برهان هوشمندی؛ برهانی پس از برهان نظم
عبارت محوری
سَنُرِيهِمْ ءَايَٰتِنَا فِى ٱلْءَافَاقِ وَفِىٓ أَنفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ ٱلْحَقُّ
نکته علمی
فیلسوفان، متفکران موحد، متکلمان و علماء تا کنون برهانهای گوناگونی برای بیان استدلالی وجوبِ وجودِ خدا (براهین اثبات وجود خدا) ارائه کرده اند. از جمله آنها می توان به برهان علیت و شعب مختلف آن، برهان نظم، برهان صدیقین و ... اشاره کرد. برهان نظم یکی از معروفترین این برهانهاست که اگر مقدمات ایمانی آن (مفروضات واضح و آشکار مبادی آن) را کسی پذیرا باشد (مثلا وجود نظم مشهود در بخش های مختلفی از جهان و همچنین قانون علیت) در آن صورت به راحتی تصدیق می کند که وجود خداوند، امری آشکار و مشهود برای خرد و خردورزان است. یک برهان که در امتداد و پس از برهان نظم قابل طرح است، برهان هوشمندی است. امروزه دانش مدرن (که در حدود سیصد سال پس از رنسانس سعی داشته است کاری به متافیزیک نداشته باشد و حتی گاهی سکولار و حتی پوزیتیویست بوده است) کاملا تصدیق می کند که سازوکارها و فرآیندهایی هوشمند بر سامانه طبیعت و جهان حاکم است. مثلا انواع تطابق ها، تنظیم ها، تعادل ها، تناظرها، برابری ها، مشابهتها، پایداری ها و انباشت و انبوه و پیچیده شدن ها در سامانه های زیستی، نجومی، زمین شناسی، شیمیایی و حتی انسانی و اجتماعی و اقتصادی قابل رهگیری و مشاهده است. مشاهده این واقعیتها و فکتهای ساینتیفیک و علمی، یک فلسفه یا اندیشه ای را در جهان غرب و مدرن تقویت کرده است که : " سامانه جهان و طبیعت، یک سامانه هوشمند است".
از همین انگاره رایج در جهان غرب و مدرن، که گاهی نظایر آن در ایران هم دیده یا شنیده می شود، می توان استفاده و مصادره ای به مطلوب برای اثبات وجود خداوند به عمل آورد.
به این نحو که بایستی برای باورمندان به این انگاره تبیین کرد که "همان طور که نظم، ناظم می خواهد، یک هوشمندیِ نظم آفرین و یک خودکارینگی و اتوماسیون هم به برنامه نویس و کسی که منطق هوش و هوشمندی را در سامانه تعبیه کند، نیازمند است. بالاخره بایستی یک برنامه اولیه یا الگوریتم یا چرخه ای از گذارهای برنامه ریزی شده در یک سامانه وجود داشته باشد که بر اساس آن عمل کند و از خود هوشمندی و یا یادگیری و یا تطبیق پذیری را بروز دهد.
مثلا ما انسانها اگر شبکه های عصبی که خلقت تکاملی خداوند (آفرینش دفعی او) در مغزمان تعبیه کرده است را نداشتیم، هیچ گاه نمی توانستیم چیزی یاد بگیریم. پس هوشمندی و یادگیری و تطبیق پذیری به یک زیرساخت اولیه از برنامه یا الگوریتم یا چرخه ای از گذارهای برنامه ریزی شده نیاز دارد.
پس نه تنها نظم ها، معرف ناظم خود هستند، بلکه هوشمندی های نظم آفرین هم معرف برنامه نویس و برنامه ریز و کسی که منطق و الگوریتم و زیرساخت هوشمندی را در آنها تعبیه کرده است، می باشند.
از این رو حتی اگر مطابق باور غلط برخی طبیعت گرایان، گوناگونی حیات و نظم خیره کننده آن، صرفا حاصل فرآیندهایی هوشمند در طبیعت باشد (مثلا انتخاب طبیعی و ...) و به غلط جایی برای مشیت خداوند قائل نباشند، باز هم بنا به برهان هوشمندی، به وجود خداوندی قادر و حکیم و علیم بایستی معترف شوند: چون هوشمندی هم تعبیه گر می خواهد. از کوزه همان برون تراود که دروست و کل یعمل علی شاکلته و اگر جهان برای کسی هوشمند می نماید، حتما علیم و حکیمی وجود داشته است که هوشمندی و فرآیندها و منطق و برنامه ها و گذارها و چند و چون آن را در جهان تعبیه کرده است.
پس این خداوند متعال است که ناظم نظم های جهان، جاعل و قراردهنده هستی های جهان، خالق و تبدیلگر و گونه گون کننده تکاملهای جهان، فاطر و آفریننده و مبدع تمامی جهان، حکیم و هوشمند اول و آخر، خبیر و دانای اول و آخر ، علیم و آگاه اول و آخر، قدیر و توانای اول و آخر است.
سبحان الله و الحمدلله رب العالمین