آرایۀ ایهام در قرآن¬کریم؛ با توجه به روایات تأویلی
آرایۀ ایهام به¬شکلی که در فارسی گسترش¬یافته در ادبیات عرب مطرح¬نشدهاست و آنچه که اعراب ایهام یا توریه مینامند، نسبت به زیرشاخههای ایهام فارسی بسیار محدود و ناقص است. به¬همین دلیل، طبیعی است که علمای بلاغت عرب در بررسی وجوه بلاغت قرآن¬کریم به این آرایه بیتوجّهی یا کمتوجّهی کردهباشند. مثالهای معدود ایهام قرآنی در بلاغت سنّتی هیچ کمکی به مفاهیم مورد نظر قرآن¬کریم نمیکنند و صرفاً یک بازی لفظی محسوب¬میشوند؛ در حالی که اگر به روایات تأویلی اهل بیت(ع) توجه¬کنیم لایههای معنایی متعددی را میبینیم که همین لایهها باعث چندمعنایی کلام میشوند و اینبار ایهامها نقش محتوایی و معرفتی پیدامیکنند. در این نوشتار ابتدا به اختصار شش گونه از ایهامهای زبان فارسی طرح میشود و سپس نمونههایی از هر کدام از این ایهامها در قرآن-کریم مورد بررسی قرارمی¬گیرد. ایهامهای طرحشده در این نوشتار عبارت¬اند از: توازی، تناسب، شبکه، استخدام، تبادر و دوگانهخوانی.
کلیدواژهها: قرآن کریم، روایات تأویلی، لایههای معنایی، بلاغت، ایهام.