جایگاه مبانی و مفاهیم نظری پژوهش در مقالات حوزهی تفسیر و اعجاز علمی قرآن از منظر روش تحقیق (مقاله)
چکیده
یکی از شاخصههای تحقیق تخصصی آن است که محقق به تبیین مبانی و مفاهیم نظری تحقیق خویش اهتمام ورزد. این امر منجر میشود تا مخاطب به وضوح از مبانی و پیشفرضهای محقق که در تفسیر و تبیین یافتههای پژوهشی و استنتاجات پژوهشی مؤثر است، آگاه شود. همچنین تصویر روشنی از جنبهها و ابعاد مختلف یک اصطلاح پیشروی او قرار داده شده و از میان تعریفهای معمول و رایج، نظر برگزیده محقق را دریابد. میزان رعایت تبیین مبانی و مفاهیم نظری پژوهش با در نظر گرفتن خصوصیات آن، میتواند شاخصی برای توسعهی روشمند علم در هر حوزه پژوهشی باشد. با توجه به رشد کمی و کیفی مقالات حوزهی تفسیر و اعجاز علمی قرآن، نیاز به نوعی الگوسازی عملی برای محققان حس میشود. بر این اساس نوشتار حاضر میکوشد با روش توصیفی-تحلیلی توأم با نقد، پس از تعیین برجستهترین معیارها در چگونگی تبیین مبانی و مفاهیم نظری پژوهش، میزان رعایت این معیارها را در مقالات حوزه تفسیر و اعجاز علمی به صورت آماری همراه با نمونههای عینی تحلیل نماید. در 58 مقاله مورد بررسی، درصد قابلتوجهی از تحقیقات به تبیین مبانی و مفاهیم نظری نپرداختهاند. مقالاتی نیز که به این مهم مبادرت ورزیدهاند بعضاً عنوانی مستقل برای این امر در نظر نگرفتهاند. عدم رعایت معیارها بهخصوص از جانب نویسندگان غیرمتخصص در زمینهی علوم قرآن و حدیث به چشم میآید.
كلمات كليدي
روش تحقیق، مقالهنویسی، مفاهیم نظری پژوهش، اعجاز علمی، تفسیر علمی.
مقدمه
یکی از برجسته¬ترین خصوصیات یک تحقیق مناسب آن است که مسئله تحقیق از حیث مبانی و مفاهیم نظری پژوهشگر شفاف بوده و در آن ابهامی وجود نداشته باشد (حافظ¬نیا، 1386ش، ص88). اصولاً هر مسئله تحقیقی و هر موضوعی به دلیل وابستگی به حوزه خاص معرفتی دارای واژگان، اصطلاحات و مفاهیم تخصصی و اختصاصی است که محقق باید آنها را تعریف کند تا خواننده در ابهام و سردرگمی باقی نماند (فتوحی، 1389ش، ص30). بعضی واژه¬ها ظاهراً ساده به نظر میرسند و ممکن است محقق احساس کند به تعریف نیاز ندارند در صورتی که اینطور نیست و گاهی نیاز به تعریف پیدا میکنند. چه بسا واژگان عمومی با آنکه مفهوم شان در ذهن هر شنونده شکل گرفته اما در هر تحقیق بار معنایی خاصی به خود می¬گیرند؛ لذا بر پژوهشگر لازم است تا مقصود دقیق خود را از آن واژه بیان کند. هم¬چنین یک محقق باید به مبانی نظری خویش در پژوهش اشاره کند (حافظ¬نیا، 1386ش، ص304)، زیرا از شاخص¬ترین تفاوت¬های میان تحقیق عمومی با تخصصی آن است که در پژوهش تخصصی، پژوهشگر با مبانی و پیش-فرض¬هایی به سوی اثبات یک ایده نو می¬رود (فنایی، 1377ش، ص35). رعایت این مطلب که یک محقق در نوشته تحقیقی خود تا چه میزان به تبیین مبانی و مفاهیم نظری خویش عنایت داشته، شاخصی برای توسعه روشمند علم و معیاری به جهت ارزیابی کیفی تحقیقات حوزه تخصصی آن محقق است.
1- 1. بیان مسأله
تفسیر و اعجاز علمی قرآن به¬عنوان یکی از حوزه¬های تخصصی علوم قرآن و حدیث است که در سال¬های اخیر، مقالات مرتبط با آن رشد کمی و کیفی قابل ملاحظه¬ای داشته¬است. با توجه به اهمیت این حوزه و در راستای بهره¬مندی هرچه بیشتر مخاطبان، احساس نیاز به افزایش کیفیت ارائه مقالات در آن فزونی می-یابد. لذا این جستار درصدد است با روش توصیفی- تحلیلی همراه با نقد به ارائه الگویی عملی پیرامون لزوم و چگونگی آوردن مبانی و مفاهیم نظری یک محقق، به خصوص در حوزه تفسیر و اعجاز علمی بپردازد. سوالات پژوهش پیش¬رو با بهره جستن از نظرات اندیشمندان در زمینه مباحث روش تحقیق و تطبیق آن با نیازهای تحقیقاتی این حوزه، به طور مشخص از این قرار است: الف) چگونه یک محقق مبانی و مفاهیم نظری خویش در تحقیق به خصوص در حوزه تفسیر و اعجاز علمی را تبیین کند؟ ب) میزان رعایت بیان مبانی و مفاهیم نظری پژوهش از سوی محققان در مقالات این حوزه –که در این جستار مورد وارسی قرار گرفته-اند- چگونه است؟ بدین منظور این نوشتار به واکاوی موردی و مصداقی تعدادی از مقالات این حوزه پرداخته تا با ذکر مصادیق عینی و ارائه آمار به مخاطبان، موجب افزایش بهره-مندی ایشان و استناد بیشتر به مقالات شود. به عنوان جامعه آماری، دراین پژوهش تعداد 58 مقاله از مجلات قرآن و علم، قرآن و طب، مطالعات تفسیری و مقالات چاپ شده از همایش¬های اول، دوم و سوم پژوهشکده اعجاز شهید بهشتی و از سال 1391تا 1399 در حوزه¬ی تفسیر و اعجاز علمی قرآن انتخاب شده¬اند.
1- 2. پیشینه پژوهش
پیرامون جایگاه مبانی و مفاهیم نظری پژوهش در تحقیقات، لزوم و چگونگی تبیین آن در نوشته¬های پژوهشی، اثر مستقل و مبسوطی نگاشته نشده است. در بیشتر کتاب¬های نوشته شده در زمینه روش تحقیق خاصه حوزه علوم انسانی و اجتماعی، ذیل بخش معرفی اجزای مختلف یک پژوهش، مؤلفان این کتب اشاراتی موجز و مختصر به این مبحث داشته¬اند. ایشان با بیان اینکه یکی از اجزای اساسی پژوهش مطلوب، بخش مقدمه آن است، به شرح موضوعات پرداخته شده در این بخش پرداخته¬اند. از منظر صاحب نظران در زمینه روش تحقیق، بیان مبانی و مفاهیم نظری پژوهش از جمله مطالبی است که باید در بخش مقدمه به آن پرداخته شود (نک؛نکونام، 1393ش، ص57؛ فتوحی، 1389ش، ص22؛ حافظ نیا، 1386ش، ص88 و 106). اما در عمل بیشتر توجه ایشان به این بخش در حد پرداختن به معنای مصطلحات مبهم و تخصصی وارده در پژوهش معطوف گشته و از چگونگی تبیین مبانی و پیش¬فرض¬های پژوهشگر سخنی به میان نیاورده¬اند. در مکتوباتی مانند رساله¬ها، پایان نامه¬ها و مقالات نیز اثر خاصی مرتبط با دیدگاه و دغدغه این نوشتار نگاشته نشده است. محمد رضا دیوان پور در مقاله «اهمیت و جایگاه چهارچوب نظری در پژوهش های علوم انسانی» به ضرورت شناسایی متغیرهای مستقل، وابسته، تعدیل کننده و مداخله¬گر مرتبط با مسأله پژوهش و ارائه منطقی روابط میان آنها تحت عنوان چهارچوب نظری پرداخته است. یعقوب مهارتی و نگارنده¬گان دیگر مقاله¬ی «اخلاق در فرايند پژوهش علمي» ذیل عنوان اخلاق در تدوین چهارچوب نظری تحقیق به سوءرفتارهاي پژوهشي در این مرحله از فرآيند تحقيق علمي مانند: الگوبرداري كامل از آثار ديگران، استفاده از ساختار مقاله ديگران، ارائه مدل تحقيق بدون پشتوانه علمي و نظري پرداخته¬اند. مراد ایشان از چهارچوب نظری و تدوین مبنای علمی پژوهش؛ شناسایی متغیرها و مفاهیم مهم در زمینه علت پدیدآمدن مشکل و چگونگی حل آن و سپس ترکیب روابط شناخته شده میان این مفاهیم و متغیرها با توجیه علت تأثیر آنها بر مسأله است. حال آنکه مراد پژوهش حاضر از چهارچوب نظری پژوهش؛ تبیین واژگان و اصطلحات مبهم و دارای بار معنایی خاصِ آن پژوهش و نیز بیان پیش¬فرض¬های پژوهشگر به عنوان مبانی اتخاذشده از سوی او در پژوهش مربوطه است. لذا نوآوری پژوهش حاضر، اولاً در تبیین چگونگی آوردن مبانی و مفاهیم نظری از سوی محقق در اثر تحقیقی خویش هم از حیث محتوا و هم از منظر مکان قرار گرفتن آن در ساختار پژوهش بوده و ثانیاً وارسی عملی و مصداقی مقالات حوزه تفسیر و اعجاز علمی قرآن و بیان نقاط ضعف¬ و قوت¬ آنها به منظور الگوسازی عملی برای خوانندگان است. بدین منظور ابتدا اصول محتوایی و نوشتاریِ مبانی و مفاهیم نظری در قالب چهارچوب نظری پژوهش تعیین شده، سپس با نگرشی تحلیل¬محور، میزان رعایت این اصول در مقالات مذکور مورد مداقّه قرار می¬گیرد.
1- 3. مبانی و مفاهیم نظری پژوهش
در راستای عنوان و مسأله اساسی این پژوهش، ضروری است از دو واژه مفاهیم و مبانی شناخت مختصری ارائه شود. 1- 3- 1. مفاهیم مراد از واژه مفاهیم و مفرد آن مفهوم در این پژوهش، مصطلحاتی مبهم یا چندپهلو است که در یکی از اجزای اصلی مقاله اعم از عنوان، مقدمه، بیان مسئله و بدنه مقاله آمده و دارای معانی مختلفی بوده یا پژوهشگر از آنها معانی ویژهای را قصد کرده و لذا تعریف آنها ضروری و لازم است. 1- 3- 2. مبانی مبانی جمع «مبنا» است که در لغت به معانی چندی از جمله بنیاد، اساس، شالوده و پایه آمده است (دهخدا، 1373ش، ج۱۲، ص۱۷۷۵۹؛ معین، 1375ش، ج۳، ص۳۷۷۷). امروزه با توجه به معنای لغوی «مبانی» تقریباً تعریفی یکسان از آن در میان محققان شهرت یافته و نسبت به اصل تعریف آن اتفاق نظر وجود دارد، گرچه در نوع مبانی اختلاف نظر است؛ به طور کلی مبانی هر علم باورهای بنیادینیاند که در قالب مجموعهای از قضایا، بخشی از مبادی تصدیقی آن علم را تشکیل داده، اصول موضوعه آن علم شناخته میشوند و مسائل آن علم بر آنها استوارند (سبزواری، 1417ق، ج۱، ص۸۷-۸۸). به سخن دیگر، در این جستار، مبنا، اصل زیربنایی و اساسی و به مثابه پی و پایه¬ای است که پژوهش بر آن قرار گرفته و نگه داشته می¬شود. مراد از آن اصل و اساس در تحقیق، باورها و نظرات محقق بوده و مقصود از آن چیزی که روی این اصل و اساس قرار گرفته، بحث و عبارات متن در تحقیق است که براساس آن زیربنا توجیه می¬شود.
2. چهارچوب نظری پژوهش
اصولاً تحقيق علمي صرف و فارغ از هرگونه مبنا و پيش¬فرض اگرچه ذاتاً محال نيست، اما به اعتقاد بسيارى از انديشمندان، وقوعاً محال است. به دیگر سخن، يك پژوهشگر هرگز نمی¬تواند فارغ از نظام ارزشى مورد قبولش دست به تحقيق بزند. انديشه¬هاى فلسفى، عرفانى، دينى، اجتماعى و تاريخى يك محقق در ساختار و هندسه علمى و پژوهشى او نقشى تعيين كننده دارند. لذا مبانی و پيش¬فرض-هاى يك انديشمند و پژوهشگر هم در انتخاب موضوع پژوهش، هم در استنتاجات پژوهشى و هم در تفسير و تبيين يافته¬هاى پژوهشى اثرگذار است (فنائى، 1377ش، ص35 ـ 33). به منظور افزایش کیفیت تحقیقات، خاصه در حوزه تفسیر و اعجاز علمی و با عنایت به اهمیت تبیین مبانی و مفاهیم نظری پژوهش از سوی یک محقق در اثر تحقیقی خود، قرار دادن یک زیر عنوان مستقل ذیل بخش مقدمه با عبارت پیشنهادی «مبانی و مفاهیم نظری پژوهش» ضروری می¬نماید. هرچند این امر در تحقیقات گذشته بیشتر با عنوان «مفاهیم نظری پژوهش» به چشم می¬آید اما در پژوهش حاضر به اهمیت مبانی و پیش¬فرض¬ها علاوه بر مفاهیم تأکید شده است. این زیرعنوان میتواند در دو قسمت؛ الف) «مفاهیم نظری پژوهش» و ب) «مبانی نظری پژوهش» یا «پیش¬فرض¬های پژوهش» و یا در یک قسمت ذیل عنوان «مفاهیم و مبانی نظری پژوهش» آورده شود. البته در مقاله حاضر این بخش ذیل عنوان چهارچوب نظری آمده که بیشتر مختص این تحقیق است نه پیشنهاد برای سایر مقالات. در ادامه ابتدا به معیارهای محتوایی این دو قسمت پرداخته می¬شود، سپس مکان قرارگیری آنها از حیث ساختار ظاهری تحقیق بیان می¬گردد. در نهایت به میزان رعایت این معیارها در مقالات حوزه تفسیر و اعجاز علمی قرآن در مجلات منتخب پژوهش، پرداخته می¬شود. 2- 1. مفاهیم نظری پژوهش ویژگی خاص تحقیقات علمی و آکادمیک عبارت است از روشنی و صراحت واژگان و تک معنایی بودن آنها تا آنجا که تفسیر پذیری و ابهام واژه¬ها را به حداقل برساند (فتوحی، 1389ش، ص30). چنانچه در یکی از اجزای اصلی مقاله اعم از عنوان، تعریف موضوع یا مسئله و بدنه مقاله مصطلحاتی به کار رفته باشد که معانی مختلفی داشته باشد یا پژوهشگر از آنها معانی ویژهای را قصد کرده باشد، تعریف آنها ضروری است. غرض از این تعریف¬ها مانند تعریف اصل موضوع صرفاً روشن ساختن مقصود پژوهشگر در مقاله است بنابراین لزومی ندارد در تعریف خود به ذکر سخنان اهل لغت یا اهل اصطلاح پرداخته شود. البته بهتر است حتی المقدور از جعل اصطلاح جدید خودداری شود و مصطلحات در همان معانی معهود و آشنا به کار رود مگر آن که مفهومی که پژوهشگر اراده کرده است با معانی معهود و آشنا مطابقت نداشته باشد. در این صورت تصریح به اینکه مراد پژوهشگر چه تفاوتی با معانی معهود دارد ضروری است. بنابراین در این راستا، بررسی مفهوم تعریف و انواع آن، مهم¬ترین خطای در تعاریف و شرایط یک تعریف مطلوب لازم و ضروریست. هم¬چنین اینکه در چه مواردی می¬توان صرفاً از نظرات خویش در تعاریف بهره برد و در چه شرایطی می¬توان یا لازم است به منابع آن حوزه علمی استناد جست نیاز به بررسی است که در ادامه به آنها پرداخته می¬شود. 2- 1- 1. مفهوم تعریف تعریف از ماده «عرف» و به معنی شناساندن است. مراد از تعریف، در فلسفه غالباً تعریف ماهیت اشیاء مورد نظر است و گفته می¬شود انجام آن به صورت کامل مشکل است. بنابراین، تعاریف غالباً با شناختن و در نتیجه شناساندن به طور کامل همراه نبوده به صورت ناقص انجام می¬شود. در علوم تجربی تعریف را بیشتر به صورت ذکر خصوصیات شئ مورد نظر به کار می¬برند. بنابراین برای تعریف چیزی خصوصیات آن را چنان توصیف میکنند که موجب شناخت کامل آن از اشیاء دیگر بشود. از این رو تعریف به معنای ذکر خصوصیات یک چیز، معمول-ترین حالت تعریف در علوم است (عباس زاده، 1386ش، ص87). 2- 1- 2. انواع تعریف برخی تعریف مصطلحات را بر دو نوع دانسته¬اند؛ لغوی یا منطقی و عملیاتی. مراد از تعریف لغوی یا منطقی، معنایی است که در کتابهای لغت یا مصطلحات به دست داده شده است اما مراد از تعریف عملیاتی معنایی است که پژوهشگر مورد نظر دارد (حری، 1378ش، ص209). از منظر دیگر تعریف واژگان و مفاهیم به دو دسته لغوی و اصطلاحی یا قراردادی تقسیم شده است. مراد از معنای لغوی یک لغت آن است که در میان عموم سخنگویان یک قوم تداول دارد و آن را عرف عام نیز گویند. برای شناخت معانی و استعمالات عرفی واژگان به کتب لغت مراجعه می¬شود. مقصود از معنای اصطلاحی یا قراردادی آن است که در میان گروه خاصی از مردم نظیر صاحبان علوم و فنون رواج دارد و آن را عرف خاص نیز می¬نامند. بررسی اینکه واژه در علوم و فنون و به تعبیر دیگر در عرف خاص به چه معنایی به کار می¬رود با شیوههایی میسور است از جمله مراجعه به مصطلح نامه¬های علوم و فنون مربوطه و مطالعه کتاب¬های تخصصی آن علوم و فنون و گروه خاص (ستوده، 1371ش، ص63؛ فتوحی، 1389ش، ص90). 2- 1- 3. خطا در تعریف در نوشتار تعریفی معمولاً سه مشکل پیش میآید که موجب میشود اغلب تعریفها غیر منطقی و اشتباه باشد؛ دور در تعریف، گستردگی و محدودیت (فتوحی، 1389ش، ص90). الف) دور در تعریف: تعریف نباید دوری باشد. تعریف دوری آن است که معرِّف خودش مجهول و ناشناخته باشد و شناسایی آن تنها به¬واسطه¬ی معرَّف ممکن باشد. مانند آنکه در تعریف خورشید بگویند: «ستاره¬ای است که در روز طلوع می¬کند». در حالیکه «روز» خودش تنها بوسیله خورشید تعریف می¬شود؛ زیرا «روز زمانی است که خورشید در آن طلوع می¬کند». بنابراین شناسایی خورشید متوقف بر شناسایی روز است و شناسایی روز نیز متوقف بر شناسایی خورشید می¬باشد. پس نهایتاً شناسایی خورشید، متوقف بر شناسایی خورشید خواهد بود (مظفر، 1391ش، ج1، ص164). ب) گستردگی تعریف: دومین مشکل در تعریف، گستردگی دامنه آن و در اصطلاح منطقی آن تعریف به اعم است. بدین ترتیب که تعریف بر چیزهای بیرون از مجموعه خود دلالت دارد (یزدی، 1363ش، ص50). برای مثال اگر در تعریف اعجاز گفته شود: انجام دادن عملی که به ظاهر بر خلاف قوانین خلقت و خارج از مسیر عادی و طبیعی بوده بگونه¬ای که دیگر انسان¬ها از انجام آن عمل عاجز و ناتوان باشند، دامنه مجموعه را گسترش داده زیرا انجام تمامی اعمالِ دارای خصوصیات مذکور را داخل در تعریف اعجاز کرده¬ایم ولو آنکه از جانب اولیاء و اوصیاء یا جادوگران و مرتاضان سر زده باشد. در حالی¬که مشهور در میان متکلمان و مفسران آن است که انجام این عمل باید به دست پیامبران الهی و در راستای اثبات صدق نبوت ایشان صورت بگیرد (سیوطی، 1395ش، ج2، ص367). ج) محدودیت تعریف: سومین مشکل، تعریف به اخص یعنی تنگ کردن بیش از حد دامنه دلالت اصطلاح است. تعریف بیش از حد محدود تعریفی است که اصطلاح را چندان محدود کند که بر کمتر از زیر مجموعه خود دلالت کند. یعنی پدیده کلی را فقط به یک بخش از کل آن محدود نمایند (خوانساری، 1373ش، ص164و165). مثلاً اگر در تعریف «حدیث» گفته شود سخن معصوم (ع)، حدیث فقط به یک بخش آن محدود شده حال آنکه حدیث دارای ابعاد و بخش-های دیگری نیز هست مانند فعل و تقریر معصوم (ع). اینکه می¬گویند تعریف باید جامع و مانع باشد یعنی بیش از حد گسترده یا محدود نباشد (فتوحی، 1389ش، ص93). 2- 1- 4. وظیفه ونقش پژوهشگر در بیان تعاریف به هنگام تعریف اصطلاحات پژوهش، ممکن است پژوهشگر با یکی از سه حالت ذیل مواجه شود. حالت نخست آنکه با اصطلاحات علمی روبرو شود که خواننده ممکن است از آنها بی اطلاع باشد. برای مثال ممکن است که همگان با تعریف واژه¬هایی مانند: تحدی، ناسخ و منسوخ، منطوق و مفهوم آشنا نباشند. بنابراین برای اینکه بتوانند از نوشته علمی استفاده نمایند ابتدا لازم است معنی و مفهوم آنها را بدانند. دوم اینکه برخی از اصطلاحات علمی ممکن است بیش از یک تعریف معمول و رایج داشته باشد. بنابراین پژوهشگر باید تعریف مورد نظر خود را که در پژوهش خود به آن معنی به کار برده است روشن سازد. برای مثال واژه «تأویل» دارای بیش از یک تعریف است که حتی برخی از آنها دارای تفاوتهای زیادی با یکدیگر می باشد. از این رو پژوهشگر با تعریف آنها، انتخاب خود از بین تعاریف مربوطه را ارائه می نماید. سوم اینکه برخی از اصطلاحات و واژه¬ها میتواند دخالت¬ها، جنبه¬ها و یا ابعاد مختلفی داشته باشد. بنابراین در عین معمول و مرسوم بودن آنها لازم است برای پرهیز از ابهام، تعریف شود. برای مثال اصطلاح «تفسیر علمی» دارای گونه¬ها و اقسام مختلفی است که براساس آنها تعریف¬های متفاوتی از آن ارائه شده است. گاهی با عنوان استخراج علوم از قرآن و گاهی با عنوان تحمیل مطالب علمی بر قرآن از آن یادشده است. در برخی موارد نیز مراد از آن، استخدام علوم در فهم بهتر آیات قرآن است (نک. رضایی اصفهانی، 1375ش، ص274و378). در تعریف اصطلاحات دسته اول اصطلاحات علمی، پژوهشگر لازم است با مراجعه به متون علمی به تعریف آن اصطلاح اقدام کند و بهتر است که خود نسبت به تعریف این قبیل اصطلاحات اقدام نکند. در تعریف اصطلاحات دسته دوم- اصطلاحاتی که در متون علمی برای آنها بیش از یک تعریف جا افتاده وجود دارد- لازم است پژوهشگر از بین تعاریف مندرج در متون مربوطه، تعریف منتخب و مورد نظر خود در پژوهش را تعیین نماید. اما در تعریف اصطلاحات دسته سوم، پژوهشگر خود می¬تواند با هدف رفع ابهام، تعریف مراد خود از واژه و اصطلاح بکار رفته در پژوهش را بیان نماید تا فهم خواننده و پژوهشگراز تعریف، کاملاً یکسان باشد (عباس زاده، 1386ش، ص 86-94).
2- 1- 5. اصطلاحات خارجی اگر در پژوهش اصطلاحات خارجی به ویژه اصطلاحات فنی آمده باشد که ممکن است برای خواننده تازگی داشته باشد، معادل خارجی آنها به صورت پانویس می-آید اما گاه نویسنده لازم میداند این اصطلاحات را همراه معادل¬های فارسی آنها در یکجا در انتهای متن نیز بیاورد که از آن به واژه¬نامه تعبیر می¬شود. واژه¬نامه باید به متن پژوهش مرتبط باشد، از این رو ضروری است مواردی از این قبیل رعایت گردد؛ اصطلاحات به کار رفته باید به صورت زیرنویس آماده باشد. معادل-های آن اصطلاح باید همانی باشد که در متن به کار رفته است نه همه مترادف-های احتمالی اصطلاحات. باید حاوی مواردی باشد که تازگی دارد نه هرگونه اصطلاحی که بارها در آثار و پژوهشنامه¬های دیگر به چشم می¬خورد. واژه¬نامه بر اساس اصطلاحات خارجی به صورت الفبایی تنظیم می¬شود. در صورتی که تعداد واژه¬ها زیاد باشند باید علاوه بر آن واژه¬نامهای نیز بر حسب ترتیب الفبایی معادلهای فارسی تهیه گردد (نکونام، 1393ش، ص332-333). 2- 2. مبانی و پیش¬فرض¬های پژوهش مبنا، پیش فرض، پیش فهم، پیش دانسته، چشم انداز یا نظرگاه از جمله واژگانی هستند که اغلب در معنایی نزدیک به هم به کار می¬روند. در هر تحقیقی، محقق یک¬سری گزاره¬ها را به عنوان مبنا و پیش فرض قبول دارد و اگر کسی یکی از مبانی و پیش¬فرض¬های محقق را نپذیرد در واقع برای آن فرد کل نتایج تحقیق زیر سوال می¬رود. مبانی و پیش¬فرض¬ها در تحقیق می¬آید تا تکلیف محقق با خواننده مشخص شود که محقق، اثر علمی خود را بر مبنای چه تفکری پایه¬ریزی کرده است. تعریف مبنا گذشت اما برای تعریف پیش¬فرض می¬توان دو معنای عام و خاص بیان داشت. در نگاه عرف و خاص، پیش¬فرض¬ها عبارتند از یک سلسله تصورات و تصدیقات که از منبعی بیگانه با متن اخذ شوند و بدون توجه به متن و ویژگی¬ها و شواهد تفسیری آن، بر آن تحمیل شوند. اما در نگاه هرمنوتیکی در مفهوم پیش¬فرض نوعی توسعه داده شده و سعی شده تا بار منفی این واژه خنثی شود. در این نگاه عام، پیش فرض¬ها یک سلسله باورها، انتظارات و نگرش¬هایی¬اند که فهم هرمتنی، بر اساس آن صورت می¬گیرد (عابدی، 1395ش، ص66). با توجه به تعریفات فوق و ملاحظه قرابت این اصطلاحات و بر اساس آنچه از مفهوم پیش¬فرض و مبانی گذشت می¬توان نتیجه گرفت که هر دو، دلالت بر مفهوم واحدی دارند. بنابراین در روش تحقیق هردو مفهوم، دارای یک معنا هستند. 2- 3. جایگاه قرارگیری مبانی و مفاهیم نظری پژوهش در مقاله راز موفقیت یک مقاله علمی انسجام و چهارچوب منطقی آن است. برای اینکه نوشتار علمی سازمان یافته و منطقی باشد، تنظیم ساختمان مقاله یا همان نوشتن سرفصل¬ها ضروری می¬نماید. سرفصل عبارت است از فهرستی منظم و شماره-گذاری شده از تصمیم¬ها، موضوعات، اندیشهها و محتوای نوشتار. این سرفصل¬ها به روند پژوهش و ساختار نوشتار نظم می¬بخشد. اگر کار پژوهش با وقفه¬ای روبرو شود میتوان بر اساس سرفصل آن را از نقطه¬ای که ناتمام مانده ادامه داد. این فهرست، نظم منطقی و جایگاه هر موضوع و اندیشه را در ساختار کلی نوشته تعیین می¬کند و به نویسنده کمک میکند تا بهتر و راحتتر پژوهش را پیش ببرد، موضوع و اهداف نوشتار را کاملاً مشخص کند و ارتباط هر بخش را با کلیت نوشتار به راحتی ببیند. سر فصل¬ها در طول زمان نوشتن فعالیت¬های ذهن را مهار کرده و پژوهشگر را از تکرار برحذر می¬دارد. همچنین کمک می¬کند تا بتواند اندیشهها و مطالبی را که ربطی به موضوع ندارد و در خلال نوشتار پژوهشی آن نگارش به ذهن میآیند سازماندهی یا حذف کند (فتوحی، 1389ش، ص147). با عنایت به اینکه، مبانی و مفاهیم نظری پژوهش جزئی از بخش مقدمه یک پژوهش به شمار می¬آید و از آنجایی که تبیین این قسمت از حد یک یا دو بند در می¬گذرد باید تفصیل آن را در عنوان مستقلی خارج از مقدمه آورد (نکونام، 1393ش، ص57). هرچند محقق می¬تواند در پاورقی¬های تحقیق به تبیین معنای واژه¬گان مبهم و چندپهلو بپردازد اما بهتر است همه آنها را یکجا و به صورت متمرکز تعریف نماید (حافظ¬نیا، 1386ش، ص300). هم¬چنین نیکوتر است، پژوهشگر در همین قسمت، مخاطب تحقیق را از مبانی و پیش¬فرض¬های خویش آگاه سازد. به نظر می¬رسد طبق ساختار مقدمه تحقیق، پس از طرح مطالبی هم چون کلیتی از موضوع، پیشینه¬ای از پژوهش¬های سابق و بیان مسأله اساسی پژوهش، شایسته است پژوهشگر با قرار دادن عنوانی مستقل پس از مقدمه و زیر مجموعه¬های آن، به تبیین مبانی و مفاهیم نظری پژوهش خویش مبادرت ورزد. 3. میزان توجه به تبیین مبانی و مفاهیم نظری پژوهش در مقالات حوزه تفسیر و اعجاز علمی قرآن در این بخش میزان توجه نویسندگان به طرح مبانی و مفاهیم نظری پژوهش در مقالات حوزه تفسیر و اعجاز علمی قرآن مورد بررسی قرار می¬گیرد. نمونه¬های مورد بررسی از سال 1391 تا 1399 شمسی، از مجلات قرآن و علم، قرآن و طب، مطالعات تفسیری و مقالات چاپ شده از همایش¬های اول، دوم و سوم پژوهشکده اعجاز شهید بهشتی، در نظر گرفته شده¬اند. لازم به ذکر است فقط مقالاتی مورد واکاوی قرار گرفتند که در عنوان، چکیده، مقدمه یا هر موضع دیگری از آنها، اصطلاح تفسیر و اعجاز علمی بکاررفته باشد فلذا مقالاتی با موضوع اعجاز بیانی، اعجاز تشریعی، بررسی مسائل فقهی سقط جنین، جواز یا عدم جواز فقهی پیوند اعضاء و مواردی از این دست که خارج از قید مطرح شده است، مورد ارزیابی این نوشتار نیستند هرچند در مجلات مذکور منتشر شده باشند. در راستای هدف مذکور در ابتدا تعدادی از مقالات براساس معیارهای بیان شده برای طرح مبانی و مفاهیم نظری پژوهش در حوزه تفسیر و اعجاز علمی قرآن مورد تحلیل انتقادی قرار گرفته و در بخش بعد، آماری از میزان رعایت این معیارها در این مقالات، ارائه و تحلیل می¬شود. 3- 1. تحلیل انتقادی مقالات منتخب در این قسمت جهت راهنمایی عملی مخاطبان، از میان مقالات منتخب، نمونه-های متفاوتی از لحاظ رعایت معیارها مورد نقد و ارزیابی قرار می¬گیرند. ضمن احترام و ارج نهادن به کوشش نویسندگان آنها، این بررسی¬ها صرفاً با هدف ارتقای سطح مقاله¬نویسی در این حوزه صورت می¬پذیرد. 3- 1- 1. نمونه اول در مقاله¬ی «بررسی قرآنی و علمی اثر پودر جوانه هسته خرما بر روی بیان ژن p53 در رده سلولی سرطان پستان و رده سلولی نرمال فیبروبلاست¬های پوست ختنه» (مکرمت یزدی، 1399ش، ص42-46)، عدم ارائه¬ی تبیینی دقیق از مفاهیم و مبانی تحقیق، ابهام در بیان مبانی محققان و ذکر مبانی در مکانی نادرست به چشم می¬آید. به رغم آنکه مؤلفان دو رویکرد عمده درباره¬ی شمولیت قرآن درخصوص علوم مختلف را طرح کرده¬اند اما نظر برگزیده و مبنای خویش را به صراحت بیان نداشته¬اند. در مقدمه چنین آورده شده است: «هرچند بعضی از مفسران و متخصصان حوزه قرآنی براین باورند که قرآن یک کتاب علوم تجربی و طبیعی نیست بلکه کتاب هدایت انسان است و نباید انتظار داشت که تمام علوم با همه جزئیات ریز و درشت در آن مطرح شود. اما گروهی دیگر براین عقیده¬اند که قرآن خلاصه همه حقایق آفرینش است و روایات نیز بر این معنا که بطن قرآن حاوی حقایق و علوم عالم هستی است، تأکید دارند». نکته مهم آنکه پس از طرح این جملات، هیچ اشاره¬ای به نظر مختار نویسندگان نشده است. در بخش نتیجه-گیری، نتایج حاصل از این تحقیق در راستای اثبات اعجاز علمی قرآن بیان شده در حالی¬که در مقدمه¬، تطبیق یافته¬های علمی در ارتباط با ژن p53 با داده¬های قرآنیِ حاصل از تفسیر علمی آیات گفته شده است. تفاوت قائل نشدن میان اعجاز علمی با تفسیر علمی قرآن، آسیب دیگری در طرح مفاهیم نظری این پژوهش است. یکی از شاخصه¬های تعریف اعجاز علمی در کلام دانشوران این حوزه، مسبوق به سابقه نبودن طرح مطالب علمیِ مورد نظر در بیان و بنان عالمان قبل از ظهور اسلام است. اگر مطلبی علمی در آیات قرآن طرح شود بگونه¬ای که در گفتار و نوشتار دانشمندان پیشااسلام دیده شود، این مطلب نمی¬تواند از مصادیق اعجاز علمی به حساب آید. در حالی¬که ممکن است در تفسیر علمی آیات، مورد بحث و مداقّه قرارگیرد و مثلاً با استخدام علوم تجربی، فهم دقیق¬تری از آن ارائه شود یا به تطبیق محتوای آن با یافته¬های نوین علمی اقدام شود. مطلب بعد آنکه در بخش نتایج آمده است: «در عصر نبوی اعجاز قرآن در عرصه فصاحت و بلاغت ظهور نمود زیرا در آن عصر مردم، این را درک می¬کردند اما امروز که دانش بشر به اوج رسیده درخشش قرآن در عرصه دستاوردهای علمی بشر است. در این مطالعه جنبه درمانی جوانه هسته خرما به عنوان بخش ناچیزی از این اعجاز علمی بر روی سلول¬های سرطانی و اثر آن بر بیان ژن p53 اثبات شد». شایسته بود محتوای این عبارات در قالب مبناهایی نظیر قائل شدن به وجوه مختلف اعجاز قرآن و تناسب آن با شرایط زمانی و مکانی مخاطبان و نیز جاودانگی و فرازمان و فرامکان بودن مضامین قرآن در مقدمه¬ی مقاله و نه در بخش انتهایی مقاله و قسمت نتایج بیان می¬گشت. هم¬چنین لازم بود با توجه به کاربست چندین¬باره¬ی اصطلاح اعجاز علمی دراین تحقیق، تعریفی جامع و مانع از آن ارائه می¬گشت. در بخش مواد و روش¬ها بیان شده که ژن p53 دارای وزن مولکولی 53کیلودالتون و بر روی کروموزوم 17 انسانی قرارگرفته است. نویسندگان به زعم خود با تأمل در آیات 53 و 124 سوره نساء که در آن کلمه «نقیر» بیان گشته، ماده اصلاح کننده ژن p53 را نقیر یعنی جوانه هسته خرما معرفی کرده¬اند. به عقیده ایشان تکرار کلمه نقیر در پنجاه و سومین آیه ابتدایی و پنجاه و سومین آیه از آخر سوره نساء نمایانگر تطبیق عدد 53 آیه با ژن 53 است. از طرفی اگر آیات بین این دو آیه که در آن از نقیر سخن گفته شده را بشماریم دقیقاً 70 آیه است. اگر این عدد 70 را از عدد 53 تفریق کنیم عدد 17 که نشانگر کروموزوم 17 است به دست می¬آید. درارزیابی این عبارات باید گفت: استناد به شماره¬ی آیات مبتنی بر توقیفی دانستن مکان قرارگیری آیات در سوره¬های قرآن است. مبنایی که نویسندگان این مقاله هیچ اشاره¬ای به آن نداشته¬اند. آیا ایشان اساساً از چنین مبنایی اطلاع دارند و آیا به نظرات مخالف چنین مبنایی واقف هستند؟ 3- 1- 2. نمونه دوم در مقاله¬ی «دریا از منظر قرآن کریم و علم» (علیخانی، 1393ش، ص119-132)، مؤلف بصورت جسته و گریخته به برخی از مبانی و مفاهیم نظری پژوهش خود اشاره کرده است. این توضیحات نه در بخش مقدمه و ذیل عنوانی مستقل و مشخص، بلکه در بدنه¬ی متن مقاله و بخش نتایج آورده شده است. الفاظ و عبارات مؤلف نمایانگر خلط میان دو مقوله است. وی از طرفی اشارات علمی موجود در قرآن نظیر مباحث مرتبط با آب و دریا را از مصادیق اعجاز علمی به-شمارآورده و از سویی دیگر آن را نشانه¬ای بر آسمانی و الهی بودن قرآن دانسته است. حال آنکه میان معجزه بودن و الهی بودن تفاوت و تمایز وجود دارد. بعنوان نمونه تورات و انجیل منشأ الهی و آسمانی داشته اما از معجزات انبیاء الهی حضرات موسی و عیسی (علیهماالسلام) به حساب نمی¬آیند. خورشید و ماه مخلوقات الهی هستند که بشر هیچ¬گاه نمی¬تواند مانند آنها را بیافریند و بیاورد اما آیا معجزه به معنای معهود میان متکلمان و مفسران نیز می¬باشند؟ یقیناً پاسخ خیر است. زیرا در تعریف معجزه، صرف ناتوانی بشر در آوردن همانند آن شیء، ملاک و معیار نیست بلکه اینکه شخص ارائه¬دهنده، مدعی مقام نبوت باشد و دیگران را به تحدی و هماوردی فرابخواند نیز شرط است. هم¬چنین وی در تعریف اعجاز علمی چنین بیان داشته است: «منظور از اعجاز علمی دربرداشتن علوم و اسرار طبیعت است». آیا مقصود از علوم، صرفاً علوم تجربی و بخصوص شاخه¬ی علوم طبیعی است؟ یا علوم انسانی چون روانشناسی، جامعه¬شناسی و ... را نیز در برمی¬گیرد؟ آیا علومی خارج از حیطه¬ی علوم تجربی نظیر الهیات را نیز شامل می-شود؟ حد و مرز این دربرگرفتن تا کجاست؟ آیا تمامی علوم قابل استخراج از آیات قرآن است یا بخشی از آن؟ چنانچه مشاهده می¬شود نویسنده مقاله تبیین دقیق و شفافی از مبانی و مفاهیم نظری پژوهش حاضر ارائه نداده و اندک مطالب مهم بیان شده را نیز نه در بخش مقدمه، بلکه در قسمت¬های مختلف مقاله آورده است. 3- 1- 3. نمونه سوم در مقاله¬ی «اعجاز عددی قرآن در اثبات حقانیت اهل بیت» (ستوده، 1392ش، ص29)، مؤلف به زعم خویش نظریه¬ای نوین در اعجاز عددی قرآن با نام نظریه بردارهای قرآنی را طرح کرده است. این نظریه در واقع گسترشی از حساب ابجد یا همان جُمل کبیر است. وی قصد داشته با استفاده از یک سری معادلات برداری براساس تکرار حروف آیات مرتبط با هم، از روابط ریاضی آیاتِ مربوط به اهل بیت نظیر آیه¬ی تبلیغ، ولایت، تطهیر و نیز حدیث منزلت رمزگشایی نماید. هرچند وی در عنوان مقاله و مواضع دیگر از اعجاز عددی قرآن اسم برده اما در هیچ جای مقاله تعریفی لغوی و اصطلاحی از معجزه و اعجاز بخصوص اعجاز عددی ارائه نکرده تا دقیقاً مشخص نماید که مقصود او از اعجاز عددی چیست؟ هم چنین به تحدی و قلمروی شمول آن اشاره ای نداشته و بعنوان نمونه بیان نشده که آیا تحدی قرآن شامل جنبه¬های علمی نظیر مسائل مرتبط با علم اعداد و ریاضیات نیز می¬شود؟ از موارد دیگری که شایسته بود محقق در این مقاله نظر خویش را در ارتباط با آن تبیین نماید، رابطه میان اعداد و حروف است؛ آیا وی رابطه¬ی میان حروف و اعداد را اعتباری و قراردادی می¬داند یا اینکه برای آنها آثاری تکوینی را در نظر می¬گیرد؟. تنها مبنایی که در الفاظ و عبارات محقق به چشم می¬آید، مطلبی است که در قسمت جمع¬بندی و نتیجه¬گیری آورده است و آن اینکه: «نظریه بردارهای قرآنی براساس حدیث معروف «القرآن یفسر بعضه بعضا» به دنبال کشف رابطه میان آیات قرآن به کمک خود قرآن است». این سخن ناظر به وجود وحدت و انسجام میان آیات قرآن است که می¬تواند بعنوان مبنایی در مقابل دیدگاه باورمندان به وجود پراکندگی و عدم انسجام میان آیات قرار گیرد. شایسته بود مؤلف، این مبنا را توأم با سویه¬های سه¬گانه¬ی انسجام در آیات قرآن یعنی انسجام در یک آیه، آیات پیرامون یک آیه و در کلِ آیات به¬گونه¬ای دقیق و موجز در بخش مقدمه¬ی مقاله بیان می¬داشت نه در بخش پایانی مقاله و قسمت نتایج. 3- 1- 4. نمونه چهارم مؤلفان مقاله¬ی «پژوهشی در اسرار خلقت انسان طبق آیه 5 سوره حج» (ربیع نتاج و صالحی، 1392ش، ص2)، در پی آن بودند تا هماهنگی میان اسرار خلقت انسان با یافته¬های جدید پزشکی را بررسی نمایند. در مقدمه این مقاله البته بدون ذکر عنوانی مستقل، مبنای ایشان در خصوص هدف قرآن به خوبی تبیین گشته است. طبق باور نویسندگان، قرآن کتاب علمیِ محض آن هم از سنخ علم تجربی نبوده بلکه کتاب هدایت است و بیان معجزات علمی در قرآن نیز در جهت هدایت بشر است. لذا چنانچه اختلافی در ظاهر آیات با یافته¬های علمی مشاهده شود به دلیل نسبی بودن علوم طبیعی است زیرا یافته¬های حاصل از علوم طبیعی ممکن است با پیشرفت علم و فناوری برای محققان نسل¬های آتی منسوخ شود. در همین راستا، هدف آیات مربوط به خلقت انسان را صرفاً بحثی علمی و پزشکی ندانسته بلکه آن را به جهت تشریح مباحث معاد جسمانی برشمرده¬اند. به¬رغم طرح چنین مبنایی، شاخصه¬های تعریف اصطلاحی اعجاز اصلاً مشخص نگردیده است. به عقیده ایشان مطالب پزشکی طرح شده در قرآن دارای اعجاز و شگفتی است به¬گونه¬ای که نه تنها عقول بشر در آن زمان از کشف آن عاجز است بلکه برخلاف دیدگاه پزشکان آن عصر بوده و بعد از نزول قرآن صحت آن مطالب کشف شده است. یکی از ابعاد تعریف معجزه در اصطلاح، تحدی و شمول افرادی، زمانی و ابعادی آن است. حال آنکه در کلمات نویسندگان این مقاله هیچ اشاره¬ای به این امور نشده است. آیا جنبه¬های پزشکی قرآن از ابعاد تحدی قرآن به حساب می¬آید؟ آیا مخاطبان تحدی قرآن مردم عصر نزول هستند یا تمامی افراد در همه زمان¬ها و مکان¬ها؟ آیا قشر متخصص پزشکی مخاطب این بُعد تحدی هستند یا عموم مردم؟ و یا اینکه آیا اساساً نویسندگان، تحدی را از شاخصه¬های معجزه می-دانند؟ 3- 1- 5. نمونه پنجم در مقاله¬ی «اعجاز علمی قرآن در استعمال واژه «ماء طهورا» و تشکیل توده¬هایِ در مقیاس نانو متناسب با زمان ماندگاری» (جعفری راد، 1392ش)، مؤلف در سه بخش چکیده، مقدمه و نتیجه¬گیری بصورتی پراکنده اشاراتی گذرا به مبانی و مفاهیم نظری پژوهشِ خویش داشته است. در بخش چکیده، پژوهش خود را پاسخی به دانشمندان ماده¬گرا دانسته که اعجاز قرآن برای آنها تنها از دریچه اعجاز علمی و دلیل تجربی قابل قبول است و لاغیر. در قسمت مقدمه بدون تصریح به اصطلاح اعجاز علمی، تعریفی از آن بدین صورت ارائه داده است: «یکی از جنبه¬های اعجازگر کتاب آسمانی قرآن، حقایقی است که در زمان نزول آن برای اهل علم مکشوف نبوده و با پیشرفت¬های علمی در قرون و اعصار بعد بر درستی آن صحه گذارده است». در بخش نتیجه¬گیری به این مطلب اذعان داشته که برای یک فرد مسلمان حتی اگر آیات کریمه قرآن فاقد موارد علمی هم باشد باز هم به دلیل موارد اعجاز لفظی و معنایی یقین¬آور بوده و معجزه محسوب می¬گردد. شایسته بود محقق بگونه¬ای منسجم و یکپارچه در بخش مقدمه و تحت عنوانی مستقل، دیدگاه¬ها و مبانی خویش را بیان می¬کرد. هم¬چنین با عنایت به ذکر اصطلاح اعجاز علمی در عنوان و در مواضع دیگر مقاله، لازم بود به صراحت و نه اشارت به تعریف دقیق آن اقدام می¬نمود و دقیقاً مشخص می¬کرد مقصود او از علم و حقایق علمی چیست؟ تا بدین گونه تعریفی جامع و مانع را پیش روی مخاطب خویش قرار دهد. 3- 1- 6. نمونه ششم از مقالاتی که نویسندگان آن توجهی دقیق به تبیین مفاهیم نظری پژوهش خود نداشته¬اند، مقاله¬ای با عنوان «شگفتی¬های آفرینش شتر از منظر قرآن و علم» (رضایی آدریانی و اسکندرلو، 1394ش، ص121و141) است. با بررسی این مقاله عمده¬ترین ایرادی که به چشم می¬آید آنکه نویسندگان، خود تصویر روشنی از حوزه علمیِ پژوهش خویش ندارند. در عنوان و جملات ابتدایی بخش چکیده، سخن از شگفتی¬های علمی قرآن رانده¬اند و بیان ویژگی¬های آفرینش شتر را از سنخ شگفتی¬های علمی قرآن دانسته¬اند. اما در ادامه¬ی عبارات چکیده، قصد خود را آشکارساختن اعجاز علمی قرآن در سایه¬ی شرح آیه¬ی شریفه¬ی «أفلا ینظرون إلی الإبل کیف خُلِقت» بیان کرده¬اند. در مقدمه نیز با ارجاع به پی¬نوشت و ذکر این جمله که «در میان گونه¬های تعامل قرآن با کشفیات علمی، تنها شیوه¬ای که صحیح و مورد تأیید است و به تفسیر به رأی و چالش¬های دیگر منتهی نمی¬شود، استخدام علوم در فهم بهتر قرآن است»، هدف تحقیق خود را کسب معرفت خالق هستی با استفاده از استخدام کشفیات و علوم جدید در بررسی شگفتی¬های علمی قرآن دانسته¬اند. عدم تفکیک دقیق میان اصطلاحات تفسیر علمی، اعجاز علمی و شگفتی علمی، برجسته¬ترین اشکالی است که از منظر تبیین مفاهیم نظری پژوهش به چشم می¬آید. در تبیین مبانی پژوهش نیز بگونه¬ای مبهم از وجوه چهارگانه تفسیر علمی سخن گفته¬اند اما نکته مثبت کار ایشان اینکه نظر برگزیده خویش را به صراحت در استخدام علوم در فهم بهتر قرآن بیان داشته¬اند و بدین گونه مبنای خویش را بطور صریح و دقیق ارائه کرده¬اند. البته بهتر بود طرح این مبنا نه در پی¬نوشت بلکه در متن مقدمه و حتی المقدور ذیل عنوانی مستقل مطرح می¬گشت. هم¬چنین بدلیل اینکه از استخدام علوم در فهم قرآن سخن گفته-اند باید مشخص می¬شد آیا مقصود از علوم در این تعریف هرگونه آگاهی است که از هر طریق و به هر کیفیتی برای انسان حاصل شود یا مراد نویسندگان از علم، علوم تجربی است که مشتمل بر مطالعه نظام¬مند ساختار و رفتار جهان مادی و طبیعی از طریق مشاهده و تجربه است؟ 3- 1- 7. نمونه هفتم مقاله¬ی «عناصر مادی آفرینش جهان از منظر قرآن و کیهان¬شناسی» (مسترحمی، 1394ش، ص141- 156)، از نمونه¬های دیگری است که به¬گونه¬ای مبسوط به ارزیابی آن اشاره می¬شود. مؤلف پس از واکاوی نظرات گوناگون درباب عناصر اولیه آفرینش جهان مادی بیان می¬دارد: «آنچه از ظاهر آیات استفاده می¬شود این است که آسمان¬ها و زمین مرحله¬ای را که قرآن از آن به دخان یاد می¬کند پشت سر گذارده¬اند و این مسئله با نظریه مشهور «انفجار بزرگ» تا حدود زیادی هماهنگی دارد ولی از آنجایی که نظریه¬های متعددی درباره¬ی پیدایش جهان ارائه شده و هنوز هیچ¬کدام بطور قطعی به اثبات نرسیده است، نمی¬توان هیچ یک از این فرضیه¬ها را به قرآن نسبت داد. البته اگر در آینده مدل انفجار بزرگ بصورت قطعی اثبات شود، می¬توان آن را شاهدی بر اعجاز علمی قرآن در این زمینه دانست». در بخش نتیجه نیز جمله¬ای آمده است که می¬توان آن را تکمله¬ای بر این عبارات دانست: «شاید بتوان واژه دخان را از شگفتی¬های علمی قرآن دانست». به رغم آنکه مؤلف میان اعجاز علمی و شگفتی علمی تمایز قائل شده اما تبیین دقیقی از چرایی این تمایز ارائه نداده است. تنها تمایزی که می¬توان از این عبارات برداشت نمود، تفاوت میان علم قطعی و ثابت شده با علم غیرقطعی و ثابت نشده در تطبیق با آیات قرآن است که در صورت نخست از مصادیق اعجاز علمی و درصورت دوم از مصادیق شگفتی علمی به شمار رفته است. حال آنکه لازم بود با ارائه تعریفی دقیق از اعجاز علمی، مواردی که در گستره این تعریف نمی¬گنجید را بطور شفاف تبیین می¬نمود. بعنوان نمونه آیا اگر مطلبی با نظریات علمی ثابت وقطعی در آیات قرآن بیان شده باشد در حالی¬که قبل از نزول قرآن، اندیشوران به آن پی برده باشند، آیا باز هم چنین مطلبی از سنخ اعجاز علمی محسوب می-شود؟ آیا قید مطابقت با علم ثابت و قطعی در تمییز میان اعجاز علمی و شگفتی علمی کفایت می¬کند؟ مبنای دیگری که از عبارات فوق استنباط می¬شود، اصل قراردادن آیات قرآن در تطبیق با یافته¬های علمی است به¬گونه¬ای که اگر نظریه¬ای هنوز به قطعیت و ثبات مطرح نگشته، نباید بر آیات قرآن تحمیل شود. شایسته بود تبیین این مبانی به همراه ذکر تعاریفی جامع و مانع از مفاهیم نظری پژوهش، در بخش مقدمه و نه در جملات انتهایی مقاله بیان می¬گشت. 3- 1- 8. نمونه هشتم از جمله مقالاتی که به¬گونه¬ای شایسته و بایسته به طرح مبانی و مفاهیم نظری پژوهش خویش مبادرت ورزیده، مقاله «اعجاز اقتصادی قرآن» (حسینی، 1391ش) است. محقق ذیل عنوان مفهوم¬شناسی اعجاز، در ابتدا به تعریف لغوی و اصطلاحی معجزه پرداخته است. در تعریف اصطلاحی با ذکر حیطه علم کلام و تفسیر، عرف خاصی که مقصود تعریف است را صریحاً تبیین کرده است. وی با برشمردن شاخصه¬های تعریف معجزه به¬گونه¬ای شایسته از آسیب¬های گستردگی و محدودیت دامنه تعریف اجتناب ورزیده و تعریفی جامع و مانع را ارائه نموده است. محقق با بیان اینکه معجزه به دست مدعی نبوت آشکار شده و نشانه¬ی صدق ادعای پیامبری اوست، انجام امور خارق عادت از جانب اولیاء و اوصیاء الهی را از محدوده تعریف معجزه بیرون کرده و با مقیدنمودن تعریف به قابل تعلیم و تعلم نبودن، اعمال خارق العاده¬ای که از جانب جادوگران و شعبده¬بازان سر می¬زند را از حیطه این تعریف خارج نموده است. هم¬چنین بطور دقیق و مشخص نظر خویش را درباره قلمرو تحدی قرآن بیان داشته و آن را شامل همه افراد جن و انس از صدر اسلام تا قیام قیامت و در تمامی زمینه¬ها و ابعاد دانسته است. البته وی با بیان وجوه مختلف اعجاز قرآن، معجزه اصطلاحی که علاوه بر خارق العاده بودن بایستی همراه با تحدي باشد را تنها در بعد بیانی و ادبی قرآن می¬داند چرا که آنچه مورد تحدي قرآن است آوردن مانند قرآن، ده سوره از قرآن، یا یک سوره از قرآن است و از دیدگاه او، مجموعه جنبه¬هاي اعجاز قرآن در کنار جنبه ادبی قابل بررسی است. از منظر حسینی، انطباق اخبار علمی قرآن با یافته¬ها و اکتشافات علمی جدید بدون ابزار و وسایل لازم از فردي امی و درس ناخوانده آن هم قبل از دستیابی بشر به آن، مبین الهی بودن قرآن است اما این امر به معناي معجزه بودن همراه با قید تحدي نیست. به همین دلیل عمده مصادیق شمرده شده اعجاز را به تسامح می¬توان اعجاز نامید چرا که باید از برخی ویژگی¬هاي اعجاز قرآن ازجمله ویژگی تحدي بودن تغافل کرد و خارق عادت بودن و انتساب این معارف بلند به خداوند متعال را مبنا قرار داده و اعجاز علمی و به دنبال آن اعجاز اقتصادي را نیز پذیرفت. وی در ادامه پس از تبیین معانی چهارگانه برای مفهوم اعجاز علمی و بالطبع اعجاز اقتصادی، نظر برگزیده و مختار خویش را چنین آورده است؛ «قرآن حاوي نظام¬هایی از آموزه¬ها است که این نظام¬ها قابل دسترسی براي بشر نبوده به¬گونه¬ای که بدون بهره¬گیری از دین، رسیدن به آن سطح ناممکن است». بیان معانی متعدد یک مفهوم و سپس اذعان به اینکه کدام یک از این معانی مدّنظر محقق است، منجر می¬شود که مخاطب دقیقاً از مبنا و پیش¬فرض نویسنده آگاه شده و دچار سردرگمی نشود. 3- 1- 9. نمونه نهم از نمونه¬های شایسته تحسین در تبیین مبانی و مفاهیم نظری پژوهش، مقاله¬ی «اعجاز علمی قرآن در خلقت انسان از دیدگاه آیت الله فاضل لنکرانی» (حسن¬زاده و بهمن، 1398ش، ص145- 148) است. در مقدمه این مقاله ذیل عنوان مفهوم-شناسی، پس از طرح معانی لغوی و اصطلاحی اعجاز با ذکر دقیق شاخصه¬های آن، تعریفی جامع و مانع از اعجاز علمی بیان گشته است. از نگاه ایشان با استناد به سخن محمدهادی معرفت: «اعجاز علمی اشاراتی گذراست که به برخی از اسرار طبیعت نظر دارد و بگونه¬ تراوشی از لابه¬لای تعابیر قرآنی مشهود می¬گردد که با مرور زمان و پیشرفت دانش و قطعیت یافتن برخی نظریه¬های علمی، پرده از این اشارات برداشته می¬شود و دانشمندان خصوصاً با پی بردن به این حقایق، قرآن را از دیدگاه اعجاز مورد ستایش و پذیرش قرار می¬دهند». نکته حائز اهمیت، بیان مبانی مؤلفان در قالب تذکر دو نکته¬ی ضروری است. اول آنکه قرآن کتاب علوم مختلف نیست و هدف از نزول آن برنامه¬ریزی برای رساندن انسان به کمال است و لذا اشارات علمی در قرآن بصورت جزئی و حاشیه¬ای بوده و در راستای همان هدف اصلی هدایت بشر است تا از راه تذکر و تدبر، به توحید و شناخت پروردگار رهنمون شود. در نکته دوم این مسئله را گوشزد کرده که به¬کارگیری تجربیات علمی برای فهم آیات، امری حساس بوده زیرا بسیاری از یافته¬های علمی قطعیت و حالت ثبات نداشته و به مرور زمان دستخوش دگرگونی می¬شوند. بنابراین در فهم معانی قرآن باید از نظریه¬های علمی قطعی و ثابت شده استفاده کرد و آنها را برای فهم بهتر معانی و مقاصد قرآن بکار برد. چنانچه مشاهده می¬شود اجتناب از خطای گستردگی در تعریف و پرهیز از داخل نمودن اجزایی بیرون از مجموعه تعریف در آن، به وضوح در موارد بالا مشهود بوده و مبنای محققان بطور شفاف بیان شده است. 3- 2. تحلیل آماری میزان رعایت معیارهای طرح مبانی و مفاهیم نظری پژوهش در این بخش پس از ارائه جدول «بررسی معیارها به تفکیک مجلات»، نمودار «میزان رعایت معیارها در کل مقالات» و جدول «میزان رعایت معیارها برحسب تخصص علمی نویسندگان» آورده می¬شود. هرچند تعداد مقالات مورد بررسی در مجلات متفاوت است اما درصد رعایت معیار در هریک، نسبت به تعداد مقالات همان مجله سنجیده می¬شود. هم¬چنین لازم به ذکر است در تمامی قسمت¬ها از معیار «خطای دور در تعریف» به بعد، درصدگیری باتوجه به تعدا مقالاتی بوده که در آنها «بیان مفاهیم» آورده شده است و نه تعداد کل مقالات. چرا که برای مقالاتی که به «بیان مفاهیم» مبادرت نورزیده¬اند، معیارهای «خطای دور در تعریف»، «جامع و مانع بودن تعریف»، «بیان تعریف لغوی» و «بیان تعریف اصطلاحی» اساساً مطرح نمی¬شود. 3- 2- 1. میزان رعایت به تفکیک مجلات جدول شماره 1
| ردیف | معیارهای مورد نظر | مجله قرآن و طب 9 مقاله |
مجله مطالعات تفسیری 12 مقاله |
مجله قرآن و علم 29 مقاله |
پژوهشکده اعجاز 8 مقاله |
|---|---|---|---|---|---|
| 1 | تبیین مبانی | 55 | 58 | 79 | 50 |
| 2 | بیان مفاهیم | 55 | 66 | 59 | 12 |
| 3 | لحاظ کردن عنوان مستقل | 33 | 33 | 48 | 12 |
| 4 | طرح مبانی و مفاهیم نظری در مقدمه | 66 | 58 | 76 | 37 |
| 5 | طرح مبانی و مفاهیم نظری در غیر مقدمه | 11 | 33 | 3 | 12 |
| 6 | خطای دور در تعریف | 0 | 0 | 0 | 0 |
| 7 | جامع و مانع بودن تعریف | 80 | 37 | 76 | 100 |
| 8 | بیان تعریف لغوی | 20 | 50 | 53 | 100 |
| 9 | بیان تعریف اصطلاحی | 100 | 100 | 100 | 100 |
درصد رعایت معیارها به تفکیک هر مجله این جدول نشان می¬دهد کم¬ترین میزان رعایت معیار، «بیان تعریف لغوی» در مجله قرآن وطب بوده است. از معیارهای مذکور، عدم وجود «خطای دور در تعریف» و «بیان تعریف اصطلاحی» در تمامی مقالاتی که به تبیین مفاهیم پرداخته¬اند، رعایت شده است. هم¬چنین در اکثر قریب به اتفاق موارد، کم¬ترین میزان رعایت معیارها به مقالات پژوهشکده اعجاز مربوط است. 3- 2- 2. میزان رعایت معیارها در کل مقالات نمودار ذیل نمایانگر آن است که در معیارهای پنج¬گانه ابتدایی، دو معیار «تبیین مبانی» و «طرح مبانی و مفاهیم نظری در مقدمه» دارای بیشترین درصد هستند. درمقالاتی که «بیان مفاهیم» را در نوشتار خود لحاظ کرده¬اند، دو معیار عدم وجود «خطای دور در تعریف» و «بیان تعریف اصطلاحی» کاملاً رعایت شده است.

3- 2- 3. میزان رعایت برحسب تخصص علمی نویسندگان جدول شماره 2
| ردیف | معیارهای مورد نظر | متخصص علوم قرآن و حدیث 40 مقاله |
متخصص غیر علوم قرآن و حدیث 10 مقاله |
ترکیب و تلفیقی از هر دو گروه 8 مقاله |
|---|---|---|---|---|
| 1 | تبیین مبانی | 75 | 30 | 75 |
| 2 | بیان مفاهیم | 67 | 10 | 62 |
| 3 | لحاظ کردن عنوان مستقل | 50 | 0 | 25 |
| 4 | طرح مبانی و مفاهیم نظری در مقدمه | 52 | 10 | 75 |
| 5 | طرح مبانی و مفاهیم نظری در غیر مقدمه | 10 | 30 | 0 |
| 6 | خطای دور در تعریف | 0 | 0 | 0 |
| 7 | جامع و مانع بودن | 74 | 0 | 40 |
| 8 | بیان تعریف لغوی | 51 | 0 | 20 |
| 9 | بیان تعریف اصطلاحی | 96 | 100 | 80 |
درصد رعایت معیارها بر اساس تخصص علمی نویسندگان این جدول حاکی از آن است که نویسندگان با تخصصی غیر از علوم قرآن و حدیث بسیار کمتر از دو دسته دیگر به «تبیین مبانی» و «بیان مفاهیم» و «لحاظ کردن عنوان مستقل» توجه داشته¬اند. هم¬چنین در مواردی نیز که به این امر اقدام کرده¬اند آن را در بخشی غیر از مقدمه آورده¬اند و در هنگام تعریف مفاهیم نیز تعریفی «جامع و مانع» ارائه نداده¬اند.
نتایج تحقیق
هر محقق در تحقیق تخصصی با یک سری مبانی و پیش¬فرض به تفسیر و تبیین یافته¬های پژوهشی خویش می¬پردازد. هم¬چنین به هنگام کاربرد اصطلاحات بخصوص آنهایی که دارای معانی متعددی بوده و از ابعاد و زوایای گوناگونی برخوردار است، معانی ویژه¬ای را قصد می¬کند. لذا لازم است هر پژوهشگر مبانی و مفاهیم نظری خویش را به صراحت و روشنی تبیین نماید. در نوشتار حاضر در ابتدا به معرفی معیارهای «تبیین مبانی»، «بیان مفاهیم»، «لحاظ کردن عنوان مستقل»، «طرح مبانی و مفاهیم نظری در مقدمه»، «طرح مبانی و مفاهیم نظری در غیرمقدمه» پرداخته و برای مقالاتی که به «بیان مفاهیم» اقدام نموده¬اند چهار معیار «خطای دور در تعریف»، «جامع و مانع بودن تعریف»، «بیان تعریف لغوی» و «بیان تعریف اصطلاحی» را مطرح نمودیم. تحلیل و ارزیابی 58 مقاله¬ی حوزه تفسیر و اعجاز علمی از سال 1391 تا 1399 نشان می¬دهد که در 33 درصد مقالات، نویسندگان مبانی خویش را تبیین نکرده و در 46 درصد مقالات، مفاهیم نظری پژوهش را بیان نداشته¬اند. هم¬چنین در 42 درصد مقالات، عنوان مستقلی برای «تبیین مبانی و مفاهیم نظری» در نظر گرفته نشده است. در تمامی مقالاتی که نویسندگان، مفاهیم نظری را بیان کرده¬اند، «خطای دور در تعریف» وجود نداشته و «تعریف اصطلاحیِ» مفاهیم آورده شده است هرچند، در 32 درصد آنها تعاریف ارائه شده جامع و مانع نیست. کم¬ترین میزان رعایت معیارها مربوط به نویسندگانی با تخصص غیر از علوم قرآن و حدیث است. اگرچه در سال¬های اخیر، معیارهای مقاله¬نویسی بیش از پیش مورد عنایت قرارگرفته اما هم¬چنان ضرورت توجه به این معیارها بخصوص در «تبیین مبانی و مفاهیم نظری» در مقالات حوزه¬ی تفسیر و اعجاز علمی قرآن حس می¬شود.
منابع
جعفری¬راد، سعید، (1392ش)، «اعجاز علمی قرآن در استعمال واژه «ماء طهورا» و تشکیل توده¬هایِ در مقیاس نانو متناسب با زمان ماندگاری»، دومین همایش ملی اعجاز قرآن.
حافظ¬نیا، محمدرضا، (1386ش)، مقدمه ای بر روش تحقیق در علوم انسانی، چاپ سیزدهم، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت).
حرّی، عباس، (1378ش)، آیین نگارش علمی، تهران: دبیرخانه هیئت امنای کتابخانههای عمومی کشور.
حسن¬زاده، طاهره و مریم بهمن، (1398ش)، «اعجاز علمی قرآن در خلقت انسان از دیدگاه آیت الله فاضل لنکرانی»، مجله قرآن و علم، سال سیزدهم، شماره 25.
حسینی کوهساری، سیدمفید، (1391ش)، «اعجاز اقتصادی قرآن کریم»، اولین همایش ملی اعجاز قرآن.
خوانساری، محمد، (1373ش)، منطق صوری، چاپ هفتم، تهران: انتشارات آگاه.
دهخدا و دیگران، (1373ش)، لغت نامه، تهران: مؤسسه لغت نامه و دانشگاه تهران.
ربیع¬نتاج، علی¬اکبر و محمدحسین صالحی، (1392ش)، «پژوهشی در اسرار خلقت انسان طبق آیه 5 سوره حج»، دومین همایش ملی اعجاز قرآن.
رضایی آدریانی، ابراهیم و محمدجواد اسکندرلو، (1394ش)، «شگفتی¬های آفرینش شتر از منظر قرآن و علم»، مجله قرآن و علم، سال نهم، شماره 16.
رضایی اصفهانی، محمدعلی، (1375ش)، درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، قم: اسوه.
ستوده، غلامرضا، (1371ش)، مرجع شناسی و روش تحقیق در ادبیات فارسی، تهران: سمت.
ستوده، غلامرضا، (1392ش)، «اعجاز عددی قرآن در اثبات حقانیت اهل بیت»، دومین همایش ملی اعجاز قرآن.
سبزواری، ملاهادی، (1417ق)، شرح منظومة، به کوشش حسن زاده آملی، تهران: ناب.
سیوطی، جلال الدین، (1395ش)، الاتقان فی علوم القرآن، ترجمه مهدی حائری قزوینی، چاپ یازدهم، تهران: انتشارات امیرکبیر.
عابدی سرآسیا، علیرضا و سمیه ذوقی، (1395ش)، «بررسی تأثیر پیش فرض ها درفهم و راههای کنترل آنها از منظر هرمنوتیک فلسفی و علوم اسلامی»، مجله مطالعات اسلامی: فقه و اصول، سال چهل و هشتم، شماره 104، صص 65-90،
عباس¬زاده، میرمحمد، (1386ش)، روش¬های عملی تحقیق در علوم انسانی، چاپ دوم، انتشارات دانشگاه ارومیه.
علیخانی، امیر، (1393ش)، «دریا از منظر قرآن کریم و علم»، مجله مطالعات تفسیری، سال پنجم، شماره 18.
فتوحی، محمود، (1389ش)، آیین نگارش مقاله علمی پژوهشی، تهران: انتشارات سخن.
فنائى، محمد، (1377ش)، دانش اسلامى و دانشگاه اسلامى، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
مسترحمی، سیدعیسی، (1394ش)، «عناصر مادی آفرینش جهان از منظر قرآن و کیهان¬شناسی»، مجله مطالعات تفسیری، سال ششم، شماره 24.
مظفر، محمدرضا، (1391ش)، منطق، ترجمه و اضافات علی شیروانی، چاپ بیست و دوم، قم: انتشارات دارالعلم.
معین، محمد، (1375ش)، فرهنگ فارسی، تهران: امیرکبیر.
مکرمت یزدی، عباس¬علی، هادی زارع، محمدرضا شایق و مرتضی سیفتی، (1399ش)، «بررسی قرآنی و علمی اثر پودر جوانه هسته خرما بر روی بیان ژن p53 در رده سلولی سرطان پستان و رده سلولی نرمال فیبروبلاست¬های پوست ختنه»، مجله قرآن و طب، دوره 5، شماره 3.
موحد، ضیاء، (1388ش)، البته واضح و مبرهن است که؛ رساله¬ای در مقاله-نویسی، تهران: انتشارات نیلوفر.
نکونام، جعفر، (1393ش)، روش تحقیق با تأکید بر علوم اسلامی، قم: انتشارات دانشگاه.
یزدی، مولی عبدالله، (1363ش)، الحاشیه علی تهذیب المنطق، قم: مؤسسه النشرالاسلامی.