تحلیل گفتمان قدرت در قرآن کریم
چکیده
این پژوهش با هدف تحلیل گفتمان قدرت در قرآن کریم با استفاده از تحلیل انتقادی با رویکرد وندایک (1985، 1993، 2001) انجام شد. به این منظور از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی گفتمان استفاده و متن قرآن کریم به عنوان جامعه پژوهش در نظر گرفته شد. 55 آیه مرتبط با موضوع پژوهش از قرآن کریم به عنوان نمونه انتخاب و بر مبنای رویکرد وندایک مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل گفتمانی پژوهش حاضر نمایانگر آن است که خداوند در قرآن کریم از هر دو رویکرد "مستقیم" و "غیرمستقیم" در تجلی قدرت خود استفاده می¬نماید. در حالت مستقیم در آیات مورد بررسی خداوند با امر و نهی و تعیین موقعیت¬ها و گفتمان¬های مخاطبان¬ خود قدرتش را نمایان می¬سازد؛ که در بیان نحوه آفرینش انسان (یونس، 31 و 34)، نحوه انجام برخی امور (الطلاق، 7؛ الانسان، 30؛ بقره، 165) و زمان خلقت و مرگ انسان (المؤمنون، 12 الی 16)، تعیین جهنم و بهشت برای انسان (التکویر، 12، 13 و 14)، عذاب یا پاداش (المسد، 3، 4 و 5)، و مشخص نمودن اعمال نیک و بد برای انسان (الانفال، 17؛ الانسان، 30 و التکویر، 29)..) دیده می¬شود؛ و چنین گفتمانی نمایانگر تجلی¬ قدرت خداوند به طور مستقیم می¬باشد. خداوند در این آیات اظهار می¬کند که قدرت من بر بندگانم کاملا واضح و آشکار است، طوری که هرکس آن را در قلب خود حس می¬کند و می¬داند. صورت غیرمستقیم نیز در آیاتی که به توصیف خداوند (الحشر، 23 و 24)، اراده او (الرعد، 2، 3 و 4)، خالق بودن او، و جهان پس از مرگ اشاره دارد به چشم می¬خورد. البته لازم به ذکر است که در برخی از آیات ذکر شده نمایانگر هر دو رویکرد مستقیم و غیرمستقیم می¬باشند؛ همانند جهان پس از مرگ که از یک سو با نشان دادن توانایی¬های خداوند در زنده کردن و تجسم اعمال به صورت غیرمستقیم و با مشخص کردن نتیجه اعمال به صورت مستقیم قدرت خداوند را نشان می¬دهد.
کلمات کلیدی
- قرآن، تحلیل گفتمان انتقادی، قدرت، بافت و متن
مقدمه
قرآن کریم آخرین کتاب آسمانی است و برای هدایت نوع بشر و همه اعصار و ملل فرستاده شده است، لذا منطق حکم میکند که خداوند حکیم و توانا زبانی را به کار گرفته باشد که قابل فهم برای تمام انسانهایی باشد که قرار است مورد هدایت واقع شوند. با دقت بیشتر در آیات قرآنی درمییابیم که زبان قرآن زبانی همگانی است که تمامی امور مربوط به زندگی انسان را در دنیا و آخرت در بر میگیرد. مراد ما از همگانی و مردمی بودن زبان قرآن در اینجا سخن گفتن بر اساس فرهنگ مشترک همه مردم است. انسانها اگرچه در لغت و ادبیات از یکدیگر بیگانه¬اند و در فرهنگ قومی و اقلیمی نیز تفاوت¬هایی دارند، اما در فرهنگ انسانی مشترکند. قرآن کریم نیز با همین فرهنگ مشترک با انسانها سخن میگوید. زبان قرآن برای همگان آشنا و فهمش برای همگان میسر است و نیز میدانیم که رسالت قرآن هدایت انسان است و از آنجا که از طرف قدرت مطلق فرستاده شده است. باید به گونهای باشد که رسالت خود را به نحو احسن انجام دهد و از آنجا که برای انذار بشر زبانی قدرتمند و الفاظی گیرا نیاز است، لذا زبان قرآنی باید حاوی قدرتی باشد که مخاطب را تحت تاثیر خویش قرار داده موجب گردن نهادن به دستورات و مقررات دینی شود. تحليل گفتمان موضوعی ميانرشته¬ای است كه ريشه در رشته زبانشناسي همگاني دارد و رويكرد نوين و توسعه يافته آن، يعنی زبانشناسي انتقادي و به دنبال آن تحليل گفتمان انتقادي، در دهه¬هاي اخير گستره وسيعی همچون رشته¬های ادبيات، جامعهشناسي، فلسفه، علوم سياسي، هنر و روانشناسي را در برگرفته است (آقاگل¬زاده، 1386). رويكرد انتقادي که در برابر رویکرد توصیفی قرار دارد مدعي است كه گزارههاي تلويحي طبيعي شده كه منشأ ايدئولوژيك دارند در گفتمان فراوان يافت ميشوند و در تعيين جايگاه مردم بعنوان فاعلان اجتماعي نقش ايفا ميكنند. تحلیل گفتمان انتقادی به ما کمک میکند تا بفهمیم که گفته¬ی اشخاص تا چه اندازه نتیجه¬ ایدئولوژی¬های فردی، سیاسی و اجتماعی آن¬هاست و این ایدئولوژیها هنگام رویارویی با جناح مقابل چگونه بحث میشوند. متون طوری نوشته میشوند که منافع فردی و گروهی را تامین کنند (وندایک ، 1993). از نظر وندایک لفظ انتقادی به این دلیل به تحلیل گفتمان اضافه شده که بتواند رابطه بین زبان، قدرت و ایدئولوژی که برای مردم عادی قابل تشخیص نیست را برملا سازد. به عقیده وندایک قدرت اجتماعی از یک طرف ریشه در دسترسی به منابع ارزشی جامعه مثل ثروت، درآمد، موقعیت، تحصیلات و غیره و از طرف دیگر ریشه در دسترسی خاص به بافتهای متفاوت گفتمان دارد. اصول رویکردهای تحلیل گفتمان انتقادی به شرح زیر است: • روابط سلطه و قدرت مفهومی گفتمانی دارند. • تحلیل گفتمان انتقادی به بررسی مشکلات اجتماعی میپردازد. • گفتمان نقش ایدئولوژیک دارد و ایدئولوژی، گفتمان را شکل میدهد. • فرهنگ و جامعه به وسیله گفتمان ساخته میشود. • تحلیل گفتمان کاری تفسیری و تبیینی است. • تحلیل گفتمان انتقادی نوعی تحلیل ایدئولوژیکی از متون است. • همه متون دارای بار و انگیزه ایدئولوژیکی هستند. اساس تحلیل انتقادی را میتوان در زبانشناسی انتقادی و در اثر معروف فاولر و همکاران[۱] (1979) به نام زبان و کنترل جستجو کرد. زبان شناسی انتقادی –تحلیل گفتمان انتقادی- از بسیاری جهات یکی از رویکردهای کلامی زبان¬شناسی نقش¬گرا محسوب می¬شود، گرچه این رویکرد با پذیرفتن تأثیرات عمیق و جانبی از حوزه¬ها و رشته¬های مختلف از زبان¬شناسی نقش¬گرا در می¬گذرد و وارد فضای باز و میان¬رشته¬ای می¬شود که دغدغه¬های بارز انتقادی و سیاسی را به¬همراه دارد. "زبان¬شناسی انتقادی، تحلیل زبان شناختی متون و گفتمان با رویکرد اجتماعی است و از نظر روش¬شناسی از مفاهیم و روش¬های مرتبط زبان¬شناسی نقشی –نظام بنیاد- که توسط مایکل هلیدی توسعه یافت، بهره می¬جوید" (آقا¬گل¬زاده، 1385، ص 165). در این زمینه پژوهشهای دیگری نیز انجام شده از جمله هاج و کرس[۲] (1988)، وندایک[۳] (1985)، فرکلاف[۴] (1989)، وداک[۵] (1989) که همگی باعث بسط و توسعه این نگرش جدید در چارچوب زبانشناسی انتقادی[۶] شدند. در هر صورت زبانشناسان در مطالعه تحلیل گفتمان دو دیدگاه را مطرح کردهاند؛ نخست دیدگاهی است که تحلیل گفتمان را بررسی و تحلیل واحدهای بزرگتر از جمله تعریف میکند و دیگری دیدگاهی است که تحلیل گفتمان را تمرکز خاص بر چگونگی استفاده از زبان میداند (بهرامپور، 1379). دیدگاه اول که به صورت متن[۷] توجه میکند زبانشناسی صورتگرا[۸] و دیدگاه دوم که به نقش و کارکرد متن توجه دارد زبانشناسی نقشگرا[۹] نام دارد. اگرچه تحلیل گفتمان شاخهای نوظهور از زبانشناسی به شمار میرود که دیرینه¬ای حدود نیم قرن دارد، پیشینه تحلیل متن قرآن به سال¬های آغازین ظهور اسلام باز میگردد. قرآن کریم، کتاب آسمانی مسلمانان، در زمانی نازل شد که مردم جاهلیت عرب سرآمد شعر و سخنوری بودند و کلام زیبا و دلنشین قرآن که با مفاهیم عمیق درآمیخته بود شگفتی اعراب جاهلی را برانگیخت. این کتاب آسمانی، در طول قرن¬های متمادی دانشمندان اسلامی را بر آن داشته است که با دقت و موشکافی به تحلیل متن آن بپردازند. این کتاب مقدس علاوه بر مفاهیم حیاتبخش و والایی که هدایت و رستگاری انسانها را نوید میدهد، از نظر اسلوب ظاهری و آرایش کلامی نیز دارای ویژگیهای ممتازی است به گونهای که در اوج فصاحت و بلاغت قرار دارد. بهترین شاهد این مدعا کلام خود قرآن است که می فرماید: "هَذَا بَلاَغٌ لِّلنَّاسِ" (این حجّت بالغ برای جمیع مردم است) (إبراهيم، 52). در حقیقت مطالعات زبانشناختی اسلامی که الهامبخش دانشمندان مسلمان شد، از دل قرآن نشات گرفت (روبینز، 212:1384). نتیجه این تلاش¬ها، پژوهشاتی ارزنده در شاخههای آواشناسی، نحو، معنیشناسی[۱۰] و به ویژه تحلیل کلام بوده که همگام با مطالعاتی از قبیل تفسیر، فقه و اصول و غیره انجام گرفته است (طیب، 1379). با بررسی¬های انجام شده، درباره تحلیل گفتمان انتقادی در ایران پژوهش¬هایی مانند پژوهش آقاگلزاده (1381)، آقاگلزاده و غیاثیان (1386)، سلطانی (1383) و رویگران (1378) صورت گرفته اما تاکنون هیچ اثری درباره قدرت و گفتمان آن در قرآن کریم در چارچوب مطالعات زبانشناختی صورت نپذیرفته است. بنابراین در این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال هستیم که تحلیل گفتمان قدرت در متن قرآن کریم چگونه است؟
تحلیل گفتمان انتقادی از جمله برجستهترین افراد و یکی از سردمداران تحلیلگران گفتمان انتقادی میتوان فوکو را نام برد. فوکو (1972: 49) معتقد است نباید گفتمان را صرفا به معنای گروهی از نشانههای زبانی و یا یک متن طولانی بدانیم بلکه آن را به مثابه اعمالی بیانگاریم که بر اثر سخن گفتن منظم درباره اشیا، باعث به وجود آوردن و شکل بخشیدن آن اشیا میشود. گفتمان در نزد فوکو چیزی است که چیز دیگر (اعم از یک پاره گفته، یک مفهوم، یک اثر) را تولید میکند نه آن چیزی که در این جا و آن جا وجود دارد و میتواند به صورت جدا از هم مورد تجزیه و تحلیل واقع شود. فوکو (1980: 194) در مورد مساله قدرت نیز آرای خاصی ارائه مینماید و میگوید قدرت همه چیز است، همه چیز را خلق میکند، واقعیت، قلمرو و حدود و ثغور موضوع، نحوه کاربرد مفهوم صدق یا حقیقت را، حتی خود حقیقت نیز بدون تردید یکی از صور قدرت است. فرکلاف (1389) نیز در پژوهش خود به دو جنبه از روابط بین قدرت و زبان باور دارد. جنبه اول مورد نظر او این است که قدرت، زبان را شکل میدهد. به این معنا که گروههای اجتماعی قدرتمند میتوانند بر جنبههای مختلف زبان تاثیر بگذارند. جنبه دوم به بررسی شیوههایی میپردازد که قدرت در زبان عمل میکند. برای مثال او به تبادلات رودررو یا تلفنی، در مورد ماهیت و حدود مشارکت طرفین و محدودیتهایی که وجود دارند اشاره میکند. محدودیتهایی از قبیل اینکه چه چیزی گفته یا انجام میشود، محدودیتهایی در مورد انواع روابط بینافردی که افراد بواسطه صحبت کردن با یکدیگر در آنها درگیر میشوند و محدودیتهایی در مورد جایگاه سوژه و اینکه چه نقش مشارکتی را طرفین گفتگو به عهده میگیرند. وندایک از جمله دیگر نظریهپردازان حوزه تحلیل گفتمان انتقادی به ویژه رویکرد اجتماعی- شناختی است که در این زمینه کارهای مختلفی ارائه نموده است. وندایک (2001: 96) در این باب میگوید: تحلیل گفتمان انتقادی یک روش پژوهش در میان روشهای پژوهش از جمله دستور متن، زبانشناسی نظاموار، یا یک زیر مجموعه از تحلیل گفتمان نظیر روانشناسی گفتمان یا تحلیل مکالمه نیست. تحلیل انتقادی گفتمان یک روش نیست، همان طور که یک نظریه که به سادگی میتواند در تحلیل مسائل اجتماعی به کار گرفته شود، نیست. تحلیل انتفادی گفتمان میتواند در ترکیب با هر رویکرد و رشته علمی در علوم انسانی و علوم اجتماعی انجام شود. وندایک (1993: 108) با برقراری ارتباط میان سه مفهوم گفتمان، شناخت و اجتماع، مثلثی شکل میدهد که پایه رویکرد متمایزش در تحلیل انتقادی گفتمان میشود. همچنین وندایک (1382: 17) اشاره می¬کند که در بررسی مفهوم گفتمان با سه بعد اصلی روبرو هستیم. 1- کاربرد زبان، 2- برقراری ارتباط میان باورها (شناخت) و 3- تعامل در موقعیتهای اجتماعی. از همین روست که او تحلیل گفتمان را مطالعه چند رشتهای میداند. زبانشناسی، برای مطالعه زبانی و کاربرد زبان، روانشناسی برای مطالعه باورها و این که چگونه با آنها یا میان و باورهای دیگر ارتباط برقرار میشود و علوم اجتماعی برای تحلیل تعاملها در موقعیتهای اجتماعی. وندایک (1382: 186) در باب قدرت نیز معتقد است که قدرت مستلزم کنترل است، به این معنی که گروهی نخواهند گروه دیگر را کنترل نمایند. این کنترل میتواند شامل کنترل کردن عمل و آگاهی باشد، اما او تاکید میکند که چنین کنترلی لزوما به معنای توسل به زور و استفاده از پلیس و اسلحه و زندان نیست، بلکه در جامعه مدرن عمده تلاش در جهت ترغیب و دخل و تصرف ذهن دیگران میباشد. از جمله صاحب نظران دیگر در این حوزه وداک (2003) است. رویکرد او از خصوصیاتی برخوردار است که جایگاه متفاوتی به او در تحلیل انتقادی گفتمان میبخشد. او و همکارانش در پی رویکرد جامعهشناسی زبان گفتمانی میباشند. این رویکرد مبتنی بر سنت برنشتاین در جامعهشناسی زبان و دیدگاههای مکتب فرانکفورت به خصوص یورگن هابرماس میباشد. وداک (1995: 3) میگوید: جامعهشناسی زبان گفتمان، نوعی جامعهشناسی زبان میباشد که نه تنها مبتنی بر مطالعه متن در بافت است، بلکه بر هر دو عامل تاکید دارد، رویکردی است که میتواند ساز و کارهای پنهانی را شناسایی و توصیف کند که در به وجود آوردن نابسامانیهای گفتمانی پنهان در بافتهای خاص موثر هستند و ناگزیر بر برقراری ارتباط اثر میگذارند- چه این نابسامانیها در ساختار و کارکرد رسانهها باشند و چه در نهادهایی مانند بیمارستان یا مدرسه. وداک (1989) زبانشناسی انتقادی را رویکرد میانرشتهای در نظر میگیرد که زبان را از "زاویه انتقادی در روابط اجتماعی" بررسی میکند. ویس و وداک[۱۱] (2003) نیز بر میانرشتهای بودن تحلیل انتقادی گفتمان تاکید زیادی دارند و در کتاب تحلیل انتقادی گفتمان نظریه و میانرشتهگی به تفصیل راجع به این خصلت تحلیل انتقادی سخن میگویند. یورگنسن و فیلیپس (2002) به بررسی نظریه و روش در تحلیل گفتمان میپردازند. آنها درآمدی بر حوزه گسترده و میان رشته¬ای تحلیل گفتمان برساختگرای اجتماعی را ارائه میدهند و به معرفی و بحث راجع به سه رویکرد مختلف به تحلیل گفتمان- نظریه گفتمان لاکلو و موف، تحلیل گفتمان انتقادی و روانشناسی گفتمانی میپردازند و ویژگیهای خاص نظری و روششناختی هر یک از این سه رویکرد را شرح میدهند. یانگ و فیتزجرالد[۱۲] (2006) تاثیر گفتمان بر جامعه و نقش آن در بازسازی و روابط اجتماعی را مطرح میکنند. آنها در این کتاب زبانشناسی نقش گرای نظام¬وار را با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی ترکیب کرده، به بررسی رخدادهای گفتمانی مختلف در زندگی روزمره و چگونگی بازتاب قدرت در جامعه از طریق زبان تاکید کرده و به نقش زبان در تولید و حفظ مناسبات و روابط قدرت میپردازند. بلور و بلور[۱۳] (2007) نیز به معرفی کلی مطالعه گفتمان و روند تحلیل گفتمان انتقادی میپردازند، مسائل اجتماعی مربوط به این شاخه از علم را معرفی کرده و راهکارهایی ارائه میدهند که در دسترس تحلیل¬گران گفتمان انتقادی قرار دارد. مطالعات اسلامی و پژوهش¬های گفتمانی در حوزه قرآن مطالعه تاریخ قرآن کریم نشان میدهد که زبان وحی، زبان عربی فصیح بوده است. این زبان متعلق به قبیله قریش بوده که در پاکیزگی لفظ و روانی تلفظ و روشنی بیان معتبرترین زبان عرب¬ها محسوب میشده است. فراستخواه (1376 :53) معتقد است که نخستین بار ابوعبدالله محمد بن یزید الواسطی (306 ق.) کتاب اعجاز القرآن فی نظمه و ترتیبه را درباره بلاغت قرآن نوشته است. او همچنین افرادی از جمله عاصم کوفی، قاضی عبدالجبار همدانی، عبدالقاهر جرجانی، راغب اصفهانی و زمخشری را از جمله ایرانیانی بر میشمرد که به بلاغت قرآن پرداختهاند. رحمانی و طارمی (همان:308) عبد القاهر جرجانی (472 ق.) را مؤسس علم معانی نام میبرند که در کتاب خود با عنوان دلائل الاعجاز فی علم المعانی به آن پرداخته است. بزرگترین عالمی که پس از جرجانی در زمینه معانی النحو و بررسی متون ظهور کرد، زمخشری (539 ق.) است. تفسیر او از قرآن به الکشّاف معروف است که در زمینه کاربردی بسیار سودمند می¬باشد. یک قرن پس از زمخشری، سکّاکی (629 ق.) نوعی دایرة المعارف با عنوان مفتاح العلوم را تدوین کرد و در آن به تمام جنبههای علم زبانشناسی که تا آن زمان در جهان اسلام شناخته شده بود همچون واج شناسی، دستور، بلاغت، و...اشاره کرد (بوآس و همکاران، 1376 :156). اگرچه پژوهشهای گفتمانی به میزانی قابل ملاحظه¬ای در ایران انجام شده است، تحلیلهای گفتمانی در مورد قرآن کریم تعدادی اندک را به خود اختصاص میدهند. پیمانی (1998) به بررسی مقاصد ضمنی و ثانوی مکالمات قرآنی پرداخته و نشان داد که بلاغت اسلامی نسبت به رویکردهای نوین زبانشناسی جامع تر است ولی نظریههای جدید واضح تر و منسجم تر بیان شدهاند. قلی زاده (1378) به منظور بررسی مشکلات ترجمه از عربی به فارسی در محدوده قرآن کریم به موضوعاتی از قبیل انسجام متنی و باهم آیی پرداخته است. او گسیختگی روابط میان عناصر یک متن را از عواملی بر می¬شمرد که انسجام و پیوستگی یک متن را مخدوش میکند. فصیحی هرندی (1380) کلیه مفاهیم مرتبط با بحث انسجام را با تکیه بر الگوی هلیدی و حسن (1976) در سوره حضرت یوسف (ع) مورد بررسی قرار داده است. بر اساس یافتههای او، تمام عناصر 5 گانه انسجامی معرفی شده توسط هلیدی و حسن قابل تعمیم به عربی است. در عربی عناصر دیگری نیز وجود دارند که از آنها به "اعراب" و "حروف عامل" نام برده میشود و به زبان عربی انسجام میبخشند. لطفی (1380) در پایاننامه خود نشان میدهد که از میان شعارهای چهارگانه اصل همکاری گرایس (1975)، در مکالمات قرآنی بیشترین موارد نقض مربوط به شعار "کمیت" و کمترین آن مربوط به "صحت و دقت" میباشد. مرادی (1384) به تجزیه و تحلیل متنی جزء بیست و هفتم قرآن کریم پرداخته است. او نقشهای گفتاری آیات جزء بیست و هفتم قرآن کریم را با مراجعه به ترجمه و تفسیر آنها مورد بررسی قرار داده است. بر اساس نتایج بدست آمده، آیات این جزء دارای بیست و پنج نقش متفاوت میباشند که در این میان به ترتیب سه کارکرد توصیف، توضیح و نتیجه گیری دارای بیشترین فراوانی هستند. در مقابل سه نقش پیشگویی، تعجب و نفرین کمترین فراوانی را به خود اختصاص میدهند. آذر نژاد (1385) به بررسی وقوع انواع انسجام دستوری، پیوندی و واژگانی موجود در ۲۱ سوره از جزء سی ام قرآن کریم پرداخته است. نتایج حاصل از تحلیل سورههای منتخب قرآن کریم نشان میدهد که بیش از ۹۰٪ سورهها از الگویی مشابه درخصوص ترتیب و میزان بکارگیری عوامل انسجامی پیروی می¬کنند و بدون بهره گیری از عوامل انسجامی امکان دستیابی به مفاهیم قرآن جهت درک، ترجمه و تفسیر میسر نمیباشد.
روششناسی پژوهش
در این پژوهش از شیوه تحلیل محتوا برای تحلیل گفتمان قدرت قرآن کریم استفاده شد. روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیل محتوا میباشد. این پژوهش پیکره بنیاد بوده و پیکره مورد بررسی قرآن کریم میباشد. کل آیات قرآن کریم به عنوان جامعه آماری مورد بررسی قرار گرفت و آیه¬هایی که نمایانگر قدرت خداوند در قرآن کریم بودند توسط محقق استخراج شده و به عنوان نمونه استفاده شد. برای بررسی تجلی قدرت خداوند تعداد 55 آیه (جدول 1) مورد تحلیل قرار گرفت. در این پژوهش از شیوه تحلیل محتوا برای تحلیل دادهها استفاده شد. بر این اساس با توجه به دو رویکرد مستقیم و غیر مستقیم مستخرج از دیدگاه وندایک (1382) گفتمان قدرت قرآن تحلیل شد.
| سوره | شماره آیه |
|---|---|
| الحشر | 23 و 24 |
| البقرة | 165 |
| الإنسان | 30 |
| التکویر | 29 |
| الأنفال | 17 |
| إبراهیم | 7 |
| الأعراف | 175، 176 و 96 |
| الرعد | 2، 3 و 4 |
| المؤمنون | 12 الی 16 |
| المسد | 1 الی 5 |
| الإنفطار | 1 الی 5 |
| التکویر | 1 الی 14 |
| آل عمران | 30 |
| النور | 24 و 25 |
| العنکبوت | 61 و 63 |
| یونس | 31 و 34 |
| المرسلات | 20 الی 25 |
| تعداد کل آیات: ۵۵ | |
نتایج و یافته¬های پژوهش
تجلی قدرت در قرآن کریم بر اساس دیدگاه وندایک در متن قرآن کریم مورد بررسی قرار گرفت بر اساس دیدگاه وندایک قدرت به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم تجلی می¬یاید (وندایک، 2005). براساس آیه¬هایی که استخراج شد و مورد تحلیل قرار گرفت، خداوند به شیوههای مختلف قصد نشان دادن قدرت خود به بندگانش را دارد. قدرت خداوند در قرآن به صورت توصیف خود، اراده خداوند، سرگذشت پیشینیان، بیان نحوه آفرینش آسمان¬ها، نشان دادن نقش خداوند در پیدایش و تکامل انسان، بیان داستان¬های عبرت آموز مانند داستان بلعم باعور و سرنوشت ابولهب، رخدادهای رستاخیزی، تجسم و حضور اعمال و شهادت اعضا و جوارح تجلی یافته است.
توصیف خداوند
خداوند متعال برای شناساندن خود به بندگانش و القای قدرتش به آنان به توصیف خود می¬پردازد. بی نیاز، بی نظیر، حکیم، عزیز، توانای شکست ¬ناپذیر، مالک اصلی، امنیت بخش و ... همه و همه صفاتی هستند که فقط یک قادر و آن هم قادر مطلق می¬تواند دارا باشد. کتابی که قبلابه طرق مختلف معجزه بودن خود را ثابت کرده، اکنون از قدرت مطلق صاحب گفتمانش سخن می¬گویدکه با توجه به اعجازش برای هر انسانی قابل پذیرش است (جدول 2).
| شیوه تجلی قدرت خداوند در قرآن | متن آیه | سوره | شماره آیه |
|---|---|---|---|
| توصیف |
هُوَ اللَّهُ الَّذِي لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلاَمُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِکُونَ (23) وَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَکِيمُ (24) اوست خدايى كه جز او معبودى نيست؛ همان فرمانرواى پاك، سلامتبخش، مؤمن [به حقيقت حقّه خود كه] نگهبان، عزيز، جبّار [و] متكبّر است. پاك است خدا از آنچه [با او] شريك مىگردانند (۲۳) اوست خداى خالق، نوساز، صورتگر [كه] بهترين نامها [و صفات] از آنِ اوست. آنچه در آسمانها و زمين است [جمله] تسبيح او مىگويند و او عزيز حكيم است (۲۴) |
الحشر | ۲۳ و ۲۴ |
اراده خداوند خداوند در این آیات به صراحت اعلام می¬کند که انجام تمام امور به اذن و اراده¬ی خداست. همه موجودات در انجام تمامی امور به خدا وابسته¬اند وتا او نخواهد هیچ تغییری در انسان¬ها و دنیا صورت نخواهد گرفت. و آنچه پشت پرده جهان را می¬چرخاند دست قدرتمند خداست (جدول 3).
| شیوه تجلی قدرت خداوند در قرآن | متن آیه | سوره | شماره آیه |
|---|---|---|---|
| توصیف |
هُوَ اللَّهُ الَّذِي لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلاَمُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ (23) وَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (24)
|
الحشر | ۲۳ و ۲۴ |
خالق بودن خداوند
آفرینش زمین و آسمان¬ها: در این آیات خداوند با توصیف توانایی خود در آفرینش آسمان¬ها و زمین و کنترل و هدایت آن¬ها، قدرت خود را به بندگانش نشان می¬دهد. مراحل پیدایش و تکامل انسان: در این آیات خداوند آفرینش انسان را از زمان نطفه بودن تا زمانی که بمیرد و دوباره زنده شود توصیف می¬کند که برای خوانندگان قرآن نمود کاملا بارزی از قدرت خالق انسان و هستی خواهد بود.
| شیوه تجلی قدرت خداوند در قرآن | متن آیه | سوره | شماره آیه |
|---|---|---|---|
| خالق بودن خداوند |
اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّکُمْ بِلِقَاءِ رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ (2) وَ هُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَ أَنْهَاراً وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (3) وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجَاوِرَاتٌ وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنَابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِيلٌ صِنْوَانٌ وَ غَيْرُ صِنْوَانٍ يُسْقَى بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (4)
|
الرعد | ۲، ۳ و ۴ |
| خالق بودن خداوند |
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِينٍ (12) ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِينٍ (13) ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ (14) ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذلِكَ لَمَيِّتُونَ (15) ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تُبْعَثُونَ (16)
|
| الم
سرگذشت پیشینیان
قرآن آیههایی برای انسان¬ها بیان می¬کند که سرگذشت پیشینیان را که به قدرت خداوند ایمان آوردند و همچنین کسانی که کافر شدند را مثال می¬زند تا از قدرتش آگاه شوند. داستان بلعم باعور: در این آیات خداوند با مثال زدن عاقبت فردی که ایمان نیاورده و گمراه شده، انسان¬ها را از عاقبت کارها و اعمالشان آگاه می¬کند. داستان این فرد را درس عبرتی برای سایر بندگانش قرار می¬دهد، تا از عذاب الهی بترسند و به راه راست بیایند. در واقع هدف خداوند در این آیات ترساندن است. خداوند با استفاده از قدرت خود به اعمال کنترل خود می¬پردازد. سرنوشت ابولهب: این سوره به تمام حق¬ستیزان تاریخ اعلام می¬کند که فرجام مقابله با قدرت خدا جز تباهی و خسران دو عالم برای آن-ها رهاورد دیگری ندارد. در واقع این سوره یک گفتمان هشداردهنده است که در آن صاحب گفتمان که قدرت را در دست دارد با سعی در هشدار و ترساندن انسان کنترل خود را بر زهن و اعمال آن¬ها اعمال می¬کند (جدول 5).
جهان پس از مرگ
آیا میراندن و زنده کردن و حسابرسی به اعمال انسان¬ها خود نمی¬تواند برخاسته از قدرتی باشد که هیچ¬کس را یارای مقابله در برابر آن نیست؟ خداوند در این آیات می¬خواهد انسان¬ها را با آگاه کردن از آنچه در انتظارشان است، به انجام کارهایی که می¬خواهد وادارد؛ که این اجبار به صورت غیرمستقیم صورت می¬گیرد. تجسم و حضور اعمال: خداوند اظهار می¬کند که قادر است آنچه انسان در زندگی دنیوی انجام داده است، چه خوب و چه بد در مقابل او حاضر نماید. شهادت اعضا و جوارح: به سخن آمدن اعضای بدن که زبانی برای حرف زدن ندارند دلیلی است برای اثبات قدرت خدایی که این کار را می¬تواند انجام دهد؛ که خداوند از آن استفاده می¬کند تا فکر انسان¬ها را تحت تاثیر قدرت خود قرار داده و آنان را به انجام آنچه می-خواهد وادار کند. همچنین صحنه¬ی رستاخیز و سرنوشت نیکان و بدان به¬گونه¬ای توصیف شده که انسان را به این فکر می¬اندازد که دستی پشت همه¬ی این اتفاقات است که قدرتی بیشتر از قدرت یک انسان و بلکه تمام انسان¬ها دارد و همین می¬تواند بیشترین انگیزه برای ترغیب انسان¬ها به انجام آنچه قادر مطلق می¬خوهد را فراهم آورد. در واقع ساختار نحوی منطقی این سنخ آیات و زبان مستقیم آن¬ها، زبان اخبار و توصیف و ارائه¬ی شناخت به مخاطب است، اما هدف نهایی از این توصیفات، تنها آگاهی و شناخت مخاطب نیست بلکه شناخت برای تغییر رفتار و ایجاد انگیزه برای دگرگونی معنوی است که در زبانشناسی انتقادی و در رویکرد ون¬دایک به ان کنترل ذهن گفته می¬شود (جدول 6).
| شیوه تجلی قدرت خداوند در قرآن | متن آیه | سوره | شماره آیه |
|---|---|---|---|
| سرگذشت پیشینیان |
وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ و آن گاه كه پروردگارتان اعلام كرد كه اگر سپاسگزارى كنيد، [نعمت] شما را افزون خواهم كرد، و اگر ناسپاسى نماييد، قطعاً عذاب من سخت خواهد بود. |
إبراهیم | ۷ |
| سرگذشت پیشینیان |
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ لَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ و اگر مردم شهرها ايمان آورده و به تقوا گراييده بودند، قطعاً بركاتى از آسمان و زمين برايشان مىگشوديم، ولى تكذيب كردند؛ پس به [كيفر] دستاوردشان [گريبان] آنان را گرفتيم. |
الأعراف | ۹۶ |
| سرگذشت پیشینیان |
وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ (175) وَ لَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَ لَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (176) و خبر آن كس را كه آيات خود را به او داده بوديم براى آنان بخوان كه از آن عارى گشت؛ آن گاه شيطان او را دنبال كرد و از گمراهان شد (۱۷۵). و اگر مىخواستيم، قدر او را به وسيله آن [آيات] بالا مىبرديم، امّا او به زمين گراييد و از هواى نَفْس خود پيروى كرد. از اين رو داستانش چون داستان سگ است [كه] اگر بر آن حملهور شوى، زبان از كام برآورد، و اگر آن را رها كنى [باز هم] زبان از كام برآوَرَد. اين مثل آن گروهى است كه آيات ما را تكذيب كردند؛ پس اين داستان را [براى آنان] حكايت كن، شايد كه آنان بينديشند (۱۷۶). |
الأعراف | ۱۷۵ و ۱۷۶ |
| سرگذشت پیشینیان |
تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَ تَبَّ (1) مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَ مَا كَسَبَ (2) سَيَصْلَى نَاراً ذَاتَ لَهَبٍ (3) وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ (4) فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ (5) بريده باد دو دست ابولهب و مرگ بر او باد (۱)! دارايى او و آنچه اندوخت سودش نكرد (۲). بزودى در آتشى پرلهیب درآيد (۳)، و زنش [كه] هيمهكش [آتشافروز] است (۴)، بر گردنش طنابى از ليف خرماست (۵). |
المسد | ۱ الی ۵ |
| شیوه تجلی قدرت خداوند در قرآن | متن آیه | سوره | شماره آیه |
|---|---|---|---|
| جهان پس از مرگ |
إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ (1) وَ إِذَا الْکَوَاکِبُ انْتَثَرَتْ (2) وَ إِذَا الْبِحَارُ فُجِّرَتْ (3) وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ (4) عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ (5) آن گاه كه آسمان ز هم بشكافد (۱)، و آن گاه كه اختران پراكنده شوند (۲)، و آن گاه كه درياها از جا بركنده گردند (۳)، و آن گاه كه گورها زير و زبر شوند (۴)، هر نَفْسى آنچه را پيش فرستاده و بازپس گذاشته، بداند (۵). |
الانفطار | ۱ الی ۵ |
| جهان پس از مرگ |
إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ (1) وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ (2) وَ إِذَا الْجِبَالُ سُيِّرَتْ (3) وَ إِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ (4) وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ (5) وَ إِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ (6) وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ (7) وَ إِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ (8) بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ (9) وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ (10) وَ إِذَا السَّمَاءُ كُشِطَتْ (11) وَ إِذَا الْجَحِيمُ سُعِّرَتْ (12) وَ إِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ (13) عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا أَحْضَرَتْ (14) آن گاه كه خورشيد به هم درپيچد (۱)، و آن گاه كه ستارگان تيره شوند (۲)، و آن گاه كه كوهها به رفتار آيند (۳)، و شتران ماده وانهاده شوند (۴)، و آن گاه كه وحوش گرد آيند (۵)، و درياها جوشان گردند (۶)، و جانها به هم درپيوندند (۷)، و از آن دخترك زنده بهگور پرسيده شود (۸): به كدامين گناه كشته شده است؟ (۹) و آن گاه كه نامهها گشوده شوند (۱۰)، و آسمان بركنده شود (۱۱)، و جحيم برافروزانده گردد (۱۲)، و بهشت فرا پيش آيد (۱۳)، در آن روز هر نَفْس بداند چه فراهم آورده است (۱۴). |
التکویر | ۱ الی ۱۴ |
| جهان پس از مرگ |
يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ مَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ (30) روزى كه هر كسى آنچه كار نيك به جاى آورده و آنچه بدى مرتكب شده، حاضر يابد؛ و آرزو كند: كاش ميان او و آن [كارهاى بد] فاصلهاى دور بود. و خداوند شما را از [كيفر] خود مىترساند، و [در عين حال] خدا به بندگان مهربان است. |
آل عمران | ۳۰ |
| جهان پس از مرگ |
يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (24) يَوْمَئِذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دِينَهُمُ الْحَقَّ وَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ (25) روزى كه زبان و دستها و پاهايشان، بر ضد آنان براى آنچه انجام مىدادند، شهادت مىدهند (۲۴)، آن روز خدا جزاى شايسته آنان را به طور كامل مىدهد، و خواهند دانست كه خدا همان حقيقت آشكار است (۲۵). |
النور | ۲۴ و ۲۵ |
امر کردن و سایر موارد آیات دیگری نیز وجود دارند که نمودی از قدرت خداوند هستند: از جمله آیاتی که خداوند در آنها جملاتی را به صورت امری بیان می¬کند. در این آیات هدف خداوند ترساندن انسان¬هاست که وقتی می¬تواند تاثیر داشته باشد که برخاسته از قدرت باشد، که برای این منظور از آفرینش انسان و اداره¬ی جهان و انسان کمک می¬گیرد تا قدرت خود را یادآوری کند.
| شیوه تجلی قدرت خداوند در قرآن | متن آیه | سوره | شماره آیه |
|---|---|---|---|
| امر کردن |
لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ لاَ يُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ مَا آتَاهَا سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْراً (7) بر توانگر است كه از دارايى خود هزينه كند، و هر كه روزى او تنگ باشد بايد از آنچه خدا به او داده خرج كند. خدا هيچ كس را جز [به قدر] آنچه به او داده است تكليف نمىكند. خدا به زودى پس از دشوارى آسانى فراهم مىكند. |
الطلاق | ۷ |
| امر کردن |
يَا يَحْيَى خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَيْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِيّاً (12) اى يحيى، كتاب [خدا] را به جد و جهد بگير، و از كودكى به او نبوّت داديم. |
مريم | ۱۲ |
| امر کردن |
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْکُمْ أَنْفُسَكُمْ لاَ يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (105) اى كسانى كه ايمان آوردهايد، به خودتان بپردازيد. هر گاه شما هدايت يافتيد، آن كس كه گمراه شده است به شما زيانى نمىرساند. بازگشت همه شما به سوى خداست. پس شما را از آنچه انجام مىداديد، آگاه خواهد كرد. |
المائدة | ۱۰۵ |
بحث و نتیجه گیری
تحلیل گفتمان قرآن نشان داد که خداوند در قرآن کریم از هر دو رویکرد مستقیم و غیر مستقیم برای تجلی قدرت خود استفاده می¬نماید. خداوند در گفتمان قرآن در موارد زیادی نحوه آفرینش انسان (یونس، 31 و 34)، نحوه انجام برخی امور (الطلاق، 7؛ الانسان، 30؛ بقره، 165) و زمان خلقت و مرگ انسان را مشخص می¬کند (المؤمنون، 12 الی 16)، جهنم و بهشت را برای انسان تعیین می¬کند (التکویر، 12، 13 و 14)، عذاب یا پاداش می¬دهد (المسد، 3، 4 و 5)، و اوست که اعمال نیک و بد را برای انسان مشخص نموده است (الانفال، 17؛ الانسان، 30 و التکویر، 29). چنین گفتمانی از خداوند در قرآن کریم نمایانگر تجلی¬ قدرت خداوند به طور مستقیم می¬باشد. خداوند در این آیات اظهار می¬کند که قدرت من بر بندگانم کاملا واضح و آشکار است، طوری که هرکس آن را در قلب خود حس می¬کند و می-داند. با وجود اینکه خداوند در برخی آیات قرآن به صراحت از قدرت خود صحبت می¬کند، برخی آیات دیگر نیز هستند که به صورت غیر مستقیم به قدرت خداوند اشاره دارند. خداوند به صورت غیر مستقیم از طریق توصیف خود (الحشر، 23 و 24) و یا از طریق وصف توانایی¬ها و قابلیت¬های خود (الرعد، 2، 3 و 4) قدرتش را به مخاطبین قرآن که انسان¬ها هستند نشان می¬دهد. خداوند به¬گونه¬ای غیرمستقیم این حرف¬ها را در ذهن و قلب انسان¬ها می¬کارد. حرف هایی که قدرت بی¬نهایت خالق را بازمی¬تابانند. آیاتی که به توصیف خداوند، اراده او، خالق بودن او، و جهان پس از مرگ می¬پردازند به صورت غیر مستقیم به قدرت خداوند اشاره دارند، البته لازم به ذکر است که در برخی از آیات ذکر شده هر دو رویکرد مستقیم و غیر مستقیم وجود دارد؛ مانند جهان پس از مرگ که از یک سو با نشان دادن توانایی¬های خداوند در زنده¬کردن و تجسم اعمال به صورت غیرمستقیم و با مشخص کردن نتیجه اعمال به صورت مستقیم قدرت خود را نشان می¬دهد. همه¬ی آیاتی که تحلیل شد، از وجود خدایی سخن می¬گوید که توانایی انجام هر کاری، حتی کارهایی که برای انسان محال می¬نماید را دارد (النور، 24 و 25). از طرف دیگر اگر انسان به او ایمان بیاورد و دستوراتش را انجام دهد به بهترین پاداش¬ها رسیده و اگر کافر شود و از فرمان او سرپیچی کند به بدترین عذاب¬ها مجازات خواهد شد (الاعراف، 96)؛ در واقع از قدرت خود استفاده می¬کند تا انسان را از طریق ترساندن یا تشویق کردن به ایمان آوردن وادارد. از سوی دیگرخداوند انسان¬ها را در برابر قدرتش عاجز و ناتوان می¬شمرد. با این کار اول به انسان¬ها القا می¬کند که شما موجوداتی هستید که قدرت چندانی ندارید؛ شما از گل آفریده شده¬اید، به دنیا آمدن و از دنیا رفتنتان به دست خودتان نیست، برای ادامه¬ی حیات خویش نیازهای جسمی و مادی خاصی دارید، برای ایمن ماندن از بلایا و مصیبت¬ها به نیرویی قویتر از خود نیازمندید، همه¬ی کارهایی که انجام می¬دهید تحت کنترل خداست و اگر او نخواهد قادر به انجام هیچ¬کدام از آن¬ها نخواهید بود و... (الانسان، 30؛ التکویر، 29). سپس بعد از اینکه این تفکر را در ذهن انسان ایجاد کرد که موجودی وابسته و فانی است و در تمام کارها به وجود یک حامی قدرتمند نیاز دارد، خود را به عنوان آفریننده و حامی بزرگ انسان معرفی کرده و به آن¬ها این مژده را می¬دهد که آن قدرت برتر که به دنبالش می¬گشته اند، خود اوست و اگر از او اطاعت کنند این حمایت را برای همیشه از آن خود کرده و برعکس، اگر سربتابند تا ابد از حمایت او محروم شده و گرفتار قهر او خواهند بود (ابراهیم، 7). کاملا مشخص است که خداوند از آنجا که از فکر و قلب انسان خبر دارد به خوبی راه تاثیر در فکر او را بلد است و بهترین راه را برای نشان دادن قدرتش به کار می¬گیرد؛ یعنی از یک سو بر نقطه ضعف¬های انسان دست گذاشته و از سوی دیگر بر قدرت فوق بشری خود تاکید می¬کند. پر واضح است که انسانی که خود را به عنوان موجودی وابسته شناخته است، چنگ به قدرتی می¬زند که بتواند تحت حمایت او قرار بگیرد. روش دیگری که خداوند برای تاثیر سخنانش بر انسان استفاده می¬کند عبارت¬هایی مانند لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (العنکبوت، 63) و لِقَوْمٍ يَتَفَکَّرُون (الاعراف، 176) است. خداوند از این عبارت¬ها استفاده می¬کند تا انسان را به فکر وادارد. انسان بیندیشد که از کجا آمده، به کجا می¬رود و آیا همه¬ی این¬ها می¬تواند بدون نیاز به یک آفریدگار وجود داشته باشد یا نیازمند وجود خالقی قدرتمند است. از طرف دیگر به انسان القا می¬کند که اگر به خدا ایمان نیاورد جزء گروهی قرار می¬گیرد که بی¬فکر نامیده می¬شوند، و از این راه در ناخودآگاه خود به این باور می¬رسد که برای این¬که جزء متفکران قرار بگیرد باید قدرت فوق بشری خدا را پذیرفته و به آن ایمان بیاورد. یکی از تفاوت¬های اساسی که بین گفتمان خدا با دیگر صاحبان گفتمان مشاهده می¬شود، بی¬پرده سخن گفتن و رک گویی در نشان دادن قدرت خود و سرکوب دیگر قدرت¬هاست. همین رک¬گویی و اطمینانی که در گفتمان خدا درباره¬ی قدرتش وجود دارد یکی از تاثیرگذارترین عوامل در پذیرفتن قدرت خداست. خداوند با تحکم و اطمینانی که در سخنانش وجود دارد، به شدت ذهن مخاطبانش را به سمت قدرتش می¬کشاند. در تبیین نتایج تحقیق می¬توان گفت احتمالا جایگاه ویژه خداوند نسبت به انسان باعث شده است که خداوند از روش مستقیم در گفتمان قرآن استفاده کند، این نوع گفتمان با توجه به رابطه خالق و مخلوق بودن خداوند و انسان قابل قبول است و احتمالا تا حدودی به منظور نشان دادن جایگاه خداوند به عنوان آفریدگار مطلق بوده است. استفاده خداوند از شیوه غیر مستقیم در گفتمان قرآن نیز می تواند احتمالا به دلیل رابطه خالق و مخلوق بودن خداوند و انسان باشد. با توجه به رابطه¬ای که بین خداوند و انسان برقرار بوده، و در این رابطه خداوند به عنوان خالق دارای قدرت می¬باشد، کاربرد شیوه غیرمستقیم در گفتمان بخاطر این بوده است که خداوند برای مخلوق خود احترام قائل بوده است. همچنین یکی از دلایل دیگری که خداوند از کلام غیرمستقیم استفاده نموده است می¬تواند به این خاطر باشد که خداوند انسان را به عنوان یک موجود متفکر در نظر گرفته و به او آزادی عمل داده است تا خود انسان درباره این آیات تفکر کند. در مجموع از گفتمان قرآن درباره¬ی قدرت این نتایج استخراج می¬شود: • قدرت خداوند در قران کریم به هر دو صورت مستقیم و غیرمستقیم تجلی یافته است. • حاکمیت خداوند به یک حوزه¬ی خاص محدود نمی¬شود. • گر چه معناى قدرت بطور يكسان بر خدا و انسان صادق است اما بين قدرت انسان و قدرت خدا تفاوت¬هاى بسيارى نهفته است و مهمترين آنها اين كه قدرت انسان محدود، مقيد و متناهى است قدرت خدا نامحدود نامقيد و نامتناهى است. • این حاکمیت منحصر به خداوند است (گروهی نیست). • خداوند با استفاده از این حاکمیت به کافران حمله کرده و مومنین و نیکوکاران را حمایت می¬کند. • هدف از این حاکمیت سود و منفعت بندگان اعلام شده، نه سود و منفعت صاحب قدرت. • این حاکمیت محدود به زمان و مکان خاص نیست، بلکه جهان¬شمول است و همه¬ی زمان¬ها را شامل می¬شود. • خداوند در قرآن کریم سعی در ترسیم سیمای انسان¬های خوب و برجسته کردن ویژگی¬های آن¬ها دارد (همانند گفتمان¬ سایر صاحبان قدرت). • در قران از سایر قدرت¬ها نیز سخن گفته شده و در طول قدرت خدا قرارگرفته اند. مانند قدرت رسول خدا و جانشینانش و همچنین قدرت نیکوکاران و صالحین. که همه¬ی این¬ها مشروعیت خود را از قدرت خدا کسب می¬کنند (البقره، 30) و (النور، 55).
پانویس و منابع
o آذر نژاد، شکوه. (1385). مطالعه مفهوم انسجام زبانی در قرآن کریم. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه پیام نور تهران.
o آقاگل زاده، ف، (1381). مقایسه و نقد رویکردهای تحلیل کلام و تحلیل کلام انتقادی در تولید و درک متن. رساله دکتری، دانشگاه شهید بهشتی.
o آقاگل زاده، ف، (1385). تحلیل گفتمان انتقادی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
o آقاگل زاده، ف، و غیاثیان، م. (1386). رویکردهای غالب در تخلیل گفتمان انتقادی. فصلنامه زبان و زبان شناسی، 39-54 ،3(5)
o بوآس، جی و دیگران (1376). دیرینه زبانشناسی عربی. ترجمه سیّد علی میر عمادی. تهران: انتشارات رهنما.
o بهرامپور، شعبانعلی (1379). "درآمدی بر تحلیل گفتمان". مجموعه مقالات گفتمان و تحلیل گفتمانی، به اهتمام محمد رضا تاجیک. تهران: فرهنگ گفتمان.
o روبینز، آر. اچ. (1384). تاریخ مختصر زبانشناسی. ترجمه علی محمد حق شناس. تهران: نشر مرکز، چاپ ششم.
o رویگران، ش. (1378). سخن همدلانه ورقابت جویانه در ادبیات زنان پس ازانقلاب. (پایان نامه کارشناسی ارشد). دانشگاه تهران.
o سلطانی، ع. ا. (1383). قدرت، گفتمان و زبان: سازوکارهای جریان قدرت در مطبوعات. (رساله دکتری). دانشگاه علامه طباطبایی.
o فراستخواه، مقصود (1376). زبان قرآن. تهران: انتشارات علمی فرهنگی.
o فرکلاف، ن. (1389). تحلیل انتقادی گفتمان. گروه مترجمان. تهران: دفترمطالعات و توسعه رسانه ها.
o فصیحی هرندی، مجید (1380). بررسی روابط انسجامی در قرآن: سوره یوسف (ع). پایان نامه کارشناسی ارشد زبانشناسی همگانی . دانشگاه علامه طباطبایی.
o قرآن کریم، ترجمه مهدی الهی قمشه ای (1380).
o قلی زاده، حیدر (1378). مشکلات ساختاری ترجمه از عربی به فارسی در محدوده قرآن کریم. پایان نامه دکتری زبان و ادبیات فارسی. دانشگاه تربیت مدرس.
o لطفی، عباس (1380). تجزیه و تحلیل منظورهای ضمنی در قرآن مجید بر اساس اصل همکاری گرایس. پایان نامه کارشناسی ارشد زبانشناسی همگانی. دانشگاه تهران.
o مرادی، مجتبی (1384). تجزیه و تحلیل متنی جزء بیست و هفتم قرآن کریم. پایان نامه کارشناسی ارشد آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان. دانشگاه شیراز.
o ون دایک، ت. (1382). مطالعاتی در تحلیل گفتمان: ازدستورمتن تا گفتمان کاوی انتقادی. گروه مترجمان، تهران: مرکزمطالعات و تحقیقات رسانه ها.
o Bloor, M. and Bloor T. (2007). The Practice of Critical Discourse Analysis: An Introduction. London : Hodder Education.
o Fairclough, N. & Wodak, R. (1997). Critical discourse analysis. In Van Dijik, T. (Hg.): Discourse studies: A multidisciplinary introduction, 2, London: Sage, 258-284.
o Fairclough, N. (1985). Critical and descriptive goals in discourse analysis. Journal of Pragmatics, 9, 739-763.
o Fairclough, N. (1989). Language and Power. London: Longman.
o Foucault H, M. (1972). Archaeology of knowledge. London: Tavistock publications.
o Foucault, M. (1980). Power/knowledge: selected interviews and other writings. New York: pantheon Books.
o Fowler, R. et al. (1979). Language and Control. London: Rutledge and Kegan Paul.
o Hodge, Robert and Gunther Kress. 1988 ؟؟؟؟. Social Semiotics. London: Polity Press.
o Peymani, M. (1998). Analysis of Implicatures of Conversations in the Holy Quran. Shiraz university.
o Van Dijk, T. (1985). Prejudice in Discourse. Amesterdam: Benjamins.
o Van Dijk, T. (1993). Elite Discourse and Racism. Newbury Park.CA: Sage.
o Van Dijk, T. (2001). "Multidisciplinary CDA: A pela for diversity" 95-120. in Methods of Critical Discourse Analysis. (eds.), Wodak R. and M. Mayer, London: Sage.
o Weiss, G. & Wodak, R. (2003). Eds. Critical discourse analysis: Theory and interdisciplinary. , Houndmills, UK: Palgrave Macmillan.
o Wodak, R. (1989). Language, Power and Ideology. Studies in political discourse. Amsterdam: Bejamins.
o Wodak, R. (1995). "Critical Linguistics and Critical Discourse Analysis" 204-210 In Handbook of Pragmatics-Manual, (eds.), J. Verschuren and et al. Amsterdam: John Benjamins.
o Young, L. & Fitzgerald, B. (2006). The power of language: How discourse influences society. London: Equinox.