تحلیل کاربردشناختی ساخت نحوی سوره مبارکه غاشیه: رویکرد نحو کارکردگرا
زبان به عنوان مهمترین ابزار برقراری ارتباط در قالب ساختهای نحوی ویژهای ارائه میشود. بر اساس رویکرد کاربردی، این ساختها با توجه به ذهنیت، و اهداف گوینده، و متأثر از بافت شکل میگیرد. قرآن کریم، بیش از هر کلام دیگری جنبههای منظورشناختی، بافت، و اهداف کاربردی را مدنظر قرارداده است که این متغیرها، در ساختار نحوی آیات نمودیافته است. در میان نظریههای نوین دستوری، نظریه نحو کارکردگرا سیمون دیک و به تبعیت از او احمد المتوکل، ابزارهای کاربردی را جهت بررسی کاربردشناختی ساخت نحوی پارهگفتار معرفی میکند، و بعد اطلاعی و کانونی جمله را در درجه نخست اهمیت قرار میدهد. سوره غاشیه واقع در جزء سیام قرآن، ازجمله سورههایی است که خداوند حکیم آن را با ساخت کانونی آغاز نموده، تا پایان سوره ساخت نحوی همگون آیات ادامه دارد. پژوهش حاضر هدف دارد، به روش توصیفی-تحلیلی و با کاربست ابزارهای دستوری نحو کارکردگرا، ساخت نحوی سوره غاشیه را به عنوان پیکره پژوهش، تحلیل و بررسی کند. برونداد پژوهش نشان میدهد، جمله کانونی در ساختار نحوی سوره، بیشترین کاربرد را دارد. ایجاد موقعیت گفتگو، فضاسازی، و ایجاد زمینه برهانورزی ازکاربردهای کانون پرسشی است. کانون تکمیلی، سبب گسترش افق معنایی شنونده میشود. ساختهای دستوری فعال و منفعل متناسب با اهداف کاربردی گوینده مورد استفاده قرار میگیرد. همچنین نقشهای معناشناختی بیانگر کنشافزایی و تغییر، و یا عدم کنش و ثبات رخدادی است. کلمات کلیدی: نحو کارکردگرا، سیمون دیک، احمد المتوکل، ساخت نحوی، کاربردشناختی، غاشیه.