تفسیر موضوعی قرآن با قرآن؛ با تأکید بر انسجام، نظم شبکهای و فراعصری بودن متن: راهکاری برای فهم روشمندانه و کاربردی قرآن
چکیده
بهرهمندی از آموزههای قرآن کریم، به عنوان کتابی انسانساز، زنده و پویا، مستلزم فهمی صحیح و تفسیری کاربردی از آن است. راهکاری که در این مقاله برای فهم روشمندانه قرآن معرفی شده است، بدون پیشینه نیست؛ «استنطاق قرآن» نام دارد که نخستین بار از سوی امام علی (ع) مطرح گردیده است. همچنین، در علوم روز، از «سخن برآوردن از متن» یا استنطاق، به عنوان یکی از سطوح هرمنوتیک یاد میشود. نویسنده، با به کار بستن این راهکار، کتابی به نام «جنسیت و پیوندهای انسانی: نگرشی نو و قرآن محور» نگاشته که آماده چاپ است. بسیاری از یافتههای کتاب جدید است و از آن مقالاتی نیز استخراج شده است. از آنجا که نگرش نویسنده به قرآن کاربردی است، چکیدهای از نتایج کتاب را، گرد هم آورده است؛ تا فارغ از اینکه مطالب به دست آمده را چه کسی، از کدامین کتاب و با کدامین شیوه به دست آورده است، خواننده را به داوری درباره کارآمدی قرآن، در موضوعات مرتبط با جنسیت فراخواند. بدیهی است اگر قوانین و برنامههای برآمده از کتابی با قدمتی 1400 ساله، برای بهینهسازی زندگی انسان معاصر کارساز باشد، خود دلیل محکمی بر اعجاز آن خواهد بود. همچنین، اگر استفاده از این راهکار در موضوعات مربوط به جنسیت کارآمد باشد، امید آن میرود به کار بستن آن در دیگر موضوعات، زمینه را برای اسلامی نمودن علوم انسانی، که سالهاست رهبری نظام برای به تحقق پیوستن آن فراخوان دادهاند، فراهم سازد.
واژگان کلیدی
اعجاز؛ تفسیر موضوعی قرآن با قرآن؛ جنسیت و پیوندهای انسانی.
1. مقدمه
موضوع زن و خانواده یکی از ده چالش مهم دنیاست که سالهاست ذهن بسیاری از اندیشمندان ایران و جهان را به خود مشغول ساخته است. اکنون که چهل سال و اندی از پیروزی انقلاب میگذرد، توقع آن میرود که نظام مقدس جمهوری اسلامی، پاسخی شایسته برای بسیاری از ابهامات و شبهات در زمینۀ قوانین و احکام اسلامی مربوط به زن و خانواده داشته باشد. اگرچه از برکت نگاه نواندیشانۀ بنیانگذار جمهوری اسلامی، بسیاری از زنان مسلمان فرصت حضور در محافل علمی، فرهنگی و سیاسی را یافتند؛ اما قوانین موجود نتوانسته است پاسخگوی بسیاری از نیازهای جامعه باشد؛ آمار بالای طلاق، آمار پایین ازدواج و ... گواه این ادعاست. خوشبختانه، رهبر فرزانۀ نظام نیز به این موضوع توجه ویژهای داشته و نهتنها در موضوع زن و خانواده، بلکه برای اسلامیسازی علوم انسانی، سالهاست که به مراکز حوزوی و دانشگاهی کشور فراخوان دادهاند. در پی این فراخوان، مراکز پژوهشی زیادی برای یافتن پاسخی مناسب برای مشکلات جامعه در تلاشند. برای دیدن فهرستی از این تلاشها و همچنین ضرورت آن، مقالات (رضایی اصفهانی، 1397؛ قرائی: 1394) را ببینید. از آنجا که این کتاب، به صورتی روشمند و با نگریستن به قرآن به عنوان یک متن، به نتایج بسیار جدیدی دست یافته است، توجه خوانندۀ محترم را به برخی نکات جلب مینماید: 1- از آنجا که در متن قرآن اختلاف نظر جدی وجود ندارد و پژوهش بسیار روشمند انجام شده است، امکان نقد علمی آن وجود دارد. 2- نگاه نویسنده به قرآن، فراسیاسی، فراجنسیتی و حتی فراملی است. موضوع کتاب هم، اسلام نیست؛ قرآن است؛ قرآن به عنوان کتابی برای همۀ جهانیان؛ نه فقط مسلمانان. (آلعمران: 138). از این رو، نتایج به دست آمده نیز قابلیت سازگاری با همه فرهنگها را دارد. امید آن میرود که کتاب «جنسیت و پیوندهای انسانی» که اثری پژوهشی است، بتواند زمینه را برای یافتن پاسخی مناسب برای پرسشهای موجود در حوزۀ زن، مرد و خانواده فراهم نماید. گفتنی است سه مقاله استخراج شده از کتاب، در پنجمین همایش ملی اعجاز قرآن پذیرفته شده است.
2. پیشینه پژوهش
تاریخ تفسیر در یک قرن اخیر با نهضتهای اجتماعی، بهویژه نهضتهای اصلاح دینی در سراسر جهان اسلام همراه بوده است. به جرأت میتوان گفت که یکی از مهمترین ابعاد تأثیرگذاری اندیشه اصلاحی در تفسیر قرآن، تنزل جایگاه تفسیر نقلی، و اهمیت یافتن تفسیر قرآن بر اساس خود قرآن بوده است؛ تفسیر قرآن با قرآن، نه فقط به عنوان یک روش تفسیری، بلکه به عنوان رویکردی مستقل که خواستار مبنا قرار گرفتن قرآن در تفسیر است. (کشیکنویس و دیگران، 1396: 112 و 113). مبنا قرار گرفتن قرآن در تفسیر نیز، خواسته یا ناخواسته، به مبحث استنطاق قرآن گره میخورد. به اختصار میتوان گفت: 1- «تفسیر قرآن به قرآن، به معنای رفع ابهام و توضیح معانی آیات در پرتو آیات مرتبط با آن است. (عمید زنجانی، 1387: 361). این روش در چشمانداز تاریخ تفسیر، پویاترین رهیافتی است که برای فهم و تفسیر آخرین کتاب آسمانی مورد استفاده قرار گرفته و پیشینه آن به زمان معصومین برمیگردد.» (شریفی و دیگران، 1399: 130). 2- «تفسیر قرآن با قرآن، تفسیر موضوعی، تأویل و استنباط، هر یک، جنبهای از استنطاق قرآن را در برمیگیرد و اطلاق «استنطاق قرآن» بر هر یک از آنها درست است.» (صفره و دیگران، 1388: 159). 3- «روش «تفسیر قرآن به قرآن» و روش «تفسیر موضوعی» مکمل و متمم یکدیگرند و حاصل اجرای آن دو به «استنطاق» نظر قرآن میانجامد که پاسخ سؤالات و حل مشکلات گوناگون بشر در عرصههای مختلف اعتقادی، اخلاقی و احکام عملی در حوزههای فردی و اجتماعی است.» (صفره و دیگران، 1388: 160). 4- «امروزه از سخن برآوردن از متن یا استنطاق، به عنوان یکی از سطوح هرمنوتیک - فن تفسیر و فهم معنای متن- یاد میشود.» (ایزدی و اخوانمقدم، 1392: 114). 5- «اساس استنطاق بر این است که یک متن ممکن است با سپری شدن زمان و پیدا شدن شرایط فرهنگی و اجتماعی جدید، در مقابل پرسشهای جدیدی قرار گیرد که در زمان ایجاد متن مطرح نبوده است. اینگونه سؤالات در متن مطرح نیستند اما ممکن است بالقوه متن برای آنها پاسخی داشته باشد (باقری، 1387: 91).» (ایزدی و اخوانمقدم،1392: 114). 6- بهرهگیری دانشمندان مسلمان از روش تفسیری قرآن با قرآن در سدههای پیشین وجود داشت؛ اما در سده چهاردهم هجری تحول شدیدی یافت و به رویکردی جدی در تفسیر کلام خداوند تبدیل شد. مفسران طرفدار این رویکرد تفسیری، «علامه سیدمحمدحسین طباطبایی» در «المیزان فی تفسیر القرآن» و «الشیخ محمد الامین الشنقیطی»، در «أضواء البیان فی ایضاح القرآن بالقرآن» بودهاند. (کشیکنویس و دیگران، 1396: 111و 122). «در حال حاضر، با توجه به روشهای نوینی که در عرصه فهم متن به وجود آمده و همچنین با عنایت به نیازهای عصر کنونی، فهم و تفسیر قرآن در کنار استفاده از روش سنتی، نیازمند بهرهگیری از شیوههای نوین و کارآمد است.» (شریفی و دیگران، 1399: 128). میتوان گفت: در این مقاله، روشی که برای فهم قرآن معرفی شده است، تلفیقی از روشهای سنتی و نوین فهم قرآن است. تفسیر موضوعی و تفسیر قرآن با قرآن از روشهای سنتی و بررسی قرآن به عنوان یک متن از مباحث هرمنوتیک که روشی نوین است، به حساب میآید. از آنجا که در کتاب «جنسیت و پیوندهای انسانی» متن قرآن منسجم و دارای نظم شبکهای فرض شده است، برای یافتن معنای برخی واژگان و یا عبارات، به دیگر کاربردهای آن واژه یا عبارت و همچنین، ساختارهای زبانی و دستوری مشابه در آیات دیگر، توجه ویژهای شده است؛ همچنین، تا جای ممکن، از پژوهشهای معناشناسی نیز بهره گرفته است. یادآوری میکند که تلفیق شیوههای سنتی و نوین فهم قرآن، بدون پیشینه نیست. در این دو مقاله، از کارآمدی تلفیق شیوههای سنتی و نوین فهم قرآن، سخن به میان آمده است: (یساقی، 1394؛ شریفی و دیگران، 1399). همچنین، نظریه نویسنده برای روشمند نمودن فهم قرآن، در جمهوری اسلامی نیز، بدون پیشینه نیست. رضایی اصفهانی در مقالهای به معرفی نظریههای متعددی در حوزه مطالعات میان رشتهای قرآن و علوم پرداخته است که از این قرارند: 1- نظریههای آیتالله محمدهادی معرفت الف: نظریه بطن قرآن ب: نظریه نسخ مشروط، تمهیدی و تدریجی آیتالله معرفت 2- نظریه تفسیر موضوعی میان رشتهای قرآن و علوم، محمدعلی رضایی اصفهانی 3- نظریه اعجاز شناختی قرآن، علیرضا قائمینیا 4- نظریه منطق گفتمان قرآن، محمدباقر سعیدی روشن 5- نظریه ابتناء علوم انسانی بر قرآن
درباره ارتباط این نظریهها و روش کتاب «جنسیت و پیوندهای انسانی» میتوان گفت: نویسنده برای یافتن بطن قرآن، از روش آیتالله معرفت استفاده نموده است. همچنین، از آنجا که کتاب به موضوع حقوق و ارتباطات زن و مرد در خانواده و جامعه، به صورت موضوعی، پرداخته است، احتمال بسیار میرود که نتایج کتاب همان علمی باشد که رضایی اصفهانی در نظریهاش، از تولید آن سخن به میان آورده است. او مینویسد: «تفسیر موضوعی میان رشتهای، راه دیگر روشمند کردن تعامل دانش قرآنی با علوم جدید در مورد یک مسأله یا موضوع است و میتواند منتهی به جهتدهی به علوم انسانی و حتی تولید علم در این زمینه شود». (رضایی اصفهانی، 1397: 37). اگرچه، کتاب «جنسیت و پیوندهای انسانی» از پژوهشهای زبانشناختی بهره فراوان برده است و پیشفرضهایی درباره شیوه گفتمان قرآن دارد، اما نمیتوان درباره ارتباط نظریه قائمینیا و سعیدی روشن با روش کتاب، نظر دقیقی ارائه داد. نظریه ابتناء علوم انسانی بر قرآن نیز، از پیشفرضهایی است که منجر به نگارش کتاب شده است. درباره این نظریه در مقاله رضایی اصفهانی چنین آمده است: «از توصیههای اکید مقام معظم رهبری، انجام پژوهشهای قرآنی در زمینه علوم انسانی و پایهگذاری این علوم بر مبانی قرآن است. از آنجا که قرآن کتاب هدایت انسان است او را از جهات مختلف مورد توجه قرار داده است. بنابراین توجه به آموزههای قرآنی و ابتناء نظریههای مربوط به علوم انسانی بر قرآن نهتنها ممکن، بلکه بسیار ضروری میباشد. ایشان در دیدار با بانوان قرآنپژوه میفرمایند: «این علوم انسانی را ما به صورت ترجمهای، بدون اینکه هیچگونه فکر تحقیقی اسلامی را اجازه بدهیم در آن راه پیدا کند، میآوریم تو دانشگاههای خودمان و در بخشهای مختلف اینها را تعلیم میدهیم؛ در حالی که ریشه و پایه و اساس علوم انسانی را در قرآن باید پیدا کرد. یکی از بخشهای مهم پژوهش قرآنی این است. باید در زمینههای گوناگون به نکات و دقائق قرآن توجه کرد و مبانی علوم انسانی را در قرآن کریم جستجو کرد و پیدا کرد. این یک کار اساسی و بسیار مهمی است. اگر این شد، آن وقت متفکرین و پژوهندگان و صاحب نظران در علوم مختلف انسانی میتوانند بر این پایه و اساس بناهای رفیعی را بنا کنند. البته آن وقت میتوانند از پیشرفتهای دیگران، غربیها و کسانی که در علوم انسانی پیشرفت داشتند، استفاده هم بکنند، لکن مبنا باید مبنای قرآنی باشد» (دیدار با جمعی از بانوان قرآنپژوه کشور، 28/7/88).» (رضایی اصفهانی، 1397: 43).
یادآوری میکند که نویسنده کتاب که کارشناس ارشد ریاضی است، در هنگام نگارش کتاب، با مباحث مرتبط به علوم قرآنی و زبانشناسی آشنایی نداشته است. از این رو، نویسنده هیچ ادعایی از نظر تسلط بر آن علوم ندارد. همچنین، شیوه بیان نویسنده و روش انجام آن نیز، پیچیدگیهای بیان و روش متخصصان آن رشتهها را ندارد. شباهت متن قرآن به ساختارهای ریاضی از نظر دقت و اصل موضوعی بودن، و انگیزه فراوان برای فهم قرآن، منجر به نگارش چنین کتابی شده است. نویسنده بر این باور است که با این روش میتوان فهم قرآن را علمی نمود. شاهد او بر این ادعا نیز، کتابی است که نگارش آن از بیست و یک سال پیش، آغاز شده است. اگرچه، وجود نظمی ریاضیوار در یک متن غیرریاضی، بهتنهایی نیز میتواند نشان اعجاز آن باشد؛ اما اگر بتوان از متنی که قدمتی 1400 ساله دارد، به اصولی دست یافت که بتواند به عنوان پایهای برای علوم روز به کار رفته و در زندگی انسان معاصر نیز کارآیی داشته باشد، جنبه دیگری از اعجاز قرآن را به اثبات خواهد رساند.
از آنجا که نویسنده دانشآموخته ریاضی است، ناخودآگاه، همان نگاه مسألهمحور ریاضیات و استفاده از شیوههای گوناگون حل مسأله را در فهم قرآن نیز به کار بسته است. این موضوع در بین کارشناسان علوم دینی نیز، بدون پیشینه نیست و در این زمینه مقالاتی نیز نگاشتهاند. حاتمی، روش تفسیر موضوعی را با رویکرد حل مسأله تبیین نموده است؛ (حاتمی، 1399). قرائی نیز به اهمیت استفاده از تخیل خلاق در فهم قرآن توجه نموده است؛ (قرائی، 1399). گفتنی است تخیل خلاق، کاربرد مهمی در فرآیند حل مسأله در هر موضوعی دارد. همچنین، کریمی با هدف فراهمسازی زمینه استخراج صحیح نظریه قرآن در مسائل گوناگون، فرآیند نظریهپردازی قرآنی در حوزه تفسیر موضوعی را تبیین نموده است. از نظر او فرآیند نظریهپردازی قرآنی دوازده مرحله دارد. (کریمی، 1398)؛ از نظر نگارنده، اگر در نظر گرفتن قرآن به عنوان یک متن منسجم، دارای نظم شبکهای و فراعصری را به مفروضات کریمی بیفزاییم، دوازده مرحلهای که او برای نظریهپردازی قرآنی معرفی نموده است، کاملاً قابل انطباق با روش نویسنده برای فهم قرآن خواهد بود. مطلب دیگری که در باب پیشینه پژوهش میتوان افزود آن است که: فهم روشمندانۀ قرآن، همان علم تحلیل گفتمان است که میتوان آن را تلفیقی از همه علوم دانست. (نامداری و عبادی، 1396: 219).
3. معرفی کتاب «جنسیت و پیوندهای انسانی: نگرشی نو و قرآنمحور»
در این کتاب، نویسنده کوشش نموده تا در هنگام بررسی قرآن در هر موضوعی، همه باورهای خود در آن موضوع را كنار گذاشته و به عنوان انسانی که از هیچ فرقه یا تفكر خاصی دفاع نمیكند، به قرآن فقط به عنوان یک متن تحریف نشده که مدعی است اگر بر کوه فرود آید، کوه را خاشع خواهد نمود؛ (فرقان: 30)، نگریسته و بدون سندیت دادن به هیچ منبع دیگری، غیر از خود متن، و فقط با در نظر گرفتن اصولی كه از خودِ قرآن استخراج شده است، به شیوهای روشمند به فهم قرآن بپردازد.
این پژوهش، میان همه اجزای قرآن، شامل حروف، واژهها، عبارات، آیات و سورههای آن، پیوند معنایی و ارتباطات گسترده و گوناگونی قائل است. از این رو، به متن قرآن به عنوان یک سازمان بسیار نظاممند، هماهنگ و به هم پیوسته مینگرد. (صفره و دیگران، 1389: 153؛ قرائی، 1394). کلیت روش این تفسیر آن است که ابتدا همه آیات مربوط به یک موضوع را گرد هم آورده است و سپس با در نظر گرفتن اصولی مشخص، نظر قرآن در آن موضوع، از آنها استنتاج شده است.
نویسنده از نوشتن این كتاب، سه هدف اساسی را پی گرفته است: 1- نشان دهد كه بسیاری از احكام رایج در فرقههای گوناگون از مردمان مسلمان، که به عنوان احکام اسلام شناخته میشود، ریشه قرآنی ندارد. 2- با نقد برخی از نظریات رایج در هر موضوع و ارائه برهان بر اینكه این نظریات نمیتوانند بهتنهایی از قرآن استخراج شوند، معتقدان به این نظریات را به تفكر عمیقتر در نظریات ارائه شده فراخواند. 3- با بیان نظریهای كه به شیوهای روشمند و به طور مستقل، از قرآن استخراج شده است، زمینه را برای فهم بهتر قرآن فراهم سازد.
4. اصولی برای فهم روشمندانه و کاربردی قرآن
نویسنده برای فهم قرآن به اصولی پایبند است. بیشتر این اصول از کتاب «قرآن در اسلام» علامه طباطبایی گرفته شده است. گفتنی است گاهی این شیوه فهم قرآن، «استنطاق قرآن» نیز نامیده شده است. (صفره و دیگران؛ ایزدی و اخوانمقدم). برای نشان دادن اعتبار علمی هر اصل، به آیات، مقالات و یا کتابهایی استناد شده است که نشانی آن آمده است. این اصول از این قرارند: o اصل اول: هر ابهامی كه در فهم یك آیه یا هر دسته از آیات وجود داشته باشد، باید با استفاده از لفظ خود قرآن حل شود. به بیانی دیگر، قرآن باید در دلالت خود مستقل باشد. (النساء: 82؛ طباطبایی، 1353: 29-33) o اصل دوم: پیامبر (ص)، آیات قرآن را به مرور زمان و تدریجی برای مردم بیان نموده است. (الفرقان: 32؛ الاسراء: 106). با پذیرش این اصل، در برخی موضوعات، ترتیبی برای آیاتی که موضوع یکسانی دارند، پیشنهاد شده است. این ترتیب، با توجه به ارتباط منطقی مطالب بیان شده در آیات به دست آمده است. o اصل سوم: برای فهم نظر قرآن در یك موضوع خاص، باید همه آیات مربوط به آن موضوع بررسی شوند. با توجه به نزول تدریجی قرآن و وجود نسخ در آیات آن، ممکن است آیهای مفهوم آیه دیگری را کامل کند. از این رو، برای رسیدن به فهمی درست از آیات قرآن، این کار ضروری است. o اصل چهارم: از قرآن، كلیات برنامه زندگی بشر به دست میآید. (النحل: 89؛ اسراء: 9). o اصل پنجم: برای فهم قرآن، لازم است دانش بشری از دو منظر مورد توجه قرار گیرد؛ یکی در فهم قرآن و دیگری در یافتن جزئیات موضوعاتی که کلیات آن در قرآن بیان شده است. (مجتهد شبستری، 1377: 61؛ یساقی، 1394: 105 و 106). o اصل ششم: زبان قرآن، چندساختاری (نوشتاری- گفتاری) است؛ زبان قرآن، از نظر شیوه بیان، گفتاری است، نه نوشتاری. (معرفت، 1388: 48 و 49؛ شاکرین، 1391؛ آجیلیان و دیگران، 1397). o اصل هفتم: قرآن متنی منسجم و دارای نظم شبکهای است. به دیگر سخن، وحدت و یکپارچگی متن قرآن، بر همه اجزایش سایه افکنده است. (قرائی، 1394). با پذیرش این اصل، افزون بر استفاده از فرهنگ واژگان، گاهی برای فهم معنای برخی واژه ها و یا عبارات، به دیگر کاربردهای آن واژه یا عبارت و همچنین، ساختارهای زبانی و دستوری مشابه در آیات دیگر نیز، توجه ویژه ای شده است. (فعالی، 1392). o اصل هشتم: حكمی كه از قرآن به دست میآید، نباید محدود به زمان خاصی باشد و باید در همه زمانها، معنا داشته و قابل اجرا باشد. (الانبیاء: 107؛ راد و مؤمننژاد، 1394). o اصل نهم: در دستورهای قرآن هدفها مهم است و نه ابزار. در آیه 60 سوره انفال واضح است که مقصود قرآن، عمل به ظاهر آیه نیست. اگر به قرآن به عنوان یک ساختار به هم پیوسته و هماهنگ بنگریم، نتیجه میشود که در همه جای قرآن اینگونه است و انتظار خداوند از ما هدف آیات است و نه عمل به ظاهر آنها. در این باب، آیتالله معرفت مراحل چهارگانهای را برای به دست آوردن باطن آیات معرفی میکند: 1- به دست آوردن هدف آیه؛ 2- الغای خصوصیت از زمان و مکان و افرادی که در اصل تحقق هدف دخالت ندارند؛ 3- استنباط قاعده کلی؛ 4- تطبیق قاعده کلی مذکور بر مصادیق جدید.» (جعفری و باکویی، 1397: 88). 5- پایبندی به این اصل، برای یافتن قوانینی سازگار با زندگی امروز و قابل اجرا در دنیای مدرن، یک ضرورت است. o اصل دهم: در زبان قرآن، به كار بردن ضمایر و افعال مذكر، بر هیچ جنسی دلالت نمیکند؛ برای دلالت افعال و ضمایر مذکر، بر جنس مذکر، نیاز به شاهدی در متن است. (ودود، 1393: 43 و 44؛ زاهدی، 1387؛ خیری و دیگران، 1399). o اصل یازدهم: در حكمی كه از قرآن به دست میآید، نباید سختی و مشقت باشد. (الحج: 78). o اصل دوازدهم: آیاتی هستند كه آیات دیگری را نسخ میكنند. (البقره: 106؛ النحل: 101 و 102). o اصل سیزدهم: قرآن برای کسانی که با قصد بد به سراغ آن میروند، قابل فهم نیست. (فصلت: 44؛ واقعه: 79؛ اسراء: 45 و 46؛ فراستخواه، 1373).پ o اصل چهاردهم: دو نوع آیه وجود دارد: محکم و متشابه؛ از آیات محکم، برای روشن شدن آیات متشابه استفاده میشود. (آل عمران: 7؛ زمر: 23؛ خرمشاهی: 1376: 732-745).
و یادآوری میشود که: الف) اینکه کدامین موضوع را میتوان بدین روش بررسی کرد و به نتایج کارآمدی رسید، در آغاز پژوهش مشخص نیست. میتوان گفت: موضوع مورد نظر باید در قلمرو قرآن باشد و قرآن به اندازه کافی درباره آن سخن گفته باشد. (کریمی، 1398). ب) مرزبندی میان كلیات و جزئیات، پیش از بررسی هر موضوع، ممکن نیست. منظور از كلیات همان موضوعاتی است که از آن در قرآن سخن به میان آمده است و منظور از جزئیات، مطالبی است كه به آنها اشارهای نشده است. تأكید میشود كه هدف نگارنده، فقط یافتن كلیات است. پ) یافتن اصولی از قرآن در یک موضوع، تازه آغاز راه است. بر عهده متخصصان شاخههای مختلف علوم انسانی است که با در نظر گرفتن این اصول، جزئیات مربوط به هر موضوع را به گونهای قابل اجرا در عصر کنونی ارائه کنند.
5. چکیده نتایج کتاب
بخش 1: حقوق و فعالیتهای اجتماعی زنان
الف: مشارکت در فعالیتهای اجتماعی: در باب میزان انتظار قرآن از زنان، در زمینه مشارکت در فعالیتهای اجتماعی، نهتنها هیچ منعی مشاهده نمیشود، بلکه بیعت پیامبر با زنان، و مهمتر از آن، اختصاص بخشی از آیات قرآن، به سخن گفتن از رفتار و منش ملکه سبا در آیات سوره نمل، مؤید پذیرش حضور زنان در فعالیتهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است. افزون بر آن، موضوعاتی همچون، آفریده شدن حوا از آدم و نقصان عقلی زنان ریشه قرآنی ندارد. ب: ارائه فهمی متناسب با زمان برای آیات مربوط به شهادت: موضوع اصلی عبارت جنجالی آیه 282 سوره بقره، بیان تفاوت ارزش شهادت زن و مرد نیست؛ بلکه موضوع اصلی آن، اهمیت توجه به میزان آگاهی افراد در موضوعاتی است که اظهار نظر آنان ارزش حقوقی دارد. امروزه، با توجه به افزایش جمعیت و گسترش معاملات، استفاده از شاهد برای محکمکاری در امور گوناگون کارساز نیست و برای برآورده نمودن هدف آیه، لازم است از روشهای سازگار با زندگی امروز استفاده شود. نمونههایی از این روشها ثبت اسناد و. .. است که ممکن است در آینده روشهای دیگری نیز جایگزین آن شود. (حسینی، 1397). پ: تفاوت قصاص و دیه زن و مرد در قرآن: 1- در قرآن، در صورت قتل عمد، اجازه قصاص داده شده است؛ اما به گذشت تشویق شده است. 2- این قانون که اگر مردی زنی را بکشد، اولیای مقتول باید نصف دیه را به قاتل بپردازند تا بتوان قاتل را کشت، ریشه قرآنی ندارد. 3- در قرآن هیچ سخنی از مقدار دیه نیامده است و از این رو، نصف بودن دیه زنان نسبت به مردان ریشه قرآنی ندارد. ت: شیوه تقسیم ارث: روش کلی تقسیم ارث، تسهیم به نسبت است. دلیل تفاوت زنان و مردان در سهم ارث، جنسیت آنان نیست. (حسینی، 1397)
بخش 2: روابط اجتماعی زنان و مردان
الف: ارتباط زن و مرد در جامعه: در آیات قرآن هیچگونه تقسیم بندی به صورت محرم و نامحرم دیده نمیشود. میتوان گفت در قوانین مربوط به روابط انسانها از دیدگاه جنسیتی، شش قانون برای گروههای گوناگون افراد بیان شده است که عبارتند از: 1- سفارشهای یکسانی به دو جنس، بر رعایت حیا و پاکدامنی و در نتیجه پوشش شده است. 2- سفارش یکسانی به دو جنس، در چگونگی نگاه کردن آمده است. 3- افرادی مشخص شدهاند که در حضور آنان، زنان به رعایت نکاتی درباره چگونگی پوشش سفارش شدهاند و افرادی که چنین سفارشی برای آنها وجود ندارد. 4- افرادی مشخص شدهاند که نباید همسران را در حالت نیمهبرهنه ببینند و افرادی که چنین محدودیتی ندارند. به دیگر سخن، دستهای که محدودیت کمتری در رعایت حیا دارند. 5- افرادی مشخص شدهاند که ازدواج با آنها حرام و کسانی که ازدواج با آنها حلال است. 6- ارتباط بین همسران که - اگرچه روابط جنسی، بخشی از این نوع ارتباط است- در روزهای خاصی، برای آن نیز قوانین و محدودیتهایی وجود دارد. این نوع تقسیم بندی، گواه آن است که هدف از سفارشهای خداوند در ارتباط زنان و مردان در جامعه، ایجاد محدودیت برای آنان نیست؛ بلکه هدف، سامان بخشی روابط بین دو جنس است. در فرهنگ قرآن، تا آنجا که در روابط انسانها (غیر از همسران)، اثری از روابط جنسی و هوسبازی دیده نمیشود، ارتباط آنها مجاز و خارج از آن نهی شده است. در این فهم از قرآن: 1- ازدواج موقت، ازدواج سفید و هرگونه رابطه مدتدار دیگری حرام است. 2- شرط چندهمسری، رسیدگی بیشتر به امور مالی یتیمانی است که مرد از قبل سرپرستی آنان را به عهده گرفته است؛ و شرایط آن آنچنان سنگین است که به آسانی پیش نمیآید. 3- ازدواجهای پیامبر (ص) به دستور خداوند بوده و در آنها هیچگونه شائبه هوسبازی یافت نمیشود. جواز چنین ازدواجهایی، ویژه شخص ایشان بوده و قابل گسترش به دیگر مردان نیست. ب: پوشش زنان و مردان: 1- تقوا بهترین پوشش برای زنان و مردان است. (برای درک بهتری از مفهوم تقوا، مقالات (رام و دیگران، 1396؛ و قائمینیا و دیگران، 1400) را ببینید. 2- مهمترین هدف از سفارشاتی برای چگونگی و مقدار پوشش زنان، پیشگیری از فحشا است. 3- در قرآن، بیشتر تأکید بر چگونگی پوشش است؛ نه مقدار آن. 4- در قرآن، پوشیدن لباس، رفتاری طبیعی است، یعنی مخاطب قرآن انسانهای برهنه نیستند؛ انسانهایی هستند که با هدف محافظت در برابر گرما، سرما و زیبایی، پوششی بر تن دارند. 5- هدف از سفارشهای مربوط به پوشش زنان، این است که زن در جامعه به صورتی ظاهر شود که جنبه جسمی و زیباییهای اندامش به چشم نیاید. 6- در قرآن، گریبان باز زنان، دارای جاذبه جنسی دانسته شده است. 7- برای پوشش دیگر بخشهای بدن، هم برای زنان و هم برای مردان، پوشش عرف جامعه ملاک است. تأکید میکند که عرف کنونی پوشش زنان در ایران، شامل پوشش موی سر نیز هست.
بخش 3: روابط همسران
یادآوری میشود که نگاه قرآن به رابطه همسران، اخلاقی- حقوقی است. از آنجا که درباره سفارشهای اخلاقی قرآن، اختلاف نظر جدی وجود ندارد، کتاب «جنسیت و پیوندهای انسانی» به بررسی اجمالی آنها بسنده نموده است. برای سفارشهای اخلاقی قرآن برای ارتباط همسران، مقالات زیر را ببینید: (ملکوتیخواه، 1395؛ گرجی و معارف: 1399). الف: چکیدهای از قوانین اقتصادی خانواده در قرآن 1- در قوانین اقتصادی قرآن، همه مسئولیتهای اقتصادی خانواده که شامل خوراک، پوشاک و مسکن است، به عهده مرد است. این موضوع، تا اندازهای مورد توجه قرآن است که حتی مرد موظف به تهیه شیر برای فرزند زیر دو سالش هست، حتی اگر خود مادر فرزندش را شیر دهد. 2- در صورت طلاق، مسئولیتهای مالی کودک بر عهده پدر است. 3- مرد متعهد میشود برای بهرهمندی جنسی از همسر دائمی و قانونی خود، به همسرش اجری بپردازد. 4- در صورت تصمیم بر طلاق، مسئولیتهای مالی زن در زمان عدّه نیز به عهده مرد است، مگر اینکه زن خودش از این حق بگذرد. 5- در صورت فوت مرد، ورثه موظفند تا یک سال، هزینههای زندگی زن را از دارایی شوهرش تأمین کنند؛ (لازم است مردان اینگونه وصیت کنند). 6- پذیرش مسئولیتهای اقتصادی خانواده، سبب یک درجه برتری مرد نسبت به همسرش است. کارکرد اساسی این درجه، مدیریت بحران در شرایطی است که خودخواهی زن، ممکن است سبب از هم پاشیدن نظام خانواده گردد؛ (آیه 34 سوره نساء). 7- از آنجا که مسئولیتهای اقتصادی خانواده بر دوش مردان جامعه گذاشته شده است، در مواردی سهم ارث زنان، نصف مردان است. به عنوان نمونه، اگر ورثه، خواهران و برادرانی باشند، سهم هر دختر نصف سهم هر پسر است. ناگفته نماند که در قوانین مربوط به ارث، تفاوتهای میراثی، صرفاً ریشه در جنسیت ندارد، زیرا پدر و مادر از فرزند خود به یک اندازه ارث میبرند.
ب: مقایسه قانون نفقه کنونی و نفقه در کتاب «جنسیت و پیوندهای انسانی»
در قوانین کنونی نفقه، مرد موظف است هزینه زندگی همسر و فرزندان را بپردازد. از آنجا که این مطلب را به آیه 34 سوره نساء مستند میکنند و این آیه را آیهای حقوقی میپندارند، به نفقه نیز با دید حقوقی مینگرند و میگویند: در برابر پرداخت نفقه، زن موظف به تمکین از شوهر است. در قوانین کنونی، تنها وظیفه زن در برابر شوهر، تمکین و یا برطرف نمودن نیازهای جنسی اوست. در این کتاب نیز، مرد هزینههای زندگی همسر و فرزندان را میپردازد؛ اما این مطلب، از آیات طلاق نتیجه شده است. با این استدلال که وقتی پس از طلاق، تکلیفی بر عهده مرد قرار گرفته است، لزوماً در دوران زندگی نیز، چنین مسئولیتی بر عهده او خواهد بود. جالب است که خداوند همانگونه که همسران را از نگاه حقوقی به یکدیگر پرهیز داده است، در بیان آیات نیز، مسائل حقوقی را در هنگام بیان قوانین طلاق مطرح نموده است و در دوران زندگی، حتی به بیان قوانین حقوقی نپرداخته است. در این کتاب، آیه 34 سوره نساء، آیهای اخلاقی است. (حسینی، 1397).
در این کتاب، به این نکته توجه شده است که در قوانین قرآن، گاهی سهم ارث زن، نصف مرد است. در نتیجه، ثروت جامعه بیشتر در دست مردان قرار میگیرد؛ پس پرداخت نفقه، حق آنچنان ویژهای برای مردان، نسبت به همسر، ایجاد نمیکند؛ چون به شیوه دیگری جبران میشود. جامعه مردان، نفقه را زودتر و به صورت نقدی پرداخت نموده و به صورت نسیه، با ارث بیشتر، دریافت میکنند. این پیشگام بودن، برای آنان حقی ایجاد میکند؛ آنان در خانواده، یک درجه بر همسر خود برتری دارند و خداوند از زنان خواسته که این حق را بپذیرند.
همانا موضوعی در آیات قرآن مشهود است و آن اینکه در این قوانین، خداوند بیشتر دغدغه حقوق زنان را دارد. در آیات طلاق، ده بار از عبارت «حدوداللّه» استفاده شده است. مهمتر اینکه در آیه 21 سوره نساء، به زنان سفارش شده است که در هنگام ازدواج، از مردان پیمان محکمی بگیرند.
پرداخت اجر، یکی از راهکارهایی است که در قرآن، برای سامان بخشی به روابط جنسی زن و مرد، بیان شده است. در قرآن، موضوع ازدواج و تشکیل خانواده، بسیار با اهمیت است و تنها روش مجاز برای تنظیم روابط جنسی است. در قرآن، راهکارهای زیادی برای تشکیل خانواده و همچنین حفظ نظام خانواده و پیشگیری از هرج و مرج جنسی ارائه شده است که در اینجا خلاصهای از این راهکارها بیان خواهد شد. الف: راهکارهای اجتماعی 1- فراهم کردن شرایط ازدواج برای همگان؛ 2- تعیین مجازات سنگین برای ارتکاب انواع فحشا؛ 3- تعیین مجازات سنگین برای رواج فحشا؛ 4- ارائه قوانینی محکم برای ازدواج و طلاق. ب: سفارشهایی به زنان و مردان 1- پرهیز از هرگونه روابط شهوانی در جامعه؛ 2- سفارش به حیا و پاک دامنی در جامعه؛ 3- سفارش به حیا و پاک دامنی در خانواده؛ 4- مراقبت بر نگاه و دیدن؛ 5- پرهیز از رقابت با همسر؛ (از منظر قرآن، همسران مکمل یکدیگرند). 6- مدارا با همسر؛ 7- تلاش برای استحکام و حفظ نهاد خانواده. پ: قوانینی ویژۀ مردان 1- پرداخت اجر به همسر در هنگام ازدواج؛ 2- پذیرفتن مسئولیتهای مالی خانواده؛ قوانین اقتصادی خانواده، برای زنان ایجاد استقلال مالی میکند و سبب میشود زنان در هیچ شرایطی، به سبب مشکلات اقتصادی، مجبور به فحشا نشوند. مردان با ایمان، مسئول ایجاد چنین امنیتی برای زنان جامعه هستند. ت: قوانین و سفارشهایی ویژۀ زنان 1- سفارشهایی درباره پوشش و شیوه رفتار، با هدفِ نداشتن جذابیت جنسی در جامعه؛ 2- گرفتن پیمانی محکم از مردان هنگام ازدواج؛ 3- پذیرفتن یک درجه برتری شوهر بر زن در خانواده؛ 4- مراقبت بر چگونگی ارتباط با همسر، در چارچوب قوانین قرآن. ملاحظه میشود که قوانین حقوقی و سفارشهای اخلاقی قرآن، منسجم و هدفمند است و همگی در صدد سامان بخشی به روابط زن و مرد در جامعه است.
بخش 4: قوانین ازدواج، طلاق ومرگ
بند 1: پیش از ازدواج o سن ازدواج: در قرآن سن مشخصی برای ازدواج تعیین نشده است. اما با توجه به قوانینی که درباره ازدواج وجود دارد، شرایط زیر از ضروریات ازدواج است. o شرایطی که هم برای مرد و هم برای زن، لازم است: 1- به آن اندازه از رشد فکری و اجتماعی رسیده باشند که عهد و پیمان برای آنان معنا داشته باشد. زیرا با توجه به آیه 21 سوره نساء، قرارداد ازدواج، پیمان محکمی است که زن از مرد میگیرد؛ 2- آمادگی جنسی داشته باشند؛ 3- با توجه به آیه 6 سوره نساء، از رشد کافی برخوردار باشند و توانایی نگهداری مال خود را داشته باشند. o شرط ویژه برای مرد: توانایی تأمین مخارج زندگی همسر و پرداخت اجر به او را داشته باشد (آیات 24 و 34 سوره نساء). نکته: شرایط بالا، اغلب برای دختر 9 ساله و حتی 13 ساله وجود ندارد. از این رو، قرار دادن این سنین، به عنوان سن قانونی ازدواج دختران، ریشه قرآنی ندارد. o اجازه پدر در ازدواج دختر: در قرآن فقط برای ازدواج ملکیمین نیاز به اجازه صاحبش هست؛ بیان نشدن این شرط برای ازدواج دیگر دختران، نشانگر آن است که چنین اجازهای برای ازدواج آنان لازم نیست. بیشک، این موضوع با احترام قائل شدن فرزندان برای خانواده و مشورت با آنان منافاتی ندارد. بند 2: ازدواج
با توجه به آیات قرآن، ازدواج یک پیوند و پیمان انسانی است که زن و مرد را در کنار هم قرار میدهد تا در پرتوی آن به اهداف بلندی همچون آرامش و سکونت، بقای نسل انسانی، رفع نیازهای جنسی، همراهی در امور زندگی و مشارکت در زندگی معنوی دست یابند. از آنجا که بیشترین بار بقای نسل بر عهده زن است و دشواریهای این مقصد عظیم را او به دوش میکشد، مرد نیز باید باری سنگین به همان میزان بر دوش گیرد تا در تقسیم مسئولیتها تعادل به وجود آید. این تفاوت زن و مرد در آفرینش، ریشه تفاوتهای زن و مرد در قوانین خانواده است. بند 3: طلاق مهمترین مطالبی که نویسنده از آیات طلاق استخراج نموده است، از این قرار است: 1- فقط یک نوع طلاق وجود دارد که در دو مرحله انجام میگیرد: مرحله اول: با شروع دوران عدّه، روابطی که با ازدواج حلال شده بود، قطع میشود. مرحله دوم: پس از سپری شدن دوران عدّه، جدایی به طور کامل انجام میشود. پس از گذراندن دو مرحله طلاق، آن مرد و زن، حق ازدواج با یکدیگر را نخواهند داشت، مگر اینکه زن با فرد دیگری ازدواج کند و از او طلاق بگیرد. 2- در این دیدگاه، مفاهیم طلاق دوم، سوم، بائن، مبارات، خلع و سهطلاقه کردن زن، هیچ جایگاهی ندارد. 3- درجهای که خداوند در آیه 228، از آن سخن گفته است، ربطی به همه زنان و مردان ندارد؛ فقط درجهای است که هر مرد نسبت به همسرش دارد و در ازای آن، مسئولیتهای زیادی بر عهده مرد گذاشته شده است. 4- ازدواج از نظر حقوقی، پیمانی است بین یک زن و یک مرد که هر دو طرف پیمان تعهداتی میپذیرند. طلاق نیز شکستن پیمان ازدواج است. هر دستوری که در قرآن، برای دیگر پیمانها وجود دارد، در این پیمان ویژه نیز وجود دارد. 5- ازدواج پیمانی است که زن و مردی با هم بستهاند و هر زمان یکی از آنها تمایل داشته باشد، میتواند برای شکستن پیمان اقدام کند. به دیگر سخن، زن و مرد حقوق یکسانی برای شکستن پیمان ازدواج که همان طلاق است، دارند. 6- با توجه به اینکه در هنگام ازدواج، قرار است استمتاع تا پایان عمر ادامه داشته باشد و در صورت طلاق، گاهی ممکن است این توقف بسیار زود اتفاق افتد؛ یا در مواردی که زن مرتکب فحشای آشکاری شده است، شکستن حدود الهی از طرف زن صورت گرفته باشد و. ..؛ در هنگام طلاق، دادن مقداری پول از طرف زن به مرد، و پس گرفتن مقداری از آن، از طرف مرد ایرادی ندارد. 7- افزون بر قوانین حاکم بر دیگر پیمانها، این پیمان ویژه که وجود فرزند، آن را ویژهتر نیز میکند، شرایطی دارد که در آیات مربوط به ازدواج و طلاق بیان شده است. 8- پس از طلاق، اگر مادر بخواهد کودکش را شیر دهد، پدر نمیتواند مانع این کار شود. در این مورد تفاوتی بین فرزند دختر و پسر وجود ندارد. 9- پس از طلاق، مسئولیتهای مالی فرزند، همچون دوران زندگی مشترک، بر عهده پدر است. مادر، بخش مهمی از مسئولیت مادری خود را، با نه ماه بارداری - که قرآن نیز برای آن ارزش ویژهای قائل است- انجام داده است. از این رو، چنین مسئولیتی برای پدر، حق ویژهای برای او نسبت به فرزند مشترکشان ایجاد نمیکند، که در برابر آن، به او حق ویژهای همچون حضانت داده شود. 10- قرآن، در اینکه پس از طلاق، حضانت کودک با چه کسی باشد، سکوت کرده است. بند 4: فوت شوهر 1- به مردان سفارش شده است که وصیت کنند پس از مرگشان همسرشان را تا یک سال از خانه شوهر بیرون نکنند؛ اگر خود زن خارج شود ایرادی ندارد. 2- زن باید چهار ماه و ده روز پس از فوت شوهر، صبر نموده و ازدواج نکند. 3- اگرچه در دوران عدّه از روابط پنهانی و ازدواج زن نهی شده است، اما خواستگاری از زن ایرادی ندارد.
6. نتیجه گیری
1- به نظر میرسد که قوانین استخراج شده از قرآن در زمینه حقوق و ارتباطات زن و مرد در خانواده و جامعه، جامع، معقول و کارآمد باشد؛ و این ظرفیت را داشته باشد که به عنوان پایهای برای پیریزی حقوق خانواده با مبنای قرآنی، استفاده شود. البته، تشخیص نهایی، بر عهده کارشناسان علوم انسانی است. 2- ملاحظه میشود که قوانین اعتراضآمیز در حوزه جنسیت، ریشه قرآنی ندارد. 3- بررسی دیگر موضوعات، بهویژه موضوع اقتصاد در قرآن، با استفاده از این روش، به قرآنپژوهان پیشنهاد میشود.
پانویس و منابع
1. آجیلیان مافوق، م. م؛ اسماعیلیزاده، ع؛ طباطبائیپور، س. ک. (1397). نوشتاری بودن زبان قرآن در مقایسه با شاخصههای دیسکورس گفتاری و نوشتاری، آموزههای قرآنی دانشگاه علوم اسلامی رضوی، شماره 28، 105- 132.
2. ایزدی، م؛ اخوانمقدم، زهره. (1392). ضرورت، ماهیت و روش استنطاق از منظر روایات اهل بیت (ع)، مطالعات قرآن و حدیث، سال 6، شماره 2، پیاپی 12، 103- 126.
3. باقری، خ. (1387ش). هویت علم دینی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
4. جعفری، ن؛ باکویی، م. (1397). اصول و راهکارهای تفسیر قرآن بر اساس مقتضیات زمان، قرآن و علم، سال 12، شماره 23، 79- 108.
5. حاتمی، م. ر. (1399). رویکرد حل مسأله در گسترۀ قرآنپژوهی، روششناسی تفسیر قرآن، سال 1، شماره 1، 124- 134.
6. حسینی، ف. س. (1398). راهکارهایی برای حفظ نظام خانواده با توجه به آیه 34 سوره نساء و آیات وابسته به آن، پنجمین همایش ملی اعجاز قرآن، دانشگاه شهید بهشتی.
7. حسینی، ف. س. (1398). روش تقسیم ارث در قرآن، پنجمین همایش ملی اعجاز قرآن، دانشگاه شهید بهشتی.
8. حسینی، ف. س. (1398). مقایسه ارزش شهادت زن و مرد در قرآن، پنجمین همایش ملی اعجاز قرآن، دانشگاه شهید بهشتی.
9. خرمشاهی، ب. (1376). قرآنپژوهی، تهران: ناهید.
10. خیری، م؛ نیازی، ش؛ سرشار، م. (1399). پژوهشی درباره زبان جنسیتزده عربی و بازنمایی آن در قرآن کریم، تحقیقات علوم قرآن و حدیث، 17(4)، 73- 108.
11. راد، ع؛ مؤمننژاد، ا. (1394). مبانی ادبی و زبانشناختی جری و تطبیق در تفسیر قرآن، تحقیقات علوم قرآن و حدیث، 14(33). 57- 79.
12. رام، س؛ مهرمحمدی، م؛ صادقزاده قمصری، ع؛ طلایی، ا. (1396). تبیین مفهوم تقوا از منظر انسانشناختی با تأملی در آیات قرآن و دلالتهای آن در پرورش تقوا، پژوهشنامه مبانی تعلیم و تربیت، 7(1) 1، 103- 125.
13. رجبی، ا. (1399). چالشها و پیامدهای تحجر علمی از دیدگاه مقام معظم رهبری و راهکارهای برونرفت از آن، مطالعات معرفتی 24(85)، 789- 820.
14. رضایی اصفهانی، م. ع. (1397). نقش انقلاب اسلامی در پیدایش و گسترش مطالعات میان رشتهای قرآن و علوم، قرآن و علم، 12(23)، 13- 46.
15. زاهدی، ک. (1387). جنسیت و جنس زبانی در قرآن کریم، شورای فرهنگی اجتماعی زنان، سال 11، شماره 42، 79- 102.
16. شاکرین، ح. ر. (1391). جامعیت چهار وجهی زبان قرآن و برونداد روششناختی آن، فصلنامه علمی- پژوهشی اندیشه نوین دینی، سال 8، شماره 28، 9- 24.
17. شریفی، ص؛ قائمینیا، ع. ر؛ شریفی، غ. م. (1399). بررسی قواعد مشترک تفسیر قرآن به قرآن و نظریه میدان معنایی بر اساس روش علامه طباطبایی و ایزوتسو، تحقیقات علوم قرآن و حدیث، سال 17، شماره 1، پیاپی 45، 127- 158.
18. صفره، ح؛ معارف، م؛ پهلوان، م. (1389). استنطاق قرآن. مجله پژوهشهای قرآن و حدیث، سال 43، شماره 1، 139-163.
19. طباطبایی، س. م. ح. (1380). تفسیر المیزان، موسوی همدانی، س. م. ب؛ قم: دفتر انتشارات اسلامی.
20. طباطبایی، س. م. ح. (1353). قرآن در اسلام، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
21. فراستخواه، م. (1373). قرآن را تنها با زبان ایمان میتوان خواند و نیوشید و فهمید، فصلنامه بینات، سال 1، شماره 2، 52- 58.
22. فعالی، م. ت. (1392). منطق صوری فهم معنای واژههای قرآن، اندیشه نوین دینی، سال 9، شماره 32، 7- 22.
23. قائمینیا، ع؛ خلجی، س؛ شیرافکن، م. ح. (1400). تحلیل میدان معنایی همنشینی تقوا و ایمان در ساختار معنایی قرآن با تأکید بر روش ایزوتسو، ذهن، شماره 86 35- 62.
24. قرائی سلطانآبادی، ا. (1394). اسلامیسازی علوم، ضرورتی چالشبرانگیز، مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی، سال 19، شماره 1، پیاپی62، 5- 22.
25. قرائی سلطانآبادی، ا. (1397). بررسی اعتبار معرفتشناختی تخیل خلاق در حوزه فهم آیات قرآن، کتاب قیم، سال 8، شماره 18، 185- 207.
26. قرائی سلطانآبادی، ا. (1394). فهم قرآن در پرتو نظم شبکهای یا فراخطی آن، پژوهشهای زبانشناختی قرآن، سال 4، شماره 1، پیاپی 7، 41- 60.
27. کریمی، م. (1398). فرآیند نظریهپردازی قرآنی در حوزه تفسیر موضوعی، مطالعات قرآن و حدیث، سال 13، شماره 1، پیاپی 25، 189- 217.
28. گرجی، ف؛ معارف، م. (1399). جهتگیریهای اخلاقی آیات طلاق در قرآن، پژوهش دینی، شماره 40، 177- 205.
29. مجتهد شبستری، م. (1377). هرمنوتیک، کتاب و سنت، تهران: طرح نو.
30. معرفت، م. ه. (1388). علوم قرآنی، قم: موسسه فرهنگی تمهید.
31. معماری، د؛ خامدا، ف. (1393). مفسران و فهم روشمندانه از متن، سراج منیر، 5(16)، 7- 34.
32. مهریزی، م. (1390). شخصیت و حقوق زن در اسلام، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
33. نامداری، ا؛ عبادی، ز. (1396). تحلیل گفتمان بشارت در قرآن، دوفصلنامه علمی- پژوهشی پژوهشهای زبانشناختی قرآن، سال 6، شماره 2، پیاپی12، 217- 236.
34. ودود، آ. (1393). قرآن و زن، پویا، ا؛ آگاهی، م؛ تهران: حکمت.
35. یساقی، ع. ا. (1394). شباهت مبانی تفسیر موضوعی برونگرایانه و هرمنوتیک، فقه و تاریخ تمدن، سال 11، شماره 43، 103- 121.