دلالت علمی آیات 6 تا 10 سوره صافات پیرامون شهاب سنگ ها

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَٰنٍ مَّارِدٍ
تا آن را از هر شیطان خبیثی حفظ کنیم!
آیه 7 سوره صافات

عبارت محوری

وَحِفْظًا مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ مَارِدٍ

بیان مطلب علمی

تفسیرهای علمی آیات رجم شیاطین:
• علوم اجتماعی (از علامه طباطبائی(ره) و شهید مطهری (ره))
• نجومی
• سایبری
• زیستی

سیارات، جو زمین، میدان مغناطیسی زمین و بعضی از دیگر پدیده‏ های آسمانی نقشی حفاظتی برای کره زمین دارند.
شهاب‏سنگ ها، می توانند مصداق و مدلول برای واژه شیطان مارد باشند.
شیطان یک صفت است و انحصار در ابلیس یا جنیان ندارد. در زبان عربی عصر نزول، برای هر جنبنده ‏ی سرکش، شرور، عصیان ‏نموده و افسارگسیخته قابل استعمال بوده است.
واژه مارد در درون خود معانی بسیار همسویی با وضعیت شهاب سنگ‏ها دارد.
عبارت ملاء الاعلی می‏تواند دلالت بر جو زمین داشته باشد.
پدیده ”قذف من کل جانب“ می‏تواند مصادیق فیزیکی بسیاری از جمله نیروی اصطکاک جو و نیروی پسار حاصل از حرکت در سیال داشته باشد. عذاب واصب، یعنی عذاب تا مدت حیات و تا وقت بقاء و یک عذاب ملازم. امواج ضربه‏ای، تنش‏های حرارتی و مکانیکی و نیروی اصطکاک هم تا زمانی که سنگ آسمانیِ وارد شده در جو نابود نشده باشد، او را همراهی می کنند.
اگر یک سنگ آسمانی از همه این موانع (سیارات بیرونی و مریخ، جو، انواع نیروهای مخالف و ...) بگریزد و به تندی بگذرد، می تواند از مهلکه عذاب واصب جان به در ببرد و به جو غلیظ و پر بالای سر ما وارد شود. شهاب سنگ در جو غلیظ، سبب یونیزه شدن گازهای جو شده و پشت سر خود، شعله ای نورانی حاصل از گازهای یونیزه شده پدید می آورد که به آشکارا دل آسمان شب را می شکافد و ردی درخشان در پهنه‏ی آسمان شب پدید می آورد.
مصادیق و دلالتهای دیگر هم (علمی و مادی، معنوی، ملکوتی، تاویل مفهومی و ...) متصور است. چه برای این آیات و چه برای آیات مشابه.
ولی این دلالت علمی هم (دلالت پدیده شهاب سنگ‏ها برای این آیات) در حد قوت خودش متصور است. لذا شبهه‏ی تضاد این آیات با علم روز مرتفع می شود و حتی یک اعجاز علمی پیرامون توضیح پدیده هایی فیزیکی رخ می نماید.
انشاءالله و الله اعلم

واژه کوکب
و البياض في السماء يسمى‏ كَوْكَبا
(كتاب العين ؛ ج‏5 ؛ ص433)

دلالت کوکب بر سیارات
و المِرِّيخُ‏ من الكواكب‏ بهرام‏
(كتاب العين ؛ ج‏4 ؛ ص261)


واژه شیطان
الشَّطَن‏: الحبل الطويل الشديد الفتل، يُستقَى به. و يقال للفرس العزيز النفس: إنه لينزو بين‏ شَطَنَيْن‏، يضرب مثلا للإنسان الأَشِر القوي، و ذلك أنه إذا استعصى على صاحبه شده بحبلين من جانبين، فهو فرس‏ مَشْطُون‏.
(كتاب العين، ج‏6، ص: 236)
والشَّيْطان‏: فَيْعال من ‏شطن‏، أي: بعد. و يقال:شَيْطَنَ‏ الرجلُ، و تَشَيْطَنَ‏،إذا صار كالشَّيْطان‏. و فَعَلَ فِعْلَه (كتاب العين، ج‏6، ص: 237)
و وصفَ أعرابىٌّ فرساً لا يحفى فقال: كأنَّه ‏شَيْطَانٌ‏ فى‏ أَشْطَانٍ‏. (الصحاح    ج‏5    2144 )
و الشَّيْطَانُ‏ معروف. و كلُّ عاتٍ من الإنس و الجنّ و الدوابّ ‏شَيْطَانٌ‏. (الصحاح    ج‏5    2144 )
و العرب تسمِّى الحيّةَ شَيْطَاناً. (الصحاح    ج‏5    2144 )
أنّ الأصل الواحد في هذه المادّة: هو الميل عن الحقّ و الاستقامة و تحقّق العوج و الالتواء.
و من مصاديق الأصل: البئر العميق المعوجّ، و البعد عن الحقّ و القرب، و الرمح فيه عوج، و حرب خارج عن النظم و الجريان الصحيح، و حبل طويل فيه فتل و التواء، و عدوّ خارج عن الصدق و الرفق.
و هو مصداق كامل لمفهوم الميل عن الحقّ و الاستقامة في مقام القرب، و الاعوجاج في سلوك سبيل الطاعة، و الخروج عن مراحل الصدق و الوفاء، و الالتواء و الفتل في الرفق و الرحمة و الوفاق. و هذا المعنى يتحقّق في الجنّ و الانس و الحيوان و غيرها (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏6، ص: 72)

منابع و پانویس