اعجاز قرآن درزمینه حوادث و بلایای طبیعی

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۱۱ توسط عاطفه زارع (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «=چکیده= 14 قرن پیش خداوند قرآن را به عنوان یک کتاب راهنما برای بشر فرو فرستاد و به انسان‌ها سفارش نمود برای پیمودن مسیر درست زندگی از این کتاب استفاده نماید. حوادث و بلایای طبیعی که همواره به عنوان یک عامل تهدیدکننده در حیات بشری تلقی می‌شوند،...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

چکیده

14 قرن پیش خداوند قرآن را به عنوان یک کتاب راهنما برای بشر فرو فرستاد و به انسان‌ها سفارش نمود برای پیمودن مسیر درست زندگی از این کتاب استفاده نماید. حوادث و بلایای طبیعی که همواره به عنوان یک عامل تهدیدکننده در حیات بشری تلقی می‌شوند، یکی از موضوعاتی است که قرآن کریم همواره از آن سخن گفته است. صاعقه، سیل، زلزله، خشکسالی از جمله این حوادث و بلایا هستند. فلسفه حوادث و بلایا، عوامل ایجادکننده بلایا و نقش استغفار در پیشگیری از این حوادث از جمله مواردی است که در این مقاله به طور اجمال به آن پرداخته خواهد شد. قرآن کریم در موضع گیری در برابر بلایا، دیدگاه خاص و روشنی ارائه می‌دهد. سبب حوادث طبیعی، گنهکاران جامعه و همراهان و زمینه سازان آنها و راهنمایان به کار آنها هستند. در فرهنگ قرآنی، نظریه پردازان گناه، قانون گذاران حمایت از گناه و ترویج دهندگان گناه و فساد، عامل تمامی بلایای اقتصادی، فرهنگی و طبیعی معرفی می‌گردند. این است که اهمیت امر به معروف و نهی از منکر در پیشگیری از بلایا آشکار می‌گردد.

واژه‌های کلیدی

اعجاز، قرآن کریم، حوادث و بلایای طبیعی

مقدمه

بلایای طبیعی، به مجموعه‌ای از حوادث زیانبار گفته می‌شود، که منشاء انسانی ندارند. این حوادث معمولاً غیرقابل پیش‌بینی بوده و یا حداقل از مدتهای طولانی قبل نمی‌توان وقوع آنها را پیش‌بینی نمودبلایای طبیعی دارای انواع گوناگونی است. زلزله، سیل، طوفان، گردباد، سونامی، تگرگ، بهمن، رعد و برق، تغییرات شدید درجه حرارت، خشکسالی و آتشفشان نمونه‌هایی از بلایای طبیعی هستند.بلایا و امتحانات الهی یکی از قدیمی‌ترین مباحثی است که فکر بشر را به خود مشغول کرده و از ابعاد مختلف به بحث پیرامون علت فلسفه وجودی و ماهیت آن پرداخته و مطالب گوناگونی در این باب ارائه شده است.بر اساس آمار طی چهل سال گذشته، حدود 4 میلیون نفر در اثر بلایای طبیعی جان خود را از دست داده اند و بیش از سه میلیارد و 200 میلیون نفر مصدوم، ‌بی خانمان و یا به نقاط دیگر جهان مهاجرت کرده اند.گزارش سازمان ملل تایید می‌کند که سال 2010 از بدترین سالهای تاریخ بشر بدلیل وقوع حوادث طبیعی و خسارات ناشی از آن بوده است. بر اساس این گزارش 373 حادثه طبیعی در سال 2010 جان 296هزار 800 نفر را گرفته است که خسارتی معادل 110 میلیارد دلار را بر مردم کره زمین وارد کرده و 208 میلیون نفر از جمعیت دنیا را نیز تحت تاثیر خود قرار داده است. روز 12 ژانویه 2010 بر اساس گزارش مذکور زمین لرزه ای در هائیتی رخ داد که باعث مرگ 222 هزار و 500 نفر شد. ثبت 56 هزار مورد خسارت ناشی از آتش سوزی جنگلهای روسیه این سال را جزو بدترین سالهای وقوع حوادث طبیعی کرد. قاره امریکا برای اولین بار با یدک کشیدن 75 درصد از مرگ و میر‌های ناشی از حوادث طبیعی که اغلب آن در هائیتی رخ داد، مقام اول مرگ و میر را در بین قاره‌ها به خود اختصاص داد.از جمله مباحثی که درباره بلایای طبیعی در ادیان و مذاهی مختلف مطرح گردیده، معناداری و جهت دار بودن پدیده‌ها و حوادث غیرمترقبه طبیعی می‌باشد،چنانکه خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: به سبب آنچه که دست‌های مردم فراهم آورده،فساد در خشکی و دریا پدید آمده تادسزای بعضی از آنچه را مرتکب شده اند به آنان بچشانند.بنابراین اگر نگویم در همه ی ادیان این اعتقاد وجود دارد که،گناهان و کارهای زشت و ناپسند آثار فردی و اجتماعی بدی را به دنبال دارد،این تلقی و اعتقاد در بین مسلمانان و مسیحیان که بیشترین جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند رایج است ما مسلمانان هم معمولا حوادث و بلایای طبیعی را معنادار می‌دانیم و آنها را یا به عنوان امتحان و آزمایش و یا به عنوان نتیجه اعمال و گناهان بدانیم.

انواع حوادث و بلایای طبیعی در قرآن

1.سیل سيل، بزرگ ترين عامل خسارت در بين حوادث طبيعي است.در آيات 16 و 17 سوره سبأ به گرفتار شدن قوم سبأ به سيل، در اثر روي گرداندن از خدا و كفران نعمت اشاره شده است: «براي قوم سبأ در محلّ سكونتشان نشانه‌اي(از قدرت الهي) بود: دو باغ(بزرگ و گسترده) از راست و چپ(رودخانه عظيم با ميوه‌هاي فراوان و به آن‌ها گفتيم:) از روزي پروردگارتان بخوريد و شكر او را به جا آوريد، شهري است پاك و پاكيزه و پروردگاري آمرزنده(و مهربان)! امّا آن‌ها (از خدا) روي گردان شدند و ما سيل ويرانگر را بر آنان فرستاديم و دو باغ(پر بركت)شان را به دو باغ(بي ارزش) با ميوه‌هاي تلخ و درختان شوره گز و اندكي درخت سدر مبدّل ساختيم.» قوم سبأ توانستند با سدّ عظيمي كه در ميان كوه‌هاي مهم ّ آن ناحيه برپا ساختند، سيلاب‌‌هاي فراواني را در پشت آن سدّ عظيم ذخيره كنند و به اين ترتيب سرزمين‌‌هاي وسيع و گسترده‌اي را زير كشت درآوردند. آن منطقه از نظر نعمت‌‌هاي مادّي، هوايي پاك و نسيمي فرح‌افزا داشت و سرزميني حاصل‌ خيز و درختاني پربار و از نظر نعمت معنوي نيز غفران خداوند شامل حال آن‌ها بود، از تقصير و كوتاهي آن‌ها صرف ‌نظر مي‌كرد و آن‌ها را مشمول عذاب و سرزمين شان را گرفتار بلا نمي‌ساخت. امّا آنان نعمت‌هاي خدا را ناچيز شمردند، عمران، آبادي و امنيّت را ساده انگاشتند، از ياد خدا غافل شدند و مست نعمت گشتند و خداوند با عذاب خود آن‌ها را مجازات كرد. با بررسي باستان شناسان با كشف ستون‌ها و بررسي نوشته‌هاي روي آن‌ها به اين نتيجه رسيدند كه آن‌ها قبلاًً خورشيد پرست بوده‌اند. در آيه14 سوره عنكبوت به طوفان نوح اشاره شده است که: «و ما نوح را به سوي قومش فرستاديم و او در ميان آنان هزار سال مگر پنجاه سال كم، درنگ كرد، امّا سرانجام طوفان و سيلاب آنان را فرا گرفت، در حالي كه ظالم بودند.» پس از آن كه نوح(ع) نهايت تلاش خود را در راه هدايت قومش به کار برد و همه راه‌‌هاي اصلاح آن‌ها براي وي به بن بست رسيد، به پيشگاه پروردگار خويش پناه برد و از قومش نزد او شكوه كرد. خداوند دعاي نوح(ع) را مستجاب گرداند و اراده فرمود تا قبل از آن كه قوم دروغگوي‌ وي به هلاكت برسند، اسباب رهايي نوح(ع) و ايمان آورندگان به او فراهم شود؛ از اين رو به آن حضرت چنين وحي فرمود كه، غير از اين عدّه‌اي كه ايمان آورده‌اند، كس ديگري ايمان نخواهد آورد، خداوند به او فرمان داد تا از تكذيبِ كافران و آزار و اذيّتشان اندوهگين نشود؛ زيرا به زودي خداوند همه آن‌ها را غرق خواهد ساخت. در آيه54 سوره انفال به سرنوشت فرعونيان اشاره شده است: «كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَذَّبُواْ بآيَاتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَكْنَاهُم بِذُنُوبِهِمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَونَ وَكُلٌّ كَانُواْ ظَالِمِينَ[رفتارى] چون رفتار فرعونيان و كسانى كه پيش از آنان بودند كه آيات پروردگار شان را تكذيب كردند پس ما آنان را به[سزاى] گناهان شان هلاك و فرعونيان را غرق كرديم و همه آنان ستمكار بودند.» 2-زلزله در سوره زلزله، مزمّل و حج به وقوع حادثه زلزله اشاره شده است: «إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا؛6 آن گاه كه زمين به لرزش[شديد] خود لرزانيده شود و زمين بارهاى سنگين خود را برون افكند.» «يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ وَكَانَتِ الْجِبَالُ كَثِيبًا مَّهِيلًا؛7 روزى كه زمين و كوه‌ها به لرزه درآيند و كوه‌ها به سان ريگ روان گردند.» «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَه السَّاعَه شَيْءٌ عَظِيمٌ؛8 اى مردم از پروردگار خود پروا كنيد چرا كه زلزله رستاخيز امرى هولناك است.» خداوند در آيه73 سوره اعراف، به وقوع زلزله در اثر كفران نعمت قوم ثمود اشاره کرده است:«و به سوي(قوم) ثمود، برادرشان صالح را(فرستاديم)، گفت: «اي قوم من! (تنها) خدا را بپرستيد، كه جز او، معبودي براي شما نيست! دليل روشني از طرف پروردگارتان براي شما آمده: اين«ناقه» الهي براي شما معجزه‌اي است، او را به حال خود واگذاريد كه در زمين خدا(از علف‌هاي بيابان) بخورد! و آن را آزار نرسانيد، كه عذاب دردناكي شما را خواهد گرفت!» قوم ثمود در سرزمين «حجر» كه بين«عربستان» و«سوريه» قرار داشت، زندگي مي‌كردند. قوم ثمود، مردمي متمدّن بودند كه براي سكونت خود قصرها مي‌ساختند و از كوه‌ها با مهارت خاصّي خانه مي‌تراشيدند. شغل آنان زراعت، احداث قنوات و غرس نخل‌ها بوده و زندگي آسوده و خوشي داشتند. آنان كمتر از سيصد سال عمر نمي‌كردند و بعضي تا هزار سال هم عمر مي‌نمودند. متأسّفانه بت‌پرستي در ميان‌ آنان مرسوم شد و خداوند تعالي براي هدايتشان صالح را در سنّ شانزده سالگي كه از خانواده‌هاي اصيل و محترم خودشان بود و به عقل و علم در ميانشان ممتاز و معروف بود، فرستاد و صالح تا سنّ صد و بيست سالگي در ميان قوم خود مشغول هدايت بود، ولي فقط افراد قليلي به او پيوستند؛ تا اين كه عذاب الهي بر قوم ثمود نازل شد و آن مردم بت‌پرست به وسيله صيحه، زلزله و صاعقه نابود شدند. 3- خشکسالی خشكسالي را مي ‌توان معلول يك دوره شرايط خشك غير عادّي دانست كه به اندازه كافي دوام داشته باشد تا عدم تعادل در وضعيّت هيدرولوژي يك ناحيه ايجاد شود. در دهه‌‌هاي اخير در بين حوادث طبيعي كه جمعيت‌هاي انساني را تحت تأثير قرار داده‌اند، تعداد فراواني پديده خشك ‌سالي از نظر درجه شدّت، طول مدّت، مجموع فضاي تحت پوشش، تلفات جاني، خسارات اقتصادي و اثرات اجتماعي دراز مدّت در جامعه، بيشتر از ساير بلاياي طبيعي بوده است. هم چنين تمايز اين پديده با ساير بلاياي طبيعي در اين است كه برخلاف ساير بلايا اين پديده به تدريج و در يك دوره زماني نسبتاً طولاني عمل كرده و اثرات آن ممكن است، پس از چند سال و با تأخير بيشتري نسبت به ساير حوادث طبيعي ظاهر شود. در آيه155 سوره بقره سخن از خشك ‌سالي و قحطي به ميان آمده است و خداوند از آن به عنوان وسيله‌اي براي آزمايش انسان‌ها ياد كرده است: َلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ؛ و قطعاً شما را به چيزى از[قبيل] ترس و گرسنگى و كاهشى در اموال، جان‌ها و محصولات مى‏آزماييم و مژده ده شكيبايان را.» در آيه96 سوره اعراف آمده است: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ؛ و اگر مردم شهرها ايمان آورده و به تقوا گراييده بودند قطعاً بركاتى از آسمان و زمين برايشان مى‏گشوديم ولى تكذيب كردند، پس به[كيفر اعمال زشت شان] گرفتار مجازات الهي[قحطي و خشک سالي] شدند.» هم چنين در آيه112 سوره نحل چنين آمده است: وَضَرَبَ الله مَثَلاً قَرْيَه كَانَتْ آمِنَه مطْمَئِنَّه يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللهِ فَأَذَاقَهَا اللهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُواْ يَصْنَعُونَ؛ و خدا شهرى را مثل زده است كه امن و امان بود[و] روزيش از هر سو فراوان مى ‏رسيد پس[ساكنانش] نعمت‌هاى خدا را ناسپاسى كردند و خدا هم به سزاى آن چه انجام مى ‏دادند، طعم گرسنگى و هراس را به مردم] آن چشانيد. 4-صاعقه خداوند در آیه 13 سوره رعد وفرماید:و یسبح الرعد بحمده و الملئکه من خیفته و یرسل الصواعق فیصیب بهامن یشاء و هم یجادلون فی الله و هو شدید المحال):(و رعد به ستایش او وفرشتگان از بیم او تسبیح گویند، صاعقه‌ها می‌فرستد و هر که را خواهد دچار آن کند، با این همه آنها در باره خدا مجادله می‌نماید و او سخت گیر است. همچنین خداوند در آیه 55 سوره بقره می‌فرماید 0:وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ)و به یاد آورید وقتی که گفتید ای موسی تا خدا را آشکار نبینیم ما به تو ایمان نمی‌آوریم پس صاعقه سوزان را بر شما فرود آمد و شما آن را مشاهده می‌کردید. صاعقه در قرآن بر چهار وجه و معنی باشد: وجه نخستین صاعقه به معنی مرگ از عقوبتی که بعد از آن زنده شوند در دنیا، بود چنان که خدای تعالی در سوره بقره (آیه 55) گفت: «پس [در حالی که می‌نگریستید] صاعقه، شما را فرو گرفت» یعنی مرگ پس از عقوبتی که سؤال کردند از موسی برای دیدن خداوند، پس خداوند آنان را به وسیله صاعقه میراند و پس از آن آنان را در دنیا زنده گردانید. و وجه دوم صاعقه به معنی عذاب سخت که در آن بمیرند و در دنیا زنده نشوند مگر روز قیامت بود، چنان که در سوره ذاریات (آیه 44) گفت: «از فرمان پروردگار خود سر برتافتند و در حالی که آنها می‌نگریستند، آذرخش آنان را فرو گرفت» یعنی مرگی که پس از آن در دنیا زنده نشوند. و وجه سوم صاعقه به معنی مرگ جمله خلق آسمان و زمین در نفخه صور اول مگر کسانی را که خدا استثنا کرد، بود، چنان که در سوره زُمَر (آیه 68) گفت: «و در صور دمیده می‌شود، پس هر کس در آسمان‌ها و هر که در زمین است بی هوش در می‌افتد مگر کسی که خدا بخواهد» یعنی مرگی که در آن تمام اهل آسمان‌ها و زمین در هنگام نفخه صور اول می‌میرند مگر آن را که خدا بخواهد. و وجه چهارم صاعقه، به معنی آتش که از ابر افتد، بود، چنان که در سوره رعد (آیه 13) گفت: «و صاعقه‌ها را فرو می‌فرستد و با آنها هر که را بخواهد مورد اصابت قرار می‌دهد» یعنی آتشی که از ابرها ایجاد شود. 5-طوفان خداوند در آیه 69 سوره اسرا می‌فرماید:ا م امـنـتـم ان یـعیدكم فیه تارة اخرى فیرسل علیكم قاصفا من الریح فیغرقكم بما كفرتم ثم لا تجدوا لكم علینا به تبیعا یا اینكه ایمن هستید كه بار دیگر شما را به دریا بازگرداند و تندباد كوبنده اى بـر شـمـا بـفـرستد و شما را بخاطر كفرتان غرق كند، حتى كسى كه خونتان را مطالبه نماید پیدا نكنید.برخى گويند: حاصب، باد كشنده‏اى است كه در خشكى مى‏وزد و قاصف، باد كشنده‏اى است كه در دريا مى‏وزد.

عوامل ایجاد کننده حوادث و بلایا

در بعضی از آیات و روایات به طور مشخص به عوامل ایجاد کننده هر یک از بلایای طبیعی پرداخته شده است به عنوان مثال: در روايات آمده است: «هر گاه چهار چيز آشكار شود، زلزله ظهور پيدا مي‌كند: زنا، گسترش ظلم و جور، نپرداختن زكات، شرك و كفر و ربا.» هم چنين وقوع زلزله‌هاي مكرّر را از نشانه‌‌هاي ظهور حضرت صاحب الزّمان(ع) معرفي نموده‌اند. همچنین امام باقر(ع) مي‌ فرمايند: «اي مردم بدانيد باران در هيچ سالي از سال ديگر كمتر نيست، امّا نزول آن به مشيّت و اراده خداوند است؛ زيرا اگر قومي گناه كنند، خداوند متعال باراني را كه براي آن‌ها مقدّر شده است؛ بر غير آن‌ها نازل مي‌ كند.» حضرت علي(ع) در اين باره مي ‌فرمايند: «خداوند بندگانش را به هنگامي كه كارهاي زشت انجام دهند، به كمبود ميوه‌‌ها و منع نزول بركات و بستن درهاي خيرات، گرفتار مي‌كند.» گاهي در روايات به گناهان خاصّي به عنوان اساسي ‌ترين عوامل خشك‌ سالي اشاره شده است: 1. كم فروشي: مولا علي(ع) مي ‌فرمايند: «هرگاه مردم كم فروشي كنند، خداوند آنان را به قحطي و خشك‌سالي گرفتار مي‌كند»؛ 2. منع زكات: رسول اكرم(ص) مي فرمايند: «هرگاه مردم زكات مالشان را ندهند، خداوند هم بركت را از كشاورزي، ميوه‌ها و معادن آن‌ها برمي‌دارد»؛ 3. دروغ: امام رضا(ع) مي‌فرمايند: «وقتي واليان امر(فرمانروايان) دروغ بگويند، باران نازل نمي ‌شود.» امام خميني(ره) در اين باره فرموده‌اند: منشأ قحطي و خشك‌سالي اموري است از جمله: شيوع گناهان، كفران نعمت، منع حقوق(مثل خمس و زكات)، كم فروشي، ظلم، خيانت، ترك امر به معروف و نهي از منكر، حكم به ناحق و هر چيزي كه سبب خشم خدا شود. امام باقر (عليه السلام) از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) نقل كرده كه فرمودند: ((پنج چيز است كه اگر به آن‌ها گرفتار شديد، بايد به خدا پناه ببريد. آنگاه فرمود: 1. زنا و روابط نامشرع ممكن نيست در ميان جمعيتى آشكارا پديدار گردد، مگر اين كه، طاعون و بيمارى‌هاى بى سابقه (مثل ايدز) در ميانشان شيوع پيدا كند؛ 2. و پيمانه و وزن را نكاهند (كم فروشى و كم كارى در مقابل مزد)، مگر اين كه، مبتلا به خشكسالى و سختى زندگى (معيشت تنگ) و ظلم و جور زمامداران گردند؛ 3. و از اداى زكات سرباز نزنند، جز اين كه از باران محروم گردند، به طورى كه اگر حيوانات نباشند، هرگز بر ايشان نبارد؛ 4. و عهد و پيمان را نشكنند (كه راى دادن يكى از مصاديق عهد و پيمان در زمان ما مى باشد)، مگر اين كه، خدا دشمنانشان را بر آنها مسلط سازد كه پاره اى از آنچه در دست دارند، از آنها بگيرند؛ 5. و در قضاوت و داورى بر خلاف حكم خدا حكمى نكنند (با رشوه يا به علت گرايش‌هاى سياسى و فاميلى و پارتى و غيره)، مگر اين كه خداوند درگيرى و كارزار را در ميانشان افكند. در فرهنگ قرآنى؛ نظريه پردازان گناه، قانون گذاران حمايت از گناه و ترويج دهندگان گناه و فساد، عامل تمامى بلاياى اقتصادى، و فرهنگى و طبيعى معرفى مى گردند.در آيه 79 سوره نساء آمده است: «مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَه فَمِنَ اللهِ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَه فَمِن نَّفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَكَفَى بِاللهِ شَهِيدًا؛ هر چه از خوبي‌ها به تو مى ‏رسد از جانب خداست و آن چه از بدى به تو مى ‏رسد از خود توست و تو را به پيامبرى براى مردم فرستاديم و گواه بودن خدا، بس است.» در آيه11 سوره رعد نيز مي‌فرمايد: «... إِنَّ اللهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ...؛... در حقيقت خدا حال قومى را تغيير نمي‌دهد تا آنان حال خود را تغيير دهند...» همچنين در آيه53 سوره انفال اشاره شده است كه: «ذَلِكَ بِأَنَّ اللهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِّعْمَهأَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَأَنَّ اللهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ؛ اين[كيفر] بدان سبب است كه خداوند نعمتى را كه بر قومى ارزانى داشته، تغيير نمى‏دهد، مگر آنكه آنان آن چه را در دل دارند، تغيير دهند و خدا شنواى داناست.» خداوند در آيه117 سوره هود چنين مي‌فرمايد: «وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ؛ و پروردگار تو [هرگز] بر آن نبوده است كه شهرهايى را كه مردمش اصلاح‌گرند به ستم هلاك كند». در آيه45 سوره يونس هم آمده است: «إِنَّ اللهَ لاَ يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ؛ خدا به هيچ وجه به مردم ستم نمي‌كند؛ ليكن مردم خود بر خويشتن ستم مي‌كنند». بنابراين به روشني مي‌ توان دريافت علّت اصلي بر هم خوردن نظام اصلي طبيعت و حادث شدن وقايع خانمان برانداز طبيعي، چيزي جز گناه و معصيت خود انسان‌ها و از ياد بردن خالق هستي و دل سپردن به امور دنيايي نيست كه در اين زمان اذن و اراده خداوند بر اين امر حاكم مي‌گردد كه ملّت گنهكار را عذاب و به تعبيري ديگر از كرده خويش آگاه نمايد. چنان چه در سوره عصر به طور صريح به اين نكته اشاره شده است كه «انسان در خسارت و زيان است مگر اين كه به خدا ايمان آورد و كارهاي شايسته انجام دهد و ديگران را به راستي، درستي، صبر و شكيبايي سفارش نمايد.» اين در حالي است كه انسان از اين آيات عظيم الهي كه به راستي روشنگر راه زندگي و نجات بخش او از تمامي خسارات و زيان‌هاي جاني و مالي است، غافل است و به همين دليل در سوره نحل از او چنين نام برده شده: «خلق الأنسان من نطفه فاذو هو خصيم مبين.» با اين وجود، خداوند در زمان رخ دادن اين وقايع، باز هم بندگان هرچند گنهكار خويش را فراموش نمي‌نمايد و آنان را به صبر و شكيبايي فرا مي‌خواند: «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَه قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ؛9 و قطعاً شما را به چيزى از[قبيل] ترس و گرسنگى و كاهشى در اموال و جان‌ها و محصولات مى‏آزماييم و مژده ده شكيبايان را [همان] كسانى كه چون مصيبتى به آنان برسد، مى‏گويند: ما از آن خدا هستيم و به سوى او باز مى‏گرديم.» در واقع قادر متعال سوانح و بلاياي طبيعي را آزمايش قلمداد مي‌نمايد تا بازماندگان اين حوادث، با درس گرفتن از اين وقايع و دست كشيدن از گناه و آلودگي، مانع وقوع مجدّد آن‌ها شوند و با دعوت آنان به صبر(الله مع الصّابرين) اين اميد را به آن‌ها مي‌دهد كه خدايي هست و نازل كننده عذاب، سرچشمه رحمت است و بندگانش را تنها نمي‌گذارد(انا اقرب من حبل الوريد) چنان چه امام علي(ع) دربارهاين حوادث فرموده‌اند: «گنهكاران از گنه دست بكشند و اهل توبه، توبه كنند و روشن ضميران، پند گيرند.»

فلسفه حوادث و بلایای طبیعی

1- تعیین بهترین‌ها در عمل:خداوند در آیه هفتم سوره کهف می‌فرماید:ما آنچه را در زمین جلوه گر است زینت و آرایش ملک زمین قرار دادیم تا مردم را به آن امتحان کنیم که کدامیک در طاعت و حب پروردگار عملشان نیکوتر است.توضیح این که گرفتاری و بلا، زینت مومن و کرامت و بزرگواری است برای کسی که بیندیشد،زیرا همراهی با سختی و صبر بر مشکلات و ثابت قدم بودن در هنگام سختی و مصیبت،نشانه کمال ایمان است. 2- شناخت شکیبایان:حق تعالی درآیه سی و یکم سوره محمد صل الله علیه و آله می‌فرماید:و البته ما به حکم جهاد شما را در مقام امتحان می‌آوریم تا آن کس که در راه خدا مجاهدت و کوشش دارد و بر رنج آن صبر می‌کند مقامش را معلوم سازیم. شیخ طوسی در تفسیر این آیه می‌فرماید:مومن صبر پیشه می‌کند و خود را از آنچه علاقمند است منع می‌کند یا آنکه با امور زشت و قبح مبارزه می‌کند تا بدین وسیله مطیع از عصیانگر شناخته شود. 3- محک زدن:خداوند در آیه 186 سوره آل عمران می‌فرماید: حتما شما را به مال و جان آزمایش خواهند کرد.شیخ طبرسی در تفسیر مجمع البیان آورده است:امتحانات و شدائد بر شما روی می‌آورد،از طریق ناقص شدن و از بین رفتن مال‌ها و ثروت‌ها و رسیدن مصیبت‌ها و همچنین سخنان دردآور در تکذیب پیامبر از مشرکان و یهودیان شنیده می‌شود، اگر طاعت و بندگی کنید وبی صبری و جزع ننمائید این امتحان‌ها برای شما رشد و تعالی را در پی دارد. 4 – شناساندن وضعیت ایمان و اعتقاد مردم بر خودشان:خداوند در آیه چهارم سوره محمد صل الله علیه و آله می‌فرماید:ما شما را می‌آزماییم تا وضعیت شما بر ملائک و مردم آشکار گردد. 5- رشد و تکامل:این سنت دائمی خداوند است که برای شکوفا کردن استعدادهای نهفته و به فعلیت رساندن آنها و پرورش بندگان،آنان را می‌آزماید این سختی‌ها و شدائد است که روح و جان انسان را نیرومند و قوی می‌گرداند و فلز جان انسان را محکم می‌کند. 6- تفکیک سره از ناسره:حق تعالی در آیه 179 سوره آل عمران می‌فرماید: خداوند هرگز مومنان را وانگذارد بدین گونه که مومن و منافق به یکدیگر مشتبه باشند تا آنکه با آزمایش،بدسرشت را از پاک گوهر جدا کند.مرحوم طبرسی در تفسیرش می‌نویسد:آیه خطاب به مومنان است یعنی ای مومنان حکم خدا بر این نیست که شما را بر همین حالت که هستید و مومن و منافق اشتباه می‌شود باقی گذارد (بلکه بوسیله امتحان خداوند مومنان را از منافقان جدا می‌گرداند) 7- تمحیص:تمحیص در لغت یعنی پاکیزه نمودن یک شی از آلودگی‌های خارجی،خداوند تبارک و تعالی مومنین را می‌آزماید تا آنا را خالص سازد چنانکه به این مطلب در آیه 154سوره آل عمران اشاره فرموده که مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان می‌فرماید:این تمحیص و خالص سازی که در این آیه آمده مخصوص مومنان است. از روایات معصومین علیه السلام استفاده میشود که خداوند بنده ای را که دوست دارد به منظور تخلیص او از ناپاکی‌ها در دریایی از شدائد و بلایا و مشکلات غوطه ور می‌نماید. 8- تذکر و بیداری:خداوند متعال به نقش رنج‌ها و سختی‌ها در تنبه و بیداری انسان چنین اشاره می‌کند:ما هیچ پیامبری را به هیچ شهر و دیاری نفرستادیم مگر آنکه اهلش را به شدائد و غم‌ها مبتلا ساختیم تا مگر توبه کرده و به درگاه خدا تضرع و زاری کنند.از این آیه درمی‌یابیم که ابتلا و آزمایش موجب رفه غرور و غفلت و طغیان و خواب زدگی‌ها است چنانکه امام صادق (ع) می‌فرمایند:بر مومن چهل شب نمی‌گذرد مگر آنکه خداوند او را در معرض امری قرارمی‌دهد که او را ناراحت و محزون سازد و بدین وسیله متذکر شود.امیر المومنین (ع)هم می‌فرمایند:هر گاه دیدی که خداوند تبارک و تعالی پشت سر هم بر تو بلایی می‌فرستد بدان که خدا می‌خواهد تو را از خواب غفلت بیدار کند. 9- توبه و بازگشت انسان از معاصی:یکی از آثار و پیامدهایی که آزمایش و امتحانات الهی را در بر دارد توبه و بازگشت به سوی خداوند است چنانکه قرآن کریم میفرماید:چه بسیار از اهل شهرهای اطراف شما را هلاک کردیم و نشانه عبرتی برای مردم گردانیدیم تا مگر بر آنان بنگرید و از کفر و گناه به درگاه خدا بازگرید. مرحوم علامه طباطبایی می‌گویند:مراد این است که خداوند امت‌های انبیا را به عذاب‌هایی مبتلا می‌نماید تا توبه کنند و از ظلم خو د دست بردارند. 10- شناخت خائفان و خداترسان:خداوند در آیه 94 سوره مائده می‌فرماید:ای اهل ایمان خدا شمارا به چیزی از صید الفهمی آزماید که در دسترس شما آیند تا معلوم شود که چه کسی از خدا در باطن می ترسد.خداوند در این آیه قسم یاد می کند که حتما شما را می آزماید تا مطیع شما از عصیان گر شناخته شود و سیاق آیه اشاره دارد بر این که امتحان و ابتلا سهل مراد بوده و مانند تکالیف عظیم و سخت،مثل بذل جان و مال نبوده و با این همه عده ای سرباز زده و مخالفت کرده.

نتیجه گیری

آموزه‌هاي تربيتي قرآن و دستورهاي معصومان عليهم السلام درباره عوامل وسعت روزي يا کمي رزق، دفع بلايا و شريات، بيانگر حقايقي ارزشمند است که در پرتو آنها رابطه ما با پروردگارمان و نيز رابطه ما و جامعه اسلامي و رابطه ما با خود و خانواده مان که در جلوه‌هاي رفتار و گفتار تجلي مي يابد، حساس تر، دقيق تر و انديشه گرايانه تر خواهد بود. با اين معارف ديني، تمامي اعمال خود را با نگاهي دقيق تر و حساب شده تر انجام مي دهيم و با توجه به آثار هر يک در خود، خانواده و جامعه، مسئوليت بيشتري احساس مي کنيم. برخي از اين عوامل عبارتند از: 1- تقوا و پرهيزگاري: قرآن کريم مي فرمايد هر کس از خدا پروا کند، پروردگار براي او راه بيرون شدن از سختي‌ها را قرارمي دهد و از جايي که حسابش را نمي کنند، به او روزي مي رساند. (طلاق 2و3) 2- ياد خداوند سپاسگزاري از نعمت‌هاي او: «شکر» عامل بسيار موثر در افزايش نعمت‌ها و الطاف الهي است که خداوند با صراحت بدان اشاره فرموده است هرگاه شکر نعمت‌ها را به جا آوريد و آن را در موارد واقعي صرف کنيد، نعمت را بر شما افزون مي کنم (ابراهيم آيه7) 3- نيکوکاري: خوش اخلا قي و مهرباني و پذيرايي از بندگان صالح خدا با نعمت‌هاي الهي در دست ماست. اين کار پسنديده رضايت پروردگار را در رسيدگي به صالحان و مومنان فراهم مي کند. از اين رو چون خدا صلاحيت و اهليت براي انسان مي بيند، لطف و رحمت بيشتر خود را نثار وي مي کند. اميرمومنين «ع» در اين باره مي فرمايد: پاکي نيت و طراوت انديشه، دوري از تنگ نظري در برخوردها، سهل گرفتن در زندگي با ديگران، گشايش چهره و خوش برخورد بودن با برادران مسلمان، گنج‌هاي رزق آدمي و باعث افزايش روزي انسان‌ها خواهد بود. 4- انفاق از دارايي و پرداخت حقوق مالي: صدقه فراوان و خرسندي ديگران با کمک‌هاي مالي، خرسندي خداوند را به دنبال دارد و تاثيري بسيار در جلب روزي و دور شدن از بلا يا را به همراه خواهد داشت. 5- بيداري صبحگاهان و وضوي دائم: اذان صبح تا طلوع آفتاب لحظه‌هايي است که نوعي سبک بالي، طراوت روحي و شادي خاطر براي تمامي روز بيداران را به همراه دارد، به گونه اي که هيچ گونه افسردگي روحي و خمودي فکري در انسان احساس نشده و با نشاطي غيرقابل توصيف به کارهاي شايسته مي پردازد. 6- دوري از گناه، ظلم و نافرماني خداوند: ويژگي ذاتي اطاعت و استفاده نعمت‌هاي الهي در مسير حقيقي آن، فزوني تمام داده‌هاي خداوند و ريزش الطاف چشمگير الهی را به همراه دارد و عملکرد ذاتي گناه، معصيت و مصرف نعمت‌هاي خداوند در مسيري نادرست و عليه دستورهاي الهي، تنگي معيشت و کمي رزق و زندگي سخت و دشواري را به همراه خواهد داشت. از اين رو پيشوايان معصوم «ع» فرموده اند: «با گناه افراد، رحمت و روزي خداوند به روي آنان بسته مي شود، برکات رزق برطرف مي گردد، گوارايي و شادکامي و راحتي از زندگي زدوده مي شود و مسير گذران عمر با دشواري و سختي روبه رو خواهد شد» 7- دعا: روزي اميرمومنان علي «ع» رو به فرزند خود امام مجتبي «ع» کرد و فرمود: «پسرم، همان کسي که گنج‌هاي آسمان‌ها و زمين را در اختيار دارد، به تواجازه دعا و درخواست داده و اجابت آنان را نيز تضمين کرده است. به تو امر کرده که از او بخواهي تا به تو عطا کند و از او درخواست رحمت کني تا رحمتش را بر تو فرو فرستد... هرگاه بخواهي با او درد دل مي کني و ناراحتي ومشکلا ت رادر برابر او قرار مي دهي. از او در کارهايت استعانت مي جويي و از خزاين رحمتش چيزهايي را مي خواهي که جز او کسي قادر به عطاي آن نيست مانند عمر بيشتر، تندرستي بدن و وسعت روزي. پس خداوند کليدهاي خزاينش را در دست تو قرار داده است. بنابراين هرگاه خواستي مي تواني به وسيله دعا درهاي نعمت خدا را بگشايي و باران رحمت او را فرودآوري.» در حدیثی دیگر حضرت علی می فرمایند:" اگر مردم امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنند، عذاب سخت پروردگار آنان را فرا می گیرد و خداوند نیکان را در محیط بدان هلاک سازد" لذا بلا موقع نزول عمومی است و گنهکاران و راضیان به کار آنان قطعا گرفتار خواهند شد. عده ای از خوبان به جز اهل منکر در بلا نابود می شوند و مسئولیت همه این کارها بر عهده گنهکاران است.

پانویس و منابع


• قرآن کریم

• نهج البلاغه

• تفسیر نمونه

1- http://www.albalagh.net/food_for_thought/quran.shtml

2- http://www.miraclesofthequran.com/index.php

3- http://www.alvadossadegh.com

4- http://www.khabaronline.ir/news-127823.aspx

5- http://www.ghadeer.org