اعجاز تشریعی قرآن

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

چکیده

قرآن کریم معجزه جاویدان پیامبر اسلام وسند زنده حقانیت راه اوست.بنابراین اعجازقرآن دارای ابعاد مختلفی است که یکی از آن ابعاد، تشریعات قرآن می باشد .اعجاز تشریعی همان معارف، احکام ودستور العمل های قرآن کریم است که در برخی از آیات خود، به آن تحدی کرده و همه را به همانند آوری فرا خوانده است.ولی بشر از آوردن مشابه قرآن عاجز مانده است. قوانین بشری فقط به صورت ناقص به جنبه های اجتماعی زندگی انسان پرداخته واز بقیه جوانب مخصوصا رابطه انسان با خداوند به کلی غافل شده است.در حالیکه تشریعات قرآن کریم دارای امتیازات فراوانی از قبیل متناسب بودن آن با توانایی ها وفطرت و عقل و علم بشر می‌باشد و دارای جامعیت احکام ومعارف است.

کلید واژه

قرآن، اعجاز، تشریعی


مقدمه

قرآن کریم، به عنوان آخرین کتاب آسمانی جهت هدایت بشر از سوی خداوند است که علاوه بر جامعیت، جهانی و جاودانه می باشد.همچنین پاسخگوی تمامی نیازهای بشر بوده و راهنما و راهگشای مراحل مختلف زندگی بشری است.قرآن شریعت و آئینی رابرای اداره امور زندگی بشردر راستای تامین مصالح آن‌ها آورده که بی نظیر و معجزگونه است.ازاین رو علت اعجاز تشریعات قرآن کریم بخاطر داشتن معارف و راهکارهایی قابل انعطاف با مصادیق مختلف وبر وفق مقتضیات همه زمان‌ها بوده و باهدف مشخصی وضع گردیده است. قرطبی در قرن هفتم هجری در تفسیرش اشتمال قرآن بر احکام حلال و حرام و حکمت‌های بالغه قران کریم را دو وجه اعجاز قرآن یاد کرده است.بر اساس سیر تاریخی، شیخ مفید ازعلمای شیعه، در نیمه اول قرن پنجم هجری اولین کسی باشد که اشتمال قرآن کریم بر مطالب دقیق علوم الهی، مکارم اخلاق، ارشاد به فنون حکمت علمی و عملی و مصالح دینی و دنیوی را وجهی از اعجاز قرآن کریم دانسته اند.در تفسیر علامه بلاغی نیزبه طور مفصل به اعجاز قرآن از بعد تشریعات پرداخته شده است.بحث اعجازتشریعی قرآن در آثاربزرگانی همچون آیت الله خویی و علامه طباطبایی هویداست.پس ازآن در آثار بزرگانی همچون آیت الله معرفت وآیت الله سبحانی و مکارم شیرازی به طور مبسوط به بحث گذاشته شد. بنابراین تناسب وراهگشا بودن احکام ومعارف قرآن با هر عصر و زمانی اعجازقوانین آن را اثبات میکند.

مفهوم شناسی

اعجاز

اعجازمصدرباب افعال از«عجز»اشتقاق یافته و معنای اصلی آن ضعیف و ناتوان ساختن یا ناتوان یافتن کسی یا چیزی بکار رفته است.(1) ولی در قرآن کریم به معنای نخست آمده است.خداوند در قرآن می فرماید:« وَ مَا أَنتُم بِمُعْجِزِين»شما درمانده کنندگان(خدا) نیستید.(2) اعجاز در لغت یعنی«تاخر از امری یا چیزی و واماندگی از آن» (3) «معجزه» اسم فاعل از«اعجاز» و هاء مبالغه می‌باشد. (4) معجزه در لغت به معنای کسی یا امری است که بر خصم خود فائق آید و بر او غلبه منات7کند.(5) آیت الله خویی می فرماید:معجزه در اصطلاح امری است که ادعاکننده مقامی از مقام‌های خداوند، آن را بیاورد که تمام قوانین و نوامیس طبیعت را درهم شکند و دیگران از آوردن آن ناتوان گردند و گواهی بر صدق ادعایش باشد. (6)

تشریع

تشریع مصدر باب تفعیل از ماده«شرع» است و شرع در لغت یعنی، راه مستقیمی که انسان را به چشمه آبی می‌رساند که مایه حیات و ادامه زندگی است وهمین لغت استعاره شده است برای دین. به مجموعه دستورالعمل های دینی شریعت گفته می‌شود.بخاطر این که انسان با عمل به آنها، به مطلوب مورد نیاز دین یعنی حیات سرشار از پاکی ونعمت در دنیا وآخرت دست می‌یابد. (7) شرع یعنی سنت، شریعت و دین. (8) علامه طباطبایی می فرمایند:شریعت در اصطلاح عبارت است از طریقه ای که از ناحیه خداوند بلند مرتبه وبه منظور سلوک مردم به سوی او تنظیم شده است. (9)


تعریف اعجاز تشریعی

اعجاز تشریعی قرآن کریم عبارتست ازمجموعه معارف و دستورالعمل های قرآن کریم در زمینه های زندگی فردی و اجتماعی که دارای مبادی و اصول کلی است که تمام ابعاد اعتقادی، عبادی و اخلاقی را شامل می‌شود.دستورالعمل هایی که از ضمانت اجرایی برخوردار است و هم هماهنگ با فطرت انسانی که متکفل هدایت و سعادت دنیوی و اخروی انسان می‌گردد که نشان از وحیانی بودن آن دارد و بامرور زمان نه تغییر و تبدیل پذیر است و نه قابل نقض ونه صدور آن از جانب فرد درس ناخوانده وبه مکتب نرفته در بین امت امی امکان پذیر و بشر از آوردن این معارف و دستورالعمل ها عاجز و ناتوان است.


حوزه های اعجاز تشریعی

بیشتر قرآن پژوهان ازجمله آیت الله معرفت معتقدند که حوزه اعجاز تشریعی اعم از علوم دینی و معرفت ‌های بنیادی و دستورالعمل های قرآنی می دانند. آیت الله معرفت اعجاز تشریعی را شامل دو بعد معارف و احکام آن می داند:« نو آوری‌های دین در دو بعد معارف و احکام‌است.معارف عرضه شده توسط قرآن در جایگاه بلندی قرار دارد وازهرگونه آلودگی و وهم پاک و از خرافات به دوراست و ازبعد احکام نیز علاوه بر جامع و کامل بودن از گرایش انحرافی مبرا و خالص است.» (10) اما گروهی دیگراز پژوهشگران بین وجوه اعجاز قرآن در ابعاد قانون گذاری و معارف تفکیک قائل شده اند. آیه الله خویی (ره) می‌فرمایند:« یکی دیگر از ویژگی های قرآن وجنبه های اعجاز آن،اعتدال و میانه روی در قانون گذاری و دستورات اخلاقی است.قرآن در قانون گذاری روش اعتدال و میانه روی را در پیش گرفته و از هر گونه افراط و تفریط اجتناب نموده است.» (11)

علامه بلاغی نیز از پایه گذاران نظریه اعجاز تشریعی قرآن محسوب می‌شود نیز قائل به تفکیک شده اند.ایشان در مقدمه آلا الرحمن می نویسد:«شیوه های استدلال قرآن در مباحث الهیات و معارف، قانون گذاری عادلانه و میانه رو، ساماندهی نظام مدنیت وعرصه آموزه های اخلاق والا سه وجه اعجاز قرآن می‌باشد.» (12)


مخالفان اعجاز تشریعی

گرو ه اندکی از قرآن پژوهان بر اعجاز تشریعی قرآن ایراد وانتقاد وارد کرده اند و اشتمال قرآن بر قانون گذاری کامل، معارف واحکام را می پذیرند، ولی معتقد هستندکه قرآن کریم به بعد تشریعات خود تحدی نکرده است و در هیچ آیه ای خداوند نفرموده که اگر می توانید تشریعی مانند تشریع قرآن بیاورید؛فلذا تشریع قرآن جنبه اعجاز ندارد. (13) الف) دیدگاه برخی از قرآن پژوهان از مهم ترین مخالفان این بعد از اعجاز را می‌توان صبحی صالح،صباغ و عبدالفتاح خالدی را نام برد که به بررسی و نقد دیدگاه های آن ها می پردازیم. صبحی صالح معتقد است که به این وجه از اعجاز قرآن تحدی نشده است.ولی گفته است که چون تحدی قرآن ناظر به اعجاز بیانی است،نمی توان از اعجاز تشریعی دفاع کرد. (14) خالدی میگوید:«قرآن مخاطبان عصر نزول را به بیان و بلاغت و فصاحت خود تحدی کرد.زیرا آن ها در این زمینه نیرومند بودند،اما در زمینه علوم و معارف و تشریعات،با آن ها تحدی نکرد.زیرا اطلاعاتشان در این زمینه ها قابل ذکر نبود. (15)

ب)برخی از اخباری ها

گروه دیگری که می توان آن ها را مخالفان اعجاز تشریعی به حساب آورد برخی از اخباری ها هستند که معتقد هستند که احدی جز معصومین(ع) حق رجوع، استفاده و استنباط از آیات قرآن را ندارند. (16) در حقیقت برخی از این اخباری ها به نوعی اعجاز تشریعی قرآن را انکار می کنند؛زیرا برابر نظر این عده، ظواهر قرآن حجت نیست؛استفاده از قرآن باید به صورت غیر مستقیم و به وسیله اخبار و روایات وارده از اهل بیت(ع) انجام گیرد؛قهرا ملاک مراجعه به آیات ،روایات خواهد بود و معنای هرآیه را از حدیث باید استفاده کرد. (17)

موافقان اعجاز تشریعی قرآن کریم

الف)برخی قرآن پژوهان همان طوری که بیان گردید اعجاز تشریعی به عنوان یکی از مهم ترین وجه اعجاز قرآن از سوی برخی قرآن پژوهان و مفسران معاصر مطرح گردیده است.از جمله اندیشمندان اسلامی که به این وجه از اعجاز پرداخته و ازآن دفاع نموده اند ؛علامه بلاغی، علامه طباطبایی، سید قطب، آیت الله خویی، آیت الله معرفت، سبحانی و... می باشد. ب)برخی مستشرقان از نظر برخی مستشرقان منصف وحقیقت طلب نسبت به اعجاز قرآن کریم چنین برمی آید که بیشتر به جنبه معارف و قوانین و دستورالعمل های قرآن کریم توجه داشته اند.از نظر این دانشمندان، قرآن کریم حاوی قوانین فردی و اجتماعی، اخلاقی و دینی است که با هر زمان و مکانی هماهنگ و پاسخ گوی همه خواسته های زندگی بشری است که با هر عقل صحیح و منطق درست سازگار می باشد ودستورالعمل های قرآن به اندازه ای از نقایص مبرا ومنزه است که نیازمند کوچکترین اصلاح و تغییری نمی باشد.

ویژگی های تشریعات قرآن کریم

1-الهی بودن تشریعات قرآن کریماز مهمترین ویژگی دستورالعمل ها و قوانین قرآن همان الهی و ربانی بودن آن است.قرآن کریم مجموعه ای است که هم لفظ وهم معنای آن از جانب خداوند حکیم به سوی انسان ها نازل شده است و این ویژگی هم افتخاری است برای این کتاب و هم مایه آرامش و راحتی پیروان می باشد که با طیب خاطر دستورالعمل های آن را گردن نهند.چرا که این باور را دارند که شارع این احکام و دستورات آن خالق انسانست و قطعا او در ترسیم این خطوط سعادت و سلامت انسان ها را می‌طلبد و وعده هایی که می‌دهد راست و حقیقت است و هیچ خلف وعده نمی کند.« إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَاد » (18) پس از مهمترین ویژگی تشریعات قرآن همان منشا الهی و ربانی بودن آن است که بر قلب مبارک پیامبر اکرم توسط جبرئیل(ع) فرو فرستاده شد. (19) خداوند عزوجل می فرماید: «وَ إِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبّ‏ِ الْعَالَمِينَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلىَ‏ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ بِلِسَانٍ عَرَبىِ‏ٍّ مُّبِينٍ.» (20) «راستی این قرآن وحی پروردگار جهانیان است روح الامین آن را بر قلب تو نازل کرد تا از هشدار دهندگان باشی و به زبان عربی مبین است.» به هر صورت این ویژگی است که سبب تمایز و تشخیص تشریع قرآنی از تشریعات بشری که معمولا مبتنی بر عقل بشری که متاثر از فرهنگ و محیط نفوذ است، می گردد.آن گونه قوانین که در معرض اصلاح و تغییر و ترمیم و بازنگری است در حالی که دستورالعمل های الهی مبتنی بر فطرت پاک انسانی است ولذا از این گونه تغییرات و تبدیلات محفوظ است. 2-سازگاری با هر تمدن صحیح انسانی قوانین و احکام قرآن و مجموع آنچه از پیامبر گرامی(ص) و پیشوانیان راستین او به عنوان احکام الهی رسیده است.همگی با تمام چهره های تمدن انسان موافق و سازگار می‌باشد و تضاد میان آن دو وجود ندارد.گواه بر چنین هماهنگی این است که وقتی درهای کشورهای ایران و روم که خود دارای تمدن های اصیل بودند، به روی اسلام گشوده شد و تمدن اسلامی بازگو کننده قوانین قرآن واسلام بود همراه مسلمانان به این دو منطقه راه یافت.آن ها نه تنها قوانین اسلام را که منبع مهم آن قوانین، قرآن بود با تمدن خویش مخالف و مباین ندیدند، بلکه نوع افراد به استقبال آن شتافتند وآن چنان ابراز علاقه کردند که خود، مروج آن شدند و به توسعه و گسترش تمدن اسلامی که شالوده ان به وسیله پیامبر(ص) ریخته شده بود پرداختند. (21) علت سازگاری قوانین اسلام با تمام چهره های تمدن انسانی این است که اسلام هرگر به شکل و ظاهر قضایا نپرداخته، توجه بیشتر خود را به روح ومعنی معطوف داشته است.قرآنت به طرح مقاصد و اهداف اصیل اسلامی می پردازد و پیروان خود را در نحوه تحصیل آن آزاد می گذارد و هرگز برای رسیدن به هدف وسیله خاصی تعیین نکرده و مقدس نمی شمارد.جز این که گاهی از یک وسایل ضد انسانی و نامشروع جلوگیری می نماید. (22) اسلام با داشتن چنین دید وسیع، قوانین خود را از هر نوع تصادم با چهره های تمدن باز می دارد.مثلا برای تحصیل علم ودانش در آیات زیادی تشویق و ترغیب می نماید بدون اینکه مشروط به وسیله خاصی باشد که آن را مقدس شمارد.خداوند عزوجل می فرماید:« هَلْ يَسْتَوِى الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ الْأَلْبَاب» (23) آیه کسانی که می دانند و کسانی که نمی دانند یکسان هستند تنها خردمندان هستند که پند پذیرند. از نظر قرآن عفت و پوشش برای زن در خارج خانه و محیط کار یک مساله حیاتی است و آیات قرآن مکرر زن را به عفت و پاکی و پوشش دعوت کرده استولی هرگز اسلام در مسئله پوشش به شکل خاصی مقید نکرده است. (24) ویا در مساله دفاع از دشمن، قرآن از مسلمانان می خواهد که صفوف خود رادر برابر دشمنان، پیوسته قوی و نیرومند سازند واین اصل اسلامی را چنین بیان می کند.« وَ أَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّة». (25) تا آن جا که ممکن و مقدور است در برابر دشمن نیرو تهیه کنید ونیرومند باشید. آن چه اسلام می خواهد، بیان قدرت و نیرومند بودن صفوف مسلمانان در برابر دشمنان است و هرگز آنان را به سلاح و نیروی خاصی مقید نکرده است و بسیاری از مسایل دیگر که قرآن کریم آن را تشریع نموده با تمدن های صحیح انسانی کاملا هماهنگ و متناسب می باشد. 3-اعتدال و میانه روی در تشریعات قرآن ابتناء دستورالعمل های اخلاقی و قانونی قرآن بر اصل اعتدال و میانه روی از جمله مطالبی است که قاطبه قرآن پژوهان به آن اشاره کرده اند وآن را به عنوان یک ویژگی اصولی و بنیادی ذکر کرده اندکه سبب تمایز و برتری این دستورات بر دستورات شرایع دیگر می شوند. در قوانین اسلام به نیازمندیهای مادی و معنوی انسان توجه کامل شده است و وجود انسان ترکیبی از جسم و بدن و روح و روان و نیاز او به امور مادی و لذایذ جسمانی کمتر از نیاز او به امور معنوی نیست. (26) تشریعات قرآن علاوه بر خواسته های روحی و مادی بین شوون دنیا وآخرت، حقوق فرد و جامعه حقوق خداوند بلند مرتبه و حقوق بندگان بین واقع گرایی و آرمان گرایی (27)، در حکومت و قضاوت در معاملات و مبادلات در رسیگی به حال یتیمان و فقراء، در انفاق و حتی در سخن گفتن (28)و بسیاری از مسائل انسانی یک نظامی را برپا نموده که می تواند حق هر صاحب حقی را بدو رساند:چنان عدالت و میانه رویی که نه غلو نموده و نه کوتاهی کرده و نه افراط و نه تفریط نموده است. در حین این که انسان با گذشت و مرور زمان نمی تواند این توازن و اعتدال را در نظم و قوانین و مقرراتش به پا دارد.به عبارتی از وضع چنین روش و منهج عاجز و ناتوان است. که ورق زدن برگه های تاریخ این واقعیت را روشن می نماید.برای نمونه ما یهودیان را می بینیم که در امور مادی و در اعتقاد انسان نسبت به پیامبرانشان و نسبت به قوم نژاد خودشان غلو و راه افراط پیش گرفته اند، به اعتقاد این که خداوند آن ها را قوم برتر برگزیده است، (29)می گفتند:«یهودی یا نصرانی باشید تا هدایت یابید» 4-هماهنگی با فطرت و سرشت انسانی از جمله ویژگی هایی که می توان از خصوصیات تشریعات قرآن برشمرد، هماهنگی آنها با سرشت طبیعی و آفرینش فطری همه انسانهاست.از همین روی این مفاهیم از فراگیری و جامعیت خاصی نسبت به همه نیازهای ثابت و متغیر برای همه مخاطبان انسانی با هر رنگ و نژاد و د رهر زمین و زمان برخوردار است(همگانی، همیشگی، همه جایی)(30)خداوند عزوجل می فرماید: فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتىِ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيهْا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَالِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لَاكِنَّ أَكْثرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُون. (31) علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می فرماید:«انسان از این جهت که انسان است، بیش از یک سعادت و یک شقاوت ندارد و چون چنین است لازم است که در مرحله عمل تنهایک سنت ثابت برایش مقرر شود و هادی یگانه و واحد اورا به آن هدف ثابت، هدایت فرماید.» (32) اگر قران برای تبیین حقایق عالم آمده است، حقایق عالم عوض نمی شود و اگر برای هدایت فطرت آمده اس، فطرت دگرگون نمی گردد.پس در قران کهنه شدن نیست.از منظر قرآن، اصل مشترک بین انسان ها یعنی فطرت دارای سه ویژگی است:نخست آنکه خدارا می شناسد و اورا می خواهد.دین خدا را میخواهد و بس. دوم آنکه در همه آدمیان به ودیعت نهاده شده است.به طوری که هیچ بشری بدون فطرت الهی خلق نشده ونمی شود.سوم آنکه از گزند هر گونه تغییر و تبدیل مصون است.(33)

5-خرد پذیری وخرد پروری:

اصول معارف و تشریعات قران برپایه عقل و منطق مشترک و همگانی انسان استوار است، اساس تعالیم اسلام در مباحث عقل و خرد را می توان به صورت زیر تببین نمود. 1-جهل ستیزی و عقل انگیزی،« وَ مِنْ ءَايَتِهِ الَّيْلُ وَ النَّهَارُ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ لَا تَسْجُدُواْ لِلشَّمْسِ وَ لَا لِلْقَمَرِ وَ اسْجُدُواْ لِلَّهِ الَّذِى خَلَقَهُنَّ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُون».(34) 2-تقلید زدایی و تحقیق پروری،« وَ إِذَا قِيلَ لهَمْ تَعَالَوْاْ إِلىَ‏ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَ إِلىَ الرَّسُولِ قَالُواْ حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ ءَابَاءَنَا أَ وَ لَوْ كاَنَ ءَابَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْا وَ لَا يهَتَدُون» (35) 3-پندار سوزی ودانش سازی ،« وَ إِن تُطِعْ أَكْثرَمَن فىِ الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يخَرُصُون». (36) توحید ویکتا باوری که دعوت انبیا وشرایع آسمانی است تبیین کننده عقلانی و بنیاد استوار نطام های تشریعی و ارزشی قرآن است.باید ها و مسئولیت آفرینی نظام های ارزشی و رفتاری که در فلسفه اخلاق و فلسفه حقوق مورد کاوش و تحلیل است.مبنای خلل ناپذیر خویش را تنها می تواند در پرتو نگرش توحیدی معنا یابد. (37) بنابراین تشریع اسلامی مبنای تکلیف را عقل آدم ها می داندخصوصا در اموری که مربوط به دنیا و شناخت خالق می باشد وپیامبر اسلام(ص)منزلت بندگان را به میزان بهره مندی از عقل ها یشان می داند.(38) 6-واقع بینی و ژرف اندیشی حفظ سلامت جسم وجان بشر، بالاترین هدفی است که اسلام در قانون گذاری خود، آن را تعقیب می کند و هرچیزی راکه با سلامت جسمی و سعادت روحی ناسازگار باشد به شدت ممنوع کرده است.(39) قرآن در تقنین و تشریع با ژرف نگری خود، عوامل مضر و ناسازگار سعادت بشر را به دقت بررسی کرده و آنها را یک یک شناخته و از نزدیکی به آنها، به شدت جلو گیری نموده است.مثلا خوک جزئی از جهان آفرینش و جانداری است بسان جانداران دیگر آفرینش، این موجود بدون جهت و ملاک نیست، هرچند اسرار خلقت بسیاری از موجودات برای ما روشن نیست اما یک نوع ناسازگاری میان این جاندار و انسان است که اسلام خوردن گوشت آن جاندار را به شدت تحریم کرده است.« حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لحَْمُ الخِْنزِير» (40)خوردن مردار، خون وگوشت بر شما حرام شده است. و قسمتی از این ناسازگاری مربوط به جسم انسان و قسمت دیگر مربوط به رو و روان اوست. زیرا خوردن گوشت خوک مایه تولید کرمهایی در روده و معده می‌شودو درعین حال از نظر ضررهای روحی پدیدآورنده یک نوع بی توجهی در انسان نسبت به ناموس است. (41) خون در میان عروق انسان مایه حیات و وسیله بقای انسان است ولی خوردن خون حیوان هر چند تمیز و نظیف باشدحرا م شده است.چ.ن قساوت و سنگدلی خاصی را در روح انسان پدید می‌آورد که از ریختن خون افراد بی گناه نه تنها رنج نمی برد، بلکه احیانا لذت می برد.(42) الکل وشراب سلامت جسمی و روحی انسان را تهدید و ضربه شکننده ای بردستگاه تفکر وارد می سازد.قمار تخم عداوت و دشمنی را در میان انسان می پاشدو جامعه را از هر نوع خلاقیت و پیشرفت در طریق علم و دانش و تقوا و پرهیزگاری و دیگر فضایل انسانس باز می دارد.(43) دروغ وتهمت ،سخن چینی و غیبت و بدگویی پشت سر مردم و دیگر محرمات اخلاقی مفاسد روشن و غیر قابل انکاری دارند و این آثار پیوسته با این موضوعات توام وهمراه است. و بسیاری از مسائل دیگر که قران بدا نپرداخته و با زرف نگری خاصی موضوعات ضرر آور و زیان بار را تحریم کرده و در صورت نیاز به آثار و خواص آن اشاره کرده است.مدتها بود بشر به علل و مفاسد بسیاری از محرمات پی نبرده بود و گاهی درباره برخی از محرمات انگشت تعجب به دندان می گرفت ولی تحولات علمی شگفت انگیز امروز بشر، از روی بسیاری از محرمات و مکروهات پرده برداشته و حقایق را روشن کرده است. آیا ملاحظه این نحوه تشریع و تقنین آن هم از یک فرد درس ناخوانده خود گواه بر اعجاز قران نیست؟بال اندیشه بشرهای متفکر که عمر خود را در شناسایی حقوق بین المللی و مدنی صرف می کنند، به قله چنین تشریع نمی رسد تا چه رسد به فکر یک درس ناخوانده آن هم در محیط دور از تمدن.(44) 7- جامعیت وشمولیت یکی از مهمترین و بارزترین ویژگی که قرآن پژوهان برآن تاکید دارند، جامعیت احکام وشرایع قرآن کریم است که درباره حیات انسان سه بعد را که لازمه زندگی اجتماعی وی در این جهان است رعایت کرده،رابطه انسان با شئون فردی و شخصی خود رابطه وی با جامعه ای که در آن زندگی می کند و رابطه وی با آفریدگارش که اخلاق و معنویت و کرامت انسانی نیز در همین راستا مطرح می شود.این در حالی است که قوانین بشری، تنها شئون اجتماعی زندگی انسان را جهت بخشیده و از بقیه شئون آن، به ویژه رابطه انسان با پروردگارش به کلی غفلت ورزیده است.این بعد سوم ، زندگی انسان را کاملا متعادل ساخته و از انحصار در محدوده نیازها ی جسمانی درآورده و به انسان چهره ملکوتی می بخشد.تشریع عبادات در اسلام به گونه ا ی پاک و خردپسند و موافق با فطرت اصیل انسانی عرضه شده است وادعیه و اذکار آن حاکی از توحیدی ناب و معنویتی پاک است و غرض اصلی از تشریع آن ها طهارت درون انسان و رشد و تکامل اوست. ابواب معاملات ودر کنار آن احکام اجتماعی اسلام، آن اندازه گسترده و فراگیر است که مایه حیرت دین پژوهان گردیده و اصولا شریعتی به این گستردگی که همه ابعاد حیات جامعه را زیر نظر دیدگاه خود قرار داده و در هریک نظر داده باشد د ردست نیست. (45) بسایری از آیات بر جامعیت قران دلالت دارد.(46) و برخی قرآن پژوهان جامعیت قرآن را بر اساس آیات جامعیت در قلمرو حلال و حرام دانسته(47) و برخی دیگر با استدلال به روایات معصومان(ع) در ذیل آیات جامعیت قلمرو گسترده ای برای قرآن در نظر گرفته اند که شامل تمام علوم و معارف و امورا تمادی و معنوی و هدایتی می باشد.(48) هنگامی که ویژگی جامعیت قران در تمام علوم و به قدر متیقن در حوزه احکام ومعارف و اخلاق که در همه شئون فردی و اجتماعی زندگی بشر نظر داده، در کنار محیط عصر نزول و ویژگی آورنده آنها که فردی امی و تعلیم ندیده بوده، در نظر گرفته شود اعجاز قرآن کریم ازاین بعد ثابت می گردد.


8-انعطاف پذیری عظمت و ویژگی نظام قانون گذاری قرآن در این است که قواعد کلی و دستورهای بنیادین عرضه داشته که هر گروهی در هر زمانی ومکانی که باشند غیر ممکن است وظیفه خود را نشناسند وسرگردان بمانند؛توضیح آنکه دستورهای قرآن به گونه ای نیست که ساختار و شکل ثابت داشته باشد و قابل انعطاف نباشد، زیرا اسلام قوانین و مقررات را برای برقراری عدالت و مصالح فرد وجامعه وضع نموده و معلوم است که مصالح و مفاسد به اختلاف احوال و زمانها و مقتضیات گوناگون تغییر می کند واین با ثابت بودن قوانین سازگار نمی باشد. چه بسا قانونی که دربرخی از زمان ها به صلاح فرد یا جامعه باشدو در زمان دیگرهمان قانون فساد و اختلاف ایجاد کند،چنان که مثلا خوردن گوشت میته از این قبیل است وهمچنین ممکن است قانونی به مصلحت گروهی و در عین حال برای گروهی دیگر زیان آور باشد.روزه گرفتن پیرمرد و پیرزن این چنین است.


9-توجه به مصالح بین المللی یکی از امتیازات و ویژگی های تشریع قرآنی این است که به گروه معینی اختصاص ندارد بلکه حقوق و مصالح افراد غیر مسلمان را نیز ملحوظ داشته است و از ایشان حمایت نموده است.خداوند بلند مرتبه می فرماید:« وَ مَا أَرْسَلْنَكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِين». (49) چون رسالت پیامبراکرم(ص) رحمت عام است با دید همگانی می خواهد که رحمت و عطوفت و تامین آسایش و رفاه در یک افق وسع همگانی برای همه انسانها بر قرارگردد واین شیوه انسانی خالصی است که حدود آن به وابستگی دینی ارتباط ندارد.پیامبر(ص)فرمودند:زمین را رحم کنید تا اهل آسمان به شما رحم کنند. (50) امام علی (ع)در نامه ای به مالک اشتر فرمودند:«و لا تکوننّ علیهم سبعا ضاریا تغتنم اکلهم فانّهم صنفان:امّا اخٌ فی الدین او نظیرٌلک فی الخلق» (51) ؛«مبادا هرگز چونان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت شماری، زیرا مردم دودسته اند، دسته ای برادر دینی تو و دسته ای دیگر همانند تو در آفرینش می باشند.» و یکی از آیاتی که مصالح بین المللی توجه دارد این است:« لَّا يَنْهَئكمُ‏ُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فىِ الدِّينِ وَ لَمْ يخُْرِجُوكمُ مِّن دِيَارِكُمْ أَن تَبرَُّوهُمْ وَ تُقْسِطُواْ إِلَيهِْمْ إِنَّ اللَّهَ يحُِبُّ الْمُقْسِطِين» (52) خدا شما را از نیکی کردن ورعایت عدالت نسبت به کسانی که در امر دین با شما پیکار نکردند واز خانه و از دیارتان بیرون نراندند نهی نمی کند، چرا که خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد. وهمچنین آیه دیگری که هم به بین المللی بودن و هم جاودانگی و جهانی بودن قرآن دلالت دارد این آیه است.« وَ أُوحِىَ إِلىَ‏َّ هَاذَا الْقُرْءَانُ لِأُنذِرَكُم بِهِ وَ مَن بَلَغ» (53) علامه طباطبایی می فرمایند:این آیه دلالت دارد بر این که رسالت آن حضرت عمومی و قرآنش ابدی وجهانی است و از نظر دعوت به اسلام، هیچ فرقی بین کسانی که قرآن را از خود او می شنوند و بین کسانی که از غیر او می شنوند فرقی نیست و به عبارت دیگر آیه شریفه دلالت دارد بر این که قرآن کریم حجت ناطقی است از ناحیه خدا و کتابی است که از روز نزولش تا قیام قیامت به نفع حق و علیه باطل احتجاج کند. (54) وبه طور خلاصه دستورالعمل های قرآن کریم به گونه ای طراحی شده اند که قابل ارائه به همه ملل و اقوام در مناطق دیگر می باشد. (55) چون تشریعات قرآن با فطرت الهی انسان ها و تمدن ها ی صحیح آن ها هماهنگ و سازگار می باشد.


10-خطابات موجز، در برگیرنده مصالح گسترده نظام قانون گذاری اسلام فراگیر می باشد و به گونه ای است که در هر مورد آن مصادیق و مسائل فراوانی را شامل می گردد و حکم آن ها فهمیده می شود و مسائل نوظهوری که سابقه نداشته به وسیله همان ضوابط و قوانین کلی استنباط می گردد. (56) این روش قرآن اختصاص به احکام ندارد و تقریبا در تمام موضوعات و مسائل دینی چنین روشی برگزیده است. (57) ولی این گونه نیست که در تمام مسائل به کلی گویی پرداخته باشد.در صورت نیاز به تبیین و تفصیل برخی مسائل نیز پرداخته است.مثلا بیان قرآن در مسائل معاد، مانند چگونگی بهشت و جهنم و حالات بهشتیان و جهنمیان، درباره برخی قصه ها و برخی مسائل دیگر همین گونه است.

اهداف و مقاصد تشریعات قرآن کریم

قرآن کریم در بسیاربی از مبادی و اصول کلی تشریعات خود دارای اهداف و مقاصدی است که انسان را بدان فرامی خواند که بدون آن ها جامعه انسانی اصلاح نمی گردد به هفت هدف از این اهداف اشاره می کنیم که قران کریم برآن تاکید دارد.یعنی توجه خاصی بدان نموده است که آن اهداف عبارتند از: 1-تصحیح عقاید وتصورات درباره الوهیت و رسالت پیامبران و روز جزاء. 2-تثبیت وتقریر کرامت وشرافت انسان و حقوق آن و بالخصوص حقوق ضعیفان. 3-توجه بشرو تشویق و ترغیب به عبادت خداوند بلند مرتبه و رعایت تقوای او. 4-فرا خواندن به تزکیه نفس بشری. 5-تشکیل خانواده سالم و صالح و رعایت حق زن. 6-تشکیل امت گواه بر بشریت . 7-فراخواندن انسان به تعاون و همکاری عمومی و جهانی.

دو نمونه از تشريعات قرآنی

دو نمونه از قوانين مترقي قرآن اجمالاً مورد تحليل قرار مي گيرد تا فوق العاده بودن آن به شكل ملموس تري روشن گردد؛

1ـ قانون قصاص (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْ ءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذلِكَ تَخْفِيفٌ مِن رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ، وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُوْلِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ)؛ «اى كسانى كه ايمان آورده ايد، حكمِ قصاص درباره كشتگان بر شما مقرر شده است: آزاد عوض آزاد، و بنده عوض بنده، و زن عوض زن؛ و كسى كه از برادر (دينى) او، چيزى از قصاص به او بخشيده شود، پس راه پسنديده در پيش گيرد و به نيكى خون بها را به او بپردازد؛ اين، تخفيف و رحمتى از طرف پروردگارتان است؛ و كسى كه بعد از آن تجاوز كند، پس عذابى دردناك برايش خواهد بود، و اى خردمندان! براى شما در قصاص، زندگانى است، تا شايد شما خود نگه دار باشيد». (58)

در این آیه شریفه شاهد وجود ویژگی ها و رعایت اصول و مبانی ذيل هستیم:

این حکم قرآنی کاملاً با عقل سازگاری دارد. اصولاً روی سخن قرآن در این آیه با خردمندان است چرا كه اين گونه خطاب نموده است: (يَا أُوْلِي الْأَلْبَابِ) و مسأله را به گونه ای بیان می کند که هر فرد خردمندی آن را تصدیق می کند. قرآن کریم بیان می کند که اجرای قانون قصاص ضامن بقای حیات است و فایده وجود چنین قانونی را پرهیزگار شدن آنان معرفی می کند: لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ. امام سجاد(ع) در تفسیر آیه می فرمایند: این حکم هم موجب حیات کسی است که قصد جانش شده و هم موجب حیات کسی که قصد جان دیگری را دارد و هم موجب بقای حیات کل جامعه است، زیرا با وجود چنین عاقبتی هیچ کس جرأت انجام قتل را پیدا نمی کند. (59) از کلام امام می توان برداشت کرد که اثر مهم قانون قصاص بازدارندگی آن است. به عبارت دیگر، در صورتی که همه افراد جامعه بدانند که این قانون به طور کامل و دقیق اجرا می گردد و راه گریزی از آن نیست، هیچ کس به سراغ چنین جنایتی نمی رود و بالطبع هرگز نوبت به قصاص نمی رسد، هر چند همیشه گروه اندک کم خردی یافت می شوند که بدون توجه به عاقبت کار به جنایت بپردازند لکن وجود برخی افراد سرکش به معنی بی اثر بودن حکم نیست، چرا که این حکم در صورت اجرای دقیق و بدون نقص آن نسبت به غالب افراد جامعه از بازدارندگی لازم برخوردار خواهد بود. خلاصه این که در مقام تزاحم بین بقای حیات یک قاتل و بقای حیات کل افراد جامعه از جمله کسی که بدون وجود چنین قانونی تبدیل به قاتل می شود، عقل بی گمان دومی را مقدم می دارد. این تشریع با فطرت انسانی کاملا سازگار است، چرا که در ضمن بیان حکم، هرگز از رعايت جانب مروت و برادري غافل نشده است و قاتل را به عنوان برادر معرفي می نماید: (فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْ ءٌ). از جهت دیگر، با توجه به اين كه فطرت بشري بيش از آن كه با قتل و موت آشنا باشد با حيات و عفو آشناست، قرآن هنگامي كه مي خواهد از قتل صحبت كند از آوردن لفظ مستقيم قتل اجتناب نموده و از واژه قصاص استفاده نموده كه از ريشه «قصّ» به معناي پي گيري مشتق شده است. عرب به انتهای رستنگاه مو «قصاص» ـ به کسر و رفع و فتح قاف ـ گوید زیرا رویش مو به آن قسمت منتهی می شود. از جهت دیگر، در این آيه شريفه تنها يك كلمه ـ قتل ـ با بار معنايي منفي وجود دارد و همان گونه که اشاره شد لفظ «قصاص» هیچ بار معنایی مثبت یا منفی ندارد. در مقابل هفت كلمه با بار معنايي مثبت در اين آيه به كار رفته است كه عبارتند از: عفو، اخيه، معروف، احسان، تخفيف، رحمت و حيات. به اين هفت كلمه اضافه نماييد سه كلمه منفي موجود در فراز ذيل را كه به دليل سياق منفي فراز، بار معنايي مثبت پيدا می کنند: (فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ) مراد از «تعدّی» اموری از قبیل قتل پس از عفو، زياده روي در اجرای قصاص، قصاص ديگري به جاي قاتل و امثال آن است.(60) خلاصه اين كه فراز فوق در مقام حمايت از حقوق قصاص شونده بوده و معناي مثبتي را افاده مي نمايند. مشاهده مي شود كه تنها در مقابل يك كلمه با بار معنایی منفي، ده كلمه با بار معنايي مثبت ذکر شده است. از سوي دیگر، با مقایسه ای بین این قانون قرآنی و آنچه در زمان جاهلیت اتفاق می افتاد برتری قانون قرآن و بی سابقه بودن آن کاملا روشن می گردد. مردم عصر جاهلیت ملتزم به قصاص شخص قاتل نبودند و اگر قاتل از لحاظ شرافت در درجه پایینی قرار داشت به جای او، شخص شریفی از قبیله وی را قصاص می کردند تا به این ترتیب بر عظمت قبیله خود بیفزایند. (61) اهل جاهلیت حتی پس از مصالحه بر دیه، اگر به قاتل دست می یافتند می توانستند وی را به قتل رسانده و دیه اخذ شده را عودت دهند. (62) از همه بالا تر اين كه آنان ملتزم به توافق جرم و جزاء از لحاظ عدد نبودند و دیده می شد که گاه در ازای قتل یک نفر ده نفر از قبیله قاتل را از دم تیغ می گذراندند .(63) قوانین قوم یهود نیز علاوه بر نژادپرستانه بودن، به مثل قانون قرآن كامل نبود، زیرا در قانون یهود چیزی به نام دیه وجود نداشت و ولی دم تنها بین قصاص یا عفو اختیار داشت. (64) در حالی که به گفته مفسران این فراز از آیه اشاره به حکم دیه دارد: (عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْ ءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذلِكَ تَخْفِيفٌ مِن رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ).(65) در این قانون قرآنی، مبانی تشریع نیز کاملا مشهود است از جمله این که خداوند را پشتوانه عمل به این قانون معرفی نموده است: (فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ)؛ کرامت ذاتی انسان را رعایت کرده است، آنجا که مخاطبین را با عنوان خردمندان خطاب می کند و این حکم را مایه حیات آنان برمی شمرد؛ این قانون را در راستای پاسداری از بزرگترین حق انسان یعنی حق حیات معرفی می کند؛ تقدم اخلاق بر اجرای حکم کیفری نیز در این تشریع به چشم می خورد آنجا که از قاتل با عنوان برادر یاد می کند و سخن از عفو و گذشت به میان می آورد؛ از جهت دیگر، این تشریع عدالت کامل را مد نظر داشته است زیرا اولاً در اجرای حکم دستور به رعایت تساوی بین جرم و جزا دارد: «الحر بالحر...» و ثانیاً نسبت به تجاوز از حد هشدار می دهد. مسئول بودن انسان نسبت به رفتار خود و جامعه نیز در این قانون در نظر گرفته شده است، زیرا علت برخورد با قاتل را بقای حیات اجتماع معرفی می کند و این به دان معناست که قاتل علاوه بر جرم شخصی جرم عمومی نیز مرتکب شده است که اگر با آن برخورد نشود به فساد جامعه منتهی می گردد و در نهایت عدم کیفر دیگری، به جای فرد خطا کار نیز در آیه اشاره شده است: (فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذلِكَ) مفسران یکی از مصادیق را قصاص دیگری به جای قاتل بیان کرده اند. (66) 2ـ قوانين قرآن در مورد اموال يتيم خداوند می فرماید: «و اموال يتيمان را به آنان بدهيد و مال پليد را با مال نیکوعوض نَكنيد و اموالِ آنان را همراه اموالتان نخوريد؛ چراكه اين گناهى بزرگ است!، و اگر مى ترسيد كه دادگرى را در (مورد ازدواج دختران) يتيم رعايت نكنيد، پس آنچه از زنان، دل خواهتان است، دو دو و (يا) سه سه و (يا) چهار چهار، به زنى بگيريد؛ و اگر مى ترسيد عدالت را رعايت نكنيد، پس به يك همسر، يا آنچه از كنيزان مالك شده ايد، اكتفا كنيد. اين كاربه عيال وار نشدن و ستم نكردن و منحرف نشدن نزديك تر است، و مَهريه هاى زنان را به عنوان هديه يا بدهى به آنان بپردازيد؛ و اگر به ميل خودشان چيزى از آن را به شما ببخشند، آن را گوارا و پاك و دل چسب بخوريد، اموالتان را، كه خدا وسيله ى قِوامِ زندگى شما قرار داده، به سبك سران ندهيد؛ و از فوايد آن، به آنها روزى دهيد و لباس بر آنان بپوشانيد و با آنان سخنى پسنديده بگوييد، و يتيمان را بيازماييد تا وقتى به (سن) ازدواج برسند؛ پس اگر از آنان هدايت يافتيد، پس اموالشان را به آنان بدهيد و آن را از بيم آن كه مبادا بزرگ شوند، با زياده روى و شتاب نخوريد. و هر كس كه توانگر است، پس بايد از گرفتن اُجرت سرپرستى خوددارى كند؛ و كسى كه نيازمند است، پس به طور پسنديده مطابق عرف از آن مال بخورد. و هر گاه كه اموالشان را به آنان بازمى گردانيد، پس بر ايشان گواه بگيريد؛ و حساب رسىِ خدا كافى است، براى مردان، از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان بر جاى گذاشته اند، سهمى است؛ و براى زنان از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان بر جاى گذاشته اند، سهمى است؛ چه آن كم باشد يا زياد؛ در حالى كه اين سهمى تعيين شده است، و اگر هنگام تقسيم ارث، نزديكان و يتيمان و بينوايان حاضر شدند، پس چيزى از آن به آنها روزى دهيد؛ و با آنان سخنى پسنديده بگوييد، و كسانى كه اگر بر فرض نسل كم توانى بعد از خودشان بر جاى گذارند، برآنان مى ترسند، بايد از ستم در باره ى يتيمان مردم نيز بهراسند؛ پس بايد خودشان را از عذاب خدا حفظ كنند، و بايد سخنى استوار گويند،در حقيقت كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مى خورند، جز اين نيست كه آتشى در درونشان مى خورند. و به زودى در شعله ى فروزان آتش در آيند و بسوزند». (67) اين آيات بيان كننده توصيه هاي شديدي است در مورد آن چه كه عرب جاهلي در مورد اموال يتيمان انجام مي داد. قرآن اين گونه رفتار هاي ستم آلود را از بين برد و به صراحت هشدار داد كه اموال يتيم را مي بايست به او تحويل داد، (وَآتُوا الْيَتَامَى أَمْوَالَهُمْ)؛ اموال نامرغوب خود را با اموال مرغوب آنان جابجا ننماييد، (وَلاَ تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ)؛ اموال يتيم را داخل در اموال خود نكنيد؛ (وَلاَ تَأْكُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِكُمْ). آيت الله معرفت(ره) می فرمایند: اين خطابات متوجه عرب جاهلي بوده است كه عادت داشته است كه به اموال يتيمان دست درازي نموده و يا اين كه در آن دخل و تصرف نمايند تا منفعتي را براي خود به دست آورند. (68) تا اين جا حكم قانوني مسأله به طور كامل بيان شد، اما می بینیم كه آيات هم چنان ادامه دارد و چندين آيه ديگر نيز در مورد اموال يتيم ذكر می شود. علت چيست؟ سيد قطب ذیل اين آیه می نویسد: مسأله تعدي به مال يتيم و حتي اشخاص غايب هم چنان در جهان امروز وجود دارد. او نتيجه گرفته است كه قوانين بشري با همه شدت و سخت گيري شان نتوانسته اند جلوي اين مسأله را بگيرند. وي معتقد است كه قانون به تنهايي قادر به اجراي عدالت نيست و اين تقواي الهي است كه مي تواند عدالت را به طور كامل به اجرا در آورد. اين جاست كه متوجه مي شويم چرا قرآن بيان حكم قانوني را اين چنين با توصيه هاي اخلاقي و هشدار هاي شديدي همراه كرده است. (69) اين سبك از تشريع آن قدر موثر بود كه ابن عباس مي گويد پس از نزول اين آيه، مسلمين تمامي اموال يتيمان را از اموال خود جدا نموده و حتي آب و غذاي خود را نيز از طعام و شراب يتيمان جدا نمودند به گونه اي كه مشكلات فراواني به وجود آمد. اين مسأله تا جايي پيش رفت كه وحي جديدي رسيد و آنان را از نگراني در آورده فرمود نيازي به اين جداسازي نيست، تنها از فساد جلو گيري نماييد: (وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْيَتَامَى قُلْ إِصْلاَحٌ لَهُمْ خَيْرٌ وَإِن تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَلَو شَاءَ اللّهُ لأَعْنَتَكُمْ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ)؛ «و از تو درباره يتيمان مى پرسند؛ بگو: «اصلاحِ كاربرايشان بهتر است؛ و اگر با آنان هم زيستى كنيد، پس برادران دينى شما هستند.» و خدا فسادگر را از اصلاح گر، معلوم مى دارد. و اگر (بر فرض) خدا مى خواست، حتماً شما را به زحمت مى اندخت؛ كه خدا شكست ناپذيرى فرزانه است». (70) مقایسه برخی قوانین واحکام قرآن کریم با عهدین و قوانین وضعی بشر دین مبین اسلام در بعد تشریع احکام و قوانین از جامعیت کاملی برخوردار است، که در هیچ یک از شرایع و نیز قوانین ووضعی چنین جامعیت و گستردگی به چشم نمی خورد. چون درباره تشریع احکام و قوانین حاکم بر نظام حیات اجتماعی، مبانی و تشریعات وحیانی دارای دو امتیا زاست که در دیگر تشریعات وضعی(بشری)وجود ندارد، یا کمتر رعایت شده است. اول:مبرا بودن از هرگونه گرایش های منحرف کننده که ممکن است در قوانین وضعیه تاثیر گذار باشد. دوم:رعایت سه بعد در حیات انسان، که لازمه زندگی اجتماعی وی در این جهان است:رابطه وی با شئون فردی و شخصی خود،رابطه وی با جامعه ای که در پوشش آن قرار گرفته، رابطه وی با خدا و آفریدگاروی که در همین راستا اخلاقف معنویت وکرامت انسانی مطرح می شود. (71) اما قوانین وضعیه، تنها شوون فردی و اجتماعی را جهت بخشیده و حتی به بعد اول کمتر توجه نموده وبیشتر همت را در بعد دوم به کار انداخته است، آن هم به صورت ناقص و تبعیض آمیز که به برخی از آن اشاره خواهیم نمود ولی از بعد سوم، یعنی رابطه با پروردگار، به کلی غفلت ورزیده است.در حالی که همین بهد سوم است که به حیات انسان درخشش می دهد واو را کاملا متعادل می سازد واز صورت «بهیمیّت»-انحصار در محدوده نیاز های جسمانی-به در آورده، به انسان چهره ملکوتی می بخشد.(72) زمانی که احکام و قوانینی که دین مبین اسلام تشریع نموده با قوانین وضعی بشر مقایسه و تطبیق نماییم، میبینیم که قوانین اسلام هم قاطعانه از ارتکاب جرم افرادیاغی و تجاوز گر مانع می گردد و هم امنیت، آسایش و سلامت را برای افراد جامعه به ارمغان می آورد.(73) پس دین اسلام در تمام احکام و قوانینش دارای هدف و حکمتی روشن است، به انجام چیزی دستور نمیدهد، مگر این که در آن هم مصلحت فرد و جامعه است و هم موجب سعادت دنیوی و اخروی انسان می گردد وا زانجام چیزی باز نمی داردمگر این که در آن هم موجب اضمحلال و نابودی جامعه و هم ترویج فساد بی بند و باری در آن است وهم این که موجب شقاوت و بدبختی انسان در دنیا و آخرت می شود.(74) ایتک به نمونه ای از تشریعات و قوانین اسلام پرداخته وآن را با شرایع دیگر و قوانین وضعیه بشری مقایسه می کنیم.

ربا در قران کریم و ادیان دیگر الف)ربا در آئین یهود «از برادرت هیچ سودی طلب نکن، نه بر پول نقد ونه بر طعام و نه بر هرچیزی که قرض داده می شودفقط به بیگانه می توانی قرض ربوی بدهی».(75) ب)ربا در آیین برهمایی مقدار بهره و نرخ در طبقات اجتماعی متفاوت بود، طبقه پست تر مقدار بیشتری بهره می دهد ودر صورتی که وثیقه ای در کار نباشد، این مقدار بهره می تواند تا میزان 5%در ماه و60%در سال باشد. (76) ربادر جاهلیت:ربا در نظر عرب جاهلیت شایع و معروف بود.برای مردم فقیر خیلی مشکل بود آنچه از صاحبان مال قرض گرفته بودند پس دهندف بخاطر این که مازاد ربا خیلی بالا بود واکثر قرض داران آدم های ضعیفی بودند.حتی تا موقع رسیدن مرگ این توان را نداشتند تا از زیر بار دین و قرض خلاصی یابند و قرض دهندگان و ربا خواران در باج گرفتن افراط می نمودند و مبلغ فاحشی از ربا را تقاضا می نمودند،بدون این که دلسوزی نموده و یا ترحم نمایند.چون احکامی وجود نداشت وقوانینی نبود که مبلغ سودها را مشخص نماید. (77) ربا در قوانین غرب تحولات سیاسی و فرهنگی قرن های پانزدهم تا هیجدهم میلادی، تجویز نهایی ربا را در جهان غرب در پی داشت.طرفداران تجویز ربا می گفتند.اگر چه در جهان ایده آل، تصور اقتصاد بدون ربا ممکن است، لکن در عالم واقعیت ، مردم نمی توانند از ربا صرف نظر کنند بهتر است تا اندازه ای از حرمت آن چشم پوشی شود.طرفداران این نظریه قصد داشتند که حرمت ربا را تنها یک مساله اخلاقی قلمداد کنند و منع قانونی آن را لغو نمایند. ربا در قرآن کریم طبق آیاتی از قرآن کریم از جمله آیات 160-161 سوره نساء و130 آل عمران و... روشن است که خداوند به صراحت ربا را تحریم کرده است وبرای کسی که معامله ربا را در جامعه ترویج دهد وعده عذاب داده است.


نتیجه گیری

تشریعات قرآن کریم از جامعیت و شمولیت برخوردار است و درباره حیات انسان همه ابعاد را که لازمه زندگی اجتماعی است رعایت کرده است.همچنین در عین انعطاف پذیری از هرگونه تغییر و تبدیل مبرا است.این قوانین و تشریعات در زمان کوتاهی عرضه شده است و ارائه چنین قوانین جامعی چنين قانون جامعي پيش نياز هاي دانشي و تجربي فراواني را مي طلبد كه هرگز در زمان نزول قرآن وجود نداشته است بنا بر اين می توان معتقد شد كه عرضه تشريعاتي اين چنيني خرق عادت بوده و نمودي روشن از اعجاز قرآن است.





منابع



1-ابن منظور، لسان العرب، ج9، ص58؛ راغب، مفردات، ص547.

2-سوره انعام/آیه 134وسوره یونس/آیه 53.

3-ابن فارس، معجم مقایس اللغه ج4، ص232، راغب، مفردات ص547.

4- فیروزآبادی، قاموس المحیط، ج2ص260.

5-رضایی، کتاب شناسی اعجاز ص9، خالدی،ص20.

6-خویی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن ص43.

7-خلیل بن احمد،العین ج1 ص363.

8-لویس معلوف، المنجد ج1، ص837.

9 -طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج5،ص380.

10- معرفت-التمهید فی علوم القرآن ج1،ص218-212-علوم قرآنی ص432.

11- خویی_البیان ، ص60فارسی_ج1ص108.

12- بلاغی- مقدمه آلا الرحمن ص43.

13- مباحث فی علوم القرآن ص320-321.

14- صبحی صالح،مباحث فی علوم القرآن،ص321-320.

15- خالدی،عبدالفتاح،البیان فی اعجاز القرآن ص75.

16- بحرانی،یوسف ،الحدائق الناضره1ص32-34.

17- مطهری،مرتضی.آشنایی باعلوم اسلامی(اصول فقه و فقه)ص24.

18- سوره آل عمران/آیه 9.

19- معرفت، علوم قرآنی ص59،الزحیلی ، القرآن الکریم بنیته التشریعیه، ص38.

20- سوره شعراء/آیات 192-195.

21- سبحانی –برهان رسالت ص121-122.

22- سبحانی ص122.

23-سوره زمر/ آیه 9.

24- سبحانی، برهان رسالت ص123.

25-سوره انفال /آیه 60.

26- سبحانی، برهان رسالت ص137.

27- قره داغی، محی الدین، الاعجاز تشریعی،ص30.

28- مکارم شیرازی، قرآن و آخرین پیامبر(ص)263-264.

29- قره داغی، الاعجاز تشریعی ص31.

30- سعیدی روشن، علوم قرآنی ،ص122.

32- طباطبایی، المیزان ج16،ص 268.

33- جوادی آملی، تفسیر موضوعی ،ج12،ص27.

34- سوره فصلت/30آیه .

35- سوره مائده /آیه 104.

36- سوره انعام/آیه 116.

37- سعیدی روشن،علوم قرآنی ،ص122.

38- ابراهیم،محمد اسماعیل،القرآن واعجاز التشریعی - ص55.

39- سبحانی، برهان رسالت ص132.

40- سوره مائده/آیه 3.

41- سبحانی، برهان رسالت ص135.

42- همان ص135.

43- همان ص135.

44- همان ص135.

45- معرفت، علوم قرآنی ص215-216.

46- سوره نحل/آیه 89.

47- فیروزآبادی،تنویر المقباس عن تفسیر ابن عباس ص229.

48- حویزی ،تفسیر نورالثقلین، ج3 ص 74-77.

49- سوره انبیاء/آیه 107.

50- ابوهاجر،محمدالسعید، موسوعه اطراف الحدیث النبوی الشریف، مقاله اعجاز تشریعی ص78.

51- نهج البلاغه، نامه 52.

52- سوره ممتحنه/آیه 8.

53- سوره انعام/آیه 19.

54- طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن ص 37-38.

55- مجیری، پژوهشی در اعجاز قرآن تشریعی، ص214.

56- صانعی،مجله مطالعات اسلامی، مقاله اعجاز تشریعی ش60،ص84.

57- ایازی، فقه پژوهی قرآن ص29.

58- سوره بقره/ آیات 178ـ179.

59- طبرسي، ابومنصور، الاحتجاج،ص 319.

60- طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، ص480.

61- سيوطي، جلال الدين، الدرالمنثور، ص181.

62- سيوطي، الدرالمنثور، ص173.

63- مغنيه، محمد جواد، الکاشف،ص 275.

64- طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البیان،ص 308.

65- طبرسی، مجمع البیان، ص480.

66- مجمع البيان، ص480.

67- سوره نساء/ آیه 10.

68- معرفت، التمهيد، ص262.

69- معرفت، التمهيد، ص 262.

70- سوره بقره/ آیه 220.

71- معرفت، علوم قرآنی، ص262-263.

72- معرفت، ص263.

73- همان، ص67.

74- قحطانی، الربا اضراره و آثاره،ص129.

75- سفر تثنیه ، باب 23، ش 19-20.

76- بخش فرهنگی،جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،ربا،ص48.

77- جواد،علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج 5، ص626-627.