دگردیسی انگارههای فرهنگی جاهلی در قرآن کریم
زبان یک پدیدهی اجتماعی - فرهنگی است؛ بدین معنا که هر زبانی به سبک خود، واقعیتها و پدیدههای فرهنگی - اجتماعی جهان بیرون خود را در نظامی از نشانههای زبانی کُدبندی میکند. براین اساس، میتوان گفت هر متن زبانی تا حد زیادی محصول فرهنگی و محیط بیرونی خود است. قرآن کریم نیز به عنوان یک متن زبانی گرچه از این قاعده مستثنی نیست، ولی در این کتاب آسمانی پدیدهها و نشانههای فرهنگی به شکل منفعلانهای بهکار نمیروند، بلکه در اغلب موارد، متن قرآنی به مفهومسازی تازه و بیسابقهی واقعیتها و پدیدههای فرهنگی بیرونی خود میپردازد و آنها را در راستای جهانبینی قرآنی و اسلامی بهکار میگیرد. براین اساس نوشتار حاضر با کنکاش در مواردی چند از گزارههای قرآنی روشن میسازد که عناصر فرهنگی و بیرونی عصر نزول، عرصه را بر معنا و مقاصد قرآنی تنگ نمیکند. در پژوهش حاضر آیاتی چند از این قبیل ذکر شده و با روش توصیفی - تحلیلی مورد واکاوی قرار گرفتهاند. از یافتههای تحقیق استنباط میشود که متن قرآنی با پدیدههای فرهنگی عصر نزول برخوردی فعّالانه و تاثیرگذار داشته است و برای تحول و تکاملبخشیدن به جهانبینی و باورهای مردمان آن دوره، مولفههای فرهنگی موجود و رایج میان آنها در مسیر پیشبرد اهداف کلی و رسالت خود بهکار میگیرد. به همین جهت در متن قرآنی غالبا انگارههای فرهنگی آن زمان دچار تغییر و دگردیسی چشمگیری قرار میگیرند و این انگارههای فرهنگی در گفتمان قرآنی به گونهای دیگر و به صورت هدفمند مفهومسازی میشوند. كلمات كليدي: قرآن کریم، بافت زبانی، بافت موقعیتی، انگارههای فرهنگی، عصر نزول.