فرآیند شکل گیری کوه‌ها و نقش آن در پایداری زمین از منظر قرآن و علم

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
وَأَلْقَىٰ فِى ٱلْأَرْضِ رَوَٰسِىَ أَن تَمِيدَ بِكُمْ وَأَنْهَٰرًا وَسُبُلًا لَّعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ
و در زمین، کوه‌های ثابت و محکمی افکند تا لرزش آن را نسبت به شما بگیرد؛ و نهرها و راه‌هایی ایجاد کرد، تا هدایت شوید.
آیه 15 سوره نحل

چکیده

از مهمترین واژه‌هایی که خداوند برای اشاره به کوه‌ها در قرآن به کار برده، واژه رواسی است. در آیات متعددی از قرآن کریم ایجاد رواسی موجب جلوگیری از لرزش و اضطراب زمین معرفی شده است. اینکه واژه رواسی در بردارنده چه ویژگی‌هایی است و اشاره به کدام یک از انواع کوه‌ها دارد و نیز چگونگی تاثیر آن بر پایداری و عدم لرزش زمین از دیدگاه زمین‌شناسی موضوعی است که در این نوشتار درصدد بررسی آن هستیم تا در نهایت مشخص نماییم که اشارات قرآن به رواسی، ویژگی‌ها و پدیده‌های همراه آن و نیز نقش آن در پایداری پوسته زمین می‌تواند از مصادیق اعجاز علمی قرآن به شمار آید یا خیر.

مقدمه

کوه‌ها یکی از آفریده‌های شگفت انگیز خداوند هستند که در آیات متعددی به عنوان نماد و مثالی از عظمت و استواری مطرح گردیده‌اند[۱]. کوه در آیات قرآن با الفاظ جبل[۲] ، رواسی، اعلام[۳] و طود[۴] آمده است.

خداوند متعال در 9 آیه از آیات قرآن کریم درباره پدیده‌ای به نام «رواسی»، چگونگی تشکیل آن و نقش آن در پایداری و تکامل زمین سخن می‌گوید. با بررسی و دقت در این آیات در می‌یابیم که خداوند به نکات بسیار جالبی درباره نحوه تشکیل کوه‌ها و علم زمین‌شناسی اشاره کرده است که جای تحقیق و بررسی گسترده‌ای دارد تا جلوه‌ای دیگر از اعجاز و شگفتی قرآن نمودار گردد. جالب اینجاست که این آیات در عین همگونی و هماهنگی با یکدیگر تفاوت‌های اندکی در نحوه بیان الفاظ و تعابیر دارند که همین امر موجب گستردگی هرچه بیشتر معنا و بیان پدیده‌های علمی بیشتر به وسیله الفاظ کوتاه و محدود شده است. خداوند در آیه 15 سوره نحل می‌فرماید:

وَ أَلْقى‏ فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَميدَ بِكُمْ وَ أَنْهاراً وَ سُبُلاً لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (نحل/15)

و در زمين كوه‏‌هايى استوار افكند تا شما را نجنباند، و رودها و راه‌ها [قرار داد] تا شما راه خود را پيدا كنيد.

این آیه به صراحت اعلام می‌نماید که رواسی یا همان کوه‌های استوار موجب جلوگیری از لرزش و اضطراب زمین می‌شوند. این پدیده در دو آیه دیگر نیز با الفاظی تقریباً مشابه ذکر شده است. ایجاد و شکل‌گیری رواسی در زمین با دو فعل «جعل» به معنای قرار دادن و «القی» به معنای افکندن آمده است. همچنین از پدیده دیگری به نام «مدّ الارض» یا همان کشش پوسته زمین در 3 آیه از این 9 آیه به عنوان پیش در آمد و مقدمه تشکیل رواسی نام برده شده است. در جدول زیر نحوه کاربرد پدیده رواسی با دو فعل «القی» و «جعل» و همچنین با پدیده‌های «مد الارض» و «مَید» (لرزش و اضطراب زمین) در آیات مختلف نشان داده شده است.

انواع کاربردهای رواسی در آیات قرآن
رواسی + القی رواسی + جعل
رواسی + مد الارض وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فيها رَواسِيَ الحجر/19 وَ هُوَ الَّذي مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فيها رَواسِيَ الرعد/3
وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فيها رَواسِيَ ق/7
رواسی + مَید (لرزش و اضطراب زمین) وَ أَلْقى‏ فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَميدَ بِكُمْ نحل/15 وَ جَعَلْنا فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَميدَ بِهِمْ الأنبياء/31
وَ أَلْقى‏ فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَميدَ بِكُمْ لقمان/10
رواسی + خصوصیات دیگر وَ جَعَلَ لَها رَواسِيَ النمل/61
وَ جَعَلْنا فيها رَواسِيَ شامِخاتٍ مرسلات/27
وَ جَعَلَ فيها رَواسِيَ مِنْ فَوْقِها فصلت/10

با توجه به آنچه که گفته شد، پرسش‌های متعددی پیرامون پدیده رواسی، چگونگی شکل‌گیری آن و ارتباط آن با پایداری زمین مطرح می‌شود:

خداوند با به کار بردن واژه «رواسی» چه ویژگی‌هایی را درباره این پدیده گوشزد می‌نماید؟ پدیده رواسی از منظر علمی مطابق با چه پدیده‌ای می‌تواند باشد و چه تفاوتی با سایر کوه‌ها (جبال) دارد؟ آیا رواسی اشاره به نوع خاصی از کوه دارد؟ ارتباط پدیده رواسی با دو پدیده «مد الارض» و «لرزش و اضطراب زمین» چگونه است؟ «جعل» و «القا»ی رواسی به چه معنا هستند و چه تفاوتی با هم دارند؟ آیا واقعاً کوه‌ها در ابتدای خلقت افکنده شده‌اند؟

این‌ها سوالاتی است که در این نوشتار درصدد پاسخ‌گویی بدان‌ها هستیم. بدین منظور به بررسی واژه‌های کلیدی این آیات، نظیر «رواسی»، «القی»، «مدّ» و... در لغت و تفاسیر پرداخته و نحوه کاربرد آنها را در آیات قرآن کریم تجزیه و تحلیل می‌نماییم. همچنین یافته‌های جدید علم زمین‌شناسی درباره نحوه تشکیل انواع کوه‌ها و نیز ارتباط آنها با پایداری زمین را بررسی و امکان انطباق آنها با حقایق ذکر شده در قرآن را ارزیابی خواهیم نمود.

«رواسی» در لغت و تفاسیر

واژه رواسی از ریشه (ر، س، حرف معتل) است که بر ثبات دلالت می‌نماید[۵]. فعل این ریشه «رسا، یرسو» به معنای ثابت بودن، پایدار و استوار بودن است[۶][۷]. همچنین فعل «رسا» درباره لنگر انداختن و ساکن شدن کشتی نیز به کار رفته است. «رست السفینة» به این معناست که کشتی در آب ساکن شد و دیگر حرکت ندارد. «مرساة» نیز همان لنگر کشتی است که با طناب بسته شده و به دریا انداخته می‌شود و به وسیله آن کشتی نگه داشته شده و در آب بی حرکت می‌ایستد[۸][۹]. از این ماده واژه مُرسی نیز در قرآن آمده است. این واژه مصدر از «أرسيت السفينة» است. چنانکه در آیه

وَقَالَ ٱرْكَبُوا۟ فِيهَا بِسْمِ ٱللَّهِ مَجْر۪ىٰهَا وَمُرْسَىٰهَآ إِنَّ رَبِّى لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ
او گفت: «به نام خدا بر آن سوار شوید! و هنگام حرکت و توقف کشتی، یاد او کنید، که پروردگارم آمرزنده و مهربان است!»
آیه 41 سوره هود

نیز درباره سکون و از حرکت باز ایستادن کشتی نوح به کار رفته است [۱۰]. ابن منظور[۱۱]می‌گوید: «أَرْسَيْتُ الوَتِدَ في الأَرض» به معنای کوبیدن میخ در زمین و «رَسَا الجَبَلُ يَرْسُو» به معنای ثابت شدن ریشه کوه در زمین است.

واژه رواسی جمع «راسیة»[۱۲][۱۳] اسم فاعل از این ماده بوده و به معنای ثابت، استوار [۱۴][۱۵] و لنگر انداخته [۱۶] است. لفظ رواسی صفتی است برای چیزهایی که ثابت و استوار باشند، ولی به دلیل کثرت استعمال در مورد کوه‌ها، معنای جبال در آن غلبه یافته است، به صورتی که اگر لفظ رواسی بدون ذکر موصوف آن به کار رود، از آن معنای جبال فهمیده می‌شود[۱۷] [۱۸][۱۹]. از همین روست که اکثر مفسران رواسی را به معنای کوه‌های ثابت و استوار دانسته‌اند[۲۰] [۲۱][۲۲][۲۳][۲۴] اما با این وجود نمی‌توان معنای اصلی این واژه را که می‌تواند به هر چیز ثابت و استواری اطلاق شود، نیز از نظر دور داشت.

با توجه به آنچه که در معنای لغوی ریشه رواسی و کاربردهای مختلف آن گفته شد، می توان ویژگی‌های زیر را برای این واژه محتمل دانست:

• ثابت و پابرجا بودن

• ریشه داشتن در چیزی؛ زیرا اینکه فعل این ماده یعنی «رسا» برای لنگر انداختن یا کوبیده شدن میخ به کار می‌رود، می‌تواند نشان دهد که ثابت شدن در این ماده همراه با نفوذ و ریشه پیدا کردن (در چیزی) است.

• ثابت ماندن روی یک جسم سیال؛ زیرا اینکه فعل این ماده برای ثابت و ساکن شدن کشتی روی آب یا ابر در هوا به کار رفته، می‌تواند نشان دهد که ثابت شدن در این ماده معمولاً به معنای ثابت شدن یک جسم روی یک ماده سیال است، همانند کشتی روی آب، یا ابر در هوا.

• ثابت ماندن در عین وجود حرکت‌های جزئی؛ همانند ثابت شدن کشتی روی آب که حرکت‌های جزئی دارد، ولی در کل ثابت است.

انواع مشتقات ماده (ر،س،و) معنا کاربرد در عبارات و جملات
فعل رسا، یرسو ثابت بودن، پایدار و استوار بودن رست السفینة کشتی لنگر انداخت و ساکن شد
أَرْسَيْتُ الوَتِدَ في الأَرض میخ را در زمین کوبیدم و ثابت کردم.
رَسَا الجَبَلُ ریشه کوه (در زمین) ثابت شد
اسم آلت مرساة لنگر کشتی ألْقَت السَّحابَةُ مَراسِيَها ابر لنگرهایش را انداخت. (یعنی در جایی توقف کرد و بسیار بارید.)
مصدر ميمى ، اسم زمان، اسم مكان، اسم مفعو مرسی ساکن شدن، زمان یا مکان ساکن شدن، ثابت و ساکن شده وَ قالَ ارْكَبُوا فيها بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها (هود/41) در آن سوار شويد، حركت و ايستادن آن بنام خداست.
يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها (النازعات/42) درباره قیامت از تو می پرسند که زمان وقوع و ثبوت آن چه وقت است؟
اسم فاعل راسیه، جمع آن رواسی ثابت، استوار، لنگر انداخته وَ أَلْقى‏ فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَميدَ بِكُمْ (نحل/15) و در زمين كوه‏‌هايى استوار افكند تا شما را نجنباند

ویژگی‌های «رواسی» در آیات

به منظور شناخت هرچه بیشتر پدیده‌ای که خداوند از آن با لفظ «رواسی» یاد می‌نماید، می‌بایست چگونگی کاربرد این واژه در آیات مختلف را بررسی کرده و ویژگی‌های مربوط به آن را شناسایی نماییم. این ویژگی‌ها به اختصار عبارتند از:

• واژه «رواسی» همواره به صورت جمع به کار رفته است.

• «رواسی» همواره به صورت نکره به کار رفته است.

• این واژه همواره در سیاق آیات مربوط به آفرینش آسمان و زمین آمده است.

• «رواسی» تنها با دو فعل القی و جعل به کار رفته است.

ویژگی‌های «جبال» در آیات

چنانکه گفته شد، مهمترین الفاظی که برای کوه‌ها در قرآن به کار رفته است، الفاظ «جبال» و «رواسی» است. روشن است که شناخت ویژگی‌های «جبال» و مقایسه آن با «رواسی» می‌تواند راهگشای ما در جهت شناخت بهتر پدیده «رواسی» باشد. بدین منظور به بررسی و تحلیل ویژگی‌های «جبال» در آیات قرآن پرداخته و در قسمت بعد، علت تفاوت این ویژگی‌ها با ویژگی‌های «رواسی» را بیان می‌نماییم:

1. واژه «جبال» به هر دو صورت مفرد و جمع به کار رفته است؛

  • کاربرد مفرد آن در مواردی است که منظور، یک کوه یا کوه خاصی است:
وَإِذْ نَتَقْنَا ٱلْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُۥ ظُلَّةٌ وَظَنُّوٓا۟ أَنَّهُۥ وَاقِعٌۢ بِهِمْ خُذُوا۟ مَآ ءَاتَيْنَٰكُم بِقُوَّةٍ وَٱذْكُرُوا۟ مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ
و (نیز به خاطر بیاور) هنگامی که کوه را همچون سایبانی بر فراز آنها بلند کردیم، آنچنان که گمان کردند بر آنان فرود می‌آمد؛ (و در همین حال، از آنها پیمان گرفتیم و گفتیم:) آنچه را (از احکام و دستورها) به شما داده‌ایم، با قوّت (و جدیت) بگیرید! و آنچه در آن است، به یاد داشته باشید، (و عمل کنید،) تا پرهیزگار شوید!
آیه 171 سوره اعراف
وَإِلَى ٱلْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ
و به کوه‌ها که چگونه در جای خود نصب گردیده!
آیه 19 سوره غاشیه

2. جبال غالباً به صورت معرفه به کار رفته است، ولی در دو مورد زیر به صورت نکره آمده است:

أَلَمْ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ يُزْجِى سَحَابًا ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُۥ ثُمَّ يَجْعَلُهُۥ رُكَامًا فَتَرَى ٱلْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَٰلِهِۦ وَيُنَزِّلُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مِن جِبَالٍ فِيهَا مِنۢ بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِۦ مَن يَشَآءُ وَيَصْرِفُهُۥ عَن مَّن يَشَآءُ يَكَادُ سَنَا بَرْقِهِۦ يَذْهَبُ بِٱلْأَبْصَٰرِ
آیا ندیدی که خداوند ابرهایی را به آرامی می‌راند، سپس میان آنها پیوند می‌دهد، و بعد آن را متراکم می‌سازد؟! در این حال، دانه‌های باران را می‌بینی که از لابه‌لای آن خارج می‌شود؛ و از آسمان -از کوه‌هایی که در آن است [=ابرهایی که همچون کوه‌ها انباشته شده‌اند]- دانه‌های تگرگ نازل می‌کند، و هر کس را بخواهد بوسیله آن زیان می‌رساند، و از هر کس بخواهد این زیان را برطرف می‌کند؛ نزدیک است درخشندگی برق آن (ابرها) چشمها را ببرد!
آیه 43 سوره نور

در این آیه منظور از جبال، کوه‌های مالوفی که ما می‌شناسیم، نیست، بلکه برای تشبیه ابرهای مولد تگرگ به کوه و نشان دادن کوه مانندی آنها، خداوند به جای لفظ ابر از کوه‌هایی که در آسمان است و تگرگ از آنها می‌بارد، سخن می‌گوید و این تشبیه بلیغی است که در این آیه به کار رفته است [۲۵] و چون انسان چنین کوه‌هایی را به درستی نمی‌شناسد، جبال در اینجا به صورت نکره آمده است.

وَلَقَدْ ءَاتَيْنَا دَاوُۥدَ مِنَّا فَضْلًا يَٰجِبَالُ أَوِّبِى مَعَهُۥ وَٱلطَّيْرَ وَأَلَنَّا لَهُ ٱلْحَدِيدَ
و ما به داوود از سوی خود فضیلتی بزرگ بخشیدیم؛ (ما به کوه‌ها و پرندگان گفتیم:) ای کوه‌ها و ای پرندگان! با او هم‌آواز شوید و همراه او تسبیح خدا گویید! و آهن را برای او نرم کردیم.
آیه 10 سوره سبأ

در این آیه نیز هرچند جبال به صورت نکره آمده است، ولی از آنجا که مورد خطاب قرار گرفته و منادای نکره مقصوده است، می‌توان گفت که در حکم معرفه به حساب می‌رود. بنابراین می‌توان گفت که در تمام مواردی که واژه «جبال» در معنای حقیقی کوه به کار رفته، به صورت معرفه آمده است.

3. کاربرد جبال تنها در سیاق آیات مربوط به آفرینش آسمان و زمین نیست، بلکه در موارد و موضوعات متعدد و گوناگونی به کار رفته است، از قبیل:

  • آیات مربوط به ابتدای خلقت:
أَلَمْ نَجْعَلِ ٱلْأَرْضَ مِهَٰدًا
آیا زمین را محل آرامش (شما) قرار ندادیم؟!
آیه 6 سوره نبأ
وَٱلْجِبَالَ أَوْتَادًا
و کوه‌ها را میخهای زمین؟!
آیه 7 سوره نبأ
وَٱلْجِبَالَ أَرْسَىٰهَا
و کوه‌ها را ثابت و محکم نمود!
آیه 32 سوره نازعات
  • آیات مربوط به زمان کنونی و دوره استقرار انسانها بر روی زمین:
فَفَهَّمْنَٰهَا سُلَيْمَٰنَ وَكُلًّا ءَاتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُۥدَ ٱلْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَٱلطَّيْرَ وَكُنَّا فَٰعِلِينَ
ما (حکم واقعی) آن را به سلیمان فهماندیم؛ و به هر یک از آنان (شایستگی) داوری، و علم فراوانی دادیم؛ و کوه‌ها و پرندگان را با داوود مسخّر ساختیم، که (همراه او) تسبیح (خدا) می‌گفتند؛ و ما این کار را انجام دادیم!
آیه 79 سوره انبیاء
وَتَنْحِتُونَ مِنَ ٱلْجِبَالِ بُيُوتًا فَٰرِهِينَ
و از کوه‌ها خانه‌هایی می‌تراشید، و در آن به عیش و نوش می‌پردازید!
آیه 149 سوره شعراء
وَلَا تَمْشِ فِى ٱلْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّكَ لَن تَخْرِقَ ٱلْأَرْضَ وَلَن تَبْلُغَ ٱلْجِبَالَ طُولًا
و روی زمین، با تکبر راه مرو! تو نمی‌توانی زمین را بشکافی، و طول قامتت هرگز به کوه‌ها نمی‌رسد!
آیه 37 سوره اسراء
  • آیات مربوط به برپایی قیامت و سرانجام جهان:
يَوْمَ تَرْجُفُ ٱلْأَرْضُ وَٱلْجِبَالُ وَكَانَتِ ٱلْجِبَالُ كَثِيبًا مَّهِيلًا
در آن روز که زمین و کوه‌ها سخت به لرزه درمی‌آید، و کوه‌ها (چنان درهم کوبیده می‌شود که) به شکل توده‌هایی از شن نرم درمی‌آید!
آیه 14 سوره مزمل
وَتَكُونُ ٱلْجِبَالُ كَٱلْعِهْنِ ٱلْمَنفُوشِ
و کوه‌ها مانند پشم رنگین حلاّجی‌شده می‌گردد!
آیه 5 سوره قارعه
وَيَسْـَٔلُونَكَ عَنِ ٱلْجِبَالِ فَقُلْ يَنسِفُهَا رَبِّى نَسْفًا
و از تو درباره کوه‌ها سؤال می‌کنند؛ بگو: «پروردگارم آنها را (متلاشی کرده) برباد می‌دهد!
آیه 105 سوره طه
وَيَوْمَ نُسَيِّرُ ٱلْجِبَالَ وَتَرَى ٱلْأَرْضَ بَارِزَةً وَحَشَرْنَٰهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا
و روزی را به خاطر بیاور که کوه‌ها را به حرکت درآوریم؛ و زمین را آشکار (و مسطح) می‌بینی؛ و همه آنان [= انسانها] را برمی‌انگیزیم، و احدی از ایشان را فروگذار نخواهیم کرد!
آیه 47 سوره کهف

4. جبال با فعل‌های متعددی از قبیل جعل، نُصب، سَیَّر، اَرسا، نسف، حُمل، سجد، خرَّ، زال، مرَّ و ... به کار رفته است که این نشان دهنده عمومیت و تنوع کاربرد آن در موضوعات و موقعیت‌های مختلف است.

مقایسه ویژگی‌های رواسی و جبال در آیات قرآن کریم
رواسی جبال
همواره به صورت جمع به کار رفته است. به هر دو صورت مفرد و جمع به کار رفته است.
همواره به صورت نکره به کار رفته است. جبال غالباً به صورت معرفه به کار رفته است.
همواره در سیاق آیات مربوط به آفرینش آسمان و زمین آمده است. کاربرد جبال تنها در سیاق آیات مربوط به آفرینش آسمان و زمین نیست، بلکه در موارد و موضوعات متعدد و گوناگونی به کار رفته است.
با دو فعل القی و جعل به کار رفته است. جبال با فعل های متعددی از قبیل جعل، نُصب، سَیَّر، اَرسا، نسف، حُمل، سجد، خرَّ، زال، مرَّ و ... به کار رفته است.

تفاوت رواسی و جبال در آیات

با توجه به ویژگی‌های گفته شده برای جبال و رواسی سوالاتی مطرح می‌شود که باید به آنها پاسخ داد:

• آیا به کارگیری دو واژه متفاوت برای کوه ها یعنی رواسی و جبال به این معناست که این دو واژه بر دو نوع کوه مختلف دلالت دارند؟

• چرا واژه رواسی بر خلاف جبال همواره به صورت نکره به کار رفته است؟

• چرا واژه رواسی تنها در سیاق آیات مربوط به ابتدای خلقت به کار رفته است و در دوره های دیگر سخنی از رواسی نیست؟

• چرا خداوند در آیات مربوط به قیامت که از کوبیده شدن و پراکنده شدن کوهها و صاف شدن سطح زمین سخن می گوید، سخنی از رواسی به میان نیاورده و سرنوشت آن را بیان نمی کند؟

در پاسخ این سوالات باید گفت که به نظر می رسد با توجه به ویژگی های جبال و رواسی، جبال لفظ عامی برای کوه‌هاست که در سیاق های متفاوت و دوره های زمانی گذشته، حال و آینده به کار رفته و محدود به دوره خاصی نیست. اما واژه رواسی تنها محدود به دوره زمانی ابتدای خلقت و شکل گیری زمین است. به عبارت دیگر می توان گفت که رواسی نامی است که خداوند برای کوه‌ها در حین شکل گیری آنها برگزیده است که با توجه به ویژگی های معنایی آن، اشاره به فرآیند تشکیل کوه‌ها داشته و استواری و ریشه دار بودن آن‌ها را متذکر می شود، درحالیکه نام جبل و جبال به طور کلی برای کوه در کلیه حالات آن به کار رفته است.

شاهد دیگری که می تواند تاییدی بر این مطلب باشد، نکره آمدن واژه رواسی است که بیانگر آن است که رواسی پدیده شناخته شده و مالوفی برای انسان نیست، زیرا مربوط به دوره ای است که هنوز خبری از حضور انسان‌ها بر روی زمین نبوده است، درست بر خلاف جبال که برای کوه‌ها در همه ادوار زمانی به کار رفته و یکی از این دوره‌ها، دوره استقرار انسان بر روی زمین است و به همین دلیل برای انسان‌ها قابل مشاهده و مالوف بوده و به صورت معرفه آمده است. دلیل دیگری که برای اعم بودن جبال از رواسی وجود دارد، آن است که اگر رواسی و جبال دو گونه متفاوت از کوه‌ها بودند، آنگاه می بایست در آیات مربوط به برپایی قیامت خداوند سرنوشت هر دو دسته را مطرح می‌کرد، زیرا صاف و هموار کردن زمین و تبدیل آن به دشتی بدون پستی و بلندی که در آیات آمده است، میسر نیست، مگر با فروپاشی همه انواع کوه‌ها از جمله رواسی و جبال. به همین خاطر عدم ذکر رواسی در حوادث قیامت خود می تواند بهترین دلیل باشد بر اینکه لفظ جبال دربردارنده رواسی و اعم از آن است.

جالب اینجاست که تفاوت کاربرد رواسی و جبال با فعلهای مختلف نیز دقیقاً همین نکته را می رساند که رواسی مربوط به فرآیند تشکیل کوه ها و جبال نام عامی برای کوه ها در کلیه حالات آنهاست. چراکه رواسی تنها با دو فعل جعل و القی به کار رفته است که بیانگر نحوه پیدایش آن هستند، درحالیکه جبال با فعل‌‍های متعددی که هریک بیانگر حالات مختلف کوه ها هستند، به کار رفته است.

بدین ترتیب به نظر می رسد اینکه واژه رواسی اشاره به گونه ای از جبال یا فرآیند تشکیل آن داشته باشد و جبال لفظی عام برای کوه‌ها و دربردارنده رواسی باشد، مطلبی است که به خوبی می تواند پاسخ گوی سوالات مطرح شده درباره رواسی و جبال بوده و انطباق مناسبی با ویژگی های این دو واژه در آیات داشته باشد.

نحوه شکل گیری «رواسی»

واژه «رواسی» در 9 آیه از آیات قرآن به کار رفته که در 5 آیه به همراه فعل «جعل» به معنای قرار دادن و در 4 آیه با فعل «القی» به معنای افکندن آمده است.

وَجَعَلْنَا فِى ٱلْأَرْضِ رَوَٰسِىَ أَن تَمِيدَ بِهِمْ وَجَعَلْنَا فِيهَا فِجَاجًا سُبُلًا لَّعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ
و در زمین، کوه‌های ثابت و پابرجایی قرار دادیم، مبادا آنها را بلرزاند! و در آن، درّه‌ها و راه‌هایی قرار دادیم تا هدایت شوند!
آیه 31 سوره انبیاء
  • وَ أَلْقى‏ فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَميدَ بِكُمْ نحل/15

چنانکه پیداست، به کار رفتن فعل «القی» به جای «جعل» در برخی از آیات برای بیان نحوه پیدایش کوه‌ها تا حدودی سوال انگیز است. از این رو برخی از مفسران اقدام به ارائه توجیهاتی برای علت استعمال این واژه کرده‌اند که به اختصار بدان‌ها اشاره می‌شود:

• از آنجا که کوه‌ها از ابتدای پیدایش زمین نبودند و بعدا به وجود آمده‌اند از لفظ القاء به معنای افکندن استفاده شده است[۲۶].

• «القاء» به معنای ایجاد هم هست[۲۷].

• از آنجا که فعل «القی» با حرف فی به کار رفته، اشاره به محکم و ثابت شدن کوه‌ها در اعماق زمین دارد[۲۸].

• در آیه 15 سوره نحل فعل «القی» نه تنها برای رواسی بلکه برای ایجاد انهار، سبل و علامات نیز به کار رفته است. این مخلوقات چون به منظور کامل شدن زمین قرار داده شده و بر روی سطح آن ظاهر هستند، از خلق و قرار دادن آنها با لفظ «القاء» تعبیر شده که انداختن شیئ بر روی زمین است. و شاید چون خلق آنها متاخر از خلق زمین است، تعبیر به «القاء» به این خاطر است که خلق این چهار چیز شبیه به القاء و افکندن چیزی در چیزی بعد از تمام و کامل شدن آن است[۲۹].

البته به نظر می‌رسد که هیچ یک از این توجیهات کامل و رسا نبوده، از این رو باید علت استعمال فعل «القی» را در معنای لغوی و نحوه به کارگیری آن در آیات جستجو کرد.

فعل «القی» در لغت

فعل القی از ریشه (ل،ق،ی) به معنای رو به رو شدن و برخورد کردن با چیزی است [۳۰][۳۱] راغب [۳۲] می‌گوید: القاء به معنای افکندن و انداختن چیزی است به محلی که می‌بینی، سپس در عرف به هر انداختنی گفته شده است. اصل این ماده به معنای رو به رو شدن و مقابله به همراه ارتباط است و مفاهیم رویت، مواجهه و برخورد کردن از آثار این اصل است. اما وقتی این ماده به صورت متعدی به کار می‌رود، مفاهیم انداختن، افکندن، قرار دادن، رساندن یا املاء از آن استنباط می‌شود. متعدی به کار بردن لقاء دلالت دارد بر قرار دادن شیئی در مقابل شیئ دیگر و این همان معنای جا به جا کردن است. بنابراین می‌توان گفت در تعبیر به انداختن و افکندن مسامحه وجود دارد و صحیح، همان جا به جا کردن است[۳۳].

به عبارت دیگر می‌توان گفت که از آنجا که مجرد این ماده به معنای روبه رو شدن با چیزی است، متعدی آن به معنای رو به رو کردن و قرار دادن دو چیز رو به روی هم است و مفاهیم انداختن، قرار دادن و ابلاغ و... از این مفهوم ریشه‌ای در این ماده نشات گرفته‌اند. بنابراین واژه القی می‌تواند هر دو معنای «انداختن و افکندن» (لزوماً به معنای انداختن از بالا به پایین نیست و می‌تواند در جهات مختلف باشد، زیرا چنین خصوصیتی در معنا و کاربردهای این واژه ذکر نشده، بلکه گفته شده که به هر انداختنی اطلاق می‌شود.) و «قرار دادن» (جعل) را داشته باشد.

با توجه به این موضوع می‌توان سه احتمال در نحوه شکل‌گیری و ایجاد رواسی مطرح است:

• آمدن دو فعل متفاوت «القی» و «جعل» به همراه رواسی بیانگر دو گونه بودن نحوه شکل‌گیری رواسی باشد.

• با توجه به سیاق مشترکی که هر دو فعل در آن به کار رفته‌اند، «القی» به همان معنای «جعل» باشد، چنانکه لغت نیز اقتضای آن را دارد.

وَ أَلْقى‏ فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَميدَ بِكُمْ ( نحل /15) وَ جَعَلْنا فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَميدَ بِهِمْ( أنبياء/31)

• این احتمال هم وجود دارد که فعل «القی» در واقع به معنای «جعل» باشد و حکایت از ایجاد و شکل‌گیری رواسی داشته باشد، با این تفاوت که خداوند با به کار بردن تعبیر «القی» به این مساله نیز اشاره‌ای دارد که منشاء تشکیل رواسی در واقع همان حرکت و جا به جایی و مواجهه چیزهایی در زمین است. به عبارت دیگر القی بار معنایی بیشتری را به مخاطب القا کرده و علاوه بر اشاره کلی به ایجاد و شکل‌گیری (جعل) رواسی، به جزئیاتی از نحوه این شکل‌گیری که در اثر جابه‌جایی صفحات زمین بوده، نیز اشاره دارد. این نکته نیز شایان ذکر است که جابه‌جایی و حرکتی که در فعل «القی» نهفته است، می‌تواند هر دو جابه‌جایی افقی و عمودی را در بر بگیرد، زیرا چنانکه گفته شد، محدودیتی از نظر جهت حرکت و افکندن در معنای این فعل وجود ندارد.

به نظر می‌رسد که احتمال سوم، پاسخ مناسب‌تری برای نحوه شکل‌گیری رواسی از منظر آیات است، زیرا هم مشکل وجود سیاق مشترک آیات را حل می‌کند و هم پاسخ‌گوی علت استعمال فعل «القی» به جای «جعل» است.

حال با توجه به اینکه می‌توان از واژه «القی» بار معنایی حرکت و جا به جایی را استنباط کرد، این سوال مطرح می‌شود که منشاء این حرکت و جا به جایی در پوسته زمین که منجر به شکلگیری کوه‌ها شده است، چیست.

منشاء تشکیل رواسی

خداوند متعال در سه آیه، پیش از اشاره به شکل‌گیری رواسی، از پدیده‌ای با نام «مدّ الارض» نام می برد. در آیه 3 سوره رعد چنین آمده است:

وَهُوَ ٱلَّذِى مَدَّ ٱلْأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَٰسِىَ وَأَنْهَٰرًا وَمِن كُلِّ ٱلثَّمَرَٰتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ ٱثْنَيْنِ يُغْشِى ٱلَّيْلَ ٱلنَّهَارَ إِنَّ فِى ذَٰلِكَ لَءَايَٰتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
و او کسی است که زمین را گسترد؛ و در آن کوه‌ها و نهرهایی قرار داد؛ و در آن از تمام میوه‌ها دو جفت آفرید؛ (پرده سیاه) شب را بر روز می‌پوشاند؛ در اینها آیاتی است برای گروهی که تفکر می‌کنند!
آیه 3 سوره رعد

علامه طباطبایی (ج11، ص291) در تفسیر این آیه می‌گوید: در این آیه كلام طورى ريخته شده كه هر جمله، فرع جمله قبلى خودش است. ... پس گستردن زمين (مد الارض)، راه را براى ايجاد كوه‏‌هاى ريشه‌‏دار (رواسی) و كوه‏‌ها راه را براى جارى شدن نهرها و جارى شدن نهرها راه را براى پيدايش ميوه‏‌هاى نر و ماده و رنگ‌هاى مختلف آن هموار ساخته، و با ايجاد شب و روز اغراض مذكور به نحو كمال حاصل مى‏‌گردد.

خداوند در آیات 19 سوره حجر و 7 سوره ق نیز از پدیده «مدّ الارض» با تعبیری متفاوت و با فعل «مددنا» نام می‌برد:

وَٱلْأَرْضَ مَدَدْنَٰهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَٰسِىَ وَأَنۢبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ شَىْءٍ مَّوْزُونٍ
و زمین را گستردیم؛ و در آن کوه‌های ثابتی افکندیم؛ و از هر گیاه موزون، در آن رویاندیم؛
آیه 19 سوره حجر

بنابراین می‌توان گفت که اشاره به پدیده مد الارض قبل از شکل‌گیری رواسی در این آیات و حفظ این ترتیب در هر سه آیه‌ای که در آنها سخن از این پدیده‌ها است، می‌تواند بیانگر این باشد که پدیده مد الارض به نوعی منشاء و مقدمه‌ای برای شکل‌گیری رواسی بوده است. اما مساله اصلی اینجاست که اساساً «مدّ الارض» به چه معناست و اشاره به چه پدیده طبیعی دارد؟

اکثر مفسران بر آنند که مد الارض به معنای بسط و گسترش دادن زمین است. (طبری، ج26، ص95؛ بیضاوی، ج5، ص140؛ ابوحیان، ج9، ص531؛ شبر، ج1، ص484؛ آلوسی، ج13، ص326) البته در اینکه بسط و گسترش زمین به چه معناست، نظرات مختلفی ارائه داده اند:

• گروهی آن را به معنای گسترش طولی و عرضی زمین دانسته‌اند (طوسی، ج6، ص215؛ طبرسی، ج6، ص423؛ ابوعبیده، ج1، ص321؛ آلوسی، ج7، ص87؛ قمی مشهدی، ج6، ص408؛ ابوحیان، ج6، ص346)، گویی زمین در نقطه کوچکی جمع بوده و خداوند آن را کشیده و طول و عرض مناسبی به آن داده است. برخی از مفسران آن نقطه کوچک که زمین از آنجا گسترش یافته را زیر کعبه معرفی می‌نمایند (مقاتل بن سلیمان، ج2، ص366؛ نک. ابوحیان، ج6، ص346).

• اما دسته دیگری از مفسران بسط و گسترش زمین را به معنای مهیا و آماده شدن آن برای حیات بشر و حیوانات می‌دانند (طباطبایی، ج11، ص291؛ مکارم، ج10، ص113؛ مغنیه، ج4، ص 374؛ جعفری، ج5، ص486؛ فضل الله، ج21، ص175)، گویی شکل اولیه زمین مناسب حضور انسان نبوده و پستی و بلندی بسیاری داشته است که مانع حیات موجودات می‌شده‌است. به عبارت دیگر این دسته به نوعی بسط و گسترش زمین را به معنای مسطح شدن آن می‌دانند. در تفسیر نمونه در توضیح عبارت «وَ هُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ» چنین آمده است:

«آن چنان آن را گسترد كه براى زندگى انسان و پرورش گياهان و جانداران آماده باشد، گودال‌ها و سراشيبی‌هاى تند و خطرناك را بوسيله فرسايش كوه‌‏ها و تبديل سنگ‌ها به خاك پر كرد، و آنها را مسطح و قابل زندگى ساخت، در حالى كه چين‌‏خوردگی‌هاى نخستين آن چنان بودند كه اجازه زندگى به انسان نمی‌‏دادند.» (مکارم، ج10، ص113)

• گروهی دیگر از مفسران منظور از گسترش زمین را گسترده شدن آن بر روی آب می‌دانند (حسینی شاه عبدالعظیمی، ج12، ص216؛ میبدی، ج9، ص277؛ کاشانی، ج9، ص6؛ سیوطی، ص521؛ نک. فخرالدین رازی، ج19، ص130) گویی زمین به صورت خشکی‌هایی است که همانند کشتی بر روی آب شناورند.

• البته برخی از مفسران معاصر که با توجه به علوم جدید، بطلان چنین دیدگاهی را دریافته‌اند، منظور از مد الارض را سر برآوردن خشکی ها از زیر آب دانسته‌اند تا بدین طریق مشکل اینگونه تفاسیر را مرتفع نمایند. (مکارم، ج11، ص52؛ جعفری، ج5، ص486)

• در راستای یافته‌های علمی جدید که نشان می‌دهد زمین در ابتدای پیدایش به صورت ماده‌ای نرم و مذاب بوده است، برخی معنای مد الارض را سخت و منجمد شدن پوسته زمین و گسترش یافتن مناطق سخت شده بر روی سطح زمین دانسته‌اند. در تفسیر احسن الحدیث در اینباره چنین آمده است:

«منظور از مدّ و گسترش زمين ظاهرا منجمد شدن آن و گسترش انجماد آن است.» (قرشی، 1377: ج‏5، ص200) «از وضع مركز زمين كه به صورت مذاب است فهميده مى‏‌شود كه در گذشته سطح زمين نيز مذاب بوده است، به تدريج قسمتى از آن در اثر كاسته شدن حرارت منجمد شده و تدريجا وسعت يافته و همه سطح زمين را فرا گرفته است و آن گاه ابرها به صورت باران به زمين ريخته و درياها تشكيل گرديده است و در همان اوقات كوه‌ها به وجود آمده و از اضطراب زمين مانع شده‏اند.» (همو، ج‏5، ص343)

همانطور که ملاحظه می‌شود، آراء مختلف و گاه متناقضی درباره معنا و مفهوم «مدّ الارض» در تفاسیر مطرح است. به نظر می‌رسد برای دستیابی به دیدگاه صحیح درباره معنای این عبارت، باید به معنای لغوی واژه «مدّ» و همچنین یافتهً‌های علم زمین شناسی توجه نماییم.

«مدّ» در لغت

فعل «مددنا» و «مدّ» از ریشه «مدد» است که بر کشیدن چیزی در طول و اتصال شیئی به شیئ دیگر برای گسترش و طولانی کردن دلالت می نماید (ابن فارس، ص). راغب (ص763) می گوید: اصل این ماده به معنای کشیدن است و مصطفوی (ج11، ص51) آن را به معنای گسترش از خارج در یک جهت یا تمامی جهات می داند. ابن منظور (ج3، ص396) نیز معنای جذب کردن و کشیدن را برای مصدر این ریشه یعنی «مدّ» مطرح می نماید و می گوید: «مددت الارض مدّاً» به معنای اضافه کردن خاک یا کود به زمین برای حاصلخیز کردن آن است. همچنین گفته شده که فعل «مدّ» برای هر شیئی که شیئ دیگری مثل آن، به آن وارد شود و آن را زیاد کند، به کار می رود.

با توجه به آنچه که گفته شد، می توان دو ویژگی زیر را برای واژه مدّ بیان نمود:

• کشش و کشیدن در یک جهت یا جهات مختلف

• اضافه شدن دو چیز همگون به هم

فرآیند شکل گیری کوه ها از منظر زمین شناسی

پوسته زمين قشر خارجی و بسيار نازک در ميان بخشهای مختلف زمين است. پوسته زمين دو نوع می باشد که به نام پوسته قاره ای و اقيانوسی ناميده شده اند. پوسته قاره ای سبک تر بوده ضخامت زياد داشته و حداکثر ضخامت 70 کيلومتری در بخش‌هايی از آن گزارش شده است. اما پوسته اقيانوسی چگال‌تر و سنگين‌تر بوده و ضخامت کمتری (متوسط 6 کيلومتر) دارد. اگر اين ضخامت های پوسته را در مقابل اندازه شعاع زمين که بيش از 6000 کيلومتر است مقايسه نمائيم مشخص می شود که پوسته قاره ای و اقيانوسی بصورت ورقه‌های بزرگ همچون قطعات بزرگ يخ بر روی آب اقيانوس‌ها، بر روی گوشته مذاب در کنار هم شناورند. ((Taylor & Francis Group, 2005,342

با به اثبات رسيدن نظريه تکتونيک صفحه ای (Plate tectonic) و حرکت قاره ها در ابتدای دهه 1970، علم زمين شناسی پی برد که در ميان ورقهای پوسته زمين نيروهای متفاوت کششی، فشاری و برشی و حالتهای ترکيبی از آنها وجود دارد. علت بوجود آمدن اين نيروها از حرکت بسيار آرام ورق های تکتونيکی نسبت به هم منشاء می گيرد که در حد چند ميلی متر تا چندين سانتی متر در سال در بخشهای مختلف است. ولی همين حرکت آرام باعث بوجود آمدن انرژی حرکتی بسيار گسترده در پوسته زمين می گردد که در امتداد همبری ورقها در محلهای زايش پوسته اقيانوسی، فرورانش (subduction) آنها و محلهای تصادم صفحه های تکتونيکی و گسلهای بزرگ به شکل زمين لرزه های ويرانگر و بروز سونامی های عظيم تظاهر می يابد.( Philip et al 2009،Global tectonicspage page93)


کوه‌ها به صورت کوهزادی و زنجيره‌ای در پوسته‌های قاره ای و اقيانوسی بوجود آمده‌اند. برای بوجود آمدن زنجيره کوه در پوسته قاره ای، ابتدا در پوسته قاره‌ای زمين در اثر کشش (شکل2Taylor & Francis Group 2005.)، شکافت و سپس کافت روی داده و حوضه رسوبی تشکيل می شود. علت ايجاد چنين کافتی را به حرکات واگرای چرخشی (convection) موجود در درون گوشته نسبت داده اند (شکل 5). با پائين افتادن بخش فروافتاده در اثر کشش، آب، رسوبات را در آن آورده و روی هم انباشته می کند. بتدريج در اثر کشش بيشتر، بستر حوضه پائين افتاده و حوضه عميق‌تر می شود و می تواند باعث ايجاد شکاف‌های عميق در پوسته و ظهور سنگ‌های آتشفشانی گداخته از گوشته در مسير شکاف‌ها به درون اين حوضه‌های کششی شود. حال در حوضه‌ای اينچنين که در مناطق خاصی از پوسته زمين ساخته شده‌اند. در اثر کشش بيشتر پوسته قاره‌ای نازک شده و پاره می شود. در اين حالت مواد گوشته بتدريج ظاهر شده و پوسته اقيانوسی ساخته می‌شود. با ادامه کشش در راستای نفوذ سنگ‌ها از گوشته در شکاف ميان اقيانوسی پديد آمده و بتدريج بر اندازه گستره پوسته اقيانوسی افزوده می شود (شکل 2) و گاهی اين گسترش به چند هزار کيلومتر می‌رسد. با کم شدن توان کشش و خاموش شدن موتور حرکتی آن، بدليل سنگينی پوسته اقيانوسی در همبری با پوسته قاره‌ای به زير آن فرو رانده می شود (شکل 7).

با فرورانش پوسته اقيانوسی پديده مهمی روی می‌دهد. اول اينکه صفحه اقیانوسی کامل پایین رفته وبرخورد قاره به قاره را خواهیم داشت(شکل10) که در نتیجه نهشته‌ها در حوضه رسوبی موجود در لبه فعال قاره ای شروع به چين خوردن کرده و از آب خارج می شوند و بتدريج ارتفاع می گيرند و کوهها بصورت زنجيره ای در مقياس‌های چند هزار کيلومتری از قاره‌ای تا قاره ديگر تشکيل می‌شود (شکل 10). همين فرآیند در علم زمين شناسی بنام کوهزايی (orogeny)ناميده شده است. کوهزادهای اينچنين در پوسته زمين مورد مطالعه قرار گرفته‌اند که می توان به برخی از آن‌ها اشاره کرد. کوهزاد آلپ-هيماليا که از باختر اروپا تا خاور آسيا ادامه دارد و کوه‌های زنيره‌ای البرز و زاگرس کشور ايران را نيز شامل می شود نتيجه چنين فرآیند بزرگ کوهزايی است. در مورد کوهزاد آلپ-هيماليا مشخص شده که اين فرآیند از اواخر دوران اول زمين شناسی شروع شده و پس از دوره زمانی حدود 300 ميليون سال هنوز نيز فعال است و سالانه چندين سانتی متر بر ارتفاع آن در بخش‌های مختلف در آلپ اروپا، البرز، زاگرس يا هيماليا افزوده می شود. از اين نوع زنجيره کوه‌ها در پوسته قاره‌ای می توان به کوهزاد آپالاش در خاور آمريکا، کالدون در اروپا، کورديلر در باختر آمريکا که از باختر کشور کانادا در آمريکای شمالی در لبه باختری تا باختر آمريکای جنوبی در کشور شيلی ادامه دارد نام برد (شکل 6(Taylor & Francis Group 2005..

شکل2- مراحل تکامل کشش در پوسته، مرحله ‌آغازین برای تشکیل کوه(Taylor & Francis Group 2005, 18)


کشش در پوسته اقيانوسی در شکافت ميان اقيانوسی ادامه می يابد و باعث بوجود آمدن پشته‌های ميان اقيانوسی می گردد (شکل 9). اين پشته‌ها بلندترین ارتفاعات در ميان اقيانوس‌هاهستند. طول کل سامانه پشته ها به 60000 کيلومتر می رسد و تقریبا2500 کيلومتر پهنا دارند. ستيغ اين کوه‌ها به طور معمول 3000-2000 متر بلندتر از حوضه های اقيانوسی مجاور بوده و رشته کوه‌های موجود در کف اقيانوس‌ها محصول آنهاست (شکل 9). اين زنجيره کوه‌ها در محل پشته‌های ميان اقيانوسی با طول چندين هزار کيلومتر بوجود آمده و از سمتی تا سوی ديگر پوسته زمين امتداد دارند و در حال حاضر نيز فعال بوده و در حال تشکيل می باشند. سرعت و زمان اين فرآیند در بخش‌های مختلف متفاوت می باشد. حد واسط آن 90-50 ميلی متر در سال می باشد که در محل زايش مواد سنگ‌ها شکل پذير و نرم بوده و با فاصله گرفتن از محل زايش سرد و سخت می شوند.

شکل 3. مدل نمايشی از چرخه کافت درون قاره ای. این مدل که چرخه ویلسون نامیده می‌شود مراحل مختلفی از تولید رشته کوه‌ها را در جایگا‌های مختلف (فرورانش مربوط به حاشیه قاره(مرحله 3) و برخورد قاره به قاره(مرحله 5) معرفی میکند.( Philip Kearey et al 2009, 208)

ایجاد کشش در پوسته میان اقیانوسی توسط علم ژئوفیزیک نیز به اثباط رسیده است(شکل4)

شکل 4. از پشته های ميان اقيانوسی که محل زايش پوسته اقيانوسی در بخش ميانی کف اقيانوس‌ها که سنگ‌های آذرين در زير اقيانوس‌ها در اين محل‌ها بصورت زنجيره کوه‌ها بوجود می‌آيند.تغييرات مغناطييسی در اين ناحيه به خوبی قابل مشاهده است( Martha Kiger et . al 1996, 24)


شکل 5. موقعیت صفحات قاره‌ای و اقیانوسی نسبت به یکدیگر(Taylor & Francis Group 2005, 252)

همانطور که در تصویر مشاهده می‌کنید ،موقعیت 1 جایگاه کشش پوسته زمین را نشان می‌دهد که باعث افزایش سطح پوسته زمین می‌شود.موقعیت 2 جایگاه فرورانش رانشان می‌دهد که عاملی برای کاهش پوسته زمین در جبران فرورانش می‌باشد،در این موقعیت تشکیل جایگاه رشته‌کوه‌ها را مشاهده می‌کنید و موقعیت(3) برخورد قاره به قاره را نشان می‌دهدکه جایگاه دیگری از تشکیل رشته کوه‌ها را به ما نشان می‌دهد.

شکل 6. بزرگترين زنجيره کوهها در لبه های فعال قاره ای در اثر فرورانش پوسته اقيانوسی بوجود آمده اند. (1) رشته کوههای آلپ-هيماليا، که از باختر اروپا تا آسيای جنوب خاوری امتداد دارد. (2) رشته کوه‌های کورديلر-آند در باختر آمريکا، از باختر کانادا شروع شده و تا جنوب باختر آمريکای جنوبی در شيلی ادامه می يابد. زنجيره کوه‌های ميان اقيانوسی با طول چند هزار کيلومتر در امتداد شکاف‌های ميان اقيانوسی بوجود آمده اند که مهمترين آنها در اقيانوس های آرام (3)، اطلس (4) و هند (5) قرار دارند.( Martha Kiger et . al1996, 24)

مدّ الارض یا کشش در پوسته زمین

با توجه به توضیحاتی که درباره معنای لغوی واژه «مدّ» بیان شد، باید گفت که مهمترین ویژگی مشهود در معنای این واژه، ویژگی کشش و کشیدن است. از سوی دیگر با توجه به دانش فيزيک زمين که در بالا به آن اشاره شد، فعل و انفعالاتی که منجر به تشکیل کوه‌ها شده اند، نیز با کشش در پوسته زمین همراه بوده‌اند.

بنابراین به نظر می رسد که پدیده «مدّ الارض» در آیات قرآن، اشاره به کشش در پوسته زمین داشته باشد که نقش موثری در فرآیند تشکيل كوه‌ها دارد.

همچنین با توجه به معنای اضافه شدن دو چیز همگون به هم که در واژه «مدّ» وجود دارد، این احتمال را هم می توان مورد توجه قرار داد که مدّ الارض اشاره ای نیز به گسترش و ساخته شدن صفحه های اقیانوسی جدید با نفوذ مواد گوشته در مرزهای واگرا داشته باشد. به نظر می رسد که واژه مدّ می تواند به زیبایی نفوذ مواد گوشته به پوسته زمین و زایش پوسته اقیانوسی جدید را برساند، زیرا در معنای آن داخل شدن چیزی به چیز شبیه خودش و گسترش و زیاد کردن آن، آمده است.


همانگونه که به طور خلاصه در بالا اشاره شد. کشش در پوسته زمين و بوجود آمدن رواسی در موقعيت های خاص تکتونيکی صورت می گيرد. که همه آن‌ها با فرآیند کشش آغاز می گردد. کشش در پوسته قاره ای سبب کافت و ايجاد زنجيره حوضه‌های بزرگ می گردد که ابتدا درياهای کم عمق تشکيل می شوند و نهشته های مختلف رسوبی تخريبی مانند ماسه سنگ‌ها و نهشته‌های تبخيری مانند نمک‌ها تشکيل می شوند و سپس با ادامه کشش و فروافتادن کف حوضه نهشته‌های مختلف رسوبی شيميائی مثل کربنات‌ها و رس‌ها و مارن‌ها نهشته می شوند و در عمق های بيشتر سنگ‌های کف اقيانوسی مخصوص رسوبات مخصوص محيط های بسيار عميق تشکيل می‌شوند. رسوبات و مجموعه سنگ‌های فرونهشته در حوضه‌های کششی بصورت کمربندی طولانی در لبه‌های آرام قاره‌ای بوجود می آيند. در لبه‌های فعال قاره ای نيروهای تکتونيکی نهشته‌های موجود در حوضه‌های تشکيل شده را به شکل‌های مختلف چين داده و باعث ارتفاع گرفتن آن‌ها و ايجاد کمربندهای کوهزايی می گردد(Taylor & Francis Group 2005) در اشکال زیر انواع حالات مربوط به تشکیل رشته کوه را مشاهده میکنید(شکل‌های7و9و10)


شکل8- محل گسل‌های تراستی (سمت راست)وچین‌خوردگی(سمت چپ) در حاشیه قاره که تحت تاثیر فرورانش هستند.(Taylor & Francis Group 2005, 87)

در تشکیل رشته‌کوه‌های مربوط به ناحیه حاشیه قاره (شکل7) ارتفاعات محلی نیز تشکیل می‌یابد که دلیل آن چین خوردگی و یا تشکیل گسل‌های معکوس در محل کوه‌های به هم افزوده می‌باشد(شکل 8).

شکل 9-برخورد دو صفحه اقیانوسی وفرورانش یکی زیر دیگری
شکل 10-برخورد دو ورق قاره‌ای، شکل سمت راست مربوط به همین الگو در برخورد صفحه هند عربی به اوراسیا وتشکیل ارتفاعات هیمالیا می‌باشد(Taylor & Francis Group 2005, 150)

رواسی و فرآیند تشکیل کوه‌ها

حال با توجه به مطالبی که درباره نحوه تشکیل کوه‌ها از منظر زمین شناسی بیان شد، بار دیگر به پدیده رواسی و ویژگی‌های آن باز می گردیم. به نظر می رسد که خداوند متعال با استعمال الفاظ رواسی و القی به حقایقی در تشکیل کوه‌ها اشاره می نماید که همگی با یافته‌های جدید علم زمین شناسی تایید می‌شوند:

  • با لفظ رواسی
  • هم قرار داشتن کوه‌ها و پوسته زمین روی لایه‌های سیال زیرین را نشان می‌دهد.
  • و هم ریشه دار بودن کوه‌ها در لایه‌های زیرین
  • و هم نوع ثابت شدن کوه‌ها و پوسته زمین که به همراه حرکت‌های جزئی است. زیرا کوه‌ها ثابت و استوار هستند، اما نه آنگونه ثابتی که هیچگونه حرکتی نداشته باشد، بلکه ثابت همانند ثابت شدن کشتی روی آب که حرکت‌های جزئی دارد، ولی در کل ثابت است.
  • با لفظ القی

اشاره به فرآیند تشکیل کوه‌ها کرده که به همراه جابه‌جا شدن و حرکت قطعات پوسته و برخورد و مواجهه آن‌ها با هم بوده است. این حرکت و جابه جایی تدریجی پوسته منجر به جا به جایی و حرکت کوه‌ها هم به صورت افقی و هم به صورت عمودی می گردد.

نکته جالب توجه دیگری در مورد پدیده رواسی در آیه 10 سوره فصلت بیان شده است. خداوند در این آیه می فرماید:

وَجَعَلَ فِيهَا رَوَٰسِىَ مِن فَوْقِهَا وَبَٰرَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَآ أَقْوَٰتَهَا فِىٓ أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَآءً لِّلسَّآئِلِينَ
او در زمین کوه‌های استواری قرار داد و برکاتی در آن آفرید و موادّ غذایی آن را مقدّر فرمود، - اینها همه در چهار روز بود - درست به اندازه نیاز تقاضا کنندگان!
آیه 10 سوره فصلت

در این آیه خداوند می فرماید که رواسی را از بالای زمین (من فوقها) قرار داد. مفسران عموماً یا به این عبارت توجهی نکرده و به سادگی آن را به این معنا گرفته‌اند که کوه‌ها روی زمین (علی الارض) (طباطبایی، ج17، ص363) یا بالای زمین (فوق الارض) (طوسی، ج9، ص108) قرار گرفته‌اند، در صورتیکه اگر چنین بود، نمی بایست دیگر قید «فیها» در آیه می‌آمد، چراکه آمدن هر دو قید در جمله موجب ناموزونی کلام می شود و معنای آیه این می شود که «در زمین، روی زمین رواسی قرار داد.».

البته برخی از مفسران معنا و دلیل دیگری برای ذکر قید «من فوقها» بیان کرده و گفته‌اند که علت آمدن عبارت «من فوقها» آن است که این توهم رخ ندهد که زمین رواسی و نگهدارنده‌هایی از زیر دارد که مانع از لرزش آن شده و از زیر آن را نگه می دارند (درویش، ج8، ص535). به عبارت دیگر اگر زیر زمین ستون‌هایی بود که زمین روی آن‌ها مستقر شده بود، باز هم از لرزش آن جلوگیری می‌کردند، ولی خداوند چنین اختیار کرده که رواسی از بالای زمین آن را نگه داشته و مانع لرزش آن شوند (زمخشری، ج4، ص187؛ قس. فخرالدین رازی، ج27، ص544).

البته باید گفت که این دلیل هرچند برای آمدن قید «من فوقها» مناسب به نظر می‌رسد، ولی علت ذکر همزمان قید «فیها» به همراه آن را توضیح نمی‌دهد، از این رو به نظر می‌رسد که باید علت دیگری را برای این مساله جستجو کرد. احتمال دیگری که در معنای عبارت «من فوقها» مطرح است، آن است که منظور از آن سطح یا پوسته زمین باشد، زیرا همانطور که گفته شد، پوسته زمين قشر خارجی بسيار نازک از میان طبقات زمين است که در حقیقت لایه رویین و بالایی از میان لایه‌های مختلف زمین را تشکیل می‌دهد و اطلاق «فوقها» به آن به نظر صحیح می‌رسد.

با کمی دقت در انواع فرایندهای کوه‌زایی، می‌توان نتیجه گرفت که پوسته زمین در همه این فرآیندها، به نوعی درگیر است و نقش مهمی ایفا می‌کند. از این رو، اگر منظور از «فوقها» در این آیه، پوسته زمین باشد، ممکن است بتوان ادعا کرد که آیه به نقش پوسته زمین در فرآیند کوهزایی اشاره دارد.

در قسمت بعدی به بررسی چگونگی شکل گیری انواع کوه‌ها از پوسته زمین می پردازیم.

انواع کوه‌ها

کوه‌ها نواحیی از سطح زمین هستند که از زمین‌های مجاور خود مرتفع‌ترند. کوه‌ها طی زمان‌های قدیم تشکیل شده ، تکامل یافته و همزمان با آن تحت تاثیر فرسایش نیز قرار داشته‌اند. کوه‌ها در مقیاس وسیعی متنوع‌اند و از نظر جنس ، ساختمان ، سن و سایر مشخصات نیز با یکدیگر تفاوت دارند. با آنکه حتی دو کوه هم نمی‌توان یافت که کاملا شبیه به یکدیگر باشند. معذالک می‌توان کوه‌ها را بر اساس بازرترین ویژگی آنها تقسیم بندی کرد. یکی از مبناهای تقسیم بندی کوه‌ها می‌تواند مکانیزم تشکیل آن‌ها باشد که بر این اساس می‌توان کوه‌ها را به چهار نوع اصلی تقسیم نمود، که شامل کوه‌های چین خورده یا پرچیده ، کوه‌های آتشفشانی ، کوه‌های قطعه‌ای-گسلی و کوه‌های بالا خمیده می‌باشد. سلسله کوه‌هایی که معمولا یک نوع بوده و در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند، سیستم کوه‌ها را بوجود می‌آورند. علاوه بر انواع اصلی ذکر شده ، بعضی نواحی بدون آنکه تغییر شکل قابل ملاحظه‌ایی در پوسته زمین بوجود آورند، دارای عوارض کوهستانی می‌باشند. برای مثال فلات‌ها (نواحی مرتفعی که اساسا افقی هستند) ممکن است به صورت زمین‌های ناهمواری درآیند.

کوههای ناشی از چین خوردگی

کوه‌های موسوم به کوه‌های چین خورده (folded mountains) یا کوه‌های پیچیده (complex mountains) از بزرگترین و پیچیده ترین کوه‌ها به شمار می‌روند. ( (Taylor & Francis Group 2005 شکل عمومی آن‌ها بصورت قوس‌هایی است که چندین صد کیلومتر عرض و هزاران کیلومتر طول دارند. کلمه چین که همراه نام آن‌ها ذکر می‌شود، بخوبی می‌تواند طبیعت این دسته کوه‌ها را بنمایاند. بدین معنی که چین خوردگی سنگ‌ها که غالبا بسیار در هم و پیچیده است، این کوه‌ها را بوجود آورده است. از جمله ویژگی‌های دیگر این کوه‌ها ضخامت فوق‌العاده زیاد طبقات چین خورده رسوبی را می‌توان نام برد بطوری که در بعضی موارد ، ضخامت آنها به 15000 متر و بیشتر نیز می‌رسد. در این کوها هر چند ، چین خوردگی بسیار واضح و آشکار است، ولی فعالیت‌های دیگری نظیر گسل خوردگی ، دگرگونی و فعالیت‌های آذرین نیز ممکن است به درجات گوناگونی در آنها مشاهده شود. اکثر کمربندهای اصلی کوه‌ها مانند کوه آلپ ، اورال ، هیمالیا و آپالاش از این نوع هستند. به علت اینکه کوه‌های چین خورده قسمت اعظم و اصلی کوه‌های جهان را تشکیل می‌دهند، عمدتا مکانیزم و فرآیند تشکیل کوه‌ها را با این روش توضیح می‌دهند.

شکل 11_تشکیل کوه‌های ناشی از چین‌خوردگی

کوه‌های آتشفشانی

از تجمع مواد آتشفشانی در سطح زمین ، کوه‌های آتشفشانی حاصل می‌شوند. در اکثر کوه‌های ناشی از چین خوردگی نیز می‌توان آثار فعالیت‌های آتشفشانی متعددی را مشاهده کرد، مثلا در کوه‌های آند طبقات ضخیمی از سنگ‌های آتشفشانی وجود دارد، اما مقصود از کوه‌های ناشی از فعالیت‌های آتشفشانی، آنهایی است که منحصرا توسط آتشفشان‌ها بوجود آمده‌اند. قسمت اعظم کوه‌های ناشی از آتشفشان در زیر دریاها قرار دارند که در بعضی موارد (مثل کوه‌های هاوایی) قله کوه از آب بیرون آمده است، ولی در اکثر حالات، تمامی رشته کوه‌ها در زیر آب واقع شده است (Taylor & Francis Group 2005).

شکل 12_تشکیل رشته کوه‌های ناشی از فرایند فرورانش
شکل 13_جابه‌جایی قائم وافقی در فرایند تشکیل رشته کوه‌ها

کوه‌های بالا خمیده

کوه‌های بالا خمیده به به همراه بالا خمیدگی پوسته و در بعضی مواقع به علت جابجایی عمودی در امتداد گسل‌های بزرگ زاویه بوجود می‌آیند. Marshak 2004 ) (Ben A. van der Pluijm & Stephenبرخی از این کوه‌ها در پی سنگ‌آذرین فدیمی و دگرگونی تشکیل یافته‌اند،که زمانی به صورت قسمت هموار فرسایش یافته و سپس با رسوب پوشیده شده‌اند. وقتی که ناحیه ذکر شده به سمت بالا خمیده شد، فرسایش قشر طبقات رسوبی را کنار زده و هسته‌ای از سنگهای آذرین و دگرگونی در یک دشت هموار و وسیع قد علم می‌کند.

شکل 14-تشکیل کوه‌های ناشی از گسل‌های معکوس (تراست)

کوه‌های قطعه‌ای - گسلی

در بسیاری از نقاط زمین ، کوه‌های مجزایی که مرتفع تر از زمین‌های اطرافشان هستند، دیده می‌شود. مطالعات نشان می‌دهد که در چنین مواردی ، این قسمت‌های مرتفع ، بوسیله گسله‌های عادی -که لغزش عادی آنها زیاد است از نواحی مجاور بالاتر قرار گرفته‌اند. این قبیل کوه‌ها در حقیقت قسمت‌هایی از پوسته‌اند که در نتیجه نیروهایی که از پایین به آن‌ها اثر کرده ، به سمت بالا حرکت کرده و کوه‌های گسلی را به وجود آورده‌اند. در بعضی موارد ، نشانه‌هایی در دست است که در محل کوه‌های گسلی ، قبلا کوه‌های ناشی از چین خوردگی وجود داشته ، و‌لی قبل از پیدایش کوه‌های اخیر ، فرسوده ، شده و از بین رفته‌اند.

کوه‌های قطعه‌ای - گسلی (fault-block mountains) هنگامی بوجود می‌آیند که واحدهای عظیم سنگی جابجا شوند. این واحدهای سنگی اغلب با گچ شدگی طبقات در امتداد گسل‌های عادی با شیب زیاد همواه هستند. لازم به ذکر است که گسل‌های عادی و نرمال در اثر نیروهای کششی بوجود می‌آیند. در سیستم کوه‌های قطعه‌ای - گسلی معمولا پوسته زمین بطور عرضی به صورت صدها قطعه شکسته در آمده و سلسله کوه‌های تقریبا موازی را بوجود آورده است. طول متوسط هر قطعه در حدود 80 کیلومتر می‌باشد.

شکل 14_تشکیل کوه‌های قطعه‌ای گسلی توسط ساختارهایHorst&Graben

بدین ترتیب باید گفت که در همه فرایندهای تشکیل کوه‌ها، پوسته زمین درگیر است. در نظریه تکتونیک صفحه‌ای، حرکات و برخورد صفحات زمین، باعث کوه‌زایی و تشکیل مهم‌ترین کوه‌های جهان شده اند.

بنابراین این احتمال که منظور از عبارت «من فوقها» در آیه 10 سوره فصلت «وَ جَعَلَ فيها رَواسِيَ مِنْ فَوْقِها» پوسته زمین باشد و آیه اشاره به تشکیل کوهها از پوسته زمین داشته باشد، به نظر قوی می رسد.

رابطه رواسی و عدم لرزش زمین

تا کنون با رواسی و ویژگی های آن از منظر قرآن و علم زمین شناسی آشنا شدیم. خداوند پس از ذکر همه این ویژگی ها در عبارت کوتاه «وَ أَلْقى‏ فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَميدَ بِكُمْ » (نحل/15) می فرماید که این فرآیند تشکیل کوه‌ها به گونه‌ای بوده که موجب کاهش یا عدم لرزش زمین شده است.

فعل «تمید» از ریشه (م،ی،د) به معنای حرکت به همراه اضطراب است. (مصطفوی، ج11، ص223) راغب (ص782) آن را به معنای اضطراب شیئ عظیم همانند زمین می داند.

مفسران می گویند چون در این آیه مقام، مقام امتنان و نعمت بخشیدن است، معلوم می شود که منظور خداوند، از بین رفتن اضطراب و لرزش است و نه وقوع آن. بنابراین چیزی در این آیه حذف شده است. اینگونه حذف‌ها در قرآن و کلام عرب زیاد اتفاق می افتد و نحویون درباره اینکه چه چیزی در این عبارت حذف شده و تقدیر آن چیست، دو دیدگاه مطرح می کنند (ابن عاشور، ج13، ص97):

  • حذف لا: أَنْ لا تَميدَ بِكُمْ  : برای اینکه زمین شما را نلرزاند.
  • حذف مصدر: کراهیةً أَنْ تَميدَ بِكُمْ  : مبادا زمین شما را بلرزاند.

بدین ترتیب باید گفت که این آیه درصدد بیان این واقعیت است که ایجاد رواسی در زمین عاملی برای پایداری و عدم لرزش پوسته زمین است. این مساله در آیات 31 سوره انبیاء و 10 سوره لقمان نیز بیان شده است. حال باید دید که یافته های علمی بشر در عصر حاضر، درباره تشکیل کوه‌ها و نقش آن در پایداری زمین چه می گوید.

نقش کوه ها در پایداری و عدم لرزش زمین

پوسته زمین در طی دوران مختلف زمین‌شناسی درگیر ناآرامی‌و لرزش‌های شدید بوده است این ناآرامی‌ها قبل از تشکیل کامل پوسته و فرایند گسترش بستر اقیانوس‌ها و تشکیل کوه‌ها بیشتر بوده است چراکه مایک پوسته یکپارچه به نام پانگه‌آ بیشتر نداشیم و در نتیجه آن عدم وجود فرایند گسترش بستر اقیانوس‌ها و فرایند کوهزایی می‌باشد که خود زمینه ناپایداری پوسته زمین را فراهم میکندچرا که هیچ محل اتصال نسبی بین صفحات وجود ندارد وپوسته اولیه به صورت کاملا شناور روی گوشته واقع شده است این امر عاملی برای ایجاد ناپایداری شدید و لرزش‌های گسترده در سطح پوسته می‌شود. با تکامل پوسته زمین در دوران زمانی جدیدتر و فرایند ریفت‌زایی و قطعه قطعه شدن در پوسته پانگه‌آ درزمان مزوزئیک Philip et Philip et al 2009 Global tectonics ,page59) (،روند پیشرفت رشدپوسته زمین به سمت فرورانش واتصال نسبی در مرز بین صفحات پیش می‌رود که خود عاملی برای ایجاد پایداری بیشتر در گستره پوسته زمین به خصوص در مرز بین صفحات(به دلیل تشکیل کوه‌ها) می‌شود.مهمترین پارامتر‌های موثر در پایداری زمین اتصال نسبی در مرز صفحات و افزایش ضخامت در مرز بین صفحات می‌باشد.


طی فرایند کوهزایی و تشکیل رشته کوه‌ها آنچه اتفاق میافتد، افزایش ضخامت دو صفحه در محل برخورد دو صفحه می‌باشد که باتوجه به فراگیری فرآیند برخورد صفحات در سراسر سطح کره زمین این افزایش ضخامت تقریبا به صورت یکنواخت در سراسر سطح کره زمین پراکنده شده است. این امر در حالی است که با افزایش ضخامت پوسته پارامترهای موثر در مقاومت لیتولوژی پوسته افزایش می‌یابد. این پارامترها شامل , Lame coefficient µ Density,Lame coefficient λ، می‌باشد (نمودار1و2و3)که خود رابطه مستقیمی با افزایش مقاومت پوسته دارد (Ecole superieure et al.2001, 1965_1966). این افزایش مقاومت خود عاملی در جهت پایداری پوسته زمین می‌باشد و باعث جلوگیری از ناپایداری پوسته می‌شود.

نمودار1_رابطه بین افزایش عمق پوسته و Density

همانطور که در نمودار بالا مشاهده می‌شود رابطه مستقیمی بین افزایش عمق وافزایش چگالی وجود دارد,چرا که با افزایش عمق جنس واحد سنگی یکپارچه‌تر وعواملی مثل فشار ناشی از افزایش عمق باعث کاهش فضاهای متخلخل داخل سنگ می‌شود،همین امر باعث افزایش مقاومت در واحد سنگی می‌شود .بنابراین با توجه به نتایج حاصل از این روابط و افزایش ضخامت در مرز بین صفحات زمین میتوان نتیجه گرفت که با افزایش عمق مقدار مقاومت پوسته نیز بیشتر می‌شود.

نمودار2_رابطه بین افزایش عمق پوسته و λ

همانطور که در نمودار 2و3نیز مشاهده می‌شود رابطه مستقیمی بین افزایش عمق وافزا یش ضرایب لامه( µو λ)وجود دارند،این ضرایب مربوط به ویژگی‌های ذاتی سنگ مربوط میشود و هرچه مقدارآن بیشتر باشد مقاومت سنگ بیشتر است چرا که با افزایش عمق جنس واحد سنگی یکپارچه‌تر وواحدلیتولوژی همگن و یکنواخت تر خواهد شد،همین امر باعث افزایش λ ومقاومت در واحد سنگی می‌شود .بنابراین با توجه به نتایج حاصل از این روابط و افزایش ضخامت در مرز بین صفحات زمین میتوان نتیجه گرفت که با افزایش عمق مقدار مقاومت پوسته نیز بیشتر می‌شود.

نمودار3_ رابطه بین افزایش عمق پوسته و µ

بنابرين در محل کمربندهای کوهزائی (رواسی) مقاومت پوسته زمين افزایش یافته و پایداری پوسته بیشترمی‌شود .

نتیجه گیری

یکی از مهمترین واژه هایی که خداوند برای اشاره به کوه‌ها در قرآن به کار برده است، واژه رواسی است. این واژه در 9 آیه از آیات قرآن به کار رفته که طریقه استعمال آن از نظر معرفه و نکره بودن، مفرد یا جمع بودن، سیاق آیات و نیز افعالی که به همراه آن آمده است، تفاوت بارزی با استعمال واژه جبال در آیات قرآن دارد. از مجموع این تفاوت‌ها چنین بر می‌آید که واژه جبال مفهومی کلی تر از رواسی داشته و به کوه‌ها در کلیه حالات آن اطلاق می شود، ولی رواسی واژه ای است که به کوه‌ها، تنها در دوره شکل گیری اولیه آنها اطلاق شده و به عبارت دیگر این واژه اشاره به کیفیت شکل گیری کوه‌ها دارد. به نظر می رسد که خداوند متعال با استعمال الفاظ رواسی و القی در آیاتی نظیر آیه 15 سوره نحل «وَ أَلْقى‏ فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَميدَ بِكُمْ» به حقایقی در تشکیل کوه‌ها اشاره می نماید که همگی با یافته های جدید علم زمین شناسی تایید می شوند:

با لفظ رواسی هم قرار داشتن کوه‌ها و پوسته زمین روی لایه های سیال زیرین و هم ریشه دار بودن کوه‌ها در لایه های زیرین و هم نوع ثابت شدن کوه‌ها و پوسته زمین که به همراه حرکتهای جزئی است، را نشان می دهد و با لفظ القی اشاره به فرآیند تشکیل کوه‌ها می نماید که به همراه جابه‌جا شدن و حرکت قطعات پوسته و برخورد و مواجهه آنها با هم بوده است. این حرکت و جابه جایی تدریجی پوسته منجر به جا به جایی و حرکت کوه‌ها هم به صورت افقی و هم به صورت عمودی می گردد.

همچنین دقت در معنای لغوی مدّ الارض که به عنوان مقدمه ایجاد رواسی در قرآن مطرح شده، هماهنگی شگفت انگیز آن را با پدیده کشش در پوسته زمین نشان می دهد، که خود عاملی برای تشکیل زنجیره کوه‌هاست.

پوسته زمین در همه فرآیندهای کوه زایی، به نوعی درگیر است و نقش مهمی ایفا می‌کند. به نظر می رسد که عبارت «مِن فوقها» در آیه 11 سوره فصلت «وَ جَعَلَ فيها رَواسِيَ مِنْ فَوْقِها» نیز اشاره به پوسته زمین و نقش آن در فرآیند کوهزایی داشته باشد. فرآیند شکل گیری کوه‌ها (رواسی) همچنین در جلوگيری از لرزش و ایجاد آرامش در پوسته زمين نقش اساسی دارد. با نگاهی گذرا به این نکات که از اشارات کوتاه قرآن به چگونگی شکل گیری کوه‌ها به دست آمده است و هماهنگی آنها با یافته های علم زمین شناسی که عموما در چند دهه گذشته شناخته شده اند، می توان چنین نتیجه گرفت که اشارات قرآن به رواسی، ویژگی ها و پدیده های همراه آن و نیز نقش آن در پایداری پوسته زمین می تواند از مصادیق اعجاز علمی قرآن به شمار آید.

پانویس

  1. رک. اسراء/37؛ ابراهیم/46؛ احزاب/72؛ مریم/90
  2. واژه جبل و جمع آن جبال، 39 بار در آیات قرآن به کار رفته‌اند.
  3. «علَم» و جمع آن «اعلام» به معنای اثر و نشانه‌ای است که شیئ با آن شناخته و معلوم می‌شود. کوه را به جهت معلوم بودنش علَم گفته‌اند(راغب، ص581). واژه «اعلام» در دو آیه از آیات قرآن ذکر شده است: وَ مِنْ آياتِهِ الْجَوارِ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلامِ (شورى/32) و از نشانه‌‏هاى او سفينه‌‏هاى كوه‏‌آسا در درياست. وَ لَهُ الْجَوارِ الْمُنْشَآتُ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلامِ (رحمن/24) و او راست در دريا سفينه‌‏هاى بادبان‏دارِ بلند همچون كوه‌‏ها.
  4. واژه «طود» به معنای کوه عظیم است (فراهیدی، ج7، ص443؛ ابن منظور، ج3، ص270) که تنها یک بار در آیات قرآن به کار رفته است: فَأَوْحَيْنا إِلى‏ مُوسى‏ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَكانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظيمِ (شعراء/63) پس به موسى وحى كرديم: «با عصاى خود بر اين دريا بزن.» تا از هم شكافت، و هر پاره‏اى همچون كوهى سترگ بود.
  5. ابن فارس، ص403
  6. راغب، ص354
  7. ابن منظور، ج14، ص321
  8. فراهیدی، ج7، ص290
  9. ابن منظور، ج14، ص321
  10. فراهیدی، ج‏7، ص290
  11. ج‏14، ص321
  12. طوسی، ج6، ص215
  13. طبرسی، ج6، ص545
  14. راغب، ص354
  15. ابن منظور، ج14، ص321
  16. آذرنوش، ص236
  17. ابوحیان، ج6، ص347
  18. ابن عاشور، ج13، ص97
  19. مغنیه، ج4، ص375
  20. طوسی، ج6، ص215
  21. طبرسی، ج6، ص423
  22. طباطبایی، ج11، ص291
  23. ابوحیان، ج6، ص346
  24. ابوعبیده، ج1، ص321
  25. صافی، ج18، ص275
  26. جعفری، ج6، ص35
  27. مکارم، ج11، ص53
  28. صادقی تهرانی، ج16، ص301
  29. ابن عاشور، ج13، ص96
  30. فراهیدی، ج5، ص215
  31. راغب، ص745
  32. ص745
  33. مصطفوی، ج10، ص227

منابع