تأملی در اعجاز تشریعی قرآن
چکیده
قرآن کریم معجزه کبیر پیامبر اسلام (ص) است و اعجاز آن در ابعاد متعددی نمود دارد. یکی از این ابعاد، حوزه تشریعات است، به این معنا که احکام شرعی قرآن دارای ویژگیهایی میباشد که هیچ بشری قادر به عرضه هم آوردی برای آن نیست. قوانین قرآن با عقل و فطرت سازگار بوده و به تمام جنبههای انسان توجه دارد و در عین حال از هر گونه تناقضی مبرا است. این مجموعه منسجم، توسط شخصیتی درس ناخوانده و بدون پیش زمینههای لازم عرضه شدهاند. همین ویژه گیها زمینه ساز اعجاز تشریعی قرآن شده است.
واژههای کلیدی
- قرآن، اعجاز، تشریع، قانون گذاری، علم.
مقدمه
قرآن معجزه جاودان پيامبر عظيم الشان اسلام حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله است كه همواره در طول تاريخ مورد رجوع و پناه مسلمانان بوده است. قرآن بر خلاف ساير معجزات، محدود به زمان و مكان خاصي نبوده و نيست. قرآن آيت و نشانهای هميشگي براي اثبات حقانيت اسلام و رسالت پيامبر اعظم صلي الله عليه وآله است. بنا بر اين هميشه میتوان وجهي از وجوه اعجاز قرآن را بدست آورد و به دنيا عرضه نمود. بسياري از وجوه اعجاز قرآن پس از گذشت قرنها از نزول آن هويدا میگردد، برخي از نمونههای اعجاز علمي و تشريعي از این قبیلند. و اين خود شاهدی بر جاودانگي قرآن است كه در هر زمان میتوان نكات جديدي را كه مسبوق به سابقه نبوده از آن بدست آورد. در همين راستا، سعي نمودهایم در بعد اعجاز تشريعي قرآن تأملی داشته باشيم.
مفهوم شناسي
الف: اعجاز: اعجاز از ماده عجز در اصل به معني تاخّر است؛ لكن بعدها به ناتواني(در مقابل قدرت) اطلاق شد. (مفردات) اعجاز از باب افعال به معني ناتوان كردن میباشد. راغب میگوید: «اعجزت فلانا اي جعلته عاجزا». يعني او را ناتوان كردم. برخي ارباب علوم قرآني در تعريف اصطلاحي معجزه آوردهاند: «المعجزه امر خارق للعاده مقرون بالتحدي، سالم عن المعارضه؛ معجزه امری خارقالعادهای است كه همراه با تحدي بوده که معارضي ندارد.» (الاتقان، ج 4، ص 3) و آيه الله معرفت(ره) پس از ذكر همين تعريف، اضافه کرده است: «خداوند اين امر خارقالعاده را بدست انبياء به وجود آورده است تا دليلي بر صدق نبوت آنها باشد». (التمهيد، ج 4، ص 23) ب: تشريع: شريعت از ماده شرع در اصل به معناي دستیابی به آب است: «شرع الوارد الماء اذا تناوله بفيه»، هنگامي میگویند: «شرع الوارد الماء» كه او آب را به دهانش رساند(العين). شريعت اسم مصدر به معناي راه هموار و آشكار است که در روش و طريقه الهي استعاره شده است (فرهنگ قرآن، ج 17، ص 260) و به عبارت ديگر دستوراتي است كه خدا تاسيس مینماید(لسان العرب). شريعت در قرآن، اخص از دين و عبارت است از طریقهای خاص براي امتي از امتها يا پيامبري از پيامبران؛ بر خلاف دين كه بر مطلق سنت و طريقه الهي اطلاق میگردد(الميزان، ج 5، ص 350). در تناسب معناي لغوی و اصطلاحي شريعت میتوان گفت: همان گونه كه دستیابی به آب، باعث تداوم حيات جسماني انسان است، دسترسي به دستورات الهي نيز باعث تداوم حيات روحاني و ارتقاي حيات جسماني وي میگردد. تشريع از باب تفعيل به معناي تحول و صيرورت است. مانند: « ولّيته: او را سرپرست گرداندم »(نزهه الطرف، ص 23) و «تشريع شيء» يعني « چيزي را در قالب قانون درآوردن». به عبارت ديگر «تشريع» يعني قانون گذاري و وقتي ياء نسبت به آن اضافه شود، به معناي مرتبط با قانون گذاري است. همان گونه كه امروزه به قوه قانون گذاري، « السلطه التشريعيه » اطلاق میگردد(فرهنگ ابجدي). خلاصه اينكه اعجاز تشريعي قرآن به معناي اعجاز مرتبط با قانون گذاريها در قرآن است.
ابعاد اعجاز قرآن
دانش مندان ابعاد متعددي از اعجاز قرآن را بر شمردهاند. از جمله مهمترین آنها: اعجاز بیانی؛ اعجاز تشریعی؛ اعجاز عددی؛ اعجاز علمی، اعجاز غیبی؛ اعجاز هدایتی و معارفی، اعجاز از حیث نظم آهنگ و اعجاز از حیث عدم اختلاف. ابعاد اعجاز قرآن منحصر در اين موارد نبوده و ممكن است با فحص بيشتر ابعاد جديد تري روشن گردد. آيه الله خويي(ره) پس از شمارش ابعاد مختلف میگوید: تصديق مثل امير مؤمنان (ع) بر اعجاز قرآن در شرايطي كه خود داراي كلامي معجزه آسا بوده و عرب و عجم را وادار به تحسين نموده است، شاهدي بر درستي و حياني بودن قرآن است.(البيان، ص 91) با دقت در كلمات دانش مندان اسلامي در مییابیم ابعاد مختلف اعجاز قرآن، تنها نمودي از اعجاز قرآن كريم هستند. به عبارت ديگر، اين ابعاد مانند يد بيضا و عصاي حضرت موسي (ع) نيستند تا هر كدام معجزهای مستقل به شمار آيند، بلكه در مجموع، تفصيلي از يك معجزه كبير، يعني قرآن، هستند. از همين رو اختلاف علما در شمارش ابعاد و يا عدم پذيرش برخي ابعاد ، خللي به معجزه بودن قرآن كريم وارد نمیآورد، زيرا همگي بر بي مانند بودن قرآن اتفاق دارند و اختلاف در ابعاد بی مانندی قرآن، در حقيقت به چگونگي تبيين زواياي آن معجزه كبير بر میگردد.
اعجاز تشريعي
هر چند اعجاز تشريعي قرآن به معناي اثبات ناتواني مردم از آوردن قوانيني مشابه قوانين قرآن است لكن مقصود لذاته نيست بلکه هدف اصلي اثبات اعجاز قرآن است كه نتيجه آن اثبات صدق پيامبر گرامي اسلام(ص) میباشد.(ر.ك: مناهل العرفان، ص 331) نظريه اعجاز تشريعي، ريشه تاريخي دارد و دانشمنداني چون باقلاني(م. 403 ق.) اشاراتي به آن داشتهاند(ر.ک: اعجاز القرآن، ص 47) ولي بيشتر در دوران معاصر مورد توجه واقع شده است. تاكيد بر اين بعد را براي نخستين بار در نوشتههای علامه بلاغي (م. 1352 ق.) میبینیم(ر.ک: آلاء الرحمن، ج 1، ص 13-14). اعجاز تشريعي پس از وي، در آثار علامه طباطبايي و خويي از شاگردان علامه بلاغي انعكاس يافت(ر.ک: الميزان، ج1، ص 60 و البيان، ص 72-79) و پس از ايندو نيز در آثار ديگر از جمله تاليفات علامه معرفت به طور مبسوط تري به بحث گذاشته شد(ر.ک: التمهيد ج 6 ص 211-330 و علوم قرآني، ص 357-368). هم زمان با علامه بلاغي، رشيد رضا(م. 1354 ق)، در تفسير المنار، يكي از وجوه اعجاز قرآن را اعجاز در علوم ديني و تشريع معرفي كرده است (ر.ک: المنار، ج 1، ص 171) و پس از وي زرقاني در معرفي چهارمين وجه اعجاز قرآن در بحث «وفاؤه بحاجات البشر» به زمینههای متنوع و مختلفي از تشريعيات قرآن كريم اشاره كرده و براي اثبات آن به مقايسه ميان احكام فردي و اجتماعي قرآن با قواين مصوب در كشورهاي غربي پرداخته است.(مناهل العرفان، ص 341) اعجاز تشريعي در سالهاي بعد بيشتر مورد توجه قرار گرفت و كتابهاي مستقلي در اين زمينه به رشته تحرير در آمد. نمونه آن «القرآن و اعجازه التشريعي» نوشته اسماعيل ابراهيم میباشد.
ويژگيهاي تشريعات قرآن
از جمله مهم ترين ويژگيهاي قوانين قرآن عبارتند از: 1. فقدان تناقض میان قوانين قرآن؛ 2. سازگاری قوانين قرآن با عقل؛ 3. سازگاری قوانین قرآن با فطرت؛ 4. توافق قوانين قرآن با علم؛ 5. جامعیت قوانين قرآن بگونه ای که همه ابعاد زندگي انسان را در بر گرفته و در هر زمان و مكاني پاسخگوي نيازهاي بشر هست. 6. عرضه و نهادینه شدن قوانين قرآن در مدت بسيار كوتاه، يعني بيست و سه سال؛ 7. عرضه آن بر زبان شخصي درس ناخوانده؛ 8. عرضه آن در فضایی که زمينه و شرايط لازم براي تدوين چنين قوانيني فراهم نبود. نظریه اعجاز تشریعی مبتنی بر جمع میان این ویژگیها است. میتوان نظريه اعجاز تشريعي را در قالب قضيه منطقي به اين شكل بیان نمود: صغری: تشریعات قرآنی میان ویژگیهای مذکور جمع کرده است. كبری: جمع میان ویژگیهای مذکور امري خارقالعاده است. نتيجه: تشريعات قرآني امري خارقالعاده هستند. توضیح این که محتوای تشریعات قرآنی به واسطه عدم تناقض، توافق با عقل و فطرت و علم و جامعیت، در مستوای بسیار بالایی قرار گرفته است. از طرف دیگر به واسطه کوتاه بودن زمان عرضه، درس ناخوانده بودن آورنده و فقدان زمینههای لازم، در نامساعد ترین شرایط عرضه شده شده است. جمع میان این ویژگیها امری خارقالعاده بشمار میآید. پس كتابي كه چنين تشريعاتي را در خود داشته باشد، كتابي خارقالعاده خواهد بود و با توجه به مقرون بودن با ادعای نبوت و تحدی، تعريف اعجاز بر آن صدق مینماید. حد وسط در نظریه اعجاز تشریعی جمع میان ویژگیها ست نه وجود برخی ویژگیها. بنا بر این، وجود قوانینی که بعضا مشابه قوانین قرآن باشند، خللي به اعجاز تشريعي قرآن وارد نمیآورد، زيرا هيچ يك از اين قوانين، میان همه ویژگیهای مذکور بطور کامل جمع نکرده است. اكنون به تشريح اين ويژگيها مي پردازيم.
اول: فقدان تناقض میان قوانین قرآن
دانشمندان اسلامي بر اين نكته تاكيد دارند كه ميان آيات قرآن، از جمله آيات تشريع، هيچ گونه تناقضي وجود ندارد و به تمامي مواردي كه توهم اختلاف وجود داشته پاسخ داده اند(ر.ک: نقد شبهات، ص 295). علامه جعفری می نویسد: «برخی از مسیحیان و دیگر اشخاص خارج از اسلام که در صدد پیداکرن اختلاف و تناقض در قرآن برآمده اند، در حقیقت بی اطلاعی خود از قوانین ادبیات عرب و دیگر مسائل انسان شناسی و جهان بینی را به ثبوت رسانیده اند». (قرآن نماد حیات معقول، ص 48-49) از جمله شبه شده است که قرآن در جایی امر به رفتار نیکو با والدین دارد:«وصاحبهما فی الدنیا معروفا»؛ و در دنیا به نیکی با آنان رفتار کن(لقمان: 15). ولی در جای دیگر امر به ترک موادّه و دوستی با دشمنان خدا می کند حتی اگر والدین باشند:«لا تجد قوما یومنون بالله و الیوم الآخر یوادون من حاد الله و رسوله ولو کانوا آبائهم...» ؛ قومی را نیابی که به خدا و روز باز پسین ایمان داشته باشند و کسانی که با خدا و رسولش مخالفت کرده اند را هر چند پدرانشان باشند، دوست بدارند...(مجادله: 22) ولی با اندک تأملی در معنای «موادّه» و «مصاحبت معروف» در مییابیم هیچ تناقضی در کار نیست. مواده به معنای پیوند قلبی و مهر محبت درونی است. در حالی که مصاحبت معروف نوعی مدارا و سازش و خوش رفتاری است، ولو اینکه صرفا ظاهری باشد. خلاصه اینکه هیچ ملازمه ای بین خوش رفتاری ظاهری و محبت درونی نیست و ممکن است انسان با شخصی به نیکویی رفتار کند اما پیوند قلبی با وی نداشته باشد. (ر.ک: نقد شبهات، ص 309-310)
دوم: سازگاری قوانین قرآن با عقل
قوانين قرآن كريم با عقل سليم سازگاری دارد. به عنوان مثال قرآن كريم هماهنگ با حکم عقل، تکلیف بما لا یطاق و عقاب بلا بیان را نفی می کند: «لا تکلّف نفس الا وسعها» هيچ كس جز به قدر توانش تكليف نمیشود (بقره: 233) همچنين: بقره: 286 ؛ انعام: 152 ؛ اعراف: 42 ؛ مومنون: 62 . «و ما کنا معذبین حتی نبعث رسولا»؛ و ما هيچ گاه عذاب نمي كنيم تا اينكه رسولي را بفرستيم. (اسراء:15) اصولا سازگاري بين عقل و شرع در لسان دانشمندان امامي به عنوان قانون مطرح است: «الاحكام الشرعيه الطاف في الاحكام العقليه» توضیح اینکه احکام شرعیه دائر مدار مصالح و مفاسد حقیقی هستند و در نتیجه عقل ذاتا می تواند بدان حکم کند، لکن بدلایلی، از جمله نداشتن اطلاعات کافی، فعلا از صدور حکم عاجز است. در اینجا شرع به کمک آمده و با بیان برخی اوامر و نواهی، بندگان را به سوی مصالح و مفاسد واقعی که مورد تایید عقل است راهنمایی می کند. پس به مجرد حکم شرع بر وجوب یا حرمت یک شیء به طور قطعی کشف می کنیم که آن شیء در حقیقت داری مصلحت یا مفسده ای بوده است که اگر عقل از آن آگاهی می یافت بی درنگ حکمی مشابه صادر می کرد.(ر.ک: تهذیب الاصول، ج 1 ، ص 394-395 ؛ نهایه الافکار، ج1 ، ص 73 ؛ التمهید ، ج 6 ، ص 259)
سوم. سازگاری قوانین قرآن با فطرت
«فأقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم ولکن اکثر الناس لا یعلمون»؛ پس روى خود را با گرايش تمام به حقّ، به سوى اين دين كن، با همان سرشتى كه خدا مردم را بر آن سرشته است. آفرينش خداى تغييرپذير نيست. اين است همان دين پايدار، ولى بيشتر مردم نمىدانند. (روم:30) سازگاري احكام قرآن با فطرت انسان را میتوان در جاي جاي قرآن مشاهده نمود: در جايي به تكريم مقام انسان مي پردازد(اسراء: 70)، در جايي بر تساوي انسانها اشاره دارد(حجرات: 13) و در جاي ديگر به برادري و اخوت رهنمون است(حجرات: 10) و در مقامي ديگر، بهترين انفاق را گذشت معرفي مینماید(بقره: 219). قرآن كريم حتي به هنگام وضع شديد ترين قوانين نيز از توجه به فطرت اصيل انساني غافل نمیشود. به عنوان نمونه، حكم قصاص را به گونه اي مطرح مینماید كه هيچ انزجاري براي شنونده حاصل ننموده و در همان جا نيز به مسئله عفو و گذشت مي پردازد(بقره: 167-189). تفصيل اين آيه درادامه خواهد آمد.
چهارم: توافق قوانين قرآن با علم
میتوان گفت تشريعهاي قرآن با دستاوردهاي علمي سازگاري كامل داشته و به عبارت ديگر از يك پشتوانه علمي غني برخوردار است. بسياري از اين دستاوردهاي علمي در دوران معاصر كشف شدهاند، در حالي كه تشريعات قرآن چهارده قرن پيش عرضه شده است. اين بدان معنا است كه تشريعات قرآني بدون کمک گرفتن از آموزههای بشری عرضه شده است. نمونه. آن تشریع قرآن نسبت به شیردهی مادران به کودکان است: «و الوالدات یرضعن اولادهن حولین کاملین لمن اداد ان یتمّ الرضاعه»؛ مادران فرزندان خود را دو سال كامل شير بدهند براي كسي كه مي خواهد (حق) شير دهي را تمام كند.(بقره2: 233) با توجه به این که شير دهي مادر به فرزند مسئله بديهي بوده و عرف به آن حكم مي كند، امر قرآن بر آن، که از جمله خبريه «يرضعن» استفاده میشود(كفايه الاصول، ص 70-71) نشان از اهميت مسئله از دیدگاه قرآن دارد؛ همچنین قرآن به صراحت بیان میکند که حق شير دهي با تكميل دو سال تمام ادا میشود. حال اگر اين قانون قرآن را با ديدگاه دانشمندان امروزي مقايسه نماييم درمي يابيم كه آنان همان مطلبي را میگویند كه قرآن كريم چهار ده قرن پيش بيان فرموده بود. [۱] تحقیقات علمی ثابت کرده است که شير مادر بطور كلي بهترين غذا براي طفل است؛ مقدار باكتريهاي مضر در بدن اطفالي كه با شير مادر تغذيه مي شوند ده برابر کمتر از اطفالي است كه با شير گاو تغذيه مي شوند[۲] . همچنین ميزان بروز سرطان در كودكاني كه با شير مادر تغذيه مي شوند هشت برابر کمتر از كودكاني است كه با شير گاو تغذيه مي شوند[۳] . شير مادر باعث جلو گيري از بروز حساسيت، آسم و التهاب گوش، التهاب ريه و... میگردد[۴] . منافع شير دهي براي خود مادر نیز کمتر از کودک نیست. تحقیقات نشان میدهد كه سرطان سينه و سرطان رحم در زناني كه شير مي دهند بسيار پايين تر از ميزان آن در زناني است كه هرگز شير نداده اند[۵] . از جهت دیگر، در بيانيه اي كه مركز بهداشت جهاني و همچنين يونيسف در مورد مدت زمان شيردهي منتشر کرده است به صراحت مدت زمان دو سال كامل را بهترين مدت براي شيردهي به كودكان معرفي نموده است[۶] . تحقيقات نشان مي دهد كه بدن كودك تا پايان دو سالگي هنوز در برابر بيماريها مقاوم نشده است و بهترين حامي وي در اين دوران شير مادر است. همچنين برخی نيازهاي ضروري بدن طفل تنها و تنها از طریق شیر مادر تامین میگردد[۷] .بعلاوه، تحقيقات نشان دهنده اين مطلب است كه سرطان تخمدان در ميان زناني كه بيست و چهار ماه شير مي دهند تا يك سوم كاهش مییابد[۸] . این همان مطلبی است که قرآن کریم بدان تصریح داشته است. توافق تشریعات قرآنی با دستاوردهای علمی را میتوان در حرمت شرب خمر حتی به مقدار اندک و غیر مست کننده آن(مائده: 90)، حرمت هم جنس بازی(نمل: 54-55 و عنکبوت: 28-29)، تاکید بر ثبت اسناد(بقره: 282) و... مشاهده نمود.(ر.ک: www.kaheel7.com)
پنجم: جامعيت قوانين قرآن:
در این مجال جامعیت قوانین قرآن از دو جهت بررسی میشود: اول، جامعیت نسبت به تمامی ابعاد وجودی انسان و نیازهای وی، دوم، جامعیت نسب به تمامی زمانها و مکانها. اول: جامعیت نسبت به تمامی ابعاد وجودی انسان و نیازهای وی: قوانين بشري تنها به سه جنبه شخصي و اجتماعي و محیطی انسان نظر داشته و قوانين را بر مبناي همين سه جنبه پايه ريزي نموده است. در حالي كه انسان علاوه بر سه جنبه مذكور، جنبه الهي نيز دارد. به عبارت ديگر، یکی از ابعاد انسان بعد ارتباطي انسان با خداي متعال میباشد و بالطبع، هنگام قانون گذاري لازم است كه به اين جنبه انسان نيز توجه شده و قوانيني كامل و جامع عرضه گردد. آيت الله معرفت(ره) معتقدند اين عقايد شخص مسلمان است كه به رفتار وي در رابطه با شخص خود و همچنين در رابطه با اجتماع وي جهت مي دهد. به عنوان مثال علاقه شخص به وطنش به مقدار ارتباط وطن با اسلام است و اين اسلام است كه ميزان و چگونگي وطن دوستي مردم را جهت دهي مینماید: «لا تجد قوما یومنون بالله و الیوم الآخر یوادون من حاد الله و رسوله ولو کانوا آبائهم أو أبنهائهم أو إخوانهم أو عشیرتهم أولئک کتب فی قلوبهم الإیمان و أیدهم بروح منه و یدخلونهم جنات تجری من تحتها الأنهار خالدین فیها رضی الله عنهم و رضوا عنه أولئک حزب الله ألا إن حزب الله هم المفلحون» نمىيابى مردمى را كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده باشند، ولى با كسانى كه با خدا و پيامبرش مخالفت مىورزند دوستى كنند، هر چند آن مخالفان، پدران يا فرزندان يا برادران و يا قبيله آنها باشند. خدا بر دلشان رقم ايمان زده و به روحى از خود ياريشان كرده است و آنها را به بهشتهايى كه در آن نهرها جارى است درآورد. در آنجا جاودانه باشند. خدا از آنها خشنود است و آنان نيز از خدا خشنودند. اينان حزب خدايند، آگاه باش كه حزب خدا رستگارانند.(مجادله: 22) بنابراين ناديده گرفتن اين بعد از شخصيت انسان باعث میگردد تا قوانين تدوين شده نتوانند سعادت شخص را تضمين نموده و چه بسا مانع از رسيدن به سعادت وي نيز میگردد(ر.ك: التمهيد، ج 6، صص 213-218). علامه جعفری مینویسد: «قوانین الهی همان گونه که تنظیم زندگی اجتماعی انسانها را بر عهده گرفته است، تعلیم و تربیتهای اخلاقی و عرفانی مثبت را هم هدف گیری نموده است و این یک اصل کاملا مسلم از مکتب اسلام است که حقوق، اقتصاد، اخلاق، و فرهنگ در تمامی مظاهر و نمودهایش هماهنگ بوده و در وحدتی بسیار والا با یکدیگر منسجم میباشند. در صورتی که قوانین و مقرراتی که ساخته اطلاعات و تمایلات بشری است جز امکان پذیر ساختن زندگی دسته جمعی هدف دیگری منظور نکرده است.»(قرآن نماد حیات معقول، ص 148-149) دوم: جامعیت نسبت به تمام زمانها و مکانها: قوانين قرآن محدود به زمان و مكان خاصي نبوده و هميشه كارآمد است. راز ماندگاری و کارآمدی قوانین اسلام و قرآن در چیست؟ «از خصوصیات اسلام است که اموری که به حسب احتیاج زمان تغییر میکنند، یعنی حاجتهای متغیر را متصل کرده به حاجتهای ثابت. یعنی هر حاجت متغیری را بسته است به یک حاجت ثابت. فقط مجتهد و متفقه میخواهد که این ارتباط را کشف کند و آنگاه دستور اسلام را بیان نماید. این همان قوه محرکه اسلام است.»(مجموعه آثار علامه مطهری، ج 21، ص207) علامه مطهری راز ماندگاری قوانین اسلام و قرآن را این گونه بیان فرموده اند و در ادامه مطلب را بیشتر باز مینمایند: «مبتنی بودن احکام اسلامی بر یک سلسله مصالح و مفاسد به اصطلاح زمینی یعنی مربوط به انسان که در دسترس کشف عقل و علم بشر است از یک طرف و سیستم قانون گذاری اسلام که به نحو قضایای حقیقیته است یعنی حکم را روی عناوین کلیه برده است نه روی فرد، از طرف دیگر، ایندو امکان زیادی به مجتهد میدهد که به حکم خود اسلام، در شرایط مختلف زمانی و مکانی فتواهای مختلف بدهد و در واقع کشف کند که چه چیزی در یک زمان حلال است و... چه چیزی حرام»(همان، ص215) ایشان در جای دیگر اضافه می نمایند در اسلام یک سری قوانین کنترل کننده و تعدیل کننده وجود دارد از جمله قاعده نفی حرج:«و ما جعل علیکم فی الدین من حرج» و در دین برای شما سختی قرار نداده است.(حج،78) این قواعد کنترلی و تعدیلی، سایر قوانین را در شرایط مختلف تغییر داده و تعدیل می نمایند. این هم عاملی است که نرمش و انعطاف بیشتری در قوانین اسلامی قرآنی ایجاد کرده که در شرایط مختلف قابل اجرا هستند.(همان، ص 335) بزرگ ترین شاهد بر کارآمدی قوانین قرآن و اسلام در شرایط و زمانهای مختلف این است که اصول و قضایای ضروری اسلام مانند نماز و روزه و کلیات ابواب فقه مانند مالیاتهای شرعی که برای اداره اقتصاد جامعه مقرر شده است با کمال هماهنگی و استقلال و هویت در عقاید و احکام و تکالیف وحقوق در گذر تاریخ در جوامع اسلامی مشغول به فعالیت بوده و هستند.(ر.ک: قرآن نماد حیات معقول، ص 260).
ششم: عرضه و نهادینه شدن قوانين قرآن در مدت بسیار كوتاه بیست و سه سال
قوانين بشر پس از گذشت قرنهاي متمادي از طريق آزمايش و خطا و با كسب تجربيات فراوان به وجود آمده اند. به عنوان مثال در زمان عرضه قرآن، تنها قانون نسبتا جامعي كه توسط بشر به وجود آمده بود قانون روم بود كه در مدت هزار و سيصد سال شكل گرفته بود. اين در حالي است كه قرآن قوانين جامع و كامل خود را تنها درمدت بيست و سه سال عرضه نمود.(التمهيد، ج 6، ص 218 به نقل از: المعجزه الكبري، ص 455) قرآن کریم در این مدت به عرضه قوانین اکتفا نکرد بلکه آنها را به مرحله اجرا در آورده و قانون خود را در اجتماع نهادینه کرد بگونه ای که پس از گذشت قرنها همچنان در میان اقوام مسلمان جایگاه خود را حفظ کرده است. این امر خود جلوه دیگری از اعجاز قرآن است؛ چرا که نهادینه کردن قوانین جدید و تبدیل آن به یک فرهنگ عمومی در مدت بیست و سه سال امری خارقالعاده بشمار میرود. خلاصه این که عرضه این قوانین با ویژه گیهای منحصر به فرد در مدت بیست وسه سال امری خارقالعاده است و تبدیل آن به یک فرهنگ عمومی بر خارقالعاده بودن آن میافزاید. با نگاهی به سیر نزول قرآن میتوان رمز تاثیر گذاری و نهادینه شدن تشریعات قرآن را کشف کرد. قرآن کریم در فرایندی هوشمندانه ابتدا زمینهها و پیش نیازهای لازم را در ظاهری ملائم و زیبا به اجتماع ایجاد مینماید و سپس قوانین را به تدریج و در سیری منطقی عرضه میدارد. قرآن کریم در اولین سوره به اثبات حق انحصاری ربوبیت و تدبیر برای خدا می پردازد:«اقرأ باسم ربک الذی خلق خلق الانسان من عقل اقرأ و ربک الاکرم الذی علّم بالقلم علّم الانسان ما لم یعلم» (علق: 1-5) در سوره بعد رسالت پیامبر از جانب خدا را بیان می کند:«انا ارسلنا الیکم رسولا شاهدا علیکم کما ارسلنا الی فرعون رسولا» (مزمل: 15) در سوره پنجم به رابطه انسان و پروردگار اشاره می کند و می آموزد که هدایت را باید از او پیجور شد:«ایاک نعبد و ایاک نستعین اهدنا الصراط المستقیم» (حمد: 5-6) در سوره هفتم به کسانی که از خدا راه مستقیم را طلب کرده اند قرآن را به عنوان منشور هدایت معرفی می کند:«فاین تذهبون ان هو الا ذکر للعالمین لمن شاء منکم ان یستقیم و ما تشائون الا ان یشاء الله رب العالمین» (تکویر: 26-29) و نهایتا در سوره هشتم شاهد عرضه اولین تشریع عمومی هستیم:«قد افلح من تزکی و ذکر اسم ربه فصلی» (اعلی: 14-15). نماز توجه به پیمان انسان با خدا و تکرار میثاق بشر با اوست. این میثاق عبارت است از میثاق بندگی و استعانت و طلب هدایت که در سوره حمد بدان اشاره شده است از همین روست که بر سایر تشریعات مقدم شده است. در ادامه بارها و بارها بر نماز تاکید می کند و آن را باز دارنده از کارهای زشت و ناپسند معرفی می کند(عنکبوت 45) این روش آنقدر موثر بود که در نهایت اثر نماز بر پیشانی مومنین نقش بست:«تراهم رکها سجدا یبتغون فضلا من الله و رضوانا سیماهم فی وجوههم من اثر السجود»؛آنان را در رکوع و سجود می بینی. فضل و خوشنودی خدا را خواستارند و علامت (مشخصه) آنان بر اثر سجود در چهرههایشان (نقش بسته) است (فتح: 29) در سورههای مکی شاهد تشریع صریح و الزام آور نیسیم و هرچه بیان شده است، مانند نماز و زکات، جنبه استحبابی دارند. بنا بر روایت امام صادق ع آنچه در مکه بیان شده بود تنها ادب و موعظه و تعلیم بود و نهیها نیز نهی خفیف و خالی از هر گونه وعید بود و جهنم تنها به مشرکان اختصاص داشت(اصول کافی، ج 2، ص 30-31). این بدان معناست که دو ثلث اول قرآن به زمینه سازی و آماده کردن فکر و روح مخاطبین جهت پذیرش تشریعات آتی پرداخته است. تشریعات قرآن در مدینه نیز یک سیر منطقی را دنبال میکند به عنوان مثال در تحریم شرب خمر شاهد تشریع گام به گام هستیم: در سوره هفتادم خمر را در مقابل رزق نیکو قرار میدهد(نحل:67)، در سوره هشتاد وهفتم مقایسه ای بین آثار سوء فراوان و منافع قلیل خمر دارد(بقره: 219)، در سوره نود و دوم نماز در حال مستی را تحریم میکند(نساء: 92) و نهایتا در سوره صد و سیزدهم خمر را بطورکلی تحریم میکند(مائده: 90). گویی قرآن کریم دست اجتماع را گرفته و آرام آرام بسوی مطلوب راهنمایی میکند. این شیوه تحریم آنقدر موثر بود که در روایت آمده است مردم با شنیدن آن همه ظرفهای خمر را واژگون کردند به گونه ای که تا مدتها در کوچههای مدینه بوی خمر پیچیده بود.(الدر المنثور، ج2، ص 316).
هفتم و هشتم: عرضه تشريعات قرآني بر زبان شخصي درس ناخوانده، بدون زمينه و شرايط لازم
ارائه مجموعه اي از قوانين منسجم و جامع، نيازمند سالها تحصيل و تحقيق و مطالعه است. ولي به گواهي تاريخ، پيامبر اسلام(ص) شخصيتي درس ناخوانده بود و اين قوانين مترقی بدون هیچ گونه پيش زمينه مطالعاتي بر زبان ایشان جاری شد كه امري خارق عادت به شمار مي رود.
از طرف ديگر، سرزمين حجاز سرزميني دور از تمدن بود و امكان تحصيل و تحقيق را منتفي مي نمود. به علاوه پیامبر گرامی اسلام در زمان ارائه قرآن دائما گرفتار انواع تهدید و تحریم و جنگ و نفاق در میان امت بوده و بسیاری از عمر شریف خود را صرف به سامان رساندن این مشکلات مینمودند و طبیعتا فرصت کافی برای تحصیل و تحقیق در مورد سایر قوانین نداشته اند. محمد ابو زيد مي نويسد: قوانين روم پس از گذشت هزار و سيصد سال تدوين شد در حالي كه محمد (ص) آمد و قرآني را به همراه داشت كه در بر گيرنده روابط اجتماعي و تنظيم نظام فردي و اجتماعي انسان بود و هيچ مثل و مانندي براي اين قوانين وجود نداشت اين در حالي بود كه وي در سرزميني دور از تمدن مبعوث شده بود و هيچ درسي را فرا نگرفته بود.(التمهيد، ج 6، ص 218 به نقل از: المعجزه الكبري، ص 455) «لقد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین» خداوند بر مؤمنان منت نهاد (نعمت بزرگي، بخشيد) هنگامي كه پيامبري، از خودشان برانگيخت; كه آيات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاك كند و كتاب و حكمت بياموخت در حالي كه پيش از آن در گمراهي آشكاري بودند.(آل عمران:164) از جهت ديگر، در عصر نزول قرآن هيچ مجموعه قانوني وجود نداشته است كه همه ويژگيهای مذکور را دارا باشد، تا بتواند _فرضا_ به عنوان الگویی برای پیامبر (ص) قرار گیرد. تنها قانون قابل توجه، قانون رايج در بين قوم يهود و همچنين قانون روم باستان بوده است. اما با نگاهي گذرا به اين دو قانون فاصله آنها با قوانين مترقي اسلام روشن میشود. به عنوان مثال قوانين رايج در بين قوم يهود كاملا نژاد پرستانه بود و قوم بني اسرائيل را بر ساير اقوام برتري مي داد(کتاب مقدس،عهد عتیق، سفر تثنيه، باب 14، آيه 21 و باب 15، آيه 3 و 12 و باب 23، آيه 17)؛ در اين قوانين حيوانات نيز همانند انسانها حد داشتند(همان،سفر خروج، باب 21، آيه 28). در جامعه يهود بركت و غفران الهي قابل خريد و فروش بود و از واجبات تنها چند حكم انگشت شمار مانند وجوب پرداخت زكات به كاهنان باقي مانده بود(ر.ک: التمهيد، ج 6، ص 265). قانون روم نيز برتري اي بر قوانين يهود نداشت، به عنوان نمونه قانون روم افراد را به سه دسته طبقه بندي كرده بود: طبقه اول: شهروند كامل كه از حقوق چهارگانه حق راي، اشتغال، ازدواج با فرد آزاد و حق تجارت برخوردار بود، طبقه دوم: شهروند بدون حق راي، كه از حق ازدواج برخوردار بود ولي از حق راي و تصدي شغل محروم بود. طبقه سوم: آزاد شدگان، كه از حق راي برخوردار بودند ولي از حق ازدواج و تصدي شغل محروم. در حقوق روم همان گونه كه شخص بر اموال خويش اختيار داشت، پدر بر فرزند و همچنين شوهر بر همسر خود اختيار داشت. مردان رومي براي اختيار همسر، زن مورد نظر را وزن كرده و به مقدار وزن او شمش برنزي مي پرداختند. زنا براي مردان جرم كوچكي بود ولي در مورد زن جرم بزرگي محسوب مي شد. ارباب مي توانست برده خود را بزند، زنداني كند، وادار سازد با درندگان در ميدان بجنگد، از گرسنگي او را تلف كند و يا با دست خود او را به قتل رساند، اعم از اينكه دليل داشته باشد يا نه و هيچ گونه نظارتي بر كار ارباب نبود.(تاريخ تمدن، ج 3، صص465-467). خلاصه كلام اينكه قوانين قرآن هيچ گونه سابقهای در جوامع پيش از خود نداشته است و عرضه چنين قوانيني در آن منطقه بی بهره از دانش و فرهنگ از سوی شخصی درس ناخوانده خرق عادت و امری فوق بشری به شمار میآید.
نتيجه گيري
از اين نوشتار میتوان نتيجه گرفت كه احكام شرعي قرآن از سنخ قوانين عادي نيست، قوانين قرآن جامع، خالي از هر گونه تناقض و سازگار با عقل و فطرت است كه در مدتي كوتاه عرضه و نهادینه شدهاند، عرضه چنين قانون جامعي پيش نيازهاي دانشي و تجربي فراواني را مي طلبد كه هرگز در زمان نزول قرآن وجود نداشته است. بنا بر اين میتوان گفت عرضه تشريعاتي اين چنيني خرق عادت بوده و نمودي روشن اعجاز قرآن است.
پانویس و منابع
- ↑ مطالب علمی مذکور در بخش فعلی، از مجموعه مقالات دكتر عبد الدائم الكحيل، كارشناس حقوقي وزارت دادگستري سوريه اقتباس شده است. ر.ک: www.kaheel7.com
- ↑ Leslie Burby, 101 reasons to breastfeed your child, www.promom.org, 2005.
- ↑ breastmilk/benefits.asp
- ↑ همان.
- ↑ Jernstorm, H et al "Breast-feeding and the risk of breast cancer in BRCA1 and BRCA2 mutation carriers." J Natl Cancer Inst. 2004;96:1094-1098
- ↑ فیو Complementary feeding, Report of the global consultation, Geneva, 10-13 December 2001.
- ↑ همان.
- ↑ Obstet Gynecol 1994 Nov; 84(5): 760-764
1. قرآن كريم.
2. كتاب مقدس.
3. آخوند خراساني، محمد كاظم،کفایه الاصول، موسسه آل البيت (ع)، قم، 1426 ق.
4. ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، دار الصادر، بيروت، 1414 ق.
5. باغلاني، محمد بن طيب، اعجاز القرآن، تحقيق احمد صقر، دار المعارف، قاهره، بي تا.
6. بلاغي نجفي، محمد جواد،آلاء الرحمن في تفسير القرآن، بنياد بعثت، قم، 1420.
7. جعفری، محمد تقی، قرآن نماد حیات معقول، موسسه تدوین نشر آثار علامه جعفری، تهران، 1382 ش.
8. خويي، سيدابوالقاسم الموسوي، البيان في تفسير القرآن، المطبعه العلميه، قم،1394 ق.
9. خميني، سيد روح الله الموسوي، تهذيب الاصول، انتشارات اسماعيليان، 1383 ق.
10. راغب اصفهاني، حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن، دار العلم،دمشق، 1412ق.
11. رشيد رضا، تفسير القرآن الكريم (المنار)، الهيئه المصريه العامه للكتب، قاهره، 1990 م.
12. زرقاني، محمد عبد العظيم، مناهل العرفان في علوم القرآن، انشارات عيسي البابي، بي مكان، بي تا.
13. سيوطي، جلال الدين عبد الرحمن، الاتقان في علوم القرآن، مكتبه المشهد الحسيني، قاهره، بي تا.
14. ـــــــــــــــــــــــــــــــ، الدر المنثور في تفسير الماثور، كتابخانه مرعشي نجفي، قم، 1404 ق.
15. طباطبايي، محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ پنجم، قم، 1417 ق.
16. عراقی، ضیاءالدین، نهایه الافکار، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417 ق.
17. فراهيدي، خليل بن احمد، كتاب العين، انتشارات هجرت، قم، 1410 ق.
18. کلینی، محمد، الکافی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1365 ش.
19. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، تهران، 1381ش.
20. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، موسسه نشر اسلامي قم، بيتا.
21. معرفت، محمد هادي، التمهيد في علوم القرآن، موسسه التمهيد، قم، 1386.
22. ـــــــــــــــــــ، علوم قرآني، موسسه تمهيد، قم، 1385.
23. ـــــــــــــــــــ، نقد شبهات پيرامون قرآن كريم، موسسه التمهيد، قم، 1385.
24. نزهه الطرف شرح بناء الافعال في علم الصرف، العين، 1421ق.
25. مهيار، رضا، فرهنگ ابجدي، بي تا.
26. ويل دورانت، تاريخ تمدن،ترجمه حميد عنايت و ديگران، شركت انتشارات علمي و فرهنگي، تهران، 1385 ش.
27. هاشمي رفسنجاني، اكبر، فرهنگ قرآن، بوستان كتاب، قم، 1386.
28. دائرهالمعارف قرآن كريم، مركز فرهنگ و معارف قرآن، بوستان كتاب، قم، 1385.