بررسی نظریۀ إعجاز الخطی قرآن کریم
چکیده
رسم¬المصحف اصطلاحی است که به قرآن کتابت شده در زمان عثمان اختصاص داده شده است. رسم¬المصحف، در حال حاضر با رسم¬الخط عربی کنونی یا رسم¬الإملاء متفاوت است. نگارش کلمات زیادی از قرآن کریم در رسم¬المصحف با کلمات امروزه عربی تفاوت دارد. از طرفی کلمات همسان دیگری در رسم¬المصحف وجود دارند که به دو رسم متفاوت نوشته شده¬اند. در مورد این تفاوت¬ها نظرات گوناگونی وجود دارد. بسیاری از دانشمندان مسلمان در مورد ویژگی¬های رسم¬المصحف، کتب و مقالات متعدّدی نوشته¬اند. در این بین، برخی از علماء این تفاوت را توقیفی و دارای اسراری از جانب خداوند متعال می¬دانند. در بین این گروه، افرادی وجود دارند که یکی از وجوه إعجاز قرآن را «إعجاز الخطی قرآن کریم» معرفی کرده¬اند. پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی، با استفاده از مطالعه کتابخانه¬ای درصدد است تا بررسی نماید که آیا این نوع رسم¬الخط قرآن کریم می¬تواند معجزه باشد یا خیر. پس از بررسی¬های به ¬عمل آمده، نگارنده به این نتیجه رسید که این نوع رسم الخط قرآنی، مطابق با رسم¬الخط عصر نزول قرآن بوده و در گذر زمان رسم¬الإملاء پیشرفت نموده، ولی کسی رسم¬الخط قرآن را تغییر نداده است. از طرفی وجود واژگان همسان با رسم¬الخط متفاوت را می¬توان دلیلی بر غلط املائی کاتبان وحی و یا وجود یک¬سری سنّت¬های املائی در عصر نزول قرآن، معرفی کرد.
واژگان کلیدی
إعجاز قرآن، توقیفی، رسم ¬الخط، رسم ¬الإملاء، رسم ¬المصحف.
1=- مقدمه= پس از ایجاد کلمۀ «معجزه» و مطرح شدن نظریه¬ی «إعجاز قرآن»، بسیاری از دانشمندان مسلمان و حتّی غیر مسلمان، شروع به معرفی وجوه گوناگون إعجاز قرآن کریم نمودند. یکی از این وجوه که به تازگی در بین کُتُب گوناگون به چشم می¬خورد نظریۀ «إعجاز رسم¬المصحف» می¬باشد. «رسم¬المصحف» یکی از مشکل¬ترین مباحث علوم قرآنی به¬شمار می¬آید که دانشمندان مسلمان از دیر باز تا کنون به ارائۀ ویژگی¬های این نوع رسم¬الخط قرآن پرداخته و نظرات گوناگونی را درمورد آن ارائه داده¬اند. برخی از افراد با خواندن نظرات گوناگون درمورد رسم¬المصحف، گاهاً دچار خلط در آن مباحث می¬شوند. از این روی، نمی¬توان «عدم تغییر رسم¬المصحف»، «توقیفی بودن رسم¬المصحف»، «معجزه بودن رسم¬المصحف» و... را یک موضوع دانست. زیرا شاید برخی از فقهاء فتوا دهند که تغییر رسم¬المصحف حرام است ولی نه به توقیفی بودن رسم¬المصحف معتقد باشند و نه به معجزه بودن آن. برخی دیگر نیز معتقدند که رسم¬المصحف توقیفی است ولی به إعجاز آن اعتقاد ندارند. برخی دیگر نیز هیچ قداستی برای هیچ خطّی قائل نیستند و... . امّا کسانی¬که معتقد به «إعجاز رسم¬المصحف» می¬باشند به توقیفی بودن آن نیز معتقدند و به مراتب، تغییر آن را نیز حرام می¬دانند. نظریۀ «إعجاز الخطی قرآن کریم» یا همان «إعجاز رسم¬المصحف»؛ بیان می¬دارد که رسم¬الخط قرآن کریم، که بسیار متفاوت با رسم¬الخط عربی کنونی می¬باشد، نوعی معجزه است و همانند سایر معجزات پیامبران و همچنین سایر ویژگی¬های قرآن کریم دارای حکمت¬هایی که فقط خداوند متعال از وجود آن¬ها آگاه است. درنتیجه انسان¬ها با عقل¬هایشان از درک آن عاجزند. به علّت این¬که درمورد رسم¬المصحف نظرات بسیار متقاوتی در بین دانشمندان فریقین وجود دارد لذا ضرورت پرداختن به این موضوع و معرفی پیروان هر دیدگاه و ارائۀ دلایلشان در یک مقاله به¬صورت مجزّا به شدّت احساس می¬شود. در این مقاله، نگارنده با روش توصیفی – تحلیلی به دنبال پاسخ دادن به این پرسش است که آیا این نوع رسم الخط قرآن کریم می¬تواند معجزه باشد یا خیر؟ و اگر معجزه نیست، چه توجیهاتی را باید برای این تفاوت¬ها ارائه نمود؟
2- «رسم¬المصحف»
1-2- «رسم» «در زبان عربی و دیگر زبان¬های سامی(آرامی، عبری، سریانی، مندائی)، معنای اصلی «رَسَمَ»، اثر و نشانه¬ای(علامت گذاشتنی) است که پایدار و باقی بماند»(مشکور، ج1، ص294) و «از آن¬جا که فرایند نوشتن، در مراحل نخستین خود در ابزاری انجام می-گرفت که ظهور و ماندگاری بیشتری داشت، به عمل نگاشتن و کتابت نیز «رسم» می¬گفتند»(ابن فارس، ج2، ص393). 2-2- «مصحف» «مصحف» از ریشۀ «صَحَفَ» است که در عربی جنوبی و حبشی به¬معنای نوشتن است(مشکور، ج1، ص477). ولی نوع ابزاری را که تمدّن¬های جنوبی(واقع در یمن) و حبشیان برای نگارش به¬کار می¬برده¬اند(برگه¬ها و اوراق پهن و مسطّح)، سبب شد که واژۀ «صحف» در تبادل فرهنگی جنوب با سرزمین حجاز، معنای مسطّح و ورقه ورقه بودن را با خود انتقال دهد(ابن فارس، ج3، ص334). چنان¬که صحیفه و صحائف به مفهوم ورق و صفحه¬هایی که بر آن می¬نویسند، در ادبیات قدیم عرب نیز به¬کار رفته است(جفری، 287-288). به¬طور کلّی رسم¬الخط بر دو نوع است: 1- رسم¬الإملاء 2- رسم¬المصحف. 3-2- «رسم¬الإملاء» در «رسم¬الإملاء»؛ کلمات، مطابق با تلفّظ و نطق نوشته می¬شوند(مگر در برخی موارد استثنایی). 4-2- «رسم¬المصحف» قرآنی که در زمان عثمان گردآوری شد، به قرآن عثمانی موسوم گردید. این قرآن با رسم¬الخط مخصوص و منحصری که در آن اعمال شده بود، موسوم به «الرسم¬العثمان»، یعنی رسم¬الخط منتسب به عثمان شد. نام دیگر این قرآن «رسم¬المصحف» است، که البته منظور همان مصحف عثمانی است»(عبدالحلیم، ص12). «رسم¬المصحف» که یکی از دانش¬های پیچیده و دشوار علوم قرآنی است، عبارت است از: «نگارش خاص کلمات قرآنی با اسلوب و قواعدی متمایز از رسم¬الخط عربی معمول»(تفکری، ص76). در واقع؛ «رسم¬المصحف؛ آیین نگارش و آداب کتابت قرآن را از طریق روایت بررسی می¬کند. یعنی کتابت مستند به روایت است و معلّمان و مقریان، صورت نوشتاری قرآن را نیز روایت می¬کنند»(سزگین، ج1، ص35). 5-2- تفاوت رسم¬المصحف با رسم¬الإملاء مسلمانان از همان ابتدا دقّت بسیاری نمودند که غیر از قرآن بدان راه نیابد. آن¬ها این ویژگی را تا زمان حاضر نیز حفظ نموده¬اند. یعنی قرآنی را که صحابه نوشته بودند، با همان ویژگی¬ها حفظ کردند. در زمان پیامبر(ص) تا قبل از پیدایش علم صرف و نحو، رسم¬الإملاء عربی با رسم¬المصحف مطابقت داشت. اما زمانی¬که علم صرف و نحو به¬وجود آمد، رسم¬الخط عربی نیز متحوّل گردید و تا امروز رو به پیشرفت نهاده است. از آن¬جا که رسم¬الخط عثمانی یکی از منابع اوّلیه برای رسم¬الخط عربی محسوب می¬شد و از طرفی رسم¬الخط جدید، مسیر متفاوتی را در پیش¬ گرفت، امروزه شاهد تفاوت¬هایی در رسم¬الخط مصحف با رسم¬الخط عربی(رسم¬الإملاء) هستیم. «در حقیقت رسم¬الخط عربیِ معمول تفاوت فراوانی با رسم¬الخط عربی متقدم دارد؛ از این¬رو رسم¬الخط اصیل قرآن، بی¬شَک همان «رسم¬الخط عربی متقدم» است و باید در بررسی¬ها معیار قرار گیرد»(پاکتچی، 21-20). آن¬چه که در این مقاله به¬عنوان تفاوت «رسم¬المصحف» با «رسم¬الإملاء» مدّ نظر نگارنده است، مربوط به دو مبحث می¬شود که نباید آن¬ها را با یکدیگر خلط نمود: 1- تغییر رسم¬الإملاء عربی که ناشی از پیشرفت کتابت بود و عدم تغییر رسم¬المصحف به علّت قداست 2- وجود واژگان همسان با نگارش متفاوت در رسم¬المصحف. 6-2- ویژگی¬های رسم¬المصحف «یکی از دلایل قطعی و تردیدناپذیرِ وجود تفاوت، میان رسم¬المصحف با رسم¬الخط املایی، متأثّر بودن خط کوفی از سایر خطوط است. به¬عنوان نمونه به¬جهت آن¬که خط کوفی از خط سریانی نشأت گرفته بود، تحت تأثیر آن خط، الف در وسط کلمه نوشته نمی¬شد. دلیل دیگر تفاوت در رسم¬المصحف با رسم¬الإملا، عدم آشنایی و تسلّط عرب به فنون خط و روش¬های کتابت، در آن زمان بوده است که جز تعداد کمی از آنان کتابت نمی¬دانستند و خطی را هم که این عدّه¬ی اندک بدان می¬نوشتند، خطی ابتدایی و در حد پایین و اوّلیه بوده است. آثار باقی¬مانده از صدر اوّل، این موضوع را نشان می¬دهد»(ابن خلدون، ص438). افزون بر مطلب بالا، یکی دیگر از مواردی که موجب شده اسن این نوع رسم متفاوت باشد، تأثیر پذیرفتن رسم¬المصحف از ویژگی¬های لهجۀ قریش است. شواهد بسیاری وجود دارد که نشان می¬دهد در لهجۀ قریش «نبر؛ همزه» وجود نداشته است. قریشیان، قرآن را تقریباً بدون همزه قرائت می¬کردند و آثار این حذف در کتابت قرآن توسّط آنان آشکار است. علاوه بر آن، احادیثی نیز وجود دارد که این حقیقت را بازگو می¬نماید. پیامبر(ص) می¬فرمایند: «تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ بِعَرَبِيَّتِهِ وَ إِيَّاكُمْ وَ النَّبْرَ فِيهِ يَعْنِي الْهَمْز»(صدوق، 344 ؛ حرعاملی، ج6، ص220). امام صادق(ع) نیز می¬فرمایند: «الْهَمْزُ زِيَادَةٌ فِي الْقُرْآن»(ابن شعبه حرّانی، 379 ؛ مجلسی، ج75، ص264). عمید زنجانی نوشته است: «شخصی گفت: شنیدم از ابان¬إبن تغلب که گفته: همانا إدای همزه سخت است»(ص74). «کُتّاب قریشی قرآن، آن¬چه را به¬گوش می¬شنیدند، ضبط می¬کردند. بنابراین کلماتی چون «سَألَ، بَؤُسَ و سُئِلَ» که در حجاز تقریباً به¬صورت «سآل، بوس و سیل» تلفّظ می¬شد، را به¬همین صورت اخیر نوشتند(البته بدون نقاط و اعراب و...). پس از چندی که قرآن از محدودۀ قبائل حجازی خارج شد و انتشاری همگانی یافت، مسلمانان غیر قریشی، آن را به لهجۀ خویش، یعنی با حفظ همزه به¬صورت حرف صامت کامل، قرائت کردند. یعنی مثلاً شکل¬های «جیت، سآل و بوس» را «جئت، سأل و بؤس» تلفّظ کردند و همین تلفّظ در همه¬جا رایج شد. امّا کسی از علما و خط¬شناسان و کُتّاب را یارای آن نبود که در نوشتۀ قرآن مقدّس تغییری ایجاد نماید؛ یعنی علائم مصوّت¬های بلند را برداشته و به¬جای آن شکلی که نمایش¬گر همزه باشد را قرار دهد و به همین جهت بود که از نقطه یاری گرفتند. امّا می¬دانیم که در قرن¬های اوّلِ اسلام، نقطه¬هایی که در زیر و زِبَر حروف قرار می¬دادند نمایشگر حرکات بود لذا برای این¬که نقطۀ علامت همزه با نقطه¬های حرکات اشتباه نشود، آن¬را به رنگ دیگری بر روی «ی،و،ا» قرار می¬دادند. این روش نقطه¬گذاری تا حدود قرن پنجم هجری نیز رواج داشت. از آن¬پس علامتی را که ظاهراً از «ع» اقتباس شده به¬جای نقطه¬های رنگین قرار دادند که تا به امروز مورد استعمال است»(آذرنوش، 144-143). مطالبی که ارائه گردید مواردی بود که باعث این تفاوت در این دو نوع رسم الخط شده است. ابو عمرو دانی(م444ق) خصوصیات رسم¬الخط عثمانی را با جزئیّات در کتاب خود موسوم به المقنع آورده است که همواره منبعی ارزشمند برای این علم است. سیوطی نیز قواعد رسم¬الخط عثمانی را در شش بند ذیل معرفی کرده است(1380، ج2، ص535). 1- حذف؛ «ياء» از نداء حذف شده است. همانند: (يأيّها النّاس)، (يأدم)، (يرب)، (يعبادى) و... 2- زیاده؛ «الف» در بین «جیم» و «یاء» افزوده شده است. همانند: (جِایء)(فجر/23) و... 3- بدل؛ «تاء» گِرد(مقطوعه) در برخی از مواقع به «تاء» مفتوحه بدل شده است. همانند (نعمت)(مائده/11) و... 4- وصل و فصل؛ «کُلّما» در همه¬جا متّصل نوشته شده است مگر در (کُلَّ ما)(نساء/91 ؛ مؤمنون/44) و... 5- آن¬چه دو قرائت در آن هست و مطابق یکی از آن دو نگارش شده است؛ (مَلِک)(حمد/4) و... 6- همزه؛ اگر ما قبل آن ساكن باشد حرف آن حذف مىگردد، مانند: «يسئل»(بقره/189) و «لا تجأروا»(مؤمنون/65) مگر «النّشأة» و «موئلا» در سورة الكهف و...
3- نظرات دانشمندان مسلمان درمورد رسم¬المصحف
رسم¬الخط کنونی قرآن و به عبارت دیگر «رسم¬المصحف» و یا «رسم¬العثمان»، مشکلات فراوانی را در امر قرائت به¬ویژه برای مبتدیان ایجاد کرده است. مثلاً زمانی¬که قاری قرآن به کلمۀ «الرّحمن» میرسد متحیّر میماند آن را به چه صورت بخواند، چون حرف الف را بعد از میم مشاهده نمیکند؛(حذف). یا در کلمۀ «اولئک»، طبق آموزه خود، واو را بعد از همزه تلفظ میکند، با اینکه قرائت صحیح به او رخصت چنین کاری را نمیدهد، و علاوه بر این بعد از لام نیز حرف الف دیده نمیشود، و مشکل دو چندان میگردد؛(اضافه و حذف). بدین¬سان در کلمۀ «مائة»(النور/2) ناگزیر باید طبق رسم قیاسی الف را اظهار و تلفظ کند با اینکه نباید آن را به تلفظ در آورد؛(زیادت) و... . برای رفع این موضوع، برخی از علماء بر این عقیده هستند که بهتر است قرآنی بر اساس اصول رسم¬الإملاء نگارش شود تا قرائت آن برای سایرین راحت باشد. برخی دیگر نیز معتقدند که این نوع رسم¬المصحف توقیفی بوده و هرگونه تغییر در آن حرام است. برخی دیگر نیز پا را از این هم فراتر نهاده و معتقدند که این نوع رسم¬الخط معجزه است. البته برخی هم همچون رؤوف شلبی در این امر سکوت کرده¬اند و می¬گویند نمی¬شود در این باره اظهار نظر کرد(ص993). در ذیل به این نظرات پرداخته می¬شود. البته باید توجّه نمود که هریک از این سه دیدگاه کاملاً با هم متفاوت می¬باشند و به همین دلیل است جدا از هم آورده می¬شوند. 1-3- موافقان تغییر رسم¬المصحف براساس فتوایی که آقای عظیمی در سال 1387 شمسی از مراجع تقلید قم نموده¬اند، همگی بر عدم توقیفی بودن «رسم-المصحف» اذعان نموده¬اند و تنها ملاک را بی¬غلط بودن قرآن می¬دانند. 1- آیت الله صافی گلپایگانی؛ «املاء روز را مقدّم بر رسم¬المصحف می¬دانند و دلیل آورده¬اند که رسم¬المصحف در بسیاری از موارد، سبب اشتباه و غلط خواندن می¬شود»(htttps://www.porseman.com). 2- آیت الله شیخ مجتبی تهرانی؛ «املاء روز را به¬خاطر سهولت در آموزش قرآن کریم و نیز تناسب بیشتر این شیوه نگارش با تلفّظ حروف را بهتر می¬دانند»(htttps://www.porseman.com). 3- آیت الله شبیری زنجانی؛ «انتخاب روش را بستگی به شرایط محل آموزش قرآن و شرایط دانش¬پژوهان می-داند»(htttps://www.porseman.com). 4- آیت الله مکارم شیرازی؛ «املاء روز را بهتر می¬دانند و تفاوت¬ها(در رسم¬المصحف) را ناشی از اغلاط املائی کاتبان وحی پنداشده و راه علاج آن را تغییر رسم¬الخط قرآن برمی¬شمرند»(ص55). 5- آیت الله معرفت(ره) می¬نویسد: «با توجّه به گسترش اسلام در اقصا نقاط جهان و لزوم استفاده همۀ مسلمانان از قرآن کریم باید تغییری در رسم¬الخط قرآن ایجاد کرد. وی تأکید دارد: نگارش قرآن باید با رسم¬الخط¬هایی باشد که مسلمانان سایر نقاط جهان نیز قادر به خواندن و بهره¬بردن از آن باشند. هم¬اکنون 700 غلط رسم¬الخطی در قرآن کریم وجود دارد»(ج1، ص388). 6- آیت¬الله جوادی آملی در دیدار با جمعی از اعضای مرکز نشر و طبع قرآن کریم می¬فرمایند: «این به¬معنی تعصّب جامد است که ما یک غلط را نگه بداریم و نگوییم این غلط است و خودمان غلط¬پذیر باشیم. ایشان می¬فرمایند: در آیۀ کریمۀ «أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ»(انفال/41) باید أنّ ما نوشته شود نه «أنّما». ما باید بگوییم این غلط است(یک)، ما فعلاً با شما هماهنگیم(دو)، در جلسات علمی راه غلط بودن را ثابت کنیم(سه)، امیدواریم شما در آینده تغییر جهت بدهید(چهار)، باهم یک قرآن چاپ بکنیم(پنج) و این «أنّما» را بنویسیم «انّ ما»(شش). اگر بیاییم به¬جای حفظ وحدت، تعصّب را به¬جای تحقیق بنشانیم و هیچ حرف نزنیم این نارواست. الآن این قرآن اسیر دست این¬هاست. خب کدام محقّق هست که بین «أنّما» و «أنّ ما» فرق نمی¬گذارد. ما از این موارد خیلی داریم. ما یک «کلَّما» داریم و یک «کلُّ ما» این¬ها خیلی با هم فرق دارند. بنابراین ما باید چکار کنیم؟ یکی این¬که قرآن ما همین است، یکی این¬که چون از سابق، خطّ کوفی یک نحو دیگر بود اشتباه نمی¬کردند ولی الآن اشتباه است؛ ما باید این را درست بنویسیم طوری باشد که معنا عوض نشود وگرنه اسرار و جمود بر رسم¬الخطّ فعلی بیش از یک تعصّب نیست. ایشان در پایان می¬فرمایند: کتابت به رسم¬المصحف قطعاً جایز است و بسیاری از علما گفته¬اند واجب است و احتیاط هم اقتضاء می¬کند که در جهان اسلام شق اعضای مسلمین نکنیم و مخالف با دیگران چیزی ننویسیم، بسیاری از علمای مصری، قرآن چاپ جمهوری اسلامی را دیدند و با وجود این¬که از نظر رسم با قرآن¬های خودشان متفاوت بوده، گفتند اگر براساس مراجع رسم، نگاش شده باشد، از نظر ما هم درست است»(به نقل از: http://portal.esra.ir). 7- ابن قتیبه(303ق) می¬نویسد: «اگر نبود که مردم به این سه حرف(الصلوۀ، الزکوۀ و الحیوۀ) عادت کرده¬اند و نمی¬توان با آن مخالفت نمود، بهترین چیز نزد من این بود که همۀ این¬ها را با الف بنویسند»(زرقانی، ج1، ص679). وی «علّت پیروی از رسم عثمانی را فقط جهت تیمّن می¬داند»(ابن قتیبه، ص41-40). 8- قاضی ابوبکر باقلانی(403ق) کتابت مصحف را با املایی که در غیر مصاحف استعمال می¬شود جایز دانسته و می¬نویسد: «خلاصه این¬که کسی¬که ادّعا می¬کند رسم معیّنی برای مردم واجب است، او باید برای ادّعای خود حجّتی بیاورد و حال آن¬که حجّتی ندارد»(زرقانی، ج1، ص373). 2-3- مخالفان تغییر رسم¬المصحف برخی از علماء مخالف تغییر در رسم¬المصحف هستند و معتقدند که این نوع رسم الخط باید حفظ شود. در این مقاله ما این گروه را از گروه موافقان توقیفی بودن رسم¬المصحف جدا نمودیم، همان¬گونه که مخالفان توقیفی بودن آن را نیز از این¬ها جدا نموده¬ایم. زیرا برخی از این افراد به دلایلی همچون؛ حفظ وحدت بین مسلمانان، اعتبار مصاحف کشور خود، وجود یک مصحف مشترک در دنیا، از بین بردن دست¬بردهای بیشتر در قرآن و... مخالف تغییر در رسم¬المصحف هستند نه توقیفی بودن آن. این گروه عبارتند از: 1- امام خمینی(ره): «احوط آن است که از آن¬چه در ثبت و ضبط قرآن کنونی در دست مسلمانان است تخلّف نشود»(خمینی(ره)، ج1، ص152). 2- رهبر عظیم¬الشأن انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه¬ای(مد ظله العالی) می¬فرمایند: «مسئلۀ رسم¬الخط نیز بسیار مهم است ... کیفیت نگارش کلماتی¬که مقرئین قدیمی ذکر کرده¬اند و معیّن کرده¬اند که این¬طور نوشته شود، مثلاً ابرهم یا ملک؛ یعنی الف را محذوف می¬دانستند، این¬ها را باید رعایت کرد. در گذشته رعایت نمی¬کردند ... بر خلاف مصحف است عوض کردن آن¬ها. پس باید رعایت شود»(به نقل از نجفی جوان، ص172). 3- علامه حسن¬زاده آملی می¬نویسد: «رسم¬الخط قرآن، سماعی است نه قیاسی؛ یعنی ما حق نداریم که مطابق صرف و نحو قرآن را تغییر دهیم. ایشان می¬فرماید مخالفت با رسم¬الخط قرآن، حرام بیّن است. زیرا رسم¬الخط قرآن از شعائر دین و حفظ شعائر نیز واجب است»(همان). 4- مرحوم مصطفی خمینی(ره) نوشته است: «در امری مانند قرآن در حفظ آن¬چه که از قدما به ما رسیده است، باید جانب تشدید را رعایت نموده تا مبادا در آن تحریفی صورت گیرد»(مصطفی خمینی، ص453). 5- «کارشناسان مرکز طبع و نشر قرآن کریم معتقدند: اگر قرار باشد هر کشوری نگارش قرآن کریم را با این استدلال که برای مردم قابل فهم و آسان¬تر است، تغییر دهد، به¬هیچ¬وجه به صلاح نیست و موجب مخدوش شدن این گنجینۀ عظم گذشتگان خواهد شد. کتابت قرآن کریم به روش رسم¬المصحف، میراثی است که از گذشتگان به دست ما رسیده و از این رو، پاس داشتن این میراث قدیمی امری ضروری است. از آن¬جا که اهل سنّت به¬شدّت نسبت به کتابت قرآن کریم به شیوۀ رسم¬المصحف حسّاسیت دارند، اگر شیعیان برخلاف این مسأله قرآن را نگارش کنند، خود را در معرض تهمت تحریف قرآن قرار داده¬اند. باید درنظر داشت که دلیل تأکید مرکز طبع و نشر قرآن مبنی بر نگارش قران به¬شیوه رسم¬المصحف، توقیفی بودن آن نیست؛ بلکه به¬دلیل مصالح جهان اسلام، لازم است کتابت کلمات یکسان باشد. همچنین با درنظر گرفتن برخی مسائل علمی و تخصصی، اگر ما نیز رسم¬المصحف را در کتابت قرآن رعایت کنیم، این امر موجب می¬شود، قرآن¬های چاپ ایران اعتبار جهانی پیدا کند و از طرفی کتابت قرآن براساس رسم¬المصحف باعث می¬شود که کلمات، قرائت¬های مختلف را اصطلاحاً تحمّل کنند»(http://www.teh-aliebneabitaleb.ir). «آن¬ها طی نامه¬ای به شماره 10845-499-4 در مورخ 30/08/1390 به اعضای خود رعایت قواعد «رسم¬المصحف» را الزامی دانسته¬اند»(htttps://www.porseman.com). 5- از دانشمندان اهل سنّت، آن¬هایی که مخالف تغییر رسم¬المصحف هستند، اغلب به توقیفی بودن آن معتقدند. مگر این¬که از برخی از نوشته¬های آن¬ها غیر از آن فهمیده شود. به عنوان نمونه سیوطی با سند خود از ابن اشته نقل می¬کند؛ هنگامی¬که عبدالاعلی بن عبید الله بن عامر قرشی از نگارش قرآن فارق شدند آن را نزد عثمان آوردند سپس عثمان نگاهی به مصحف کرد و گفت: «أحسنتم و أجملتم، أرى شيئا سنقيمه بألسنتنا»(سیوطی، 1421، ج1، ص552). این به معنای آن است که عثمان برخی از اشتباهات را در مصحف دید و دستور نداد که آن¬ها را برطرف نمایند، بلکه گفت عرب آن را با زبانش صحیح قرائت می-کند. از این جمله نمی¬توان توقیفی بودن رسم¬المصحف را برداشت نمود و شاید علّت اصلاح نکردن آن، کمبود زمان، نبود وسایل نگارشی، نبود پوست و... باشد. 6- ابوبکر احمد بن حسین بیهقی(458ق) در شعب الایمان چنین می¬نویسد: «کسانی¬که مصحفی را می¬نویسند، سزاوار است که بر هجایی که مصحف را با آن نوشته¬اند محافظت کنند و با پیشینیان مخالفت ننمایند و چیزی از آن را تغییر ندهند، چون آن¬ها در مقایسه با ما علم افزون¬تر و قلب و زبان صادق¬تر و امانت¬داری بیشتری داشتند؛ بنابراین نباید بر خود این گمان را ببریم که اشتباهات آنان را تصحیح کنیم»(قدوری حمد، 181-180). از این جملۀ بیهقی، فهمیده می¬شود که صحابه اشتباه املائی داشته¬اند نه این¬که رسم¬المصحف توقیفی باشد، زیرا کلمۀ اشتباه با توقیفی بودن سازگار نیست. 7- ابوحنیفه(150ق) معتقد است: «سزاوار است که مصحف، جز به رسم عثمانی نوشته نشود»(صادق الرافعی، ج1، ص42). 8- دانی دربارۀ فتوای مالک بن انس(م179ق) درمورد رسم¬المصحف چنین می¬گوید: «از امام مالک دربارۀ کسی¬که بخواهد در این زمان مصحفی بنویسد سؤال شد که آیا جایز است مطابق با حروفی که مردم در این زمان آن را ایجاد کرده¬اند بنویسند؟ وی پاسخ داد: من آن را جایز نمی¬دانم مگر این¬که براساس رسم¬الخط نخستین[زمان صحابه] نوشته شود»(دانی، ص9). 9- احمد بن حنبل(241ق) هم فتوا داده است: «مخالفت با مصحف امام حتّی در یک واو، یاء، الف و مانند آن حرام است»(زرکشی، ج1، ص379). 10- قال طبری: «لیس لأحدٍ خلاف رسوم مصاحف المسلمین»(ج1، ص330). 3-3- توقیفی بودن رسم¬المصحف 1-3-3- موافقان این دیدگاه زرقانی در مناهل العرفان، درمورد توقیفی بودن رسم¬المصحف از سوی علماء ادّعای اجماع می¬کند: «نُسب هذا القول فی بعض کتب علوم القرآن و کتب الرسم المتأخّره لجمهور العلماء»(ج1، ص337). امّا به¬صورت موردی می¬توان به افراد ذیل اشاره نمود. 1- شافعی(204ق) نیز گفته است: «کلمۀ «ربا» با واو نوشته می¬شود، چنان¬که در رسم عثمانی آمده و در قرآن با یاء و الف نوشته نمی¬شود زیرا این روش سنّت متبعه¬ای است»(سیوطی، به نقل از پایان نامه نقش جغرافیای فرهنگی کاتبان وحی در کتابت قرآن ص176). 2- زمخشری نیز در کشاف نوشته است: «خط المصحف سنّۀ لا تغیّر»(ج3، ص265). 3- از کلام ابو عمرو دانی(ص10)، سیوطی(ج4، ص168)، کردی(ص162)، مراکشی(ص30)، مارغنی(ص42)، زرقانی(ج1، ص337)، لبیب السعید(ص295 به بعد)، حدّاد(ص77)، حبیب الله شنقیطی(ص13) و... نیز همین بر می¬آید. 4- افرادی هم که معتقد به «إعجاز رسم¬المصحف» می¬باشند نیز می¬بایست قبل از آن به توقیفی بودنش معتقد شده باشند. افرادی همچون: دبّاغ(سجلماسی، ص88-87)، کسایی(ارکاتی، ج1، ص12) و... 2-3-3- ادلّه آن¬ها 1- استناد به آیات﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴾(حجر/9) و ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لَّا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَين يَدَيْهِ وَ لَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيد﴾(فصلت/41و42). زیرا این آیات دلالت می¬کند بر این¬که خداوند متعال خود را مکلّف بر حفظ قرآن دانسته است و هیچ باطلی، از هر نوعی در قرآن راه ندارد(سامرالنص، ص7-5). 2- استناد به برخی از روایات، به عنوان نمونه در مورد «الف» در بین حرف «باء» و «سین» در «بسم یا باسم» به این روایت استناد کرده¬اند که «رسول خدا(ص) به معاویه در نگارش «بسمله» فرموده است: لیقه در دوات قرار ده، قلم را کج کن، باء بسمله را بر فراز، و دندانههای سین را از هم جدا ساز، و میم را کور و تو پر ننگار و...»(سمعانی، 170 ؛ قاضی عیاض، ج1، ص357). زید بن ثابت می¬گوید: «رسول خدا(ص) می¬فرمود؛ هرگاه بسم الله الرحمن الرحیم را می¬نگاری، «سین» را واضح و روشن بنویس(یعنی دندانه¬های سین را مشخص نما)»(متّقی هندی، ج10، ص244). در تعلیمی دیگر فرموده¬اند: ««باء» بسم الله الرحمن الرحیم را کشیده و بلند بنگار و دندانه¬های سین را مشخّص بنویس و میم را کور و تو پُر ننویس»(شهید ثانی، ص179). 3- برخی معتقدند رسم قرآن توقیفی است و پیامبر(ص)، صحابه را ملزم به نگارش این¬چنینی قرآن نموده است و همان قرآن را ابوبکر در زمان خود جمع کرد و منبع نگارش قرآن در زمان عثمان گردید(شنقیطی، ص13). یعنی پیامبر(ص) شخصاً بر نگارش قرآن نظارت داشته است. 4- «اجماع صحابه و تابعین و بعد از آن¬ها بر استحسان رسم عثمانی و منع آن¬ها از مخالفت با آن»(ابو عمرو دانی، ص164 ؛ زرکشی، ج1، ص379 ؛ مارغنی، ص42 ؛ زرقانی، ج1، ص377 ؛ بریکان، ص307). 4-3- توفیقی اجتهادی بودن رسم¬المصحف بسیاری از علماء اهل سنّت معتقدند که کتّاب وحی از قواعد رسم الخط زمان خود پیروی می¬کرده¬اند. یعنی آن¬ها از اصول کتابت پیروی می¬کرده¬اند نه از تعالیم پیامبر(ص)(فرّاء، ج2، ص439 ؛ ابن قتیبه، ص57). درنتیجه رسم¬المصحف نمی¬تواند توقیفی باشد. البته هرچند که معتقد به توقیفی بودن رسم¬المصحف هستند ولی نمی¬توان گفت که معتقد به تغییر رسم¬المصحف نیز می¬باشند. درنتیجه نگارنده این افراد را از معتقدان به تغییر رسم¬المصحف جدا نموده است. 1-4-3- موافقان این دیدگاه ابن خلدون(808ق) می¬نویسد: «خط عربی در آغاز اسلام به نهایت احکام و اتقان و خوبی نرسیده بود و شاید در مرحلۀ متوسّطی هم قرار نداشت، لذا از رسم¬های آن با رسم صناعت خط در پیش از آن مخالفت دارد... در این¬باره به سخن افراد ناآگاه توجّه نکن که می¬گویند اصحاب صنعت خط را به¬خوبی می¬دانستند»(ابن خلدون، ج2، ص965). از علمای قدیم اهل سنّت، افراد ذیل نیز به این قول تصریح نموده¬اند: باقلانی(ج2، ص148)، العز بن عبدالسلام(ص173) و شوکانی(ج1، ص294). و از معاصرین آن¬ها می¬توان به افراد ذیل اشاره نمود: محمد طاهر کردی(ص110-101)، صبحی صالح(ص277)، قدوری حمد(ص198)، ابراهیم ابیاری(ص149)، صالح محمد عطیه(ص46)، کامل موسی و علی دحروج(ص49)، محمد ادیب نابلسی(ص12) و موسی شاهین لاشین(ص81). 2-4-3- ادلّه آن¬ها 1- این¬که رسم الخط قرآنی توقیفی است نیاز به دلیل دارد و هیچ دلیل قطعی در قرآن و سنّت پیامبر(ص) بر این امر وجود ندارد. آیات (حجر/9) و (فصلت/41و42) نیز بر عدم تحریف قرآن دلالت دارند نه بر رسم¬الخط قرآن کریم. 2- روایاتی را که از پیامبر(ص) نقل کرده¬اند دارای معایب ذیل هستند: • با امّی بودن پیامبر(ص) ناسازگار است. • «اگر بر فرض، جریان مذکور درست باشد مربوط به رسم الخط قرآن نیست»(حجّتی، ص5). • معاویه و پدرش ابو سفیان در فتح مکّه اظهار اسلام کردند، او علاوه بر این¬که از «طلقاء» به¬شمار میرفت در زمرۀ «مؤلّفة قلوبهم» قرار داشت که در برابر اظهار اسلام، مزد و بهاء دریافت میکردند. • برخی از اساتید و بزرگان حدیث اهل سنّت(همچون اسحاق بن راهویه؛ استاد بخاری) گفته¬اند که هیچ چیزی در فضائل معاویه، صحیح نیست(ابوریه، ص128). • برخی نیز همچون ابوریه گفته¬اند که «معاویه حتی یک کلمه از قرآن را ننگاشت»(همان، ص130) ، تا چه رسد به اینکه آیهای را نوشته باشد و یا بالاتر از آن از کتّاب وحی به شمار آید. 3- روایات زیادی وجود دارد که نشان می¬دهد که کتّاب وحی در نگارش برخی از کلمات قرآن با هم اختلاف داشتند. زیرا عثمان به آن¬ها گفته بود که هرگاه با زید بن ثابت درمورد قرآن دچار اختلاف شدید، آن را به زبان قریش بنویسید زیرا قرآن با زبان آنها نازل شده است(طبری، ج1، ص24). 4- محمد کردی می¬نویسد: اگر این رسم توقیفی است، می¬بایست نام آن رسم¬النبوی باشد نه رسم¬العثمانی. وقتی می¬گوییم رسم¬العثمانی یعنی رسمی که منسوب به عثمان است(ج1، ص104).
4- نظریۀ إعجاز رسم الخط قرآن کریم
نظریۀ «إعجاز الخطی قرآن» مسئلۀ بسیار تازه¬ای است که هیچ¬یک از علما متقدم به آن تصریح نکرده¬اند. شاید قدیمی¬ترین متنی که به این موضوع اشاره داشته باشد؛ نقل صاحب نثر المرجان از صاحب الخزانه است که او این جمله را به کسایی نسبت داده است: «فی خط المصحف عجائب و غرائب تحیّرت فیها عقول العقلاء و عجزت عنها آراء الرجال البلغاء و کما أن لفظ القرآن معجز فکذلک رسمه خارج عن طوق البشر»(ارکاتی، ج1، ص12 ؛ قدوری حمد، ص203) و شاید شروع کنندۀ این امر ابن البنا مراکشی باشد که مخالفت ظواهر رسم قرآن را با رسم املائی تفسیری اشاری و صوفیانه نموده است(مراکشی، ص32 ؛ قدوری حمد، صص231-228). امّا اغلب دانشمندان اوّلین کسی را که این موضوع را مطرح کرد عبدالعزیز دبّاغ(1131ق) می¬دانند و به جوابی که به شاگردش احمد بن مبارک سجلماسی درمورد رسم¬المصحف داد استناد می¬کنند. او گفت: «صحابه ودیگران به اندازه سر مویی در رسم-المصحف دخالت نداشته¬اند و آن، صرفاً توقیفی و تعیین شده از جانب پیامبر(ص) است اوست كه فرموده به این شكل تدوین شود، جایی با الف زاید و جایی بدون الف، آن را بنویسند زیرا این¬ها اسراری است كه عقل ها بدان راه نمی¬برد و سرّی از اسرار خداست كه خاص كتاب عزیزاوست، نه دیگر كتاب¬های آسمانی همان¬گونه كه نظم قرآن معجزه است، رسم¬الخط آن نیز معجزه می¬باشد عقل ها چگونه به سرّ آوردن الف در «مائه» و حذف آن از «فئه» و اضافه كردن «یا» به «باید» و «بایكم» و نوشتن آن¬ها به صورت «بایید» و «باییكم» پی می¬برد؟ و یا چگونه می¬توان فهمید كه چرا در كلمه «سعوا» در سوره حج با الف نوشته می شود، ولی همین كلمه در سوره سبا بدون الف «سعو» نوشته می¬شود؟ باز چرا كلمه «عتوا» در هرجا كه باشد با اضافه الف و تنها در سوره فرقان، بدون الف و به صورت «عتو» نوشته می شود؟ و از همین قبیل است سر زیادت الف در «آمنوا» و حذف آن از «باؤ» و «جاؤ» و «تبوؤ» و «فاؤ» در سوره بقره تمام این¬ها، اسرار الهی و اغراض حكمت آمیز پیامبر(ص) است كه بر مردم پوشیده می¬باشد، زیرا این¬ها اسرار باطنی است كه جز از طریق موهبت الهی، قابل درك نیست و مانند الفاظ و حروف مقطعه¬ای است كه در اوایل سُوَر است و دارای اسراری بزرگ و معانی بسیاری است كه بیش¬تر مردم بدان اسرار پی¬نمی برند و چیزی از معانی الهی كه بدان¬ها اشاره شده، درك نمی¬كنند و رسم¬الخطی كه در قرآن به¬كار رفته از همین قبیل است»(سجلماسی، 88-87). 1-4- موافقان إعجاز الخطی قرآن بعد از دبّاغ است که می¬بینیم بحث «إعجاز الخطی قرآن» یا همان «إعجاز رسم الخط قرآن» یا «معجزه بودن رسم¬المصحف» در بین آثار دانشمندان اهل سنّت بسیار به چشم می¬خورد تا این¬که برخی از آن¬ها در عناوین کتاب¬هایشان از کلمۀ «إعجاز» استفاده کرده¬اند. به¬عنوان نمونه «رسم القرآن المعجز بخصائصه و ظواهره و اسراره اثر عاطف امین قاسم ملیجی»، «الاعجاز القرآنی فی رسم العثمانی اثر عبدالمنعم کامل شعیر»، «رسم القرآن معجز کلفظه و لا یمکن تغییره اثر محمد سامر»، «اعجاز رسم القرآن و اعجاز التلاوۀ اثر محمد شملول». برخی دیگر نیز هرچند که از کلمۀ «اعجاز» در آثارشان استفاده نکردند امّا عنوان و محتوای کتاب¬هایشان دلالت بر همین موضوع دارد. به¬عنوان نمونه «ارشاد الحیران الی معرفۀ ما یجب اتباعه فی رسم القرآن اثر محمد بن علی بن خلف حسینی مشهور به حدّاد(1357ق)»، «إیقاظ الاعلام لوجوب اتباع رسم¬المصحف الامام عثمان بن عفان أثر محمد حبیب الله بن عبدالله شنقیطی(1362ق)»، «سمیر الطالبین فی رسم و ضبط الکاتب المبین اثر علی بن محمد ضبّاع(1380ق)»، «خصوصیات رسم العثمانی للمصحف الشریف اثر عبدالعظیم المطعنی(1429ق)» و «الجلال و الجمال فی رسم الکلمۀ فی القرآن اثر سامح القلینی». به¬عنوان نمونه؛ محمد شملول می¬نویسد: «کلمۀ القرآنیه معجزۀ فی کتابتها و معجزۀ فی ترتیلها و معجزۀ فی بیانها»(ص8) و شنقیطی نیز همین مفهوم را با الفاظ دیگری می¬رساند: «خط القرآن العظیم معجز لسائر الانس و الجن کنظم لفظه»(ص36). این موضوع تا جایی پیش رفت که برخی از شعرا درمورد آن اشعاری سرودند. به¬عنوان نمونه، محمد العاقب الجکنی(1312ق) در منظومه¬اش «کشف العمی فی رسم¬المصحف» می¬نویسد(ص4): رسم¬القرآنِ سنّۀٌّ متبعۀ / کما نَحَا اهلُ المَناحِی الاربعۀ لأنّهُ إمّا بِأمرِ المصطفی / أو بِإجتماعِ الرّاشدینَ الخلفا و کُلُّ من بدّلَ منه حرفاً / باءَ بِنارٍ أو عَلیها أشفی و الخطُّ فیه معجِزٌ لِلنّاس / و حائدٌ عَن مُقتَضی القیاس لا تهتدی لسِرّه الفُحُول / و لا تَحومُ حولَه العقول قد خَصَّه اللهُ بتلکَ المنزله / دونَ جمیعِ الکُتُبِ المُنَزَّله لِیَظهَرَ الإعجازُ فی المرسومِ / منه کما فی لفظِهِ المنظومِ 2-4- دلائل موافقان این دیدگاه معتقد بودن به إعجاز الخطی قرآن منوط به اعتقاد به توقیفی بودن رسم¬المصحف است. به عبارت دیگر، توقیفی بودن رسم-المصحف شرط لازم و نه کافی برای إعجاز الخطی قرآن است. یعنی اگر بپذیریم که رسم¬المصحف وجهی از وجوه إعجاز قرآن است، لزوماً توقیفی و وحی بودن آن را نیز پذیرفته¬ایم. ولی اگر بگوییم رسم قرآنی توقیفی و وحی است لازم نیست که حتماً معجزه باشد زیرا هر آن¬چه که وحی باشد لزوماً معجزه نیست. ادلّه توقیفی بودن رسم¬المصحف را بیان نمودیم ولی همۀ آن¬ها نمی¬توانند دلایل معجزه بودن آن نیز باشند. در ذیل دلایلی را که صاحبان این دیدگاه بیان نموده¬اند را ذکر می¬کنیم. 1- بسیاری از این افراد، به قول دبّاغ به شاگردش احمد بن مبارک سجلماسی استناد می¬کنند. 2- برخی دیگر نیز معتقدند که ظواهر رسم عثمانی با قواعد رسم اصطلاحی مخالفت دارد، زیرا کاتبان مأمور بودند این¬چنین بنویسند(ابراهیم صالح، ص85). 3- برخی دیگر، برای استناد کرده¬اند که رسم الخط قرآن کریم با بقیّه نوشته¬های عصر نزول قرآن، همچون نامه¬های پیامبر(ص) به سایر ملوک و همچنین اسماء سُوَر متفاوت است(شملول، ص53-52). 3-4- مخالفان إعجاز الخطی قرآن همان¬طور که گفته شد؛ شرط معجزه بودن رسم¬المصحف، توقیفی بودن آن است. یعنی تمام افرادی که برای هیچ خطّی قداستی قائل نیستند و معتقد به تغییر رسم¬المصحف می¬باشند و همچنین افرادی¬که به توقیفی بودن رسم¬المصحف معتقد نیستند به طریق اولی به إعجاز آن نیز معتقد نیستند. امّا در ذیل فقط افرادی را که به صراحت در این¬باره اظهار نظر کرده¬اند معرفی می-نماییم. • صبحی صالح در کتاب «مباحث علوم قرآنی». • غانم قدوری حمد در کتاب «رسم¬المصحف دراسۀ تاریخیۀ لغویۀ». • محمد طاهر کردی در کتاب «تاریخ القرآن». • محمد بن سید محمد بن مولای(در تعلیقه¬اش بر کتاب رشف اللمی، ص22). • زید عمر مصطفی(در بحثی به عنوان رسم¬المصحف بین التحرز و التحرر، ص81 به بعد). • حمد خالد شکری(در بحثی به عنوان حکم التزام به قواعد رسم¬المصحف و ضبط آن). 4-4- دلایل مخالفان این دیدگاه تمامی نظرات مخالفان توقیفی بودن رسم¬المصحف را نیز می¬توان در این قسمت افزود. زیرا رسم¬المصحفی که توقیفی نباشد، نمی¬تواند معجزه باشد. امّا در ذیل به¬صورت تخصّصی نیز به آن جواب می¬دهیم. 1- کسانی¬که به «إعجاز الخطی قرآن» معتقد هستند، پیش از آن می¬بایست به «معجزه» معتقد باشند. معجزه عبارت است از: «امر خارق¬عادتی که همراه با تحدّی و سالم از معارضه باشد»(تفتازانی، ج5، ص11). امّا هیچ نصّی از قرآن و هیچ روایتی از معصومان(ع) و هیچ تصریحی از دانشمندان متقدّم و متأخّر، بر خارق¬العاده بودن نوع نگارش قرآن وجود ندارد. از طرفی این نوع رسم¬الخط سالم از معارضه نیست و همچنین خداوند متعال به آن تحدّی ننموده است. قائلان به «معجزه» می¬دانند که در تحدّی می¬بایست حتماً از جانب خداوند متعال بر آن سندی وجود داشته باشد و به همین دلیل است که با وجود الهی بودن تورات و انجیل، آن کتاب¬های آسمانی را معجزه نمی¬دانند. 2- با مطالعۀ کتاب¬های عهدین، اشعار عرب جاهلیت، آیات قرآن و کتاب¬های قرون اوّلیۀ دانشمندان اسلام، به این نتیجه می-رسیم که کلمه¬های «معجزه و إعجاز» در ابتدای قرن چهارم جعل شده و در کتب مختلف راه پیدا کرده¬اند. لذا قبل از قرن چهارم این کلمات اصلاً وجود نداشته¬اند و اوّلین کسانی¬که آن¬ها را وضع نموده¬اند، متکلّمان بودند. این مسأله باعث شد که روز به روز این اصطلاح¬ها استعمال بیشتری داشته باشند و باعث متروک شدن استعمال کلماتی همچون «آیه، بیّنه، برهان، دلائل و...» شوند. در سال¬های اخیر نیز مسألۀ «إعجاز الخطی قرآن کریم» مطرح شده است که همین محدّث بودن اصطلاح¬های «معجزه و إعجاز» دلیلی بر بدون پشتوانه قرآنی و روایی بودن آن¬هاست هرچند که این نظریۀ «إعجاز الخطی قرآن کریم» از نظر قدمت بسیار نوظهور می¬باشد و همین، دلیلی بر بطلان آن می¬باشد . 5- علّت وجود تفاوت¬ها در رسم¬المصحف چیست؟ همان¬طور که بیان شد، دو نوع تفاوت در رسم¬المصحف با رسم¬الإملاء عربی وجود دارد. 1- یکی از این تفاوت¬ها مربوط به پیشرفت رسم¬الخط عربی و تغییر آن می¬باشد که رسم¬المصحف، در گذر زمان تغییر نکرد و فقط علائم نگارشی(إعراب و إعجام) به آن افزوده شد. این نوع رسم¬الخط که متأثّر از خط کوفی کهن می¬باشد دارای یک¬سری قواعد است که قاری قرآن می¬بایست ابتدا مقداری با آن¬ها آشنایی پیدا کند و سپس اقدام به قرائت قرآن نماید. همانند «یبنئم/یا بن امّ»، «رحمن/رحمان»، «کتب/کتاب»، «یادم/یا آدم» و... 2- تفاوت بعدی وجود واژگان مشابه با رسم¬الخط متفاوت است. دانشمندان برای توجیه این نوع تفاوت دو نظریه ارائه داده¬اند: 1-2- برخ از علماء این تفاوت¬ها را ناشی از غلط¬های املائی می¬دانند که توسّط کاتبان وحی در مصحف نگاشته شد. محمد هادی معرفت(ره) معتقد است: «هیچ حکمت و دلیلی برای واژگان با رسم¬الخط متفاوت وجود ندارد و همگی حاصل غلط¬هایی هستند که به¬وسیلۀ کتّاب وحی نگاشته شده¬اند»(ص127-126). 2-2- برخی دیگر معتقدند که: «در تحقیقات جدیدی که توسّط باستان¬شناسان صورت گرفته، مشخص شده است که دلیل اختلافات موجود در خط مصحف، وجود یک¬سری سنّت¬ها و چارچوب¬های املائی بوده که در خط¬های سایر بلاد وجود داشتند و وارد خط قرآن شد که در آن¬ها، نگارش متفاوت واژگان همسان، جایز بوده است. ادلّۀ این گروه، سنگ¬نوشته¬ها و خطوط به¬جای مانده از زمان قبل از پیامبر(ﷺ) است که تفاوت رسم¬الخطّی واژگان همسان در آن وجود دارد». از جمله این افراد می¬توان به غانم قدوری حمد(1386، ص41-34) و احمد پاکتچی(ص19) اشاره کرد. کلمات همسان با نگارش متفاوت در رسم¬المصحف را که می¬توان در سه گروه اسمی، فعلی و حرفی تقسیم نمود:
اسم
«بصائر/بصئر» – «ءاثاراً/ءاثَر» – «الخاطئین/الخطئون» – «داخرین/دخرین» – «نبأ/نبایء» – «شعائر/شعئر» – «ساحر/سَحِر» – «هذان/هذن» – «تبارک/تبرک» – «سیماهم/بسیمهم» - «بظلّام/بظلّم» – «سبحان/سبحن» – «ألان/ألن» – «بأیتنا/بأیاتنا» – «مبارک/مبرک» – «طاغون/طغین» – «امثالکم/امثلکم» – «الامثال/الامثل» – «اعناب/اعنب» – «قادر/لقدرون» - «اصلاح/اصلح» – «اطعام/اطعم» – «بافواهکم/بافوهکم» – «المیعاد/المیعد» – «کبائر/کبئر» – «القاسیه/للقسیه» – «کاتب/کتبین» – «شاهدا/شهدا» – «مثواکم/مثوکم» – «قیاماً/قیماً» - «حیاتکم/الحیوۀ» – «ربا/الربوا» – «نبأ/نبؤا» – «جزاء/جزؤا» – «دعاء/دعؤا» – «بلاء/بلؤا» – «شُرکاء/شُرکؤا» – «شُفَعاء/شُفَعؤا» – «الملأ/الملؤا» – «صَلوۀ/صَلواتک» - «تِلقاء/تِلقاي» – «إیتاء/إیتای» – «أید/بأیید» – «ولی/ولیی» – «إیّاک/إیّی» – «عِبادی/عِبدی» – «شَیء/لشأی» – «قَواریر/قَواریرا» – «بسم/بإسم» – «ثمود/ثَمودا» - «ابرهم/ابرهیم» – «أیّها/أیّهَ» – «إبن اُم/یَبنَئُم» – «حاجّۀ/أتُحَجّونّی» - «رحمت/رحمۀ» – «نعمت/نعمۀ» – «لعنت/لعنۀ» – «سنّت/سنّۀ» – «إمرأت/إمرأۀ» – «جنّت/جنّۀ» – «کلمت/کلمۀ» – «یوم هم/یومهم» – «نُنجی/نُنجِ» – «بَسطه/بَصطه» – «سوره/صوره» – «ناضره/ناظره» –«بریء/بَراء» – «ءاناء/ءانایء» – «تشابت/تشابه» – «صاحب/تصَحِبنی» – «سراجا/سرجا» – «الریاح/الریح» – «قُرت/قُرۀ» – «کِذابا/کِذبا» – «الغَمام/الغَمَم» – «کتاب/کتب» – «قُرءانا/قُرءنا» – «باسمائهم/اسمئه» - «تعالوا/تعلی» – «عِظاما/العِظم» – «بَنات/بَنت» – «والِد/وَلدان» – «طغی/طغا» – «الظالِم/ظَلِمه» – «القواعد/القوعد» – «ایام/باییم» – «الاسباب/الاسبب» – «باسطوا/بسط» - «العاکف/العکف» – «جزاء/جزاؤا» – «نکال/نکلا» – «واقع/لَوقع» – «التماثیل/تمَثیل» – «سموات/سموت» –«فصالاً/فصله» – «احساناً/الاحسن» – «شجرت/شجرۀ» – «المتصدّقین/المصدّقین» - «ضعفاء/الضعفؤا» - «المهتدی/المهتدِ» – «بهادی/بهادِ» - «التُراب/تُرَبا» - «اصحب الأیکه/اصحب لئیکه». فعل «تستطع/تسطع» – «استطاعوا/اسطاعوا» – «ظمأ/تظمؤا» - «ءاتَنی/ءاتَن¬ی» - «یهدینی/یهدینِ» - «نبغی/نبغِ» - «اتبعنی/اتبعنِ» - «تسألنی/تسألنِ» - «فکیدونی/کیدونِ» - «أخّرتنی/أخّرتنِ» – «تغنی/تغنِ» – «تکُن/تکُ» – «سعوا/سعو» – «عتوا/عتو» – «یعفوا/یعفو» – «جیء/جایء» – «یبسط/یبصط» – «یسرّون/یصرّون» – «یسحبون/یصحبون» - «یُحیِ/یُحییها» – «لتَّخذت/لأتَّخذوک» – «قال/قَل» - «جاوزا/جَوزنا» - «یَمح/یَمحوا» - «یدعوا/یدع» - «یبدیء/یبدؤا» - «نشاء/نشؤا» - «رءا/رأی» - «یستأخرون/یستئخرون» – «نسارع/یسرعون» – «اصابکم/اصبکم» – «قسمنا/قصمنا» – «نحی/نُحی¬ی». حرف «کَلّما/کُلّ ما» - «بِئسَما/ بِئسَ ما» - «أنَّما/أنَّ ما» - «إنَّما/إنَّ ما» - «أینَما/أینَ ما» - «فیما/فی ما» - «ألّا/أن لا» - «لِکَیلا/لِکَی لا» - «فَإلَّم/فَإن لَم» - «ألّن/أن لَن» - «عَمّا/عَن ما» - «أمّا/ أن ما» - «مِمّا/مِن ما» - «فَإین/فَإن» - «وَراء/وَرایء» - «لَدا/لَدَی». 6- نتیجه¬گیری سیر تکامل خط¬نویسی در طول تاریخ روند رو به پیشرفتی داشته است. در عصر نزول قرآن، خط¬نویسی در اوج تعالی خود قرار نداشته است و لذا کاتبان وحی می¬بایست بر اساس قواعد خط¬نویسی در آن زمان به نگارش قرآن پرداخته باشند و غیر از این نیز گزارش نشده است. با مرور زمان خط¬نویسی پیشرفت کرده و آیین کتابت تغییر نموده است. امّا هیچ¬کسی به خود اجازه نداده که نوع نگارش قرآن را تغییر دهد و به همین دلیل، امروزه شاهد تفاوت¬هایی در رسم¬المصحف با رسم¬الإملاء هستیم. برخی از دانشمندان مسلمان، این نوع از تفاوت را «معجزه» تلقّی کرده و معتقد به «إعجاز الخطی قرآن کریم» شده¬اند و معتقدند که این تفاوت در نگارش حکمت¬هایی دارد که جز خداوند متعال کسی از آن مطّلع نیست. امّا باید گفت که اگر بپذیریم که «رسم-المصحف» معجزه است، می¬بایست سند محکمی دالّ بر تحدّی خداوند به آن ارائه نماییم، درحالی¬که خود قائلان به این دیدگاه، چنین ادّعایی نکرده و نمی¬کنند. از طرفی کلمۀ «معجزه» و «إعجاز» در قرن چهارم به¬وجود آمده¬اند و لذا باید تمام نظریات «إعجاز» را دوباره نگریست. و در نهایت بیان می¬داریم که اعتقاد به «إعجاز الخطی قرآن کریم» سر حد مقصود التزام به «رسم-المصحف» است و لذا تمامی استدلال¬هایی که دلالت بر توقیفی نبودن «رسم¬لمصحف» دارند و همچنین تغییر آن را پیشنهاد می¬کنند، «إعجاز» آن را از بین می¬برند.
منابع
الف) کتب:
1) القرآن الکریم.
2) ابراهیم عوض صالح، عبدالکریم، المتحف فی رسم المصحف، طنطا، دارالصحابه للتراث، مکتبۀ الدراسۀ القرآنیه، 1427ق.
3) ابن خلدون، عبدالرحمن، ترجمۀ محمد پروین گنابادی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ هشتم، 1375.
4) ابن شعبه حرّانی، حسن بن علی، تحف العقول، محقّق علی اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوّم، 1404ق.
1) ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، تحقیق عبدالسلام هارون، دار احیاء التراث عربی، 1422ق. ابن فارس، معجم مقاييس اللغة، قم، مكتب الاعلام الاسلامي، چاپ اوّل، 1404ق.
5) ابن قتبیه دینوری، تأویل مشکل القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اوّل، 1423ق.
6) ابیاری، ابراهیم، تاریخ القرآن، بیروت، دارالکتاب اللبنانی، 1982م.
7) ارکاتی، محمد غوث بن ناصر الدین النائطی، نثر الرمرجان فی رسم نظم المرجان، حیدرآباد، مطبعه عثمان یونس، 1339ق..
8) باقلانی، ابی¬بکر محمد بن طیب، إعجاز القرآن، تحقیق سید احمد صقر، مصر، دارالمعارف، 1997م.
9) باقلانی، ابی¬بکر محمد، الانتصار للقرآن، تحقیق عمر حسن القیام، بیروت، مؤسّسه الرساله، 1425ق.
10) بریکان، ابراهیم محمد، المدخل لدراسۀ العقیدۀ الاسلامیه علی مذهب اهل السنّۀ و الجماعه، دار السنّۀ للنشر و التوزیع، 1414ق.
11) پاکتچی، احمد، تأمّلاتی در مباحث فرهنگ اسلامی، تحقیق مرتضی سلمان¬نژاد، تهران، انتشارات دانشگاه امام صادق(ع)، 1394ش.
12) تفتازانی، سعد الدین، شرح المقاصد، تحقیق عبدالرحمن عمیره، قم، نشر شریف الرضی، چاپ اوّل، 1409ق.
13) تفکری، حسن، پژوهشی در رسم¬المصحف و شیوه¬های علامت¬گذاری در قرآن، تهران، پیام عدالت، چاپ اوّل، 1385ش.
14) جفری، آرتور، واژگان دخیل در قرآن، آرتور جفری، ترجمه فریدون بدره¬ای، تهران، انتشارات توس، 1372ش.
15) حداد، محمد بن علی الحسینی، ارشاد الحیران الی معرفۀ ما یجب اتباعه فی رسم القرآن، تحقیق جمال الدین محمد شرف، دارالصحابه بطنطا.
16) حر عاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، قم، مؤسّسه آل البیت، چاپ اوّل، 1409ق.
17) خمینی، روح¬اله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسّسه تنظیم و نشر آثاثر امام خمینی(ره)، 1392ش.
18) خمینی، مصطفی، تفسیر القرآن العظیم، تهران، مؤسّسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ اوّل، (1418ق).
19) دانی، ابوعمرو، المقنع فی معرفۀ مرسوم مصاحف اهل الامصار، تحقیق محمد احمد دهمان، دارالفکر، 1403ق.
20) رافعی، مصطفی صادق، اعجاز القرآن و البلاغۀ النّبویّه، طبعۀ¬الاولی، بیروت، دارالکتب العلمیه، (1421ق).
21) زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، تحقیق محمد علی قطب و یوسف محمد، المکتبۀ العصریه، 1422ق.
22) زرکشی، بدرالدین محمد، البرهان فی علوم القرآن، تحقیق محمد ابوالغضل ابراهیم، دارالمعرفه، 1391ق.
23) زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، بیروت: دارالکتب العربی، 1407ق.
24) سامر النص، محمد، رسم القرآن معجز کلفظه و لا یمکن تغییره، دارالتوفیق، 2007م.
25) سجلماسی، اجمد بن مبارک، الابریز من کلام سیدی عبدالعزیز الدَّباغ، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1432ق.
26) سزگین، فؤاد، تاریخ نگارش¬های عرب، ترجمۀ نشر فهرستگان، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، 1380ش.
27) سیوطی، عبدالرحمان بن ابی¬بکر، ترجمۀ الاتقان فی علوم القرآن، تهران، امیرکبیر، 1380ش.
28) ...........، سیوطی الاتقان فی علوم القرآن، بیروت، دارالکتب العربی، 1421ق.
29) شلبی، رؤوف، جواهر العرفان فی الدّعوۀ و علوم القرآن، عالم الفکر، 14092ق.
30) شملول، محمد، اعجاز رسم القرآن و اعجاز التلاوته، قاهره، دارالسلام، الطبعۀ¬الاولی، 1427ق.
31) شنقیطی، محمد، ایقاظ الاعلام لوجوب اتباع رسم¬المصحف الإمام، سوریه، مکتبۀ المعرفه، 1392ق.
32) شهید ثانی، زین الدین بن علی عاملی، منیۀ المرید فی آداب المفید و المستفید، به کوشش سید احمد حسینی، قم، مجمع الذخائر الاسلامیه، 1402ق.
33) صالح، صبحی، مباحث فی علوم القرآن، قم، منشورات الرضی، 1348ق.
34) صدوق، محمد بن علی بن بابویه، معانی الاخبار، محقّق علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه، چاپ اوّل، 1403ق.
35) طبري، محمد بن جرير، جامع البيان عن تأويل آي القرآن، بيروت، دار الفكر، 1405ق.
36) عاقب محمد، بن سیدی عبدالله بن مایابی الیوسفی الجکنی، کشف العمی و الرَّین عن ناظِری مصحف ذی النّورین.
37) عمید زنجانی، علی عباس، مبانی و روش¬های تفسیر قرآن، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ چهارم، 1379ش.
38) فرّاء، یحیی بن زیاد، معانی القرآن، تحقیق احمد یوسف نجاتی و محمد علی نجار، قاهره، الهیئۀ المصریه، العامۀ للکتاب، 1980م.
39) قدوری حمد، غانم، رسم¬المصحف دراسۀ لغویۀ تاریخیۀ، نشر اللجنّۀ الوطنیه ببغداد، 1402ق.
40) کامل شعیر، عبدالمنعم، اعجاز القرآنی فی رسم العثمانی، رقم طباعۀ و دار، بی¬تا.
41) کامل موسی و دحروج علی، التبیان فی علوم القرآن، بیروت، دار بیروت المحروسه للطباعۀ و النّشر، 1412ق.
42) کردی، محمد طاهر، تاریخ القرآن و غرائب رسمه و احکامه، مصر، شرکۀ و مطبعۀ المصطفی البابی الحلبی و اولاده، 1953م.
43) لاشین، موسی شاهین، اللآلیء الحسان فی علوم القرآن، مطبعۀ الفجر الجدید، مصر، بی¬تا.
44) للبیب السعید، الجمع الصوتی، الاول للقرآن، دارالمعارف، بی¬تا.
45) مارغنی، ابراهیم بم احمد، دلیل الحیران علی مورد الظمآن فی فنی الرسم و الضّبط ویلیه(تنبیه الخلان علی الاعلان)، دارالکتب العلمیه، 1994م.
46) متّقی هندی، علی بن حسام، کنزل العمال فی سنن الاقوال و الافعال، به کوشش صفوۀ السقا و بکر حیّانی، بیروت، مؤسّسه الرساله، 1399ق.
47) مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، بيروت، دار إحياء التراث العربي، 1403ق.
48) مراکشی، ابی عباس، عنوان الدلیل من مرسوم خط التنزیل، تحقیق هند شلبی، دارالمغرب الاسلامی، 1990م.
49) مشکور، محمد جواد، فرهنگ تطبیقی عربی با زبان¬های سامی و ایرانی، تهران، بنیاد فرهنگ، 1375ش.
50) معرفت، محمد هادی، التمهید، قم، مؤسّسه النّشر الاسلامی، جامعه مدرّسین حوزۀ علیمه، بی¬تا.
51) مکارم شیرازی، ناصر، اشتباهات در رسم¬الخط عثمان¬طه، قم، امام علی بن ابی طالب، 1387.
52) نابلسی، محمد ادیب، من اسرار و اعجاز القرآن الکریم، 1420ق.
ب) مقالات:
1) مارتین، ریچارد، «نقش معتزله بصره در شکل¬گیری نظریه اعجاز قرآن»، ترجمه مهرداد عبّاسی، فصلنامه پژوهش-های قرآنی، پیاپی72، شماره4، سال هیجدهم، زمستان (1391).
2) قدوری حمد، غانم، «مقایسه¬ای بین رسم¬الخط مصحف و نقوش قدیم عربی»، ترجمه حسین علی نقیان، مجله رشد، آموزش قرآن، دوره پنجم، شماره اوّل، (1386).
3) حجّتی، سیّد محمد باقر، «رسم¬الخط مصحف عثمانی: اسرار، حکمت و مزایای آن: دشواری قرائت مصحف و راه حل آن»، مجله پژوهش دینی، شماره4، بهار(1382ش)
4) عبدالحلیم. م. س، ترجمۀ علی اکبر خان محمدی، «اصول رسم الخط عثمانی قرآن کریم»، وقف میراث جاویدان، شماره22، 1377ش.
5) آذرنوش، آذرتاش، «همزه و دشواری نوشتن آن»، مقالات و بررسی¬ها، شماره 17و18، 1353ش.
6) خصوصیات الرسم العثمانی للمصحف الشریف، مجله منبر الاسلام الصادرۀ عن المجلس الاعلی للشؤون الاسلامیۀ بالقاهره، شماره6، (1423ق).
ج) پایان¬نامه¬ها:
1) نجفی جوان، محمود و عابدی، احمد، «نقش جغرافیای فرهنگی کاتبان وحی در کتابت قرآن کریم»، پایان¬نامه کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث، دانشکدۀ اصول دین، تابستان 1393.