سرنوشت ماه از دیدگاه قرآن کریم و علم نجوم
خلاصه
یکی از جنبه های هدایتی قرآن کریم، اشارات علمی آن، بویژه اعجاز علمی اش در مسایل طبیعی است. در بین پدیده های طبیعی، کره ماه بعنوان نزدیک ترین همسایه، نقش مهمی در زندگی بشر و زمین دارد. در این مقاله با توجه به پرسش اساسی انسان از سرنوشت خود و جهان هستی، وقایع مربوط به سرنوشت ماه از دیدگاه قرآن کریم و اکتشافات علمی روز، گرد آوری شده و مورد بحث قرار می گیرد. شکل سرنوشت ماه در قرآن کریم به چند صورت بیان شده که عبارتند از: 1) شکافتن ماه (به صورت معجزه شق القمر یا حادثه ای در آستانه قیامت. 2) بی نور شدن ماه. 3) اجتماع خورشید و ماه. 4) پایان حرکت مداری ماه. اکتشافات و قوانین علم نجوم نیز حاکی بر آن است: 1) آثاری مبنی بر شکافتن ماه بعلت شق القمر و یا وقوع آن در آینده بعلت گذشتن از حد روچ و نزدیک شدن ماه به زمین یا خورشید. 2) بی نور شدن ماه بعلت دور شدن و کند شدن حرکت ماه ( در نتیجه در محاق قرار گرفتن و یا خسوف دائمی) و یا بی فروغ شدن خورشید در پایان عمر و به تبع آن تاریکی ماه. 3) اجتماع ظاهری خورشید و ماه بعلت دور شدن و کند شدن حرکت ماه ( در نتیجه در محاق قرار گرفتن ماه) و یا اجتماع واقعی خورشید و ماه بعلت خارج شدن ماه از مدار جاذبه زمین و حرکت بسوی خورشید و برخورد با آن. 4) پایان حرکت مداری به علت خارج شدن ماه از مدار جاذبه زمین و حرکت بسوی خورشید و برخورد با آن و در نتیجه پایان حرکت ماه.
کلمات کلیدی
ماه، سرنوشت ماه، آستانه قیامت، قرآن کریم، اعجاز علمی، نجوم
1. مقدمه
یکی از جنبه های هدایتی قرآن کریم، اشارات علمی آن است. اشارات علمی قرآن کریم به صورتهای اعجاز علمی، مطالب شگرف علمی یا اندیشه ساز رشد و پیشرفت علوم بیان شده است. (نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، 1389، 151-164)اشارات علمی بویژه بخش اعجاز علمی آن، برای فهم عموم مردم بخصوص غیر عرب زبانان، آن هم در مسایل طبیعی و ملموس، می تواند موجب تقویت ایمان و در سایه آن هدایت باشد. در بین پدیده های طبیعی و اجرام مورد بحث در علم نجوم، کره ماه بعنوان نزدیک ترین همسایه، نقش مهمی در زندگی و حیات زمین دارد. آیات متعددی از قرآن کریم به جنبه های مختلف ماه اشاره دارند و با پیشرفت علوم تجربی نقش حیاتی آن بر بشر آشکار گرددیده است. قرآن کریم با توجه به پرسش اساسی انسان از سرنوشت خود و جهان هستی، گوشه ای از حوادث آستانه قیامت از جمله وقایع مربوط به سرنوشت ماه را بیان نموده است. بدین جهت لازم است آیات مرتبط با موضوع و اکتشافات علمی روز مورد بحث قرار گیرند.
2. شکافته شدن ماه
یکی از حوادث آستانه قیامت شکافته شدن ماه است. چنانکه قرآن کریم در سوره قمر، آیه 1 می فرماید: « اقْترََبَتِ السَّاعَةُ وَ انشَقَّ الْقَمَرُ » «قيامت نزديك شده و ماه از هم شكافت» در بین مفسرین دو دیدگاه درباره شکافته شدن ماه وجود دارد. در دیدگاه مشهور، این پدیده بعنوان معجزه شق القمر مطرح شده اما در دیدگاه اقلیت بعنوان وقوع حادثه ای در آینده بیان شده است. بهر حال این دو دیدگاه قابل جمع می باشد همچنان که از نظر اکتشافات علمی و قوانین علم نجوم، وقوع چنین پدیده ای در دو حالت ممکن می باشد. تحلیل این موضوع در دو قسمت ارایه می گردد. 1.2. شکافته شدن ماه به عنوان معجزه شق القمر: معجزه شق القمر را می توان از نظر دلایل تفسیری قرآن کریم و دلایل تجربی مورد تایید قرار داد که عبارتند از: 1.1.2. دلایل تفسیری معجزه شق القمر: قرآن کریم در آیات 1- 5 سوره قمر می فرماید: « اقْترََبَتِ السَّاعَةُ وَ انشَقَّ الْقَمَرُ (1) وَ إِن يَرَوْاْ ءَايَةً يُعْرِضُواْ وَ يَقُولُواْ سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ (2) وَ كَذَّبُواْ وَ اتَّبَعُواْ أَهْوَاءَهُمْ وَ كُلُّ أَمْرٍ مُّسْتَقِرٌّ (3) وَ لَقَدْ جَاءَهُم مِّنَ الْأَنبَاءِ مَا فِيهِ مُزْدَجَرٌ (4) حِكْمَةُ بَالِغَةٌ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ (5) » « نزديك شد قيامت و از هم شكافت ماه. (1) و هر گاه نشانهاى ببينند روى بگردانند و گويند: «سحرى دايم است.» (2) و به تكذيب دست زدند و هوسهاى خويش را دنبال كردند، و [لى] هر كارى را [آخر] قرارى است. (3) و قطعاً از اخبار، آنچه در آن مايه انزجار [از كفر] است به ايشان رسيد. (4) حكمت بالغه [حقّ اين بود]، ولى هشدارها سود نكرد. (5) » 1.1.1.2. تفسیر آیات : درباره ی تفسیرآیه « اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ » و وجوه مختلف آن گفته شده : « كلمه" اقتراب" به معناى بسيار نزديك شدن است [نگارنده : زیرا به قول صاحب مجمع البیان ، اقترب از باب افتعل حاکی از مهیا کردن معنا به مبالغه است ]، پس اينكه فرمود: « اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ » معنايش اين است كه: ساعت خيلى نزديك شده، و ساعت عبارت است از ظرفى كه در آن ظرف قيامت بپا مىشود. و معناى اينكه فرمود: « وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ » اين است كه اجزاى قرص قمر از هم جدا شده، دو قسمت گرديد، و اين آيه به معجزه شق القمر كه خداى تعالى به دست رسول خدا (ص) در مكه و قبل از هجرت و به دنبال پيشنهاد مشركين مكه جاريش ساخت اشاره مىكند. روايات اين داستان هم بسيار زياد است، و به طورى كه [ مجمع البیان ، ج 9 ، ص 186 ] مىگويند همه اهل حديث و مفسرين بر قبول آن أحاديث اتفاق دارند، و كسى از ايشان مخالفت نكرده به جز حسن، عطاء و بلخى كه گفتهاند: معناى اينكه فرمود:" انْشَقَّ الْقَمَرُ " اين است كه به زودى در هنگام قيام قيامت قمر دو نيم مىشود، و اگر فرموده: دو نيم شده، از باب اين است كه بفهماند حتما واقع مىشود. » ( طباطبایی،1374، 19: 88-90) به هر حال « در آيه نخست از دو حادثه مهم سخن به ميان آمده: يكى نزديك شدن قيامت است كه عظيمترين دگرگونى را در عالم آفرينش همراه دارد و سرآغازى است براى زندگى نوين در جهان ديگر، . . . و حادثه ديگر معجزه بزرگ شق القمر است كه هم دليلى است بر قدرت خداوند بزرگ بر هر چيز و هم نشانهاى است از صدق دعوت پيغمبر گراميش. . . . قابل توجه اين كه سوره گذشته (سوره نجم) با جملههايى پيرامون نزديكى قيامت پايان گرفت« ازفت الازفة » و اين سوره با همين معنى آغاز مىشود و اين تاكيدى است بر اين موضوع كه قيامت نزديك است گرچه در مقياس عمر دنيا ممكن است هزاران سال طول بكشد، اما با توجه به مجموع عمر اين جهان از يك سو، و با توجه به اينكه تمام عمر دنيا در برابر قيامت لحظه زودگذرى بيش نيست منظور از اين تعبير روشن مىشود. ذكر اين دو حادثه با هم، همان گونه كه جمعى از مفسران گفتهاند، به خاطر آن است كه اصولا ظهور پيامبراسلام ص كه آخرين پيامبران الهى است خود از نشانههاى نزديكى قيامت است، لذا در حديثى از خود پيامبر ص مىخوانيم كه فرمود: بعثت انا و الساعة كهاتين « مبعوث شدن من و قيامت همچون اين دو است [ تفسير فخر رازى جلد 29 ص 29 ] (اشاره به دو انگشت مباركش كه در كنار هم قرار گرفته). از سوى ديگر شكافتن ماه خود دليلى است بر امكان به هم ريختن نظام كواكب و نمونه كوچكى است از حوادث عظيمى كه در آستانه رستاخيز در اين جهان رخ مىدهد، چرا كه تمامى كواكب و ستارگان و زمين در هم مىريزند و عالمى نو به جاى آنها ايجاد مىشود. » (مکارم شیرازی، 1374، 23: 7-9) سپس قرآن کریم می فرماید: « وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ » که « استمرار از هر چيزى به معناى عبور از آن است، البته عبورى پى در پى، و به همين جهت بر دوام و عموميت هر چيزى هم اطلاق مىشود، پس" سحر مستمر" به معناى سحرهايى پى در پى و دائمى است.و كلمه« آية » نكره در سياق شرط است، يعنى كلمه مذكور بدون الف و لام و هم در جملهاى شرطيه قرار گرفته، و بر حسب قواعد ادبى عموميت را مىفهماند، و معنايش « هر آيتى » است، پس مىفهماند مشركين هر آيتى كه ببينند در بارهاش مىگويند: اينها همه سحرهايى است پشت سرهم.و بعضى [ روح المعانی ، ج 27 ، ص 77 ] از مفسرين، مستمر را به محكم و مورد وثوق [ یا قوتمند ] تفسير كردهاند.و بعضى [ روح المعانی ، ج 27 ، ص 77 ] ديگر آن را به از بين رفتنى و زائل شدن [ یا گذرا و ناپایدار ]، و بعضى [ روح المعانی ، ج 27 ، ص 77 ] ديگر آن را به زشت و منفور معنا كردهاند. ولى اين معانى بعيد است. » (طباطبایی،1374، 19: 90) در حالی که « تعبير به" مستمر" اشاره به اين است كه آنها معجزات مكررى از پيامبر اسلام ص ديده بودند كه شق القمر ادامه آن بود، آنها همه را بر تداوم سحر حمل مىكردند، و آن را« سحرى مستمر» مىپنداشتند، هر چند اين تهمت بهانهاى بود براى عدم تسليم در مقابل حق. » (مکارم شیرازی، 1374، 23: 10) درادامه آیات گفته شده: « وَ كَذَّبُوا وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ وَ كُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ » « در اين جمله صريحا نفرموده چه چيز را تكذيب مىكنند، ولى به قرينه ذيل آيه مىفهميم كه منظور تكذيب رسول خدا (ص) و آياتى است كه آورده و معناى آيه اين است كه: رسول خدا (ص) و آياتى را كه آورده تكذيب كردند، در حالى كه همه امور مستقر و در مجراى خود قرار مىگيرد، آن وقت فهميده مىشود كه آن امر حق است يا باطل، راست است يا دروغ ؟ پس به زودى خواهند دانست كه رسول خدا (ص) بر حق و صادق، و يا بر باطل و كاذب است. بنا بر اين جمله « وَ كُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ » در معناى آيه « وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ » [و به زودى و بعد از اندك زمانى خبرش را به طور قطع خواهى دانست. سوره ص، آيه 88. ] می باشد . بعضى [ روح المعانی، ج27، ص 78 ] از مفسرين گفتهاند: تكذيب در آيه مورد بحث مربوط به انشقاق قمر است و معناى آيه اين است كه: مشركين انشقاق قمر را تكذيب نموده باز هم هواهاى نفسانى خود را پيروى كردند. » (طباطبایی، 1374، 19: 90-91) « سرچشمه مخالفت آنها و تكذيب پيامبر اسلام ص يا تكذيب معجزات و دلائل او، و همچنين تكذيب رستاخيز و قيامت، پيروى از هواى نفس بود، تعصبها و لجاجتها و خودخواهيها به آنها اجازه نمىداد كه در برابر حق تسليم شوند، و از سوى ديگر علاقه به بى بند و بارى براى كامجويى از لذات بدون هيچ قيد و شرط، و آلودگى به هر گناه و ستم، مانع از اين بود كه دعوت حق را پذيرا شوند، چرا كه قبول اين دعوت مسئوليت آفرين بود.» (مکارم شیرازی، 1374، 23: 10-11) 2.1.1.2. بحث روايتى شق القمر: « در تفسير قمى [ ج 2، ص 340 ] در معناى« اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ » آمده كه: يعنى قيامت نزديك شد، چون بعد از پيامبر اسلام ديگر پيامبرى تا قيامت نخواهد آمد، و طومار نبوت و رسالت برچيده شد. و در معناى« انْشَقَّ الْقَمَرُ » آمده كه قريش از رسول خدا (ص) خواست تا معجزهاى برايشان بياورد، رسول خدا (ص) دعا كرد، و از خدا خواست قرص قمر را برايش دو نيم كند، و خداى تعالى اين كار را كرد، به طورى كه مشركين همه آن را ديدند، و دوباره آن دو قسمت به هم چسبيدند، با اين حال گفتند: سحرى است مستمر يعنى صحيح و در امالى شيخ [ طوسی] [ ج 1، ص 351 ] به سند خود از عبيد اللَّه بن على از حضرت رضا از آباء گرامىاش از على (ع) روايت آورده كه فرمود: در مكه قرص قمر دو نيم شد، رسول خدا (ص) فرمود: « شاهد باشيد، شاهد باشيد » مؤلف [ علامه طباطبایی می گوید ]: مساله انشقاق قمر براى رسول خدا (ص) در روايات شيعه از ائمه اهل بيت (ع) در رواياتى بسيار آمده، و علما و محدثين ايشان آنها را بدون هيچ توقفى پذيرفتهاند. و در الدر المنثور [ ج 6 ، ص 132 ] است كه: عبد الرزاق، احمد، عبد بن حميد، مسلم، ابن جرير، ابن منذر، ترمذى، ابن مردويه، و بيهقى (در دلائل)، از انس روايت كردهاند كه گفت: مردم مكه از رسول خدا (ص) معجزهاى خواستند، خداى تعالى قرص ماه را دو نيم كرد، و به دنبالش اين آيه نازل شد: « اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ ... سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ » يعنى سحرى از بين رفتنى و در همان كتاب [ الدر المنثور، ج 6، ص 133 ] است كه ابن جرير، ابن منذر، ابن مردويه، ابو نعيم، و بيهقى، هردو در كتاب دلائل خود از طريق مسروق از ابن مسعود روايت كردهاند كه گفت: در عهد رسول خدا (ص) قرص قمر دو نيم شد، و قريش گفتند: اين سحر ابن ابى كبشه [ یعنی عبدالمطلب ] بود، آن گاه به يكديگر گفتند: منتظر باشيم تا مسافران از خارج بيايند، ببينيم آيا آنها هم اين جريان را ديدهاند يا نه، چون محمد نمىتواند تمام مردم عالم را سحر كند، مسافران يكى پس از ديگرى از راه رسيدند، و قريش جريان را از ايشان پرسيدند، گفتند: آرى ما هم ديديم كه ماه دو نيم شد، راجع به اين جريان بود كه خداى تعالى اين آيه را نازل كرد « اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ » و نيز در آن كتاب [ الدر المنثور، ج 6، ص 133 ] است كه مسلم، ترمذى، ابن جرير، ابن منذر، ابن مردويه، حاكم، بيهقى و ابو نعيم، در دلائل از طريق مجاهد از ابن عمر روايت كردهاند كه: در تفسير آيه« اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ » گفته: اين آيه مربوط به جريانى است كه در عهد رسول خدا (ص) پيش آمد، يعنى قرص ماه دو نيم شد، يك نيمه آن جلو كوه و نيم ديگرش پشت كوه قرار گرفت، و رسول خدا (ص) عرضه داشت: پروردگارا شاهد باش . و باز در همان كتاب [ الدر المنثور، ج 6، ص 133 ] آمده كه احمد، عبد بن حميد، ترمذى، ابن جرير، حاكم، ابو نعيم، و بيهقى از جبير بن مطعم روايت كردهاند كه در شان نزول آيه « وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ » گفته: ما در عهد رسول خدا (ص) در مكه بوديم كه قرص ماه دو نيم شد، نيمى بالاى اين كوه قرار گرفت، و نيمى ديگر بر بالاى اين كوه ديگر ايستاد، مردم گفتند: محمد ما را سحر كرد، در آن ميان مردى گفت اگر سحر باشد تنها مىتواند براى ما سحر باشد، و او نمىتواند تمام مردم را سحر كند . و نيز در آن كتاب [ الدر المنثور، ج 6، ص 133 ] آمده كه ابن جرير و ابن مردويه و ابو نعيم (در كتاب دلائل) از ابن عباس روايت كردهاند كه در تفسير آيه « اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ » گفته: اين جريان قبل از هجرت اتفاق افتاده بود، و آن از اين قرار بود كه ماه دو نيم شد، به طورى كه همه هر دو نيمه آن را ديدند . و نيز در آن كتاب [ الدر المنثور، ج 6، ص 134 ] است كه ابن ابى شيبه، عبد بن حميد، عبد اللَّه بن احمد، در كتاب « زوائد الزهد »، و ابن جرير و ابن مردويه و ابو نعيم، از ابى عبد الرحمن سلمى روايت كردهاند كه گفت: روزى در مدائن حذيفة بن يمان براى ما خطبه خواند، بعد از حمد خدا و ثناى او گفت: « اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ »، آگاه باشيد كه ساعت قيامت نزديك شد، آگاه باشيد كه قرص ماه در عهد رسول خدا (ص) پاره شد، آگاه باشيد كه دنيا فراق خود را اعلام نمود آگاه باشيد كه امروز مسابقه و فردا روز پيروزى است . مؤلف [ علامه طباطبایی می گوید ] : مساله انشقاق قمر به دعاى رسول خدا (ص) از اين چند نفر از صحابه يعنى انس، عبد اللَّه بن مسعود، ابن عمر، جبير بن مطعم، ابن عباس، و حذيفة بن يمان، به طرق بسيار مختلفى نقل شده. و در روح المعانى [ ج 27 ، ص 74 ] از جمله صحابهاى كه اين جريان از ايشان نقل شده على (ع) را شمرده، و آن گاه از سيد شريف نقل كرده كه او در كتاب خود (شرح المواقف) از ابن سبكى نقل كرده كه او در كتاب خود (شرح مختصر) گفته: اين حديث متواتر است، و نبايد در تواترش ترديد كرد . » (طباطبایی، 1374، 19: 94-96) « در اينكه شق القمر در مكه و قبل از هجرت پيامبر ص واقع شده در ميان مفسران و روات حديث بحثى نيست، ولى از بعضى روايات استفاده مىشود اين امر در آغاز بعثت پيامبر(ص) بوده [ بحار الانوار، ج 17 ص 354 (حديث 8) ] در حالى كه از بعضى ديگر برمىآيد كه اين امر نزديك هجرت و در اواخر دوران مكه روى داده است، آن هم بنا به تقاضاى حقيقتجويانى بود كه از مدينه خدمت پيامبر ص آمدند و در عقبه با او بيعت كردند.[ بحار الانوار، ج 17 ص 352 (حديث 1) ] و نيز در بعضى روايات مىخوانيم كه علت پيشنهاد « شق القمر» به پيامبر ص اين بود كه مىگفتند سحر در امور زمينى اثر مىگذارد، ما مىخواهيم مطمئن شويم كه معجزات محمد ص سحر نيست[ بحار الانوار، ج 17،ص 355 (حديث 10) ] حتى جمعى از متعصبان لجوج بعد از ديدن اين معجزه بزرگ گفتند ما قبول نخواهيم كرد مگر اينكه كاروانهاى شام و يمن فرا رسند، و از آنها سؤال كنيم: آيا آنها در مسير خود چنين چيزى را ديدهاند، اما هنگامى كه مسافران گفتند ديدهايم باز ايمان نياوردند! [ درالمنثور، ج 6، ص133 ] » (مکارم شیرازی، 1374، 23: 18-19) 3.1.1.2. پاسخ به شبهات مطرح شده : الف ) شبهات تفسیری: « حسن، عطاء و بلخى كه گفتهاند: معناى اينكه فرمود:" انْشَقَّ الْقَمَرُ " اين است كه به زودى در هنگام قيام قيامت قمر دو نيم مىشود، و اگر فرموده: دو نيم شده، از باب اين است كه بفهماند حتما واقع مىشود. ليكن اين معنا بسيار بىپايه است، و دلالت آيه بعدى كه مىفرمايد:« وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ » آن را رد مىكند، براى اينكه سياق آن آيه روشنترين شاهد است بر اينكه منظور از« آية » معجزه به قول مطلق است، كه شامل دو نيم كردن قمر هم مىشود، يعنى حتى اگر دو نيم شدن قمر را هم ببينند مىگويند سحرى است پشت سرهم، و معلوم است كه روز قيامت روز پردهپوشى نيست، روزى است كه همه حقايق ظهور مىكند، و در آن روز همه دربدر دنبال معرفت مىگردند، تا به آن پناهنده شوند، و معنا ندارد در چنين روزى هم بعد از ديدن شق القمر باز بگويند اين سحرى است مستمر، پس هيچ چارهاى نيست جز اينكه بگوييم شق القمر آيت و معجزهاى بوده كه واقع شده تا مردم را به سوى حق و صدق دلالت كند، و چنين چيزى را ممكن است انكار كنند و بگويند سحر است. نظير تفسير بالا در بىپايگى گفتار بعضى ديگر است كه گفتهاند: كلمه« آية » اشاره است به آن مطلبى كه رياضىدانان اين عصر به آن پىبردهاند، و آن اين است كه كره ماه از زمين جدا شده، همانطور كه خود زمين هم از خورشيد جدا شده، پس جمله « وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ » اشاره است به يك حقيقت علمى كه در عصر نزول آيه كشف نشده بود، و بعد از دهها قرن كشف شد.وجه بىپايگى اين تفسير اين است كه: در صورتى كه گفتار رياضىدانان صحيح باشد آيه بعدى كه مىفرمايد: « وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ » با آن نمىسازد، براى اينكه از احدى نقل نشده كه گفته باشد خود قمر سحرى است مستمر. علاوه بر اين جدا شدن قمر از زمين اشتقاق است، و آنچه در آيه شريفه آمده انشقاقاست، و انشقاق را جز به پاره شدن چيزى و دو نيم شدن آن اطلاق نمىكنند، و هرگز جدا شدن چيزى از چيز ديگر كه قبلا با آن يكى بوده را انشقاق نمىگويند. نظير وجه بالا در بىپايگى اين وجه است كه بعضى [ روح المعانی، ج 27، ص 77 ] اختيار كرده و گفتهاند: انشقاق قمر به معناى برطرف شدن ظلمت شب، هنگام طلوع قمر است. و نيز اينكه بعضى [ روح المعانی، ج 27، ص 77 ] ديگر گفتهاند: انشقاق قمر كنايه است از ظهور امر و روشن شدن حق.البته اين آيه خالى از اين اشاره نيست كه انشقاق قمر يكى از لوازم نزديكى ساعت است. » (طباطبایی، 1374، 19: 88-90) « گرچه بعضى از كوتاهنظران اصرار دارند كه اين معجزه را طورى توجيه كنند كه از صورت يك خارق العاده خارج شود، چنان كه گفتهاند: آيه فوق از آينده خبر مىدهد، و مربوط به « اشراط ساعت » يعنى حوادث قبل از قيامت است، ولى قرائن متعددى در آيه وجود دارد كه تاكيد بر وقوع يك اعجاز مىكند، از جمله ذكر اين موضوع به صورت « فعل ماضى » كه نشان مىدهد « شق القمر» واقع شده است، همان گونه كه نزديكى رستاخيز با ظهور آخرين پيامبر نيز تحقق يافته. . . . اما داستان عدم خرق و التيام در افلاك (طبق عقيده ابطال شده بطلميوسى) مطلبى بى اساس و غير علمى است، چرا كه با دلائل عقلى ثابت شده كه خرق و تخريب در آسمانها كاملا ممكن است . » (مکارم شیرازی، 1374، 23: 12) « بعضى از مفسران كه تحت تاثير پارهاى از القائات سوء قرار گرفتهاند، و هر گونه انجام عمل خارق عادتى را (جز قرآن) براى پيامبر اسلام ص منكر شدهاند، با توجه به وضوح آيه فوق و كثرت رواياتى كه در اين زمينه در كتب علماى اسلام نقل شده به زحمت افتادهاند كه چگونه اين خارق عادت را توجيه كنند و طورى از كنار آن بگذرند كه جنبه اعجاز آن نفى شود. ولى حق اين است كه مساله« شق القمر» به صورت اعجاز انجام گرفته، و آيات بعد شواهد روشنى بر اين امر در بر دارد، . . . و اگر آياتى از قرآن آن را نفى مىكند اشاره به « معجزات اقتراحى » است كه گروهى بهانهجو مطرح مىكردند، نه قصد پذيرش حق داشتند، و نه بعد از انجام آن تسليم حق مىشدند، ولى معجزاتى كه براى تحقيق حقيقت مطالبه مىشد از سوى پيغمبر ص انجام مىگرفت، و شواهد فراوانى بر اين امر در تاريخ زندگى آن حضرت وجود دارد. » (مکارم شیرازی، 1374، 23: 9) ب ) شبهات تاريخى: « يكى ديگر از اعتراضاتى كه به آيت شق القمر شده- به طورى كه [ در روح المعانی، ج 27، ص 76 ] نقل شده اين است كه اگر اينطور كه مىگويند قرص ماه دو نيم شده باشد بايد تمام مردم دنيا ديده باشند، و رصدبندان شرق و غرب عالم اين حادثه را در رصدخانه خود ضبط كرده باشند، چون اين از عجيبترين آيات آسمانى است، و تاريخ تا آنجا كه در دست است و همچنين كتب علمى هيئت و نجوم كه از اوضاع آسمانى بحث مىكند نظيرى براى آن سراغ نمىدهد، و قطعا اگر چنين حادثهاى رخ داده بود اهل بحث كمال دقت و اعتنا را در شنيدن و نقل آن بكار مىزدند، و مىبينيم كه نه در تاريخ از آن خبرى هست و نه در كتب علمى اثرى. » (طباطبایی، 1374، 19: 103-104) « براى اينكه روشن شود اين ايراد تا چه حد قابل اهميت است، بايد تجزيه و تحليلى روى جهات مختلف اين مساله صورت گيرد: 1) بايد توجه داشت كه ماه همواره در نيمى از كره زمين قابل رؤيت است، نه در تمام آن، بنا بر اين نيمى از مردم روى زمين از اين حساب خارجند. 2) در نيمى از همين نيم كره نيز اكثريت قريب به اتفاق آنها در خوابند، زيرا بعد از نيمه شب است، به اين ترتيب تنها يك چهارم مردم جهان مىتوانند از چنين حادثهاى با خبر شوند. 3) در بخش قابل رؤيت نيز هيچ مانعى ندارد كه قسمتهاى قابل توجهى از آسمان ابرى، و چهره ماه با ابر پوشيده شده باشد. 4) حوادث آسمانى در صورتى جلب توجه افراد مىكند كه يا مانند صاعقهها توأم با سر و صداى شديد باشد، يا مانند خسوف و كسوف كلى نور به طور كامل قطع شود، آن هم براى يك مدت نسبتا طولانى. به همين دليل در خسوفهاى جزئى و ماه گرفتگيهاى مختصر اگر قبلا از طرف منجمين اعلام نشود كمتر كسى با خبر مىگردد، و حتى گاه بسيارى از مردم از خسوف كلى نيز بى خبر مىمانند.تنها دانشمندانى كه اجرام آسمانى و ماه را رصد مىكنند و يا كسانى كه تصادفا چشم آنها به آسمان بيفتد ممكن است از چنين جريانى با خبر شوند، و عدهاى ديگر را نيز با خبر سازند. بنا بر اين چنين حادثه كوتاه مدتى آن طور كه ابتدا تصور مىشود مايه جلب توجه عمومى مردم جهان نيست، مخصوصا مردم آن زمان كه اصولا براى اجرام آسمانى اهميت كمترى قائل بودند. 5) بعلاوه وسائل ثبت مطالب در تاريخ و نشر آن در آن زمانها محدود بود، و حتى تعداد باسوادها بسيار كم بودند، و كتابها خطى بود، مثل امروز نبود كه حوادث مهم، برقآسا به وسيله راديوها و تلويزيونها و مطبوعات در سراسر جهان نشر شود. » (مکارم شیرازی، 1374، 23: 17-18) « سرزمين حجاز و اطراف آن از شهرهاى عربنشين و غيره رصد خانهاى نداشتند تا حوادث جوى را ضبط كنند، رصدخانههايى كه در آن ايام بر فرض كه بوده باشد در شرق در هند، و در مغرب در روم و يونان و غيره بوده، در حالى كه تاريخ از وجود چنين رصدخانههايى در اين نواحى و در ايام وقوع حادثه هم خبر نداده و اين جريان به طورى كه در بعضى از روايات آمده در اوائل شب چهاردهم ذى الحجة سال ششم بعثت يعنى پنج سال قبل از هجرت اتفاق افتاده. علاوه بر اين بلاد مغرب كه اعتنايى به اينگونه مسائل داشتهاند (البته اگر در آن تاريخ چنين اعتنايى داشته بودند) با مكه اختلاف افق داشتهاند، اختلاف زمانى زيادى كه باعث مىشد آن بلاد جريان را نبينند، چون به طورى كه در بعضى از روايات آمده قرص ماه در آن شب بدر بوده، و در حوالى غروب خورشيد و اوائل طلوع ماه اتفاق افتاده، و ميان انشقاق ماه و دوباره متصل شدن آن زمانى اندك فاصله شده است، ممكن است مردم آن بلاد وقتى متوجه ماه شدهاند كه اتصال يافته بوده.از اين هم كه بگذريم، ملتهاى غير مسلمان يعنى اهل كليسا و بت خانه را در امور دينى و مخصوصا حوادثى كه به نفع اسلام باشد متهم و مغرض مىدانيم. » (مکارم شیرازی، 1374، 23: 104) پ ) شبهات علمی: برخی می گویند شق القمر از نظر علمی امکان پذیر نمی باشد اما « اينكه يك كره آسمانى دو نيم شود، چنين چيزى فى نفسه ممكن است و عقل دليلى بر محال بودن آن ندارد، از سوى ديگر معجزه هم امرى است خارق العاده، و وقوع حوادث خارق العاده نيز ممكن است، عقل دليلى بر محال بودن آن ندارد،» (طباطبایی، 1374، 19: 97)
« اكتشافات مىگويد: چنين چيزى نه تنها محال نيست، بلكه بارها نمونههاى آن مشاهده شده، هر چند در هر كدام عوامل خاصى مؤثر بوده است. به تعبير ديگر: كرارا در دستگاه منظومه شمسى و ساير كرات آسمانى انشقاقها و انفجارهايى روى داده است كه براى نمونه موارد زير را يادآور مىشويم:
1) پيدايش منظومه شمسى: اين نظريه از سوى همه [ یا برخی] دانشمندان پذيرفته شده است كه تمام كرات منظومه شمسى در آغاز جزء خورشيد بود كه بعدا از آن جدا شده، و هر يك در مدار خود به گردش درآمده است.منتها در باره عامل اين جدايى گفتگو است. . . . در هر حال عامل جدايى هر چه باشد مانع از اين نيست كه همه [ یا برخی ] معتقدند پيدايش منظومه شمسى از طريق انشقاق و جداييها صورت گرفته است. 2) سیارکها: قطعات سنگهاى عظيم آسمانى هستند كه به دور منظومه شمسى در گردشند، و گاهى از آنها به كرات كوچك و« شبه سيارات » تعبير مىكنند، بزرگى چنان است كه قطر آن به 25 كيلومتر مىرسد، ولى غالبا از اين كوچكترند.دانشمندان عقيده دارند سیارکها بقاياى سياره عظيمى هستند كه در مدارى ميان مدار « مريخ » و مدار« مشترى » در حركت بوده، سپس بر اثر عوامل نامعلومى منفجر و شكافته شده است. . . . 3) شهابها : سنگهاى بسيار كوچك آسمانى هستند كه گاه از اندازه فندق تجاوز نمىكنند، و به هر حال با سرعت شديدى در مدار خاصى بر گرد خورشيد در گردشند، و گاه كه مسير آنها با مدار كره زمين تقاطع پيدا مىكند، به سوى زمين جذب مىشوند. . . . دانشمندان مىگويند: اينها بقاياى ستاره دنبالهدارى است كه بر اثر حوادث نامعلومى منفجر و از هم شكافته شده است. . . . به هر حال مساله انفجار و انشقاق در كرات آسمانى امرى بى سابقه نيست، و هرگز از نظر علم محال نمىباشد تا گفته شود اعجاز به محال تعلق نمىگيرد. اين ها همه در مورد انشقاق است ولى بازگشت آن به حال معمولى بر اثر نيروى جاذبهاى كه ميان دو قطعه وجود دارد كاملا امكانپذير است.گرچه در هيئت قديم كه بر محور عقيده « بطلميوس » و افلاك نهگانه پوست پيازىاش، دور مىزد، چنان اين افلاك بلورين به هم پيوسته بودند كه خرق و التيام آنها از نظر جمعى محال بود، و لذا پيروان اين عقيده هم معراج جسمانى را منكر بودند، و هم شق القمر را، چرا كه موجب شكافته شدن و سپس التيام در افلاك بود، ولى امروز كه فرضيه هيئت بطلميوسى به دست افسانهها و اسطورههاى خيالى سپرده شده، و اثرى از آن افلاك نهگانه باقى نمانده، زمينهاى براى اين سخنان باقى نيست. شايد اين نكته نياز به يادآورى ندارد كه شق القمر تحت يك عامل طبيعى معمولى صورت نگرفت، بلكه جنبه اعجاز داشت، ولى چون اعجاز به محالات تعلق نمىگيرد منظور در اينجا بيان امكان اين مطلب بود .» (مکارم شیرازی، 1374، 23: 13-16) 2.1.2. دلایل علمی معجزه شق القمر: با پیشرفت تکنولوژی فضایی و ارسال سفینه به سمت ماه در چند دهه گذشته ، فضانوردان توانسته اند تصاویر واضحی از سطح ماه به دست آورند که یکی از آن ها « آثار یک شکاف به صورت یک دره باریک به نام هدلی ریل بر سطح ماه است که اخترشناسان را متحیر کرده است » (دانشنامه ( کتاب تازه دانش همگانی )،1364، 1: 308)که وقوع چنین رخدادی را به زمان 1400 سال پیش تخمین می زنند که « احتمالا مربوط به واقعه شق القمر می باشد ، تصویر زیر قسمتی از این دره را نشان می دهد .» (نظام آبادی، 1387، 18)
شکل 1- تصویری از آثار شق القمر برسطح ماه مترجم کتاب مجمع البيان في تفسير القرآن در پاورقی تفسیر آیات مربوطه می نویسد : « علّامه بزرگوار و فقيه اهل البيت عليهم السلام آيه اللَّه العظمى نجفى مرعشى مد ظلّه فرمودند: كه در چند سال قبل در پكن پايتخت كشور چين كمونيست، ساختمانى خراب شد و آنجا را حفّارى كردند در زير زمين و سرداب ستونهايى نمايان شد كه بر بالاى ستونى بخط چينى نوشته بود اين بناء در سال دو نيمه شدن ماه انجام گرفت، و حساب كردند با سال هشتم از بعثت(مطابق آمد، پس در جرائد نوشتند، و از مصر هم جماعتى رفتند و آن را ديده و در مجلّات مصرى منعكس نمودند. پس خلاصه موضوع شقّ القمر كه از آيات ظاهرات و معجزات باهرات- پيامبر (ص) بوده و جاى ترديد نيست. » (طبرسی، 1360، 24:11) پس در معجزه ی شق القمرتوسط رسول اکرم (ص) دلایل تاریخی صحت آن را تائید می کند و دلایل علمی، مخالفتی با این پدیده ندارد بلکه اکتشافات به عمل آمده آن را تائید می نماید. 2.2. شکافته شدن ماه بعنوان حادثه آینده: می توان بدون نفی معجزه شق القمر، شکافته شدن ماه در آینده را از نظر دلایل تفسیری قرآن کریم و دلایل تجربی مورد تایید قرار داد که عبارتند از: 1.2.2. دلایل تفسیری: از مفسرین « حسن، عطاء و بلخى كه گفتهاند: معناى اينكه فرمود:" انْشَقَّ الْقَمَرُ " اين است كه به زودى در هنگام قيام قيامت قمر دو نيم مىشود، و اگر فرموده: دو نيم شده، از باب اين است كه بفهماند حتما واقع مىشود. » (طباطبایی، 1374، 19: 88-90) هر چند از نظر روايات و نظر اکثر مفسرین، شكافتن ماه بصورت معجزه ای توسط پيامبر اسلام (ص) صورت گرفته است اما بعيد نيست در آينده نيز كه نظام جهان هستي فرو ميپاشد دوباره ماه از هم شكافته گردد و مصداق آيه تكرار شود. همانطور كه در لفظ :اگر « اقترب - انشق» هر دو مضارع و به واسطه محقق الوقوع بودن ماضي آمده باشند و آيه [بعد آن] «و ان يروا آيه ...» راجع به انشقاق نباشد در اينصورت [مفهوم آيات] راجع به آينده است يعني قيامت نزديك ميشود و ماه پاره ميگردد.» (قرشی، 1412ه.ق، 7:33) 2.2.2. دلایل علمی: طبق قوانین فیزیک بر اثر نيروهاي گرانشي جزئي اگر يك قمر به سياره مادر خود خيلي نزديك شود (حد روچ) و يا از آن خيلي دور گردد (حد ناپايداري) نتايج ديناميكي وحشتناكي به بار ميآيد. بطور مثال يك قمر كروي شكل (سيال كه بر اثر نيروهاي جزر و مدي سياره مادر به صورت يك شبه كره دوكي شكل درآمده باشد) در نظر ميگيريم كه داراي جرم m و شعاع r است و در فاصله d به دور سياره مادر خود كه داراي جرم M (M>>m) و شعاع R است ميگردد. اگر قمر به حد كافي بزرگ باشد (يعني km 500 r) ، خود گرانشي آن بر تمام نيروهايي كه آنرا به هم پيوسته نگه ميدارند غلبه ميكند و اين نيرو قدرت و شكل قمر را معين ميسازد . در سال 1850 ميلادي ادوارد . روچ نشان داد كه چنين قمري اگر به فاصلهاي كمتر از :
(1) به سياره مادر خود نزديك شود ، تكهتكه خواهد شد . در اين رابطه M چگالي متوسط (بر حسب واحدهاي SI ، 3kg/m) سياره مادر و m چگالي متوسط قمر ميباشد . اين حد روچ براي قمر ماه نسبت به سياره زمين برابر km 18500 = R 9/2 = d ميباشد كه اگر قرار بود ماه به اندازه بيش از اين حد به مركز زمين نزديك شود ، از هم ميگسيخت و به قطعات كوچكي تبديل ميشد. (زیلیک،1376، 1: 116-117)
شکل 2- شکافتن قمر پس از ورود به حد روچ در مورد اجسام يخي يا سنگي با قطرهاي بيش از km40 ضريب عددي حد روچ 38/1 است و براي جسمي كه مستقيماً به داخل سياه سقوط ميكند ، ضريب 19/1 ميباشد. اقمار طبيعي موجود در منظومه شمسي كه اندازه مدار آنها بزرگ است در بالاتر از حد روچ سيارات مادرشان ميگردند . اگر چه تعدادي از قمرهاي كوچك زحل در واقع در حد روچ قرار دارند. سيستم حلقههاي زحل ، مشتري و اورانوس نيز در پايين تر از حد روچ آن سيارات واقعند. هيچ قمر سنگي يا يخي با قطري بيش از km 40 نميتواند بدون اينكه از هم بپاشد ، وجود داشته و يا تشكيل شده باشد. اين مطلب كه اين حلقهها از تعداد زيادي ذرات جامد تشكيل شدهاند به اين معني است كه قدرت پيوستگي آنها بيش از نيروهاي جزر و مدي از هم پاشنده است. اقمار مصنوعي مطمئناً پايينتر از حد روچ زمين قرار دارند ، ولي توسط استحكام كشسان موادي كه از آنها ساخته شدهاند به هم نگه داشته ميشوند. (زیلیک،1376، 1: 118-119) هر چه يك جسم در فواصل دورتر از سياره مادر خود به دور آن گردش كند بريشندگي جزئي از جانب ساير اجسام مهمتر ميگردد در بالاي حد ناپايداري جسم از سياره مادر خود ميگريزد.در مثال بالا عامل پريشندگي جسمي به جرم M2 شتاب جزئي a a = A – B = [GM2 / (D _ d)2] _ GM2 / D2 = 2GM2d / D3 ) (2)
را بين جسم دوران كننده [به جرم m] و سيارة مادر آن [به جرم M1] بوجود ميآورد. در صورتي كه d<<D [که D فاصله بين M1 و M2] باشد. هنگامي كه اين شتاب با شتاب گرانشي سيارة مادر يعني b [ كه d2/GM1 = b] برابر باشد ، جسم چرخان در حد ناپايداري قرار ميگيرد كه اگرM1<<M2 باشد آنگاه : d = ( M1 / 2M2 )1/3 D (3)
از اين معادله حد ناپايداري براي ماه با خورشيد به عنوان يك عامل اختلالي km106 × 7/1 است اين مسافت چهار برابر فاصله فعلي زمين تا ماه ميباشد و بنابراين ماه در مقابل گريز پايدار است.» (زیلیک،1376، 1: 120)
شکل3- حد روچ و حد ناپایداری
با توجه به مطالبي كه پيرامون حد روچ ماه نسبت به زمين بيان گرديد برخي دانشمندان پيش بيني مينمايند كه : «همان نيروي مقاومت ناپذير جاذبه [كه] با ايجاد مدها ، گردش زمين و ماه را كند كرده و شبانه روز و ماه را طولانيتر خواهد نمود . حركت ماه در بخشي از آسمان پيوسته كندتر ميشود تا اينكه يك روز بر فراز نقطهاي از زمين از حركت بيفتد. طول شبانه روز و ماه با هم برابر و ماه از زمين دورتر خواهد شد پس از آن مدت درازي موازنه برقرار خواهد ماند ولي مدهاي خورشيد دوباره از طول شبانه روز خواهد كاست و ماه پيوسته به زمين نزديك خواهد شد. وقتي فاصله آنها 5/2 برابر شعاع زمين برسد فاجعه هولناكي روي خواهد داد و نيروي جاذبه زمين ، ماه را تكهتكه خواهد كرد . آنگاه در دور كره زمين چيزي نظير حلقهاي زيبا [سياره] زحل بوجود خواهد آمد.» (بی آزار شیرازی، 1376، 145) اما اگر ماه به اندازهاي به دور شدن خود از زمين ادامه دهد تا از حد ناپايداري خود بگذرد، آنگاه تحت جاذبه خورشيد به طرف آن حركت مينمايد و مطابق با اندازه حد روچ ماه نسبت به خورشيد ، كرة ماه در كنار خورشيد متلاشي خواهد گرديد.
3. بی نور شدن ماه و جمع شدن ماه با خورشید
یکی از حوادث آستانه قیامت، بی نور شدن ماه و اجتماع ماه و خورشید است. چنانکه قرآن کریم در سوره قیامت، آیات 8 - 9 می فرماید: « وَ خَسَفَ الْقَمَرُ (8) وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ (9) » « و ماه تيره شود، (8) و آفتاب و ماه در يك جاى گرد آيند. (9) » در بین مفسرین چند دیدگاه درباره این حادثه وجود دارد. از نظر اکتشافات علمی و قوانین علم نجوم، حالت های وقوع چنین پدیده ای ممکن می باشد. تحلیل این موضوع در دو قسمت ارایه می گردد. 1.3. دلایل تفسیری: قرآن کریم در سوره قیامت، آیات 6 – 9 می فرماید : « يَسَْلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ (6) فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ (7) وَ خَسَفَ الْقَمَرُ (8) وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ (9) » « مىپرسد: روز قيامت چه وقت خواهد بود؟ (6) روزى كه چشمها خيره شود، (7) و ماه تيره شود، (8) و آفتاب و ماه در يك جاى گرد آيند. (9) » درباره ی شان نزول این آیات « در روايتى آمده است كه يكى از مشركان كه در همسايگى پيامبر (ص) زندگى مىكرد به نام « على بن ابى ربيعه » خدمت حضرت ص آمد و از روز قيامت سؤال كرد كه چگونه است؟ و كى خواهد بود؟ سپس افزود: اگر آن روز را من با چشم خودم. ببينم باز تصديق تو نمىكنم، و به تو ايمان نمىآورم! آيا ممكن است خداوند اين استخوانها را جمعآورى كند؟ اين باور كردنى نيست! اينجا بود كه آيات فوق نازل شد و به او پاسخ گفت و لذا پيغمبر ص در باره اين مرد لجوج معاند مىفرمود: اللهم اكفنى شر جارى السوء « خداوندا شر اين همسايه بد را از من دور كن »[ اين روايت را « مراغى »، همچنين« روح المعانى » و تفسير« صافى » با مختصر تفاوتى نقل كردهاند. ] » (مکارم شیرازی،1374، 25: 277) « در اينكه منظور از" جمع ماه و خورشيد" چيست؟ مفسران تفسيرهاى گوناگونى ذكر كردهاند. گاه گفتهاند: هر دو در كنار هم قرار مىگيرند، و يا هر دو با هم از مشرق طلوع كرده در مغرب غروب مىكنند. و گاه گفتهاند هر دو در اين صفت كه نور خود را از دست مىدهند جمع خواهند بود [جمع سه گونه است: جمع در مكان، جمع در زمان، و جمع اوصاف در شىء واحد ولى جمع به معنى « اشتراك دو چيز در صفت » مثل بىنور شدن ماه و خورشيد با هم يك نوع تعبير مجازى است (كه بايد از قرينه استفاده شود) (مجمع البيان جلد 10 صفحه 395) ] اين احتمال نيز وجود دارد كه ماه تدريجا تحت تاثير جاذبه خورشيد به آن نزديك و سرانجام به سوى آن جذب و جمع مىشود، و هر دو بىفروغ مىگردند. به هر حال در اينجا به دو قسمت از مهمترين پديدههاى انقلابى آخر جهان، يعنى بىنور شدن ماه، و جمع شدن خورشيد و ماه با يكديگر است اشاره شده، كه در آيات ديگر قرآن نيز كم و بيش اشاراتى به آن ديده مىشود، مثلا در آيه 1 سوره تكوير مىفرمايد: إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ:" هنگامى كه خورشيد تاريك گردد" و مىدانيم نور ماه از خورشيد است، هنگامى كه خورشيد تاريك شود ماه نيز تاريك مىگردد، در نتيجه كره زمين در ظلمت و تاريكى وحشتناكى فرو مىرود. » (مکارم شیرازی،1374، 25: 288) در ضمن ملاقات ماه و خورشيد با يكديگر می تواند بر اثر خارج شدن ماه از مدار و مسير حركت خود باشد چنان كه قرآن كريم ميفرمايد : «... وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْري لِاَجَلٍ مُسَمًّي...» (سوره رعد آيه 2، لقمان آيه 29، زمرآيه 5) «خورشيد و ماه را مسخر فرمان خويش ساخت و هر كدام تا سرآمد معيني به حركت خود ادامه ميدهند.» و ماه تحت جاذبه خورشید به سمت آن رفته ودر آن فرو رود و از حرکت بازایستد . 2.3. دلایل علمی: با اکتشافات و قوانین علمی درباره کند شدن حرکت گردشی ماه و دور شدن آن از زمین و همچنین سیر تحولات ستاره خورشید می توان حداقل سه حالت تدریجی برای سرنوشت ماه پیش بینی نمود که به دلایل تفسیری قرآن هماهنگ و تضادی ندارد. این حالات عبارتند از: 1.2.3. کند شدن حرکت گردشی ماه و جمع مکان ظاهری ماه و خورشید: طبق نظر دانشمندان زمان گردش ماه به دور زمين در حال کاهش است . (دیکسون، 1382، 185 و بیالکو، 1372،90 و زیلیک، 1376،1: 145) بطوريكه « در آينده دور «روز» و «ماه» يكي خواهد شد و هر دو تقريباً 50 [الي 55] بار روز فعلي ميشوند.» (زیلیک، 1376،1: 112) اگر اين سير ادامه يابد ميتوان پيشبيني نمود كه حتي «روز» و «ماه» و «سال» برابر شوند. بدين ترتيب در طي يك سال كه زمين بدور خورشيد ميچرخد ، كره ماه هم يكبار بدور زمين خواهد چرخيد . در اين حالت اگر مكان ماه در مخروط سايه کامل زمين قرار گیرد (حالت خسوف)، آنگاه بطور هميشه ماه بينور و تاريك می شود. و اگر مكان ماه در وضعيت محاق (يا ماه نو) قرار گیرد، از ديد ناظران زميني ماه تاريك و بينور به نظر ميرسد و دراین حالت جمع مکان ظاهری ماه و خورشید نیز تحقق یافته است . 2.2.3. خروج ماه از جاذبه زمین و جمع مکان حقیقی ماه و خورشید: « ماه در هر سال حدود 3 ساتی متر از زمین دور می شود. اخترشناسان می توانند این اثر را از قراردادن پرتوهای لیزر توسط منعکس کننده هایی که به وسیله فضانوردان آپولو روی سطح ماه گذاشته شده اند اندازه بگیرند . » (سیدز، 1383،1: 56) از طرف دیگر بر اثر نيروهاي گرانشي جزئي اگر يك قمر به سياره مادر خود خيلي نزديك شود (حد روچ) و يا از آن خيلي دور گردد (حد ناپايداري) نتايج ديناميكي وحشتناكي به بار ميآيد . . . . هر چه يك جسم در فواصل دورتر از سياره مادر خود به دور آن گردش كند، بريشندگي جزئي از جانب ساير اجسام مهمتر ميگردد، در بالاي حد ناپايداري جسم از سياره مادر خود ميگريزد . . . حد ناپايداري براي ماه با خورشيد به عنوان يك عامل اختلالي 106 × 7/1 کیلومتراست اين مسافت چهار برابر فاصله فعلي زمين تا ماه ميباشد و بنابراين ماه در مقابل گريز پايدار است. (زیلیک، 1376،1: 112) اما با دور شده ماه از زمین و گذشتن از حد ناپایداری زمین، تحت جاذبه خورشید به سمت آن حرکت نموده و در آن فرو می رود. و این گونه جمع مکانی خورشید و ماه رخ می دهد. و ماه فروغی نخواهد داشت. 3.2.3. تحولات آینده خورشيد و جمع اوصاف و مکان ماه و خورشید: پنج ميليارد سال بعد، بيشتر هيدروژن موجود در هستة خورشيد گداخته شده و صرف تهيه هليوم خواهد شد. در آن زمان، جاذبه باعث انقباض هسته شده و فشار و دماي آنرا افزايش خواهد داد. هيدروژن شروع به سوختن در پوستة اطراف هسته خواهد كرد. انرژي حاصل از اين گداخت هستهاي در پوسته باعث انبساط لايههاي خارجي خواهد شد تا اينكه خورشيد تبديل به يك غول سرخ شود. هنگامي كه خورشيد منبسط ميشود تا تبديل به يك غول سرخ شود. گازهاي منبسط شده و داغ، رنگ زرد و حرارت خود را از دست داده و قرمز رنگ و سرد خواهد شد؛ اما به خاطر بزرگتر شدن سطح خورشيد درخشندگي آن 1000 هزار برابر افزايش يافته و نور بيشتري ساطع خواهد كرد.
شکل4 – ساختار یک غول سرخ در حالي كه دماي همة ستارگان رشتة اصلي نظير خورشيد تقريباً 15 ميليون درجه سانتيگراد است، دماي هستة غول سرخ حداكثر به حدود 100 ميليون درجه سانتيگراد ميرسد ، ولي دماي سطح غول قرمز از ستارههاي رشته اصلي كمتر است، زيرا سطح غول سرخ فاصله زيادي تا هستهاش دارد. وقتي خورشيد ظرف 5 ميليارد سال غول سرخ بشود، قطرش از 4/1 ميليون كيلومتر به حداقل 200 ميليون كيلومتر افزايش خواهد يافت.در همين حال كه هسته [غول سرخ] آنقدر گرم ميشود كه هليوم براي تشكيل كربني گداخته ميشود. هنگامي كه تمام هليوم گداخته شود. لايههاي بيروني جدا شده و سحابي سيارهاي را تشكيل ميدهند. و هسته نيز بصورت يك ستاره كوتولة سفيد باقي مانده و به تدريج از بين خواهد رفت.تا به كوتوله سياه تبديل شود. ستارگان غول سرخ در اواخر عمرشان لايههاي گازي بيرونيشان را بدور مياندازند و اين لايهها ، پوسته منبسط شوندهاي از گازهاي تابان را تشكيل ميدهند كه سحابي سيارهاي ناميده ميشود. علت نامگذاري اين است كه ويليام وشل، منجم آلماني الاصل [1822-1737]، تصور ميكرد كه اين پوستهها شبيه سيارهاند. شايد از ديد ناظر زميني، اين پوسته گازي به شكل حباب يا حلقه به نظر آيد. اين سحابي با سرعت تقريبي 20 كيلومتر در ثانيه رو به بيرون حركت ميكند و بعد از 25 هزار سال در محيط ميان ستارهاي پراكنده خواهد شد. با مرگ غول سرخ، جرمش 90 درصد كاهش مييابد با كوچك شدن هسته ، مادهاش بيشتر از آنچه كه مواد در زمين فشرده ميشوند، متراكم ميشود. در زماني خاص مادة هسته در برابر فشردگي بيشتر مقاومت ميكند، هسته به كوتولهاي سفيد تبديل ميشود. (شرکت لاله کامپیوتر، 1378)
شکل5 – یک سحابی سیاره نما در صورتي كه منظومه زمين – ماه تا زمان تبديل خورشيد به غول سرخ باقي بماند. قطر اين غول سرخ به 200 ميليون كيلومتر يعني بيشتر از فاصله 150 ميليون كيلومتري زمين تا خورشيد ميرسد و خورشيد، كره ماه و زمين را خواهد بلعيد. و این گونه جمع خورشید و ماه رخ می دهد و برای ماه فروغی نمی ماند. پس اکتشافات و قوانین علمی ثابت می کند امکان اجتماع ماه با خورشید در آینده در هر یک از حالات مختلف وجود دارد.
4. نتایج
یکی از جنبه های هدایتی قرآن کریم، اشارات علمی آن است. اشارات علمی قرآن کریم به صورتهای اعجاز علمی، مطالب شگرف علمی یا اندیشه ساز رشد و پیشرفت علوم بیان شده است. اشارات علمی بویژه بخش اعجاز علمی آن، برای فهم عموم مردم در مسایل طبیعی و ملموس، می تواند موجب تقویت ایمان و در سایه آن هدایت باشد. کره ماه بعنوان نزدیک ترین همسایه، نقش مهمی در زندگی و حیات زمین دارد. قرآن کریم با توجه به پرسش اساسی انسان از سرنوشت خود و جهان هستی، گوشه ای از حوادث آستانه قیامت از جمله وقایع مربوط به سرنوشت ماه را بیان نموده است. نتیجه بررسی وقایع مربوط به سرنوشت ماه از دیدگاه قرآن کریم عبارت است از: 1) شکافتن ماه: چنانکه قرآن کریم می فرماید: «اقتربت السّاعهًْ و انْشَّق القَمَرُ» (سوره قمر، آيه 1) «قيامت نزديك شده و ماه از هم شكافت» در بین مفسرین دو دیدگاه درباره شکافته شدن ماه وجود دارد. در دیدگاه مشهور، این پدیده بعنوان معجزه شق القمر رسول اکرم (ص) پذیرفته شده است و دارای دلایل و شواهد تفسیری و روایی بسیاری می باشد. اما در دیدگاه اقلیت ، شکافتن ماه بعنوان وقوع حادثه ای که در آینده رخ می دهد بیان شده است. که دلایل و شواهد لغوی و تفسیری اندکی می باشد. بهر حال جمع دو دیدگاه امکان پذیر بوده و می توان شکافتن ماه را بعنوان مصادیقی از معجزه شق القمر یا حادثه ای در آستانه قیامت پذیرفت. 2 و 3) بی نور شدن و اجتماع خورشید و ماه: چنانکه قرآن کریم می فرماید: « وَ خَسَفَ الْقَمَرُ (8) وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ » « و ماه تيره شود، (8) و آفتاب و ماه در يك جاى گرد آيند. (9) » در بین مفسرین چند دیدگاه درباره این حادثه وجود دارد: الف) هر دو در كنار هم قرار مىگيرند. (جمع مکانی) ب) هر دو با هم از مشرق طلوع كرده در مغرب غروب مىكنند(جمع زمانی). پ) هر دو در اين صفت كه نور خود را از دست مىدهند جمع خواهند بود (جمع اوصاف). البته جمع این حالات مطرح شده نیز می تواند به صورتی امکان پذیر باشد. 4) پایان حرکت مداری: چنانكه قرآن كريم در سوره رعد آيه 2، لقمان آيه 29، زمرآيه 5 ميفرمايد : «... وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْري لِاَجَلٍ مُسَمًّي...» «خورشيد و ماه را مسخر فرمان خويش ساخت و هر كدام تا سرآمد معيني به حركت خود ادامه ميدهند.» که می تواند اشاره به پایان کلیه حرکات ماه داشته باشد. نتیجه بررسی اکتشافات و قوانین علم نجوم حاکی بر آن است: 1) شکافتن ماه: دلایل تجربی گواه آثار شکافی بر سطح ماه است. همچنین دلایل باستان شناسی گواه آثار تاریخی است که بر شکافتن ماه بعلت معجزه شق القمر حکایت دارد. اما قوانین و اکتشافات علمی نیز شکافتن ماه را در آینده، بعلت نزدیک شدن ماه به زمین یا خورشید و گذشتن از حد روچ تایید می نماید. 2) بی نور شدن ماه: الف) دلایل تجربی حاکی از دور شدن و کند شدن حرکت ماه دارد. اگر اين سير به گونه ای ادامه يابد که با یک گردش زمين بدور خورشيد، كره ماه هم يكبار بدور زمين بگردد آنگاه امكان دارد ماه در مخروط سايه کامل زمين (حالت خسوف) و یا در وضعيت محاق (يا ماه نو) قرار گیرد، و از ديد ناظران زميني ماه تاريك به نظر رسد ب) با توجه به سیر تحولات خورشید که در آینده که بصورت غول سرخ و سپس کوتوله سفید تبدیل می شود. بی فروغ شدن خورشید در پایان عمر و به تبع آن تاریکی ماه ممکن خواهد بود. 3) اجتماع خورشید و ماه: الف) بعلت دور شدن و کند شدن حرکت ماه اگر ماه در محاق دائمی قرار گیرد، اجتماع مکان ظاهری ماه و خورشید صورت می گیرد. ب) به علت دور شدن ماه از زمین اگر ماه از مدار جاذبه زمین خارج شود آنگاه تحت جاذبه خورشید بسوی آن حرکت و برخورد می نماید. در این صورت اجتماع مکان واقعی ماه و خورشید صورت می پذیرد. پ) با توجه به سیر تحولات خورشید که در آینده که بصورت غول سرخ و سپس کوتوله سفید تبدیل می شود. بی فروغ شدن خورشید در پایان عمر و به تبع آن تاریکی ماه، اجتماع وصفی آن ها را در ویژگی تاریکی بدنبال دارد. 4) پایان حرکت مداری: در صورت خارج شدن ماه از مدار جاذبه زمین و حرکت بسوی خورشید و برخورد با آن، پایان حرکت ماه را بدنبال خواهد داشت. با بررسی دلایل تفسیری قرآن کریم و دلایل علمی مشخص می شود تضادی بین پیش گویی قرآن کریم از سرنوشت ماه با اکتشافات علوم تجربی وجود ندارد و این از ویژگی های اعجاز علمی قرآن کریم می باشد.
منابع
الف) کتابهای فارسی :
1. قرآن کریم، ترجمه: محمدمهدی فولادوند، دار القرآن الكريم ( دفتر مطالعات تاريخ ومعارف اسلامى)، تهران، اول، 1415 ق .
2. بی آزار شیرازی ، عبدالکریم، قرآن و طبیعت ( گذشته وآینده جهان )، موسسه نشر زکات علم، تهران، 1376.
3. بیالکو، آ، سیاره ما زمین، ترجمه: لطیف کاشیگر، انجمن فیزیک ایران، تهران، اول، 1372 .
4. دانشنامه ( کتاب تازه دانش همگانی )، ج1، ترجمه: علی دخانیانی و . . .، دانشنامه، تهران، اول، 136.
5. دیکسون، رابرت، نجوم دینامیکی، ترجمه: احمد خواجه نصیر طوسی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران،اول، 1382 .
6. زیلیک، میشل و . . . نجوم و اختر فیزیک مقدماتی، ج1، ترجمه: قنبری، جمشید و . . . ، دانشگاه امام رضا (ع) مشهد، اول، 1376.
7. سیدز، مایکل، اساس ستاره شناسی، ج1، ترجمه: محمد تقی عدالتی، دانشگاه امام رضا (ع)، مشهد، اول،1383.
8. طباطبایی، سیدمحمدحسین، الميزان فی تفسیرالقرآن، ج19، ترجمه: سیدمحمدباقر موسوی همدانی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم ، 1374.
9. طبرسی، فضل بن حسن و مترجمان، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج24، تحقیق: رضا ستوده، انتشارات فراهانی، تهران، اول، 1360.
10. قرشى، سيد على اكبر، قاموس قرآن، ج7، دار الكتب الإسلامية، تهران، ششم، 1412 ه ق.
11 . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج23 و 25، دارالکتب الاسلامیه، تهران، اول، 1374.
12. نظام آبادی، مهدی، ماه و آثار آن بر زمین و زندگی بشر، نجابت، قم، اول، 1387.
13. نظام آبادی، مهدی، مسایل نجومی در قصص قرآن کریم، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک، اراک، 1390.
14. نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، تفسیر موضوعی قرآن کریم، دفتر نشر معروف، قم، 1389.
ب) منابع دیگر:
1. (سی دی ) مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، جامع تفاسیر نور2، دایرة المعارف چند رسانه ای قرآن کریم، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، قم، 1385.
2. (سی دی ) شرکت لاله کامپیوتر، دانستنيهاي فضا و عالم هستي، شرکت لاله کامپیوتر، تهران، 1378 .