فرآیند شکل گیری کوهها و نقش آن در پایداری زمین از منظر قرآن و علم
چکیده
از مهمترین واژههایی که خداوند برای اشاره به کوهها در قرآن به کار برده، واژه رواسی است. در آیات متعددی از قرآن کریم ایجاد رواسی موجب جلوگیری از لرزش و اضطراب زمین معرفی شده است. اینکه واژه رواسی در بردارنده چه ویژگیهایی است و اشاره به کدام یک از انواع کوهها دارد و نیز چگونگی تاثیر آن بر پایداری و عدم لرزش زمین از دیدگاه زمینشناسی موضوعی است که در این نوشتار درصدد بررسی آن هستیم تا در نهایت مشخص نماییم که اشارات قرآن به رواسی، ویژگیها و پدیدههای همراه آن و نیز نقش آن در پایداری پوسته زمین میتواند از مصادیق اعجاز علمی قرآن به شمار آید یا خیر.
مقدمه
کوهها یکی از آفریدههای شگفت انگیز خداوند هستند که در آیات متعددی به عنوان نماد و مثالی از عظمت و استواری مطرح گردیدهاند[۱]. کوه در آیات قرآن با الفاظ جبل[۲] ، رواسی، اعلام[۳] و طود[۴] آمده است.
خداوند متعال در 9 آیه از آیات قرآن کریم درباره پدیدهای به نام «رواسی»، چگونگی تشکیل آن و نقش آن در پایداری و تکامل زمین سخن میگوید. با بررسی و دقت در این آیات در مییابیم که خداوند به نکات بسیار جالبی درباره نحوه تشکیل کوهها و علم زمینشناسی اشاره کرده است که جای تحقیق و بررسی گستردهای دارد تا جلوهای دیگر از اعجاز و شگفتی قرآن نمودار گردد.
رواسی در قرآن
جالب اینجاست که این آیات در عین همگونی و هماهنگی با یکدیگر تفاوتهای اندکی در نحوه بیان الفاظ و تعابیر دارند که همین امر موجب گستردگی هرچه بیشتر معنا و بیان پدیدههای علمی بیشتر به وسیله الفاظ کوتاه و محدود شده است. خداوند در آیه 15 سوره نحل میفرماید:
وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَميدَ بِكُمْ وَ أَنْهاراً وَ سُبُلاً لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (نحل/15)
و در زمين كوههايى استوار افكند تا شما را نجنباند، و رودها و راهها [قرار داد] تا شما راه خود را پيدا كنيد.
این آیه به صراحت اعلام مینماید که رواسی یا همان کوههای استوار موجب جلوگیری از لرزش و اضطراب زمین میشوند. این پدیده در دو آیه دیگر نیز با الفاظی تقریباً مشابه ذکر شده است. ایجاد و شکلگیری رواسی در زمین با دو فعل «جعل» به معنای قرار دادن و «القی» به معنای افکندن آمده است. همچنین از پدیده دیگری به نام «مدّ الارض» یا همان کشش پوسته زمین در 3 آیه از این 9 آیه به عنوان پیش در آمد و مقدمه تشکیل رواسی نام برده شده است. در جدول زیر نحوه کاربرد پدیده رواسی با دو فعل «القی» و «جعل» و همچنین با پدیدههای «مد الارض» و «مَید» (لرزش و اضطراب زمین) در آیات مختلف نشان داده شده است.
انواع کاربردهای رواسی در آیات قرآن | ||
---|---|---|
رواسی + القی | رواسی + جعل | |
رواسی + مد الارض | وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فيها رَواسِيَ الحجر/19 | وَ هُوَ الَّذي مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فيها رَواسِيَ الرعد/3 |
وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فيها رَواسِيَ ق/7 | ||
رواسی + مَید (لرزش و اضطراب زمین) | وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَميدَ بِكُمْ نحل/15 | وَ جَعَلْنا فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَميدَ بِهِمْ الأنبياء/31 |
وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَميدَ بِكُمْ لقمان/10 | ||
رواسی + خصوصیات دیگر | وَ جَعَلَ لَها رَواسِيَ النمل/61 | |
وَ جَعَلْنا فيها رَواسِيَ شامِخاتٍ مرسلات/27 | ||
وَ جَعَلَ فيها رَواسِيَ مِنْ فَوْقِها فصلت/10 |
با توجه به آنچه که گفته شد، پرسشهای متعددی پیرامون پدیده رواسی، چگونگی شکلگیری آن و ارتباط آن با پایداری زمین مطرح میشود:
خداوند با به کار بردن واژه «رواسی» چه ویژگیهایی را درباره این پدیده گوشزد مینماید؟ پدیده رواسی از منظر علمی مطابق با چه پدیدهای میتواند باشد و چه تفاوتی با سایر کوهها (جبال) دارد؟ آیا رواسی اشاره به نوع خاصی از کوه دارد؟ ارتباط پدیده رواسی با دو پدیده «مد الارض» و «لرزش و اضطراب زمین» چگونه است؟ «جعل» و «القا»ی رواسی به چه معنا هستند و چه تفاوتی با هم دارند؟ آیا واقعاً کوهها در ابتدای خلقت افکنده شدهاند؟
اینها سوالاتی است که در این نوشتار درصدد پاسخگویی بدانها هستیم. بدین منظور به بررسی واژههای کلیدی این آیات، نظیر «رواسی»، «القی»، «مدّ» و... در لغت و تفاسیر پرداخته و نحوه کاربرد آنها را در آیات قرآن کریم تجزیه و تحلیل مینماییم. همچنین یافتههای جدید علم زمینشناسی درباره نحوه تشکیل انواع کوهها و نیز ارتباط آنها با پایداری زمین را بررسی و امکان انطباق آنها با حقایق ذکر شده در قرآن را ارزیابی خواهیم نمود.
«رواسی» در لغت و تفاسیر
واژه رواسی از ریشه (ر، س، حرف معتل) است که بر ثبات دلالت مینماید[۵]. فعل این ریشه «رسا، یرسو» به معنای ثابت بودن، پایدار و استوار بودن است[۶][۷]. همچنین فعل «رسا» درباره لنگر انداختن و ساکن شدن کشتی نیز به کار رفته است. «رست السفینة» به این معناست که کشتی در آب ساکن شد و دیگر حرکت ندارد. «مرساة» نیز همان لنگر کشتی است که با طناب بسته شده و به دریا انداخته میشود و به وسیله آن کشتی نگه داشته شده و در آب بی حرکت میایستد[۸][۹]. از این ماده واژه مُرسی نیز در قرآن آمده است. این واژه مصدر از «أرسيت السفينة» است. چنانکه در آیه
نیز درباره سکون و از حرکت باز ایستادن کشتی نوح به کار رفته است [۱۰]. ابن منظور[۱۱]میگوید: «أَرْسَيْتُ الوَتِدَ في الأَرض» به معنای کوبیدن میخ در زمین و «رَسَا الجَبَلُ يَرْسُو» به معنای ثابت شدن ریشه کوه در زمین است.
واژه رواسی جمع «راسیة»[۱۲][۱۳] اسم فاعل از این ماده بوده و به معنای ثابت، استوار [۱۴][۱۵] و لنگر انداخته [۱۶] است. لفظ رواسی صفتی است برای چیزهایی که ثابت و استوار باشند، ولی به دلیل کثرت استعمال در مورد کوهها، معنای جبال در آن غلبه یافته است، به صورتی که اگر لفظ رواسی بدون ذکر موصوف آن به کار رود، از آن معنای جبال فهمیده میشود[۱۷] [۱۸][۱۹]. از همین روست که اکثر مفسران رواسی را به معنای کوههای ثابت و استوار دانستهاند[۲۰] [۲۱][۲۲][۲۳][۲۴] اما با این وجود نمیتوان معنای اصلی این واژه را که میتواند به هر چیز ثابت و استواری اطلاق شود، نیز از نظر دور داشت.
با توجه به آنچه که در معنای لغوی ریشه رواسی و کاربردهای مختلف آن گفته شد، می توان ویژگیهای زیر را برای این واژه محتمل دانست:
• ثابت و پابرجا بودن
• ریشه داشتن در چیزی؛ زیرا اینکه فعل این ماده یعنی «رسا» برای لنگر انداختن یا کوبیده شدن میخ به کار میرود، میتواند نشان دهد که ثابت شدن در این ماده همراه با نفوذ و ریشه پیدا کردن (در چیزی) است.
• ثابت ماندن روی یک جسم سیال؛ زیرا اینکه فعل این ماده برای ثابت و ساکن شدن کشتی روی آب یا ابر در هوا به کار رفته، میتواند نشان دهد که ثابت شدن در این ماده معمولاً به معنای ثابت شدن یک جسم روی یک ماده سیال است، همانند کشتی روی آب، یا ابر در هوا.
• ثابت ماندن در عین وجود حرکتهای جزئی؛ همانند ثابت شدن کشتی روی آب که حرکتهای جزئی دارد، ولی در کل ثابت است.
انواع مشتقات ماده (ر،س،و) | معنا | کاربرد در عبارات و جملات | ||
---|---|---|---|---|
فعل | رسا، یرسو | ثابت بودن، پایدار و استوار بودن | رست السفینة | کشتی لنگر انداخت و ساکن شد |
أَرْسَيْتُ الوَتِدَ في الأَرض | میخ را در زمین کوبیدم و ثابت کردم. | |||
رَسَا الجَبَلُ | ریشه کوه (در زمین) ثابت شد | |||
اسم آلت | مرساة | لنگر کشتی | ألْقَت السَّحابَةُ مَراسِيَها | ابر لنگرهایش را انداخت. (یعنی در جایی توقف کرد و بسیار بارید.) |
مصدر ميمى ، اسم زمان، اسم مكان، اسم مفعو | مرسی | ساکن شدن، زمان یا مکان ساکن شدن، ثابت و ساکن شده | وَ قالَ ارْكَبُوا فيها بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها (هود/41) | در آن سوار شويد، حركت و ايستادن آن بنام خداست. |
يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها (النازعات/42) | درباره قیامت از تو می پرسند که زمان وقوع و ثبوت آن چه وقت است؟ | |||
اسم فاعل | راسیه، جمع آن رواسی | ثابت، استوار، لنگر انداخته | وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَميدَ بِكُمْ (نحل/15) | و در زمين كوههايى استوار افكند تا شما را نجنباند |
ویژگیهای «رواسی» در آیات
به منظور شناخت هرچه بیشتر پدیدهای که خداوند از آن با لفظ «رواسی» یاد مینماید، میبایست چگونگی کاربرد این واژه در آیات مختلف را بررسی کرده و ویژگیهای مربوط به آن را شناسایی نماییم. این ویژگیها به اختصار عبارتند از:
• واژه «رواسی» همواره به صورت جمع به کار رفته است.
• «رواسی» همواره به صورت نکره به کار رفته است.
• این واژه همواره در سیاق آیات مربوط به آفرینش آسمان و زمین آمده است.
• «رواسی» تنها با دو فعل القی و جعل به کار رفته است.
ویژگیهای «جبال» در آیات
چنانکه گفته شد، مهمترین الفاظی که برای کوهها در قرآن به کار رفته است، الفاظ «جبال» و «رواسی» است. روشن است که شناخت ویژگیهای «جبال» و مقایسه آن با «رواسی» میتواند راهگشای ما در جهت شناخت بهتر پدیده «رواسی» باشد. بدین منظور به بررسی و تحلیل ویژگیهای «جبال» در آیات قرآن پرداخته و در قسمت بعد، علت تفاوت این ویژگیها با ویژگیهای «رواسی» را بیان مینماییم:
1. واژه «جبال» به هر دو صورت مفرد و جمع به کار رفته است؛
- کاربرد مفرد آن در مواردی است که منظور، یک کوه یا کوه خاصی است:
2. جبال غالباً به صورت معرفه به کار رفته است، ولی در دو مورد زیر به صورت نکره آمده است:
در این آیه منظور از جبال، کوههای مالوفی که ما میشناسیم، نیست، بلکه برای تشبیه ابرهای مولد تگرگ به کوه و نشان دادن کوه مانندی آنها، خداوند به جای لفظ ابر از کوههایی که در آسمان است و تگرگ از آنها میبارد، سخن میگوید و این تشبیه بلیغی است که در این آیه به کار رفته است [۲۵] و چون انسان چنین کوههایی را به درستی نمیشناسد، جبال در اینجا به صورت نکره آمده است.
در این آیه نیز هرچند جبال به صورت نکره آمده است، ولی از آنجا که مورد خطاب قرار گرفته و منادای نکره مقصوده است، میتوان گفت که در حکم معرفه به حساب میرود. بنابراین میتوان گفت که در تمام مواردی که واژه «جبال» در معنای حقیقی کوه به کار رفته، به صورت معرفه آمده است.
3. کاربرد جبال تنها در سیاق آیات مربوط به آفرینش آسمان و زمین نیست، بلکه در موارد و موضوعات متعدد و گوناگونی به کار رفته است، از قبیل:
- آیات مربوط به ابتدای خلقت:
- آیات مربوط به زمان کنونی و دوره استقرار انسانها بر روی زمین:
- آیات مربوط به برپایی قیامت و سرانجام جهان:
4. جبال با فعلهای متعددی از قبیل جعل، نُصب، سَیَّر، اَرسا، نسف، حُمل، سجد، خرَّ، زال، مرَّ و ... به کار رفته است که این نشان دهنده عمومیت و تنوع کاربرد آن در موضوعات و موقعیتهای مختلف است.
مقایسه ویژگیهای رواسی و جبال در آیات قرآن کریم | |
---|---|
رواسی | جبال |
همواره به صورت جمع به کار رفته است. | به هر دو صورت مفرد و جمع به کار رفته است. |
همواره به صورت نکره به کار رفته است. | جبال غالباً به صورت معرفه به کار رفته است. |
همواره در سیاق آیات مربوط به آفرینش آسمان و زمین آمده است. | کاربرد جبال تنها در سیاق آیات مربوط به آفرینش آسمان و زمین نیست، بلکه در موارد و موضوعات متعدد و گوناگونی به کار رفته است. |
با دو فعل القی و جعل به کار رفته است. | جبال با فعل های متعددی از قبیل جعل، نُصب، سَیَّر، اَرسا، نسف، حُمل، سجد، خرَّ، زال، مرَّ و ... به کار رفته است. |
تفاوت رواسی و جبال در آیات
با توجه به ویژگیهای گفته شده برای جبال و رواسی سوالاتی مطرح میشود که باید به آنها پاسخ داد:
• آیا به کارگیری دو واژه متفاوت برای کوه ها یعنی رواسی و جبال به این معناست که این دو واژه بر دو نوع کوه مختلف دلالت دارند؟
• چرا واژه رواسی بر خلاف جبال همواره به صورت نکره به کار رفته است؟
• چرا واژه رواسی تنها در سیاق آیات مربوط به ابتدای خلقت به کار رفته است و در دوره های دیگر سخنی از رواسی نیست؟
• چرا خداوند در آیات مربوط به قیامت که از کوبیده شدن و پراکنده شدن کوهها و صاف شدن سطح زمین سخن می گوید، سخنی از رواسی به میان نیاورده و سرنوشت آن را بیان نمی کند؟
در پاسخ این سوالات باید گفت که به نظر می رسد با توجه به ویژگی های جبال و رواسی، جبال لفظ عامی برای کوههاست که در سیاق های متفاوت و دوره های زمانی گذشته، حال و آینده به کار رفته و محدود به دوره خاصی نیست. اما واژه رواسی تنها محدود به دوره زمانی ابتدای خلقت و شکل گیری زمین است. به عبارت دیگر می توان گفت که رواسی نامی است که خداوند برای کوهها در حین شکل گیری آنها برگزیده است که با توجه به ویژگی های معنایی آن، اشاره به فرآیند تشکیل کوهها داشته و استواری و ریشه دار بودن آنها را متذکر می شود، درحالیکه نام جبل و جبال به طور کلی برای کوه در کلیه حالات آن به کار رفته است.
شاهد دیگری که می تواند تاییدی بر این مطلب باشد، نکره آمدن واژه رواسی است که بیانگر آن است که رواسی پدیده شناخته شده و مالوفی برای انسان نیست، زیرا مربوط به دوره ای است که هنوز خبری از حضور انسانها بر روی زمین نبوده است، درست بر خلاف جبال که برای کوهها در همه ادوار زمانی به کار رفته و یکی از این دورهها، دوره استقرار انسان بر روی زمین است و به همین دلیل برای انسانها قابل مشاهده و مالوف بوده و به صورت معرفه آمده است. دلیل دیگری که برای اعم بودن جبال از رواسی وجود دارد، آن است که اگر رواسی و جبال دو گونه متفاوت از کوهها بودند، آنگاه می بایست در آیات مربوط به برپایی قیامت خداوند سرنوشت هر دو دسته را مطرح میکرد، زیرا صاف و هموار کردن زمین و تبدیل آن به دشتی بدون پستی و بلندی که در آیات آمده است، میسر نیست، مگر با فروپاشی همه انواع کوهها از جمله رواسی و جبال. به همین خاطر عدم ذکر رواسی در حوادث قیامت خود می تواند بهترین دلیل باشد بر اینکه لفظ جبال دربردارنده رواسی و اعم از آن است.
جالب اینجاست که تفاوت کاربرد رواسی و جبال با فعلهای مختلف نیز دقیقاً همین نکته را می رساند که رواسی مربوط به فرآیند تشکیل کوه ها و جبال نام عامی برای کوه ها در کلیه حالات آنهاست. چراکه رواسی تنها با دو فعل جعل و القی به کار رفته است که بیانگر نحوه پیدایش آن هستند، درحالیکه جبال با فعلهای متعددی که هریک بیانگر حالات مختلف کوه ها هستند، به کار رفته است.
بدین ترتیب به نظر می رسد اینکه واژه رواسی اشاره به گونه ای از جبال یا فرآیند تشکیل آن داشته باشد و جبال لفظی عام برای کوهها و دربردارنده رواسی باشد، مطلبی است که به خوبی می تواند پاسخ گوی سوالات مطرح شده درباره رواسی و جبال بوده و انطباق مناسبی با ویژگی های این دو واژه در آیات داشته باشد.
نحوه شکل گیری «رواسی»
واژه «رواسی» در 9 آیه از آیات قرآن به کار رفته که در 5 آیه به همراه فعل «جعل» به معنای قرار دادن و در 4 آیه با فعل «القی» به معنای افکندن آمده است.
- وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَميدَ بِكُمْ نحل/15
چنانکه پیداست، به کار رفتن فعل «القی» به جای «جعل» در برخی از آیات برای بیان نحوه پیدایش کوهها تا حدودی سوال انگیز است. از این رو برخی از مفسران اقدام به ارائه توجیهاتی برای علت استعمال این واژه کردهاند که به اختصار بدانها اشاره میشود:
• از آنجا که کوهها از ابتدای پیدایش زمین نبودند و بعدا به وجود آمدهاند از لفظ القاء به معنای افکندن استفاده شده است[۲۶].
• «القاء» به معنای ایجاد هم هست[۲۷].
• از آنجا که فعل «القی» با حرف فی به کار رفته، اشاره به محکم و ثابت شدن کوهها در اعماق زمین دارد[۲۸].
• در آیه 15 سوره نحل فعل «القی» نه تنها برای رواسی بلکه برای ایجاد انهار، سبل و علامات نیز به کار رفته است. این مخلوقات چون به منظور کامل شدن زمین قرار داده شده و بر روی سطح آن ظاهر هستند، از خلق و قرار دادن آنها با لفظ «القاء» تعبیر شده که انداختن شیئ بر روی زمین است. و شاید چون خلق آنها متاخر از خلق زمین است، تعبیر به «القاء» به این خاطر است که خلق این چهار چیز شبیه به القاء و افکندن چیزی در چیزی بعد از تمام و کامل شدن آن است[۲۹].
البته به نظر میرسد که هیچ یک از این توجیهات کامل و رسا نبوده، از این رو باید علت استعمال فعل «القی» را در معنای لغوی و نحوه به کارگیری آن در آیات جستجو کرد.
فعل «القی» در لغت
فعل القی از ریشه (ل،ق،ی) به معنای رو به رو شدن و برخورد کردن با چیزی است [۳۰][۳۱] راغب [۳۲] میگوید: القاء به معنای افکندن و انداختن چیزی است به محلی که میبینی، سپس در عرف به هر انداختنی گفته شده است. اصل این ماده به معنای رو به رو شدن و مقابله به همراه ارتباط است و مفاهیم رویت، مواجهه و برخورد کردن از آثار این اصل است. اما وقتی این ماده به صورت متعدی به کار میرود، مفاهیم انداختن، افکندن، قرار دادن، رساندن یا املاء از آن استنباط میشود. متعدی به کار بردن لقاء دلالت دارد بر قرار دادن شیئی در مقابل شیئ دیگر و این همان معنای جا به جا کردن است. بنابراین میتوان گفت در تعبیر به انداختن و افکندن مسامحه وجود دارد و صحیح، همان جا به جا کردن است[۳۳].
به عبارت دیگر میتوان گفت که از آنجا که مجرد این ماده به معنای روبه رو شدن با چیزی است، متعدی آن به معنای رو به رو کردن و قرار دادن دو چیز رو به روی هم است و مفاهیم انداختن، قرار دادن و ابلاغ و... از این مفهوم ریشهای در این ماده نشات گرفتهاند. بنابراین واژه القی میتواند هر دو معنای «انداختن و افکندن» (لزوماً به معنای انداختن از بالا به پایین نیست و میتواند در جهات مختلف باشد، زیرا چنین خصوصیتی در معنا و کاربردهای این واژه ذکر نشده، بلکه گفته شده که به هر انداختنی اطلاق میشود.) و «قرار دادن» (جعل) را داشته باشد.
با توجه به این موضوع میتوان سه احتمال در نحوه شکلگیری و ایجاد رواسی مطرح است:
• آمدن دو فعل متفاوت «القی» و «جعل» به همراه رواسی بیانگر دو گونه بودن نحوه شکلگیری رواسی باشد.
• با توجه به سیاق مشترکی که هر دو فعل در آن به کار رفتهاند، «القی» به همان معنای «جعل» باشد، چنانکه لغت نیز اقتضای آن را دارد.
وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَميدَ بِكُمْ ( نحل /15) | وَ جَعَلْنا فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَميدَ بِهِمْ( أنبياء/31) |
• این احتمال هم وجود دارد که فعل «القی» در واقع به معنای «جعل» باشد و حکایت از ایجاد و شکلگیری رواسی داشته باشد، با این تفاوت که خداوند با به کار بردن تعبیر «القی» به این مساله نیز اشارهای دارد که منشاء تشکیل رواسی در واقع همان حرکت و جا به جایی و مواجهه چیزهایی در زمین است. به عبارت دیگر القی بار معنایی بیشتری را به مخاطب القا کرده و علاوه بر اشاره کلی به ایجاد و شکلگیری (جعل) رواسی، به جزئیاتی از نحوه این شکلگیری که در اثر جابهجایی صفحات زمین بوده، نیز اشاره دارد. این نکته نیز شایان ذکر است که جابهجایی و حرکتی که در فعل «القی» نهفته است، میتواند هر دو جابهجایی افقی و عمودی را در بر بگیرد، زیرا چنانکه گفته شد، محدودیتی از نظر جهت حرکت و افکندن در معنای این فعل وجود ندارد.
به نظر میرسد که احتمال سوم، پاسخ مناسبتری برای نحوه شکلگیری رواسی از منظر آیات است، زیرا هم مشکل وجود سیاق مشترک آیات را حل میکند و هم پاسخگوی علت استعمال فعل «القی» به جای «جعل» است.
حال با توجه به اینکه میتوان از واژه «القی» بار معنایی حرکت و جا به جایی را استنباط کرد، این سوال مطرح میشود که منشاء این حرکت و جا به جایی در پوسته زمین که منجر به شکلگیری کوهها شده است، چیست.
منشاء تشکیل رواسی
خداوند متعال در سه آیه، پیش از اشاره به شکلگیری رواسی، از پدیدهای با نام «مدّ الارض» نام می برد. در آیه 3 سوره رعد چنین آمده است:
علامه طباطبایی [۳۴]در تفسیر این آیه میگوید: در این آیه كلام طورى ريخته شده كه هر جمله، فرع جمله قبلى خودش است. ... پس گستردن زمين (مد الارض)، راه را براى ايجاد كوههاى ريشهدار (رواسی) و كوهها راه را براى جارى شدن نهرها و جارى شدن نهرها راه را براى پيدايش ميوههاى نر و ماده و رنگهاى مختلف آن هموار ساخته، و با ايجاد شب و روز اغراض مذكور به نحو كمال حاصل مىگردد.
خداوند در آیات 19 سوره حجر و 7 سوره ق نیز از پدیده «مدّ الارض» با تعبیری متفاوت و با فعل «مددنا» نام میبرد:
بنابراین میتوان گفت که اشاره به پدیده مد الارض قبل از شکلگیری رواسی در این آیات و حفظ این ترتیب در هر سه آیهای که در آنها سخن از این پدیدهها است، میتواند بیانگر این باشد که پدیده مد الارض به نوعی منشاء و مقدمهای برای شکلگیری رواسی بوده است. اما مساله اصلی اینجاست که اساساً «مدّ الارض» به چه معناست و اشاره به چه پدیده طبیعی دارد؟
اکثر مفسران بر آنند که مد الارض به معنای بسط و گسترش دادن زمین است[۳۵][۳۶][۳۷][۳۸][۳۹]. البته در اینکه بسط و گسترش زمین به چه معناست، نظرات مختلفی ارائه داده اند:
• گروهی آن را به معنای گسترش طولی و عرضی زمین دانستهاند[۴۰][۴۱][۴۲][۴۳][۴۴][۴۵]، گویی زمین در نقطه کوچکی جمع بوده و خداوند آن را کشیده و طول و عرض مناسبی به آن داده است. برخی از مفسران آن نقطه کوچک که زمین از آنجا گسترش یافته را زیر کعبه معرفی مینمایند[۴۶][۴۷].
• اما دسته دیگری از مفسران بسط و گسترش زمین را به معنای مهیا و آماده شدن آن برای حیات بشر و حیوانات میدانند[۴۸][۴۹][۵۰][۵۱][۵۲]، گویی شکل اولیه زمین مناسب حضور انسان نبوده و پستی و بلندی بسیاری داشته است که مانع حیات موجودات میشدهاست. به عبارت دیگر این دسته به نوعی بسط و گسترش زمین را به معنای مسطح شدن آن میدانند. در تفسیر نمونه در توضیح عبارت «وَ هُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ» چنین آمده است:
«آن چنان آن را گسترد كه براى زندگى انسان و پرورش گياهان و جانداران آماده باشد، گودالها و سراشيبیهاى تند و خطرناك را بوسيله فرسايش كوهها و تبديل سنگها به خاك پر كرد، و آنها را مسطح و قابل زندگى ساخت، در حالى كه چينخوردگیهاى نخستين آن چنان بودند كه اجازه زندگى به انسان نمیدادند.»[۵۳]
• گروهی دیگر از مفسران منظور از گسترش زمین را گسترده شدن آن بر روی آب میدانند[۵۴][۵۵][۵۶][۵۷][۵۸] گویی زمین به صورت خشکیهایی است که همانند کشتی بر روی آب شناورند.
• البته برخی از مفسران معاصر که با توجه به علوم جدید، بطلان چنین دیدگاهی را دریافتهاند، منظور از مد الارض را سر برآوردن خشکی ها از زیر آب دانستهاند تا بدین طریق مشکل اینگونه تفاسیر را مرتفع نمایند[۵۹][۶۰].
• در راستای یافتههای علمی جدید که نشان میدهد زمین در ابتدای پیدایش به صورت مادهای نرم و مذاب بوده است، برخی معنای مد الارض را سخت و منجمد شدن پوسته زمین و گسترش یافتن مناطق سخت شده بر روی سطح زمین دانستهاند. در تفسیر احسن الحدیث در اینباره چنین آمده است:
«منظور از مدّ و گسترش زمين ظاهرا منجمد شدن آن و گسترش انجماد آن است.»[۶۱]«از وضع مركز زمين كه به صورت مذاب است فهميده مىشود كه در گذشته سطح زمين نيز مذاب بوده است، به تدريج قسمتى از آن در اثر كاسته شدن حرارت منجمد شده و تدريجا وسعت يافته و همه سطح زمين را فرا گرفته است و آن گاه ابرها به صورت باران به زمين ريخته و درياها تشكيل گرديده است و در همان اوقات كوهها به وجود آمده و از اضطراب زمين مانع شدهاند.»[۶۲]
همانطور که ملاحظه میشود، آراء مختلف و گاه متناقضی درباره معنا و مفهوم «مدّ الارض» در تفاسیر مطرح است. به نظر میرسد برای دستیابی به دیدگاه صحیح درباره معنای این عبارت، باید به معنای لغوی واژه «مدّ» و همچنین یافتهًهای علم زمین شناسی توجه نماییم.
«مدّ» در لغت
فعل «مددنا» و «مدّ» از ریشه «مدد» است که بر کشیدن چیزی در طول و اتصال شیئی به شیئ دیگر برای گسترش و طولانی کردن دلالت مینماید[۶۳]. راغب [۶۴] میگوید: اصل این ماده به معنای کشیدن است و مصطفوی [۶۵] آن را به معنای گسترش از خارج در یک جهت یا تمامی جهات میداند. ابن منظور[۶۶] نیز معنای جذب کردن و کشیدن را برای مصدر این ریشه یعنی «مدّ» مطرح مینماید و میگوید: «مددت الارض مدّاً» به معنای اضافه کردن خاک یا کود به زمین برای حاصلخیز کردن آن است. همچنین گفته شده که فعل «مدّ» برای هر شیئی که شیئ دیگری مثل آن، به آن وارد شود و آن را زیاد کند، به کار میرود.
با توجه به آنچه که گفته شد، می توان دو ویژگی زیر را برای واژه مدّ بیان نمود:
• کشش و کشیدن در یک جهت یا جهات مختلف
• اضافه شدن دو چیز همگون به هم
فرآیند شکلگیری کوهها از منظر زمینشناسی
پوسته زمين قشر خارجی و بسيار نازک در ميان بخشهای مختلف زمين است. پوسته زمين دو نوع میباشد که به نام پوسته قارهای و اقيانوسی ناميده شدهاند. پوسته قارهای سبکتر بوده ضخامت زياد داشته و حداکثر ضخامت 70 کيلومتری در بخشهايی از آن گزارش شده است. اما پوسته اقيانوسی چگالتر و سنگينتر بوده و ضخامت کمتری (متوسط 6 کيلومتر) دارد. اگر اين ضخامتهای پوسته را در مقابل اندازه شعاع زمين که بيش از 6000 کيلومتر است مقايسه نمائيم مشخص میشود که پوسته قارهای و اقيانوسی بصورت ورقههای بزرگ همچون قطعات بزرگ يخ بر روی آب اقيانوسها، بر روی گوشته مذاب در کنار هم شناورند[۶۷].
با به اثبات رسيدن نظريه تکتونيک صفحهای[۶۸] و حرکت قارهها در ابتدای دهه 1970، علم زمينشناسی پی برد که در ميان ورقهای پوسته زمين نيروهای متفاوت کششی، فشاری و برشی و حالتهای ترکيبی از آنها وجود دارد. علت بوجود آمدن اين نيروها از حرکت بسيار آرام ورقهای تکتونيکی نسبت به هم منشاء میگيرد که در حد چند ميلیمتر تا چندين سانتیمتر در سال در بخشهای مختلف است. ولی همين حرکت آرام باعث بوجود آمدن انرژی حرکتی بسيار گسترده در پوسته زمين میگردد که در امتداد همبری ورقها در محلهای زايش پوسته اقيانوسی، فرورانش [۶۹] آنها و محلهای تصادم صفحههای تکتونيکی و گسلهای بزرگ به شکل زمين لرزههای ويرانگر و بروز سونامیهای عظيم تظاهر میيابد[۷۰].
کوهها به صورت کوهزادی و زنجيرهای در پوستههای قارهای و اقيانوسی بوجود آمدهاند. برای بوجود آمدن زنجيره کوه در پوسته قاره ای، ابتدا در پوسته قارهای زمين در اثر کشش[۷۱] (شکل2.)، شکافت و سپس کافت روی داده و حوضه رسوبی تشکيل میشود. علت ايجاد چنين کافتی را به حرکات واگرای چرخشی[۷۲] موجود در درون گوشته نسبت داده اند (شکل 5). با پائين افتادن بخش فروافتاده در اثر کشش، آب، رسوبات را در آن آورده و روی هم انباشته میکند. بتدريج در اثر کشش بيشتر، بستر حوضه پائين افتاده و حوضه عميقتر میشود و می تواند باعث ايجاد شکافهای عميق در پوسته و ظهور سنگهای آتشفشانی گداخته از گوشته در مسير شکافها به درون اين حوضههای کششی شود. حال در حوضهای اينچنين که در مناطق خاصی از پوسته زمين ساخته شدهاند. در اثر کشش بيشتر پوسته قارهای نازک شده و پاره می شود. در اين حالت مواد گوشته بتدريج ظاهر شده و پوسته اقيانوسی ساخته میشود. با ادامه کشش در راستای نفوذ سنگها از گوشته در شکاف ميان اقيانوسی پديد آمده و بتدريج بر اندازه گستره پوسته اقيانوسی افزوده می شود (شکل 2) و گاهی اين گسترش به چند هزار کيلومتر میرسد. با کم شدن توان کشش و خاموش شدن موتور حرکتی آن، بدليل سنگينی پوسته اقيانوسی در همبری با پوسته قارهای به زير آن فرو رانده می شود (شکل 7).
با فرورانش پوسته اقيانوسی پديده مهمی روی میدهد. اول اينکه صفحه اقیانوسی کامل پایین رفته وبرخورد قاره به قاره را خواهیم داشت(شکل10) که در نتیجه نهشتهها در حوضه رسوبی موجود در لبه فعال قاره ای شروع به چين خوردن کرده و از آب خارج می شوند و بتدريج ارتفاع می گيرند و کوهها بصورت زنجيره ای در مقياسهای چند هزار کيلومتری از قارهای تا قاره ديگر تشکيل میشود (شکل 10). همين فرآیند در علم زمين شناسی بنام کوهزايی [۷۳]ناميده شده است. کوهزادهای اينچنين در پوسته زمين مورد مطالعه قرار گرفتهاند که می توان به برخی از آنها اشاره کرد. کوهزاد آلپ-هيماليا که از باختر اروپا تا خاور آسيا ادامه دارد و کوههای زنيرهای البرز و زاگرس کشور ايران را نيز شامل میشود نتيجه چنين فرآیند بزرگ کوهزايی است. در مورد کوهزاد آلپ-هيماليا مشخص شده که اين فرآیند از اواخر دوران اول زمين شناسی شروع شده و پس از دوره زمانی حدود 300 ميليون سال هنوز نيز فعال است و سالانه چندين سانتی متر بر ارتفاع آن در بخشهای مختلف در آلپ اروپا، البرز، زاگرس يا هيماليا افزوده میشود. از اين نوع زنجيره کوهها در پوسته قارهای میتوان به کوهزاد آپالاش در خاور آمريکا، کالدون در اروپا، کورديلر در باختر آمريکا که از باختر کشور کانادا در آمريکای شمالی در لبه باختری تا باختر آمريکای جنوبی در کشور شيلی ادامه دارد نام برد (شکل 6)[۷۴].
کشش در پوسته اقيانوسی در شکافت ميان اقيانوسی ادامه می يابد و باعث بوجود آمدن پشتههای ميان اقيانوسی می گردد (شکل 9). اين پشتهها بلندترین ارتفاعات در ميان اقيانوسهاهستند. طول کل سامانه پشته ها به 60000 کيلومتر میرسد و تقریبا2500 کيلومتر پهنا دارند. ستيغ اين کوهها به طور معمول 3000-2000 متر بلندتر از حوضه های اقيانوسی مجاور بوده و رشته کوههای موجود در کف اقيانوسها محصول آنهاست (شکل 9). اين زنجيره کوهها در محل پشتههای ميان اقيانوسی با طول چندين هزار کيلومتر بوجود آمده و از سمتی تا سوی ديگر پوسته زمين امتداد دارند و در حال حاضر نيز فعال بوده و در حال تشکيل میباشند. سرعت و زمان اين فرآیند در بخشهای مختلف متفاوت میباشد. حد واسط آن 90-50 ميلیمتر در سال میباشد که در محل زايش مواد سنگها شکل پذير و نرم بوده و با فاصله گرفتن از محل زايش سرد و سخت میشوند.
ایجاد کشش در پوسته میان اقیانوسی توسط علم ژئوفیزیک نیز به اثباط رسیده است(شکل4)
همانطور که در تصویر مشاهده میکنید ،موقعیت 1 جایگاه کشش پوسته زمین را نشان میدهد که باعث افزایش سطح پوسته زمین میشود.موقعیت 2 جایگاه فرورانش رانشان میدهد که عاملی برای کاهش پوسته زمین در جبران فرورانش میباشد،در این موقعیت تشکیل جایگاه رشتهکوهها را مشاهده میکنید و موقعیت(3) برخورد قاره به قاره را نشان میدهدکه جایگاه دیگری از تشکیل رشته کوهها را به ما نشان میدهد.
مدّ الارض یا کشش در پوسته زمین
با توجه به توضیحاتی که درباره معنای لغوی واژه «مدّ» بیان شد، باید گفت که مهمترین ویژگی مشهود در معنای این واژه، ویژگی کشش و کشیدن است. از سوی دیگر با توجه به دانش فيزيک زمين که در بالا به آن اشاره شد، فعل و انفعالاتی که منجر به تشکیل کوهها شده اند، نیز با کشش در پوسته زمین همراه بودهاند.
بنابراین به نظر میرسد که پدیده «مدّ الارض» در آیات قرآن، اشاره به کشش در پوسته زمین داشته باشد که نقش موثری در فرآیند تشکيل كوهها دارد.
همچنین با توجه به معنای اضافه شدن دو چیز همگون به هم که در واژه «مدّ» وجود دارد، این احتمال را هم میتوان مورد توجه قرار داد که مدّ الارض اشارهای نیز به گسترش و ساخته شدن صفحههای اقیانوسی جدید با نفوذ مواد گوشته در مرزهای واگرا داشته باشد. به نظر می رسد که واژه مدّ می تواند به زیبایی نفوذ مواد گوشته به پوسته زمین و زایش پوسته اقیانوسی جدید را برساند، زیرا در معنای آن داخل شدن چیزی به چیز شبیه خودش و گسترش و زیاد کردن آن، آمده است.
همانگونه که به طور خلاصه در بالا اشاره شد. کشش در پوسته زمين و بوجود آمدن رواسی در موقعيتهای خاص تکتونيکی صورت میگيرد. که همه آنها با فرآیند کشش آغاز می گردد. کشش در پوسته قاره ای سبب کافت و ايجاد زنجيره حوضههای بزرگ میگردد که ابتدا درياهای کم عمق تشکيل میشوند و نهشتههای مختلف رسوبی تخريبی مانند ماسه سنگها و نهشتههای تبخيری مانند نمکها تشکيل میشوند و سپس با ادامه کشش و فروافتادن کف حوضه نهشتههای مختلف رسوبی شيميائی مثل کربناتها و رسها و مارنها نهشته میشوند و در عمقهای بيشتر سنگهای کف اقيانوسی مخصوص رسوبات مخصوص محيطهای بسيار عميق تشکيل میشوند. رسوبات و مجموعه سنگهای فرونهشته در حوضههای کششی بصورت کمربندی طولانی در لبههای آرام قارهای بوجود میآيند. در لبههای فعال قارهای نيروهای تکتونيکی نهشتههای موجود در حوضههای تشکيل شده را به شکلهای مختلف چين داده و باعث ارتفاع گرفتن آنها و ايجاد کمربندهای کوهزايی میگردد[۷۸] در اشکال زیر انواع حالات مربوط به تشکیل رشته کوه را مشاهده میکنید(شکلهای7و9و10).
در تشکیل رشتهکوههای مربوط به ناحیه حاشیه قاره (شکل7) ارتفاعات محلی نیز تشکیل مییابد که دلیل آن چین خوردگی و یا تشکیل گسلهای معکوس در محل کوههای به هم افزوده میباشد(شکل 8).
نتیجهگیری
یکی از مهمترین واژههایی که خداوند برای اشاره به کوهها در قرآن به کار برده است، واژه رواسی است. این واژه در 9 آیه از آیات قرآن به کار رفته که طریقه استعمال آن از نظر معرفه و نکره بودن، مفرد یا جمع بودن، سیاق آیات و نیز افعالی که به همراه آن آمده است، تفاوت بارزی با استعمال واژه جبال در آیات قرآن دارد. از مجموع این تفاوتها چنین بر میآید که واژه جبال مفهومی کلیتر از رواسی داشته و به کوهها در کلیه حالات آن اطلاق میشود، ولی رواسی واژهای است که به کوهها، تنها در دوره شکلگیری اولیه آنها اطلاق شده و به عبارت دیگر این واژه اشاره به کیفیت شکلگیری کوهها دارد. به نظر میرسد که خداوند متعال با استعمال الفاظ رواسی و القی در آیاتی نظیر آیه 15 سوره نحل «وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَميدَ بِكُمْ» به حقایقی در تشکیل کوهها اشاره مینماید که همگی با یافتههای جدید علم زمین شناسی تایید میشوند. با لفظ "رواسی"، قرار داشتن کوهها و پوسته زمین روی لایههای سیال زیرین،ریشهدار بودن کوهها در لایههای زیرین، نوع ثابت شدن کوهها و پوسته زمین که به همراه حرکتهای جزئی است را نشان میدهد و با لفظ القی اشاره به فرآیند تشکیل کوهها مینماید که به همراه جابهجا شدن و حرکت قطعات پوسته و برخورد و مواجهه آنها با هم بوده است. این حرکت و جا به جایی تدریجی پوسته منجر به جا به جایی و حرکت کوهها هم به صورت افقی و هم به صورت عمودی میگردد. همچنین دقت در معنای لغوی مدّ الارض که به عنوان مقدمه ایجاد رواسی در قرآن مطرح شده، هماهنگی شگفت انگیز آن را با پدیده کشش در پوسته زمین نشان میدهد، که خود عاملی برای تشکیل زنجیره کوههاست.
پانویس و منابع
- ↑ رک. اسراء/37؛ ابراهیم/46؛ احزاب/72؛ مریم/90
- ↑ واژه جبل و جمع آن جبال، 39 بار در آیات قرآن به کار رفتهاند.
- ↑ «علَم» و جمع آن «اعلام» به معنای اثر و نشانهای است که شیئ با آن شناخته و معلوم میشود. کوه را به جهت معلوم بودنش علَم گفتهاند(راغب، ص581). واژه «اعلام» در دو آیه از آیات قرآن ذکر شده است: وَ مِنْ آياتِهِ الْجَوارِ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلامِ (شورى/32) و از نشانههاى او سفينههاى كوهآسا در درياست. وَ لَهُ الْجَوارِ الْمُنْشَآتُ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلامِ (رحمن/24) و او راست در دريا سفينههاى بادباندارِ بلند همچون كوهها.
- ↑ واژه «طود» به معنای کوه عظیم است (فراهیدی، ج7، ص443؛ ابن منظور، ج3، ص270) که تنها یک بار در آیات قرآن به کار رفته است: فَأَوْحَيْنا إِلى مُوسى أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَكانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظيمِ (شعراء/63) پس به موسى وحى كرديم: «با عصاى خود بر اين دريا بزن.» تا از هم شكافت، و هر پارهاى همچون كوهى سترگ بود.
- ↑ ابن فارس، ص403
- ↑ راغب، ص354
- ↑ ابن منظور، ج14، ص321
- ↑ فراهیدی، ج7، ص290
- ↑ ابن منظور، ج14، ص321
- ↑ فراهیدی، ج7، ص290
- ↑ ج14، ص321
- ↑ طوسی، ج6، ص215
- ↑ طبرسی، ج6، ص545
- ↑ راغب، ص354
- ↑ ابن منظور، ج14، ص321
- ↑ آذرنوش، ص236
- ↑ ابوحیان، ج6، ص347
- ↑ ابن عاشور، ج13، ص97
- ↑ مغنیه، ج4، ص375
- ↑ طوسی، ج6، ص215
- ↑ طبرسی، ج6، ص423
- ↑ طباطبایی، ج11، ص291
- ↑ ابوحیان، ج6، ص346
- ↑ ابوعبیده، ج1، ص321
- ↑ صافی، ج18، ص275
- ↑ جعفری، ج6، ص35
- ↑ مکارم، ج11، ص53
- ↑ صادقی تهرانی، ج16، ص301
- ↑ ابن عاشور، ج13، ص96
- ↑ فراهیدی، ج5، ص215
- ↑ راغب، ص745
- ↑ ص745
- ↑ مصطفوی، ج10، ص227
- ↑ ج11، ص291
- ↑ طبری، ج26، ص95
- ↑ بیضاوی، ج5، ص140
- ↑ ابوحیان، ج9، ص531
- ↑ شبر، ج1، ص484
- ↑ آلوسی، ج13، ص326
- ↑ طوسی، ج6، ص215
- ↑ طبرسی، ج6، ص423
- ↑ ابوعبیده، ج1، ص321
- ↑ آلوسی، ج7، ص87
- ↑ قمی مشهدی، ج6، ص408
- ↑ ابوحیان، ج6، ص346
- ↑ مقاتل بن سلیمان، ج2، ص366
- ↑ نک. ابوحیان، ج6، ص346
- ↑ طباطبایی، ج11، ص291
- ↑ مکارم، ج10، ص113
- ↑ مغنیه، ج4، ص 374
- ↑ جعفری، ج5، ص486
- ↑ فضل الله، ج21، ص175
- ↑ مکارم، ج10، ص113
- ↑ حسینی شاه عبدالعظیمی، ج12، ص216
- ↑ میبدی، ج9، ص277
- ↑ کاشانی، ج9، ص6
- ↑ سیوطی، ص521
- ↑ نک. فخرالدین رازی، ج19، ص130
- ↑ مکارم، ج11، ص52
- ↑ جعفری، ج5، ص486
- ↑ قرشی، 1377: ج5، ص200
- ↑ همو، ج5، ص343
- ↑ ابن فارس، ص
- ↑ ص763
- ↑ ج11، ص51
- ↑ ج3، ص396
- ↑ Ollier & Pain, 2004.
- ↑ Plate tectonic
- ↑ subduction
- ↑ Philip et al 2009،Global tectonicspage page93
- ↑ Taylor & Francis Group 2005
- ↑ convection
- ↑ orogeny
- ↑ Taylor & Francis Group 2005
- ↑ Taylor & Francis Group 2005, 18
- ↑ Taylor & Francis Group 2005, 252
- ↑ Martha Kiger et . al1996, 24
- ↑ Taylor & Francis Group 2005
- ↑ Taylor & Francis Group 2005, 87
- ↑ Taylor & Francis Group 2005, 150