ارزیابی قرآنی اندیشه اعجاز از منظر منطق و مطلوبیت انکشاف معجزات
قرآن¬کریم در مقابل کسانی که دچار تردید بودند، تحدی فرمود و از سوی ادیبان صدر اسلام نیز اظهار عجز نسبت به آوردن کلامی مثل قرآن¬کریم گزارش¬شده¬است. اندیشه کلامی اعجاز نیز از قرن سوم در میان مسلمانان شکل¬گرفته است. گفتگو درباره اعجاز به عنوان اندیشهای یقینی در تقابل با متکلمان مسیحی و دیگر گروهها مطرح¬شده¬است. در قرون اخیر، ادبیات اعجاز یکی از سرفصلهای کلامی مهم در اثبات حقانیّت اسلام درنظرگرفته¬شده و ادبیات وسیعی درباره معجزههای بیانی، عددی، روانشناختی، جامعهشناختی، اقتصادی، کیهانی، طبی و تشریعی شکل¬گرفته است. یکی از سؤالات مهم در فلسفه اعجاز، چرایی در دسترس¬نبودن اعجاز قرآنی برای همگان به¬طور مساوی و همچنین منطق انکشاف آنها است. خداوند درباره میزان و نحوه انکشاف معجزات چگونه اراده¬کرده¬است؟ به¬نظرمیرسد در اندیشه اعجاز، گزارههایی به عنوان پیش¬فرض درنظر گرفته¬شده¬است که صحّت¬سنجی برخی از آنها هدف مقاله حاضر است. مواردی مانند این¬که انکشاف حداکثری اعجاز قرآن¬کریم همواره مطلوب است؛ مخاطبان اعجاز قرآن-کریم کسانی هستند که هنوز ایمان¬نیاوردهاند و این¬که دلایل اعجاز همواره به¬صورت همگانی قابلیت ارائه و اثرگذاری دارد. در این مقاله به بررسی این موارد و جستجوی منطق انکشاف (آشکارشدگی) معجزات، به¬ویژه معجزات قرآنی میپردازیم. روش پژوهشی این مقاله، جستجوی نزدیکترین مفاهیم قرآنی به مفهوم اعجاز و بررسی آیات مربوط به این مفهوم در نگاهی شبکهای است. درنهایت، ضمن پذیرش اعجاز قرآن¬کریم، منطق قرآنی انکشاف یا عدم¬انکشاف یک آیت (معجزه) بررسی¬شده و تصور مطلوبیّت همیشگی انکشاف معجزه زیر سؤال میرود. از سوی¬دیگر، آیات الهی (معجزات) به عنوان موضوعی مستمر، ذومراتب، اقتضایی و تحت ربوبیّت الهی دانسته¬میشود.
کلیدواژهها: معجزه، اندیشه اعجاز، تحدّی، آیت، انکشاف، فلسفه اعجاز.