فرهنگ سازی حمایت اجتماعی در قرآن (مقاله)

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

چکیده

یکی از دلایلی که ما انسان‌ها را به رابطه اجتماعی رهنمون می‌سازد، دستیابی به حمایت اجتماعی در اشکال مختلف آن است؛ اگر‌چه ممکن است در بدو هر رابطه‌ای، الزاما این نیت و قصد به صورت آگاهانه لحاظ نشود. بر این مبنا، می‌توان حمایت اجتماعی را ره‌آورد روابط اجتماعی دانست. در این میان، می‌توان از ساز و کار فرهنگ‌سازی، به منظور اشاعه فرهنگ حمایت اجتماعی در بین آحاد یک جامعه بهره‌مند شد. با این وصف، این نوشتار درصدد است تا به بررسی باورها، ارزش‌ها و هنجارهای حمایت اجتماعی و راه‌کارهای تحقق آن، مبتنی بر فرهنگ‌سازی و ماخوذ از آموزه‌های وحیانی بپردازد. روش مطالعه کیفی بوده و با استفاده از تکنیک تحلیل محتوای استقرائی تحقیق صورت گرفته ‌است. در این مسیر به این دسته از سوالات پاسخ داده‌شده‌ است. فرهنگ‌سازی حمایت اجتماعی بر اساس آموزه‌های قرآنی دارای چه مختصاتی است؟ از چه الزاماتی در این مسیر تبعیت می‌کند؟ تعاملات انسانی یا فرایندهای اجتماعی که زمینه‌ی شکل‌گیری حمایت اجتماعی را تثبیت و یا تسریع می‌کند، کدامند؟

کلمات کلیدی

فرهنگ‌سازی، حمایت اجتماعی، آموزه‌های قرآن، کنش حمایتی، آموزه‌های قرآن، نظام کارکردی.

1- =مقدمه= یکی از دلایلی که ما انسان‌ها را به رابطه اجتماعی رهنمون می‌سازد، دستیابی به حمایت اجتماعی در أشکال مختلف آن است؛ اگر چه ممکن است در بدو هر رابطه ای، الزاما این نیت و قصد به صورت آگاهانه لحاظ نشود. بر این مبنا، می‌توان حمایت اجتماعی را رهاورد روابط اجتماعی دانست و در این میان، از ساز و کار فرهنگ سازی، به منظور اشاعه فرهنگ حمایت اجتماعی در بین آحاد یک جامعه بهره مند شد. با این وصف، هر جامعه‌ای همواره نیازمند فرهنگ سازی و اصلاح دایمی در حوزه عناصر فرهنگی لازم و بازسازی عناصر فرهنگی معیوب است. این نوشتار درصدد است تا به بررسی باور ها،ارزش ها و هنجارهای حمایت اجتماعی و راه کارهای تحقق آن، مبتنی بر فرهنگ سازی و ماخوذ از آموزه های وحیانی بپردازد. روش مطالعه، کیفی و با استفاده از مکانیزم تحلیل محتوای کیفی تحقیق صورت گرفته است. در این مسیر به این دسته از سوالات پاسخ داده می شود. فرهنگ سازی حمایت اجتماعی بر اساس آموزه های قرآنی دارای چه مختصاتی است؟ از چه الزاماتی در این مسیر تبعیت می‌کند؟ تعاملات انسانی یا فرایندهای اجتماعی که زمینه‌ی شکل گیری حمایت اجتماعی را تثبیت و یا تسریع می‌کند، کدامند؟

2- چارچوب مفهومی

مطالعه‌ی مبتنی بر روش کیفی، نیازی به طرح چارچوب نظری ندارد و فقط چارچوب مفهومی مرتبط با موضوع تحقیق خواهد داشت. لذا برخی از مفاهیم مرتبط با مطالعه باز تعریف شده و ابعاد آن مورد کاوش قرار می‌گیرد. 2-1- فرهنگ سازی فرهنگ سازی را می‌توان فرایندی دانست که موجبات محتوا سازی، ساختاریابی، اصلاح بخشی و مشارکت دهی اجتماعی را از رهگذر تعامل گرایی جوامع فراهم می‌سازد.( دهشیری، 1388، 179) 2-2- عنصر فرهنگی «به کوچکترین واحد یک فرهنگ اطلاق می‌شود. این عنصر می‌تواند یک عبارت، یک شیئ، یک ادا یا یک نماد باشد.»(کوئن،40،1374) 2-3- حمایت اجتماعی «حمایت اجتماعی را میزان برخورداری از محبت، همراهی، مراقبت، احترام، توجه و کمک دریافت شده فرد از سوی افراد یا گروه های دیگر نظیر خانواده، دوستان و دیگران مهم تعریف کرده اند.» (ریاحی و دیگران، 1389، 17) در مجموع می‌توان چهار مولفه‌ی کلیدی در حمایت اجتماعی برشمرد: حمایت احساسی، حمایت ابزاری، حمایت اطلاعاتی و حمایت در ارزیابی و شناخت. در این نوشتار به حمایت اجتماعی ابزاری می‌پردازیم. 2-4- حمایت اجتماعی ابزاری حمایت ابزاری به کمک های مادی، عینی و واقعی دریافت شده توسط یک فرد از سوی دیگران اطلاق می‌گردد. این نوع حمایت به افراد کمک می‌کند تا نیازهای روزانه خود را تامین نمایند و شامل عناصری از کمک‌های مادی و عینی است.( همان)

3- روش شناسی

روش تحقیق این مطالعه، تحلیل محتوای کیفی استقرائی به عنوان یکی از مکانیزم‌های روش کیفی است. در این مکانیزم، شناخت واقعیت جز با درک آن به مثابه یک کل واحد و به هم پیوسته، ممکن نمی شود. همچنین فهم معانی مستتر در پیام‌ها تنها با گذر از سطح و با رسوخ به معانی پنهانی که در پس اجزای متن نهفته اند، میسر خواهد شد. در تحلیل محتوای کیفی، با در نظر داشتن کاستی‌ها، محقق فعالانه وارد فرایند تحقیق می‌شود و به درک موضوع تحقیق با در نظر گرفتن بافت ارتباطی که موضوع مطالعه در آن ریشه دارد(نظیر نیت مولف و زمینه فرهنگی موضوع)، ویژگی‌های متن(مانند بافت غیر زبانی، نشانه شناختی، دستوری و....) ویژگی های گروه هدف و دریافت کنندگان اقدام می‌کند.(Mayring,2003,267) . مسیر حرکت در تحلیل محتوای کیفی عمدتا از متن به سمت بیرون کشیدن مقولات و سپس ایجاد مدل‌ها و نقشه‌های مفهومی است. از این رو،کاربرد بیشتر منطق استقراء در آن، پذیرفته شده است. (Eio&Kingas,2007,107) منطبق با کاربرد این روش، گردآوری داده‌ها از میان آیات وحی، نخستین مرحله ای است که باید اقدام نمود. و آنچه خلاقیت و اتقان کار را در این زمینه تضمین می‌کند، احاطه پژوهشگر به دانش تفسیراجماعی آیات وحی است. بنابراین تفسیراجتماعی قرآن به عنوان یکی از اقدامات اساسی در فرایند انجام کار مد نظر بوده است. «مقصود از تفاسیر اجتماعی، مجموعه ای از شروح، توضیحات، استنباطات و تحلیل‌هایی است که مفسران در طی قرون و اعصار در ذیل آیات اجتماعی قرآن مجید عرضه کرده اند. آیات اجتماعی نیز به آیاتی اطلاق می شود که به زندگی اجتماعی انسان و لوازم و آثار و پیامدهای آن مربوط باشد.» (تقی زاده داوری، 1388، 170)

4-یافته های تحقیق

به منظور شناسایی عناصر فرهنگی حمایت اجتماعی، آیات مرتبط، مفهوم سازی[۱] شده و در مقولات[۲] ذیل انواع روابط و کنش های مبتنی بر قالب های حمایت اجتماعی طبقه بندی شدند و نتایج به دست آمده از آن با توجه به سوالات تحقیق، در چهار مقوله محتوا سازی، ساختار یابی، اصلاح بخشی و مشارکت اجتماعی که منجر به فرهنگ سازی شده و از دیگر سو دارای کارکرد اجتماعی بوده، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. الف:محتواسازی 1-4 هنجارها[۳] و ارزش[۴] های حمایت اجتماعی(محتواسازی) چنان که در تعریف فرهنگ سازی اشاره شد، یکی از اضلاع لازم در این فرایند، محتواسازی است .رواج حمایت اجتماعی نیازمند به جامعه پذیری عناصری است که از آن به محتوا ی فرهنگ پذیری یاد می‌کنیم. بخشی از محتواها در نظام‌های اجتماعی[۵] متشکل از ارزش‌ها و هنجارهائی است که جهت‌دهی به نگرشها[۶] ، ذهنیت‌ها[۷] و رفتارها[۸] را در میان کنشگران[۹] شکل می‌دهد. در این میان، هنجار اجتماعی یکی از مفاهیم مرکزی و اصلی در بحث عناصر فرهنگی است. کلمن در اهمیت هنجارها به این نکته اشاره می‌کند که «دانشمندان اجتماعی به هیچ مفهومی به اندازه مفهوم هنجار در تبیین رفتار انسانی استناد نمی‌کنند.»(کلمن،1377، 368) در یک تعریف ابتدائی هنجار اجتماعی عبارت از قواعد، الگوها و شیوه‌های تثبیت‌شده رفتار در گروه‌های اجتماعی[۱۰] است. خواستگاه هنجار می تواند میزان تثبیت و درونی سازی[۱۱] آن را در بین آحاد جامعه تعریف کند. با این فرض که ارزش‌های اجتماعی اصول مورد پذیرش و تصدیق مردم در نظر گرفته می‌شوند، هنجارهای اجتماعی، انعکاس آن ارزش هاست و در زندگی اجتماعی آحاد جامعه تبلور یافته است. قرآن کریم به عنوان فرهنگ مکتوب و در مسیر هدایت انسان‌ها و جوامع، نظرات قابل اعتنائی در چگونگی تحقق هنجارهای مطلوب و رفع ناهنجاریها از یکسو و بیان ارزش‌های دینی از دیگر سو، نقش بسزایی در فراهم آوردن جامعه سالم دارد. لذا عناصر حمایت اجتماعی و چگونگی تحقق آن در قرآن از آن یاد شده و عناصر لازم و کافی این مقوله بیان شده است. بنابر این، بهره مندی از قرآن به منظور اخذ کنش‌های مبتنی بر حمایت اجتماعی در قالب محتوای حمایت اجتماعی در جامعه دینی اجتناب ناپذیر است. 2-4 کنش های مبتنی بر حمایت اجتماعی ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺑﺎ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎ ﺍﺯ ﻧﻌﻤﺖﻫﺎ ﻭ ﺍﻣﮑﺎﻧﺎﺕ ﺑﻲﺷﻤﺎﺭ ﻭ ﻭﺳﺎﻳﻞ ﮔﺸﺎﻳﺶ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ، ﺯﻣﻴﻨﻪ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﺭﻓﺎﻩ ﻭ ﺁﺳﺎﻥﺗﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﺎﺭﻫـﺎ ﺭﺍ ﺑـﺮﺍﻱ ﺍﻧﺴـﺎﻥ ﻓـﺮﺍﻫﻢ ساخته است. ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﺭﻓﺎﻩ ﻧﺴﺒﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﺯ ﺩﻳﺪﮔﺎﻩ ﺍﺳﻼﻡ ﻧـﻪﺗﻨﻬـﺎ ﻧﮑﻮﻫﻴـﺪﻩ ﻧﻴﺴـﺖ، ﺑﻠﮑﻪ ﺳﺘﻮﺩﻧﻲ ﺍﺳﺖ؛ ﺑﻪﻭﻳﮋﻩ ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻗﺼﺪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﻧﻌﻤﺖﻫـﺎ ﻓﺮﺻﺖ ﺑﻴﺸﺘﺮﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺳﻴﺪﮔﻲ ﺑﻪ ﺗﻬﺬﻳﺐ ﺧﻮﻳﺶ ﻭ ﺗﺮﺑﻴـﺖ ﺩﻳﮕـﺮﺍﻥ ﻭ ﻋﺒـﺎﺩﺕ ﺧـﺪﺍ فراهم آید. (دفتر همکاری حوزه و دانشگاه،1377، 128) دستیابی به رفاه در بین آحاد جامعه،گاه توسط اعطای نعمت های خداوندی بلاواسطه صورت می گیرد؛ و گاه با واسطه. چنان که حمایت‌های مالی به کم برخورداران و نیازمندان توسط هم نوعان، دست خداوند تعبیر شده است. [۱۲]

با این وصف در تعاملات بین هم نوع، کنش های حمایتی، اشاره به آن دسته از ساز و کار‌های حمایتی دارد که توسط آحاد جامعه نسبت به همدیگر صورت گرفته و در قالب مصادیق،کارکردها و چگونگی ها در آموزه های قرآنی بدان تأکید شده است. 1-2-4- کنش حمایتی احسان در هر ﺟﺎﻣﻌﻪﺍﻱ ﺍﻓﺮﺍﺩﻱ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ به دلایلی، از جمله نقص در فعالیت های اقتصادی، ﻗـﺎﺩﺭ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ﺑﺎ ﻣﺸﺎﺭﮐﺖ ﺩﺭ کنشﻫﺎﻱ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ﺣﻘﻮق و مزایایی ﺭﺍ کسب کرده و در نتیجه قادر نخواهند بود تا مایحتاج زندگی خویش را ﺗﺄﻣﻴﻦ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ. مکانیزم حمایتی احسان ،به عنوان یکی از کنش‌های حمایتی ،می تواند در کمال عزت نفس و احترام به افرادی با این خصوصیت عمل کند و باعث کاهش فقر و فاصله طبقاتی بین توانگران و ناتوانان شود. کارکرد ﺍﺣﺴﺎﻥ، ﻣﻮﺟﺐ ﻣﻲﺷﻮﺩ ﮐـﻪ ﻭﺿـﻌﻴﺖ ﻣﻌﻴﺸﺘﻲ ﻗﺸﺮ ﻣﺴﺘﻀﻌﻒ ﺑﻬﺒﻮﺩ ﻳﺎﺑﺪ ﻭ ﻣﺘﻌﺎﻗﺐ ﺁﻥ، ﻣﻮﺩّﺕ ﻭ ﻣﺤﺒّﺖ، ﮔﺮﺩﺵ ﺛﺮﻭﺕ، ﺍﻳﺠﺎﺩ ﺍﻣﻨﻴﺖ ﻭ ﺳﻼﻣﺖ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ یابد.(طباطبایی، 1363، 12، 479) 2-2-4- حمایت شوندگان در کنش حمایتی احسان آيه 177 سوره بقره، ترتيب تقدّم انفاق به نيازمندان را (خويشان، يتيمان، مساكين، در راه ماندگان و گدايان) بيان مي‌كند. در آيات ديگر هم با اندك تفاوت به اين رتبه‌ها اشاره شده است. اين سلسله مراتب حمایت نشان مي‌دهد كه رسيدگي به امور افرادي كه از حيث درجه نزديك هستند مهم تر و لازم تر از درجات بعدي است و هر كسي موظف به اهتمام نسبت به خويشان، ارحام و بعد مراحل ديگر است. با رعايت اولويت‌ها، مسئوليت رسيدگي به حمایت شوندگان ميان اعضاي جامعه تقسيم مي‌شود و نيز با علم و آگاهي كامل، اين كار صورت مي‌گيرد. آیه 36 نساء در عداد مصادیق احسان، از پدر و مادر یاد می‌کند و آن ها را در رتبه‌ی نخست از احسان شمرده و در برخی از تفاسیر، احسان به ایشان را در تراز با سپاس از پروردگار بیان کرده است.« از جملة سپاس از نعمت ها رعايت حقوق پدر و مادر است. در آيات بسيارى احسان به والدين را مقرون به ايمان و از لوازم ستايش پروردگار قرار داده است.» (حسینی همدانی،1404ق،4، 57) موضع «احسان و نيکي به والدين»در آموزه های دینی، از اهمیت خاصي برخوردار است و در آیات دیگری[۱۳] بدان تاکید شده است. دلیل تقدم احسان به والدین مبتنی بر تحلیل جامعه شناختی بر این اساس است که بنای جامعه، بر خانواده استوار بوده و اولین نهادی است که نقش به سزایی در جامعه پذیری دارد. خانواده بستر جمعیت انسانی در هر جامعه ای است و به عنوان منبعی انسانی از آن یاد می شود. پایه خانواده، مبتنی بر محبت بوده و به عنوان کانون تولید مهرورزی، این خصوصیت را به دیگر اعضای جامعه منتشر می‌سازد و مشوقی برای تشکیل سایر خانواده هاست؛ چنان چه احترام به والدین در بین اعضا، برچیده ‌شود انگیزه مستمری برای بقاء نهاد خانواده نمانده و در نتیجه خانواده از هم پاشیده و نسل انسانی منقرض خواهد شد. روشن است که هیچ عامل دیگری جایگزین محبت طبیعی نسبت به فرزند نمی‌شود، تا انسان ها را تشویق به امر ازدواج و تکثیر نسل کند، در این بین، والدین به عنوان ارکان نهاد خانواده از اهمیت مضاعفی برخوردار بوده و بالتبع مقدم بر دریافت حمایت قرار می‌گیرد. دومین مصداق حمایت اجتماعی احسان، خویشاوندان هستند.اغنیاء و متمکنین در نظام خویشاوندی نسبت به کم برخورداران و ناتوانان خویشاوند خویش مسئولیت داشته و سزاوار نیست نسبت به این امر بی تفاوت بوده و از احسان به ایشان دریغ ورزند. احسان به این دسته، باعث تالیف قلوب در نظام خویشاوندی شده و مهر و محبت را افزایش داده و می‌تواند منجر به هم افزایی و انسجام به منظور وصول به اهداف مشترک شود. قرآن « دستور به نيكى كردن نسبت به همه خويشاوندان مى‏دهد و اين موضوع نيز از مسائلى است كه در قرآن تاكيد فراوان در باره آن شده است، گاهى به عنوان" صله رحم"، و گاهى به عنوان" احسان و نيكى" به آنها، در واقع اسلام مى‏خواهد به اين وسيله علاوه بر پيوند وسيعى كه در ميان تمام افراد بشر به وجود آورده، پيوندهاى محكمترى در ميان واحدهاى كوچكتر و متشكل تر، بنام" فاميل" و" خانواده" به وجود آورد تا در برابر مشكلات و حوادث يكديگر را يارى دهند و از حقوق هم دفاع كنند.»(مکارم شیرازی،1374، 3، 379). برقراری ارتباط خویشاوندی در قالب حمایت‌های اجتماعی، احساس تنهایی را از ما دور کرده و به آن‌ها علاقمند می‌شویم و بالاخره، حس فایده مندی را در طرف مقابل ایجاد می‌کند. در حالی که اگر تعاملات اجتماعی یاد شده محقق نشود، این حس برای ما کمتر به دست می‌آید. از دیگر سو،خصلت مدنی بودن مان به وسیله ارتباط با دیگران، باعث کاهش استرس و اضطراب می شود. امام علی (علیه السلا م) می‌فرمایند «شخص، بی نیاز از خویشاوندان نیست، زیرا کسان وی از همه به وی نزدیک ترند تا با دست و زبان از وی دفاع کنند.» (نهج البلاغه، خطبه 23) بنابر این، وقتی به حفظ ارتباط اهمیت دهیم، نتیجه حمایت شوندگی را خواهد داد و بدین سبب احساس بهتری در ما ایجاد می شود .تراکم احساس های خوب در بین آحاد یک جامعه می تواند کنش‌های مطلوب تری ایجاد کرده و در جهت هدف متعالی سیر کند. فرزندانی که از نعمت پدر و مادر یا یکی از آن دو محروم اند، می‌تواند در عداد مصداق احسان قرار گرفته و بدین سبب از آسیب های احتمالی، مصون بمانند؛ چون یکی از عوامل تعالی بخش، مبتنی بر نوع روابط و شکل تربیت پذیری در کانون خانواده است. اگر فرزندان در فرایند تربیت و جامعه پذیری، همزمان برخوردار از عواطف و احساسات گرم والدین باشند،کمتر در معرض آسیب های اجتماعی قرار می‌گیرند، چنان که تامین مالی و نیازهای اساسی، می‌تواند تضمین بخش چنین مصونیتی باشد. آنچه در این آیه مورد تاکید قرار گرفته، تفکیک پذیری این گروه اجتماعی از مساکین است چون خانواده ناقص[۱۴] با فقدان این نعمت، نسبت به برخی کنش‌های عاطفی محروم بوده و چه بسا نسبت به تامین مایحتاج اولیه ی زندگی نیز در تنگنا باشند. لذا حمایت از ایشان می‌تواند بخشی از کاستی‌های موجودشان را تامین کند. حمایت‌های مادی و معنوی می‌تواند عاملی پیشگیرانه در برابر آسیب‌های اجتماعی باشد که وقوع آن‌ها می‌تواند تاثیرات سوئی در این نوع از خانواده وارد کند. مساکین و فقراء، طبقه محروم وکم برخوردار هستند که به دلایل مختلفی به این وضعیت دچار گشته اند. نظام ناعادلانه توزیع ثروت و سرمایه و تبعیض‌های احتمالی در جوامع، می‌تواند دلیل ایجاد این طبقه اجتماعی باشد. تکثیر و تزاید این طبقه، می‌تواند مولد آسیب های اجتماعی باشد که با روح پیشرفت در تعارض است. بدین منظور و به خاطر کاهش فاصله‌های طبقاتی، لازم است سیاست مداران، برنامه ریزان اجتماعی، اغنیاء و ثروتمندان جامعه نسبت به این پدیده شوم مسئولیت پذیر بوده و با حمایت‌های همه جانبه‌ی خویش مانع از وقوع مسائل اجتماعی احتمالی شوند. امروزه بحث وجود محلات در جوامع شهری، یکی از دغدغه‌های جدی جامعه شناسان شهری است. پدیده مدرنیته و نوع سبک زندگی در این جامعه، موجب گسست و زوال محلات در شهرهای بزرگ شده، به طوری که تدریجا دامنگیر شهرهای کوچک تر نیز شده است. در گذشته کارکرد محلات، حل و فصل نابسامانی های احتمالی نظام همسایگی بوده و در نگاه ایجابی، همسایگان در محلات از همبستگی و انسجام زاید الوصفی برخوردار بودند که حس واحدی در پیکره ی بزرگتر را سبب می‌شدند. علاوه بر آن که تامین نیازهای مادی و معنوی همسایگان در محلات از وظایف ذاتی شان شمرده می شد، چنان که احساس تعلق به جمع، اگر همانند نظام خویشاوندی نبود، مشابهت‌های زیادی با آن داشت. این مهم در آموزه ای دینی به درستی بدان توجه شده و از همسایگان به عنوان عنصری کلیدی در ارتباطات تلقی می شود.آیه 36 نساء با تاکید به این امر، یکی از مصادیق احسان را همسایگان دانسته و با در نظر گرفتن دور و نزدیک آن را مورد تاکید قرار داده است.« جالب توجه اين كه قرآن در آيه فوق علاوه بر ذكر" همسايگان نزديك"، تصريح به حق" همسايگان دور" كرده است زيرا كلمه همسايه معمولا مفهوم محدودى دارد و تنها همسايگان نزديك را در برمى‏گيرد لذا براى توجه دادن به وسعت مفهوم آن از نظر اسلام راهى جز اين نبوده كه نامى از همسايگان دور نيز صريحا برده شود.»( مکارم شیرازی،1374، 3، 381) در سنت به این مهم نیز تاکید شده است. رسول اكرم (ص) در حدیثی می‌فرمایند: «همیشه جبرئیل مرا وصیت به همسایه می‌كرد تا جایی كه گمان كردم همسایه از همسایه ارث می‌برد.»(مجلسی، 1403ق، 74، 151) گروه دوستان از دیگر مصادیق احسان در مفاد آیه است.زیرا این گروه تاثیر گذار در فرایند جامعه پذیری بوده و می‌تواند شکل دهنده و تثبیت کننده عناصر نظام اجتماعی باشد. به هر میزان عوامل جلب توجه بین گروه دوستی از ناحیه ی شخصی بیشتر باشد، احتمال تاثیر گذاری وی بر دیگران بیشتر خواهد بود. در گروه دوستی، خرده فرهنگ هایی وجود دارد که به دلیل پایبندی اعضا نسبت به آن ها، افراد احساس «ما»ی بیشتری به هم می‌کنند و در نتیجه به احوال یکدیگر بیشتر آشنا هستند. این وضعیت، احساس حمایت های دو سویه بین اعضا را شکل داده و توسعه می‌یابد. حمایت از این دسته می‌تواند به تثبیت و ماندگاری عناصر فرهنگی در مسیر پیشرفت کمک کند. یکی از شواهد اهتمام به گروه دوستان طبق آیه 36 سوره نساء، برداشت از «صاحب الجنب» در آیه، است. نویسندگان تفسیر نمونه دائره و گستره‌ی این مفهوم را بسی وسیع تر در نظر می‌گیرند.« " صاحب بالجنب" معنايى وسيعتر از دوست و رفيق دارد و در واقع هر كسى را كه به نوعى با انسان نشست و برخاست داشته باشد، در بر مى‏گيرد. خواه دوست دائمى باشد يا يك دوست موقت (همانند كسى كه در اثناء سفر با انسان همنشين مى‏گردد، و اگر مى‏بينيم در پاره‏اى از روايات" صاحب بالجنب" به رفيق سفر (رفيقك فى السفر) و يا كسى كه به اميد نفعى سراغ انسان مى‏آيد (المنقطع اليك يرجو نفعك) تفسير شده، منظور اختصاص به آن‌ها نيست بلكه بيان توسعه مفهوم اين تعبير است كه همه اين موارد را نيز در بر مى‏گيرد و به اين ترتيب آيه يك دستور جامع و كلى براى حسن معاشرت نسبت به تمام كسانى كه با انسان ارتباط دارند مى‏باشد، اعم از دوستان واقعى و همكاران، و همسفران و مراجعان و شاگردان و مشاوران و خدمتگزاران.»(مکارم شیرازی،1374، 3، 382) مسافران و در راه ماندگان کسانی هستند که در یک جامعه‌ی معین اعضایش نسبت به آن ها شناختی ندارند و وجه تمایز آن ها نسبت به دیگران غربت ایشان است.این دسته نیز از مصادیق احسان است. توجیه برای این دسته از نیازمندان را می‌توان در توجیه کلی حمایت دانست که پشتیبانی مالی و عاطفی از این دسته، فرد ناشناخته را از ارتکاب به نابهنجاری باز می‌دارد. بندگان و کنیزکان در آیه از مصادیق احسانند. تعبیر امروزی و معادل آن با توجه به استدلال نویسنده ی تفسیر المیزان، از« مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ»، (طباطبایی، 1363، 4، 562) شاید بتوان به زیردستان و کارگران تحت امر تعبیر کرد. احسان به این دسته از بندگان خداوند، منجر به بهبود رابطه و تعامل بین کارفرما و کارپیشه شده و طرفین درصدد جبران احسان یکدیگرند. دریافت کننده پاداش از کارفرما، تلاش و سعی بیشتری خواهد نمود تا بتواند جبران محبت‌ها را بکند و طبیعی است که این نوع تعامل می‌تواند زمینه پیشرفت را فراهم سازد.

شکل ( 1) مصادیق مورد حمایت در مکانیزم احسان 3-2-4- نظام کارکردی در کنش حمایتی «احسان» در بیان کارکرد و آثاری که به امر احسان می پردازد ،آیات بسیاری وجود دارد. اولین کارکردی که احسان دارد و به پیشرفت فزون تر در جامعه متدینین منجر خواهد شد، احسان و نیکی به خویشتن است. این معنا از آیه 141 سوره بقره قابل برداشت است.« بر اين اساس عمل اختيارى نيك و يا بد، پسنديده و يا ناپسند، پديده و محصول و رشد روان فاعل مختار است و چون عمل از آن سر چشمه گرفته بدان نيز باز خواهد گشت، يعنى محصولى است كه سبب تقويت و رشد روح و ثبات صورت علمى و استقرار اخلاقى آن مى‏شود.»(حسینی همدانی،1404ق،10، 22). آیه 77 سوره قصص به چنین کارکردی در احسان اشاره می‌کند.« در آنچه خدايت ارزانى داشته، سراى آخرت را بجوى و بهره خويش را از دنيا فراموش مكن...». دفع فساد با احسان از دیگر کارکردهایی است، که از همین آیه قابل استنتاج است. در آیه 84 همین سوره می‌افزاید احسان به دیگری جزای بهتری برای محسن در پی خواهد داشت.« هر كه نيكويى كند جزايى بهتر از آن دارد...». کارکرد قابل برداشت دیگر، اشاعه روحیه دگردوستی است. اصولا احسان از شاخص‌های جوامع پیشرفته است زیرا به هر میزان که اعضای جامعه ای احسان کنند؛ از روحیه‌ی دگردوستی بیشتری برخوردارند و همین امر سبب تقویت و رشد روح اخلاق آن‌ها خواهد شد.

شکل(2) نظام کارکردی در کنش حمایتی احسان 3-4- کنش حمایتی انفاق یکی ﺍﺯ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﻣﻌﻨﻮﻱ و کنش‌های متداولی که می‌تواند زمینه ﺑـﺮﺍﻱ ﺭﺷـﺪ ﻭ ﭘﻴﺸـﺮﻓﺖ ﺍﻗﺘﺼـﺎﺩﻱ را فراهم کند، پرداخت انفاق است. ﺍﻧﻔﺎﻕ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﮔﺬﺷﺘﻦ ﺍﺯ ﭼﻴـﺰی(راغب اصفهانی، 1996م،819) و واگذاری ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺩﺭﺁﻣﺪﻫﺎ ﻭ ﺛﺮﻭﺕﻫﺎ ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺟﻬﺖ ﺑﻬﺮﻩﻣﻨﺪﻱ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳـﺖ. ﺍﻧﺴـﺎﻥ ﺑـﺎ ﺍﻳـﻦ ﮐﺎﺭ، ﺍﻳﻦ ﻓﺮﺻﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﻋﻀﺎﻱ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﻭ ﻓﻘﻴﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﻲﺩﻫﺪ ﺗﺎ ﺩﺭ ﻣﺴﻴﺮ ﭘﻴﺸـﺮﻓﺖ ﻭ ﺭﺷﺪ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﻫﻤﮑﺎﺭﻱ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻬﺮﻩ ﻣﻨﺪ ﺷﻮﻧﺪ.« انفاق بهترين چاره به منظور جلوگیری از تجمع ثروت است. اگر ثروتمندان مال خود را در كارهاى عام المنفعه مصرف كنند، هم شكاف جامعه پر مى‏شود، و هم خودشان با قلب آرام زندگى مى‏كنند، جامعه‏اى كه در آن انفاق حكم فرماست از صميمى‏ترين جامعه‏هاست كه اهل آن با همديگر صميمى و مهربان هستند. حس همدردى و عاطفه در ميان آنها متجلى است.»(قرشی، 1377، 1، 518) بنابراین، انفاق نه تنها براى تامین نيازها و رفع آن است، بلکه می‌تواند دریچه ای برای راهيابى در قلب ديگران و وسيله انتقال محبت و پيوند جمعى باشد، تا بد انديشى و كينه‏ها، تبديل به محبت و رحمت عمومى شود. از سوى ديگر هر نوع انفاقى، گسستن و كنده شدن از علاقه‏ها و وابستگى‏هاى خود خواهانه و خود بينانه است كه انسان را بسته و راكد و واژگون مى‏سازد. 1-3-4- مصادیق مورد حمایت در مکانیزم انفاق یکی از مصارف و مصادیق انفاق طبق مفاد آیه 177 سوره بقره «رقاب »هستند. بردگانی که در اسارت مسلمین هستند. یکی از توجیهات برای این نوع مصرف، احتمالا ناظر به این باشد که با این اقدام، نیروی کار به جامعه عرضه می شود و زمینه‌ی تعالی و رشد و انگیزه مضاعف برای وی ایجاد شده تا با کار بیشتر در تسریع بخشی به فرایند پیشرفت موثر واقع شود. «وَ فِي الرِّقابِ»: از جمله مصارف صدقات آزاد كردن بردگان است، زيرا هدف اين است كه بردگان كه عموما مردمانى بى‏سواد هستند در اثر تماسّ با طبقات مختلف جامعه كم كم خوى وحشى گرى خود را از دست داده و تغيير رفتار دهند، و همين كه اينان روش كار و زندگى آموختند و ضمنا بدين اسلام گرويدند آزاد شوند.»(حسینی همدانی،1404 ق،2، 95) از دیگر مصادیق مصرف انفاق، هزینه کرد در جنگ‌هایی است که به جامعه اسلامی وارد شده است. از آنجایی که جنگ و پیکار با آرامش و امنیت ناسازگاری دارد، اعطاء نفقات در راه پیکار با دشمنان زمینه ساز آرامش و امنیتی خواهد شدکه لازمه‌ی جامعه پیشرفته است. « در اسلام تأمين وسائل جهاد با دشمنان از واجبات شمرده شده در اين آيه با صراحت دستور مى‏دهد و مى‏فرمايد: «در راه خدا انفاق كنيد و خود را به دست خود به هلاكت نيفكنيد.» (بابایی،1382،1، 177) مصادیق دیگری برای مصرف انفاق طبق آموزه های قرآن، در آیه 273 سوره بقره، می توان استنباط کرد. اول آن دسته افرادی که به منظور پاسداری از ثغور مرزهای جوامع اسلامی از اشتغال به کارهای تولید سرمایه بازمانده اند. اگر پاسداری و نگهبانی این دسته از طبقات اجتماعی نباشد باعث اضمحلال و زوال امنیت در بین مسلمین شده و این امر با فرایند پیشرفت ناسازگار است. دسته دیگر از مصادیق دربافت انفاق کسانی هستند که عفاف و مناعت طبع ایشان مانع از آن می‌شود که کسی عجز و ناداری ایشان را درک کند و لکن برخی از شواهد نشان می دهد که افرادی نیازمند هستند. این نوع حجب و حیا از ابراز ناداری نیز می‌تواند در مسیر پیشرفت تعریف شود، چون اشاعه‌ی روحیه گداپروری و تکثیر آن چهره‌ای کریه و زشت به جامعه القا می‌شود و می‌تواند بار منفی به آحاد جامعه ارائه دهد و تبعات ناشایستی خواهد داشت. بنابر این انفاق به این دسته از افراد ضمن امداد به ایشان، از تبعات ناشایست جلوگیری می‌کند.

شکل(3) مصادیق مورد حمایت در مکانیزم انفاق آیه 267 سوره بقره و 92 سوره آل عمران، کیفیت انفاق را از پرداخت بهترین‌ها و آنچه که بیشتر حامی بدان علاقمند است، برای حمایت شونده معرفی می‌کند. چون پرداخت بهترین نوع انفاق، باعث ایجاد مودت و محبت بین دریافت کننده و پرداخت کننده می‌شود و دریافت کننده به نوع ایثار پرداخت کننده پی برده، سبب تعاملات از نوع گرم و عاطفی بین ایشان برقرار می‌شود.« در حقيقت، آيه به نكته لطيفى اشاره مى‌كند كه انفاق در راه خدا، يك طرفش مؤمنان نيازمندند و طرف ديگر خدا و با اين حال اگر اموال پست و بى ارزش انتخاب شود، از يك سو تحقيرى است نسبت به نيازمندان كه ممكن است على رغم تهيدستى مقام بلندى از نظر ايمان و انسانيت داشته باشند و روحشان آزرده شود و از سوى ديگر سوء ادبى است نسبت به مقام شامخ پروردگار»(مکارم شیرازی،1374، 2، 333) خصوصیتی دیگر که بدان اشاره شده است؛ علنی و مخفی بودن انفاق است که برای هر یک از اشکال آن دلیلی وجود دارد که به اقتضای شرایط می‌تواند نوع آن تعیین شود. انفاق مخفی دارای این خصوصیت است که آبرو و حیثیت حمایت شونده حفظ می‌شود و وی احساس خجلت و سرافکندگی نمی‌کند و دیگران از نیازمندی او مطلع نمی‌شوند و وی در تدارک این خلاء خواهد بود. در حالی که انفاق علنی نیز دارای این کارکرد است که فرهنگ دگر دوستی و اعانه و کمک به دیگران اشاعه یافته و تبدیل به سنت حسنه ای خواهد شد.« انتخاب اين روشهاى مختلف رعايت شرائط بهتر براى انفاق است، يعنى انفاق كنندگان بايد در انفاق خود به هنگام شب يا روز، پنهان يا آشكار، جهات اخلاقى و اجتماعى را در نظر بگيرند، آنجا كه انفاق به نيازمندان موجبى براى اظهار ندارد، آن را مخفى سازند تا هم آبروى آنان حفظ شود، و هم خلوص بيشترى در آن باشد، و آنجا كه مصالح ديگرى مانند تعظيم شعائر و تشويق و ترغيب ديگران در كار است، و انفاق جنبه شخصى ندارد، تا هتك احترام كسى شود.»(همان،1، 361) شکل دیگری از انفاق که در آیه 134 آل عمران بدان تاکید شده، انفاق در تنگدستی و رفاه است. طبیعی است سفارش کمک به دیگران در گشاده دستی و رفاه، امری بدیهی و نیازمند به تعلیل پیچیده‌ای ندارد؛ ولی انفاق در تنگدستی می‌تواند ناظر به این توجیه باشد که تعالیم دینی این امر را می‌خواهد اشاعه دهد که ایجاد روحیه ی انسجام و همبستگی مالی بین جامعه متدین مختص متمکنین نیست و همه کسانی که به نحوی بتوانند در این امر مشارکت داشته باشند دعوت شده اند. حس مشارکت و همدردی می‌تواند روحیه‌ی تعاون را بوجود آورده و احساس تعلق همگانی را تقویت کند و این امر با پیشرفت سازگاری کاملی دارد. درباره زمان انفاق آیه 274 سوره بقره بدان اشاره کرده است، غیر مقید بودن به زمان پرداخت انفاق است و هر زمانی این حمایت می‌تواند اتفاق بیفتد و شاید ناظر به این امر باشد که تامین نیاز مستحقین زمان بردار نیست و چه بسا تاخیر از موعد آن خسارات جبران ناپذیری به پیکره جامعه وارد سازد که جبران آن قابل تدارک نباشد و فرایند پیشرفت را مختل کند. 2-3-4- نظام کارکردی در کنش حمایتی انفاق ﺧﺪﺍﻭﻧـﺪ ﺍﻧﻔـﺎﻕ ﺭﺍ ﺑـﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻳﮑﻲ ﺍﺯ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﻣﻌﻨﻮﻱ ﻣﻬﻢ ﺩﺭ ﺭﺷـﺪ ﻭ ﭘﻴﺸـﺮﻓﺖ ﺍﻗﺘﺼـﺎﺩﻱ ﻣﻌﺮﻓـﻲ ﻣـﻲﮐﻨـﺪ ﻭ ﺑﺮﺧﻼﻑ ﻇﺎﻫﺮ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﮐﻢ ﺷﺪﻥ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﺍﺳﺖ، ﺧﺪﺍﻭﻧـﺪ ﻭ ﻋـﺪﻩ ﺑـﻪ ﺟـﺎﻳﮕﺰﻳﻦ شدن اموال انفاق شده می‌دهد.(سبا/39) ﻭ ﺣﺘـﻲ ﺍﻳـﻦ ﻋﻤـﻞ ﺭﺍ، ﻋﺎﻣـﻞ ﺍﻓـﺰﺍﻳﺶ ﺍﻣـﻮﺍﻝ ﻣﻌﺮﻓـﻲ می‌کند.(بقره/276).در آیات متعددی به این کارکرد افزایش یافتن سرمایه شخص انفاق کننده اشاره شده است. آیه 261 سوره بقره شخص منفق را چنین تشبیه می‌کند.« تشبيه افراد انفاق كننده به دانه‏هاى پر بركت، تشبيه جالب و عميقى است گويا قرآن مى‏خواهد بگويد: عمل هر انسانى پرتوى از وجود او است، و هر قدر عمل گسترش يابد، وجود انسان در حقيقت توسعه يافته است. به تعبير ديگر، قرآن عمل انسان را از وجود او جدا نمى‏داند و هر دو را اشكال مختلفى از يك حقيقت مى‏شمرد.»(مکارم شیرازی،1374، ج2، 4-313).آیه 265 همین سوره نیز تشبیه دیگری نسبت به افزایش سرمایه در اثر انفاق کرده است. آمرزش و گذشتن از کجروی‌های گذشته از دیگر کارکردهایی است که در آیه 268 همین سوره نیز بدان اشاره شده است. وجود آثار و عوارض کجروی در شخص می‌تواند آثار روحی روانی نامساعد برفرد تحمیل کرده و مانعی برای پیشرفت محسوب شود. وعده به بخشش از کجروی می‌تواند از عوارض آن کاسته و زمینه ساز تعالی و رشد بشری شود. از دیگر سو، وعده‌ی به افزایش سرمایه نیز در این آیه مورد تاکید قرار گرفته است. طبق آموزه‌های قرآن کنش‌های حمایتی از جمله انفاق، بازتاب آن به خود آدمی برمی گردد. چنان که در آیه 272 سوره بقره چنین می‌فرماید:«... هر خواسته‏اى انفاق كنيد به نفع خود كرده‏ايد...». چنان که نویسنده تفسیر مجمع البیان، ثمره این کارکرد را تشویق و ترغیب به کنش‌های حمایتی می‌داند.« غرض از اين آيه ترغيب و تشويق به انفاق است زيرا وقتى انسان بداند كه منفعت و سود انفاقش بخودش باز مي‌گردد به انفاق حريص‏تر و علاقمندتر مي‌گردد.»(طبرسی،1360، 3، 171) ﻓﺎﺭغ ﺍﺯ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﺩﺭ ﻧﺰﻭﻝ ﺑﺮﮐﺎﺕ ﻭ ﺭﺣﻤﺖ ﺍﻟﻬﻲ، برای این نوع کنش حمایتی می‌توانﮐﺎﺭﮐﺮﺩهای ﺍﺟﺘﻤـﺎﻋﻲ متعددی بیان کرد. یکی از آن‌ها، ﺟﻠﻮﮔﻴﺮﻱ ﺍﺯ ﺩﻭﻗﻄﺒﻲ ﺷﺪﻥ ﻭ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻃﺒﻘﺎﺗﻲ ﺑﻴﻦ ﻓﻘﻴﺮ ﻭ ﻏﻨﻲ ﺍﺳـﺖ. ﻣﺴـﺎﻟﻪﺍﻱ ﮐـﻪ ﺩﺭﺻﻮﺭﺕ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺷﺪﻥ ﺟﺎﻣﻌـﻪ ﺑـﻪ ﺁﻥ ﻣﺸـﮑﻼﺕ ﻭ ﻣﻔﺎﺳـﺪ ﺍﺟﺘﻤـﺎﻋﻲ ﻭ ﺍﺧﻼﻗـﻲ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺳﺮﻗﺖ ﻭ ﻧﺎﺍﻣﻨﻲ، اﺧﺘﻼﺱ ﻭ ﻓﺴﺎﺩ ﺍﺩﺍﺭﻱ ﻭ ...ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﺍﺭﺩ ﮐـﻪ ﺯﻳﺮﺳﺎﺧﺖﻫﺎﻱ ﺣﺮﮐﺖ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﻭ ﺗﻮﻟﻴﺪﻱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻄﺮ ﻣﻲﺍﻧﺪﺍﺯﺩ.

شکل(4) نظام کارکردی در کنش حمایتی انفاق 4-4- کنش حمایتی صدقه يكي از آموزه‌هاي قرآن، پرداخت صدقه است که دارای آثار جذب منفعت و دفع بلا بوده و مورد تاكيد قرار گرفته است و به عنوان کنش حمایتی که زمینه‌ی افزايش همگرايي اجتماعي انسان را فراهم می‌کند، مورد تشويق و توجه قرار گرفته و از مومنان خواسته شده تا با صدقه دادن زمینه‌ی پیشرفت و رشد یافتگی خویش و جامعه شان را تضمین كنند. براي شناخت اهميت و ارزش صدقه مي‌توان به برخی ازآثار و كاركردهاي اجتماعي و معنوي و يا همان كاركردهاي دنيوي و اخروي آن اشاره كرد. بازخواني آثار و كاركردهاي صدقه به معناي شناخت ارزش و اهميت صدقه در انديشه اسلامي و فرهنگ قرآني است. 1-4-4- مصادیق مورد حمایت در کنش حمایتی صدقه خداوند در آيات278 و 280 سوره بقره، به مصادیقی از صدقه اشاره کرده و بخشش بدهي وامدار تهيدست را از آن جمله برشمرده و به عنوان امري پسنديده از آن یاد مي‌كند. از ديگر مصاديقي كه قرآن براي صدقه برمي‌شمارد مي توان به بخشش خون‌بها از سوي خانواده مقتول (نساء آيه92) و عفو از قصاص و چشم پوشي بدون دريافت بهايي در برابر آن (مائده آيه45) اشاره كرد. این دسته از کنش ها مي تواند هم حافظ آبرو و حيثيت اشخاص باشد (بقره آيه263 و آيات ديگر) و هم زمينه حفظ آبروي خويش با جلب محبت و رضايت خداوندي را فراهم آورد؛ زيرا خداوند آبروي كسي را حفظ مي كند كه آبروي مؤمني را حفظ كند.

شکل (5) مصادیق مورد حمایت در کنش حمایتی صدقه 4-4-2- نظام کارکردی در کنش حمایتی صدقه خداوند، در آيه 271 سوره بقره صدقه دادن را عاملي مهم براي محو گناهان انساني مي‌شمارد تا اين گونه فرصتي به بشر داده و خود را از هر گونه زشتي و گناه تخليه كند و در سایه‌ی چنین فرصتی گام در طهات نفس بردارد و به پالايش روح و روان خويش از هرگونه آلودگي ها دست يابد.(مجادله آيه 12). صدقه انسان را از هرگونه پليدي و گناه شست و شو داده و پالايش مي‌كند و اجازه مي‌دهد تا خيراتي كه از سوي خداوند نازل مي‌شود آثار خود را به خوبي نشان دهد. از اين رو خداوند در آيه 276 سوره بقره صدقه دادن را عامل بركت و افزايش توانمندي‌هاي مادي و معنوي براي رشد و تعالي بشر معرفي مي‌كند. « يكى از خصوصيات صدقات، اين است كه نمو مى‏كند و اين نمو، لازمه قهرى صدقه است و از آن جدا شدنى نيست چون باعث جلب محبت و حسن تفاهم و جذب قلوب است و امنيت را گسترش داده و دل ها را از اين كه به سوى غصب و دزدى و افساد و اختلاس بگرايد، باز مى‏دارد و نيز باعث اتحاد و مساعدت و معاونت گشته و اكثر راه هاى فساد و فناى اموال را مى‏بندد و همه اين ها باعث مى‏شود كه مال آدمى در دنيا هم زياد شود و چند برابر گردد»(طباطبایی،1363، 2، 642) در آيات 271 و 280 سوره بقره و نيز 18 سوره حديد و 12 سوره مجادله، تاثير و بازگشت هرگونه آثار مثبت را به صدقه دادن منوط مي‌كند. انسان با طهارت نفسي كه از راه صدقه دادن كسب مي‌كند و نيز بركت يابي از طريق صدقه، گامي بلند براي تقرب به خدا برمي‌دارد و در نزد خداوند محبوب مي شود و از آثار محبت خداوند بهره مند مي‌شود.يكي از آثار جلب و جذب محبوبيت خداوند، قرار گرفتن در گروه صالحان است. (توبه آيه 75 و منافقون آيه 10) 5-4- کنش حمایتی قرض الحسنه قرض الحسنة در اصطلاح فقهي با انفاق و قرض الحسنۀ قرآني فرق دارد: قرض الحسنۀ فقهي به مالي گفته مي‌شود كه قرض دهنده آن را با قصد استرداد نه رايگان، به كسي مي‌دهد؛ خواه عين آن يا ماليت آن در ضمن مالي ديگر برگردد، ولي قرض الحسنة در فرهنگ و اصطلاح قرآني، معنايي جامع دارد که شامل قرض الحسنۀ فقهي نيز مي‌شود. (جوادی آملی ،1385، 11، 587) آنچه در اینجا به عنوان کنش حمایتی از آن یاد می‌کنیم قرض الحسنه قرآنی است که شامل مجموعه‌ای از کنش‌های حمایتی است که به منظور کمک به هم نوع و رفع نیاز‌های آنان صورت پذیرفته و زمینه ی کاهش فاصله طبقاتی و انسجام هر چه بیشتر را فراهم می‌کند. کارکردهای این نوع کنش حمایتی در آیات مختلف به تعابیر گوناگون بیان شده است. در همه این آیات مضاعف شدن پاداش از سوی خداوند وعده داده شده است. آیه 17 سوره تغابن، در این آیه منظور از قرض الحسنه، انفاق در راه خدا و کمک به همنوع از آن اراده شده است.« از نظر تأكيد در باره انفاق و بذل مال به زيردستان آن را قرض به ساحت قدس پروردگار معرفى نموده است و در مقام ترغيب به آنان وعده و مژده داده كه در دنيا به زيادى نعمت و ثروت و رفاه در زندگى نايل خواهند شد زيرا آنچه از مال به زيردستان انفاق شود، ساحت پروردگار آن را اخذ فرموده و عوض آن را در دنيا و آخرت اداء خواهد فرمود و در دنيا از ثروت و رفاه زندگى بيشتر استفاده خواهند نمود و در آخرت نيز مورد مغفرت و آمرزش قرار خواهند گرفت.»(حسینی همدانی،1404ق، 16، 413) آیه 11 سوره حدید، در بیان تشویق به هزینه کرد مسلمین برای جنگ است که این امر باعث حفظ و حراست از مرزهای جامعه ی مسلمین شده و امنیت که شرط لازم پیشرفت است، برقرار می‌گردد. (همان، 172) آیه 18 سوره حدید،« آيه مبنى بر تأكيد به انفاق و بذل مال براى رفع نيازهاى اجتماع بطور كلى است.»(همان، 185)

شکل(6) نظام کارکردی در کنش حمایتی قرض الحسنه 6-4- کنش حمایتی خمس و زکات ﺧﻤﺲ ﻭ ﺯﮐﺎﺕ به عنوان ﺩﻭ مکانیزم ﻣﻬﻢ ﺩﺭ ﺑﺨـﺶ درآمد ﺍﻗﺘﺼـﺎﺩﻱ ﺟﺎﻣﻌـﻪ مسلمین تعریف شده ﺍﺳـﺖ. ﺑﻨﻴـﺎﻥ ﺍﻳـﻦ مکانیزم بر ﺟﺎﺑﻪﺟﺎﻳﻲ ﺩﺭﺁﻣـﺪ ﺣﺎﺻـﻞ ﺍﺯ ﺗـﻼﺵ ﺍﻧﺴـﺎﻧﻲ ﻭ ﺩﺳـﺘﺂﻭﺭﺩ ﻣـﺎﻟﻲ ﻧﺎﺷـﻲ ﺍﺯ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭﻱ ﻭ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻃﺒﻴﻌﻲ استوار گشته ﺍﺳﺖ. ﺣﺴﺐ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﻳﻦ ﺍﺳﻼﻡ ﻳـﮏ ﺩﻫﻢ ﺍﺯ ﻣﺎﺣﺼﻞ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺩﺭ ﻗﺎﻟـﺐ ﺯﮐـﺎﺕ ﺑـﺪﻭﻥ ﺍﺳـﺘﺜﻨﺎ ﺍﺯ ﺍﻓـﺮﺍﺩ ﺑـﺎ ﺷـﺮﺍﻳﻂ، ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺩﺭﻣﻮﺭﺩ ﮐﺎﻻﻫﺎﻱ ﺧﺎﺹ ﻭ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻧﺼﺎﺏ ﻣﻌﻴﻦ ﺍﺧﺬ ﻭ ﺻﺮﻑ ﺑﻬﺒﻮﺩ ﻭﺿﻌﻴﺖ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ ﻋﻤﺮﺍﻥ ﻭ ﺁﺑﺎﺩﺍﻧﻲ ﺁﻥ ﻭ ﺭﺳﻴﺪﮔﻲ ﺑـﻪ ﺍﻣـﻮﺭ ﻣﺴﺘﻤﻨﺪﺍﻥ ﻭ... ﻣﻲﺷﻮﺩ. ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﺁﻥ، ﻳﮏ ﭘﻨﺠﻢ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﻣﺎﺯﺍﺩ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻭ ﻧﻴﺰ ﻳـﮏ ﭘـﻨﺠﻢ ﮔﻨﺞ ﻭ ﻣﻌﺪﻥ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﻬﺮﻩ ﺑﺮﺩﺍﺭﻱ ﻭ... ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺧﻤﺲ ﺍﺧﺬ ﻣﻲﺷـﻮﺩ و ﺩﺭ ﻣـﻮﺍﺭﺩ ﻣﻌﻴﻦ ﺗﺤﺖ ﻧﻈﺮ ﻣﺮﺟﻊ ﺗﻘﻠﻴﺪ ﻣﺼﺮﻑ ﻣﻲﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﻴﻤﻲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺻﺮﻑ ﺑﻬﺒﻮﺩ ﻣﻌﻴﺸﺖ ﺳﺎﺩﺍﺕ ﻭ ﻧﻴﻢ ﺩﻳﮕﺮ ﺁﻥ، به منظور ﺍﻋﺘﻼﻱ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺍﺣﮑﺎﻡ ﺍﺳﻼﻣﻲ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺭﺳﻴﺪﮔﻲ ﺑﻪ ﻃﻼﺏ، ﺍﻣﻮﺭ ﺣﻮﺯﻩﻫﺎﻱ ﻋﻠﻤﻴﻪ ﻭ... ﻫﺰﻳﻨﻪ ﻣﻲﮔﺮﺩﺩ. ﺩﺭ کنش حمایتی خمس ﺟﺎﺑﺠـﺎﻳﻲ ﺛﺮﻭﺕ ﺑﻴﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺧﺎﺹ، ﺗﻄﻬﻴﺮ ﻣﺎﻝ ﻭ ﺍﻋﺘﻼء ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻏﻨـﻲ ﺍﺳـﻼﻣﻲ ﻣـﺪﻧﻈﺮ ﺍﺳـﺖ. ﻭﻟﻲ ﺩﺭ ﺯﮐﺎﺕ، ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺛﺮﻭﺕ ﻭ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻭ ﺻـﺮﻑ ﺁﻥ ﺩﺭ ﻋﻤـﺮﺍﻥ ﻭ ﺁﺑـﺎﺩﺍﻧﻲ، ﺍﺭﺗﻘﺎء ﻣﻌﻴﺸﺖ ﻣﺴﺘﻤﻨﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻋﺎﻡ ﻫﺪﻑ ﺍﺳـﺖ. ﺑـﻪ ﻋﺒـﺎﺭﺕ ﺩﻳﮕـﺮ خمس ﻧﺮﻡﺍﻓﺰﺍﺭ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﻭ ﺯﮐﺎﺕ ﺳـﺨﺖﺍﻓـﺰﺍﺭ ﺍﻗﺘﺼـﺎﺩﻱ ﺍﺳـﺖ. ﺩﺭ ﺧﻤـﺲ ﺣﻴـﺎﺕ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻭ ﻧﻈﺎﻡ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﻣﻮﺭﺩﻧﻈﺮ ﻣـﻲﺑﺎﺷـﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺯﮐـﺎﺕ ﺟﺒـﺮﺍﻥ ﮐﺎﺳـﺘﻲﻫﺎﻱ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻫﺪﻑﮔﻴﺮﻱ ﺷﺪﻩ ﺍﺳـﺖ. اگر چه جنس ﺍﻳـﻦ ﺩﻭ کنش ﺍﻗﺘﺼـﺎﺩﻱ- عبادی می باشد، ﻭﻟـﻲ ﺗﺒﻌﺎﺕ ﻭ ﺁﺛﺎﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ﺳﻴﺎﺳﻲ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺍﺳـﺖ. ﺩﺭﺳﺖ ﻭ ﺻﺤﻴﺢ ﺍﺟﺮﺍ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﻳﻦ دو مکانیزم حمایتی، ﻣﻲﺗﻮﺍﻧﺪ ﺷﮑﺎﻑﻫﺎﻱ ﻃﺒﻘﺎﺗﻲ ﺣﺎﺻﻞ ﺍﺯ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﻲ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻭ ﻧﻮﺍﻗﺺ ﻧﻈﺎﻡ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺮ ﻧﻈﺎﻡ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺭﺍ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻭ ﻣﺮﺗﻔﻊ ﻧﻤﺎﻳـﺪ. به عبارت دیگر، ﺯﮐـﺎﺕ ﺗﻄﻬﻴﺮﮐﻨﻨـﺪﻩ ﺍﻣـﻮﺍﻝ ﻭ ﺩﺭﺁﻣﺪﻱ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻃﺒﻴﻌﻲ ﺣﺎﺻـﻞ ﻣـﻲﺷـﻮﺩ و ﻣﺼـﺮﻑ ﺁﻥ ﺷـﮑﺎﻑﻫـﺎﻳﻲ ﺭﺍ ﭘﻮﺷﺶ ﻣﻲﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ مصارف مکانیزم ﺧﻤﺲ ﻣﺘﻤﺎﻳﺰ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﮐﻠﻴﺖ ﻧﻘﺶ ﻣﮑﻤﻞ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻤﺲ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﻳﻔﺎ ﻣﻲﮐﻨﺪ. ﺍﻳﻔﺎﻱ ﻧﻘﺶ ﺍﻳﻦ ﻣﻬﻢ، ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺳﻄﺢ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻭ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﺘﻔﺎﻭت ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ.

شکل(7) نظام کارکردی در کنش حمایتی خمس و زکات ب: محتوا سازی اگر برای فرهنگ، عناصر باورها(نظام جهان بینی)، ارزش ها (بایدها و نبایدها)و هنجارها(الگوهای برآمده از ارزش ها و باورها) را بر شماریم و از طرفی به خصوصیت فرایندی بودن مکانیزم فرهنگ سازی توجه نماییم، هر یک از عناصر فرهنگی حمایت اجتماعی و تعاملی بودن آن را در محتوا سازی بر اساس داده‌های مستخرج از آموزه‌های قرآنی چنین تحلیل می‌کنیم. محتوای حمایت اجتماعی، شامل آن دسته از اوامر الهی است که از بندگانش خواسته در قالب‌هایی از قبیل احسان، صدقه، انفاق، خمس، زکات و قرض الحسنه با هم نوعان خویش در تعامل بوده و در تعاملی گرم، عاطفی و مبتنی بر محبت وعام گرایانه، به دور از خشونت و کاربرد ادبیات سخیف و رنج آور به تبادل محبت و اعطای سرمایه و ثروت خویش به نیازمندان بپردازند. این نوع عملکرد مبتنی بر ارزشی دینی است که در بین متدینان به شریعت درونی شده و بر اساس آن دست به کنش زده و زمینه ی شکل گیری هنجارهایی می‌شود که مبنایی دینی دارد. این دسته از هنجار‌های شکل گرفته از باورها و ارزش ها، می‌تواند به فرایند محتوا سازی کمک کرده و زمینه ی تثبیت یافتگی حمایت‌های اجتماعی را فراهم سازد. ج: ساختاریابی از نظر گیدنز: «ساختارهای اجتماعی عبارتند از مجموعه کلی و دفعتاً ظاهر شونده‌ای از قواعد، نقشها و روابط و معانی که افراد در درون آن‌ها به دنبال آینده به کمک اندیشه و عمل انسان‌ها سازماندهی، باز تولید و متحول می‌شوند».(داورپناه، سالاری، 1390، 22) این انسان‌ها هستندکه در طی زمان ساختارها را خلق می‌کنند و مبتکر تحول در آن‌ها می‌گردند نه خود جامعه؛ ولی فعالیت‌ها و ابتکارات خلاقانه آن‌ها تابع محدودیت‌های اجتماعی است. «به باور گیدنز، ساختارها به طور مستقل وجود ندارند، بلکه در لفاف کنش‌ها پوشیده اند.آ‌ن‌ها فقط در کنش و به واسطه ی کنش وجود دارند که آن‌ها را تولید و بازتولید می‌کند. وی کنشی را که در داخل ساختارها(قواعد) انجام می‌گیرد، کردار اجتماعی می‌نامد. هر فرایندی از کنش، دستاورد چیز تازه ای است. دستاورد عمل تازه‌ای، اما در همین حال همه کنش‌ها استمرار گذشته اند، گذشته ای که فراهم کننده ی ابزارهای آغاز کنش است. بنابر این، ساخت را نه به عنوان مانع کنش، بلکه باید به عنوان چیزی که در ایجاد کنش نقش پایه ای دارد در نظر گرفت.»(همان) با این وصف، ساختارهای شکل دهنده و تقویت کننده‌ای که به ایجاد و تثبیت هنجارهای حمایت اجتماعی می‌پردازد؛ در نهاد خانواده به الگوی روابط بین اعضا توجه داشته و به مقولاتی مانند نوع ارتباط بین فرزندان و والدین، ارتباط بین فرزندان در تبادل محبت و اعطای سرمایه و ثروت و حمایت‌های معنوی لازم التفات دارد. از دیگر سو، نظام خویشاوندی در مدلی فراتر از نهاد خانواده به این دسته از روابط پیچیده نظر داشته که به تسهیل سازی و تثبیت تعاملات اجتماعی مبتنی بر محبت و حمایت‌‌های چند جانبه بین نهادهای خانواده‌ای که در گستره وسیع تری شکل گرفته و نظام خویشاوندی را شکل داده است و در قالب‌هایی مانند صله رحم بروز و ظهور می‌یابد. چنان که از صله رحم به عنوان مصداقی از کنش عاطفی گسترده در کنش‌های متقابل اجتماعی در تعالیم دینی یاد می‌کنیم. گروه دوستان نیز به عنوان گروه مرجعی که تاثیر بسزایی در جامعه پذیری دارد به تعاملات اجتماعی بین همسالان و گروه های دارای منافع مشترک به منظور تثبیت یافتگی حمایت‌های اجتماعی توجه دارد. گروه‌های دوستی به دلیل وجود علایق و تجربیات مشترکی که بین اعضای یک گروه اجتماعی وجود داشته و موجب گردهمایی آنان شده می‌تواند زمینه ساز شکل گیری و تداوم حمایت اجتماعی شود. نظام همسایگی نیز بستر مناسبی برای شکل گیری وتثبیت حمایت های اجتماعی است.در این ساختار اعضای محلات احساس همبستگی کرده و خویش را از یک خانواده وسیع تری می بینند که کنش های متقابل آنان در راستای حمایت از همدیگر تعریف شده است. طبقات و اقشار مختلف اجتماعی نیز می تواند با استفاده از ظرفیت خویش و به منظور تثبیت و توسعه تبادلات اجتماعی کنش های مبتنی بر حمایت های اجتماعی را شکل داده و اشاعه دهنده آن باشد.

شکل(8)  ساختار حمایت های اجتماعی

د: اصلاح بخشی اگر اصلاح بخشی را، باور به امکان تغییر ساختارهای بنیادی یک جامعه از طریق تغییر تدریجی از درون نهادها و کنش های موجود بدانیم، در فرایند فرهنگ سازی، عناصری از پازل محتوا و ساختارهای حمایت اجتماعی نیازمند به اصلاح بوده تا زمینه ساز بهبود روابط شود. برخی از عناصر نیازمند به اصلاح یا در قالب هنجارهاست مانند این که در تعالیم قرآنی اشاره به کیفیت محتوای تبادلات شده مانند، خصوصیت انفاق. آیه 267 سوره بقره و 92 سوره آل عمران، کیفیت انفاق را از پرداخت بهترین‌ها و آنچه که بیشتر حامی بدان علاقمند است، برای حمایت شونده معرفی می‌کند. چون پرداخت بهترین نوع انفاق، باعث ایجاد مودت و محبت بین دریافت کننده و پرداخت کننده می‌شود و دریافت کننده به نوع ایثار پرداخت کننده پی برده، سبب تعاملات از نوع گرم و عاطفی بین ایشان برقرار می‌شود.« در حقيقت، آيه به نكته لطيفى اشاره مى‏كند كه انفاق در راه خدا، يك طرفش مؤمنان نيازمندند، و طرف ديگر خدا، و با اين حال اگر اموال پست و بى ارزش انتخاب شود، از يك سو تحقيرى است نسبت به نيازمندان كه ممكن است على رغم تهيدستى مقام بلندى از نظر ايمان و انسانيت داشته باشند و روحشان آزرده شود و از سوى ديگر سوء ادبى است نسبت به مقام شامخ پروردگار»(مکارم شیرازی،1374، 2، 333) خصوصیتی دیگر که بدان اشاره شده است؛ علنی و مخفی بودن انفاق است که برای هر یک از اشکال آن دلیلی وجود دارد که به اقتضای شرایط می‌تواند نوع آن تعیین شود. انفاق مخفی دارای این خصوصیت است که آبرو و حیثیت حمایت شونده حفظ می‌شود و وی احساس خجلت و سرافکندگی نمی‌کند و دیگران از نیازمندی او مطلع نمی‌شوند و وی در تدارک این خلاء خواهد بود. در حالی که انفاق علنی نیز دارای این کارکرد است که فرهنگ دگر دوستی و اعانه و کمک به دیگران اشاعه یافته و تبدیل به سنت حسنه‌ای خواهد شد.« انتخاب اين روشهاى مختلف رعايت شرائط بهتر براى انفاق است، يعنى انفاق كنندگان بايد در انفاق خود به هنگام شب يا روز، پنهان يا آشكار، جهات اخلاقى و اجتماعى را در نظر بگيرند، آنجا كه انفاق به نيازمندان موجبى براى اظهار ندارد، آن را مخفى سازند تا هم آبروى آنان حفظ شود، و هم خلوص بيشترى در آن باشد، و آنجا كه مصالح ديگرى مانند تعظيم شعائر و تشويق و ترغيب ديگران در كار است، و انفاق جنبه شخصى ندارد، تا هتك احترام كسى شود.»(همان،1، 361) شکل دیگری از انفاق که در آیه 134 آل عمران بدان تاکید شده، انفاق در تنگدستی و رفاه است. طبیعی است سفارش کمک به دیگران در گشاده دستی و رفاه، امری بدیهی و نیازمند به تعلیل ندارد؛ ولی انفاق در تنگدستی می تواند ناظر به این توجیه باشد که تعالیم دینی این امر را می خواهد اشاعه دهد که ایجاد روحیه ی انسجام و همبستگی مالی بین جامعه متدین مختص متمکنین نیست و همه کسانی که به نحوی بتوانند در این امر مشارکت داشته باشند دعوت شده اند. حس مشارکت و همدردی می‌تواند روحیه‌ی تعاون را بوجود آورده و احساس تعلق همگانی را تقویت کند و این امر با پیشرفت سازگاری کاملی دارد. شکل دیگری از اصلاح بخشی به ساختارهای تحقق حمایت اجتماعی ناظر است که شایسته است نسبت به آن تدبیر شود. مانند این که برخی از ساختارهای معرفی شده کارکرد پیشین خود را از دست داده، مانند محلات که مجرای مناسبی برای تبادل حمایت در نظام همسایگی است لذا تقویت محلات می‌تواند به سازمان بخشی و بهبود روابط کمک کرده و نارسایی‌های احتمالی در این مسیر را جبران نماید.

شکل(9) ابعاد فرهنگ سازی حمایت اجتماعی مرور بحث و نتیجه گیری در این تحقیق، رابطه بین کنش حمایتی و فرهنگ سازی مورد کاوش قرار گرفت وبه استخراج و تحلیل آن دسته از کنش های حمایتی که در فرایند فرهنگ سازی قرار گرفته؛ از میان آموزه های قرآنی احصا گردید و در باره مکانیزم های کنش حمایتی،مصادیق،کارکردها و نوع رابطه هر یک و مصادیق آن در فرایند فرهنگ سازی تجزیه و تحلیل صورت گرفت و سوالات مطروحه در این زمینه پاسخ داده شد. از بین مکانیزم های حمایتی به احسان،انفاق،صدقات،خمس و زکات و قرض الحسنه،مصادیق مورد حمایت هر یک از این مکانیزم ها از آیات مربوطه احصا گردید و کارکردهای مترتب با آن مورد بحث قرار گرفت و به چگونگی فرهنگ سازی آن ، پرداخته شد.

پانویس و منابع

  1. Conceptualization
  2. Categories
  3. norm
  4. Value
  5. Social systems
  6. Attitude
  7. Mentality
  8. Behavior
  9. Actor
  10. Social Groups
  11. Internalization
  12. توبه/104
  13. بقره83، اسراء23، انعام151.
  14. single parent familry



 قرآن

 نهج البلاغه

1. بابایی، احمد علی، برگزیده تفسیر نمونه، تهران، بی نا، 1382ش.

2. تبریزی، منصوره، « تحلیل محتوای کیفی از منظر رویکردهای قیاسی و استقرایی »، فصلنامه علوم اجتماعی، شماره 64، بهار 1393ش.

3. تقی زاده داوری، محمود، مجموعه مقالات اجتماعی، قم، شیعه شناسی، 1388ش .

4. جوادي آملي، عبدالله، تسنيم، قم، نشر اسراء، قم، 1385ش.

5. حسینی همدانی، سید محمد حسین، انوار درخشان، تهران، کتابفروشی لطفی،1404ق.

6. داورپناه، محمد رضا و سالاری محمود، «نظریه اجتماعی و محیط استفاده از اطلاعات،نقش ساختار و کنش در شکل گیری رفتار و الگوی اطلاع یابی»، پژوهش نامه کتابداران و اطلاع رسانی، شماره 11، 1390ش.

7. دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، مبانی اقتصاد اسلامی، ﺗﻬـﺮﺍﻥ، ﺳـﻤﺖ، 1387ش.

8. دهشیری، محمد رضا، «رسانه و فرهنگ سازی»، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، شماره8، 1388ش.

9. راغب اصفهانی، ﺣﺴـﻴﻦ، ﻣﻔﺮدات اﻟﻔـﺎظ اﻟﻘـﺮآن، ﺩﻣﺸـﻖ، ﺩﺍﺭﺍﻟﻘﻠـﻢ، 1996م.

10. ریاحی، محمد اسماعیل، وردی نیا اکبر علی و پورحسین سیده زینب،«بررسی رابطه بین حمایت اجتماعی و سلامت روان»، فصلنامه رفاه اجتماعی، شماره 39،زمستان 1389ش.

11. طباطبایی، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1363ش.

12. طبرسی، الحسن بن الفضل، ترجمه تفسیر مجمع البیان، ترجمه حسین نوری و دیگران، تهران،فراهانی، بی تا.

13. قریشی، سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، 1377ش.

14. کوئن، بروس، درآمدی به جامعه شناسی، ترجمه محسن ثلاثی، بی جا، بی نا،1374ش.

15. مجلسي محمد‌باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بيروت، داراحياء التراث العربي،1403ق.

16. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374ش.

17. Elo, Satu & Kyngas, Helvi. The Qualitative Content Analysis Process . Journal of a Advanced Nursing. 2008. Wiley online liberary. 2007.

18. Mayring, Philip . In : A Companion To Qualitative Research . Edited by Uwe Flick, Ernest Von Kardorff and Ines Steinke. London: Sage.2003.