بیضی واری نقشه های جغرافیایی صحیح از زمین و دحو الارض

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
ارسال شده توسط کاربران، در دست بررسی
وَٱلْأَرْضَ بَعْدَ ذَٰلِكَ دَحَىٰهَآ
و زمین را بعد از آن گسترش داد،
آیه 30 سوره نازعات

عبارت محوری

دحها

بیان مطلب علمی

نقشه صحیح زمین

نقشه بالا از روی اطلاعات دقیق ماهواره ای و طی یک پژوهش بزرگ علمی چند ساله توسط یک پژوهشگاه استرالیایی تهیه شده است. رنگها مربوط به پستی و بلندی های بستر اقیانوسهاست. اما آنچه در اینجا برای ما مهم است شکل کلی این نقشه است: در مجموع این نقشه به شکل بیضی است. البته ما نقشه های مستطیل شکل هم از کره زمین دیده ایم اما نکته اینجاست که چون دایره های عظیمه (دایره های دور زمین) در استوا بیشینه و در قطبین کمینه و صفر است، نقشه های مستطیلی از زمین صحیح نیستند و حقیقت انحنای یک کره را نشان نمی دهند. اما در نقشه بیضی شکل بالا نگاه کنید. انحنای استوا (عرض نقشه در استوا) بیشینه است و در قطبین، صفر است. پس این نقشه بیضی شکل، حقیقت انحنای یک کره را رعایت نموده است. به صورت کلی اگر بخواهیم سطح یک کره را باز کنیم و بگسترانیم، مانند رسم نقشه جغرافیایی زمین، اگر سه شرط زیر را رعایت کنیم، به یک شکل شبیه بیضی شبیه نقشه بالا می رسیم: شرط 1: حواسمان به رعایت تفاوت فاصله ها و اندازه ها ناشی از انحنای سطح کره باشد ( همان که در بالا با لفظ رعایت حقیقت انحنای کره بیان شد) شرط 2: دو قطب در کره داشته باشیم که محوری شمالی-جنوبی را تعریف و متعین نماید. رعایت بالا بودن شمال و پایین بودن جنوب و اینکه قطبین در مرز نقشه و نه وسط آن باشند. (رعایت حس شناختی-جغرافیایی شمال و جنوب) شرط 3: گسترانده شدن پوسته کره در راستایی تقریبا عمود بر محور پیش گفته که ناشی از تعریف و متعین بودن محور شرق و غرب روی پوسته کره است (رعایت حس شناختی-جغرافیایی شرق و غرب)

از اینروست که بسیاری از نقشه های علمی و دقیق، سطح گسترده زمین را به شکلی شبیه به بیضی رسم می کنند. قرآن کریم در سوره نازعات آیاتی را پیرامون برافراشته شدن آسمان و گستراندن زمین یا غلتاندن آن بیان می دارد که می تواند و ممکن است اعجاز علمی با لحاظ نکات پیش گفته باشد. و الله اعلم. به این نحو که پس از بیان دو شرط، از گسترانده شدن زمین یا غلتاندن آن (بسته به اینکه واژه دحها را چه معنا کنیم) خبر می دهد. البته زمین برای موجوداتی که روی آن راه می روند گسترده شده است. از دید ناظر بیرونی هم، زمین یک کره (با دقت ریاضی: یک شکل بیضوی) است. پس هر دو معنا با حقایق حسی و شناختی سازگار است. دحها از یک مولفه معنایی که دلالت بر بیضی و شکل تخم مرغ دارد هم برخوردار است. از این رو با در نظر داشت اسلوب بلاغی قرآن کریم، دلالت معنایی بر شکل بیضی هم متصور است. اگر دحها را در معنای غلتاندن بگیریم، خوب زمین واقعا شکلی گرد و با دقت ریاضی اصلا یک شکل بیضوی است که اتفاقا دور خود در گردش است. فعلا با این احتمال اعجاز علمی کاری نداریم. حال ببینیم اعجاز علمی مرتبط با نقشه بیضی شکل زمین چه می تواند باشد؟ اگر دحها را در معنای گستراندن بگیریم، پس آیه با لحاظ نکات پیش گفته ممکن است در حال بیان این معنا باشد که زمین را به نحوی بیضی شکل گستراندیم. پیشتر سه شرط بیان شد که اگر آنها را داشته باشیم، گستراندن یک پوسته کروی ما را به یک سطح بیضوی می رساند (مثل گستراندن سطح کره زمین بر روی سطح نقشه جغرافیایی بالا) اگر قرار باشد این آیه اعجاز علمی باشد شایسته است که این شروط سه گانه را نیز بیان کرده باشد. آیه کریمه می فرماید: و الارض بعد ذلک دحها و زمین را بعد از آن گستراند (چنان بیضی)، (با لحاظ مولفه معنایی بیضی در معنای بلاغی آیه)

لفظ بعد ذلک الهام کننده بیان شرط است: بعد از وقوع شرایطی، زمین چنان بیضی گسترانده شد. بعد ذلک به دو آیه قبلی می تواند اشاره داشته باشد. دو آیه قبلی بیان می دارند که گنبد ظاهری آسمان برافراشته شد و پدیده ی سیاه شدن روشنایی روز با آمدن شب و دمیدن روشنایی روز در صبحگاهان رخ داد و سپس، زمین چنان بیضی از منظر موجودات روی آن گسترانده شد. شرط قرآنی اول با شرط علمی دوم ارتباط دارد. شرط قرآنی دوم با شرط علمی سوم ارتباط دارد. حقیقت قرآن و بیانگر حقیقت بودن آن و دقت قرآن با شرط اول علمی ارتباط دارد. یعنی برای قرآن کریم، شرط اول علمی گفته شده در این مساله ترسیم پوسته، شرطی از قبل مفروض است. پس سه شرط علمی رسم بیضی وار پوسته کروی توسط قرآن کریم هم شرط شده است و این، احتمال اعجاز علمی این آیات را به شدت افزایش می دهد والله اعلم. اما چرا شرط اول قرآنی یعنی برافراشته شدن گنبد آسمان و سامان مندی آسمان دلالت بر شرط دوم علمی یعنی محور جغرافیایی شمال و جنوب بر سطح زمین دارد؟ دو تصویر زیر را که از یک سایت اینترنتی مربوط به نجوم آورده شده است ببینید.

حرکت ستاره ها در طول شب
حرکت ستاره ها در طول شب

ستاره ها از دید ناظر زمینی در آسمان شب، طی چند ساعتی که شب به طول می انجامد، گویی به دور یک ستاره خاص که همان ستاره قطبی است می گردند. آسمان با ستاره هایش گویی یک سقف یا گنبد است که راس آن و مرتفع ترین بخش آن گنبد (نه ارتفاع ظاهری ستاره) ستاره قطبی است. برافراشتن این سقف و گنبد می تواند اشاره به این پدیده یعنی گردش ظاهری ستارگان در آسمان شب به دور ستاره قطبی از دید ناظر زمینی داشته باشد. پس اشاره به ستاره قطبی در این آیه شده است. می دانیم که چون شمال جغرافیایی زمین متعین است ستاره قطبی جهت شمال را نشان می دهد و چون قطبین محور چرخش زمین اند و شمال و جنوب با وجود این محور، تعریف شده است و متعین شده است، ستاره قطبی یک قطب ظاهری چرخش برای دیگر ستارگان از دید ناظر زمینی است. پس شرط دوم علمی از طریق اشاره به پدید آمدن پدیده های مرتبط با تعین و وجود قطبین و شمال و جنوب، در آیات مورد بحث ذکر شده است.

اما شرط سوم علمی چگونه با شرط دوم قرآنی مرتبط است؟ می دانیم شرق و غرب روی کره زمین ناشی از جهت گردش زمین به دور خودش متعین شده اند. شب و روز هم دقیقا به خاطر این گردش پدید آمده اند. اصلا مشرق طلوع خورشید تقریبا همان مشرق جغرافیاست و مغرب غروب خورشید تقریبا همان مغرب جغرافیاست. پس پدید آمدن پدیده "پرده افکنی شب" و "دمیدن صبح" رابطه التزامی با متعین شدن جهتهای جغرافیایی شرق و غرب دارد. چون هر دو بروزهای مفهومی و حسی یک اتفاق فیزیکی یعنی گردش زمین به دور خودش هستند. پس شرط سوم علمی در قالب اشاره به پرده افکندن شب و دمیدن صبح در آیات در قالب شرط دوم قرآنی برای این موضوع، بیان شده است. کلا هم هر دو شرط قرآنی و هر دو شرط دوم و سوم علمی، مربوط و ناشی از گردش زمین به دور خودش هستند. امری که به صورتی بسیار بلیغ در قالب مولفه معنایی غلتاندن برای زمین در این آیات ذیل معنای دوم دحها (معنای دوم دحها در این تفسیر، زیرا در این تفسیر معنای اول را گستراندن گرفتیم) بیان شده است. والله اعلم

منابع و پانویس