اعجاز آواها در معنا رسانی مفاهیم سوره مزمل

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

چکیده

قرآن کتابی است که علاوه بر ساختار بی نظیر و منحصر به فرد در بردارنده¬ی معانی و مفاهیم والایی است، که در طول تاریخ شگفتی همه را برانگیخته است. در تمامی حروف، کلمات و آیات و سوره ها، ساخت، قالب و نظم موزون و نیز در ترکیب هایش، برمعجزه های دیگر پیامبران پیشی گرفته است. دستیابی به معارف و معانی این کتاب آسمانی مستلزم شناخت و احاطه به همه¬ی جنبه ها و سطوح می باشد . اعجاز این معجزه جاوید، ابعاد و وجوه مختلفی دارد که یکی از آن ها، پیوستگی، انسجام و استحکام الفاظ و معانی و حفظ ارتباط است. این پژوهش در صدد است تا نقش اعجاز گونه¬ی آواها را در القای معانی مورد نظر در سوره¬ی مزّمّل مورد بررسی قرار دهد و با اشاره به تقسیم بندی صفات آواها به وسیله¬ی زبان شناسان به جهر، همس، شدت، رخوت و ... استخدام هر کدام از آواها را در القای معنای مورد نظر در معرض کندوکاو قرار دهد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که آواها در تصویرگری مفاهیم به کار رفته در سوره مزّمّل مثل به پا داشتن نماز، تلاوت نماز، اوصاف قیامت و عذاب الهی، تلاوت قرآن ... سهمی بسزا دارند و قرآن کریم از همه¬ی ظرفیت ها و امکانات برای تبلیغ پیام سعادت سود می برد. واژه های کلیدی: قرآن کریم، اعجاز ادبی، سوره مزّمّل، دلالت آوایی


مقدمه

قرآن کریم معجزه جاوید پیامبر اکرم (ص) می باشد که در اوج فصاحت و بلاغت بیانگر معانی والا و بی نظیری است که شگفتی همه موافقان و معاندانش را برانگیخته است؛ به گونه ای که معاندان لقب سحر و جادو بر آن نهادند و در مقابل آن اظهار عجز و ناتوانی نمودند . ترتیب واژگانی آیات قرآن کریم و شکل در کنار هم قرار گرفتن حروف، به سخنی دیگر نقش آواها در قرآن کریم علاوه برالقاء معانی مورد نظر، ایقاع (موسیقی) ویژه ای را هنگام قرائت به مخاطب منتقل می کند. چنین کارکردی، تأثیری ویژه بر قلب و جان انسان از خود بر جای می نهد و باعث می شود تمام توجهات، به معانی مورد نظر جلب شود به همین دلیل، بسیاری بر این باورند که آواها، یکی از وجوه اعجاز لفظی قرآن کریم هستند. زیبایی های آوایی و شکل موسیقایی واژگان قرآنی، اولین چیزی بود که عرب ها از همان آغاز نزول قرآن، آن را حس کرده بودند و با وجود این که در مراحل آغازین، بین باورهای خود و پیام قرآن با ناهماهنگی مواجه بودند در عین حال نمی توانستند از اعجازگونگی این کلام، بی تفاوت گذر کنند. گواه این ادعا، گوش کردن مخفیانه به قرائت قرآن یا محکوم نمودن پیامبر به شاعر یا جادوگر می باشد. سوره مزّمّل از سوره های مکی جزء 29 قرآن کریم است که روی سخن در این سوره با رسول اکرم (ص) می باشد. چیدمان حروف هجایی این سوره و صوت و موسیقی برخاسته از آیات آنها باعث تهییج شنونده و تأثر او از معانی و مفاهیم آیات می گردد. این امر از یک سو ناشی از خاصیت دلالتی آواها و حروف هجایی عربی و مصوت های کوتاه و بلند و به طور کلی ساختار زبانی واژه هاست و از سوی دیگر به خاطر معانی والایی که در ضمن آیات این سوره ها نهفته است مثل ( صبر، نماز و زکات، وقایع قیامت و ... ) پژوهش حاضر به بررسی دلالت های آوایی سوره مزّمّل می پردازد. در این سطح بسامد صفات اصلی حروف که بر قوت و ضعف آواها اشاره دارد، بررسی می شود. صفات حروفی چون جهر، شدت، صفیر، اطباق و استعلاء که از علامت های قوت آواها و در مقابل صفاتی همچون همس، رخوت، خفاء و لین از علامت های ضعف در آواها هستند. گاه این حروف چون نسیم آرام هستند، زیرا مخاطبش مؤمنان هستند و گاه چون طوفان توفنده، زیرا؛ مخاطبش کافران و مشرکان هستند. برخی واژه ها حریر گونه و نرم است و پاره ای دیگر با هیبت و وقار است و این ها همه بیانگر همان راز اعجاز قرآن است که روز به روز اسرار تازه ای از این کتاب آسمانی برایمان نمایان می شود. این پژوهش در صدد پاسخگویی به سؤالات زیر است : 1- آواهای موجود در حروف این سوره چه ویژگی ها و کارکردهایی دارند؟ 2- چیدمان حروف این سوره چه ارتباطی با معانی آیات دارند ؟ بر این اساس فرضیه های این پژوهش عبارت است از : - چیدمان حروف در آیات سوره مزّمّل دارای کارکردهای معنایی است و به مفهوم این آیات دلالت می کنند . - آواهای برخاسته از چینش هجایی، بر رسانایی مفاهیم سوره می افزاید. بر اساس جستجوهای به عمل آمده موضوع این پژوهش در قالب پژوهش مستقلی مورد بحث و بررسی قرار نگرفته است. مطالعاتی که در زمینه¬ی بررسی آیات قرآن کریم بر مبنای نظریه های ساختارگرایی، مباحث آواشناسی و موسیقایی انجام گرفته، عمدتاً به صورت کلی بخش هایی از قرآن کریم را مدنظر قرار داده اند که می توان به عنوان مثال به پایان نامه های زیر اشاره کرد: ام البنین خالقیان (1385) در پژوهش خود با عنوان «جلوه های ادبی و موسیقایی جزء سی قرآن در چهار ترجمه فارسی ...» به بررسی تأثیر ویژگی های زبان شناختی حروف مانند صفات، مخارج، ادغام و ابدال و ... در معانی کلمات پرداخته است . نرگس شکوریان نیز (1388 ) در پایان نامه ای با عنوان «تأثیر الصوت علی معانی آیات الانذار و التبشیر، الجزء الثلاثون نموذجاً» به بررسی تأثیر صفات حروف در آیات انذار و تبشیر جزء سی ام پرداخته است و تنها آیات سوره تکویر را از نظر صفات اصلی و فرعی بررسی نموده و نشان داده که صفات قوت، متناسب با معانی انذار در این آیات، بیشتر از صفات ضعف به کار رفته است. کتاب«الصوت اللغوی والدلاله فی القرآن الکریم»اثرمحمد فرید عبدالله(2008م )که در آن به اعجاز لغوی قرآن و تبیین برخی دلالت های صوتی در قرآن کریم پرداخته است. کتاب «سبک شناسی اعجاز بلاغی قرآن» اثر دکتر محمدکریم الکواز که سید حسن سیدی آن را ترجمه کرده (1386) در بخش سوم کتاب به آهنگ، ریتم، القای آوایی و به طورکلی طنین صوتی موجود در برخی آیات قرآن پرداخته است. کتاب «الخصائص الحروف العربیه و معانیها» اثر حسن عباس (2003م )که در آن به بررسی همه¬ی حروف هجایی عربی اقدام نموده و به خاصیت صوتی هرکدام اشاره کرده است. پژوهش حاضر مفاهیم آیات سوره مزّمّل را از منظر معناشناسی آوایی به روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار داده است که در ضمن آن تأثیر آواها بر رسانایی مفاهیم این سوره مورد ارزیابی قرار می گیرد.

1-دلالت آوایی

آواها یا صوت در لغت به معنای زنگ و جرس است (الصحاح الجوهری، ج 40:2) آوا تموج و دفع هوا با قدرت و سرعت (الصغیر، 2000 ؛ 15) آوا عبارت از صوتی است که بر اثر خروج هوا از شش ها و برخورد آن با بعضی از قسمت های حنجره و دهان و زبان و لب ها و بینی که اصطلاحاً آن را « اندام های گویا» می گویند حادث می شود. (نجفی ، 1387 : 50-49) آواها، امواج قابل حسی هستند که در فضا حرکت می کنند و بعد از اندکی از بین می روند و قسمتی از آن ها بسته به شدت نوسانشان در گوش می مانند و دلالت هایی از جمله شادی، اندوه، نهی، امر و... را به همراه دارند( علی الصغیر ، 2000 : 14) دلالت، در لغت به معنای ارشاد و راهنمایی است( المعجم الوسیط : 609) و یا آنچه که به عنوان راهنما و دلیل قرار می دهیم (لسان العرب : 23- 243) و در اصطلاح، علمی است که بر وحدت شامل و جدایی ناپذیر بین دالّ و مدلول می پردازد (الصغیر ، 2000 : 15) دلالت آوایی در واقع دلالتی است که آواهای تشکیل دهنده¬ی یک کلمه، آن را شکل می دهند لذا کلمات مختلف به دلیل در برداشتن آواهای مختلف دارای معانی مختلف هستند، چنان که اگر آواهای مندرج در آن ها دارای شدت و جهر باشند معانی قوی و اگر آواها سست و نرم باشند، معانی نیز نرم و سست خواهند بود (مطر، 1998 : 47) بعد از نزول قرآن کریم، علم آواشناسی، به انگیزه¬ی ادای صحیح کلمات قرآن به عنوان علم تجوید مورد توجه پژوهشگران واقع شد. اولین کسی که به بررسی «رابطه علم آواشناسی با بررسی های علم زبان شناسی پرداخت، خلیل بن احمد الفراهیدی بود» (فرید عبداله ، 2008 : 26) و بعد از او افرادی چون سیبویه، ابن درید، ابن جنی، مناهج آوایی خود را اعلام کردند. و به این نتیجه رسیدند که در زبان عربی حروف، دارای خاصیت وصفی هستند ؛ یعنی وضع کننده¬ی برخی کلمات، مدلولشان را رعایت کرده و آن ها را با حواس قابل درک نموده است ؛ از میان معاصران حسن عباس بیش از همه به خاصیت صوتی و معنایی حروف توجه کرده است او تمام حروف عربی با نمونه های فراوان از کتاب «المعجم الوسیط» را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که هر کدام از حروف ، دارای معانی و دلالت های تقریبا منحصر به فردی هستند ؛ سپس معانی مختلف هر کدام از حروف را به تفکیک بیان نموده است ، به عنوان مثال ، او برای حرف «دال» و «قاف» معنای کوبندگی ، شدت و صلابت را برمی شمارد و برای حرف «ز» و «ضاد» اضطراب و شدت را بیان می کند (عباس، 2003، 152: 66)


2- صفات حروف

همان گونه که می دانیم زبان قرآن، عربی است و مخرج صوتی حروف عربی مشخص است و همه¬ی حروف، مخرج مخصوص به خود را دارا هستند (عقاد: بی تا،ص10-9) و مخارج حروف در زبان عربی از دیگر زبان های جهان کامل تر است که نه موجب اشتباه می شود و نه به محض تکیه بر آن تکرار می شود .(همان : ص9) در زبان عربی، حروف الفبا بر حسب مخارج صوتی آنها تقسیم بندی شده و ویژگی هایی برای تشخیص آنها بر اساس آواهای تولید شده از آن اختصاص داده شده است. به علاوه در ترتیب حروف آن بر حسب مخارج آوایی، تناسب موسیقی هنری بین حروف نزدیک به هم رعایت شده است ، مثلاً حروف باء، تاء، ثاء، حاء، خاء، دال، ذال در مخرج، آهنگ، ساخت و نظم با هم تناسب دارند و در دیگر حروف نیز این چنین است . (همان:ص11) علاوه بر مخارج حروف عربی، در صفات حروف هم تناسب آوایی و موسیقایی، لحاظ شده است، مثل صفات حروف جهر، همس، استعلاء، استفال، اطباق، صفیر و... . این ها ویژگی های حروف در زبان عربی است . در زبان عربی هر صوتی ویژگی مخصوص به خود را داراست، که به وسیله آن شناخته می شود. (عبدالرحمان:2006، ص7 ) شناخت صفات و مخارج حروف ما را در تبیین و تحلیل معنا یاری می دهد. از جمله این صفات می توان به جهر، همس، رخوت، تفخیم، ترقیق و ... اشاره کرد که هر کدام از این صفات برمعنای خاصی دلالت می کند .


3-مفاهیم سوره مزّمل

این سوره از سوره های مکی جزء 29 قرآن است و برخی اعتقاد دارند دومین یا سومین سوره ای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است . حاوی مفاهیم والایی است که در ذیل به آن ها و به بررسی جایگاه صفات ناشی از آواها در آیات آن می پردازیم:

1-3 به پا داشتن نماز شب

آیاتی که به مسأله نماز شب و عبادت شبانه پرداخته اند (6) آیه می باشند که ذیلاً به آنها می پردازیم: قُمِ الَّیلَ الّا قَلیلًا(2) نِصفَه اوِانقُص مِنهُ قَلیلٌا(3) اَو زِد عَلَیهِ وَ رَتِّلِ القُرآنَ تَرتیلًا(4) مفهوم عبادت و به پا داشتن نماز یکی از مهم ترین مسائلی است که در بسیاری از سوره ها و آیات قرآن مطرح شده ذکر نماز و به پا داشتن یاد خدا در سرتاسر این کتاب آسمانی به چشم می خورد. در آیات سوره مزّمّل خداوند به رسول خود امر می کند به اینکه نماز شب بخواند و نیمی از شب یا کمتر از نصف و یا اندکی بر نصف بیفزاید و مخیری که هر کدام را انتخاب کنی و با خواندن نماز متوجه درگاه ما شوی و خود را برای کرامت قرب و شرف حضور و افتخار هم کلامی با ما آماده سازی. خداوند در این آیات با لحنی آرام، نرم، سلیس و واضح و آشکار به پیامبر دستور می دهد که شب را به خاطر آرامش آن و به دلیل اینکه کارهای روزانه در آن تعطیل می باشد برای عبادت و قرب به خدا انتخاب نماید. تکرار حرف لام (8 بار) که از حروف مجهور می باشد و تلفظ آن دارای آهنگ نرم و گوش نواز است و متوسط بین شدت و رخوت است (عباس، 2003 : 78 ) به خوبی بیانگر استعطافی است که مبدع از آن برای بیان سخن خود بهره گرفته او با ملایمت و صمیمیت خاص خود از رسول می خواهد که نماز را به پا دارد و اکثر شب ها یا همه و نیمه شب ها برخیزد و به عبادت خدا مشغول شود و این مسأله با تکرار حرف لام که از دیگر معانی آن کثرت و التزام می باشد کاملاً تناسب و همخوانی دارد و این پیام را می رساند که بیشتر شب ها به امر عبادت و نماز ملتزم و پایبند باشد و آن را ترک نکند و عبادت او تنها منحصر در یک شب یا بعضی از شب ها نیست بلکه اکثر شب ها باید به عبادت بپردازد. در آیه¬ی بعدی می فرماید: انَّ ناشِئَۀَ الَّیلِ هِیَ اَشَدُّ وَطاً وَ اَقوَمُ قیلًا (6) . مراد از ناشِئَۀَ الَّیلِ نماز شب است و معنای وطء: قدم نهادن بر زمین است (طباطبایی، 1374، 20: 99) این عمل کنایه از این است که نماز شب بیشتر از هر عمل دیگری در صفای نفس ، انسان را ثابت قدم تر می سازد. تکرار حرف نون ( 5 بار) که از حروف مجهور و متوسط میان شدت و رخوت است از یک سو برای تعبیر از صمیمیت به کار رفته است ( عباس، 2003: 158) و از سوی دیگر برای بیان استقرار و ثبوت به کار رفته است یعنی خداوند ابراز می کند که نیایش شب هنگام راز و نیاز با محبوب در تهذیب نفس و پرورش روح و جان انسان، بسیار مؤثر است و فرد در سکوت و آرامش شب به خاطر فارغ شدن از مسائل روز، زمان مناسبی برای نزدیکی و قرب بیشتر با خدا پیدا می کند و دوستی و صمیمیت او با خدا بیشتر می شود و از سوی دیگر این عبادت شبانه انسان را در صفای نفس، ثابت قدم تر و استوارتر می سازد زیرا در این ساعات قلب بیشتر متوجه حضور خدا است و توجه به کلام ( نماز و قرآن ) دقیق تر است، بله با آن همه تلاش و کوشش روزانه پیامبر در ارشاد و هدایت مردم و جهاد بی امان فکری و فرهنگی و عقیدتی، گویی خدای فرزانه نمی پسندد که بهره بزرگ آن حضرت از راز و نیاز عاشقانه با خدا و برنامه شبانه اش کاسته شود. در آیه وَ اذکُرِ اسمَ رَبِّکَ وَ تَبَتَّل اِلَیهِ تَبتیلًا (8) در این آیه مقصود از ذکر اسم رب، ذکر زبانی با رعایت مطابقت آن با قلب می باشد و این که این ذکر در شب و روز مداوم باشد. تبتل از ماده بتل به معنی انقطاع است و معنی آن این است که انسان با تمام قلبش متوجه خدا گردد و با ماسوی الله منقطع شود (طباطبایی،1374، 20 :100) یعنی من تو را برای خود برگزیده ام، تو هم دل را تنها فرودگاه عشق و مهر من ساز و از غیر خدا بگسل. صدای آهسته¬ی حرف تاء (5 بار) هنگام تلفظ که دارای صفت همس شدت و انفجار می باشد بیانگر ضعف، حقارت و ذلت عبودیت عبد در برابر معبود می باشد و انفجاری بودن آن بیانگر آن است که انسان باید ارتباط نفس خود را از هر چیز دیگری قطع کند و با تمام وجود متوجه او باشد و غرق در اخلاص او باشد و همواره نفس خود را با تضرع و زاری متوجه درگاه خدا نماید تکرار حرف باء (4 بار) در این آیه که دارای صفت شدت و انفجار می باشد بیانگر قطع و بریدن کامل از غیر خدا و نفی کامل غیر خداست. عبد مؤمن چون آتشفشانی شعله ور باید تمام عشق ها را از درون خود بیرون بریزد و دلش همواره در تب و تاب عشق معبودی باشد که پروردگار اوست و این عشق باید قلبش را به آتش بکشد و زیرورو نماید و در آن جز خدا را ساکن ننماید. اِنَّ رَبَّکَ یَعلَمُ اَنَّکَ تَقُومُ اَدنی مِن ثُلُثَیِ الَّیلِ وَ نِصفَه وَ ثُلُثَه وَ طآئِفَةٌ مِنَ الَّذینَ مَعَکَ وَ اللهُ یُقَدِرُ الَّیلَ وَ النَّهارَ عَلِمَ اَن لَن تُحصُوهُ (20) این آیه طولانی ترین آیه¬ی سوره¬ی مزّمّل است و مشتمل بر مسائل بسیاری است که محتوای آیات گذشته را تکمیل می کند نخست با نرمش و صمیمیت می گوید تو و گروهی که با تو هستند نزدیک دو سوم از شب یا نصف یا ثلث آن را به پا می خیزند. تکرار حرف نون (13 بار) در این کلمات که دارای صفت جهر و متوسط بین شدت و رخوت است بیانگر احساس صمیمیت و نرمشی است که خدا به وسیله آن با عبد خود سخن می گوید و با مهربانی و عطوفت ابراز می کند که من به این عبادت شبانه شما آگاهم و می دانم که شما نمی توانید مقدار مزبور را نصف یا بیشتر از نصف دقیقاً اندازه گیری کنید به همین جهت شما را بخشیدم اکنون از آن مقداری که برای شما میسر است قرآن را تلاوت کنید و عبادت نمایید؛ شدت این حرف می تواند بیانگر معنی اضطراب باشد که از دیگر معانی حرف نون می باشد بدین معنی که انسان مؤمن می خواهد پاسی از شب بیدار بماند اما چون مقدار و اندازه¬ی آن را نمی داند به خاطر اضطرابی که دارد احتیاط می کند و گاه تمام شب را بیدار می ماند تا آنجا که «پاهای بسیاری از آنها به خاطر قیام شبانه ورم می کرد» (طبرسی، 26: 38) ).


2-3 تلاوت قرآن

در زمینه ترتیل قرآن، (2) آیه در این سوره آمده است که به شرح آنها می پردازیم: رَتِّلِ القُرآنَ تَرتیلًا (4) فَاقرَؤ اما تَیَسَّرَ مِنَ القُرآنِ ، فَاقرَؤ اما تَیَسَّرَ مِنهُ (20) ترتیل به معنای تلاوت است به نحوی که حروف پشت سر هم روشن و جدای از هم به گوش شنونده برسد حرف (ت) که صفات همس، شدت و انفجار را با هم دارد (عباس، 2003: 54) در این آیات شش بار تکرار شده است انفجاری بودن این حرف بیانگر این مطلب است که در تلاوت قرآن مسئله ترتیل مطرح است نه مسئله قرائت یعنی تلاوتی که با اداء صحیح حروف و تبیین کلمات و تأمل در مفاهیم آیات و اندیشه در نتایج آن همراه باشد و به سرعت در انسان تحول ایجاد کند و او را از درون متحول کند علاوه بر آن بتوانی با تلاوت های خود دل های سنگین را در هم بکوبی و بیدار نمایی و در آن ها انقلاب و تحول ایجاد کنی. حرف قاف نیز که (4 بار) در آیات به کار رفته و صفت شدت را دارد همین معنا را می رساند یعنی تلاوتی که منجر به تحول شود و انسان را دگرگون کند و نتایج مهمی را در پی داشته باشد تکرار حرف سین (4 بار) که صفت همس و رخوت را دارد معنی سلاست و روانی را می رساند و این معنی را بیان می کند که قرآن را با صوت روان و سلیس بخوانید. از امام علی(ع) نقل کرده اند که فرمود : منظور از ترتیل این است که آن را به گونه ای روشن و زیبا بیان کن، نه آن را مثل سرود و شعر با شتاب و سرعت، پشت سرهم ردیف کن و برو و نه مانند دانه های شن پراکنده ساز؛ ( ترجمه تفسیر مجمع البیان، 29: ) بلکه با مکث و تأمل آن را بخوانید و در این خواندن نباید به رنج و زحمت بیافتید بلکه هر اندازه برای شما مقدور است به عنوان درس و فراگیری برای خودسازی و پرورش ایمان و تقوا از آن تلاوت نمایید از دیگر معانی حرف سین، وسعت است یعنی این تلاوت فقط مخصوص پیامبر نیست بلکه مخصوص تمام مؤمنانی است که به این کتاب آسمانی ایمان آورده اند و دامنه آن همه را در بر می گیرد. آنها نیز در تأسی به پیامبر، باید همگی، به تعمق در مفاهیم قران بپردازند و آن را الگوی زندگی خویش سازند.


3-3عظمت قرآن

آیاتی که به موضوع عظمت قرآن پرداخته اند (2) آیه هستند که عبارتند از: انّا سَنُلقی عَلَیکَ قَولًا ثَقیلًا (5) ثقل به معنی سنگینی، کیفیت خاصی برای جسم است و خاصیت آن این است که حمل چنین جسمی و جابجا کردن آن دشوار است این کلمه در امور معنوی هم به عنوان استعاره استعمال می شود مثلاً می گویند درس امروز سنگین بود یعنی تحمل آن برای فهم و درک شاگردان دشوار بود (طباطبایی، 1374، 20: 97) حرف قاف که (3 بار) در این آیه تکرار شده تلفظ آن با شدت و فخامت همراه است. صلابت و سنگینی ادای این حرف متناسب با مفهوم این آیه است که بیانگر سخن سنگین است آری قرآن که کلام الهی است ثقیل و سنگین است هم از حیث فهم معنایش زیرا چنین کلامی را نمی فهمند مگر نفوس طاهر از هر پلیدی، هم اینکه این کتاب ظاهر و باطنی دارد و تبیان برای همه چیز است و از حیث تحقق بخشیدن به حقایق معارفش، آن قدر سنگین است که « لَو اَنزَلنا هذا القُرآنَ علی جَبَلٍ لِرأیتَهُ خاشعاً مُتصّدعاً من خشیةِ اللهِ» سنگینی تلفظ حرف قاف که سنگینی حمل کتاب آسمانی را به خوبی به تصویر می کشد و آن را مسئله ای بزرگ و مهم جلوه می دهد به خوبی مشهود است و با بار معنایی خود عظمت این کتاب را نمایان می کند. کتابی عظیم و سنگین که سنگینی آن از حال و وضع رسول خدا آشکار بود، همه می دیدند که در هنگام گرفتن آن دچار برحاء- حالتی شبیه به بیهوشی- می شد. (طباطبایی، 1374، 20: 97) این سنگینی به خاطر آن است که پیام آن را باید بی کم و کاست و تحریف دریابند و به جان بخرند و به قوانین آن عمل نمایند و این بر پیشوا و امت هر دو بسیار گران و سنگین است. اِنَّ هذه تَذکِرَةٌ فَمَن شاءَ اتَّخَذَ اِلی رَبِّه سَبیلًا (19) تذکرة به معنای هر هشداری است که آدمی با دیدن یا شنیدن آن الگویی می گیرد که عمل خود را آن انجام دهد تلاوت حرف دال (3 بار) در این آیه که صفت جهر را دارد و از معانی آن اضطراب و نگرانی می باشد (عباس، 2003: 66) بیانگر اضطرابی است که همواره همراه انسان است که به دنبال پیمودن و اتخاذ کردن راهی است که به خدا ختم شود. و این راه همان راه ایمان و اطاعت است و انسان مؤمن همیشه اضطراب و نگرانی و لو اندک را در خود احساس می کند که آیا مسیر راه او همان است که به خدا ختم می شود یا نه؟ این آیه با بیانی نرم و صمیمی که تکرار واژه¬ی نون (4 بار) آن را به تصویر می کشد بیان می کند که راه تقرب به خدا همین قرآن است که با عمل به آن می توان در مسیر این راه قرار گرفت.

4-3 وصف قیامت و عذاب الهی

آیاتی که موضوع قیامت و عذاب های الهی در آن ها مطرح شده (5) آیه بوده که به شرح ذیل می باشند: یَومَ تَرجُفُ الاَرضُ وَ الجِبالُ و کانَتِ الجِبالُ کَثیبًا مَهیلًا (14) رجف به معنای اضطراب شدید است .کثیب رمل یعنی توده ای از شن و مهیل یعنی ریختن شیء نرم مانند رمل و آرد بر چیز دیگر، منظور شن های نرمی است که هرگز استقرار و ثبات ندارند (طباطبایی، 1374، 20: 105 )تکرار حرف جیم (3 بار) که صفت شدت و قوت را داراست و در عین حال معنای بزرگی و عظمت مطلق را می رساند (عباس،2003: 64) بیانگر عظمت و بزرگی این روز است. این حرف با تکرار خود از عظمت روزی سخن می گوید که در آن هستی با اضطراب شدیدی همراه است که تمام طبیعت از هیبت آن به لرزه در می آید . این روزی که در آن انقلابی عظیم در جهان هستی به پا می شود، در زمین جنبشی و زلزله ای به وقوع می پیوندد که بر اثر آن کوه های عظیم متلاشی می شود و به صورت شن های نرم در می آیند که اگر پا روی آن بگذارند فرو می رود . روزی هولناک و وحشت زا که تصور آن حتی برای خیال و اندیشه نیز توان فرساست. شدت این حرف از شدت حادثه ای سخن می گوید که حتی کوه ها را چون دشت ها هموار و صاف می کند و هستی را به نیستی مبدل می کند . تکرار حرف الف (4 بار) که در وسط کلمه واقع شده تأثیر آن در خلق معنای، امتداد زمانی و مکانی است یعنی دامنه¬ی حادثه¬ی قیامت همه جا و همه چیز را در بر می گیرد و این رخدادی است که منحصر و محدود در یک چیز نیست، بلکه تحول و جنبشی است که در تمام هستی به وقوع می پیوندد. به عبارت دیگر این حرف نمودار انقلاب عظیمی است که در همه پدیده های هستی صورت می گیرد و هیچ چیز و هیچ کس از وقوع آن حادثه عظیم در امان نخواهد ماند . غوغای عجیب آن روز سراسر زمین را فرا گرفته و طوفان انقلاب آن همه جانبه و سرتاسری است ، انقلاب کاملی که دگرگونی اش عالم هستی را در بر می گیرد . روزی بسیار طولانی که تمام نمی شود و منظره های وحشت زای آن را پایانی نیست. زمانش آنقدر به درازا می کشد که جان ها را به گلو می رساند. از شدت و اضطراب آن روز همه آرزو می کنند که ای کاش زودتر به پایان برسد و تمام شود. تکرار حرف (ی) نیز که از حروف لین است معنای تحتانیت را می رساند یعنی روز قیامت همه چیز از عظمت و جای خود فرو خواهد افتاد و به زیر کشیده خواهد شد. آن روز دیگر کسی مقام و عظمتی ندارد و همه در برابر عظمت خدای مطلق به خاک ذلت خواهند افتاد و در برابر او ذره ای ناچیز خواهند بود . آن که بزرگ و عالی خواهد ماند تنها خداست و سایر موجودات کوچک و به زیر کشیده خواهند شد و در سختی و شدت آن روز فرو خواهند رفت . فَکَیفَ تَتَّقُونَ اِن کَفَرتُم یَومًا یَجعَلُ الوِلدانَ شیبًا (17) در این آیه استفاده از حروفی که دارای صفت شدت و انفجار هستند مثل (ت، ق، ک، ج) یادآور عظمت و شدت واقعه ای است که در هستی رخ خواهد داد و رعب و وحشت موجود در آن روز که تمام موجودات را در بر می گیرد بیان می کند، روزی که هول و حشت آن و صحنه های هراس انگیز آن کودکان خردسال را به پیرانی تبدیل می کند که دیگر نشانی از جوانی و نشاط در آنان نخواهی یافت بلکه چهره هایی حزن آلود را می بینی که در آن ها جز غم و اندوه و ماتم نشان چیز دیگری نیست . این پیر شدن کنایه از شدت عذاب است. عذابی که آرامش را از همه می رباید و وحشت را جانشین آن می کند حرف نون نیز که متوسط میان شدت و رخوت است با (4 بار) تکرار مفهوم اضطراب و احاطه را می رساند اضطرابی که در نهایت شدت است و آن را حد و اندازه ای نیست، احاطه عذابی که بر همه چیز گسترده شده و همه چیز را در بر گرفته است و کسی را از آن گریزی نیست. السَّماءُ مُنفَطِرٌ بِه کانَ وَعدٌه مَفعُولًا (18) کثرت حرف جهر در این آیه (ط، ع، م، ن، و) بیانگر مفهوم وعید است (عبدالرحمان، 2006: 9) و حوادث عظیم روز قیامت را که در آن روز آسمان شکافته می شود و وعده های الهی به تحقق می پیوندد، بیان کند. حروف مجهور به کار رفته در این آیه تصویر صحنه وحشتناک آن روز را در برابر مخاطب نمایان می کند. ترس عظیمی سراپا وجودش را فرا می گیرد و هیبت آن روز و وقوع وعده های الهی را به عیان می بیند . آری آسمانی که برای زمین پوشش و هوای آن همچون پرده ای جلوگیر خطرات بود، دیگر چنان اثری نخواهد داشت، دیگر آسمان برای زمین حجاب نیست، بلکه فرو می ریزد و از بین می رود. (سید قطب، 1349: 106) اِنَّ لَدَینآ اَنکالًا وَ جَحیمًا (12) وَ طَعامًا ذاغُصَّةٍ وَ عَذابًا اَلیمًا (13) نکال به معنای کنده و زنجیر و جحیم از جحمه به معنای شدت زبان کشی آتش است و غصه به معنای تردد لقمه در حلق است به طوری که خورنده نتواند به راحتی آن را فرو ببرد. (طباطبایی،1374، 20: 104) در این آیه نیز کثرت حروف جهر به ویژه تکرار حرف نون (8 بار) بیانگر وعده عذابی است که خداوند برای جهنمیان آماده کرده است . حرف نون که متوسط میان شدت و رخوت می باشد، شدت عذاب های اخروی را به تصویر می کشد. عذاب هایی که دست و پای انسان را می بندد و چون لقمه های گلوگیر، انسان را خفه می کند و نعمت های دنیوی را تبدیل به نقمت می کنند.


5-3 طلب معاش در روز

اِنَّ لَکَ فیِ النَّهارِ سَبحًاطَویلًا (7) وَ اخَرُونَ یَضرِبُونَ فیِ الاَرضِ یَبتَغُونَ مِن فَضلِ اللهِ (20) سبح به معنای دویدن و تند رفتن در آب است و سبح طویل در روز، کنایه از غور در مهمات زندگی و انواع زد و بند های حوائج زندگی است (طباطبایی، 1374، 20: 100) از دیگر معانی و صفات حرف نون که پنج بار در این آیه به کار رفته جاری شدن و احاطه یافتن است (عباس، 2003: 158) که کاملاً با مفهوم آیه در ارتباط است یعنی تو در طول روز در امور زندگی روزانه برای کسب معاش چنان جاری می شوی و چنان مشاغل زندگی تو را در بر می گیرد و بر تو احاطه می یابد که وقتی برایت نمی گذارد تا متوجه درگاه ما شوی، روز صحنه کار و تلاش و تکاپوست و مسائل روز چنان تو را به خود مشغول می کنند که زحمتی برای راز و نیاز با ما نمی یابی. پس تو باید با عبادت شبانه خود را تقویت کنی و آمادگی لازم برای فعالیت های بزرگ و گسترده در روز را به دست آوری. مراد از ضربٌ فی الارض ، مسافرت و مراد از ابتغاء من فضل الله، طلب روزی از راه مسافرت به نواحی زمین برای تجارت است (طبرسی، 26: 37 ) از صفات حرف ضاد ، جهر، استعلاء و از معانی آن شدت و غلبه¬ی شدید می باشد ( عباس، 2003: 152 ) این حرف با بار معنایی خود سختی هایی که انسان برای طلب روزی ، به خصوص به هنگام مسافرت به نواحی مختلف زمین متحمل آن ها می شود از قبیل: دوری از وطن، بیماری، سود و زیان در تجارت، دستبرد و مورد تعرض قرار گرفتن را بیان می کند. این مشکلات که برای هر انسانی کاملاً واضح و آشکار هستند با صفت جهر این حرف (ض) هماهنگی دارند و غلبه کردن و دست یافتن بر سختی ها و مشکلات، با صفت این حرف (غلبه¬ی شدید ) کاملاً تناسب دارد. به عبارت دیگر این حرف صحنه¬ی مبارزه انسان با مشکلات را به نمایش می گذارد، انسانی که در طلب روزی حلال با گرفتاری ها و سختی ها در نبرد و پیکار مداوم است و می کوشد آن ها را مغلوب خود نماید و پیروز این پیکار باشد.


6-3 ذکر رسالت پیامبر و شباهت آن به رسالت حضرت موسی(ع)

خداوند در (2) آیه به مسأله رسالت رسول اکرم(ص) و شباهت رسالت او با رسالت حضرت موسی(ع) پرداخته که این آیات عبارتند از: انّا اَرسَلنا اِلَیکُم رَسولًا شاهِدًا عَلَیکُم کَما اَرسَلنا اِلی فِرعَونَ رَسُولًا (15) فَعَصی فِرعُونُ الرَسُولَ فَاَخَذناهُ اَخذًا وَبیلًا (16) این آیات مکذبین صاحب نعمت از قوم پیامبر را تهدید می کند به عذابی که برایشان آماده شده است و حال آن ها را با حال فرعون مقایسه کرده است. تکرار حرف سین که از حروف مهموس و صفیری می باشد، معنی امتداد را در این آیه می رساند ( عباس، 2003: 109 ) یعنی رسالت پیامبر خاتم دنباله و امتداد همان رسالت حضرت موسی(ع) است و انسان در مدرسه¬ی انبیاء همچون دانش آموزی است که باید تمام درسها را از معلمان این مدارس مرحله به مرحله بیاموزد و پیش برود تا به مرحله¬ی انسان کامل دست یابد. این آیه بیان می کند همچنان که فرعون در برابر موسی سرکشی و طغیان کرد، قوم پیامبر نیز در برابر او ایستادند. حرف عین که صفت جهر و استعلاء را دارد و از معانی آن علّو و عیانیت می باشد (عباس، 2003: 55) نشان می دهد که فرعون به خاطر علو مقام، قدرت و ثروت خود، آشکارا در مقابل موسی(ع) ایستاد و سرکشی و طغیان کرد. (کلمه¬ی وبیل به معنای سخت و ثقیل است) یعنی ما انتقامی سخت از او گرفتیم و او را به خاطر این سرکشی و طغیان به عذاب خود گرفتار ساختیم.


7-3 سایر دستورات عبادی

1-7-3 صبر و استقامت

«وَاصبِر عَلی ما یَقُولُونَ واهجُرهُم هَجرًا جَمیلًا»(10). هجر یعنی قهر کردن به خوبی. (طباطبایی، 1374، 20: 103) این آیه به پیامبر فرمان می دهد که بر آزار و اذیت و استهزاء امت خویش صبر کند. حرف جیم که صفت جهر و شدت را با هم دارد در اینجا معنی متانت و بزرگی را می رساند. (عباس، 2006: 102) خداوند از پیامبر می خواهد با بزرگواری و متانتی که به آن آراسته هستی به خوبی از آنان دوری کن و با آن ها مقابله به مثل نکن و در برابر گفتارهای ناپسند آنان صبر پیشه کن. زیرا تو به عنوان پیشوا و مبلغ باید در راه دعوت به دین شکیبا باشی و با همه¬ مدارا نمایی و تحمل خلق و خوی های ناشایست را داشته باشی و با زبان خرد و منطق و مهر طبیبانه، مردم را به دین خدا فرا بخوانی چرا که این شیوه¬ی نفوذ در دل ها و جان هاست. حرف هاء که از حروف مهموس و استفال می باشد معنای تلاش و کوشش را می رساند (عباس، 2006: 189) یعنی ای پیامبر با وجودی که از آنها دوری می کنی اما این هجران و دوری نباید به معنی قطع برنامه های تربیتی و تبلیغی تو باشد بلکه باید همچنان به تلاش و کوشش خود ادامه دهی . تو با این دوری هم از شر آنها در امان می مانی و هم از این طریق به آنها درسی می دهی.


2-7-3 توحید

«رَبُّ المَشرِقِ وَ المَغرِبِ لااِلهَ اِلّا هُوَ فَاتَّخِذهُ وَکیلًا»(9) تکرار حرف ل (5 بار) و راء (3 بار) که از حروف مجهور و متوسط در شدت و رخوت می باشند از یک جهت معنی شیوع و گسترش را می رسانند و از سوی دیگر معنای مالکیت را می رسانند و این با معنای آیه کاملاً همخوانی دارد به این معنا که مالکیت خدا شامل تمام هستی می شود و احاطه¬ی او بر همه چیز و همه جا کاملاً مشهود است او خدای همه است و او پروردگار خاور و باختر است و پدید آورنده¬ی کران تا کران هستی است. شما باید تنها او را به عنوان وکیل خود انتخاب کنید. « وکیل گرفتن یعنی انسان غیر خودش را به جای خودش بنشاند به طوری که اراده¬ی او به جای اراده¬ی آدمی کار کند، وکیل گرفتن خدا هم یعنی آدمی تمام امور را از آن خدا و به دست او بداند» (طباطبایی، 1374، 20: 102)

3-7-3 زکات و قرض نیکو دادن

اتُوا الزَّکوةَ وَ اَقرِضُوا اللهَ قَرضًا حَسَنًا وَ ماتُقَدِّمُوا لِاَنفُسِکُم مِن خَیرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللهِ هُوَ خَیرًا وَ اَعظَمَ اَجرًا (20) منظور این آیه از کلمه (خیر) اطاعت کردن است (طباطبایی،1374، 20: 115) در این آیه تکرار حرف (ض) که از حروف مجهور و استعلاء می باشد و معنای فخامت را می رساند( عباس، 2003: 152) نشان می دهد که زکوة و قرض نیکو دادن از کارهای بزرگ به شمار می رود این حرف با ظهور خود فخامت و بزرگی این دو کار بزرگ را به نمایش می گذارد. قرآن در بسیاری از آیات خودبه این دو مسأله توجه خاصی نشان داده و این حاکی از اهمیتی زیادی است که مسأله زکات و قرض نیکو، از آن برخوردار بوده اند؛ لذا حرف ضاد با معنای خود بیانگر عظمت و اهمیت این دو مسأله است. از جهتی دیگر غلبه حروف جهر نشان از وعده خداست زیرا یکی از معانی حروف جهر وعده دادن است ( عبدالرحمان، 2006: 9) این آیه وعده می دهد که هر کار خیری ذخیره نمایید پیش خدا آن را می یابید و اجر کار شما از بین نخواهد رفت و در روز لقاء بهتر از آن را خواهید یافت.


4-7-3 استغفار

این آیه آخرین آیه¬ی سوره مزّمّل است، خداوند سوره را با امربه استغفار ختم نمود. حرف راء که از حروف مجهور و متوسط در شدت و رخوت می باشد معنی تکرار را می رساند (عباس، 2003: 82 ) یعنی شما انسان ها به خاطر گناهانی که در طول زندگی مرتکب می شوید و آن ها را مرتب تکرار می کنید، باید از خدا درخواست آمرزش و بخشش نمایید و با این درخواست، از گناهان خود فاصله گرفته و خود را به خدا نزدیک نمایید. این توبه و بازگشت از گنا باعث می شود خدا از خطاها و گناهان شما چشم پوشی نماید و شما را مورد عفو و رحمت خویش قرار دهد. غلبه حروف جهر در این آیه بیانگر وعده خداست؛ وعده ای که به توبه کنندگان می دهد و آن همان وعده آمرزش و مغفرت است.

4-مفاهیمی که فقط یک آیه به آنها اختصاص یافته است

1- 4«یا اَیُهَا المُزَّمِّل» : ای جامه در سر کشیده. مزّمّل در اصل متزمل بوده، اسم فاعل از باب تفعّل (تزَّمُل) است و معنایش اضافه به خود پیچیده است (طباطبایی، 1374، 20: 94) حرف (م) از حروف مجهور و متوسط در شدت و رخوت است برای تعبیر از انفتاح به کار می رود (عباس، 2003: 71 ) این حرف به دلیل سلیس بودن تلفظ آن دارای آهنگ نرم و گوش نواز است، مبدع از آن برای آغاز کردن سخن و به اصطلاح در سخن را باز کردن بهره گرفته و کلام خود را با آن آغاز نموده است و « جنبه توبیخ یا تحسین ندارد» (طباطبایی،1374 ،95:20) خداوند با لحنی ارام که بیانگر استعطاف و مهربانی او نسبت به پیامبرش می باشد او را مورد خطاب قرار می دهد و از او می خواهد برخیزد و به عبادت بپردازد. آری پیامبر گرامی در آغازین مرحله دریافت پیام با عناوینی همچون «یا ایها المزمل » و « یا ایها المدثر» مورد خطاب قرار می گرفت و پس از آن با عناوینی نظیر نبوت و پیام آوری مورد خطاب واقع می شد مثل « یا ایها النبی » و « یا ایها الرسول » (ترجمه تفسیر مجمع البیان، 29: )

2-4 « عَلِمَ اَن سَیَکُونُ مِنکُم مَرضی وَ اخَرُونَ یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللهِ »(20) در این آیه غلبه با حروف جهر است و یکی از صفات جهر، آشکار بودن است. این صفت با معنای آیه کاملاً هم خوانی و مناسبت دارد زیرا مفهوم آیه این است که خداوند می داند و برایش کاملاً آشکار است که عده ای از شما بیمار هستند و عده دیگر مشغول جهاد در راه خدا هستند (و نمی توانند در روز به عبادت او مشغول شوند) آشکار بودن مسئله و علم او به احوال همه کاملاً آشکار و مبرهن است و این با صفت حروف جهر که آشکار بودن را می رساند کاملاً تناسب و هماهنگی دارد.


5- نمودار توزیع صفات حروف

از میان صفات بررسی شده در این مقاله، صفت جهر با 15/76 بیشترین فراوانی را در این سوره دارد « با توجه به اینکه موسیقی ناشی از صفات جهر و انفتاح بروز و شدت بیشتری دارد» (السعران، لاتا: 151) فراوانی این صفات در این سوره، هماهنگی کامل با مفاهیم آن دارد در زیر نمودار ستونی این صفات نمایش داده شده است.


نتیجه

بررسی بلاغت قرآن به ما نشان می دهد که اسلوب قرآن بر آن است تا با استفاده از واج آرایی و با بهره گیری از ظرفیت های معنامند موجود در آواها، قبل از آنکه عقل مخاطب، معنا را دریابد، موسیقی، تمام حواس او را متوجه معنا نماید حضور آواهای مشخص هنگام طرح معانی مشخص خود دلیلی است بر اعجاز گونگی به کارگیری آواها در قرآن کریم. این چنین امتیازی ، به شیوه های متعدد و متنوع رخ می نماید که البته یکی از شایع ترین آنها هم جواری آواها یا تکرار آنهاست. هم جواری آواهای همسان، در نهایت باعث نوعی تکرار می شود و البته این تکرار، بر خلاف تکرار روزمرگی که ممکن است ملال آور نیز باشد، خود تبدیل به یکی از اهرم های بلاغت می شود تا آنجا که می توان ادعا کرد از ویژگی های موسیقی حاکم بر کلام وحی، استفاده از فن تکرار است. تکرار، در قالب تکرار حروف، تکرار کلمه یا تکرار جمله همواره در نزد علماء از عوامل تأمین کننده¬ی هارمونی موسیقایی کلام و گاهی نیز از عوامل تأمین معانی خاصی از جمله تأکید می باشد.


منابع



ابن منظور، محمد بن مکرم، (1414) ، لسان العرب، چاپ2 ، بیروت، دارالکتب العلمیة.

جوهری ، اسماعیل بنحماد ، تاج اللغة و صحاح العربیة ، ج 2

زرقه ، احمد ، (1993) ، اسرارالحروف العربیة، الطبعة الاولی ، دمشق ، دار الحصاد النشر و التوزیع.

السعران ، محمود ،(بی تا)، علم اللغة ، بیروت ، دار النهضة العربیة.

سید قطب، (1349)، دورنمای رستاخیز در ادیان پیشین و قرآن، ترجمه غلامرضا خسروی حسینی، تهران، انتشارات مرتضوی.

طباطبایی ، محمدحسین ،(1374) ،المیزان فی تفسیر القرآن ، چاپ پنجم، قم ، دفتر انتشارت اسلامی جامعه مدرسین حوزه

طبرسی، فضل ابن حسن، (1360)، ترجمه تفسیر مجمع البیان، ترجمه نوری همدانی، مفتح و جمعی از مترجمان، تهران .

عبد الرحمن ، مروان محمد سعید ، (2006) ، دراسة اسلوبیة فی سورة الکهف ، جامعة النجاح الوطنیة.

علی الصغیر ، محمد حسین ، (2000) ، الصوت اللغوی فی القرآن ، بیروت ، دار المؤرخ العربی.

عباس ، حسن ، (2003) ، خصائص الحروف العربیة و معانیها ، دمشق ، اتحاد الکتاب العرب.

عقاد، عباس محمود، ( بی تا)،اللغۀ الشاعرۀ، بیروت المکتبۀ المصریۀ

فرید عبدالله ، محمد ، (2008) ، الصوت اللغوی و الدلالة فی القرآن الکریم ، الطبعة الاولی ، بیروت ، دار و مکتبة الهلال.

مطر ، عبدالعزیز ، (1998) ، علم اللغة و فقه اللغة ، دار قطر بن الفجاءَة .

نجفی ، ابوالحسن ، (1378) ، مبانی زبان شناسی ، چاپ 10، نیلوفر ، تهران.

نخله ، محمود احمد ، (1989) ، دراسات قرآنیة فی جزء عم ، الطبعة الاولی ، بیروت ، دار العلوم العربیة.