محل سد ذوالقرنین در ختای نامه: قلماق

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
پرش به ناوبری پرش به جستجو


قَالُوا۟ يَٰذَا ٱلْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِى ٱلْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَىٰٓ أَن تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا
(آن گروه به او) گفتند: «ای ذو القرنین یأجوج و مأجوج در این سرزمین فساد می‌کنند؛ آیا ممکن است ما هزینه‌ای برای تو قرار دهیم، که میان ما و آنها سدّی ایجاد کنی؟!»
آیه 94 سوره کهف

عبارت محوری

یاجوج و ماجوج...سداً

بیان مطلب علمی

نقل ختای نامه

در ختای نامه، نواحی پشت سد ذوالقرنین (بیرون آن را) که اکنون یوکون و آلاسکا می نامند، صحاری قلماق (یا مجاور آن) نامیده است.

قلماق و سد ذوالقرنین

طبق این نقل: 1- کوه قاف و سد ذوالقرنین و صحرای قلماق در مشرق صحرای قبچاق (سیبری قدیم) قرار دارد.

منابع کهن، گستره سرزمین ترکان (یعنی دشت قبچاق یا دشت کبیر) را 7 تا 8 ماه مسافت پیمایش زمینی (معادل 10 تا 12 هزار کیلومتر) دانسته اند. می دانیم که حد مغربی تاخت و تاز ترکان در قدیم، دشتهای شمال دریای سیاه بوده است. پس حد مشرقی آن بایستی 12 هزار کیلومتر در مشرق دریای سیاه (یعنی حوالی آلاسکا از طریق شمال شرق آسیا و تنگه برینگ) باشد.

2- سگسر، مرغسر، استرسر، زاغ سر و شهر زنان، از قبایل و شهرهای قاره آمریکا بوده اند. (احتمالا پوست یا تمثال این حیوانات را بر سر می گذاشته اند. درباره سرخپوستان هم گزارش و عکس (و درباره مایاها هم سنگ نگاره و نگاره و کدکس های مکتوب) داریم که چنین می کرده اند. برای شهر زنان هم از آمریکای شمالی و مرکزی و جنوبی گزارش داریم).

3- در دامنه سد ذوالقرنین، ریگ سفید (برف و یخ ؟) بوده است. در این دامنه صدها هزار نفر از قوم قلماق زندگی می کرده اند. برای جنگ خروج می کنند و قلماقستان و ایوغورستان و تبت و مغولستان و خطا و سپس چین را شکست می دهند.

4- نام این پادشاه، اسن تیشی بوده است.

مکان یابی محل دشت قلماق از روی ختا

ابن بطوطه در سفرنامه خود می گوید که بین قراقروم-ختا تا خانبالغ قرن هفدهم (احتمالا پکن)، 3 ماه مسافت است که همگی آن آبادانی است. پس فاصله قراقروم-ختا تا پکن، حدود 3600 کیلومتر می شود که در حوالی سیبری شرقی (جمهوری یاکوتیا یا همان ساخای روسیه) واقع می شود. گفته شده که ظلمات در شمال قره قروم-ختا واقع است. طبق دیگر منابع، ختا در شمال چین واقع بوده است که با آدرس بالا، سازگار است. طبق آدرس ابن بطوطه، آغاز ختا در حدود سیبری شرقی است. طبق دیگر منابع، حداقل تا انتهای شرقی آسیا را جزء ختا می دانستند. در برخی منابع صحبت از ختای غربی و ختای شرقی شده است. دشت قلماق (صحرای قلماق) (که سد اسکندر را در گوشه آن دانسته اند) در مشرق ختا واقع بوده است. لذا می توان پیشنهاد داد که ناحیه آلاسکا (یوکان) در برهه ای از زمان، دشت قلماق نام داشته است.

در کتاب خطای نامه ذکر شده که طول دشت قبچاق 7 ماهه راه (معادل 10500 کیلومتر) است و عرض آن 3 ماهه راه. انتهای مغربی دشت قبچاق در زمان صاحب خطای نامه در حوالی شمال دریای سیاه (حدود اوکراین فعلی) بوده است. لذا انتهای مشرقی دست قبچاق در حوالی آلاسکا در فاصله حدود 10 هزار کیلومتر از شمال دریای سیاه (از طریق استپهای آسیا) قرار می گیرد. ذکر شده که در مشرق دشت قبچاق، دشت قلماق قرار دارد که در گوشه آن، کوهستان قاف و سد اسکندر (سد ذوالقرنین) واقع است.

حکمرانی ایران بر قلماق

در زمان حکومت پسر اولجایتو (ابوسعید بهادرخان ایلخان مغول) بر ایران، مورخی به نام کمال الدین عبدالرزاق سمرقندی می نویسد که از شرق تا غرب، از انتهای صحرای قلماق تا ممالک عراق، تحت سلطه ایلخان مغول حاکم بر ایران بود.

تجار اقالیم سبعه از تمام جهان (... و دشت قبچاق و نواحی قلماق و تمام بلاد مشرق و چین و ماچین و خان بالیغ ...) به جزیره هرمز می آمدند تا کالاهای خود بفروشند و مسافران هم از همه جهان به آنجا می آمدند و کالا می خریدند.

لذا با جمع میان این نقل قول و نقل قول ختای نامه، می توان نتیجه گرفت که:

1- در زمان بهادرخان ایلخان مغول (پسر اولجایتوی شیعه)، حکومت ایران از آلاسکا تا عراق، سلطه داشته است.

2- جزیره هرمز، مرکز تجارت جهانی بوده است.

منابع و پانویس