اعجاز در تصویرپردازی قرآن
چکیده
صحنه پردازی، خیال¬انگیزی و به تصویر کشیدن معانی گوناگون یکی از جنبههای اعجاز و نیز از جمله رازهای جاذبه قرآن است. این هنر قرآنی، در توصیف صحنههای طبیعت، تبیین ارزشها و ضد ارزشها و پاکی¬ها و ناپاکیها، قصهها و داستانسراییها، طرح مثلها و نیز در به تصویر کشیدن مراحلی از معاد و قیامت، چنان کارآمد و مؤثر بوده است که آن را جنبهای از سحر و افسون قرآن میدانند. از جمله نکات قابل توجه در یک متن ادبی، توصیف و تصویر پردازی آن است؛ بدین معنا که یک متن ادبی خصوصاً قرآن باید آنچنان فضای موضوع نوشتار را ترسیم و توصیف کند که خواننده خود را در آن فضا و محیط حس کند و هر قدر تصویر پردازی یک نوشتار روشنتر و شفافتر باشد، مخاطب بیشتر و شدیدتر مورد تأثیر قرار خواهد گرفت. این مقاله بر آن است تا به سوال¬های زیر پاسخ دهد: 1- شواهد اعجاز در تصویرپردازی¬های قرآن کدامند؟ 2- تاثیر تصویرپردازی قرآن بر جذب مخاطبان چگونه است؟ 3- مناظر رستاخیز و تصاویر نعیم و جحیم از دیدگاه هنری چگونه ارزیابی می¬شود؟ 4- عناصر به کار گرفته شده در تصویر پردازیهای قرآن کدامند؟
واژههای کلیدی
- اعجاز، تصویرپردازی قرآن.
مقدمه
قرآن در تصویرپردازی از شیوه¬های مختلفی همچون توصیف، تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز، موسیقی و... بهره برده و شگفت¬انگیزترین مفاهیم معنوی و پیچیدهترین و ناشناختهترین معانی و همچنین حالات نفسانی، حوادث و صحنههای گوناگون را به کمک الفاظ در فکر و خیال انسان به تصویر کشیده است، که چنین کاری خارج از چهارچوب فکر بشری است. در حقیقت، تصوير آفريني در بسياري از آيات قرآن كريم به خوبی مشهود است که از جنبه¬های مختلف معجزه محسوب می-شود؛ چرا كه با الفاظ، تصاويري بديع آفريده كه براي همگان قابل درك است. (بنگرید: سيد قطب، تصوير فني) آفرينش تصاوير شگفتآور هنري قرآن، مهمترين وجه اعجاز قرآن است و مجموعه الفاظ و آيات، ريشه در اين تصوير آفريني دارد. اين تصوير آفريني قرآن داراي دو ركن اساسي است كه عبارتند از: الف) تخييل حسي (پندار سازي حسي) در اينجا عنصر خيال و پندار، جايي است كه تصاوير هنري در آن رخ مينمايد و از طريق حس بدان راه يافته، باعث پندارسازي در خيال شنونده ميشود. تخييل حسي همان قانوني است كه تصوير فني و هنري در قرآن بر پايه آن حركت ميكند. معاني در اين قسمت، در صورتهاي مجرد ذهني تصور ميشود و خيالپردازي نقش مهمي در اين بخش دارد. ب) تجسيم فني (محسوس سازي) يكي از مهم¬ترين روشهاي تصوير آفريني در قرآن، سخن گفتن درباره مجردات و معنويات در لباس محسوسات و اجسام مادي است. روش تصوير و نمايش هنري (محسوس سازي و تجسيم) از روشهاي تعبيري، برتر و زيباتر است. براي بيان اين برتري كافي است كه معاني در صورتهاي ذهني مجرد تصور شود (تخييل هستي)، سپس آنها را در صورتهاي تصويري، شخصيتپردازي كنيم (تجسيم فني)؛ در روش اول، ذهن و ادراك، در روش دوم، حس و وجدان مورد توجه است. (سيد قطب، تصوير فني؛ مشاهد القيامه، ص 8) قانون تخييل و آیين تجسيم دو قانون بارز و آشكار در بيان و نماياندن تصاوير فني و هنري قرآن است. (همان، ص 8) قرآن كريم وقتي ميخواهد بگويد: آنان كه كافر شدند در پيشگاه خداوند هرگز به پذيرش چيزي نائل نخواهند شد و هرگز روي بهشت را نخواهند ديد و بيان كند كه داخل بهشت شدن براي كافران امري ناممكن و محال است، از همان طريقه و روش ذهني (تخييل) براي تعبير و بيان اين معاني مجرد استفاده ميكند و اسلوب تصوير فني و نمايش هنري را در سيماي زير به نمايش ميگذارد: (اعراف / 40) (إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُوا عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَلَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ يعني: آنان كه آيات ما را دروغ پنداشتند و از آنها سر باز زدند و خود بزرگبيني كردند، هرگز درهاي بهشت به روي آنان گشوده نخواهد شد و به بهشت داخل نميشوند، مگر اینکه شتر (و یا طناب ضخيم است) از سوراخ سوزن بگذرد! اين بيان انسان را آزاد ميگذارد تا در خيال خود سيمايي را براي گشودن درهاي آسمان نقش بزند و سيماي ديگري را هم براي عبور يك شتر یا طناب ضخيم در سوراخ سوزن خياطي ترسيم كند. (بنگرید: معجم الوسيط ذيل جمل) در این خصوص خداوند حس را رها كرده تا از طريق خيال از هر دو سيما تا آن اندازه كه لازم است متأثر شود تا سرانجام معناي قبول و معناي ناممكن بودن در اعماق نهاد نفس و روان پايدار شود و حال آنكه از راه چشم و حس (تجسيم) به آن وارد شده و از راه خيال از هر طرف از راههاي گوناگون به سوي آن رهسپار شده است. (همان، ص 59) مثال دوم: قرآن زماني كه ميخواهد بيان كند: آن كس كه براي خدا شريك قرار ميدهد، نه ريشهاي دارد و نه جايي براي ريشه دواندن: نه بقايي دارد و نه نيروي پايداري. براي بيان اين معنا، سيمايي مجسم ميسازد كه قدمهايش بسيار تند و سريع و حركاتش دردآور و سوزان است به اين ترتيب: وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ (حج / 31): هر كس به خدا شرك ورزد، مانند اين است كه از آسمان با سرعت و شتاب ناگهاني فرو افتد و مرغان لاشخور با شتابتر، او را از زمين بربايند يا باد او را در يك مكان بسيار دور و گودال تاريك بيندازد. بدین ترتیب انسان مشرك، برق آسا از آسمان فرو ميافتد به طوری که كسی نمی¬داند چه وقت افتاده و چگونه افتاده و سرانجام هنوز به زمين نخورده، لاشخورها برق آسا لاشه متلاشي او را ميربایند، يا باد او را به همان ترتيب برقآسا از جا برميكند و در يك جاي بسيار دوردست و گودال جای ميدهد كه كسي نتواند از كيفيت آن آگاه شود. در این آیه تصویرپردازی به خوبی نمایان است. (تصوير فني، صص 65 و 66) امروزه از طریق تحقیقات علمی انجام گرفته، نتایجی به دست آمده که با رهنمودهای قرآن منطبق است و نه تنها با مفهوم کلی آیات، بلکه با کلمات و حروف قرآن نیز، هماهنگی دارد، این موضوع مصداق این آیه است که می¬فرماید: سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (فصلت: 53) «ما به آنان (که منکر اسلام و قرآنند) هرچه زودتر دلائل و نشانههای خود را در اقطار و نواحی (آسمانها و زمین، که جهان کبیر است) و در داخل و درون خودشان (که جهان صغیر است) به آنان (که منکر اسلام و قرآنند) نشان خواهیم داد تا برای ایشان روشن و اشکار گردد که اسلام و قرآن حق است. آیا تنها این بسنده نیست که پروردگارت بر هر چیزی حاضر و گواه است؟» در 31 اکتبر سال 1990 میلادی (برابر 31 آبان ماه 1369) یکی از ایستگاههای فضایی مشهور، از طریق یکی از تلسکوپهای بزرگ خویش تصویری از فضا را منتشر کرد که هر بیننده ای، در اولین نگاه، آن را به شکل یک گل کاملاً قرمز، با برگهای قرمز سیری بزرگ و برگهای کوچکتر سبزرنگ و براق، که در وسط آن کاسبرگ آبی رنگ قرار داشت، می¬دید و در این قضیه، هیچ شکی نداشت. اما آن عکس در حقیقت، تصویر انفجار ستاره¬ای بزرگ به اسم «عین القط» بود که با زمین، سیزده هزار سال نوری فاصله داشت. البته در آن ایستگاه هزاران تصویر رنگی دیگر که توسط تلسکوپهای بزرگ، به دست آمده بود و هرکدام عجایبی از فضا را به تصویر کشیده بود، یافت میشد. اما رابطه این تصاویر با بحث اعجاز قرآن را با ذکر آیه¬ای از سوره «الرحمن» بیان میکنیم، خداوند می¬فرماید: فَاذا انْشَقَّتِ السَّماءُ فَکَانَتْ وَرْدَهً کَالدِّهانِ (رحمن: 37) «آنگاه که آسمان شکافته میشود و همچون روغن گداخته گلگون گردد».

حال این سوال مطرح می¬شود که چگونه 1400 سال پیش که هیچ تلسکوپی وجود نداشته قرآن این صحنه را این چنین توصیف می¬کند !؟
تصویرپردازی ستونهاي نامرئي آسمان
قرآن کریم در آيه دوم سوره مباركه رعد ميفرمايد: اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا «خداوند ذاتي است كه آسمانها را بدون ستونهايي كه شما آنها را ببينيد، برافراشت» امروزه اين ستونها با قانون جاذبه منطبق است زیرا به اجرام آسماني كمك ميكند تا در جغرافياي معين خود باقي مانده و در مدارهايي منظم سير نمايند. بنابراین تعبير قرآن از قانون جاذبه به «ستونهاي نامرئي» تصویرپردازی اعجازآميز است؛ چه اگر قرآن كريم كتاب پروردگار بزرگ نميبود، در آن صورت هزار و چهارصد سال قبل كه هيچ انساني در روي زمين به وجود ستوني براي اجرام آسماني معتقد نبود و حتي هيچ نظريّهيي هم در اين رابطه وجود نداشت، ديگر به ذكر جمله «بِغَيرِ عَمَداٍ تَرَونَهَا» كه براي مخاطبان قرآن در عصر بعثت، معني و مفهوم خاصي را به همراه نداشت، هيچ لزومي احساس نميشد. اما از آنجا كه قرآن كريم تنها كتاب عصر بعثت نيست، بلكه كتاب اعجاز پروردگار تا روز قيامت است بنابراين، تعابير علمي به كار گرفته شده در آن نيز تا روز قيامت كارآيي خود را حفظ ميکند. آيت الله حسين نوري با ذكر آيه 2 سوره رعد متذكر نكته لطيفي در تعبير « عمد» ميشوند و مينويسند: (بنگرید: محمد علي رضایي اصفهاني، طرح قانون جاذبه عمومي موجودات در قرآن) ميان «ستون» كه تكيهگاه و نگاه دارنده است، با جسمي كه بر آن تكيه كرده است، لازم است تناسب و محاسبه كامل رعايت شود. يعني هر اندازه جسم سنگينتر است بهمان نسبت بايد « ستون» داراي قدرت و مقاومت بيشتري باشد... بنابراين نيروي جاذبه و ساير قوانين حركت مربوط به اين اجرام با نظام دقيق و فرمول مخصوص خود مورد محاسبه قرار گرفته است تا توانسته هر يك از آنها را در ارتفاع و مدار معين در طي ميلياردها سال نگاه بدارد. با توجه به اين نكته روشن ميشود كه تعبيرات قرآن ـ كه راهنماي سعادت بشر است ـ چه اندازه اعجازآميز و لطيف است.»
تصویرپردازی صعود به فضا
قرآن کریم در آيه 125 از سوره «انعام» ميفرماید: فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ «پس كسي را كه خدا بخواهد هدايتش نمايد، دلش را به سوي پذيرش اسلام ميگشايد و هر كه را بخواهد گمراه كند، دلش را سخت تنگ ميگرداند، چنانکه گويي به آسمان صعود ميکند» انسان در حال صعود به فضا به دلايلي همچون كمبود فشار هوا، نبود يا كمبود اكسيژن، عدم ثبات درجه حرارت در طبقات بالايي جو و از دست دادن وزن در بلنداي سير و سفرهاي فضايي، سخت در فشار و تنگنا قرار ميگيرد.
اعجاز در تصویر پردازی پشه
قرآن کریم در آيه 26 از سوره «بقره» ميفرماید: إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا اکنون به ترجمه¬های این آیه توجه کنید: الهی قمشه ای: و خدا را شرم و ملاحظه از آن نيست كه به پشه و چيزى بزرگتر از آن مثل زند. اشرفی: بدرستيكه خدا شرم نكند و باك ندارد كه بزند مثلى را به پشه و آنچه را مافوق آن باشد. بهرام پور: به راستى خدا ابايى ندارد از اين كه به پشهاى يا فوق آن مثل زند. تا چند سال اخیر این ترجمه¬ها صحیح به نظر می¬رسید اما به تازگی و با استفاده از میکروسکوپ¬های قوی کشف شده است که بر روی بال پشه¬ای، حشره¬ای بسیار ریز وجود دارد. که به دلایل زیر شگفتی آفرین است (بنگرید: www.bntmofeid.com/vb/showthread.php?t=16059) 1. مونث است. 2. در سرش صد چشم وجود دارد. 3. در دهانش 48 دندان دارد. 4. در درونش سه قلب در نواحی مختلف دارد. 5. شش چاقو در خرطومهایش دارد که هر کدام وظایف خاصی دارند. 6. سه بال در هر طرف دارد. 7. مجهز به یک دستگاه حرارتی ويژه است که همانند اشعه مادون قرمز عمل میکند که وظیفه آن تغییر رنگ پوست در تاریکی به رنگ بنفش است. 8. مجهز به یک دستگاه بی¬حس کننده موضعی است که آن را کمک می¬کند تا نیش خود را فرو کند بدون اینکه انسان آن را حس کند. 9. مجهز به یک دستگاه آزمایش خون است بنابراین هر خونی را مورد استفاده قرار نمی¬دهد. 10. مجهز به یک دستگاه بویایی قوی است به طوری که بوی عرق را از 60 كیلومتری حس می¬کند. بنابراین این پشه کوچک که جز با میکرسکوپ دیده نمی¬شود آیه از آیات شگفت انگیز خداوند است. اکنون با توجه به این کشف علمی، معنای این بخش از آیه چنین است: خداوند ابایی ندارد که پشه و آنچه را بر روی (بال) آن است مثال بزند.
تصویرپردازی در حركت منظم ماه و خورشید
قرآن كريم در آيه (40) سوره يس و نیز در آیه (33) انبيا در باره ماه و خورشيد ميگويد: لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ (یس40) وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ (انبيا33) «... هر كدام آنها در سپهري شناورند» انسان عصر قديم، حركت ستارگان را مشاهده ميكرد و ميديد كه اين موجودات آسماني، در زمان معيني از يكديگر فاصله گرفته يا به همديگر نزديك ميشوند. از اين روي، تعبير قرآني فوق الذكر براي خورشيد و ماه، هيچ تعجب يا استبعادي را در ميان مخاطبان بر نميانگيخت. اما رهآوردهاي علمي جديد، به اين تعبيرات جامه نويني پوشانده و ابعاد و اعماق جديدي را بر آن افزود. چه آنگونه كه مشاهدات و مطالعات جديد علمي نشان دادند، قرآن نه فقط براي حركت اين اجرام آسماني تعبيرات دقيقي را به كار گرفته است، بلكه حتي با اين تعبيرات، كليدهاي اصلي بحثهاي نجومي و نجومي را نيز در اختياز دانش نوين بشري قرار داده است. بدون تردید، قرآن كريم در زماني نازل گرديد كه علم نجوم به حقايق مطرح شده در قرآن به اين ارتباط، دسترسي پيدا نكرده بود، بلكه بررسی¬هاي علماي نجوم چندين قرن پس از نزول قرآن ادامه يافت تا سرانجام با اختراع آلات و ابزاري چون رصدخانهها و تلسكوبها، بشر به يافتههاي جديدي از دانش نجومي دست پيدا كرد و آنگاه به همان جايي رسيد كه قرآن كريم قرنها قبل از آن مطرح كرده بود. هنگامي كه گاليله در سال 1609م به اختراع تلسكوبي موفق گرديد كه ميتوانست اجسام واقع شده در فاصلههاي دور را سي بار و سطح آنها را هزار بار به ساحت ديد انسان نزديكتر سازد، درست در اين زمان بود كه دانش نجوم امكان علمي آن را يافت كه به پارهيي از حقايق مهم در اين زمينه دست یابد و از جمله به اين حقيقت كه خورشيد بر مدار خاص خود شناور است. با رصد خورشيد به وسيله اين تلسكوب، وجود مناطق سياهي در كره فوق الذكر به مشاهده رسيد كه این مناطق از يك كناره قرص خورشيد به كناره ديگر آن در حال انتقال و حركت بوده، سپس به مدت دو هفته كاملاً ناپديد مي گرديدند و باز مجدداً ظاهر ميشدند. گاليله از طريق اين مشاهدات، به اين نتيجه دست يافت كه خورشيد بر مدار خود حركت دوراني دارد. با ترصد سيارات ديگر نيز ثابت شد كه زمين نيز داراي حركت دوراني است و آن گونه كه قبلاً پنداشته ميشد ساكن و بي-حركت نیست. به همين ترتيب ديري نگذشت كه حركت دوراني هر يك از خورشيد و ماه در مدارهاي مخصوص آنها نيز ثابت گرديد و بر مبناي اين رهيافت¬ها اين حقيقت که هرگز متصور نيست تا خورشيد بتواند مهتاب را دريافته و خود را به آن برساند، به اثبات رسيد. این در حالي است كه حدود 1039 سال قبل از آنکه گاليله و همكارانش به اين نتايج نجومي دست پيدا كنند، قرآن كريم در آيه 40 سوره مباركه يس به صراحت آن را بيان كرده است.
تصویرپردازی سفر به فضا
انسان در اكتبر سال 1957 با فرستادن اولين قمر مصنوعي وارد اسباب و مقدمات سفر فضایی گرديد. ليكن در زمانهاي دور، قبل از آنکه حتي بشر در اين باره فكر كند، يعني هزار و چهارصد سال قبل، قرآن كريم نگاه انسان را به سوي آسمانها جلب كرده و او را به بررسي آنچه كه در آنهاست، فراخواند و سپس آشكارا اعلام كرد كه جنّيان در اين عرصه از انسان پيشي گرفته و در راهپيمايی¬هاي فضاييشان تا بدانجا پيش رفتند كه سخنان ساكنان آسمانها را ميشنيدند. چنانکه در سوره «جن» اين واقعيت به روشني مطرح گرديده است؛ از جمله در آيات 8 و 9 اين سوره كه ميفرمايد: وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاءَ فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا *وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَصَدًا «جنيان گفتند: و ما برآسمان دست يافتيم و آن را پر از نگهبانان توانا و تيرهاي شهاب يافتيم و در (آسمان) براي شنيدن به كمين مينشستيم، (اما) اكنون هر كه بخواهد به گوش باشد، تير شهابي در كمين خود مييابد» قرآن كريم از اين حد فراتر رفته و ميگويد: اين فقط جنيان نيستند كه آهنگ تسخير آسمان را كردند بلكه بشر نيز در اين ميدان به كوشش برخواهد خواست. كما اينکه جنيان نيز در راه دستيابي به آسمان از كوششهاي خويش دست برنخواهند داشت، اما كاميابي در اين سفر فقط و فقط منوط به يافتن سلطه و ابزار، يعني قدرت علمي خواهد بود. اين حقيقت را متن آيه شريفه 33 از سوره مباركه «رحمن» اين گونه بيان مي¬كند: يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ «اي گروه جنيان و انسانها! اگر ميتونيد از كرانههاي آسمانها و زمين به بيرون رخنه كنيد، پس رخنه كنيد (ولي) جز با (به دست آوردن سلطه) و تسلطي رخنه كرده نميتوانيد» اما از ديدگاه قرآن، ميدان و ابعاد اين كاميابي محدود است و هرچند قرآن حدّ و مرزي دقيق را در اين رابطه مطرح نكرده است اما دستيابي بشر به فضا، فراتر از كل و يا بعضي از مجموعه شمسي را در بر نخواهد گرفت؛ زيرا آيات شريفه به روشني ميگويند كه بعد از پيمايش فاصله¬اي معيّن در اين مسير، امكان پيشروي بيشتر براي انسان و جن موجود نيست. زیرا در آنجا شرارهاي گداخته از آتش و عناصري بسيار اشتعال¬زا وجود دارند كه جلو پيشروي انسان و جن را ميگيرند. اين حقيقت از متن آيه 35 سوره «رحمن» دانسته ميشود كه ميگويد: يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِنْ نَارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنْتَصِرَانِ «بر سر شما شرارههايي از (نوع) تفته آهن و مس فرو فرستاده خواهد شد و (از كسي) ياري نتوانيد طلبيد» قطعاً تعمق در اين آيات نشان ميدهد كه قرآن كريم انسان را در دنيا و نه در آخرت چنانکه بعضي برآنند به راهپيمايي و گشودن قلمروهاي آسمان تشویق مي¬كند، از آن رو كه در روز حساب امكان اين امر هرگز وجود ندارد كه انسان به سير در قلمروهاي آسمان و زمين بپردازد، چه در آن روز آسمان و زمين دگرگونه ميشوند.
اعجاز در تصویرپردازی سرانگشت
در آیه ۳ و ۴ سوره قیامت آمده است: أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ لَنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ (3) بَلَى قَادِرِينَ عَلَى أَنْ نُسَوِّيَ بَنَانَهُ (4) آیا انسان گمان میکند که استخوانهای او را جمع نخواهیم کرد، آری ما قادریم که (حتی خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتب کنیم. « بنان » در لغت به معنی انگشتان (و گاه به معنی سرانگشتان) آمده است، از ماده « بن » به معنی اقامت گرفته شده، و از آنجا که انگشتان مایه اصلاح احوال اقامت انسان در جهان است، به این نامیده شده است. آیه فوق میگوید: نه تنها استخوانهای بزرگ که استخوانهای ریز و ظریف او را نیز میتوانیم در قیامت منظم کنیم. نه تنها ما میتوانیم استخوانهای بزرگ و کوچک را جمع آوری کنیم بلکه حتی توانایی داریم انگشتان و سرانگشتان هر کس را با تمام ویژگیهایش که از ظریفترین خصوصیات بدن او است، تنظیم کنیم و به حال اول باز گردانیم به هر حال از نکاتی که این آیه، میتواند اشاره به آن باشد کشف مهمی است که در عصر ما نسبت به خطوط سر انگشتان شده است، زیرا این معنی مسلم شده که خطوط سر انگشتان هر کس معرف شخص او است، و از هر امضایی اطمینان بخش تر و دقیقتر است، امضایی که هیچ کس نمیتواند آن را جعل کند، در حالی که پیچیده ترین امضاها قابل جعل است، به همین دلیل در عصر ما مساله « انگشت نگاری» به صورت علمی در آمده و در مراکز انتظامی دایره مخصوصی برای آن وجود دارد، و از طریق آن بسیاری از مجرمان شناخته میشوند. بنابراین تفسیر، آیه میگوید: نه تنها ما میتوانیم استخوانهای بزرگ و کوچک را جمع آوری کنیم بلکه حتی توانایی داریم انگشتان و سرانگشتان هر کس را با تمام ویژگیهایش که از ظریفترین خصوصیات بدن او است، تنظیم کنیم و به حال اول باز گردانیم. به تعبیر دیگر بازگرداندن بنان و تنظیم آن شامل تمام خصوصیات و جزئیات، و از جمله خطوط سر انگشتان میشود. (بنگريد: مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج۸، ص۱۸۶)
تصویرپردازی در تشبیه به کر ولال
خداوند در سوره بقره، آیه 171 تصویر جالب توجهی را عرضه کرده و می¬فرماید: وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِمَا لَا يَسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً «ای پیامبر، حکایت تو در فراخوان این کافران به توحید، همچون حکایت کسی است که حیوان خود با کلماتی نهیب میزند ولی از کلمات او جز خواندن و آوایی شنیده نمیشود، اینان کر و لال و کورند، نه سخن سودمند را میشنوند و نه خود درست سخن میگویند و نه نشانههای حق را می¬نگرند؛ از این رو، هیچ حقیقتی را در نمییابند.» این تصویر نغز، جماعتی را در نظر ما مجسم میکند که دست انابت به امید اجابت پیش چیزهایی دراز کردهاند که کمال بی بصری و نهایت کری و گنگی خود آنها را میرساند، هم دعوت پوچ است و هم اجابت محال، او که خود گم است، چه کسی را رهبری کند؟
و باز تصویری دیگر
وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ «همگان به ریسمان خدا در آویزید و پراکنده مشوید و نعمت خدا را بر خود یاد کنید؛ آنگاه که دشمنان یکدیگر بودید، پس دلهای شما را به هم پیوند داد تا از برکت لطفش با یکدیگر برادر شوید و بر کنار حفرهای از آتش بودید و شما را از (خطر افتادن در) آن رهانید». در تعبیر (كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ) حالت آنها را رقم میزند که بر لبه پرتگاه در شرف سقوط بودند. اگر نگارگری قادر بود، با الوان سحر آمیز و دست چیره خود این منظره را در قالب خط و رنگ درآورد، شاهکاری از نقاشی به شمار میرفت، ولی قرآن تنها با تعدادی کلمه این صحنه را در مخاطب القا میکند. نکته دیگری که در این تعبیر نهفته است آن است که هنگامی که آنها را بر لبه پرتگاه آتش مجسم میکند، به ناگاه فاصلهای میان آنها در آن زندگی کفر آمیز با حیات سرمد جدید قرار میدهد و فضل خود را بر آنان آشکار میگرداند و نقش اکسیر ایمان را در این قلب ماهیت عیان مینماید؛زیرا از عالم کفر تا یقین یک نفس است. اینک به مناظر رستاخیز و تصاویر نعیم و جحیم نظری بیندازیم که از دیدگاه هنری بهرهای هر چه تمامتر دارند. قرآن کریم در سوره حج، آیات 1 و 2 می¬فرماید: یَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُمْ بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ «ای مردم، از پروردگار خود بترسید، چرا که زلزله آن ساعت امری هولناک است،روزی که ببینید هر مادر شیردهی آنکه را شیر میدهد،فرو گذارد و هر آبستنی،وضع حمل نماید و مردم را مست پنداری در حالی که مست نیستند، ولی عذاب خداست که شدید است». هول و هراس فوق،قابل اندازهگیری نیست و عظمت چنین روز هولناکی را فقط قرآن میتواند با افسون کلمات و ترکیب و تلفیق خاص خود القا نماید.هر ترجمه کلمه به کلمهای نیز، چون خالی از موسیقی ویژه کتاب خداست، اثر اعجاز آمیز متن ایات را ندارد. آنچه بیشتر جلب نظر میکند،تصاویر سه گانه مادران شیرده و زنان آبستنی است که از بیم، بچه میاندازند و حالت مست گونه مردم است که از ترس عذاب،مست به نظر میآیند. (بنگرید: سید محمد طباطبایی، آفرینش¬های هنری قرآن) آیات پایانی سوره دخان جایگاه نهایی دوزخیان و بهشتیان را چنان به تصویر میکشد که انسان، گویی خود را لحظهای در محاصره مأموران الهی و زبانههای آتش احساس مینماید و در لحظهای دیگر،«خود را همدوش با پارسایان در کنار بوستانها و چشمهسارها مییابد». قرآن كريم در آيات ديگري با تصويرپردازي بسيار زيبا و با جملاتی کوتاه و در عین حال رسا و زیبا، جایگاه اصحاب یمین را اینگونه ترسیم میکند: (سوره واقعه، آیات 28 ـ 35) «فی سِدر مَخضُود. وَ طَلحٍ مَنضُود. وظِلّ مَمدُود وماء مَسکوبٍ وَفاکِهَةٍ کَثيرةٍ. لامَقطُوعَة ولا مَمنُوعَة. و فُرُشٍ مَرفُوعَة اِنّا أنشَأهُنَّ إنشاءً» آنان در زیر درختان سدری بی خار و درختان موزی که میوههایشان دستهدسته روی هم چیده شده است و زیر سایه ساری گسترده و در پای آبی روان، منزل گزیدهاند، برای آنان میوههای فراوان، همیشگی و در دسترس، و زنانی بلند مرتبه که ما خود آنها را تربیت کردهایم، مهیا شده است». در این آیات زوایای مختلف بهشت به گونهای زیبا ترسیم شده است، درختان سرسبز و سایه گستر، درختان میوه با میوههایی بر روی هم چیده شده و میوههای متنوع و همیشگی و زنان زیبا و بلند مرتبه و چشمههای جاری و روان، از جمله مواردی هستند که در این آیات توصیف و ترسیم شده اند. و در سوره غاشیه، آیات 8 ـ 16 در وصف بهشتیان اینگونه میفرماید:«وجوه يومَئذٍ ناعِمَة* لِسَعيها راضِية* في جَنَّةٍ عالية* لاتَسمَعُ فيها لاغِيةً* فيها عَينُ جارية* فيها سُرر مَرفُوعَة* واکواب مَوضُوعَة* و نَمارِقُ مَصفُوفَة* وزَرابي مَبثُوثَة «چهرههايی در آن روز شاداب و با طراوتند، چرا که از سعی و تلاش خود خشنودند در بهشتی رفیع منزل کردهاند، در آنجا هیچ سخن بیهوده و لغوی نمیشنود، در آنجا چشمههایی روان است و تختهایی زیبا و بلند مرتبه قرار گرفته و جامهایی که در کنار چشمهها گذاشته شده و بالشهایی که کنار هم مرتب شده است و فرشهای فاخر و گرانقیمتی که در آنجا گسترده شده است». در تمامی این آیات تصویر پردازی شگرف و هنرمندانهای به کار رفته است که صحنههای زیبا و گوناگون بهشت را در ذهن مخاطب به نمایش درمیآورد و مخاطب را مشتاق و شیفته دیدار بهشت و مناظر زیبا و دلپذیر آن میکند.
تصویر پردازی نور الهی
قرآن کریم در آیه 35 نور می¬فرماید: اللَّهُ نُورُ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (35 نور) خدا نور آسمانها و زمين است. مَثَلِ نور او چون چراغدانى است كه در آن چراغى، و آن چراغ در شيشهاى است. آن شيشه گويى اخترى درخشان است كه از درخت خجسته زيتونى كه نه شرقى است و نه غربى، افروخته مىشود. نزديك است كه روغنش- هر چند بدان آتشى نرسيده باشد- روشنى بخشد. روشنى بر روى روشنى است. خدا هر كه را بخواهد با نور خويش هدايت مىكند، و اين مثلها را خدا براى مردم مىزند و خدا به هر چيزى داناست.(ترجمه مرحوم فولادوند) این آیه بسان تابلویی نقاشی شده آن چنان تصاویر اعجازگونه¬ای را عرضه کرده که مخاطب را مات و مبهوت زیبایی¬های خود می¬کند. «مشکات» روزنه یا طاقچه ای بوده که در دیوار اتاق مجاور با حیاط می¬ساختند و چراغ را روی آن می¬گذاشتند، دو طرف آن از شیشه ساخته می¬شد تا داخل اتاق و صحن حیاط را روشن سازد و مردم به آن «جاچراغی» می¬گفتند. و همچنین وسیله¬ای شیشه ای بوده که دری داشته به شکل مکعب مستطیل که چراغ را در آن قرار می¬دادند. به طور کلی به هر محفظه شفافی که بتوان در داخل آن چراغ گذاشت تا از باد و توفان مصون بماند مشکات اطلاق می¬شود. معنای امروزی این واژه «چراغدان » است. در لسان العرب می¬خوانیم: «کل کوة لیست بنافذه مشکاة» این لفظ را حبشی و الف مشکاة را منقلب از واو دانسته¬اند. (بنگرید: فصلنامه مشکوة، شماره 48، خسروانی شریعتی، سید محمود؛ مشکاة و معانی آن در قرآن و حدیث) خداوند متعال مَثَل محسوس و ساده مشکات را برای بیان ژرفترین مفهوم معنوی (نور) ذکر فرموده و با آوردن (ک) ادات تشبیه بین دو طرف تشبیه نور و مشکات رابطه برقرار کرده است، که در این جا می¬توان وجه شبه را روشنایی نور یا هدایت الهی دانست که در دنباله آیه نور هم به آن اشاره شده است: «یهدی الله لنوره من یشآء ویضرب الله الامثال». آيه شريفه درخت زيتون را پربركت مىخواند كه سود آن بسيار است؛ چراكه از روغن آن هم براى روشنايى چراغ بهره مىگيرند و هم در مواد غذايى از آن استفاده مىكنند و نيز در ديگر امور شيميايى و صنعتى از آن بهره مىبرند؛ و چوب آن نيز منافع بسيارى دارد كه از آن جمله براى سوخت از آن استفاده مىشود و خاكسترش در صنعت شستشوى ابريشم به كار مىرود؛ و جداسازى روغن آن نيز بسيار ساده است. روغن اين درخت مبارك به گونهاى پرصفا و روشنىبخش است كه چيزى نمانده است كه بدون رسيدن آتش به آن، به خودى خود شعلهور گردد. اخیرا تحقیقات وسیعی در این زمینه صورت گرفته که نتایج ارزشمندی را در اثبات سرعت درجه اشتعال روغن زیتون نسبت به سایر روغن¬ها را عرضه کرده است. البته مفسران کلام الهی نیز هر یک فراخور استعداد و دریافت خویش از امثال قرآنی تعبیراتی دارند به عنوان مثال برخی، تمثیل «مشکات» را اشاره قرآن به وجود مبارک صدیقه کبری حضرت زهرا (علیهاالسلام) دانسته اند. صاحب تفسیر قمی مینویسد: مقصود از مشکات حضرت فاطمه (علیهاالسلام) است و مراد از «فیها مصباح المصباح » دو فرزند بزرگوارش امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) هستند و در همین روایت حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) را از جهت نورانیت و صفا بار دیگر به ستاره درخشان (کوکب دری بین نسآء اهل الارض) تعبیر کرده است. (تفسیر القمی، 2/103) در تفسیر آیه نور به سند معتبر از حضرت امام صادق علیه السلام نقل شده است که مشکات در آیه نور حضرت فاطمه زهراعلیهاالسلام است که «انوار ائمه هدی را حق سبحانه و تعالی در آن حضرت جای داده و از آن حضرت بر عالمیان تافته (محمد باقر مجلسی (1412ق)، بیست و پنج رساله، ص 120) و در توضیح [کوکب دری] حضرت فرمودند: «یعنی فاطمه ستاره ای است نورانی و درخشنده که در میان زنان جمیع عالم به انوار معنویه ممتاز است و بهترین زنان عالمیان است»(همان) و باز در تفسیر برهان میخوانیم: مراد از «مشکات » حضرت فاطمه علیهاالسلام است. (سید هاشم البحرانی، تفسیر برهان، 3/133.)
نتیجه بحث
همان طور که گذشت از جمله نکات قابل توجه در یک متن ادبی، توصیف و تصویر پردازی آن است؛ بدین معنا که یک متن ادبی باید آنچنان فضای موضوع نوشتار را ترسیم و توصیف کند که خواننده خود را در آن فضا و محیط حس کند و هر قدر تصویر پردازی یک نوشتار روشنتر و شفافتر باشد، مخاطب بیشتر و شدیدتر تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. قرآن کریم ضمن اینکه شاهکار ادبیات و هنر است، و از منظر فصاحت و بلاغت در اوج قرار دارد، از لحاظ اعجاز در تصویر پردازی نیز در اوج قرار گرفته است. با مراجعه به جای جای این کتاب شریف این نکته را به خوبی میتوان دریافت. هر چند تفسیر علمی قرآن كریم سابقهای هزار ساله دارد، ولی ادعای اعجاز علمی قرآن در دو قرن اخیر مطرح شده است. در این دوره برخی از كشفیات علوم تجربی توسط دانشمندان بر آیات قرآن منطبق شده و صحت و اتقان این كتاب الهی بیش از پیش به اثبات رسیده است.
پانویس و منابع
- قرآن کریم.
- الهي قمشه¬اي (1375) ترجمه قرآن کریم.
- احمد محمد سلیمان: القرآن و العلم، دارالعودة، بیروت، 1981 م.
- البحرانی، سید هاشم: تفسیر برهان، ناشر مطبوعاتی اسماعیلیان، قم.
- بهرام¬پور ابوالفضل(1387)ترجمه قرآن کریم همراه با شرح واژگان، انتشارات اسوه.
- حسنی، علی اشرف (1380)، زمین وآسمان در قرآن و نهج البلاغه، امیری، تهران.
- رضایی اصفهانی، محمد علی (1381)، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، چ3، انتشارات کتاب مبین، رشت.
- سید جمیلی(1987م).: الاعجاز الطبی فی القرآن، بیروت، مكتبة الهلال.
- سيد قطب، تصوير فني؛ نمايش هنري در قرآن، ترجمه محمد علي عابدي، تهران: مركز نشر انقلاب.
- طباطبایی محمد حسین(1417 ق): المیزان فی تفسیر القرآن، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت.
- القمی، ابوالحسن علی بن ابراهیم، (1387ق) تفسیر القمی، تصحیح السید طیب الموسوی الجزایری، مطبعة النجف.
- مجلسی، محمد باقر (1412ق)، بیست و پنج رساله، تحقیق سید مهدی رجایی، ناشر کتابخانه آیة الله العظمی مرعشی، قم
- مكارم شیرازی، ناصر(1373 ش): تفسیر نمونه، دارالكتب الاسلامیة، تهران.
- مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، پیام قرآن، انتشارات امیر المؤمنین، قم.
- نجفی، گودرز(1377ش): مطالب شگفتانگیز قرآن، نشر سبحان، تهران.
- نوری، حسین(1370ش): دانش عصر فضا، نشر مرتضی، قم.
- هبة الدین شیرازی(1356 ق): اسلام و هیئت، مطبعة الغری، نجف،.
منابع اینترنتی
www.bntmofeid.com/vb/showthread.php?t=16059 www.hawzah.net/fa/magart.html?MagazineID=5248&MagazineNumberID=7008&MagazineArticleID=84926 سید محمد طباطبایی، آفرینش¬های هنری قرآن
http://noorportal.net/951/952/1120/28241.aspx محمد علي رضایي اصفهاني، طرح قانون جاذبه عمومي موجودات در قرآن مجلات
- فصلنامه مشکوة، شماره 48، خسروانی شریعتی، سید محمود؛ عنوان مقاله: مشکاة و معانی آن در قرآن و حدیث.