«فلک مشحون» در آیه 41 سوره یس و اعجاز علمی قرآن

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

چکیده

تعبیر «فلک مشحون» در آیه 41 سوره یس عموما به «کشتی مملو»تفسیر شده و با عنایت به آیه بعد که بیانگر آفرینش چیزی مثل فلک مشحون است، خلق مرکب های دیگری چون چهارپایان مطرح گردیده است. در این میان برخی دلالت آیه را برپیشگویی از خلقت دیگر مرکب ها مانند هواپیما وماشین های پیشرفته و ... نیز دانسته و اعجاز علمی قرآن در این آیات را نتیجه گرفته اند. این در حالی است که روایتی تفسیری از امام علی(ع) نگرشی تمثیلی به آیه فوق را با تشبیه نطفه به «ذریه» و بطن زن به «فلک مشحون» بیان داشته که با تأمل در کاربردهای قرآنی، زبان عرب و سیاق آیات بعد و نیز حقایق علم زیست شناسی می¬توان فرض کرد خداوند در این آیه حمل اطلاعات ژنتیکی توسط فلک مشحون را بیان نموده که بر این پایه دو احتمال دیگر در تفسیر آیه مورد بحث قابل ارایه است. اول این که سلول جنسی ماده که در تخمدان جنس مونث و در واقع در بطن زن قرار دارد، به کشتی تشبیه شده باشد که پس از رها شدن از تخمدان، در محیطی که حاوی ترشحات مایع است (لوله تخمدان) حرکت نماید تا سلول¬های جنسی نر خود را به آن برسانند و لقاح صورت گیرد و احتمال دوم این که فلک مشحون، اشاره به تخمدان در جنس مونث باشد. هر دو احتمال فوق، واجد ملاک‏های اعجاز علمی قرآن هستند.

کلمات کلیدی

فلک مشحون، اعجاز علمی، نطفه، بطن زن


طرح مسئله

زبان قرآن با مراتب تشکیکی خود همه انسان ها، اعم از عامیان و متخصصان فرهیخته در علوم و فنون را در بر می گیرد و اختصاص به طیف خاصی از انسان ها ندارد. درقرآن کریم از سبک ها و شیوه های بسیاری جهت تفهیم محتوای الهی آن استفاده شده است که هریک از شیوه های مذکور، نتیجه و تأثیر متناسب با خود را در مخاطب خواهد داشت. لازمه فهم صحیح قرآن، واکاوی دقیق کلمات و اصطلاحات به کار رفته در آن است که با بهره گیری از ابزارها و روش های گوناگون صورت می پذیرد. در این میان می توان به مطالعات میان رشته ای قرآن کریم اشاره کرد که امروزه بیش از پیش مورد توجه محققان علوم قرآنی قرار گرفته است. با عنایت به این مطالعات می توان میان فهم آیات قرآن و علوم مختلف ارتباط برقرار نمود و به حقایق و اشاراتی علمی در ورای نقش هدایتی قرآن دست یافت. بر این اساس از جمله ترکیبات استعمال شده در قرآن که با عنایت به علوم گوناگون از سوی برخی مفسران و محققان مسلمان مورد توجه قرار گرفته، «فلک مشحون» در آیه 41 سوره یس است. تأمل در آرای ارایه شده پیرامون این ترکیب تاکنون این نکته را نمایان می سازد که برداشت های علمی از آیه مذکور با عنایت به سیاق آیات بعد و در سطح ظاهری صورت گرفته که بعضا وجود اعجاز علمی برای این آیه را مطرح نموده اند. این در حالی است که توجه به شیوه های بیان چون تمثیل و مجاز و... در آرای ایشان کمتر نمود یافته است. لذا بازکاوی آیه مورد بحث با نگرشی عمیق تر و عنایت به سبک ها و شیوه های بیان آیات در سیاق، کاربردهای قرآنی و روایی «فلک مشحون»، نیز روایات تفسیری مطرح شده ذیل آیه و از دیگر سو تناسب این معانی با ملاک های اعجاز علمی قران ضرورت دارد. رهیافت فوق کوششی است در پاسخگویی به این سؤال اصلی که: «نسبت اعجاز علمی قرآن و مدلول «فلک مشحون» در آیه 41 سوره یس چگونه است؟»


مفهوم شناسی «فلک مشحون»

اصطلاح «فلک مشحون» کلیدی ترین ترکیبی است که شناخت معنای آن در کشف اشارت های علمی آیه 41 سوره یس راهگشا خواهد بود. لذا در این بخش مفهوم اصطلاح مذکور با تکیه برکاربردهای قرآنی، روایی و موارد استعمال آن در زبان عرب، مورد واکاوی قرار گرفته¬است.


معنای لغوی

«فلک» در منابع لغوی با «سفینه» مترادف بوده و آن را به معنای کشتی دانسته¬اند. این کلمه در حالت¬های مذکر، مؤنث و جمع نیز به صورت «فلک» استعمال می¬شود(فراهیدی، 1409ق، ج5، ص374؛ ابن درید، 1987م، ج2، ص969؛ ازهری، 1347ق، ج10، ص142). لغت پژوهان اصل«فلک» را به دوران بازگردانده و معتقدند چرخش و دور در مشتقات گوناگون این ریشهمشاهده می¬شود. لذا همان گونه که فلک به معنای مدار ستارگان در آسمان است، کشتی نیز در دریا در گردش می¬باشد(ابن فارس، 1404ق، ج‏4، ص453؛ مصطفوی، 1368ش، ج9، ص138). کلمه «مشحون» از ریشه «شحن»به معنای پر کردن است.«شحن» در اصل بر دو معنای متباین پر بودن و طرد کردن دلالت می¬کند که هر دو معنا مورد توجه لغت پژوهان قرار گرفته¬است( ابن فارس، 1404ق، ج3، ص252؛ مصطفوی، 1368ش، ج6، ص24) لکن کاربرد این واژه به همراه «فلک» بر پر شدن کشتی (از انسان و کالا) دلالت دارد (فراهیدی، 1409ق، ج3، ص95؛ صاحب بن عباد، 1414ق، ج2، ص428؛ زمخشری، ص323؛ ابن منظور، 1414ق، ج13، ص234). بنابراین با توجه به معانی لغوی «فلک» و «مشحون»، «فلک مشحون» در زبان عرب به معنای کشتی مملو(پر) استعمال شده است.


فلک مشحون» در روایات

«فلک مشحون»در روایتی منسوب به امام باقر(ع) در معنای کشتی مجهز استعمال شده (قمی، 1404ق، ج2، ص135؛ بحرانی، 1374ش، ج4، ص181؛ عروسی حویزی، 1415ق، ج4، ص62؛ مشهدی قمی، 1368ش، ج9، ص496) و در روایت دیگری از امام علی(ع) ذیل آیه 119سوره شعرا به کشتی نوح تعبیر شده است. امام علی(ع) در این روایت به اتخاذ تنها نود خانه برای چارپایان در کشتی نوح اشاره کرده¬اند که بیانگر فراوانی موجودات در کشتی نوح و پر بودن آن است (ابن بابویه، 1362ش، ج8، ص598؛ فیض کاشانی، 1415ق، ج4، ص254؛ مجلسی، 1403ق، ج11، ص294). این در حالی است که ذیل آیه41 سوره یس روایتی متفاوت با روایات فوق، از امام علی(ع) مشاهده می-شود که نگرشی تمثیلی به فلک مشحون در آیه مذکور دارد. ایشان بطون(شکم های) زنان را به فلک مشحون و نطفه را به ذریه تشبیه نموده اند که مطابق آیه مذکور نطفه در درون بطن قرار می¬گیرد (ماوردی،بی تا، ج5، ص20؛ قرطبی، 1364ش، ج‏15،ص35؛ نووی جاوی، 1417ق،ج‏2، ص290).


«فلک مشحون» در قرآن

«فلک» در مواضع مختلفی از قرآن به کار رفته است. گاه به کشتی¬های تجاری که مسافر و کالاهای مورد نیاز را از نقطه ای به نقطه دیگر حمل می¬کنند، اطلاق شده: «وَ الْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ النَّاسَ‏...» (بقره/164)؛ «هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ حَتَّى إِذا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ...» (یونس/22)؛ «وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ...» (ابراهیم/32) که تمامی این دسته از کاربردهای قرآنی فلک بر کشتی در حالت عام دلالت دارند. این در حالی است که گاهی کشتی به شخص خاصی نسبت داده شده و استفاده مخصوصی غیر از حمل و نقل عادی مطمح نظر قرار گرفته¬است. نمونه بارز این استعمال در آیات قرآن ماجرای کشتی نوح(ع) است. در برخی از آیات به ساخت کشتی توسط نوح(ع)تحت نظر الهی و وحی علی رغم تمسخر قوم اشاره شده: «وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا وَ لا تُخاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ وَ يَصْنَعُ الْفُلْكَ وَ كُلَّما مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَما تَسْخَرُونَ» (هود/37 و 38)؛ «فَأَوْحَيْنا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ َحْيِنا...» (مؤمنون/27)و در دسته ای دیگر از آیات به نجات بخشی کشتی نوح (ع) اشاره شده است: «فَكَذَّبُوهُ فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ...» (اعراف/64) «فَكَذَّبُوهُ فَنَجَّيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَ جَعَلْناهُمْ خَلائِفَ...» (یونس/73). باید در نظر داشت واژه «مشحون» نیز در سه آیه قرآن به همراه «فلک» استعمال شده که با عنایت به اهمیت شناخت ترکیب «فلک مشحون» در آیات مربوطه، هرآیه جداگانه مورد واکاوی قرار گرفته است.


فلک مشحون و آیه 119سوره شعراء

خداوند در آیه: «فَأَنْجَيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ» (شعرا/119) به داستان نوح(ع) اشاره می¬کند آن گاه که او و كسانى از قومش را که به اراده خویش سوار بر کشتی شدند، نجات داده و بدین سان تفاوت مؤمنان و وفاداران عملی به آیین و رسالت نوح(ع) با منکران نمایان می¬گردد. از کشتی نوح در این آیه به «الفلک المشحون» تعبیر شده که با عنایت به معنای لغوی و کاربردی مشحون، مراد از آن در آیه فوق را باید کشتی مملو از تمامی موجوداتی دانست که با جایگیری در آن از غرق شدن و هلاکت نجات یافتند. چنین معنایی مطمح نظر مفسران نیز قرار گرفته¬است. ایشان فلک مشحون را کشتی پر از تمامی اصناف انسان و حیوان و ... از مذکر و مؤنث می¬دانند(مقاتل بن سلیمان، 1423ق، ج3، ص273؛ سمرقندی، بی تا، ج2، ص561؛ میبدی، 1371ش، ج7، ص139) که یک جفت از هر جنبنده ای در آن قرار گرفته است(طباطبایی). بر این اساس فلک مشحون در داستان نوح علاوه بر معنای ظاهری کشتی مملو، بر مفهوم ضمنی نجات بخش بودن نیز دلالت می¬کند.


فلک مشحون و آیه 140سوره صافات

آیه: «وَ إِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ»(صافات/140) بخشی از داستان یونس(ع) را بیان می دارد که بر خروج او از شهر به وسیله کشتی مملو از انسان و کالا دلالت دارد. غالب مفسران خروج او را که به قصد اعراض از قومش صورت گرفته، هر چند نافرمانی از اوامر پروردگار ندانسته¬اند، لکن این عمل را با فرار یک خدمتگزار از خدمت مولای خویش شبیه دانسته¬اند چرا که فعل «ابق» بر گریختن عبد از مولایش دلالت دارد (طباطبایی،1417ق،ج17، ص162؛ حسینی شاه عبدالعظیمی، 1363ش، ج11، ص157؛ خطیب، بی تا، ج12، ص1027؛ مراغی، بی تا، ج23، ص83). از این رو با عنایت به سیاق آیات در این آیه نیز فلک مشحون وسیله¬ای جهت فرار و در حقیقت مقدمات آن به شمار می¬رود که یونس(ع) آن را به قصد رهایی از قومش مورد استفاده قرار داد هر چند همان گونه که اشاره شد، در نهایت موجب نجات آن حضرت نشد.

فلک مشحون و آیه41سوره «یس»

فلک مشحون در این سوره همنشین با واژگانی چون «ذریه» و «آیه» در: «وَ آيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ»(یس/ 41) استعمال شده¬است. مفهوم ظاهری آیه مورد بحث از این قرار است:«و نشانه ای برای ایشان است که ما فرزندانشان را در کشتی های پر حمل نمودیم».جهت شناخت معنای دقیق¬تر آیه و نیز دلالت¬های مختلف معنایی آن، سیاق آیات قبل و بعد از این آیه و مفردات آن را باید مورد واکاوی قرار داد. خداوند در سیاق آیات قبل، زنده کردن زمین مرده، خارج ساختن دانه¬های خوراکی¬ها، قرار دادن درختان خرما و انگور در زمین و چشمه ها و میوه ها و خلقت ازواج برای تمامی موجودات را مورد توجه قرار داده و از شب و روز، حرکت خورشید به سوی قرارگاهی ثابت، تعیین منزلگاه¬هایی برای ماه و شناور بودن تمامی این مخلوقات در فَلَک به آیت و نشانه¬ای از قدرت خویش تعبیر کرده است. سپس در آیه 41 حمل فرزندان انسان بر کشتی های پر را نشانه ای دیگر بر قدرت خویش دانسته است. سیاق آیات بعد بر خلقت مثل آن کشتی های مملو دلالت دارد که ایشان بر آن سوار می شوند. آن گاه به این نکته اشاره می کند که اگر می خواستیم، غرق می ساختیمشان؛ هیچ فریادرسی برای ایشان نبود و رهایی نمی یافتند، مگر به واسطه رحمتی که از جانب ما عایدشان می¬شد و بهره مندی تا زمانی معین.



واژگان آیه 41 سوره یس

تأمل در واژگان آیه 41 سوره «یس» با نظرداشت سیاق¬های قبل و بعد از آن، در شناخت دقیق¬تر مقاصد آیات راهگشا خواهد¬بود. با عنایت به سیاق آیات قبل که خداوند نشانه های قدرت خویش در امر آفرینش عالم را به عموم مردم و مخاطبان خویش می¬نمایاند، به نظر می¬رسد در این آیه نیز «فلک مشحون» به آیتی برای تمامی بندگان خداوند تعبیر شده باشد. ضمیر«هم» در «لهم» و«ذریتهم» دارای مفهومی عام بوده و بر خلاف دو کاربرد قرآنی دیگر فلک مشحون بر گروه خاصی از انسان¬هااطلاق نمی¬شود.برخی از مفسران نیز بر این نکته تأکید کرده(قمی، 1367ش، ج2، ص215) و ضمير«لهم» را نه تنها به مشركان مكه بلكه به همه عباد و بندگان خدا باز مى‏گردانند كه در آيات گذشته از آنها سخن در ميان بود(مکارم شیرازی، 1374ش، ج18، ص394).این در حالی است که گروهی از مفسران ضمیر«هم» را به کافران مکه باز گردانده¬اند(مقاتل بن سلیمان، 1423ق، ج3، ص580؛ فراء، بی تا، ج2، ص378؛ سمرقندی، بی تا، ج3، ص125؛ حقی بروسوی، بی تا، ج‏7، ص406) برخی نیز میان مرجع دو ضمیر تفاوت قایل شده و ضمیر«هم» در «لهم» را به اهل مکه و ضمیر«هم» در «ذریتهم» را به فرزندان نوح نسبت داده¬اند(نحاس، 1421ق، ج3، ص267). بر این اساس شاید بتوان میان آراء فوق جمع نمود و ضمیر «هم» را در ابتدا به مخاطبان اولیه که مشرکان مکه بودند، نسبت داد و در مرحله بعد مخاطبان را همه بندگان خداوند دانست. از جمله واژگان اصلی در آیه فوق «ذريه»است. بعضی از مفسران «ذریه» را در اصل به معنى فرزندان كوچك می¬دانند هر چند گاهى در تعابیرمتعارف به همه فرزندان، اعم از كوچك و بزرگ، اطلاق ‏شود(طباطبایی، 1417ق، ج‏17، ص91؛ مکارم شیرازی، 1374ش، ج18، ص395). لذا وقتی در آیه مى‏گويد: «ما فرزندان آن¬ها (يا فرزندان كوچك آن¬ها را) بر اين كشتيها حمل كرديم» بى‏آنكه از خودشان سخنى بگويد، شايد به اين مناسبت است كه فرزندان نياز بيشترى به اين مركب راهوار دارند (همان، حقی بروسوی، بی تا، ج‏7 ، ص406). گروه دیگری از مفسران ذریه نوح و سه فرزندش سام و حام و یافث را مصادیق خاص ذریه در این آیه معرفی نموده¬اند(هواری، 1426ق، ج3، ص381؛ ابن ابی زمنین، 1424ق، ص201). همچنین مراد از ذریه در این آیه هر کس از فرزندان آدم که در کشتی نوح سوار بوده، دانسته شده است(طبری، 1412ق، ج23، ص9).باید در نظر داشت برخی از مفسران با عنایت به روایتی از امام علی(ع) که پیشتر بدان اشاره شد، ذریه را در این آیه به نطفه هایی تشبیه نمودند که در شکم های زنان جای گرفته اند(ماوردی، بی تا، ج5، ص20؛ قرطبی، 1364ش، ج‏15،ص35؛ نووی جاوی، 1417ق، ، ج‏2، ص290). دیدگاهی دیگر ذریه را کودکان خرد و زنان دانسته چرا که ذراری به زنان اطلاق می شود، لذا از آیه این گونه برداشت کرده¬اند که این اقشار یعنی زنان و کودکان به دلیل ضعف جسمی نیاز به تدبیری چون حمل با کشتی داشته اند(زمخشری، 1407ق، ج‏4، ص 18؛ ابوالفتوح رازی، 1408ق، ج‏16،ص155؛ ابن عطیه آندلسی، 1422ق، ج‏4، ص455؛ فیض کاشانی، 1415ق، ج‏4، ص254). برخی نیز این قول را که کشتی تنها حامل زنان و کودکان باشد، فاقد دلیل می¬دانند (ابن جزی، 1416ق، ج‏2، ص183). این در حالی است که غالب مفسران بر این باورند که «ذريه» به معنى آباء و پدران (از ماده «ذرأ» به معنى آفرينش) است. چرا که ايشان اصل خلقتفرزندان هستند و «ذرأ» در معناى خلق است،هر چند غالبا برای اولاد استفاده می¬شود. ایشان با عنایت به این برداشت از کلمه«ذریه» دو احتمال معنایی را درآیه مورد بحث مطمح نظر قرار داده اند: اول آن که خداوند پدران پيشين ايشان را در كشتى نشاند در حالی که ذريه ايشان در اصلابشان بودند (ثعلبی، 1422ق، ج8، ص129؛ نیشابوری، 1415ق، ج‏2 ، ص691 ؛ کاشانی، 1336ش، ج‏7،ص445؛ گنابادی،1408ق، ج‏3، ص288) و احتمال دوم دیدگاه کسانی است که ذریه را جنس فرزندان آدم می¬داند و ضمیر «هم» را به مخاطبان آیه بازمی¬گرداند(ابن جوزی، 1422ق، ج‏3، ص525؛ ابن عطیه اندلسی، 1422ق، ج‏4، ص: 455؛ ابوحیان آندلسی، 1420ق، ج‏9، ص70؛ ثعالبی، 1418ق، ج‏5، ص14 ؛ مغنیه، 1424ق، ج‏6، ص316 ).بر این اساس ذریه مشتقی است که هم بر قلیل و هم بر کثیر و در حقیقت جنس تک تک انسان¬هایی که مخلوق هستند، دلالت می کند(طوسی، بی تا، ج8، ص461) که به نظر می رسد دیدگاه اخیر باسیاق آیات قبل که مختص نوح نبوده و مخاطبانی عام دارد، تناسب بیشتری داشته باشد.

«فلک» همان گونه که در لغت و دیگر کاربردهای قرآنی در معنای کشتی استعمال شده در این آیه نیز کشتی اعم از تجاری و مسافری دانسته شده¬است(طباطبایی، 1417ق، ج‏17، ص91؛ مکارم شیرازی، 1374ش، ج18، ص394). لکن گروهی از مفسران به قرینه آیات دیگری از قرآن که به شرح ماجرای نوح(ع) پرداخته، «فلك» را در آيه فوق نیز به خصوص كشتى نوح تفسير كرده‏اند(جصاص، 1405ق، ج5، ص250؛ ابن عاشور،‏1420ق، ج22، ، ص239).این در حالی است که نه تنها این آیه بلکه سیاق آیات قبل و بعد نیز اشاره ای به نوح(ع) نکرده است. از این رو به¬نظر می رسد انتساب «فلک مشحون» در این آیه به نوح(ع) تنها با قرینه ای از دیگر آیات قرآن که فلک به نوح (ع) نسبت داده شده،فاقد دلیل متقن باشد. در حالی که فلک در بسیاری از دیگر آیات قرآن به عموم مردم و یا مصادیق خاص دیگر منتسب گردیده¬است. تعبير به«مشحون» (پر) اشاره به اين است كه نه تنها خودشان بر كشتى سوار مى‏شوند بلكه اموال و تجهیزات مورد نيازشان نیز در کشتی حمل می¬شود(ابن کثیر، 1419ق، ج‏6،ص515).بعضی کشتی را مملو از تمامی آنچه که نوح با خود در کشتی¬اش آورده بود، دانسته اند(بغوی،1420ق، ج‏4، ص15؛خازن بغدادی، 1415ق، ج‏4، ص8) برخی مشحون را به محمول و مثقل معنی نموده¬اند(طبری، 1412ق، ج23، ص9). دیدگاهی نیز وجود دارد که آوردن قید مشحون را از آن جهت می داندكه کشتی علی¬رغم پر بودن از اجناس و انسان¬ها، باز غرق نمى‏شود(قرشی، 1412ق، ج‏9،ص87). بنابراین مراد از مشحون، پر بودن کشتی از انسان و کالاست چه کشتی نوح باشد و یا مطلق کشتی اراده شده باشد.


آیه 41 سوره یس و سیاق آیات

ارتباط حمل فرزندان انسان در کشتی مملو و آیت و نشانه بودن آن بر آفرینش شاید در نظر اول ابهام آمیز تلقی گردد و پیوند معنایی آن با خلقت خورشید و ماه که از عناصر طبیعت بوده و ساخته دست انسان نیستند، ضعیف. مفسران ارتباط میان آیت بودن کشتی و سیاق آیات قبل را این گونه تبیین نموده¬اند که حرکت کشتی دردریا نیز آیت و نشانه ای از قدرت پروردگار است(طبرسی، 1372ش، ج‏8 ، ص667؛ محلی، سیوطی، 1416ق، ص446؛ نخجوانی، 1999م، ج‏2،ص203؛ سبزواری نجفی، 1406ق، ج‏6، ص25). با تکیه بر این دیدگاه پيچيدگى خاصى در تفسير اين آيات نيست، زيرا در آيات پيشين سخن از نشانه‏هاى پروردگار در آفرينش آفتاب و ماه و شب و روز و همچنين زمين و بركات زمين بود و در آيات مورد بحث سخن از درياها و بخشى از نعمت¬ها و مواهب دريا يعنى حركت كشتي¬هاى تجارى و مسافربرى بر صحنه آن¬هاست.به علاوه حركت اين كشتي¬ها در دل اقيانوس¬ها بى‏شباهت به حركت كواكب آسمان در اقيانوس فضا نيست(مکارم شیرازی، 1374ش، ج18، ص395).بر این اساس همان طور که خداوند به شناور بودن ستارگان در آسمان اشاره کرده، شناور بودن کشتی¬ها در دریا را نیز به عنوان آیت الهی مورد توجه قرار داده است(فخر رازی،1420ق، ج‏26، ص286؛سیدقطب، 1412ق، ج‏5، ص2969). دیدگاهی نیز آیه مذکور را در دو معنای عبرت و نعمت و انذار دانسته و بر این باور است که این آیت برای اهل مکه بوده که بیانگر حمل گذشتگان بر کشتی است(قرطبی، 1364ش، ج‏15،ص35 ؛ شوکانی صنعانی، 1414ق، ج‏4، ص427). ارتباط میان سیاق آیات قبل و آیه 41 به گونه¬ای دیگر نیز تقریر شده است. چرا که میان آیت بودن شب و روز و عناصر طبیعی و کشتی¬ها در دریا نیز می¬توان مناسبتی دیگر در نظر گرفت؛ گاه نشانه قدرت پروردگار در خلق شب و روز و ماه و خورشید است و گاه این نشانه¬ها را می توان از زینت¬هایی که بر عالم بخشیده دریافت نمود. حرکت کشتی¬ها در دریا نیز گونه¬ای از زینت به شمار می¬رود. آن گونه که خداوند در آیه می¬فرماید: « وَ مِنْ كُلٍّ تَأْكُلُونَ لَحْماً طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُونَ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها وَ تَرَى الْفُلْكَ فِيهِ مَواخِرَ»)(نحل/14)(فخر رازی، 1420ق، ج‏26، ص286). سیاق آیات بعد حقایق دیگری را روشن می¬سازد. در آیه بعد: ««وَ خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما يَرْكَبُونَ‏». به این نکته اشاره شده که خداوند مثل «فلک مشحون» آنچه که بر آن سوار شوند را خلق نموده است. دیدگاهی وجود دارد که مراد از «من مثله»را تمامی کشتی¬های بعد از کشتی نوح تا قیامت (ابن عجیبه، 1419ق، ج‏4، ص572)؛کشتی های شبیه به کشتی نوح (نحاس، 1421ق، ج3، ص267؛ ابن عربی، 1422ق، ج2، ص176؛ ابن جوزی، 1422ق، ج‏3،ص525) و کشتی های کوچکتر از کشتی نوح (طبری، 1412ق، ج23، ص8؛ سیوطی، 1404ق، ج‏5، ص265؛ شبر،1407ق، ج‏5، ص230) می¬دانند. لکن غالب مفسران معتقدند براى اينكه توهم نشود كه تنها مركب خداداد كشتي¬هاست در آيه بعد مى‏افزايد: «و ما براى آنها مركبهاى ديگرى مانند آن آفريديم»:كه در خشكى يا در هوا و فضا راه مى‏رود و انسان¬ها و وسایل آن¬ها را بر دوش خود حمل مى‏كند(مکارم شیرازی، 1374ش، ج18، ص394؛ صادقی تهرانی، 1365ش، ج‏25، ص69؛ بحرانی، 1416ق، ج‏4، ص577).بعضى اين مرکب¬ها را تفسير به شتر كرده‏اند كه«كشتى صحرا» نامیده¬می شود (ابن ابی زمنین 1424ق، ص201؛ بیضاوی، 1418ق، ج‏4، ص269؛ خازن بغدادی،1415ق، ج‏4، ص8) وبرخی به همه چهار پايان (حسینی شیرازی، 1423ق، ص455) و یا به هواپيماها و سفينه‏هاى فضايى كه در دوره امروزی خلق شده مانند کشتی های بخار و ماشین¬های پیشرفته تفسیر کرده اند(آل غازی، 1382ق، ج‏2، ص45؛ حسینی شاه عبدالعظیمی، 1363ش، ج‏11، ص81؛ فضل الله، 1419ق، ج‏19، ص150؛ آل سعدی، 1408ق، ص836؛ زحیلی، 1418ق، ج‏23، ص18؛ حسینی همدانی، 1404ق، ج‏13، ص382). براین اساس این گونه نتیجه می¬گیرند که اطلاق آيه از آن روست كه تجهیزات این مرکب¬های پیشرفته امروزی پیشتر آفريده شده است لذا طیف وسيعى را ترسيم مى‏كند كه همه اين¬ها و غير اين¬ها را فرا مى‏گيرد و تعمیم آن را شامل می¬شود(مظهری، 1412ق، ج‏8 ، ص87 ؛طباطبایی، 1417ق، ج‏17، ص91). همچنین با عنایت به روایت امام علی(ع) که بطون زنان را به فلک مشحون تشبیه کرده و از ذریه به نطفه تعبیر کرده است، این احتمال مطرح شده که مراد از «وخلقنا لهم من مثله ما یرکبون» عمل تزویج و رکوب ازواج بر یکدیگر باشد(ماوردی، بی تا، ج5، ص20). آيه دیگر در سیاق آیات بعد:«وَ إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صَرِيخَ لَهُمْ وَ لا هُمْ يُنْقَذُونَ»(یس/43)به محوریت اراده و خواست الهی در غرق کردن یا نجات دادن موجودات اشاره کرده است. «صريخ» از ریشه «صراخ» به معنى فريادرسو «ينقذون» از ماده «انقاذ» به معنى بر گرفتن و نجات دادن است(نخجوانی، 199م، ج‏2،ص203؛ حوی،1424ق، ج‏8 ، ص4643؛ مکارم شیرازی، 1374ش، ج18، ص396).لذا این اراده الهی است که می تواند کشتی را در حالت تعادل بر روی امواج دریا حفظ گرداند و یا غرق سازد و بر این پایه است که خداوند در آخرين آيه از سیاق آیات بعد چنین می-فرماید: «مگر رحمت ما شامل حال ایشان شود و بهره مندی تا زمان معينى»(ابن عطیه آندلسی، 1422ق، ج2، ص902 ؛ سیدکریمی حسینی، 1382ش،ص443).برخی این زمان را زمانی تقدیر شده برای ایشان دانسته اند (طوسی، بی تا، ج8، ص462؛ طباطبایی، 1417ق، ج‏17، ص91)و بعضى آن را به پايان جهان و روز قیامت تفسير كرده‏اند(تفسیر کتاب الله العزیز، ج3، ص381؛ ابن ابی زمنین، ص201 ؛تفسير غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج‏5، ص534). این در حالی است که غالب مفسران «حین» در آیه مذکور را اشاره به پايان زندگى انسان و اجل او می¬دانند(نحاس، 1421ق، ج3، ص268؛ طبری، ج23، ص9؛ ابوحیان اندلسی، 1420ق، ج‏9، ص71؛ کاشانی،1336ش، ج‏7، ص445؛ کاشفی سبزواری، 1369ش، ص987). با عنایت به آنچه از معانی لغوی و سیاق آیات ذکر شد، می توان فلک مشحون را اشاره به هر کشتی مملو در حالت عام دانست و یا همسو با برخی مفسران از آن به کشتی نوح تعبیر کرد که مملو از موجودات گوناگون بود. در این میان بعضی از مفسران نیز فلک مشحون را در آیه فوق از باب تمثیل دانسته اند. به عنوان نمونه از فلک به کشتی سلامت تعبیر کرده¬اند که در دریای تقدیر و سرنوشت جریان می¬یابد و در تلاطم امواج آن تغییر و تأثیر می پذیرد. پس چه بسیارند بندگانی که در اشتغالات روزانه و شبانه خویش غرقند و لحظه¬ای از اعمال دنیا و جمع مال راحتی نمی-یابند. لکن اگر بنده در کشتی عنایت پروردگار جای گیرد، از بردگی امور پست رهایی می¬یابد و با یاد الهی همنشین می¬شود(قشیری، بی تا، ج3، ص219).گونه¬ای دیگر از تفاسیر تمثیلی در این آیات با عنایت به روایتی از امام علی(ع) که پیشتر نیز بدان اشاره شد، مفهوم نطفه برای ذریه است. لذا ذریات نطفه¬هایی است که در شکم¬های زنان جای گرفته¬اند(ماوردی، بی تا، ج5، ص20؛ قرطبی، 1364ش، ج‏15،ص35؛ نووی جاوی، 1417ق، ج‏2، ص290).



اشارات علمی

برخی از آیات قرآن ضمن روشنگری و تبیین نقش هدایتگری خویش، به حقایقی که علم روز مؤید آن است، اشاره می¬کنند. نمونه ای از این آیات، آیه 41 سوره یس است که از این حیث مطمح نظر مفسران قرار گرفته است.


نگرش ظاهری

این نگرش در آراء مفسران با عنایت به ظاهر آیه:«وَ آيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ»(یس/ 41 ) و نیز آیات سیاق بعد از این آیه مشاهده می¬شود. به عنوان نمونه دیدگاهی وجود دارد که خواص موجود در عناصر طبیعت چون باد و بخار و اتم و ... را قوا و نیروهایی می¬داند که خداوند مسخر انسان گردانیده ویا ترکیباتی چون آب و چوب و هوا و خواص آن¬ها، تصرف در دريا و كشتى¬رانى را براى بشر ميسر كرده است و اين خداست كه آن¬ها را آفريده و آن خواص را در آن¬ها به وجود آورده است و اگر اشياء، همه بدون فاصله به زير آب مى‏رفتند، ديگر تصرف در درياها امكان نداشت(قرشی،1412ق، ج‏9،ص87) همچنین به عنوان نمونه به خواص ويژه آب و وزن مخصوص اجسامى كه كشتى از آن ساخته شده و خاصيت بادها (در كشتيهاى بادبانى) و نيروى بخار (در كشتي¬هاى موتورى) و انرژى اتمى (در كشتي¬هايى كه با نيروى اتم كار مى‏كند) اشاره کرده اند(مکارم شیرازی، 1374ش، ج18، ص395). برخی نیز بادها را از دیگر عوامل طبیعی که حرکت و گردش کشتی بر روی آب را میسر می¬سازد، دانسته اند و معتقدند خداوند تعادل در وزش بادها ایجاد نمودتا حمل و نقل دریایی را ممکن سازد (طوسی، بی تا، ج8، ص46).

رویکرد علمی دیگری که مطمح نظر قرار گرفته، شبیه سازی کشتی به ماهی توسط انسان است که در این نگرش چنین علمی از جانب خداوند در اختیار انسان نهاده می¬شود. بر این اساس خداوند در آیه مذکور می فرماید: به کشتی¬ها نگاه کن که چگونه آن ها را تقدیر نمودیم چنان که مانند ماهی در دریا حرکت نمایند و جریان یابند و به شما آموختیم چگونه وزن آن را تنظیم نمایید و چگونه قاعده ارشمیدس را در تنظیم جرم آن ها به کار بندید که اگر چنین نبود و خواست ما در کار نبود، حتما غرق می شدند(طنطاوی،1350ق، ج17، ص151). علامه معتقد است چون تمامى آثار و خواصى كه بشر در سوار شدن به كشتى از آن¬ها استفاده مى‏كند، همه امورى است كه خدا مسخرش كرده و همه به خلقت خدا منتهى مى‏گردد، اين اسباب اگر به خدا منتهى نشود، هيچ اثر و خاصيتى نخواهد داشت(طباطبایی، 1417ق، ج‏17، ص91). لذا همین غرق نشدن کشتی ها در دریا در عین پر بودن از انسان و کالا که علم روز با قواعدی که از طبیعت شناخته به آن پی برده است، خود آیتی از آیات الهی است.


نگرش تمثیلی

قرآن متنی سرشار از پیچیدگی های زبانی و معنایی است و فضایی چند لایه و چند بطنی دارد بطون آيات ظرفيت ذاتي بسيار وسيع و عميقي براي قرآن رقم مي زند كه نتيجه آن زدودن محدوديت ظاهري از آيات است معناي اين سخن اين است كه هر گاه مفسر قرآن، آيه اي را پيش روي خود مي گذارد ودر صدد تفسير آن برمي آيد، فقط بايك گزاره و پيام كه از ظاهر آيه به دست مي آيد رو به رو نيست بلكه افزون بر ظاهر با پيام هاي متعددي رو به رو است كه در وراي ظاهر آيه، يعني لايه هاي زيرين و ناآشكار آن نهفته است( نصیری، 1387ش،ج5 ص 78)لایه¬های عمیق و بالای متن، وحدت و بسط دارند، در حالی که لایه¬های پایینی آن کثرت و لفظ و آنچه مهم است پیوستگی همه این لایه¬ها با هم است. لذا برای فهم متنی مانند قرآن که حضور معنا را در مراتب نازله خویش حفظ کرده است(معنای ظاهری و عرفی) باید روشی را برگزینیم که با توجه به این زیرساخت¬ها سه کارآمدی برای ما داشته باشد: توسعه معنایی، دلالت های تضمنی، استعاره و مجاز(شریفی، 1394ش، صص123 و 124). بر این اساس می¬توان تشبیه و تمثیل را گونه ای از دلالت های فوق دانست چرا که تمثیل یعنی تشبیه حقایق عقلی به امور حسی و قابل لمس و فلسفه مثل-های قرآنی، تنزل مسایل بلند و عمیق و بیان آن¬ها در افق فکر مردم است(مکارم شیرازی، 1381ش، ج1، ص13). از این رو می¬توان تصور کرد که اصطلاحی چون «فلک مشحون» در آیه 41 سوره یس علاوه بر حفظ معنای ظاهری «کشتی مملو»، در لایه ای بالاتر نیز با زبان تمثیل و تشبیه به پاره¬ای حقایق علمی دیگر اشاراتی داشته باشد. همان گونه که استعمال تعبیر «تشبیهاً» در متن روایت منسوب به امام علی(ع): «أن الذرية النطف حملها اللّه تعالى في بطون النساء تشبیهاًبالفلك المشحون»(ماوردی، بی تا، ج5، ص20؛ قرطبی، 1364ش، ج‏15،ص35؛ نووی جاوی، 1417ق، ج‏2، ص290)، این نگرش تمثیلی به آیه:«وَ آيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ»(یس/41) رابه وضوح می‏نمایاند.بنابراین فرمایش حضرت، جایگیری نطفه در بطون زنان در این آیه به فلک مشحون تشبیه شده است که گونه ای از معانی تمثیلی به شمار می رود. باید در نظرداشت وجود معنای خلاف ظاهر و تمثیل و مجاز در قرآن همواره مخالفانی داشته است از این رو برخی از مفسران نیز ضمن آوردن روایت مذکور دلالت آن را صحیح ندانسته و از قبیل تفسیر باطنی دانسته اند که خلاف ظاهر آیه است(ابوحیان اندلسی، 1420ق، ج‏9، ص70 ؛ آلوسی، 1415ق، ج‏12، ص28؛ شوکانی صنعانی، 1414ق، ج‏4، ص427؛ ارمی علوی، 1426ق، ، ج‏24، ص33). در پاسخ به این دیدگاه باید گفت تفسیر باطنی خلاف ظاهر نیست بلکه وجوه و قراینی وجود دارد که میان ظاهر و باطن پیوند برقرار می سازد. لذا سراسر مطالب قرآن از همه جهت هماهنگ است يعني ظاهرها با هم و باطن ها با هم، همچنين پيوند هر ظاهر با باطن برتر از خود، همچنان محفوظ است (جوادی آملی،1387ش، ج1، ص128). بنابراین مجموع ظاهر و باطن آيات به منزله استدلال منطقي مترتب بر هم هستند( معرفت، 1385ش، ص40). نگرش تمثیلی به «فلک مشحون»هم سو با رأی بسیاری از مفسرانی که تفسیر بطنی و لایه ای قرآن را پذیرفته اند و صرف نظر از اختلاف نظرهای مبنایی میان مفسران در این زمینه و با عنایت به حدیث فوق در پرتو قراین نقلی و عقلی و علم روز احتمالاتی را در تفسیر آیه مورد بحث مکشوف می سازد. با توجه به حدیث مذکور نطفه به ذریه و بطن زن به فلک مشحون تشبیه شده است. بطن در لغت عرب به درون هر چیزی اطلاق می شود که خلاف ظاهر باشد(فراهیدی، 1409ق، ج7، ص440). لذا از بطون زنان به درون بدن ایشان تعبیر می شود که از مصادیق متبادر آن محیط شکم است. تعبیر ذریه به نطفه نیز با عنایت به آیه: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ...»(اعراف/172) امری رایج در زبان قرآن بوده است که برخی مفسران به این کاربرد معنایی اشاره کرده اند(ابن ابی حاتم، 1419ق، ج5، ص1613؛ ابن جوزی، 1422ق، ج3، ص194؛ سیوطی، 1404ق، ج5، ص6؛ مقاتل بن سلیمان، 1423ق، ج2، ص393). نیز در روایات تفسیری دیگر ذیل آیه 47 سوره یس به این نکته اشاره شده بود که از آنجایی که زنان مزارع نطفه های فرزندان خویش هستند، عرب لفظ ذریه را برای ایشان نیز به کار می برده است(این کاربرد معنایی را آیه: «نساؤکم حرث لکم...» (بقره/223) نیز تأیید می کند). از این رو استعمال ذریه در معنای نطفه بعید نمی نماید. نطفه در فرهنگ عرب عصر نزول مایع شفافی است که فرزند از آن ایجاد می¬شود(فراهیدی، ج7، ص437؛ صاحب بن عباد، ج9، ص186)که به مایع منی مرد اطلاق می¬شود(ازدی، 1387ش، ج3، ص1260؛ راغب اصفهانی، 1412ق، ص811) و در قرآن نیز به همین معنی استعمال شده است: «ثُمَّ جَعَلْناهُ‏ نُطْفَةً فِي قَرارٍ مَكِينٍ‏»(مؤمنون/ 13)؛«أَ لَمْ يَكُ‏ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنى»‏ (قيامه/ 37). بر این اساس مایع منی(نطفه) حاوی سلول جنسی و عامل تشکیل دهنده جنین است و هر سلول جنسی دارای اطلاعات ژنتیکی لازم برای تشکیل جنین است که قرار است به نسل بعد و فرزندان منتقل شود.بنابراین می¬توان فرض کرد خداوند در این آیه حمل اطلاعات ژنتیکی توسط فلک مشحون را بیان نموده استکه دو احتمال و یا اشاره علمی برای آن قابل طرح است.


احتمال اول

فرضیه اول بر این پایه است که سلول جنسی ماده که در تخمدان جنس مونث و در واقع در بطن زن قرار دارد، به فلک مشحون تشبیه شود. سلول جنسی ماده پس از رها شدن از تخمدان، در محیطی که حاوی ترشحات مایع است (لوله تخمدان) همانند یک کشتی حرکت می¬کند تا سلول¬های جنسی نر خود را به آن برسانند و لقاح صورت گیرد. (Moore,2016, p.(17 & 20 &22))

پرونده:Capture71.jpg

شكل 1)سلول جنسي ماده در حال رها شدن از تخمدان و ورود به لوله تخمدان. (Moore,2016, p.(17 & 20 &22))

رنگ زرد ترشحات فوليكولي را نشان مي¬دهد كه سلول در آن قرار دارد. درون هر سلول پر از ترکیبات گوناگون و از جمله اطلاعات ژنتیکی و DNA می¬باشد كه بايد به نسل بعد منتقل گردد. محیط درون هر سلول بسیار پیچیده و پر از مولکول¬های متنوع است که از این نظر کلمه مشحون با آن متناسب است. انواع مولكول¬هاي زيستي با ساختار و عملكرد متنوع از جمله پروتئين¬ها، اسيدهاي نوكلئيك، كربوهيدرات¬ها و ليپيدها (چربي¬ها) درون سلول قرار دارند. هركدام از اين مولكول¬ها عملكرد خاصي برعهده دارند و در مجموع اعمال حياتي سلول را انجام داده و يا تنظيم مي¬كنند.درون هر سلول اندامك¬هاي زيادي وجود دارد كه هر كدام وظيفه¬ي ويژه¬اي برعهده دارند. عمكرد اين اندامك¬ها به نحوي است كه سلول را در رسيدن به هدف خود ياري مي¬كنند.

پرونده:Capture72.jpg

شكل 2) سلول جانوري و اجزاي آن(Alberts,2008, p.27)

آیه بعد بیان می¬دارد چیزی مانند فلک مشحون خلق کردیم که بر آن سوار می¬شوند (ما یرکبون) که در اینجا می¬توان فرض نمود آن سلول جنسی نر ¬باشد که از جهاتی مشابه سلول جنسی ماده است و دقیقا عین آن نیست. این سلول در هنگام لقاح سوار بر سلول تخمک می¬شود و سپس قسمتی از آن با سلول تخمک ترکیب می¬شود که شامل اطلاعات ژنتیکی سلول نر می¬باشد.

پرونده:Capture73.jpg

شكل 3) سوار شدن اسپرم ها بر روي تخمك جهت ورود به آن (Moore,2016, p.(17 & 20 &22))


احتمال دوم

در فرضیه دوم با توجه به معنی فلک که باید حامل ذریه باشد می¬توان فلک را معادل تخمدان در جنس مونث در نظر گرفت که حامل و حاوی سلول¬های جنسی ماده است.با عنایت به این که برای فعل حمل از حرف اضافه علی استفاده نشده و این در حالی است که در آیات دیگر حمل بر کشتی با حرف جر علی به کار رفته مانند:«علیها و علی الفلک تحملون» لذا حمل در اینجا به معنای حمل کردن بر چیزی نیست بلکه مفهوم حمل درون کشتی را دارد که این حمل درون آن و پس از مرحله سوار شدن و وارد شدن می تواند تشبیه به حمل نطفه درون بطن مادر شده باشد. تخمدان حاوی فولیکول¬های متعددی است (حدود 400000) و درون هر فولیکول یک سلول تخمک نابالغ وجود دارد.(ریس، 1391ش، ص67) بنابراین تخمدان محیط شلوغ و پیچیده¬ای دارد.ماوردی در شرح آیه: «و خلقنا لهم من مثله مایرکبون»با عنایت به روایت فوق عمل تزویج و رکوب ازواج بر یکدیگر را نتیجه گرفته است(ماوردی، بی تا، ج5، ص20). چنین تفسیری در حالت کلی و با نگاه عرفی در دوره حیات ماوردی است که هنوز علم روز وجود اندامی مانند تخمدان و تخمک را کشف نکرده بود. این در حالی است که امروزه می دانیم مثل تخمدان اندامی برای جنس نر خلق شده که حاوی سلول¬های جنسی نر است و بیضه نام دارد.

وقتی لقاح صورت می پذیرد، آنچه در تخمدان¬هاست (تخمک) با آنچه در بیضه¬هاست (اسپرم) روی هم قرار می¬گیرند،ترکیب می¬شوند و به شکل نطفه در شکم زنان حمل می¬گردد. از آنجایی که مردم عصر نزول قرآن از وجود تخمک و اندام های درون بدن زن که در تولید مثل نقش دارند، بی خبر بودند، این احتمال وجود دارد که امام علی(ع)جهت تفسیر این آیه بطن زنان را به فلک مشحون تشبیه نمودند تا برای مخاطبان قابل فهم باشد. این در حالی است که مخاطبان امروزی کلام ایشان،معنای رکوب را در عمل لقاحبه خوبی درک می¬کنند. لذا می¬توان رکوب بطن زن بر مثل آن را از باب مجاز کل و جزء دانست و مراد از این رکوب را رکوب تخمک که جزئی درون تخمدان است،بر اسپرم که جزئی درون بیضه است، دانست.

پرونده:Capture74.jpg

شكل 4 تخمدان در جنس مونث (Tye,2016) در آیه بعد ذکر شده اگر بخواهیم آن¬ها را غرق کنیم هیچ فریاد¬رسی ندارند. بر این اساس اگر خداوند متعال بخواهد ابناء بشر و ذریه¬ی آن¬ها را غرق کند هیچ فریادرسی ندارند. به این ترتیب که اگر خداوند بخواهد سلول جنسی نر موفق به ورود به سلول تخمک نمی‏شود. اسپرم هایی که موفق به ورود به سلول تخمک نشده¬اند وارد حفره صفاقی شده و در آنجا فاگوسیتوز(بلعیده)می¬شوند(Suarez,2006,p.12)و از بین می روند (که گویی ذریه و اطلاعات ژنتیکی موجود در آنها هم غرق می شوند). همچنین اگر خداوند بخواهد سلول جنسی ماده از بين مي¬رود و کسی نخواهد توانست جلوی آن را بگیرد. زيرا در صورتي كه اسپرم¬ها تا 24 ساعت به تخمك نرسند اين سلول از بين مي¬رود و در همان محيط متلاشي مي¬گردد.(Raven,2001, p.1208) لازم به يادآوري است كه تخمك در محيط مايع قرار دارد و همان جا متلاشي و جذب خواهد شد مگر اینکه رحمت خداوند شامل آن شود، اسپرمبه موقع به تخمک برسد و بتواند آن را بارور کند.در این صورت جنین شکل می¬گیرد و ادامه حیات پیدا می¬کند. البته تا زمانی که خداوند بخواهد (زمان مرگ) جنین زنده خواهد ماند.

در ارتباط با نجات ایشان همچنین می توان از نطفه هایی که باقی می مانند، به نجات یافتگان تعبیر کرد. نمونه آن روایتی است که در آن امام حسین(ع) در میدان جنگ می فرمایند: نطفه های ایشان(دشمنان) در اصلابشان بر من مکشوف است. از این رو از کشتن آنان که نطفه ایشان از اهل ایمان هستند، به جهت استخلاص و نجات و رهایی ذریه ایشان صرف نظر کردم و می بینم کسانی را که نطفه ایشان صالح نخواهد بود، لذا ایشان را به قتل رساندم(شریفی و دیگران، 1389ش، ص609). صرف نظر از صحت یا عدم صحیح بودن انتساب این سخنان به امام(ع)، کاربرد معنایی رهایی و نجات یافتن برای ذریه ای که در روایت در معنای نطفه مورد استعمال قرار گرفته، در زبان عربی عصر نزول به منظور نشان دادن مفهوم بقای نطفه و به تبع آن ذریه نمود یافته است. با عنایت به این که گروهی از مفسران ذریه را جنس فرزندان آدم می¬دانند و ضمیر «هم» را به مخاطبان آیه بازمی گردانند و آن را مشتقی از ذرأ به معنای عام خلق و آفرینش می¬دانند که هم بر قلیل و هم بر کثیر و در حقیقت جنس تک تک انسان¬هایی که مخلوق هستند، دلالت می¬کند(طوسی، بی تا، ج8، ص461؛ ابن جوزی، 1422ق، ج‏3، ص525؛ ابن عطیه اندلسی، 1422ق، ج‏4، ص: 455؛ ثعالبی، 1418ق، ج‏5، ص14؛ مغنیه، 1424ق، ج‏6، ص316 )اگر خداوند متعال بخواهد ابناء بشر در حالت عام (و نه فقط فرزندان نوح(ع)) را غرق کند هیچ فریادرسی ندارند.


ملاک های اعجاز علمی قرآن و فلک مشحون

مقصود از اعجاز علمی قرآن این است که آیاتی از قرآن کریم به یکی از دو صورت زیر، مطلب علمی را در دوران نزول قرآن بیان کرده که بشر از کشف آن عاجز بوده است. اول رازگویی علمی؛ یعنی قبل از نزول آیه مطلب علمی برای همه مردم پوشیده بود و دوم پیشگویی و اخبار غیبی در مورد وقوع حوادث طبیعی و جریانات تاریخی که هنگام نزول آیه کسی از آن خبر نداشته و پس از خبر دادن قرآن طبق همان خبر، واقع شده و با وسایل عادی قابل پیش بینی نبوده است(شاهد، 1386ش، ص85). باعنایت به ملاک های فوق می توان رابطه میان اشارت های علمی آیه 41 سوره یس و سیاق آیات بعد از آن و اعجاز قرآن را مورد واکاوی قرار داد. برخی از مفسران انباء از خلقت دیگر مرکب ها مانند کشتی و هواپیما و ... را که حرکت در دریا و آسمان برای بشر مسخر ساخته، درآیه: «وخلقنا لهم من مثله مایرکبون»اعجاز علمی قرآن دانسته اند(مراغی، بی تا، ج‏23، ص15؛طیب، 1378ش، ج‏11،ص81). به نظر می رسد این رأی مفسران با نظرداشت این که وسایل و مرکب های پیشرفته ای چون هواپیما و سفینه های فضایی در دوره نزول قرآن وجود نداشته و هیچ کس از آن اطلاعی نداشته است ارایه شده که متناسب با ملاک های اعجاز علمی قرآن مطرح گردیده است. باید در نظر داشت نگرش فوق به اعجاز علمی این آیات، با عنایت بر ظاهر آیات بوده است. این در حالی است که دو احتمال مطرح شده در این مقاله نیز که پیرامون مصادیق زیستی فلک مشحون وبا عنایت به حدیث تفسیری حضرت علی (ع) و در لایه بطنی و تمثیلی-استعاری آیه ارائه شد، با ملاک‏های اعجاز علمی هم‏خوانی دارد. احتمالات تمثیلی-استعاری، میان معانی آیه و پدیده‏های طبیعی ارتباط برقرار می‏سازد که در لایه بطنی آیه قابل تحلیل و پیگیری است.در احتمال اول سلول جنسی ماده که در تخمدان جنس مونث و در واقع در بطن زن قرار دارد، به یک کشتی تشبیه شده است.همچنین محیط درون هر سلول بسیار پیچیده و پر از مولکول¬های متنوع است که از این نظر کلمه «مشحون» با آن متناسب است.در احتمال دوم با توجه به معنی فلک که باید حامل ذریه باشد می¬توان فلک را معادل تخمدان در جنس مونث در نظر گرفت سیاق آیات بعد نیز بیان می¬دارد چیزی مانند «فلک مشحون» خلق کردیم که بر آن سوار می¬شوند (ما یرکبون) که در اینجا می¬توان فرض نمود آن سلول جنسی نر ¬باشد که از جهاتی مشابه سلول جنسی ماده است و دقیقا عین آن نیست. با عنایت به احتمال اول از آنجایی که سلول در محیط آبی قرار دارد و محیطی شلوغ، پر و پیچیده دارد، به نظر می رسد تشبیه به کشتی مملو در آیه مورد بحث بسیار دقیق صورت گرفته است و با نظرداشت احتمال دوم تشبیه به محیط پرو شلوغ تخمدان قابل تأمل است. همچنین آفرینش سلولی مثل سلول جنسی ماده و یا بنابر احتمال دوم آفرینش اندام جنسی معادل تخمدان در جنس مذکر نیز به خوبی تبیین گردیده است. در نهایت نیز اسپرم هایی که موفق به ورود به سلول تخمک نشده¬اند از بین می روند که همانند تعبیر آیه گویی ذریه و اطلاعات ژنتیکی موجود در آن¬ها هم غرق می شوند. از آنجایی که وجود سلول در محیط آبی، پر بودن و پیچیدگی درون سلول و تخمدان ها، وجود اندام جنسی معادل تخمدان در جنس مذکر و یا سلول های نر و ماده و نیز غرق شدن سلول هایی که موفق به ورود به سلول تخم نشده اند،در زمان نزول وحی و حتی قرن‏ها بعد از آن برای بشر ناشناخته بوده،نگرش تمثیلی فوق از آیه را می توان متناسب با ملاک های اعجاز علمی قرآن (رازگویی و پیشگویی از حقایق علمی) دانست. دلیل ناشناخته بودن این حقایق زیست شناسی را در تاریخ کشف آن می توان جستجو کرد. به عنوان نمونه،در سال 1683 میلادی (11 قرن پس از اسلام) وان لیون هوک (یکی از بزرگترین دانشمندان زیست شناسی جدید و یکی از پدران زیست‏شناسی نوین)چون نتوانسته بود تخمک را در رحم ببیند اعتقاد داشت تنها اسپرم در تشکیل جنین نقش دارد و اهمیت و حتی وجود تخمک را نفی می¬کرد.او اعتقاد داشت رحم فقط وظیفه نگهداری و تغذیه جنین را برعهده دارد. تنها با اختراع میکروسکوپ بود که در قرن هفدهم میلادی اسپرم در مایع منی کشف شد.اما وجود تخمک در پستانداران تا 200 سال بعد هم ناشناخته ماند.در آن زمان وجود تخمک در فولیکول¬های تخمدان سگ توسط میکروسکوپ کشف شد و از آن به بعد مطالعات برروی لقاح و تکوین جنین آغاز شد.در سال 1838 تئوری سلول توسط شوان و شلایدن مطرح شد و به سرعت پذیرفته شد که تمام موجودات زنده از سلول¬ها تشکیل شده اند و سلول، واحد ساختاری حیات است.در این زمان شوان، دانشمند زیست‏شناس، تخمک را نیز یک سلول در نظر گرفت.(Lopata,2009 ,p.2-9)

نتیجه

ترکیب «فلک مشحون» در قرآن، روایات و زبان عرب به معنای کشتی مملو(پر) استعمال شده است. برخی از مفسران بر این باورند که «فلک مشحون» در آیه 41 سوره یس علاوه بر معنای ظاهری کشتی مملو بر معانی تمثیلی دیگری چون کشتی سلامت و یا بطون(شکم ها) زنان دلالت دارد. بر این اساس با عنایت به حدیث تفسیری منتسب به امام علی(ع) که «نطفه» در آیه مذکور را به«ذریه» و «بطون زنان» را به «فلک مشحون» تشبیه کرده اند، می¬توان فرض کرد خداوند در این آیه حمل اطلاعات ژنتیکی توسط فلک مشحون را بیان نموده که دو احتمال در این زمینه قابل طرح است:اول آن که سلول جنسی ماده که در تخمدان جنس مونث و در واقع در بطن زن قرار دارد، به کشتی تشبیه شده باشد که پس از رها شدن از تخمدان، در محیطی که حاوی ترشحات مایع است (لوله تخمدان) همانند یک کشتی حرکت می¬کند تا سلول¬های جنسی نر خود را به آن برسانند و لقاح صورت گیردو احتمال دوم این که فلک مشحون، اشاره به تخمدان در جنس مونث باشد. همچنین پیچیدگی و پری درون سلول و یا تخمدان ها با لفظ مشحون در آیه تناسب دارد. لذا می توان سیاق آیات بعد:«وخلقنا لهم من مثله مایرکبون ان نشا نغرقهم فلاصریخ لهم و لاهم ینقذون...» را دال بر وجود اندام جنسی معادل تخمدان در جنس مذکر و یا سلول های نر و ماده و نیز غرق شدن سلول هایی که موفق به ورود به سلول تخم نشده اند، دانست. از آنجایی که پدیده‏های طبیعی و زیستی مورد اشاره در این دو احتمال و حقایق علمی مرتبط با آنهادر زمان نزول وحی توسط بشر کشف نگردیده است، می توان گفت در تفسیر این آیه شریفه و در لایه بطنی و تمثیلی ملاک رازگویی علمی (یعنی قبل از نزول آیه مطلب علمی برای همه مردم پوشیده بوده است) وجود دارد. از دیگر سو برخی از مفسران نیز با عنایت به ظاهر آیه از: «وخلقنا لهم من مثله مایرکبون» خبر از خلقت دیگر مرکب ها مانند هواپیما وسفینه فضایی و ... را نتیجه گرفته اند و آن را گونه ای از پیشگویی های غیبی قرآن و از اعجاز های علمی قرآن برشمرده اند. بنابراین می توان در هر دو نگرش ظاهری و تمثیلی، احتمال وجود اعجاز علمی قرآن کریم را در آیه 41 سوره یس مطمح نظر قرار داد.



پانویس و منابع


1. قرآن کریم

2. آل سعدی، ع. (1408ق.)، تیسیر الکریم الرحمن، بیروت، مکتبه النهضه العربیه، دوم.

3. آلوسی، س. (1415ق.)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالکتب¬العلمیة، بی¬چا.

4. آل غازی ملاحویش، س. (1382ق.)، بیان المعانی، دمشق، مطبعه الترقی، اول.

5. ابن ابی حاتم، ع. (1419ق.)، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق محمد طیب اسعد، عربستان سعودی، مکتبة نزار المصطفی الباز، سوم.

6. ابن ابی زمنین، م. (1424ق.)، تفسیر ابن ابی زمنین، بیروت، دارالکتب العلمیه، اول.

7. ابن بابویه (شیخ صدوق)، م. (1362ش.)، الخصال، تحقیق: علی اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین.

8. ابن جزی، م. (1416ق.)، التسهیل لعلوم التنزیل، بیروت، دارالارقم بن ابی الارقم، اول.

9. ابن جوزي، ا. (1422ق.)، زاد المسير في علم التفسير، بيروت، دارالكتاب العربي، اول.

10. ابن درید، م. (1987م.)،جمهرة اللغة، تحقیق رمزی منیر بعلبکی، بیروت، دارالعلم للملایین، اول.

11. ابن فارس، ا. (1404ق‏‏.)‏،معجم مقاييس اللغة‏، قم‏، مكتب الاعلام الاسلامي‏، اول.

12. ابن عاشور، م. (1420ق.)، التحریر و التنویر، بیروت، موسسة التاریخ العربی، بی¬چا.

13. ابن عجیبه، ا. (1419ق.)، البحرالمدید فی تفسیر القرآن المجید، قاهره، حسن عباس زکی، اول.

14. ابن عربي، م. (1422 ق.)، تفسير ابن عربي، بيروت، دارالاحياءالتراث‌العربي، چاپ اول.

15. ابن عطیه اندلسی، (1422ق.)، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، بیروت، دارالکتب¬العلمیة،بی¬چا.

16. ابن کثیر دمشقی، ا. (1419ق.)، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالکتب العلمیة منشورات محمد علی بیضون، بی‌چا.

17. ابن منظور، م. (1414ق.)، لسان العرب، بیروت، دارصادر، سوم.

18. ابوالفتوح رازي، ح. (1408ق.)، روض‌الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن، مشهد، بنياد پژوهشهاي آستان قدس رضوي،بی¬چا.

19. ابوحيان اندلسي، (1420ق.)، البحر المحيط فی التفسیر، بيروت، دارالفكر، بی¬چا.

20. ارمی علوی، م. (1426ق.)، تفسیر حدائق الروح و الریحان فی روابی علوم القرآن، بیروت، دار طوق النجاه.

21. ازدی، ع. (1387ش.)، کتاب الماء، تحقیق محمدمهدی اصفهانی، موسسه تاریخ پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، اول.

22. ازهری، م. (1347ق.)، تهذیب اللغه، مصحح محمدهارون عبدالسلام، محمد علی نجار، قاهره، موسسه المصریه العامه.

23. بحرانی، ه. (1416ق.)، البرهان فی تفسیر القرآن، تحقیق: قسم الدراسات الاسلامیه مؤسسه بعثه، قم، بنیاد بعثت، اول.

24. بغدادی، ع. (1415ق.)، لباب التأویل فی معانی التنزیل، ‌بیروت، دارالکتب العلمیة، بی‌چا.

25. بغوي، ح. (1420ق.)، معالم التنزيل فی تفسیر القرآن، بيروت، دار احياء الثراث العربي، اول.

26. بيضاوي، ع. (1418ق.)، انوار التنزيل و اسرار التاویل، بيروت، داراحياء التراث العربي، اول.

27. ثعالبی، ع. (1418ق.)، جواهر الحسان فی تفسیر القرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌چا.

28. ثعلبي، ا. (1422 ق.)، الكشف و البيان عن‌تفسير القرآن، بيروت، دار احياء التراث العربي، اول.

29. جصاص، ا. (1405ق.)، احکام القرآن، تحقیق محمد صادق قمحاوی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی چا.

30. جوادی آملی،ع. (1372ش.)،تحرير القواعد صائن الدين علي بن محمد التركه، انتشارات الزهراء، اول.

31. حسینی شاه عبدالعظیمی، ح. (1363ش.)، تفسیر اثناعشری، میقات، تهران، اول.

32. حسيني شيرازي، س. (1424ق.)، تقريب القرآن الي الاذهان، بيروت، دارالعلوم، اول.

33. .....، (1423ق.)،تبیین القرآن، بیروت، دارالعلوم، دوم.

34. حسینی همدانی، س. (1404ق.)، انوار درخشان، تحقیق: محمدباقر بهبودی، تهران، کتابفروشی لطفی، اول.

35. حقي بروسوي، ا. (بي تا.)، روح البيان، بيروت، دارالفكر، بی چا.

36. حوی، س. (1424ق.)، الاساس فی التفسیر، قاهره، دارالسلام، ششم.

37. خطيب، ع. (بی تا.)، تفسيرالقرآني للقرآن، بی جا، بی نا، بی چا.

38. راغب اصفهاني، ح. (1412ق.)، مفردات الالفاظ القرآن، بيروت، دارالعلم، اول.

39. زحيلي، و. (1418ق.)، المنير في العقیدة و الشریعة و المنهج، بيروت، دارالفكر، دوم.

40. زمخشري، م. (1407ق.)، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بيروت، دارالكتاب العربي، سوم.

41. سبزواری نجفی، م. (1406ق.)، الجدید فی تفسیر القرآن المجید، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، اول.

42. سمرقندي، ن. (بی‌تا.)، بحر العلوم ، بی‌جا، بی‌نا، بی‌چا.

43. سيد قطب، ا. (1412ق.)،في ظلال القرآن، بيروت، دارالشروق، هفدهم.

44. سیدکریمی حسینی، س. (1382ش.)، تفسیر علیین، قم، انتشارات اسوه، اول.

45. سيوطي، ج. (1404 ق.)، الدر المنثور فی تفسیر القرآن بالمأثور، قم، كتابخانه آيت‌اله مرعشي نجفي.

46. شاهد، ر. (1386ش.)، اعجاز قرآن از دیدگاه مستشرقان، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، اول.

47. شبر، س. (1407 ق.)، الجوهر الثمین فی تفسیر المبین، کویت، مکتبه الألفین.

48. شریفی، ع. (1394ش.)، معناشناسی قران در اندیشه شرق شناسان با تأکید بر ایزوتسو، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب.

49. شریفی، م. ، زینالی، س. ، احمدیان، م. و مدنی، س. (۱۳۸۲ ش.)، موسوعه الکلمات الامام الحسین (علیه السلام) فرهنگ جامع سخنان امام حسین ع، ترجمه علی مؤیدی، تهران، امیر کبیر.

50. شوکانی صنعانی، م. (1414ق.)، فتح القدیر، بیروت، دارالکلم الطیب، اول.

51. صاحب بن عباد، ا. (1414ق.)، المحیط فی اللغة، تحقیق محمدحسن آل¬یاسین، عالم الکتاب، بیروت، اول.

52. صادقی تهرانی، م. (1365 ش.)، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، قم، انتشارات فرهنگ اسلامی.

53. طباطبايي، م. (1417ق.)، الميزان فی تفسیر القرآن، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، پنجم.

54. طبرسي، ف. (1372ش.)، مجمع‌البيان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات ناصرخسرو، سوم.

55. طبری، ا. (1412ق.)، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفة، بی‌چا.

56. طنطاوی جواهری (1350ق.)، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم، مصر، مطبعه مصطفی البابی الحلبی.

57. طوسی، م. (بی‌تا.)، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌چا.

58. طیب، س. (1378 ش.)، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلامی.

59. عروسی حویزی، ع. (1415ق.)، تفسیرنورالثقلین، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، قم، اسماعیلیان، چهارم.

60. فخرالدين رازي،ا. (1420ق.)،مفاتيح الغيب، بيروت، دار احياء التراث العربي، سوم.

61. فراء، ا. (بی‌تا.)، معانی القرآن، مصر، دارالمصریة للتألیف و الترجمة،بی‌چا.

62. فراهيدى، خ. (1409ق.)، كتاب العين‏، قم‏،‏ نشر هجرت، دوم‏.

63. فضل‌الله، س. (1419 ق.)، من وحي القرآن، بيروت، دارالملاك للطباعه و النشر، چاپ دوم.

64. فيض كاشاني، م. (1415 ق.)، الصافی، تهران، انتشارات صدر، چاپ دوم.

65. قرشی بنایی، ع. (1412ق.)، قاموس قرآن،تهران، دارالکتب الاسلامیه، ششم.

66. قرطبی، م. (1364ش.)، الجامع الاحکام القرآن، تهران، انتشارات ناصرخسرو، بی¬چا.

67. قشیری، ع. (بی¬تا.)، لطایف الاشارات، مصر، الهیئة المصریة العامة الکتاب.بی¬چا.

68. قمی، ع. (1367ش.)، تفسیرالقمی، تحقیق سید طیب موسوی¬جزایری، قم،‌ دارالکتاب، چهارم.

69. کاشانی، م. (1336ش.)، منهج الصادقین فی الزام المخالفین، تهران، کتابفروشی محمدحسن علمی، بی‌چا.

70. کاشفی سبزواری، ح. (1369ش.)، مواهب علیه، تهران، اقبال، بی‌چا.

71. گنابادي، س. (1408 ق.)، بيان السعاده في مقامات العباده، بيروت، موسسه الاعلمي للمطبوعات، چاپ دوم.

72. ماوردی، ع. (بی تا.)، النکت و العیون، بیروت، دارالکتب العلمیه، اول.

73. مجلسی، م. (1403ق.)، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، دوم.

74. محلی، ج. و سیوطی، ج. (1416ق.)، تفسیر الجلالین، مؤسه نور للمطبوعات، بیروت، اول.

75. مراغي، ا. (بي‌تا.)، تفسير المراغي، بيروت، دار احياء التراث العربي، بی‌چا.

76. مشهدي قمي، م. (‌1368ش.)، كنز الدقائق و بحر الغرائب، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد، اول.

77. مصطفوی، ح. (1368ش.)، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، اول.

78. مظهری، م. (1412ق.)، التفسیر المظهری، محقق تونسی، غلام نبی، پاکستان، مکتبه رشدیه، بی چا.

79. معرفت، م. (1385ش.)، التأویل فی مختلف المذاهب الآراء، تهران، مجمع جهانی تقریب بین مذاهب.

80. مغنیه، م. (1424 ق.)، تفسیر الکاشف، تهران، دارالکتب الاسلامیه، بی‌چا.

81. مقاتل‌بن‌سليمان بلخي، (1423ق.)،تفسير مقاتل بن سليمان، بيروت، دار احياء التراث العربي، اول.

82. مكارم شيرازي، ن. (1374 ش.)، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ اول.

83. .......، (1381ش.)، مثال های زیبای قرآن(امثال القرآن)، قم، نسل جوان.

84. ميبدي، ر. (1371ش.)، كشف‌ الاسرار و عدّة‌ الابرار، تهران، اميركبير، پنجم.

85. نحاس، ا. (1421ق.)، اعراب القران، بیروت، منشورات محمدعلی بیضون، دارالکتب العالمیه، چاپ اول.

86. نخجوانی، ن. (1999م.)، الفواتح الالهیه و المفاتح الغیبیه، مصرف دار رکابی للنشر، اول.

87. نصیری، ع. (1387ش.)، معرفت قرآنی (یادنگار آیت الله محمدهادی معرفت)،تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه اسلامی.

88. نووی جاوی، م. (1417ق.)، مراح لبید لکشف معانی القران المجید، بیروت، دارالکتب العلمیه، اول.

89. نیشابوری، م. (1415ق.)، ایجازالبیان عن معانی القرآن، بیروت، دارالغرب الاسلامی، اول.

90. نیشابوری، ن. (1416ق.)، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، تحقیق: زکریا عمیرات، بیروت، دارالکتب العلمیه، اول.

91. ریس، ج.، اوری، ل.، کاین، م. و همکاران (1391 ش.)، بیولوژی کمپبل،ترجمه سعید فردی، تهران، انتشارات خانه زیست شناسی.

92. هواری، ح. (1426ق.)، تفسیر کتاب الله العزیز، الجزایر، دارالبصائر، اول.

93. Alberts et al. (2008), “Molecular Biology Of The Cell”, Garland Science, p.27.

94. Lopata,A. (2009),“History Of The Egg In Embryology”,Journal Of Mammalian Ova Research,26(1), p.2-9.

95. Raven, J. (2001), “Biology”, Mcgraw-Hill, p.1208.

96. Moore, K. L., AND Persaud, T.V.N (2016), “Before we are born”,9th edition, Elsevier, p.(17 & 20 &22).

97. Tye ,M. (2016), “Sexuality and Our Diversity: Integrating Culture with the Biopsychosocial”, Flat World Education.

98. Suarez, S.S., AND Pacey,A.A. (2006), “sperm transport in the female reproductive tract”,Human Reproduction Update, 12, 1(23-37).