعجاز قرآن را در بعد خاصی محدود نمی¬كند؛ در «تفسیر سوره حمد»، به مناسبتی مواردی را به عنوان وجوه اعجاز قرآن بر می¬شمرند، در کتب متعدد خویش، به اعجاز قرآن و ابعاد آن –فصاحت، بلاغت، معارف و اخبار غیبی- اشاره کرده¬اند: «حسن تركيب و لطف بيان و غايت فصاحت و نهايت بلاغت و كيفيّت دعوت و اخبار از مغيبات و احكام احكام و اتقان تنظيم عائله و امثال آن، كه هر يك مستقلا اعجازى فوق طاقت و خارق عادت است‏» (امام خمینی،آ1388 : 263). ایشان در مورد اهمیت رسالت پیامبر و درک اعجاز قرآن کریم می-فرمایند: «آن معارفى كه به بركت بعثت رسول اكرم در عالم پخش شد، مى‏بينم كه از حد [درك‏] بشريت خارج است؛ اعجازى است فوق ادراك بشريت از يك انسانى كه در جاهليت متولد شده است، در جاهليت بزرگ شده است و يك آدمى بوده است كه در يك محيطى پرورش يافته است كه اسمى از اين مسائل اصلا نبوده در آن وقت. محيط آنجا اصلا راجع به مسائل دنيا و به مسائل عرفان و فلسفه و ساير مسائل اصلا آشنايى نداشتند» (امام خمینی، 1378: 20/239). امام خمینی گرچه فصاحت و بلاغت را از اعجاز قرآن می¬دانند، اما معتقدند که علت شهرت اعجاز قرآن به فصاحت و بلاغت برای آن است که اعراب صدر اسلام در این فن متخصص بودند و فقط این جهت را بهتر درک می¬کردند؛ ولی قرآن می¬تواند در وجوه دیگری نیز معجزه باشد: «مى‏توان گفت اين كه قرآن شريف معروف به فصاحت شد و اين اعجاز در بين ساير معجزات مشهور آفاق‏ شد، براى اين بود كه در صدر اول اعراب را اين تخصّص بود و فقط اين جهت از اعجاز را ادراك كردند، و جهات مهمترى كه در آن موجود بود و جهت اعجازش بالاتر و پايه ادراكش عالى‏تر بود اعراب آن زمان ادراك نكردند» (امام خمینی، آ1388: 264؛ امام خمینی،ب1388 :43). ایشان به وجه فصاحت و بلاغت قرآن توجه كمتری نشان داده و علت شهرت این وجه از اعجاز در صدر اول اسلام را صرفا تخصص اعراب جاهلی در مسائل ادبی و عدم درك آنان از سایر معارف الهی بیان می دارد. از نظر ایشان جامعيت قرآن نیز از معجزات آن است. امام خميني در اين زمينه مي فرمايد: «و بايد دانست كه در اين كتاب جامع الهي به طوري اين معارف، از معرفه الذات تا معرفه الافعال مذكور است كه هر طبقه به قدر استعداد خود ازآن ادراك مي كنند. قرآن شفاي دردهاي دروني است و هر مريض را به طوري علاج مي كند در عين حال كه بعضي آيات شريفه مثل آيات اول حديد و سوره مباركه توحيد به حسب حديث شريف كافي براي متعمقان از آخر الزمان وارد شده، اهل ظاهر را نيز از آن بهره كافي است. و اين از معجزات اين كتاب شريف و از جامعيت آن است» (آ 1388 :186). امام خميني در خصوص مساله اعجاز قرآن، نظري بديع و خاص داشته و رويكردي منحصر به فرد دارند و پس از ذكر این وجوه، مهم-ترین و اصلی ترین بعد معجزه بودن قرآن مجید را «اعجاز عرفانی قرآن» مطرح می¬کند و صراحتا به آن اشاره می¬نماید: «اين كتاب عزيز در محيطى و عصرى نازل شد كه تاريك¬ترين‏ محيط و عقب افتاده ترين مردم در آن زندگى مى‏كردند و به دست كسى و قلب الهى كسى نازل شد كه زندگى خود را در آن محيط ادامه مى‏داد، و در آن حقايق و معارفى است كه در جهان آن روز- چه رسد به محيط نزول آن- سابقه نداشت و بالاترين و بزرگ ترين معجزه آن همين است» (امام خمینی، 1378: 16/209). وجه دیگر قرآن که امام خمینی برای اولین بار آن به عنوان وحهی از وجوه قرآن را مطرح کردند، مشتمل بودن قرآن بر بطون است. ایشان وجود ظاهر و باطن در قرآن را یکی از وجوه اعجاز آن می¬داند (همان: 21/393) و می¬فرمایند: آیه کریمه "هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِن" (الحدید/3) و "اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض" (النور/35) و "وَ هُوَ الَّذِي فِي السَّماءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِله" (الزخرف/84) و "فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ..." (البقره/115) الی غیر ذلک در توحید ذات ،و آیه آخر سوره حشر و غیر آن¬ها در توصیف صفات و آیات " وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى‏ .." (الأنفال/17) "الْحَمْدُ للَّه رَبِّ الْعالَمين‏" و آیه كريمه‏ "يُسَبحُ للَّه ما في السَّمواتِ و ما فِى الارْض"‏ (الجمعه/1؛ التغابن/1) در توحید افعال - که بعضی در وجه دقیق و بعضی به وجه ادق عرفانی دلالت دارند- برای هر یک از طبقات علمای ظاهر و باطن طوری شفای امراض است. در عین حال که بعضی آیات شریفه، مثل آیات اول حدید و سوره مبارکه توحید، به حسب حدیث شریف کافی (کلینی، : 1/123) برای معمقان ازآخرزمان وارد شده، اهل ظاهر را نیز از آن بهره¬ی کافی است و این از معجزات کتاب شریف و از جامعیت آن است (امام خمینی،آ1388 : 185-186).

پیشینه اعجاز عرفانی

امام محمد غزالی در کتاب¬های احیاء علوم الدین و جواهرالقرآن به موضوع اعجاز قرآن پرداخته است. او فصاحت و بلاغت، اخبار پیشینیان، اخبار غیبی، عدم اختلاف در قرآن واشتمال قرآن بر همه دانش¬های مورد نیاز انسان، از جمله علوم تجربی را از جمله وجوه اعجاز قرآن برمی¬شمارد (غزالی، 1402ق: 1/383؛ غزالی؛ 31). غزالی (در قرن ششم) اولین کسی است که معتقد بود در قرآن جمیع علوم دینی و دنیوی وجود دارند که جز عالمان، کسی آن را درک نمی¬کند و ظاهرا این مطلب را وجهی از وجوه اعجاز قرآن می-داند (غزالی، 1402: 1/290؛ حمصی، 1980: 92). نظر غزالی زیر بنای اعجاز علمی در قرن بیستم و زمینه ساز یکی از گونه¬های تفسیر علمی قرآن در سده¬های بعدی شد (رضایی اصفهانی، 1392: 94). در قرن هفتم و هشتم، نظریه¬های قبلی در وجوه اعجاز قرآن تکرار شد و یا با برخی نوآوری همراه بود. در قرن نهم تا سیزدهم، دوران رکود در مباحث اعجاز قرآن و یا گردآوری و تفصیل نظریه¬های اعجاز بود. اما قرن چهاردهم را می¬توان دوره شکوفایی مباحث اعجاز قرآن و گشترش رویکرد اعجاز علمی قرآن در حوزه¬ی علوم طبیعی دانست. هر چند کتاب¬های مستقلی در گذشته در این مورد نگارش یافت، اما نظریه¬ها و دیدگاه¬ها و مصادیق جدیدی درباره اعجاز قرآن بیشتر در بعد علمی بیان شد و مورد توجه فرار گرفت و رشد کرد.. در این دوره رشد علوم طبیعی در غرب و صدور این علوم به کشورهای اسلامی، زمینه ساز گسترش علمی قرآن در حوزه علوم طبیعی شد. قرن پانزدهم، دوران گسترش رویکرد اعجاز علمی قرآن در حوزه علوم انسانی است. در این قرن قرآن¬پژوهان علاوه بر ابعاد قبلی اعجاز قرآن-مثل فصاحت، بلاغت و اعجاز علمی در حوزه علوم طبیعی- به حوزه¬های جدید اعجاز قرآن در مورد علوم انسانی مثل اعجاز تربیتی و اقتصادی روی آوردند. برخی از مهم¬ترین این شخصیت¬ها، علامه محمدحسین طباطبائی، آیت الله مکارم شیرازی، آیت الله معرفت، شهید مرتضی مطهری و ... بودند. علاوه بر ایشان، امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی، اعجاز عرفانی و بطن قرآن را مطرح کردند. عنوان «اعجاز عرفانی» اولین بار توسط امام خمینی(ره) در عصر حاضر مطرح شد. البته شیخ اسماعیل حقی بروسوی (قرن سیزدهم) به مسائل عرفانی قرآن اشاره کرد: یعنی «تشابه بین ذات و کلام الهی» را مطلبی عرفانی دانسته که آن را تحت تاثیر ابن عربی مطرح کرد (اعجاز قرآن، تاریخ و تحلیل:154) گرچه این مطلب می¬تواند توضیحی عرفانی و صوفیانه برای اعجاز قرآن باشد، ولی یکی از وجوه اعجاز قرآن نیست و هم¬چون امام خمینی (ره) نامی از اعجاز عرفانی قرآن نبرده است (رضایی اصفهانی، 1392: 93و124 و 170).

چیستی اعجاز عرفانی

قرآن به واسطه آیات شریفه "... وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ..." (النحل/89)؛ و اين كتاب را كه روشنگر هر چيزى است و آیه "... لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِين" (الأنعام/59)؛ و هيچ تر و خشكى نيست مگر اينكه در كتابى روشن [ثبت‏] است و هم¬چنین آیات دیگر، تحدی به علم و معرفت نموده است، به جهت این¬که هر کس در متن تعلیمات عالیه اسلام سیر کند، اعم از آن کلیاتی که قرآن ذکر کرده و جزئیاتی که از سوی پیامبر بیان شده (الحشر/7)، در می¬یابد که قرآن متعرض هر موضوعی اعم از کوچک و بزرگ است. اعجاز علمی قرآن از نوع اعجاز محتوایی و معنوی قرآن می باشد که اغلب قرآن کریم با تشویق به مطالعه در آیات آفاقی و انفسی مردم را به خدا شناسی دعوت می کند. از دیدگاه امام خمینی (ره) قرآن، کتاب جامع و پاسخگوی نیاز بشر در تمام تاریخ است .امام درباره¬ی جامعیت قرآن می¬فرمایند: «قرآن مجید و سنت، شامل همه دستورات و احکامی است که بشر برای سعادت و کمال خود احتیاج دارد. در کافی فصلی است که به عنوان «تمام احتیاجات مردم در کتاب و سنت بیان شده است» و کتاب یعنی قرآن تبیان کل شئ است. روشن¬گر همه چیز و همه امور است. تمام آن-چه ملت احتیاج دارد، در کتاب و سنت است و در این شکی نیست» (ت1388: 29). امام(ره) معتقدند که قرآن مشتمل بر تمام معارف و تمام مایحتاج بشر است؛ به ¬طوری¬که همه مصالح شخصی، اجتماعی، سیاسی، کشور داری در قرآن هست و می¬فرمایند: «هركس اسلام را مطالعه كرده باشد، قرآن كريم را مطالعه كرده باشد، كافى است كه بفهمد اسلام و قرآن كريم تربيت مى‏كند يك جامعه را در همه [شئون‏]» (1378: 6/41). خداوند متعال در توصیف قرآن می¬فرماید: "ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيه هُدىً لِلْمُتَّقِينَ" (البقره/2)؛ اين است كتابى كه در [حقانيت‏] آن هيچ ترديدى نيست [و] مايه هدايت تقواپيشگان است. قرآن با توجه به هدف نزول، کتاب انسان¬سازی است که تمامی مطالب آن در جهت رشد، تعالی، تربیت و تکامل اوست و به همین جهت، اشاراتی گذرا بر مسایل علمی و اسرار وجود و کائنات و هستی دارد که نشان از اعجاز علمی قرآن است. امام در جاي ديگر قرآن كريم را كتاب معرفه الله و طريق سلوك به او معرفي مي كند (1378: 16/209) و می¬فرمایند: «عظمت اسلام و قرآن و بزرگي بزرگان اسلام به قانونهاي راست و درست و معارف و حقايق بلند پايه آنها و تربيت ها و تعليم¬هاي خردمندانه آنهاست كه كفيل سعادت ابدي و نورانيت هميشگي هستند و عهده¬دار زندگي اين جهان و آن جهان هستند» (امام خمینی، 1323: 63). قرآن کریم خود در چند جا معجزه بودن خود را به تمام بشر، در تمام دوره ها اعلان کرده است و عجز جمیع بشر را بلکه تمام جن و انس را از آوردن به مثل آن ابلاغ کرده؛ امروز ملت اسلام همین نشانه خدا را در دست دارند و به تمام عائله بشری از روی کمال اطمینان، اعلان می کنند که این نشانه پیغمبری نور پاک محمد (ص) است؛ هرکس از دنیای پر آشوب علم و دانش مثل آن را بیاورد، ما تسلیم او می شدیم و از گفته های خود برمی گردیم (همان: 47) مسائل علمی که قرآن به آن¬ها اشاره نموده، اموری هستند که در صدر اسلام، راهی برای شناخت آن¬ها نبوده است، مگر از طریق وحی و با پیشرفت علم و دانش بشری، برخی از آن¬ها معلوم گردیده که چگونه در 1400 سال پیش، قرآن از آن یاد نموده؛ بشر آن روز درکی از آن¬ها نداشته است. همان¬طور که بشر امروزی نیز در مواردی، درکی از مسائل علمی قرآن ندارد و شاید هزاران سال لازم است بگذرد تا نکات دقیق علمی که در قرآن به آن اشاره شده، شناسایی شود. راه کسب دانش از نظر اسلام منحصر به معارف خاص شریعت نیست، بلکه مشتمل بر هر دانشی است که وسیله نزدیکی او را به خدای متعال فراهم سازد. از آن جا که ادیان گذشته در معرض تحریف قرار گرفته و حتی برخی آموزه های آن با باورها و مسایل علمی در تضاد بوده، تشریح، تکمیل و تصریح مسایل علمی از سوی قرآن آن را در جایگاه خاصی قرار می دهد که می توان از آن به عنوان «معجزه علمی» یاد کرد. جوانب اعجاز قرآن بسیار متنوع و متعدد است. گذشت زمان و تدبر در علوم مختلف قرآنی امکان دسترسی به ابعاد دیگر اعجاز قرآن را میسر می سازد که در پیش از آن به روشنی آشکار نبوده است. یکی از این علوم هم علوم عرفانی و درک آن در قرآن است. عرفان از حکمت و کلام برتر است؛ زیرا چگونگی وصول و قرب انسان به حضرت حق را بحث می‌کند‌. در جمع‌بندی نظر عرفا به می¬توان به این نتیجه رسید که عرفان را در لغت به شناختن، معرفت، وقوف به دقایق و رموز چیزی که مقابل علم سطحی و قشری است، معنا کرده‌اند؛ اما در اصطلاح، یافتن حقایق اشیا به طریق کشف و شهود است (معین، بی‌تا). از نظر امام خمینی: «موضوع فلسفه، مطلق وجود است از حق تعالى تا آخرين مراتب وجود، و موضوع علم عرفان و عرفان علمى وجود مطلق است يا بگو حق تعالى است و بحثى به جز حق تعالى و جلوه او- كه غير او نيست- ندارد. اگر كتابى يا عارفى بحث از چيزى غير حق كند نه كتابْ، عرفان است و نه گوينده عارف است‏» (امام خمینی، 1378: 18/451). هم¬چنین می¬فرمایند: «تمام تشكيلاتى كه در اسلام از صدر اسلام تا حالا بوده است، و تمام چيزهايى كه انبيا از صدر خلقت تا حالا داشتند و اولياى اسلام تا آخر دارند، معنويات اسلام است، عرفان اسلام است، معرفت اسلام است، در رأس همه امور اين معنويات واقع است. لكن غايت نهايى معرفى خداست و عرفان اسلام. هيچ كتابى از كتب الهى و فلسفى مثل قرآن نيست كه حقايق معارف را به طور صريح در بعضى جاها و به طور كنايه بسيارى جاها فرموده است. و آقايان بايد توجه به اين معنا داشته باشند كه مردم را آشنا به معارف الهى كنند» (1378: 20/298).

اهمیت اعجاز عرفانی

قرآن كريم كه در رأس تمام مكاتب و تمام كتب است حتى ساير كتب الهيه، آمده است كه انسان را بسازد؛ تمام دعوت انبيا هم، حسب اختلاف مراتِبِه، براى همين معناست كه انسان را انسان كنند؛ انسان بالقوه را انسان بالفعل كنند. تمام علوم و تمام عبادات و تمام معارف الهيه و تمام احكام عبادى و همه چيزهايى كه هست، همه بر اين معناست كه انسان ناقص‏ را «انسان كامل» كند. قرآن كتاب انسان سازى است؛ كتابى است كه با اين كتاب -اگر كسى توجه به آن بكند- تمام مراتبى كه از براى انسان هست، اين كفالت دارد و همه مراتب را، به آن نظر دارد (امام خمینی، 1378: 3/219). امام خمینی رهبر کبیر انقلاب در این باره می¬فرمایند: «آنكه قانون اسلام را آورده است خداست. خداست كه محيط بر همه چيزهاست؛ بر همه اعصار است. قرآن است كه كتاب همه اعصار است. دستورات رسول اللَّه است كه براى همه اعصار است» (امام خمینی، 1378: 8/171). در اسلام همه¬ی امور مقدمه¬ی انسان¬سازی است (امام خمینی، 1374: 182). قرآن، کتاب هدایت بشر و به اصطلاح امام «کتاب انسان سازی» است. از نظر امام، انسان برای هدایت باید دارای یک ¬سری شرایطی باشد که با فراهم شدن این شرایط، بتواند بفهمد که قرآن از او چه می¬خواهد تا زمینه¬ی اطاعتش و هدایت و معرفت و قرب إلی¬الله برایش فراهم ¬شود. «خدا» و « انسان» محوري‌ترين موضوعات قرآنند. از نظر برخي محققان و متفكران، در قرآن دو كلمه بيش‌تر نيامده است؛ « خدا» و « انسان» . ساير معاني و معارف هر چه هست يا درباره‌ي اسماي حسناي خداي سبحان و مظاهر اسما، صفات و افعال حضرت حق تعالي است يا مربوط به افراد و مراتب انسان؛ درباره‌ي سير تكاملي يا انحطاط (درجات و دركات) عوالم انسان؛ آيات مربوط به انبيا(ع) و دشمنان آنان و نيز مباحث مربوط به نبوت، ولايت ، معاد، اخلاق، احكام،‌همه و همه براي انسان و مربوط به انسان است. « انسان» مظهر اسم جلال و جمال الاهي است. پس قرآن يك كلمه دارد و آن حق تعالي و مظاهر اوست. در جهان هستي؛ عالم « نظام احسن» ، قرآن « احسن الحديث» و انسان نيز « احسن المخلوقين» شمرده مي‌شود . به نظر عارفان، « قرآن» صورت كتبي انسان و عالم ؛ « عالم» ، صورت تكويني انسان و قرآن؛ و « انسان»، ‌صورت نفسي عالم و قرآن است (سيد حيدر آملي: ، 267؛ به نقل از مقاله قاسم پور). امام خمینی(ره)، اصلی¬ترین چهره اعجاز قرآن را «معانی بلند عرفانی» آن می¬دانند و معتقدند بزرگ¬ترین و سرآمدترین چهره¬ی اعجاز قرآن، در عرفان آن است علوم عرفانی جهان را وامدار کتاب مقدس اسلام، «قرآن» می¬دانند و می¬فرمایند: « آن مسائل بزرگ عرفانى كه در يونان و نزد فلاسفه آن سابقه نداشت و كتب ارسطو و افلاطون بزرگ¬ترين فلاسفه آن عصرها از رسيدن به آن عاجز بودند، و حتّى فلاسفه اسلام كه در مهد قرآن كريم بزرگ شدند و از آن استفاده‏ها نمودند به آياتى كه صراحت زنده بودن همه موجودات جهان را ذكر كرده، آن آيات را تأويل مى‏كنند، و عرفاى بزرگ اسلام كه از آن ذكر مى‏كنند همه از اسلام اخذ نموده و از قرآن كريم گرفته‏اند» (امام خمینی، 1378: 16/209). در واقع براي اهل معرفت، حيث عرفاني، سطح مراتب معرفتي¬اي كه قرآن ارائه داده، معجزه است. زيرا مراتبي از معرفت به خالق و توحيد در اين كتاب ارائه شده كه براي بشر و انديشمندان سابقه نداشته است. البته اين وجه از معجزه بودن قرآن را فقط اهل معرفت مي فهمند. و در روايات و بيانات عالمان بدان اشارت نرفته است. امام خمینی درباره منزلت لطایف و حقایق عرفانی قرآن که سبب تحیر عقول اهل خرد شده، می¬نویسند: «قرآن شريف به قدرى جامع لطايف و حقايق و سراير و دقايق توحيد است كه عقول اهل معرفت در آن حيران مى‏ماند، و اين، اعجاز بزرگ اين صحيفه نورانيّه آسمانى است» (امام خمینی، آ1388: 263؛ امام خمینی، ب1388: 43). ایشان قرآن را ¬راه رسیدن به کمال می¬دانند و می¬فرمایند: «هر كس قرآن را آن طور كه هست بفهمد به آن عمل كند افضل از تمام موجودات مي شود مثل پيامبر» (همان، ج 10، ص 530.) در واقع پيمبران نیز مبعوث شدند تا رشد معنوى به بشر دهند و آنان را از حجاب¬ها برهانند. ایشان در مورد ارزش و اهمیت قرآن می¬فرمایند: «اگر قرآن نبود، باب معرفت الله الی ابد بسته بود» (امام خمینی، 1378: 17/433). در واقع قرآن متضمن برنامه زندگی بشر است و همه¬ی این-ها مقدمه «انسان¬سازی» است و امام معتقدند که «مسائل عرفانى به آن نحو كه در قرآن كريم است در كتاب ديگر نيست» (همان: 16/209). و آن فلسفه يونانى - كه در محل خودش بسيار ارجمند است- براى اينكه، با استدلال اثبات مى‏كند، معرفت حاصل نمى‏شود؛ وجود خداى تبارك و تعالى با دليل اثبات مى‏شود. معرفت غير اثبات وجود است. و قرآن آمده است كه هم اثبات بكند به همان طريقه‏هاى متعارف و طريقه‏هاى بلكه گاهى نازلتر از او و هم پرده ديگرش عرفان‏ قرآن است كه او را همين مقدارش هم كه در قرآن است در هيچ كتابى نمى‏يابيد، حتى در كتب عرفانى اسلامى كه متحول شده است و با عرفان‏ قبل از اسلام بسيار فرق دارد، باز تعبيرات قرآن غير آنى است كه آنها دارند (همان: 17/433). از نگاه امام «قرآن كه مخزن همه علوم است» (1378: 19/7)، اما آن¬طور که باید، تفسیر نشد و معارف قرآنی آن طور که شایسته و مشتمل بر معارف است، بیان نگردید. به همین خاطر است که ایشان به خاطر محرومیت از برکات عظیم قرآن اظهار تاسف می¬کنند و می-فرمایند: «اينها از تأسف‏هايى است كه ما بايد در گور ببريم. قرآن الآن در حجاب‏ است، مستور است اين قرآن. بعضى آيات قرآن است كه گرچه بشر يا فلاسفه يا عرفا تا يك حدودى در موردش صحبتها كردند، لكن آن كه بايد باشد، نشده است و نمى‏شود. قرآن هم براى «مَنْ خوطِبَ بِه» (مجلسی، 1403: 23/237-238) آمده است اگر مقصود معانى عرفيه بود، كه مردم همه مى‏فهمند» (امام خمینی، 1378: 19/7). پس مقصود قرآن بالاتر و عالی¬تر از این است که همگان و مردم عادی آن را دریابند. در واقع درک این معارف و حقایق نیاز به یک سری مقدمات دارد تا انسان بتواند آن معارف را از قرآن استخراج و درک کند. از نظر امام، این تحیر عقول اهل خرد و کشف ناقص از این دریای عظیم علم و معرفت، نشانه¬ی اعجاز بزرگ قرآن کریم است. امام خمینی (ره) معتقد است که قرآن دارای یک سری ابعاد ناشناخته است که با گذشت این همه سال از نزول آن، هنوز کشف نشده است. در نظر ایشان مسئله بعثت يك تحول علمى- عرفانى در عالم ايجاد كرد كه آن فلسفه‏هاى خشك يونانى را كه به دست يونانيها تحقق پيدا كرده بود و ارزش هم داشت و دارد، لكن مبدل‏ كرد به يك عرفان‏ عينى و يك شهود واقعى براى ارباب شهود. قرآن در اين بُعدش براى كسى تا كنون منكشف نشده است مگر مَنْ خوطِبَ بِه‏ ؛ حتی ایشان معتقدند که «قرآن در بعض ابعادش حتى براى مَنْ خوطِبَ بِه هم منكشف نشده است و فقط براى ذات ذو الجلال جلّت عظمتُه معلوم است. اگر كسى سير كند در فلسفه‏هاى قبل از اسلام و فلسفه‏هاى بعد از اسلام، مى‏فهمد كه چه تحولى در اين بعد حاصل شده است؛ در صورتى كه عرفاى بزرگ اسلام هم راجِل هستند در كشف حقايق قرآن». (همان: 17/431).

نمونه‌های معارف بلند عرفاني قرآن كريم

امام خمینی(ره) در عرفان‏ عملى‏ نيز بهترين آثار را از خود باقى نهادند. تدرب او در عرفان نظرى و عملى در حدى است كه به جرات مى‏توان گفت احدى جاى آن استاد زمانه را نگرفت (امام خمینی: 1386: 138). ايشان در حوزه عرفان‏ نظرى‏ و عملى شرح فصوص و مصباح الانس و منازل السائرين را سالها به صورت خصوصى تدريس فرموده‏اند كه از چند و چون اين دروس اطلاع دقيقى در دست نيست (امام خمینی، 1385: مقدمه: 12). وجه مهمي كه درانديشه امام (ره) مغفول و مهجور مانده، بعد عرفاني ايشان است كه كمتر به آن پرداخته شده ¬است. عرفان در سرتاسر زندگي امام‌خميني(ره)، غالب بود به ويژه در مباحث قرآني ايشان، سبقه عرفاني مشهود است. آیت الله هادی معرفت(ره)، نظرات امام‌خميني(قدس‌سره)را دربردارنده ابعاد گوناگون توصيف وتصريح كرد: «سيره امام(ره) دربردارنده ابعاد گوناگوني در زمينه‌هاي گوناگون اجتماعي، سياسي، فلسفي و...است،اما ايشان به قرآن عنايتي ويژه داشتند وزندگي علمي و سياسي خويش را بر مبناي اين كتاب مقدس قراردادند» (سایت انديشه قم خبرگزاري قرآني كشور 7/11/1384).

نکات عرفاني قرآن كريم در آثار امام خميني(قدس‌سره) فروان یافت می‌شود چون منش و روش ایشان در بیان معارف مکتب حقه باگرایش عرفان الهی و حقیقی بوده است و ایشان معتقد بودند که «قرآن كريم مرکز همه عرفان‌ها است، مبدا همه معرفت است» (امام خمینی، 1378: 19/438). از نظر امام خمینی مسایل عرفانی را می¬توان در قرآن و مناجات-های ائمه اطهار (ع) دریافت کرد: «و چه بسا مسائل‏ عرفانى‏ كه در قرآن و اين مناجاتهاى ائمه اطهار سلام اللَّه عليهم و همين مناجات شعبانيه مسائل‏ عرفانى‏ هست كه اشخاص، فلاسفه، عرفا تا حدودى ممكن است ادراك كنند، بفهمند عناوين را، لكن آن ذوق عرفانى چون حاصل نشده است نمى‏توانند وجدان كنند» (1378: 17/457). امام خمینی معتقدند که هرکس اهل عرفان باشد و قرآن را از نظر عرفانی مطالعه کند، اعجاز آن را از این زاویه، درک می¬کند و می¬فرمایند: «آنهايى كه به اسرار و دقايق معارف آشنا و از لطايف توحيد و تجريد باخبرند، وجهه نظرشان در اين كتاب الهى و قبله آمالشان در اين وحى سماوى همان معارف آن است و به جهات ديگر چندان توجهى ندارند؛ و هر كس نظرى به عرفان قرآن و عرفاى اسلام كه كسب معارف از قرآن نمودند كند و مقايسه ما بين آنها با علماى ساير اديان و تصنيفات و معارف آنها كند، پايه معارف اسلام و قرآن را، كه اسّ اساس دين و ديانت و غاية القصواى بعث رسل و انزال كتب است، مى‏فهمد؛ و تصديق به اينكه اين كتابْ وحى الهى و اين معارف، معارف الهيّه است، براى او مئونه ندارد» (امام خمینی، ب1388: 44). اما اگر هر کس اهل معرفت عرفانی نباشد، فقط به فصاحت لفظی آن خواهد پرداخت: «در صدر اول اعراب را اين تخصّص بود و فقط اين جهت از اعجاز را ادراك كردند؛ و جهات مهمترى كه در آن موجود بود و جهت اعجازش بالاتر و پايه ادراكش عاليتر بود اعراب آن زمان ادراك نكردند. الآن نيز آنهايى كه هم افق آنها هستند، جز تركيبات‏ لفظيّه‏ و محسّنات بديعيّه و بيانيّه چيزى از اين لطيفه الهيّه ادراك نكنند» (همان). در این قسمت بطور شاهد فقط به چند نمونه آیات اشاره می‌کنیم که بیانگر معارف بلند عرفانی قرآن کریم می‌باشند. ایشان برای فهم و درک معارف قرآن، چنین مطرح می¬کنند: «آیه "و إن من شَيْ‏ءٍ إلاّ يُسَبِّحُ‏ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ" (الجمعه/1) و پر واضح است كه تسبيح و تقديس و ثناى حق تعالى مستلزم علم و معرفت به مقام مقدس حق و صفات جلال و جمال است، و بدون هيچ گونه معرفتى و علمى متحقق نشود. و در اخبار شريفه به طورى اين مطلب شريف را با صراحت لهجه بيان فرمودند كه به هيچ وجه قابل توجيه و تأويل نيست، ولى اهل حجاب و محجوبين از معارف الهيه، از اهل فلسفه رسميه و مجادلات كلاميه، تأويل كلام خداوند كردند به تأويلات بارده‏اى كه علاوه بر مخالفت با ظواهر آيات و نصوص آن، در بعضى موارد، مثل قضيه تكلم نمل در سوره مباركه «نمل»، و مخالفت با نصوص كثيره وارده از ائمه اطهار، عليهم السلام، مخالف با برهان متين حكمى نيز مى‏باشد، ولى اشتغال به ذكر برهان و مقدمات آن مخالف با وضع اين اوراق است» (ث1388: 417). همچنین تفسیر سوره حمد امام خمینی که حکایت از روش عرفانی رمزی و اشاری ایشان در تفسیر و تاویل دارد، می¬فرمایند: «سوره حمد مشتمل جميع اسرار معارف الهيه است كه تحمل آن از عهده اين نويسنده دست و پا بسته خارج است، همين قدر بدان كه در بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ. الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ‏ معارف و اسرار غير قابل تحمل براى ما است و اگر عارف صاحب سرى در الْحَمْدُ لِلَّهِ‏ با قدم صاحب ولايت غور كند مى‏يابد كه در عالم هستى غير از اللَّه چيزى و كسى نيست كه اگر بود حمد مختصّ به ذات الوهى نبود (تو خود حديث مفصّل بخوان از اين مجمل) پس بايد قلم¬ها بشكنند اگر گمان شود وراى او هستند» (امام خمینی، 1378: 21/238).

ایشان در نامه¬ای در باب اندرزهای عرفانی- اخلاقی، در مورد فطرت انسان¬ها چنین می¬فرمایند: « فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ‏ (روم/30) در اين جا به فطرت انسانها بسنده كرده، گرچه اين خاصّه خلقت است‏ وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ‏ (إسراء/44) همه گويند: ما نيز اكنون به عرفان فطرى انسانها نظر مى‏اندازيم و گوييم: در فطرت و خلقت، انسان امكان ندارد به غير كمال مطلق توجه كند و دل ببندد، همه جانها و دلها به سوى اويند و جز او نجويند و نخواهند جُست و ثناخوان اويند و ثناى ديگرى نتوانند كرد، ثناى هر چيز ثناى اوست، گرچه ثناگو تا در حجاب است گمان كند ثناى ديگرى مى‏گويد، در تحليل عقلى كه خود حجابى است نيز چنين باشد. آنكه كمال- هر چه باشد- مى‏طلبد عشق به كمال مطلق دارد نه كمال ناقص. هر كمال ناقص محدود به عدم است و فطرتْ از عدمْ تنفّر دارد. طالب علم، طلب علم مطلق مى‏كند و عشق به علم مطلق دارد و همچنين طالب قدرت و طالب هر كمال. به فطرت، انسان عاشق كمال مطلق است و در كمالهاى ناقص آنچه مى‏خواهد كمالِ آن است نه نقص، كه فطرت از آن مُنزجِر است، و حجابهاى ظلمانى و نورانى است كه انسان را به اشتباه مى‏اندازد. شاعران و مديحه سرايان گمان مى‏كنند مدح فلان امير قدرتمند يا فلان فقيه دانشمند را مى‏كنند، آنان مدح و ثناى قدرت و علم را مى‏كنند نه به طور محدود، گرچه گمان كنند محدود است. و اين فطرت امكان تبديل و تغيير ندارد لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ. (روم/30) و تا انسان در حجاب خود است و به خود سرگرم است و خَرْق حُجُب حتّى حُجُب نورى را نكرده، فطرتش محجوب است و خروج از اين منزل علاوه بر مجاهدات، محتاج به هدايت حق تعالى‏» (امام خمینی، 1378: 18/443). امام خمینی(ره) در مورد آیه امانت “عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ” (الأحزاب/72) چنین می¬فرمایند: «و «امانت» در مشرب اهل عرفان‏ ولايت مطلقه است كه غير از انسان هيچ موجودى لايق آن نيست. و اين ولايت مطلقه همان مقام فيض مقدس است كه در كتاب شريف اشاره به آن فرموده بقوله [تعالى‏]: " كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إلاّ وَجْهَهُ" » (ث 635:1388). از دیدگاه امام خمینی در آیه کریمه "وَ ما رَمَيْتَ اذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّه‏ رمی: (الانفال/17) و آیه كريمه‏ "الْحَمْدُ للَّه رَبِّ الْعالَمين" و آیه كريمه‏ "يُسَبحُ‏ للَّه ما في السَّمواتِ و ما فِى الارْض" در توحيد افعال، كه بعضى به وجه دقيق و بعضى به وجه ادقّ عرفانى دلالت دارد، براى هر يك از طبقات علماء ظاهر و باطن طورى شفاى امراض است. و در عين حال كه بعضى آيات شريفه، مثل آيات اوّل «حديد» و سوره مباركه «توحيد»، به حسب حديث شريف كافى‏ براى متعمّقان از آخر الزّمان وارد شده، اهل ظاهر را نيز از آن بهره كافى است. و اين از معجزات اين كتاب شريف و از جامعيت آن است (آ 1388: 186). ما مى‏گوييم كه «الحمد للَّه»؛ يعنى شايسته است. اما امام نظر دیگری در مورد این مورد دارند و می¬فرمایند:« الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ‏ (الفاتحه/1)؛ يعنى شايسته است خدا كه همه حمدها براى او باشد. اما قرآن اين را نمى‏گويد، قرآن مى‏گويد كه اصلا حمدى واقع نمى‏شود در جايى، الّا براى خدا. آن هم كه بت‏پرست است حمد است، آن هم براى خداست، خودش نمى‏داند. اشكال، ندانستن و جهالت ماهاست. آن كه مى‏گويد كه‏ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ؛‏ نه معنايش اين است كه ما همه استعانت از تو ان شاء اللَّه مى‏خواهيم و اينها، نخير، بالفعل اين طورى است كه به غير خدا، استعانت اصلا نيست، اصلا قدرت ديگرى نيست. چه قدرت ديگرى ما داريم غير قدرت خدا؟ آن كه تو دارى غير از قدرت خداست؟ نه اين است كه ما ان شاء اللَّه عبادت مى‏كنيم براى خدا، ان شاء اللَّه استعانت مى‏كنيم از خدا. اصلا واقعيت اين طورى است، واقعيت اين است كه عبادت به غير خدا، مدح، اصلا در دنيا به غير خدا واقع نمى‏شود، هيچ مدحى» (امام خمینی، 1378: 19/354). امام انسان را از غرور و خودبینی بر حذر می¬دارند و علت رانده شدن شیطان را برمی¬شمرد و می¬فرمایند: «از آیات شریفه استفاده می شود که مبداء سجده ننمودن ابلیس، خودبینی و عجب بوده که کوس "قال انا خیر منه خلقتنی من نارٍ و خلقته من طین" (ص/ 76) زد و این اسباب خود رایی شد پس مطرود درگاه شد. ما از اول عمر، شیطان را مطرود و ملعون خواندیم و خود به اوصاف خبیث او متصف هستیم و در فکر آن برنیامدیم که آن چه سبب مطرودیت در گاه قدس است، در هر کسی باشد، مطرود است، شیطان، خصوصیتی ندارد، آنچه او را از درگاه قرب دور کرد، ما را نگذارد که به آن درگاه راه یابیم. می ترسیم لعن¬هایی که به ابلیس می کنیم، خود نیز در آن شریک باشیم، بالجمله کسی که بخواهد از قرآن شریف حظ وافر و بهره¬ی کافی بردارد، باید هر یک از آیات شریفه را با حالات خود تطبیق کند تا استفاده کامله کند. پس وظیفه ی سالک الی الله آن است که خود را به قرآن شریف عرضه کند و چنانچه خلق رسول الله قرآن است، خلق خود را با قرآن باید متوافق کند تا با خلق وی کامل نیز مطابق کرد و خلقی که مخالف کتاب الله است، زخرف و باطل است و هم چنین جمیع معارف و احوال قلوب و اعمال باطن و ظاهر خود را باید با کتاب خدا تطبیق کند و عرضه دارد تا به حقیقت قرآن متحقق گردد و قرآن صورت باطنی او گردد» (امام خمینی، آ1388: 206-209).

آسیب شناسی درک معارف قرآنی

از منظر عارفان، خدا و انسان محوری ترین موضوعات قرآن است و از سوی دیگر یکی از اصول جهان بینی در عرفان، نظریه¬ی انسان کامل است؛ انسانی که به صورت خدا خلق شده و عصاره¬ی کامل جهان و روح جهان هستی است. بین انسان کامل (جهان صغیر)، با جهان تدوین (قرآن) ارتباط وثیقی برقرار است. انسان، کتاب خداست، کتابی که همانند کتاب تدوین آفریده شده و تجلی خداوند است، همان گونه که خدا در کلامش تجلی یافته در وجود انسان کامل به عنوان کلام خدا و مخلوق خدا تجلی یافته است. گرچه امام خمینی اصطلاحات، آراى فاسد، اقوال غیر مستند برخى مفسران، گناه و تیرگى دل، حب دنیا و خود بینى، عدم تهذیب نفس و ... را از مهم‏ترین حجاب‏هاى قرآن کریم بر می¬شمرند، اما ایشان عدم استفاده¬ی اخلاقی، ایمانی و عرفانی را یکی از موانع و حجاب های فهم قرآن، این صحیفه نورانی می¬دانند و علت را چنین مطرح می-کنند: «یکی دیگر از حجب که مانع از استفاده از این صحیفه ی نورانیه است، اعتقاد به آن است که جز آن که مفسرین نوشته یا فهمیده،اند، کسی را حق استفاده از قرآن نیست و تفکر و تدبر در آیات شریفه را به تفسیر به رای که ممنوع است، اشتباه نموده¬اند و به واسطه¬ی این رای فاسد و عقیده¬ی باطله، قرآن شریف را از چنین فنون استفاده عاری نموده و آن را به کلی مهجور نموده¬اند در صورتی که استفادات اخلاقی و ایمانی و عرفانی به هیچ وجه مربوط به تفسیر نیست تا تفسیر به رای باشد» (آ1388: 199). امام در جایی دیگر می فرمایند: «یکی از آداب مهم قرائت قرآن که انسان را به نتایج بسیار و استفادات بی شمار نائل می کند «تطبیق» است و آنچنان است که در هر یک از آیات شریفه که تفکر می کند، مفاد آن را با حال خود را منطبق کند و نقصان خود را به واسطه ی آن مرتفع کند و امراض خود را بدان شفا دهد مثلاً در قصه ی شریفه ی حضرت آدم (ص) ببیند سبب مطرود شدن شیطان در بارگاه قدس با آن همه سجده ها و عبادت های طولانی چه بود؟ خود را از آن تطهیرکند؛ زیرا مقام قرب الهی جای پاکان است، با اوصاف و اخلاق شیطانی قدم در آن بارگاه قدس نتوان گذاشت» (آ 1388: 206). مرحوم آیت الله معرفت (ره) همچنین تاویلات اهل عرفان را یافته¬هایی می¬داند که از آیات قرآن بالمناسبه برداشت می¬شود و جنبه¬ی استشهاد دارد نه استناد و می توان آن را از قبیل تداعی معانی تلقی کرد که هنگام استماع یا تاویلات آیه به مناسبت معناهایی به ذهن خطور می¬کند که سازنده، بالنده و الهام گرفته از روح شریعت است. این گونه یافته¬ها، آن هم به عنوان استشهاد و نه استناد از نظر محققان، تفسیر به رای یا تاویل باطل شمرده نمی¬شود به ویژه در صورت عدم التباس (مشتبه نشدن به تفسیر) که کاملا خالی از اشکال است (معرفت، 1387: 2/394- 367). مثلا اگر کسی از کیفیت مذاکرات حضرت موسی با خضر و کیفیت معاشرت آن¬ها و شرح حال حضرت موسی با آن عظمت مقام نبوت، برای به دست آوردن علمی که پیش او نبوده است و کیفیت جواب خضر و عذرخواهی های حضرت موسی، بزرگی مقام متعلم و آداب سلوک معلم با معلم را که شاید بیست ادب در آن هست، استفاده کند، این چه ربط به تفسیر دارد تا تفسیر به رای باشد و بسیاری از استفادات قرآن از این قبیل است (امام خمینی، آ 1388: 199). در نهایت این¬که یک عارف چنین می پندارد او که در اثر سیر و سلوک و مجاهدت از مرز حدود و قیود گذشته، به حقیقت مطلق و نامحدود و اصل شده، با آن متحد گشته است و سر انجام در آن فانی می¬شود. در حقیقت «انسان شگفت‏ آورترين و پيچيده‏ ترين خلق خداست» (امام خمینی، 1387: 5). انسانى كه خالق هستى او را اشرف مخلوقات لقب داده و مفسّرين واقعى وحى در باب شناختش فرموده‏اند: “من عرف‏ نفسه‏ فقد عرف ربّه "(تمیمی آمدی، 1366: 232) «اين به ما مى‏فهماند كه انسان آن طور موجودى است كه اگر شناخته بشود، شناسايى خدا با اين است؛ نسبت به هيچ موجودى اين مطلب صادق نيست. ربّ انسان را كسى نمى‏تواند بشناسد الّا اينكه خودش را بشناسد و خودشناسايى كه دنبالش خداشناسى است حاصل نمى‏شود مگر براى كُلّ اولياى خدا» (امام خمینی، 1378: 12/422). عارف باید برای رسیدن به کمال خویش که همان مرحله¬ی توحید و فنا است، تن به سختی ها بسپارد و از خواب و خوراک و خواسته های جسمانی کم کند و بر اعمال و اشتغالات معنوی و نفسانی بیفزاید. این گونه مبارزه در بیان نبوی «جهاد اکبر» نام گرفته است. در نگاه عارف، سراسر جهان آفرینش مظاهر و آیینه های تجلی ذات حق اند و اساس آفرینش، جمال و زیبایی و عشق به جمال و زیبایی است )گروه قرآن سایت تبیان زنجان( 1391: نتیجه¬گیری به طور کلی اعجاز قرآن متشکل از دو جنبه لفظی (فصاحت و بلاغت و جذابیت) و معنوی (محتوای عمیق آیات) است که اعجاز عرفانی قرآن از نوع اعجاز محتوایی و معنوی قرآن می باشد. امام خمینی(ره) با توجه به برشمردن وجوه اعجاز قرآن مثل: فصاحت، بلاغت، معارف و اخبار غیبی، اصلی¬ترین چهره اعجاز قرآن را «معانی بلند عرفانی» آن می¬دانند و معتقدند بزرگ¬ترین و سرآمدترین چهره¬ی اعجاز قرآن، در عرفان آن است. از دیدگاه امام خمینی (ره) قرآن، کتاب جامع و پاسخگوی نیاز بشر در تمام تاریخ است، در رأس همه امور معنويات واقع شده است. لكن غايت نهايى معرفى خدا و عرفان اسلام است. هيچ كتابى از كتب الهى و فلسفى مثل قرآن حقايق معارف را مطرح نکرده است. اعجاز قرآن در مسايل عرفاني و معنوي است. اعجاز قرآن در تهذيب نفس و ارائه بهترين راه سلوك الي الله و تبيين رابطه بين خالق و مخلوق است، ایشان در مورد ارزش و اهمیت عرفانی قرآن، قرآن را باب معرفت الله و متضمن برنامه زندگی بشر می¬دانند که همه¬ی این¬ها مقدمه «انسان¬سازی» است و مسائل عرفانى به آن نحو كه در قرآن كريم است در كتاب ديگر نيست و این انسان است که باید مقدمات را فراهم کند تا به کمک قرآن، ابتدا به خود شناسی و در نهایت به مقام خدا شناسی و معرفت اللهی برسد. از نگاه امام خمینی، هرکس اهل عرفان باشد و قرآن را از نظر عرفانی مطالعه کند، اعجاز آن را از این زاویه، درک می¬کند اما اگر هر کس اهل معرفت عرفانی نباشد، فقط به فصاحت لفظی آن خواهد پرداخت، همان¬طور که مخاطبان اولیه عصر نزول فقط جنبه ادبی آن را درک کردند. البته ما نباید از معارف قرآنی و مطالب اخلاقی و عرفانی قرآن به خاطر ترس از تفسیر به رای غافل شویم؛ چون استفادات اخلاقی و ایمانی و عرفانی قرآن به هیچ وجه مربوط به تفسیر نیست تا تفسیر به رای باشد. امام خمینی (ره) معتقد است که قرآن دارای یک سری ابعاد ناشناخته است که با گذشت این همه سال از نزول آن، هنوز کشف نشده است. در واقع هر چه می¬گذرد و هر دفعه یک جنبه از اعجاز قرآن کشف می¬شود، این نشان از پویایی و به روز بودن قرآن است. به خاطر همین است که گفته می¬شود قرآن برای همه اعصار و ادوار است و تا روز قیامت تازگی و پویایی خود را دارد. در نهایت، نتایج این بحث هم سبب شناخت ابعاد جدیدی از چهره¬ی امام خمینی(ره) می¬شود و هم افق¬های جدیدی را در مبحث اعجاز قرآن، برای مفسران و قرآن¬پژوهان آینده می¬گشاید.


منابع


    قرآن کریم     

1. ابن فارس، احمد بن فارس (1423ق)، معجم مقاییس اللغة. بی¬جا

2. اردبیلی، سید عبدالغنی (1385)، تقریرات فلسفه. موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ دوم

3. امام خمینی، سید روح¬الله (آ1388) آداب الصلوة. تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمینی(ره)

4. ـــــــــــــــــــــــــ (ب1388)، تفسیر سوره حمد. تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ یازدهم

5. ـــــــــــــــــــــــــ (1387)، جهاد اکبر. تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ هجدهم.

6. ـــــــــــــــــــــــــ (1387) ، شرح حدیث جنود عقل و جهل. تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ دوازدهم

7. ـــــــــــــــــــــــــ (ث1388)، شرح چهل حدیث، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)

8. ـــــــــــــــــــــــــ (ج1388)، شرح دعای سحر، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ دوم

9. ـــــــــــــــــــــــــ (1378)، صحيفه امام. 22جلدی، تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام¬خمینی(ره)

10. ـــــــــــــــــــــــــ (1323)، کشف الاسرار. تهران: انتشارات آزادی

11. ـــــــــــــــــــــــــ (1374)، کلمات قصار. تهران، عروج، چاپ سوم

12. ـــــــــــــــــــــــــ (1386)، مصباح الهدایه. تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ ششم

13. ــــــــــــــــــــــــ (ت1388)، ولایت فقیه (حکومت اسلامی). تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ بیستم

14. پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی. موضوع سخنرانی: علوم دینی، جلسه ششم: 25/3/1391

15. پایگاه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان زنجان.1391/5/18 http://www.tebyan-zn.ir/quran.html:

16. تمیمی آمدی، عبدالواحدبن محمد (1366)، تصنیف غررالحکم و دررالکلم. قم: دفتر تبلیغات

17. حمصی، نعیم (1980)، فکره اعجاز القرآن منذ البعثه النبویه حتی عصرنا الحاضر مع نقدو تعلیق. بیروت: الرساله

18. دهخدا، علی اکبر (1377)، لغت¬نامه دهخدا. تهران: انتشارات و چاپ دانشگاه تهران

19. راغب اصفهانی، حسین بن محمد (1412ق)، المفردات فی غریب القرآن. بیروت: دارالعلم الشامیه.

20. رضایی اصفهانی، محمدعلی (1392)، علوم قرآن 2. قم: مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی

21. سایت انديشه قم خبرگزاري قرآني كشور 7/11/1384

22. سعیدی، گل بابا (1387)، فرهنگ اصطلاحات عرفانی ابن عربی. تهران: شفیعی

23. شریعتی سبزواری، محمدباقر (1388)، وحی و نبوت در نگاه عقل و دین. قم: موسسه بوستان کتاب

24. عرجون، محمدصادق (1410ق)، قرآن العظیم: هدایته و اعجازه فی اقوال المفسرین. دمشق بیروت: دارالقلم دارالشامیه

25. علامه حلی (1415ق)، كشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد. قم: مؤسسه النشر الاسلامی

26. غزالی، ابو حامد (1402ق)، احیاءالعلوم (الاحیاء). بیروت: دارالمعرفه، 4جلدی

27. ـــــــــــــــ (بی تا)، جواهرالقرآن. بیروت: مرکز العربی للکتاب

28. قاسم¬پور، محسن، مبانی¬ تفسیر عرفانی، دانشنامه موضوعی: www.isqa.ir/LectureBodyDesc.asp?ProdID=37

29. قرشی، سید علی اکبر (1354)، قاموس قرآن. تهران: دارالکتب الإسلامیة، ششم

30. کلینی، محمد بن یعقوب (1369)، اصول کافی. مترجم: سید جواد مصطفوی، تهران: کتاب¬فروشی علمیه الاسلامیه.

31. مجلسی، محمد باقر (1403ق)، بحارالانوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار. بیروت: دارالإحیاء التراث العربی

32. معرفت، محمدهادی (1387)، معرفت قرآنی (یادنگار آیت الله محمد هادی معرفت به کوشش علی نصیری)، جلد دوم، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ واندیشه¬ی اسلامی، چاپ اول

33. معین، محمد (بی تا)، فرهنگ فارسی معین. تهران: امیرکبیر.

34. مفتاح العلوم» «القرآن العظيم هدايته و اعجازه في اقوال المفسرين» محمد صادق عرجون، ص 158

35. نرم افزار جامع الاحادیث 5/3، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.

36. نرم افزار جامع التفاسیر نور 2، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.

37. نرم افزار صحیفه امام، نسخه 3، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره).

38. نرم افزار مجموعه آثار امام خمینی (ره)، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره).