زوجیت در فیزیک
چکیده
از آنجا که آیات قرآن و روایات متعددی زوجیت را در همه موجودات به اثبات رسانده است هیچ تردیدی نیست که زوجیت در همه موجودات وجود دارد.این تعدد باعث شده دانشمندان و دانش پژوهان بیشتری به تفکر و تعقل در آیات قرآن خصوصا موضوع زوجیت بپردازند تا بتوانند شکست ناپذیری قرآن در برابر کتب علمی، و پیشگویی علوم توسط قرآن را در حدود 1400 سال پیش به اثبات برسانند. در این مقاله پس از بررسی چند آیه و خصوصا آیه 49 سوره ذاریات به اثبات زوجیت در همه موجودات خواهیم پرداخت و نشان خواهیم داد که وجود زوج فقط مختص انسان، حیوان و گیاه نیست و ذرات ریزی مانند الکترون و ...، نیز دارای جفت می باشند. در ادامه به کمک آیه 36 سوره یس و همچنین نظر علمای دین در مورد تفسیر آیه فوق اقتباس خواهیم کرد که همه موجودات عالم دارای جفتی از جنس خود هستند و این زوجیت در علم فیزیک نیز وجود دارد، بطوریکه که ذرات از جمله الکترون هم دارای زوج می باشند. در ادامه پس از بررسی تاریخچه کشف اتم و همچنین بررسی ماده و پاد ماده نشان خواهیم داد که زوج الکترون ذره ای به نام پوزیترون می باشد. زیرا در علم فیزیک، زوج ذره باید دارای جرم مساوی با آن ذره باشد ، ولی از نظر نوع بار مخالف باشد، که در این صورت به زوج الکترون، پوزیترون گفته می شود. که متاسفانه به غلط در بسیاری از کتب و مقالات زوج الکترون، پروتون نوشته شده است. این در حالیست که این دو یعنی پوزیترون و پروتون کاملا با هم متفاوت هستند.
کلید واژه ها
- ماده- پادماده- الکترون- پوزیترون- زوجیت
مقدمه
بطور کلی نظام آفرینش در موجودات را می توانیم به چهار دسته تقسیم کنیم: [2-1] 1) زوجیت در گیاهان ؛((وَأَنبَتَتْ مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ)) (حج/5) 2) زوجیت در حیوانات؛((وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجاً)) (شوری/11) 3) زوجیت در انسان؛((خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً)) (روم/21) 4) زوجیت در همه چیز؛((وَمِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ)) (ذاریات/49). همانطور که از آیه 49 سوره ذاریات مشخص است، این آیه اشاره به زوجیت در همه موجودات می کند و نشان می دهد که انسان و حیوان و گیاه و ... دارای زوج می باشند برخى نيز به اين آيه براى اثبات زوجيت اتم (الكترون و پرتون) استناد كردهاند[5-3]. اما آنچه از آیه 36 سوره یس ((سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ )) (( تسبيح و تقديس خداوندي را سزا است كه همه چیز را جفت را آفريده است ، اعم از آنچه از زمين ميرويد ، و از خود آنان، و از چيزهائي كه ايشان نميدانند)) بسیار مشهود است، وجود این زوج از جنس خود موجودات است. پس خداوند برای همه موجودات جفتی از میان خودشان قرار داده است. در ادامه، پس از بررسی تعریف زوج، تاریخچه کشف اتم و بررسی ماده و پاد ماده، نشان خواهیم داد که وجود زوج فقط مختص انسان، حیوان و گیاه نیست و ذرات ریزی مانند الکترون و ...، نیز جفتی از جنس خود دارند.
تعریف زوج
كلمه زوج در لغت به معناهاى زير مىآيد: الف: در حيوانات به هر كدام از نر و مادهاى كه قرينه يكديگرند زوج مىگويند. ب: در غير حيوانات به هر كدام از دو چيز قرينه همديگر (مثل يك لنگه كفش) زوج گويند. ج: به هر چيزى كه مقارن ديگرى باشد و مشابه آن باشد زوج گويند. د: به هر چيزى كه مقارن ديگرى باشد و متضاد آن باشد زوج گويند. [5-4] هر چند که هدف نهايى بيان زوجيت تذكر نشانههاى الهى و به كار انداختن انديشه انسان است إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً -إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (رعد 3 و شعراء 7).[ 3] حال که تعریف زوج از نظر لغوی روشن گردید در ادامه برای بررسی وجود زوجیت و چگونگی کشف آن در علم فیزیک به بررسی تاریخچه کشف اتم و ماده و پادماده خواهیم پرداخت.
تاریخچه کشف اتم
این فکر که ماده از اتم ها تشکیل شده است، به زمان یونانیان قرن پنجم پیش از میلاد برمی گردد. پژوهشگران طبیعت آن عصر در این فکر بودند که ماده پیوسته است یا نه. می توان قطعه سنگی را به صورت سنگ ریزه درآورد و سنگ ریزه ها را به صورت ماسه. ماسه را می توان نرم کرد و سپس با ساییدن پودرش کرد. به نظر برخی یونانیان قرن پنجم پیش از میلاد، کوچکترین بخش سنگ ((اتم)) بود که نمی شد دیگر آن را تقسیم کرد. ارسطو مشهورترین فیلسوف یونان قدیم، با ایده ی اتم ها موافق نبود. او در قرن چهارم پیش از میلاد به شاگردان خود می آموخت که ماده از ترکیب های مختلف چهار عنصر- خاک، باد، آتش و آب – شکل گرفته است. این دیدگاه منطقی به نظر می رسید، زیرا در جهان اطراف ما، ماده به یکی از چهار شکل جامد (خاک)، گاز (باد)، مایع (آب)، و حالت شعله (آتش) وجود دارد. یونانیان آتش را عامل تغییر به حساب می آوردند، زیرا سبب تغییر در موادی می شد که می سوزند. اندیشه های ارسطو درباره ی سرشت ماده بیش از 200 سال غالب بود. جان دالتون (John Dalton)، هواشناس انگلیسی و معلم مدرسه، در اوایل قرن نوزدهم ایده ی اتم را حیاتی دوباره بخشید. او با طرح این موضوع که همه ی مواد از اتم ها ساخته شده اند، با موفقیت سرشت واکنش های شیمیایی را توجیه کرد. با این همه، در آن زمان او و دیگران دلیل روشنی بر وجود اتم ها نداشتند. سپس در سال 1827 ، رابرت براون (Robert Brown)، گیاه شناس اسکاتلندی، متوجه چیز عجیبی در میکروسکوپ خود شد. او مشغول بررسی دانه های گرده ی معلق در آب بود که متوجه شد دانه ها مدام حرکت می کنند و این سو آن سو می جهند. ابتدا فکر می کرد که این دانه ها نوعی از حیات متحرکند، اما بعدا دریافت که ذرات گردوغبار و دوده ی معلق در آب نیز همین حرکت را دارند. این جنبش دائمی ذرات – که اکنون حرکت براونی خوانده می شود- ناشی از برخورد ذره های مرئی و اتم های نامرئی است. اتم ها بواسطه ی بسیار کوچک بودن ، نامرئی اند. براون گرچه نمی توانست اتم ها را ببیند، اما می توانست تاثیر آن ها را بر ذرات مشاهده کند. درست مثل اینکه تماشاچیان فوتبال حاضر در ورزشگاه، توپ بسیار عظیمی را به این سو و آن سو پرتاب کنند. حال اگر شما از هواپیمایی که در ارتفاع زیاد پرواز کند به ورزشگاه نگاه کنید، شما مردم را نمی بینید، زیرا از توپ عظیم قابل رویت بسیار کوچکترند. ذرات گرده ای که براون مشاهده کرد از این رو حرکت می کردند که اتم های تشکیل دهنده ی آب اطرافشان (در واقع، ترکیب های اتمی که مولکول می نامیم) دائما آن ها را تکان می دادند. [6]
ماده و پادماده
در حالی که ماده متشکل از اتم هایی است که هسته ی آنها بار مثبت و الکترون هایشان بار منفی دارد، پادماده از اتم هایی تشکیل شده است که هسته های منفی و الکترون های مثبت یا پوزیترون دارد. [6] (شکل 1) وجود پوزیترون ها در سال 1928 توسط دیراک بطور نظری پیشگویی شد. [7] چهار سال بعد اندرسون با مطالعه پرتوهای کیهانی که جو زمین را بمباران می کنند پوزیترون را کشف کرد. امروزه پادذره هایی از هر نوع با استفاده از شتابگرهای بزرگ هسته ای در آزمایشگاه تولید می شوند. ذره با بار مثبت را پوزیترون می گویند و به آن پاد ذره ی الکترون گفته می شود. جرم پوزیترون برابر جرم الکترون و بار آن اندازه ای مساوی ولی علامتی مخالف بار الکترون دارد. پادپروتون ها همان جرم پروتون ها را دارند، ولی بارشان منفی است. اولین پاد اتم کاملا مصنوعی در سال 1995 ساخته شد. هر ذره باردار، پادذره ای با همان جرم و بار مخالف دارد. ذرات خنثی ( مانند نوترون) هم پادذره ای دارند که جرم و برخی ویژگی هایش با ذره یکسان ولی ویژگی های دیگرش مخالف ذره است. حتی پادکوارک هم داریم.[6] اما چگونه می توان ماده را از پادماده تشخیص داد؟ نیروی گرانشی، ماده را از پادماده تمیز نمی دهد – ماده و پادماده یکدیگر را جذب می کنند. همین طور به کمک نوری که جسم گسیل می کند، نمی توان تشخیص داد که آن جسم، از ماده ساخته شده است یا پادماده. فقط از طریق روش های دقیق و اندازه گیری های دشوارتر اثرهای هسته ای است که می توان تعیین کرد، یک کهکشان دوردست از ماده ساخته شده است یا پادماده . اما، اگر پادستاره ای به ستاره ای برخورد کند، داستان متفاوتی بوجود می آید. این دو متقابلا یکدیگر را نابود می کنند، و بیشتر ماده به انرژی تبدیل می شود ( این چیزی بود که در سال 1995 برای پاداتم اتفاق افتاد، و به سرعت در پُفی از انرژی نابود شد). این فرایند بیش از هر فرایند شناخته شده ای به ازای هر گرم ماده ی خارجی انرژی E=mc2 تولید می کند ، با صد در صد تبدیل جرم [6]. مثال واضحتر اینکه اگر یک گرم پادماده با ده گرم ماده تماس پیدا کند، نه گرم ماده باقی می ماند و در نتیجه دو گرم دیگر به انرژی تابشی تبدیل می شود. [6] ماده و پادماده، نمی توانند در محیط اطراف ما، لااقل به مقدار فراوان و مدت زمان طولانی، وجود داشته باشند. زیرا جسم متشکل از پادماده به محض تماس با ماده، کاملا به انرژی تابشی، تبدیل می شود، و در این فرایند مقدار مساوی از ماده معمولی را مصرف می کند. مثلا اگر ماه از پادماده ساخته شده بود، به محض تماس سفینه های فضایی با آن، درخشی از تابش پر انرژی بوجود می آمد. هم سفینه فضایی و هم مقدار مساوی از پادماده ی ماه، در انفجاری از انرژی تابشی ناپدید می شدند. چون این واقعه در ماموریت های سفینه ها به ماه رخ نداده است، می دانیم که ماه پادماده نیست. ( در واقع فضانوردان در معرض این خطر قرار نداشتند، زیرا شواهد قبلی دال بر آن بود که ماه از ماده ی معمولی ساخته شده است.) [6] پس همانطور که بیان شد خداوند حتی برای ذرات ریز موجود در عالم هم زوجی قرار داده است و این چیزی نیست جز نشانه ای دیگر از نشانه های قدرت خداوند قادر و علیم.
سخن علمای دین در مورد آیه 36 سوره یس
حجت الاسلام و المسلمین قرائتی در مورد این آیه می فرمایند: يكى از معجزات علمى قرآن، بيان قانون زوجيّت در همه چيز است، گياهان، انسانها و آن چه كه مردم در آن زمان نمىدانستند و امروز مىدانند. در عصر نزول قرآن، مردم با زوجيّت در نخل خرما آشنا بودند، امّا امروزه مشخّص شده كه مسألهى زوجيّت در عالم گياهان عموميّت دارد. ایشان در ادامه چند پیام را بیان می کنند: ١ - تشكّر ما نشانهى رشد ما است، او نيازى به شكر و سپاس ما ندارد. «أَ فَلا يَشْكُرُونَ سُبْحانَ اَلَّذِي» ٢ - قانون زوجيّت در مخلوقات را به ذات الهى سرايت ندهيد، او يكتا و بى نظير است. «سُبْحانَ اَلَّذِي خَلَقَ اَلْأَزْواجَ» ٣ - آفريدنها و آفريدهها، نشانهى قدرت، اراده و حكمت اوست، نه نشانهى نياز و وابستگى او. «سُبْحانَ اَلَّذِي خَلَقَ اَلْأَزْواجَ» ۴ - پيدايش دانه و ميوه، از طريق قانون زوجيّت است. مِنْ ثَمَرِهِ . . . خَلَقَ اَلْأَزْواجَ كُلَّها ۵ - انسان در مسائل جسمى و جنسى در رديف ديگر موجودات است. «مِمّا تُنْبِتُ اَلْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» ۶ - در هستى موجوداتى است كه نحوه زوجيّت آنها براى بشر ناشناخته است. خَلَقَ اَلْأَزْواجَ كُلَّها . . . مِمّا لا يَعْلَمُونَ. [9] در تفسیر نمونه بعد از بیان آیه آمده است: آرى خداوندى كه اين همه"زوج ها"را در پهنه جهان هستى آفريده علم و قدرتش بىانتهاست، عيب و نقصى در وجودش راه ندارد، لذا شريك و شبيه و نظير براى او نيست، و اگر گروهى سنگ و چوب هاى بىجان و مخلوقات ديگرى راشبيه او شمردهاند از اين نسبت هاى ناروا بر دامان كبريائيش گردى نمىنشيند! بديهى است خداوند نياز به اين ندارد كه خويشتن را تسبيح و تنزيه كند، اين تعليمى است براى بندگان و دستور العملى است براى پيمودن خط تكامل. در اينكه منظور از"ازواج"در اينجا چيست مفسران سخن بسيار دارند: آنچه مسلم است اين است كه"ازواج"جمع"زوج"معمولا به دو جنس مذكر و مؤنث گفته مىشود، خواه در عالم حيوانات باشد، يا غير آنها، سپس توسعه داده شده و به هر دو موجودى كه قرين يكديگر و يا حتى ضد يكديگرند "زوج"اطلاق مىشود، حتى به دو اطاق مشابه در يك خانه، يا دو لنگه در، و يا دو همكار و قرين، اين كلمه گفته مىشود، و به اين ترتيب براى هر موجودى در جهان زوجى متصور است. به هر حال بعيد نيست كه زوجيت در اينجا به همان معنى خاص يعنى جنس "مذكر"و"مؤنث"باشد، و قرآن مجيد در اين آيه خبر از وجود زوجيت در تمام جهان گياهان و انسانها و موجودات ديگرى كه مردم از آن اطلاعى ندارند مىدهد. اين موجودات ممكن است گياهان باشد كه وسعت دايره زوجيت در آن روز هنوز در آنها كشف نشده بود. يا اشاره به حيوانات اعماق درياها كه در آن روز كسى از آن آگاه نبود، و امروز گوشهاى از آن براى انسان ها كشف شده است. يا اشاره به موجودات ديگرى كه در كرات ديگر آسمانى زندگى مىكنند. و يا موجودات زنده ذره بينى، هر چند امروز دانشمندان، نر و مادهاى در آنها سراغ ندارند، ولى دنياى اين موجودات زنده آن قدر مرموز و پوشيده از معماهاست كه ممكن است علم و دانش انسان ها هنوز به اين قسمت از آن راه نيافته باشد، حتى وجود زوجيت در جهان گياهان نيز چنان كه گفتيم در عصر نزول قرآن جز در موارد خاصى مانند درختان نخل و امثال آن ناشناخته بود، و قرآن از آن پرده برداشت، و در قرون اخير از طرق علمى اين معنا به ثبوت رسيد كه مساله زوجيت در عالم گياهان يك مساله عمومى و همگانى است. اين احتمال نيز داده شده است كه"زوجيت" در اينجا اشاره به وجود ذرات مثبت و منفى در دل تمام اتم ها است، زيرا مىدانيم همه اشياء اين جهان از"اتم" تشكيل يافته، و اتم در حقيقت همچون آجر براى ساختمان عظيم اين كاخ بزرگ عالم ماده است. تا آن روز كه اتم شكافته نشده بود خبرى از وجود اين زوجيت نبود، ولى بعد از آن وجود زوج هاى منفى و مثبت در هسته اتم و الكترون هايى كه به دور آن مىگردند به ثبوت رسيد. بعضى نيز آن را اشاره به تركيب اشياء از"ماده"و"صورت"يا"جوهر" و"عرض"دانسته، و بعضى ديگر كنايه از"اصناف و انواع مختلف" گياهان و انسان ها و حيوانات و ساير موجودات عالم مىدانند. ولى روشن است وقتى ما بتوانيم اين الفاظ را بر معنى حقيقى (جنس مذكر و مؤنث) حمل كنيم و قرينهاى بر خلاف آن نباشد دليلى ندارد كه به سراغ معانى كنايى برويم، و چنان كه ديديم چندين تفسير جالب براى معنى حقيقى زوجيت در اينجا وجود دارد. به هر حال اين آيه يكى ديگر از آياتى است كه محدود بودن علم انسان را بيان مىكند و نشان مىدهد كه در اين جهان حقايق بسيارى است كه از علم و دانش ما پوشيده است . [10] در تفسیر المیزان آمده است: "سُبْحانَ اَلَّذِي خَلَقَ اَلْأَزْواجَ كُلَّها مِمّا تُنْبِتُ اَلْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمّا لا يَعْلَمُونَ" اين آيه تنزيه خداى تعالى را انشاء مىكند، چون قبلا متذكر شد كه شكر او را در برابر خلقت انواع نباتات و رزق ها از حبوبات و ميوهها براى آنان نكردند، با اينكه اين كار را از راه تزويج بعضى نباتات با بعضى ديگر كرده، هم چنان كه در جاى ديگر نيز فرموده: "وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ" (( و رويانديم، در زمين از هر جفتى با طراوت و زيبا)) (ق/آیه 7) . در ضمن اين آيه اشاره مىكند به اينكه: مساله تزويج دو چيز با هم و پديد آوردن چيز سوم، اختصاص به انسان و حيوان و نبات ندارد، بلكه تمامى موجودات را از اين راه پديد مىآورد، و عالم مشهود را از راه استيلاد تنظيم مىفرمايد، و به طور كلى عالم را از دو موجود فاعل و منفعل درست كرده كه اين دو به منزله نر و ماده حيوان و انسان و نباتند، هر فاعلى با منفعل خود برخورد مىكند و از برخورد آن دو، موجودى سوم پديد مىآيد، آن گاه خدا را تنزيه كرده، مىفرمايد: " سُبْحانَ اَلَّذِي خَلَقَ اَلْأَزْواجَ كُلَّها مِمّا تُنْبِتُ اَلْأَرْضُ -منزه است خدايى كه همه جفتها را آفريده". پس جمله مذكور به دلالت سياق، انشاى تنزيه و تسبيح خداست، نه اينكه بخواهد از منزه بودن او خبر دهد. و جمله "مِمّا تُنْبِتُ اَلْأَرْضُ" با جمله بعديش، بيان براى ازواج است. آنچه كه زمين مىروياند، عبارت است از نباتات، و ممكن هم هست بگوييم شامل حيوانات (كه يك نوع از آن آدمى است) نيز مىشود، چون اين ها هم از مواد زمينى درست مىشوند، خداى تعالى هم درباره انسان كه گفتيم نوعى از حيوانات است فرموده: "وَ اَللّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ اَلْأَرْضِ نَباتاً" (( خدا شما را از زمين رويانيد، و چه روياندنى)) (نوح/آیه 17) ، باز مؤيد اين احتمال ظاهر سياق است كه شامل تمامى افراد مبين مىشود، چون مىبينيم كه حيوان را در اعداد ازواج نام نبرده، با اينكه زوج بودن حيوانات در نظر همه از زوج بودن نبات روشنتر بود. پس معلوم مىشود منظور از" مِمّا تُنْبِتُ اَلْأَرْضُ -هر چه را كه زمين از خود مىروياند"همه گياهان و حيوانات و انسانهاست. "و من انفسهم"-يعنى از خود مردم و "مِمّا لا يَعْلَمُونَ" يعنى از آنچه مردم نمىدانند و آن عبارت است از مخلوقاتى كه هنوز انسان از وجود آنها خبردار نشده، و يا از كيفيت پيدايش آنها، و يا از كيفيت زياد شدن آنها اطلاع پيدا نكرده. و چه بسا بعضى در تفسير اين آيه گفتهاند كه: "مراد از"ازواج" انواع و اصناف است، نه نر و ماده بودن موجودات، و معناى آيه اين است كه: "منزه است آن خدايى كه همه انواع موجودات را او آفريده"ولى آيات ديگرى كه متعرض خلقت ازواج است، با اين گفتار سازگار نيست، مانند آيه "وَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ" (( و از هر چيز دو زوج آفريديم، تا شايد شما متذكر شويد)) (ذاریات/آیه 49) .علاوه بر اين اصولا مقارنه دو چيز با هم، و نوعى تالف و تركب، از لوازم مفهوم زوجيت است، و بنا بر معانى كه كردهاند، نه مقارنتى در كار است، و نه تالف و تركبى. راغب مىگويد: "به هر يك از دو قرين يعنى هم نر و هم ماده، در حيوانات زوج مىگويند، و در غير حيوانات هم به قرين، زوج گفته مىشود، مثلا مىگويند يك جفت چكمه، يك جفت دمپايى (يك جفت قالى) و امثال آن، و نيز به هر چيزى كه با مماثل و يا با ضد خودش جمع شده باشد، زوج مىگويند، سپس مىگويد: خداى تعالى كه فرموده: "خلقنا زوجين" اين معنا را بيان كرده كه تمامى آنچه در عالم است زوج است، چون يا ضدى دارد كه گفتيم ضد هر چيزى را هم زوج مىگويند، و يا مثلى دارد كه آن نيز زوج است، و يا با چيزى تركيب يافته كه تركيب هم خود نوعى زوجيت است، بلكه اصلا در عالم چيزى نيست كه به هيچ وجه تركيب در آن نباشد" . و بنا به گفته او زوجيت زوج عبارت است از اينكه در وجود يافتن محتاج به تالف و تركب باشد، به همين جهت به هر يك از دو قرين البته از آن جهت كه قرين است زوج مىگويند، مثلا به يك يك دو عدد قالى كه قرين همند زوج مىگويند، چون احتياج به آن لنگه ديگرش دارد، و نيز به هر دو قرين زوج مىگويند، به خاطر اينكه در جفت بودن هر دو محتاج همند. پس زوج بودن اشياء عبارت شد از مقارنه بعضى با بعضى ديگر براى نتيجه دادن يك شىء سوم، و يا براى اينكه از تركيب دو چيز درست شده.[11] در تفسیر مجمع البیان نیز آمده است: آن گاه خداى سبحان خود را تنزيه نمود و بزرگى ذات مقدّس دلالت مي كند بر اينكه اوست آن خدايى كه مستحق نهايت حمد و غايت شكر است، پس گفت: سُبْحانَ اَلَّذِي خَلَقَ اَلْأَزْواجَ كُلَّها يعنى تنزيه و تعظيم و مبرّا از بدى مخصوص آن خداييست كه آفريد صنف ها و شكل ها از چيزها را پس حيوان بر شباهت و هم شكلى نر است به ماده و همچنين درختان خرما و حبوبات امثال همند و انجيل و انگور و امثال آن ها اشباه و هم شكلند و براى همين گفت: مِمّا تُنْبِتُ اَلْأَرْضُ يعنى از ساير روئيدنىها وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ يعنى و آفريد از ايشان فرزندان جفت پسران و دختران وَ مِمّا لا يَعْلَمُونَ و از آنچه كه نمي دانند از چيزهايى كه در شكم زمين و ته درياهاست پس آنها را مشاهده نمي كنند و خبرشان هم بايشان نميرسد. [12] در تفسیر جوامع الجوامع آمده: سُبْحانَ اَلَّذِي خَلَقَ اَلْأَزْواجَ كُلَّها ؛ مقصود از «أزواج» اشكال و اقسام و اجناس از هر چيز است. وَ مِمّا لا يَعْلَمُونَ ؛ از زوجهايى كه خداوند متعال انسان را بر آن مطّلع نساخته است و هنوز بشر به هيچ طريق از راههاى علمى از آنها با خبر نشده است و بعيد نيست كه خداوند در دل زمين و قعر درياها حيوان ها و جمادهايى را آفريده باشد و براى انسان از طريق علم راهى براى شناخت آنها قرار نداده باشد.[13] در تفسیر آسان نیز آمده است: از سياق و اطلاق كلمۀ (سُبْحانَ) يعنى پاك و منزه است استفاده مىشود: ذات مقدس حضرت پروردگار از هر عيب و نقصى پاك و منزه است. همان خدائى كه سه قدرت نمائى او در اين آيۀ شريفه بيان شده است. يكم اينكه: زوجيت را در ميان گياهان و روئيدني هاى زمين قرار داده، و آنها را (مذكر) يعنى نر، و (مؤنث) يعنى (زن) آفريده، همانگونه كه در صدر آيه خوانديم است. دوم اينكه: نوع بشر را هم (مذكر) و (مؤنث) خلق نموده است. (وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ) سوم اينكه: اشياء و موجوداتى را كه انسان به آن ها علم و آگاهى ندارد نيز به صورت (نر) و (ماده) خلق كرده است (وَ مِمّا لا يَعْلَمُونَ) از اين آيه-در صورتى كه لفظ (من) تبعيضيه نباشد- استفاده مىشود: عموم موجودات-جز اشيائى كه استثناء شدهاند-نر، و ماده دارند. آنچه تاكنون خوانديم در صورتى است كه كلمۀ (ازواج) به معنى اصلى خود باشد كه زوجيت است. اما بعضى از مفسران همانگونه كه در مبحث لغت معنى خوانديم گفتهاند منظور از (ازواج) در اينجا: اصناف است. ولى اين معنى با ظاهر آيه سازش ندارد. [14] در تفسیر احسن الحدیث ازواج: زوج: جفت و صنف، در آيه ظاهرا نر و ماده مراد است. سُبْحانَ اَلَّذِي خَلَقَ اَلْأَزْواجَ كُلَّها مِمّا تُنْبِتُ اَلْأَرْضُ وَ مِنْأَنْفُسِهِمْ وَ مِمّا لا يَعْلَمُونَ.به دنبال نقل نعمت هاى خداوند و عدم شكر مشركان، در اين آيه در مقام تنزيه فرموده: سُبْحانَ اَلَّذِي خَلَقَ اَلْأَزْواجَ مراد از ازواج به قرينهء وَ مِنْأَنْفُسِهِمْ نر و ماده است، تا آن موقع بشر مسئله ی بسيار عجيب نر و ماده بودن را فقط در انسان و حيوان مي دانست، ولى قرآن براى اولين بار از اين حقيقت پرده برداشت كه مسئلهء نر و ماده در روئيدني ها نيز وجود دارد و بالاتر از آن گفت: وَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (ذاريات/ 49) يعنى اين حقيقت در همه ی اشياء هست، حتى در ذرات اتم، الكترون ها، ماده و پروتون ها، نرند. پس در آيه ی سُبْحانَ اَلَّذِي ... اشاره به حقيقت عجيب نر و مادگى است كه ميوهها و دانه و انسان ها و...نتيجه ی آنست، مراد ازلا يَعْلَمُونَ اگر اهل مكه باشند، در اين صورت منظور آنست كه نر و مادگى در چيزهاى ديگرى نيز هست كه آن ها نمىدانند و اگر منظور همه ی مردم باشد در اين صورت مقدارى از نر و مادگى در جهان وجود دارد كه تا ابد براى كسى روشن نخواهد شد زيراجمله ی لا يَعْلَمُونَتا ابد به قوت خود باقى خواهد ماند. [15] آیت الله هاشمی رفسنجانی در کتاب خود، تفسیر این آیه را اینگونه بیان می کنند: ١ - ساحت خداوند، منزّه از هرگونه نقص و كاستى است. سبحان الذى ٢ - خداوند، تمامى روييدنىهاى زمين، انسانها و پديدههاى ناشناخته در نزد بشر را به صورت زوج (نر و ماده) آفريده است. سبحان الذى خلق الأزواج كلّها ممّا تنبت الأرض و من أنفسهم و ممّا لايعلمون «زوج» (مفرد «أزواج») براى دو معنا به كار مىرود: ١ - مقابل طاق و مرادف جفت؛ ٢ - به معناى نوع و صنف و برداشت ياد شده بر اساس معناى اول است. 3 - خداوند، انواع و اصناف گوناگون پديدههاى شناخته و ناشناخته براى بشر را پديد آورده است. سبحان الذى خلق الأزواج كلّها ممّا تنبت. . . و ممّا لايعلمون ۴ - حاكميت قانونِ زوجيت (نر و ماده بودن) بر تمامى موجوداتِ داراى حيات (گياهان، حيوانات و. . .) ۵ - حاكميت قانونِ زوجيت بر پديدههاى شناخته و ناشناختۀ جهان، دليل كمال خدا و مبرّا بودن او از هر نقص و كاستى از تنزيه خدا از هر نقصى و به دنبال آن، توصيف او به آفريدن پديدههاى جاندارِ جهان به صورت زوج (نر و ماده) ، برداشت ياد شده به دست مىآيد. ۶ - وجود پديدههايى خارج از قلمرو دانش بشر در جهان "و ممّا لايعلمون " ٧- جهان، داراى پديدههاى جاندارى است كه چگونگى حاكميت قانون زوجيت بر آنها، براى بشر ناشناخته است. سبحان الذى خلق الأزواج كلّها. . . و ممّا لايعلمون متعلق «لايعلمون» ذكر نشده است؛ ولى به تناسب اينكه آيه درصدد بيان حاكميتِ قانونِ زوجيت بر پديدههاى جاندار جهان است، مىتواند حاكميت همين قانون باشد. ٨ - نوع حيات و حاكميت قانون زوجيت (نر و ماده بودن) ، از آيات و نشانههاى قدرت خداوند است. و ءاية لهم الأرض. . . سبحان الذى خلق الأزواج كلّها. . . و ممّا لايعلمون برداشت ياد شده، از آن جا است كه آيه، در ضمن سلسله آياتى قرار دارد كه درصدد بيان نشانههاى قدرت خداوند است.[16] از این سخنان و گفتار دانشمندان به خوبی درمی یابیم که تک تک آن ها به زوجیت در همه موجودات عالم ایمان دارند و زوجیت را فقط مخصوص انسان و حیوان و گیاه نمی دانند؛ بلکه برای همه موجودات عالم زوجی را قائلند. نمونه بارز آن همین الکترون و پوزیترون هست که آنقدر ریزند که حتی با چشم مسلح هم قابل روئیت نیستند . حال باید از خود بپرسیم جز خداوند رحیم و علیم چه کسی توانایی خلق همچین سیستم پیچیده و بی نقص را داراست.
نتیجه گیری
یکی از مباحث مهم موجود در قرآن ، مسئله زوجیت می باشد که تقریبا بسیاری از مفسران در این مورد اظهار نظر کرده و توانسته اند به مفاهیم مهم و بنیادی علمی اشاره کنند. این مقاله نیز پس از بررسی زوجیت در بارها و استمداد از آیه 36 سوره یس ، با دیدگاهی متفاوت به بررسی زوجیت در این آیه پرداخته است و بیان کرده که زوجیت فقط مخصوص انسان ها و حیوانات و... نیست، بلکه برای ذرات ریزی مانند الکترون نیز زوجی هم جنس آن به نام پوزیترون وجود دارد. با این وجود که جرم و اندازه بارالکتریکی یکسان دارند ولی نوع بارشان با هم متفاوت است.
شکل ها و نمودارها

شکل 1. اتم معمولی (سمت چپ) و اتم پاد ماده (سمت راست) [17]
پانویس و منابع
1. قرآن کریم
2. دهقان، اکبر، هزار و یک نکته از قرآن کریم (2)، قم، موسسه انتشارات حرم، 1386، ص 532.
3. رضایی اصفهانی، محمدعلی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، قم، انتشارات کتاب مبین، 1381، صص 278-277.
4. رضایی اصفهانی، محمدعلی، «اعجاز علمی قرآن و کاربردهای آن در نظام آموزشی (1) »، فصلنامه رشد(آموزش قرآن)، شماره 8، 1384، ص24.
5. جلالی، عبدالزهرا، «بررسی اعجاز زیست شناختی قرآن»، قم، مجله قرآن و علم، شماره هفتم، سال چهارم، 1389، ص 171.
6. هیوئیت، پل جی، فیزیک مفهومی، ترجمه: منیژه رهبر، چاپ سوم، تهران، انتشارات فاطمی، 1390، جلد 2صص 279و 296-295، ج 3 صص 545و 33 پیوست، ج 4 ،ص 864.
7. وایدنر، ریچارد؛ سلز، رابرت؛ مبانی فیزیک نوین، ترجمه: علی اکبر بابایی و مهدی صفا اصفهانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی ، 1384، ص 179.
8. محمد میر، بابک حقیقی، ((بررسی چگونگی حی و ممات در قرآن و قوانین پایستگی فیزیک))، مشهد، کنفرانس بین المللی قرآن کریم "انسان و جامعه"، 1392، ص 389-381.
9. قرائتی، محسن، تفسیر نور(طبع جدید)، تهران، انتشارات مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن، 1388،ج7، صص 539-538.
10. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات الاسلامیه، 1374، ج18، صص 377-376.
11. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1374، ج 17، صص 130-128.
12. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، تهران، انتشارات فراهانی، 1360، ج 20، ص 402.
13. طبرسی، فضل بن حسن، جوامع الجوامع، مشهد مقدس، انتشارات آستان قدس رضوی بنیاد پژوهش های اسلامی، 1377، ج5، ص 253.
14. نجفی، محمدجواد، تفسیر آسان، تهران، انتشارات اسلامیه، قرن 14ق، ج16، ص 280.
15. قرشی بنایی، علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت مرکز چاپ و نشر، 1377، ج9، صص 80و83-82.
16. هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راهنما، بی جا،ج 15، صص 227-226.