تحلیل انتقادی کاربست روش هرمونتیک توحیدی در بازخوانی آیات مرتبط با زنان (بررسی موردی: تعدد زوجات، قوامیت و ضرب زنان) (مقاله)

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
نسخهٔ تاریخ ‏۷ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۰۰ توسط زهرا حاجی ابراهیم (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «=چکیده= قرآن به عنوان متنی پویا و منبع اصلی هدایت انسان، قابلیت مواجهه با چالش‌های مدرن در تعامل با جهان معاصر را دارد. از این‌رو نواندیشان مسلمان ازجمله آمنه ودود بر ضرورت بازنگری در تفاسیر سنتی و اتخاذ رویکردی جامع از آیات قرآن تاکید دارند...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

چکیده

قرآن به عنوان متنی پویا و منبع اصلی هدایت انسان، قابلیت مواجهه با چالش‌های مدرن در تعامل با جهان معاصر را دارد. از این‌رو نواندیشان مسلمان ازجمله آمنه ودود بر ضرورت بازنگری در تفاسیر سنتی و اتخاذ رویکردی جامع از آیات قرآن تاکید دارند و راهکار حل مشکلات جامعه مدرن را بازگشت به روح و هدف قرآن می‌داند. همچنین بیان می‌دارد آنچه در جوامع مسلمانان مشاهده می‌شود با روح حاکم بر قرآن متفاوت و حاصل تفاسیر با سوگیری‌های جنسیتی است. علیرغم نگارش مقالاتی در نقد رویکردهای آمنه ودوود، خلاء پژوهشی منصفانه و فراجنسیتی در تحلیل دیدگاه‌های وی به چشم می‌خورد. ازاین‌رو پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی آراء آمنه ودوود و تبیین جایگاه این روش در حل چالش‌های پیرامون آیات مرتبط با حوزه زنان می‌پردازد. در نهایت، می‌توان گفت بسیاری از مسائل مدرن ناشی از پیش‌فرض‌های مفسران(که عمدتا شامل مردان بوده‌اند) از متن آیات است. از سوی دیگر تفسیر قرآن باید فراجنسیتی و به‌دنبال کشف هدف آیات باشد که در تفاسیر مورد نظر آمنه وددود اینگونه نبوده ‌است. اگرچه وی تفسیر خود را زنانه می‌نامد ولی در برخی آیات تحلیل و تفسیر او با بعضی تفاسیر مرد‌نگارانه ازجمله تفسیر سید قطب و فضل‌الرحمن ملک همسو است. در مواردی آنچه را که وی در رویکرد تفسیری خود دنبال می‌کند در تفاسیر شیعی حل‌شده ‌است. همچنین می‌توان اشکال اصلی ودوود در تفسیر آیات را عدم بهره‌مندی از روایات تفسیری اهل‌بیت علیهم‌السلام دانست. از سوی دیگر می‌توان گفت حل مسائل حوزه زنان در دنیای مدرن، عدم غفلت از اصول کلی قرآن، تدبر و درک مقصود اصلی آیات و پویایی فقه در دوران مدرنیته است.

کلمات کلیدی

قرآن، جهان معاصر، آمنه ودوود.

مقدمه

آمنه ودود یکی از قرآن‌پژوهانی است که با شکل‌گیری نهضت بازگشت به قرآن در قرن بیستم به بازتفسیر آیات قرآن برای حل مشکلات دنیای معاصر پرداخت. او با توجه به نظریه‎‌‌‌ی دوحرکتی فضل‌الرحمن ملک و نگاه تاریخی کل‌گرا، تلاش نمود تفسیری نوین از برخی آیات قرآن کریم ارائه دهد. این رویکرد او در مقایسه با تفسیرهای سنتی، نوآوری‌هایی را به همراه دارد. وی معتقد است با توجه به روح کلی و هدف غایی قرآن که تساوی و عدالت جـنسیتی است، مردان‌ هیچگونه برتری بـر زنان ندارند؛ آنچه در جوامع مسلمانان حاکم است و به عنوان آموزه‌های قرآنی و احکام الهی مورد اجرا قرار می‌گیرد مـتأثر از تفاسیر مردسالارانه از آیات است. از جمله مبانی نظریات تفسیری آمنه ودود توجه به روح کلی حاکم بر قرآن، عنصر جنسیت، هرمنوتیک توحیدی و تاریخگرایی است. اما اینکه این مبانی تا چه اندازه در تفاسیر آیات راهبردی بوده و آیا با توجه به اصول و مبانی تفسیری، منجر به تفسیر به رأی نخواهد شد، نیازمند پژوهش است. از این رو، پژوهش حاضر به تحلیل نظرات و آراء تفسیری «آمنه ودود» به عنوان یکی از مفسران و قرآن‌پژوهان معاصر پرداخته است. پیشینه: در‌ رابطه با آمـنه ودود مـقالاتی مانند: - مقالۀ «قرائتی نو از قرآن با رهیافتی‌ زن‌محور‌؛ بررسی دیدگاه‌های آمنه ودود در‌ کـتاب‌ قـرآن‌ و زن» (عباسی و موسوی‌، 1394‌) - مقالۀ« از هرمنوتیک توحیدی تا پارادایم توحیدی» (بیرامی، صانعی‌پور،بنادکوهی،1397) - مقالۀ « بررسی مفهوم نقش جنسیتی در دیدگاه آمنه ودود، با رویکرد اجتهادی-کلامی»( قاسمپور،علی آبادی،1397) با هدف معرفی‌ و بررسی‌ بـرخی از دیـدگاه‌های ودود در کـتاب قرآن و زن است. - مقالۀ «متن‌گرایی تاریخی؛ نگاهی بـه‌ روش تفسیری آمنه ودود با تمرکز بر‌ تفسیر‌ آیه 34‌ سورۀ‌ النساء‌» (خندق‌آبادی، 1394) که در‌ آن به مـباحث هـرمنوتیک و روشی در تفسیر آیه 34 نساء و تـغییر مـوضع ودود نسبت بـه‌ تـفسیر‌ آیـه 34 پرداخته شده است. - مقالۀ‌ «بازخوانی‌ مـتن‌ مـقدس‌ از‌ منظر زنان؛ تفسیر‌ آمنه‌ ودود از قرآن» (بارلاس، 1392) که در آن بر این نکته تأکید شـده کـه از منظر‌ قرآن‌، مردان‌ هیچ برتری بـر زنان ندارند؛ اما از‌ آنـجا‌ کـه‌ در‌ طول‌ تاریخ‌، تفاسیر قرآن مـتأثر از ذهـنیت مردسالارانه جوامع اسلامی نوشته شده، همواره دارای سوگیری‌های مردانه بوده است. می‌توان گفت آنچه پژوهش حـاضر را از سایر نگارشات متمایز می‌کند، بررسی و تحلیل مبانی هرمنوتیک توحیدی آمنه ودود در تفسیر و پیامدهای ناشی از آن مبانی در تفسیر برخی آیات مورد بحث آمنه ودود است.

روح کلی قرآن و نظریه دو حرکتی فضل‌الرحمن مَلک فضل‌الرحمن مَلک(1988ـ 1919 م.) از نواندیشان تـأثیرگذار‌ ‌ در «نهضت بازگشت به قرآن» که کوشید با ارائه روش تفسیری جدید، در عین انطباق با شرایط عصر نزول به تحقق و تطبیق اهداف قرآن در جامعه معاصر بپردازد. وی با عنایت به جاودانگی‌ قرآن تأکید داشت با توجه به بافت نزول و شرایط فرهنگی جامعه صدر اسلام باید به کشف مضمون اصلی آیات و مبنا قرار دادن آن در دنیایی با مقتضیات نوین و زندگی روزمره‌ی مسلمانان پرداخت. همچنین معتقد بود احکام کلی و عام در قرآن عموما ناظر به موقعیتهاي خاص است و گوهر قرآن و بخش ذاتی و فراتاریخی قرآن از جنس اخلاق است. آمنه ودود با توجه به نظریه دو حرکتی فضل‌الرحمن معتقد است اگرچه قرآن در زمان و تاریخ خاصی نازل شده است ولی پیام قرآن به آن شرایط تاریخی محدود نمی‌شود و برای درک صحیح مفاهیم قرآن باید مفهوم ضمنی و تلویحی قرآن در زمان نزول را فهمید و نیازهای جدید دوران مدرنیته را با توجه به هدف کلی آیات منطبق کرد. (ودود، قرآن و زن بازخوانی متن مقدس، از منظر یک زن، 1394: 164ـ 165). «جریان نهضت بازگشت به قرآن» پس از ارائه راهکارها و روش‌های خود در فهم آیات قرآن کریم و رسیدن به تنگنا، این مبنا که روح‌ کلی‌ و هـدف عالی قرآن کریم، تـساوی جـنسیتی است را برای‌ حفظ و تداوم جریان خود برگزید. این جریان، قرآن را بر اسـاس رهیافت‌های هرمنوتیکی ـ تاریخی تحلیل نموده و معتقد به سیال بودن معنای هر واژه یا آیه بر اساس شرایط تاریخی ـ فرهنگی‌ خواننده‌ متن است و آیات قـرآن کـریم را بر‌ اساس‌ هدف اصلی قرآن که عدالت و تساوی جنسیتی دانسته شده است؛ تـفسیر مـی‌کند. در این نوع از هرمنوتیک که در تقابل با هرمنوتیک کلاسیک( که هدف آن فهم متن بر اساس نیت مولف است) می‌باشد، نیت مولف مهم نیست بلکه فهم آن چیزی است که در اندیشه‌ی مفسر نقش می‌بندد.(آزاد، تفسیر قرآن و هرمنوتیک کلاسیک، 1391: 221). ودود در تمامی برداشت های قرآنی خود از روش و نگاه فضل‌الرحمن پیروی کرده است.

زبان و متن پیشین، مهجوریت سنت در تفسیر قرآن

آمنه ودود در کتاب قرآن و زن بیان می‌دارد عامل خاص و منحصربفرد برای درک هر متنی « متن پیشین» خواننده است. متن پیشین نکات قابل ملاحظه‌ای به دیدگاه و نتایج تفسیر می‌افزاید و بیانگر ویژگی‌های خاص مفسر است. این متن نیست که باید اصول آن تغییر کند بلکه ظرفیت و استعداد و فهم خاص اجتماع و بازتاب آن درون جامعه باید تغییر کند. از نظر او وجود یک تفسیر برای قرآن گستره‌ی معنای متن و جنبه‌ی عملی قرآن را محدود می‌سازد و با اهداف جهانی قرآن تناقض دارد؛ قرآن باید به اندازه کافی منعطف باشد و ظرفیت پذیرش آن کافی باشد تا موقعیت‌های فرهنگی متنوع را دربرگیرد. (ودود، قرآن و زن بازخوانی متن مقدس، از منظر یک زن، 1394: 61-62). وی عدالت جنسیتی و برابری در همه زمینه‌ها را پیش‌فرض گـرفته اسـت. از منظر او، بر اساس هرمنوتیک توحیدی در‌ تفسیر آیه«یـأَیهَا النـَّاسُ اتـَّقُواْ رَبَّکمُ الَّذِى خَلَقَکمُ مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ خَلَقَ‌ مِنهَا‌ زَوْجَهَا‌ وَ بَثَّ مِنهُمَا رِجَالًا کـثِیرًا وَ نـِسَاء ...»( (نـساء/ 1)؛ خداوند درصدد بـیان عـدالت جنسیتی است و مراد از نفس واحد ماده اولیه خلقت است، بـدون اشاره‌ای به جنسیت. بنابر این آیه خـداوند تـنها فرد عالم است که زوجی‌ ندارد‌ و سایر موجودات عالم دارای ویژگی زوجیت هـستند. وی هـدف آیـه را بیان برابری جنسیتی با تکیه ‌بر توحید خالق تبیین می‌کند (ودود، قرآن و زن بازخوانی متن مقدس از منظر یـک زن، 1394‌: 62- 65) در حالیکه روایات‌ بـسیار (منابع شیعه و اهل سنت)؛ بیانگر این امر است که ‌ مراد از نفس حضرت آدم و مراد از زوجها، هـمسر او‌ حواست‌. از این رو می توان گفت ودود تنها به مدد پیش‌فرض‌های خود و بدون توجه به سایر قرائن به این تفسیر‌ دست یافته است. این در حالیست که مفسر باید بدون پیش‌فرض و تنها به هدف دستیابی به مراد اصلی آیه به تفسیر بپردازد و از قرائن معتبر استمداد جوید. استفاده از روایات معتبر به ‌عنوان قرینه در تفسیر قرآن یکی از مواردی است که در تفاسیرفریقین وجود داشته است، اما ودود‌ از هیچ روایتی به‌عنوان شاهد بر دعاوی تفسیری خود استفاده نکرده است. به طور کلی بر مبنای‌ روح کلی‌ قرآن‌ کریم‌ و هرمنوتیک توحیدی نباید به تفسیر جزئی‌ آیات پرداخت و تنها با نگاه کل‌گرا و بر اساس عدالت جنسیتی، آیات را تفسیرکرد.

متن پیشین زبان‌هایی با ویژگی جنسیت

از نظر ودود، بافت فرهنگی تعیین کننده‌ی نقش زنان و مردان در جامعه است. ازسوی دیگر زبان عربی دارای ویژگی جنسیتی مذکر و مونث است، به طوریکه در این زبان واژه خنثی وجود ندارد و هـر‌ واژه مذکر یا‌ مؤنث است‌. از این رو در قرآن هرجا صیغه‌ی جمع مذکر بکار رفته دال بر اینکه مقصود فقط مردان باشند وجود ندارد، مگر اینکه از شاخص‌های دیگری که خاص مردان است استفاده شده باشد. از نگاه هدایت جهانی قرآن، این تقسیم‌بندی موید آن نیست که هرگونه استفاده از اشخاص خواه مذکر یا مونث، محدود به جنسیت دوگانه باشد. بلکه متن الهی باید بر محدودیت‌ها و تقییدهای طبیعی زبان ارتباطی انسان فائق آید و فراتر از آن باشد. .( ودود، قرآن و زن بازخوانی متن مقدس، از منظر یک زن، 1394: 63-64). ودود بر این اساس معتقد است که برای حل این مشکل باید به قرآن با دیدی خارج از زبان جنسیتی عربی نگاه کرد. به نظر می‌رسد وی در صدد است بگوید امتیازاتی که در برخی آیات به جنس مذکر اختصاص داده شده است به دلیل ویژگی جنسیتی زبان عربی است و می‌توان آیات مذکر را به مونث تعمیم داد، او اینگونه بیان می‌کند: « از نگاه هدایت جهانی قرآن، این تقسیم بندی موید آن نیست که هرگونه استفاده از اشخاص خواه مذکر یا مونث، محدود به جنسیت دوگانه باشد.»( ودود، قرآن و زن بازخوانی متن مقدس، از منظر یک زن، 1394: 64). در این بخش او دچار تعارض شده است از سویی خوانش خود را زنانه و مشکلات تفاسیر سنتی را ناشی از خوانش مردانه می‌داند و از سوی دیگر میخواهد «خارج از مقولۀ جنسیت به تفسیر بپردازد.

تاثیر نگاه مردانه بر تفاسیر سنتی

بر اساس دیدگاه ودود تفاسیر سنتی بـر اساس نگاه مردانه نوشته شده‌اند، در حالی که‌ قرآن، نگاه جنسیتی ندارد. دیدگاه‌هایی در جوامع اسلامی که زنان را جنس پایین‌تر و نابرابر با مردان می‌داند بر تفسیر جایگاه زن در قرآن هم موثر بوده است، در حالیکه این تفاوتها از نگاه قرآن بنیادی نیست. از سوی دیگر قرآن تفاوت‌ها را تایید می‌کند و در صدد از بین بردن آن نیست. قرآن در قرن هفتم نازل شده است که اعراب تصورات غلطی نسبت به زن داشتند، که نتیجه‌ی آن صدور احکام مخصوص به آن فرهنگ شد. ودود الگوی فهم هرمنوتیک خود از قـرآن کـریم را ایـن‌گونه‌ بیان‌ می‌کند‌: «نخست باید زمینه‌ای که متن‌ در‌ آن‌ نوشته‌شده است را فـهمید، در درجـه دوم باید ساختار دستوری متن را موردبررسی قرارداد و درنهایت کلیت متن، یا جهان‌بینی‌ایات را به‌ دست‌ آورد‌» (ودود، قرآن و زن بازخوانی مـتن مـقدس از مـنظر‌ یک‌ زن، 1394: 43). اگرچه ودود تلاش می‌کند با رجوع به قرآن ماهیت مردانه و گرایشات ضد زن تفاسیر سنتی را مورد نقد قرار دهد و معتقد است در این تفاسیر، زنان از جایگاه انسان کامل(خلیفه الله) بودن به عنوان موجودي تحت کنترل، تابع، مطیع تنزل کرده‌اند؛ اما قرآن را از جایگاه متن جهانی در حد متن مختص فرهنگ خاص تنزل می دهد در حالیکه قرآن ورای مکان و زمان است. او بیان می‌دارد که ارائه‌ی یک تفسیر برای همه‌ی زمان‌ها و مکان‌ها صحیح نیست، ارزش‌های اخلاقی فراتاریخی و متعالی هستند(ودود، قرآن و زن بازخوانی مـتن مـقدس از مـنظر‌ یک‌ زن،1394: 63-64). ودود با توجه به نظریه‌‌ی دو حرکتی فضل‌الرحمان شیوه‌ هرمنوتیک‌ توحیدی را در کتاب قرآن و زن طرح می‌کند. به این صورت که باید اصول کلی مورد نظر قرآن را استنباط و آن اصول را در بافت‌های مختلف فرهنگی به کار بست. بنابراین یکی از پیامدهای مبنای روح کلی، عدم وجود فهم ثابت از قرآن است که در این صورت تفسیر قرآن مقوله‌ای پایان ناپذیر و نامتناهی خواهد بود. تفاسیر متعدد و بدون رجحان بر یکدیگر که ناشی از اقتضائات افراد در بافت‌های مختلف تاریخی است.

تفسیر آیات بر مبنای روح‌ کلی‌ قرآن کریم

از جمله آیاتی که ودود بر مبنای روح کلی قرآن به باز تفسیر آن می‌پردازد، بررسی مفهوم قوامیت و ضرب النساء در آیه 34 سوره نساء است. 1. قوامیت رجال بر مبنای روح کلی قرآن کریم (مبنای‌ اصلی‌ فـضل‌الرحمن، عدالت) مفسر با این پیش‌فرض که مراد خداوند در آیات، برقراری‌ جامعه‌ای‌ بر اساس عدالت بوده اسـت تفسیر می‌کند و اگر ظاهر آیه‌ای‌ در تعارض با روح کلی و هـدف غایی باشد معنای آیه‌ را‌ به‌ تأویل می‌برد، به‌گونه‌ای که با برابری جـنسیتی‌ سـازگار‌ی یابد. ودود‌ در‌ آیه «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلىَ النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بـَعْضَهُمْ عَلىَ‏ بَعْضٍ وَ بِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّلِحَتُ قَنِتَاتٌ حَفِظَتٌ لِّلْغَیبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَ الَّاتىِ تخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ‌ فَعِظُوهُنَّ وَ اهـْجُرُوهُنَّ فـىِ الْمـَضَاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکمْ فَلَا تَبْغُواْ عَلَیهِنَّ سَبِیلاً إِنَّ اللَّهَ کاَنَ کـبِیرًا»( (نـساء/ 34)؛ هدف آیه را سازگاری و حل مشکلات میان زوجین و بازگشت به صلح و سازگاری بیان می‌‌کند، نـه خـشونت و فـرمان‌برداری اجـباری. از اینرو می‌گوید مردان «قَوَّامُون عَلَی» زنان ‌هستند، تنها با دو شرط موجود باشد: اوّلین شرط، «برتری» است و شرط دیگر این است که آنها زنان را از اموال خود تأمین کنند: «اگر هر یک از شرط‌ها ساقط شود، مرد قوّام بر آن زن نیست». (ودود، قرآن و زن بازخوانی مـتن مـقدس از مـنظر‌ یک‌ زن،1394: 159) . در خصوص مفهوم قوامیت مفسران شیعی چون آیه‌الله جوادی آملی نیز نظری مشابه با ودود داشته‌اند و قوامیت مرد را در آیه با توجه به شروط آیه می‌دانند ( جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج 18: 553). ایشان ذیل این آیه بیان می‌فرمایند:« هرگز مرد قوام و قیم زن و زن نیز تحت قیومیت مرد نیست؛ بلکه قیومیت در مورد رابطه زن و شوهر است.»(جوادی آملی، زن در آیینه جمال و جلال الهی،1385: 325). از دیگر سو برخی لغویان در بیان معنای وا‌ژه‌ی قیام وقتی با «علی» متعدی شود، معنای سرپرستی و بر دوش گرفتن امور دیگری را بیان کرده‌اند که با ولایت به معنای تسلط بر مولی علیه و حق تصرف در اموال متفاوت است.(ابن منظور، لسان‌العرب، ج5 : 192). این در حالیست که برخی از مفسران فَضَّلَ را برتری بدون قید و شرط می‌دانند و قوامه را به ارتباطات خانوادگی محدود نمی‌کنند و آن را در فضای کلی جامعه در نظر می‌گیرند؛ چنین خوانشی برداشتی عوامانه و سنتی از آیه است که متاسفانه مبنای عمل بسیاری از جوامع مسلمان قرار گرفته است. این درحالیست که اکثر مفسران و فقها آیه را مربوط به حوزه خانواده و نه جامعه و منحصر به روابط میان همسران و مدیریت خانواده می‌دانند. به نظر می‌رسد روایت «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ یَعْنِی فَرَضَ اللَّهُ عَلَی الرِّجَالِ أَنْ یُنْفِقُوا عَلَی النِّسَاءِ»( بحارالأنوار، ج۱۰۰، ص۲۴۷/ القمی، ج۱:136/ مستدرک الوسایل، ج۱۵:۲۱۸) به خوبی بیانگر مفهوم قوامیت و حوز‌ه‌ی آن است. آنچه مشخص است پویایی فقه شیعه با بهره‌گیری از کلام معصوم علی‌رغم تغغیر شرایط و پیچیدگی زندگی بشر نسبت به عصر نزول برای استخراج حکم الهی از آیات قرآن است؛ در حالیکه عدم توجه به این مهم مفسر را به دشواری و تفسیر به رای خواهد انداخت. 2. ضرب‌النساء در ادامه‌ی آیه می‌فرماید: «وَ الَّاتىِ تخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ‌ فَعِظُوهُنَّ وَ اهـْجُرُوهُنَّ فـىِ الْمـَضَاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ»، که مراحل سه‌گانه‌‌ای را برای نشوز زن در نظر می‌گیرد. به اعتقاد ودود با توجه به مراد و هدف آیه معنای ترک مضاجع‌، دادن یک‌زمان انتظار به زوجین برای رسیدن به یک راه‌حل صلح‌آمیز یا همان طلاق است. بر این اساس و بـا تـصریح بـر اینکه مبنا و روح کلی‌ در‌ قرآن کریم عدالت جنسیتی است، تأکید دارد که مراد و مـفهوم از واژه ضـرب ترک کردن مکان، یا در پیش گرفتن سفر است. از این‌رو وظیفه مردان بـه‌ هـنگام‌ نـشوز زنان‌ به سفر فرستادن آنان است به نظر می‌رسد او این مفهوم را با توجه به ضرب فی‌الارض بیان نموده است. در نگاه ودود، تفسیر ضرب به زدن ناشی از بدفهمی قرآن، به منظور تأمین کمبود خویشتنداری در بعضی مردان است. (ودود، قـرآن و زن بازخوانی متن مقدس از منظر یک زن، 1394: 162-166‌). این استدلال بر اساس نظریه‌ی دوحرکتی فضل‌الرحمن توجیه می‌شود، به این صورت که زمانی که یک حکم‌ اخـلاقی‌ و فـقهی در تـقابل با اصول اخلاقی که در آیه 34 نساء تساوی جنسیتی و حفظ شئون انسانی زنان است قرار گیرد؛ باید حکم فـقهی را بـا تـوجه بـه اصـول کـلی اخلاقی که اجرای عدالت است تغییر داد. (عـباسی‌، مهرداد (1395). رویکرد‌ تاریخی فضل‌الرحمان به قرآن بـررسی‌ تـوصیفی‌ ـ تـحلیلی‌، تاریخ و تمدن اسلامی: 169). در نقد این نظریه عدم حجیت ظواهر قرآن و اجرایی نبودن در آیات الاحکام ، به عنوان پیامد ذکر شده است. (علمی، محمد جعفر، (1386). بـررسی و نـقد نظریه فضل‌الرحمن در بازسازی اجتهاد در دیـن،علوم سیاسی، 131). به نظر می‌رسد ریشه‌ی این بحث در برداشت اکثر مفسران سنتی از مفهوم ضرب به زدن است و اینکه برداشت هر مفهوم دیگری بر خلاف زدن به معنای انکار حجیت ظاهر قرآن و کنار نهادن آن است. آنچه ودود تلاش دارد با تکیه بر نظریه‌ی دوحرکتی و بر مبنای روح کلی قرآن برای احقاق حقوق زنان بیان دارد، توسط برخی پژوهشگران معاصر شیعه با بهره‌گیری از روش‌های معناشناسی، بررسی مفهوم آیات قرآنی و بهره‌مندی از احادیث بیان شده است، که پیامدهای ناشی از مبانی روش ودود را به دنبال ندارد. از آن جمله می توان به مقاله‌ی «رویکرد ریشه‌شناختی به واژه‌ی قرآنی ضرب» ( فتاحی‌زاده، فتحیه، حسین نتاج، ناهید، طاهری،سارا، ( 1400). رویکرد ریشه‌شناختی به واژه‌ی قرآنی ضرب، مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی،131-160) اشاره کرد، که معانی متعددی را با توجه به کاربرهای قرآنی و ریشه شناسی ماده‌ی «ضرب» بیان نموده و تاکید دارد واژه «ضرب»‌ بدون حرف اضافه‌ معنای کتک زدن و تنبیه کردن نداشته است و بر اساس معانی بدست آمده از ریشه شناسی، «اضْرِبُوهُنَّ» در آیه‌ی 34 سوره‌ی نساء متضمن مفهوم« ادبار، روی‌گرداندن و رفتن» است. با توجه به سیاق آیه و اینکه مرحله‌ی سوم در خوف نشوز و پس از «وعِظُوهُنَّ» ،«اهـْجُرُوهُنَّ فـىِ الْمـَضَاجِعِ» و قبل از «وَإِن خِفتُم شِقَاقَ بَينِهِمَا»(نساء/35) می‌تواند معنای «روی‌گرداندن و رفتن یا ترک کردن» را داشته باشد. از سوی دیگر توجه به روایات ذیل آیه از جمله روایت «... لا تضربوا نساءکم بالخشب فإن فيه‌ القصاص‌ و لکن اضربوهن بـالجوع و العـري...»(مجلسی،بحار الانوار،ج 100:ص250 از پيامبر (ص ) موید این مطلب است که واژه ضرب می‌تواند اقدامی غیر از زدن باشد.«... لا تضربوا نساءکم بالخشب فإن فيه‌ القصاص‌ و لکن اضربوهن بـالجوع و العـري...»(مجلسی،بحار الانوار،ج 100: 250) زدن با سختگیری در خوراک و پوشاک، منافات دارد ضمن اینکه در قسمتی که بیانگر مفهوم ضرب است از حرف اضافه«ب، بالخشب» استفاده شده است. آنگونه که برخی دیگر از پژوهشگران بیان نموده اند: «مقصود از «ضـرب »، اقـدامي بـه قصد ايجاد آرامـش‌ مـيان‌ زوجين است که مـي‌توان آن را‌ بـه‌ واکنشي عملي‌ در‌ جهت‌ بازگرداندن اين آرامش تعبير‌ کرد.» شاهرودی، محمد رضا، بشارتی،زهرا (1399ش). فقه و مبانی حقوق اسلامی ، دوره پنجاه و سوم - شماره 1: 137). در برخی روایات از جمله روایت امام رضا(ع) ذیل این آیه که می‌فرمایند: «... الضَّرْبُ بِالسِّوَاکِ وَ شِبْهِهِ ضَرْباً رَفِیقا» ( بحارالأنوار، ج۱۰۱:۵۸/ فقه الرضا: 244/ مستدرک الوسایل، ج۱۵:۳۷۹ ) و روایات مشابه نظیر«...هو بالسواک‌» که برخی از مفسران گفته‌اند منظور زدن با چوب مسواک و به نرمی است و برخی دیگر با قرائن دیگری نظیر کلام «ما لم یکن مدمیاً و لا مُبرِحاً » مقصود از ضرب، عملی همراه با ملایمت و نرمی است نه اینکه حتما با چوب مسواک بزند. شهید ثانی در توضیح بیان می‌دارد نوعی ملاعبه یا فرح: «و فی بعض الاخبار انه یضربها بالسّواک و لعلّ حکمته توهّمها ارادة الملاعبة و الافراح ... و الا فهذا الفعل بعید عن التادیب» «مسالك الأفهام إلى تنقيح شرائع الإسلام، شهيد ثاني، ج8، :357»،از این رو مقصود از سواک نرمی و ملایمت است، که واژه‌ی غیرمبرح به معنای ملایم نیز متضمن این مفهوم است. «ضـرب، اقـدامي بـه قصد ايجاد آرامـش‌ مـيان‌ زوجين است که مـيتوان آن را‌ بـه‌ واکنشي عملي‌ در‌ جهت‌ بازگرداندن اين آرامش تعبير‌ کرد.»( شاهرودی، محمد رضا، بشارتی،زهرا (1399ش). فقه و مبانی حقوق اسلامی ، دوره پنجاه و سوم - شماره 1: 137). از سوی دیگر، بررسی سیره‌ی پیامبر و روایات ایشان درباره‌ی چگونگی رفتار با زنان می‌تواند قرینه و مویّدی بر برداشت فوق باشد. به‌عنوان مثال، پیامبر اکرم (ص) در حدیثی می‌فرمایند: «برادرم جبرئیل (ع) همواره مرا درباره‌ی زنان سفارش می‌کرد، به‌گونه‌ای که گمان می‌کردم شوهر حق ندارد حتی به همسرش "اف" بگوید.» ( تحكيم خانواده از نگاه قرآن و حديث، محمدی ری‌شهری، ج1: ص 273) این روایت بیانگر اینست که دینی که اینگونه به امور زنان و محبت و مدارا با آنان امر می‌کند ، چگونه می‌تواند در شرایطی امر به زدن آنان نماید؟ بنابراین به نظر مي‌رسد همانگونه که برخی پژوهشگران بیان نموده اند: «مقصود از «ضـرب »، اقـدامي غیر از زدن و عملی ملایم است که می‌تواند اعراض یا رویگردانی از زن آن هم در شرایط نشوز باشد. 2. تعدد زوجات ودود معتقد‌ به‌ نادرستی بسیاری از عقاید رایج در میان مسلمانان از جمله تـعدد زوجـات است، از این رو هدف اصلی این آیات را به‌ روح‌ کلی‌ قرآن کریم ارتباط می‌دهد که بر اساس‌ اصولی‌ چـون انـصاف و عدالت، رفـتار منصفانه، در اختیار قرار گرفتن منصفانه اموال، عدالت با‌ یتیمان‌ و همسران است (ودود، قرآن و زن‌ بازخوانی‌ متن مقدس‌ از‌ مـنظر‌ یک زن، 1394: 60). در حقیقت او به دنبال قرائت و بازخوانی جدیدی از قرآن است که براي زندگی زنان در عصر حاضر سودمند باشد. وی در تفسیر آیه‌ی «وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً» (نساء/3) بیان می‌دارد که آیه در صدد بیان رفتار عادلانه با ایتام است و بدین منظور راه حلی ارائه می‌دهد و آن ازدواج با دختران یتیم برای مدیریت منصفانه‌ی اموال آنهاست. از سوی دیگرآیه تعداد همسران را به چهار نفر محدود می‌سازد و در ادامه سوره با نگاه توحیدی به کل آیات متذکر می‌شود«وَلَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَلَوْ حَرَصْتُمْ»(نساء/129)، شما هرگز توانایی رعایت عدالت را ندارید هرچند بر آن حریص و راغب باشید. در نهایت ودود با توجه به «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً» هدف غایی بر اساس روح کلی آیات در اسلام را تک همسری بیان می‌کند و دلایل مختلفی راکه برای تعدد زوجات بیان شده است از جمله مشکلات مالی، عدم توانایی زن در فرزند آوری و ... توجیهاتی بدون جواز قرآنی ‌می‌داند. (ودود، قـرآن و زن بازخوانی متن مقدس از منظر یک زن، 1394: 138-140‌). تعدد زوجات در میان فقهای شیعه جایز است. اگرچه برخی چون شیخ طوسی تک همسری رامستحب می‌دانند و مقدس اردبیلی نیز بر استحباب تعدد زوجات دلیلی نیافته‌اند. همچنین علامه طباطبایی می‌فرمایند: «اسلام برابر آیه‌ی فوق تعدد زوجات را برای کسی مباح کرده است که وثوق دارد می‌تواند عدالت را رعایت کند». ( علاسوند، زن در اسلام،1396: 329-330). از منظر علامه جوادی آملی نیز دستور تعدد زوجات در اسلام برای جلوگیری از فساد و فحشا بوده است و آن هم مشروط بر اجرای عدالت است که بر همگان میسر نیست(جوادی آملی،1385،ج17: 279). ایشان نیز اصل در اسلام را تک همسری می‌دانند. از دیگر سو موضوع آیه یتیمانی بوده‌اند که غالباً بر اثر جنگ‌ها بی‌سرپرست می‌شدند و مسلمانان اداره اموال آنان را بر عهده می‌گرفتند. مشهورترین قول تفسیری درباره این آیه شریفه آن است که: «اگر می‌ترسید که به هنگام ازدواج با دختران یتیم عدالت را درباره آن‌ها رعایت نکنید، با دیگر زنان حلال، دو یا سه یا چهار زن ازدواج کنید و اگر می‌ترسید که عدالت را درباره همسران متعدّد مراعات نكنید، تنها به یک همسر اکتفا کنید» (طباطبایی،المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۴: ص۱۶۶-۱۶۸؛ زمخشری، الکشاف، ج1: ص۴۶۷-۴۶۸) شهید مطهری در تبیین معنی آیه می‌گوید: یعنی اگر به خود اطمینان ندارید که با عدالت رفتار کنید، پس به یکی اکتفا کنید. (مطهرى‏، ۱۳۹۱ش :۱۰۲).بنابراین اسلام قید عدالت را شرط جواز می‌داند و بوسیله آن تعدد زوجات را محدود به شرایط خاص می‌کند. لازم به ذکر است که بر اساس روایت امام صادق (ع) مقصود از عدالت اول حقوق زن اعم از مهری و نفقه است و عدالت دوم مسائل نفسانی و عشق و محبت قلبی نسبت به زنان است.

تحلیل مبانی آمنه ودود در تفسیر آیات

یکی از مبانی اساسی در تفسیر ودود تکیه ‌بر روح کلی یا اصول کلی اخلاقی آیات است. اما این روش قابل تعمیم به تمامی آیات به خصوص آیات‌الاحکام نیست.. وی برخی آیات را با استفاده از این مبنا تفسیر کرده است، در حالی که این مبتای تفسیری خالی از اشکال نیست و سایر آیات را مسکوت گذاشته است. به عقیده‌ی اندیشمندان شیعه‌ و سنی، تفسیر قرآن مبانی و اصـولی دارد که عدم توجه به آن‌ها‌ موجب‌ انحراف و تفسیر به رای خواهد شد. از این رو تنها با در نظر گرفتن روح کلی قرآن نمی‌توان به تفسیر آیات پرداخت. در روش تفسیری صحیح، مفسر باید پیش‌فرض‌های خود را کنار گذارد درحالیکه وجود پیش‌فرض تساوی و عدالت در روش هرمنوتیک توحیدی ضروری بوده و قرائت‌های مختلفی را از متن پدید‌ می‌آورد‌ که هیچ‌ یک بر دیگری رجحان نداشته و همه‌ تفاسیر بدون برتری در یک جایگاه قرار خواهند گرفت. در این صورت متن تفسیری مـعتبری وجـود نـخواهد‌ داشت (واعـظی، درآمـدی بر هرمنوتیک، 1380: 59) و با عـدم وجود فهم ثابت از‌ قـرآن‌ کریم مواجه خواهیم شد. یکی دیگر از مبانی ودود تفسیر قرآن بدون مراجعه به روایات و سنت است، درحالیکه استناد به سنت به عنوان قرینه برای تفسیر امری ضروری است. به نظر می‌رسد دستیابی به هدف قرآن بدون بهره‌گیری از سنت معصومین(ع) امری فراتر از توان بشر انسان عادی است و مفسر را مجبور به توجیه می‌کند. همچنین مساله‌ی تاریخمندی فهم که منتج از نظریات فلسفی گادامر است؛ بیان می‌کند که فهم متن بدون سیاق تاریخی امکانپذیر نیست. می‌توان گفت مبنای تاریخمندی فهم با حقیقت قرآن و درک مراد خدا سازگار نیست و به نوعی تفسیر به رای محسوب می‌شود. زیرا در این روش دیدگاه مفسر بر فهم مراد مولف ارجحیت دارد. الگوی فهم هرمنوتیک توحیدی ودود در تفسیر قـرآن کـریم ‌همانگونه که خود بیان می‌کند:«نخست باید زمینه‌ای که متن‌ در‌ آن‌ نوشته‌شده است را فـهمید، در درجـه دوم باید ساختار دستوری متن را موردبررسی قرارداد و درنهایت کلیت متن، یا جهان‌بینی‌ایات را به‌ دست‌ آورد»‌ (ودود، قرآن و زن بازخوانی مـتن مـقدس از مـنظر‌ یک‌ زن، 1394: 43)، بر این مبنا است که او تفسیر آیات بسیاری را مربوط به بافت فرهنگی اعراب قرن هفتم می‌انگارد که مفسرین با توجه به متن پیش فرض خود که جامعه‌ی عصر نزول بوده است تفسیر کرده‌اند و این آیات باید با توجه به فرهنگ جامعه معاصر تفسیر شوند. از همین رو آیات مکی را دارای آموزه‌های جاودانه و آیات مدنی را متناسب عصر نزول برمی‌شمرد که باید به اقتضای شرایط مدرن در جوامع تغییر یابند. برای نمونه، او معتقد است در آیات حجاب اصل کلی حفظ عفت و مصونیت زنان از تعرض است نه مطلق پوشش جلباب( که متعلق به عصر نزول بوده است) و اگر در جامعه‌ای این اصل وجود دارد نیازی به حجاب نخواهد بود. (ودود، قرآن و زن بازخوانی مـتن مـقدس از منظر یک زن‌، 1394‌: 51‌).

نتیجه

آنچه به عنوان نتیجه می‌توان بیان کرد اینست که برخی از اشکالات آمنه ودود در تفسیر قرآن مربوط به مبانی تفسیری او از جمله مبنای هرمنوتیک توحیدی و تفسیر آیات با تکیه بر روح کلی قرآن و اصل عدالت است. وی دخالت پیش‌فرض‌ها و ذهنیت مولف را به عنوان واقعیتی اجتناب‌ناپذیر می‌داند که این رویکرد ممکن است به تفسیرهای متعدد و بدون رجحان منجر شود که هیچ‌یک بر دیگری برتری ندارند. در این صورت اقتضائات متفاوت از منظر افراد مختلف در جوامع منجر به برداشت‌های گوناگون خواهدشد. از دیگر سو بر مبنای تاریخمندی فهم، هر مفهوم یا پدیده‌ای تحت تأثیر شرایط تاریخی خاصی شکل می‌گیرد که با تغییر این شرایط در جوامع و اعصار مختلف، ممکن است فهم افراد از آن مفهوم دچار تغییر شود، در نتیجه تفسیرها و فهم‌های ما از واقعیت‌ نیز تغییر خواهد کرد. در این منظر، فهم ثابتی از متن قرآن وجود نخواهد داشت و با تفاسیر نامتناهی روبرو خواهیم شد و قرآن پیام واحدی نداشته و در هر دوره‌ای متناسب با اقتضائات آن عصر می‌توان پیام جدیدی از قرآن دریافت کرد. از پیامدهای این رویکرد نسبیت و عدم حجیت فهم است. همچنین عدم توجه به درک مراد مولف و تاریخمندی فهم می‌تواند منجر به اشتباه در تفسیر آیات و حتی تفسیر به رای شود . از سوی دیگر با توجه به اینکه تنها معیار او در تفسیر؛ متن قرآن است خلاء استفاده از سنت در تفسیر آیات به چشم می‌خورد که می‌تواند به نقصان و خطا در تفسیر منجر گردد. باید گفت در مواردی از جمله شرایط قوام بودن مردان بر زنان و تعدد زوجات نظر آمنه ودود با نظر برخی مفسران شیعی چون علامه جوادی آملی مشابه است.در خصوص واژه‌ی ضرب پژوهشگران به نتایج جدیدی دست‌یافته‌اند که نظرات مفسران سنتی پیشین را نقض کرده و مفهوم این واژه را با بهره ‌گیری از روش‌های معناشناسانه و ریشه‌شناسی واژه و بررسی واژه در دیگر آیات قرآن متضمن مفهومی غیر از زدن از جمله « رویگردانی، ترک کردن، اعراض» یا « واکنش عملي( ملایم)»مانند سخت گیری در نفقه دانسته‌اند. این مفهوم بواسطه سنت پیامبر (ص) و روایات تایید می‌شود. مساله‌ای که در تفسیر ودود ازآیات مغفول مانده است.


منابع


1) قرآن کریم

2) ابن‌ فارس‌ بـن‌ زکریا، ابوالحسین احمد،(1407‌ ق). معجم مقائیس اللغه، قم:دفتر تبلیغات اسلامی

3) ایازی، سیدمحمدعلی، ( 1373 ش). المفسرون حیاتهم و منهجهم، تهران: وزارت‌ فرهنگ‌ و ارشاد اسلامی

4) بـارلاس، اسماء، (1392ش). بازخوانی متن مقدس‌ از‌ منظر زنان؛ تفسیر آمنه ودود از قرآن، ترجمه مهرداد عباسی و متینةالسادات موسوی،.دوماهنامه‌ آینه‌ پژوهش، سال بیست و چهارم (شماره‌ 1)،ص21-32

5) بیرامی، رقیه و دیگران، (ش1397). از‌ هرمنوتیک‌ توحیدی تا پارادایم توحیدی؛ بـررسی تـطور روشـ‌شناسی آمنه ودود در فهم قرآن، پژوهشنامه‌ تـفسیر‌ و زبـان قـرآن، سال ششم، شماره‌ 2.

6) پارسانیا، حمید،(1383 ش). روش‌شناسی و اندیشۀ‌ سیاسی‌، فصلنامه علوم سیاسی، سال هفتم، شماره 28

7) جوادی آملی،عبدالله، (1385ش). تفسیر تسنیم،جلد 18، چاپ اول، قم: نشراسراء

8) خندق‌آبادی، حسین‌،(1394ش). «مـتن‌گرایی‌ تـاریخی‌؛ نگاهی به روش تفسیری‌ آمنه ودود با تمرکز بر تفسیر آیه 34 سورۀ النساء»، فصلنامه سراج منیر، سال ششم‌، شماره‌ 18

9) رضـایی اصفهانی، محمدعلی،(1382ش). درسنامه روش‌ها و گرایش‌های تفسیری قرآن، قم:مرکز جهانی عـلوم اسـلامی

10) شاکر، محمدکاظم، (1382ش). روش‌ها و گرایش‌های تفسیری، قم: مرکز جهانی‌ علوم‌ اسلامی

11) شاهرودی،محمدرضا، بشارتی، زهرا، (1399ش). بازپژوهی ضرب زنان در آیۀ 34 سورۀ نساء،قه و مبانی حقوق اسلامی،دوره پنجاه و سوم، شماره اول، ص 125-144

12) طـالبي، مـهريزي، ( ١٣٨٤). «مـسئله تنبيه بدني زنان »، مجلۀ پيام زن:٦٠

13) طباطبايي ، سید محمدحسين ، (١٤١٧). المـيزان، قـم: دفـتر‌ انـتشارات‌ اسـلامي جـامعۀ مدرسين

14) طباطبایی، سیدمحمدحسین،(1379ش). قرآن در اسلام، چاپ دهم، قم: دفتر انتشارات اسلامی

15) طبرسي ، ابوعلي ، (١٣٧٢). مجمع البيان ، تهران: انتشارات ناصرخسرو

16) طریحی، فـخرالدین بـن مـحمد‌،( 1375 ش) .مجمع‌ البحرین، تهران:کتابفروشی مرتضوی

17) طوسي‌ ، محمدبن‌ حسن‌ ،(؟). التبيان في تفسير القرآن ، بـيروت: دارالاحياء التراث العربي

18) عاملي، زين الدين ( شهيد ثاني )، (1416ق). مسالک الأفهام‌ الي‌ تنقيح‌ شرايع الاسـلام، قـم: موسسـةالمعارف الاسلامية

19) عباسی، مهرداد، (1394ش). متینةالسادات موسوی، قرائتی نو از قرآن با رهیافتی زن‌محور؛ بررسی دیـدگاه‌های آمـنه ودود در کـتاب‌ قرآن‌ و زن ، دوفصلنامه‌ پژوهش‌نامه زنان، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال ششم، شـماره 3

20) علاسوند، فریبا،(1396ش). زن در اسلام، قم: مرکز نشرهاجر

21) علمی، محمد جعفر، (1386). بـررسی و نـقد نظریه فضل‌الرحمن در بازسازی اجتهاد در دیـن،علوم سیاسی، 71-124

22) ‌‌علمی‌، محمدجعفر، (1386 ش). بررسی و نـقد نـظریه فضل‌الرحمان در بازسازی اجتهاد در دین، فصلنامه علم سـیاسی‌، سـال‌ دهـم‌، شماره 37

23) علي بن‌ موسي‌ ، ( 1406ق). فقه الرضا(ع)، مشهد: موسسه آل البيت

24) فتاحی‌زاده و همکاران، فتحیه، (1400ش). رویکردی ریشه شناختی به واژه قرآنی ضرب، مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال پنجم، شماره اول، ص 131-160

25) قرشي ، علي اکبر، (١٤١٢). قاموس قرآن ، تهران‌ : دار‌ الکتب الاسلامية

26) قمي ، عـلي بـن ابراهيم ، (ش١٣٦٧). تفسير قمي، مـحقق : مـوسوي جزايري، سيد طيب ، قم ، دارالکتاب

27) کریمی،حمید،(1391ش). زن و مرد(تشابه، تساوی یا تناسب)،چاپ اول،قم: مرکز نشر هاجر

28) محمدى رى‌شهرى، محمد،( 1389 ش). تحكيم خانواده از نگاه قرآن و حديث‌، ترجمه شيخى، حميدرضا،قم: موسسه علمى فرهنگى دار الحديث سازمان چاپ و نشر

29) مـطهری، مرتضی،(1376 ش)، ده‌ گفتار‌، چاپ سـیزدهم، تـهران: صدرا

30) واعظی، احمد، (1380 ش). درآمدی بر هرمنوتیک،چاپ اول،مرکز نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی

31) ودود، آمنه، قرآن و زن از منظر یک زن(بازخوانی و تفسیرمتن مقدس، قرآن مجید،( 1394ش) .ترجمه فردوس آقا گل زاده و آتنا بهادری،تهران: نشر علمی