پیوستگی و گسستگی آسمان‌ها و زمین از منظر قرآن و علم

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۰۲ توسط Hosna (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{QFrame|Surah=|Ayah=}} =چکیده= مفهوم «آسمان» در قرآن که با لفظ «سماء» از آن یاد شده است...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
default شماره آیه یا سوره اشتباه است!
default شماره آیه یا سوره اشتباه است!
آیه سوره [[:Category:|]]

[[Category:]]

چکیده

مفهوم «آسمان» در قرآن که با لفظ «سماء» از آن یاد شده است، کاربرد گسترده ای دارد. لذا برای درک بهتر دیدگاهی که خداوند در قرآن درباره این مفهوم مطرح می نماید، ضروری است که معنای دقیق «سماء» و مصادیق آن در آیات مختلف مورد بررسی قرار گیرد.

مقدمه

واژه «سماء» و جمع آن «سماوات» جمعاً 310 بار در قرآن به صورت معرفه و نکره به کار رفته است. کاربرد گسترده این واژه در آیات قرآن، ضرورت تبیین دقیق معنا و مصادیق آن را نشان می دهد. در این نوشتار ابتدا به بررسی معنای لغوی «سماء» پرداخته و سپس کاربردهای قرآنی آن را با توجه به نظر مفسران تبیین نموده و جمع بندی می نماییم.

پرونده:آسمان در قرآن

«سماء» در لغت

واژه «سماء» از ریشه «س،م،و» به معنای بلندی، ارتفاع و رفعت است. «سماء» به صورت مونث و مذکر هر دو به کار می رود و همچنین برای مفرد و جمع نیز می تواند یکسان استعمال شود. علت این امر را چنین گفته اند که چون «سماء» از اسماء جنس است، استعمال آن با مفرد و جمع و نیز مونث و مذکر جایز است. فراهیدی «سماء» را به معنای سقف هر چیز و هر خانه‌ای می‌داند. جوهری می‌گوید: «سماء» هر آن چیزیست که بر فراز تو قرار گرفته و بر تو سایه می‌افکند و از این باب است که به سقف خانه «سماء» گفته می‌شود. راغب اصفهانی «سماء»ِ هر چیز را بالای آن می‌داند و می‌گوید که هر «سماء» نسبت به آنچه پایین آن است، «سماء» و نسبت به آنچه که بالای آن قرار می‌گیرد، «ارض» محسوب می‌شود. اما «سماء» معروف همان «سماء»ی است که بر زمین سایه افکنده است. به گفته ابن فارس عرب به هر چیز بلند مشرف و مسلط، «سماء» می‌گوید، حتی پشت اسب و گیاهان را نیز «سماء» خوانده است. تسمیه گیاه به «سماء» یا به این دلیل است که گیاه از باران که خود «سماء» است، ایجاد می‌شود و یا به این دلیل است که گیاه از زمین ارتفاع می‌گیرد. علاوه بر این، در مواردی به ابر و باران نیز «سماء» گفته شده است. مصطفوی می‌گوید: اصل واحد در این ریشه، آن چیزی است که مرتفع و بلند است و بالای شئ دیگری و محیط بر آن قرار می‌گیرد. این لغت برگرفته از آرامی، سریانی و عبری است که در عربی به صورت «سماء» به کار رفته است.

بدین ترتیب، باید گفت که واژه «سماء» از گستره معنایی وسیعی برخوردار است و می‌تواند مصادیق متعددی را در بر گیرد. بنابراین، با توجه به این‌که جو زمین، کرات آسمانی و فضای بین آنها بالای زمین و مشرف و مسلط بر آن قرار گرفته‌اند، می‌توانند از جمله مصادیق «سماء» به شمار روند.

کاربرد «سماء» در آیات

همان‌طور که در بررسی لغوی واژه «سماء» اشاره شد، این واژه دارای گستره معنایی وسیع و مصادیق متعددی است. از این رو، برای تعیین مصداق دقیق آن در هر آیه باید به قراین موجود و سیاق آیات توجه نمود. با توجه به آنچه که مفسران تا کنون درباره مصادیق «سماء» در آیات مختلف بیان کرده اند، موارد کاربرد این واژه در آیات را می‌توان در چهار دسته زیر مطرح کرد:

1.«السماء» گاه به معنای جو، ابر و باران به کار رفته است. در این باره می‌توان به آیاتی اشاره کرد که درباره نزول باران از آسمان سخن می‌گوید:

  • الَّذي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ بقرة/2/22 [۱]

برخی برآنند که چون باران از ابر فرو می‌ریزد و عرب نیز به ابر «سماء» می‌گوید، در اینگونه آیات، مراد «ابر» است، در حالیکه هیچ مانعی ندارد که منظور از این «سماء» را کمی گسترده تر در نظر گرفته و آسمانی که ابر در آن قرار دارد، یعنی جو زمین را، مصداق آن بدانیم، چنانکه برخی بر این باورند. اما در برخی از آیات نیز می‌توان با استفاده از قرینه‌هایی مشخص کرد که مراد الهی تنها «جو زمین» است:

  • اللَّهُ الَّذِى يُرْسِلُ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَيَبْسُطُهُ فىِ السَّمَاءِ كَيْفَ يَشَاءُ وَ يجَْعَلُهُ كِسَفًا فَترََى الْوَدْقَ يخَْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ فَإِذَا أَصَابَ بِهِ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ روم/30/48[۲]

همان‌طور که می‌بینیم در این آیه سخن از آسمانی است که ابرها در آن قرار دارند، بنابراین مصداقی به جز جو زمین را نمی‌توان برای آن در نظر گرفت. در آیاتی نظیر آیه زیر نیز مفسران غالباً مراد از «سماء» را باران دانسته‌اند، گرچه برخی نیز در معنای آن ابر و آسمان را ذکر کرده‌اند:

  • يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً نوح/71/11[۳]

2.اژه «السماء» در مواردی به معنای اجرام آسمانی یا فضای حاوی آنها به کار رفته است.

اجرام منظومه شمسی
اجرام منظومه شمسی

البته شاهد قرآنی صریحی مبنی بر اینکه می توان اجرام آسمانی را نیز مصداقی از «سماء» دانست، وجود ندارد و معمولاً به فضای حاوی این کرات، «سماء» اطلاق شده است. تنها در آیات معدودی مانند آیه 65 سوره حج و 11 سوره فصلت برای واژه «سماء»، معنای کرات آسمانی مطرح شده است که در این آیات نیز اشاره مستقیمی به کرات آسمانی نشده و برخی از مفسران با توجه به مضمون کلی آیه این معنا را از لفظ «سماء» استنباط کرده اند:

  • ... وَ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلاَّ بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحيمٌ حج/22/65 [۴]

چنانکه ملاحظه می شود در این آیه اشاره صریحی به کرات آسمانی نشده و به نظر می‌رسد که ‌این دیدگاه به دلیل آن مطرح شده که در آیه، بحث از افتادن آسمان بر روی زمین است و از آنجا که نمی‌توان تصویر روشنی از افتادن فضای خالی بر زمین تصور نمود، به ناچار «السماء» را به معنای خود کرات آسمانی گرفته‌اند. درحالیکه هیچ مانعی ندارد که آسمان را در این آیه به همان معنای وسیع خود یعنی فضایی که دربردارنده اجرام آسمانی است -البته به علاوه محتویات آن- در نظر بگیریم.

در برخی از آیات نیز «سماء» به صراحت به معنای فضای حاوی اجرام آسمانی معرفی می شود:

  • تَبارَكَ الَّذي جَعَلَ فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ جَعَلَ فيها سِراجاً وَ قَمَراً مُنيراً فرقان/25/61 [۵]

در مورد معنای «بُرُوج» دو نظر اصلی مطرح است. برخی از مفسران منظور از آن را ستارگان یا ستارگان درخشان دانسته‌اند و برخی نیز مراد از آن را منازل خورشید و سیارات که همان برج‌های دوازده گانه است، می‌دانند که در صورت دوم نیز منظور، مجموعه‌ای از ستارگان است که از دید ما شکل خاصی را ایجاد می‌نمایند. بنابراین می‌توان گفت که این آیه به صراحت «السماء» را به عنوان فضایی حاوی ستارگان، خورشید و ماه معرفی می‌نماید.

3. واژه «السماء» در برخی از آیات به معنای آسمان معنوی به کار رفته است. این در صورتی است که در آیه «سماء» به عنوان مکانی برای پدیده‌های فرامادی مطرح شده باشد. البته مفسران تعابیر متفاوتی همچون مقام قرب و حضور ، عوالم بالا و روحانی و بهشت برای اینگونه کاربرد واژه «سماء» استعمال کرده‌اند که همگی تحت عنوان آسمان معنوی قابل جمع است.

  • إِنَّ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ وَ لا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ في‏ سَمِّ الْخِياطِ وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمينَ أعراف/7/40 [۶]
  • ءَ أَمِنتُم مَّن فىِ السَّمَاءِ أَن يخَْسِفَ بِكُمُ الْأَرْضَ فَإِذَا هِىَ تَمُورُ * أَمْ أَمِنتُم مَّن فىِ السَّمَاءِ أَن يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حَاصِبًا فَسَتَعْلَمُونَ كَيْفَ نَذِيرِ ملك/67/16-17 [۷]


4. «السماء» گاه می تواند دربردارنده تمامی آسمانها باشد. همانطور که گفته شد، «سماء» اسم جنس است و وقتی به صورت معرفه با الف و لام به کار می رود، یا افاده عموم کرده و می‌تواند دربردارنده تمامی آسمان‌ها باشد یا اشاره به آسمان مشخصی دارد که از قرائن و سیاق کلام به دست می‌آید. در این حالت الف و لام به ترتیب الف و لام جنس یا عهد است که هر کدام معنای متفاوتی برای «سماء» ایجاد می نمایند:

1) الف و لام جنس: در این حالت «الف و لام» «السماء» می‌تواند الف و لام استغراق حقیقی[۸] باشد که تمام آسمان‌ها را شامل شود و یا می‌تواند الف و لام جنس<ref>الف و لام جنس، الف و لامی است که برای بیان حقیقت و ماهیت چیزی می آید و نمی توان به جای آن از واژه «کلّ» استفاده نمود. برای بیان ماهیت باشد و اشاره به ماهیت و حقیقت «سماء» داشته باشد. این حالت معمولا هنگامی است که «السماء» به صورت مطلق و در مقابل «ارض» استعمال شده که در این صورت افاده عموم کرده و می‌تواند دربردارنده تمامی‌آسمان‌ها باشد. برخی از مفسران برآنند که در این‌گونه آیات «السماء» به علاوه «الارض» معادل و تشکیل دهنده کل هستی و کائنات است و بنابراین باید گفت که «السماء» به تنهایی می‌تواند به معنای هر آنچه غیر زمین است، باشد.

  1. همان [خدايى‏] كه زمين را براى شما فرشى [گسترده‏]، و آسمان را بنايى [افراشته‏] قرار داد و از آسمان آبى فرود آورد و بدان از ميوه‏ها رزقى براى شما بيرون آورد پس براى خدا همتايانى قرار ندهيد، در حالى كه خود مى‏دانيد.
  2. خدا همان كسى است كه بادها را مى‏فرستد و ابرى برمى‏انگيزد و آن را در آسمان- هر گونه بخواهد- مى‏گستراند و انبوهش مى‏گرداند، پس مى‏بينى باران از لابلاى آن بيرون مى‏آيد. و چون آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد، رسانيد، بناگاه آنان شادمانى مى‏كنند.
  3. [تا] بر شما از آسمان بارانِ پى در پى فرستد.
  4. و آسمان را نگاه مى‏دارد تا [مبادا] بر زمين فرو افتد، مگر به اذن خودش [باشد]. در حقيقت، خداوند نسبت به مردم سخت رئوف و مهربان است.
  5. [فرخنده و] بزرگوار است آن كسى كه در آسمان برجهايى نهاد، و در آن، چراغ و ماهى نوربخش قرار داد.
  6. در حقيقت، كسانى كه آيات ما را دروغ شمردند و از [پذيرفتن‏] آنها تكبّر ورزيدند، درهاى آسمان را برايشان نمى‏گشايند و در بهشت درنمى‏آيند مگر آنكه شتر در سوراخ سوزن داخل شود. و بدينسان بزهكاران را كيفر مى‏دهيم.
  7. آيا از آن كس كه در آسمان است ايمن شده‏ايد كه شما را در زمين فروبرد، پس بناگاه [زمين‏] به تپيدن افتد؟ يا از آن كس كه در آسمان است ايمن شده‏ايد كه بر [سر] شما تندبادى از سنگريزه فروفرستد؟ پس به زودى خواهيد دانست كه بيم‏دادن من چگونه است.
  8. الف لام استغراق حقیقی، الف و لامی است که برای اشاره به تمام افراد جنس می آید و می توان به جای آن از واژه «کلّ» استفاده کرد.