چیستی و چگونگی اعجاز عددی در تفاسیر معاصر شیعه

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

خلاصه

تمامی مذاهب اسلامی در اینکه قرآن معجزه ای است که بر پیامبر نازل شده است اتفاق نظر دارند، ولی در ابعاد معجزه بودن آن وجوه متفاوتی بیان شده است. یکی از وجوه اعجاز قرآن اعجاز عددی است که اخیرا مورد توجه دانشمندان قرار گرفته و مقالات و کتاب هایی در این زمینه نوشته شده است. هر چند سیوطی در کتاب « الاتقان فی علوم القرآن » به این موضوع اشاره ای کرده بود و در دهه 70 میلادی توسط رشاد خلیفه مطرح گردید اما در میان پژوهشگران مسلمان معاصر اولین بار استاد عبدالرزاق نوفل واژه « اعجاز » را در این زمینه به کار برده است. ما در این مقاله با استفاده از روش توصیفی تحلیلی –کتابخانه ای به بیان دیدگاه و معرفی برخی از موافقان نظریه اعجاز عددی و نقد و بررسی این دیدگاه ها و همچنین به بررسی این نظریه در تفاسیر المیزان علامه طباطبایی، احسن الحدیث آیت الله قرشی، پرتوی از قرآن آیت الله طالقانی و تفسیر نمونه آیت الله مکارم می پردازیم. و در این بررسی ها می بینیم که مفسران شیعه راه اعتدال را در پیش گرفته اند و به طور کامل به رد آن نپرداخته اند بلکه اثبات آن را در بررسی دقیق و مطالعات بیشتر و ذکر براهین و ادله منطقی دانسته اند وکسانیکه در صدد اثبات اعجاز عددی قرآن قدم گذاشته اند بر اساس یک مبنا و قاعده منطقی کار خود را پایه ریزی نکرده اند بلکه فقط به هر طریقی خواستار این بودند که فرضیه خود را اثبات کنند و به حد نصاب لازم برای مفروضات خود دست یابند.

کلید واژه ها

اعجاز عددی، تفسیر المیزان، تفسیر احسن الحدیث، تفسیر پرتوی از قرآن، تفسیر نمونه، رشاد خلیفه


1. مقدمه

اگر چه آغاز پیدایش بحث اعجاز روشن نیست، اما اعجاز قرآن از نخستین مباحث مربوط به قرآن می باشد. قرآن کریم نیز در بحث معجزه بودن خود، از تعابیر « اعجاز» استفاده ننموده و همواره از معجزات انبیا با واژه « آیه و بینه » یاد نموده است، از این رو اصطلاح « معجزه » در مورد نخست در برخی از روایات و سپس همانند دیگر اصطلاحات، بعدها رواج یافته است. همچنین در قرآن از تعبیر « خارق العاده » هم استفاده نشده و اصطلاح معجزه از سخنان دانشمندان اسلامی نشأت گرفته است ( مؤدب، 1386، 16 ). تمامی مذاهب اسلامی در اینکه قرآن معجزه ای است که بر پیامبر نازل شده است اتفاق نظر دارند، ولی در ابعاد معجزه بودن آن وجوه متفاوتی بیان شده است یکی از وجوه اعجاز قرآن اعجاز عددی است که اخیرا مورد توجه دانشمندان قرار گرفته و مقالات و کتاب هایی در این زمینه نوشته شده است. عده ای با پیشرفت علم و تکنولوژی و با استفاده از رایانه ها به نظم ریاضی قرآن پرداختند و خواستند تا به این طریق اعجاز عددی قرآن را اثبات کنند. هر چند سیوطی در کتاب الاتقان فی علوم القرآن به این موضوع اشاره ای کرده بود ( سیوطی، 1996، 112:2) اما در میان پژوهشگران مسلمان معاصر اولین بار استاد عبدالرزاق نوفل واژه « اعجاز » را در این زمینه به کار برد و در کتاب « الاسلام دین ودنیا » چنین آورد که دو واژه ی دین و دنیا در قرآن به تعداد برابر به کار رفته اند و هم چنین در کتاب « عالم الجن والملائکه » بیان کرد که واژه های ملائکه و شیطان در قرآن 68 مرتبه به صورت جداگانه به کار رفته است وکار خود را در این زمینه ادامه داد. نظم ریاضی و اعجاز عددی قرآن در دهه 70 میلادی توسط رشاد خلیفه مطرح گردید او ادعا کرد که نظمی را در قرآن کشف نموده که ویژگی خاص قرآن بوده و یکی از جنبه های اعجازی آن به شمار می رود.که بعد از او پژوهش ها و نوشته ها در این زمینه فراوان شد. ما در این مقاله ابتدا به بیان برخی از دیدگاههای موجود در رابطه با اعجاز عددی می پردازیم و سپس آن دیدگاه ها را در تفسیر المیزان علامه طباطبایی، احسن الحدیث آیت الله قرشی، پرتوی از قرآن آقای طالقانی و تفسیر نمونه آیت الله مکارم بررسی می کنیم و در نهایت به نتیجه گیری و جمع بندی اقدام نمودیم و برداشت کلی خود را در این رابطه بیان نمودیم.

رشاد خلیفه

نظم ریاضی و اعجاز عددی قرآن نخستین بار توسط دکتر رشاد خلیفه مطرح گردید. او با استفاده از رایانه و به مدت 4 سال در این زمینه به پژوهش و تحقیق پرداخت و نتایج این پژوهش ها را در مقاله « فی امریکا بالعقول الالکترونیه یفسرون القرآن الکریم» منتشر کرد. بنای کار رشاد خلیفه بر عدد 19 است که برابر تعداد حروف « بسم الله الرحمن الرحیم » است و این آیه را کلید معجزه قرآن می دانست که بر پیامبر نازل شده است. به همین خاطر به دنبال مصادیق عدد نوزده یا مضربی از این عدد در قرآن بود. او معتقد است که « بسم الله الرحمن الرحیم » دارای 19 حرف است و در کل قرآن 19 مرتبه « بسم الله الرحمن الرحیم » کلمه « الله » 2698 مرتبه یعنی ( 142×19 ) « الرحمن » 57 مرتبه ( 3×19 ) و « الرحیم » 114 مرتبه ( 6×19 ) که همه مضرب صحیح عدد 19 هستند. اما از این آمار به جز رقم 57 دیگر اعداد نادرست است آن هم مشروط بر اینکه « الرحمن » را در « بسم الله » سوره حمد به حساب آورده و در بقیه « بسم الله » قرآن به حساب نیاوریم. برای مثال : واژه « بسم » 22 مرتبه به کار رفته نه 19 مرتبه و لفظ جلاله « الله » 2699 مرتبه در قرآن به کار رفته است. علاوه برآن که برای رسیدن به این عدد باید « بالله »، « تالله »،« لله »و « فالله » را به حساب آورد اما « اللهم » را از حساب خارج کنیم و کلمه « الرحیم » 115 بار تکرار شده نه 114 مرتبه (الکحیل، 2006 ، 15 ). رشاد خلیفه تعداد مجموع آیات در قرآن را 6346 آیه می داند یعنی ( 19×334 ). اما با توجه به ارقامی که متخصصان علوم قرآن بدست آورده اند این جز هیچکدام از آنها نیست، عددی که منسوب به حضرت علی (ع) است و از همه مشهورتر است 6234 آِیه است. او برای اینکه به این عدد برسد می گوید : 6234 آیه شماره گذاری شده است و 112 آیه ( بسم الله ) شماره گذاری نشده است که مجموع آنها میشود ( 6346 = 6234 +112 ). هم چنین درباره ی سوره ناس که آخرین سوره قرآن است می گوید دارای 114 حرف است که مضرب 19 است. معلوم نیست که چگونه حساب کرده است. زیرا این سوره بدون احتساب « بسم الله » دارای 80 حرف ( با احتساب حروف مشدد) است و با احتساب « بسم الله » 99 حرف می شود که هیچ کدام مضرب 19 نیست. ایشان سوره نصر که به قولی آخرین سوره می باشد دارای 19 کلمه می داند. اولین آیه این سوره نیز 19 حرف دارد. منظور ایشان از کلمه مشخص نیست مگر بگوییم کلمه نزد ایشان اصطلاح خاصی است که 19 کلمه بدست آورده اند ایشان زیر کلمات شماره گذاری کرده است. جمله « واستغفره » رایک کلمه حساب نموده با آنکه یک کلمه نبوده و حداقل سه کلمه است. و « الفتح » را نیز کلمه حساب کرده است در حالیکه دو کلمه است اگر بگوید حروف را نباید جداگانه حساب کنیم پس چرا « فی » را یک کلمه جدا گانه حساب کرده است. او همچنین با استفاده از رایانه به بررسی حروف مقطعه قرآن پرداخت و تلاش کرد تا اثبات کند که رابطه نزدیکی میان این حروف با حروف سوره ای که در آغاز آن قرار گرفته اند وجود دارد برای مثال : نسبت حرف « ق» در سوره (ق) از تمام سوره های قرآن بدون استثنا بیشتر است. مقدار حرف « ص» در سوره (ص) نیز به تناسب مجموع حروف سوره از هر سوره دیگر بیشتر است و نیز حرف « ن» در سوره (ن و القلم ) بزرگترین رقم نسبی را در 114 سوره قرآن دارد. ( آیت اللهی، 1365، 269 – 271 ) او معتقد است تعداد تکرار ( ق) در سوره « ق» 57 مرتبه است ( 3×19 ). اما با دقت و بررسی در این موضوع می بینیم تعداد این حروف، بدون احتساب حروف مشدد 56 بار و با احتساب حروف مشدد 64 مرتبه در این سوره تکرار شده است و هیچ اثری از عدد 57 وجود ندارد اما در مورد حروف مقطعه که همواره معدل توارد و تکرار حروف مقطعه در سوره ای دارد. برای نمونه معدل تکرار حرف ( ق) در سوره های « الشمس » ،« القیامة » و « الفلق » از معدل تکرار این حروف در سوره ی « ق » بیشتر است.( رشاد خلیفه، 1983، 111 ) یا در مورد سوره یس نتیجه کاملا معکوس است، یعنی حروف (ی) و (س) کمترین تکرار را به خود اختصاص داده است. نیز در مورد حرف (ن) می بینیم تکرار آن در سوره حجر بیشتر از تکرار آن در سوره « ن والقلم » می باشد. اینجاست که رشاد خلیفه به توجیه روی آورده است و مطالبی به هم می بافد که هیچ معقول به نظر نمی آید. مثلا در مورد سوره «یس » و اینکه چرا نتیجه معکوس است می گوید : چون «یس» بر خلاف بقیه حروف مقطعه بر عکس ترتیب حروف الفبایی است پس نتیجه نیز باید معکوس و وارونه باشد. یا برای پاسخ به استثنای سوره حجر می گوید : سوره حجر با « الر» شروع شده است و ما باید همه سوره هایی را که با « الر» شروع می شود در حکم یک سوره قرار دهیم.(رشاد خلیفه، 1983، 277 ). ایشان به هر طریقی که شده می خواهد تئوری های خود را اثبات کند در حالیکه این استثناها خیلی زیاد است جمع کردن های ایشان از یک نظم و تناسب منطقی و عرفی بر خوردار نیست و هر استثنایی را با اسلوبی خاص جواب می گوید بدون شک با این روش می توان برای هر کتابی نظم ریاضی پیدا نمود.

عبدالرزاق نوفل

عبدالرزاق نوفل کتاب « الاعجاز العددی فی القرآن الکریم » را در سال 1975 م بر مبنای کشف تناسب در تکرار الفاظ قرآن تألیف کرد. وی درباره انگیزه تألیف این کتاب می نویسد : یکی از نشانه های توفیقات خداوند در سال 1959 هنگامی که در صدد نوشتن کتاب « الاسلام دین و دنیا » بودم متوجه آیاتی در قرآن کریم شدم که در آن ها لفظ « دنیا» به اندازه لفظ « آخرت » تکرار گردیده بود. نیز در سال 1968 م در تحقیقاتم برای کتاب « عالم الجن والملائکه » بار دیگر مشاهده نمودم که کلمه « شیطان » به اندازه کلمه « ملائکه » تکرار گردیده است. البته من نمی دانستم که این هماهنگی و نظم در کل قرآن کریم است، زیرا در هر موضوعی که تحقیق می کردم تعجبم افزوده می شد. تعجب در اعداد و ارقام و نظم در کلمات الهی چه موضوعاتی که مثل یکدیگر بودند و یا موضوعاتی که در تضاد و تقابل با یکدیگر قرار داشتند و یا موضوعاتی که با یکدیگر مرتبط بودند اعجاب آور بود. ( نوفل، 1987، 4 ). او تلاش کرد تا نظام ریاضی تکرار واژه ها را در قرآن نشان دهد. این امر را معجزه الهی میداند و می گوید : این توازن در کلمات قرآن ثابت میکند که امکان ندارد قرآن جز وحی الهی باشد چرا که فوق قدرت انسان و بالاتر از عقل بشری است.(نوفل،1987، الجزء الاول ص10-11 وص 15 به بعد ). برای مثال : 1. کلمه « دنیا» و« آخرت» هر کدام به تعداد مساوی یعنی 115 مرتبه در قرآن به کار رفته است. 2. كلمه « بخل»، 12 مرتبه كه برابر با الفاظ « حسرت، طمع، جحود» است. 3. كلمه « بصر» با مشتقات آن به تعداد 148 مرتبه و مساوى با موارد كلمه « قلب» و « فواد» و مشتقات آنان است. 4. كلمه « الناس» و مشتقات و مترادفات، 368، كه مساوى به واژه « رسول» و مشتقاتش است. 5. كلمه « آيات»، 382 مرتبه كه برابر است با مجموع كلمه: « ناس» 241 مرتبه و « ملائكه»، 68 مرتبه و « عالمين»، 73 مرتبه. 6. كلمه « ايمان» و مشتقاتش 811 مرتبه كه برابر است با مجموع لفظ « علم» با مشتقاتش: 782 مرتبه و مترادف علم يعنى لفظ معرفت با مشتقاتش، 29. 7. لفظ « انفاق» با مشتقاتش، 73 مرتبه كه برابر است با لفظ « رضا» و مشتقاتش. 8. لفظ « ابليس»، 11 مرتبه كه برابر است با لفظ « استعاذه». 9. لفظ « الباب» به معنى خردها، 16 مرتبه كه برابر است با لفظ « الافئده» يعنى دلها. 10. لفظ « هدى»، 79 مرتبه كه برابر با لفظ « رحمت» است. 11. لفظ « فرعون»، 74 مرتبه كه برابر است با مجموع عدد لفظ « سلطان»، 37 مرتبه، و لفظ « ابتلاء»، 37 مرتبه، زيرا فرعون هم سلطان بود و هم محل ابتلاء و امتحان. 12. عدد اصحاب موكلين جهنم، 19 مرتبه كه برابر با عدد حروف « بسمله». 13. لفظ « جزاء و اجر» به تعداد، 117 مرتبه كه نصف لفظ « مغفرة» كه 234 مرتبه مى‏باشد. 14. لفظ « بعث» و مشتقات و مترادفات، 45 مرتبه كه برابر است با لفظ « صراط». 15. لفظ « برّ» و مشتقاتش، 20 مرتبه كه برابر با لفظ « ثواب» و مشتقاتش است. 16. لفظ « جحيم»، 26 مرتبه كه برابر با لفظ « عقاب» است. 17. لفظ « حيات» و مشتقاتش در مورد انسان، 145 مرتبه كه برابر با لفظ « موت» و مشتقاتش است. 18. لفظ « صالحات» با مشتقاتش، 167 مرتبه كه برابر با لفظ « سيئات» و مشتقات آن است‏. 19. لفظ « مصيبت» با تمام مشتقات آن، 75 مرتبه، كه برابر با لفظ « شكر» است.(نوفل،1987، ج 1،2،3 ) لفظ « مصيبت» با تمام مشتقات آن، 75 مرتبه، كه برابر با لفظ « شكر» است.(نوفل، 1987، ج 1،2،3 ) با کمی دقت و بررسی در شمارش این کلمات می بینیم که این اعداد و ارقام همگی صحیح نیستند. نوفل در مورد واژه « موت » و «« حیات » معتقد است که این کلمات با مشتقاتشان هر کدام 145 بار در قرآن به کار رفته است. اما این رقم صحیح نیست زیرا واژه «حیات» و مشتقات آن بیش از 240 بار و واژه «موت » و مشتقات آن 165 بار تکرار شده اند. یعنی حدود 80 مرتبه کمتر از واژه حیات. بنابراین می کوشد این رقم را توجیه کند و می گوید هرجا «حیات » به حیات زمین مرتبط باشد، تکرار آن را به حساب نمی آوریم و هر جا به حیات خلق ارتباط داشت آن را با همه مشتقاتش می آوریم. (نوفل، 1987، 10 ). اما می بینیم که در مورد واژه «حیوان» (زندگی) در آیه 64 سوره عنکبوت و نیز همگی مشتقات باب استفعال این ریشه مانند «یستحیی»(زنده نگه داشتن ) در آیه 4 سوره قصص را به شمار نیاورده یا واژه « محیا » را در آیه 162 انعام به حساب آورده اما همین واژه را در آیه 21 سوره جاثیه به شمار نیاورده است. در مورد لفظ «ابلیس» و«استعاذه» از ابلیس معتقد است هر کدام 11 مرتبه در قرآن به کار رفته است. اما با کمی بررسی و دقت می بینیم که لفظ ابلیس 11 مرتبه به کار رفته است اما واژه استعاذه تنها 4 بار و مجموع کاربردهای این ماده 17 مرتبه است که هیج کدام با عدد 11ارتباطی ندارد. در بعضی از کلمات و واژه هایی که نوفل انتخاب کرده است هیچ ارتباط مفهومی دیده نمی شود برای نمونه دو واژه «ضالون» و«الموتی» که تکرار هر کدام را 17 مرتبه می داند .(نوفل، 1987، 135-136 ). در اینجا گمراهان با مردگان هیچ ارتباط مفهومی با هم ندارند مگر اینکه بگوییم منظور از مردن، مرگ معنوی می باشد. اما با بررسی 17 مورد این واژه در می یابیم که تنها 2 مورد آن مربوط به مرگ معنوی است. عبدالرزاق نوفل برخی واژه ها را به صورت متضاد بیان می کند: مانند دو واژه « اسراف » و «سرعة» که هر کدام 23 مرتبه در قرآن تکرار شده اند اما روشن نیست که این دو واژه چه تضادی با هم دارند ؟ ! او با بیان کردن واژه هایی که ارتباط مفهومی با هم ندارند یا واژه هایی که بین آنها تضادی نیست و با گزینشی عمل کردن در مورد برخی واژه ها می خواهد اعجاز عددی و نظم ریاضی قرآن را به هر طریق اثبات کند.