فتح مکه از منظر قرآن و علم

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
این پژوهش، در پژوهشکده اعجاز قرآن دانشگاه شهید بهشتی انجام شده است.
بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ إِذَا جَآءَ نَصْرُ ٱللَّهِ وَٱلْفَتْحُ
هنگامی که یاری خدا و پیروزی فرارسد،
آیه 1 سوره نصر
وَرَأَيْتَ ٱلنَّاسَ يَدْخُلُونَ فِى دِينِ ٱللَّهِ أَفْوَاجًا
و ببینی مردم گروه گروه وارد دین خدا می‌شوند،
آیه 2 سوره نصر
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَٱسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُۥ كَانَ تَوَّابًۢا
پروردگارت را تسبیح و حمد کن و از او آمرزش بخواه که او بسیار توبه‌پذیر است!
آیه 3 سوره نصر

چکیده

«سوره نصر» سوره ای مدنی است. اکثر مفسران این سوره را به دلیل آیه «وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا »در رابطه با فتح مکه واز اخبار غیبی قرآن می‌دانند، زیرا تا آن زمان مردم فوج فوج به دین اسلام نگرویده بودند. فتح مکه واقعیتی تاریخی و مسلم است که در سال هشتم هجرت به وقوع پیوسته و در سال تحقق آن اختلافی نیست اما در مورد زمان نزول این سوره اختلاف نظر است. اگر این سوره قبل از فتح مکه نازل شده باشد مسلما از اخبار غیبی قرآن است اما اگر بعداز فتح مکه نازل شده باشد دیگر این ادعا قابل قبول نیست. در تهیه این مقاله از منابع لغوی و تفسیری و علوم قرآنی کهن و معاصر استفاده شده است.

مقدمه

قرآن معجزه جاویدان وسند حقانیت رسول خدا(ص) است. سیوطی در تعریف اعجاز چنین بیان می‌کند:«امر خارق العاده مقرون بالتحدی مصون عن المعارضة»، امری خارق عادت همراه با تحدی و مبارز طلبی ومصون از معارضه و آن حسی یا عقلی است [۱] اعجاز قرآن دارای ابعاد مختلفی است، مثل: اعجاز ادبی،اعجاز تشریعی، اعجاز در عدم اختلاف و.. که در هر عصری،یکی از جلوه‏‌های آن آشکار می‌‏شود .یکی از آن ابعاد،اعجاز تاریخی قرآن است که در آثار دانشمندان مسلمان بیش‏تر با عنوان«اخبار غیبی»یاد شده است، این اخبار با وسایل‏ عادی عصر نزول قرآن قابل دسترسی نبوده و برای دریافت آن، راهی جز وحی و نبوت نیست.

روایت :«عن ابو عبد اللّه علیه السلام:ان العزیز الجبار أنزل علیکم کتابه و هو الصادق البار،فیه خبر من‏ قبلکم و خبر من بعدکم و خبر السماء و الارض و لوأتاکم من یخبرکم عن ذلک لتعجّبتم»[۲]

ترجمه:«خدای عزیز جبار کتابی برای شما نازل کرده، در حالی که راستگو و نیکو است. در آن اخبار پیشینیان و آیندگان و اخبار آسمان و زمین است و اگر کسی از آن به شما خبر دهد،تعجب می‏کنید».

این اخبار شامل حوادث گذشته، و آینده است:

1.اخبار از حوادث گذشته:

  • بیان سرگذشت و رویدادهای تاریخی امت‏‌های گذشته وانبیای سلف (باحفظ قداست مقام انبیاء واولیای خدا).
  • اگرچه سرگذشت آنان کم و بیش درتورات آمده، ولی کاملا تحریف شده وافسانه وار است.
  • اخبار از اقوام گذشته مثل قوم سبأ، یوسف، عاد، ثمود، نوح.

به عنوان نمونه درباره ی سرگذشت نوح(ع) وحادثه طوفان چنین آمده است:

تِلْكَ مِنْ أَنۢبَآءِ ٱلْغَيْبِ نُوحِيهَآ إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَآ أَنتَ وَلَا قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَٰذَا فَٱصْبِرْ إِنَّ ٱلْعَٰقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ
اینها از خبرهای غیب است که به تو (ای پیامبر) وحی می‌کنیم؛ نه تو، و نه قومت، اینها را پیش از این نمی‌دانستید! بنابر این، صبر و استقامت کن، که عاقبت از آن پرهیزگاران است!
آیه 49 سوره هود

2.اخبار از حوادث آینده که شامل:

الف)اخباری که در عصر نزول تحقق یافتند.

ب) اخباری که هنوز محقق نشده‌‏اند.

قرآن از پیشامدهایی که در آینده ی دور یا نزدیک واقع می شد، بویژه حوادث قریب الوقوع خبر می‌داد، مانند خبرهای غیبی قرآن در رابطه با دسیسه‌ها وتوطئه‌های منافقان وهمدستان آنان، مشرکان ویهودیان و پرده برداشتن و رسوا سازی آنان مانند:

أَلَمْ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ نُهُوا۟ عَنِ ٱلنَّجْوَىٰ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا نُهُوا۟ عَنْهُ وَيَتَنَٰجَوْنَ بِٱلْإِثْمِ وَٱلْعُدْوَٰنِ وَمَعْصِيَتِ ٱلرَّسُولِ وَإِذَا جَآءُوكَ حَيَّوْكَ بِمَا لَمْ يُحَيِّكَ بِهِ ٱللَّهُ وَيَقُولُونَ فِىٓ أَنفُسِهِمْ لَوْلَا يُعَذِّبُنَا ٱللَّهُ بِمَا نَقُولُ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ ٱلْمَصِيرُ
آیا ندیدی کسانی را که از نجوا [= سخنان درگوشی‌] نهی شدند، سپس به کاری که از آن نهی شده بودند بازمی‌گردند و برای انجام گناه و تعدّی و نافرمانی رسول خدا به نجوا می‌پردازند و هنگامی که نزد تو می‌آیند تو را تحیّتی (و خوشامدی) می‌گویند که خدا به تو نگفته است، و در دل می‌گویند: «چرا خداوند ما را بخاطر گفته‌هایمان عذاب نمی‌کند؟!» جهنم برای آنان کافی است، وارد آن می‌شوند، و چه بد فرجامی است!
آیه 8 سوره مجادله

و نیز خبر از غلبه ی روم بر فارس پس از اندی سال « وهم من بعد غلبهم سیغلون فی بضع سنین» این جنگ میان ایران ودولت بیزانس از سال 603م تا 622م (سال هجرت پیامبر به مدینه) ادامه داشت. ابتدا برتری با خسرو پرویز بود، اما سوره ی روم، که در مکه نازل شده، خبر از تغییر وضع جنگ داد وپس از چند سال نوبت برتری بیزانس رسید و این برتری تا پایان سلطنت خسرو پرویز (سال 228م) ادامه داشت. این امر موجب خشنودی مسلمانان شد.[۳]

هُوَ ٱلَّذِىٓ أَرْسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلْهُدَىٰ وَدِينِ ٱلْحَقِّ لِيُظْهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّينِ كُلِّهِۦ وَلَوْ كَرِهَ ٱلْمُشْرِكُونَ
او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!
آیه 9 سوره صف

این پیشگویی در باره پیروزی اسلام بر تمام ادیان دیگر است. این آیه شریفه هنگامی نازل گردید که اسلام هنوز در جزیره العرب رواج کامل پیدا نکرده بود که این آیه از پیروزی جهانی اسلام و از برتری و غلبه آن بر تمام ادیان و ملل خبر داد که بخش عظیمی از آن تحقق یافت و تحقق کامل آن با ظهور مهدی و مصلح جهان خواهد بود. [۴]

یکی از موارد اعجاز غیبی قرآن «سوره نصر» است. [۵]

«نصر» به معني كمك و ياري است. به مناسبت اینکه کلمه نصر در اولین آیه این سوره به کار رفته این سوره را نصر نامیده اند البته نام‌های دیگری نیزاین سوره دارد مانند: اذا جاء ، تودیع . این سوره از ياري و نصرت خداوند كه به زودي شامل حال مسلمانان می شود خبر می دهد. سوره نصر، بنا به مشهور در مدينه نازل گرديده و«مدني » است ودر مصحف شریف سوره 110 قرآن است.

دانشمندان تفسير در «تاريخ نزول»سوره نصر و «شأن نزول» آن و اينكه منظور از كلمه«فتح» در اين سوره چيست اختلاف نظر دارند. مشهورترين نظريه در اين باره اين است كه اين سوره مربوط به«فتح مكه» مي‌باشد كه پيش از وقوع آن، در اين سوره پيش بيني و پيشگويي شده است.

در این تحقیق، ابتدا معانی وازگان و سپس آراء مفسران بررسی می‌شود.

معانی واژگان

  • نصر:

به معنی یاری و کمک [۶] [۷]

یاری مظلوم در برابر دشمن و مخالف[۸] [۹]

  • فتح:

گشودن، باز كردن. که بر دو نوع است: نقیض اغلاق و بسته، [۱۰] ، به معنی گاه محسوس است وبا چشم دیده می‌شود، مانند باز کردن قفل و در و ... و گاه معنوى که نیاز به بصیرت دارد، مانند گشایش غم و اندوه در امور دنیوی یا اخروی [۱۱] [۱۲] [۱۳]

  • رأیتَ :

فعل ماضی، مذکر مخاطب، از ریشه رَأَیَ به معنی ديدن، دانستن، نگاه كردن [۱۴] این فعل به معنای نگاه کردن به طور مطلق است به هر وسیله‌ای که ممکن باشد، یا نگاه با چشم ظاهر است یا با قلبی بصیر [۱۵]

دیدن اگر با چشم منظور باشد یک مفعول ولی اگر به معنای علم و شناخت و معرفت باشد دو مفعول می‌خواهد .[۱۶] [۱۷]

  • فوج:

گروهی از مردم و جمع آن افواج است [۱۸] [۱۹] [۲۰]

جماعتی که با سرعت عبور می‌کنند.[۲۱]

بررسی تفسیری

إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ "اذا" دلالت بر وقوع حتمى شرط در آینده و رسيدن نصر و فتح در زمان و شرائط خاص را دارد."به طوری که با رسیدن نصرت الهی، پیروزی بر دشمن قطعی است. [۲۲]"

فعل «جاءَ» و «رَأَيْتَ» كه در آيه بعد است بحسب ظاهر ماضى هستند، ولى معناى آن‌ها بوسيله كلمه (إِذا) به مضارع تبديل شده و بیانگر استمرار است.

«نصر» به معنی کمک و یاری برای به دست آوردن مطلوب است و منظور از «نصر» غلبه بر قریش یا بر تمام عرب است. [۲۳]

وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً: ظاهرا خطاب به پیامبر اکرم (ص) است.اما احتمال دارد خطاب «رأیت» عام باشد برای هر مؤمنی.[۲۴]

خداوند به پیامبر بشارت دادکه فتح مکه را درک خواهد کرد و استقبال قبایل عرب را از اسلام، به چشم خود خواهد دید .[۲۵]

در مورد «رأیت» اگر رؤیت بصری مورد نظر باشد ،« الناس» مفعول و «یدخلون» جمله حاليه براى الناس است. اگر رأيت به‌معناى «علمت، عرفت، ابصرت» باشد، «يدخلون»، مفعول دوم برای «رأیت» است.[۲۶] [۲۷] [۲۸]

و دِينِ اللَّهِ منظور اسلام است. إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ [۲۹]

نصب« أَفْواجاً» بنابر، حال، از ضمير يَدْخُلُونَ است. [۳۰]

فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا:

جواب شرط اذا است و فاء هم رابط برای جواب شرط است.

"در این آيه سه دستور مهم به پيغمبر اكرم(ص) (و طبعا به همه مؤمنان) می‌‏دهد كه در حقيقت شكران‌ه‏اى براى اين پيروزى بزرگ، و واكنش مناسبى در برابر اين نصرت الهى است، دستور به: تسبيح، حمد، استغفار" [۳۱]

آزاد سازی مکه برای مسلمانان به منزله فتح کامل سنگرهای دشمن بود. [۳۲]

فتح مكه باعث شد رسول خدا (ص) از گرفتاري‌هايى كه در از بين بردن باطل و قطع ريشه فساد داشت فراغتى حاصل كند، دستورش داد كه از اين به بعد كه فراغتت بيشتر است، به ياد جلال خدا- كه تسبيح او است- و جمالش- كه حمد او است و نقص و حاجت خودش، كه استغفار است- بپردازد، و معناى استغفار در مثل رسول خدا (ص) كه آمرزيده هست، درخواست ادامه مغفرت است، چون احتياج به مغفرت از نظر بقاء عينا مثل احتياج به حدوث مغفرت است. و اين استغفار از ناحيه آن جناب تكميل شكرگزارى است.[۳۳]

مکارم شیرازی دستور استغفار را براى همه امت می داند و دلیل آن را این چنین بیان می کند:

"در طول اين مبارزه طولانى كه سال‌هاى زيادى به طول انجاميد (حدود بيست سال) و مسلمانان روزهاى بسيار سخت و دردناكى را طى كردند، گاهى آن چنان حوادث پيچيده می‌‏شد كه جان‌ها به لب می‌رسيد، و در افكار بعضى گمان‌هاى بدى در مورد وعده‏‌هاى الهى پيدا مى‏شد،اكنون كه پيروزى فرا رسيده مى‏فهمند كه همه آن گمان‌ها و بيتابي‌ها غلط بوده، و بايد در مقام" استغفار" برآيند." [۳۴]

فرمان خداوند به تسبیح، حمد و استغفار، زمینه ساز توفیق یافتن انسان برای توبه به درگاه اوست. [۳۵]

مخاطب در فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ گرچه پیامبر اکرم (ص) است ولی سیاق سوره بر تمام انسان‌ها منطبق است در این موارد آن حضرت به عنوان رسول و نیز فردی از افراد بشر ، مورد خطاب است.[۳۶]

..إِنَّهُ كانَ تَوَّاباً": اين جمله علت است براى مساله استغفار، و در عين حال تشويق و تاكيد هم هست. ‏

چرا که و قتى خداوند توبه شما را می‌پذيرد، شما نيز حتى المقدور توبه تقصيركاران را پس از پيروزى بپذيريد. [۳۷][۳۸]

شکستن توبه، مانع پذیرش توبه مجدد نیست وتوّاب بر مبالغه دلالت دارد. مبالغه در توبه پذیری، یا به این معنا است که هر چه توبه تکرار شود، توبه پذیری هم تکرار خواهد شد و یا این که گناه هرچه بزرگ باشد خداوند توبه از آن را خواهد پذیرفت. [۳۹]

مقاتل گويد: چون اين سوره نازل شد پيغمبر (ص) بر اصحابش خواند و آنها خوشحال شده و بهم بشارت دادند، و عباس عموى پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله شنيد گريه كرد، پس پيغمبر (ص) فرمود اى عمو چرا گريه ميكنى، گفت اى رسول خدا (ص) گمان مي كنم كه به اين سوره خبر رحلت شما را داده است.

فرمود، آرى همانطور است كه شما می‌‏گويى، پس دو سال بعد از آن زنده ماند و كسى آن حضرت را در آن دو سال خندان و خوشحال نديد..

ابن مسعود گفته: كه چون اين سوره نازل شد رسول خدا «ص» بسيار مي‌گفت: «سبحانك الهم اغفر لى انك انت التواب الرحيم». ام سلمه گفته: رسول خدا «ص» نمی‌ايستاد، نمی‌‏نشست. نمی رفت، نمی‌آمد مگر آنكه مي گفت: «سبحان اللَّه و بحمده استغفر اللَّه و اتوب اليه. [۴۰]

تاریخ مختصری از فتح مکه

بعد از پيمان و صلح حديبيه مشركان مكه دست به پيمان‌‏شكنى زدند، و آن صلح نامه را ناديده گرفتند، و بعضى از هم پيمانان پيغمبر (ص) را تحت فشار قرار دادند، هم پيمان‌هاى رسول اللَّه (ص) به آن حضرت شكايت كردند رسول اللَّه( ص) تصميم گرفت هم پيمانان خود را يارى كند..

از سوى ديگر تمام شرایط براى برچيدن اين كانون بت‏پرستى و شرك و نفاق كه در مكه به وجود آمده بود فراهم مى‌‏شد، و اين كارى بود كه می‌بايست به هر حال انجام گيرد، لذا پيامبر (ص) به فرمان خدا آماده حركت به سوى مكه شد..

پيغمبر اكرم( ص)جانشينى از خود بر مدينه گمارد و روز دهم ماه رمضان سال هشتم هجرى به سوى مكه حركت كرد. پيغمبر اكرم (ص) با صفوف لشگريان اسلام حركت كرد تا به نقطه" ذى طوى" رسيد، همان نقطه مرتفعى كه از آنجا خانه‏‌هاى مكه نمايان است، پيامبر (ص) به ياد روزى افتاد كه به اجبار از مكه مخفيانه بيرون آمد، ولى مى‏‌بيند امروز با اين عظمت وارد مكه می‌‏شود، لذا پيشانى مبارک را به فراز جهاز شتر گذاشت و سجده شكر بجا آورد.سپس پيغمبر اكرم (ص) در" حجون" (يكى از محلات مرتفع مكه كه قبر خديجه در آن است) فرود آمد و غسل كرد، و با لباس رزم و اسلحه بر مركب نشست، در حالى كه سوره" فتح" را قرائت می‌‏فرمود وارد مسجد الحرام شد و تكبير گفت، سپاه اسلام نيز همه تكبير گفتند، به گونه‏‌اى كه صدايشان همه دشت و كوه را پر كرد.سپس از شتر خود فرود آمد، و براى نابودى بت‌ها نزديك خانه كعبه آمد، بت‌ها را يكى پس از ديگرى سرنگون می‌كرد و می‌‏فرمود: جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً:" حق آمد و باطل زايل شد و باطل زايل شدنى است و.....سپس مكه بدون خونريزى فتح شد و جاذبه اين عفو و رحمت اسلامى كه هرگز انتظار آن را نداشتند چنان در دل‌ها اثر كرد كه مردم گروه گروه آمدند و مسلمان شدند و صداى اين فتح عظيم در تمام جزاير عربستان پيچيد و آوازه اسلام همه جا را فرا گرفت. و موقعيت اسلام و مسلمين از هر جهت تثبيت شد.[۴۱]

کعبه
کعبه

زمان نزول سوره نصر از دیدگاه مفسران

سوره مورد بحث از مژده‌‏هايى است كه خداى تعالى به پيامبر داده، واز خبرهاى غيبى قرآن كريم است. مفسرين راجع به آخرين سوره نازل شده و زمان نزول آن اختلاف دارند. از این رو در رابطه با زمان نزول سوره نصر دو گونه نظر است:

قبل از فتح مکه

1. وعده ای است از جانب خدا به پیامبرش به نصر و فتح قبل از وقوع امر و از حسن و مجاهد نقل می کند که وعده داد خدا به پیامبرش نصر و فتح او را بر کفار قریش [۴۲]

2.«نصر الله» یعنی یاری خداوند( برای نابودی دشمنان پیامبر )، «الفتح» اشاره به فتح مکه دارد [۴۳] [۴۴][۴۵][۴۶][۴۷] [۴۸][۴۹][۵۰][۵۱]

فتح مکه در رمضان سال هشتم بود و وفات پیامبر درربیع الاول سال دهم [۵۲]

ابن عاشور[۵۳] گوید :«مسلمانان قبل از نزول اذا جاء نصر الله والفتح و... خیبر را فتح کرده بودند از این رو، فتح مذکور در این آیه فتح مکه است و «ال» در «الفتح » ال عهد است که در آیات دیگر به آن اشاره شده بود از جمله :

بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينًا
ما برای تو پیروزی آشکاری فراهم ساختیم!...
آیه 1 سوره فتح
إِنَّ ٱلَّذِى فَرَضَ عَلَيْكَ ٱلْقُرْءَانَ لَرَآدُّكَ إِلَىٰ مَعَادٍ قُل رَّبِّىٓ أَعْلَمُ مَن جَآءَ بِٱلْهُدَىٰ وَمَنْ هُوَ فِى ضَلَٰلٍ مُّبِينٍ
آن کس که قرآن را بر تو فرض کرد، تو را به جایگاهت [= زادگاهت‌] بازمی‌گرداند! بگو: «پروردگار من از همه بهتر می‌داند چه کسی (برنامه) هدایت آورده، و چه کسی در گمراهی آشکار است!»
آیه 85 سوره قصص
لَّقَدْ صَدَقَ ٱللَّهُ رَسُولَهُ ٱلرُّءْيَا بِٱلْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ ٱلْمَسْجِدَ ٱلْحَرَامَ إِن شَآءَ ٱللَّهُ ءَامِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا۟ فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَٰلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا
خداوند آنچه را به پیامبرش در عالم خواب نشان داد راست گفت؛ بطور قطع همه شما بخواست خدا وارد مسجد الحرام می‌شوید در نهایت امنیّت و در حالی که سرهای خود را تراشیده یا کوتاه کرده‌اید و از هیچ کس ترس و وحشتی ندارید؛ ولی خداوند چیزهایی را می‌دانست که شما نمی‌دانستید (و در این تأخیر حکمتی بود)؛ و قبل از آن، فتح نزدیکی (برای شما) قرار داده است.
آیه 27 سوره فتح

3.خبر از امرى است كه هنوز رخ نداده و به زودى رخ می‌دهد، و آن امر يارى و فتح است. به طوری که پس از آن كوشش‌ها و شكست‌ها و پيروزي‌ها در سال هشتم مكه، فتح و سرآغاز ديگر فتوحات گرديد. [۵۴]

4.منظور از" نصر" و" فتح"- جنس نصرت و فتح نيست، تا آيه شريفه با تمامى مواقفى كه خداى تعالى پيامبرش را يارى نموده و بر دشمنان پيروز كرده منطبق شود، مثلا با ايمان آوردن انصار و اهل يمن هم منطبق گردد، چون با آيه" وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً" نمى‏سازد، زيرا اسلام آوردن انصار و اهل يمن و ساير مسلمانان كه قبل از فتح مكه مسلمان شدند فوج فوج نبوده است.[۵۵]

5.فتح" در اينجا به صورت مطلق گفته شده، و بدون شك منظور از آن فتح مكه است كه چنين بازتاب گسترده‏‌اى داشت. فتح مكه را بايد مرحله تثبيت اسلام، و استقرار آن در جزيرة العرب، و سپس در جهان دانست، به راستى فتح مكه، فصل نوينى در تاريخ اسلام گشود، چرا كه مركز اصلى شرك متلاشى شد، بت‌ها از ميان رفت، اميد بت‏پرستان به ياس و نوميدى مبدل گشت، و موانعى كه بر سر راه ايمان مردم به اسلام وجود داشت، برچيده شد. [۵۶]

6.سوره برائت پس از فتح مکه در سال نهم هجرت و سوره مائده در سال دهم هجرت ( سال حجه الوداع) نازل شده است. علاوه برآن سوره مائده مشتمل بر یک سری احکام است که پایان جنگ و استقرار اسلام را می رساند. به ویژه آیه اکمال که از پایان کار رسالت خبر می دهد و با آخرین آیه در آخرین سوره تناسب دارد پس آخرین سوره کامل، سوره نصر است که در عام الفتح نازل شده است.[۵۷]

بعد از فتح مکه

1.على بن ابراهيم در تفسيرش در معناى سوره اذا جاء نصر اللَّه و الفتح گويد: اين سوره در سال حجه الوداع در منى به پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله نازل شد.[۵۸]

2.ترمذي در مسندش و بيهقي از حديث موسى بن عبيدة و عبد اللّه بن دينار و صدقة بن بشار از ابن عمر نقل می کنند که این سوره در ایام تشریق در منی در حجه الوداع نازل شده است. به طوری که از زمان نزول سوره تا وفات پیامبر 3ماه و اندی فاصله بوده است. در میان این راویان موسی بن عبیده روایتش معتبر نیست. [۵۹]

3. بزاز و بیهقی، در دلایل النبوه از ابن عمر روایت کرده ا ند که این سوره در وسط ایام تشریق (یازدهم تا سیزدهم ذی الحجه) بر پیغمبر نازل شد پس آن حضرت دانست که وقت وداع رسیده و حج آخر وی است. امر فرمود شترش را آوردند وبر آن رحل نهادند پس بپا خاست و خطبه خواند .[۶۰] [۶۱]

4. سوره در باز گشت از جنگ حنین نازل شد و پس از آن حضرت بیش از 2 سال نزیست سعید بن محمد مؤذن به اسناد از ابن عباس روایت می کند که موقعی که پیامبر از غزوه حنین بازمی‌گشت سوره نصر نازل شد.[۶۲]

5. بيهقى به اسناد خود از ابن عباس نقل كرده كه گفت: «چون إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ ... نازل شد، رسول خدا (ص) فاطمه (ع) را نزد خود خواند و باو گفت:- نفس من آواى مرگ را به من می‌رساند. پس فاطمه گريست و پس از آن خنديد. و گفت: رسول خدا (ص) بمن خبر داد كه آواى مرگ به او می‌رسد. پس گريستم و پس از آن گفت: بردبار باش، تو نخستين فردى از خاندانم مي‌باشى كه به من می‌رسد.[۶۳] ولی از طريق اماميه اين حديث بصورت ديگر و در هنگام بيمارى رسول خدا (ص) نقل شده: صدوق به اسناد خود از ابن عباس آورده گفت: «فاطمه (ع) به رسول خدا (ص) وارد شد در هنگام بيماريش كه به آن درگذشت. پس آن حضرت فرمود خبر مرگم بمن رسيده. پس فاطمه (ع) گريست. پس از آن رسول خدا (ص) گفت: گريه مكن چه تو پس از من بيش از هفتاد و پنج روز و نصف روز درنگ ندارى مگر آنكه بمن ملحق خواهى شد و بمن ملحق نمي‌شوى مگر آنكه از برهاى بهشت اهداء شوى. پس فاطمه خنديد.[۶۴]

6.سوره نصر بعد از فتح مكه نازل شده است و لزومى ندارد كه حتما سال هشتم نازل شده باشد. زيرا بعد از فتح مكه زمينه براى گسترش اسلام فراهم شد و مردم فوج فوج از عربستان و خارج آن به حضرت وارد مى‌‏شدند و ايمان مى‏‌آوردند. و چه بسا «سوره نصر »سال دهم بعد از «سوره توبه» نازل شده باشد. كه مى‌‏فرمايد: وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً و سيوطى هم نقل مى‏‌كند كه سوره نصر در حجة الوداع در سال دهم نازل شده‏ است و برداشت صحيح اين است كه آخرين سوره كه به صورت كامل نازل شده سوره نصر در سال دهم است.[۶۵]

جدول زیرخلاصه مطالبی است که بیان گردید:

سوره نصر آراء مفسران روایات
قبل از فتح مکه 1-وعده‌ای قبل از وقوع امر به نصر و فتح است از جانب خدا به پیامبرش [۶۶]

2- مسلمانان خیبر را فتح کرده بودند قبل از نزول اذا جاء نصر الله والفتح... وفتح مذکور در این آیه فتح مکه است.[۶۷]

3-«الفتح» اشاره به فتح مکه دارد [۶۸][۶۹][۷۰][۷۱][۷۲][۷۳][۷۴][۷۵]

4- «ال» در «الفتح » ال عهد است که در آیات دیگر به آن اشاره شده است.[۷۶]

5-فتح مکه در رمضان سال هشتم بود.[۷۷][۷۸] [۷۹]

6- خبر از امرى است كه هنوز رخ نداده و به زودى رخ مى‏‌دهد.[۸۰]

7- اسلام آوردن انصار و اهل يمن و ساير مسلمانان كه قبل از فتح مكه مسلمان شدند فوج فوج نبوده است.[۸۱]

8- آخرین سوره کامل، سوره نصر است که در عام الفتح نازل شده است.[۸۲]

1- عبد بن حميد و ابن جرير و ابن المنذر از قتادة نقل می‌کنند که:

بعد از نزول إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ حدود 2 سال پیامبر زندگی کردندو نیز نقل شده که نزول این سوره بعد از جنگ خیبر در حدود سال هفتم و در اواخر محرم بوده است.[۸۳]

2- في عيون الاخبار باسناد الى الحسين بن خالد قال: قال الرضا عليه السلام: ان أول سورة نزلت «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ» و آخر سورة نزلت «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ»»

3-في أصول الكافي عن أبى عبد الله عليه السلام قال: أول ما نزل على رسول الله صلى الله عليه و آله« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ» و آخره «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ»[۸۴]

4- مسلم از ابن عباس نقل می‌کند که آخرین سوره نازل شده سوره « اذا جاء نصر الله والفتح ..» می‌باشد . [۸۵][۸۶]


سوره نصر آراء مفسران روایات
بعد از فتح مکه 1- على بن ابراهيم در تفسيرش در معناى سوره اذا جاء نصر اللَّه و الفتح گويداين سوره در سال حجه الوداع در منى به پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله نازل شد.[۸۷]

2-ترمذي در مسندش و بيهقي از حديث موسى بن عبيدة و عبد اللّه بن دينار و صدقة بن بشار از ابن عمر نقل می کنند که این سوره در ایام تشریق در منی در حجه الوداع نازل شده است. به طوری که از زمان نزول سوره تا وفات پیامبر 3ماه و اندی فاصله بوده است . در میان این راویان موسی بن عبیده روایتش معتبر نیست.[۸۸])

3- بيهقى به اسناد خود از ابن عباس نقل كرده كه گفت: «چون إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ ... نازل شد، رسول خدا (ص) فاطمه (ع) را نزد خود خواند و باو گفت:- نفس من آواى مرگ را به من مي‌رساند. پس فاطمه گريست و پس از آن خنديد. و گفت: رسول خدا (ص) به من خبر داد كه آواى مرگ به او مي‌رسد. پس گريستم و پس از آن گفت: بردبار باش، تو نخستين فردى از خاندانم می‌باشى كه به من می‌رسد.[۸۹]

4-«اذا »در معنای «قد» است یعنی « قد جاء نصر لله‏»زیرا نزول این سوره بعد از فتح مکه است. [۹۰]

5-سوره نصر بعداز فتح مكه نازل شده است و لزومى ندارد كه حتما سال هشتم نازل شده باشد. زيرا بعد از فتح مكه زمينه براى گسترش اسلام فراهم شد.[۹۱]

1- بزاز و بیهقی ، در دلایل النبوه از ابن عمر روایت کرده‌اند که این سوره در وسط ایام تشریق بر پیغمبر نازل شد پس آن حضرت دانست که وقت وداع رسیده امر فرمود شترش را آوردند وبر آن رحل نهادند پس بپا خاست و خطبه خواند .[۹۲] [۹۳]


2-سوره در باز گشت از جنگ حنین نازل شد و پس از آن حضرت بیش از 2 سال نزیست سعید بن محمد مؤذن به اسناد از ابن عباس روایت می‌کند که موقعی که پیامبر از غزوه حنین بازمی‌گشت سوره نصر نازل شد.[۹۴]

بیان روایات

در روایا ت منقول از اهل بیت علیهم السلام آمده است که آخرین سوره سوره نصر است در این سوره به ظاهر بشارت به پیروزی مطلق شریعت داده شده که پایه های آن محکم و استوار گشته و گروه گروه مردم آن را پذیرفته اند.

1-في عيون الاخبار باسناد الى الحسين بن خالد قال: قال الرضا عليه السلام سمعت أبى يحدث عن أبيه عليهما السلام: ان أول سورة نزلت «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ» و آخر سورة نزلت «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ»»

2- في أصول الكافي عدة من أصحابنا عن أحمد بن سهل بن زياد عن منصور بن العباس عن محمد بن العباس بن السري عن عمه على بن السري عن أبى عبد الله عليه السلام قال: أول ما نزل على رسول الله صلى الله عليه و آله« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ» و آخره «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ»[۹۵]

3- عبد بن حميد و ابن جرير و ابن المنذر از قتادة نقل می کنند که:

بعد از نزول إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ حدود 2 سال پیامبر زندگی کردندو نیز نقل شده که نزول این سوره بعد از جنگ خیبر بوده است. و غزوه خیبر حدود سال 7 هجرت در اواخر محرم رخ داده است.[۹۶]

4-پيش از حادثه فتح مكه خداى متعال در سوره نصر چنين مي فرمايد «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كانَ تَوَّاباً» چون يارى خدا دررسيد و فتح و پيروزى نصيب شما شد و ديدى كه مردم دسته دسته وارد دين اسلام ميشوند به ستايش پروردگارت مشغول شو و از او مغفرت بخواه كه او همواره توبه مردم را می‌پذيرد.

و نيز پيش از اين سوره در مدت‌ها قبل خدا وعده داده: لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ «بزودى وارد مسجد الحرام مي‌شويد و اگر خدا بخواهد با كمال راحتى سر می‌تراشيد و ناخن كوتاه می‌كنيد و خوفى و ترسى در خود راه نمي‌دهيد.».

پس از شنيدن اين وعده مدت‌ها مردم و در انديشه فرارسيدن فتح مكه بودند.[۹۷]


سوره نصر در کتب علوم قرآنی

در مورد زمان نزول «سوره نصر» میان دانشمندان علوم قرآنی اختلاف نظر است ولی در مورد مدنی بودن این سوره ادعای اتفاق شده است .[۹۸]

اکثریت علماء معتقدند که « سوره نصر» آخرین سوره نازل شده قرآن است.[۹۹] و دلیلشان روایات اهل بیت (ع) است:

1-في أصول الكافي عدة من أصحابنا عن أحمد بن سهل بن زياد عن منصور بن العباس عن محمد بن العباس بن السري عن عمه على بن السري عن أبى عبد الله عليه السلام قال: أول ما نزل على رسول الله صلى الله عليه و آله بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ و آخره «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ»».

2-در عيون به سند خود از حسين بن خالد از حضرت رضا (ع) روايت آورده كه گفت: من از پدرم شنيدم كه از پدرش (ع) حديث كرد كه: اولين سوره‏‌اى كه از قرآن نازل شد سوره" بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ" بود، و آخرين سوره‌‏اى كه نازل شد سوره" إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ" بود.[۱۰۰]

3- مسلم از ابن عباس نقل می‌کند که آخرین سوره نازل شده سوره « اذا جاء نصر الله والفتح ..» می‌باشد . [۱۰۱] [۱۰۲]

ترتیب نزول سور مدنی در کتب علوم قرآنی

• ترتیب نزول سور مدنی از نظر زرکشی[۱۰۳]

بقره انفال ال عمران احزاب ممتحنه نساء زلزال
حدید محمد(ص) رعد الرحمن انسان طلاق بینه
حشر نصر نور حج منافقون مجادله حجرات
تحریم صف جمعه تغابن فتح توبه مائده

• ترتیب سور مدنی طبق روایت ابن عباس و تکمیل آن مطابق روایت جابربن زید، با تصحیح از روی نسخه‌های متعدد قابل اعتماد، عبارتند از: [۱۰۴]

اسم سوره ترتیب نزول ترتیب موجود
بقره 87 2
انفال 88 8
آل عمران 89 3
احزاب 90 33
ممتحنه 91 60
نساء 92 4
زلزال 93 99
حدید 94 57
محمد(ص) 95 47
رعد 96 13
الرحمن 97 55
انسان 98 76
طلاق 99 65
بینه 100 98
حشر 101 59
نصر 102 110
نور 103 24
حج 104 22
منافقون 105 63
مجادله 106 58
حجرات 107 49
تحریم 108 66
جمعه 109 62
تغابن 110 64
صف 111 61
فتح 112 48
مائده 113 5
توبه 114 9
  • "ترتیب این سور از نظر ابن ندیم و ابراهیم بن عمر بقاعی ،وابوالقاسم عمر و نولد که چنین است :

حشر 101سوره ،نصر102 سوره ، فتح ،112 سوره. [۱۰۵]

نکته قابل توجه این است که:

علامه طبرسی و دیگر بزرگان متذکر می‌شوند که رعایت ترتیب سوره‌ها ، مبدأ نزول هر سوره است. برای مثال در آغاز بعثت 5 آیه اول علق نازل شد و بعد از چند سال بقیه سوره نازل گشت ولی باز هم سوره علق اولین سوره نازل شده محسوب می‌شود [۱۰۶].

  • سوره فتح، 49 آیه، 560 کلمه،2438 حرف، در نزول سوره 111 که در برگشتن از حدیبیه نازل شده و مدنی است.

سوره حشر، 24 آیه، 445 کلمه، 1913 حرف ، در نزول سوره 101 و مدنی است.

سوره نصر، التودیع 3 آیه، 19 کلمه، 78 حرف، گفته‌اند آخرین سوره 114 بود که در حجه‌الوداع به منی نازل شد. " [۱۰۷]

حجتی در جای دیگر در مقایسه ترتیب سوره های قرآن با ترتیب نزول آن آورده است:

سوره فتح در مصف کنونی، 48 سوره ودر ترتیب نزول 111ومدنی است، این سوره هنگام مراجعت از حدیبیه ، درراه نازل شده است.

سوره حشر در مصح کنونی 59 سوره ودر ترتیب نزول 100 سوره ومدنی است. سوره نصر در مصحف 110 سوره و در ترتیب نزول مبتنی بر روایت ابو حمزه ثمالی 101 سوره قرآن است. این سوره در منی و پس از حجه الوداع نازل شد به عنوان سوره مدنی محسوب می گردد و نیز آخرین سوره کاملی است که نازل شده است. [۱۰۸]

  • ترتیب نزول این سور به نقل از "از ابوحمزه ثمالی به وسائطی از ابن عباس:

حشر 100، نصر 101، فتح 111 "[۱۰۹]

مقایسه مصاحف

ونیز در مقایسه میان مصاحف سوره نصر در مصحف حاضر 110 سوره قرار گرفته ودر مصف ابن مسعود 107 ودر مصحف ابی 112 سوره است. [۱۱۰]

به نظر می‌رسد ترتیب نزولی که برای سور مورد نظر ذکر شده است کمکی به تحقیق نمی‌کند و نمی‌تواند اثبات نماید که سوره نصر قبل از فتح مکه ویا بعد از فتح مکه نازل شده است.

در ادامه سوره‌هایی که با «اذا » آغاز شده اند بررسی می‌شود.

نگاهی به سوره‌هایی که با «اذا» شرط آغاز شده است

بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ إِذَا وَقَعَتِ ٱلْوَاقِعَةُ
هنگامی که واقعه عظیم (قیامت) واقع شود،
آیه 1 سوره واقعه

اشاره به قیامت است که هنوز اتفاق نیفتاده است [۱۱۱].

بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ إِذَا ٱلشَّمْسُ كُوِّرَتْ
در آن هنگام که خورشید در هم پیچیده شود،
آیه 1 سوره تکویر

در آن هنگام كه طومار خورشيد درهم پيچيده شود.دراین سوره به هشت نشانه از حوادث هولناك پايان اين جهان، و آغاز رستاخيز اشاره می‌کند .[۱۱۲]

بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ إِذَا ٱلسَّمَآءُ ٱنفَطَرَتْ
آن زمان که آسمان [= کرات آسمانی‌] از هم شکافته شود،
آیه 1 سوره انفطار

آغاز اين سوره نیز بیانگر قسمتى از حوادث وحشت‏‌انگيز در آستانه رستاخيز است که سرتاسر اين جهان را فرا مى‏‌گيرد. در ادامه سوره آمده است :

عَلِمَتْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ وَأَخَّرَتْ
(در آن زمان) هر کس می‌داند آنچه را از پیش فرستاده و آنچه را برای بعد گذاشته است.
آیه 5 سوره انفطار

خطاب به انسان است برای تنبه به اینکه چنین روز سختی در انتظار اوست.

بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ إِذَا ٱلسَّمَآءُ ٱنشَقَّتْ
در آن هنگام که آسمان [= کرات آسمانی‌] شکافته شود،
آیه 1 سوره انشقاق

آغاز اين سوره نيز اشاره به حوادث عظيم و عجيب پايان جهان اشاره دارد.

در ادامه این سوره آمده است :

يَٰٓأَيُّهَا ٱلْإِنسَٰنُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَٰقِيهِ
ای انسان! تو با تلاش و رنج بسوی پروردگارت می‌روی و او را ملاقات خواهی کرد!
آیه 6 سوره انشقاق
بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ إِذَا زُلْزِلَتِ ٱلْأَرْضُ زِلْزَالَهَا
هنگامی که زمین شدیداً به لرزه درآید،
آیه 1 سوره زلزال

اين سوره نیز همراه است با بيان بعضى از حوادث هول‌‏انگيز و وحشتناك پايان اين جهان و شروع رستاخيز.

بیان سوره‌هایی که با «اذا »آغاز شده حکایت از از اخباری در باره قیامت و حوادث هولناک آن دارد که هنوز اتفاق نیفتاده است. در ضمن خطابی که متوجه شخص پیامبر باشد در این سور دیده نمی‌شود.

اما در سوره طلاق اذا شرط بعد از خطاب به نبی آمده است :

  • يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاء فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ........

ترجمه : «اى پيامبر چون زنان را طلاق گوييد در [زمان‏بندى] عده آنان طلاقشان گوييد و حساب آن عده را نگه داريد.........»

در این آیه روى سخن را به پيامبر اسلام(ص) به عنوان پيشواى بزرگ مسلمانان كرده سپس يك حكم عمومى را با صيغه جمع بيان مى‌‏كند.[۱۱۳]

در آغاز سوره نخست خطاب را متوجه رسول خدا (ص) مى‌‏كند، چون او است كه به سوى امت فرستاده شده و پيشواى امت است، پس مى‌‏شود مطالب مربوط به همه امت را به شخص او خطاب كرد، و اين گونه خطاب‌ها در استعمال شايع است.[۱۱۴] در سوره« نصر» هم خطاب مستقیم به پیامبر با فعل« رأیت»وجود دارد که در ادامه بیشتر توضیح داده می‌شود.

خطاب به پیامبر درقرآن

يكي از شيوه‏‌هاي قرآن در بيان مطالب خود اين است كه پيش از بيان مطلب، مخاطب خود را ندا مي‏‌دهد و از او نام مي‏‌برد. معلوم است كه اين روش از نظر رواني تأثير زيادي در مخاطب دارد و او را به انديشيدن و تفكّر در محتواي خطاب و مطلب ارائه شده، وادار مي‏‌سازد.

اين موضوع در علوم تربيتي و روانشناسي روشن شده كه وقتي متكلم نام مخاطب را به صورت خطاب و ندا بيان كند، توجّه مخاطَب يا شنونده به سخنِ گوينده جلب مي‏‌شود. وقتي به هنگام خطابه و سخنراني كسي را منادا قرار دهيم، با تمام حواس به سخن گوينده توجّه كرده و پيام او را دريافت مي‏‌كند.

قرآن كريم كه در بر گيرنده احكام و دستورات كامل‏ترين دين الهي است، شيوه بيان بسياري از احكام و حِكَم در آن به صورت خطاب است.[۱۱۵]

در قرآن خطابات گوناگونی نسبت به پیامبر اکرم(ص) دیده می‌شود. از جمله: خطاب یا ایها الرسول، یل ایها النبی، یا ایها المزمل، یا ایها المدثر و نیز گاهی پیامبر(ص) با صیغه‌های مختلف افعال مورد خطاب واقع شده‌اند.

از جمله صیغه امر:

فَٱصْبِرْ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ ٱلشَّمْسِ وَقَبْلَ ٱلْغُرُوبِ
در برابر آنچه آنها می‌گویند شکیبا باش، و پیش از طلوع آفتاب و پیش از غروب تسبیح و حمد پروردگارت را بجا آور،
آیه 39 سوره ق
وَٱصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ
در راه ابلاغ حکم پروردگارت صبر و استقامت کن، چرا که تو در حفاظت کامل ما قرار داری! و هنگامی که برمی‌خیزی پروردگارت را تسبیح و حمد گوی!
آیه 48 سوره طور
قُلِ ٱدْعُوا۟ ٱللَّهَ أَوِ ٱدْعُوا۟ ٱلرَّحْمَٰنَ أَيًّا مَّا تَدْعُوا۟ فَلَهُ ٱلْأَسْمَآءُ ٱلْحُسْنَىٰ وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَٱبْتَغِ بَيْنَ ذَٰلِكَ سَبِيلًا
بگو: ««اللّه» را بخوانید یا «رحمان» را، هر کدام را بخوانید، (ذات پاکش یکی است؛ و) برای او بهترین نامهاست!» و نمازت را زیاد بلند، یا خیلی آهسته نخوان؛ و در میان آن دو، راهی (معتدل) انتخاب کن!
آیه 110 سوره اسراء

سؤالی در اینجا مطرح است که آیا در این آیات فقط خود پیامبر(ص) مخاطب است یا امت هم مورد خطاب هستند؟

در این آیات توجه به یک موضوع عمومی یعنی نماز است و لذا نمی تواند اختصاص به شخص پیامبر داشته باشدواگر خطاب به رسول خدا (ص)شده است از باب این است که نخستين مخاطب قرآن و ابلاغ كننده آيات بر مردم (در همه جا) پيامبر(ص) است ودر حقیقت مخاطب قرآن هر کسی است که در هر زمان و مکانی به مطالعه آیات آن نشسته است.

آیه دیگری نیز است که این مطلب را روشن تر می کند:

وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوٓا۟ إِلَّآ إِيَّاهُ وَبِٱلْوَٰلِدَيْنِ إِحْسَٰنًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ ٱلْكِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا
و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید! و به پدر و مادر نیکی کنید! هرگاه یکی از آن دو، یا هر دوی آنها، نزد تو به سن پیری رسند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار! و بر آنها فریاد مزن! و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو!
آیه 23 سوره اسراء

مخاطب این آیه شخص پیامبر(ص) است اما این تکلیف در مورد ایشان موضوعیت ندارد زیرا مطابق نقل تاریخی پیامبر سال‌ها قبل از بعثت پدر و مادر خود را از دست داده بود و در اینجا حکم احترام به پدر و مادر به عنوان یک قاعده کلی بیان شده است. از این روبه نظر می رسد بسيارى از خطاب‌هاى قرآن به پيامبر(ص) اختصاص به شخص ایشان ندارد و شامل امت ایشان هم می‌شود،چه مردم زمان پيامبر(ص) و چه آيندگان.

از نمونه‌های دیگرخطاب به پیامبر(ص) استفاده قرآن از فعل «رأی» است .صيغه هاى مختلف فعل «رأي»(ديدن)در قرآن زیاد به کار رفته است . در این قسمت به تعدادی از این آیات اشاره می‌شود:

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا۟ إِلَىٰ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَإِلَى ٱلرَّسُولِ رَأَيْتَ ٱلْمُنَٰفِقِينَ يَصُدُّونَ عَنكَ صُدُودًا
و هنگامی که به آنها گفته شود: «به سوی آنچه خداوند نازل کرده، و به سوی پیامبر بیایید»، منافقان را می‌بینی که (از قبول دعوت) ِ تو، اعراض می‌کنند!
آیه 61 سوره نساء
وَإِذَا رَأَيْتَ ٱلَّذِينَ يَخُوضُونَ فِىٓ ءَايَٰتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّىٰ يَخُوضُوا۟ فِى حَدِيثٍ غَيْرِهِۦ وَإِمَّا يُنسِيَنَّكَ ٱلشَّيْطَٰنُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ ٱلذِّكْرَىٰ مَعَ ٱلْقَوْمِ ٱلظَّٰلِمِينَ
هرگاه کسانی را دیدی که آیات ما را استهزا می‌کنند، از آنها روی بگردان تا به سخن دیگری بپردازند! و اگر شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یادآمدن با این جمعیّت ستمگر منشین!
آیه 68 سوره انعام

در این آیه به پيامبر ص مى‏‌گويد: هنگامى كه مخالفان لجوج و بى‌‍‏‌منطق را مشاهده كنى كه آيات خدا را استهزاء مى‌‏كنند، از آنها روى بگردان تا از اين كار صرف نظر كرده به سخنان ديگر بپردازند..

گرچه در اين جمله روى سخن به پيغمبر (ص) است ولى مسلما اين حكم اختصاصى به او ندارد و تمام مؤمنان را شامل مى‌‏شود، فلسفه اين حكم نيز روشن است زيرا اگر مسلمانان در مجالس آنها شركت مى‌‏كردند، آنها براى انتقام گرفتن و ناراحت ساختن ايشان به سخنان باطل و نارواى خود ادامه مى‏‌دادند، اما هنگامى كه با بى‏‌اعتنايى از كنار آن‌ها بگذرند طبعا سكوت خواهند كرد و به مسائل ديگر خواهند پرداخت، زيرا تمام هدف آنها ناراحت ساختن پيامبر ص و مسلمين بود.[۱۱۶]

اين خطابى كه در آيه شريفه است، خطاب به نبى اكرم (ص) است، و ليكن در حقيقت مقصود، ديگرانند، زيرا انبيا (ع) نه تنها از گناهان بلكه حتى از فراموشى احكام خداوندى هم مبرا هستند. [۱۱۷]

نظير اين بحث در گفتگوهاى روزانه ما و در ادبيات زبان‌هاى مختلف ديده مى‌‏شود كه انسان روى سخن را به كسى مى‏‌كند اما هدفش اين است كه ديگران بشنوند، مطابق ضرب المثل معروف عرب كه مى‌گويد:[۱۱۸] " اياك اعنى و اسمعى يا جاره".

أَرَءَيْتَ مَنِ ٱتَّخَذَ إِلَٰهَهُۥ هَوَىٰهُ أَفَأَنتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا
آیا دیدی کسی را که هوای نفسش را معبود خود برگزیده است؟! آیا تو می‌توانی او را هدایت کنی (یا به دفاع از او برخیزی)؟!
آیه 43 سوره فرقان

اگر آن‌ها در برابر دعوت تو دست به استهزاء و انكار و انواع مخالفت‌ها زدند نه به خاطر آن بوده كه منطق تو ضعيف و دلائل تو غير قانع كننده و در آئينت جاى شك و ترديد است بلكه به خاطر اين است كه آنها پيرو فرمان عقل و منطق نيستند، معبود آنها هواى نفسشان است، آيا انتظار دارى چنين كسانى تو را پذيرا شوند، يا بتوانى در آنها نفوذ كنى؟ [۱۱۹]

وَيَقُولُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَوْلَا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذَآ أُنزِلَتْ سُورَةٌ مُّحْكَمَةٌ وَذُكِرَ فِيهَا ٱلْقِتَالُ رَأَيْتَ ٱلَّذِينَ فِى قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ ٱلْمَغْشِىِّ عَلَيْهِ مِنَ ٱلْمَوْتِ فَأَوْلَىٰ لَهُمْ
کسانی که ایمان آورده‌اند می‌گویند: «چرا سوره‌ای نازل نمی‌شود (که در آن فرمان جهاد باشد)؟!» امّا هنگامی که سوره واضح و روشنی نازل می‌گردد که در آن سخنی از جنگ است، منافقان بیماردل را می‌بینی که همچون کسی که در آستانه مرگ قرار گرفته به تو نگاه می‌کنند؛ پس مرگ و نابودی برای آنان سزاوارتر است!
آیه 20 سوره محمد

هنگامى كه سوره محكم و استوارى نازل مى‏‌گردد كه در آن نامى از جنگ و جهاد است، منافقان بيماردل را مى‏‌بينى كه همچون كسى كه در آستانه مرگ قرار گرفته با نگاهى مات و مبهوت، و چشمانى كه حدقه آنها از كار ايستاده به تو مى‏‌نگرند واز شنيدن نام جنگ چنان وحشت و اضطراب سر تا پاى آن‌ها را فرا مى‌‏گيرد كه نزديك است قالب تهى كنند.و...[۱۲۰]

أَرَءَيْتَ ٱلَّذِى يَنْهَىٰ
به من خبر ده آیا کسی که نهی می‌کند،
آیه 9 سوره علق
أَرَءَيْتَ إِن كَانَ عَلَى ٱلْهُدَىٰٓ
به من خبر ده اگر این بنده به راه هدایت باشد،
آیه 11 سوره علق
أَرَءَيْتَ إِن كَذَّبَ وَتَوَلَّىٰٓ
به من خبر ده اگر (این طغیانگر) حق را انکار کند و به آن پشت نماید (آیا مستحق مجازات الهی نیست)؟!
آیه 13 سوره علق
بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ أَرَءَيْتَ ٱلَّذِى يُكَذِّبُ بِٱلدِّينِ
آیا کسی که روز جزا را پیوسته انکار می‌کند دیدی؟
آیه 1 سوره ماعون

جمله‌‏هاى" أرأيت" به گفته بسيارى از مفسران به معنى" اخبرنى" است كه در فارسى" به من بگو" ترجمه می شود، در تقدير چنين است: كيف يكون حاله و مجازاته و عذابه؟ سرنوشت چنين انسانى و مجازات و عذاب او چگونه خواهد بود"؟![۱۲۱]

كلمه" رؤيت" هم مى‏تواند به معناى ديدن با چشم باشد، و هم به معناى معرفت. و خطاب در اين آيه شريفه به رسول خدا (ص) است، بدان جهت كه فردى مخاطب است، نه بدان جهت كه پيامبر(ص) است، در نتيجه خطاب به عموم دنيا خواهد بود. [۱۲۲]

سؤال :آیافتح ونصری که « سوره نصر» به آن اشاره دارد در زمان حیات پیامبر(ص) محقق شده است یا خیر ؟

بیان شد خطاب خداوند به پیامبر(ص) با صیغه های مختلف فعل «رأی» ( دیدن )زیاد به کار رفته است .

جدول زیر نمونه‌ای از این نوع آیات است و رو شنگر این است که هر جا این فعل به کار رفته است پیامبر(ص) حضور داشته و شاهد بر ماجرا بوده‌اند.

کلمه مرجع سوره و شماره آیه
رَأَيْتَ
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا۟ إِلَىٰ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَإِلَى ٱلرَّسُولِ رَأَيْتَ ٱلْمُنَٰفِقِينَ يَصُدُّونَ عَنكَ صُدُودًا آیه 61 سوره نساء
رَأَيْتَ
وَإِذَا رَأَيْتَ ٱلَّذِينَ يَخُوضُونَ فِىٓ ءَايَٰتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّىٰ يَخُوضُوا۟ فِى حَدِيثٍ غَيْرِهِۦ وَإِمَّا يُنسِيَنَّكَ ٱلشَّيْطَٰنُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ ٱلذِّكْرَىٰ مَعَ ٱلْقَوْمِ ٱلظَّٰلِمِينَ آیه 68 سوره انعام
رَأَيْتَ
وَيَقُولُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَوْلَا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذَآ أُنزِلَتْ سُورَةٌ مُّحْكَمَةٌ وَذُكِرَ فِيهَا ٱلْقِتَالُ رَأَيْتَ ٱلَّذِينَ فِى قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ ٱلْمَغْشِىِّ عَلَيْهِ مِنَ ٱلْمَوْتِ فَأَوْلَىٰ لَهُمْ آیه 20 سوره محمد
رَأَيْتَ
أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ فَإِذَا جَآءَ ٱلْخَوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كَٱلَّذِى يُغْشَىٰ عَلَيْهِ مِنَ ٱلْمَوْتِ فَإِذَا ذَهَبَ ٱلْخَوْفُ سَلَقُوكُم بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلَى ٱلْخَيْرِ أُو۟لَٰٓئِكَ لَمْ يُؤْمِنُوا۟ فَأَحْبَطَ ٱللَّهُ أَعْمَٰلَهُمْ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرًا آیه 19 سوره احزاب
رَأَيْتَ
وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن يَقُولُوا۟ تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ ٱلْعَدُوُّ فَٱحْذَرْهُمْ قَٰتَلَهُمُ ٱللَّهُ أَنَّىٰ يُؤْفَكُونَ آیه 4 سوره منافقون
رَأَيْتَ
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا۟ يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ ٱللَّهِ لَوَّوْا۟ رُءُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَكْبِرُونَ آیه 5 سوره منافقون
رَأَيْتَ
أَرَءَيْتَ ٱلَّذِى يَنْهَىٰ آیه 9 سوره علق
رَأَيْتَ
أَرَءَيْتَ إِن كَانَ عَلَى ٱلْهُدَىٰٓ آیه 11 سوره علق
رَأَيْتَ
أَرَءَيْتَ إِن كَذَّبَ وَتَوَلَّىٰٓ آیه 13 سوره علق
رَأَيْتَ
بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ أَرَءَيْتَ ٱلَّذِى يُكَذِّبُ بِٱلدِّينِ آیه 1 سوره ماعون
رَأَيْتَ
أَفَرَءَيْتَ ٱلَّذِى كَفَرَ بِـَٔايَٰتِنَا وَقَالَ لَأُوتَيَنَّ مَالًا وَوَلَدًا آیه 77 سوره مریم
أَفَرَأَيْتَ
أَطَّلَعَ ٱلْغَيْبَ أَمِ ٱتَّخَذَ عِندَ ٱلرَّحْمَٰنِ عَهْدًا آیه 78 سوره مریم
أَفَرَأَيْتَ
أَفَرَءَيْتَ ٱلَّذِى تَوَلَّىٰ آیه 33 سوره نجم
لًرَأَيْتَ
لَوْ أَنزَلْنَا هَٰذَا ٱلْقُرْءَانَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُۥ خَٰشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ ٱللَّهِ وَتِلْكَ ٱلْأَمْثَٰلُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ آیه 21 سوره حشر
تَرَى
وَتَرَى ٱلْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِىَ تَمُرُّ مَرَّ ٱلسَّحَابِ صُنْعَ ٱللَّهِ ٱلَّذِىٓ أَتْقَنَ كُلَّ شَىْءٍ إِنَّهُۥ خَبِيرٌۢ بِمَا تَفْعَلُونَ آیه 88 سوره نمل
تَرَى
وَمِنْ ءَايَٰتِهِۦٓ أَنَّكَ تَرَى ٱلْأَرْضَ خَٰشِعَةً فَإِذَآ أَنزَلْنَا عَلَيْهَا ٱلْمَآءَ ٱهْتَزَّتْ وَرَبَتْ إِنَّ ٱلَّذِىٓ أَحْيَاهَا لَمُحْىِ ٱلْمَوْتَىٰٓ إِنَّهُۥ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ آیه 39 سوره فصلت
تَرَى
ٱلَّذِى خَلَقَ سَبْعَ سَمَٰوَٰتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَىٰ فِى خَلْقِ ٱلرَّحْمَٰنِ مِن تَفَٰوُتٍ فَٱرْجِعِ ٱلْبَصَرَ هَلْ تَرَىٰ مِن فُطُورٍ آیه 3 سوره ملک
تَرَى
فَهَلْ تَرَىٰ لَهُم مِّنۢ بَاقِيَةٍ آیه 8 سوره حاقه
تَرَى
وَتَرَىٰ كَثِيرًا مِّنْهُمْ يُسَٰرِعُونَ فِى ٱلْإِثْمِ وَٱلْعُدْوَٰنِ وَأَكْلِهِمُ ٱلسُّحْتَ لَبِئْسَ مَا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ آیه 62 سوره مائده
تَرَى
وَلَوْ تَرَىٰٓ إِذْ يَتَوَفَّى ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ ٱلْمَلَٰٓئِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَٰرَهُمْ وَذُوقُوا۟ عَذَابَ ٱلْحَرِيقِ آیه 50 سوره انفال
أَلَمْ تَرَ
أَلَمْ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ أُوتُوا۟ نَصِيبًا مِّنَ ٱلْكِتَٰبِ يَشْتَرُونَ ٱلضَّلَٰلَةَ وَيُرِيدُونَ أَن تَضِلُّوا۟ ٱلسَّبِيلَ آیه 44 سوره نساء
أَلَمْ تَرَ
أَلَمْ تَرَ أَنَّ ٱلْفُلْكَ تَجْرِى فِى ٱلْبَحْرِ بِنِعْمَتِ ٱللَّهِ لِيُرِيَكُم مِّنْ ءَايَٰتِهِۦٓ إِنَّ فِى ذَٰلِكَ لَءَايَٰتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ آیه 31 سوره لقمان
أَلَمْ تَرَ
أَلَمْ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ يُجَٰدِلُونَ فِىٓ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ أَنَّىٰ يُصْرَفُونَ آیه 69 سوره غافر
أَلَمْ تَرَ
أَلَمْ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ نُهُوا۟ عَنِ ٱلنَّجْوَىٰ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا نُهُوا۟ عَنْهُ وَيَتَنَٰجَوْنَ بِٱلْإِثْمِ وَٱلْعُدْوَٰنِ وَمَعْصِيَتِ ٱلرَّسُولِ وَإِذَا جَآءُوكَ حَيَّوْكَ بِمَا لَمْ يُحَيِّكَ بِهِ ٱللَّهُ وَيَقُولُونَ فِىٓ أَنفُسِهِمْ لَوْلَا يُعَذِّبُنَا ٱللَّهُ بِمَا نَقُولُ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ ٱلْمَصِيرُ آیه 8 سوره مجادله

با توجه به آیات بررسی شده به این نتیجه می‌رسیم که فعل «رأیت» در سوره «نصر» نیز از جمله مواردی است که در زمان حیات پیامبر اکرم(ص) تحقق یافته وایشان به چشم خویش فتح ونصر الهی را در حالی دیده‌اند که مردم فوج فوج به دین اسلام داخل می‌شوند و تاریخ هم گواه بر این مدعاست که نصر ویاری خدا در جریان فتح مکه شامل حال پیامبر گشته و در اثر این فتح بزرگ دشمنان ایشان نابود گشته است.

البته لازم به ذکر است که از آنجایی که قرآن کتابی برای تمام مردم در تمام اعصار و زمان‌ها است جریان فتح مکه می‌تواند مصداقی برای این سوره باشد زیرا اگر آن را منحصر در «فتح مکه» بدانیم قرآن در حد یک کتاب تاریخی باقی خواهد ماند و این در حالی است که:

«روایات تاریخی نقل شده از سوی شاهدان نزول آیات قرآن، در صورت اعتبار سند فقط می‌تواند فضای کلی نزول آیات را تبیین کند، اما بیان مصادیق و زمینه‌هایی که آیات در مورد آنها نازل شده است غرض کلی حاکم بر نزول تمام آیات را محدود نمی‌سازد زیرا اهداف این کتاب آسمانی همگانی است و منحصر به عصر و نسلی نبوده و پس از آن کتاب دیگری نخواهد آمد. از سوی دیگر، آیاتی که دارای اسباب نزول خاص هست هیچ یک از مفسران اسلامی و اندیشمندان مسلمان خاص بودن نزول آیات را منشأ انحصار مدلول آن‌ها ندانسته و عموم لفظ را معیار دانسته وبر اساس آن بر معنای عام استدلال کرده‌اند.

براساس این اصل است که معارف و دستورات قران کریم برتر از زمان، مکان و محدوده مناسبات و اشخاص هستند.[۱۲۳]»

نتیجه گیری

1- كلمه" اذا" ظرف شرط و خبر از آینده و دلالت بر وقوع حتمى مطلب دارد. فعل «جاءَ» و«رَأَيْتَ»كه در آيه بعد است بحسب ظاهر ماضى هستند، ولى معناى آن‌ها بوسيله كلمه (إِذا) به مضارع تبديل شده و بیانگر استمرار است و اشاره به خبری است که هنوز واقع نشده است .

2-در صورتی که «اذا »در معنای «قد» باشد یعنی « قد جاء نصر لله‏»، اشاره به مطلبی است که در گذشته به وقوع پیوسته است.

3- اکثر مفسران سوره نصر را در رابطه با فتح مکه دانسته و از اخبار غیبی قرآن می‌دانند. اگرچه ظاهر آیات دلالتی براین معنا ندارد. ولی گویند «ال» در «الفتح » ال عهد است که در آیات دیگر إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِينا[۱۲۴] لقد صدق الله الرؤیا لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ فَعَلِمَ ما لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذلِكَ فَتْحاً قَرِيباً [۱۲۵] »و...اشاره شده است.از این رو، فتح مذکور در این آیه فتح مکه است.

4-این سوره از سوره‌های مدنی قرآن است و علماء بر این نظر اتفاق دارند.

5- در مورد زمان نزول سوره نصر میان دانشمندان علوم قرآنی اختلاف نظر است. از جمله:

  • نزول این سوره بعد از جنگ خیبر است. یعنی هنوز فتح مکه در سال هشتم اتفاق نیفتاده است.

←از اخبار غیبی است.

  • بعد از برگشتن از جنگ حنین این سوره نازل شده است. بعد از نزول این سوره پیامبر حدود2 سال زیست. در این صورت بعد از جریان فتح مکه است.

←از اخبار غیبی نیست.

  • در ایام تشریق درحجه الوداع نازل شده است. دراین صورت بعد از فتح مکه و در سال دهم هجری نازل شده است.

←از اخبار غیبی نیست .

6- از اهل بیت روایتی مبنی بر تعیین سال نزول سوره نصر به دست نیامد و فقط این سوره را آخرین سوره نازل شده معرفی می‌کند.

7-در ترتیب نزول سور از دیدگاه دانشمندان علوم قرآنی از جمله زرکشی، ابن ندیم ، معرفت و... سوره نصر ( 102 سوره )و قبل از سوره فتح( 111سوره) نازل شده است.

8-بررسی آیات سوره فتح به خوبی بیانگر حوادث قبل از فتح مکه و در رابطه با صلح حدیبیه است.از این رو بایستی سوره فتح قبل از سوره نصر نازل شده باشد.

9-بنابر روایات، پیامبر اکرم (ص) بعد از نزول سوره نصر ، 2 سال زندگی کردند.

10- خطاب خداوند به پیامبر با صیغه‌های مختلف فعل «رأی» ( دیدن )زیاد به کار رفته است.

بسيارى از خطاب‌هاى قرآن به پيامبر(ص) اختصاص به شخص ایشان ندارد و شامل امت ایشان هم می‌شود،چه مردم زمان پيامبر و چه آيندگان ونیز آیات بیانگر این است که هر جا این فعل به کار رفته است خود پیامبر(ص) حضور داشته و شاهد بر ماجرا و اتفاق بوده‌اند.

پانویس و منابع

  1. سیوطی، ترجمه قزوینی، جلد 2 صفحه 367
  2. کلینی، جلد 4، صفحه 399
  3. معرفت،218
  4. خویی ، ترجمه البیان صفحه110
  5. طباطبایی، ‏جلد20 صفحه 377
  6. راغب ،808
  7. قرشی 7/72
  8. ابن منظور، جلد5صفحه 210؛مصطفوی
  9. جلد12 صفحه 141
  10. ابن منظور، 2/ 537
  11. راغب/621
  12. قرشی5/145
  13. مصطفوی 9/17
  14. قرشی،3/34
  15. مصطفوی/4/11
  16. ابن منظور 14/291
  17. راغب ،373
  18. فراهیدی، 6/190
  19. ابن منظور 2/350
  20. قرشی،5/207
  21. راغب، 646
  22. رفسنجانی،20/609
  23. فخر رازی،32/336
  24. نک؛ آلوسی، 15 / 493 به نقل از عصام الدین
  25. رفسنجانی ، 20 /610
  26. (زمخشری،4/811
  27. آلوسی،15 /493
  28. ابن عاشور،30/519
  29. آل عمران/3/19
  30. آلوسی، 15/493
  31. مکارم شیرازی، ‏27/400
  32. رفسنجانی، 20 /609
  33. طباطبایی،20/377
  34. مکارم شیرازی، ‏27 /400
  35. رفسنجانی،20/613
  36. رفسنجانی، 20/ 611
  37. طباطبایی، 20 /377
  38. مکارم شیرازی، 27/400
  39. رفسنجانی،20 /613
  40. طبرسی،10 /845
  41. مکارم شیرازی،27 /409
  42. طوسی، 10/425
  43. الجلالین1/606
  44. زمخشری 4/811
  45. طبرسی،10/844
  46. فخر رازی،32/339
  47. ابن کثیر ،4/945
  48. بیضاوی ،5/344
  49. قمی مشهدی،14/478
  50. آلوسی ،15/492
  51. ابن عاشور،30 /519
  52. الجلالین1/606
  53. 30/518
  54. طالقانی/4/ 288
  55. طباطبایی،20/ 377
  56. مکارم شیرازی، 7/399
  57. علوم قرآنی، معرفت، 66
  58. قمی 2/ 447
  59. نک، آلوسی، 15/491
  60. ترجمه الاتقان، سیوطی، نوع دوم،ص 82شناخت آیات سفری و حضری
  61. الخصال،شیخ صدوق ،ترجمه مدرس گیلانی، 2/90
  62. واحدی نیشا بوری، اسباب النزول، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو،248
  63. طالقانی،4/289
  64. طالقانی ،4/290
  65. پژوهشی در علوم قرآن، حبیب الله احمدی ،51
  66. طوسی، 10 /425
  67. ابن عاشور،30/517
  68. الجلالین،1/606
  69. زمخشری، 4/811
  70. فخر رازی،32/339
  71. ابن کثیر ،4/945
  72. بیضاوی ،5/344
  73. قمی مشهدی ،14/478
  74. آلوسی ،15/492
  75. ابن عاشور،30 /519
  76. ابن عاشور،30 /518
  77. الجلالین1/606
  78. طالقانی،4/288
  79. مکارم شیرازی، 7/399
  80. طالقانی،4/ 288
  81. طباطبایی،20/ 377
  82. معرفت ، 66
  83. نک، آلوسی ، 15/491
  84. عروسی حویزی،5/690
  85. نک ؛رامیار ، 565 به نقل از سیوطی
  86. زرکشی ،1/268
  87. قمی 2/ 447
  88. نک، آلوسی، 15/491
  89. طالقانی،4/289
  90. قرطبی،21/230
  91. پژوهشی در علوم قرآن ، حبیب الله احمدی/51
  92. ترجمه الاتقان، سیوطی، نوع دوم،ص 82، شناخت آیات سفری و حضری
  93. الخصال،شیخ صدوق،ترجمه مدرس گیلانی، 2/90
  94. اسباب النزول ، واحدی نیشا بوری ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو ص 248
  95. عروسی حویزی،5/690
  96. نک، آلوسی، 15/491
  97. ( الارشاد شیخ مفید،ترجمه ساعدى خراسانى، فصل32/117
  98. رامیار ،610
  99. رامیار /594
  100. عروسی حویزی ، 5/690
  101. نک ؛رامیار ، 565 به نقل از سیوطی
  102. زرکشی ، 1/268
  103. 1/251
  104. معرفت،1/170
  105. حجتی،399
  106. معرفت، علوم قرآنی، 78
  107. حجتی،پزوهشی د رتاریخ قران کریم /150
  108. ( همان /406و409
  109. حجتی،401
  110. التمهید، معرفت،1/330
  111. طباطبایی،19/115
  112. مکارم شیرازی،26 /170
  113. مکارم شیرازی ،24/220
  114. طباطبایی ،19/312
  115. اسماعيل نسّاجي زواره،مقاله نداها و خطاب‌هاي الهي در قرآن
  116. مکارم شیرازی ،‏5/ 289
  117. طباطبایی ،7/140
  118. مکارم شیرازی،5/290
  119. مکارم شیرازی،15 /100
  120. مکارم شیرازی،21/412
  121. مکارم شیرازی ،پاورقی،27 /166
  122. طباطبایی،20/368
  123. سعیدی روشن ،آشنایی با علوم قرآن، 211
  124. فتح /48 /1
  125. الفتح/48 / 27

1.ابن منظور ،لسان العرب ،دار صادر، بیروت ، لبنان ،چاپ هشتم

2. ابن فارس، معجم مقائیس اللغة،دار احیاء التراث العربی ،بیروت ،لبنان، چاپ جدید

3.ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر والتنویر

4. ابو حیان، البحر المحیط،دار الفکر ،بیروت،1420

5.آلوسی،روح المعانی فی تفسیرالقرآن العظیم،دار الکتب العلمیه، بیروت 1415

6.ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم،دار الاحیاء التراث العربی، بیروت

7. احمدی، حبیب الله، پژوهشی در علوم قرآن، انتشارات فاطیما ،چاپ دوم 1379-

8. بیضاوی، عبدالله بن عمر،انوار التنزیل و اسرار التأویل، دار الحیاء التراث العربی، بیروت 1418ق-

9.حجتی ، سید محمد باقر، پژوهشی در تاریخ قرآن کریم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، زمستان 1360

10. خرمشاهی، بهاء الدین، دانشنامه قرآن پژوهی، ناشر گلشن ،چاپ سوم 1389

11. خویی، ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القران، انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، تهران 1382-

12.درویش، محی الدین، اعراب القران الکریم و بیانه،ناشر کمال الملک، چاپ دوم 1428

13.رامیار، محمود، تاریخ قرآن، انتشارات امیر کبیر،چاپ دوم 136

14.رکنی یزدی، محمد مهدی، آشنایی باعلوم قرآنی، چاپ پنجم،1387، انتشارات سمت و بنیاد پزوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی

15. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، انتشارات ذوی القربی

16. رسولی محلاتی، سید هاشم ، زندگانی حضرت محمد خاتم النبیین(ص)، انتشارات علمیه اسلامیه، چاپ اول، بنیاد کلینی

17. زمخشری،محمود، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل، مکتب الاعلام الاسلامی، بیروت، لبنان

18.زرکشی، محمد بن عبدالله، البرهان فی علوم القرآن، دار الفکر، بیروت، لبنان

19.سعیدی روشن، آشنایی با علوم قرآن،انتشارات جامعه المصطفی (ص) العالمیه چاپ اول، 1388

20. سیوطی، جلال الدین، تفسیرالجلالین، موسسه النور للمطبوعات، بیروت، 1416

21.. سیوطی جلا ل الدین عبد الرحمن، الاتقان فی علوم القرآن، ترجمه سید مهدی حائری قزوینی، انتشارات امیر کبیر، چاپ اول 1363

22. شیخ مفید، الارشاد،ترجمه ساعدی خراسانی، سی دی مشکات

23. شیخ صدوق، الخصال، ترجمه مدرس گیلانی، سی دی مشکات

24. طباطبائی، المیزان، جماعةالمدرسین فی الحوزةالعلمیه، قم

25. طالقانی، سید محمود، پرتوی از قرآن، شرکت سهامی انتشار، تهران 1362

26.طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، دار الاحیاء التراث، بیروت

27. طبرسی، مجمع البیان لعلوم القرآن، موسسه هدی 1417

28. عروسی حویزی، نور الثقلین، انتشارات اسماعیلیان، قم 1415ق ع

29. بد الباقی، محمد فواد، المعجم المفهرس لالفاظ القران الکریم

30. فراهیدی، خلیل احمد،العین، انتشارات اسوه، چاپ دوم 1425

31. فخر رازی، التفسیر الکبیر، مفاتیح الغیب، دار احیاء التراث العربی، بیروت 1420

32. قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، دار الکتب الاسلامیه

33. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، دار الکتاب، قم 1367 چاپ چهارم

34. قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، انتشارات ناصر خسرو ، تهران 1364ش

35.قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا،کنز الدقائق و بحر الغرائب،انتشارات وزارت ارشاد اسلامی تهران 1368 ش

36.کلینی، ابی جعفر محمدبن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی،اصول کافی، انتشارات علمیه اسلامیه

37. معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، قم، پاساژ قدس، انتشارات ذوی القربی، چاپ دهم، زمستان 1388 -

38. معرفت،محمد هادی، التمهیدفی علوم القرآن، قم مؤسسه فرهنگی تمهید 1428 ق –

39. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران 1360 ش

40. مکارم شیرازی، نمونه، دار الکتب الاسلامیه، تهران ،1382

41. مؤدب،سید رضا، اعجاز قرآن، مرکز بین المللی ترجمه والنشر المصطفی(ص)،چاپ دوم 1390 ش

42. معارف، مجید، مباحثی در تاریخ و علوم قرآن،انتشارات نبأ، چاپ اول1383

43. واحدی نیشا بوری، اسباب النزول، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو،تهران، 1383

44. هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راهنما، قم، بوستان کتاب،چاپ سوم 1386

مقالات:

45.نساجی زواره، اسماعیل، نداها و خطاب‌هاي الهي در قرآن، درسهايي از مكتب اسلام، شماره 497

46. جعفری اسمر، اعجاز تاریخی قرآن، اخبار به غیب، مجله رشد، بهار 1388 شماره 24

47. مؤدب، سید رضا، اعجاز تاریخی قرآن، مجله قران و علم، پاییز و زمستان 1389، شماره 7

48. مهدوی راد، محمد علی و احمد نژاد، امیر ، بررسی روایت نزول قرآن بر مبنای ایاک اعنی و اسمعی یا جاره

49. غلامحسینی، لیلا، اخبار غیبی قرآن، مجله بشارت، شماره 78، مرداد و شهریور 1389