پژوهشی در اسرار خلقت انسان طبق آیه 5 سوره حج
چکیده
قرآن کریم در موارد متعددی سخن از خلقت انسان گفته و مراحل آن را تذکر داده است. آیات صریح قرآن دراین باره نکات و اشارات علمی ارزنده¬ای را دربردارد که موجب حیرت متخصصان علوم پزشکی در اعصار مختلف شده است، از جمله این آیات آیه 5 سوره حج است .در قرآن به طور صریح به دو دلیل محکم و منطقی برای اثبات معاد جسمانی استدلال کرده است یکی از طریق توجه به تحولات جنینی و دیگری از طریق تحولات زمین به هنگام نمو گیاهان؛ در حقیقت قرآن می¬خواهد صحنه¬های معاد را که مردم در همین زندگی دنیا با آن سرکار دارند و پیوسته با چشم خود می¬بینند و از آن غافلند برای آنها تشریح کند تا بدانند زندگی بعد از مرگ نه تنها امری غیرممکن نیست بلکه دائما صحنه¬های مشابه آن را بر زندگی روزمره با چشم خود مشاهده می¬کنند. اما در زمان نزول قرآن برخی از آیات آن بر اسرار پنهان آفرینش بدن انسان اشاره می¬کند؛ اسراری که قرن¬ها با استفاده از وسایل پیشرفته کشف گردید. بنابراین مطالب آورده شده در این آیه نوعی رازگویی و خبر از غیب و مطالب کشف نشده است.
در این پژوهش که به روش توصیفی- اسنادی و جمع آوری بصورت کتابخانه¬ای سامان یافته، به مراحل خلقت انسان از نطفه تا دوران پیری اشاره شده است که نشان دهنده قدرت مطلق خداوند و خود دلیل حق بودن اوست که بر همه چیز تواناست ونگارندگان در این مقاله در پی آنند تا هماهنگ بودن اسرار خلقت با یافته¬های پزشکی جدید را بررسی نمایند. واژگان کلیدی: قرآن، اعجاز علمی، اسرار خلقت، علم جنین شناسی .
مقدمه
قرآن¬کریم همواره یک منبع اصلی جهت تحقیق و پژوهش در کلیه امور زندگی می¬باشد و این معجزه الهی همواره می¬تواند به عنوان معیاری متقن و جامع جهت سنجش حقایق علوم مختلف بکار رود. از آنجا که قرآن، کتاب هدایت است و لزوما کتاب علمی محض و آن هم علم تجربی نیست، بیان معجزات علمی در قرآن، به جهت هدایت بشر است و چنانچه اختلافی در ظاهر مشاهده شود و یا بیان جزء به جزء و پیوستگی مراحل آن در قرآن رعایت نشود، این به دلیل نسبی بودن علوم طبیعی است زیرا یافته¬های حاصل از علوم طبیعی ممکن است با پیشرفت تکنولوژی برای محققان نسل¬های آینده منسوخ شود. پس یکی از اعجاز¬های این کتاب آسمانی بیان حقایق علمی است که بشر در حال حاضر و آینده به واسطه پیشرفت دانش و فناوری به وجود یا درستی آنها پی برده یا می¬برد. و همچنان که در قرآن ذکر شده هدف و غایت نزول قرآن هدایت انسان¬ها می¬باشد و شواهد علمی را باید مویدی بر معجزه دانستن قرآن بدانیم. قطعا کسی که بشر را خلق و قرآن را نازل کرده به تمام جوانب آن آشنایی دارد. خداوند نیز در سوره فرقان می فرماید: قُلْ أَنزَلَهُ الَّذِى يَعْلَمُ السِّرَّ فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض بگو کسی که آن (قرآن) را فرو فرستاده رازها رادر آسمان¬ها و زمین می¬داند.(فرقان/6) مطالب پزشکی هم که در قرآن مطرح شده دارای اعجاز و شگفتی است در حالی که نه تنها عقول بشر در آن زمان از کشف آن عاجز است، بلکه برخلاف دیدگاه پزشکان آن عصر بوده است و بعد از نزول قرآن صحت آن مطالب کشف شده است . آنچه در این مسائل انسان را به تعجب وا می¬دارد هماهنگ بودن قوانین و مقررات قرآن با نظم طبیعت و یافته¬های پزشکی امروز است. هرچند که خداوند در این آیه با هدف تشریح بحث معاد جسمانی، بصورت مبسوط و جامع به مراحل خلقت انسان از دوران جنینی تا پیری اشاره می¬کند اما ما در این مقاله تنها به بحث خلقت انسان در مراحل جنینی(نطفه، علقه،مضغه،عظام و لحم) خواهیم پرداخت تا هماهنگی آنها را با علم جنین شناسی به اثبات برسانیم. این نوشتار حاصل پژوهشی است که با روش توصیفی- اسنادی و جمع¬آوری مطالب بصورت فیش¬برداری کتابخانه¬ای و با رویکردی قرآنی سامان یافته، و در پی آن است تا با محوریت آیه 5سوره حج و واکاوی آن و با تمسک به آیات قرآنی علاوه بر طرح دو مرحله اصلی خلقت(خاک و آب)،مراحل رشد جنین را از ابتدای بسته شدن نطفه تا خارج شدن از رحم مورد بررسی قرار داده و دیدگاه¬های پزشکی را با این مراحل عنوان شده در آیه تطبیق دهد و به اثبات هماهنگ بودن تمامی این مراحل با یافته¬های پزشکی امروز بپردازد. نویسنده در این مقاله تلاش دارد به سوالات زیر پاسخ دهد: 1- مراحل تکامل جنین که خداوند به آن اشاره می¬کند تا چه حد با علم جنین شناسی امروزه مطابقت می¬کند؟ 2- آیا نتایج بدست آمده در این پژوهش را می توان از اعجازهای علمی قرآن دانست؟
يَأَيُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فىِ رَيْبٍ مِّنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكمُ مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَةٍ مخُّلَّقَةٍ وَ غَيرْ مخُلَّقَةٍ لِّنُبَينَِّ لَكُمْ وَ نُقِرُّ فىِ الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلىَ أَجَلٍ مُّسَمًّى ثمَُّ نخُرِجُكُمْ طِفْلًا....(حج/5) اى مردم، اگر در باره برانگيخته شدن در شكّيد، پس [بدانيد] كه ما شما را از خاك آفريدهايم، سپس از نطفه، سپس از علقه، آن گاه از مضغه، داراى خلقت كامل و [احياناً] خلقت ناقص، تا [قدرت خود را] بر شما روشن گردانيم. و آنچه را اراده مىكنيم تا مدتى معين در رحمها قرار مىدهيم، آن گاه شما را [به صورت] كودك برون مىآوريم،
1-خلقت اولیه انسان: خاک
قرآن در بعضي از آيات، آفرينش حضرت آدم(ع) را از خاك و در بعضي ديگر خلقت تمام بشر را از خاك ميداند. به عنوان مثال در آیه 6 سوره سجده ميفرمايد: (وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طينٍ)؛ آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد. همچنین در آیات دیگر خلقت تمام انسانها را از خاک میداند (وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طينٍ)؛ (مومنون/ 12؛ حج/ 5؛ غافر/ 67) «و به یقین انسان را از چکیدهای از گل آفریدیم»، اما در آیه 59 از سوره آلعمران، به آفرینش حضرت آدم(ع) از خاک اشاره دارد، نه همه انسانها. در بعضی از آیات از آفرينش انسان با «تراب» ((إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ)، (حج/ 5)، (غافر/67) و در برخی دیگر از واژه «طین» ياد شده است. «طین» به معنی «خاک آميخته با آب، یا خاک مرطوب» است.از آیه (إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طينٍ لازِبٍ)؛ (صافات/ 11) «ما آنها را از گل چسبنده آفریدیم» استفاده میشود که «طین» آميختهاي از آب و گل است که حالت چسبندگی دارد. اين واژه در قرآن 8 مرتبه و به صورت نکره درباره خلقت انسان آمده است که به معناي گل مخصوص است. «تراب» به معنی خاک است که در معناي «مسکنة و خضوع» هم آمده است. ترب الرجل یعنی فقیر شد (از شدت فقر خاک نشین شد). قرآن 6 بار از تراب به صورت نکره(یعنی از خاکی بخصوص)، براي خلقت انسان استفاده كرده است(راغب اصفهانی، 1386،ص72؛ قرشی، 1390،ج1، ص268(، (ذیل ماده طین و تراب) ممكن است منظور از خاك در اينجا خاكى باشد كه آدم از آن آفريده شد، و نيز امكان دارد اشاره به اين باشد كه همه انسان¬ها قطع نظر از اين نيز از خاكند، چرا كه تمام مواد غذايى كه نطفه را تشكيل مىدهد و سپس مواد تغذيه كننده آن همه از خاك گرفته مىشوند. (مکارم شیرازی،1371، ج14، ص: 23) البته بدون شك قسمت قابل توجهى از بدن انسان را" آب" و قسمتى را" اكسيژن" و" كربن" تشكيل مىدهند كه از خاك گرفته نشده ولى از آنجا كه ستون اصلى تمام اعضاى بدن را موادى كه از خاك گرفته شده تشكيل مىدهد، اين تعبير كاملا صحيح است كه انسان از خاك است. انسان نخستین، تنها از تراب یا طین خلق شده است و انسانهای مراحل بعدی، از نطفه آفریده شده¬اند، پس به سایر انسان¬ها نیز به لحاظ مبدا دور می¬توان گفت از تراب و به لحاظ مبدا نزدیک از نطفه آفریده شده¬اند.(مصباح یزدی،1378،ص330) علامه طباطبایی نیز می گوید: سنت پروردگار در بقای نسل بر این است که از مجرای نطفه باشد لکن بدو آفرینش او را از خاک قرار داد. زیرا نسل انسان از آدم و آدم از خاک است. (طباطبایی،1366،ج4،ص241) درباره آفرينش حضرت آدم(ع) از خاک، تمامی مسلمانان و ادیان مختلف و قائلان به ثبات انواع (رضایی، حسن رضا، 1383،ص85 ـ105) اتفاق نظر دارند، اما سخن در اين است که خلقت بشر بعد از آن حضرت چگونه بود؟ گرچه بعضی این گونه توجیه میکنند که آیات در بیان واسطههاست، یعنی انسانها با واسطه آدم از خاک آفریده شدند. (مصباحیزدی، 1378،ص330)، اما مفسران دیگر با کمک دانش جدید دریافتهاند که بنیان ساختمانی وجود انسان، از خاک است. تحقیقات نشان داده است که اگر جسم انسان به اصل خود برگردانده شود، شباهت زیادی به یک معدن کوچک خواهد داشت که از ترکیب حدود 22 عنصر تشکیل یافته است. از نظر بیولوژیک و زيستشناسانه، نقش عناصر خاک در ايجاد و بقای انسان انکارناپذير است، چنانکه بدن انسان به صورت معدن کوچک تصورپذير است. عناصر موجود در خاک از راه مواد غذایی با منشأ نباتی یا حیوانی یا محلول در آبی که از منابع زیرزمینی یا جاری به دست میآید، به بدن انسان راه مییابد. (ر.ك: دكتر دياب ،بی¬تا،ص77 ـ 75؛ بی آزارشیرازی، بی¬تا،ص53 ـ 52؛)با وجود اختلاف نظر در خلقت انسان از خاک و رابطه خاک با انسان میتوان آن را با توجه به نظر اکثر دانشمندان، شگفتی قرآن برشمرد.
2- خلقت ثانویه انسان: آب
یکی از مطالب شگفت انگیز قرآن این است که آفرينش موجودات زنده حتی انسان را از «آب» میداند. آب در بعضی از آیات به صورت مطلق آمده است مانند: (و جعلنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ)؛ )انبیاء/30؛ نور/45) «و هر چیز زندهای را از آب پدید آوردیم» و در بعضی دیگر به آفرينش انسان از مطلق آب اشاره میکند، مانند: (وَهُوَ الَّذي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَصِهْراً)؛ (فرقان/ 54)؛ «و اوست کسی که از آب بشری آفرید و او را نسبی و دامادی قرار داد». در آیات دیگر به آب با ويژگي مخصوص اشاره شده است، مانند: (مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهينٍ)؛ (سجده/8؛ مرسلات/20) «از چکیده آب پست»، (خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ) (طارق/ 6)؛ «از آب جهنده/» در میان دانشمندان برای خلقت انسان از آب دو دیدگاه وجود دارد: الف:( منظور این است که آب بیشترین ماده تشکیل دهنده بدن انسان است، حتی حیات همه موجودات زنده ـ گیاهان و حیوانات ـ به آب بستگی دارد. آفرینش حضرت آدم(ع) نیز از «طین»؛ )مخلوطی از آب و گل) بود. (مكارم شيرازي،1371،ج 17،ص126( بیان دیگر این نظریه این است که حدود حجم بدن را آب تشکیل میدهد و کاهش سریع آن با حیات منافات دارد. در شرایط معمولی نیز کل مواد مورد نیاز بدن از طریق خون به سلولهای بدن میرسد و حدود 60٪ حجم خون را پلاسما تشکیل میدهد که بيشتر از آب تشکیل شده است و در صورت بروز کمآبی، حرکت گلبولهاي قرمز و مواد غذایی مختل میگردد. حتی اگر خونرساني به يك عضو قطع شود، باعث نابودي آن عضو و به اصطلاح مردمي «سکته» (Infarczion) ميشود، لذا وابستگی حیات کلّیه موجودات از جمله انسان به آب، قطعي است. ب: (مقصود این است که انسان از منی و نطفه آفريده شده است. شاهد اين ديدگاه آیات ذیل می باشد: (فَجَعَلَهُ نَسَباً وَصِهْراً)؛ (فرقان/ 54) «او را نسبی و دامادی قرار داد» و (ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ)؛ (حج/5) «جعل» در آیات به معنی آفرینش و «نسل» به معنی فرزندان و نوهها در تمام مراحل است و «سلاله» در اصل به معنی عصاره و فشرده خالص هر چیز است که منظور از آن در این آیه، نطفه آدمی است که در حقیقت عصاره کل وجود او میباشد. (ر.ک: بوکايی، 1365،ص 25 ؛ رضایی اصفهانی ،1382،ج 2،ص445 ـ 437) در نتیجه آیاتی که آفرينش انسانها را به صورت مطلق از آب میدانند، با دیدگاه اوّل مطابقت دارند و علم نیز انگشت صحت بر آن میگذارد و آیات گروه دوم گوياي اين هستند که آفرينش انسان از آب منی میباشد که در هر دو صورت جزء شگفتیهای علمی قرآن شمرد میشود. این مرحله(مرحله خلق) خود شامل مراحل دیگریست:
1-2مرحله اول: نطفه
قرآن در تبیین مراحل آفرینش انسان، نطفه را یکی از عوامل خلقت می¬داند. امیرالمومنین نیز در نهج¬البلاغه می¬فرماید: مگر انسان، همان نطفه و خون نیم بند نیست که خدا او را در تاریکی¬های رحم و غلاف های تو در تو، پدید آورد؟(نهج البلاغه،خطبه83) نطفه از «نطف» به معنای آب صاف یا آب اندک می¬باشد(راغب اصفهانی،1386،ص440) همچنین به چکیدنی که توام با صاف شدن و کم¬کم بودن می¬باشد می¬گویند(قاموس،1390،ج7،ص78) مرحوم طبرسی می¬گوید: نطفه به معنای آب کم از مذکر یا مونث است و هر آب صاف را نطفه می گویند. و راجع به نطفه امشاج می¬نویسد: اصل نطفه به معنای آب کم است که گاهی به آب زیاد نیز اطلاق می شود.(طبرسی،1360، ذیل آیه 5سوره حج) مخلوط و آمیخته (راغب اصفهانی،1386،ص416) اگر نطفه به معنای آب کم باشد، مقصود این است که انسان از آب کم آفریده شده و این گویای اعجاز قدرت الهی است. اگر به معنای آب صاف شده باشد، یعنی نطفه، چکیده و صاف شده وجود انسان است. موید این نظریه نکره بودن نطفه در 11آیه از آیات قرآن است که نشان از صاف شده و چکیده بدن دارد. بیشتر صاحب¬نظران کنونی نیز معتقدند: امشاج به معنای مخلوط شدن نطفه مرد و زن است و طبیعتا به دلیل این آمیختگی، صفات پدر و مادر، منتقل می¬شود که به واسطه 46 عامل وراثت که هر عامل، انتقال¬دهنده بین ده هزار تا صد هزار نشانه و اطلاعات مخصوص می-باشند. (سحابی، 1351،ص147؛ رضایی¬اصفهانی،1382،ص481؛ طباطبایی،1366،ج20،ص 209؛ پاک نژاد،1363، ج1،ص 244؛ زمانی،1350، ص117) نتیجه اینکه با توجه به معنای لغوی نطفه-عصاره و چکیده- و از طرف دیگر اثبات علمی این نکته صفات پدر و مادر به صورت فشرده و عصاره از نطفه منتقل می¬شود، می¬توان برداشت اعجاز از آیات الهی کرد. نطفه اولین مرحله از سیر تکاملی انسان و نقطه آغازین پیدایش انسانهاست که ماحصل ترکیب آب مرد و زن و یا به اصطلاح علمی سلول¬های جنسی زن و مرد است که در فرایندی بیولوژیکی در بدن هر یک از زن و مرد پدید آمده¬اند؛ از این رو می توان نطفه را حاصل از مواد غذایی به حساب ¬آورد که از زمین به بدن زوجین می¬رسد و شاید همین مسئله تفسیر دیگری بر خلقت انسان از خاک باشد و براساس آن بتوان خلقت اولیه انسان از خاک را به همه ابناء بشر تعمیم داد. بعضی دیگر از آيات قرآن، منشاء آفرینش انسان را «منی» می دانند، مانند: )وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنْثى مِنْ نُطْفَةٍ إِذا تُمْنى): (نجم/46ـ45؛ واقعه/ 59 ـ 58 و قیامت/37) «و هم اوست که دو نوع میآفریند: نر و ماده از نطفهای چون فرو ریخته شود» «منی» بر وزن «فلس» به معنی «تقدیر و اندازهگیری» است. به مرگ «منیه» ميگویند، چون مقدر و اندازهگیری شده است. «تمنی» نیز به معنی آرزو کردنِ در ذهن است. به نطفه نيز منی میگویند، چون با قدرت خداوند اندازهگیری شده است. (راغب اصفهانی، 1386،ص422)،(قرشی، 1390،ج6،ص294، ذیل ماده «منی»،) در اصطلاح نيز به مایعی که از مردان هنگام آمیزش یا انزال خارج میشود، منی میگویند.
2-2 مرحله دوم: علقه
مرحله دیگر در آفرینش انسان مرحله علقه است، این تعبیر شش بار و در 5ایه سوره های(علق/1-2، حج/5، مومنون/14، غافر/67، قیامت/37-38) آمده است.همچنين سورهاي به نام علق نازل شده است. به اتفاق بيشتر مفسران، 5 آيه اول سوره علق نخستين آياتي است كه در غار حرا بر پيامبر اسلام(ص) نازل شد. خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ همان كس كه انسان را از خون بستهاي خلق كرد(علق/2) «علق» جمع «عَلَقَه» و در اصل به معناي چيزي است كه به چيز بالاتر آويزان شود.اما معانی زیر را نیز شامل می شود: بروزن فرس به معنی زالو و یا جمع علقه است به معنی خون منعقد که حالت بعدی نطفه است(قاموس،1390،ج5،ص31) خون بسته(طریحی،1375،ج5،ص216)، خون غلیظ شده(مصطفوی، 1342،ج8،ص202)، زالو،کرمی سیاه که در اثر رطوبت به حلق و گلو می چسبد و خون را می مکد(فراهیدی،1410ق،ج1، 161)، چیز گران قیمت و نفیسی که صاحبش بر آن تعلق پیدا می کند و آن را از خود دور نمی¬کند.(راغب اصفهانی،1386،ص309) پس ميتوان گفت در مواردي كه علق به كار رفته «چسبندگي» و «آويزان بودن» لحاظ شده است.گاه علق را به معني موجود صاحب علاقه دانستهاند كه اشارهاي است به روح اجتماعي انسان ، و علقه آنها به يكديگر كه در حقيقت پايه اصلي تكامل بشر و پيشرفت تمدنها را تشكيل ميدهد (مکارم شیرازی،1371، ج 27 ،ص 157) به نظر دکتر موریس بوکای علقه را باید به معنای چیزی که آویخته می¬شود تفسیر کرد و به معنی مشتق از آن که خون بسته است و اکثر اوقات در ترجمه¬ها درج گردیده نادرست بوده و معنای نخست علقه یعنی چیزی که آویخته می¬شود کاملا پاسخگوی واقعیتی است که علم حاضر ثابت کرده است.(بوکای، 1365،ص273) «علق» همان خون بستهاي است كه از تركيب اسپرم مرد با اوول زن حاصل و به رحم زن داخل ميشود و خود را به آن آويزان ميكند. پس از پيوستن نطفه مرد به تخمك زن، تكثير سلّولي آغاز ميشود و به صورت يك توده سلّولي كه به شكل توت است در ميآيد (در اصطلاح به آن مورولا(Marul)گويند) و در رحم لانه ميگزيند، يعني سلولهاي تغذيه كننده به درون لايه مخاطي رحم نفوذ ميكنند و به آن آويزان (نه كاملاً چسبيده به رحم ميشوند. قرآن اين مطلب را با واژة زيباي «علق» بيان كرده است. (دكتر دياب ،بی¬تا،ص86) اگر واژه «علق» را به معناي خون بسته بپذيريم، ميتوان تناسب آن را با موارد كاربردش اينگونه بيان كرد:یکی چسبنده بودن آن (کرمی كه براي مكيدن خون به بدن ميچسبد)؛دوم آويزان شدن آن به جداره رحم. سومین شباهت به زالو (زالو هر بار ميتواند به اندازه يك فنجان قهوه، خون انسان يا حيوان را بمكد) نطفه در رحم، زالووار به رحم ميچسبد و از خون تغذيه ميكند. (نجفی، بی¬تا،ص 99) همچنين در وجه تشبيه به زالو گفتهاند كه در مرحله ايجاد جنين، از هر دو مادهاي به نام «هپارين» ترشح ميشود تا اينكه خون در موضع منعقد نشود و تغذيهپذير باشد. (پاكنژاد، 1363،ج11،ص110 ) دیگر آن که شكل علقه مانند زالو است و اين حالت در چهار هفته اول ادامه دارد. (اسماعيل پاشا، بی¬تا،ص 182) چون علقه در آیه بصورت نکره آمده است منظور یک نوع موجود شبیه به کرم و زالو است که هم از نظر شکل ظاهری انحنا، ستون و هم از نظر چسبیدن به دیواره رحم و تغذیه از خون مادر شبیه آن است. پروفسور کیدمور پس از مطالعه بر روی علقه(زالو)آن را با جنین 24 روزه مقایسه کرد و آن دو را از جهت انحنا و پهنای سر و ستون فقرات و آویز شدن به بدن و مکیدن خون کاملا همگون یافت و علقه بهترین توصیفی است که می¬توان برای جنین انسان در روزهای 7-24بعد از لقاح به کار رود؛ شگفت آور اینکه زالو دقیق ترین و زیبا ترین تشبیه برای جنین23-24 روزه است. در قرن هفتم میلادی که هنوز میکروسکوپ یا عدسی اختراع نشده بود انسانها یقینا نمی¬دانستند که جنین انسان در مقطعی از زندگی «زالو مانند»است.(شهابیان،1384،ص160)
مقایسه جنین انسان با زالو با توجه به ديدگاه دانشمندان، مفسران و اهل لغت، «علق» به معناي «خون بسته»آويزان به رحم است، به ويژه آنكه اين مرحله از آفرينش انسان را در علم جنينشناسي جديد، واسطه بين نطفه و مضغه (گوشت شدن) ميشمارند، يعني اين خون بسته حدود 24 ساعت به جدار رحم آويزان ميماند و از خون آن تغذيه ميكند. تفسیر ایه(علق به معنای خون بسته آویزان به رحم) با سیاق آیات متناسب است، به ویژه آنکه این مرحله از خلقت انسان در علم جنین شناسی جدید به عنوان واسطه بین نطفه و مضغه(گوشت جویده شده) محسوب می شود؛ یعنی حدود 24 ساعت این خون بسته به جدار رحم آویزان است و از خون آن تغذیه میکن تا شکل علقه کامل شود. (رضایی اصفهانی ،1382، ج2 ، ص487) خداوند در قرآن با آنکه می¬توانست از تعبیر «خون بسته» استفاده کند، اما تعبیر زیبای علق را به کار برد که هم خون بسته بودن و هم آویزان بودن آن را برساند. پس با توجه به عدم پیشرفت علم جنین¬شناسی در 14 قرن قبل و عدم آگاهی مردم و پزشکان از این مرحله دقیق و ظریف تکامل انسان، می¬توان نتیجه گرفت که این نوعی راز گویی قرآن است که بشر را به اسرار خلقت خویش آگاه می کند.( رضایی اصفهانی ،1382،ج2،ص516) همچنین مقصود از علق گلِ آدم(ع) بوده که حالت چسبندگی داشته است که در این صورت مراد از انسان در آیه فوق حضرت آدم(ع)، نه مطلق انسان¬ها است.(دریایی،1387،ص40) نتیجه اینکه با توجه به محدودیت علم پزشكي در 14 قرن پيش، مسأله مذكور را ميتوان از اعجاز علمي قرآن دانست كه بعد از 14 قرن كشف شده است.
2-3 مرحله سوم: مضغه
«ثُمَّ مِن مُّضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ»(حج/5) قرآن کریم در مراحل آفرينش انسان پس از نطفه و علقه، مرحله «مضغه» را مطرح میسازد. از مضغه سه بار در قرآن ياد شده است. " مضغه" از ماده" مضغ" به معنى جويدن است و اين واژه به معنى مقدار كمى گوشت است كه انسان در يك لقمه مىتواند آن را بجود و اين تشبيه جالبى است براى جنين در دوران بعد از علقه بودن(طباطبایی،1366،ج14،ص485) خداوند در میفرماید: (ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُم)؛ «سپس از (خون بسته) آويزان، و از (چيزى شبيه) گوشت جويده شده، شكل يافته (= متمايز) و شكل نيافته (= غير متمايز آفريديم؛) تا براى شما روشن سازيم (كه خدا بر انجام رستاخيز تواناست)». (حج/5) واژه «مضغه» در لغت به معنای غذا و یا گوشت جویده شده است، به عبارت دیگر به قطعهای از گوشت گفته ميشود که گويا جویده شده است. (مصطفوی، 1342،ج11،ص124) , و ان اسم است برای جنین بعد از انکه علقه بوده است(راغب اصفهانی،1386،ص416) در مرحله چهارم كم كم جنين شكل يك قطعه گوشت جويده شده به خود مىگيرد بى¬آنكه اعضاى مختلف بدن در آن مشخص باشد. اما ناگهان در پوسته" جنين" تغييراتى پيدا مىشود، و شكل آن متناسب با كارى كه بايد انجام دهد تغيير مىيابد و اعضاى بدن كم كم ظاهر مىشود، اما جنين¬هايى كه از اين مرحله نگذرند و هم چنان به صورت سابق و يا ناقص بمانند ساقط مىشوند و از رده خارج مىگردند، جمله" مُخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ" ممكن است اشاره به اين مرحله باشد یعنی " مخلقة" به معناى تام الخلقه است، و" غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ" يعنى آنكه هنوز خلقتش تمام نشده، و اين كلام با تصوير جنين كه ملازم با نفخ روح در آن است منطبق مىشود. و بنا براين معنا، كلام كسى كه گفته" تخليق" به معناى" تصوير" است، با آيه منطبق مىگردد.( طبرسی،1360، ج 7، ص71 ؛ منهج الصادقين،1366، ج 6، ص 136؛ طباطبایی،1366،ج14،ص485) این لفظ تعبیری است که برای مبالغه در خلق به کار می رود و خلق به معنای ایجاد چیزی بر کیفیت مخصوص است. پس می¬توان گفت که مضغه دو مرحله را پشت سر می گذارد؛ مرحله اول که در آن مضغه دارای هیچگونه اندام مشخصی نیست که مضغه غیر مخلقه نامیده می شود. مرحله دوم که اندام¬های بدن در آن متمایز شده¬اند، مضغه مخلقه نامیده می¬شود. اما این «مضغه» همیشه یک حالت ندارد و مراحل و حالات گوناگونی را طي ميكند. قرآن از اين تحول با عنوان «مخلقه و غیرمخلقه» ياد ميكند، البته مفسران دیدگاههای مختلفی درباره این دو تعبیر دارند، از جمله: 1. جنین کامل یا ناقصالخلقه باشد. (مکارم شیرازی، 1371، ج14،ص24)؛ 2. مقصود از مخلقه، مرحله تصویر جنین است.(مصباح یزدی، 1378،ص338؛ طباطبایی، 1366، ج14،ص344)؛ 3. مخلقه، همان مضغه شکل یافته و متمایز است. (ر.ک: دکتر دیاب، بی¬تا،ص 87) و ... . جنین انسان از هنگام لقاح تخمک و کرمک تا لحظه جايگزيني در رحم 6 روز در راه است، سپس در رحم تا چهارده روز به صورت آویزک (علق) به رشد خود ادامه میدهد و از هفته سوم بارداری با چشم غیرمسلح به صورت گوشت جویده شده ديده ميشود. گذراندن دوره تمایز لایههای زاینده (مضغه) تا ماه سوم بارداری ادامه مييابد، (رضایی اصفهانی، 1382، ج2،ص498، بهنقل از: لانگمن، 1370،ص38)، تعبیر بسیار زیبا و شگفتانگیز قرآن (مضغه، مخلقه و غیرمخلقه، حج/ 5) با یافتههای پزشکی جدید هماهنگ است و جنین را در این دوره (هفته سوم به بعد) به صورت گوشت کوبیده معرفي میکند و اشارهای لطیف به تمایز لایههای سه گانه: (اکتودرم = لایه خارجی؛ مزودرم = لایه میانی؛ آندودرم = لایه داخلی) دارد. تعبیر قرآنیِ «مخلقه» ـ که به معنای ایجاد چیزی با کیفیتی خاص و خصوصیاتی معین است ـ در نتیجه از مجموع نظرات استفاده میشود که «مخلقه و غیرمخلقه» صفت «مضغه» است، به این معنی كه در برخی از اقسام مضغه، مقدرات و کیفیت خصوصیات کامل است و در اقسام دیگر کامل نیست.(ر.ک: رضایی اصفهانی،1382،ج2،ص 500). با توجه به عدم پيشرفت جنين¬شناسي در عصر نزول قرآن يک نوع رازگوئي قرآن¬کريم است وعظمت اين کتاب الهي را مي رساند، و این خود یکی از شگفتیهای قرآن به شمار میآید.
2-4 مرحله چهارم و پنجم: استخوان و لحم
خداوند در آیات قرآن بعد از این مراحل، به رشد عضلات واستخوان¬ها اشاره می¬کند. ما در این بحث به دلیل محور بودن آیه5 سوره حج فقط به شرح مختصری از این مرحله می¬پردازیم. خداوند در این آیه بعد از مرحله مضغه، اشاره به پوشانیدن عضلات بالای استخوان می¬کند و می فرماید: فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَمًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لحَْمًا(مومنون/14) آنگاه مضغه را استخوان¬هايى ساختيم، بعد استخوان¬ها را با گوشتى پوشانيديم. آیه بیانگر آن است که نخست استخوان تشکیل ميشود، بعد گوشت روی آن قرار ميگيرد. (عظم)ج عظام به معنی استخوان، و در اصل به معنی بزرگ شدن استخوان است(راغب اصفهانی،1386، ص305) این آیه نه فقط به شکل¬گیری و تکوین استخوان پیش از عضلات به گونه¬ای بدیع اشاره دارد؛ (بطوری که از گوشت به عنوان کسا پوشش نام برده و برای کسانی که با علم کالبد شکافی سرو کار دارند کاملا واضح است که عضلات طوری استخوان¬ها را در برگرفته¬اند که گویی پوششی برای اسخوان هستند) بلکه به مرحله تمایز که از این مضغه کوچک آغاز می¬شود نیز اشاره دارد.(مومنون/14) در سومین هفته رشد جنین، لایه های سه گانه اکتودرم، مزودرم و اندودرم تشکیل میشود،که هر کدام ایجاد کننده قسمت¬هایی از بدن جنین هستند. سلولهای غضروفی و استخوانی از لایه میانی جنین (مزودرم) زودتر از سلولهای ماهیچهای و پوستی پدید میآیند. پس سلولهای استخوانی و غضروفی با دو لایه دیگر جنین (اکتودرم و اندردرم) پوشیده ميشوند و سلولهای ماهیچهای و پوستی روی آنها را مانند لباس میپوشانند. (ر.ک: رضایی اصفهانی،1382،ج2،ص513 ـ 506؛ شریف، عدنان، 1990،ص59؛ ؛ دیاب، بی¬تا،ص89) این یافته علمی با مطالب قرآنی هماهنگ است و نشان از شگفتی علمی قرآن دارد. خداوند در سوره مومنون می فرماید: «فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَمًا»جالب این است که قرآن قبل از این جمله در همین آیه می¬فرماید:( ثمَُّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فىِ قَرَارٍ مَّكِين) یعنی تعبیر جعل(قرار دادن) می¬آورد اما در اینجا تعبیر، تغییر کرده و واژه (خلق) آمده است. کلمه خلق به معنای تنها نیست بلکه ایجاد همراه با کیفیت مخصوص است. بناراین ترجمه آیه تنها ایجاد استخوان نیست بلکه ایجاد گوشت کوبیده با کیفیت خاص یعنی استخوانی و محکم شده است به عبارت دیگر این استخوان همان، مضغه مخلقه است؛ یعنی گوشت کوبیده¬ای که تمایز یافته است، پس با توجه به آیه 5 سوره حج (مِن مُّضْغَةٍ مخُّلَّقَةٍ وَ غَيرْ مخُلَّقَةٍ) به این نتیجه می¬رسیم که مضغه به دو مرحله متمایز و غیر متمایز تقسیم می¬شود و مرحله استخوان¬بندی جنین مصداق مرحله تمایز یافته جنین(مخلقه) می باشد.(رضایی اصفهانی،1382،ج2، 506-513) آیت¬الله معرفت با توضیح تشکیل استخوان و عضلات، این مرحله را در هفته پنجم تا هفتم پس از انعقاد نطفه می-داند.(معرفت،1386،ج6،ص84) تا این نزدیکی¬ها دانشمندان جنین¬شناسی فکر می¬کردند که استخوان¬ها و عضلات همزمان ساخته می¬شوند در حالیکه تحقیقات تکامل-یافته میکروسکوپیک نشان داد که این مراحل شرح¬یافته در قرآن کاملا درست است. همچنین اسکلت عمومی جنین در هفته هفتم با تولید استخوان¬ها شکل می¬گیرد بعدا به زودی ساختار عضلات شروع می شود عضلات محل خود را در اطراف استخوان¬ها پیدا می¬کنند و عضله شکل درست خود را به خود می¬گیرد .تشکیل عضلات در هفته هشتم واقع می¬شود. سلسله مراحل تکامل انسان بطوری¬که در قرآن واضح شده عینا در مطابقت با علم جنین شناسی مطابقت دارد. دانش جنین¬شناسی امروز به روشنی تاییدی بر آموزه¬های ارزشمند قرآنی است. قرآن¬کریم مراحل خلقت جنین را نطفه، علقه، مضغه، عظام، لحم و نفخ روح بیان کرده و آخرین مرحله را پس از پایان یافتن خلقت جسمانی جنین و به تعبیر دقیق¬تر پس از تسویه (توازن و هماهنگی جسم) دانسته است. و در پایان افزوده شده است که پس از آن در او آفرینشی متفاوت پدید می¬آوریم. با بهره گیری از آیات مربوط به خلقت انسان و نیز روایات وارد شده در باره آیه، به این نتیجه می-رسیم که مقصود خداوند از آفرینشی متفاوت در این آیه، همان نفخ روح در جنین انسان است. براساس علم جنین شناسی هم تحرک جنین از ماه چهارم آغاز می¬شود که بر طبق قرآن علت آن همان نفخ روح است. همچنبن در روایتی آمده که دعا برای تعیین جنسیت جنین و سعادت او و امور دیگر، باید قبل از چهارماهگی باشد؛ زیرا هرگاه چهار ماه از عمر جنین گذشت، خداوند دو فرشته آفریننده به سوی او گسیل می¬دارد تا خلقت او را کامل کنند و جنسیت،رزق،اجل،سعادت و شقاوت او را به فرمان خداوند بنویسند.(مجلسی،1403،ج7،ص141-142) زیرا در بسیاری از روایات زمان نفخ روح چهار ماهگی معرفی شده است. در ادامه آیه خداوند می¬فرماید: لِّنُبَينَِّ لَكُمْ وَ نُقِرُّ فىِ الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلىَ أَجَلٍ مُّسَمًّى ثمَُّ نخُرِجُكُمْ طِفْلًا(حج/5) تا [قدرت خود را] بر شما روشن گردانيم. و آنچه را اراده مىكنيم تا مدتى معين در رحم¬ها قرار مىدهيم، آنگاه شما را [به صورت] كودك برون مىآوريم جالب اينكه قرآن مجيد بعد از ذكر اين مراحل جمله« لِنُبَيِّنَ لَكُمْ» را آورده است، اشاره به اينكه اين دگرگوني¬هاى سريع و شگفتانگيز كه سبب مىشود يك قطره كوچك آب به يك انسان كامل تبديل گردد؛ و خداوند قادر است بشر را از تراب و پس از آن از نطفه که هیچ مناسبتی بین آن دو نیست خلق کند که علاوه بر تاکید بر مبداء و معاد، دليل روشنى است بر قدرت و حکمت خداوند بر همه چيز است.(طبرسی،1360،ج6،ص126) مقصود از جمله" لِنُبَيِّنَ لَكُمْ" بر حسب ظاهر سياق، اين است كه تا برايتان بيان كنيم كه بعث ممكن است، و شك و شبهه را از دلهايتان زايل نماييم، چون مشاهده انتقال خاكى مرده به صورت نطفه، و سپس به صورت علقه، و آن گاه مضغه، و در آخر انسان زنده، براى هيچكس شكى نمىگذارد در اينكه زنده شدن مرده نيز ممكن است، و به همين جهت جمله مورد بحث را در اينجاى آيه قرار داد، نه در آخر آن.(المیزان،ج14،ص486) " وَ نُقِرُّ فِي الْأَرْحامِ ما نَشاءُ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى" يعنى ما در ارحام آنچه از جنينها بخواهيم مستقر مىسازيم، و آن را سقط نمىكنيم تا مدت حمل شود، آن گاه شما را بيرون مىآوريم، در حالى كه طفل باشيد. مرحوم طبرسی در مجمع البيان گفته: يعنى ما شما را از شكم مادرانتان بيرون مىآوريم در حالى كه طفليد. و كلمه" طفل" به معناى انسان صغير است.
نتیجه گیری:
نتایجی که از این پژوهش بدست می آید : 1-قرآن با بیانی رسا و ساده و با سبکی بی نظیر به تقسیم بندی مراحل رشد و تکامل جنین پرداخته است. ویژگی این تقسیم بندی فهم آن در زمان نزول قرآن و درک صحت و درستی آن در زمان حاضر و آینده است. 2- قرآن در این آیه به طور صریح به دو دلیل محکم و منطقی برای اثبات معاد جسمانی استدلال کرده است یکی از طریق توجه به تحولات جنینی و دیگری از طریق تحولات زمین به هنگام نمو گیاهان؛ در حقیقت قرآن می¬خواهد صحنه¬های معاد را که مردم در همین زندگی دنیا با آن سرکار دارند و پیوسته با چشم خود می¬بینند و از آن غافلند برای آنها تشریح کند تا بدانند زندگی بعد از مرگ نه تنها امری غیرممکن نیست بلکه دائما صحنه¬های مشابه آن را بر زندگی روزمره با چشم خود مشاهده می¬کنند. همچنین بدون شك هر جا قرآن سخن از بازگشت انسانها و رستاخيز به ميان آورده منظور بازگشت اين انسان با روح و جسم در آن جهان است، و آنها كه معاد را منحصر به جنبه «روحانى» آن كردهاند و تنها قائل به بقاى ارواحند، به هيچ وجه آيات قرآن را مورد بررسى قرار ندادهاند، مثلا روشن است كه آياتى همچون آيه فوق با صراحت سخن از معاد جسمانى مىگويد و گر نه معاد روحانى چه شباهتى به دوران جنينى و زنده شدن زمينهاى مرده به وسيله نمو گياهان دارد؟ 3- قرآن منشا آفرینش انسان را آب، نطفه، منی و خاک می¬داند. از سویی می¬توان گفت یکی از مصداق¬های آب، نطفه و منی است. همان منی که با سه لفظ بیان شده است و هر کدام گوشه¬ای از اسرار علمی آفرینش انسان را به نمایش می¬گذراند و این از اشارات علمی قرآن به حساب می¬آید. 4- مراحل اساسی تکامل جنین از مرحله نطفه امشاج تا مرحله علقه، مضغه، عظام و لحم(که قرآن¬کریم این نام¬های علمی را به آنها نهاده) در واقع با شکل و خصوصیات میکروسکوپی آنها مطابقت دارد. با توجه به اینکه در طول همه این مراحل جنین از چند میلی متری تجاوز نمی¬کند، علم جنین¬شناسی که در نیمه دوم قرن بیستم پدید آمد، چنین وصف قرآنی را از طریق پیشرفت تکنولوژوی و تجهیزات جدید تایید نموده است. با شناخت مراحل تشکیل جنین انسان که جلوه¬ای از شگفتی¬های قرآن می¬باشد، ایمان و اعتقاد به صاحب جهان خلقت، پیامبر خاتم و معجزه جاودانه¬اش قرآن¬کریم، در جسم و جان خواننده بیشتر خواهد شد. 5- مرحله خلق، مرحله دوم رشد جنین و تکوین اعضا است که مراحل علقه(اولین مرحله تخلیق و شامل رویدادهای هفته سوم می شود)، مضغه، عظام و لحم را شامل می¬شود. هر کدام از این اصطلاحات شکل مقطعی جنین را دقیقا توصیف می¬کند که با علم جنین-شناسی کاملا منطبق است.
منابع
1. قرآن کریم(ترجمه فولادوند)
2. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی،(1383)، قم، انتشارات موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین(ع)، چاپ بیست¬و یکم
3. اسماعیل پاشا، عبدالعزیز،( بی تا)، اسلام و طب جدید، ترجمه غلامرضا سعیدی، انتشارات برهان،.
4. آل¬رسول، سوسن،(1389)، بررسی تطبیقی آیات مربوط به علقه با علم جنین¬شناسی، فدک، سال اول، شماره چهار
5. بوکائی، موریس،(1365)، مقایسه¬ای بین تورات انجیل و قرآن و علم، ترجمه ذبیح الله دبیر، تهران، نشر فرهنگ اسلامی،.
6. بی آزار شیرازی، عبدالکریم،( بی تا)، قرآن و طبیعت، بی جا، چاپ دوم.
7. پاکنژاد، رضا،(1363)، اولین دانشگاه آخرین پیامبر، تهران، مکتب اسلامیه و بنیاد فرهنگی شهید، چاپ اول
8. توماس لانگمن،(1370)، رویان شناسی، ترجمه دکتر بهادری و شکور، شرکت سهامی چهر، چاپ ششم.
9. دریایی، محمد،(1387)، اسرار خلقت و شبیه سازی انسان، تهران، انتشارات سمیع، چاپ اول
10. دیاب، عبدالحمید و قرقوز،( بی تا)، طب در قرآن، ترجمه چراغی، تهران، انتشارات حفظی،.
11. راغب اصفهانی، ابوالقاسم،(1386)، مفردات الفاظ قرآن، ترجمه مصطفی رحیمی نیا، تهران، نشر سبحان، چاپ اول
12. رضایی اصفهانی، محمد علی،(1382)، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، رشت، مبین، ، چاپ چهارم.
13. رضايی، حسن رضا،(1383)، قرآن و فرهنگ زمانه، قم، مرکز مطالعات و پژوهشهای حوزه علمیه، چاپ اول.
14. زمانی، مصطفی،(1350ش)، پیشگویی های علمی قرآن، قم، پیام اسلام،
15. سحابی، یدالله،(1351ش)، خلقت انسان، تهران، شرکت سحامی، چاپ دوازدهم
16. شهابیان، مسعود،(1384)،مقدمه¬ای بر جنین شناسی قرآن، بی جا، انتشارات سخن گستر
17. طباطبایی، محمد حسین،(1366)، المیزان في تفسير القرآن، ترجمه نوری همدانی، قم، بنیاد علمی و فکری علامه،.
18. طبرسی،علی بن حسن بن فضل بن حسن (1360ش)،مجمع البیان فی تفسیر القرآن،تحقیق رضا ستوده، انتشارات فراهانی، چاپ اول
19. طریحی، فخرالدین(1375ش)، مجمع البحرین، تهران
20. عدنان، شریف،(1990ق)، من علم الطب القرآنی، بی جا، دار العلم الملایین
21. علایی، حسین،(1390)، شگفتی¬ها و اعجاز پزشکی در قرآن، دو فصلنامه تخصصی قرآن و علم، سال ششم، شماره هشت
22. غفاری قمی، اسماعیل،(1390)،فلسفه خلقت انسان در قرآن و روایات، قم، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول
23. فراهیدی،خلیل بن احمد،(1410ق)، العین، تهران، انتشارات هجرت
24. قرشی، سید علی اکبر،(1390)، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ هفدهم
25. کاشانی، ملا فتح الله،(1366ش)، منهج الصادقین فی الزام المخالفین، تهران، انتشارات علمی
26. کامکار، زهره،(1389)، مقایسه مراحل تکامل جنین انسان از دیدگاه قرآن، حدیث و علم جنین شناسی، پژوهش های علم و دین، سال اول ، شماره دوم
27. مجلسی، محمدباقر،(1403ق)، بحار النوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی،
28. مصباح یزدی، محمد تقی،(1378ش)، معارف قرآن، قم، موسسه پژوهشی امام خمینی(ره).
29. مصطفوی، حسن(1342)، التحقیق فی کلمات قرآن کریم، تهران، مرکز کتاب الترجمه و النشر
30. معرفت، محمد هادی،(1386)، التمهید فی علوم القرآن، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
31. مکارم شیرازی، ناصر،(1371 ش)، تفسیرنمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ، چاپ پنجم.
32. نجفی، گودرز،(بی تا) مطالب شگفت انگیز قرآن، نشر سبحان، تهران.