سقف محفوظ از منظر قرآن و علم

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
وَجَعَلْنَا ٱلسَّمَآءَ سَقْفًا مَّحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ ءَايَٰتِهَا مُعْرِضُونَ
و آسمان را سقف محفوظی قرار دادیم؛ ولی آنها از آیات آن روی‌گردانند.
آیه 32 سوره انبیاء

چکیده

آسمان از آیات شفگت انگیز خداوند است که در جای جای قرآن به آن اشاره شده و توصیه‌های بسیاری به تفکر و تعمق در آیات و نشانه‌های آن شده است. خداوند در آیه 32 سوره انبیاء آسمان را با ویژگی «سقف محفوظ» معرفی می‌کند. همانطور که می‌دانیم واژه «سماء» مصادیق متعددی دارد و باید با توجه به قرائن موجود در آیات مشخص کرد که منظور از سماء در این آیه چیست و حفظ آن به چه معناست. برخی از پژوهشگران و مفسران معاصر با توجه به یافته‌های علمی جدید در مورد جو و نقش حفاظتی آن در قبال زمین، سماء را در این آیه به معنای جو زمین دانسته و با توجه به عدم علم مردم عصر نزول به ویژگی‌های حفاظتی جو زمین، آیه را از مصادیق اعجاز علمی قرآن به شمار آورده‌اند. اما باید توجه داشت که از سویی اشکالاتی متوجه این دیدگاه است که باید پاسخ داده شود و از سوی دیگر مصادیق دیگری برای سماء و حفظ آن در این آیه مطرح است که باید مورد بررسی قرار گیرند. بدین ترتیب به نظر می رسد که بررسی‌های بیشتری در مورد این آیه لازم است تا بتوان اعجاز آن را به صورت گسترده‌تری نمایان ساخت.

مقدمه

آسمان یکی از آیات و نشانه‌های الهی است که خداوند متعال در آیات متعددی به بیان صفات و ویژگی‌های آن پرداخته و خلقت آن را بسیار عظیم‌تر و شگفت انگیزتر از خلقت انسان‌ها دانسته است (غافر/ 40/ 57). یکی از ویژگی‌های یاد شده برای آسمان، آنست که خداوند آن را سقفی محفوظ قرار داده است.

«وَجَعَلْنَا السَّمَاء سَقْفًا مَّحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ» (انبیاء/32)

و آسمان را سقفى محفوظ قرار داديم و آنان از نشانه‏‌هاى آن اعراض مى‏‌كنند.

«محفوظ» اسم مفعول از ریشه «ح- ف- ظ» به معنای صیانت و نگهداری است [۱]. بنابراین، معنای آیه این می‌شود که خداوند آسمان را «سقفی نگه داشته شده» قرار داده است.

برخی از مفسران معاصر با توجه به یافته‌های علمی درباره جو زمین که به عنوان سپر حفاظتی زمین شناخته شده، آیه را چنین تفسیر کرده‌اند که خداوند آسمان (جو) را همانند سقفی مستحکم حافظ و نگهدارنده زمین قرار داده است[۲][۳] اما برخی دیگر از مفسران مساله حفظ آسمان را به آیاتی از قرآن ارجاع داده‌اند. آیه 65 سوره حج می‌فرماید که خداوند آسمان را از افتادن بر زمین نگاه می‌دارد. همچنین آیه 7 سوره صافات بیان می‌کند که خداوند آسمان را از هر شیطان سرکشی حفظ می‌نماید. با توجه به دیدگاه‌های کاملا متفاوت مفسران اساسی‌ترین پرسشی که درباره این آیه مطرح می‌گردد، آنست که منظور از این آسمان که به صورت سقفی مستحکم و ایمن قرار داده شده، کدام آسمان است. آیا سماء در این آیه مفهومی مادی دارد یا معنوی؟ آیا می‌توان با استفاده از قراینی همچون سیاق آیات که درباره کیفیت آفرینش مادی آسمان و زمین سخن می‌گوید، سماء را منطبق بر مفهوم مادی بدانیم؟ سؤال بعدی این خواهد بود که این ایمنی و حفظ شدگی آسمان از چه خطرات و رخدادهایی است؟ آیا می‌توان سماء را مطابق با جو زمین دانسته و با توجه به نقش حفاظتی گسترده آن برای زمین، اعجاز علمی قرآن در این آیه را اثبات نماییم؟

در این نوشتار برای پاسخ گویی به این سوالات به بررسی مفهوم واژه سماء و کاربردهای آن در آیات قرآن پرداخته و همچنین مفهوم حفظ شدن یا حافظ بودن سماء و نیز ویژگی سقف بودن آن برای زمین را مورد بررسی و موشکافی قرار می‌دهیم. در نهایت نیز با بررسی یافته‌های جدید علمی درباره چگونگی حفظ شدن آسمان و نقش حفاظتی آن برای زمین نشان خواهیم داد که آیا این آیه می‌تواند از مصادیق اعجاز علمی قرآن کریم باشد یا خیر.

معنای «سماء» در لغت

واژه «سماء» از ریشه «س-م-و» به معنای بلندی، ارتفاع و رفعت است[۴][۵][۶][۷]. «سماء» به صورت مونث و مذکر هر دو به کار می‌رود و همچنین برای مفرد و جمع نیز می‌تواند یکسان استعمال شود. علت این امر را چنین گفته‌اند که چون «سماء» از اسماء جنس است، استعمال آن با مفرد و جمع و نیز مونث و مذکر جایز است [۸][۹]. فراهیدی[۱۰] «سماء» را به معنای سقف هر چیز و هر خانه‌ای می‌داند. جوهری [۱۱] می‌گوید: «سماء» که به صورت مذکر و مؤنث به کار رفته و جمع آن «سماوات» و «اسمیة» است، هر آن چیزیست که بر فراز تو قرار گرفته و بر تو سایه می‌افکند و از این باب است که به سقف خانه «سماء» گفته می‌شود. راغب اصفهانی[۱۲] «سماء»ِ هر چیز را بالای آن می‌داند و می‌گوید که هر «سماء» نسبت به آنچه پایین آن است، «سماء» و نسبت به آنچه که بالای آن قرار می‌گیرد، «ارض» محسوب می‌شود. اما «سماء» معروف همان «سماء»ی است که بر زمین سایه افکنده است[۱۳]. به گفته ابن فارس [۱۴]عرب به هر چیز بلند مشرف و مسلط، «سماء» می‌گوید، حتی پشت اسب و گیاهان را نیز «سماء» خوانده است. تسمیه گیاه به «سماء» یا به این دلیل است که گیاه از باران که خود «سماء» است، ایجاد می‌شود و یا به این دلیل است که گیاه از زمین ارتفاع می‌گیرد [۱۵]. علاوه بر این، به ابر [۱۶] و باران [۱۷][۱۸] نیز «سماء» گفته می‌شود. مصطفوی[۱۹]می‌گوید: اصل واحد در این ریشه، آن چیزی است که مرتفع و بلند است و بالای شئ دیگری و محیط بر آن قرار می‌گیرد. این لغت برگرفته از آرامی، سریانی و عبری است که در عربی به صورت «سماء» به کار رفته است. در نمودار معنای کلی و مصادیق متعددی که در لغت برای واژه «سماء» بیان شده، آمده است.

واژه معنای کلی مصادیق
سماء هر چیزی که بالا قرار گرفته است.
آسمان
ابر
باران
گیاه
سقف خانه
پشت اسب


بدین ترتیب، باید گفت که واژه «سماء» از گستره معنایی وسیعی برخوردار است و می‌تواند مصادیق متعددی را در بر گیرد. بنابراین، با توجه به این‌که جو زمین، کرات آسمانی و فضای بین آنها، بر فراز زمین و مشرف و مسلط بر آن قرار گرفته‌اند، می‌توانند از جمله مصادیق «سماء» به شمار روند. در کل چنین به نظر می‌رسد که معنای «سماء» همان رفعت و بلندی است، ولی با توجه به قرائن ممکن است، مجازاً در معانی مختلف به کار رود. در نمودار زیر خلاصه‌ای از آراء لغویون در رابطه با واژه «سماء» مطرح شده است.

معانی سماء در لغت لغت شناسان
سقف هر چیزی و هر خانه‌ای فراهیدی، ج7، ص318؛ ابن منظور، ج14، ص397؛ زبیدی، ج38، ص301
هر چه بالاتر قرار گرفته و سایه می‌افکند جوهری، ج7، ص231؛ ابن منظور، ج14، ص397؛ زبیدی، ج38، ص301
بالای هر چیز راغب اصفهانی، ص427؛ ابن منظور، ج14، ص397
هر چیز بلند مشرف و مسلط ابن فارس،ص490
سقف خانه ابن فارس،ص490؛ جوهری،7، ص231؛ ابن منظور، 14، ص397
پشت اسب ابن فارس، ص490؛ جوهری، ج7، ص231؛ ابن منظور، ج14، ص397؛ زبیدی، ج38، ص301
گیاه ابن فارس، ص490؛ راغب اصفهانی، ص427؛ ابن منظور، ج14، ص397
ابر ابن فارس، ص490؛ ابن منظور، ج14، ص397؛ زبیدی، ج38، ص303
باران جوهری، ج7، ص231؛ ابن فارس، ص490؛ راغب، ص427؛ ابن منظور، ج14، ص397؛ زبیدی، ج38، ص303
همان سمائی است که بر زمین سایه افکنده زبیدی، ج38، ص301
«س-م-و» به معنای بلندی، ارتفاع و رفعت فراهیدی، ج7، ص318؛ ابن فارس، ص490؛ ابن منظور، ج14، ص397؛ زبیدی، ج38، ص301
آنچه مرتفع، بلند و محیط بر شئ دیگر است. مصطفوی، ج5، ص218

مصادیق سما در آیات

همان‌طور که در بررسی لغوی واژه «سماء» اشاره شد، این واژه دارای گستره معنایی وسیع و مصادیق متعددی است. از این رو، برای تعیین مصداق دقیق آن در هر آیه باید به قراین موجود و سیاق آیات توجه نمود. «سماء» و جمع آن «سماوات» جمعا 310 بار در قرآن [۲۰] به صورت معرفه و نکره به کار رفته است که می‌توان موارد کاربرد آن در آیات را به چهار دسته زیر تقسیم کرد:

1.«السماء» گاه به معنای جو، ابر و باران به کار رفته است. در این باره می‌توان به آیاتی اشاره کرد که درباره نزول باران از آسمان سخن می‌گوید.

ٱلَّذِى جَعَلَ لَكُمُ ٱلْأَرْضَ فِرَٰشًا وَٱلسَّمَآءَ بِنَآءً وَأَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءً فَأَخْرَجَ بِهِۦ مِنَ ٱلثَّمَرَٰتِ رِزْقًا لَّكُمْ فَلَا تَجْعَلُوا۟ لِلَّهِ أَندَادًا وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ
آن کس که زمین را بستر شما، و آسمان [= جو زمین‌] را همچون سقفی بالای سر شما قرار داد؛ و از آسمان آبی فرو فرستاد؛ و به وسیله آن، میوه‌ها را پرورش داد؛ تا روزی شما باشد. بنابر این، برای خدا همتایانی قرار ندهید، در حالی که می‌دانید (هیچ یک از آنها، نه شما را آفریده‌اند، و نه شما را روزی می‌دهند).
آیه 22 سوره بقره
إِنَّ فِى خَلْقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ وَٱخْتِلَٰفِ ٱلَّيْلِ وَٱلنَّهَارِ وَٱلْفُلْكِ ٱلَّتِى تَجْرِى فِى ٱلْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ ٱلنَّاسَ وَمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مِن مَّآءٍ فَأَحْيَا بِهِ ٱلْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَآبَّةٍ وَتَصْرِيفِ ٱلرِّيَٰحِ وَٱلسَّحَابِ ٱلْمُسَخَّرِ بَيْنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلْأَرْضِ لَءَايَٰتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ
در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و شد شب و روز، و کشتیهایی که در دریا به سود مردم در حرکتند، و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده، و با آن، زمین را پس از مرگ، زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و (همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهایی که میان زمین و آسمان مسخرند، نشانه‌هایی است (از ذات پاک خدا و یگانگی او) برای مردمی که عقل دارند و می‌اندیشند!
آیه 164 سوره بقره

برخی برآنند که چون باران از ابر فرو می‌ریزد و عرب نیز به ابر «سماء» می‌گوید، در اینگونه آیات، مراد «ابر» است[۲۱]. در حالیکه هیچ مانعی ندارد که منظور از این «سماء» را کمی گسترده تر در نظر گرفته و آسمانی که ابر در آن قرار دارد، یعنی جو زمین را، مصداق آن بدانیم، چنانکه برخی بر این باورند [۲۲][۲۳]. اما در برخی از آیات نیز می‌توان با استفاده از قرینه‌هایی مشخص کرد که مراد الهی «جو زمین» است:

ٱللَّهُ ٱلَّذِى يُرْسِلُ ٱلرِّيَٰحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَيَبْسُطُهُۥ فِى ٱلسَّمَآءِ كَيْفَ يَشَآءُ وَيَجْعَلُهُۥ كِسَفًا فَتَرَى ٱلْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَٰلِهِۦ فَإِذَآ أَصَابَ بِهِۦ مَن يَشَآءُ مِنْ عِبَادِهِۦٓ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ
خداوند همان کسی است که بادها را می‌فرستد تا ابرهایی را به حرکت در آورند، سپس آنها را در پهنه آسمان آن گونه که بخواهد می‌گستراند و متراکم می‌سازد؛ در این هنگام دانه‌های باران را می‌بینی که از لا به لای آن خارج می‌شود، هنگامی که این (باران حیاتبخش) را به هر کس از بندگانش که بخواهد می‌رساند، ناگهان خوشحال می‌شوند...
آیه 48 سوره روم

همان‌طور که می‌بینیم در این آیه سخن از آسمانی است که ابرها در آن قرار دارند، بنابراین مصداقی به جز جو زمین را نمی‌توان برای آن در نظر گرفت. در آیاتی نظیر آیه زیر نیز مفسران غالباً مراد از «سماء» را باران دانسته‌اند[۲۴]، گرچه برخی نیز در معنای آن ابر و آسمان را ذکر کرده‌اند. [۲۵]

يُرْسِلِ ٱلسَّمَآءَ عَلَيْكُم مِّدْرَارًا
تا بارانهای پربرکت آسمان را پی در پی بر شما فرستد،
آیه 11 سوره نوح

2.«السماء» گاه به معنای اجرام آسمانی ([۲۶][۲۷][۲۸] یا فضای حاوی آنها[۲۹] به کار رفته است.

البته شاهد قرآنی صریحی مبنی بر اینکه می‌توان اجرام آسمانی را نیز مصداقی از «سماء» دانست، وجود ندارد و معمولاً به فضای حاوی این کرات، «سماء» اطلاق شده است. تنها در آیات معدودی مانند آیه 65 سوره حج [۳۰][۳۱][۳۲][۳۳] و 11 سوره فصلت [۳۴] برای واژه «سماء»، معنای کرات آسمانی مطرح شده است که در این آیات نیز اشاره مستقیمی به کرات آسمانی نشده و برخی از مفسران با توجه به مضمون کلی آیه این معنا را از لفظ «سماء» استنباط کرده اند:

أَلَمْ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِى ٱلْأَرْضِ وَٱلْفُلْكَ تَجْرِى فِى ٱلْبَحْرِ بِأَمْرِهِۦ وَيُمْسِكُ ٱلسَّمَآءَ أَن تَقَعَ عَلَى ٱلْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِۦٓ إِنَّ ٱللَّهَ بِٱلنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَّحِيمٌ
آیا ندیدی که خداوند آنچه را در زمین است مسخّر شما کرد؛ و (نیز) کشتیهایی را که به فرمان او بر صفحه اقیانوسها حرکت می‌کنند؛ و آسمان [= کرات و سنگهای آسمانی‌] را نگه می‌دارد، تا جز بفرمان او، بر زمین فرو نیفتند؟ خداوند نسبت به مردم رحیم و مهربان است!
آیه 65 سوره حج

چنانکه ملاحظه می‌شود در این آیه اشاره صریحی به اجرام آسمانی نشده و به نظر می‌رسد که ‌این دیدگاه به دلیل آن مطرح شده که در آیه، بحث از افتادن آسمان بر روی زمین است و از آنجا که نمی‌توان تصویر روشنی از افتادن فضای خالی بر زمین تصور نمود، به ناچار «السماء» را به معنای خود اجرام آسمانی گرفته‌اند. درحالیکه هیچ مانعی ندارد که آسمان را در این آیه به همان معنای وسیع خود یعنی فضایی که دربردارنده اجرام آسمانی است -البته به علاوه محتویات آن- در نظر بگیریم.

اما در برخی از آیات «سماء» به صراحت به معنای فضای حاوی اجرام آسمانی معرفی می‌شود:

تَبَارَكَ ٱلَّذِى جَعَلَ فِى ٱلسَّمَآءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَٰجًا وَقَمَرًا مُّنِيرًا
جاودان و پربرکت است آن (خدایی) که در آسمان منزلگاه‌هائی برای ستارگان قرار داد؛ و در میان آن، چراغ روشن و ماه تابانی آفرید!
آیه 61 سوره فرقان

در مورد معنای «بُرُوج» دو نظر اصلی مطرح است: برخی از مفسران منظور از آن را ستارگان یا ستارگان درخشان دانسته‌اند[۳۵][۳۶][۳۷][۳۸] و برخی نیز مراد از آن را منازل خورشید و سیارات که همان برج‌های دوازده گانه است، می‌دانند[۳۹][۴۰][۴۱][۴۲] که در صورت دوم نیز منظور، مجموعه‌ای از ستارگان است که از دید ما شکل خاصی را ایجاد می‌نمایند. بنابراین می‌توان گفت که این آیه به صراحت «السماء» را به عنوان فضای حاوی ستارگان، خورشید و ماه معرفی می‌نماید.

3.«السماء» گاه به معنای آسمان معنوی به کار رفته و این در صورتی است که در آیه «سماء» به عنوان مکانی برای پدیده‌های فرامادی مطرح شده باشد.البته مفسران تعابیر متفاوتی همچون مقام قرب و حضور[۴۳][۴۴]، عوالم بالا و روحانی [۴۵] و بهشت [۴۶] برای اینگونه کاربرد واژه «سماء» استعمال کرده‌اند که همگی تحت عنوان آسمان معنوی قابل جمع است.

إِنَّ ٱلَّذِينَ كَذَّبُوا۟ بِـَٔايَٰتِنَا وَٱسْتَكْبَرُوا۟ عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَٰبُ ٱلسَّمَآءِ وَلَا يَدْخُلُونَ ٱلْجَنَّةَ حَتَّىٰ يَلِجَ ٱلْجَمَلُ فِى سَمِّ ٱلْخِيَاطِ وَكَذَٰلِكَ نَجْزِى ٱلْمُجْرِمِينَ
کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، و در برابر آن تکبّر ورزیدند، (هرگز) درهای آسمان به رویشان گشوده نمی‌شود؛ و (هیچ گاه) داخل بهشت نخواهند شد مگر اینکه شتر از سوراخ سوزن بگذرد! این گونه، گنهکاران را جزا می‌دهیم!
آیه 40 سوره اعراف
ءَأَمِنتُم مَّن فِى ٱلسَّمَآءِ أَن يَخْسِفَ بِكُمُ ٱلْأَرْضَ فَإِذَا هِىَ تَمُورُ
آیا خود را از عذاب کسی که حاکم بر آسمان است در امان می‌دانید که دستور دهد زمین بشکافد و شما را فرو برد و به لرزش خود ادامه دهد؟!
آیه 16 سوره ملک
أَمْ أَمِنتُم مَّن فِى ٱلسَّمَآءِ أَن يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حَاصِبًا فَسَتَعْلَمُونَ كَيْفَ نَذِيرِ
یا خود را از عذاب خداوند آسمان در امان می‌دانید که تندبادی پر از سنگریزه بر شما فرستد؟! و بزودی خواهید دانست تهدیدهای من چگونه است!
آیه 17 سوره ملک


4.«السماء» گاه می‌تواند دربردارنده تمامی آسمان‌ها باشد. همانطور که گفته شد، «سماء» اسم جنس است و وقتی به صورت معرفه با الف و لام به کار می‌رود، یا افاده عموم کرده و می‌تواند دربردارنده تمامی آسمان‌ها باشد یا اشاره به آسمان مشخصی دارد که از قرائن و سیاق کلام به دست می‌آید. در این حالت الف و لام به ترتیب الف و لام جنس یا عهد است که هر کدام معنای متفاوتی برای «سماء» ایجاد می‌نمایند:

  • الف و لام جنس: در این حالت «الف و لام» «السماء» می‌تواند الف و لام استغراق حقیقی [۴۷] باشد که تمام آسمان‌ها را شامل شود و یا می‌تواند الف و لام حقیقت[۴۸] باشد و اشاره به ماهیت و حقیقت «سماء» داشته باشد. این حالت معمولا هنگامی است که «السماء» به صورت مطلق و در مقابل «ارض» استعمال شده که در این صورت افاده عموم کرده و می‌تواند دربردارنده تمامی‌آسمان‌ها باشد. برخی از مفسران برآنند که در این‌گونه آیات «السماء» به علاوه «الارض» معادل و تشکیل دهنده کل هستی و کائنات است [۴۹][۵۰] و بنابراین باید گفت که «السماء» به تنهایی می‌تواند به معنای هر آنچه غیر زمین است، باشد.
إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَخْفَىٰ عَلَيْهِ شَىْءٌ فِى ٱلْأَرْضِ وَلَا فِى ٱلسَّمَآءِ
هیچ چیز، در آسمان و زمین، بر خدا مخفی نمی‌ماند. (بنابر این، تدبیر آنها بر او مشکل نیست.)
آیه 5 سوره آل عمران
  • الف و لام عهد: در این حالت در غالب موارد الف و لام عهد ذهنی است و منظور از «السماء» با توجه به قرائن موجود در آیه برای مخاطب مشخص می‌شود. هر سه کاربرد پیشین برای «السماء» -که بیان شد- را می‌توان جزء این دسته به شمار آورد.

واژه «السماوات» که جمع «سماء» است، نیز بیشتر به صورت معرفه و در مقابل «ارض» به کار رفته و مراد از آن تمامی آسمان‌های موجود است، زیرا به کار بردن الف و لام با کلمات جمع افاده عموم می‌نماید[۵۱].

حال پس از بیان انواع مصادیق سماء در آیات قرآن این سوال مطرح می شود که «السماء» در آیه مورد نظر ما «وَجَعَلْنَا السَّمَاء سَقْفًا مَّحْفُوظًا» (انبیاء/32)، دلالت بر کدام آسمان دارد. در پاسخ باید گفت که از آنجا که سماء در این آیه به صورت مفرد و با الف و لام آمده است، می‌توان احتمالات مختلفی از جمله جو زمین، اجرام آسمانی یا فضای حاوی آنها، آسمان معنوی یا تمامی آسمان‌ها را برای آن مطرح نمود. اما آنچه که برای تعیین مصداق مناسب واژه «سماء» باید مورد توجه قرار گیرد، معنایی است که از عبارت «سقف محفوظ» استنباط می‌شود. به عبارت دیگر باید ببینیم که حفظ از چه خطرات و وقایعی مورد نظر آیه است. بدین منظور لازم است که نظرات مفسران و صاحبنظران را در این زمینه بررسی و تحلیل نماییم.

انواع حفظ آسمان

مفسران و صاحبنظران دیدگاه‌های مختلفی درباره مفهوم حفظ آسمان ارائه کرده‌اند، از آن جمله می‌توان حفظ آسمان از شیاطین، حفظ آسمان از فروافتادن بر زمین، حفظ از تغییر و خرابی و زوال و ... را نام برد. در این قسمت برآنیم که صحت و سقم هر یک از این دیدگاه‌ها را بررسی کرده و در صورت امکان میزان انطباق آنها را با یافته‌های علمی ارزیابی نماییم.

حفظ آسمان از شیاطین

  1. ابن فارس، ص275
  2. مکارم، ج13، ص398
  3. مترجمان، ج7، ص248
  4. فراهیدی، ج7، ص318
  5. ابن فارس، ص490
  6. ابن منظور، ج14، ص397
  7. زبیدی،38، ص301
  8. راغب اصفهانی،ص427
  9. نک. زبیدی، ج38، ص302)
  10. ج7، ص318
  11. ج7، ص231
  12. ص427
  13. زبیدی، ج38، ص301
  14. ص490
  15. راغب، ص427
  16. ابن فارس، ص490
  17. جوهری، ج7، ص231
  18. ابن فارس، ص490
  19. ج5، ص218
  20. در مجموع آیات قرآن «السماء» 118 بار، «سماء» 2 بار، «السماوات» 185 بار و «سماوات» 5 بار به کار رفته است.
  21. طبرسی، ج1، ص451
  22. مکارم، ج1، ص121
  23. جعفری، ج1، ص183
  24. طبرسی، ج4، ص428
  25. زمخشری، ج2، ص6
  26. صادقی تهرانی، ج20، ص167
  27. مغنیه، ج5، ص346
  28. مدرسی، ج8، ص113
  29. رضایی اصفهانی، ص135)
  30. صادقی تهرانی، ج20، ص167
  31. مغنیه، ج5، ص346
  32. مدرسی، ج8، ص113
  33. طیب، ج9، ص335
  34. مکارم، ج1، ص166
  35. نک. طوسی، ج7، ص503
  36. نک. طبرسی، ج7، ص279
  37. نک. فخررازی، ج24، ص479
  38. طباطبایی، ج15، ص235
  39. طوسی، ج7، ص503
  40. طبرسی، ج7، ص279
  41. فخررازی، ج24، ص479
  42. طباطبایی، ج15، ص235
  43. طباطبایی، ج16، ص248
  44. مکارم، ج6، ص170
  45. ابن عاشور، ج8، ص96
  46. قرشی، 1377: ج3، ص408
  47. الف و لام استغراق حقیقی، الف و لامی است که بر تمام افراد یک ماهیت دلالت می‌کند و می‌توان به جای آن از واژه «کلّ» استفاده کرد.
  48. الف و لام حقیقت، الف و لامی است که بر نفس حقیقت و ماهیت چیزی دلالت می‌کند و نه بر کمیت افراد آن و نمی‌توان به جای آن از واژه «کلّ» استفاده نمود.
  49. صادقی تهرانی، ج16، ص90
  50. طیب، ج9، ص137
  51. سیوطی، ج1، ص631