آشنایی‌زدایی و برجسته‌سازی در سوره مبارکه "الحدید"

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

چکیده

آشنایی زدایی و¬ برجسته‌سازی ازجمله نظریات محوری مکتب فرمالیسم‌ها است، نخستین بار ویکتور شکلوفسکی منتقد شکل گرای روسی آن را در نقد ادبی به کار برد.. در تعریف آشنایی‌زدایی می‌توان گفت هرگونه تلاش هنری که رنگ رخوت و عادت را از مخاطب و گوینده می¬زداید و با تقویت ادراک حسی و بازی با ذهن و هنر همراه است. هدف این پژوهش بررسی آشنازدایی و برجسته‌سازی در سوره مبارکه الحدید است؛ البته می‌دانیم که قرآن کریم متن ادبی نیست ولی متنی است که جنبه‌ای از اعجاز آن را اعجاز ادبی تشکیل می¬دهد و دارای زیباهای ادبی فراوانی است. مقصود از کاربرد نظریه‌های ادبی مختلف مثل آشنایی‌زدایی و برجسته‌سازی در قرآن فقط آن است که نشان داده شود بسیاری از صور و ارزش‌های ادبی و نقدی می¬تواند در بهترین شکل در قرآن کریم یافت شوند.این پژوهش می¬کوشد تا با روش توصیفی- تحلیلی بسیاری از مفاهیمی که برای مخاطبان به امور عادی تبدیل‌شده به‌واسطه آشنایی¬زدایی و قاعده¬افزایی برجسته شده است. مهمترین تکنیک زبانی و ادبی برجسته‌ساز در سوره مبارکه "الحدید " توازن معنایی است که شامل تشبیه، استعاره، کنایه وطباق و ...است. کلیدواژه: قرآن، سوره الحدید، آشنایی‌زدایی، برجسته‌سازی،

مقدمه

مکتب فرمالیسم روسی از نوآورترین مکاتب قرن بیستم به شمار می¬آید؛ که اساس نظریات آن‌ها واقعیت مادی خود اثر ادبی بوده است؛ آنان ادبیات را کاربرد خاص زبان می¬دانستند و در پی ¬تبین قواعد علم ادبیات و یا به تعبیری دیگر شگردهای ادبیت آن برآمدند (ایگلتون،5:1368). دو نظریه «آشنایی¬زدایی» و «برجسته¬سازی» نظریاتی هستند که توسط مکتب فرمالیسم ارائه‌شده است. ویکتورشکلوفسکی نیز یکی از نظریه‌پردازان فرمالیسم بود که با حاشیه‌نشین کردن مفهوم شعر و توجه به شکل و فرم اثر اساسی‌ترین نظریه فرمالیسم را با نام «آشنایی‌زدایی» مطرح می¬سازد (محمدی فشارکی،146:1392). ادرس محل سکونت:خوزستان ،شهرستان اندیمشک خیابان تشیع نبش استقلال 09167388065 در تعریف آشنایی¬زدایی می¬توان گفت: مفاهیم آشنایی‌زدایی براثر تکرار و عادت به‌گونه‌ای جلوه می¬دهند که گویی از این بیشتر وجود نداشته است؛ که این امر موجب به تأخیر افتادن و گسترش معانی متن و درنتیجه لذت و بهره¬وری بیشتر خواننده از آن می¬گردد (احمدی،37:1380).برجسته‌سازی را می¬توان نتیجه آشنایی‌زدایی دانست. برجسته‌سازی هر نوع انحراف از شکل‌های مورد انتظار اجتماعی و خودکار و عادی زبان است. هر نوع انحراف از فرم خودکار زبان و ایجاد دگرگونی در ساختار صرفی

ونحویی جمله‌ها درصورتی‌که به زیبایی‌آفرینی منجر شود برجسته‌سازی محسوب می¬شود. این امر هنگامی اتفاق می‌افتد که یک عنصر زبانی خلاف معمول به کار می¬رود و توجه خوانده را به خود جلب می¬کند (خلیلی،209:1380). در این مقاله تلاش می‌شود تا قسمتی از زیبایی‌های ادبی سوره مبارکه "الحدید" از منظر نظریه آشنایی¬زدایی و برجسته‌سازی نشان داده؛ و همچنین بررسی به صور و ارزش‌های ادبی نقدی سوره مبارکه "الحدید" پرداخت.

سوالات پژوهش

1-انواع آشنایی زدایی و برجسته سازی در سوره مبارکه "الحدید"کدام است؟ 2- پربسامدترین آشنایی زدایی و برجسته سازی از انواع آشنایی زدایی کدام است؟

پیشینه تحقیق

بر اساس بررسی‌هایی که نویسنده این مقاله انجام داده موضوع این مقاله تاکنون در قالب پژوهشی مستقل مورد بحث و پژوهش قرار نگرفته است، اما مطالعاتی درباره زیباشناسی ادبی قرآن کریم انجام‌گرفته که عمدتاً به‌صورت کلی است و تنها بخش‌هایی از قرآن را مدنظر قرار داده است و بیشتر به مباحث موسیقی آیات قرآن یا تحلیل‌های ساختاری و سبک‌شناسی پرداخته¬ به‌عنوان‌مثال: خالقیان (1385) در پایان‌نامه خود تحت عنوان «جلوه¬های ادبی و موسیقایی جزء سی قرآن در چهار ترجمه فارسی...» به طور کلی به بررسی تأثیر ویژگی زبان¬شناختی حروف مانند صفات، مخارج، ادغام، ابدال و.. در معانی کلمات پرداخته است. نرگس شکوریان (1388) در پایان‌نامه خود تحت عنوان «تاثیر الصوت علی معانی آیات الانذار و التبشیر الجزء الثلاثون نموذجا» تاثیر صفات حروف در آیات الانذار و التبشیر الجزء سی ام را مورد بررسی قرار می‌داده است. در مقالاتی که در ایران انجام‌شده: ناظمیان (1393) در مقاله خود تحت عنوان «آشنایی‌زدایی و برجسته‌سازی در سوره مبارکه واقعه» انواع آشنایی¬زدایی و عوامل برجسته‌سازی در این سوره را مورد بررسی قرار داده است. امیری (1391) در مقاله خود تحت عنوان «رویکرد به جنبه‌هایی از زیباشناختی و موسیقی الفاظ قرآن کریم» به‌صورت کلی به بررسی چگونگی هماهنگی موسیقی الفاظ با معانی آن‌ها و تبین تأثیر نظم آهنگ واژگان در مفاهیم آیات پرداخته است. محمد خاقانی و همکاران (1389) در مقاله خود تحت عنوان «سبک‌شناسی سوره مبارکه مریم» سوره مبارکه مریم را از نظر سبک‌شناسی موردمطالعه قرار داده‌اند. محمد خاقانی و همکاران (1391) در مقاله خود تحت عنوان «و مضات اسلو بیه فی سوره الرحمن» به بررسی ویژگی¬های سبک‌شناختی در سوره مبارکه الرحمن پرداخته است. مریم نساج و همکاران (1390) در مقاله خود تحت عنوان «بررسی ساختاری سوره الانسان و دسته‌بندی آیات» آن به بررسی ساختاری سوره انسان پرداخته است. برحسب اطلاعات نویسندگان این مقاله تاکنون سوره مبارکه الرحمن به‌صورت مستقل و به شیوه و روشی که این مقاله در نظر گرفته است، موردبحث و تحلیل قرار نگرفته است.

آشنایی‌زدایی

آشنایی‌زدایی در لغت یعنی نو کردن و غریب و متفاوت نمودن آنچه آشنا و شناخته‌شده است. در اصطلاح یکی از تکنیک‌های ادبی است که اولین بار در مکتب شکل گرایان (فرمالیست‌های روسی) مطرح‌شده یکی از مهم‌ترین و محوری‌ترین نظریه‌های این مکتب محسوب می‌شوند (میرصادقی،1385:11). آشنایی¬زدایی اصطلاحی است که نخستین بار ویکتور شکلوفسکی منتقد شکل گرای روسی آن را در نقد ادبی به کار گرفت و بعدها موردتوجه دیگر منتقدان فرمالیست و ساختارگرا همچون یاکوبسن و تینیانوف و... قرار گرفت. در تعریف شکلوفسکی آشنایی‌زدایی شامل تمامی شگرد¬¬¬¬¬¬¬ها و فنونی است که مؤلف آگاهانه از آن‌ها بهره می¬گیرد تا جهان متن را به چشم مخاطب بیگانه بنماید. نویسنده به جای مفاهیم آشنایی با واژگان شیوه بیان متفاوت نشانه‌های ناشناخته را به کارمی گیرد. بدین ترتیب حسی تازه را به وجود می¬آورد که خود آفریده معانی جدید است (احمدی،48:1380) آشنایی‌زدایی شامل تمهیدات شگرد و فنونی است که زبان شعر را برای مخاطبان بیگانه می‌سازد یا با عادت‌های زبانی مخالفت می¬کند (علوی مقدم،1377: 107)یکی از روش آشنایی‌زدایی، تعریف دوباره است؛ منظور این‌که شاعر از زاویه غیر از زاویه دید شاعران دیگر به تماشای پدیده ذاتی، معنوی، کلامی یا طبیعی بنشید و آن را به گونه نقد کند یا به تصویر در¬آورد که مخاطب احساس کند که برای نخستین بار است که چنین چیزی می‌شنود یا حس می¬کنند (شمیسا،147:1383) فرمالیسم¬ها با طرح مفهوم آشنایی¬زدایی نگاه را به‌سوی شکل اثر هنری و هرآنچه در پدید آوردن آن سهیم است جلب کرده از دیدگاه شکلوفسکی آشنایی¬زدایی در سه سطح زبان، مفهوم و اشکال ادبی صورت می‌گیرد. (مکاریک،13:1384). آشنایی¬زدایی حد مرز داند؛ البته، باید توجه داشت که هر آشنایی‌زدایی مصداق خلاقیت ادبی هنری نیست، بلکه باید حاوی خلاقیت ادبی و زیبایی‌های بلاغی و هنری باشد. همچنین باید این نکته را در نظر داشته باشیم که این فرایند، پدیده¬¬¬ای نسبی است، یعنی امری که برای ما معمولی و تکراری به نظر می¬رسد، ممکن است برای شخص دیگری که در سرزمین دیگری با فرهنگ دیگری زندگی می‌کنند ناآشنا و بدیع جلوه کنند و یا عکس این موضوع نیز صادق است (شفیعی کدکنی،94:1391). برخی از شگردهای هنری که در زبان و فرهنگ ما بدیع و نو خلاقانه است ممکن است برای اهل زبان و فرهنگ دیگر بی‌معنی و نامفهوم به نظر برسد؛ ضمن اینکه گذر زمان عامل تعیین‌کننده به شمار می‌رود. بسیاری از کنایه‌ها تشبیه‌ها و استعارهایی که درگذشت توسط شاعران بزرگ برای نخستین بار بیان‌شده و در زمان خود تازه و بدیع به شمار می‌رفته، به‌مرور زمان بر اثر کثرت استعمال، تازگی خود را از دست می¬دهد و به پدیده‌هایی مستعمل و تکراری مبدل می¬شود؛ بنابراین ساختارهای زبانی، تفاوت‌های فرهنگی، زمانی و مکانی در تعیین نو تازه بودن شگردهای ادبی و هنری مصداق آشنایی¬زدایی تلقی می¬شوند و سهم به سزایی را ایفا می‌کنند(همان،102).

برجسته‌سازی

برجسته‌سازی را می‌توان نتیجه آشنایی‌زدایی دانست. آشنایی‌زدایی در متن شامل شگردهایی می‌شود که برجسته‌سازی رابطه مستقیم دارند و معمولاً با نوعی هنجار گریزی همراه هستند که در دو دسته زبان‌شناسی و موسیقی جای می‌گیرند و ویژگی‌های موسیقایی و بلاغی را در خود جای می‌دهند (مدرسی، غنی دل،1385: 100). برجسته‌سازی هر نوع انحراف از شکل‌های مورد انتظار اجتماعی و خودکار عادی زبان است. درواقع می¬توان گفت هر نوع انحراف از فرم خودکار زبان و ایجاد دگرگونی در ساختار صرفی و نحویی جمله¬ها درصورتی‌که به زیبایی‌آفرینی منجر شود را برجسته‌سازی می¬گویند (خلیلی،1380:209). برخی فرمالیست¬ها و نیز ساختارگرایان اصطلاح برجسته‌سازی (foregrounding) را برای تبیین نقش ادبی جانشین آشنایی¬زدایی کرده‌اند. در حقیقت برجسته‌سازی به‌کارگیری عناصر زبان است به‌گونه‌ای که شیوه بیان جلب نظر کند و موردتوجه اصلی قرارگیرد و غیرمتعارف باشد (صفوی،37:1383). بنابراین، برجسته¬سازی فرایندی است که زبان ادبی را به وجود آورده و شیوه بیان ادبی را از شیوه‌های غیرادبی جدا می-کند این فرایند به ما نشان می‌دهد چگونه برخی متون با اینکه از همان عناصر تشکیل شده‌اند که با سایر تولیدات زبانی از آن‌ها به وجود آمده، دارای ویژگی‌هایی هستند که آن‌ها را متمایز و برجسته می‌سازد (علوی مقدم،82:1377).درنتیجه برجسته شدن عناصر زبانی و موسیقایی معنایی در پیدایش اثر ادبی نقش کلیدی را ایفا می‌کند. برجسته¬سازی کارکرد شگرد غیر منظره است که موجب تشخیص زبان ادبی می¬شود و فرمالیست¬ها آن را عامل کل، اثر ادبی می¬دانند (همان)

انواع آشنایی‌زدایی

در تقسیم¬بندی ¬آشنایی¬زدایی می¬توان گفت یکی از دلایلی که بر اهمیت آشنایی¬زدایی می¬افزاید این است که به بخش یا بخش¬هایی از متن منحصر نمی‌شود بلکه بخش¬های مختلف و متعدد متن را دربرمی گیرد و از آنجا که پیکره متن از کلمات و جملات تشکیل می‌شود (کوهن،1986: 5). بنابراین، آشنایی¬زدایی از دیدگاه منتقدانان و نظریه‌پردازان به انواعی تقسیم‌شده است که مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از:

1-توازن واژگان

واژگان و الفاظ ماده اصلی شعر و یکی از عوامل زیبایی و تأثیرگذار آن است زیرا موسیقی آهنگ و بروز احساسات شاعر در بسیاری از موارد از الفاظی است که بکار گرفته می¬شود (سنگری،1381: 15). درواقع منظور از آشنایی¬زدایی واژگان، گزینش واژه¬هایی در محور جانشینی زبان که به‌گونه‌ای خارج از محدوده مورد کاربرد زبان در یک زمان خاصی باشد. گزینش مستلزم امکانات زیادی است. اگر دایره امکانات لغوی شاعر محدود باشد طبعاً شعر او از چنین پدیده‌ای بی‌بهره است (صهبا، 1384: 151).

2- توازن معنایی

این عنوان را جفری لیچ برای خیال‌انگیزی شعر و عواملی که این خیال‌انگیزی را به وجود می‌آورند قائل شده است. آنچه به ایجاد مجاز، تشبیه، استعاره، و... در شعر می‌انجامد و تصویرهای زیبایی شعری را در کلیت آن به هم پیوند می¬دهد همان عوامل خیال‌انگیزی است (خلیلی،1380، 99). ازآنجاکه حوزه معنا وسیع‌ترین بخش در زبان است. متنوع‌ترین و گیراترین عدول از هنجارها در این بخش صورت می¬پذیرد. در توازن معنایی که یکی از انواع مهم هنجار گریزی در تقسیم‌بندی لیچ است شاعر به‌نظام معمول ساخت‌واژه یا جمله کاری ندارد با همان واژه‌های معمول مطالبی را بیان می‌کند که مفهوم آن به‌رسم عادت هنجارها متفاوت است (مدرسی و همکاران،1388: 139).

عناصر سازنده توازن معنایی را مجاز، تشبیه، اتحاد، تشخیص، پارادوکس، حس آموزی نماد و کنایه و ... تشکیل می¬دهد.

3-توازن نحویی

توازن در ساختار نحویی و چینش عناصر دستوری زبان، یکی از توازن‌های سه‌گانه (توازن واژگان، توازن معنایی و توازن نحوی) خود زیرمجموعه تکرار کلامی است. این توازن حاصل ارتباطی است- که میان کلمه بر روی محوری فرضی به نام محور هم‌نشینی وجود دارد. رابطه هم‌نشینی در اصل رابطه میان واحدهای است که در ترکیب با یکدیگر قرار می¬گیرند. رابطه جانشینی نیز در اصل رابطه موجود میان واحدهایی است که به‌جا هم انتخاب می‌شوند و در همان سطح واحده تازه‌ای به وجود می‌آورند (صفوی،1383: 27-28).4

4- توازن آوایی

مسئله توازن آوایی که یکی از زیرمجموعه برجسته¬سازی است. نتیجه حاصل از این فرایند یعنی توازن، نخستین بار از سوی رومن یاکوبسن مطرح‌شده است. به اعتقاد او فرایند قاعده افزایی چیزی نیست به‌جز توازن در وسیع¬ترین مفهوم که این توازن از طریق تکرار کلامی به دست می‌آید. این توازن در سه سطح توازن آوایی، واژگانی ¬و نحویی بررسی می‌شود. توازن آوایی درنتیجه تکرار در سطح آواها حاصل می‌شود که می¬توان آن را به دودسته تکرار صامت¬ها یعنی هم حروفی و تکرار مصوت‌ها یعنی هم‌آوایی تقسیم کرد (ناظمیان،1393:156). توازن آوایی موجود در آشنایی¬زدایی از تکرار کلامی حاصل می¬شود. موسیقی حروف یا تکرار صامت¬ها و مصوت¬ها است. موسیقی حروف شامل «تکرار آوایی است که درون یک هجا اتفاق می‌افتد» (ثمره،1364: 127) تکرار آوایی می‌تواند یک واج، چند واج درون یک هجا کل هجا و توالی چند هجا را شامل شود. به اعتقاد یا یاکوسن مقصود از توازن آوایی مجموعه تکرار-هایی است که در سطح تحلیل آوایی امکان بررسی می‌یابند (صفوی،1390: 177- 184).5

5-اصل جانشینی افعال

اصل جانشینی افعال منظور از اصل جانشینی افعال در سیاق قرآنی استفاده از یک صیغه (ماضی مضارع و امر) به‌جای صیغه دیگر است. این پدیده یکی از برجسته‌ترین پدیده¬ها ویژگی‌های ساختاری و تعبیری قرآنی به شمار می¬آید، به‌طوری‌که موارد بسیاری استعمال افعال، مغایر با سیاق مذکور در ماقبل یا مابعد فعل است، مانند به‌کارگیری فعل ماضی به‌جای فعل مضارع یا بالعکس بوده است (امانی،19/12/91). نکته جالب و قالب توجه در فرایند جاشینی وجود نکات بیانی و اهداف بلاغی است که در نهایت به کشف جنبه‌ای از وجود اعجاز بیانی قرآن کریم می¬انجامد و از این ره‌آورد معانی دلالت‌های بسیار دقیق و لطیفی به مخاطب منتقل می‌گردد (همان).لازم به یاد¬آوری است که امروزه در نقد ادبی جدید و مطالعات زبان‌شناسی از این پدیده با تعابیری هم چون هنجار گریزی، آشنایی¬زدایی، عادت زدایی یا... یاد می¬شود. بر اساس این پدیده زیبا¬شناختی، ادبیات و صاحب اثر ادبی با زدودن زنگار عادت، ادراک حسی مخاطب را دوباره سامان داده و در این مسیر قاعده¬های آشنا و ساختارهای به‌ظاهر ماندگار واقعیت را دگرگون می¬کنند (احمدی 1380: 47). این مساله خود تحت مجموعه به‌عنوان برجسته¬سازی که خود همان آشنایی¬زدایی است وارد می‌شود که این فرایند بر تخطی ادیب از قواعد و قراردادهای زبانی است (صفوی،1383:36). البته به‌کارگیری این فن و شگرد ادبی ادیب را باید دو اصل رسانگی (بلاغت و رسایی معنایی) و جمال شناسی (زیباشناختی) را رعایت نماید (شفیعی کدکنی 1358:13) تا فرایند ارتباط و انتقال معنا دچار اختلال نشود و آشنایی¬زدایی قابل تعبیر باشد این تغییر و تصریف در زمان¬بندی افعال به ویژه هنگام سخن ازقیامت و احوال آن ناشی از نگاهی مادی و دنیوی به مقوله زمان در قرآن است (همان).

آشنایی¬زدایی در قرآن

اصطلاح آشنایی¬زدایی هرچند زاییده دوران معاصر و محصول اندیشه زبان شناسان روس است اما جامعه اسلامی و پژوهشگران مسلمان نه‌تنها با این مفهوم بیگانه نبوده‌اند، بلکه از آغاز دعوت اسلام، به بررسی این امر پرداخته¬اند و نوشته¬هایی در این زمینه برجای گذاشته¬اند، هرچند مطالعات آنان به‌حکم عامل زمان و عدم تفکیک و کلیت گرایی علوم بازتاب مطالعات آنان از ابتدا به‌منظور فهم قرآن کریم و دریافتن اسباب اعجاز آن به این مطلب ره یافتند (رضایی،1392: 72). بیان قرآن کریم غرابت و سحری وجود دارد که بیان و تعبیر هنجار معمول آن زمان متفاوت است، همین امر مساله «غرابت» بودن، آن به معنای متفاوت بودن با آن یا نُرم زمان خود را مطرح کرد و کتاب‌هایی با عنوان «غریب القرآن» به رشته تحریر درآورد که هدف آن تفسیر و ترجمه واژه مهم قرآن بلکه اشاره به تعابیر و تشبیهات و استعاره¬هایی و یا به زبان فرمالیسم¬ها هنر سازه¬های بود که قرآن در آن‌ها غریبه یا آشنایی‌زدایی کرده بود (همان:73).

آشنایی¬زدایی و برجسته سازی در سوره "الحدید"

این سوره بیست‌ونه آیه دارد و در مدینه نازل شده است. آیات این سوره علاوه بر تحکیم پایه‌های عقیدتی، به دستوراتی درزمینه های اجتماعی و حکومتی می‌پردازد و در آیات اول، حدود بیست صفت از صفات الهی را مطرح نموده است. عظمت قرآن، اوضاع مؤمنان و منافقان در قیامت، سرنوشت اقوام پیشین، انفاق در راه خدا و برای رسیدن به عدالت اجتماعی، انتقاد از رهبانیت و انزوای اجتماعی، موضوعاتی است که این سوره به آن‌ها پرداخته است (قرائتی،1394: 26) امام سجاد علیه‌السلام فرمودند: خداوند می‌دانست که در آخرالزمان گروهی ژرف‌اندیش خواهند آمد، لذا سوره توحید و آیاتی از سوره حدید را نازل کرد (تا مردم، خدا را بهتر بشناسند). و هرکس غیرازاین صفات را بر خدا بپذیرد، هلاک می‌شود (همان:26) می‌توان گفت مضمون کلی سوره الحدید این است که مردم را به ایمان و عمل شایسته دعوت کند و ثروتمندان را به‌صرف مال درراه برتری سخن حق و خرد کردن پایه¬های باطل برانگیخت و مؤمنان را به قتال و استفاده از آهن و سلاح ترغیب کرد تا دنباله‌های آن‌ها کفر و نفاق را قطع کنند. (جویباری، بی‌تا:44/73) سوره "الحدید" دعوت‌نامه است برای جماعت مسلمین تا حقیقت ایمان را در درون خویش تحقق بخشند (قطب،1412: 3475) در این سوره قضیه ایمان به خدا و رسول خدا (ص) ریشه‌دار شده به آن فرمان داده‌شده و برآن اساس تربیت‌شده است و آن دسته از معانی که به ایمان به ایمان به خدا و رسول می‌انجامد در آن ذکرشده است (حوی،1414: 5806). با توجه به اهمیت این سوره نگارنده این پژوهش سعی کرده است با بررسی آشنایی‌زدایی و برجسته‌سازی در این سوره مخاطب را به نوعی دیگر با مضمون و مفهوم این سوره آشنا کند. انواع آشنایی¬زدایی و برجسته‌سازی در سوره مبارکه الحدید " 1-توازن آوایی: 1-1هم حروفی (واج‌آرایی): توازن در واج‌ها یا به‌عبارت‌دیگر، واج‌آرایی زیرمجموعه از توازن آوایی است که درون یک هجا اتفاق می¬افتند (صفوی 168:1383) واج‌آرایی عبارت‌اند از تکرار یک واج در واژه‌های یک مصراع بیت یا متن ادبی به‌گونه‌ای که باعث ایجاد موسیقی درونی در متن شود و بر تأثیر شعر یا متن بیفزاید. - تکرار را و میم در آیه 4 «هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَخْرُجُ مِنْها وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فِيها وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ» اوست آن‌کس كه آسمان‌ها و زمین را در شش هنگام آفرید آنگاه بر عرش استیلا یافت آنچه در زمین درآید و آنچه از آن برآید و آنچه در آن بالا رود همه را مى‏داند و هرکجا باشید او با شماست و خدا به هر چه مى‏كنید بیناست. این واج‌آرایی موسیقی متن را بالابرده و هم چنین سبب شده که مخاطب مفهوم را بهتر درک کند. - تکرارلام و یا در آیه 6: «يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» شب را در روز درمى‏آورد و روز را نيز در شب درمى‏آورد و او به راز دل‌ها داناست این واج‌آرایی خواننده را به این مفهوم سوق می‌دهد که خداوند به همه‌چیز آگاه است. - تکرارمیم و لام و نون در آیه 10: «وَمَا لَکُمْ أَلَّا تُنفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلِلَّهِ مِیرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا یَسْتَوِی مِنکُم مَّنْ أَنفَقَ مِن قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُوْلَئِکَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِّنَ الَّذِینَ أَنفَقُوا مِن بَعْدُ وَقَاتَلُوا وَکُلّاً وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ». و شما را چه شده كه در راه خدا انفاق نمى‏كنيد و حال آنكه ميراث آسمانها و زمين به خدا تعلق دارد كسانى از شما كه پيش از فتح مکه انفاق و جهاد كرده‏اند با ديگران يكسان نيستند آنان از حيث درجه بزرگ‌تر از کسا نی‌اند كه بعداً به انفاق و جهاد پرداخته‏اند و خداوند به هرکدام وعده نيكو داده است و خدا به آنچه مى‏كنيد آگاه است. این برجسته‌سازی به‌وسیله واج‌آرایی موسیقی متن را افزایش داده ست. - تکرار تا. میم و کاف در آیه 14: «یُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَکُن مَّعَکُمْ قَالُوا بَلَى وَلَکِنَّکُمْ فَتَنتُمْ أَنفُسَکُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْکُمُ الْأَمَانِیُّ حَتَّى جَاء أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّکُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ» دو رويان آنان را ندا درمى‏دهند آيا ما با شما نبوديم مى‏گويند چرا ولى شما خودتان را در بلا افكنديد و امروز و فردا كرديد و ترديد آورديد و آرزوها شما را غره كرد تا فرمان خدا آمد و شيطان مغرور کننده شما را درباره خدا بفريفت. تکرار ضمیر «کم» (معکم، ولکنّکم، أنفسکم، غرّتکم، غرّکم) و ضمیر «تم» (فتنتم، تربّصتم، ارتبتم) باعث زیبایی متن شده است.

- تکرار نون، الف در آیه 25: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ سنّ ادلّه قَوِیٌّ عَزِیزٌ» به‌راستی ما پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آن‌ها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند و آهن را كه در آن براى مردم خطرى سخت و سودهايى است پديد آورديم تا خدا معلوم بدارد چه كسى در نهان او و پيامبرانش را يارى مى‏كند آرى خدا نيرومند شکست‌ناپذیر است. تکرار «نا» متکلم در آیه 25 سوره حدید نه‌تنها به آن زیبایی خاصی بخشیده، بلکه این تکرار به پیام خداوند قوت و تأکید بیشتری داده است درآیه کریمه «لقد أرسلنا رسلنابالبینات» نوعی انسجام صوتی و آوایی جذاب وجود دارد.


- تکرار نا وها در ایه 26 و «َلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحاً وَإِبْرَاهِیمَ وَجَعَلْنَا فِی ذُرِّیَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَالْکِتَابَ فَمِنْهُم مُّهْتَدٍ وَکَثِیرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ» و در حقيقت نوح و ابراهيم را فرستاديم و در ميان فرزندان آن دو نبوت و كتاب را قراردادیم از آن‌ها برخى راه‏ياب شدند ولی بسيارى از آنان بدكار بودند - تکرار نا و ها در ایه 27«ثُمَّ قَفَّیْنَا عَلَى آثَارِهِم بِرُسُلِنَا وَقَفَّیْنَا بِعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ وَآتَیْنَاهُ الْإِنجِیلَ وَجَعَلْنَا فِی قُلُوبِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِیَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا کَتَبْنَاهَا عَلَیْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاء رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَایَتِهَا فَآتَیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَکَثِیرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ» آنگاه به دنبال آنان پيامبران خود را پى‏درپى آورديم و عيسى پسر مريم را در پى آنان آورديم و به او انجيل عطا كرديم و در دل‌های كسانى كه از او پيروى كردند رأفت و رحمت نهاديم و اما ترك دنيايى كه از پيش خود درآوردند ما آن را بر ايشان مقرر نكرديم مگر براى آنكه كسب خشنودى خدا كنند بااین‌حال آن را چنانكه حق رعايت آن بود منظور نداشتند پس پاداش كسانى از ايشان را كه ايمان آورده بودند بدان‌ها داديم و [ولی] بسيارى از آنان دستخوش انحراف‌اند. غالب فرازهای سوره حدید باصفت مشبهه به اتمام می‌رسد واژگانی چون (حکیم، قدیر، علیم، بصیر، کبیر، رحیم، خبیر، کریم، عظیم، کریم) می‌دانیم که در ادبیات عرب صفت مشبهه بر صفتی ثبوتی دلالت می‌کند. اصوات مد گاهی اوقات برای مبالغه و تعظیم به کار می‌روند. آن گاه که ضمیر متکلم در سوره حدید به حق‌تعالی بازمی‌گردد اصوات مد، غرض تعظیم را بیان می‌کنند، مانند: «لقد أرسلنا رسلنا بالبینات و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و أنزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للناس و لیعلم الله من ینصره و رسله بالغیب إن الله قوی عزیز» (آیه 26) که حرکات فتحه بلند در تعظیم خطاب خداوند به جنس انسان و ارزش این بشارت ایفای نقش می‌کنند. درجه این تعظیم به سبب وجود ضمیر متکلم جمع مع الغیر «نا» که به‌حق بازمی‌گردد، چندین برابر شده است. همین اثر تعظیمی درآیات 26 و 27 نیز دیده می‌شود نکته دیگر اینکه آیه 26 سوره تکرار ضمیر «نا» (قفینا، رسلنا، قفینا، آتینا، جعلنا، کتبنا، آتینا) و تکرار «ها» (ابتدعوها، کتبناها، رعوها، رعایتها) باعث آهنگین شدن این آیه شده است. که نه‌تنها به آن زیبایی خاصی بخشیده، بلکه این تکرار به پیام خداوند قوت و تأکید بیشتری داده است در آیه کریمه «لقد أرسلنا رسلنابالبینات» نوعی انسجام صوتی و آوایی جذاب وجود دارد.

2-توازن واژگان: 2-1واژگان: واژگان که در سوره الحدید سبب برجسته‌سازی شده‌اند: الحدید: الحدید نام این سوره است ازاین‌جهت که این سوره از عهد صحابه به همین نام مشهور بوده و از آن جهت این نام را به خود اختصاص داده که در آیه 25 واژه حدید به معنای آهن به کار رفته است (ابن عاشور، بی تا:320) این واژه جمعاً 6 بار در قرآن کریم آمده است (اسراءایه 50، کهف آیه 96، حج آیه 21، سبا آیه 10، ق آیه 22، حدیدآیه 25) اما در آن ایات اشاره به اهمیت و منافع این فلز نشده، در صورتی که در سوره حدید، اهمیت آهن و موارد کاربرد دفاعی آن مطرح شده است. (قرطبی،1364: 191). ان کنتم مومنین: منظور از عبارت (ان كنتم مومنين) در پايان آيه، بيانگر آن است كه خطاب آيه به مؤمنان است. لذا مراد از (مالكم لا تومنون بالله)، عمل به لوازم ايمان است. يعني شما كه ايمان داريد، چرا كاري می‌کنید كه گويا به خدا ايمان نداريد؟ اگرچه بعضي مفسران، مقصود از ميثاق را عالم در گفته اند، ولي پيمان عالم از همه مردم بوده و ميثاق در اين آيه پيمان خاصي است كه از مؤمنین گرفته‌شده است. قرض: به معنای بریدن و جدا کردن بخشی از مال است. مقراض وسیله بریدن است و قراضه به مالی گفته می‌شود که از بدنه جداشده است. قرض به خدا فقط انفاقي است كه با چند برابر در قيامت پس داده می‌شود. قرض در قرآن همراه با كلمه «حسن» آمده است،‌يعني فوري پرداخت شود، بی‌منت باشد، قبل از سؤال سائل در حد وفور باشد،‌براي كارهاي مفيد و لازم باشد. اول، آخر: مراد از اول و آخر بودن خدا است که پیش از هر موجودی بوده و پس از نابودی همه موجودات نیز تنها او خواهد بود. درواقع منظور این است که خداوند مبدأ هم علت‌های فاعلی است و سلسله نظام غایی مخلوق را به هوالاخر که هدف بالذات است می‌رساند. و برای اینکه هر چیز به مقصد بر سر آن را به کمال ولایت و ادوات و ابزار درخور مناسب مجهز کرده است. (محمد بیگی، قاسمی،1388: 17)بر انسان که توسط خداوند خلق‌شده است و تمام امکانات برای به کمال رسیدنش در اختیار است، برای اینکه بتواند صفات متعالی حق را در وجود خود متجلی سازد و به افرایش و خلاقیت برسد، باید از اولین پله نردیان روش خلاقیت یعنی توحید عبور کند. 3-توازن معنایی:

3-1 ـ تشبیه: تشبیه عبارت است از مانند نمودن چیزی به چیزی در معنایی با ادواتی خاص، به‌عبارت‌دیگر بیان مشارکت دو چیز است در وصفی از اوصاف به‌توسط الفاظ مخصوص است. نمونه های آن در سوره الحدید عبارتند از: آیه 20 سوره (اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطَامًا وَفِی الْآَخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ). بدانید که زندگانی این جهان، بازیچه و سرگرمی و زیور و نازشی است میان شما و افزون‌خواهی در دارایی‌ها و فرزندان است؛ چون بارانی که رستنی آن، شگفتی کشتکاران را برانگیزد، سپس خشک گردد و آن را زرد بینی، آنگاه ریز و خرد شود؛ و در جهان واپسین، عذابی سخت و (نیز) آمرزش و خشنودی‌ از سوی خداوند خواهد بود و زندگانی این جهان جز مایه‌ی فریب نیست. در این آیه حال دنیا و سرعت گذر آن را با کمی فایده‌اش تشبیه کرده به گیاهی که باران آن را می‌رویاند و زراعت کاران از روییدن آن خوشحال می‌شوند و آن گیاه رشد می‌کند تا به حد نهایی نمودش می‌رسد و رفته‌رفته رو به زردی رفته و سپس گیاهی خشکیده و شکسته شود و بادها از هر سو به‌سوی دیگرش ببرند (طباطبایی، بی‌تا،1374، 19: 289؛ زمخشری، 1407، 4: 478). نوع تشبیه در آیه موردبحث تشبیه تمثیل است.

3-2 .استعاره: استعاره در لغت به معنی طلب کردن چیزی به عاریت است و در اصطلاح لفظی است که استعمال شود در غیر معنای اصلی که موضوع له باشد به علاقه مشابهتی که بین معنی اصلی و معنی مستعمل فیه است با بودن قرینه مانع از اراده‌ی معنی اصلی (رجایی، 1379،: 287). انواع استعاره در سوره مبارکه "الحدید" عبارت‌اند از: مانند آیه 11: «مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ کَرِیمٌ» کیست که به خداوند وامی نیکو دهد؟ (گرمارودی، 1383، ص 538). در این آیه شریفه استعاره تصریحیه تبعیه وجود دارد (صافی، 1418، 27،: 146). در این آیه انفاق در راه خداوند تشبیه شده به قرض حسن و سپس انفاق حذف شده و قرض حسن آورده شده است به عبارت دیگر مشبه حذف شده و مشبه‌به باقی‌مانده است و چون لفظ مشبه‌به فعل است تبعیه می‌شود. و زمخشری در الکشاف این آیه را مجاز دانسته است (زمخشری، 1407، 4، : 273). و آیه 12 سوره: «یَسْعَی نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَبِأَیْمَانِهِمْ» نورشان از جلو و کناره‌ی راستشان، پیش می‌شتابد. در این آیه استعاره تصریحیه اصلیه وجود دارد (ابن عاشور، بی تا، 27، : 344و صافی، 1418، 27، : 146، ابو حیان اندلسی، 1426، : 105). آیه 17 ««اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآَیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» بدانید که خداوند زمین را پس از سترون شدن آن بارور می‌کند . در این آیه استعاره تمثیلیه تصریحیه وجود دارد (صافی، 1418، 27، : 150).

3-3 .کنایه کنایه در لغت به معنی ترک تصریح است و آن مصدر است برای کنی یا کنا و در اصطلاح اطلاق می‌شود بر دو معنی الف-ذکر ملزوم و اراده لازم ب- لفظی که اراده شود از آن لازم معنی اصلیش با جواز اراده معنی اصلی در حین اراده لازم (رجایی، 1379، : 324). آیه 4 سوره (ثُمَّ اسْتَوَی عَلَی الْعَرْشِ) سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت استوای بر عرش کنایه است از شروع در تدبیر ملک وجود (طباطبایی، بی تا، 1374، 19، : 255). و ابن عاشور در التحریر و التنویر این آیه را تمثیل گرفته برای جمله (لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ) (ابن عاشور، بی‌تا، 27، : 329). دکتر بستانی این آیه را جزء عنصر تصویر دانسته و رمز گرفته است (بستانی، 1371، 4،: 476). و قسمت دیگر آیه 4 «َهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ» و هر جا باشید او با شماست (گرمارودی، 1383،: 538). این آیه کنایه از احاطه خداوند سبحانه و تعالی به اقوال و اعمال و جمیع احوالاتشان است (صافی، 1418، 27، : 138، ابن عاشور، بی تا، 27، : 330).

3-4.طباق: یکی از مهم‌ترین صنایع معنوی طباق است که آن را مطابقه و تطبیق و تضاد و تکافؤ نیز گویند و آن‌چنان باشد که دو معنی را که بینشان تقابل و تنافی باشد فی‌الجمله، خواه تقابل حقیقی خواه تقابل اعتباری باشد و یا تقابل بین دو کلمه، دو حرف و یا دو اسم باشد مانند قول خدایتعالی در آیه 3: «هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن» که در این آیه تقابل بین دو اسم است (ابن عاشور، 27، : 328).

و آیه 20 «و فی الاخرة عذاب شدید و مغفرة من الله و رضوان» و در جهان واپسین، عذابی سخت (ونیز) آمرزش و خشنودی از سوی خداوند خواهد بود (در این آیه صنعت طباق وجود دارد (صافی،1418، 27،: 156).

3-4.تقابل از عناصر لفظی سوره حدید عنصر تقابل است مانند قول خداوند حکیم: (یحیی و یمیت) و (هو الأول و الآخر) و (الظاهر و الباطن) و (یعلم ما یلج فی الأرض و ما یخرج منها) (یولج اللیل فی النهار و یولج النهار فی اللیل) این تقابل بین زنده کردن و میراندن، بین اول و آخر، بین ظاهر و باطن، بین وارد شدن و خارج شدن، بین شب و روزعنصری هنری است که بر مخاطب تأثیر می‌گذارد (بستانی، 1371، 4، : 473). لف‌ونشر: یکی دیگر از صنایع بدیعی لف‌ونشر است و این صنعت چنان است که اول دو یا چند چیز را مفصلاً یا مجملا ذکر کنند و این را لف گویند بعد از آن متعلق به هریک از آن‌ها را بدون تعیین مذکور سازند و این را نشر گویند (رجایی، 1379: 255-254). مانند آیه 4: «یعلم ما یلج فی الارض و ما یخرج منها و ما ینزل من السماء و ما یعرج فیها» آنچه به زمین درون می‌رود یا از آن برون می‌آید و آنچه از آسمان فرود می‌آید یا به آن فرا می‌رود، می‌داند (گرمارودی، 1383، ص 538). در این آیه لف و نشر مرتب وجود دارد (ابن عاشور، ج 27، ص 330).3

3-5.جناس: یکی دیگر از صنایع بدیعی جناس است که جزء محسنات لفظی محسوب می‌شود. جناس، همانندی دو لفظ در گفتار و ناهمانندی آن‌ها در معناست. و به دو گونه لفظی و معنوی است. یکی از انواع جناس لفظی جناس تام و جناس غیر تام است. جناس تام آن است که دو لفظ متجانس آن، در چهار چیز اتحاد داشته باشد:1. نوع حروف 2. عدد حروف 3. هیأت هایی که پدیده حرکت‌ها و سکون‌هاست 4. ترتیب حروف. و جناس غیر تام دو لفظ متجانسی است دریکی از چهار مورد ذکرشده باهم اختلاف دارند (عرفان، حسن، ج 2، ص 323-327). مانند قول خداوندگار هستی در آیه 26 سوره حدید «و لقد أرسلنا رسلنا» که جناس غیر تام است. اشارتی به ایقاع و موسیقی سوره:

4- توازن نحویی: 4-1 ـ اسلوب استفهام گاهی ادوات استفهام از معنای حقیقی خود که طلب علم به امر مجهول باشد خارج‌شده و در معانی دیگر که مناسب با مقام است استعمال می‌شوند و در این حال اگرچه کلام به‌ظاهر استفهام است ولی حقیقتاً طلب فهم از مخاطب نیست بلکه اغراض دیگری در نظر است که به خاطر حصول آن‌ها کلام را به‌صورت استفهام درآورند و این استفهام مجازی را استفهام تولیدی نیز گویند (رجایی، 1379: 142). یکی از این معانی استفهام در سوره الحدید توبیخ است خداوند متعال می فرماید: در آیه 8: «وَمَا لَکُمْ لَا تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ لِتُؤْمِنُوا بِرَبِّکُمْ وَقَدْ أَخَذَ مِیثَاقَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» و شما را چه می‌شود که به خداوند ایمان نمی‌آورید به عبارت دیگر یعنی و چه چیز شما را منع می‌کند و بازمی‌دارد از ایمان به خدا با دلائل واضحه بر یکتایی و وحدانیت او در این آیه استفهام به‌کاربرده شده به‌قصد توبیخ است (ابن عاشور، بی‌تا، 27، : 334؛ طباطبایی، بی‌تا، 1374، 19: 266؛ طبرسی، 1360، 24: 207). آیه 10: «وَمَا لَکُمْ أَلَّا تُنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ» و شما را چه می‌شود که در راه خدا هزینه نمی‌کنید؟. غرض از استفهام در این آیه تشویق است (همان،207). آیه 11: «مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ کَرِیمٌ» کیست که به خداوند وامی نیکو دهد (گرمارودی، 1383، ص 538). در این آیه استفهام به قصد تشویق است (ابن عاشور، بی تا، 27: 341؛ طبرسی، ، 1360، 24: 216). آیه 14: «یُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ قَالُوا بَلَی» آیا ما با شما نبودیم . استفهام به‌کاربرده شده در این آیه استفهام تقریری است (ابن عاشور، بی‌تا، 27: 346) آیه 16: «أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آَمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ» آیا هنگام آن نرسیده است که دلهای مؤمنان از یاد خداوند فروتنی یابد. در این آیه شریفه (أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آَمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ) یعنی وقت آن رسیده که دلهای مؤمنان خاشع شود. و استفهام انکاری به این صورت است که همزه برای انکار آمده این آیه شریفه که به معنای «یأن للذین امنوا» است چون انکار نفی به معنی نفی در نفی است، و نفی، اثبات است. به دیگر سخن «ألَمْ» لِلَّذِینَ آَمَنُوا» منفی است؛ همزه انکاری در آغاز آن نیز به معنی منفی می‌آید. از این رو معنی «أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آَمَنُوا»، «یأن للذین آمنوا» می‌شود. و به نظر می‌رسد همین مسلّم شدن معنی «یَأْنِ لِلَّذِینَ آَمَنُوا» در «أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آَمَنُوا» مراد ابن عاشور است که همزه را در این آیه شریفه برای تقریر نیز می‌داند. بدین شکل که: این آیه مخاطب را وادار به اقرار می‌کند.

4-2جملات خبری: بدون تردید خبردهنده‌ای که به قصد خبر دهی و به قصد آگاهاندن مخاطب است، مقصودش رساندن حکم خبر به مخاطب است و یا رساندن آگاهیش از خبر به مخاطب است که اولی را فایده خبر و دومی را لازم فایده گویند (عرفان، 1379،::199). ولی گاهی خبردهنده از این دو هدف خارج می‌شود و انگیزه‌های دیگری را دنبال می‌کند مانند خداوند متعال در سوره الحدید می فرماید: در آیه 6: «وَهُوَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ» یعنی اوست که دانای به اسرار خلق و چیزهایی از ضمایر و عقاید و اندیشه‌ها و کرامت‌ها و قصدهایی در دل‌هایشان مخفی می‌کنند چیزی بر او از آن‌ها مستور و پوشیده نیست، و در این آیه تحذیر و دور باش از گناهان است (طبرسی، 1360، 24: 202). آیه 15: «مَأْوَاکُمُ النَّارُ هِیَ مَوْلَاکُمْ (2) وَبِئْسَ الْمَصِیرُ» جایگاهتان آتش است، همان (دوزخ) یار شماست (گرمارودی، 1383، ص 351). غرض از این جمله‌ی خبریه تهکم است (ابن عاشور، بی‌تا، 27: 351). آیه 13 سوره اشاره به گفتگوی بین منافقین و مؤمنان است که منافقان طلب نور از مؤمنان می‌کنند و مؤمنان در جواب به آن‌ها می‌گویند: (قِیلَ ارْجِعُوا وَرَاءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا) به آنان گفته می‌شود پس پشت خود بازگردید. غرض از این جمله خبریه تهکم است (صافی، 1418، 12، : 146؛ زمخشری، 1407، 4: 475؛ ابن عاشور، بی‌تا، ج 27، ص 345). ولیکن به نظر می‌رسد غرض از این آیه بیشتر تهکم است تا طرد و توبیخ.).

4-3. اسلوب جمله اسمیه و فعلیه: جمله فعلیه که از فعل و فاعل یا از فعل و نائب فاعل تشکیل شده است برای افاده‌ی تجدد و حدوث وضع شده است و گاهی جمله فعلیه افاده‌ی استمرار تجدّدی نیز می‌کند برحسب جایگاهش (هاشمی، 1381: 62). مانند آیه 2 سوره حدید که دو نام از نام‌های خداوند بیان‌شده است: (یحیی و یمیت) زنده می‌گرداند و می‌میراند. در این آیه به جای (محیی و ممیت) فعل مضارع آورده برای اینکه اشاره‌کرده باشد به شمول و عمومیت آن نسبت به هر احیاء و هر اماته، تا در نتیجه شامل آفرینش ملائکه هم بشود، چون حیات ملائکه مسبوق به مرگ نیست، و نیز زنده کردن جنین در شکم مادرش، زنده کردن مردگان در روز قیامت، و پدید آوردن جمادات مرده که قبلاً زنده نبودند، تا میراندن درباره ان ها صادق باشد، و میراندن انسان در دنیا و برای بار دوم در برزخ که آیه‌ی شریفه‌ی (قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلی خُرُوجٍ مِنْ سَبیلٍ) (غافر/ 11) به آن اشاره دارد، علاوه بر این، در تعبیر مضارع دلالت بر استمرار نیز هست (طباطبایی، بی تا، ج 19، ص 253)

4-4 ـ اسلوب قصر: قصر در لغت به معنی «حبس» است. و در اصطلاح، منحصر کردن چیزی است بر چیز دیگر به شیوه‌ی مخصوص به چیز اول مقصور و به چیز دوم مقصور علیه می‌گویند (و فی الإصطلاح تخصیص شیء بشیء بطریق مخصوص) (عرفان، 1379، 2: 197). مانند آیه 2 سوره حدید (لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یُحْیِی وَیُمِیتُ وَهُوَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ) فرمانروایی آسمان‌ها و زمین از آن اوست . قصر مسند بر مسند الیه است از آنجایی که در ابتدای آیه خبر مقدم بر مبتدا ذکر شده و حق کلام این بود که بفرماید: «ملک السموات و الأرض له: ملک آسمان‌ها و زمین از آن خدا است» ولی چنین نفرمود، بلکه فرمود: «از آنِ خدا است ملک آسمان‌ها و زمین»، و این عبارت انحصار را می‌رساند (طباطبایی، بی‌تا، 1374، 19: 252، ابن عاشور، ج 27،: 324). آیه 3 سوره حدید (هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآَخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ) هو الاول و هو الاخر قصر است از طریق تعریف دو جزء جمله و (الظاهر و الباطن) قصر ادعایی است (ابن عاشور، بی تا، ج 27، ص 328). توصیف به اول و آخر بودن تعبیر لطیفی است از ازلیت و ابدیت او، زیرا می‌دانیم او وجودی است بی‌انتها و واجب‌الوجود، یعنی هستیش از درون ذات اوست نه از بیرون، تا پایان گیرد یا آغازی داشته باشد، و بنابراین از ازل بوده و تا ابد خواهد بود. او سرآغاز و ابتدای عالم هستی است، و اوست که بعد از فنای جهان نیز خواهد بود. بنابراین تعبیر به اول و آخر هرگز زمان خاصی را در برندارد و اشاره به مدت معینی نیست. (بابایی، 1382، 5: 94).

4 ـ5. اسلوب براعت استهلال: براعت استهلال بدین معناست که: شاعر، گوینده، یا نویسنده چنان آغاز سخن کند تا نشانگر مقصودش باشد. مانند آیه 1 سوره حدید خداوندگار هستی چنین آموخته است: «سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» آنچه در آسمان‌ها و زمین است، خداوند را به پاکی می‌ستاید و او پیروز فرزانه است . این آیه براعت استهلال است برای کل سوره (ابن عاشور، بی‌تا، 27: 323).

4- 6.فصل و وصل: وصل عبارت است از عطف جمله‌ای بر جمله دیگر و فصل عبارت است از ترک این عطف. مانند آیه 14 سوره حدید «یُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ قَالُوا بَلَی» منافقان آنان را ندا می‌دهند: آیا ما با شما نبودیم؟. این آیه مطلبی استینافی را به‌عنوان پاسخ از سؤالی تقدیری بیان می‌کند، گویا شخصی بعد از شنیدن آیه‌ی قبلی پرسیده: منافقین و منافقات بعدازآن که با دیوار برخورد می‌کنند، و آن عذاب را از پشت دیوار مشاهده می‌نمایند چه تدبیری می‌اندیشند و چه می‌کنند؟ در پاسخ فرموده: «ینادونهم: فریاد برمی‌آورند) (طباطبایی، بی‌تا، 1374، 19: 276). همچنین آیه 27 سوره حدید «وَرَهْبَانِیَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا کَتَبْنَاهَا عَلَیْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ» بر آنان مقرّر نداشتیم (گرمارودی، 1383، ص 541). این جمله در پاسخ از سؤالی تقدیری است. گویا کسی پرسیده: معنای بدعت‌گذاری آنان چیست؟ فرموده: اینکه چیزی را جزء دین کنند که ما بر آنان ننوشته‌ایم (طباطبایی، بی‌تا، 1374، 19: 304).

5- اصل جایگزینی افعال: در بررسی آیات قرآنی می‌توان شش حالت در تغییر و جانشینی افعال مشاهده نمود. ۱- جایگزینی فعل ماضی به‌جای فعل مضارع ۲- جایگزینی فعل ماضی به‌جای فعل امر ۳- جایگزینی فعل مضارع به‌جای فعل ماضی ۴- جایگزینی فعل مضارع به‌جای فعل امر ۵- جایگزینی فعل امر به‌جای فعل ماضی ۶- جایگزینی فعل امر به‌جای فعل مضارع آیه 12 سوره حدید يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَى نُورُهُم بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِم بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ آن روز كه مردان و زنان مؤمن را مى‏بينى كه نورشان پيشاپيششان و به‌جانب راستشان دوان است به آنان گویند امروز شما را مژده باد به باغ‌هایی كه از زير درختان آن نهرها روان است در آن‌ها جاودانيد اين است همان كاميابى بزرگ انحایی که می‌فرماید (بشراکم الیوم جنات) التفات از ضمیر خطاب در (بشراکم) به ضمیر غایب در (خالدین) است (ابو حیان اندلسی، 1426،: 105، صافی، 27،: 147).

تجزیه‌وتحلیل آشنایی‌زدایی و برجسته‌سازی در سوره مبارکه"الحدید" انواع آشنایی‌زدایی تعداد درصد توازن آوایی 7 5/17 توازن واژگان 4 0/10 توازن معنایی 14 0/35 توازن نحویی 14 0/35 اصل جایگزینی افعال 1 5/2



نتیجه‌گیری

آشنایی¬زدایی اصطلاحی است که از آن با عناوینی همچون برجسته‌سازی، هنجار گریزی و یا قاعده‌پذیر یاد می¬کنند. انواع آشنایی‌زدایی شامل: توازن واژگان، نحویی، آوایی و توازن معنایی، اصل جایگزینی و.. را می¬توان نام برد. آشنایی‌زدایی در سوره الحدید". می‌توان گفت مضمون کلی سوره الحدید این است که مردم را به ایمان و عمل شایسته دعوت کند و ثروتمندان را به صرف مال در راه برتری سخن حق و خرد کردن پایه¬های باطل برانگیخت و مؤمنان را به قتال و استفاده از آهن و سلاح ترغیب کرد تا دنباله‌های آن‌ها کفر و نفاق را قطع کنند در این سوره به مفاهیم و کلماتی برمی‌خوریم که پیش از نزول وحی هم در زبان عربی رایج بوده و عرب‌زبانان با معانی آن آشنایی داشته¬اند اما کاربرد آن‌ها در سوره الحدیدبه به ابعاد معنایی و دلالتی تازه بخشیده به‌گونه‌ای که آن معانی که مخاطب به آن‌ها عادت کرده از ذهن او زدوده و معانی تازه¬ای جایگزین آن‌ها می¬شود که در این پژوهش به بررسی آن‌ها پرداخته‌شده است. و در پایان نیز می‌توان به این نتیجه رسید که بیشترین آشنایی‌زدایی و برجسته‌سازی در سوره مبارکه الحدید از انواع آشنایی‌زدایی و برجسته‌سازی مربوط به توازن نحویی و توازن معنایی است.


منابع


1-قرآن کریم

2- بن عاشور،م.ط،التحویر التنویر، بی تا:بی جا

3- احمدی، ب، (1380) ساختار و تأویل متن، تهران، نشر مرکز

4- الاندلس الغرناطی ،ا. ح(1426)،البحر المحیط فی تفسیر،الجزء العاشر،لبنان:دار الفکر

5- یگلتون، ت (1368)، پیش درآمدی بر نظریه ادبی، عباس مخبر، چاپ اول، تهران، نشر مرکز

6-بابایی،ا.ع(1382)برگریده تفسیر نمونه،چاپ سیزدهم، تهران :دار الکتب الاسلامی

7- بستانی،م(1371)،اسلام و هنر،تحقیق و گردآوری: صابری، حسن،بنیاد پژوهشهای اسلامی،آستان قدس رضوی،چاپ اول.مشهد

8- جوبیاری،ی(بی تا)،تفسیر البصائر، چاپ اول، المطبعة الاسلامی

9-حوی،س (1414)، الاساس فی التفسیر ،مصر: دارالسلام

10-خلیلی جهان تیغ، مریم ،سیب باغ جان (جستاری در ترفندهای و تهمیدات هنری غزل مولانا)، چاپ اول، تهران، انتشارات سخن

11- رجایی،م.خ،(1379)معالم البلاغه ،چاپ پنجم، شیراز: نشر دانشگاه شیراز،شیراز

12- زمحشری،م(1407)الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل،بیروت:دار الکتاب العربی

13- شفیعی کدکنی، م (1358) موسیقی شعر، تهران، انتشارات آگاه

14- شفیعی کدکنی، م(1391) رستاخیز کلمات، چاپ اول، تهران، نشر سخن

15- شمیسا، س (1387)، نقد ادبی، تهران، انتشارات فردوس

16- صافی،م.ع(1418)، الجداول فی اعراب القرآن،انتشارات دار الرشید

17- صفوی، ک (1383 ب) از زبان‌شناسی به ادبیات شعر، چاپ اول، تهران، سوره مهر، جلد دوم

18-_______________(1390) از زبان‌شناسی به ادبیات فارسی، جلد یک و دوم، چاپ سوم، تهران: انتشارات سوره مه

19- ____________(1383الف )از زبان‌شناسی با ادبیات نظم، چاپ اول، تهران، سوره مهر

20- طباطبایی،م.ح،(1374)،تفسیر المیزان،تحقیق: موسوی همدانی،محمدباقر،جلد19،قم: انتشارات اسلامی

21- طبرسی،ا، ع ،ح،(1360) تفسیر مجمع البیان، تهران:انتشارات فراهانی

22- عرفان،ح،(1361)پژوهشی در شیوه های اعجاز قرآن ،قم: دار القرآن الکریم،

23- عرفان،ح،(1379)کرانه ها ،چاپ سوم، قم: ناشرهجرت

24- علوی مقدم، م (1377) نظریه‌های نقد ادبی معاصر، چاپ اول، تهران، سمت

25- قرائتی،م،(1378)تفسیر نور،تهران:مرکز فرهنگی درسهای قرآنی

26- قرطبی،م. اح ،(1364)،الجامع لاحکام القرآن، تهران: ناصر خسرو

27- قطب، س. ا(1412)فی ظلال القران،قاهر:دار الشروق

28- کوهن، ج(1986)، بنیة اللغة الشعریة، ترجمه: محمد الولی و محمد العمری، الطبعة الاولی، دارتویقال للنشر

29- مکاریک، ای (1384) دانش نامه نظریه معاصر، مهران مهاجر و محمد نبوی، تهران، آگاه

30- هاشمی،ا،جواهر البلاغه (1381)،چاپ چهارم، قم: ناشر واریان

مقالات و پایان‌نامه‌ها:

1-سنگری، م، 1381، هنجار گریزی و فرا هنجاری در شعر، رشد آموزش. زبان و ادبیات فارسی، شماره 64، صفحات (9-4)

2- صهبا، ف (1384) «برجسته سازی واژه‌ها و ترکیب در شعر اخوان» پژوهشنامه علوم انسانی، شماره 45 و 46، صفحات (164-147)

3-محمدبیگی،ش، قاسمی،ف ،(1388)«سیمای خلاقیت در گستره آیات الهی»ماهنامه مهندسی فرهنگی،سال چهارم،شماره 35-36،صص

4- محمدی فشارکی، م، (1392)«آشنایی‌زدایی در آثار محمود دولت‌آبادی با تکیه‌بر دو اثر داستانی باشبیر و عقیل و عقیل» ادبیات پارسی معاصر، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی سال سوم، شماره اول، شماره صفحات (180-145)

5- مدرسی، ف، یاسینی،ا (1387) نقد صورت گرایانه غزلیات حافظ برگرفته از مجله سبک‌شناسی نظم و نثر فارسی (بهار ادب) شماره اول، صفحات (180-141)

6- مدرسی، ف، یاسینی ،ا(1388)، تحلیل آرایه‌های زیباشناسی در شعر معاصر، فصلنامه علمی پژوهشی – پژوهش زبان و ادبیات فارسی

7- ناظمیان، ه (1393)«آشنایی‌زدایی و برجسته‌سازی سوره مبارکه واقعه» مجله زبان و ادبیات عربی، شماره 10، صفحات (165-140)

منبع اینترنتی:

1- امامی، ر.و شادمان، ی تاریخ بارگذاری، (19/12/91)«اصل جایگزینی افعال در بافت ایات-قرآنی»http://maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,14977