اعجاز کيهانشناسي قرآن در ارائه مدل توسعه يابنده از جهان
چکیده
قرآن کريم برای بيان قدرت خداوند متعال به آفرينش جهان مادي و برخي ويژگيهاي آن اشاره مي کند. اين کتاب آسماني در آيه30 سوره انبياء، به مرحلهاي از آفرينش اشاره دارد که آسمانها و زمين بسته بودند و خداوند آن را باز کرده و به فرموده آیه 47 سوره ذاريات، آسمان و زمین هنوز در حال گسترش است و بنابر آیه 67 سوره زمر در پایان جهان، آسمانها درهم پیچیده شده و به حالت اولیه آفرینش برمیگردند. کيهانشناسان با بهرهگيري از ابزارها و شيوههاي تجربي، مدلهاي گوناگوني را براي جهان مادي ارائه دادهاند. بنابر برخي مدلها، [همچون جهان ايستاتيک] جهان مادي شکلي ثابت دارد و نماي کلي آن تغيير نمي کند. در مقابل، مدل مهبانگ که از آن با عنوان مدل استاندارد نيز ياد ميشود ادعا ميکند که جهان مادي از باز شدن انفجار گونه ماده ـ فضا ـ زمان از نقطهاي اوليه بوجود آمده است. ذرّه بسيار چگالي، که به صورت آتشگويي وسيع از گازهاي بينهايت چگال و سوزان بود و حدود 7/13 ميليارد سال پيش منفجر شد و انبساط آن به شهادت تغيير مكان سرخ، هنوز ادامه دارد. برخی از یافته ها و شواهد کیهان شناسی و فیزیکی ادامه یافتن این گسترش را برای همیشه، نشان می دهند، در حالیکه دسته ای دیگر از شواهد، به پایان یافتن و آغاز روند معکوس را بیان می کنند. یافتههاي دانش کيهانشناسي ميتواند تفسيري بر اين موضوع قرآني باشد و پذيرش شگفتي و حتي اعجاز علمي اين آيات را موجه سازد.
واژگان کليدي
- قرآن . اعجاز . مهبانگ . گسترش جهان . انقباض جهان
مقدمه:
دانشمندان مدلهاي رياضي گوناگوني را از جهان ارائه دادهاند كه برخي از آنها حاكي از گسترش جهان است. گسترش وتوسعه جهان ازجمله مسايل علمي است كه با پيشرفتهاي نجومي در زمينه نورشناسي، مطرح شده و مورد كنكاش قرار گرفته است. به عقیده برخی دانشمندان، روند این گسترش برای همیشه ادامه پیدا خواهد کرد و مانعی برای توقف آن وجود ندارد. در مقابل، گروهی معتقد به توقف گسترش جهان در آینده و آغاز بازگشت آن به صورت اولیه هستند. به اعتقاد برخی مفسران، قرآن کريم در آیات 30 سوره انبياء، 47 سوره ذاريات و 67 سوره زمر به آنچه در روند آفرينش اتفاق افتاده و در ادامه رخ خواهد داد اشاره کرده است.
روش شناسی بحث:
تبيين آيات قرآن از جمله وظايفي است که بنابر نص قرآن بر عهده پيامبر اسلام (ص) و به تبع، امامان معصوم (ع) قرار داده شده است. (نحل: 44) عالمان مسلمان و حتي برخي دانشمندان غيرمسلمان با تخصصهاي گوناگون در حدّ توان و معلومات خويش كوشيدهاند تا مراد خداوند متعال از آيات قرآن را بفهمند و با تبيين آن براي مردم، گوشهاي از عظمت بيانتهاي قرآن كريم را به مردم بنمايانند. هزاران كتاب، تفسير و مقاله، گوياي چنين كوششي است. آنان در اين راه از روشها و گرايشهاي مختلفي بهره بردهاند كه روش علمي در تفسير، از جمله آنهاست. اين شيوه تفسيري که ميتوان نمونههاي دقيقي از آن را در روايات تفسيري معصومان مشاهده کرد، از دانش تجربي به طور گستردهاي در تفسير آيات قرآن بهره ميبرد. تفسیر علمی به شكلي كمفروغ از ديرباز در بين مسلمانان رواج داشت اما به دلايلي، در قرن چهاردهم رشد چشمگيري كرد و بر بخشهاي گستردهاي از تفاسير سايه افكند. اين شيوه تفسيري همواره جذابيت خاصي براي مردم به ويژه اقشار تحصيلكرده و جوانان داشته و حضور بيشتر قرآن در ميان مسلمانان و جوامع علمي را به دنبال داشته است در عين حال رويكردهاي يكساني به اين روش تفسيري وجود نداشته است. اين روش تفسيري همچون ديگر روشها، به سه صورت، زيادهروي (افراط)، كندروي (تفريط) و ميانهروي (اعتدال) تجلي يافته و هركدام موافقتها و مخالفتهايي را به دنبال داشته است. جريان اوّل با مطلقانگاري يافتههاي علمي و تكيه بر فرضيهها و نظريههايي كه در معرض اصلاح و گاه بطلان بوده دچار لغزش شد؛ در بسياري از موارد با به فراموشي سپردن رسالت قرآن، در ورطه تفسير به رأي افتادهاند. جريان دوّم نيز يكسره نقش علوم طبيعي و دستاوردهاي بشري را در تفسير قرآن ناديده گرفت و قرآن را از هر گونه مباحث علوم تجربي تهي پنداشتهاند. در اين ميان، جريان سوّم با متانت و دورانديشي بيشتري وارد اين ميدان شد و با در نظر گرفتن رسالت قرآن با استخدام و به كارگيري علوم تجربي، به بررسي و تفسير آيات در بردارنده اشارات علمي قرآن پرداخت. با اين كه گرايش علمي در تفسير قرآن ويژگي قرن چهارده است؛ امّا ريشههاي ظريف و نمودهاي كم رنگتري ازآن را در تفاسير قرون گذشته نيز ميتوان يافت. تفسير علمي به شيوههاي گوناگوني توسط دانشمندان و مفسران صورت گرفته است. برخی با اعتقاد به وجود تمام علوم در قرآن کریم به استخراج همه علوم از این کتاب مقدس پرداخته اند (غزالي، 1365 : 27) و یا به تحميل و تطبيق فرضيهها و نظريهها بر قرآن را تاکید داشتند. آنان در این مسیر دست به تأويل ميزدند و ظواهر آيات را به نظريات و علومي كه در نظر داشتند بر ميگرداندند. گروهی نیز به درستی، علوم را براي فهم بهتر قرآن در استخدام می گرفتند و معتقد بودند قرآن کریم می تواند به علوم، جهت دهی و برای آن نظريهپردازي کند.
پیشینه بحث:
پيشينه كاوشهاي انسان براي يافتن نقطه آغازين آفرينش و سير تحولات آفرینش، آنسان طولاني است که به سختي ميتوان آغازي را براي آن تعيين کرد. به اعتقاد ارسطو، که نظريه غالب در عصر نزول قرآن كريم نيز بوده است، تمام اجسام آسماني در منطقه فوق القمري از عنصر فساد ناپذيري به نام اتر ساخته شدهاند. اتر داراي ميل طبيعي براي چرخيدن به دور مركز جهان در مسير دايرههايي كامل بود. اين انديشه بنيادين در اخترشناسي بطلميوسي تعديل و بسط يافت. (چالمرز، 1381: 86) اين انديشور يوناني آسمان و اجرام آسمانی را ازلي و ابدی و غیر قابل تغییر ميدانست. (ارسطو، 1379 : 71) اين در حالي است که قرآن کريم در آیات 30 سوره انبياء، 47 سوره ذاريات، و 67 سوره زمر به صراحت با بسياري از اين آموزههاي باطل مخالفت کرده و پرده را از واقعيت و حقيقت هستي و آفرينش کنار ميزند و رخدادهايي که در روند آفرينش اتفاق افتاده است را به زيبايي بيان ميکند؛ تا حدَي که برخي از مفسران و دانشمندان آن را اعجازي نجومي از قرآن کريم قلمداد کردهاند. از جمله دانشمندان و نویسندگانی که به بررسی علمی این آیات پرداخته اند می توان به آیت الله معرفت در کتاب التمهيد في علوم القرآن، دکتر رضایی اصفهانی در کتاب پژوهشی در اعجاز علمی قرآن و زغلول نجار در کتاب السماء في القرآن الکريم نام برد. 1- =گسترش آسمانها:= ﴿ وَ السَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ ﴾ (ذاريات:47) (وآسمان را با قدرت بنايش كرديم وقطعاً ما گسترش دهندهايم.)
2-1- مفهومشناسي:
«أيد» درلغت به معني قدرت، (جوهري، 1404ق.، 2 :443) توانايي وحفظ (ابن فارس،1420ق. 1 :88) است. برخي از مفسران، نعمت را نيز جزء معاني اين مادّه ذكر كردهاند (طباطبايي، 1417ق. 18، :382 ؛ طبرسي، 1372ش. ج9، :267)كه صحيح به نظر نميرسد چراكه آنچه هم معني توانايي و هم نعمت، بكار ميرود «أيدي» است كه جمع كلمه «يد» ميباشد.(مكارم شيرازي، 1376ش. 8 :157) واژه موسعون از مادّه «وسع» به معناي توانايي و طاقت (جوهري، 1404ق. 3 :1298) گسترده شدن و جادار نمودن (حسين بن محمد راغب 1426ق. :871 ؛ حسن مصطفوي، 1402ق. 13 :103) آمده است. ايساع و توسيع مصادر ثلاثي مزيد اين مادّه و ضد تضييق هستند. (جوهري، 1404ق. 3 :1298 ؛ ابن فارس، 1420ق. 6 :109) مجمع البيان درباره مصدر باب إفعال از اين مادّه مينويسد: «إيساع، فزوني و گسترش دادن چيزي در جهات مختلف است.» (طبرسي، 1372ش. 9 :267)
2-2- اسرار علمي گسترش جهان:
دانشمندان مدلهاي رياضي گوناگوني را از جهان ارائه دادهاند. برخي همچون نيوتن آن را ايستا و ساكن ميدانستند و قائل بودند به زودي تحت تأثير نيروي گرانش، شروع به انقباض خواهد كرد. (هاوكينگ، 1375ش. :58) تا قرن اخير عقيده به جهاني ايستا آنچنان قوي بود كه حتي هنگامي كه اينشتين نظريه نسبيت عام را در سال 1915 فرمولبندي كرد، آنقدر به ايستا بودن جهان بزرگ اطمينان داشت كه براي امكان آن، با وارد كردن مقدار ثابتي در معادلات خود به نام ثابت كيهاني، نظريه خود را اصلاح كرد. اينشتين مدلي را معرفي كرد كه به نام «جهان ايستاتيك» مشهور شد. در اين مدل جهان، كروي و در عين حال ايستاست و در زمان حال، كوچك و بزرگ نميشود. البته او بعدها وارد كردن ثابت كيهاني را بزرگترين اشتباه خود خوانده بود. (ريگدن، 1381ش. 3 :1290) گرچه انیشتین ثابت کیهانی را بزرگترین اشتباه خود خواند اما شاید این عامل یکی از بزرگترین دستاوردهای مطالعات او باشد. اندازه گیریهایی که در سال 1998 گزارش شدند نشان می دهند که جهان با سرعت بیشتر و بیشتری رو به گسترش است. به علاوه، سرعت گسترش همانطور که در نسبیت عام با ثابت کیهانی محاسبه شده بود، افزایش یافته است. مدل ديگري كه از جهان ارائه شده است، جهان را در حال گسترش ميداند. ملوين سليفر (متولد1875م.) اوّلين كسي بود كه با كمك يافتههاي علمي، اين نظريه را ارائه داد. او با بررسي خطوط طيفي ستارگان به اين نتيجه رسيد كه ستارگان در حال دور شدن از ما هستند. (روسو، 1335ش. :739 ) ژرژلومتر (ويليلم، 1374ش. :133) و هابل از ديگر دانشمنداني هستند كه با سليفر هم عقيده گشتند. هابل تحقيقات سلفير را ادامه داد و در اينباره قانوني ارائه داد كه به نام «قانون هابل» مشهور است. (هوگان، 1383ش. :58 ؛ هاچ، 1377ش. :251) اين دانشمندان جهان را به بالني تشبيه ميكنند كه در حال باد شدن است و بر روي آن نقطههايي وجود دارد. هر چه بالن بزرگتر ميشود فاصله نقطهها از هم بيشتر ميگردد؛ در ضمن نقاطي كه از هم فاصله بيشتري دارند با سرعت بيشتري نيز از يكديگر دور ميشوند. (هاچ، 1377ش. :258 ؛ دگاني، 1382ش. :152) كيهانشناسان معتقدند پس از انفجار بزرگ اجزاي تشكيل دهنده عالم از هر سو پراكنده شدند و اين حركت در جهات مختلف ادامه دارد. (رضوي، 1348ش. :75 ؛ هوگان، 1383ش. :47) آنان با تجزيه نور ستارگان، اين نظريه علمي را تا حد زيادي تقويت كردهاند. (جعفري، 1379ش. :138) ابزارهاي ويژهاي ميتوانند نور دريافتي از هر ستاره را تجزيه كنند و آن را به صورت رنگين كمان يا طيف درآورند كه شامل رنگهاي قرمز، نارنجي، زرد، سبز، آبي، نيلي و بنفش است. در امتداد اين رنگين كمان خطهاي تيرهاي ديده ميشود. اگر جسمي كه نوراني است در حال دور شدن از ما باشد، خطهاي تيره به طرف رنگ قرمز كه در لبه طيف قرار گرفته است حركت كرده و تغيير مكان ميدهند. جسم هر قدر سريعتر حركت كند تغيير مكان خطها به طرف قرمز بيشتر خواهد بود. چون جهان در حال انبساط است، كليه أجرامي كه در دور دست قرار گرفتهاند در حال دور شدن از ما هستند و اين انتقال به قرمز را نشان ميدهند. هر قدر اين انتقال به قرمز بيشتر باشد جسم در فاصلهاي دورتر از ما قرار گرفته است و با سرعت بيشتري از ما دور ميشود (جعفري، 1379ش. :138) و چنانچه قرمز گرايي را اندازه گيري نمائيم ميتوانيم بفهميم كه جسم به چه سرعتي در حال دور شدن از ماست. (هاوكينگ، 1375ش. :58) هابل در سال 1929م. اعلام كرد كه دور شدن كهكشانها با نظم خاصي صورت ميگيرد؛ يعني هرچه فاصله كهكشانها از ما دورتر ميشود، سرعت آنها نيز بيشتر ميگردد. (روسو، 1337ش. :409) به طور كلي سه نظريه مشهور درباره روند تكاملي كيهان وجود دارد: بنابر نظريه اوّل، مجموعه كيهاني با كندي مقيدي در حال انبساط است؛ به گونهايكه نيروي جاذبه بين كهكشانهاي مختلف، سبب ميشود كه اين انبساط رفتهرفته كند شده و سرانجام متوقف شود و سپس كهكشانها به سوي يكديگر آغاز حركت كرده و جهان هستي «بسته» شود. در اين مدل كه در آن كيهان نخست منبسط و دوباره منقبض ميشود، فضا همچون زمين در روي خودش خم شده است. بنابراين از نظر وسعت و اندازه «متناهي » است. در نظريه دوم مجموعه كيهاني آنچنان سريع انبساط مييابد كه جاذبه گرانشي هرگز نميتواند آن را متوقف سازد و فقط سرعت آن را كمي كاهش ميدهد. در اين مدل كه در آن گسترش كيهان تا ابد ادامه مييابد، فضا نامتناهي است و شبيه زين اسب خميده ميشود. در نظريه سوم سرعت انبساط مجموعه كيهاني فقط به اندازهاي است كه براي جلوگيري از درهمفرونشيني مجدد آن كافي است. در اين حالت انبساط از صفر آغاز گشته و تا ابد افزايش مييابد و فضا تخت و مسطح و باز هم نامتناهي است. دانشمندان به دنبال پاسخ اين سؤال هستند كه كداميك از اين مدلها ميتواند بيان كننده ساختار كيهان ما باشد. براي پاسخگويي به اين پرسش بايد نرخ كنوني انبساط كيهان و ميانگين چگالي فعلي آن را بدانيم. نرخ كنوني انبساط كيهان را ميتوانيم با اندازهگيري سرعت كهكشانهايي كه از ما دور ميشوند تعيين كنيم ولي اين اندازهگيري چندان هم ساده نيست و از آن مشكلتر تعيين ميانگين چگالي است. اگر جرمهاي تمام ستارگان كهكشانها را باهم جمع كنيم، از يكصدم مقداري كه براي متوقف كردن انبساط كيهان لازم است، كمتر خواهد شد. با اين حال، تمام كهكشانها بايد محتوي مقدار عظيمي «مادّه تاريك» باشند كه ما مستقيما قادر به ديدن آنها نيستيم ولي به سبب تاثيري كه جاذبه گرانشي اين مادّه در مدارهاي ستارگان كهكشانها دارد، چنين چيزي بايد وجود داشته باشد. وقتي همه اين مادههاي تيره را با هم جمع بزنيم، تازه فقط يكدهم مقدار لازم براي متوقف شدن انبساط كيهان را به دست خواهيم آورد. با اين وجود، ما نميتوانيم امكان وجود شكل ديگري از مادّه را كه تقريبا بهطور يكنواخت در سراسر عالم پخش شده و ما تاكنون نتوانستهايم آن را شناسايي كنيم، كنار بگذاريم. يعني مادهاي كه هنوز ميتواند ميانگين چگالي مجموعه كيهاني را تا حد مقدار بحراني لازم براي جلوگيري از انبساط بالا ببرد. (موريسون، 1389ش. :407)
2-3- ديدگاههاي تفسيري:
برخي از صحابه قائل بودند كه خداوند متعال در آيه 47 سوره ذاريات به قدرت خويش بر آفرينش پديدهاي بزرگتر از آسمانها اشاره ميكند. (طبرسي، 1372ش. 9 :267) فخر رازي معتقد است كه خداوند در اين آيه به عظمت و بزرگي آفرينش آسمانها اشاره ميكند؛ آنقدر بزرگ كه زمين و فضاي اطراف آن در برابرش چون حلقهاي در كوير است. (فخرالدين رازي، 1420ق. 28 :227) علامه طباطبايي در تفسير اين آيه سه احتمال را مطرح ميكنند: در احتمال اوّل، واژه «ايد» بمعناي قدرت بوده و مراد از «انّا لموسعون» اين باشد كه ما داراي قدرتي وسيع و غيرقابل برابري هستيم. بنابر احتمال دوم «ايد» بمعناي نعمت است كه در اين صورت جمله «انّا لموسعون» بدين معناست كه نعمت ما بيمقدار و بيشمار است و نعمتهاي فراواني داريم. احتمال سوم اينكه موسعون از اين اصطلاح گرفته شده باشد كه ميگويند: «فلان اوسع في النفقه» يعني فلاني در نفقه و خرجي توسعه داد و در نتيجه، مقصود آيه از توسعه دادن، توسعه آسمان است كه ذكر شده و علم جديد نيز مويد آن است. (طباطبايي، 1417ق. 18 :381) به عقيده برخي مفسران و نويسندگان (مکارم شيرازي، 1371ش. 22 :375 ؛ معرفت، 1417ق. 6 :114 ؛ صادقي، 1380ش. :229 ؛ السعدي، 1417ق. :140) مراد از اين آيه شريفه درست همان چيزي است كه امروزه كيهانشناسان به آن رسيدهاند كه تمام كرات آسماني و كهكشانها در آغاز در مركز واحدي با وزن فوق العاده سنگين جمع بوده و سپس انفجار عظيم و بينهايت وحشتناكي در آن رخ داده است و بدنبال آن اجزاي جهان متلاشي شده و به صورت كرات درآمده و به سرعت در حال عقب نشيني و توسعه است. دكتر موريس بوكاي پس از طرح اين آيه و نظريه انبساط جهان به اين نتيجه ميرسد كه آيه بدون كمترين ابهام بيانگر گسترش جهان است. او موسعون را از فعل أوسع و به معناي عريض كردن، گستردن و وسيع نمودن، ميداند و با اشاره به اشتباه برخي مترجمان قرآن مينويسد: «برخي مترجمان كه قابليت فراگيري معني اين كلمه اخير را ندارد معنايي عرضه ميدارند كه به نظر من غلط ميآيد؛ مانند معنايي كه از بلاشر با عبارت «ما سرشار از سخاوت هستيم» بيان ميكند. مولفان ديگر، معنا را حدس ميزنند ولي جرأت اظهار آن را ندراند.» (بوکاي، 1365ش. :226)
2-4- ادعاهاي اعجاز:
نويسندگان کتابهاي، الاعجاز العلمي في القرآن، (سامي، بي تا :35) الاعجاز العلمي في الاسلام، (عبدالصمد، 1417ق. :55) موسوعه الاعجاز العلمي في القرآن (مارديني، 1425ق. :49) و السماء في القرآن الکريم، (زغلول النجار، 1425ق. :75) از افرادي هستند که با پذيرفتن اين تفسير از آيه شريفه، آن را اعجازي علمي از قرآن کريم ميدانند. نمونه (مکارم شيرازي، 1371ش. 22 :375) و التمهيد (معرفت، 1417ق. 6 :114) و برخي ديگر از معاصران (صادقي، 1380ش. :229 ؛ السعدي، 1417ق. :140) نيز اگرچه به اعجاز نجومي بودن اين آيه تصريح نکردهاند ولي با بيان اين نکته که گسترش آسمان که آيه به آن اشاره دارد، تازه کشف شده و مورد تاييد کيهانشناسان است، اعجاز علمي بودن آن را پذيرفتهاند.
2-5- نقد و بررسي:
تفاسيري كه ابن عباس و فخررازي ارائه دادند كامل نيست و با صريح آيه ناسازگار است چون كلمه «موسعون» مشتق است و از آنجاييكه مشتق ظهور در فعليت مادّه اشتقاق خود دارد، (خراساني، بي تا :78) واژه موسعون ظهور در فعليت و ادامه توسعه دارد نه فقط شأنيت و مقدور بودنش براي خداوند. با قبول گسترش جهان، اگر ما به گذشته برگرديم بايد به زماني برسيم كه تمام جهان در يك نقطه جمع بوده است و شايد اين همان رتقي باشد كه خداوند متعال در آيه30 سوره انبياء ذكر ميكند كه به دنبال آن فتق و توسعه جهان صورت گرفته است و هنوز ادامه دارد. در آيه هشتم از سوره نحل خداوند به دنبال سخن از خلقت آسمان و زمين و موجودات ميفرمايد: «چيزهايي را خلق ميكند كه شما نميدانيد.» كه ممكن است اشارهاي به گسترش و خلقت آسمانهايي جديد در آينده باشد. دو عبارت نيز در كتاب مقدس وجود دارد كه شايد بتوان آنها را اشاره به توسعه آسمانها دانست. يكي فرموده خداوند متعال، كه اشعياي نبي آن را بازگو كرده است. آنجا كه ميفرمايد: «همانا من آسمانها و زمين تازهاي را خلق ميكنم پس گذشتكان آن را به ياد نياورند و به ذهن نيايد.» (كتاب مقدس، اخبار اشعيا، فصل 65) و ديگري كلام حضرت عيسي است كه ملكوت خداوند را به دانه خردلي تشبيه ميكند كه كاشته ميشود و رشد كرده و بزرگ ميشود. (انجيل مرقس، فصل4) اگرچه مطابقت ظاهر اين آيه با يافتههاي اخير كيهانشناسي، كه گسترش آسمانها را اظهار ميدارد، برخي را برآن داشته كه اين نظريه علمي را به قرآن استناد دهند و از آنجاييكه اين مطلب علمي، در زمان نزول و حتي تا قرون اخير بر همگان پوشيده بود، بيان آن توسط قرآن را اعجازي علمي بدانند (سامي، بي تا :35 ؛ مارديني، 1425ق. :49 ؛ زغلول نجار، 1425ق. :75) ولي به نظرميرسد تا زمانيكه نظريه توسعه جهان وآسمانها، بطور قطعي به اثبات نرسيده بود، نسبت دادن آن به صورت قطعي به قرآن صحيح نمي بود و تنها مي توانست به عنوان احتمالي در تفسيرآيه ارائه گردد و تنها در صورت اثبات قطعي اين نظريه، ميتوان آن را اعجازي علمي از قرآن دانست. امروزه گسترش و توسعه آسمانها از جمله مسايل علمي است که با پيشرفتهاي نجومي در زمينه فيزيک از جمله نورشناسي، مطرح گشته و مورد مطالعه قرار گرفته است. امروزه شواهد و قرائن براين نظريه آنقدر فراوان است که آنرا تا حدّ يک مسئله قابل پذيرش و قطعي براي دنياي علم تبديل کرده است. به نحوي که بسيار بعيد است شخص آشناي با فيزيک و کيهانشناسي در صحت آن تشکيک کند. از طرفي اين مطلب علمي، در زمان نزول و حتي تا قرون اخير بر همگان پوشيده بود و بنابراين، بيان صريح آن توسط قرآن کريم ميتواند اعجازي نجومي از اين کتاب آسماني به شمار آيد. از ديگر تعابير قرآني که ميتوان آن را اشاره به شکل کيهان دانست، واژگان « رتق و فتق» است. ﴿ أَوَ لَمْ يرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقاً فَفَتَقْنَاهُمَا ﴾ (انبياء، :30) «آيا کساني که کفر ورزيدند اطلاع نيافتند که آسمانها و زمين پيوسته بودند، آن دو را گشوديم.» «رتق» متضاد مادّه «فتق» و به معناي ضميمه كردن و چسباندن دو چيز است (راغب، 1426ق. :341) و در مقابل فتق (جوهري، 1404ق. 4 :1480) به معناي جداسازي دو چيز متصل به هم است به كار ميرود.(راغب، 1426ق. :341) اين آيه كه ميتواند مكملّي براي آيه قبل قرار گيرد، ميگويد: به هم پيوستگي آسمانها و زمين اشاره به آغاز خلقت است كه طبق نظرات دانشمندان، مجموعه اين جهان به صورت توده واحد عظيمي از غبار سوزان بود، كه بر اثر انفجارات دروني و حركت، تدريجاً تجزيه شد و كواكب و ستارهها از جمله منظومه شمسي و زمين به وجود آمد و باز هم جهان در حال گسترش است. (صادقي، 1408ق. 16 :285 ؛ مکارم شيرازي، 1371ش. 13 :394 ؛ نجفي، 1378ش. :17 ؛ نوفل، 1407ق. :162) دكتر موريس بوكاي، از ديگر دانشمنداني است كه به بررسي مراحل خلقت جهان از نگاه قرآن پرداخته است، او آيات 11 سوره فصلت و 30 سوره انبياء را مطرح كرده و آيه را مويد مبين دو نكته ميداند. 1. تأييد وجود توده گازي با بخشچههاي ريز 2. بيان روند جدايي [فتق] مادّه ابتدايي يگانهاي كه عناصر در آن به هم ملصق [رتق] بودند. (بوکاي، 1365ش. :190) 2- =درهم پيچيده شدن آسمان:= آنگونه که گذشت، درباره ادامه روند آفرينش نيز ديدگاه هاي متفاوتي ارائه شده است. برخي فرضيه ها بر ادامه گسترش جهان مادي براي هميشه و برخي نيز بر توقف و بازگشت آن شواهدي اقامه ميکنند. قرآن کريم در توصيف حوادثي که در آستانه قيامت رخ خواهد، از درهم پيچيده شدن آسمانها در آينده و بازگشت آنها به حالت و صورت اوليه، سخن ميگويد. ﴿ يوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَي السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْداً عَلَينَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ ﴾ (انبياء، آيه104 طي الارض در آيه67 سوره زمر نيز آمده است) «[همان] روزي که آسمان را همچون پيچيدن طومارنامهها، در مينورديم همانگونه که نخستين آفرينش را آغاز کرديم آن را باز ميگردانيم [ اين] و عدهاي است بر عهده ما؛ که قطعاً ما [آن را] انجام ميدهيم.»
3-1- مفهومشناسي:
«طي» از ماده «ط.و.ي» و به معناي جمع کردن چيزي است به نحوي که بخشهايي از آن چيز در داخل بخشهاي ديگر قرار بگيرد. (ابن فارس،1420ق. 3 : 429) اين ماده نقيض «ن.ش.ر» است (ابن منظور، 1414ق. 15 : 18؛ واسطي زبيدي، 1414ق. 19 : 644) و در مواردي به کار ميرود که قبلا گسترده و منتشر بوده است. (مصطفوي، 1402ق. 7 : 149)
3-2- اسرار علمي پايان جهان:
بنابر برخي فرضيات، گسترش جهان در آينده متوقف و انقباض جهان آغاز خواهد شد تا اينکه جهان به حالت اوليه قبل از گسترش برگردد. انيشتين در نظريه نسبيت خود پيش گويي کرد که انحناي فضا، زمان با چگالي جرم- انرژي عالم متناسب است. به بيان ساده تر اگر جرم- انرژي کافي در عالم وجود داشته باشد گراني مربوط به اين جرم- انرژي سرانجام ميتواند انبساط عالم را متوقف کند و اگر جرم- انرژي کافي وجود نداشته باشد، عالم براي هميشه منبسط خواهد شد. چگالي لازم براي هر مدل با کمک فرمولهايي قابل محاسبه است. اکتشفات جديدي که از ماده تاريک موجود در کهکشانها و نيز جرم سياهچالها به عمل آمده است، سررشتههايي از جرم- انرژي کافي براي بسته بودن عالم به دست ميدهد و اين بدين معناست که عالم خود گراني کافي دارد تا سرانجام به انبساط خود خاتمه دهد. (ديکسون، 1382ش. :556)
3-3- ديدگاههاي تفسيري:
تبيين وجه شبه در دو تشبيه به کار رفته در آيه شريفه از مباحث تفسيري مورد توجه مفسران بوده است. تفسير نمونه در هم پيچيدن جهان را به معني در هم کوبيده شدن و جمع و جور شدن آن ميداند و تفسير آنرا به فنا و نابودي صحيح نميداند، اين برخي از تفاسير با اشاره به آيات ناظر به حوادث پاياني جهان، آيه را بيانگر به هم خوردن و تغيير شکل جهان ميداند نه نابود شدن آن. (مکارم شيرازي، 1371ش. 13 :513) برخي از نويسندگان معاصر اين دو آيه را در ارتباط با آيه ﴿ فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُبِينٍ ﴾ (دخان، آيه10) و آيه ﴿ وَ السَّمَاءِ ذَاتِ الرَّجْعِ ﴾ (طارق، :11) ميداند که از ايجاد دودي آشکار و فراگير در آستانه قيامت و نيز بازگشت آسمان سخن ميگويند. ايشان مراد از «طي السماء» را بازگشت آسمان به حالت اوليه، يعني دخان و گاز ميداند و روايتي از تفسير علي بن ابراهيم را شاهد ميآورد که ميگويد: «معناي طي آسمانها فناء صورت کنوني آنهاست که به حالت گازي برگشت داده ميشوند.» (بحراني، 1419ق. ج3 :75) دکتر عبدالوهاب الحکيم ذيل اين آيات به غلبه نيروي جاذبه بر نيروي گريز کهکشانها در آينده اشاره ميکند و مينويسد: «اين کهکشانها که برخي با سرعت 2500 کيلومتر در ثانيه از ما دور ميشوند، روزي متوقف گشته و دوباره به طرف همديگر جذب ميشوند و سياهچالهايي را تشکيل ميدهند که هر چه در جهان است به طرف خود ميکشد.» ايشان چند آيه از جمله آيه 16 سوره لقمان را مطرح ميکند که خداوند متعال از زبان حضرت لقمان ميفرمايد: [خداوند هر آنچه در دل سنگي، يا آسمان و زمين باشد خواهد آورد.] و مراد از آوردن را همين جمع شدن دوباره کهکشانها و اجرام فضايي ميداند.» (الحکيم، 1423ق. :47 ؛ متولي، 1426ق. :45) يکي از نويسندگان، از فراز پاياني آيه شريفه که از بازگشت آسمان به حالت اوليه سخن ميگويد، اين نکته را برداشت کرده است که تمام مراحل خلقت جهان دوباره تکرار خواهد شد؛ بدين صورت که جهان به صورت جرمي با چگالي بسيار بالا در خواهد آمد و پس از انفجار به گازي تبديل ميشود و آسمان و زمين ديگري از آن ساخته ميشوند. وي آيه 48 سوره ابراهيم را بيانگر همين مسئله ميداند که ميفرمايد: «در آن روز که زمين به زمين ديگر و آسمانها [ به آسمانهاي ديگر] مبدل ميشوند.» (ذغلول النجار، 1425ق. :44 ؛ عبدالحليم، 2000م. :16)
3-4- ادعاهاي اعجاز:
دکتر زغلول محمد نجار پس از ذکر آيه 51 سوره کهف که ميفرمايد ﴿ مَا أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ ﴾ (ما آنها را بر آفرينش آسمانها و زمين شاهد نگرفتيم.) به اين نکته اشاره ميکند که، انسان بدون نور هدايت الهي و گفتههاي خدا و پيامبر، نميتواند به نظريه درستي درباره آفرينش جهان و پايان آن دست يابد. ايشان سه نظريه مشهور توسعه يافتن بي نهايت جهان((The Inflationary universe، جهان انفجارهاي متعدد (The Oscillating universe )، جهان بسته (The Closed universe ) را درباره آفرينش جهان مطرح کرده و به تشريح آن ميپردازد. اين نويسنده آيه 104 سوره انبياء اعجاز علمي و اشاره به بازگشت آسمان و جهان به حالت اوليه [رتق] ميداند که از اصول مهم نظريه جهان بسته است و که به نظريه ( Big crunch ) مشهور است. (ذغلول النجار، 1425ق. :181) يکي ديگر از نويسندگان معاصر نيز از يافتههاي جديد علمي براي تفسير اين آيه کمک ميگيرد و رهآوردهاي علم جديد در اين رابطه را گواه بر اعجاز علمي قرآن ميداند. ايشان پس از اشاره به اين نکته علمي که بين اجزاي تشکيل دهنده اجزاي هر اتم فضاي خالي زيادي وجود دارد و اگر آن اجزاء در هم فشرده شوند، حجم اجسام بسيار کوچک ميشود، مينويسد: «اگر ما بتوانيم هر چيز موجود در کائنات را به نحوي در هم بپيچانيم که فضاي داخلي و اندروني آنها نابود گردد، در آن صورت حجم کلي کائنات لايتناهي کنوني بيشتر از حجم سي برابر قطر کره خورشيد نخواهد بود!». (مخلص، 1376ش. : 31) دکتر ذغلول محمد نجار (1425ق. : 181) و عدنان شريف (1990م. :36) نيز اشاره قرآن به اين نکته علمي را معجزهاي از معجزات علمي قرآن ميدانند.
3-5- بررسي:
در اين آيات تشبيه لطيفي نسبت به درنورديدن طومار عالم هستي در پايان دنيا شده است. در حال حاضر اين طومار گشوده شده و تمام نقوش و خطوط آن خوانده ميشود و هر يک در جايي قرار دارند امّا هنگاميکه فرمان رستاخيز فرارسد، اين طومار عظيم با تمام خطوط و نقوشش در هم پيچيده خواهد شد و به صورت خلقت اوليه در خواهند آمد. اين مضمون در آيات ديگري نيز آمده است همچون: ﴿ وَ الْأَرْضُ جَمِيعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ السَّمَاوَاتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ ﴾ (زمر :67) «و در روز رستاخيز تمام زمين در قبضه [قدرت] اوست و آسمانها با دست راست[=قدرت]ش در هم پيچيده شده است.» از آنجائيکه اين آيات درباره آغاز قيامت هستند، براي تطبيق آنها با مسائل کيهانشناسي ابتدا اثبات شود که جذب کهکشانها به يکديگر و جمع شدن جهان در يک نقطه، در پايان عمر اين دنيا صورت ميگيرد. از طرفي غير قطعي بودن فرضيه انقباض بزرگ (big crunch ) نيز مانع از حمل قطعي آيه بر اين فرضيه ميشود. عبارت ﴿ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ ﴾ نيز از قدرت خداوند بر برگرداندن آسمان به حالت اوليه اش خبر ميدهد که با توجه به آيه 10 سوره دخان که ميفرمايد در روز قيامت دودي فراگير آسمان را فرا خواهد گرفت؛ ميتوان آيه 104 سوره انبياء را اشاره به بازگشت آسمان به حالت گازي شکل اوليه دانست که آيه شريفه 11 سوره فصلت آنرا بيان ميکند و ميفرمايد: »آسمان در ابتداي خلقت حالتي دود (وگازي) شکل داشت.» نکته قابل ذکر پيرامون آيه 16 سوره لقمان نيز اين است که اين آيه به جمع شدن اعمال انسان براي حسابرسي اشاره دارد و بنابراين ارتباطي با مباحث کيهانشناسي ندارد و نميتواند مستندي براي ديدگاهي در اين باب قرار گيرد. خلاصه سخن اينکه، با توجه به عدم قطعيت فرضيه انقباض جهان، نميتوان آنرا به آيه نسبت داده و اعجاز نجومي را نتيجه گرفت بلکه فقط ممکن است اين آيه را از رازگوييهاي قرآن به حساب آورد. در صورتي که در آينده، فرضيه انقباض به نظريه قابل قبولي ارتقا يابد، ميتوان آنرا به عنوان اعجازي علمي از قرآن قلمداد کرد. از طرفي هم ممکن است انقباض جهان، مکانيسمي غير از آنچه اين دانشمندان ارائه داده اند، باشد و اين فرايند، به گونهاي خاص و خارج از قوانين فيزيکي رائج در اين عالم صورت پذيرد.
منابع
1- قرآن کريم، (1384ش.) ترجمه گروهي زير نظر محمد علي رضايي اصفهاني، دارالذکر، چاپ دوم،
2- ابن فارس، احمد، (1420ق.) معجم مقاييس اللغهْْ، دارالکتب اسلاميه بيروت، چاپ سوم،
3- ابن منظور، محمد بن مكرم، (1414ق.) لسان العرب، دارصادر بيروت، چاپ سوم،
4- ارسطو، در آسمان، (1379ش.) ترجمه اسماعيل سعادت، هرمس، چاپ اول،
5- آسيموف، (1375ش.) ايزاك، کوازارها، تپ اخترها و سياهچالها، ترجمه محمد رضا غفاري، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ چهارم،
6- بحراني، سيد هاشم بن سليمان، (1419ق.) البرهان في تفسير القران، موسسه اعلمي بيروت،
7- بوکاي، موريس، (1365ش.) مقايسه اي ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، ترجمه ذبيحالله دبير، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ سوم،
8- جعفري، عباس، (1379ش.) فرهنگ بزرگ گيتاشناسي، گيتاشناسي، چاپ چهارم،
9- جوهري، اسماعيل ابن حماد، (1404ق.) الصحاح - تاج اللغهْْ و صحاح العربيهْْ، دارالعلم بيروت، چاپ سوم،
10- چالمرز، آلن اف، (1381ش.) چيستي علم، ترجمه سعيد زيبا کلام، سمت،
11- الحکيم، عبدالوهاب، (1423ق.) اعجاز الحقايق العلميهْْ في القرآن الکريم، دارالمحجهْْ البيضاء، چاپ اول،
12- دگاني، ماير، (1382ش.) نجوم به زبان ساده، ترجمه محمد رضا خواجه پور، گيتاشناسي، چاپ دهم،
13- ديکسون، رابرت تي.، (1382ش.) نجوم ديناميكي، ترجمه احمد خواجه نصير طوسي، نشر دانشگاهي تهران،
14- راغب اصفهاني، حسين بن محمد، (1426ق.) مفردات ألفاظ القرآن، ذوي القربي، چاپ پنجم،
15- رضايي اصفهاني، محمد علي، (1385ش.) پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، پژوهشهاي تفسير و علوم قرآن، چاپ اول،
16- رضوي، محمد امين، (1348ش.) آغاز و انجام جهان بر اساس تئوري جديد، بينا،
17- روسو، پي ير، (1335ش.) تاريخ علوم، ترجمه حسن صفاري، امير کبير، چاپ دوم،
18- روسو، پي ير، (1337ش.) تسخيرستارگان، ترجمه رضا اقصي، انتشارات علي اکبر علمي،
19- ريگدن، جان (سر ويراستار)، (1381ش.) دانشنامه فيزيک، دانشگاه تحصيلات تکميلي علوم پايه تهران،
20- زغلول نجار، محمد راغب، (1425ق.) السماء في القرآن الکريم، دارالمعرفهْْ بيروت، چاپ اول،
21- سامي، محمد علي، (بي تا) الاعجاز العلمي في القرآن الکريم، دارالمحبهْْ دمشق،
22- السعدي، داوود سليمان، (1417ق.) اسرار الکون في القرآن، دارالعرف العربي، چاپ اول،
23- الشريف، عدنان، (1990م.) من علم الفلک القرآني، دارالعلم للملايين بيروت،
24- صادقي تهراني، محمد، (1380ش.) ستارگان از ديدگاه قرآن، اميد فردا، چاپ دوم،
25- طباطبايي، سيد محمد حسين، (1417ق.) الميزان في تفسير القرآن، چاپ پنجم، دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين،
26- طبرسي، فضل بن حسن، (1372ش.) مجمع البيان في تفسير القرآن، چاپ سوم، ناصر خسرو تهران،
27- عبدالحليم، سمير، (2000م.) الموسوعهْْ العلميهْْ في الاعجاز القرآني، مکتبهْْ الاحباب،
28- غزالي, ابوحامد امام محمد، (1365ش.) جواهر القرآن، بنياد علوم اسلامي،
29- فخرالدين رازي، محمد بن عمر، (1420ق.) مفاتيح الغيب، داراحياء التراث العرب، چاپ سوم،
30- قريب، يعقوب پور، (1363ش.) زمين در فضا، نشر آفتاب، چاپ اول،
31- کتاب مقدس، (1383ش.) ترجمه فاضل خان همداني، اساطير، چاپ دوم،
32- مارديني، عبدالرحيم، (1425ق.) موسوعهْْ الاعجاز العلمي في القرآن الکريم، دارالمحبهْْ دمشق،
33- متولي، احمد، (1426ق.) الموسوعهْْ الذهبيهْْ في اعجاز القران الکريم و السنه النبويه، دارابن الجوزي،
34- محمد سامي، محمد علي، (بي تا) الاعجاز العلمي في القرآن الکريم، دارالمحبهْْ دمشق،
35- محمد کامل، عبدالصمد، (1417ق.) الاعجاز العلمي في الاسلام، دارالمصريهْْ، چاپ چهارم،
36- محمد هادي معرفت، (1417ق.) التمهيد في علوم القرآن، اسلامي،
37- مخلص، عبدالرؤوف، (1376ش.) جلوههايي جديد از اعجاز علمي قرآن کريم، شيخ الاسلام،
38- مصطفوي، حسن، (1402ق.) التحقيق في کلمات القرآن الکريم، مرکز الکتاب للترجمه و النشر، چاپ اول.
39- مکارم شيرازي، ناصر، (1376ش.) پيام قرآن، نسل جوان، چاپ سوم،
40- ..............................، (1371ش.) تفسير نمونه، دارالکتب اسلاميه،چاپ بيست و هشتم،
41- موريسون، يان، (1389ش.) درآمدي بر نجوم و کيهانشناسي، ترجمه غلامرضا شاه علي، ارم شيراز، چاپ اول،
42- هاچ، پاول، (1377ش.) ساختار ستارگان وکهکشانها، ترجمه توفيق حيدر زاده، گيتاشناسي، چاپ سوم،
43- هاوکينگ، استفن ويليام، (1375ش.) تاريخچه زمان، ترجمه حبيبالله دادفرما، کيهان،
44- هوگان، کريگ، (1383ش.) انفجار بزرگ، ترجمه علي فعال پارسا، انتشارات آستان قدس رضوي ()، چاپ دوم
45- واسطى زبيدى، سيد محمد مرتضى حسينى، (1414ق.) تاج العروس من جواهر القاموس، دارالفكر للطباعهْْ و النشر و التوزيع، چاپ اول، ويليلم، تروز ايلتد، (1374ش.