جزایر خالدات

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
نسخهٔ تاریخ ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۱:۴۷ توسط Bashir (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

در برخی نقشه های قرن چهارم به بعد مسلمین، که به روش بسیار پیشرفته آن زمان با محاسبات ریاضی زیج نجومی تهیه شده بودند، یک خطای محاسباتی سبب شد که (سواحل شرقی ایالات متحده+سواحل غربی آمریکای مرکزی و جنوبی) درون سواحل غربی آفریقا نگاشته شوند (مپ شوند). اما این خطای محاسباتی چه بود؟ پیشینیان (احتمالا نخست ایرانیان باستان) از جزایر خالدات اصلی واقع در سواحل غربی آمریکای مرکزی (واقع در مختصات طول 90 غربی گرینویچ و عرض 0 استوا، که امروزه به جزایر گالاپاگوس معروف اند) به عنوان مبدا مختصات استقاده می کردند و نصف النهار مبدا را آنجا قرار داده بودند. شهرهای مغرب اقصی در زیج های قدیم ایرانی و غیره بر این اساس مختصات دهی شده بودند. اما در قرن سوم یا چهارم، به اشتباه از جزایر قناری در سواحل غربی آفریقا به عنوان نصف النهار مبدا استفاده کردند. چرا؟ چون قدماء دو قاره آمریکای جنوبی و آفریقا را متصل به هم پنداشته بودند و نهایت غربی این بر اعظم را به عنوان آدرس جزایر خالدات داده بودند. ولی در قرن چهارم، نهایت غربی خود آفریقا (و نه آفریقا +آمریکا) را به عنوان محل جزایر خالدات سهوا مکان یابی کردند. این دو مکان 75 درجه طول جغرافیایی از هم فاصله دارند. لذا مثلا قدما برای طنجه مختصات 5 درجه را ذکر کرده اند ولی متاخرین در قرن چهارم، مختصات 80 را گزارش کرده اند. همین امر سبب شد که از قرن چهارم به بعد در نقشه های دقیق و محاسباتی امثال ادریسی و دیگران، شهرهای مغرب اقصی در غرب آفریقا به غلط نگاشته شوند و خود این امر به ابهام ها و پیچیدگی ها پیرامون مغرب اقصی در سالهای بعد در آثار جغرافیایی افزود. همچنین لازم به ذکر است که در قرون سوم و چهارم (و برخی از زیج ها پس از آن)، مبدا طول (یعنی طول جزائر خالدات مد نظرشان) را در طول 35 غربی گرینویچ(منطبق با منتهی الیه شرقی سواحل برزیل) قرار داده بودند. ابوریحان بیرونی در کتاب قانون مسعودی، برای شهرهای مشرق زمین (و نه مغرب اقصی) از همین مبدا طول (یعنی 35 غربی گرینویچ برای جزایر خالدات فرضی و 25 غربی گرینویچ برای ساحل فرضی بحر محیط غربی) استفاده کرده است. زیرا مختصاتی که او برای شهرهای ایران ارائه می دهد، مشخص می سازد که مبدا اطوال را در 25 غربی گرینویچ (به عنوان مبدا منطبق بر ساحل فرضی بحر محیط غربی) در نظر گرفته است. اما برای شهرهای مغرب اقصی، به نظر می رسد که او از مختصات قدماء (بر اساس جزایر خالدات اصلی یعنی گالاپاگوس فعلی) استفاده کرده است. زیرا بر اساس ساحل شرقی برزیل یا ساحل غربی آفریقا، مختصات شهر سوس اقصی به ترتیب در درون آبهای اقیانوس اطلس و در مغرب اوسط محاسبه می شود که هر دو به وضوح برای سوس اقصی که دورترین شهرهای مغرب اقصی بوده است، عقلائی نیست و غلط به نظر می رسد. پس او برای شهرهای مغرب اقصی (احتمالا به دلیل بعد مسافت)، از نتایج محاسبات رصدهای نجومی قدماء (بر اساس لحاظ جزایر خالدات اصلی یعنی گالاپاگوس، به عنوان مبدا محاسبات) استفاده کرده است. والله اعلم.
پس با این حساب، به مرور زمان و در آثار جغرافیایی مختلف و زیج های مختلف، این مکان ها به عنوان مبدا مختصات (یعنی محل جزایر خالدات) در نظر گرفته شده است:
1) جزایر گالاپاگوس فعلی، واقع در طول 90 غربی گرینویچ. 2) سواحل شرقی برزیل واقع در طول 35 غربی گرینویچ. 3) جزایر قناری (واقع در سواحل غربی آفریقا) واقع در طول 16 غربی گرینویچ.