اعجاز روانشناختی قرآن در گستره اجتماع

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

چکیده

قرآن کریم، آخرین سروش آسمانی است و نه فقط یک کتاب بلکه، یک معجزه است. اعجازقرآن دارای ابعاد متفاوتی می‌باشد از آن جمله می‌توان به اعجازبیانی، محتوایی و... اشاره نمود. یکی از انواع اعجاز قرآن کریم که توجه اندیشمندان وروانشناسان را به به خود جلب نموده است، اعجاز روانشناختی می‌باشد. اعجاز روانشناختی، به اعجازهای قرآن در رمینه روح و روان افراد وجامعه، اشاره دارد. ازجمله مباحث مطرح شده در این مقاله بعد از ادبیات تحقیق، می‌توان به اعجاز روانی اعتقادی، اعجاز روانی اخلاقی و اعجاز روانی اقتصادی ونمونه‌هایی از آنها در گستره جامعه، اشاره نمود.

واژه‌های کلیدی

قرآن، اعجاز،‌ روان، جامعه،اعتقادی، اقتصادی، اخلاقی.

مقدمه

اعجاز روانشناختی قرآن از ابعاد گوناگونی قابل کنکاش می‌باشد چراکه حوزه روان افراد وجامعه، حوزه ای است بس وسیع و گسترده. و قرآن کریم به عنوان کتاب سعادت و هدایت، از غنای والایی برخوردار است ورهنمودهای فراوانی را متذکر می‌شود. این نوع از اعجاز با وجوداهمیت و ضرورت آن،ازمنظرپژوهشگران مغفول مانده و شاید بتوان گفت، اثر مستقلی در این باب نگاشته نشده است. و مادر این نوشتار بر آنیم که جستاری در اعجاز روانشناختی در گستره جامعه داشته باشیم تا اینکه آغازی برای پژوهش در این حوزه باشد.

ادبیات تحقیق

الف)مفهوم شناسی 1- تعریف اعجاز:این واژه از ریشه ((عجز))است. لغویین معانی و استعمالات متعددی برای آن شمرده اند که از آن جمله است: تاخر از چیزی، ضعف،‌ از دست رفتن،‌یافتن ضعف در دیگری و ایجاد ضعف در دیگری می‌باشد.(راغب اصفهانی، المفردات، ذیل ماده عجز؛‌ و رک؛رضایی اصفهانی، محمد علی،پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، 1، 57-58) که به نظر می‌رسد معنای ((ضعف)) از دیگر معانی صحیح تر باشد. 2- تعریف روان و روانشناختی: تعریف این واژه واضح است و نیاز به تعریف ندارد بدین سان که انسان، موجودی دو بعدی متشکل از جسم وروان است که البته می‌توان گفت روح وروان از پیچیدگی خاصی برخوردار است که نمی‌توان آن را وصف نمود. در این موضوع مطالعاتی توسط برخی اندیشمندان، صورت گرفته است که آنان نیزاین مهم را اذعان داشته اند.(ر.ک؛ فقیهی، علی نقی، بهداشت وسلامت روان در آیینه علم ودین، 35) ب)پیشینه وضرورت بحث: همانطور که در مقدمه بیان شد این بحث از جمله مباحث جدید در حوزه اعجاز قرآن می‌باشد. و شاید بتوان گفت که تا کنون در این حوزه اثر مستقلی به رشته تحریر در نیامده است ولی به طور غیر مستقل و حاشیه ای در حوزه بهداشت روان، مباحثی مطرح شده است.

اعجاز روانی اعتقادی

در قرآن کریم، اعجاز‌های روانی اعتقادی فراوانی یافت می‌شود.بدین سان که قرآن کریم در قرنها قبل، راهکارهای متعددی در بحث روانی اعتقادی پیش روی جوامع گذاشته است وهمگان را به آنان فرا می‌خواند. این اعجاز را می‌توان از ابعاد مختلف در گستره جامعه، بررسی نمود اما اینک به عنوان نمونه به برخی از آنان اشاره می‌نماییم: الف) گسترش فرهنگ پرستش خداي مهر گستر(توحيد گرايي)و آثار روانی آن در جامعه: توحيد گرايي وجهان بيني، ساختار ذهني افراد را وسعت بخشيده وقابليت، ظرفيت، تفسير وتحليل شناختي افراد را بهبود مي بخشد وبدين ترتيب توانايي کل نگري اشخاص، افزايش مي يابد. اين شناختها باعث مي شود انسان،هان هستي را مجموعه اي بي ارتباط، تصادفي، بي نظم وبدون علت نداند، بلکه جهان را پديده ه اي نظام مند، پيچيده وداراي قانون ديده که حتي در پس پديده‌هاي به ظاهر ناخوشايند و متناقض، نوعي اراده، تدبير و معنا نهفته باشد. وبدين ترتيب در انسان معتقد به دين، احساس آشفتگي، عدم کنترل و رها شدگي رخ نمي دهد. با اعتقاد وگسترش به توحيد(رك؛ابن بابويه القمي(الصدوق)، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين، عيون اخبار الرضا(ع)، 2،93.)، ومهربانی خداوند متعال(اللخمی الطبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر،8،91،ح 7461.)، اعتقاد به به مصلحت الهي در افراد شکل مي گيرد که باعث مي شود شخص، در برابرواقعيات اين زندگي ووقايع غير قابل کنترلي چون بيماري، بلاياي طبيعي، از دست دادن عزيزان و بسياري از عوامل فشار زاي بيروني به سادگي دچار آشفتگي رواني نگشته و انسجام شخصيتي و بهداشت رواني خود را حفظ و خود را از خطرات بيماريهاي رواني مصون بدارد(رك؛آل عمران/190-191؛انعام/56-83؛شعراء/224-227؛نحل/36) 1- توحيد، رمز انسجام هستی ونظام اجتماعی: روحيات هر انساني دائما در تغيير است. قانون تکامل در شرايط عادي در صورتيکه وضع استثنايي به وجود نيايد، انسان وروحيات و افکار او را در بر مي گيرد و دائما با گذشت روز، ماه و سال، زبان و فکر وسخنان انسانها را دگرگون مي سازد. اگر با دقت بنگريم، هرگز نوشته‌هاي يک شخص يکسان نيست بلکه آغازوانجام يک کتاب، تفاوت دارد مخصوصا اگر کسي در دوران حوادث بزرگ قرار گرفته باشد، حوادثيکه پايه ي يک انقلاب فکري واجتماعي و عقيده اي همه جانبه را پي ريزي مي نمايد. او هراندازه که سعي نمايدسخنان خود را يکسان، يکنواخت و عطف به سابق تحويل دهد، قادر نخواهد بود. اما قرآن، کتابي توحيدي است که در مدت 23 سال بر طبق احتياجات و نيازمنديهاي تربيتي مردم در شرايط و ظروف کاملا مختلف، نازل گرديده است. کتابي است که دزباره موضوعات کاملا متنوع سخن مي گويد و مانند کتابهايي نيست که يک موضوع خاص اجتماعي، سياسي، فلسفي، حقوقي ويا تاريخي را تعقيب کند، بلکه گاهي درباره توحيد و اسرار وآفرينش و زماني درباره احکام، قوانين وآداب و سنن وگاهي درباره امتهاي پيشين و سرگذشت تکان دهنده ي آنان و زماني مواعظ، نصائح، عبادات و رابطه بندگان با خدا، سخن مي گويد. بي شک چنين کتابي ممکن نيست خالي از تضاد، تناقض، مختلف گوئي ونوسانهاي زياد باشد، اما هنگاميکه به قرآن مي نگريم، همه ي آيات آن هماهنگ وخالي از هر گونه تضاد و اختلافات و ناموزوني است. بنابر اين درمي يابيم که اين کتاب، زاييده افکار انسانها نيست بلکه از ناحيه خداوند يگانه است وخداوند متعال، براي برقراري انسجام نظام و لزوم توحيد گرايي در نظام، همگان را به پذيرش توحيد، دعوت و وجود توحيد را در نظام هستي لازم وضروري قلمداد مي کند.(نک؛آل عمران/1-9؛انعام/38-39؛طه/4؛انبياء/92-93؛فصلت/9؛دخان/6-9). قرآن کريم، توحيد را رمز انسجام و يکپارچگي نظام ووجود شرک و بيگانگي از توحيد را منشا اختلافات و در نتيجه موجب فروپاشي نظام بر مي شمرد و مي فرمايد: _((أَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقرآن وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافًا كَثِيرًا؛ آيا در (معاني) قرآن نمي انديشيد؟! اگر آن از جانب غير خدا بود در آن اختلافات فراواني يافت مي شد))(نساء/82). در کتاب الهي، تضاد و اختلافي يافت نمي شود و عاري از هر گونه تناقض است چراکه خالق ان خداوند يگانه است که انرا براي سعادت و کمال بشريت و جوامع بشري نازل فرموده و لازمه اين هدف آنست که اين کتاب، انسجام جوامع را به عنوان اولين گام، در نظر داشته باشدو بشريت با تفکر، انديشيدن و عمل بدان، موجبات وحدت وانسجام نظام خويش را فراهم آورند(. رك؛طباطبايي، سید محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن،5،20؛ مکارم شيرازي، ناصر و ديگران، تفسير نمونه،4، 28-30). 2-ايمان به حضور هستي گستر خدا، نفي زمينه ي تهديد وتطميع و ایجاد زمینه آرامش وسلامت روان: بندگاني که به توحيد و حضور هستي گستر خدا ايمان واعتقاد دارند، با تهديد وتطميعي که از جانب غير خدابرآنان وارد شود، تسليم نمي گردند چراکه اينان خدارا يار وياور خويش ستاندندو اعتماد و ايمان به خدا را توشه خويش قرار دادند.وکسی که خدای متعال را یار خویش قرار دهد، وهماره به ذکر زبانی وعملی او مشغول باشد، آرامش و سلامت روحی خواهد داشت(رك؛رعد/28). مسلمانان درصدد اسلام، همواره مورد تهديد وتطميع قرار مي گرفتند اما نه تنها تسليم خواسته‌هاي دشمنان نمي شدند بلکه استقامت، ايمان، پايمردي از خود نشان دادند و به تمام اميال کاذب دنيوي، پشت کردند. مقايسه روحيه مسلمانان در جنگها به قدري اعجاب آور بود که برخي از دشمنان هم به اين امر اذعان داشتند که چگونه عده اي باتعداد وامکانات اندک ولي با عزمي راسخ وروحيه اي مالامال از عشق و اعتماد به خدا ورسولش، توانستند پيروزيهاي متعددي را کسب و جامعه ي اسلامي را پايه گذاري نمايند. قرآن کريم اين روحيه را مي ستايد و مي فرمايد: ((الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ (١٧٣)فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ (١٧٤)إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ؛ همان كسانى كه [برخى از] مردم به ايشان گفتند: «مردمان براى [جنگ با] شما گرد آمده‏اند؛ پس، از آن بترسيد. » و[لى اين سخن‏] بر ايمانشان افزود و گفتند: «خدا ما را بس است و نيكو حمايتگرى است. » پس با نعمت و بخششى از جانب خدا، [از ميدان نبرد] بازگشتند، در حالى كه هيچ آسيبى به آنان نرسيده بود، و همچنان خشنودى خدا را پيروى كردند، و خداوند داراى بخششى عظيم است. در واقع، اين شيطان است كه دوستانش را مى‏ترساند؛ پس اگر مؤمنيد از آنان مترسيد و از من بترسيد))(.آل عمران/173-175). نفي زمينه ي تهديدو تطميع از ويژگيهاي ايمان است و هر مقدار که انسان مومن مشکلات و مصائب را بيشتر ونزديکتر ببيند، پايمردي و استقامتش افزون گشته و تمام نيروهاي معنوي او براي مقابله باخطر، بسيج مي گردند. اين دگرگوني عجيب، انسان را به سرعت به عمق تاثير تربيتي آيات قرآن که فريادگر توحيد است، مي رساند. واين خود از اعجازات اين کتاب الهي است. مومنان بر اين موضوع آگاهند که ولي و سرپرست آنان با ولي و سرپرست منافقان ومشرکان، قابل قياس نيست وشيطان در برابر خداوند متعال هيچگونه قدرتي ندارد وبه همين دليل، از آنها کمترين وحشتي ندارد(نک؛بقره/40-50؛مائده/3،44؛کهف/14-21؛انبياء68-90؛شعراء41-51). ب) خرافه ستيزي و پيرايه زدايي از جامعه: اولين قدم براي برچيدن اين پديده شوم، برائت قلبي و مخالفت نمودن باآنان در دل مي باشدو اين مخالفتها بايستي در عمل عليه آنان بينجامد.امام صادقu از قول پيامبر فرمودند:((اذا رايتم اهل الريب و البدع من بعدي اظهروا البرائه منهم و اکثروا من سببهم و القول فيهم و الوقعيه و باهتوهم کيلا يطعموا في الفساد في الاسلام و يحذرهم الناس و لا يتعلموا من بدعهم الي آخر الحديث؛ از آنها (اهل بدعت) بيزاري بجوئيد و به آنها بسيار دشنام دهيد و درباره آنان بد گويي کنيد و طعن زنيد وايشان را خفه و وامانده سازيد تا به فساددر اسلام طمع نکنند و مردم از آنها بر حذر شوند و از بدعتهاي آنان نياموزند))(کليني، ابوجعفرمحمدبن يعقوب، الاصول من الکافي،4،81). گام بعدي در ريشه کن کردن اين معضل، آگاه نمودن مردم نسبت به بدعتها است و اين مهم بر عهده بزرگان دين محقق مي شود. آنان بايد به مردم در زمينه توطئه بدعت گذاران و چگونگي مبارزه با آنان، آگاهي بخشند. قدم نهائي را با توجه به کلام امير المومنينu مطرح مي کنيم وآن جنگ سرد با آنان با نظارت حاکم اسلامي و انديشمندان است. بايستي آنان را در عرصه تاخت وتاز تنها گذاشته و با نوعي جنگ سرد با ايشان، مبارزه نمودتا نقاب از چهره‌هاي پليد آنان برداشته شود.(کليني، ابوجعفرمحمدبن يعقوب، الاصول من الکافي،1،95).

1- برداشت آگاهانه و منطقي از مفاهيم ديني و پيام وحي:

بدعت گذاران و خرافه فکنان برداشتهاي عاطفي و غير منطقي از وحي دارند ودر تفسير کلام خداوند برخي عوامل خارجي را دخيل مي دارند و آيات قرآن را آن گونه تفسير مي کنند که با منافع شخصيشان، مغايرتي نداشته باشد.آنان بلند پروازي‌ها و ادعاهاي واهي فراواني را مطرح و منزلت و جايگاه خود را رفيع بر مي شمرند. قرآن کريم، دسيسه‌هاي آنان را افشا مي نمايدو مي فرمايد: ((وَقَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلا أَيَّامًا مَعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْدًا فَلَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لا تَعْلَمُونَ (٨٠)بَلَى مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (٨١)وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (٨٢)؛ و گفتند: «جز روزهايى چند، هرگز آتش به ما نخواهد رسيد. » بگو: «مگر پيمانى از خدا گرفته‏ايد؟ -كه خدا پيمان خود را هرگز خلاف نخواهد كرد- يا آنچه را نمى‏دانيد به دروغ به خدا نسبت مى‏دهيد؟» آرى، كسى كه بدى به دست آورد، و گناهش او را در ميان گيرد، پس چنين كسانى اهل آتشند، و در آن ماندگار خواهند بود. و كسانى كه ايمان آورده، و كارهاى شايسته كرده‏اند، آنان اهل بهشتند، و در آن جاودان خواهند ماند)).(بقره/80-82). اعتقاد به برتري نژادي ملت بدعت پيشه و اعتقاد به اينکه آنان تافته اي جدابافته هستند وگنهکارانشان فقط اندکي مجازات مي شوند وسپس به بهشت مي روند، يکي از دلايل خود برتر بيني آنان است. اين امتياز طلبي با هيچ منطقي سازگار نيست، زيرا هيچ گونه تفاوتي در ميان انسانها از نظر کيفر و پاداش اعمال در پيشگاه خداوند متعال وجود ندارد(نک مکارم شيرازي،؛ناصر و ديگران، تفسير نمونه،1،135.،322-324).

2- مبارزه با تعصب وگزافه گويي:

يکي از مهمترين زمينه‌هاي رشد وپرورش بدعت و خرافه فکني در جامعه، تعصب وگزافه گويي است. بدعت گذاران وخرافه فکنان با گزافه گويي و تعصب بي جا در جامعه وبيان ادعاهاي پوچ و بي اساس، سعي در گمراه نمودن مردم ورسيدن به آمال وآرزوهاي دنيوي خويش هستند. قرآن کريم، سعادت و خوشبختي را از انحصار طايفه اي خاص بيرون آورده ومعيار رستگاري را ايمان و عمل صالح ونژاد پرستي و تعصب‌هاي بي جا را عامل انحطاط معرفي مي نمايد ومي فرمايد: ((وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (١١١)بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ (١١٢)وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَى عَلَى شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ (١١٣)؛ و گفتند: «هرگز كسى به بهشت درنيايد، مگر آنكه يهودى يا ترسا باشد. » اين آرزوهاى [واهىِ‏] ايشان است. بگو: «اگر راست مى‏گوييد، دليل خود را بياوريد. » آرى، هر كس كه خود را با تمام وجود، به خدا تسليم كند و نيكوكار باشد، پس مزد وى پيش پروردگار اوست، و بيمى بر آنان نيست، و غمگين نخواهند شد. و يهوديان گفتند: «ترسايان بر حق نيستند. » و ترسايان گفتند: «يهوديان بر حق نيستند» -با آنكه آنان كتاب [آسمانى‏] را مى‏خوانند. افراد نادان نيز [سخنى‏] همانند گفته ايشان گفتند. پس خداوند، روز رستاخيز در آنچه با هم اختلاف مى‏كردند، ميان آنان داورى خواهد كرد)).(بقره/111-113). اين آيات، گوشه اي از ادعاهاي بي اساس جمعي از يهود ونصاري را که باعث بدعت در اسلام مي گشتند، به نظاره مي کشانندو سرچشمه اصلي تعصب را که منجر به بدعت و خرافه فکني مي گردد را جهل وناداني معرفي مي نمايد،لذا جهل و نادانی در اسلام مورد مذمت قرار گرفته شده است(.رك؛العاملي(شهيد اول)، محمد بن مکي، الدره الباهره من الاصداف الطاهره، ترجمه وتصحيح عبدالهادي مسعودي،44) چراکه افراد نادان، همواره در محيط زندگي خود محصورند و به ديگران اعتنا نمي کنند.(نک؛آل عمران/75-76؛ توبه/30-35).

اعجاز روانی اقتصادي

قرآن کریم وروایات، از دیرباز مشکلات وبیماریهای روانی اقتصادی را پیش بینی نموده وراهکارهایی را برای آنان ارائه داده اند. واین مهم قابل تامل است که قرآن کریم در قرنها پیش، این معضل را واکاوی نموده و باب سعادت را بر همگان گشوده است. چون مصادیق این بحث بسیار گسترده می‌باشد، در این مجال به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌نماییم: الف) کار، تلاش وتقواي فردي، مهمترین عامل رفع فقر وآشفتگی روحی حاصل از آن:

بي گمان يکي از عوامل فقر، بيکاري و کم کاري جامعه است. از اين رو درآموزه‌هاي ديني، با هدف فقر زدايي از جامعه، به عنصر کار و تقويت وجدان کاري، تاکيد فراوان مي شود. و استفاده از منابع تخصيص يافته براي رفع فقر، و تامين نيازهاي محرومان همچون زکات، تنها براي آن دسته از محرومان است که بر اثر بيماري، پيري و حوادث و مانند آن گرفتار ناداني و فقر شده اند. بنابراين استفاده از آن، براي کساني که فرصت و توان اشتغال به کار را دارند. مجاز نيست، چنان که امام باقرuمي فرمايند: ((ان الصدقه لا تحل لمحترف و لا لذي مره سوي قوي فقنز هوا عنها،دقه براي پيشه و رو نيزکسيکه تندرست و توانمند است، حلال نيست، پس، از گرفتن آن خودداري کنيد.)) (کليني، محمد بن يعقوب، الفروع من الکافي،3، 560.) بدين سان رعايت دقيق دستورات ديني، زمينه ي هر گونه استفاده نادرست از فرهنگ انفاق را، که خلاف هدف نهايي آن يعني فقر زدايي است، از ميان مي برد. افزون بر اين، تقوي فردي وتوکل به خدا به معنای واقعی کلمه(رك؛الترمذی(ابو عیسی)، محمد بن عیسی، سنن الترمذی(الجامع الصحیح)،ح 2517؛ القزوینی(ابن ماجه)، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، تحقیق: محمد فواد عبد الباقی،ح3489)، در كنار كار وتلاش، روزي را افزايش داده و فقر را ريشه كن مي كند.(.رك؛ محمدی ري شهري، محمد، التنميه الاقتصاديه في الكتاب و السنه، 347-350) وبي تقوايي توانمندي‌ها را در راههاي زيانبار وغير مفيدتباه مي سازد.(رك؛ ساعي، احمد، مسائل سياسي، اقتصادي جهان سوم، 173-175) و هيچ گاه جوامع با كفر و بي ايماني، به پيشرفت اقتصادي نرسيده اند(.رك؛ شريف النسبي، مرتضي، چرخه توسعه راهنماي رشد شتابان، 105-106؛ ساعي، احمد، درآمدي بر شناخت مسائل اقتصادي، سياسي جهان سوم، 83). ویاد کردنی است که کاروتلاش همراه با تقوای فردی، نه تنها موجب رفع فقر وآشفتگی روانی اقتصادی می‌شود، بلکه آرامش روانی رابرای فرد و درمقیاس بالاتر، برای جامعه به ارمغان می‌آورد. 1- حذف ثروت از معيارهاي ارزيابي: مادیگران و متکاثران، ارزش را تنها منحصر در قدرت مالي و گاه نفرات و فرزندان خود مي دانند و حتي آن را معيار قرب الهي مي شمرند، و در طول تاريخ، پيوسته در برابر جبهه حق و پيامبران، اين معيار را علم مي کرده اند. در مقابله با اين انديشه، در جاي جاي قرآن کريم، بر اين نکته تاکيد شده است که دارا بودن ثروت، نه ملاک قرب و محبوبيت در درگاه ا لهي است و نه معيار ارزيابي افراد و احراز صلاحيت آنان براي تصدي مسئوليتها(رك؛سبا/37؛زخرف/33-34). ازسوي ديگر، قرآن کريم گاه ثروت فراوان را نوعي عذاب، کيفر گناهان و نشانه استدراج متکاثران بر مي شمرد(رك؛توبه/585 و 85؛فجر/ 15-20). در روايات نيز ثروت، معيار ارزش گذاري نيست، چنانکه امام صادقu مي فرمايند:

((أتري الله أعطي من أعطي من کرامته عليه و منع من منع من هوان به عليه؟ لا ولکن المال ماله الله لفيعه عند الرجل و دائع...؛ آيا چنين پنداري که خداوند به آنکس که (مالي) عطا کرده، از آن روست که وي را گرامي و از آن کس که منع کرده خوارش نموده است؟ بلکه مال، زا آن خداست که آن را نزد آدمي به وديعت نهاده است.» (عياشي، محمد بن مسعود، تفسير العياشي، تحقيق سيد هاشم رسولي محلاتي،2،13و رك؛ايرواني،جواد، اخلاق اقتصادي از ديدگاه قرآن و حديث، 181). بنابراين ثروت از ديدگاه اسلام، نه ملاک ارزش و برتري، که وسيله تامين زندگي است و قوام و سامان بخش آن است، از اين رو، گنجينه ساختن و تفاخر به آن، بازداشته شده است. 2- تاکيد بر همنشيني با محرومان و دوري از متکاثران(واژه ((تكاثر)) در پاره اي از روايات به معناي ((ثروت اندوزي نا به حق))به كار رفته است. رك؛ فتال نيشابوري، محمد بن حسن، روضه الواعظين،2، 493): همنشيني با محرومان، افزون بر آنکه آدمي را از احوال آنان و وضع معيشتي شان آگاه مي سازد و روحيه ي فروتني و نوع دوستي را در وي تقويت مي کند، گاهي موثر در بازگرداندن شخصيت حقيقي، کرامت و اعتبار اجتماعي آنها به شمار مي رود و آنان را از انزواي اجتماعي به در مي آورد. در سيره امکان معصوم uنيز اين مساله به روشني نمايان است. براي نمونه بنگريد: امام حسين u به تعدادي مسکين گذشت که تکه‌هايي (نان) بر روي عبايي گذارده بوند و مي خوردند. حضرت به آنان سلام کرد. آنان، امامuرا به خوردن غذا دعوت کردند و امامu کنارشان نشست... (- ابن شهر آشوب مازندراني، محمد بن علي، مناقب آل ابيطالب، تحقيق سيد هاشم رسولي محلاتي،4، 66). از ديگر سو، آموزه‌هاي ديني به دوري از متکاثران و به ويژه چشم نداشتن به ثروت آنان، دستور داده است، (رک؛طه/131؛کهف/28؛شعراء/151-152؛قلم/10-14) امام باقر u مي فرمايند: « لا تجالس الاغنيا، فان العبد مجالسهم و هويري ان الله عليه نعمه فما يقوم حتي يري ان ليس الله عليه نعمه؛ با ثروتمندان همنشيني مکن، چرا که بنده، در حاليکه خود را مشمول نعمت الهي مي داند، با آنان همنشيني مي کند ولي پس از برخاستن از مجلس، چنين مي پندارد که خداوند به او نعمتي نداده است» (ابن بابويه قمي (شيخ صدوق)، محمد بن علي، الامالي، 253). بدین سان، همنشینی با محرومان ودوری از متکاثران، موجب کرامت افراد می‌شود وجامعه را به سمت عدم گزینشی بودن، سوق داده و درنتیجه آرامش روانی اقتصادی را به ارمغان می‌آورد. 3- رسيدگي اغنياء به محرومان: از مهمترين وظايف ثروتمندان جامعه، رسيدگي به حال فقرآن و نيازمندان است هم از بعد عاطفي(عدم تحقیر آنها واحترام به شخصیت آنان و...)(رك؛الاسکافی(ابن همام)، محمد بن همام، التمحیص، تحقیق: مدرسه الامام المهدیu،50،ح 89) و هم از بعد مالي- در بعد مالي، انفاق مالي،ايگاه ممتازي در مکتب اقتصادي و اخلاقي اسلام دارد به طوريکه در قرآن کريم بيش از 190 آيه (حدود 3% کل آيات) به اين موضوع اختصاص يافته در اين آيات با شيوه‌هاي گوناگون به اهميت و ترغيب توانگران به اين امر اشاره شده است، از جمله: اتفاق، از ارکان و نشانه‌هاي راستي ايمان است (رك؛انفال/ 3-4، حجرات/ 15)و هم رديف نماز (رك؛بقره/ 3) و جهاد با جان (رك؛بقره/ 193- 195؛ توبه/ 41) و تهجد شبانه (رك؛سجده/ 16) و نشانه متقين (رك؛آل عمران/ 133- 134) و گردنه اي در مسير تکامل (رك؛بلد/ 11-14) نيز سودايي است مقدس که خداوند خريدار است و مومن فروشنده و بهشت بهاي آن.(رك؛توبه/ 111) اهتمام فراوان آموزه‌هاي ديني به انفاق نشان از نقش موثر اين عنصر، در ساماندهي امور اقتصادي، اجتماعي و ديني دارد(رك؛ نمازي، حسين، نظامهاي اقتصادي، 81-82)، چه نهادينه شدن فرهنگ انفاق از مهمترين عوامل توزيع عادلانه ثروت است و فقر و تکاثر، و آثار نامطلوب اعتقادي و اجتماعي آن را از جامعه مي زدايدو آرامش روانی اقتصادی را برای افرادو اجتماع، به دنبال دارد. ب) مقابله باپدیده اتراف (مصرف گرايي و رفاه زدگي): قرآن کریم وروایات،هت درمان ومقابله بااتراف راهکارهایی را عنوان می‌دارد که مهترین آنها به قرار زیر می‌باشد: 1- دوري خواص از اتراف: خواص و شخصيتهاي تاثير گذار جامعه از زندگي اشرافي و اترافي بايد بر حذرباشند چرا که آنان الگو و اسوه‌هايي براي توده‌هاي مردم به شمار مي روند و شيوه زندگي آنان تاثير فراواني بر ديگران مي گذارد(رك؛نهج البلاغه، خطبه 207). پيامبر اکرم  و ائمه اطهار به عنوان الگو و اسوه جهانيان، از مظاهر زندگي اترافي و حتي از مصاديق جزئي آن، سخت پرهيز مي کردند، هنگاميکه براي رسول خدا  نوشيدني بسيار گوارايي آوردند، فرمود: « أخروه عني، هذا اشرب المترفين؛ آن را از من دور سازيد که اين، نوشيدني مترفان است.(ابن سعد، محمد، الطبقات الکبري،1، 395). 2- برقراري عدالت اجتماعي: در بعد اقتصادي، انباشته شدن ثروت در دست عده اي محدود، از عوال مهم بروز پديده اتراف است، از اين رو برقراري عدالت و توزيع عادلانه ثروت، زمينه ي بروز و گسترش آن را مي کاهد يا نابود مي سازد. امير مومنان uعامل اصلاح و ساماندهي امور جامعه را، دادگستري مي داند: ((الرعیه لا يصلحها الا العدل؛ توده‌هاي مردم را جز عدالت، اصلاح نکند(آمدي، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الحکم، 340). 3- تقويت باورهاي ايماني و ارزشهاي اخلاقي:

حاکميت ارزشهاي اترافي و رفاه زدگي بر يک جامعه در کنار ضعف بنيانهاي اعتقادي، بستر مناسبي براي گسترش روحيه اترافي، به وجود مي آورد. بنابراين نخستين گام براي مقابله با آن- همچون ديگر مفاسد اقتصادي- تقويت باورها و تحکيم ارزشهاي اصيل در جامعه است (رك؛ايرواني،جواد، اخلاق اقتصادي از ديدگاه قرآن و حديث، 227) از اين رو قرآن کريم، پيوسته مترفان را به فرجام دردناک اخروي آن بيم مي دهد و به ارزشهاي اخلاقي، اصالت مي بخشد(نک؛انبیاء / 12-15). گفتارسوم: راهکارهاي قرآن و حديث در برابر سرقت: قرآن کریم وروایات، راهکارهای متعددی جهت درمان، مقابله وریشه کن کردن فقر در عرصه اجتماع دارد، که مهمترین آنها چنین است، بنگرید:

نتیجه گیری:

قرآن کریم، کتاب هدایت وسعادت انسانها در تمام قرون واعصار است و انحصار در زمان و مکان خاصی ندارد. بزرگان واندیشمندان همواره در قرنهای متمادی از این دریای الهی، بهره‌ها برده اندو خود را از این اقیانوس الهی سیراب نموده اند. یکی از جنبه‌های متمایز این کتاب آسمانی نسبت به دیگر کتب،نبه اعجاز آن است. قرآن از جنبه‌های متعددی اعجاز دارد یکی ازانواع اعجاز‌ها که ما به اختصار در این مقاله بدان پرداختیم، اعجاز روانشناختی در گستره اجتماع می‌باشد که در سه بعد اعجاز روانی اخلاقی، اعجاز روانی اعتقادی و اعجاز روانی اقتصادی به اختصار مطرح شده است. واین مهم، نشانگر آن است که قرآن کریم به عنوان کتاب هدایت وسعادت، در قرنها قبل، معضلات روانی افراد واجتماع را واکاوی نموده و انسانها را به سوی سعادت و خوشبختی سوق داده است.

پانویس و منابع


-قرآن کریم

- ا بن سعد، محمد، الطبقات الکبري، بيروت، دارصادر، (بي تا).

- ابن بابويه القمي (الصدوق)، ابوجعفر محمد بن علي، من لا يحضر الفقيه، قم، موسسه النشر الاسلامي، 1413ق.

- ابن بابويه القمي (الصدوق)، ابوجعفر محمد بن علي، الامالي،(بي جا)، انتشارات كتابخانه اسلاميه، 1362ش.

- ابن شهر آشوب مازندراني، محمد بن علي، مناقب آل ابيطالب، تحقيق سيد هاشم رسولي محلاتي، قم، علامه، 1379ش

- ابن ماجه، محمد بن يزيد، سنن ابن ماجه، تحقيق: محمد فواد عبد الباقي،چاپ اول، بيروت، دارالاحياءالتراث العربي، 1395ق.

- اسکافي(ابن همام)، محمد بن همام، التمحيص، تحقيق: مدرسه الامام المهديu،قم، مدرسه الامام المهديu.(بي تا).

- انصاري، ابي اسماعيل عبدالله، منازل السائرين، قم، انتشارات بيدار،1381 ش.

- ايرواني، جواد، اخلاق اقتصادي از ديدگاه قرآن و حديث، چاپ اول،مشهد، دانشگاه علوم اسلامي رضوي،1384ش.

- بحراني،.هاشم، البرهان، چاپ سوم، (بي جا)، موسسه الوفا،1403ق.

- بدران، ابوالعينين، العلاقات الاجتماعيه بين المسلمين و غير المسلمين، بيروت، دارالنهضه، 1968م.

- پريور، علي، نابسامانيهاي رواني و بيماريهاي حاصل از آن، تهران، آسيا، 1354ش.

- پورليالستاني، حسن ابراهيم، اهداف و مباني مجازات در دو رويكرد حقوق جزا و آموزهاي ديني، چاپ اول، نشر بوستان كتاب، 1387ش.

- ترمذي(ابو عيسي)، محمد بن عيسي، سنن الترمذي(الجامع الصحيح)،تحقيق:احمد محمد شاكر، بيروت، دارالاحياءالتراث العربي،(بي تا).

- تميمي، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، مصر، دار المعارف، 1385ق.

- تيميمي آمدي، عبد الرحمن بن محمد، غررالحکم و دررالکلم،ترجمه محمد علي انصاري،تهران، (بي تا).

- حرعاملي، محمد بن حسن، وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعه، تصحيح و تحقيق:عبد الرحيم رباني شيرازي،چاپ ششم، تهران، دارالكتب الاسلاميه،1403ق.

- حسني، علي اكبر، جرم‌ها و مجازات‌ها در اسلام، چاپ چهارم، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1362ش.

- حسيني، سيد محمد، دو چهره گان(نفاق، آفت دين و اجتماع)، قم، مرکز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1377ش

- حلي(ابن ادريس)، محمد بن احمد، النوادر(مستطرفات السرائر)،تحقيق:موسسه الامام المهديu، چاپ اول، قم، مدرسه الامام المهديu، 1408ق

- حويزي عروسي، علي بن جمعه، تفسير نور الثقلين، چاپ چهارم، قم، انتشارات اسماعيليان، 1415ق.

- رشيد پور، مجيد، تعادل و استحکام خانواده، تهران،اطلاعات، 1378ش.

- سابق، سيد، فقه السنه، بيروت، دارالكتاب العربي، بي تا.

- سادات، محمد علي، اخلاق اسلامي،تهران، انتشارات سمت، 1368ش.

- ساعي، احمد، درآمدي برشناخت مسائل اقتصادي، سياسي جهان سوم، چاپ دوم، تهران، نشر قومس، 1375ش.

- ساعي، احمد، مسائل سياسي، اقتصادي جهان سوم، چاپ دوم، تهران، سمت، 1378ش.

- سبزواري، محمد،،جامع الاخبار، قم،موسسه آل البيت، 1414ق.

- سياسي، علي اکبر، نظريه‌هاي مربوط به شخصيت، تهران، دانشگاه تهران، 1354ش.

- شريف النسبي، مرتضي، چرخه توسعه راهنماي رشد شتابان، چاپ اول، تهران، موسسه خدماتي فرهنگي رسا، 1375ش

- شعاري نژاد، علي اکبر، فرهنگ علوم رفتاري، تهران، انتشارات امير كبير،1365ش

- شکوهي، غلامحسين، مباني واصول آموزش وپرورش، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوي، 1378ش.

- شيرازي، عبد الکريم، مظلوميت زن در طول تاريخ، ترجمه لاله بختياري ومحمد حسن تبرائيان،چاپ اول، (بي جا)، (بي نا)،1364ش.

- طباطبائي(صاحب رياض)، سيد علي بن محمد ابي معاذ، رياض المسائل في تحقيق الاحكام بالدلائل، چاپ اول، قم، موسسه آل البيت، 1418ق.

- طباطبايي، سیدمحمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1417ق.

- عاملي(شهيد اول)، محمد بن مکي، الدره الباهره من الاصداف الطاهره، ترجمه وتصحيح عبدالهادي مسعودي، قم، انتشارات زائر، 1379ش.

- عياشي، محمد بن مسعود، تفسير العياشي، تحقيق سيد هاشم رسولي محلاتي، تهران، چاپخانه علميه، 1380ش.

- فتال نيشابوري، محمد بن حسن، روضه الواعظين، قم، منشورات الرضي،(بي تا).

- فراهيدي، خليل بن احمد،کتاب العين، تحقيق: الدکتور مهدي المخزولي، قم،انتشارات اسوه، 1414 ق.

- فرجاد، محمد حسين، آسيب شناسي اجتماعي، تهران، بدر، 1363ش.

- فرقاني، منصور، مباني فقهي و حقوقي جرائم عليه تاديب كودك، چاپ اول، تهران، انتشارات سازمان انجمن اولياء و مربيان، 1379 ش.

- فرهاديان، رضا، پايه‌هاي اساسي ساختارشخصيت انسان در تعليم وتربيت،قم، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي،1376ش.

- فلسفي، محمد تقي، بزرگسالان وجوان، چاپ دهم، تهران، هيات نشر معارف اسلامي، 1352ش.

- فيض الاسلام، علي نقي، ترجمه نهج البلاغه، تهران، فيض الاسلام، 1328ش

- فيض کاشاني، محمد بن مرتضي، محجه البيضاء، قم، انتشارات جامعه مدرسين. 1383 ش.

- قائمي، علي، خانواده ومسائل همسران جوان، تهران، انتشارات اميري، 1368ش.

- قربان حسيني، علي اصغر، جرم شناسي و جرم يابي سرقت،، چاپ اول، انتشارات جهاد دانشگاهي، 1371ش.

- قمي، علي بن ابراهيم، تفسير قمي،چاپ چهارم، قم، دارالكتاب، 1367ش

- کاردان، علي محمد، فلسفه تعليم وتربيت، تهران، انتشارات سمت، 1368ش

- کجباف،محمدباقر، روانشناسي رفتار جنسي، تهران، نشر روان، (بي تا).

- کليني، ابوجعفرمحمدبن يعقوب، اصول الکافي، شرح محمدباقرکمره اي، تهران، چاپ اسلاميه، (بي تا).

- کوفي، محمد بن اشعث، الجعفريات، تهران، مكتبه نينوي الحديثه،(بي تا).

- متز، آدام، تاريخ تمدن اسلامي در قرن چهارم،تهران، امير كبير، 1364ش.

- محبوبي منش، حسين، مجله كتاب زنان، ((تغييرات اجتماعي ازدواج))، شماره 26، 1383ش

- محلوجي، محمد، نهاد خانواده در اسلام، تهران، دانشگاه تربيت معلم، 1370ش.

- محمدي آشنايي، علي، مسئله حجاب، چاپ دوم،(بي جا)، ارم، 1370ش.

- محمدی ري شهري، محمد، التنميه الاقتصاديه في الكتاب و السنه، چاپ اول، قم، دارالحديث، 1380ش.

- محمدي نيا، اسد الله، بهشت جوانان، قم، سبط اكبر،1379ش.

- مشايخي، مهدي، پاسداران عفت، قم، شفق،1352ش.

- مصطفوي، حسن، التحقيق في كلمات القرآن، تهران، انتشارات بنگاه نشر و ترجمه، 1360ش.

- مصطفوي، سيدجواد، حجاب وآزادي، چاپ سوم، (بي جا)، سازمان تبليغات اسلامي، 1369ش.

- مطهري، مرتضي، مسئله حجاب، تهران، انتشارات صدرا، 1362ش.

- مظاهري، حسين، اخلاق در خانه، قم، اخلاق، 1374ش.

- مکارم شيرازي، ناصر و ديگران، تفسير نمونه،چاپ اول، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1374ش.

- موسوي خميني، سید روح الله،، جايگاه زن در انديشه امام،تهران، ستاد بزرگداشت يكصدمين سال تولد امام،(بي تا).

- موسوي خميني، سید روح الله، تحرير الوسيله، چاپ اول، قم، دارالعلم.بي تا.

- موسوي خميني، سید روح الله،اربعين، تهران، مرکز نشر فرهنگي رجاء، 1368 ش

- نمازي، حسين، نظامهاي اقتصادي، چاپ اول، تهران، انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي، 1374ش.

- نوري طبرسي، حسين، مستدرك الوسائل، قم، موسسه آل البيت، 1408ق.

- هاشمي رکاوندي، سيد مجتبي، مقدمه اي بر روانشناسي زن، قم، شفق، 1370ش.

-رضایی اصفهانی، محمد علی، پژوهشی در اعجاز علمی، رشت،انتشارات کتاب مبین، 1380ش.

-صادقیان، احمد، قرآن وبهداشت روان،چاپ اول، قم،انتشارات پژوهشهای تفسیر وعلوم قرآن،1386ش.

-فقیهی، علی نقی، بهداشت روان و سلامت روان آیینه علم ودین،قم، قدس، 1384ش.

-هويشم، محمود، اسلام وروانشناسي، ترجمه محمود بستاني، مشهد، بنياد پژوهشهاي اسلامي، 1372ش.