آراء علامه طباطبایی در بحث شناخت اعجاز قرآن

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
نسخهٔ تاریخ ‏۹ نوامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۲۱ توسط سکینه میرزایی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «=خلاصه= یکی از ویژگی های بارز و ذاتی قرآن، اعجاز آن است. امری خارق العاده که خداوند متعال آن را تنها به افراد برگزیده ی خود جهت هدایت بشر در تمام قرون عطا کرده است. بحث پیرامون اعجاز ازقدیم الایام مورد نظردانشمندان بوده و تاکنون ادامه داشته و دا...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

خلاصه

یکی از ویژگی های بارز و ذاتی قرآن، اعجاز آن است. امری خارق العاده که خداوند متعال آن را تنها به افراد برگزیده ی خود جهت هدایت بشر در تمام قرون عطا کرده است. بحث پیرامون اعجاز ازقدیم الایام مورد نظردانشمندان بوده و تاکنون ادامه داشته و دارد. پرداختن به این مسئله از جهتی ضرورت دارد که طبق بیانات علامه طباطبایی معجزه بودن قرآن هم سند قرآن (سند بی واسطه) و هم سند نبوت پیامبرخاتم (ص) (سند با واسطه) است و خود به خود باروش عقلی باید ثابت شود و تعبد و تقلید در آن راه ندارد. قرآن از طرفی اصل قانون علیت را تأیید کرده و از طرفی وقوع امورخارق العاده را می پذیرد. به بیان علامه، امورخارق العاده خود در دایره علتها (البته علل غیر عادی) قرارمی گیرند و نه تنها با اصل علیت منافات ندارند بلکه برعلل عادی غلبه دارند. ایشان تحدی عام قرآن را دلیل بر اعجاز همه جانبه می دانند.در این مقاله سعی بر این است که بحث شناخت اعجاز قرآن را در زوایای مهم از جمله تعریف، ضرورت شناخت اعجاز قرآن، هم خوانی معجزه با قانون علیت،دلیل وهدف اعجازقرآن را بصورت تفصیلی و درآخربررسی ابعاداعجازبه صورت اجمالی را با روش گزارش توصیفی از دیدگاه مفسر معاصر، علامه طباطبایی تبیین کند.

کلمات کلیدی

اعجاز ، تحدی ، قانون علیت ، سند نبوت ، علامه طباطبایی .


مقدمه

با توجه به هدف آفرینش که چیزی جز عبادت کردن خالق نیست (ذاریات،56) بر خدوند لازم می آید برای تحقق امر هدایت بشر، رسولانی فرستاده که راهنمای بشر باشند؛ چرا که عدم ارسال رسل از ناحیه خدا مستلزم نوعی جهل یا بخل و یا عجز است که متناسب با علم ، حکمت و قدرت مطلق الهی نبوده و نیست.از این رو باتوجه به اینکه این منصب (رسالت) درطول تاریخ مورد طمع افراد سود جو و شیّاد ، برای جذب گروه مردم در راستای تحقق امیال نفسانی خود ، بوده است لازم است پیامبرانی که از طرف خدا منصب حکومت و راهنمایی بشر را برعهده دارند دارای مشخصه ای باشندکه از سایر مردم متمایز باشند و دیگران فاقدآن. این مشخصه چیزی جز معجزه نیست. امری که در عصر حیات هر پیامبری متناسب با فنون رایج زمان خود بوده و شاخصه ی اصلی آن عجز سایرمردم از آوردن مثل آن است.(خوئی و سبحانی،1385، 31-33 ). همانطورکه دین اسلام به عنوان کاملترین دین توسط پیامبر اکرم(ص) برمردم ابلاغ شد، ایشان لزوما باید برخوردار ازاین مشخصه باشند. معجزه ای که هم متناسب با فن زمانه باشد هم جاودانه. نمود این ویژگی درکتاب رسالت که از جانب خدا بر ایشان وحی شد، بروز یافت. باتوجه به اینکه قرآن کریم قلمروهای گوناگونی دارد ولی شناخت اعجاز آن ،از ابتدایی و ضروری ترین شناخت هاست. هرچند درک آگاهانه اعجازقرآن ، پذیرش آن را آسان می کند و برتری های آن را جلوه گرمی شود و اساس اعتقاد به رسول انگیزه باور به ائمه (ع)را درپی دارد (اعجازقرآن انگیزه با واسطه تصدیق ائمه(ع) است) ؛ اما باور به معجزه بودن قرآن باید متکی به بینش استدلالی باشد چرا که قرآن از جهتی سند نبوت است، این درحالی است که سندیت قرآن خود متکی به معجزه بودن آن است(عرفان ،1379، 24-25). لذا نظرات مرحوم علامه طباطبایی از این جهت که تمام مباحث را باصبغه کلامی فلسفی تبیین کرده اند وجای کمتر سؤالی در ذهن باقی گذاشته اند ، مطلوب به نظر می آید. باتوجه به اهمیت بحث دانشمندان زیادی از قدیم الایام چه در تفاسیر خود چه با تدوین اثری مستقل در باب اعجاز میراث ارزشمندی را باقی گذاشته اند که ذکر آنها در این نوشته نمی گنجد..(مؤدب ،1379، 11-13).البته لازم به ذکر است که اخیرا مقاله ای تحت عنوان " ابعاد اعجازقرآن ازدیدگاه علامه طباطبایی " توسط آقای عزیز بلوچزهی منتشر شده که در نهایت سعی و تلاش، اثری جامع در بحث بیانات علامه طباطبایی درباب ابعاد اعجاز است ، اما اثری تاکنون در رابطه با جوانب شناخت شناسی اعجاز از دیدگاه علامه تدوین نشده است. نوشته ی پیش رو بحث شناخت اعجاز را در زوایای متعدد از جمله تعریف ، ضرورت شناخت اعجاز، رابطه ی اعجاز و قانون علیت ، دلیل و هدف اعجاز و در نهایت استدلال بر ابعاد همه جانبه اعجاز قرآن از بیانات علامه طباطبایی بصورت تفصیلی بر عهده دارد. هرچندازتفصیل ابعاد اعجاز از دیدگاه این مفسرگرانقدر (به دلیل وجود اثری مجزادر این رابطه) صرف نظر کرده و به آن گذرا اشاره می کند.


1. تعریف معجزه

1.1. معجزه درلغت

معجزه اسم فاعل مصدر اعجاز است. اعجاز در لغت از ریشه ی عجز به معنای ناتوانی (قرشی،1371،4: 293) و قصور از انجام فعل و ضد قدرت (راغب اصفهانی،1412، 547) آمده است. وقتی به باب افعال می رود به معنای ناتوان ساختن و به عجز در آوردن است از آنجا که پیامبران برای اثبات حقانیت خود به کارهایی دست می زنند که دیگران از انجام آن عاجز و ناتوان اند، به این کارها و افعال پیامبران معجزه می گویند. ناگفته نماند که تعبیر معجزه بطور مستقیم در قرآن نیامده بلکه در مورد امور خارق العاده از تعابیری چون « سلطان- بینه- آیه و برهان» استفاده شده است.(معارف ،1383، 63).

1 .2. معجزه در اصطلاح

تعاریف اصطلاحی معجزه در تمام کتب مربوط به بحث اعجاز بصورت وسیع آمده است و تعاریف متعددی در این زمینه بیان شده است.برای نمونه سیوطی می نویسد : « إعلَم أنَّ المُعجِزَة أمرٌخارق العادَة ،مَقرون بالتَّحَدی ،سالِم منَ المُعارِضَة » (سیوطی،1421،2: 238) ایشان معجزه را امری خارق العاده می داند که همراه باتحدی است و دیگران از آوردن آن عاجزاند. علامه طباطبایی در تفسیر معروف خود قبل ازتفصیل 7 فصل پیرامون متعلقات بحث اعجاز معجزه را اینگونه تعریف کرده اند :« ... و تَحَقُقِهَا بِمَعنَی الأمرِالخارق العادة الدَّال عَلی تَصَرّف ماوَراء الطَبیعَة فِی عالَمِ الطَبیعَة وَنشأة المادَّة لا بِمَعنَی الأمرِالمُبطِل لِضَرورَة العَقلِ » (علامه طباطبایی,1417،1: 73). ایشان معجزه را امری خارق العاده می دانند که دلالت بر تصرف و دخول عوامل ماوراء الطبیعة در عالم طبیعی و مادی است و این تصرف به معنای ابطال حکم عقل نیست.

3.1. تفاوت معجزه باسایرامور خارق العاده

علامه طباطبایی امورخارق العاده را در سه قسم معجزه ، ارهاص و کرامات می دانند که تفاوت ارهاص را با معجزه در پی سوال شاگرد خود اینگونه جواب می دهند : ارهاص حالت خارق العاده ای است که قبل از وقوع و سر رسید و قبل از بلوغ به وجود می آید که در مورد ائمه(ع) اینگونه است(حسینی تهرانی،بی تا، 224-225) ایشان با بیان اینکه هرچند کرامت خود نوعی امر خارق العاده است که به واسطه تقرب نزد خدا و صفای باطن از انسان صادرمی شود، وجه تمایز آن را با معجزه در این می دانند که مقوله ی کرامات برای اثبات حق با تحدی نیستند گرچه ممکن است حقی به واسطه ی کرامتی ثابت شود. اما در مورد امر سحر معتقدند هر چند امری خارق العاده است که با تصرف در مشاعر ادراکی انسان محور تحقق می یابد ،با قطع نظر از ادراکات نفسانی تحقق نفسی و واقعی نخواهد داشت.(علامه طباطبایی ،1362، 116).


2. ضرورت شناخت اعجاز قرآن

علامه طباطبایی با بیان این نکته که تاریخ قطعی پیدایش بحث معجزه در دست نیست ، معتقدند سر این رشته از سخن از این جا باز شده که آیا خرق عادت ممکن است یا نه ؟ آیا نظام علیت ممکن است به هم بخورد؟ و یا استثنا پذیر باشد؟ ایشان بحث اعجاز را بحثی عقلی می دانند که تنها از راه استدلال می توان آن را ثابت کرد و هیچ تقلید و تعبدی در آن تاثیرندارد. چراکه اگر هم فرض کنیم که نبی یا امام معصومی به وجود معجزه صراحتا خبردهد، صدق خبر وی از راه عصمت نبوت و ثبوت نبوت نیز از راه معجزه ممکن خواهد بود و بالاخره می رسد به جایی که باید خود به خود ثابت شود نه از راه تعبد و تقلید. .(علامه طباطبایی،1362، 117) ایشان در ادامه می نویسند: اثبات استدلالی معجزه را از دو راه می توان پیش برد : 1.از راه امکان 2.از راه وقوع. به عبارت دیگر یا باید موردی پیدا کرد که خواص و آثار اعجاز را دارا بوده باشد و با ضمّ خواص اعجاز بدان مورد، استدلال به تحقق معجزه کرد که این روشن ترین راه هاست چرا که با اثبات وقوع هر چیز، امکان آن نیز اثبات خواهد شد چنانچه در قرآن همین راه پیموده شده ؛ یا باید مورد یا مواردی از خارق عادت پیداکرد که از نقطه نظر خرق عادت و شکستن نظام معهود طبیعت مثل یا نظیرمعجزه باشد آنگاه از این راه که امکان چیزی، امکان امثال و نظیرآن را تضمین می کند، امکان معجزه را که خود خارق عادتی است اثبات کرد. چنانچه ازعکس العمل اقوام و امم انبیای سلف معلوم است برای اثبات صدق دعوی نبوت از انبیاء خودشان معجزه می خواستند.درواقع این طریق رابه کاربستند.به عبارت دیگر برای نبوت و وحی که خود خارق عادت است مثل و نظیری از خوارق عادت می خواستند تا صحت تحقق وحی و نبوت -که از جهت حس راهی به آن نداشتند- روشن شود.(علامه طباطبایی،1362،117-118)


3. رابطه معجزه و قانون علیت

مرحوم علامه طباطبایی در مورد این مسئله که آیا اعجاز (امرخارق العاده) با اصل قانون علیت منافات دارد یا نه در جای جای مباحث مربوط به اعجاز درآثارخود بحث کرده اند. از جهتی که بحث قانون علیت مطرح است لذا تعریف علت و معلول و تصدیق قرآن بر این مسئله مفید فایده و در ورودی بحث است. منظور از علت، یک یا چند امر است که هرکجا در طبیعت یافت شوند موجب پیدایش پدیده ای دیگر می گردندکه آن امر یا امور را علت و آن موجود و پدیده ی بعدی را معلول می نامند.انسان فطرتا برای هرپدیده ای مادی علتی می جوید. قرآن کریم نیز برای حوادث طبیعی اسبابی قائل است و قانون عمومی علیت و معلولیت را تصدیق می کند.در قرآن برای حوادثی چون مرگ ،زندگی و دیگرحوادث زمینی و آسمانی به علتی استناد کرده هر چند در نهایت همه (علل)را به منظور اثبات توحید به خدا مستند می داند. .(علامه طباطبایی،1362،22 ). درعین حال قرآن از حوادثی خبر می دهد که با جریان عادی طبیعی سازگار نیستند (همانندآیات و معجزاتی که به پیامبران نسبت داده است) و وجود این امور خارق العاده را تصدیق کرده است. در این جا این سؤال مطرح می شود که آیا این امور خارق العاده با قانون علیت منافات دارد یاخیر؟علامه در ابتدا محال بودن امور خارق العاده را به دلیل پذیرفتن این امور(معجزات) بدون کوچکترین تردیدی از ناحیه ی انسانهای عاقل پیروان ادیان آسمانی، در طول تاریخ رد کرده و می گویند اگر چنین بود(معجزات امور محال بودند) هرگز عاقلی آن را نمی پذیرفت و با آن نبوت هیچ پیامبری را استدلال نمی کرد و حتی آن را به کسی نسبت نمی داد.(علامه طباطبایی،1362، 23). ایشان علل را به دو گروه علل عادی و علل غیرعادی تقسیم می کنند. و بیان می کنند که علل عادی مجموعه عللی را گویند که بشر توان کشف آنها را دارد(چه تا کنون کشف کرده باشد یا درآینده کشف کند) اما علل غیرعادی مجموعه عللی را گویند که بشر توان کشف و درک آنها را ندارد. همانطور که علل عادی منحصر به علل کشف شده توسط بشر نیست ، مجموعه علل نیز منحصر به علل عادی نیست. ایشان در ادامه این نکته را یاد آور می شوند که نه تنها علل غیر عادی وجود دارند و با نظام مادی منافات ندارند بلکه نسبت به این نظام برتر و بر آن غلبه دارند چرا که از علة العلل ناشی می شود (مؤدّب ،1379، 18-19). البته باید توجه داشت که امور طبیعی و خارق العاده از دوجهت با هم تفاوت دارند 1.ازجهت رؤیت(پی بردن ودرک کردن)روابط ، اسباب و مسببات و شرایط زمان ومکان؛که در امور و روال طبیعی بشر قادر به درک آنهاست در حالی که در امر خارق االعاده توان درک کامل آن را نخواهد داشت.2.از جهت اثرگذاری اسباب (که در امور طبیعی اسباب، اثر تدریجی و در امور خارق العاده اسباب، اثر فوری و آنی دارند) .(علامه طباطبایی،1362، 24). تا کنون با تبیین اینکه قرآن اصل قانون علیت و وجود امورخارق العاده را می پذیرد، مشخص شد امورخارق العاده در دایره ی قانون علیت و معلول علل غیرعادی هستند. حال جای این سؤال مطرح است که علل معجزه منحصر در اراده ی خداوند است یا اینکه خداوند در معجزه پای اسباب را نیز به میان می آورد؟علامه طباطبایی بادرنظر گرفتن عبارت پایانی آیه ی سوم سوره طلاق « قَدْ جَعَلَ اللّهُ لِكُلّ‏ِ شَيْ‏ءٍ قَدْرًا » معتقدند باتوجه به اینکه خداوند برای هر چیزی اندازه ای مقرر داشته ، این عموم ، کارهای خارق العاده را هم شامل می شود. لذا کارهایی از قبیل سرد شدن آتش بر ابراهیم(ع) ، اژدها شدن عصا به دست حضرت موسی(ع) و... از اموری اند که خداوند برای آنها حدود و مسیری معین کرده لکن ما با الفبای آن امور آشنا نیستیم ؛ هم چنین بین این امور و دیگر موجودات جهان پیوندهایی برقرار است که ما از چگونگی آنها بی خبریم. بلکه همه ملک خدا و تابع فرمان اوست .این سخن نه تنها نفی علیت نیست بلکه حاکی از اثبات علیت است چه اینکه سلسله ی علتها ومعلولها، سبب ومسبب ها همگی در دست خداست .(علامه طباطبایی،1362، 29).


4.دلیل وهدف معجزه بودن قرآن

1.4. دلیل بر اعجاز (خارق عادت بودن) قرآن

همانند طلبی (تحدی) دلیل بر اعجاز است که در آیات مکی و مدنی به چشم می خورد. مجمع البحرین طریحی تحدی را اینگونه معنا کرده است: حدي و التحدي من" حاديت فلانا" إذا باريته و نازعته في فعله لتغلبه، أو من" تحديت الناس القرآن" طلبت ما عندهم لتعرف أينا أقرأ.« به هنگام دعوت(طلب) همگان به همانند آوردن فعلی شبیه فعل مورد نظربرای غلبه پیدا کردن ، گویند» ( طریحی،1375 ،1: 97 ). علامه طباطبایی آیات تحدی در قرآن را دالّ بر معجزه بودن قرآن می داند و نه دلیل بر نبوت مستقیم و بلا واسطه . دلیل بر این نظر را خود آیه می دانند چرا که در آیه اینگونه آمده « وَ إِنْ كُنْتُمْ في‏ رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى‏ عَبْدِنا »(بقره،23) و نگفته «وَ إِنْ كُنْتُمْ في‏ رَيْبٍ من رِسالَةِ‏ عَبْدِنا ». (طباطبایی،الهاشمی،1423، 8). به بیان دیگردر آیه، بر « مِمَّا نَزَّلْنا عَلى‏ عَبْدِنا » تحدی شده و نه بر« من رِسالَةِ‏ عَبْدِنا » ،و اگر تحدی دلالت مستقیم بر نبوت داشت بایدبه جای تحدی به قرآن ممَّا نَزَّلْنا  » به خود شخص پیامبر(ص) و رسالت ایشان «رِسالَةِ‏ عَبْدِنا » تحدی می شد.البته دلالت تحدی بر اعجاز از این جهت است که در صورت همانند طلبی (اعم از کل قرآن، ده سوره ،ویا یک سوره)و در پی آن ناتوانی مردم در آوردن مثل آن « فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا » (بقره،24) ؛با توجه به اینکه وجود قرآن دلیل می خواهد و تمام علل مأنوس با ذهن انسان از زمان نزول تا کنون ،ناتوان از آوردن معلولی مثل قرآن اند ؛ نتیجه حاصل می شود که علل قرآن غیرعادی (که در سطح توان ادراکی بشر نبوده و نیست و نخواهد بود) است وحاکی از اعجاز آن است .

2.4. هدف معجزه بودن قرآن

هدف معجزه بودن قرآن حقانیت نبوت (سند نبوت) است و نه اثبات حقانیت معارف . علامه طباطبایی با طرح این کلام که عقل هیچ تلازمی بین حق بودن معارف(که انبیا درباره مبدأ و معاد آوردند) و آوردن معجزه نمی بیند، چرا که هر صاحب عقلی معارف مربوط به مبدأ و معاد را با عقل و اندیشه درک می کند و نیاز به معجزه ندارد؛ در پاسخ به کسانی که می گویند معجزه برای کسانی است که از سطح عقل و اندیشه ی کمی برخور دارند (مردم عامیانه و نه خواص) اینگونه پاسخ می دهند : انبیا و رسل هیچ یک ، هیچ معجزه ای را برای اثبات معارف خود نیاوردند و نمی خواستند با آوردن معجزه ،مسئله توحید و معاد را که عقل خود بر آن حکم می کند، را اثبات کنند بلکه معجزه را از این بابت آوردند که مردم از ایشان درخواست آن راکردند تا به حقانیت دعوتشان پی ببرند(موسوی همدانی، 1374، 1: 130). به بیان دیگر هر پیامبری یک دعوت الی الله دارد که با موعظه واستدلال و جدال احسن صورت می گیرد و یک ادعا مبتنی بر فرستاده بودنشان از جانب خدا که نقش معجزه ی هر پیامبری در عرصه ی اثبات ادعای نبوت (سند نبوت) خود ازسوی خداست.(طباطبایی،1353،18-20). با بیانات علامه روشن می شود که هرچند تحدی دلالت بلاواسطه با نبوت ندارد ولی دلالت با واسطه دارد چرا که اگرتحدی دلیل بر اعجاز باشد، اعجاز دلیل و سند قرآن بوده و در نتیجه قرآن سند نبوت خواهد بود .


5. ابعاد اعجاز قرآن

هر مسلمان معتقد به اعجاز قرآن می خواهد بداند قرآن کریم در چه ابعادی معجزه است. هرچند برخی از علمای اسلامی ابعاد اعجاز قرآن را به چند جنبه ی رایج فصاحت، بلاغت، نظم بدیع، عدم تناقض ، منحصر کرده اند اما علامه معتقدندکه هم چنان که قرآن درآیات بسیاری به صراحت خودرا معجزه می خواند و عرب آن روز را به معارضه می طلبد، نه تنها از راه فصاحت و بلاغت تحدی نمی کند بلکه گاهی از جهت معنا نیز پیشنهاد نعارضه می نماید و به نیروی فکریهمه ی جن و انس تحدی می کند چرا که کتابی است که به برنامه کامل زندگی جهان انسانی مشتمل است(طباطبایی، بی تا، 73) ایشان بیان می کنند که اگر تحدی تنها در بلاغت قرآن و اسلوب آن بود ، این تحدی از قوم خاصی(عرب) تجاوز نمی کرد « فلو كان التحدي ببلاغة بيان القرآن و جزالة أسلوبه فقط لم يتعد التحدي قوما خاصا و هم العرب »درحالی که تحدی قرآن به عموم جن و انس است(إسراء ،88) لذا باید دریافت علاوه بر اینکه قرآن برای همگان اعم از جن و انس معجزه است ، در تمام جهات ادعای اعجاز دارد « ومن هنا يظهر أن القرآن يدعي عموم إعجازه من جميع الجهات» (طباطبایی،1417، 1:

59  -60).

اما در بیان اینکه عمومیت تحدی چه فایده ای دارد ( چراکه اگر اعجاز برای خواص ثابت شود کافی است) ایشان با این مقدمه که ماهیت معجزه باید از نوع علم و معرفت باشد چرا که در غیر این صورت تابع قوانین ماده (محدودیت به زمان ومکان وعصرخاصی) خواهد بود ،پاسخ به این سوال را اینگونه بیان می دارندکه وقتی معجزه ازجنس علم و معرفت شد، از جهتی که فهم مردم ضرورتا مختلف است ، لذا آنان که از درک مطلبی عاجزند نزد عالمان به آن علم می روند و از آنها جویا می شوند. در مسئله ی اعجاز قرآن نیز فطرت غریزه ی بشر حکم می کند که صاحبان فن قوی در پی کشف آن برآیند و معجزه بودن آن را درک کنند و صاحبان فهم ضعیف به آنها مراجعه کرده حقیقت حال را سؤال می کنند، لذا تحدی و تعجیز قرآن عمومی است و معجزه بودنش برای فرد فرد بشر و در تمامی اعصار است.(موسوی همدانی،1374، 1: 97). اما ابعاد اعجاز قرآن مانند فصاحت و بلاغت ، عدم اختلاف ، معارف عالی قرآن از یک فرد امی، معارف باقی و ابدی، خبرهای غیبی گذشته و آینده ، اخبارعلمی ودر نهایت ابعاد اعجاز قرآن درتمام زمینه ها از نظرعلامه طباطبایی به تفصیل بحث

شده است.( بلوچزهی و خاکپور(۱۳۹3)).


نتیجه گیری

علامه طباطبایی بحث شناخت اعجاز را بحثی ضروری می دانند چراکه زیر بنای صدق نبوت است. از این جهت که اعجاز سند قرآن و قرآن سند نبوت است؛ لذا ضرورت شناخت اعجاز قرآن مقدمه پذیرش حقانیت نبی(هدف معجزه) است. البته ایشان تعبد و تقلید را در شناخت این مسئله رد کرده و تنها راه شناخت اعجاز را استدلال می دانند. از سوی دیگرایشان با ردّ قرار گرفتن معجزات در امور محال ،تحقق امورخارق العاده را نه تنها منافی قانون علیت نمی دانند بلکه با استدلال قوی این امور را در دایره علتها ،البته معلول علل غیر عادی می شمرندکه بشر تا ابد توان درک آن علل را نخواهد داشت. این درحالی است که با توجه به آیات تحدی که دلالت براعجاز قرآن دارد، تحدی عام درقرآن را دلیل بر اعجاز همه جانبه وگستردگی ابعاد اعجاز قرآن محسوب می کنند.


منابع


 قرآن کریم

1- بلوچزهی ، ع . و خاکپور، ح. ( ۱۳۹۳)، "مقاله ابعاد اعجاز قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی"، کنگره بین المللی فرهنگ و اندیشه دینی، قم، مرکز راهبری مهندسی فرهنگی شورای فرهنگ عمومی استان بوشهر ،http://www.civilica.com/Paper-ICCRT01-ICCRT01_0404.html

2- حسینی تهرانی، م.ح ، بی تا ، مهرتابان ، بی جا : انتشارات باقرالعلوم .

3- خوئی ،ا. و سبحانی،ج.(1385)،مرزهای اعجاز ،چاپ اول، قم :مؤسسه امام صادق(ع).

4- راغب اصفهانی،ح. (1412)، المفردات فی غریب القرآن ، چاپ اول ، دمشق بیروت : دارالعلم الدارالشامیه .

5- سیوطی ، ج. (1421) ، الاتقان فی علوم القرآن ، ج2،چاپ دوم ، بیروت:دارالکتب العربی .

6- طباطبایی ،م.ح. (1417 ه.ق) ،المیزان فی تفسیر القرآن،ج1،چاپ پنجم ،قم :دفترانتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.

7- طباطبایی ،م.ح. (1353)،قرآن دراسلام،چاپ دوم ،تهران:دارالکتب الاسلامیه.

8- طباطبایی ، م.ح. (1362)،اعجاز قرآن رساله ای درباره اعجاز،تهران : بنیادفکری علامه طباطبایی .

9- طباطبایی ، م.ح. (بی تا)،شیعه دراسلام ،بی جا .

10- طباطبایی ،م.ح. و الهاشمی،ق. (1423ه.ق)، الاعجاز والتحدی فی القرآن الکریم، چاپ اول، بیروت : مؤسسه الاعلمی المطبوعات.

11- طریحی، ف. 1375)، مجمع البحرین، ج1،چاپ سوم ، تهران: کتابفروشی مرتضوی.

12- عرفان،ح. (1379)،اعجازدرقرآن کریم،چاپ اول ، تهران :دفترمطالعات تاریخ و معارف اسلامی .

13- قرشی، ع.ا. 1371) ، قاموس قرآن، ج 4، چاپ ششم،تهران : دارالکتب الاسلامیه .

14- مؤدب،ر.(1379)،اعجازقرآن درنظراهل بیت عصمت ع وبیست نفرازعلمای یزرگ اسلام،چاپ اول، قم:احسن الحدیث.

15- معارف،م. (1383)،مباحثی درتاریخ و علوم قرآنی،چاپ اول، تهران : نبأ.

16- موسوی همدانی،م.ب. (1374)،ترجمه تفسیرالمیزان،ج 1، چاپ پنجم،قم: دفترانتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.