تحلیل کلام در قرآن کریم
خلاصه
در این مقاله سعی شده است با تحلیل کلام بر اساس یکی از تئوری های زبانشناسی در قرن 20 بلاغت و تاثیر آن برروی احکام و دستورات جاری شده در قرآن کریم و اعجازی که از نظر انسجام آیات به وفور در این کلام الهی موجوداست مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد. بدیهی است دامنه وسیع وحی الهی در این تحقیق محقر و مختصر نمی تواند بگنجد و مثا ل ها و مضامین موجود و یافت شده توسط نویسنده مقاله صرفا به صورت چکیده ای در این مقاله گزارش شده است.
کلمات کلیدي
تحلیل کلام، کنش گفتاری، آیات انشایی، اعلان و اظهار، انسجام.
در کتاب "تحلیل کلام" اثر گ. کوک، آنجا که از یک ارتباط کلامی موفق و کلام منسجم سخن رانده می شود، از لزوم دانش و آشنایی با فضای فیزیکی و اجتماعی که در آن سخن مبادله می شود نیز صحبت می شود. نظریه کنش گفتاری که اولین بار توسط جان استین بیان شده است، سعی بر بیان و به قاعده در آوردن چگونگی کارکرد دانش و آشنایی نسبت به محیط پیرامون درتحلیل کلام دارد. وی نخستین بار نظریه خود را در سلسله سخنرانی هایی ارائه نمود که بعدا به صورت کتابی تحت عنوان " چگونه کارها را با کلمات انجام دهیم" چاپ شد. این نظریه به مرور توسط فیلسوفان و متفکرین دیگری از جمله جان سرل توسعه یافت. (1989:35)
نظریه کنش گفتاری، به وجود یک دسته عبارات یا اظهاراتی (utterance) قائل است که آیینی (ritualistic) هستند، ارجاع آنها به خود آنهاست، به بیانی، نقش دستوری (function)آنها توسط صورت (form) خود عبارات بوجود آمده اند. این دسته عبارات ، اعلان یا اظهار declaration) ) نامیده شده اند. عباراتی که در آنان گفتار با انجام عمل یکی است. مثل اظهارات رسمی که در دادگاه توسط قاضی،متهم یا شاهد بیان می شود. عباراتی که در هنگام افتتاح یک ساختمان و یا به راه انداختن یک کشتی بر زبان رانده می شود. البته صحیح بودن چنین عباراتی مشروط به وجود شرا یطی (felicity conditions) در پیرامون آن نیز هست. کلمات باید توسط صاحب کلامی اظهار شده باشد که اعتبار و اقتدار لازم را داشته باشد، باید زمان و مکان آن و یا اظهار آن به صورت شفاهی رعایت شده باشد. و به نظر نویسنده کتاب،به دلیل شرایط لازم برای پدیدآمدن، این عبارات نادر هستند. ما به این دسته عبارات که منشا الهام این تحقیق می باشد باز خواهیم گشت.
دسته دیگر از عبارات به نام عبارات اجرایی (performative) نامیده شده اند و برزبان راندن یا بهتر بگوییم صادر شدن آنها نیز به منزله به انجام رساندن و به اجرا در آمدن است ، این ها نیز برای صحیح بودن دارای شرایطی هستند. اینها عباراتی امری هستند که از فرستنده sender) ( به گیرنده ( receiver ) پیام ابلاغ می شود. در نظریه کنش گفتاری شرایط مناسب برای صدور امر و فرمان به چهار دسته تقسیم می شود:
1- فرستنده پیام بداند و باور داشته باشد که کار و اقدام مورد نظر باید انجام شود.
2- گیرنده پیام قابلیت و توانایی انجام آن کار و اقدام را داشته باشد.
3- گیرنده پیام ملزم به انجام آن کار و اقدام باشد.
4- فرستنده پیام حق صدور فرمان و امر را به گیرنده پیام داشته باشد.
در صورت وجود این چهار شرط ولو اینکه جمله یا عبارت در ارتباط کلامی یا همان کنش گفتاری مستقیما با افعال امری نیامده باشد، نوع عبارت از نوع اجرایی (performative) خواهد بود. مثالی که برای وجود این شرایط و وجوب صدور امر و وجوب اطاعت از آن، در کتاب گ.کوک آورده شده است، ارتباط قدرتمندانه حاکم مابین یک فرمانده ارتش و زیرمجموعه خود مثلا یک گروهبان ارتش است.
وجود این دو نوع عبارات ، عبارات آیینی که در محضر یک قاضی بر زبان رانده می شود و عبارات اجرایی که صدور فرمانی را با شرایط مخصوص ایجاد می کند، برای ما الهام بخش و تداعی گر محیطی بسیار وسیع گردیدند که درحال، آینده و گذشته ویا از نظر مکانی وزمانی در دو جهان دنیوی و اخروی توسط پروردگار و یا مابین جمع کثیری از مردم و بندگان در کتاب آسمانی قرآن به وضوح مشاهده می شود.
مسلما قصد ما در این تحقیق محدود نمودن و تنزل دادن کلام پروردگار و وحی الهی به یک تئوری زبانشناسی نیست بلکه بررسی یکی از جنبه های بلاغت قرآن به عنوان بارزترین جنبه های اعجاز آخرین کتاب آسمانی است که در اینجا با استفاده از یک نظریه زبانشناسی پدیدآمده در قرن20 به عنوان ابزار، و بررسی و نشان دادن دقت و صراحت متن قرآن مجید مورد مطالعه قرار می گیرد.
ما در مطالعه در قرآن کریم ، از این پس ترجیح می دهیم به جای عبارت یا همان utterance از واژه آیه استفاده کنیم؛ در این تحقیق نمونه هایی از عبارات اجرایی و امری و ارتباط آن ها با یکدیگر مورد مطالعه قرار می گیرد. البته در مباحث فنی توسط فقها و مفسرین از دو نوع آیه "محکمات" و " متشبهات" صحبت می شود که چگونگی تطبیق آن به موارد پیشنهاد شده در فوق قابل بررسی است.
مثال ها
اولین آیه ای که به نظر می رسد در دسته آیاتی باشد که نقش اعلان و اظهاررا به عهده دارد همان آیه دوم از دومین سوره قرآن یعنی سوره بقره است.: "ذالک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین "( آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد و مایه هدایت پرهیزکاران است. ) آیات بسیاری از این دسته که به معرفی و اعلان وجود کتابی قانونگذار و هدایتگرمی پردازد وجود دارد: "هذا کتاب انزلناه مبارک مصدق الذی بین یدیه"- (این کتابی است پربرکت و آنچه را از پیش آمده تصدیق می کند.) در حقیقت این آیه و آیات مشابه آن، اعلان و اظهاری است که بسیاری از اوامر را در خود می گنجاند. ارتباط بین آیات اعلانی با آیات امری بسیار مهم بنظر می رسد. به طوری که این دو نوع آیات در بسیاری از مواقع در کنار هم قرار می گیرند. گویی آیات اعلانی شاهدی برای وجوب اطاعت دریافت کننده پیام است . بطور مثال آیه 110 سوره انعام با یک امر آغاز می شود و با یک اعلان که خود دلیل واجب بودن از اطاعت است پایان می پذیرد: و اقیموا الصلوه و اتواالزکوه.........ان الله بما تعملون بصیر. برای ارتباط آیات امر و اعلان، لازم است مجددا شرایط ایجاد کنش گفتاری د ر عبارات آیینی و عبارات امری از این منظر مورد مطالعه قرار گیرد. در عبارات آیینی دیدیم که پیام باید از طرف صاحب کلامی دارای اقتدار و اعتبار صادر گردد. در آیاتی نیزکه ما آن ها را بصورت اظهار و اعلان مورد مطالعه قراردادیم از طرف وجودی صاحب اقتدار صادر، وبا صلابت و بطور صریح و واضح اظهار گردیده است. اظهار آن همان اجرای آن است و هیچ شک و شبهه ای در آن باقی نمی گذارد. می توان گفت که در اکثر موارد آیات آغازین سوره ها، از نوع آیات اظهار و اعلان هستند بطور مثال، اولین آیه سوره انعام: • "الحمدالله الذی خلق السموات و الارض و جعل الظلمات والنور ثم.........." همانطور که مشاهده می شود این آیه علاوه بر حمد خداوند یک نوع اعلان و اظهار است. خداست که آسمان و زمین را آفریده است. • آیه 73: "هو الذی خلق السموات و الارض با لحق و یوم یقول کن فیکون........." این آیه مانند بسیاری از آیات دیگر که نقش اعلان و اظهار را دارد، تحکیم کننده وجوب اطاعت از امر الهی نیز هست. سخن او حق است، حکومت مخصوص اوست، از پنهان و آشکار با خبر است و حکیم و آگاه است. • آیه 95:" ان الله فالق الحب و النوی یخرج الحی من المیت و مخرج المیت من الحی ذالکم الله........".این اظهارات و اعلانات، در حقیقت استدلالی است برای لزوم پیروی از آیات امری: خداوند شکافنده دانه و هسته است. زنده را از مرده خارج می سازد، ومرده از زنده بیرون می آورد، این است خدای شما. و در حقیقت در همین سوره نیز دستورات و اوامری برای بندگان صادر شده است که به ده فرمان الهی مشهور است . این فرمان ها در آیات 151 تا 153 قرار گرفته اند: 1- چیزی را شریک خدا قرار ندهید. 2- به پدر و مادر نیکی کنید. 3- فرزندانتان را از (ترس) فقر نکشید؛ ما شما و آنها را روزی می دهیم. 4- نزدیک کارهای زشت و قبیح نروید؛ چه آشکار باشد و چه پنهان 5- نفسی را که خداوند محترم شمرده، به قتل نرسانید؛ مگر به حق ( و بر اساس قانون الهی). 6- هیچ گاه جز به قصد اصلاح، نزدیک مال یتیمان نشوید؛ تا هنگامی که به حد بلوغ رسند. 7- کم فروشی نکنید و حق پیمانه و وزن را به عدالت ادا کنید. 8- (به هنگام داوری و شهادت و در هر موردی که) سخن می گویید، عدالت را رعایت نمایید؛ حتی اگر در مورد نزدیکان بوده باشد. 9- به عهد الهی وفا کنید و آن را نشکنید. 10- این راه مستقیم من است؛ از آن پیروی کنید واز راه های مختلف ( و انحرافی ) پیروی نکنید که شما را از راه حق، دور می سازد. آنچه که قابل تامل است، اظهاری است که در بند 10 فرمان های ذکر شده در فوق آمده است: وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا. در اینجا اظهار و اعلانی بی چون و چرا انجام پذیرفته است. در سوره ی مبارکه ی یاسین نیز با دسته ای از آیات اعلانی روبرو می شویم. يس ﴿۱﴾ سوگند به قرآن حكمتآموز (۲) وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ ﴿۲﴾ كه قطعا تو از [جمله] پيامبرانى (۳) إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۳﴾ بر راهى راست (۴) عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿۴﴾ [و كتابت] از جانب آن عزيز مهربان نازل شده است (۵) تَنزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ ﴿۵﴾ تا قومى را كه پدرانشان بيمداده نشدند و در غفلت ماندند بيم دهى (۶) لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ ﴿۶﴾
در آیات امری خطاب ها متنوع است و گیرنده های پیام به چند دسته تقسیم می شوند: - پیامبران وبطور خاص حضرت رسول ختمی مرتبت : "یا ایهالمزمل قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا"( سوره مزمل، آیات 1 و 2) ، "یا ایها المدثرقُمْ فَأَنذِرْ" (آیات 1 و 2) ، يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا (سوره 33-آیه 1) - تمامی بندگان : يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِي تَسَاءلُونَ بِهِ وَالأَرْحَامَ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا (سوره4-آیه 1) - مومنین: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَن يَبْسُطُواْ إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ( سوره 5 , آیه11)
همانطور که اشاره شد، آیات مربوط به اعلان و اظهار، لزوم اطاعت از اوامر الهی را نیز شهادت می دهد و با عوامل چهارگانه شرایط صدور آیات امری ارتباط تنگاتنگی دارد. در اینجا سعی می کنیم اظهارات خود را با مثال هایی از آیات قرآنی و بررسی شرایط چهارگانه بیشتر توضیح دهیم. 1- شرط اول : فرستنده پیام بداند و باور داشته باشد که کار و اقدام مورد نظر باید انجام شود. در قرآن کریم هر فرمانی که صادر می شود برای رستگاری و فلاح ، هدایت، سعادت اخروی، قرب الهی، ....... بشر است. بسیاری از آیات امری در برگیرنده عباراتی همانند لعلکم تفلحون ، و عبارات مشابه آن می باشند: "يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ" (سوره 5- آیه 35) 2- شرط دوم: گیرنده پیام قابلیت و توانایی انجام آن کار و اقدام را داشته باشد. در قرآن انسان به عنوان خلیفه و جانشین خداوند برروی زمین معرفی شده است. و اینکه فطرت او بر اساس این سرشته شده است که اگر خواستار هدایت شود، مورد هدایت قرار بگیرد. هدایت یافتن در اینجا در حقیقت نوعی رد یابی و دنبال کردن اوامر الهی است، چگونگی راه های رسیدن به او. 3- شرط سوم: گیرنده پیام ملزم به انجام آن کار و اقدام باشد. معمولا یکی از دلایل الزام در انجام کاری، عهد و پیمانی است که برای انجام کار بین طرفین منعقد می شود. عهد و پیمان اطاعت از اوامر الهی ودر حقیقت عهد و پیمان بندگی را آدمی در روز الست با خدای خود بسته است. همه ما می دانیم انسان بار امانت الهی را خریدار شده است، که اگر به کوه ها سپرده می شد، توان تحمل آن را نداشتند. "وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ (سوره 7، آیه 172)" 4-شرط چهارم: فرستنده پیام حق صدور فرمان و امر را به گیرنده پیام داشته باشد. اگر فقط به آیات اظهار و اعلان بسنده کنیم، تمامی آن ها نشانگر این است که تنها خداوند متعال صاحب مطلق حق برای صدور فرمان به بشر است. اوست که پروردگار و خالق است، آسمان ها و زمین را آفریده است، بینا،بصیر، علیم و صاحب تمامی اسامی اعظم است، .....این آیات نشا نگر وجوب اطاعت از پروردگار است. به عنوان پایان مطالعه خود در این تحقیق، به دو فرمان کلیدی در قرآ ن کریم که در حقیقت سرنوشت آدمی را رقم زده است اشاره می کنیم، گر چه این مطالعه کاری است فراتر از آنچه که ما بر اساس تئوری گ. کوک به آن پرداختیم. امر اول، فرمان پروردگار به تمامی ملائکه و ابلیس برای سجده کردن بر حضرت آدم و سرباززدن ابلیس از آن . از آیاتی که به این امر پرداخته است بطور مثال در سوره انعام آیه 34 است. " و اذ قلنا للملائکه اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس. وبرای این نافرمانی ابلیس از "کافران" شد. و در آیه بعد یعنی آیه 35، آدم از طرف پروردگارش امر می شود از ابلیس متابعت نکند وبه آن درخت نزدیک نشود او اطاعت نکرد و از "ظالمان" شد. گویی این دو فرمان و از سر باز زدن از آن دو ، سایر فرمان ها را در قرآن تحت الشعاع خود قرار می دهد و تمامی فرمان ها و سرنوشت آدمی حول این دو فرمان قرار می گیرد. در این مطالعه که به اختصار به برخی آیات اشاره شده است و مضامین فراوانی در قرآن کریم برای آن می توان ارائه نمود، انسجام و بلاغت کلام الهی را در قرآن کریم که همانا اولین شاخص اعجاز آن می باشد را به وضوح نمایان می سازد.
منابع
ارجاعات: Guy Cook, Discourse, Oxford University Press, 1989