نظمآهنگ؛ پلی میان الفاظ و معانی قرآن
چکیده
یکی از جلوه¬های جاذبه و اعجاز بی¬بدیل قرآن، نظم¬آهنگ و موسیقی کلام الهی است که همواره از دل¬مشغولی¬های گروهی از اعجاز پژوهان بوده است،لکن پژوهشهای درخور و بایسته پیرامون آن صورت نگرفته است. موسیقی و نظم¬آهنگ قرآن به معنی نوع چینش حروف و واژگان و آواها و الحان متن قرآن است،و از ویژگی¬های برجستۀ قرآن تطابق موسیقی حاکم بر الفاظ با محتوای آیات به¬شمار می¬رود که سخن ارزش¬مند حضرت علی علیه السلام می¬تواند در ضمن معنای خود بر آن دلالت داشته باشد: «إنّ القرآن ظاهره أنیق و باطنه عمیق. همانا قرآن دارای ظاهری زیبا و باطنی بس شگرف است». این مقاله افزون بر اشاره به ابعاد اعجاز قرآن از لحاظ محتوا و ظاهر آیات، نظم آهنگ را به عنوان یکی از ابعاد اعجاز بلاغی می¬شناساند و ابعاد و نمونه هایی از شاخه های متعدد موسیقی درونی و بیرونی قرآن را واکاوی می نماید.نیز و ضمن بررسی آن در طول تاریخ ،از عنصر آهنگ و تأثیر آن در زبان دین و سلامت روان مطالبی را به میان می آورد. موسیقی قرآن که صفات و مخارج حروف و جایگاه واژگان و همچنین طول آیات و هجاها نقش مهمی درآن دارد ،موجب لطافت و آرامش روح می شود. همچنین نکاتی چند از هماهنگی لفظ و معنا در واژه¬های قرآن را که باعث تبلوری اعجاز انگیز در قرآن است، متذکر می¬شود.
واژگان کلیدی
اعجاز قرآن، اعجاز بیانی, نظم¬آهنگ، موسیقی درونی،موسیقی بیرونی
مقدّمه
قرآن کریم بزرگ معجزه حضرت ختمی مرتبت، گنجی است بی پایان که با ظهور اسلام بر ایشان نازل شد. با گذر زمان پیاپی سر چشمه های شگفت و تازه ای از این کتاب آسمانی کشف می شود تا بشری که تشنۀ رشد و تعالی است از آنها بنوشد. همواره آیه ها و نشانه های جدیدی که گواه وجهه آسمانی قرآن و تأکید کننده لایتناهی بودن این سروش خداوندی است، رخ می نماید. «لقد تجلی الله لخلقه فی کلامه ولکنّهم لایبصرون؛ به راستی که خداوند برای آفریدگانش در سخنش تجلی نموده است ولی ایشان درنمی¬یابند». (مجلسی، ج89، ص107) اعجاز قرآن همواره دست¬مایۀ پژوهش دانشمندان و محققان علوم قرآنی بوده است. برخی کارشناسان فن فصاحت و بلاغت معتقدند که اصولاً اعجاز را نمی توان وصف کرد. اعجاز درک کردنی و چشیدنی است، انسان قادر نیست زیبایی¬های سخن را بیان کند؛ چنانکه سکاکی در مفتاح العلوم گوید: «شأن الاعجاز یُدرَکُ و لا یوُصَف» (زرکشی، ج1, ص311؛ ج2, ص471) و ابن ابی الحدید می¬نویسد: «معرفـة الفصیح و الافصح و الرشیق و الارشق و الجلی و الاجلی و الاعلی من الکلام لا یدرک الّا بالذّوق؛ شناخت سخن رساتر از رسا و روان تر از روان و زیباتر از زیبا و برترین کلام، تنها با ذوق درک می¬شود». (ابن ابی الحدید، ج7, ص216) شاید بتوان گفت منظور این بزرگان این است که بیان کردن حق فصاحت و بلاغت کار دشواری است و الاّ از زمان نزول قرآن تا اکنون هزارها گفتار و نوشتار و صدها جلد کتاب درباره اعجاز قرآن نگاشته شده است. اگر این آیات و نشانه ها را اعجاز قرآن بخوانیم تاکنون ابعاد مختلفی از اعجاز قرآن کشف شده است که اغلب کتابهای علوم قرآنی بخشی از مطالب خود را به بیان این اعجاز اختصاص داده اند. مهمترین ابعاد اعجاز قرآن را می توان به شرح زیر برشمرد: اعجاز لفظی در گزینش کلمات؛ اعجاز بیانی در سبک و شیوۀ بیان، نظم¬آهنگ، وحدت موضوعی، نکته¬ها و ظرافت¬های بلاغی و...؛ اعجاز علمی در سخن گفتن از علوم کیهان¬شناسی، ریاضیات، پزشکی و... (رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن)؛ اعجاز تشریعی در معارف و احکام، صفات جمال و جلال الاهی، قدرت و مقام انبیا و جامعیت احکام اسلامی؛ اعجاز عددی (که می¬توان آن را گونه¬ای از اعجاز لفظی برشمرد) در تکرار و تساوی کلماتی چون دنیا و آخرت، موت و حیات، فرشتگان و شیاطین و ... (نک: نوفل، اعجاز عددی در قرآن کریم).
اعجاز بلاغی
در میان ابعد اعجاز قرآن، همواره اعجاز ادبی و بلاغی، جایگاه پیشتاز و برجسته داشته و از منظر صاحب نظران علم بلاغت مثل باقلانی و عبدالقاهر جرجانی یکی از بارزترین وجوه اعجاز قرآن فصاحت و بلاغت است. «نخستین تألیفات بلاغی عالمان مسلمان، کتاب¬هایی است که به منظور اثبات بلاغت قرآن و تبیین وجوه مختلف آن نوشته شده است. این قبیل آثار به لحاظ تاریخی در فاصلۀ نیمۀ قرن دوم تا نیمۀ قرن پنجم هجری تدوین شده است.» (قاسم¬پور، ص26) چنانکه روشن است کمابیش سیصد سال، اعجاز بلاغی اندیشۀ اندیشه¬وران را به خود مشغول داشته است؛ اما باید پرسید قرآن از چه شیوه بیانی بهره جسته که آن را به مرز اعجاز و فراتر از حد بشری رسانده است؟چه رازی در سبک خاص قرآن برای بیان الفاظ و ارائه مفاهیم وجود دارد که این معانی را تا اعماق قلب نفوذ می¬دهد و احساس و عاطفه را اشباع می کند. هر چند سبک و شیوه بیانی قرآن قابل تقلید نیست اما تا حدودی قابل تشخیص و تعریف است و می¬توان برخی عناصر تشکیل دهنده ساختار بیانی قرآن را تعیین نمود. برخی از نویسندگان، محورهای اصلی اعجاز بلاغی را به سه فصل تقسیم کرده¬اند که عبارت است از رساییِ "معانی"، روانیِ "بیان" و شیوایی و آرایۀ "بدیع"؛ «منظور از بخش اول رعایت مقام و تناسب تناسب سخن است. منظور از بخش دوم رساندن مقصود بدون گیر و تعقیید است .منظور از بخش سوم آزین بندی و آرایه سخن است». (احمدی، ص50) رعایت کردن این ویژگیها در انتخاب حروف، اعراب و هم در ترکیب واژه ها و ساختار وساختار جمله نقش اساسی دارند. (همان) وحاصل آن هماهنگی صوتی متنوع و گوش نوازی است که میان الفاظ و تر کیبات قرآن وجود دارد واین ویژگی اعجاز آمیزی است که آیات قرآن از نظر آهنگ پذیری دارند. همین آهنگ دلنواز و روح پرور است که بر تأثیر این سخن آسمانی در مخاطب می افزاید. نظم آهنگ تأثیرگذار(بیان مسأله) یکی از جنبه های اعجاز قرآن که کمتر مورد توجه قرار گرفته، در اصوات و آوای قرآن نهفته است. مقاله حاضر به وجود تأثیرات شگفت انگیز موسیقی و صوت حاصله از قرائت آیات و سور قرآن (با در نظر گرفتن معانی و محتوای ارزشمند آن)که در خواننده و شنونده ایجاد میشود پرداخته است. آنچه به نظر می رسد این است که تأثیرگذاری قرآن را از دو منظر می¬توان بررسی کرد:
الف)تأثیری که خواننده آیات و کلام وحی از متن قرآن می پذیرد: نظم آهنگ و موسیقی قرآن همان اثربخشی است که توأمان بر جان قاری و مستمع مصحف شریف نقش می بندد .بدیهی است که جایگاه اصوات و الحان و تلاوت استادانه در این مرتبه کمرنگ و خنثی است. ب) تأثیری که مستمع آیات از تلاوت قرآن توسط دیگران می پذیرد که خود از دو جهت قابل بررسی است: 1)قاری و تالی قرآن وقتی میتواند تأثیرگذار باشد که پس از رعایت آداب تلاوت از حیث معانی و مفاهیم آیات و پس از درک موضوع و مفهوم آیات شروع به تلاوت کرده وبا خضوع و خشوع به خواندن کلام خداوند بپردازد. این تعبیر آنچنان مهم است که روایت شده: سئل النبی(ص): أی الناس أحسن صوتاٌ بالقرآن؟ قال(ص): من إذا سمعت قرائته رأیت أنّه یخشی الله؛ از رسول خدا سؤال شد:کدام یک از مردم در قرائت قرآن خوش صداتر است؟ فرمود:کسی که وقتی قرائتش را شنیدی احساس کنی او از خدا خشیت دارد (مجلسی، ج9، ص95) 2)صوت و لحن زیبا وتلاوت استادانه توسط قاری قرآن نیز از عوامل تأثیرگذار بر مستمع می باشد.به عنوان نمونه قاری قرآن هنگامی که به آیات بشارت دهنده بهشت و وصف متقیان و بهشتیان یا صفات خداوند و... میرسدبا نغماتی تلاوت می¬کند که امید بخش و فرح بخش جلوه می نماید و برعکس در هنگام تلاوت آیات عذاب و وصف دوزخ آنچنان حزین تلاوت می کند که مستمع از سختی روز جزا به خداوند رحمان پناه می¬برد. برای روشن شدن این تأثیر و تأثر ،پیشینه موسیقی قرآن را از جنبه اعجاز بلاغی مورد بررسی قرار میدهیم: پیشینۀ پژوهش دربارۀ زیباشناسی و موسیقی قرآن در نخستین سده های تاریخ اسلام زبان قرآن کم و بیش مورد توجه بوده است. قرآن خودش را به عنوان زیباترین سخن ستوده «الله نزّل أحسن الحدیث کتابا» «خدا زيباترين سخن را [به صورت] کتابی متشابه، متضمن وعده و وعيد نازل کرده است» (زمر/23) وخود را با صفات اندیشه برانگیز «وأنزلنا إلیک الذّکر لتبیّن ما نزّل إلیهم ولعلّهم یتفکّرون» (نحل/43) و پر نفوذ «تقشعرّ منه جلود الّذین یخشون ربّهم» «آنان که از پروردگارشان می¬هراسند، پوست بدنشان از آن به لرزه می¬افتد» (زمر/23) معرفی می کند. از همان ابتدای نزول در مکه بهترین خطبای عرب را فرا خواست تا همتای آن «أم یقولون تقوّله بل لا یؤمنون فلیأتوا بحدیث مثله إن کانوا صادقین» «يا مىگويند: «آن را بربافته.» [نه،] بلكه باور ندارند. (33) پس اگر راست مىگويند، سخنى مثل آن بياورند. (34)» (طور/33-34)، یا دست کم ده سوره «فأتو بعشر سور مثله مفتریات» « بگو: «اگر راست مىگوييد، ده سوره برساختهشده مانند آن بياوريد»(هود/13) یا یک سوره مثل سوره هایش «فأتوا بسورة مثله» «سورهاى مانند آن بياوريد» (بقره/23) بیاورند. و به گفته جاحظ عرب با آن همه طبع و قریحه، چکامه های شورانگیز و هنرنمایی در سجع و نثر و شعر،اگر می توانست با آوردن چند آیه خود را می آسود دیگر نیازی به جنگ و ستیز با پیامبر نبود (سیوطی، ج2، ص371) در دو قرن اول هجری گونه های هنری قرآن از زبان رسول خدا و ائمه صلوات الله علیهم اجمعین مطرح شده واین برجستگیها و زیباییهای هنری قرآن بر مسلمانان تأثیر داشته است. از سده سوم و چهارم به بعد به سبب توسعه جامعه اسلامی اطلاعات مسلمانان افزایش یافت وطبعا در فضای بحثهای علمی، ادبی و فرهنگی که جامعه مسلمانان از آن برخوردار بودند، موضوع اعجاز قرآن مطرح شد و در آن عبارات شیوا و رسا، آهنگ پر جاذبه و دلاویز،اسلوب زیبا و بدیع وبلاغت فوق العاده قرآنی جای خاصی را به خود اختصاص داد. در قرن سوم فرّاء در معانی القرآن در مورد موسیقی قرآن و نظم و وزن واثر شگرفش در گوشها و عمق جان و به سیاق و ترتیب آهنگین آن اشاره کرده (فراستخواه،ص48) بیضاوی (و685ق)در انوارالتنزیل از آوای حروف بحث کرده . بدرالدین زرکشی (و794ق) در کتاب البرهان فی علوم القرآن به غیر از اینکه پرمغزی، بی کرانگی، رسایی، شیوایی، ایجاز،حقیقتها و مجازها، مطلعها و مقطع ها را از زیباییهای قرآن می داند از جناسها و فاصله ها هم که در آهنگین شدن الفاظ قرآن نقش بسزایی دارند نام می برد. (همان، ص87) در قرن 13 و14 هجری موجی از تحرک دینی در میان فضایی از تجدد خواهی و نو اندیشی جدید پدید می آید و موجب تحول فکری در میان مسلمانان میشود و زبان قرآن بیشتر مورد توجه متکلمان،ادیبان و مفسران قرار می گیرد . وآنان به راهبردهای تازه ای در جانبداری از اصالتهای دین از جمله دفاع از اعجاز و بیان قرآن دست پیدا می کنند.در این میان مصطفی صادق رافعی(1266-1323ق)در کتاب اعجازالقرآن واسرار البلاغه از حروف و اصوات وموسیقی قرآن و تأثیر شگرفش در دلها سخن می گوید(همان، صص93-91)از دیگر دانشمندان قرن معاصر سید قطب(1327-1386ق)است که در پرتو امکانات و ورهیافتهای ادبی هنر تصویری قرآن(حس آمیزی،خیال برانگیزی،صحنه نمایی)را در کتاب التصویرالفنی فی القرآن به خوانندگانش ارائه داده(همان، ص95). از میان ایرانیان هم سید محمود طالقانی (1279ش/1358ش) در کتاب پرتوی از قرآن به هنر بیان و زبان قرآن از حیث آوا شناسی وارتباط ارگانیک آواها با معانی توجه کرده؛ او آهنگ لفظی قرآن و مخارج حروف و حرکات و فواصل را بی ربط با معانی نمی داند (همان، ص106)بعد از او هم محمد تقی شریعتی (1320ش) در مقدمه تفسیر نوین علت لذت بردن اَعراب زمان نزول از قرآن را آهنگ بکر و جذاب قرآن، جمله بندیهای شگفت انگیز و سبک آن می داند. (همان، 108)
تأثیر آهنگ در زبان دین
«از دیر باز نیایشها ، سرود ها و متون مقدس دینی با آهنگ خوانده می¬شده و دینداری با احساس و عواطف و انگیزه های روان شناختی آدمی مربوط ، وبا نوا و آوا ممزوج بوده ادعیه آهنگین را در ایران و هند پیش از میلاد وبرای نمونه در گاتها می بینیم (همان، 121)موسی تورات را با صدایی حزین می خواند.خدای عزّ وجلّ به وی وحی نمود که چون پیش من می¬ایستی از سر نیاز کرنش و فروتنی کن و آنگاه که تورات می خوانی با نوای پرسوزی برایم بشنوان؛ خداوند در قرآن می فرماید:"به کوهها و مرغان گفتیم که هم آواز با داود،بامدادان و شامگاهان برای تسبیح آوا سر دهید و نغمه سر کنید"(انبیاء/79) (سباء/10) وچنین بود که چون او تلاوت زبور می کرد کوه و سنگ و مرغان هم نوایش میشدند؛ درمورد بحث موسیقی در مزامیر باید گفت موسیقی همچون یکی از اجزاء نیایش یهودی از زمان داوود رسمیت یافت. در ایام قدیم لوی¬ها که از نوادههای لوی یکی از فرزندان حضرت یعقوب بودند و خداوند مسئولیت تشریفات معبد مقدس را به آنان محول نموده بود- بسیاری از مزامیر را همراه با مراسم قربانی در خانه خدا با آهنگ و نواهای متنوع موسیقی میسرائیدند. نوع سرودها تعیینکننده نوع آلات موسیقی و آهنگ مناسب آن سرود خاص بوده زیرا یک شعر نیایشی با سرود تسبیحی یا شعر مرثیهای متفاوت است. البته با وجود تحقیقات بسیار ماهیت آلات موسیقی و یا آهنگهایی که در آغاز مزامیر ذکر گردیدهاند، مثل: نخیلوت- شمینیت- شیگایون- شوشنیم- به درستی مشخص نگردیده است. (حکاکیان، مزامیز حضرت داوود) آلات موسیقی مربوط به عصر کتاب مزامیر عبارت بودند از، سازهای زهی که عمدتاً شامل چنگ و سنتور یا قانون بوده و سازهای بادی که از آن جمله میتوان فلوت، نی، کرنا، یا شیپور را نام برد. همچنین سازهایی که به هم زده میشد مثل سنج و دایره زنگی. تعداد نوازندگانی که داوود مقرر کرده بود 4000 نفر بود، که خداوند را با سازهایی که به جهت تسبیح ساختهشده بودند، میسرائیدند(اول تواریخ 23: 5).( هلی ، هنری، راهنمای مطالعه کتاب مقدس) در کتاب دوم سموئیل میخوانیم که داوود، و تمامی خاندان اسرائیل با انواع آلات چوب سرو بربط،رباب، دف و سنج، دُهل، با تمام قدرت به درگاه خدا آواز میخواندند."پس داوود و تمامی خاندان اسرائیل تابوت خداوند را به آواز شادمانی و آواز کرنا آوردند".( کتاب دوم سموئیل،15) در مورد داوود و نقش او در واردکردن موسیقی در نیایش یهودیان، دیدگاه استاد موسیقی کلاسیک و تاریخ موسیقی، دکتر پرویز منصوری خواندنی است. پرویز منصوری در پژوهش خود به کارکرد موسیقی درمانی ساز داوود میپردازد. در کتاب مقدس آمده است که هر جا شیطان بر روح شائول سنگینی میکرد، داوود چنگش را برمیداشت و مینواخت، آنگاه روان شائول تازه میشد و شیطان او را ترک میکرد. به گفتهٔ دکتر منصوری مزامیر برای اجرای موسیقایی تنظیم میشدهاند و اجراکنندگان آنها داوود و موسیقیدانان لِوی بودهاند.(دقیقیان نردبانی به آسمان: نیایشگاه در تاریخ و فلسفه یهود) داوود بر سازهای چوبی، چنگ، عود، دایرهزنگی، شیپور و سنج (کتاب دوم سموئیل 5:6) مینواخته است، و لاویان نیز این استادی را داشتهاند. بنا به نظر تاریخنگاران موسیقی اجراهای آنها دربردارنده بیشترین شمار سازی است که در آن تاریخ به ثبت رسیده است. براساس اسناد، این شیوهٔ نیایش موسیقایی به وصیت داوود تا قرنها بعد در معبد یهود اجرا میشد و تأثیر او تا آهنگساز قرن نوزدهم رابرت شومان نیز ادامه مییابد که قطعهٔ «دفتر داوود» او مشهور است.(همان) در خود قرآن هم تلاوت با ترتیل مورد تأکید قرار گرفته، (مزمل/4)ترتیل در لغت و روایات به معنی حفظ وقفها و ادای صحیح حروف و خواندن قرآن به صورت شمرده، با درنگ و تأنی، آیه به آیه، سنگین و وزین، آهنگین و با نوای زیبا و مدّ و صوت است به گونه ای که دل را در اندیشه کند و برانگیزد. پیامبر و مسلمانان از همان آغاز به قرائت قرآن اهمیت می دادند وعلم قرائت و تجوید جزو نخستین علوم قرآنی است که از قرن اول و دوم تدوین شده است» ( همان، ص123). روایات بسیاری دربارۀ تلاوت زیبای قرآن از معصومین (ع) رسیده است (نک: بروجردی, جامع احادیث الشیعة، ج15، صص57ـ61) برای نمونه حضرت رسول (ص) فرمودند: «زیّنوا القرآن بأصواتکم؛ قرآن را زینت دهید با اصوات¬تان» (مجلسی، بحار الانوار، ج89، ص190)؛ «حسّنوا القرآن بأصواتکم، فانّ الصوت الحسن یزید القرآن حسناً؛ قرآن را با اصوات¬تان نیکو [قرائت] نمایید، چرا که صوت نیکو، حُسن و خوبی قرآن را افزون می¬کند». (همان، ج76، ص255) تعریف نظم آهنگ و دید گاهها یکی از جنبه های اعجاز بیانی قرآن نظم آهنگ واژگان و عبارتهای آن است و مراد از آن، آهنگ خاصی است که از نحوه چینش حروف وکلمات قرآنی پدید می آید وهنگام استماع قرآن به گوش میرسد . نظم آهنگ واژگان قرآن، نوایی می¬آفریند که احساسات آدمی را بر می انگیزد و بر عرب و غیر عرب تأثیرگذار است. ترکیب موسیقی و آهنگ متفاوت واژگان از عمیق ترین رازها در قرآن است قرآن نه شعر نه نثر ونه کلامی مسجع است اجزاء آن به گونه ای کنار یکدیگر قرار می گیرند که ذره ای تنافر در میان آنها وجود ندارد. تمامی عبارتهای قرآن در اوج فصاحت، از گره خوردگی و پیچیدگی به دور است به گونه ای که الفاظ از هم جدا نمی شوند و در کار یکدیگر خلل ایجاد نمی¬کنند (طیبی، التبیان فی علم المعانی والبدیع والبیان، ص477) این موسیقی هرچند در کلام عرب بی سابقه نبوده اما به این ترتیبی که در قرآن مشاهده میشود ـ به گونه ای که شنونده را وادار به استماع و توجه به آن نماید و یک نوع موسیقی مخصوص در تنسیق کلمات و ترتیب حروف ایجاد کندـ نبوده است. به این معنی که"اعراب در تألیف حروف و تنظیم لهجه ها ملزم به طریقه فنی صحیحی از موسیقی نبوده وبه هر نحو که پیش می آمده از آن تبعیت میکردند وبه ترجیح صوت ،بدون آنکه به تغییر حروف نظری داشته باشند اکتفا میکردند. هنگامی که قرآن نازل شد در الحان موسیقی آن فنی وجود داشت که پیش از آن سابقه نداشت"(حجازی، پژوهشی درباره قر آن و پیامبر، ص124) عبدلله درّاز گوید: «وقتی آدمی می¬بیند که از این مخرجهای سخت جوش چنین گوهرهای تابناکی با این ترتیب حروف وچنان آزین بندی بیرون آمده، التذاذی بی حساب می برد و وجدی بی انتها به او دست می دهد. در این حروف گویی یکی می نوازد، دیگری طنین می اندازد، سومین نجواگر است وچهارمین بانگ برآورنده، پنجمین نفس را می لغزاند وششمین راه نفس را می بندد و شما زیبایی آهنگ را در دسترس خود می یابید ؛مجموعه گوناگون و همساز ، نه تکرار مکرر و نه یاوه دار، نه سستی و غلظت ، نه تنافری در حروف و آواها. بدین سان کلام قرآن نه به دشواری سخن بدویان و نه به نرمی کلام شهریان است بلکه آمیزه ای است از هردو که صلابت اولی و لطافت دومی را دارد». (دراز، النباء العظیم، ص94) بدین ترتیب میتوان درباره نظم¬آهنگ همزبان با سید قطب چنین نگاشت: «چنین نوایی در نتیجۀ نظام¬مندی ویژه و هماهنگی حروف در یک کلمه و نیز همسازی الفاظ در یک فاصله پدید آمده و از این جهت قرآن هم ویژگی نثر و هم خصوصیات شعر را توأماً دارد؛ با این برتری که معانی و بیان در قرآن, آن را از قید و بندهای قافیه و افاعیل بی¬نیاز ساخته و آزادی کامل بیان را میسر ساخته است. در همین حال از خصوصیات شعر, موسیقی درونی آن و فاصله¬هایی که نوعی وزن را پدید می¬آورند، گرفته است». (معرفت, علوم قرآنی، ص231 به نقل ازالتصویر الفنی فی القرآن، ص80) نکته¬ای که در این¬جا باید به آن توجه کرد، تفاوت نظم¬آهنگ و ضرب¬آهنگ است؛ پژوهشگری در این باره می¬نویسد: «آهنگ و موسیقی در کلام به هیچ قاعده و فرمولی در نمی¬اید؛ برخلاف وزن (ضرب¬آهنگ) در شعر که به سادگی قابل تدبیر و مدیریت است و می¬توان به کمک علم عروض وزن هر شعری را دریافت... اما چنین عملی برای آهنگ در نثر، تدوین و تکوین نشده است. تنها به کمک گوش و احساس درونی است که می¬توان دریافت کدام جمله آهنگین و کدام جمله، سنگلاخی است». (بابایی، نگاهی به اعجاز بیانی قرآن، صص30ـ31)
تأثیر ضرب آهنگ و موسیقی
موسیقی هنر بیان احساسات بوسیله صداست.موسیقی تراوش احساسات و اندیشه های آدمی و مبین حالات درونی وی میباشد.موسیقی یا ترانه به هر نوا و صدایی گفته میشود که انسان یا موجودات زنده را دچار تحول کند.خورش در این زمینه میگوید: .«موسیقی عبارت از اصوات و آهنگهایی است که در روان آدمی تحریکاتی ایجاد کرده که گاه شخص از آن لذت میبرد وزمانی با آهنگی به غم و افسردگی دچار می شود»( تأثیر موسیقی بر اعصاب و روان ص26) موسیقی زبانی است که به جای حروف با اصوات سرو کار دارد همانگونه که از ترکیب چند حرف کلمه ساخته میشود و مجموع کلمات جمله را می سازد از یک یا چند صدا وزنی ایجاد می شود واز مجموع چند وزن یک جمله موسیقی تشکیل می شود .ارائه تعریف آکادمیک موسیقی برای قرنها مورد بحث و کشمکش صاحبنظران بوده .واژه موسیقی ریشه یونانی دارد و از کلمه Mousika و مشتق از Muse میباشد و در عربی"قی" تلفظ میشود. از زمان منصور خلیفه عباسی توجه به آثار یونانی آغاز شد و سپس در دوران هارون پنجمین خلیفه عباسی(198-218ه)با تأسیس بیت الحکمه به اوج خود رسید.مقارن همین دوران بود که موسیقی به تدریج جایگزین غناء عربی شد. بر اساس مدارک موجود واژه موسیقی در مفاتیح العلوم خوارزمی و رساله موسیقی اخوان الصفا دیده میشود که هردو متعلق به سده چهارم هجری (دهم میلادی) میباشد. از نظر خوارزمی موسیقی به معنی پیوند آهنگهاست.ابوعلی سینا هم موسیقی را از نوع علم ریاضی میداند که در آن از چگونگی نغمه ها ،از نظر ملایمت و تنافر و چگونگی زمانهای بین نغمه ها بحث میشود .اما باید گفت موسیقی فراتر از الفاظ است و شگفتی آن نیز در همین است.موسیقی جبران ناکامیهای زبان است و شیوه ای برای بیان احساسات ناملموس امروزه تأثیرات روانی موسیقی در ایجاد تغییر حالت،بالا بردن میزان دقت،هماهنگی بخشیدن به رفتار و کردار و تکامل سطح فکر و فرهنگ ثابت شده است. انسان باشنیدن صدای وزش باد که از لابه لای درختان می وزد،شنیدن طنین امواج عظیم دریا،شنیدن صدای جریان آبشارها یا صدای چک چک باران در اعماق وجود خویش احساس لطیفی را تجربه می کند این صداها اصوات هستی هستند که در دل طبیعت نغمه های پاک ربانی را زمزمه می کند هنگامی که آوای طبیعت در گوشها طنین می افکند در دل سرور عمیق همراه با آرامش پدیدار می گردد.پس موسیقی مجموعه ای از الحان است که موجب نشاط روح یا محزون شدن نفس می گردد. اینجاست که موسیقی قرآن کریم چهره ویژه و خاص خود را نمایان می سازد و می توان گفت بهترین موسیقی که باعث تلطف روح شده وانسان را به وجد می آورد، موسیقی وآهنگ زیبای الفاظ قرآن است. «موسیقی در قرآن نه از باب تفنن و چاشنی، که از مقولۀ رسانه و ابزارهای زبان¬وری و ماورایی زبان است» (بابایی، نگاهی به اعجاز بیانی قرآن، ص33) اما این موسیقی در یک جایگاه ثابت نیست و به نظر معرفت در دو حوزه موسیقی درونی و موسیقی بیرونی مورد بررسی قرار می گیرد:
الف)موسیقی درونی
یکی از ابعاد موسیقی موجود در آیات قرآن کریم موسیقی درونی است.این موسیقی که بخشی از کلمات را تشکیل می دهد برخاسته از وزن،ساختار و معنای کلمه و عبارات است. هنر این موسیقی خارق العاده معنا بخشیدن و برجسته ساختن آیات در حین قرائت است به گونه ای که تک تک کلمات و جملات آن بر روح و جان آدمی می نشیند. موسیقی و آهنگ درونی قرآن برخلاف موسیقی بیرونی مربوط به نوای احساس انگیزی است که در اثر مؤانست بین لفظ و معنا پدید می آید. به عقیده مصطفی محمود :«موسیقی درونی به قافیه و وزن و بحر ارتباط ندارد ،بلکه قائم به ذات است و به گونه ای حیرت آور و غیرقابل وصفی از درون و بیرون و لابلای کلمات برمی خیزد.(القرآن محاولة لفهم عصری،صص12-13) معرفت هم موسیقی درونی را دستاورد جلالت تعبیر و ابهت بیان پدید آمده از مغز کلام وکنه میداند و درتوضیح آن میگوید:{ در این نوع ازموسیقی قرآن ، زیبایی لفظ با شکومندی معنا پیوندی ناگسستنی دارد و مؤانست میان این دو ،نوایی ویژه پدید می آورد.»(معرفت, علوم قرآنی، ص234) به عنوان نمونه از میان عبارات قرآن میتوان به"شَجَرَةَ الزَّقّوم" و "جَنّاتِ النَّعیم" اشاره کرد که اولی بیانگر عذاب گناهکاران و دومی بیانگر پاداش نیکوکاران است.و همچنین سخنانی که با آن خداوند به مجرمین وعده کیفر میدهد از این قبیل است: «إنَّه مَن یَأتِ رَبَّهُ مُجرِماٌ فَإنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لا یَموتُ فیها وَلا یَحیی» (طه/74) و یا در نمونه دیگر میتوان از استغاثه و نوای ناله بندگان این آیه را مثال بزنیم که:«رَبَّنا إنَّنا سَمِعنا مُنادیاً یُنادی لِلإیمانِ أن أمِنوا بِرَبِّکُم فَأمَنّا رَبَّنا فَاغفِر لَنا ذُنوبَنا وَ کَفِّر عَنّا سَیِّئاتَنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الأبرار»(آل عمران/193) در هر حال هر یک از این آیات وعبارات مذکور دارای بنیاد موسیقایی قائم به ذاتی است که موسیقی آن درون واژه ها واز لابلای آن به شکلی شگرف بیرون می تراود.(همان، ص235) اکنون با توجه نظریات عالمان علوم قرآنی،میتوان دلایل تأثیرگذار بر موسیقی درونی را اینگونه تقسیم بندی کرد: 1-ضرب آهنگ برخواسته از وزن و ساختار و اشتقاق واژه ها و عبارات 2-پیوستگی غیر شعری آیه ها و عبارات قرآنی ،به همراه تنوع آهنگین آنها:یکی از ابعاد موسیقی و جذابیت قرآن ،پیوستگی آیه ها و عبارات - بدون حالت شعری- به همراه تنوع آهنگین آنهاست به گونه ای که انسجام دلنشین و دلپذیری آفریده و ریتم و اوج و فرود دل انگیز و تأثیرگذاری ایجاد میکند که نتیجه آن شور خاصی در مخاطبان است.مثل پیوستگی جملات زیر در حالیکه آهنگ شعری نیز ندارند: «ألَم نَجعَلِ الأرضَ مِهادا»(نبأ/6) «قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرتَنی أعمی وَ قَد کُنتُ بَصیرا»(طه/125) «فَالیَومَ نَنساهُم کَما نَسوا لِقاءَ یَومِهِم هذا»(اعراف/51) «وَ إذا سَألَکَ عِبادی عَنّی فَإنّی قَریبٌ أُجیبُ دَعوَةَ الدّاعِ إذا دَعان»(بقره/186) «وَ عِبادُ الرّحمانِ الَّذینَ یَمشونَ عَلی الدرضِ هَوناً وَ إذا خاطَبَهُمُ الجاهِلونَ قالوا سَلاما»(فرقان/63) همه این جملات دارای آهنگ پیوسته اما مختلف و متنوعند .و عنصر مشترک آنها وجود طنین گیرا و پرکشش است که شنونده را به سوی استماع لفظ و پذیرش معنا ترغیب مینماید.در این آهنگ ،ریتم و نرمی و لطافت و روانی خاصی است که در متون عادی و نثر عربی دیده نمیشود .و شاید همین است که موجب قرائت ویژه قرآن شده به گونه ای که هیچ متنی به جز قرآن قابلیت این را ندارند که به قرائت و ترتیل خوانده شود.
3-ائتلاف لفظ و معنا
تناسب و هماهنگی میان الفاظ و معانی ،یکی از ابعاد بلاغت و گیرایی متنی قرآن و از شاخه های موسیقی و ضرب آهنگ درونی جملات و آیات قرآن به شمار میرود.این موضوع در بحثهای مربوط به بلاغت ذکر شده و به معنای رعایت هماهنگی بین واژه هاست. این خصوصیت در قرآن که یکی از جنبه¬های زیباشناختی آن است، در حد اعلا بکار رفته به صورتی که اگر معنا فخیم است واژه ها نیز فخیم باشد و اگر معنا روان است، واژه ها نیز روان باشد. اگر معنا غریب و دور از دسترس است واژه ها نیز آنگونه باشد در قرآن برخی واژه ها حریرگونه ونرم است ،پاره ای واژه ها باهیبت و وقار است.گروهی واژه ها لبخند بر لب و شراب مهر در دل دار.برخی واژه ها مثل رؤیاست .مثل یک گل،مثل یک تنور عشق. از این رو تفاوت واژه ها بسیار است. تفاوت در آوا وآهنگ، تفاوت در معنا و مفهوم، تفاوت در ظرفیت، تفاوت در صورت و....یکی از ابعاد گزینش هنر مندانه و حکیمانه واژه ها همگونی ساختار از جهت آهنگ و صورت و زیبایی با مفهوم ومعنای آن واژه هاست. هماهنگی لفظ و معنا در واژه های قرآن، تبلوری اعجاب انگیز دارد. (عرفان، پژوهشی در شیوه های اعجاز قرآن کریم، ص54) نمونه¬های بسیار و پربسامدی در این باره در قرآن می¬توان یافت که نمونه¬های زیر خوشه¬ای از خرمن است: «والصبح اذا تنفّس» (تکویر/18) سپیده¬دمان، در آوای این آیه، دارد نفس می¬کشد و می¬شکفد. (فراستخواه، زبان قرآن، ص169) «انّا نخاف من ربّنا یوماً عبوساً قمطریراً» «ما از پروردگارمان از روز عبوسى سخت، هراسناكيم» (انسان/10) کلمه قمطریراً با سنگینی مخرج طاء، سنگینی آن روز ـ روز باز پسین ـ را اشعار می¬دارد. (همان، ص172) اگر آیه ای خبر از عذاب هولناک داشته باشد واژه ها نیز آهنگی خشن و تکان دهنده خواهند داشت واگر آیه ای در توصیف بهشت و نعمتهاست موسیقی واژگان نیز بسیار لطیف و مست کننده است. «فاذا جآءت الصّآخة» «پس چون فرياد گوش خراش در رسد» (عبس/33) با نفخ "فـ"، دو مدّ الزامی و طولانی و شدت آوای "ج" و "ت"، تفخیم "خ" و "ص"، صفیر "ص" و تشدید و خراش "خ" و... هنگامۀ سترگی را در گوش دل می¬نیوشاند. (همان، ص178) همینطور آیاتی که در آن سخن از گناهکاران و عذاب آنهاست، لحن آن به آهنگی سخت و سنگین مبدل میشود ودر گوشها طنین می اندازد واژگان گویی سنگهای سختی است که پرتاب می شوند «إنّا أرسلنا علیهم ریحاً صرصراً فی یوم نحسٍ مستمر» «ما بر [سرِ] آنان در روز شومى، به طور مداوم، تندبادى توفنده فرستاديم» (قمر/19) (ترجمه فارسی فی ظلال القرآن ، ج14، ص201) این حروف، کلماتی را می¬سازند که در جملات بازی¬گری می¬کنند و زبانی را می¬سازند که «برای اهل آن، زنده و متصرّف، تحساس برانگیز، تخیل آمیز، ترسیم¬گر و تجسم پرداز است و نیروی نمایشی ـ دراماتیک ـ دارد. مثلاً آن¬جا که سرگذشت رسولان و ... را برای اهل ایمان باز می¬گوید، هنر تصویری در آن موج می¬زند و فوران می¬کند. آنان چون ماجرای یوسف را در قرآن می¬خوانند گویا از زمان و مکان خویش کنده شده-اند و به گذشته¬های دور کوچ کرده¬اند و رخدادها را از نزدیک به تماشا نشسته¬اند... این چنین است دیگر قصه¬های قرآن.» (فراستخواه، زبان قرآن، ص191) زمانی هم که ملائکه مژده تولد مسیح را به مریم می دهند: «إذ قال الملائکة یا مریم إنّ اللّه یبشّرک بکلمةٍ منه اسمه المسیح عیسی ابن مریم وجیهاً فی الدّنیا و الأخرة و من المقرّبین» « [ياد كن] هنگامى [را] كه فرشتگان گفتند: «اى مريم، خداوند تو را به كلمهاى از جانب خود، كه نامش مسيح، عيسى بن مريم است مژده مىدهد، در حالى كه [او] در دنيا و آخرت آبرومند و از مقربان [درگاه خدا] است.» (آل عمران/45)بافت خاصی دارد که قبل و بعد آن وجود نداشته چرا که تمام این امور در کمال سادگی به وقوع پیوسته اند و اثری از تکلف در آن مشهود نیست. (رجبی، معارف قرآنی؛ قرآن شناسی، ص79) تمامی ظرافتهایی که در چینش حروف، واژگان،کلمات، ودر تمامی آیات وجود دارد مصداقی از جنبه اعجاز قرآن است. با توجه به خصوصیات ذکر شده درنظم¬آهنگ قرآن کریم به همراه تقسیم بندی آوایی حروف میتوان مجموع این ویژگی ها را در فضای عمومی سوره هاوهمچنین طول آیات ،قافیه و طول هجاها آیات مورد بررسی قرار داد:
برای نمونه هنگامی که خداوند به شب و روز سوگند یاد میکند،واژگانی را بکار گرفته که تصویرسازی میکند و آهنگ آرامی را به گوش می رساند.«وَالَِّیلِ إذا عَسعَس وَالصُّبحِ إذا تَنَفَّس»(تکویر/17-18) کلمه"عَسعَس"با چهار حرفش همه شب را با آنچه در آن است به تصویر می کشد.واز آیه بعدی نور فجر دیده می شود.و با آیه آواز گنجشک و بانک خروس به گوش می رسد و احساس حرکت و جنب و جوش و نشاط به دست می دهد.اما همین که آیات نزول عذاب و نابودی قوم عاد را قرائت می کنی:«وَ أمّا عادٌ فَأُهلِکوا بِریحٍ صَرصَرِ عاتیةٍ سَخَّرَها عَلَیهِم سَبعَ لَیالٍ وَثَمانیَةَ أیّامٍ حٌسوماً فَتَری القَومَ فیها صَرعی کَأنَّهُم أعجازُ نَخلٍ خاویةٍ»(الحاقة/6-7)از لابلای آیات وزش بادهای شدید وپراکنده شدن تنه نخلهای توخالی به گوش میرسد و سرزمین ویران شده قوم عاد تصویرسازی میشود.(القرآن محاولة لفهم عصری/ص19)
ب)موسیقی بیرونی
آهنگین بودن آیات قرآن به سبب استفاده پر حجم از انواع محسنات لفظی است که برخی از آنها عبارتند از:حروف، اعراب ، واژه، طول آیات، هجاها و....
ارتباط موسیقی قرآن با معارف و مضامین آن از مباحثی است که انکارشدنی نیست . درّاز معتقد است موسیقی و آهنگ بر آمده از قرآن،حتی بدون فهم معانی آیات نیز بر روان انسان اثر غیرقابل وصف دارد.او می گوید:«نظام صوتی قرآن بر شکل و جوهرش نخستین چیزی است که از اسلوب قرآن توجه انسان را به خود جلب می کند.اگر قاری ،خوشخوانی قرآن را دور از مخاطب تلاوت کند،به طوری که مخاطب تنها صدای آهنگ قرائت و حرکات و سکنات و مد و غنه و اتصال و سکت آن را بشنود،بدون شنیدن حروف و تشخیص آنها از شنیدن این مجموعه در نفس خود با نغمه شگفتی مواجه خواهد شد که در هیچ کلام دیگری با شرایط برابر موجود نیست. این نغمه همه محسنات و جذابیتهای موسیقی و شعر را داراست.در عین حالی که نه در آن نغمه موسیقی است و نه وزنهای شعری.افزون براینکه در یک قطعه موسیقی،آهنگ و نغمه واحدی حاکم است.و در یک قطعه شعر،وزنهای هر بیت یکسان است.و تکرار آن موجب ملالت خاطر شنونده می شودااما امتیاز موسیقی قرآن در لحنهای متنوع آن است که دائماً تجدید می شود و تکرار آن ملال آور نیست.(النباءالعظیم/صص101-102) قاضی عبدالجبار می¬نویسد: «هر واژه علاوه بر ترکیب و چینش، لازم است صفتی داشته باشد. گاه این صفت، قردادِ همراه با ترکیب و چینش است؛ گاه همان اعراب و گاه موقعیت و جایگاه آن واژه است. غیر از این سه حالت، چهارمی وجود ندارد؛ زیرا این امر یا مربوط به خود واژه است، یا به حرکت و اعراب آن، یا به موقعیت و جایگاه آن». (ابو زید، معنای متن، ص267 به نقل از المغنی, ج16، ص200) ارکان موسیقی بیرونی که رکنی از ارکان ضرب آهنگ است عبارتند از: الف)حروف: از دیدگاه عالمان تجوید حروف که مواد اولیه کلمات را تشکیل می دهند قبل از ترکیب شدن در واژه ویژگیهایی دارند که جای انکار نیست. برخی علوم غریبه، اعم از حق یا باطل مانند سحر و علم جدولها ازتأثیر حروف نشأت می گیرد. حروف به خاطر ویژگیهایی که از حیث مخرج ادا و صفات دارند، در طنین وآهنگ موسیقی کاملا نقش متفاوت دارند به لحاظ همین ویژگیها حروف به 17 گروه تقسیم می شوند: مجهوره، مهموسه، شدیده، رخوه، مطبقه، مستعلیه و... . (ابن¬جزری، النشر فی قرائات العشر، ص190) و قرآن چون از سوی خدای علیم و خبیر است آنچنان این ویژگی ها را رعایت می کند که حتی در بلندترین کلمات آن رسایی و جذابیت قابل مشاهده است جمله "أنلزمکموها" «شما را به آن وادار کنيم» (هود/28) مشتمل بر ده حرف است که با یک ادات استفهام، سه ضمیر متکلم و جمع و مفرد مؤنث چگونه معنا را با کوتاهترین عبارات ولی در عین حال روان و رسا بیان نموده. در جمله "فسیکفیکهم الله" «و به زودی خداوند [شر] آنان را از تو کفايت خواهد کرد» (بقره/137)که سیزده حرف است چگونه که در عین حال که ترکیب بلندی دارد و خواننده یا شنونده فکر می کند یک کلمه بیشتر نیست، روان و رسا افاده مطلب می کند. (احمدی، زیباترین سخن، صص51-52)
پاره¬ای از حروف جهر دارند، که در تلفظ آنها صوت با صدای بلند جریان دارد (الف ع غ ج ی ض ل ن ر ط د ز ذ ظ ب م) برخی مهموسند و هوا به راحتی در حین تلفظ جریان دارد(ه ح خ ک ش ص ت س ث ف) برخی حروف شدت دارند و در تلفظ آنها جریان صدا قطع می شود(أ ج د ت ط ب ق ک ) برخی رخوت دارند و هنگام تلفظ صوت جریان دارد (ه ح غ خ ش ص ض ز س ظ ث د ف ) بعض حروف هم نه آن¬گونه محکم تلفظ می شوند که صدا قطع شود ونه آنقدر نرم و روان که صدا کاملا جریان داشته باشد بلکه حالتی میانه دارند (ل ر ن ع م ) از میان حروف برخی مستعلیه اند و درشت تلفظ می شوند (ص ض ط ظ غ ق خ ) برخی مانند (س ص ز) صفیر دارند و برخی مانند (ق ط ب ج د) در تلفظ جنبش و حرکت دارند در برخی هم هوا در دهان انتشار پیدا می کند (ش) و... .(نک: النشر فی قرائات العشر، صص203-202) آنچه به اختصار گفته شد نمونه ای از ریزه کاریهای مرتبط با آهنگ حروف است که در کتب تجوید به تفصیل مورد برسی قرار گرفته است. در این زمینه سیبویه(177ق) در الکتاب از مخارج حروف سخن گفته سپس ابن دُرید(321ق) صاحب الجمهرة فی اللغة برآن چیزهایی افزوده و ابن سینا در این باره کتابی با صبغه علمی به جهات فیزیکی و در حد بالاترین سطح دانش آن روزگار نوشته، ابن جزری هم در النشر فی قرائات العشر به جزئیات و ویژگیهای حروف پرداخته است. در تکمیل این بحث اشاره به این دیدگاهها نیز جا دارد: فراستخواه ابزارهای الکترونیکی را عاملی برای اندازه گیری ارتعاشات تارهای صوتی میداند و به اعتقاد او«بی گمان امروز دانش زبان شناسی و آواشناسی با یافته های جدید و ابزارهای اندازه گیری الکترونیکی دقیق می تواند جزئی ترین ارتعاشات تارهای صوتی و نامحسوس ترین تغییرات فیزیولوژیک به هنگام سخن گفتن را سنجبده ونشان دهد. و با دستگاههای آواسنج توانایی آن را به دست آورده که طیف نگاشتهای صوتی تهیه و مشخص نماید مثلا صدای k در هجاهای مختلف / ki/ و/ ka/ تفاوت دارد.» (زبان قرآن، صص129-130)که نتیجه این تحقیق به بیان محققی دیگر اینکونه بیان شده: «از رهگذار چنین تحقیقات مدرن و ابزارهای دقیق، آشکار شده است که واج¬های عبارات قرآن، در انسجام و همکاری شگفتی با یکدیگرند. یکایک کلمات و جملات قرآن، سازوارگی و هماوازی مرموزی دارند و آشکارترین ظهور این صنعت در عبارات و الفاظ قرآن، آن است که این حروف و اصوات از هم نمی¬رمند و ذره¬ای تنافر در میان¬شان نیست.» (بابایی, نگاهی به اعجاز بیانی قرآن، ص33). ب)اِعراب: اعراب مناسب و هماهنگ موجب زیبایی در ادای الفاظ شده و مانند لباسی مناسب بر اندام است که اگر نامناسب باشد موجب درشتی وعدم زیبایی در کلام است .اعراب نامناسب آوا وآهنگ حروف را هم از بین می برد. خداوند در کلام خود با انتخاب اعراب هماهنگ برای رساندن ویژگی های کلام ،آن هم با طنین وآهنگ دلپذیر ،تمام اصول و معیارها را رعایت کرده است؛ چنانکه در مورد قوم عاد وقتی طوفان پر سر و صدای مستمر را بیان کند که چند شبانه روز دامنگیر آن قوم شد حروف را با ویژگی صدای هماهنگ با حادثه و استمرار آن ترسیم می کند «و أمّا عادٌ فأهلکوا بریحٍ صرصرٍ عاتیة» «و اما عاد، به [وسيله] تندبادی توفندۀ سرکش هلاک شدند» (الحاقه/5) انتخاب حرف ص که از حروف صفیر به معنای صوت کشیدن است با تکرار "صَر" و اعراب فتحه با چه طنین مؤثر، هم استمرار و هم پر صدا بودن و صفیر طوفان را بیان نموده است.( احمدی، زیباترین سخن، صص59-61) ونیز در آیه «وَالَّیلِ إذا عَسعَس والصُّبحِ إذا تَنَفَّس» «سوگند به شب چون پشت گرداند. سوگند به صبح چون دميدن گيرد» (تکویر/17-18) انتخاب حرف عین با سین و تکرار این دو با فتحه های متوالی و تکراری تدریجی فرارسیدن شب را بیان می کند ودر طرف دیگر، صبح با انتخاب واژه "تنفّس" از باب تفعیل که زیادة المبانی همراه آمده و انتخاب حرکت فتحه متوالی چگونه فرارسیدن تدریجی صبح را نوید میدهد مثل اینکه مدتی ظلمت شب سنگینی نموده و با رسیدن صبح تنفسی حاصل میشود.(همان) حتی گاهی نیز موسیقی واژه¬های قرآن، به اندازه ای اهمیت دارد که قواعد صرف و نحو را تحت الشعاع قرار داده است؛ برای نمونه در آیۀ «ويطاف عليهم بآنية من فضة وأكواب كانت قواريرا. قواريرا من فضة قدروها تقديرا» «و ظروف سيمين و جامهاى بلورين، پيرامون آنان گردانده مىشود. جامهايى از سيم كه درست به اندازه [و با كمال ظرافت] آنها را از كار در آوردهاند.» (انسان/15ـ16) "قواریر" به منظور حفظ موسیقی کلام و رعایت سجع آیات با تنوین آمده است حال آن که نحویان "قواریر" را واژه¬ای غیرمنصرف-که معمولاً تنوین نمیپذیرد- می-دانند. (امیری، ص147) همچنین در آیۀ «تبّت یدا ابی¬لهب و تبّ» «بريده باد دو دست ابو لهب، و مرگ بر او باد.» (مسد/1) به دلیل حفظ موسیقی حرف "باء" و صفت قلقله در پایان آیات این سوره، کلمۀ "تبّ" در آیۀ اول به جای "تبّت" آمده است. (همان، ص148) ج)موسیقی واژه¬ها: حسن انتخاب الفاظ ،مهیّج احساسات انسان است وروح انسان را به پرواز در می آورد. در سرتاسر قرآن یک لفظ ناموزون و نابجا بکار نرفته است.( رافعی، اعجاز قرآن وبلاغت محمد، ص174) چنانکه اگر لفظی زیبا ومفردش زشت ویا برعکس بوده فقط همان که زیباست استعمال گردیده مثلاً لفظ ارض در قرآن زیاد آمده ولی جمعش (ارضون ـ ارضین ـ اراضی) استعمال نشده واگر لازم بود که جمع آورده شود به صورت دیگری آورده شده مثلاً وقتی از آسمان هفتگانه نام برده، در ارتباط با زمین میفرماید: «وَمِنَ الأرضِ مِثلَهُنّ» وبا "مِثلَهُنّ" معنی هفتگانه را رسانده است. «الأرضین السبع» نگفته ونیز اگر لفظی زیبا نبود و مترادفی هم نداشت به جای آن عبارتی آورده که معنای آن را روشن کند. مثلاً لفظ آجر عربی است و فصحا و بلغای عرب آن را بکار برده اند. ولی قرآن وقتی از قول فرعون می خواهد نقل کند که به هامان گفت آجر بسازد "اصنع الاجر" می گوید: «فَأوقِد لی یا هامانِ عَلَی الطّینِ» یعنی ای هامان برای من بر گل آتش بیفروز. (همان) همچنین برای حفظ نظم آهنگ موجود هیچ تغییری درچینش کلمات و نظام ترکیب واژگان رخ نداده مثلاً :«ذِکرُ رَحمَتِ رَبِّکَ عَبدَهُ زَکَریّا. إذ نادی رَبَّه نِداءً خَفیّا. قال رَبِّ إنّی وَهَنَ العَظمُ مِنّی وَاشتَعَلَ الرَّأسُ شَیباً وَلَم أکُن بِدُعائِک رَبِّ شَقیّآ» « [اين] يادى از رحمت پروردگار تو [در باره] بندهاش زكرياست. آن گاه كه [زكريا] پروردگارش را آهسته ندا كرد. گفت: «پروردگارا، من استخوانم سست گرديده و [موى] سرم از پيرى سپيد گشته، و- اى پروردگار من- هرگز در دعاى تو نااميد نبودهام.» » (مریم/2-4) که اگر کلمه (منّی) پیش از (العظم) آورده شود وعبارت به این شکل تغییر کند(قال ربی انی وهن منی العظم) تغییر کند احساس میشود وزن شکسته است واین فقط باید پیش از (العظم) بیاید تا آهنگ حفظ شود. (معرفت، علوم قرآنی، ص238) گذشته از این مطالب بکارگیری واژگان از چنان ظرافتی برخوردارند که امکان جابجایی آنها با واژه های دیگر غیر ممکن است و این به دلیل آن است که چیزی به نام مترادف در قرآن کریم وجود ندارد، چرا که هر واژه از لحاظ بار معنایی و عاطفی و تفکر برانگیزی جایگاه خود را دارد وهیچ واژه ای نمی تواند جایگزین واژه دیگر شود ،مگر آنکه از بار عاطفی و معنایی آن چشم پوشی شود. در این زمینه مصطفی صادق رافعی آیه "فأرسلنا علیهم الطوفان والجراد والقمل والضّفادع والدّم..." «پس بر آنان طوفان و ملخ و كَنَه ريز و غوكها و خون را به صورت نشانههايى آشكار فرستاديم » (اعراف/133) را آورده و پس از توضیحی که درباره نظم این واژگان می دهد، گوید: هرچه این الفاظ پنجگانه را زیر و رو کنید خواهید دید هر کدام جز در جایی که قرار گرفته اند مناسب و فصیح نیست و اندکی جابجایی آن زیبایی و شیوایی آیه را از میان خواهد برد.(رافعی، اعجاز قرآن وبلاغت محمد، ص173) واژه های نا آشنا و مهجور به فصاحت واژه ها آسیب می رساند اثری که جنبه هشداری دارد و حامل پیام آگاهی است باید دارای واژه ای باشد که همگان آن را بفهمند و برای مردم آشنا باشد وویژگی خاص واژه قرآنی در این است که در قرآن نه تنها واژه غریب و مهجور نیست بلکه واژه هایی که کاربرد عمومی ندارند یا واژه اصطلاحی و گروهی هستند نیز در قرآن به کار نرفته است. (عرفان، اعجاز در قرآن، ص48) د) طول آیات، قافیه ها و طول هجاها دیگر بعد موسیقی بیرونی آیات،طول هجاها و اندازه آیات است که به زیبایی تنظیم شده و با معنا نیز دمساز آمده یک پژوهشگر غربی در این باره می¬نویسد: هرچند می توان برخی از خطوط را به کمک وزنهای عربی کلاسیک تقطیع کرد، این مسأله به اندازه الگوهای ایقاعی( مراد از ایقاع، هماهنگ ساختن آوازها و نواهایی است که از کلمات، در یک متن رخ می¬نماید.)هجایی قرآنی، به اندازه جهش های ناگهانی در الگوهای ایقاع و طول خطوط ونیز جابجایی میان الگوهای نظام مند و بی قاعده اهمیت ندارد. (نلسون، هنر قرائت، ص65) توجه در این نمونه¬ها به روشن¬تر شدن این مطلب کمک می¬کند؛ بسم الله الرحمن الرحيم به نام خداوند رحمتگر مهربان
أرأيت الذي يكذب بالدين آيا كسى را كه [روزِ] جزا را دروغ مىخواند، ديدى؟ فذلك الذي يدع اليتيم اين همان كس است كه يتيم را بسختى مىراند، ولا يحض على طعام المسكين و به خوراك دادن بينوا ترغيب نمىكند. فويل للمصلين پس واى بر نمازگزارانى الذين هم عن صلاتهم ساهون كه از نمازشان غافلند، الذين هم يراءون آنان كه ريا مىكنند، ويمنعون الماعون و از [دادن] زكات [و وسايل و ما يحتاج خانه] خوددارى مىورزند. (ماعون/1ـ7)
بسم الله الرحمن الرحيم به نام خداوند رحمتگر مهربان
والفجر سوگند به سپيدهدم،
وليال عشر و به شبهاى دهگانه،
والشفع والوتر و به جُفت و تاق،
والليل إذا يسر و به شب، وقتى سپرى شود.
هل في ذلك قسم لذي حجر آيا در اين، براى خردمند [نياز به] سوگندى [ديگر] است؟ (فجر/1ـ5)
برخی از آیات قرآن، از همۀ عناصر فنی و هنری شعر از جمله وزن ، عروض، قافیه، موسیقی، هماهنگی لفظ و معنا به طور کامل برخوردارند؛ (نک: امیری، ص138) برای نمونه:
ألم نشرح لک صدرک آيا براى تو سينهات را نگشادهايم؟
ووضعنا عنک وزرک و بار گرانت را از [دوش] تو برنداشتيم؟
الّذی أنقض ظهرک [بارى] كه [گويى] پشت تو را شكست.
ورفعنا لک ذکرک و نامت را براى تو بُلند گردانيديم. (انشراح/1ـ4)
اذا زلزلت الارض زلزالها آن گاه كه زمين به لرزش [شديد] خود لرزانيده شود،
وأخرجت الارض أثقالها و زمين بارهاى سنگين خود را برون افكند،
وقال الانسان ما لها و انسان گويد: « [زمين] را چه شده است؟»
یومئذ تحّدث أخبارها آن روز است كه [زمين] خبرهاى خود را باز گويد. (زلزال/1ـ4)
بی¬گمان، ناگفته پیداست که قرآن، بسی بالاتر و فراتر از شعر و شاعری است؛ «و ما هو بقول شاعر» «و آن گفتار شاعرى نيست» (حاقه/41).
ضرب آهنگ ویژه سوره ها
آهنگ سوره ها را می توان از دو منظر بررسی کرد: الف)نظم آهنگینی که در میان سوره ها وجود دارد.علامه در پایان سوره ها به نظم محتوایی سوره ها اشاره کرده و در بقیه بحث درمورد تناسب آیات و سور به این موضوع اشاره میکند که به آن وحدت موضوعی هم گفته می شود. ب)نظم و انسجام آهنگ سوره ها که بر اساس طیف موضوعی در سوره هااست .بدین ترتیب که بر اساس ترتیب تدوین سوره ها ،تناسب و هماهنگی قابل توجهی میان هر دو سوره متوالی از حیث لحن کلی و یا آهنگ عمومی در سوره ها وجود دارد. اکنون به نمونه هایی از ضرب آهنگ جاذبه افزای قرآن در سوره هاشاره کنیم که فراتر از موسیقی درونی و بیرونی است و برخاسته از هر دو شاخه موسیقی بیرونی و درونی آیات است:
سوره فاتحة الکتاب این سوره، تنها سوره ای است که به نحو عموم دارای آهنگ سوره های طوال است و با اینکه مکی است از لحاظ ایقاعات نسبتاً بلند و از لحاظ سبک متناوب حال و هوای سور طوال را دارد. ویژگی مهم دیگری که در آهنگ این سوره وجود دارد نظم بکار رفته در لحن آیات همراه با تغییر محتوایی آنهاست.آغاز سوره که در باره حمد و رحمت الهی است آیاتی دارد که در آن حروف ملایم بیش از همه به چشم می خورد و هیچ گونه خشونتی در الفاظ به گوش نمی رسد حروف مورد نظر عبارتند از"ح (در کتب تجوید جزو حروف شدّه است) ،م،ر،ع،ل،ن"که در آواشناسی امروز دارای صفتی بین شدت و رخوت می باشند (انیس، آواشناسی زبان عربی، ص63) در بخش میانی سوره که مسائل مربوط به قیامت ، عبودیت ،استعانت و صراط مستقیم مطرح می شود حروف سوره هم به ترتیب آهنگی مستحکم واستوار دارند "ک،د،ت،ص،ط،ق". در بخش سوم سوره هم که بحث صراط مطرح می شود، عبارتی که بندگان نیکو ونمونه را مشخص می کند خالی از هرگونه خشونت لفظی است "أنعمت علیهم " لکن عبارت پس از آن که گمراهان مورد خشم خدا را مورد اشاره قرار می دهد آکنده از حروفی خشن و غلیظ است "غیرالمغضوب علیهم ولاالضّالّین" «همانان كه نه درخور خشماند و نه گمگشتگان.» پیش از این دیدیم از نظر آواشناسی جدید" ض"جزو حروف شدیده محسوب می شود هرچند به رسم گذشته در برخی کتب تجوید "ض"جزو حروف رخوت دار محسوب می شود، لکن ابن جزری در کتاب النشر فی قراءات العشر اظهار داشته برای زبان هیچ حرفی به سنگینی ض نمی باشد. (همان، ص51)
سوره ناس آخرين سوره قرآن و يكى از دو معوذّتين يعنى سوره هايى است كه پناه و تعويذ مىدهد و با پيام خود، انسانها را از شرور برحذر مىدارند. شمارحرف س در اين سوره به ده مى رسد. حرف س در بسيارى از كلمات زبانهاى مختلف مفهومى از سكون و سستى و ناخوشايندى القا مىكند و ما در اينجا از ذكر شواهد زيادى كه وجود دارد خوددارى مىكنيم و اين موضوع با مراجعه به فرهنگهاى لغت، قابل بررسى است. عبارت سوره ناس نظير:" من شرّ الوسواس الخنّاس. الذى يوسوس فى صدور الناس،" «از شرّ وسوسهگر نهانى آن كس كه در سينههاى مردم وسوسه مىكند» آميزه ای از ترس و هراس افسون و مستى و سستى سحر را به گوش مىرسانند. مرحوم طالقانی در این باره می گوید:صداى برخود نون مشدّد و طنين س كه در فصول اين آيات آمده جوى از برخورد و معركهاى را مىنماياند كهميان نيروهاى خير و شر در ميدان نفس انسان در گرفته است و حركات صوتى و هيأت فعل يوسوس ادامه اين معركه را اعلام مىدارد)طالقانی، پرتوی از قرآن، ص319) ايشان، حرف ن را به دليل داشتن غنّه و طنين دل انگيز موسيقايى نمادى از نيروهاى خير و حرف س را نمادى از نيروهاى شر دانسته است. گويى آهنگ اين سوره مىخواهد شرورى را كه پيرامون انسان فرا گرفتهاند به وى گوشزد و او را از آنها تحذير كند. سوره فيل و قریش تصوير حركت گروهى ديگر از گردنكشان تاريخ كه قرآن و همگان، آنان را با مدد از نام فيل مىشناسند! همانگونه كه خداوند، گروهى را با اصحاب الجنْ، اصحاب اليمين و حتى اصحاب النار معرفى كرده، گروهى را هم به نام اصحاب الفيل شناسانيده است. آهنگ اين سوره حركت پيلان تنومند را به خوبى نشان مىدهد: ألمتر كيف فعل ربك باصحاب الفيل تصویر سوره قریش هم تار و مار كردن پيلان و پيلبانان و پيلسواران، به منظور ايجاد سكون و آرامش براى قريش - ساكنان ام القرى - و ديگر مردمان مىباشد تا كاروانهاى تجارى، پهنه دشتها را در نوردد و مردمان به سپاس و عبادت پروردگارى بپردازند كه به آنها رزق و امنيت عطا كرده است. آرامش و امنيت، از آهنگ بسيار ملايم اين سوره كه همچون آرامشى پس از طوفان است، لبريز است. اين سوره 4 آيه دارد و تمامى آيات به حرف ماقبل ساكن ختم مىشوند و وقف بر هر آيه، سكونها را مضاعف مىسازد: قرَيش، صَیف، بَيت، خَوف. همچنين در الفاظ درون آيات هم سكونهاى متعددى وجود دارند و هر يك به مثابه مانعى، از هر گونه سرعت و شدت در آهنگ سوره مىكاهند، بلكه ممانعت مىكنند، تعداد سكونهاى اين سوره با احتساب حروف مدّ، به 15 مورد مىرسند. سوره قارعه بسيارى از ما با مرور خاطرات كودكى خود از زمان فراگيرى قرآن، تصاويرى را به ياد خواهيم آورد كه برخى جملهها و آيات قرآنى، نظير آيات سوره مباركه قارعه در ذهن ما ايجاد شده و شدّت كوبندگى را براى ما به تصوير كشيده است. ق يكى از حروف شديد زبان عربى است و توالى سه ق و الف كشيده در آغاز اين سوره، تناسبى واضح را با مفهوم سوره كه حكايت از كوبندگى واقعه قيامت دارد، مىآورد. در آيه پنج اين سوره از درآمدن كوهها به صورت پشم پراكنده، سخن گفته مىشود. گفته شده در قرآن كريم، واژه اصواف آمده ولى مفرد آن كه صوف مىباشد نيامده است، مثلاً در اين سوره گفته نشده و تكون الجبال كالصوف المنفوش زيرا عهن از صوف، فصيحتر است. (عرفان، پژوهشی در شیوه های اعجاز قرآن، ص54) گذشته از اين نكته كه راجع به فصاحت است، يك نكته ديگر مسلّم است و آن تناسب عهن با مفهومى است كه از آن اراده شده است. اين سوره با آيات ا"لقارعه ماالقارعه و ما ادريك ما القارعه " «كوبنده، چيست كوبنده؟ و تو چه دانى كه كوبنده چيست؟ » آغاز شده كه كوبندگى را به تصوير مىكشد و در آن عهن در برابر جبال، كه مظهر صلابت و استحكام اند، قرار گرفته است. حروف تشكيل دهنده "عهن" بسيار نرم و بلكه سست هستند و تماس جندانى بين اجزاى دستگاه تكلّم پديد نمىآورند. در واقع انهدام و نابودى كوهها از درون همين لفظ به بيرون تراوش مىكند. سوره زلزال تناسب آهنگ اين سوره با مفهوم زلزله و لرزش، بى نياز از توضيح است، پنج آيه اول اين سوره به الف ممدوده ختم مىشود كه حتى بر خلاف سوره والعاديات، حرف ما قبل الفهاى ممدود اين سوره، متحرك مىباشند، در اين سوره نيز همانند سوره قارعه پس از توصيف عمومى روز قيامت ، آهنگ سوره براى بيان مطلب بعد، تغيير مىيابد. مرحوم طالقانی هم درباره آیات این سوره می گوید: طول بيشتر آيات اين سوره به تقريب يكسان است. از آيه اول با وزن شديد مستفعل ـ فعلل ـ فعلالها آغاز شده و همه اوزان خفيف و كوتاه شده تا آيه شش كه متضمن بيان تفصيلى است و طول بيشترى دارد. آهنگ آيه اول با حروف قريب المخرج و مكرر ذ ـ ز ـ ض و تكرار لام و صداهاى حركت بالا و پايين و لرزههاى متنوع و پى در پى را مىنماياند. همچنين است حروف و حركات آيات ديگر كه با دقّت و بررسى مشخص مىشود. فصول پنچ آيه اول كه به ها منتهى مىشود نماياننده وسعت و پيشرفت حوادث و تحولات است. (طالقانی، پرتوی از قرآن، ص223) بنابراین اگر از این همه نظم و از جمله کلام منظوم خداوند لذت می بریم به سبب آن است که با فطرت ما عجین شده البته باید اظهار کنیم که درک مویسقی و نوا شناسی در هر زبانی برای افرادی که از آن ملیت نیستند به اندازه آشنایان به آن زبان نیست. مثلا آنگونه که فرد ایرانی از موسیقی ایرانی، یا انسان غربی از موسیقی غربی لذت می برد، به احتمال قوی شخصی از اهالی آفریقای جنوبی از موسیقی ایرانی یا غربی لذت نمی برداما موسیقی قرآن برای غیر عربها نیز لذت بخش است قرآن کریم با توجه به تأثیری که هر کدام از حروف در درک لذت شنیداری دارند از آنها به عنوان ضرب آهنگهای گوناگون بهره گرفته شده؛ به عنوان مثال اگر به نقش "س" در این آیات دقت کنیم: «فلا أقسم باالخنّس الجوارالکنّس واللیل اذا عسعس والصّبح إذا تنفّس» «نه، نه! سوگند به اختران گردان، [كز ديده] نهان شوند و از نو آيند، سوگند به شب چو پشت گرداند، سوگند به صبح چون دميدن گيرد» (تکویر/15-18)، وحدت و نظم و رابطه ای بین این به دست می آید که اغلب نادیده گرفته شده است. (صبحی صالح، مباحثی در علوم قرآن، ص476)
نتیجه¬گیری
از آنچه گذشت به دست می آید موسیقی الفاظ و واژه های قرآن در تمام آیات هماهنگ وهمگون با یکدیگر است وهیچ گونه سنگینی وتنافری در موسیقی آنها مشاهده نمیشود وزیبایی آرمانی واعجاز قرآن نه تنها در محتوا ی این پیام نهفته است بلکه ازسویی دیگر درظاهر کلام زیباییش نهفته است. نظم و آهنگ قرآن یعنی نوایی که در نتیجه نظم ویژه هماهنگی بین حروف در یک کلمه ونیز همگونی وهم وزنی الفاظ پدید می آید. آهنگ موسیقی منظم آیات قرآن هم درونی وهم بیرونی است.موسیقی بیرونی مربوط به صنایعی ازقبیل انواع سجع، قافیه و... امی باشد ولی موسیقی درونی مربوط به نوای احساس انگیزی است که در اثر پیوند مؤانست میان لفظ و معنی پدید میآید. این نظم آهنگ که از آن گاه به موسیقی قرآن هم تعبیر می شود دارای نظمی شگفت و ارتباط بسیار دقیق با معانی و مقاصد آیات و سوره¬هاست و واژگان قرآن را روان و شیوا می سازد این جنبه کلام وحی چنان زیبا و شکوهمند است که اعراب به ناچار از همان ابتدا اقرار کردند قرآن از توانایی بشر خارج است و تنها می تواند سخن خدا باشد.
منابع
1. قرآن کریم، ترجمه: محمدمهدی فولادوند
2. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم, بی¬چا, بیروت، دار احیاء الکتب العربیة، بی¬تا.
3. کتاب مقدس،انجمن پخش کتب مقدسه،انتشارات ایلام،2005
4. ابن جزری، ابوالخیر محمد، النشر فی قرائات العشر، دارالکتب العلمیه، بی تا.
5. ابو زید، نصر حامد، معنای متن، ترجمه: مرتضی کریمی¬نیا، چ2، تهران، طرح نو، 1381.
6. احمدی، حبیب الله، زیباترین سخن، مؤسسه فرهنگی اندیشه معاصر، 1376.
7. امیری، جهانگیر، «رویکردی به جنبه¬هایی از زیبایی شناختی موسیقی الفاظ قرآن کریم»، پژوهش¬های دینی، شماره 15، پاییز 1384، صص137ـ156.
8. انیس، ابراهیم، آواشناسی زبان عربی، مترجمان: ابوالفضل علامی، صفر سفیدرو، انتشارات اسوه، 1378.
9. بابایی، رضا، نگاهی به اعجاز بیانی قرآن، چ1، تهران، کانون اندیشه جوان، 1385.
10. بروجردی, حسین، جامع احادیث الشیعة، قم، المطبعة العلمیة، 1399.
11. حجازی، فخرالدین، پژوهشی درباره قرآن و پیامبر، تهران، انتشارات بعثت، 1354.
12. حکاکیان،سلیمان،مزامیر حضرت داود،تهران،انتشارات انجمن کلیمیان،1387.
13. دراز، محمد عبدلله، النبأ العظیم، چاپ اول، ریاض، دارالطیبه، 1417.
14. دقیقیان،شیرین دخت،نردبانی به آسمان:نیایشگاه در تاریخ و فلسفه یهود،تهران،ویدا،1387.
15. رافعی، مصطفی صادق، اعجاز قرآن و بلاغت محمد، ترجمه: عبدالحسین ابن الدین، تهران، انتشارات بنیاد قرآن، 1361.
16. رجبی، محمود،(بی تا)، معارف قرآنی قرآن شناسی،مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی، بی¬تا.
17. زرکشی، بدر الدین، البرهان فی علوم القرآن، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم, چ1, بیروت، دار احیاء الکتب العربیة، 1376.
18. سیدقطب، فی ظلال القرآن، مترجم: مصطفی خرمدل، تهران،احسان، 1384ش.
19. سیوطی،جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ترجمه سید مهدی حائری قزوینی، چاپ سوم، امیر کبیر، 1380.
20. صبحی صالح، مباحثی در علوم قرآنی ، مترجم،لسانی فشارکی،محمدعلی، تهران،نشر احسان، 1379.
21. طیبی، حسین بن محمد، التبیان فی علم المعانی والبدیع والبیان، بی¬نا، بیروت، 1365.
22. عبدالله خوروش، حسین، تأثیر موسیقی بر اعصاب و روان، اصفهان، بنگاه مطبوعاتی مطهر اصفهان، بی¬تا.
23. عرفان،حسن، اعجاز در قرآن، تهران، دارالقرآن الکریم، بی¬تا.
24. عرفان،حسن، پژوهشی در شیوه های اعجاز قرآن، قم، دارالقرآن الکریم، 1336.
25. فراست خواه، مقصود، زبان قرآن، چاپ اول،علمی فرهنگی، 1376.
26. قاسم¬پور، محسن، اعجاز قرآن؛ تاریخ و تحلیل، چ1، تهران، هستی¬نما، 1389.
27. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، چ3، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1403.
28. مصطفی محمود، القرآن محاول لفهم العصری،چاپ ششم،دایرةالمعارف قاهره، بی تا.
29. معرفت،محمدهادی، علوم قرآنی، چ1، قم، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید و سمت، 1379.
30. نلسون، کریستینا، هنر قرائت، ترجمه وتحقیق محمد رضا ستوده نیا و زهرا جان نثاری،چاپ اول، تهران، زبان نو، 1390
31. هلی ، هنری، راهنمای مطالعه کتاب مقدس، مترجمان جسیکا باباخانیان- سابرینا بدلیان- ادوارد عیسی بیک، تهران، چشمه، 1376 ص230